نام پژوهشگر: مهدی خرمی
مهدیه شمشیری صاحبعلی اکبری
گرایش اسطوره ای در شعر عربی معاصر به معنای حقیقی ان که شاعران کاربرد اسطوره ای را برای غایتی اسطوره ای در نظر داشتند و وظیفه ای بر دوش اسطوره نهادند بعد از نیمه قرن بیستم استواری یافت یکی از شاعرانی که به این گرایش اهتمام نشان داد علی احمد سعید ملقب به ادونیس است. ناقدان عرب شعر او را شعر تموزی یعنی شعر تصویرگر اسطوره های فینیقیه و سرزمین شام نام نهادند.. اگر به شخصیتهای اصلی و محوری که در قصایدش انتخاب کرده توجه کنیم همه انها در عمق وجود خویش حامل اندیشه رستاخیز بعد از مرگ و تجدید زندگی اند و رستاخیزی که ادونیس برای ان تلاش می کند همان رهایی امت عرب از رنج و گرفتاری است.
غلامرضا امینی تبار مهدی خرمی
واقعه غدیر خم به سال دهم هجرت در واپسین لحظات عمر شریف پیامبر عظیم الشّأن اسلام حضرت محمّد مصطفی(ص) در سرزمین جحفه روی داد و در نتیجه آن حضرت علی(ع) به جانشینی پس از ایشان انتخاب گردید. این حادثه از وقایع بسیار مهمّ و سرنوشت ساز تاریخ اسلام است؛ به طوری که بر اساس آیه شریفه تبلیغ اگر پیامبر اکرم(ص)، جانشینی حضرت علی(ع) پس از خود را اعلام نمی نمود، تمام تلاشهای بیست و سه ساله عمر عبث و بی فایده بود. این واقعه مهمّ از جانب مورّخان و سیره نگاران و دیگر طبقات بخصوص شاعران شیعه, سنّی, مسیحی و ... در طول تاریخ مورد توجّه قرار گرفته است؛ چنانکه بسیاری از شاعران بهترین اشعار خود را در وصف غدیر و ماجرای جانشینی حضرت علی(ع) سروده اند. در عراق که در گذشته مرکز جهان اسلام و تشیّع بوده است و مرقد مطهّر حضرت علی(ع) نیز در آن سرزمین است شعرای عراقی بخصوص شاعران معاصر بیش از دیگر شاعران سرزمینهای عربی به این مهمّ توجّه نموده اند و غدیریّات بسیار شیوا و دلنشینی سروده اند. کلمات کلیدی: واقعه غدیر، حضرت علی(ع), شعر معاصر، غدیریّه, عراق.
نعمان پرویزی نیا مهدی خرمی
«محمد الماغوط» از شعرا و نویسندگان معاصر است که از پیشگامان و مبدعان قصیده ی نثر به شمار می رود. ماغوط اهل سوریه است اما بخشی از عمرش را در لبنان سپری نموده و در سال 2006م از دنیا رفته است. اگر چه بیش از نیم قرن از عمر قصیده ی نثر می گذرد اما بحث و مناقشه ی رد و اثبات آن نزد ناقدان و پژوهشگران همچنان ادامه دارد. وزن و قافیه، موسیقی و اصلِ تخیلِ شعری از مهم ترین موضوعاتی هستند که طرفداران و مخالفان قصیده ی نثر بر سر آن ها چانه می زنند. قصیده ی نثر وزن و قافیه را کنار گذاشت اما در مورد موسیقی آن، اختلاف است. بعضی قصیده ی نثر را دارای موسیقی داخلی می دانند. موافقان معتقدند قصید ه ی نثر هم مثلا چیزی شبیه موشحات اندلسی است که به مقوله ی ادبیات عربی ملحق شده است و اگر مخالفان در خصوص مبنای ساختاری این قصیده ایراد بگیرند و آن را به نداشتن اصل و قاعده معین متهم نمایند، در جواب آنان باید گفت: وقتی قصیده ی عمودی با سابقه ی تاریخی و عمر 1600 ساله اش هنوز به طور کامل مدون و قانونمند نشده است چگونه می توان توقع داشت که قصیده ی نثر در ابتدای ظهور به درجات بالایی از کمال رسیده باشد.«آدونیس»و«انسی الحاج» که از اولین نظریه پردازان قصیده ی نثر هستند سه اصل، ایجاز و جذابیت و هنری بودن را از اصول این نوع قصیده می دانند. به عقیده موافقان قصیده ی نثر، این نوع شعر هرگز در پی کنار زدن مدل های قدیمی یا گرفتن جای آن ها نیست بلکه در پی گسترش افق و غنای بیش از پیش شعر است.
مهین گندمکار مهدی خرمی
چکیده نازک الملائکه (1923 ـ 2007م) ـ شاعر مشهور عراقی ـ نخستین کسی است که زنجیره ی عروض کلاسیک را در هم شکست و در عروض آزاد شعر سرود. نخستین شعر آزاد وی به نام «الکولیرا» در مجله «العروبـه» لبنان چاپ شد. علی اسفندیاری (1274 ـ 1338هـ ش) متخلّص به نیما یوشیج، شاعر توانا و بلند آوازه ایرانی است که دیدگاه های تازه او درباره شعر باعث ایجاد تحولی اساسی در شعر فارسی شد. او در شکل و محتوای شعر کلاسیک فارسی تحولی ایجاد کرد و پدر شعر نو نام گرفت. نیما با سرودن «ققنوس» در شکل و بیانی تازه، شیوه ای نو آفرید و با این آفرینش شعر نو در زبان فارسی متولّد شد. از آنجا که اجتماع و مسایل مربوط به آن یکی از ویژگی های شعر نیما و نازک الملائکه است و این دو شاعر از درد زمان و جامعه خود آگاه بودند و بسیاری از مشکلات جامعه را در شعرشان منعکس نمودند، این رساله بیشتر به بررسی تطبیقی مسایل اجتماعی در دیوان این دو شاعر پرداخته است. مهمترین مضامین اجتماعی اشعار آنها عبارتند از: عشق، زن، فقر و تنگدستی، انسان، غربت، طبیعت، غم و اندوه، امید، ظلم ستیزی، پند و اندرز و سیاست. کلید واژه ها: نازک الملائکه، نیما یوشیج، شعرنو، مضامین اجتماعی، ادبیات تطبیقی.
نور محمد خسروی مهدی خرمی
خلاصه پایان نامه به فارسی خدواند متعال قرآن کریم را در مدت 23 سال بر قلب نازنین رسول خدا (ص) نازل کرد. این کلام نورانی نه تنها راهنمای انسانها و شفای سینه ها می باشد بلکه بیان کننده تمام علوم نیز می باشد. یکی از علومی که پایه و اساسش را به وسیله قرآن مستحکم نمود علم نحو می باشد. از آنجایی که موضوع علم نحو محافظت نمودن آخر کلمات می باشد تا اینکه خللی در معنای کلام پیدا نشود بدین خاطر لحن وغلط خوانی در کلام باعث بوجود آمدن علم نحو شد. شاید بتوان یکی از اسباب لحن و غلط خوانی عربها را اختلاط شان با عجم دانست.زیرا آنها برای امرار معاش و توسعه و پیشرفت فرهنگ شان می بایستی با کشور های هم جوار روابط صمیمی برقرار می کردند. در این هنگام بود که غلط خوانی شان شائع شد تا جایی که به آیات قرآنی نیز رسوخ کرد بزرگان صحابه همچون حضرت عمر (رض) و حضرت علی (رض) هنگامیکه متوجه این مسئله شدند، برای حفظ کلام خداوند گام بزرگی را در این راستا برداشته تا اینکه حضرت علی (رض) ابو الاسود دئلی را مامور پایه گذاری علم نحو کردند حتی در بعضی روایات چنین تصریح شده که بنیانگذار علم نحو خود حضرت علی (رض) بودند. و این چنین بود که آیات قرآنی از هر گونه خطایی مصون و محفوظ ماند. مهمترین اهدافی را که میتوان برای پدید آمدن علم نحو بیان کرد به شرح ذیل است: 1- محافظت الفاظ قرآنی، که به اذهان علماء و بزرگان نحو خطور کرد، لذا قواعد این علم را پایه گذاری نمودند. 2- فهم معانی و مفاهیم قرآن و این چیزی بود که بدون شناخت إعراب قرآن و ترکیب بندی جمله هایش میسر نبود. اما دراین میان مستشرقین ساکت ننشسته و بر این امر که ابو الاسود پایه گذار علم نحو بوده خورده گرفته و آن را بعید دانسته اند بلکه معتقد بر آنند قواعد این علم متاثر و برگرفته از قواعد یونانی می باشد. اما خدمتگذاران واقعی اسلام این ادعا را مردود دانسته و چنین جواب داده اند: علمای اسلامی نسبت به لغت یونانی و قواعد آن هیچ اطلاعی نداشته اند و هیچ رابطه علمی میان آنها نبوده است، گذشته از همه اینها شیرازه علوم عربی با علوم یونانی به هیچ عنوان هم خوانی ندارند پس چطور می شود که متاثر از علوم یونانی شده باشد. در فصل سوم نگارنده اشاره ای به قراءتها و چگونگی بوجود آمدن شان و همچنین بیان حدیث نبوی مبنی بر نزول قرآن بر هفت حرف، داشته است. قراءات جمع قراءه بمعنای خواندن است و در اصطلاح، علمی را می گویند که از چگونگی اداء کلمات قرآن از آن جهت که از احوالشان مانند مد، قصر، النقل و... بحث می شود، خبر میدهد. مهمترین سببی را که میتوان باعث بوجود آمدن قراءات دانست تفاوت لهجه ها می باشد. شیرینی و حلاوت قرآن سبب شد که اعراب از قبیله های مختلف به تلاوت این کتاب عظیم الشان روی بیاورند که رفته رفته بعضی از کلمات بصورت لهجه ای تلاوت می شد تا اینکه بعضی از صحابه نسبت به این امر اعتراض کردند زیرا تصور می کردند که قرآن به غیر آن چیزی که می باشد تلاوت می شود، اما پیامبر اکرم (ص) به این مسئله خاتمه دادند و فرمودند که قرآن به لهجه های مختلف نازل شده است. اما مطلبی که قابل ذکر است اینکه علمای نحو به تمام قراءتها اعم از متواتر و شاذ، برای تبیین قواعد نحو استشهاد نموده اند مگر قرائتی را که با قیاس مخالف باشد یا اینکه ادارای اشتباه فاحش باشد، زیرا هر کلام صحیح که روایتش مورد ترجیح باشد و موافق قیاس نیز باشد هر چند که از طریق آحاد روایت شده باشد باز هم در نزد آنها قابل قبول است. بعضی انسانها بر این گمانند که منظور از حدیث نبوی مبنی بر نزول قرآن بر هفت حرف، قراءتهای هفتگانه می باشد در حالیکه این اشتباه است و هیچ یک از علمای علم قراءات قائل بر این نیستند و اینچنین می گویند که انحصار قراءتها در عدد هفت دارای هیچ دلیلی نمی باشد و شاید بدون هیچ قصدی بوجود آمده یا اینکه به قصد تیمن به عدد هفت بخاطر وجودش در حدیث نبوی می باشد. در واقع حروف هفتگانه ای که خداوند قرآن را بر آن نازل کرد بیان کننده لهجه های مختلف عرب می باشد زیرا که اعرابی که قرآن بر آنها نازل شد دارای لهجه های مختلف و لغات متعدد بودند پس خداوند متعال کتابش را در حالیکه مشتمل بر لهجه های عرب و لغات شان بود نازل کرد تا اینکه تلاوت قرآن برایشان میسر شود و از احکام و آدابی که در آن بیان شده است سود حاصل نمایند. اگر خداوند متعال قرآن را به یک لهجه نازل می کرد قرائت قرآن و بهره وری از آن بر آنها مشکل می شد زیرا که تحول و دگرگونی تمام انسانها از لغت مادر یشان نسبت به لغت دیگر دشوار و مشکل است، پس اگر خداوند متعال أعراب را از لغتی که با آن بزرگ شده اند باز می داشت و مجبور به لغتی غیر از آن می کرد، این امر بسیار گران برایشان تمام می شد لذا رحمت خداوند نسبت به این امت و دفع نمودن سختی از آنها مقتضی این بود که قرآن کریم به آسانی تلاوت شود تا اینکه بتوانند به بهترین نحو خدایشان را عبادت نمایند و بهترین استفاده را از این کتاب مقدس و نورانی بنمایند. در فصل چهارم شخصیت سیبویه که موضوع تحقیق مان نیز درباره بررسی استشهادات قرآنی این بزرگوار می باشد، مورد بررسی قرار گرفته است. عمرو بن عثمان که ملقب به سیبویه می باشد در عصر عباسی اول که ملقب به عصر طلایی می باشد می زیست.اوضاع سیاسی آن زمان بدین گونه بود که عباسی ها بر پایه های حکومت تسلط داشتند ولی با تمام این وجود بعضی از درگیری های داخلی در گوشه و کنار به چشم میخورد. اوضاع علمی و فرهنگی در عصر عباسی اول بسیار رشد و ترقی کرد بدین ترتیب که علمای زبر دستی پا به عرصه ظهور گذاشتند و علوم دینی را به صورت شاخه ای و رشته ای تدریس می کردند که این علوم عبارتند از: علوم قرآنی، تفسیر، حدیث، فقه، عقیده و کلام. مساجد نیز بوسیله علماء و حلقه های مناظره و تدریس شان آباد بود. اینچنین بود که سیبویه در این جو علمی که مملو از علماء و علوم مختلف بود پا به صحنه گیتی نهاد تا خدمتی شایان را برای قرآن از خود بجای بگذارد تا ثمره ای باشد برای علمایی که بعد از او چشم به جهان هستی باز می نمایند. سیبویه در اصل ایرانی تبار و از دیار شیراز بوده است اما زندگی و تحصیلش را در بصره سپری کرد و در سال 180 بنا بر بعضی از روایات در سن میانسالی در بصره یا شیراز وفات نمود.از مشهورترین استادان سیبویه می توان به خلیل بن احمد فراهیدی، یونس بن حبیب و عیسی بن عمر اشاره کرد که علم نحو را از آنها آموخت و علم لغت را ابو الخطاب اخفش اکبر به او تعلیم داد. و از میان شاگردانش که بسیار مشهور شدند و به درجه اجتهاد نیز رسیدند می توان ابو الحسن اخفش اوسط و قطرب را نام برد. سیبویه در ابتدای امر به تعلیم علوم شرعی پرداخت اما حوادث گوناگونی سبب شد که علوم شرعی را برای مدت مدیدی وداع گفته و به تحصیل علوم عربی بپردازد. از جمله آنها می توان به حوادث ذیل اشاره کرد: روایت شده که سیبویه به نزد استاد خود حماد بن سلمه آمد و اینچنین برایش گفت: من برایت حدیثی را از هشام بن عروه درباره مردی که «رعُف فی الصلاه» بیان می کنم. حماد برایش گفت «رعُف» اشتباه است بلکه «رعَف» صحیح است. سیبویه پس از شنیدن این حرف با ناراحتی منصرف شد و نزد خلیل آمد و موضوع را برایش بیان نمود هنگامی که خلیل حماد را تایید کرد سیبویه قسم خورد که باید علمی را بیاموزم که هیچ کس نتواند بر من خرده ای بگیرد. یکی دیگر از حوادثی که می توان به آن اشاره کرد اینکه سیبویه به همراه قومی که می خواستند حدیث بنویسند نزد حماد حاضر شدند. حماد حدیثی را بیان کرد که درآن کلمه «الصفا» ذکر شده بود. سیبویه این کلمه را بلند تکرار نمود و گفت: «الصفاء». حماد گفت: ای فارسی! «الصفا» مقصور است آن را با مد نگو. هنگامی که سیبویه از مجلس بیرون شد قلمش را شکست و اینچنین گفت: تا زمانیکه بر علم عربی غلبه نیابم هیچ چیزی نمی نویسم. مطلب دیگر که باید به آن اشاره کرد تالیف کتاب ارزشمند سیبویه بنام «الکتاب» می باشد. در واقع سیبویه تالیف کتاب را بعد از وفات استادش خلیل شروع کرد چرا که در بعضی از صفحات الکتاب پس از ذکر نام خلیل کلمه«رحمه الله» به چشم می خورد. شاید اولین چیزی که به ذهن خطور کند، عدم نام گذاری کتابش می باشد و می توان علتش را چنین بیان کرد که اجل و مرگ سیبویه این مهلت را به او نداد همانطوری که مقدمه و خاتمه ای را بر کتابش اضافه ننموده است. ارزش این کتاب به اندازه ای رسید که علمای قدیم و جدید به بهترین شیوه آن را مدح نموده اند به حدی که آن را قرآن نحو دانسته اند و منزلت این کتاب به حدی بود که علمای بزرگ آن را بعنوان تحفه و هدیه به یکدیگر عطا می کردند. به جرات می توان گفت که اکثر علمای بزرگ دینی از کتاب سیبویه بهره برده اند زیرا الکتاب دائره المعارفی از علوم لغوی، دینی، علمی و ادبی به شمار می آید. سیبویه در کتاب خود به موضوعات صرفی و نحوی پرداخته است و آنها را به صورت پر محتوا بیان نموده است. با وجود کتب زیادی که درباره نحو قبل و بعد از سیبویه تالیف شده اند، با صراحت می توان گفت که هیچ یک از صاحبان این کتب نتوانسته خدمتی را که سیبویه برای علم نحو انجام داد، به عرصه ظهور بگذارند. پس سیبویه را باید امام نحو و نحوی ها دانست و کتابش را معیار و شاهد بر این امر قرار داد و به این مطلب نیز باید اشاره نمود که هر چقدر هم که عالمی در نحو تسلط داشته باشد و زبانزد خاص و عام باشد باز هم نمی تواند احساس بی نیازی و استغناء از کتاب سیبویه داشته باشد. نگارنده در فصل پنجم به بیو گرافی پنج تن از علمای مجتهد نحو که متأثر از سبک سیبویه شده اند پرداخته است که مقدمترین آنها به لحاظ تاریخی ابو الحسن اخفش اوسط از مکتب بصره می باشد. ابو الحسن معروف به اخفش اوسط از موالی قبیله بنی مجاشع می باشد که نزد سیبویه زانوی تلمذ را به زمین نهاد، هر چند از لحاظ سنی بزرگتر از سیبویه بود اما تواضع و فروتنیش سبب شد که نزد کسی شاگردی کند که کوچک تر از او باشد. اخفش شاگردان زیادی را تربیت کرد وبه همه آنها کتاب سیبویه را تعلیم می داد. از دیگر خصوصیاتش اینکه به شرح اشعار توجه خاصی داشت تا جایی که کتاب «معانی الشعر» را به رشته تحریر در آورد و همچنین در علم عروض و معانی تبحر خاصی داشت. از میان تصنیفاتش می توان به این کتب اشاره کرد: کتاب الاربعه، کتاب الاشتقاق، کتاب الاصوات و کتاب الاوسط فی النحو. علی بن حمزه کسائی از مکتب کوفه شخصیتی دیگر است که متاثر از شیوه سیبویه شده است. وجه تسمیه کسائی بخاطر احرام بستنش در کساء بود که از آن روز به بعد او را کسائی نامیده اند. او عالم به نحو و لغت بود و در علم قراءات به درجه امامت رسید. همانطور که بیان شد اصلیتش کوفی بود اما بعدها بغداد را بعنوان مسکن خویش اختیار کرد و به تربیت هارون الرشید خلیفه عباسی و فرزندش امین پرداخت. کسائی در سن کهن سالی به یاد گیری نحو پرداخت و خیلی زود رشد و ترقی نمود تا جائیکه به درجه اجتهاد رسید. مناظره کسائی با سیبویه مسمی به «المسأله الزنبوریه» بسیار مشهور است. او اختلافات زیادی در بعضی از مسائل نحوی با سیبویه داشته، اما با این وجود بهره زیادی از الکتاب برده است. کسائی نیز خدمت بزرگی را به قرآن نموده است تا جایی که بعد از وفاتش یکی از بزرگان او را به خواب دید و از او پرسید که بعد از مرگت چطور با تو رفتار شد؟ او در جواب گفت: خداوند متعال مرا بخاطر خدمتی که به قرآن کردم مورد عفو وآمرزش قرار داد. شخصیتی دیگری که به منهج سیبویه چنگ زده و بر رد پایش قدم نهاده است، جار الله زمخشری از مکتب بغداد می باشد. زمخشری متبحر در نحو، لغت و بلاغت بود چنانچه تفسیر معروفش مسمی به الکشاف شاهد بر نبوغ علمی او می باشد. زاد گاهش روستای زمخشر از نواحی خوارزم است اما برای تعلیم علوم مختلف به شهر بغداد سفر کرد. زمخشری کسی بود که در زمانه خودش کم نظیر و یا می توان گفت بی نظیر بود بطوری که علمای بزرگ از مکانهای دور و نزدیک برای یاد گیری علوم نزد او می آمدند. او دارای آثار زیادی می باشد که برخی از آنها عبارتند از: الکشاف فی تفسیر القرآن، المفصل فی صنعه الإعراب و الفائق فی غریب الحدیث. ابن مالک از دیگر اشخاصی است که تحت تاثیر سبک و شیوه سیبویه قرار گرفته است. رشد و نبوغ علمیش در مکتب اندلس روز به روز چشم گیر تر می شد تا جائیکه علمای هم عصرش، امامت در نحو را شایسته اش دانستند. او تمام همت خویش را صرف محکم نمودن زبان عربی کرد تا جایی که از بسیاری از علمای قبل از خود نیز سبقت برد. و همچنین در علم قراءات نیز به مقام امامت رسید. تبحرش در علم صرف و نحو به حدی بود که او را بسان دریایی بی نظیر و دانشمندی بی همتا قلمداد کردند.ذوق و سلیقه بخصوصی در سرودن شعر داشت چنانه الفیه اش شاهد بر این ادعا می باشد. ابن مالک نیز کتب زیادی را به رشته تحریر در آورده که بعضی از آنها صاحب چندین شرح توسط علمای دیگر می باشد و در واقع می توان گفت که در زمره کتب مرجع و اساسی به شمار می آیند. بعضی از این کتب عبارتند از: الفیه ابن مالک، الموصل فی نظم المفصل، الکافیه الشافیه و شرح آن و شرح تسهیل. پنجمین شخصیت متأتر از منهج سیبویه، ابن هشام انصاری می باشد. در سال 708 هـ.ق در مصر به دنیا آمد و قرآن را در خرد سالگی حفظ کرد. خیلی زود پله های ترقی را طی کرد و به درجه اجتهاد رسید. در طول حیاتش بسیار مشهور شده بود بطوری که علماء از راههای دور و نزدیک برای یاد گیری مباحث نحوی دقیق و تحلیلات شیوایش نزد او می آمدند. او در عمق گفته های علمای متقدم نحو فرو می رفت و به بیان گفته های ضعیف و صحیح آنها می پرداخت که این مسئله باعث حیرت و تعجب علمای دیگر می شد. کتابهایی که ابن هشام به رشته تحریر در آورد سبب شد که علمای بزرگ در دوره های بعدی همچون محمد محی الدین عبد الحمید شروح و حاشیه هایی را بر آن بنگارند، از مهمترین این کتب عبارتند از: مغنی البیب عن کتب الأعاریب، قواعد الاعراب، عمده الطالب فی تحقیق تصریف ابن حاجب، شرح قطر الندی و شرح شذور الذهب. در فصل ششم نگارنده به هدف اصلیبحث که عبارت از ابتکار سیبویه در استشهاد نمودن به آیات قرآنی و بهره مندی سایر نحویین از سبک سیبویه و همچنین خدمت سیبویه به قرآن و قراءات می باشد، پرداخته است. اگر با دیده انصاف به شواهد قرآنی که در الکتاب سیبویه مذکور است بنگریم خواهیم دید که استعمال آنها توسط سیبویه به یک سبک وصورت نبوده است بلکه ابتکار بسزایی را از خود به جای گذاشته است که می توان این آیات را در سه قسم خلاصه کرد:1- ائتناس 2- پژوهش و تحقیق 3 استشاد صریح. ائتناس یعنی اینکه وارد شدن بعضی آیات برای تحلیل و یا توجیه بعضی از اسالیب، ابیات و آیات قرآنی دیگر. پژوهش و تحقیق نیز به دو قسم تقسیم می شود: 1- آیاتی که ظاهرشان نمایانگر قرار گرفتن آنها تحت همان قاعده ظاهری است در حالیکه اینچنین نیست. 2- سوال کردن سیبویه از خلیل درباره نکته هایی که در بعضی از آیات نهفته است. و در قسم استشهاد صریح که بیشترین آیات را به خود اختصاص داده است آیاتی را بیان کرده ایم که مستقیما و بطور صریح در بابهای مختلف به آنها استشهاد شده است. آیاتی که در بحث ائتناس برای اجازه بعضی از اسالیب وارد شده نمایانگر اینست که سیبویه این قواعد را فقط به وسیله آیات قرآنی بدون اینکه بیتی را بیاورد، ثابت نموده است. آیاتی که برای تایید بعضی از ابیات وارد شده است اتهام وارده مبنی بر اینکه اصل و اساس قواعد نحوی مبنی بر شعر بوده و آیات قرآنی آنچنان دخل و تصرفی در آنها ندارد را دفع می کند بلکه تایید اشعار توسط آیات قرآنی دلیل محکمی بر استشهاد نمودن به آیات قرآن است. و آیاتی که برای تایید بعضی از آیات دیگر ذکر شده است بیانگر این مطلب است که سیبویه برای توجیه بعضی از شواهد قرآنی فقط اکتفاء به قرآن کرده و حقیقتا قرآن را با قرآن توضیح و تفسیر نموده است. آیاتی که در بحث پژوهش و تحقیق به دو قسم تقسیم شد، قسم اول شاهد آیاتی که ظاهرشان بر خلاف باطنشان است و سیبویه با ایراد آنها به این مطلب اشاره می کند که این مجموعه از آیات احتیاج به ملاحظه دقیق قواعد و پی بردن به فروعات این قواعد دارد و برای علمای این علم شایسته نیست که تنها با نظر به این آیات حکمی را برایشان صادر نماید بلکه بعد از دقت نظر کامل و موازنه آنها با دیگر اسالیب و مقایسه با دیگر آیات متشابه به این امر روی بیاورند. قسم دوم که شامل گفتگو بین سیبویه وخلیل درباره بعضی از آیات می باشد بیانگر اینست که این مجموعه قرآنی دلالت بر یاد گیری این مطالب توسط سیبویه از استادش خلیل دارد و همچنین دلالت بر ملاحظه دقیق سیبویه نسبت به این چنین آیاتی می کند تا اینکه تعلیم و درسی برای دیگران باشد. و آیاتی که در بحث استشهاد صریح مطرح شده است و بسیار زیاد نیز می باشد، اعتماد سیبویه به آیات قرآن را برایمان واضح و روشن می کند. اما مطلبی که شایان ذکر است اینکه تمام علماء و مجتهدین بزرگ علم نحو که عبارتند از:اخفش اوسط، کسائی، زمخشری، ابن مالک وابن هشام بهره کافی و وافی را از ابتکار منحصر به فرد سیبویه حاصل کرده اند و هر یک به نوبه خود متاثر از منهج سیبویه شده اند، بعضی از آنها بهره زیادی و بعضی استفاده متوسطی را برده اند ولی بطور کلی همه آنها بصورت بسزایی از مسلک سیبویه بهره مند شده اند. در پایان باید به این نکته اشاره کرد که سیبویه را باید خادم واقعی قرآن و قراءات دانست و او را از هر گونه تهمتی مبنی بر اهتمامش به شعر بیش از قرآن و تعصبش نسبت به بعضی از قراءات مبرا دانست. زیرا سیبویه از جمله نحویینی است که بیشترین تمسک را به شواهد قرآن داشته است و در واقع قرآن را درمرتبه اول و بالاتر از شعر قرار داده است زیرا که استشهاد خود را در مسائل ابتدا با قرآن سپس با شعر و بعد از آن گفته هایی که به صورت نثر از قول بزرگان گفته شده است، آغاز می کند به جز مواردی که آیات قرآنی برای تبیین آن مسائل وجود ندارد و آنجاست که به اشعار و اقوال عرب اکتفاء می کند زیرا که قرآن تمام نطق صحیح عرب را در بر نگرفته است. و تهمت هایی که از جانب بعضی ها به سیبویه ئارد شده مبنی بر اینکه نسبت به قراءتهای قاریان بصره متعصب بوده است و در مقابل، قراءتهای قاریان کوفه را ضعیف دانسته است، تمامی این تهمت ها ناروا است زیرا که سیبویه قراءتهایی را بیان می کند که به آن قراءتها صفت زیبایی و نیک بودن را می دهد که تمامی علمای علم قرائت آنها را به قراء کوفه نسبت می دهند. و اینچنین است که خدمت سیبویه به قرآن و اعتدال و میانه رویش نسبت به قراءتها به مرحله ظهور می رسد. خلاصه پایان نامه به فارسی خدواند متعال قرآن کریم را در مدت 23 سال بر قلب نازنین رسول خدا (ص) نازل کرد. این کلام نورانی نه تنها راهنمای انسانها و شفای سینه ها می باشد بلکه بیان کننده تمام علوم نیز می باشد. یکی از علومی که پایه و اساسش را به وسیله قرآن مستحکم نمود علم نحو می باشد. از آنجایی که موضوع علم نحو محافظت نمودن آخر کلمات می باشد تا اینکه خللی در معنای کلام پیدا نشود بدین خاطر لحن وغلط خوانی در کلام باعث بوجود آمدن علم نحو شد. شاید بتوان یکی از اسباب لحن و غلط خوانی عربها را اختلاط شان با عجم دانست.زیرا آنها برای امرار معاش و توسعه و پیشرفت فرهنگ شان می بایستی با کشور های هم جوار روابط صمیمی برقرار می کردند. در این هنگام بود که غلط خوانی شان شائع شد تا جایی که به آیات قرآنی نیز رسوخ کرد بزرگان صحابه همچون حضرت عمر (رض) و حضرت علی (رض) هنگامیکه متوجه این مسئله شدند، برای حفظ کلام خداوند گام بزرگی را در این راستا برداشته تا اینکه حضرت علی (رض) ابو الاسود دئلی را مامور پایه گذاری علم نحو کردند حتی در بعضی روایات چنین تصریح شده که بنیانگذار علم نحو خود حضرت علی (رض) بودند. و این چنین بود که آیات قرآنی از هر گونه خطایی مصون و محفوظ ماند. مهمترین اهدافی را که میتوان برای پدید آمدن علم نحو بیان کرد به شرح ذیل است: 1- محافظت الفاظ قرآنی، که به اذهان علماء و بزرگان نحو خطور کرد، لذا قواعد این علم را پایه گذاری نمودند. 2- فهم معانی و مفاهیم قرآن و این چیزی بود که بدون شناخت إعراب قرآن و ترکیب بندی جمله هایش میسر نبود. اما دراین میان مستشرقین ساکت ننشسته و بر این امر که ابو الاسود پایه گذار علم نحو بوده خورده گرفته و آن را بعید دانسته اند بلکه معتقد بر آنند قواعد این علم متاثر و برگرفته از قواعد یونانی می باشد. اما خدمتگذاران واقعی اسلام این ادعا را مردود دانسته و چنین جواب داده اند: علمای اسلامی نسبت به لغت یونانی و قواعد آن هیچ اطلاعی نداشته اند و هیچ رابطه علمی میان آنها نبوده است، گذشته از همه اینها شیرازه علوم عربی با علوم یونانی به هیچ عنوان هم خوانی ندارند پس چطور می شود که متاثر از علوم یونانی شده باشد. در فصل سوم نگارنده اشاره ای به قراءتها و چگونگی بوجود آمدن شان و همچنین بیان حدیث نبوی مبنی بر نزول قرآن بر هفت حرف، داشته است. قراءات جمع قراءه بمعنای خواندن است و در اصطلاح، علمی را می گویند که از چگونگی اداء کلمات قرآن از آن جهت که از احوالشان مانند مد، قصر، النقل و... بحث می شود، خبر میدهد. مهمترین سببی را که میتوان باعث بوجود آمدن قراءات دانست تفاوت لهجه ها می باشد. شیرینی و حلاوت قرآن سبب شد که اعراب از قبیله های مختلف به تلاوت این کتاب عظیم الشان روی بیاورند که رفته رفته بعضی از کلمات بصورت لهجه ای تلاوت می شد تا اینکه بعضی از صحابه نسبت به این امر اعتراض کردند زیرا تصور می کردند که قرآن به غیر آن چیزی که می باشد تلاوت می شود، اما پیامبر اکرم (ص) به این مسئله خاتمه دادند و فرمودند که قرآن به لهجه های مختلف نازل شده است. اما مطلبی که قابل ذکر است اینکه علمای نحو به تمام قراءتها اعم از متواتر و شاذ، برای تبیین قواعد نحو استشهاد نموده اند مگر قرائتی را که با قیاس مخالف باشد یا اینکه ادارای اشتباه فاحش باشد، زیرا هر کلام صحیح که روایتش مورد ترجیح باشد و موافق قیاس نیز باشد هر چند که از طریق آحاد روایت شده باشد باز هم در نزد آنها قابل قبول است. بعضی انسانها بر این گمانند که منظور از حدیث نبوی مبنی بر نزول قرآن بر هفت حرف، قراءتهای هفتگانه می باشد در حالیکه این اشتباه است و هیچ یک از علمای علم قراءات قائل بر این نیستند و اینچنین می گویند که انحصار قراءتها در عدد هفت دارای هیچ دلیلی نمی باشد و شاید بدون هیچ قصدی بوجود آمده یا اینکه به قصد تیمن به عدد هفت بخاطر وجودش در حدیث نبوی می باشد. در واقع حروف هفتگانه ای که خداوند قرآن را بر آن نازل کرد بیان کننده لهجه های مختلف عرب می باشد زیرا که اعرابی که قرآن بر آنها نازل شد دارای لهجه های مختلف و لغات متعدد بودند پس خداوند متعال کتابش را در حالیکه مشتمل بر لهجه های عرب و لغات شان بود نازل کرد تا اینکه تلاوت قرآن برایشان میسر شود و از احکام و آدابی که در آن بیان شده است سود حاصل نمایند. اگر خداوند متعال قرآن را به یک لهجه نازل می کرد قرائت قرآن و بهره وری از آن بر آنها مشکل می شد زیرا که تحول و دگرگونی تمام انسانها از لغت مادر یشان نسبت به لغت دیگر دشوار و مشکل است، پس اگر خداوند متعال أعراب را از لغتی که با آن بزرگ شده اند باز می داشت و مجبور به لغتی غیر از آن می کرد، این امر بسیار گران برایشان تمام می شد لذا رحمت خداوند نسبت به این امت و دفع نمودن سختی از آنها مقتضی این بود که قرآن کریم به آسانی تلاوت شود تا اینکه بتوانند به بهترین نحو خدایشان را عبادت نمایند و بهترین استفاده را از این کتاب مقدس و نورانی بنمایند. در فصل چهارم شخصیت سیبویه که موضوع تحقیق مان نیز درباره بررسی استشهادات قرآنی این بزرگوار می باشد، مورد بررسی قرار گرفته است. عمرو بن عثمان که ملقب به سیبویه می باشد در عصر عباسی اول که ملقب به عصر طلایی می باشد می زیست.اوضاع سیاسی آن زمان بدین گونه بود که عباسی ها بر پایه های حکومت تسلط داشتند ولی با تمام این وجود بعضی از درگیری های داخلی در گوشه و کنار به چشم میخورد. اوضاع علمی و فرهنگی در عصر عباسی اول بسیار رشد و ترقی کرد بدین ترتیب که علمای زبر دستی پا به عرصه ظهور گذاشتند و علوم دینی را به صورت شاخه ای و رشته ای تدریس می کردند که این علوم عبارتند از: علوم قرآنی، تفسیر، حدیث، فقه، عقیده و کلام. مساجد نیز بوسیله علماء و حلقه های مناظره و تدریس شان آباد بود. اینچنین بود که سیبویه در این جو علمی که مملو از علماء و علوم مختلف بود پا به صحنه گیتی نهاد تا خدمتی شایان را برای قرآن از خود بجای بگذارد تا ثمره ای باشد برای علمایی که بعد از او چشم به جهان هستی باز می نمایند. سیبویه در اصل ایرانی تبار و از دیار شیراز بوده است اما زندگی و تحصیلش را در بصره سپری کرد و در سال 180 بنا بر بعضی از روایات در سن میانسالی در بصره یا شیراز وفات نمود.از مشهورترین استادان سیبویه می توان به خلیل بن احمد فراهیدی، یونس بن حبیب و عیسی بن عمر اشاره کرد که علم نحو را از آنها آموخت و علم لغت را ابو الخطاب اخفش اکبر به او تعلیم داد. و از میان شاگردانش که بسیار مشهور شدند و به درجه اجتهاد نیز رسیدند می توان ابو الحسن اخفش اوسط و قطرب را نام برد. سیبویه در ابتدای امر به تعلیم علوم شرعی پرداخت اما حوادث گوناگونی سبب شد که علوم شرعی را برای مدت مدیدی وداع گفته و به تحصیل علوم عربی بپردازد. از جمله آنها می توان به حوادث ذیل اشاره کرد: روایت شده که سیبویه به نزد استاد خود حماد بن سلمه آمد و اینچنین برایش گفت: من برایت حدیثی را از هشام بن عروه درباره مردی که «رعُف فی الصلاه» بیان می کنم. حماد برایش گفت «رعُف» اشتباه است بلکه «رعَف» صحیح است. سیبویه پس از شنیدن این حرف با ناراحتی منصرف شد و نزد خلیل آمد و موضوع را برایش بیان نمود هنگامی که خلیل حماد را تایید کرد سیبویه قسم خورد که باید علمی را بیاموزم که هیچ کس نتواند بر من خرده ای بگیرد. یکی دیگر از حوادثی که می توان به آن اشاره کرد اینکه سیبویه به همراه قومی که می خواستند حدیث بنویسند نزد حماد حاضر شدند. حماد حدیثی را بیان کرد که درآن کلمه «الصفا» ذکر شده بود. سیبویه این کلمه را بلند تکرار نمود و گفت: «الصفاء». حماد گفت: ای فارسی! «الصفا» مقصور است آن را با مد نگو. هنگامی که سیبویه از مجلس بیرون شد قلمش را شکست و اینچنین گفت: تا زمانیکه بر علم عربی غلبه نیابم هیچ چیزی نمی نویسم. مطلب دیگر که باید به آن اشاره کرد تالیف کتاب ارزشمند سیبویه بنام «الکتاب» می باشد. در واقع سیبویه تالیف کتاب را بعد از وفات استادش خلیل شروع کرد چرا که در بعضی از صفحات الکتاب پس از ذکر نام خلیل کلمه«رحمه الله» به چشم می خورد. شاید اولین چیزی که به ذهن خطور کند، عدم نام گذاری کتابش می باشد و می توان علتش را چنین بیان کرد که اجل و مرگ سیبویه این مهلت را به او نداد همانطوری که مقدمه و خاتمه ای را بر کتابش اضافه ننموده است. ارزش این کتاب به اندازه ای رسید که علمای قدیم و جدید به بهترین شیوه آن را مدح نموده اند به حدی که آن را قرآن نحو دانسته اند و منزلت این کتاب به حدی بود که علمای بزرگ آن را بعنوان تحفه و هدیه به یکدیگر عطا می کردند. به جرات می توان گفت که اکثر علمای بزرگ دینی از کتاب سیبویه بهره برده اند زیرا الکتاب دائره المعارفی از علوم لغوی، دینی، علمی و ادبی به شمار می آید. سیبویه در کتاب خود به موضوعات صرفی و نحوی پرداخته است و آنها را به صورت پر محتوا بیان نموده است. با وجود کتب زیادی که درباره نحو قبل و بعد از سیبویه تالیف شده اند، با صراحت می توان گفت که هیچ یک از صاحبان این کتب نتوانسته خدمتی را که سیبویه برای علم نحو انجام داد، به عرصه ظهور بگذارند. پس سیبویه را باید امام نحو و نحوی ها دانست و کتابش را معیار و شاهد بر این امر قرار داد و به این مطلب نیز باید اشاره نمود که هر چقدر هم که عالمی در نحو تسلط داشته باشد و زبانزد خاص و عام باشد باز هم نمی تواند احساس بی نیازی و استغناء از کتاب سیبویه داشته باشد. نگارنده در فصل پنجم به بیو گرافی پنج تن از علمای مجتهد نحو که متأثر از سبک سیبویه شده اند پرداخته است که مقدمترین آنها به لحاظ تاریخی ابو الحسن اخفش اوسط از مکتب بصره می باشد. ابو الحسن معروف به اخفش اوسط از موالی قبیله بنی مجاشع می باشد که نزد سیبویه زانوی تلمذ را به زمین نهاد، هر چند از لحاظ سنی بزرگتر از سیبویه بود اما تواضع و فروتنیش سبب شد که نزد کسی شاگردی کند که کوچک تر از او باشد. اخفش شاگردان زیادی را تربیت کرد وبه همه آنها کتاب سیبویه را تعلیم می داد. از دیگر خصوصیاتش اینکه به شرح اشعار توجه خاصی داشت تا جایی که کتاب «معانی الشعر» را به رشته تحریر در آورد و همچنین در علم عروض و معانی تبحر خاصی داشت. از میان تصنیفاتش می توان به این کتب اشاره کرد: کتاب الاربعه، کتاب الاشتقاق، کتاب الاصوات و کتاب الاوسط فی النحو. علی بن حمزه کسائی از مکتب کوفه شخصیتی دیگر است که متاثر از شیوه سیبویه شده است. وجه تسمیه کسائی بخاطر احرام بستنش در کساء بود که از آن روز به بعد او را کسائی نامیده اند. او عالم به نحو و لغت بود و در علم قراءات به درجه امامت رسید. همانطور که بیان شد اصلیتش کوفی بود اما بعدها بغداد را بعنوان مسکن خویش اختیار کرد و به تربیت هارون الرشید خلیفه عباسی و فرزندش امین پرداخت. کسائی در سن کهن سالی به یاد گیری نحو پرداخت و خیلی زود رشد و ترقی نمود تا جائیکه به درجه اجتهاد رسید. مناظره کسائی با سیبویه مسمی به «المسأله الزنبوریه» بسیار مشهور است. او اختلافات زیادی در بعضی از مسائل نحوی با سیبویه داشته، اما با این وجود بهره زیادی از الکتاب برده است. کسائی نیز خدمت بزرگی را به قرآن نموده است تا جایی که بعد از وفاتش یکی از بزرگان او را به خواب دید و از او پرسید که بعد از مرگت چطور با تو رفتار شد؟ او در جواب گفت: خداوند متعال مرا بخاطر خدمتی که به قرآن کردم مورد عفو وآمرزش قرار داد. شخصیتی دیگری که به منهج سیبویه چنگ زده و بر رد پایش قدم نهاده است، جار الله زمخشری از مکتب بغداد می باشد. زمخشری متبحر در نحو، لغت و بلاغت بود چنانچه تفسیر معروفش مسمی به الکشاف شاهد بر نبوغ علمی او می باشد. زاد گاهش روستای زمخشر از نواحی خوارزم است اما برای تعلیم علوم مختلف به شهر بغداد سفر کرد. زمخشری کسی بود که در زمانه خودش کم نظیر و یا می توان گفت بی نظیر بود بطوری که علمای بزرگ از مکانهای دور و نزدیک برای یاد گیری علوم نزد او می آمدند. او دارای آثار زیادی می باشد که برخی از آنها عبارتند از: الکشاف فی تفسیر القرآن، المفصل فی صنعه الإعراب و الفائق فی غریب الحدیث. ابن مالک از دیگر اشخاصی است که تحت تاثیر سبک و شیوه سیبویه قرار گرفته است. رشد و نبوغ علمیش در مکتب اندلس روز به روز چشم گیر تر می شد تا جائیکه علمای هم عصرش، امامت در نحو را شایسته اش دانستند. او تمام همت خویش را صرف محکم نمودن زبان عربی کرد تا جایی که از بسیاری از علمای قبل از خود نیز سبقت برد. و همچنین در علم قراءات نیز به مقام امامت رسید. تبحرش در علم صرف و نحو به حدی بود که او را بسان دریایی بی نظیر و دانشمندی بی همتا قلمداد کردند.ذوق و سلیقه بخصوصی در سرودن شعر داشت چنانه الفیه اش شاهد بر این ادعا می باشد. ابن مالک نیز کتب زیادی را به رشته تحریر در آورده که بعضی از آنها صاحب چندین شرح توسط علمای دیگر می باشد و در واقع می توان گفت که در زمره کتب مرجع و اساسی به شمار می آیند. بعضی از این کتب عبارتند از: الفیه ابن مالک، الموصل فی نظم المفصل، الکافیه الشافیه و شرح آن و شرح تسهیل. پنجمین شخصیت متأتر از منهج سیبویه، ابن هشام انصاری می باشد. در سال 708 هـ.ق در مصر به دنیا آمد و قرآن را در خرد سالگی حفظ کرد. خیلی زود پله های ترقی را طی کرد و به درجه اجتهاد رسید. در طول حیاتش بسیار مشهور شده بود بطوری که علماء از راههای دور و نزدیک برای یاد گیری مباحث نحوی دقیق و تحلیلات شیوایش نزد او می آمدند. او در عمق گفته های علمای متقدم نحو فرو می رفت و به بیان گفته های ضعیف و صحیح آنها می پرداخت که این مسئله باعث حیرت و تعجب علمای دیگر می شد. کتابهایی که ابن هشام به رشته تحریر در آورد سبب شد که علمای بزرگ در دوره های بعدی همچون محمد محی الدین عبد الحمید شروح و حاشیه هایی را بر آن بنگارند، از مهمترین این کتب عبارتند از: مغنی البیب عن کتب الأعاریب، قواعد الاعراب، عمده الطالب فی تحقیق تصریف ابن حاجب، شرح قطر الندی و شرح شذور الذهب. در فصل ششم نگارنده به هدف اصلیبحث که عبارت از ابتکار سیبویه در استشهاد نمودن به آیات قرآنی و بهره مندی سایر نحویین از سبک سیبویه و همچنین خدمت سیبویه به قرآن و قراءات می باشد، پرداخته است. اگر با دیده انصاف به شواهد قرآنی که در الکتاب سیبویه مذکور است بنگریم خواهیم دید که استعمال آنها توسط سیبویه به یک سبک وصورت نبوده است بلکه ابتکار بسزایی را از خود به جای گذاشته است که می توان این آیات را در سه قسم خلاصه کرد:1- ائتناس 2- پژوهش و تحقیق 3 استشاد صریح. ائتناس یعنی اینکه وارد شدن بعضی آیات برای تحلیل و یا توجیه بعضی از اسالیب، ابیات و آیات قرآنی دیگر. پژوهش و تحقیق نیز به دو قسم تقسیم می شود: 1- آیاتی که ظاهرشان نمایانگر قرار گرفتن آنها تحت همان قاعده ظاهری است در حالیکه اینچنین نیست. 2- سوال کردن سیبویه از خلیل درباره نکته هایی که در بعضی از آیات نهفته است. و در قسم استشهاد صریح که بیشترین آیات را به خود اختصاص داده است آیاتی را بیان کرده ایم که مستقیما و بطور صریح در بابهای مختلف به آنها استشهاد شده است. آیاتی که در بحث ائتناس برای اجازه بعضی از اسالیب وارد شده نمایانگر اینست که سیبویه این قواعد را فقط به وسیله آیات قرآنی بدون اینکه بیتی را بیاورد، ثابت نموده است. آیاتی که برای تایید بعضی از ابیات وارد شده است اتهام وارده مبنی بر اینکه اصل و اساس قواعد نحوی مبنی بر شعر بوده و آیات قرآنی آنچنان دخل و تصرفی در آنها ندارد را دفع می کند بلکه تایید اشعار توسط آیات قرآنی دلیل محکمی بر استشهاد نمودن به آیات قرآن است. و آیاتی که برای تایید بعضی از آیات دیگر ذکر شده است بیانگر این مطلب است که سیبویه برای توجیه بعضی از شواهد قرآنی فقط اکتفاء به قرآن کرده و حقیقتا قرآن را با قرآن توضیح و تفسیر نموده است. آیاتی که در بحث پژوهش و تحقیق به دو قسم تقسیم شد، قسم اول شاهد آیاتی که ظاهرشان بر خلاف باطنشان است و سیبویه با ایراد آنها به این مطلب اشاره می کند که این مجموعه از آیات احتیاج به ملاحظه دقیق قواعد و پی بردن به فروعات این قواعد دارد و برای علمای این علم شایسته نیست که تنها با نظر به این آیات حکمی را برایشان صادر نماید بلکه بعد از دقت نظر کامل و موازنه آنها با دیگر اسالیب و مقایسه با دیگر آیات متشابه به این امر روی بیاورند. قسم دوم که شامل گفتگو بین سیبویه وخلیل درباره بعضی از آیات می باشد بیانگر اینست که این مجموعه قرآنی دلالت بر یاد گیری این مطالب توسط سیبویه از استادش خلیل دارد و همچنین دلالت بر ملاحظه دقیق سیبویه نسبت به این چنین آیاتی می کند تا اینکه تعلیم و درسی برای دیگران باشد. و آیاتی که در بحث استشهاد صریح مطرح شده است و بسیار زیاد نیز می باشد، اعتماد سیبویه به آیات قرآن را برایمان واضح و روشن می کند. اما مطلبی که شایان ذکر است اینکه تمام علماء و مجتهدین بزرگ علم نحو که عبارتند از:اخفش اوسط، کسائی، زمخشری، ابن مالک وابن هشام بهره کافی و وافی را از ابتکار منحصر به فرد سیبویه حاصل کرده اند و هر یک به نوبه خود متاثر از منهج سیبویه شده اند، بعضی از آنها بهره زیادی و بعضی استفاده متوسطی را برده اند ولی بطور کلی همه آنها بصورت بسزایی از مسلک سیبویه بهره مند شده اند. در پایان باید به این نکته اشاره کرد که سیبویه را باید خادم واقعی قرآن و قراءات دانست و او را از هر گونه تهمتی مبنی بر اهتمامش به شعر بیش از قرآن و تعصبش نسبت به بعضی از قراءات مبرا دانست. زیرا سیبویه از جمله نحویینی است که بیشترین تمسک را به شواهد قرآن داشته است و در واقع قرآن را درمرتبه اول و بالاتر از شعر قرار داده است زیرا که استشهاد خود را در مسائل ابتدا با قرآن سپس با شعر و بعد از آن گفته هایی که به صورت نثر از قول بزرگان گفته شده است، آغاز می کند به جز مواردی که آیات قرآنی برای تبیین آن مسائل وجود ندارد و آنجاست که به اشعار و اقوال عرب اکتفاء می کند زیرا که قرآن تمام نطق صحیح عرب را در بر نگرفته است. و تهمت هایی که از جانب بعضی ها به سیبویه ئارد شده مبنی بر اینکه نسبت به قراءتهای قاریان بصره متعصب بوده است و در مقابل، قراءتهای قاریان کوفه را ضعیف دانسته است، تمامی این تهمت ها ناروا است زیرا که سیبویه قراءتهایی را بیان می کند که به آن قراءتها صفت زیبایی و نیک بودن را می دهد که تمامی علمای علم قرائت آنها را به قراء کوفه نسبت می دهند. و اینچنین است که خدمت سیبویه به قرآن و اعتدال و میانه رویش نسبت به قراءتها به مرحله ظهور می رسد.
اسماعیل عاشوری مهدی خرمی
با توجه به نص قرآن، موارد زیادی از استعمال اسلوب قسم مشاهده می کنیم. به کارگیری این اسلوب، منحصر به قرآن یا کتب آسمانی نیست بلکه این شیوه بیانی در گفتار و نوشتار همه انسانها مصادیق بسیاری داشته ودارد ، با این تفاوت که قسم های قرآنی تحولی در قسم های بشری به وجود آورد و آن را از مسایل معیشتی و گاه ناهنجار به مسایل ارزشمند و والا سوق داد، وجود قسم در قرآن جهت برداشتن شک و تردید و ابطال شبهات و اقامه ی برهان و تاکید بر حقیقت اخبار است تا نفس مخاطب به پذیرش خبر و رویداد مطمئن شود. در واقع قسم در کلام بالاترین مراتب تاکید را داراست زیرا خبر را تاکید نموده و آن را از خلاف بودن مبرا می سازد، بر این اساس قسم عبارت است از : « موکد کردن کلام و مقید نمودن آن ، به ارزش و شرافت موجودی مقدس ، برای ملتزم شدن به مفاد آن » مقسم ، مقسم به ، مقسم له و ادات قسم ، پایه های ساختاری قسم را تشکیل می دهند ودر واقع قوام دهنده ی قسم در انواع مختلف آن می باشند که بعضا جواب قسم یا مقسم له ظاهر بوده و بعضی اوقات در تقدیر می باشد. ارتباط بین مقسم به و مقسم له درآیات قرآن ، ارتباطی لطیف و دقیق بوده و درک این ارتباط در بعضی آیات نیازمند تدبر بیشتر در محتوای سوره و در دو جز اصلی قسم یعنی مقسم به و مقسم له می باشد. اسلوب بلاغی قسم های قرآن غالبا بر تاکید ، تعظیم یا توجه دادن مخاطب به اسرار و حکمت های نهفته در مقسم به نظر دارد.
ذوالفقار خالداری اپورواری مهدی خرمی
چکیده نقد ادبی یکی از انواع ادب است که به بررسی متون ادبی می پردازد و نقاط قوت وضعف آنها را بیان می کند. معنای نقد در گذر زمان تغییر کرده و از ابتدا به این معنی نبوده، اما نمودی از این معنی را داشته است. در ابتدا نقد به معنی حسی جدا کردن درهم های سره از ناسره به کار می رفته است و مثل ادب کم کم معنای امروزی را پیدا می کند و برای آن معانی متعددی ذکر می شود مانند: عیب گرفتن، دزدانه نگاه کردن و داوری. اما نقد ادبی با توجه به ترکیب یافتن نقد و ادب به معنای پژوهش متون ادبی و تمییز بین روش های متفاوت است. نقد ادبی تحلیل قطعه های ادبی و بیان ارزش فنی آنهاست. این معنی جدید نقد ادبی است که از زمان عباسی مورد استفاده قرار گرفته است و قبل از آن به معنی ناپسند شمردن و نکوهش بوده است. نقد عربی در طول تاریخ خود فراز ونشیب هایی را طی کرده است. در ابتدا بر حس و دریافت شخصی استوار بوده است و افرادی چون "نابغه ذبیانی" به نقد اشعار می پرداختند. پیامبر (ص) و امام علی نیز نظرات نقدی درباره شعر و شاعران داشتند اما در دوره عباسی نقد در اثر عوامل محیطی و اجتماعی رشد می کند در این دروره ناقدان زیادی ظهور می کنند. پس از سده چهارم در اثر خشک شدن قریحه ها و بسته شدن افق های نوین بر روی ادبیات، شعر به جمود گرایید. رکود نقد تا قرن نوزدهم ادامه می یابد. در این دوره در نتیجه آشنایی جهان عرب با ادبیات غرب دور جدیدی از پیشرفت در ادبیات و نقد ادبی ایجاد می شود. آشنایی با غرب باعث تحول در فکر و نگرش شاعران و نویسندگان این کشور شد و گرایشهای ادبی مثل: کلاسیک، رومانتیک، واقع گرایی، رمزگرایی، بارناس و سوررئالیسم تقویت شد و یا پا گرفت و مدارس جدید ادبی و نقدی مانند "مدرسه دیوان" شکل گرفت.مدرسه دیوان از مدارس شعری جدید بعد از "بارودی"، "شوقی" و "مطران است که حرکت نوگرایی در شعر را رهبری می کرد و در دعوت به آن اصرار داشت. این مدرسه به دلیل کتاب"دیوان" که "عقاد" و "مازنی" از رهبران این مدرسه نوشتند به این نام نامگذاری شده است. در این رساله در طی چند فصل ابتد به تعریف ادب و نظرات مختلف پیرامون آن و سپس به نقد و انواع آن و مراحل تغییر و تحول در معنای این دو کلمه پرداخته خواهد شد وبا وضعیت نقد ادبی در دوره های مختلف آشنا خواهیم شد. در فصل سوم با اوضاع مصر در دوره معاصر و عواملی که باعث تغییر در این کشور و در ادبیات و فرهنگ آن شدند،همچنین مدارس نقدی مصر و دو مدرسه مهجر می پردازیم و با بعضی از ناقدان این کشور آشنا خواهیم شد و در فصل آخر مدرسه دیوان، اصول نقدی این مدرسه، اعضای آن و نظرات نقدی آنها را پی می گیریم . کلمات کلیدی: نقد ادبی، مدرسه دیوان، عباس محمودعقاد، عبدالقادر المازنی، عبدالرحمن شکری
فرشته جان نثاری لادانی حسین میرزایی نیا
1-1- المقدمه الحمد لله الذی هدانا بنور هدایته و انقذنا من الضلال بوحیه و السلام و الصلوه علی رسوله النبی الأکرم محمد(ص) و آله الطاهرین. «حَظِِیَ الأطفال باهتمام خاص من شوقی، تجلّی فی نظمه عدداً من القصائد والمقطوعات علی ألسنه الحیوان، وقصائد تربویه أخری للأطفال؛ ویتبیّن فی هذه القصائد وغیرها من قصائد دیوانه "الشوقیات" حرصه علی المعامله اللطیفه للطفل، وعدم تکلیفه ما لا یطیق، واحترام سنّه وقدراته وتنمیته بطریقه سلیمه. ان شوقی تحبیباً للعلم، و غیرهً علی بث المبادئ الاخلاقیه و الاجتماعیه فی النشء الطالع، خص شوقی الأحداث بقسم وافر من اوائل منتوجاته الشعریه، فنظم لهم ادعیه مختلفه المواضیع و أناشید وطنیه و مدرسیه تمتاز فی الغالب برشاقه الأوزان، و عذوبه الألفاظ، و جمال الغنه الموسیقیه. و قد الف لهم ایضاً فی اوائل عهده بالشعر ما یربو علی خمسین اسطوره بین قصیره و طویله، منها القلیل من ابتکاره و الکثیر من وحی مشاهیر ارباب الأمثال القدماء کایزوب وصاحب کلیله و دمنه و لافونتین. و لهذه الاساطیر قیمه اخلاقیه و اجتماعیه، فهی تتناول الاغراض التی یتناولها الشعر التعلیمی عاده من الحضّ علی الفضائل و لاسیما النشاط فی العمل، و حفظ الوفاء فی الصداقه، و تدبیر الامور و....» تتناول هذه الدراسه ادب الاطفال عامهً و شعر الأطفال عند احمد شوقی خاصهً وعرض تصویراً واضحاً مِن الشعر القصصی و شعر الأطفال فی دیوان احمد شوقی و شرحا وتحلیل لأشعاره القصصی و أناشیده، بطریقه تحلیلیه – وصفیه. یُعْتَبُر ادب الاطفال مِن فنون الآداب قیمهً، و یُعتبر احمد شوقی مِن أحد اکبر الشعراء فی ادب الاطفال. و اِنَّ دراسه وتحلیل القصه الشعریه ـ التی هی مِن اَروع فنون الادب ـ لها اَهمیه کبیره. حیثما ندرس القصه الشعریه حقیقهً نری شیئین متلازمین: الشعر و القصه و هما کانا مِن اَغنی فنون الادب فی تاریخ البشر کله مِن البدایه حتی الان. دراسه القصه و شعرالأطفال فی شعراحمد شوقی دراسهً شاملهَ فی الواقع ستکشف آفاقاً جدیدهً فی الادب و ستزود محبی الادب عامهَ و اِلی دارسی الشعر و القصه خاصهً بمعلومات مفیده. أنی اخترت شعر الأطفال عند احمد شوقی موضوعاً لرسالتی هذا الشاعر المعاصر و شعره القصصی وأناشیده للأطفال فی دیوانه الذی یصل اِلی حوالی خمسین قصیده اَواکثر و عشر انشوده و سبب شغفی الوافر بالأطفال و شعرهم و قصصهم، و کنت قد قرأت قبل هذا قصصاً مختلفه لروّاد ادب الأطفال فی العالم، و هذا الحبّ و الشغف بقراءه الروایات و الأقاصیص و الأشعار فی الحقیقه کان الحافز الرئیس الی اختیار هذا الموضوع، و کنت ارید أن أطلع علی ادب الأطفال و تطورها فی العالم العربی و خاصهً عند شاعر المصری أحمد شوقی. أملی أن اکون قد حققت عملاً نافعاً فی هذا المجال، و بذلت جهدی لخدمه اللغه العربیه و لخدمه العلم و الأدب و المتعلمین فی هذا السبیل و لست أدعی أنه البحث بریء من الأخطاء، و أسأل الله أن یتیح لی من الفرصه ما یمکننی من استکمال هذه ،البحث. لقد اقتضت طبیعه البحث فی هذا الموضوع تقسیمه إلی: مدخل واربعه فصول تسبقها مقدمه عامه ثم تلیها خاتمه. الفصل الأول یشمل المقدمه و کلیات البحث و تبین اغراضه و اهدافه. أما الفصل الثانی یبتدأ بالبحث عن مفهوم أدب الأطفال و معناه فی اللغه و الإصطلاح، لأنه قبل البحث عن شعر الآطفال عند احمد شوقی یلزم شرح هذا الزرع من الادب من کل الجوانب ثم البحث عن نشأه أدب الأطفال العربی وتطوره وتعدده، والخصائصه التربویه فیه. قد بحثتُ فی الفصل الثالث عن حیاه احمد شوقی ومولده مختصراً وعلاقه أحمد شوقی بفن الحکایات التی کان یجریها علی ألسنه البهائم والطیور، متأثراً بالتراث العربی عامه، وبما کتبه الشاعرالفرنسی (لافونتین) من خرافات خاصه، لکنه ابتکر موضوعات جدیده تناسب الحیاه العصریه، والقیم العربیه والإسلامیه، تضمنها الجزء الرابع من دیوانه الشوقیات و کذلک شرحت اسلوبه فی شعره، و المصادر التی تأثر به شوقی فی کتابه حکایاته و أناشیده. الفصل الرابع و هو الفصل الرئیس للرساله سأبذل غایه جهدی فی هذا الفصل الذی تکون من هذا الفصل اربعه محاور؛ بتناول محور الأول تحلیل الحکایات و الأناشید من حیث المحتوی و المضمون و اللغات و المفردات الصعبه و الأسلوب. و المحورالثانی یتناول فن الحکایا، وما اشتملت علیه من معانی أخلاقیه. أما المحورالثالث هو الشخصیات الحیوانیه وارتباطها بالمضمون المباشر أو الرمزی. أما المحور الرابع، فعرض لأسلوب أحمد شوقی فی رسم شخصیاته الحیوانیه، ومنهجه الذی اختطه فی بناء نصه الحکائی. وأما الخاتمه ،تشتملو ما نتج عن الرساله من نتائج . حاولت للتوصل بهذا الفهم و استطعت أن أبذل الجهد فی إعدادها عن طریق مراجعه عده من الکتب من أهمها: «أدب الأطفال» لعلی الحدیدی و«أدب الأطفال» لمحمّد صالح الشنطی، و «مقدمه فی أدب الأطفال» لمفتاح محمد دیاب، و «مصادر شعر شوقی للاطفال» لحسن اسماعیل، و «فن القصه الأطفال» ایمان بقاعی، و «الطفل فی ضوء القرآن و السنه والأدب» أحمد خلیل جمعه و... و راجعتُ للحصول علیها الی المکتبات المختلفه أهمها: مکتبه جامعه الزهراء و مکتبه جامعه امام صادق (ع) فی طهران، و مکتبه آیه الله السیستانی بقم المقدسه، و مکتبه آستان قدس الرضوی، و مکتبه جامعه اصفهان. 1-2- موضوع البحث إن الله قد خلق الإنسان بشکلٍ یبدأ التعلیم من لحظه الولاده و فی رأی بعض الناس یبدأه قبل الولاده و یدومه الی نهایه حیاته. و هذه الإستطاعه تعلُّم واسع و استعمال مستمرو دائم قد جعل حیاه الإنسان متمیِّزاً تماماً. تُعتبر الطفوله من اهم المراحل لبناء و تخطیط الشخصیه کما تعتبر الأدب الذی من أهم العناصر لبنا شخصیه الطفل وتربیته . فی هذا المجال یقول هوغارت: أن الأدب یکشف، و یخلق و فی البحث الصالح لهذا البیان کمفتاح یطلعنا علی قیمه أدب الأطفال و هو وصفٌ تامٌ لأن الأطفال فی الطفوله فوق کلِّ زمان آخر یکشفون، و یخلقون و یندفعون وراء الحقیقه و التجارب الإنسانیه. إن الشعر لون من ألوان ادب الأطفال و أکثرها تأثیراً فی نفس الطفل خیاله .لا دورٌ أساسی فی تقویه قوی الطفل الخیالیه و اثاره اخیلیته و کذلک ارتفاع مستوی العلم الذی الطفل و تحدید الاهداف الاجتماعیه . وفی مجال أدب الطفوله تبرز أسماء کثیره واحمد شوقی فی العصر الحدیث الذی یعتبر عصر ازدهار ادب الأطفال حقیقباً،هو اول من أدرک ما یحتاج إلیه الأطفال العرب من أدب خاص بهم یرضی میولهم، ویشبع نهمهم العاطفی، فنظم لهم أغنیات وقصصاً علی ألسنه الحیوان والطیر، فکان بذلک "رائد أدب الأطفال" فی اللغه العربیه فی العصرالحدیث. یهدف هذا البحث بعد دراسه خلفیه ادب الطفال التاریخیه بشکل عام و شعر الأطفال بشکل خاص الی دراسه الأشعار التی قد کتب شوقی للأطفال من حیث المحتوی و المضمون و ایضاً من حیث الاصوات و المفردات و الأوزان و الأسالیب الشعریه. مع الاخذ بنظر الاعتبار بأن لشعر الأطفال خصائصه المتمیزه. یهدف هذا البحث و الی أن یقوِّم شعار شوقی طبقا لمعاییرادب الاطفال حتی یتبین ان أناشید شوقی ومقطوعاته الی ای حد خضعت لمعاییر فی أدب الطفل و اضافه الی ذلک فی ما وراء الحصول علی جواب هذا السوال ندرک نتفهم لماذا شوقی الذی لُقِّب بامیر الشعراء انتخب لغه شعر الأطفال؟ و ما هو اسلوبه فی هذه الأشعار؟ 1-3- أسئله البحث الرئیسیه 1. أی خصیصه تمیز شعرالأطفال عند شوقی؟ 2. إلی ایّ حدٍّ کان قد نجح شوقی فی تبیین مفاهیم للأطفال طبقا لمعاییر شعر الطفل؟ 1-4- الفرضیات 1- أما شعر شوقی للأطفال فیتمتع بظواهر فنیه وأسلوبیه منها: تنوع مصادر الحکایات، وحده الإیقاع اللغوی والموسیقی، وتعدد مضمونها و... و هذه یبرز قاعدته. 2- یبدو أن لغه شعر شوقی للأطفال فی مجملها ذات ألفاظ لا یتسع لها قاموس الطفل اللغوی و الکلمات الصعبه، و الإوزان الثقیله و... یصعب فی بعض الاحیان علی الأطفال فهمها. 1-5- ضروره البحث 1. الحاجه الی معالجه أدب الأطفال. 2. ضروره العنایه الی أدب الأطفال خاصّهً من وجهه نظر احمد شوقی. 1-6- خلیفه البحث فی أثر الدراسات أوّلی حول هذا البحث اصبح واضحاً و معلوماً إن فی الأدب العربی المعاصر، أغلب الدراسات، اهتمامها حول حیاه شاعرنا «أحمد شوقی» و أشعاره الوطنیه و...، و لا أجد حتی الآن، رسالهً أو بحثاً حول شعر الأطفال و دراسه حکایات شوقی الشعریه فی جامعات إیران. اما المصادر و المراجع المطبوعه فی هذا المجال هی : 1. عقد أحمد زلط فی کتابه: «رواد أدب الطفل العربی» فصلا عن شوقی بعنوان «أحمد شوقی والتأصیل الفنی لأدب الطفوله فی الأدب العربی الحدیث ـ دراسه تحلیلیه». 2. عبدالتواب یوسف: «دیوان شوقی للاطفال»، دار المعارف، القاهره، 1984 م. 3. سعد ظلام: «الحکایه علی لسان حیوان عند احمد شوقی»، دارالتراث العربی،1982م. 4. مقال "شوقی والطفوله" بمجله کلیه اللغه العربیه، جامعه الأزهر، العدد الرابع 1987م. 5. احمد سویلم: «اطفالنا فی عیون الشعراء»، مکتبه الاسره،2002م. 6. أبو سعد، أحمد: أغانی ترقیص الأطفال عند العرب، دار العلم للملایین، بیروت، 1955م. 1-7- اغراض البحث 1. تبیین أهمیه أدب الأطفال عموماً و شعر الأطفال خصوصاً. 2. تبیین دور الأدب و الشعر فی بناء شخصیه الطفل و الایجاد الفرح و البهجه و تعلیم المفاهیم التربویه و الدینیه و... 3. تبیین دور شوقی فی شعر الأطفال فی الأدب العربی المعاصر. 1-8- منهج البحث البحث یعتمد علی المنهج التاریخی فی الفصلین الثانی و الثالث و المنهج الوصفی – التحلیلی فی الفصل الرابع و الی المصادر و الکتب التی الفت حول البحث و یهدف الی تبیین مفهوم لادب الأطفال و دراسه الخلفیه التاریخیه لأدب الأطفال عاماً و شعر الأطفال خاصا. أما البحث التزم فی الفصل الأخیر بالمنهج الفنی و یهدف الی دراسه شعر الأطفال عند احمد شوقی من حیث المحتوی و المضمون و الاسلوب والمفردات و کذلک تبیین اسلوب شوقی فی بناء حکایاته.
نعمت چوپانی مهدی خرمی
در اینکه این بحث ( قاعده مند سازی زبان عربی) اولین بار توسط چه کسی مطرح شده ، اختلاف نظر زیادی وجود دارد. به هر حال پایه های علم نحو در قرن اول هجری استوار گردید و در قرن دوم هجری با نگارش الکتاب سیبویه به تثبیت رسید. در این بین مکاتب نحوی نیز به وجود آمدند که در رشد و نمو نحو تاثیر بسیاری داشته اند. ابتدا دو مکتب بصره و کوفه و سپس مکاتب بغداد، اندلس و مصر شکل گرفتند. این مکاتب، با وضع اصول و قوانین زبانی خدمت بزرگی به زبان عربی کردند. البته گاهی نظرات علماء این مکاتب با هم در تضاد بود و این موضوع بیشتر در اصرار به پرداختن به موارد شاذ و نادر نحوی نمود پیدا می کند. دراین تحقیق سعی بر این است تا ابتدا شکل گیری علم نحو و اولین کوشش ها، در این زمینه را مورد نقد و بررسی قرار دهد، سپس هر یک از مکاتب نحوی را به تصویر کشیده نقاط قوت و ضعف هر یک را بیان کند و دانشمندان برجسته آن را معرفی نموده، آراء و نظرات آنها را بررسی نماید، سپس به ارزیابی و تطبیق آن مکاتب بپردازد. در این بین عالمان نحوی نیز هستند که در زیر مجموعه مکاتب فوق نبوده اند اما خدمت ها و دستاوردهای عظیمی برای زبان عربی و علم نحو داشته اند، به همین دلیل افکار و آراء آنها نیز مطرح شده است. در بحث نقد و تطبیق، به جای ورود به موارد اختلافی جزئی بیشتر کلیات به نقد کشیده شده است. به عنوان مثال به جای پرداختن به مواردی همچون نظریات نحویان و مکاتب در مورد کلا و کلتا، اصول، مبانی و موارد استنادی مکاتب مورد نقد و بررسی قرار گرفته است. از آنجا که این رساله با نگاهی نقدی به موضوع می نگرد و به مقایسه آراء و نظریات نحویان و مکاتب آنها می پردازد لذا ضرورت داشت از دید توصیفی فاصله بگیرد و در موارد زیادی نگارنده بعضی از مسائل را به چالش بکشد. لذا امیدوارم از این نگاه انتقادی برداشت اشتباهی صورت نگیرد. تمامی کسانی که برای دانش نحو تلاش کردند، یقینا انسان های فکور و اندیشمندی بوده اند. و لازم است ما که اکنون از میراث علمی آنان بهره می بریم با دید احترام به آنان بنگریم.
جواد محمدزاده هادی شعبانی
چکیده طنز گونه ای است که می توان به راحتی کسی را با آن دست انداخت،از میدان به در کرد و بدی هایش را آشکار کرد.در ادبیات عرب،شاعر با هجو شخصی یا قومی سعی می کند حریف را از میدان به در کند،با توجه به تاثیر گذاری طنز در بیان زشتیها و عیبهای جامعه،چه در مقوله سیاسی یا اجتماعی می توان اذعان کرد که زبان طنز رساتر و برتر از زبان دیگر نوشته هاست.در طنز،هدف خنده نیست،بلکه هدف چیزی شبیه هزل و استهزاء است که با آن می توان کسی را تحقیر،مضحکه و مسخره خاص و عام کرد. طنز وسیله ای برای بیان و انتقال هدف مورد نظر از نویسنده به خواننده است.اما در این زمینه ابراهیم عبدالقادر مازنی(1890-1949م)نویسنده و طنز پرداز برجسته مصری دستی توانا داشته است.وی مردم مصر،دنیا و حتی خود و خانواده اش را با طنزی گزنده و نیشدار به باد تمسخر گرفت.طنز مازنی با وجود خودجوشی و سادگی اش،طنزی هدف دار است که از این طریق معایب و زشتیهای جامعه را آشکار کرده و اهداف اجتماعی و سیاسی را محقق کرده است.مازنی در داستانهایش نفس،احساس،عواطف و عقده های روانی انسان را مورد بررسی قرار داده است و با سبکی طنزگونه با تکیه بر تفاوت میان خصلتها و اختلاف طبیعتها و سرشتها به این امر پرداخته است.حوادث و شخصیت داستان هایش از واقعیت بهره برده و نمایانگر خود او هستند و قهرمانان داستان هایش یکدیگر را با طنزی گزنده مورد تمسخر قرار می دهند.البته همه داستان های وی طنزگونه نیستند،بلکه هدف آنها تسلی و دلداری دادن است.مازنی هم به هزل و طنز پرداخته و هم چنان جدی است که در لباس ناصحی مشفق و دلسوز در می آید و به پند و اندرز می پردازد. کلید واژه ها:طنز،اصلاح معایب،داستانهای طنز گونه،ادبیات داستانی،ابراهیم مازنی
آرمان کوهستانیان احمد خواجه ایم
خاقانی، جز دیوان کنونی، دیوانی نیز، به تازی داشته است که این گنج عرشی، هنگام بیماری وی و کوچیدن از ری، در دو فرسخی زنجان، از دست رفته و خاقانی رنجور را در کشتی اندوه، نشانده است. هم از این روست که نگارندگان سرگذشت سرایندگان، یادی از دیوان تازی خاقانی، نمی کنند و تنها، جامی است که تازی سرایی وی را بر نوک خامه ی خود، می راند. آنچه امروز، به دست آمده است، چهل و یک پاره می باشد. هر یک از ویرایندگان دیوان خاقانی، رج هایی چند از آن ها را آورده اند؛ بی آنکه دستی بر رخسارشان کشند. این سروده ها، بهترین نمود را در دیوان خاقانی، ویراسته ی میر جلال الدّین کزّازی، یافته اند از این روی؛ پایه ی تازی سروده های خاقانی، بر آن نهاده شده است؛ تازی سروده هایی که ویرایش و پیام شناسی شده اند؛ آهنگ شان روشن و پیوند شان با دیگر هنر آفریده های خاقانی شناسایی و سرانجام باز گردانی و گره گشایی شده اند.
ولی الله نورمحمدی مهدی خرمی
چکیده اهمیت جایگاه نقد در علوم مختلف به ویژه ادبیات بر کسی پوشیده نیست، چرا که برای رسیدن به یک هدف، تعیین راه و مسیر حرکت، امری ضروری است. پس، از آنجایی که این وظیفه¬ی خطیر برعهده¬ی نقد می باشد، چنانچه دچار انحراف و گمراهی شود، قطعا رسیدن به مقصود ناممکن خواهد بود. بنابراین پرداختن به موضوع نقد ادبی به دلیل نقش حساس آن در تحلیل و تفسیر آثار ادبی، بسیار حائز اهمیت است. با توجه به این ضرورت، سعی شده است در کتاب حاضر با بررسی روش¬های مختلف نقد راهکارهای مناسب در به کارگیری این روش¬ها ارایه شود تا علاقمندان به موضوع نقد از خطر سقوط در دام افکار و آرای انحرافی در امان مانده و با آگاهی کامل، بهترین مسیر را در نقد ادبی انتخاب نمایند. در این کتاب مباحثی از روش¬های نقد سنتی همچون: روش¬های تاریخی، روش¬های اجتماعی و روان¬شناختی و نیز روش¬های نقد مدرن و پسامدرن همچون: صورت¬گرایی، ساختارگرایی، نقد تفکیکی و نظریه تلقی مورد نقد و بررسی قرار گرفته¬اند؛ که آگاهی از تمامی روش¬های مذکور و مطابقت آنها با دیدگاه¬ها و اعتقادات اسلامی،¬ راهگشای بسیاری از ابهامات موجود در مسیر نقد خواهد بود.
مایده بیگم شیرازی مهدی خرمی
چکیده "تناسب و انسجام میان آیات وهم نشینی آنها در کنار هم وتدوین آنها از مباحث مهم نزد قرآن پژوهان مسلمان وغیر مسلمان بوده است،در این میان دو دیدگاه مطرح بوده است که یکی به عدم تناسب وپیوستگی میان آیات اعتقاد داشت و دیگری بر آن بود که تناسب وپیوستگی میان آیات اعجاز آن به شمار می رود.این پژوهش ضمن طرح دو دیدگاه بر پایه یافته های نگارنده از مبانی معناشناسی و زبان شناسی, می کوشد تا از حیث ساخت زبانی و معنایی اثبات نماید آیات آغازین سوره ها با محتوای کلی آنها از هم نشینی و انسجام معناداری برخوردارند." واژگان کلیدی: قرآن،تناسب،معناشناسی،زبان شناسی
مرضیه صداقت حجت الله فسنقری
تصور در باره ی زهد همان تصور درباره ی دنیاپرستی و ترک دنیا و معانی و مفاهیمی از این قبیل است. در ادبیات اسلامی یعنی در نظم و نثر اسلامی، خواه در مظهر عربی خواه در مظهر فارسی مسئله زهد بسیار مطرح شده است. از جمله در اشعار دوشاعر، ابولعتاهیه و ابن عبدربه. این دوشاعر در جوانی به لهو و لعب مشغول بودند، اما بعد از سپری شدن ایام جوانی حسرت و افسوس به سراغشان آمد و از گناهان دوران جوانی توبه کردند. ابولعتاهیه شعرهای زهدی خود را زهدیات و ابن عبدربه ممحصات نامید
ام البنین قزلسفلو حجت اله فسنقری
چکیده: تاکنون کتاب ها و مقالاتی پیرامون سیره امام حسن علیه السلام نگاشته شده است از جمله اثر ارزشمند «الامام الحسن الکوثر المهدور» که ادیب مسیحی لبنانی آن را به رشته ی تحریر درآورد. امتیاز این اثر نسبت به دیگر آثار تاریخی و سیره-نویسی، بیان ادبی و قالب داستانی و نمایشنامه ای آن است. کتانی در این کتاب، از روایت تاریخی صرف خوداری نموده و در قالب یکی از شخصیت های داستان، به روزگار امام حسن علیه السلام سفر می کند. وی این کتاب را در سه بخش تنظیم نموده و حوادث گوناگون از جمله نزول قرآن، حوادث پس از پیامبر صلی الله علیه و آله و علل و شروط صلح امام حسن علیه السلام را به تصویر می کشد. برآنیم تا در این پایان نامه، به پاس تقدیر از این نویسنده ی چیره دست و پاک سرشت ضمن نگاهی گذرا به زندگی و شرح حال وی، به ترجمه ی یادگار ارزشمند وی کتاب «الامام الحسن الکوثر المهدور» بپردازیم.
فاطمه شرکایی حجت اله فسنقری
صحیفه سجادیه از جمله متونی است که به سنت جاودانگی ممتاز شده و در بردارند ه ی عالی ترین معارف بشری و پر بارترین فضایل عالی انسانی می باشد. از جمله کتاب هایی که در زمینه ی زبان شناسی، سبک شناسی و نقد صحیفه سجادیه نگاشته شده، کتاب «قراءه لغویه و نقدیه فی الصحیفه السجادیه» اثر مشترک کریم حسین ناصح الخالدی و حمیده صالح البلداوی است. نویسنده معتقد است صحیفه سجادیه متن شگفت و بی همتایی است که علاوه بر دارا بودن ویژگی های فنی بارز یک اثر ابتکاری جاودان، اما آنچنان که باید و شاید مورد مطالعه و بررسی قرار نگرفته در حالی که صحیفه حاوی زیباترین مناجات ها و نیایش هایی است که هر خواننده ای را جذب می نماید. این کتاب، شامل مباحث و نتایج بسیار مهم و ارزشمندی در زمینه ی زبا ن شناسی، سبک شناسی و زیبایی شناسی صحیفه سجادیه است و به شرح و تفصیل مواضع ابداع و نوآوری آن پرداخته است. از آنجایی که رسم امانت در ترجمه آن است که مترجم تا جایی که ممکن است در اصل تغییری ایجاد نکند، سعی شده تا حد توان دقت کافی در نگارش متن ترجمه و محتوای آن صورت گیرد؛ با این هدف که ترجمه ی این کتاب آغازگر پژوهش های زبان شناسی و نقدی صحیفه سجادیه از سوی دانشگاهیان و مجامع علمی باشد.
عبدالرحمن پرستش مهدی خرمی
از آن جا که شعر و ادب محرکی نفسانی است که در انسان موجب لذت و الم می گردد و در او تأثیر می گذارد، توجه به ارزش روان شناسی را منتقدان در فهم آثار ادبی بسیار مهم می شمارند و آن را کلید سایر اقسام نقد به شمار می آورند. و با توجه به اینکه شخصیت عبارت است از سبک ها و روش های ویژه ای که هر انسان در تفکر و رفتار دارد، به عبارت دیگر نحوه ی خاص فکر کردن و رفتار کردن هر شخص منعکس کننده ی شخصیت اوست، ضرورت روانکاوی به عنوان ابزاری برای شخصیت شاعر به منظور فهم هر چه بهتر اشعار او که زاییده ی افکار اوست حقیقتی انکارناپذیر است. بنابراین ضرورت داشت که با تکیه بر علم روان شناسی به تبیین شخصیت شاعر از خلال برخی از اشعارش بپردازم. در این تحقیق سعی شده است ویژگیهای روانی این شخصیت در چارچوب مکانیسم " جبران” ، " تصعید "، " دفاع گریز " و غیره بررسی شود و تیپ شخصیتی او نیز ذکر گردد.
حمزه حسینی حسن مجیدی
امثال و حکم یک جامعه نقش مهمی در حیات و ماندگاری آن جامعه دارد.بسیاری از رفتار های اخلاقی،اجتماعی و سیاسی را می توان از ضرب المثل ها و حکم آنها به دست آورد.امثال و حکم ابزاری برای شناخت بهتر یک فرهنگ محسوب می گردد. صالح بن عبدالقدوس از شعرای عصر عباسی اول است.وی بصورت فراوان از امثال و حکم استفاده کرده به طوری که در مورد او گویند در دیوانش هزار مثل از عرب و هزار مثل از ایرانیان وجود دارد.بیشتر اشعار صالح در قالب حکمت،مثل،دعوت بسوی خدا و اطاعت وی و در یک کلمه، در قالب نصیحت های ارزشمند می باشد. در این پژوهش سعی داریم با روش توصیفی-تحلیلی به بررسی امثال و حکم موجود در اشعار صالح بن عبدالقدوس بپردازیم.
مریم شریفی رباط حسین شمس آبادی
نمایش¬نامه متن نگارش¬یافته ادبی- نمایشی است که برای اجرا روی صحنه تئاتر یا خواندن نوشته می¬شود و یک اثر ادبی تلقی می شود که زیر¬بنای هنر تئاتر است و این شخصِ نویسنده است که می¬تواند بر افکار هنرمندان و نوع نگرش آن¬ها بر این هنر، تأثیر¬گذار باشد و کارگردان هر¬چند قدرت و مهارتش از نویسنده بیشتر باشد، تنها یک مجری است که اندیشه¬های نوییسنده را پدیدار می¬کند. دکتر صالح الفهدی یکی از نمایش¬نامه¬نویسان به¬نامِ عمانی است که آثار زیادی در زمینه نمایش¬نامه و نمایش¬نامه کودکان دارد و با توجه به مهارت او در فن نمایش¬نامه¬نویسی و زبان فصیحی که در نگارش نمایش¬نامه¬هایش به کار گرفته و نیز مضمون کتاب و اهمیت ترجمه این نوع ادبی، کتاب او با عنوان «المیزان؛ الکنز المفقود: مسرحیّتان للأطفال» را برای ترجمه به فارسی انتخاب نمودم. این کتاب که یکی از تألیفات نمایش¬نامه¬ای اوست یک مقدمه و دو نمایش¬نامه دارد و برای کودکان به نگارش در¬آمده است. نمایش¬نامه «المیزان»: (ترازو)، در دو فصل تنظیم شده که هر فصل چهار پرده دارد و نمایش¬نامه «الکنز المفقود»: (گنج گم¬شده)، هشت پرده دارد. محتوای نمایش¬نامه¬ها این است که حرص و طمع، انسان را از دیگران و مشارکت با آن¬ها باز می¬دارد و به سوی بدی می¬کشاند. هدف هر دو نمایش¬نامه ایجاد همبستگی میان افراد جامعه است. مؤلف با توجه به ساختار و ترکیب شخصیت¬ها، از زبانی فصیح، روان و ساده بهره گرفته که از لحاظ سطح و عمق آن از یک شخصیت به دیگری متفاوت است. او در نمایش¬نامه اول به ساختار نمایش¬نامه درون نمایش¬نامه پرداخته و در آن از سایه ¬بازی استفاده نموده است، مانند داستان کوتاه علیاء برای پسرش. در متن نمایش¬نامه¬ها از سرود¬هایی بهره گرفته که دسته¬جمعی یا به¬وسیله یک نفر خوانده می¬شود و در راستای هدف اصلی نمایش¬نامه؛ یعنی اتحاد و همبستگی است.
فاطمه پیرگزی مهدی نوری کیذقانی
آنچه در این رساله به آن پرداخته شده تصحیح و ترجمه تخمیس هاشمیات است، هاشمیات شامل سروده¬های شاعر معروف و مشهور عرب کمیت بن زید اسدی است که هشت قصیده را در برمی-گیرد. این قصائد در توصیف اهل بیت(ع) و مشقتهای آنان و ظلمهایی که به ایشان وارد شده می باشد. هاشمیات سرشار از مضامین زیبا، دارای کلامی استوار و بار معنوی فراوان است و در ادبیات عرب جایگاه بس بالا و والایی دارد و در میان دیگر آثار کمیت از قبیل دیوان اشعار وی مورد توجه بیشتری از جانب اهل ادب بوده است. یکی از نشانه¬های اهمیت این قصاید، تضمین¬ها و تخمیس-هایی است که در طول تاریخ از این قصائد شده است. از میان این تخمیس¬ها می¬توان به تخمیس عباس زیوری بغدادی (متوفی به سال 1315 هـ.ق) اشاره کرد که به زیبائی و استواری تمام توانسته است حق مطلب را ادا کند که نشانگر ارادت خاص ایشان به اهل¬بیت عصمت و طهارت است این تخمیس همچنان تاکنون به صورت نسخه خطی باقی مانده و هیچ گونه تصحیح و ترجمه ای در مورد آن انجام نشده است. در این رساله تلاش شده تا بخشی از این تخمیس براساس دو نسخه¬ی موجود تصحیح و ترجمه شود.
شهره خطیبی محمد علی طالبی
شعر در برهه ای از زمان و مکان یکی از ابزارهای قوی و رسا در بیان موضوعات و مسائلی است که در ذهن شاعر موج میزند؛بطوریکه شاعر با بیان مشکلات و واقعیتهای موجود در جامعه و یا زندگی شخصی خود، با زبان شعر، بهتر از هر شخص دیگری میتواند حق مطلب را بیان نماید. از طرفی،مسائل اجتماعی در عصر جدید به پیچیده ترین شکل در جامعه ی انسانی ظهور می کند و شعر معاصر نیز انعکاس واقعیتهای انسانی را وظیفه ی خود می داند و برای تأمین این هدف می کوشد؛از این رو شاهد تولد شاعرانی متعهد هستیم که چون روشنفکران و مصلحان به طرح مسلئل اجتماعی جدید می پردازند. ویژگی شاخص اشعار این شاعران نوگرا و نوجو، توصیف اجتماع، سیاست، و دردهای مردم است. از برجسته ترین شاعرانی که در این فضا حرکت میکنند، بدر شاکر السیاب و مهدی اخوان ثالث است.این دو شاعر در یک دوره با شرایط اجتماعی و سیاسی مشترک زندگی میکنند و حظور آنها در مقاطع حساس، از تاریخ سیاسی ایران و عراق باعث شده تا مضامین اجتماعی مشترکی در اشعار آنها پدید آید.این پژوهش بر آن است تا با نگاهی تحلیلی به شعر آنان به کشف مضامین مشترک در شعر دو شاعر بپردارد.
رعنا مروی مهدی خرمی
عبدالمحسن کاظمی ملقب به ابوالمکارم از نسل امام موسی کاظم( ع) و مالک اشتر نخعی، ملقب به« شاعر عرب» در بغداد متولد شد. در جایگاه ادبی او همین بس که جزء طبقه ی اوّل شاعران مصری و در ردیف حافظ و بارودی قرار داشته است از ویژگی های منحصر به فرد او، قصاید طولانی شاعر، بدیهه سرایی و سیر کردن در سبک شعرای قدیم است. کاظمی در کاظمین نزد ابراهیم طباطبائی شاگردی نمود و با پیوستن به سید جمال الدین اسدآبادی به مصلحی اجتماعی- سیاسی مبدل گردید از آن پس توسط مأموران دولت عثمانی مورد تعقیب واقع شد و ناچار با مهاجرت از عراق به مصر رفت و به حزب محمد عبده پیوست و کاظمی در بدو ورودش به مصر با قصایدی بلند که در مدح پیامبر( ص)، اهل بیت، سامی بارودی، محمد عبده و دیگرشخصیت های ادبی و سیاسی سروده است با استقبال گرم مردم و اهل ادب آن دیار واقع گردیده است از آنجایی که کاظمی شاعری مردمی و سیاسی بوده است مضامین اجتماعی و سیاسی در این مدایح بیداد می کند و آشکارا مردم را به آزدی و اصلاح طلبی دعوت می کند و از ظلم و ستم حاکمان عثمانی شکوه می کند و کاظمی تا آخر عمر که ستاره اش افول کرد در مصر ماند تا اینکه در غربت و تنهایی در مصر جدید جهان را وداع گفت
حمید دشتبانی مهدی خرمی
مدایح نبوی از آغاز تا به امروز و در طی دوره های مختلف تاریخ بر حسب اوضاع سیاسی، اجتماعی و دینی مسلمانان با تغییر و تحولات گسترده ای مواجه شده است. اما آنچه که بعنوان یک اصل در این مدایح مورد نظر قرار دارد شخصیت پیامبر اکرم (ص) است که علیرغم همه ی تحولات دوران مختلف، مورد علاقه و محبوب عده ی زیادی از شاعران بود و برخی از شاعران بدون هرگونه هدف و غرضی با توجه به حبّ خالصانه ای که به پیامبر (ص) داشتند در مدح او شعر می سرودند. بعد از بوصیری شاعران به تقلید از او روی آوردند و شعرهایی در مدح رسول اکرم (ص) سرودند.ابوزید عبدالرحمن بن ابی سعید بن یَخلُفتَن بن احمد که هر چند از سال تولد وی اطلاعات دقیقی در دست نیست، اما وی متولد و پرورش یافته قرطبه در فاصله ی حدود سالهای 627 ـ 567 هـ.ق بود. وی به محض حفظ کامل قرآن کریم در جلسات آموزشی شیوخ مشارکت نموده و احادیث نبوی، روایات، فقه، اصول، علم کلام، لغت، نحو، ادبیات و شعر را از آنها فراگرفت و طولی نکشید که موهبت ادبی وی گل نموده و چشمه های شعر و نظم بر زبان وی جاری شد. وی در دیوانهای حکومتی امیران دوران حیات خویش به کارگرفته شد. ابوزید مجموعه شعری اش در مدح پیامبر (ص) را «الوسائل المتقبله» نامگذاری نموده و معتقد است که سرودن آن از بهترین اعمال است که با به نظم کشیدن آن، امید به بخشش از جانب خاتم پیامبران و شفاعت وی در جهان آخرت در وجودش زنده شده و با سرایش آن، از خداوند می خواهد که رحمتهای واسع خویش را شامل حال وی گرداند. مدح پیامبر اکرم (ص) یکی از زیباترین اشعار فازازی در دیوان الوسائل المتقبله است. او نیز به سبک برده ی بوصیری غالباً در ستایش پیامبر (ص)، خصلت ها، کرامات و معجزات وی، به آیات قرآن، احادیث و یا وقایع ارزشمند تاریخ اسلام استشهاد کرده و از آرایه های ادبی به ویژه تشبیه و استعاره بسیار بهره می گیرد. مدیحه ی مخمس وی، ترکیب بندی است که از 166 بند تشکیل شده، و آخر هر یک از بندها، به ترتیب به یکی از حروف الفبا ختم می شود و به حرف ذال پایان می پذیرد.
فرشته زارعی سید مهدی نوری
عاشورا یک واقعه و حادثه در تاریخ بشری نیست بلکه یک فرهنگ است فرهنگی برخاسته از اسلام ناب که مرزهای جغرافیایی و انسانی را در نوردیده است و فراتر از گرایش های دینی، فرقه ای و قومی در میان ملل مختلف دنیا بویژه ملل مسلمان دیده می شود. شاعران ملت های مختلف به موضوع عاشورا بسیار پرداخته اند اما در این میان شاعران معاصر ایران و جنوب لبنان به واسطه پیوندهای نزدیک دینی و شرایط مشابه مثل(حضور استعمارگران، پیروزی انقلاب اسلامی و بروز جنگ تحمیلی در ایران و حضور استعمار فرانسه تجاوزات اسرائیل به جنوب لبنان) سبب شده است تا شعر عاشورایی این شاعران اشتراکات فراوانی با هم داشته باشد گرچه محیط متفاوت نیز سبب اختلافاتی در شعر آنها هم شده است. این پژوهش به بررسی و تطبیق اشعار عاشورایی شاعران معاصر ایران و جبل عامل لبنان و تفاوت ها و اشتراکات موجود در این اشعار می پردازد که با مقایسه این دو اشتراکاتی بسیاری در مضامین شاعران دو ملت دیده می شود و همچنین تفاوت ها و تمایزهایی که در نتیجه شرایط سیاسی و اجتماعی و حتی مسائل قومی و ملی .بوجود آمده است .
احمد باقری مهدی خرمی
ادبیات تطبیقی نوعی جهان بینی ادبی است که از مرزهای ملی، زبانی، جغرافیایی و فرهنگی فراتر می رود و ادبیات را پدیده ای جهانی می انگارد که جوهره ی انسانی آن در کلیه فرهنگ ها یکسان است. ادبیات فارسی و عربی از دیرباز، ارتباط و تعامل بسیاری با هم داشته اند؛ این ارتباط با پیشرفت تمدن و فرهنگ در دوره معاصر بیش از پیشاهمیت یافته است. نگارنده در این پژوهش بر آن است تا با بهره گیری از ادبیات تطبیقی به مقایسه و تطبیق شعر و اندیشه ی دو شاعر معاصر از ادبیات فارسی و عربی، یعنی قیصر امین پور و محمود درویش که از مشارب هنری و فرهنگی یکسانی بهره مند شده اند، بپردازد. محمود درویش و قیصر امین پور دو شاعر مقاومت فلسطین وایران، در زمینه شعر و اندیشه و تحولات آن، مراحل مشابهی را گذرانده اند و به خصوص در اشعار پایانی حیاتشان، دارای مضامین نزدیک به هم هستند که حاصل تکامل اندیشه آن هاست.سیر تحول اندیشه ی این دو شخصیت از شاعر مقاومت و وطن به شاعر صلح و انسانیت و سپس بازگشت به خویشتن، درون گرایی و پرداختن به تأملات فلسفی و هستی شناسی، موضوع قابل توجهی است که در این پایان نامه به آن پرداخته شده است. نگارنده در ابتدا ادبیات تطبیقی را مورد بررسی قرار داده سپس به زندگی و معرفی آثار دو شاعر پرداخته است. در فصل بعد، مضامین و درون مایه های شعری آن دو را بررسی نموده و در پایان به شیوه ی توصیفی و تحلیلی به بررسی تطبیقی سیر تحول شعر و اندیشه ی دو شاعر پرداخته است.
فاطمه عرب مهدی خرمی
کودکان این غنچه ها و شکوفه های زندگی که حدود نیمی از افراد بشر را تشکیل می دهند، همواره چشم امید پدران و مادران خود بوده اند، زیرا که آینده ی هر ملت و کشوری به دست این نوباوگان می باشد، و آنچه به این عزیزان کودک و نوجوان مربوط می شود امری مهم و ارزشمند است. ادبیات کودکان نیز که از دیرباز به گونه ای تدوین نایافته وجود داشته است، در اواخر سده ی بیستم ناشناخته شد، به نقطه ی آفاز رسید و اکنون به یک جنبش بزرگ فرهنگی، اجتماعی و ... تبدیل شده است. بنابراین در این برهه ی حساس زمانی بر اندیشمندان ، فرهیختگان، نویسندگان و ... جهان اسلام است که در تحقق بخشیدن به هدفهای والای دین مبین اسلام، از همه ی توانمندیهای موود برای جان بخشیدن به ادبیات اسلامی کودکان بهره گیرند، تا کودکان و خانواده هایمان را از یورش فرهنگی،اجتماعی، ارزشی و ... حفظ شوند. این کتاب که پژوهشی نقدی تحلیلی درباره ی ادبیات کودکان در جهان معاصر است، در برگیرنده ی پنج بخش می باشد. در بخش های این کتاب، حوزه های تعبیر و معیارهای ادبیات معاصر کودکان شناسانده شده و گرایش های معاصر در نقد ادبیات کودکان بررسی شده است. نگارنده نمونه هایی از ادبیات کودکان در میهن عربی و ادبیات معاصر کودکان در جهان غرب را نیز تحلیل و بررسی نموده است و در پایان درباره ی صنعت کتاب و مجله کودک مطالبی را نگاشته است.
عبدالامام بیت ساعدی مهدی خرمی
پایان نامه حاضر پژوهشی است تحت عنوان" تعهد جواهری" نسبت به مسائل انسانی که در آن پایبندی ادیب و موضع گیری شاعر معاصر عراقی محمد مهدی جواهری یکی از شاعران کلاسیک نو نسبت به مسائل انسانی، سیاسی و اجتماعی جامعه و احساس مسوولیت او را در طول زندگی تبیین می نماید، شاعری که از طریق سروده های آتشین درصدد بود مشکلات و ناکامی های ملت خویش را تبیین و نقادی کند. همچنین در تلاش بود تا از طریق نقد سازنده از حکام وقت با جامعه خود همدردی لازم را داشته باشد. و این همان "تعهد" است. در این صورت است که ادبیات نقش عمده و کارسازی در هدایت جامعه ایفا می کند، و شاعر متعهد نمی تواند خود را از مشکلات اصلی جامعه دور نگه دارد، لذا می کوشد دیدگاه خود را در آثارش جلوه گر سازد. این نوشتار، از یک سو، انواع تعهد را در سایر دوره های ادبی همچنین وظیفه "شاعر متعهد" نسبت به بیداری مردم را بیان می کند. و از سوی دیگر، دیدگاه شاعر پر آوازه عراقی، محمد مهدی جواهری را در این زمینه بیان کرده است. پایان نامه شامل سه فصل است: فصل اول به بیان شرح حال زندگی شاعر از ولادت تا وفات اختصاص دارد. در فصل دوم تعریف التزام. و تعهد شاعران نیز در تمام دوره های ادبی بیان شده است، فصل سوم که فصل مهم این پایان نامه است به بیان تعهد جواهری نسبت به مسائل انسانی اختصاص یافته است. در این پایان نامه تلاش شده است تا مسأله ی مهم التزام را در شعر جواهری ضمن نگرشی گذرا به نقش التزام در ادوار متعدد ادبی با ذکر شواهد شعری تبیین شود. همچنین به راز تاثیرگذاری این سروده های اجتماعی، در مضامین انسانی و ظلم ستیزی آشکار آن پرداحته شد.
محمد جهان بین حسین شمس آبادی
شرح شواهد مطوّل از میرزا کمال الدین محمّد فسایی فدشکویی معروف به شرح کبیر یکی از نُه شرح شواهد از شواهد شعری کتاب مطوّل است که میرزا کمال الدین بنا به درخواست شاگردان خود به هنگام تدریس،کتاب را نوشته و پس از آن نوشته ها را ترتیب داده است و در سال 1096ق تألیف آن به پایان رسیده است اما اینکه این شرح در میان شروح شواهد بلاغی چه جایگاهی دارد و آیا دارای اصالت علمی هست نیاز به بررسی دارد. در این پایان نامه با روش تصحیح بر مبنای نسخه اساس، ضمن معرّفی شخصیت و آثار این عالم برجسته و ناشناس ایرانی در حوزه ادبیات عربی، و با هدف ارائه متنی منقح و انتقادی از کتاب، همراه با همسازی، تعلیقات، ذکر ارجاعات، تخریج ابیات شواهد و فهرست نویسی تدوین شده سپس به اجمال، سبک نویسنده بررسی شده است به نحوی که جنبه های ظاهری، مفهومی و استنادی شرح میرزا کمال الدین با شروح برخی از شارحان نام آور به اختصار مقایسه گردیده همچنین با بیان معایب و محاسن این اثر گرانسنگ، میزان پایبندی میرزا کمال الدین به اصول شرح شواهد نویسی بررسی شد و بررسیها نشان داد که ایشان به این شروح نظر داشته است و از روش و دانش گذشتگان با رعایت اصل امانت داری بهره ها برده و کتابش جامع شروح شواهد کتب بلاغی و بی نظیر است و در نهایت اصالت علمی آن اثبات و کتاب تصحیح انتقادی گردید.
عسگر شیرغلامی مهدی خرمی
آئین ها، آداب و رسوم هر ملّت، سازنده عناصر فرهنگی جامعه محسوب می شوند.تنوّع و تعدّد آئین و آداب و رسوم، دلیل غنای فرهنگی یک جامعه است.در روزگار بحران هویت، یکی از راه های حفظ هویت فرهنگی بازگشت به آئین و آداب و رسوم سنتی است. بنابراین آداب و رسوم و آئین ها نقش مهمی در ساختار فرهنگی هر جامعه دارند. درقسمت دوم کتاب «النجف الأشرف عاداتها و تقالیدها» نوشته طالب علی الشرقی به بررسی آئین ها و آداب و رسوم مردم نجف در زمینه پوشش مردم، بازی و سرگرمی ها، مراسم و مناسبت های دینی پرداخته شده است تا آداب و رسوم و فرهنگ آن جامعه به دیگران معرفی گردد. این کتاب در قالب هشت فصل به معرفی شهر نجف و آداب و رسوم مردم آن پرداخته است که در این رساله، چهار فصل آخر کتاب ترجمه خواهد شد.در فصل پنجم درباره پوشش و لباس مردم شهر نجف و تأثیر محیط اجتماعی بر تفاوت پوشش و همچنین تأثیر پوشش بر رفتار مردم توضیحاتی بیان شده است. فصل ششم به بازی و سرگرمی های رایج در شهر نجف که برگرفته از آداب و رسوم آنها می باشد اختصاص دارد. در فصل هفتم مراسم و آئین های مذهبی موجود در شهر نجف ذکر شده و در فصل هشتم، دیگر آداب و رسوم و برخی اعتقادات مردم شهر نجف که امکان ذکر آن در ضمن فصل های گذشته نبوده، بیان شده است.
غلامرضا زیارتی مهدی خرمی
چکیده ندارد.
محمد جهان بین مهدی خرمی
چکیده ندارد.
مرتضی حسینی حسن عبداللهی
چکیده ندارد.
حمیدرضا جمعدار حسن عبداللهی
چکیده ندارد.
زهره مختاری حسین شمس آبادی
چکیده ندارد.
باقر جبرییلی جلودار حسین میرزایی نیا
چکیده ندارد.
روح اله دهقانی حسین میرزایی نیا
چکیده ندارد.