نام پژوهشگر: حسین میرزایی نیا
غلامرضا امینی تبار مهدی خرمی
واقعه غدیر خم به سال دهم هجرت در واپسین لحظات عمر شریف پیامبر عظیم الشّأن اسلام حضرت محمّد مصطفی(ص) در سرزمین جحفه روی داد و در نتیجه آن حضرت علی(ع) به جانشینی پس از ایشان انتخاب گردید. این حادثه از وقایع بسیار مهمّ و سرنوشت ساز تاریخ اسلام است؛ به طوری که بر اساس آیه شریفه تبلیغ اگر پیامبر اکرم(ص)، جانشینی حضرت علی(ع) پس از خود را اعلام نمی نمود، تمام تلاشهای بیست و سه ساله عمر عبث و بی فایده بود. این واقعه مهمّ از جانب مورّخان و سیره نگاران و دیگر طبقات بخصوص شاعران شیعه, سنّی, مسیحی و ... در طول تاریخ مورد توجّه قرار گرفته است؛ چنانکه بسیاری از شاعران بهترین اشعار خود را در وصف غدیر و ماجرای جانشینی حضرت علی(ع) سروده اند. در عراق که در گذشته مرکز جهان اسلام و تشیّع بوده است و مرقد مطهّر حضرت علی(ع) نیز در آن سرزمین است شعرای عراقی بخصوص شاعران معاصر بیش از دیگر شاعران سرزمینهای عربی به این مهمّ توجّه نموده اند و غدیریّات بسیار شیوا و دلنشینی سروده اند. کلمات کلیدی: واقعه غدیر، حضرت علی(ع), شعر معاصر، غدیریّه, عراق.
معصومه یزدانی حسین میرزایی نیا
این رساله به ادبیات کودکان و داستانهای «کامل کیلانی» ادیب و داستان نویس مصری، پدر دینی و پیشگام ادبیات کودکان می پردازد، و سبک و مضامین داستانهای او را مورد بحث و بررسی قرار می دهد. کیلانی با تألیف و اقتباس در داستانهایش که برای کودکان به نگارش درآورده و یک کتابخانه با دویست جلد کتاب برای آنها ایجاد کرده است، پیشگام و پدر دینی کودکان در دنیای عربی به شمار می رود. او برای حفظ زبان عربی که توسط استعمار انگلیس در معرض خطر قرار گرفته بود شروع به نگارش داستانهایش به زبان ساده و فصیح کرد ، تا این زبان برای کودکان عرب محبوب و دوست داشتنی نمایان شود. سبک او در داستانهایش ساده و روان بوده و با توجه به اینکه برای کودکان به نگارش در آمده پر از تکرار است. در داستانهایش به مسائل اخلاقی و تربیتی توجه بسیاری کرده است و از هر قسمتی از داستانهایش می توان نکته ای اخلاقی و تربیتی را برداشت کرد. کیلانی در بیشتر داستانهای خود شیوه بیان سوم شخص مفرد را برمی گزیند. موضوعات داستانهای او حاصل تجربیات زندگی شخصی و اجتماعی او می باشد، و از آن جا که برای کودکان به نگارش درآمده است فقط مسائل اخلاقی و تربیتی را در خود گنجانده است و در آن مسائل سیاسی وجود ندارد ولی مسائل اجتماعی چون عدالت به وفور به چشم می خورد. کلید واژه ها: مصر، ادب داستانی، کامل کیلانی، کودک، تربیت .
انسیه سکاکی حسین میرزایی نیا
خلاصه ی پایان نامه به زبان فارسی هرگاه بخواهیم حیات یک شاعر و زندگی او را مورد تحلیل و بررسی قرار دهیم ناگزیریم که گذری اجمالی بر محیط و جامعه آن دوران بیفکنیم و تحولات سیاسی و اجتماعی و فرهنگی حاکم بر آن جامعه را مورد بحث و بررسی قرار دهیم. عواملی که به طور مستقیم یا غیر مستقیم بر نحوه تفکر و اندیشه و گرایشات ادبی و فکری هر فرد تأثیر گذار است. از آنجا که موضوع این پایان نامه بررسی گرایش های فکری و ادبی الیاس فرحات می باشد و او یکی از شاعران مهجری است که ناچار به ترک سرزمین خود و ساکن شدن در دیار غربت گردید. لذا این پایان نامه فضای حاکم بر محیط اولیه زندگی شاعر یعنی لبنان و اوضاع سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی آن را و محیط زندگی او را پس از هجرت در برزیل تا وفات او در سرزمین، مورد بحث و بررسی قرار می دهد. آنچه در میان حوادث سیاسی لبنان در آن دوره حائز اهمیت است سلطه ممالیک و دولت عثمانی بر کل نواحی شام و سوریه است و مملکت به شکل حکومت های مستقل و شبه مستقل با نظامی مستبد و فساد اداری همراه بود و والیانی بر آن سرزمین ها مسلط بودند، همه تلاش آنها راضی کردن حاکم بود و همه تلاش حاکمان راضی کردن سلطان بود که در رأس همه امور مملکتی قرار داشت. از ا ینرو خفقانی شدید و ظلمی سنگین بر جامعه حاکم شده بود و سیل عظیمی از مردم به دلایل واهی به زندان ها روانه می شدند و اموال مردم مصادره می شد و مالیات های سنگین بر آنها تحمیل می شد. پس رشوه و فساد و قتل و غارت فراگیر شد تااینکه ابراهیم باشا به حکومت رسید و تا حدودی امنیت و عدل را در نواحی مختلف منتشر ساخت و قوانین جدید صادر نمود و مجلس شوری را تاسیس کرد ولی این حالت دوام نیافت و دیری نگذشت که کشور به حالت اولیه خود یعنی اضطراب و ناامنی و فساد برگشت. در زمان حکومت آل شهاب فضایی پر از عداوت و دشمنی بین طوائف مسیحی و مسلمان، کشور را فراگرفت و تعصبات دینی و طائفی رونق یافت که منجر به جنگ های مختلف و حادثه بیت مری و کشتار دسته جمعی هزاران نفر از مسیحیان و آوارگی هزاران نفر و خرابی سرزمین ها و روستاها و خانه ها و آتش زدن زمین ها و شیوع بیماری ها گردید و دروازه کشور را به روی دولت های اجنبی برای دخالت در شوون داخلی دولت عثمانی، به بهانه حمایت از اقلیت مسیحی گشود و فرانسوی ها را بر سوریه و لبنان مسلط کرد. و در چنین اوضاع سیاسی یک سرزمین، نمی توان انتظار رونق اقتصادی و شکوفایی تجاری داشت زیرا تجارت و اقتصاد بر امنیت و استقرار متکی است، علاوه بر اینکه مردم در تجارت احساس امنیت کنند و بتوانند بر اموالشان حاکم باشند و نکته قابل ذکری که بر اوضاع اقتصادی آن دوران و کل نواحی سلطنت عثمانی تأثیر عظیمی گذاشت مالیات های سنگینی که بر ساکنان لبنان تحمیل شده بود، مردمی که بر اثر عوارض و خرابی های جنگ و ویرانی های آن، بسیاری از خانه ها و مزارعشان در آتش سوخته بود. از طرف دیگر کثرت ادیان مختلف در نواحی شام به اختلافات داخلی و تعصبات طائفی دامن می زد. از جمله این ادیان می توان به مسیحیت و فرقه های مختلف آن (روم ارتودکس، کاتولیک، لاتین، مورانه، و پروتستان و سریانی)، اهل سنت، شیعه، یهود و اسماعیلیه و... و اوج گرفتن خرافات و اوهام و اعتقاد به سحر و جادو و توسل به قبور اولیاء به جای کار و تلاش و ... اشاره کرد. در چنین فضایی سراسر طغیان و استبداد و فقدان آزادی و تنگی معیشت، گروههای زیادی از مردم سرزمین عربی بخصوص سوریه و لبنان به قاره آمریکا مهاجرت کردند و در کانادا، ایالات متحده، برزیل، آرژانتین و مکزیک ساکن شدند که این مهاجرتهای گسترده غالبا به خاطر طلب روزی و خلاصی از مشکلات و بحران های فکری و اجتماعی بود که ملت عربی در سرتاسر جهان عرب از آن رنج می برد. در بین این مهاجرین و ادیبان، شاعرانی بودند که با هجرت خود زبان عربی و ادبیات عرب را به آن سرزمین های دور منتقل نمودند و در آن دیار ادبیات منظوم و منثوری را ایجاد کردند و فرحات یکی از این مهاجران بود. فصل دوم : زندگی فرحات فرحات در هشتم نوامبر سال 1893م، در لبنان، روستای کفرشیما متولد شد، .مکانی که در بسیاری از اشعارش به آن اشاره می کند و ایام طفولیتش را به یاد می آورد و به یاد روزگار جوانی اش می سراید. پدرش، حبیب پسرجرجس فرحات و مادرش، کاتبه دختر کامل بود.او در ده سالگی مدرسه را ترک می کند اما به علت علاقه فراوانش به قرائت و مطالعه کتب و احادیث ادباء، در یکی از جراید آن زمان «جریده الوطن» به کار مشغول می شود، سپس با خانواده اش به برزیل سفر می کند به امید اینکه در آینده با ثروت فراوان به زادگاهش برگردد. اما در برزیل با مشکلات فراوان و سختی های زیادمواجه می شود و آرزوهایش تحقق نمی یابد پس به روزنامه نگاری می پردازد و در روزنامه «ابوالهول»، «مجله الجدید» و «المقرعه» و «الأفکار» مشغول به کار می شود و قصائد وطنی اش را در روزنامه «الأفکار» منتشر می کند. او در برزیل ، در «ولایت برنا»، با «آنسه جولیا» دختر بشاره جبران آشنا می شود، و با او ازدواج می کند فرزندان او به نام های لیلی، خالد و عصام می باشند ، سعاد ، دختر کوچکش را در یک سالگی از دست می دهدو یکی از رقیق ترین قصائد خود را در رثاء او می سراید.. فرحات در سال 1933م به انجمن «العصبه الأندلسیه» پیوست ولی به دلایل سیاسی و وطنی از آن کناره گیری نمود. شخصیت فرحات شخصیت فرحات از دو جهت مورد بررسی قرار گرفته است: شخصیت عمومی فرحات و شخصیت ادبی او. فرحات دارای شخصیتی قوی و متمرد است و مبارزه با سختی ها و اراده ی قوی و عزت نفس از ویژگی های اخلاقی او، و صراحت و شجاعت و عدم تملق و حریت در قول و عمل از خصلت های برجسته ی او می باشند. شخصیت فرحات در کل حالات و اطوارش در اشعار او متجلی است. اما شخصیت ادبی فرحات را در موهبت شاعری او و اسلوب شعری و آثار ادبی او می توان خلاصه نمود، او قواعد نحوی زبان عربی و عروض و بلاغت را با استعداد فطری خود و از طریق حفظ اشعار قدیم عرب، آموخت و در ابتدا شعر را با سرودن زجل آغاز نمود ولی در اثر مطالعه ی بسیار و پشتکار فراوان از شعر فصیح برخوردار شد، او قصه ی شاعری اش را در قصیده ای زیبا ، سروده است. اسلوب: اسلوب فرحات در شعرش، متأثر از شعرای قدیم چون متنبی و معری است و شعر او از معانی فاسد و الفاظ سنگین و تنافر حروف و اضطراب وزن و عیوب قافیه خالی است.. او قالب و اسلوب و زبان را از شعر قدیم می گیرد و احساساتش را در آن ذوب می کند زبان او در شعرش زبان قدیم است زیرا او بسیاری از شعر قدیم را حفظ کرده بود اما شعر و نثر عربی معاصر را خوانده بود به این جهت فرحات به ما اسلوبی را ارائه می دهد که در آن قدیم و جدید تلاقی کرده اند بدون اینکه از میراث قومی و وطنی اش خالی باشد. در حقیقت فرحات در کل آنچه به شعر سرود، در عاطفه اش صادق و دور از تکلف بوده است حتی در مواردی که رجال دین را با زشت ترین صفات هجو می کند، در بیان احساسات خود صادق است زیرا این هجویات از ایمانی ثابت و عقیده ای راسخ به زشتی و خبث عمل آنها نشأت می گیرد،و آنها در نظر او عامل بلاء و تفرقه در امت عربی می باشند. قصائد فرحات از ویژگی وحدت موضوع برخوردارند همان ویژگی که اساس شعر جدید و میزان سنجش قصائد در عصر حدیث قرار گرفت. اما بسیاری از قصائد فرحات را می یابیم که در آن تنوع موضوعات فراوان است. مثلا در قصائد وطنی اش موضوعات مختلفی چون فخر به وطن و ابناء وطن و مدح مبارزات قهرمانان و هجوم به استعمارگران و هجاء خائنین به وطن و رجال دینی و تهدید آنها و ... دیده می شود، اما بین این موضوعات ، تناقضی دیده نمی شود. آثار ادبی فرحات: فرحات آثار خود را در سه مجموعه جمع آوری کرده است : 1- رباعیات ، که آنها را در اوزان وموضوعات مختلف دینی ، اجتماعی ، وطنی و حکمی سروده است و مجموعاً شامل 160 رباعی می باشد و با مقدمه ی ادیب مهجری، «توفیق ضعون» به چاپ رسیده است. 2- دیوان فرحات ، که در اجزاء مختلف به نام های : الربیع – الصیف –الخریف و مطلع الشتاء با مقدمه ی کاتب مهجری، «جورج حسون معلوف» به چاپ رسیده و شامل 123 قصیده با موضوعات وطنی و وجدانی است. 3- دیوان «أحلام الراعی» که مشتمل بر قصه های شعری کوتاه می باشد و فرحات این قصائد را بین سالهای 1933- 1934م، به نظم در آورده است و استاد «موسی کریم» صاحب مجله ی «الشرق»، با مقدمه ای که بر آن نوشته، آن را به چاپ رسانده است . عناوین این قصائد عبارتند از : الخمر و الحب و الشباب - سلام الغاب - محاکمه - فلسفه الغضروف -علامه الإستفهام - رثاء الغضروف. فصل سوم: پدیده هجرت در فصل سوم، پدیده هجرت و چگونگی شکل گیری آن مورد بررسی قرار می گیرد، سپس به نقطه آغاز و شروع هجرت از این سرزمین اشاره شده و به اولین گروههای مهاجر عربی که در آن سرزمین ها ساکن شدند. از ویژگی های شعر مهجری به طور عموم در مهجر شمالی و در مهجر جنوبی می توان به موارد زیر اشاره نمود: در شعر مهجری موضوعات مختلفی چون عاطفه، تصوف، تأمل، اشتیاق به وطن، افتخار به عرب، مبارزه در راه زندگی، وصف طبیعت، تحیر و پرسش و ... دیده می شود و به طور کلی می توان آزادی را در سه حیطه دین، وطن و زبان، در شعر مهجری مشاهده نمود. در حیطه آزادی و تسامح دینی، هر گونه تعصب و جمود و تسلیم کورکورانه را رد می کنند، و اولین کسانی که نظرات صریح خود رادر مورد دین مطرح کردند، جبران خلیل جبران و أمین الریحانی بودند. در حیطه وطن، به عشق آزادی سرودند در حالیکه ارواح آنها دائما در سرزمین های عربی سیر می کرد و فقط اجسامشان در مهجر بود و قضیه جهان عرب را هیچگاه از یاد نبردند. در حیطه زبان، از عبودیت تقلید و قیود الفاظ رها شدند و زبان را تنها وسیله ای برای انتقال معانی و افکار به کار گرفتند. و از موارد تجدید در شعر مهجری ، تجدید در اوزان شعری است، پس آنها نظم را به طریقه شعر منثور و نثر شعری تألیف کردند و در این جهت شعرای مهجر شمالی در زبان و تجدید در الفاظ و اسالیب و اوزان، آزادی بیشتری نشان دادند و شعرای مهجر جنوبی بیشتر بر محافظت زبان و اسلوب همت گماشتند. از دیگر ویژگی های شعر مهجری ، گرایش های صوفیانه است که در شعر اکثر آنها نمایان است که این تضرع به سوی خداوند و اشتیاق به زندگی جاوید، شاعر مهجر را به صعود از حیات جسمانی اش به سوی حیات روحانی اش سیر می دهد. اشتیاق شاعر مهجری به شرق و زادگاهش و ذکر ایام طفولیت و جوانی و یاد دیار، ویژگی بارز شعر همه شاعران مهجری است. بدبینی و یأس از دیگر مسائلی است که بر شعر شاعران مهجری غالب است ، زمانیکه شاعر به اطرافش می نگرد و چیزی نمی یابد که او را آرام کند یا احساس خوشبختی کند و او فقط بدبختی و حرمان و فقر را می بیند، پس زندگی در مقابل چشمانش تیره و تار می شود پس به حال خودش می گرید و دنیا را مثل گورستانی تنگ و تاریک می بیند.. ویژگی بارز ادبیات مهجر که از مهمترین ویژگی های آن به شمار می آید این است که ادب مهجری، ادب مناجات و تصویر صادق زندگی است و قریب به قلب و گوش توست که قلب تو را بر می انگیزد و از خطابی که بر شعر تقلیدی حاکم بود بدور است و صادق ترین احساسات را بیان می کند، به این جهت آن را، أدب مهموس می نامند. به طور کلی، شعر مهجری از غموض و پیچیدگی های مرموز و خیالی، به دور است و بسیط و واضح است. جمعیه "العصبه الأندلسیه" در سان پاولو به ریاست میشال معلوف و شاعر القروی و ... و پیوستن ادبای معروفی نظیر جورج حسون معلوف، نصر سمعان، حسنی غراب، حبیب مسعود، شکرالله الجر و .. تشکیل شد. تألیفات مشهور اعضای عصبه عبارتند از: عبقر ، نداء المجادیف ، لکل زهره عبیر لشفیق معلوف - أحلام الراعی از الیاس فرحات - ذکری الهجره از توفیق ضعون - جبران حیّاً و متیاً از حبیب مسعود و ... شعرای مهجر به ادب أندلس گرایش فراوانی داشتند به خصوص به موشحات اندلسی و میراث گرانقدری که عرب در اندلس از خود به جای گذاشت. اما از ویژگی های فکری أدب مهجر جنوبی می توان به شعر قومی و وطنی، عشق به طبیعت ، تفکرات انسانی، سادگی و روانی در تعبیر، رقت غنائی، تسامح دینی، ادب تأملی و حنین اشاره کرد. و از ویژگی های فنی آن، تجدید أسلوب شعری ، ادب شعبی و زجل مهجری ، موشحات مهجری، قصه های شعری، وصف و تصویر است.. فصل چهارم:گرایشات فکری و ادبی الیاس فرحات: گرایشات فکری فرحات در سه حیطه سیاست، دین و اجتماع بررسی شده است. شعر سیاسی و وطنی: فرحات در شعر سیاسی و وطنی اش قضایای جهان عرب و مشکلات وطنش را بیان می کند و علاج آنرا وحدت جهان عرب و رفع اختلافات مذهبی و طائفی می داند . او وطن خود را فقط لبنان نمی داند بلکه وطن، نزد او همه جهان عرب است و هر سرزمینی است که اهل آن به زبان عربی تکلم می کنند. او در اشعار وطنی اش به استعمارگران می تازد، فرزندان وطنش را از اطماع دشمنان و نقشه های آنها برحذر می دارد و ملت یهود را که سعی می کند در قلب وطن عربی اقامت گزیند، تهدید می کند و در مقابل قضیه فلسطین و یهود موضعی صریح و همراه با فخر و حماسه و گاهی همراه با یأس و مرارت دارد. جوانان وطن را به نهضت و قیام فرا می خواند و خائنین به ملت عرب را سرزنش می کند و آمریکا را به خاطر حملات وحشیانه اش مورد هجوم قرار می دهد . اخلاص او به وطنش در سراسر اشعارش نمایان است تا حدی که با کسانی که با ملت عرب یا وطن عربی اوعداوت دارند ، دوستی نمی ورزد و در بسیاری از موارد به دوستانش که به غرب متمایل شده اند و یا در امور وطن سستی ورزیده اند، پشت می کند. فرحات به جهت مبارزات وطنی اش در سان باولو در انجمن آزادگان مورد تکریم و احترام قرار می گیرد. و حکومت سوریه مدال استحقاق برترین شاعر را در سال 1959م ، به خاطر تلاش های قومی و ادبی اش، به او می بخشد و مجمع علمی مصری بسال 1947م ، جائزه شعری آن سال را به او تقدیم می کند، اما فرحات جایزه را به صندوق جامعه عربی در راه خدمت به فلسطین می بخشد، با وجود آنکه فرحات در آن روزها از پرداخت ماهانه اجاره خانه اش عاجز بود. او هیچگاه قضایای وطنش را از یاد نبرد و در هر مناسبتی کوشش می کرد ملت عربی را از خواب جهالت بیدار کند. شعر سیاسی و وطنی فرحات بعد از فاجعه فلسطین همراه با تألم و مرارت و یأس بود زیرا می دید که دولتهای عرب بسیاری از سرزمین های فلسطین را به دشمن تسلیم کرده اند و آنها رهبرانی هستند که وطن را فروختند و به ملت خیانت کردند پس آرزوهایش از بین رفت و به ناامیدی بدل شد زمانیکه فلسطین را همچون لقمه ای در دهان استعمار گران دید. موضع فرحات در قبال دین: موضع فرحات در قبال دین، تحرر و آزادی از هر گونه قیودی است که ملت را به عبودیت می کشاند، زمانیکه فرحات درگیری های مسلمانان با مسیحیان و کاتولیک ها با ارتودکس ها و تشویق رجال دین به این اختلاف مذهبی را می بیند، همه ادیان را رد می کند زیرا دین را مانعی در راه جامعه عربی انسانی پیشرفته و وحدت ملت ها می شمارد. دین از نظر فرحات همان عربیت است زیرا آنرا وسیله ای برای محو تعصب و از بین بردن همه حدود وطن می داند که دستان بیگانه آنرا ایجاد کرده است. او به همه رجال دین اسلامی و مسیحی و قسیسان و راهبان می تازد زیرا آنها در صفوف ملت ،کینه ها و اختلافات را دامن می زنند و عامل اصلی تفرقه و رواج تعصبات و بلایای جهان عرب می باشند. اما دین اسلام را تمجید و تقدیس می کند و به آن با نظر افتخار و اعتزاز می نگرد زیرا این دین اثر بزرگی در اتحاد ملت ها و برادری و اخوت به جای گذاشته است به این جهت پیامبر اسلام (ص) را مدح می کند. او عمل خیر را بر فرائض دینی مقدم می شمارد و عقل را در هر امری تقدیس می کند و او را از هر چیزی حتی کتاب های آسمانی برتر می داند و همه اینها به خاطر وطن و هموطنانش و به خاطر وحدت جهان عرب می باشد. فرحات یکی از عادت های مهم دین مسیحی یعنی تعمید اطفال را رد می کند زیرا آنرا مناسب با عقل نمی داند و با وجود اینکه او مسیحی و ارتودکسی است اما به دینی جز دین عروبت و عربیت معتقد نیست. شعر اجتماعی فرحات: تاریخ در هر عصری خالی از ادباء و شاعرانی نیست که بر علیه جامعه شان تمرد کرده اند و در راه اصلاح آن از مفاسد تلاش نموده اند. پس بعضی از آنها به وعظ و ارشاد تمایل یافته اند و گروهی به نقد اجتماعی و سخریه گرویده اند. فرحات نقائص اجتماع را می بیند و در علاج قضایای اجتماعی راه و منهجی تعلیمی و اخلاقی ارائه نمی دهد بلکه نقائص اجتماعی را هجو می کند . از اینرو شعر اجتماعی او به هجاء اجتماعی شبیه است و از این جهت تشابه بین معری و فرحات آشکار می شود و این تشابه به حدی است که بعضی از ناقدان، فرحات را متهم به سرقت افکار معری نموده اند و معتقدند که فرحات در رباعیاتش از آراء معری در لزومیات بهره گرفته، اما فرحات آنرا رد می کند.. بر بیشتر اشعار اجتماعی فرحات روح بدبینی و انتقادهای گزنده و سوء ظن نسبت به مردم، و یأس از اصلاح آنها حاکم است. جامعه نمونه در نظر فرحات، جامعه ای است که در آن راستی و امانت و کرامت و عزت و شجاعت حاکم است و بر اساس خیر و عدالت و عفت و برادری و قناعت استوار است ولی آنچه درجامعه و بین مردم مشاهده کرد، خلاف آن است، پس هجو می کند و نقد می کند و بالاخره از اصلاح بشر مأیوس می شود و حتی در مواردی حیوانات را بر انسان برتری می دهد. عادات و اخلاق بدی که فرحات می خواهد جامعه را از آن پاک کند نفاق و ترس ، پستی و ابتذال و ثروت اندوزی است . دیدگاه او در مورد زن، دیدگاهی رقیق و سرشار از عاطفه است .زن موجودی است که خداوند او را به عنوان هدیه ای از آسمان برای تخفیف مشکلات زندگی خلق کرده است و او عنصری مهم و حیاتی در زندگی است و مردان چاره ای جز خضوع در مقابل او ندارند و کسی که عظمت او را تکذیب کند، کاذب است. در مقابل عظمت مادر فروتنی می کند و شعر او با زیبائی و لطف پر می شود و در حقیقت مادر، رفیق او در اشعاری است که به یاد وطن و اشتیاق به آن سروده است و هر گاه از وطنش یاد می کند و اهل و دوستانش را به یاد می آورد، بارزترین خاطره ای که به یاد می آورد، مادرش می باشد. و کل اشعاری که فرحات پیرامون کودکی و طفولیت سروده، در احساس و تصورات و خیالاتش، بدیع و رفیع است و از آنجا که کودکی و طفولیت شیرین ترین دوره زندگی است و کودکان زیبا ترین نعمت ها ی زندگی می باشند، پس شعری که کودکی و سادگی کودکی آنرا الهام می کند، شیرین، و دارای احساسی صادق و تجربه ای حقیقی است.فرحات یکی از صادق ترین اشعارش را در مرثیه دخترش «سعاد» سروده است. فرحات مسائل اجتماعی و انحرافات اجتماعی از جمله عادات ناهنجار و خرافات و اوهام و عادت های غربی و رقص و ....را در اشعارش هجو می کند. گرایشات ادبی فرحات: گرایشات ادبی فرحات به صورت های مختلف شعری از قبیل غزل، فخر، حنین، هجاء، رثاء، حکم و ... دیده می شود، اما فرحات در شعرش متاثر از شاعران قدیم، همچون، متنبی و معری است و آنها استادان اولیه او هستند . او گمشده خویش را در وجود متنبی یافت و شیفته او شد و متنبی و شعرش بخش عظیمی از شعر فرحات را در بر گرفتند و این موضوع در بسیاری از الفاظی که فرحات در اشعارش به کار می برد نمایان است مانند نام اسلحه ها و ادوات جنگی و .... و فرحات آنرا انکار نمی کند زیرا او را شاعرترین شاعران به شمار می آورد. بی شک اثر متنبی در انواع شعر فرحات از حکم و رثاء و مبالغات و تضمینات، حتی در اوزان و قافیه های شعری آشکار است. شاعر دیگری که فرحات تا حد زیادی از او تاثیر پذیرفته، معری است و او بیشتر از افکار و اندیشه های این شاعر تاثیر پذیرفته است، تا از الفاظ و اسالیبش و این به دلیل تشابه شخصیتی و تشابه شرائط محیطی فرحات و معری است ، از جمله صفات شخصیتی که بین این دو شاعر مشترک است، قدرت تحلیل عقلی، جرأت ، حافظه قوی ، و عزت نفس است. اثر معری و دیدگاه او نسبت به انسان ، در دیوان أحلام راعی فرحات بارز است، خصوصا ًدر قصیده «سلام الغاب»، آنجا که فرحات گفتگوی بین او و یکی از میش هایش را بعد از کشتن گرگ و با کمک سگش بیان می کند و از زبان این میش ، مقارنه بین انسان و گرگ را مانند مقارنه معری بیان می کند و سپس قصیده را به برتری گرگ بر انسان به پایان می رساند زیرا گرگ حمله می کند مگر زمانی که گرسنه است، اما انسان می کشد چه زمانی که گرسنه باشد و چه سیر باشد. علاوه بر متنبی و معری ، فرحات از کتب عربی قدیم مانند قرآن متاثر شده است و اثر آن در اشعارش از طریق تضمین یا تشابه عبارات ظاهر شده است. او همچنین از دیگر شاعران قدیم چون «ابوتمام» و «بحتری» نیز تا حدودی متاثر شده است. تاثر فرحات از شعرای جدید ، چون «مطران»، «عمر ابی ریشه» و «ناصیف الیازجی»، نیز در شعرش آشکار است. غزل : غزل فرحات انعکاس و تمثل حیات و فرهنگ اوست و با وجود اینکه او زندگی سختی داشت و همه ی همّت و تلاش او ، آزادی وطن و هموطنانش بود، اما بااین وجود ، نزد او قصائد وجدانی رقیق و اشعار و غزلیات شیرینی را می یابیم که حتی نزد شعراء غزل یافت نمی شود. غزل او با عاطفه و مهربانی متمایز است و تا حد زیادی به غزل عذری شبیه است، او برای عشق و محبوبه اش فروتنی می کند و زندگی اش را به خاطر او فدا می کند و خاطرات گذشته اش را با یاد می آورد و متألم می شود ولی قادر به صبر نمی باشد و از محبوبه اش می خواهد که به حال او رحم کند اما از اعراض و روگردانی او به درد می آید و چاره ای جز تسلیم نمی بیند. در غزلیات فرحات گرایشات صوفیانه نیز دیده می شود و او در این مورد متأثر از ابن فارض می باشد که اثر آنرا به وضوح و روشنی می توان در قصیده ی « السکره الخالده » دید، او عشق به محبوبه اش را ازلی و قدیمی تصور می کند و این عشق را با احوالات مختلفی همراه با تناسخ و حلول که بر او گذشته است به تصویر می کشد. فرحات در غزلیات مادی و حسی اش ، از ابتذال به دور است و در اینگونه از غزلیاتش ، به شعراء غزل حسی در عصر عباسی شباهت دارد. اما مانند آنها حیاء و عفت و مشاعر انسانی را جریحه دار نمی کند و نمی توان غزل او را نوعی از غزل فاحش به شمار آورد. در غزلیات روزگار پیری اش ، اثر کهولت سن ، در اشعارش آشکار است و در آن ها بر ایام جوانی اش حسرت می خورد و آرزو می کند که ای کاش بیشتر از آن بهره مند می شد. حنین : حنین در همه دوره های شعر عربی از عصر جاهلی تا زمان حاضر وجود داشته است، اما حنین فرحات دو گرایش انسانی و مکانی دارد. حنین فرحات در گرایش انسانی، یادآوری اهل و نزدیکان و دوستانی است که آنها را در سرزمین وطن ترک نموده و خاطرات آن ایام شیرین است که اثری پاک و به یاد ماندنی در قلبش به جای گذاشته است . اما حنین او در گرایش مکانی ، زیبایی طبیعت را به یاد می آورد و نهرها و چشمه ها و برکه ها و درختان و میوه ها و باغ ها و گل های سرزمین اش را یاد می کند و به تصویر می کشد، و جائی که خورشید در آن طلوع می کند. اما ابعاد حنین در شعر فرحات به حدود وطن کوچکش، یعنی لبنان محدود نمی شود بلکه حنین او همه بلاد شام و کل بلاد عربی را در بر می گیرد. و از این رو می توان حنین او را در نطاق و گستره شعر وطنی و قومی قرار داد. فخر: فخر نزد فرحات دو گرایش عمده را در بر می گیرد: فخر شخصی یا ذاتی و فخر عام فخر شخصی، در اشعار فرحات پیرامون فن شاعری او و موهبت شعری اش و صفات و اخلاق برجسته اش می باشد و این نوع فخر در خلال قصائد و رباعیاتش منتشر است و به ندرت قصیده ای کامل را شامل می شود. در حقیقت فخر شخصی او وسیله ای است که به وسیله آن با سوء ظن مردم مبارزه می کند، به خصوص کسانی که فن شاعری او را ضعیف می شمرند. و آن را تسلیتی برای نفس خود به شمار می آورد و در آن جسارت و عظمت دیده می شود و اکثر این گونه فخر، پیرامون اخلاق اوست. پس او به تواضع و عزت نفس و صبر و مروت و اعتماد به نفس و صراحت و قناعت خود افتخار می کند. او موهبت شاعری و قلم و زبان خود را می ستاید، آنگونه که متنبی را به یاد می آورد. فخر فرحات انعکاس شخصیت و شرایط محیطی اوست اما فخر عمومی او به عربیت و اجداد قدیم و کسانی که آثار گرانقدری در جامعه انسانی به جا گذاشته اند می باشد. همچنین به اسلام و تعالیم آن و اثر آن بر بشریت فخر می ورزد، زیرا از دیدگاه او اسلام دینی است که کلمه عرب را وحدت بخشید و صفوف متفرق آنها را جمع نمود و آنها را از ظلمات به سوی نور خارج کرد. او همچنین بزرگان عرب را که به وطنشان خدمت نموده اند ، می ستاید و به صراحت می توان گفت که بر فخریات او نیز حس وطن دوستی و ملی گرائی غالب است. رثاء : اما رثاء نزد فرحات دو گرایش دارد: رثاء آزادگان و هموطنان مخلص و فداکار که جهادی سنگین را درخدمت وطن نمودند چه در سرزمین وطن چه در مهجر ، و دیگر رثاء خانواده و دوستان وفاداری که در کنار او ایستاده اند و او را در سختیهای زندگی و نیرنگ دشمنانش یاری کردند. اما در قصائد نوع اول (رثاء آزادگان و هموطنانش ) ، اعمال و فداکاری های بزرگ آنها را در راه وطنش به یاد می آورد و آنها را می ستاید و از خدمات آنها در مقابل اعداء و دشمنان دفاع می کند و فاجعه فقدان آنها را فاجعه وطن کوچک که به آن منتسب می باشند، نمی شمارد بلکه آن را فاجعه ای برای کل امت عربی می داند و به مسئله فلسطین و استعمار و سیاست می پردازد و قصیده از مجال رثاء به مجال سیاست و وطنیت خارج می شود، تا آنجا که خواننده معتقد می شود که فرحات این رثاء را فقط برای بیان آلام و آرزوهای وطن خود و برای تعرّض به استعمار گران و عمّال آنها، سروده است. پس به واقع جدا نمودن موضوعات شعری فرحات کاری دشوار است زیرا سیاست و وطنیت در اغلب اشعار او وارد شده است و به آنها جهت بخشیده است. به این جهت عواطف او در این گونه از مراثی اش خالی از حرارت فراق و سوزش و ألم است، زیرا عاطفه وطنیت و تألم به اوضاع وطن، بر همه اشعار او غلبه کرده است. فرحات در رثاء خانواده و دوستان و نزدیکان وفادارش، با حرارت و عاطفه و سوزش فراق از آنها یاد می کند، و سوزش فراق در اعماق وجودش شعله می کشد، پس شعر او مملو از حرارت و درد می شود و در مقابل مرگ، این معمای پیچیده می ایستد و متحیرانه از او می پرسد تا حقیقت آن را کشف می کند و اسلوبش در این گونه از مراثی با آرامش و الفاظ رقیق همرا ه است و از فخامت الفاظ و عبارات سنگین دور است تا آنجا که به نجوا شبیه می باشد همان گونه که در رباعیاتش در رثاء دخترش «سعاد» سروده است. اما نکته مهم در مراثی فرحات این است که عاطفه فرحات در مقابل وطنش از هر عاطفه دیگری قوی تر است و مبالغه نیست، اگر بگوییم که انگیزه اصلی او در هر یک از امور زندگیش، وطن می باشد تا اندازه ای که او در قصیده ای در رثاء مادر ، او را می ستاید به خاطر اینکه مادرش او را برای وطن تربیت کرده است. در نتیجه آنچه که فرحات را در مراثی اش هدایت و راهنمایی می کند، عاطفه ی صادق و به دور از تظاهر اوست . پس او فقط کسانی را در رثاء خود یاد می کند که نفسش از فقدان و مرگ آنها متاثر شده باشد چه از نزدیکانش باشند چه از دوردستان. هجاء: هجاء یکی از فنون شعری است که فرحات بسیاری از اشعارش را بر پایه آن سروده ، زیرا او از کودکی به هجاء و تهکم و انتقاد تمایل داشت. انواع هجائی که فرحات به نظم آن پرداخت عبارتند از: هجاء شخصی – هجاء سیاسی – هجاء اجتماعی – هجاء دینی هجاء دینی فرحات ، در خلال اشعار اجتماعی اش و در هجوم به اختلاف ادیان و رجال دینی و تعصبات دینی و طائفی، مشاهده می شود و هجاء اجتماعی او ، در نکوهش عادت های زشت و انحرافات و رواج خرافات و اوهام، نمایان است. اما هجاء شخصی او دو جهت عمده را در برمی گیرد: یا هجاء اشخاص به خاطر دشمنی و بدی رساندن به شخص اوست یا به خاطر حمله به شعر و فن و موهبت اوست و یا به خاطر خیانت آنها به وطن و امت عربی اش می باشد. او در هجاء شخصی اش اسم افراد و اشخاص را به طور علنی ذکر نمی کند و غالبا آنچه که او را به هجاء شخصی بر می انگیزد، انگیزه های وطنی و قومی ست که از مرزها و حدود اقلیمی فراتر است. مثلا در یکی از قصائدش «عقل الجر» را هجو می کند به خاطر اینکه او در سان پاولو ،انجمنی فینیقی را ایجاد کرد و فرحات این عمل او را مخالف با وحدت جهان عرب می دانست و از این جهت او را به مار سیاهی تشبیه می کند که سم کشنده خود را در بین مردم منتشر کرده است.. یا یکی از عزیزترین دوستانش را «توفیق ضعون» به خاطر انتشار کتابی به زبان فرانسوی هجو می کند، زیرا او در این کتاب ، عرب مسلمان را ، در حوادث قرن های گذشته به بدترین شکل ممکن یاد کرده است. همچنین «سعید عقل» را به خاطر کتابی که به حروف لاتین صادر کرده بود ، هجو نمود. اما گرایش دیگر فرحات در هجایش ، به خاطر تألم از کسانی است که به او بدی کرده اند و او را به درد آورده اند و یا به شعر او عیب گرفته اند و سعی کرده اند که ارزش و قیمت آنرا تنزل دهند. مثلا بعضی از ناقدانی که او را به سرقت افکار معری و انتشار آنها به نام خودش، متهم کرده اند ، به زشت ترین و پست ترین اوصاف هجو می کند از آن جمله آنها را به سگ ها ، خوک ها ، حیوانات و ... تشبیه می کند. او در این گونه از هجائش متأثر از شعرای قدیم است از حیث اوصاف و تصاویری که به کار می برد. در مجموع می توان گفت که هجاء به خودی خود نزد فرحات هدف نیست، بلکه وسیله ای است برای رسیدن به هدف و انگیزه های وطنی و قومی ، و یا برای انتقام شخصی از خود و فن شاعری اش می باشد. حکم: از آنجا که فرحات در یک مکان استقرار نداشت و زندگی اش دائما در حال گذشت و گذار بین شهرها و ولایات مختلف بود این انتقال و برخورد بامردم و فرهنگ های مختلف ، تجربه فراوانی در زندگی و از انواع بشر ، برای او به جای گذاشت، و از طرفی شرائط سخت زندگی اش که اغلب اوقات آنرا ما بین خط فقر و یا زیر خط فقر می گذراند. با آن روح سخت و نفس با مناعتی که داشت ، می توان گفت که حکمت نزد او زائیده ی شرایط طاقت فرسای زندگی است، پس افکارش از پختگی و تجارب ارزشمند برخوردار گشته و حکمتی دقیق و درست را ارائه داد که از قوت و شدت برخوردار است که از بدبینی و تشاوم خالی نیست. در حقیقت حکمت های او تصویر و تمثیلی دقیق از شخصیت وجودی او و اوضاع اجتماعی آنست. و اثری از قضایای فلسفی و منطقی و یا تاملات و تفکرات ما وراء طبیعی در حکمت های او دیده نمی شود ولی آنچه در حکم او آشکار است تأثر او از شعرای قدیم چون متنبی و معری است. پس سایه ای از فلسفه قوی متنبی و سایه ای دیگر از سوء ظن نسبت به مردم، همانند بدبینی های معری دیده می شود. و از آنجا که فرحات علاقه شدیدی به وطن و آزادی و بلند پروازی و آرمان گرایی دارد، پس حکمت او مملو از قوت و قدرت و عظمت و تقدیس آزادی و حریت می باشد. در نتیجه می توان گفت که حکمت فرحات سه گرایش عمده در بر دارد: حکمت آرمان گرای قوی، حکمت ناامیدانه و مملو از مرارت و حکمت اخلاقی که از بدبینی و یاس از اصلاح مردم خالی نمی باشد. قصه های شعری فرحات: قصه شعری، فنی از انواع شعر است که بعضی از ناقدان آنرا فنی جدید در شعر عربی به شمار می آورند که از غرب اقتباس شده است و آن تجربه نفسانی شاعر در گستره ای وسیع می باشد که اثری عمیق به جای می گذارد. در دیوان فرحات چهار قصه شعری دیده می شود به نام های : الشهیدان – إحتجاج السعادین- الراهبه و کل حر فی دوله الظلم ، جان. قصه اول (الشهیدان) از قصه های وجدانی اوست که شاعر قصیده را با موعظه ای پیرامون مرگ و عشق آغاز می کند سپس به نقل حوادث قصه می پردازد و آنرا با موعظه وپند به پایان می برد. اما قصه دوم (إحتجاج السعادین) مضمون آن پیرامون نظریه تکاملی داروین است ودر آن تهکم و استهزاء به نظریه ی داروین که میگوید انسان از نسل میمون می باشد ، دیده می شود. و قصه سوم (الراهبه) پیرامون دختر زیبایی است از خانواده ای ثروتمند که معشوقش او را ترک کرده و او به دیری پناهنده شده تا زخم عشقش را مداوا کند و لباس راهبه ها را پوشیده و خودش را برای خدا نذز کرده است. این قصه از زیباترین قصه های فرحات است و شاعر در تحلیلی دقیق ، با طبیعت در احساساتش مشارکت نموده و بین راهبه و گل ها از حیث جمال و امتناع از چیدن ، تشابه برقرار نموده است. قصه از روح خطابه و موعظه مستقیم و مداخله ی شاعر بدور است و عنایت شاعر به وصف و تصویر می باشد. اما قصه (کل حر فی دوله الظلم، جان) بر اساس دو موضوع عاطفی و وطنی استوار است که با هم اتفاق می افتند، حوادث قصه ماجرای عشق دو جوان لبنانی مسلمان و مسیحی است که مسأله اختلاف ادیان باعث جدایی آنها گشته، سپس قصه به سمت تعرض به استعمار و وقایع جنگی سوق می یابد.... و بالاخره هر دو عاشق در یک صحنه ی درگیری کشته می شوند. وقایعی که در قصه نقل می شوند ، بیانی از حوادث جوانی شاعر است و قصه فاقد تسلسل منطقی است و شاعر از یک موضوع عاطفی بعنوان وسیله ای برای انتشار افکارش و بیان موعظه و تعرض به استعمار و ادیان و تهاجم به رجال دین کمک می گیرد. قصه های کوتاه شعری فرحات در دیوان أحلام الراعی جمع آوری شده اند و قصائدی رمزی پیرامون هجاء اجتماعی می باشند که شاعر در آن رویاهای خویش را با گوسفندان و سگش "غضروف " بیان می کند.
نعمان آذری حسین میرزایی نیا
چکیده: ابراهیم طوقان شاعر نامدار معاصر عرب در سال 1905میلادی در نابلس دیده به جهان گشود. اگر چه بیماری از همان دوران کودکی همزاد او شد و تا پایان عمر کوتاهش وی را همراهی کرد؛ اما حوادث تلخ پیش بینی فرجام ناگوار فلسطین که سال ها قبل از وقوع، در تفکر شاعر شکل گرفت، بیش از هر دردی وی را آزرده خاطر نمود و رنج داد. شعر ملی گرایانه و وطنی که شعری است پیرامون مسایل و مشکلات سیاسی و اجتماعی وطن در دیوان ابراهیم طوقان، مهم ترین و اساسی ترین ابیات را به خود اختصاص داده است. او با درایت و دوراندیشی که داشت، هموار نسبت به آینده ی دردناک وطن و سرزمینش به هموطنان هشدار می داد و در شعر وطنی خویش آنان را به مقاومت دربرابر توطئه ها و نقشه های شوم استعمار و یهود فرامی خواند. و همین احساس تعهد انسانی و میهنی بود که او را پرچمدار ادبیات ملی گرایانه گردانید و وی را ملقب به شاعر وطن نمود. سبک بیان ابراهیم طوقان در شعر ملی گرایانه اش بسیار آسان و قابل فهم برای همگان و گاهی به شدّت تهکمی و انتقادی است که همواره مزیّن به آرایه های ادبی می باشد. مضامین این نوع از شعر وی فقط به ملت فلسطین اختصاص ندارد، بلکه از تمام کسانی که محبّت و عشق راستین خود را در خدمت وطن قرار داده اند سخن می گوید، آن هایی که همچون گاندی نام خود را با فدا کردن زندگی با ارزش خود در راه آزادی اندیشه ی ملتش بلندآوازه کرد. ابراهیم طوقان در سال 1941میلادی و در سن 36سالگی، پیش از اشغال سرزمین فلسطین چشم از جهان فرو بست. واژه های کلیدی: ابراهیم طوقان، شعر، وطنیات، فلسطین، ادبیات معاصر عرب.
ابوذر مقیمی بلداجی هادی شعبانی
چکیده پیدایش دولت اسرائیل سرآغاز حرکت انتفاضه و در کنار آن شکل گیری ادبیات مقاومت فلسطین برای مقابله با تجاوز بود. هدف ادبیات مقاومت فلسطین بیدار کردن و آگاهی دادن بیشتربه مردم بوده که در شعر به صورت قصیده ی عربی قدیم و شعر نو صورت گرفته است، با ویژگی هایی چون؛ واقع گرائی، رمز، افسانه، امید، مردمی بودن و... .
محمد حیدری محمد علی طالبی
طیب صالح (1929ـ 2009م) نویسنده ای سودانی است که بیشتر عمر خود را در اروپا سپری کرده و به عنوان یکی از سرآمدترین نویسندگان و داستان نویسان عرب به حساب می آید. هنگامی که رمان «موسم الهجره إلی الشمال» را به چاپ رساند از جانب محافل ادبی به او لقب نابغه ی داستان نویسی عرب داده شد. این رمان در لیست صد کتاب برتر جهان قرار دارد با این وجود در زمان انتشار آن دولت سودان و مصر و سایر کشورهای عربی از نشر آثار وی ممانعت به عمل می آوردند. وی در حوزه ی داستان نویسی تا بدانجا رسید که به معلم داستان نویسی جدید شهرت یافت و در سال 2009میلادی نامزد جایزه ی نوبل ادبی شد. طیب صالح فرزند آمیختگی فرهنگی است: سه فرهنگ آفریقایی، عربی و غربی. داستان های کوتاه و بسیارکوتاه او زمینه ی خوبی برای آشنایی با دیدگاه های ژرف او درباره ی زندگی و اجتماع است. در این داستان ها که بر رئالیسم اجتماعی تکیه دارند لایه های زیبایی از رمانتیک و سوررئالیسم نیز دیده می شود و همه ی این ها در خدمت اندیشه ی نویسنده که بر تفاوت ها و ارتباطات فرهنگی و جدال میان سنت و مدرنیسم است تکیه دارد که با روش ساختار گرایانه به بررسی متون این داستان ها به طور کلی پرداخته شده است. زندگی در غرب آثارش را خالی از تأثیرات اندیشه و نوع نگرش آنان به زندگی نگذاشته است. در این جا تلاش شده است گوشه هایی از مهم ترین ویژگی های داستان های کوتاه نویسنده مورد بررسی قرار گیرد.
مژگان رجب زاده حسین میرزایی نیا
وطن در لغت واصطلاح ونگاهی گذرا به وطن گرایی در شعر قدیم وجدیدواشتیاق به وطن کوچک لبنان وکل وطن عربی شامل فلسطین وسوریه ویاد ایام کودکیوسپس به رثای دوستان ادیبش شامل نسیب عریضه وشیخ جاویش پرداخته شده است.
الهه ویسی حسین میرزایی نیا
نهج البلاغه گزیده ای از کلام امام علی بن أبی طالب (ع) است که توانسته حلاوت و ملاحت را یکجا گرد آورد و سحر بیان و زیبایی فصاحت را با هم درآمیزد. کار گردآوری و تدوین نهج البلاغه توسط سید شریف رضی (ره) و با رویکردی ادبی در سال 400 ه.ق، یعنی حدود سیصد و شصت سال پس از شهادت امام علی (ع)، به پایان رسید. عدم ذکر سلسله اسناد، مصادر و منابع اغلب خطبه ها، پندها، وصایا و ... از سوی سید رضی بحث، سوال و تردیدهایی در زمینه برخی مباحث موجود در نهج البلاغه به وجود آورده است. ما برآنیم تا در این پژوهش به کمک یکی از گونه های تحلیل ادبی یعنی تحلیل هرمنوتیکی، و با روش شلایر ماخر، بخش هایی از کتاب «نهج البلاغه» را مورد بررسی قراردهیم. «هرمنوتیک» علم یا نظریه تأویل است، علمی که مسأله فهم متون و چگونگی ادراک و فهم و روند آن را بررسی می کند. هرمنوتیک شلایر ماخر به [یافتن] شیوه های پرهیز از بدفهمی اهتمام می ورزد. شلایر ماخر برای درک متن دو جنبه را مطرح می کند: نخست درک گفتار نویسنده و سپس درک ذهنیت او. ما در تحلیل هرمنوتیکی گذرایی که بر متن نهج البلاغه داریم، دو موضوع «زن» و «نقد اصحاب رسول (ص)» را از دیدگاه امام علی (ع) مورد دقت قرار می دهیم. قسمتی از کار حاضر سبک شناسی متن، به شیوه شلایر ماخر است و قسمتی دیگر، به پیروی از دیلتای، به زمینه تاریخی آن اشاره می کند. در نهایت، برخی از متن های نمونه پژوهشی مان را در قرآن نیز، به صورت بررسی مناسبت های معنایی، مورد مطالعه قرار داده ایم. در پایان بررسی نمونه های پژوهشی، مشاهده نمودیم که امام علی (ع) در مسئله انتقاد به برخی صحابه، فقط دغدغه اصلاح (فردی/اجتماعی) داشته اند. در مسئله «زن» نیز می بینیم برخی سخنان ایشان قابل تأویل، برخی خطاب به زن یا زنانی در همان دوره بوده است و برخی سخنان هم سند معتبری نداشته با کتاب و سنت هماهنگی ندارد و درنتیجه انتساب آنها به حضرت امیر (ع) رد می شود.
سمیه سادات حسینی عباس گنجعلی
رمان قطعه ای ادبی است که اندیشه های نویسنده را در قالب داستانی طولانی به تصویر در می آورد. د. یوسف زیدان شخصیتی است که توانسته است اندیشه های خود را به شکل زیبایی در قالب رمانی بریزد که چارچوبی تاریخی آنها را محکم نموده است. رمان عزازیل نوشته ی د.یوسف زیدان، رمانی تاریخی محسوب می شود و در بردارنده ی مضامین تاریخی پنج قرن اول مسیحیت است که ایشان با مهارت و خلاقیت مثال زدنی و با قلمی سلیس و روان، حوادث را در قالبی ادبی گنجانده اند. رمان از شخصیتی به نام هیبا سخن می گوید که برای رسیدن به معرفت حقیقی دست به سفر می زند .تمامی حوادث جاری در این اثر به جز آنچه که مربوط به هیباست، واقعی و دارای سند تاریخی است. و هیبای رمان با برخورد با این حوادث، پی به اختلافاتی می برد که در درون کلیسا و جامعه ی مسیحیت رخنه کرده است. این رمان در دور دوم جایزه ادبی بوکر که هر ساله در کشورهای عربی بر پا می شود، جایزه ی 60000 دلاری این مسابقه را در سال 2009 از آن خود کرد.
محمد حکیم نژاد حسین شمس آبادی
پژوهش پیش رو درباره لهجه عراقی با نگاهی به تاریخچه این لهجه و بخشهای آن شامل لهجه موصلی، بغدادی و جنوبی است.با بررسی تفاوت میان گفتار و نوشتار و ارایه مثالهایی از لهجه عراقی و ترجمه آنها به فارسی سعی شده تغییرات لهجه نسبت به فصیح تبیین شودوثابت نماید که لهجه عراقی تفاوت اندکی با فصیح دارد.تفاوت میان کاربرد بعضی واژه ها در فصیح قدیم و فصیح جدید به آن اشاره شده است.در بخش مثالهای کاربردی انتخاب مثالها بر مبنای لهجه بغدادی است.نکات اصلی در ساختار لهجه عراقی توضیح داده شده است.چند ضرب المثل عراقی شرح داده شده است.
مدینه قشلاقی حسین میرزایی نیا
ترجمه ادبی نوعی از ترجمه است که ظرافت های آن در شناخت استعاره، ایجاز، کنایه و نیز معانی اصطلاحات، امثال و ...، ترجمه آن را در مقایسه با دیگر ترجمه ها دشوارتر و پیچیده تر کرده است. در این پایان نامه به ترجمه کتاب«ترجمه ادبی؛ اشکالات و لغزش ها» اثر دکتر یوسف بکار پرداخته شده است. نویسنده در این کتاب ابتدا به موضوع ترجمه ادبی و مشکلات آن از دیدگاه چند تن از ادیبان مشهور در زمینه ترجمه و ادبیات جهانی می پردازد سپس آسیب های ناشی از ترجمه از زبان انگلیسی بر ساختار های فصیح عربی را بیان می کند و مواردی از لغزش های ترجمه بین دو زبان عربی و فارسی را در ترجمه واژه ها، ترکیب ها و اصطلاحات توضیح می دهد. دکتر بکار بخش تقریبا زیادی از کتاب را به نقد و بررسی ترجمه رباعیات خیام به عربی در دو بعد عام و خاص، اختصاص داده است و در نهایت به معرفی اولین مترجم رباعیات خیام از زبان مادری به عربی«مصطفی وهبی التل» و بیان ویژگی های ترجمه او پرداخته است. هدف اصلی کتاب توضیح و تبیین لغزش های ترجمه بین زبان عربی و فارسی است که ناشی از نداشتن تسلط به زبان مبدا و مقصد و زبان عصر و نداشتن تخصص در موضوع ترجمه و چه بسا کم کاری و بی توجهی مترجم به ساختارهای دو زبان است.
معصومه حنایی فریمانی حسین میرزایی نیا
کتاب «فلسفه ی زیباشناختی در فضای شعر معاصر عرب» اثر دکتر عبدالقادرعبو یکی از نویسندگان برجسته ی الجزائر می باشد. وی در این کتاب به بررسی روند دریافت شعر مدرن عربی، شناخت مکانیزم های تحلیل و تفسیر در نظریه ی زیباشناختی دریافت و تعامل میان دریافت کننده و متن شعری می پردازد،همچنین در تلاش است که از خلال این کتاب تجربه ی نقدی جدیدی در زمینه ی خوانش شعر نو ارائه و تعییرات رخ داده بر مکانیزم های رویکرد نقدی عربی را کشف و شناسایی نماید. عبدالقادرعبو در این اثر اختلاف نظرهای موجود میان ناقدان معاصر عرب را در برخورد با یک متن شعری بررسی می کند.این کتاب به طور کلی بر پایه ی دو محور است: 1- نشان دادن زیبایی شناختی دریافت به عنوان نظریه ای نقدی و بررسی پیشینه ی فلسفی و شناختی آن. 2- بررسی متن شعر نوعرب و چگونگی دریافت آن توسط دریافت کننده.
زکیه ادیم حسین میرزایی نیا
کتاب «أولیات المسرح فی الیمن»،(پیشینه نمایش در یمن) اثر دکتر عبدالعزیزالمقالح نویسنده برجستهی یمنی میباشد. وی در این کتاب از دیدگاه تاریخی پدیده نمایش در یمن باستان و معاصر و همچنین ارتباط آن را با تمدن بررسی نموده است. سپس آغاز نمایش منظوم را با معرفی برخی نمایشنامههای شعری مورد مطالعه قرار میدهد. وی در خلال این کتاب سعی دارد علی احمد باکثیر نمایشنامهنویس صهیونیسم ستیز یمنی را معرفی و مسیر زندگی ادبی او را با ارائه برخی نمایشنامههایی که در آنها به مسأله فلسطین پرداخته است، تبیین نماید. دکتر عبدالعزیزالمقالح در این کتاب به جایگاه نمایش معاصر یمن نیز اشاره کرده است و سعی دارد وجود انواع نمایشی عرب را اثبات نماید. به طور کلی این کتاب مبتنی بر دو محور میباشد : 1- ارائه تصویری تاریخی از نمایش عربی در یمن. 2- معرفی علی احمد باکثیر نمایشنامهنویس یزرگ یمنی .
سیدمحمد احمدنیا عباس گنجعلی
این پژوهش دارای سه فصل است که فصل اول جریان متنوع زندگی عبدالرحمن منیف را با توجه به دوره های مهم و سرنوشت ساز زندگی او بطور خلاصه مورد مطالعه قرار می دهد.سپس اینکه او چگونه در وادی رمان نویسی افتاد و عوامل تأثیر گذار در حیات ادبی او چه بوده است؟ این پژوهش همچنین درباره دیدگاه و نظرات منیف پیرامون رمان عربی و جایگاه رمان نویسی وی و نقش او در تحول رمان معاصر عربی همراه با نظرات و اقوال نویسندگان و اندیشمندان درباره او صحبت می کند. در ادامه این فصل برخی مسائل دیگری که منیف در رمان هایش به آنها تعلق دارد نیز پرداخته ایم مانند مسأله نفت و بحران تمدن عربی و تصویر غرب و ارتباط عمیقش با ادیب مشهور جبرا ابراهیم جبرا. و در پایان خلاصه ای از رمان های منیف را آورده ایم. فصل دوم بررسی تحلیلی مضامین نهفته در رمان « النهایات » است که از خلال بررسی متن و مسائل اصلی در این رمان به دست آمده است و پژوهشگر سعی نموده مضامین انسانی و اجتماعی و سیاسی این رمان را ارائه نماید و در پایان ارتباط رمان النهایات را با برخی از رمان های دیگر به بحث گذاشته و نظرات ادبا را درباره ی النهایات آورده است. فصل سوم به بررسی عناصر فنی رمان النهایات می پردازد و هدف از این فصل بررسی هندسه رمانی یا عناصر تشکیل دهنده در ساختار این رمان است.و در ابتدای هر یک از این عناصر، تعریفات و نظرات مختلف ناقدین را عرضه خواهیم کرد. و قبل از ورود به رمان النهایات و بررسی عناصر فنی آن، این عناصر را در بزرگترین رمان های منیف به طور اجمالی بیان می کنیم تا از طریق آن به غنی تر شدن جهان رمانی فنی مان کمک کرده باشیم.
اعظم دلبری عباس گنجعلی
چکیده :فنّ معارضه (emulation) به نوعی سرایش شعر یا نگارش نثر اطلاق می شود که در آن شاعر یا نویسنده با انگیزه ی ایجاد اعجاب یا رد و انکار یا شوخی و بذله گویی، به تقلید قصیده ای یا متنی می پردازد و در این تقلید از موضوع، وزن ، قافیه و حرکت حرف روی قصیده قبلی و اگر نثر باشد از موضوع و رویکرد سبکی متن قبلی ، تبعیّت می کند. معادل فارسی فنّ معارضه را در شکل جد، نظیره گویی ودر شکل طنز و هزل نقیضه پردازی می نامند. این فن – که بیشتر در شعر صورت می گیرد - از دوره جاهلی تا زمان حال در ادبیّات عربی وجود داشته اما دوره مملوکی زمان شکوفایی این فن در ادبیّات عربی است. معارضه در ادبیّات عربی، پیامدهایی - گاه مثبت و گاه منفی- چون تجدید در اشعار قدیمی عربی و جمود و خشکی استعدادهای شاعران به جا گذاشته است. در ادبیّات فارسی نیز سروده هایی معادل معارضه های عربی یا مشابه آن ها با عناوین دیگری نظیر اقتفا، استقبال، نقیضه، نظیره، تخمیس و تضمین دیده می شود. معارضات شعری در ادبیّات عربی دامنه ی گسترده ای یافته است. این فرایند در ادبیّات فارسی بیشتر در مورد منظومه ها اتّفاق افتاده است؛ امّا در دوره بازگشت قصاید سبک خراسانی نیز مورد استقبال ویژه ای قرارگرفته اند. مسأله بنیادی این مقاله بررسی فنّ معارضه در مقایسه با دیگر مشابهان این فن در عربی و معادل یا معادل های فارسی آن است.
مریم توکلی ثانی حجت اله فسنقری
پایان نامه پیش رو به ترجمه نمایشنامه منظوم« الحسین ثائراً شهیداً» اثر عبدالرحمن الشرقاوی، نویسنده وادیب مصری مشهور می پردازد. این نمایشنامه در قالبی تاریخی به حادثه عاشورا، حوادث قبل از آن وبرخی پیامدهای پس از آن پرداخته است. نمایشنامه در حقیقت از دو قسمت مجزا تشکیل شده است. قسمت اول« الحسین ثائراً» در سیزده پرده تنظیم شده وبه حوادث پس از مرگ معاویه وحرکت امام حسین(ع) از مکه به سمت کربلا اختصاص یافته است. قسمت دوم در شش پرده به حوادث روز عاشورا، حرکت اسرا، حوادث کاخ یزید و تصویر خیالی وضعیت یزید و قاتلان امام در سال های پس از واقعه عاشورا می پردازد. مجموعاً این نمایشنامه در چهارصد و چهل وهفت صفحه نگاشته شده است. شرقاوی در این اثر، حوادث را از میراث تاریخی دینی بر گرفته واز سبکی بین قصیده و قصه برای ترسیم حادثه استفاده نموده تا تأثیرآن را در جان مخاطب بیفزاید.
عاطفه شرفی حسن مجیدی
کلیدواژه ها: عشق الهی، عاشق، معشوق، ابن عربی، حافظ چکیده عشق بزرگترین موهبت الهی در زندگی انسان، و چنان جان بخش و نیروزاست که می تواند بشر را از فرش به عرش برد. کوتاه ترین راه رسیدن به خدا عشق است و اگر چنین نیرویی نباشد هستی یک لحظه هم نخواهد بود و در واقع عشق است خداوند با حکمت و تدبری که دارد این شوق را از ازل در وجود انسان قرار داد و تا هستی خواهد بود عشق نیز خواهد بود. مطالعه و نطبیق کنب و اشعارعرفانی شاعران و عارفان همواره از نیاز-های مهم ادب پژوهی بوده است؛ تا در این سیر، اندیشه ی معنوی عارفان هرچه بیشتر شناخته شود. هدف نگارنده در گزینش این دو عارف پژوهش در مکتب عرفانی فلسفی ابن عربی و مکتب عارفانه عاشقانه حافظ و تطبیق این دو نوع منظر متفاوت بوده است. در پژوهش حاضر به دنبال تطبیق برخی افکار توصیفات عاشقانه ابن عربی و حافظ هستیم بدین منظور با نگاهی عمیق و موشکافانه به اشعار و نوشته های این دو شخصیت بزرگ عرب و عجم را مورد مطالعه و بررشی قرار دادیم سرانجام حاصل یافته های خود را در سه فصل به رشته تحریر در آوردیم.
ناهید بقایی نژاد مهدی خرمی سرحوضکی
احمد دحبور، شاعر متعهد فلسطینی مضامین مختلف شعری را آزموده اما آن چه از عناوین قصایدش چون حِکایه الوَلَد الفلسطینی، عِرس عَلی الطَریقه الفِلسطینه و الوَلد یَدعو إلَی الکَلمهِ الّتی حَذفَتها الرِقابَه و ...مشخص است؛ وقف بیشتر اشعار او در راه آرمان فلسطین است. دحبور در اشعارش دردها و رویاهای هم وطنان خویش را به تصویر کشیده است، هم چنان که شعر او آینه ی تمام نمای اوضاع تأسف بار ساکنان اردوگاه ها، مشکلات زنان بی سرپرست، کودکان یتیم فلسطینی، فقر، بی عدالتی سران عرب و دعوت به قیام و مبارزه است. او با نگاهی عمیق به خطرها و محنت های مردم معاصر فلسطین به موضوعات قهرمانی می پردازد. احمد دحبور برای رساندن فریاد مظلومیت فلسطین به گوش مخاطبان، تلاش نموده از تمامی ظرفیت های هنری و فنی شعر عربی استفاده نماید که عبارتند از: بهره گیری از نمادهای تاریخی و دینی، الهام پذیری از شخصیت ها و حوادث تاریخی - سیاسی و اقتباس از قرآن کریم می توان نام برد. شعر دحبور، شعری مردمی است که از دل ملت مظلوم فلسطین، تراوش می کند و الفاظ زشت و رکیک در آن وجود ندارد.
سمیرا عرب یوسف آبادی حسین میرزایی نیا
نمایشنامه نویسی کودک و نوجوان، کاری تخصصی است، که به شناخت دنیای کودک و تخیل قوی احتیاج دارد و درونکاوی و بازگشت واقعی به خاطرات کودکی، لازمه نوشتن در این نوع ادبی است. در این پژوهش با روش فنون ادبی با تحلیل ساختاری و محتوایی، به مفهوم نمایشنامه، ویژگی ها و ساختار(موضوع، شخصیت، گفتگو، کشمکش، پیرنگ، طرح و...) و همچنین به مضامین اخلاقی، دینی، اجتماعی، تاریخی، فرهنگی و ملی و وطنی که در نمایشنامه های کودک نمایان می باشد، پرداخته شده است. نمایشنامه های «لیلی و گنج»، «راز شیاطین سرخ»، «قصه کتاب»، «مزرعه امن» که محتوای اخلاقی، ملی و وطنی، آموزشی و تربیتی دارند، و به نحوی پیام خود را به مخاطب، یعنی کودکان می رسانند، مورد تحلیل ساختاری و محتوایی قرار گرفته اند. با بررسی نمونه هایی از نمایشنامه کودک، می توان گفت که آن ها دارای ساختاری با کلمه های آسان و جمله های بسیار کوتاه و قابل فهم برای کودکان می باشد و بیشتر مضامین نمایشنامه کودک، آموزشی ـ تربیتی می باشد.
فرشته رهبر حسن مجیدی
عصر معاصر آغاز تحولاتی شگرف در سطح جامعه ی انسانی است که این تحولات در عرصه ی روابط انسانی به صورت برجسته آشکار گشته و شعر را تحت تأثیر خود قرار داده است.شعر دوران معاصر،پژواک همه ی جریاناتی است که انسان آن را تجربه نمود و به عنوان اصلی ترین شاخصه انتخاب گردید. حافظ ابراهیم و ملک الشعرای بهار هر دو به مضامین اجتماعی چون فقر، زن، حجاب، وطن، دین، ظلم ستیزی و... و مضامین سیاسی مانند جنگ، تاجگذاری شاه، ظلم حاکمان و سوءسیاست آنان و محکوم سازی سیاست انگلیس در اشعار خود پرداخته اند. آن دو هر چند در دو جامعه ی مختلف زندگی کرده اند اما شرایط اجتماعی و سیاسی مشابهی را تجربه نموده اند؛ آن ها در برخورد با مسائل اجتماعی و سیاسی در بیش تر موارد دیدگاهی مشترک و یکسان دارند و در بعضی موارد دیدگاه آن ها با هم متفاوت می باشد که این پژوهش سعی دارد با روش تطبیقی، دیدگاه هایی که در شعر دو شاعر معاصر مصری و ایرانی نمود یافته است را کشف نماید.
وحید رضایی حمزه کندی حسین میرزایی نیا
چکیده ندارد.
عصمت نعیم آبادی حسین شمس آبادی
چکیده ندارد.
باقر جبرییلی جلودار حسین میرزایی نیا
چکیده ندارد.