نام پژوهشگر: محمد بیابانی
مهدی نصرتیان اهور هادی صادقی
علت عبارت است از آنچه که وجودش، سبب پیدایش و نبودش، موجب نیستی چیزی می گردد. فاعل به معنای تأثیرگذار در شی دیگر است. هر یک از این دو واژه، دارای تقسیمات مختلفی هستند. در این پایان نامه به دو نظریه اشاره می شود: نظریه علیت و نظریه فاعلیت. نظریه علیت، علم الهی را سبب تام در تحقق موجودات می داند. مطابق این نظریه قدرت، اراده و مشیت الهی تابع علم و از جمله صفات ذاتی خواهند شد. علم پیشین الهی در این مکتب، با اختلافاتی رو به روست؛ به طوری که مکتب مشاء، علم حصولی پیشین خداوند را سبب تحقق عالم هستی می داند؛ در حالی که مکتب اشراق، وجود چنین علمی را انکار کرده، علم اجمالی خداوند به ذات فعّالش را سبب این امر معرفی می کند. مکتب حکمت متعالیه نیز رأی هر دو گروه را اشتباه دانسته، وجود مرتبه موجودات به وحدت جمعی و علم خداوند به آن را سبب تحقق اشیاء قلمداد می کند. اختلاف در تلقی از علم خداوند به دیدگاه آنها از فاعلیت خداوند نیز سرایت نمود؛ به نحوی که مشائیون، خداوند را فاعل بالعنایه، اشراقیون وی را فاعل بالرضا و پیروان مکتب حکمت متعالیه او را فاعل بالتجلی شمرده اند. نظریه علیت لوازم و آثاری همچون: نظام احسن بودن این جهان، وجود رابطه سنخیت میان تمام علت ها و معلول ها، فراگیر بودن تلقی صدور معلول از علت، پذیرش قاعده الواحد و وجود داشتن رابطه ضرورت علّی میان تمام علت ها و معلول ها را در پی دارد. این لوازم ذکر شده با اشکالات عدیده ای رو به رو هستند، به همین جهت نمی توان به نظریه مذکور پایبند گشت. نظریه فاعلیت نیز علاوه بر علم، بر دخیل بودن اموری همچون: مشیت و اراده الهی پافشاری می کند. مطابق این نظریه، اراده و مشیت از جمله صفات فعل هستند. انکار قاعده الواحد، عمومیت نداشتن تلقی صدور معلول از علت و کلیت نداشتن رابطه سنخیت میان علت و معلول از جمله لوازم نظریه فاعلیت است. مهمترین اشکال رو به روی این نظریه، راه یابی امکان به ذات خداوند است که می توان به آن پاسخ گفت. بهترین نظریه ای که بتواند چگونگی رابطه خداوند و موجودات دیگر را توجیه کند، همین نظریه فاعلیت است؛ زیرا با آیات و روایات هماهنگی و تناسب بیشتری دارد.
عباس اسدی امیری مهدی ذاکری
این رساله به بررسی مسئله حقیقت بدن مثالی و یافتن دیدگاه قرآن و احادیث می پردازد. این واکاوی طی چهار فصل صورت گرفته است. در فصل اول کلیات پژوهش که شامل طرح مساله، تاریخچه پژوهش، ضرورت و اهداف و... مورد بررسی قرار گرفته است. در فصل دوم ساحتهای وجودی انسان محور قرار گرفته است که شامل دو بخش است؛ در بخش اول مروری به دیدگاه های مطرح و شاخص در بیان حقیقت نفس دارد. در این بخش پس از بیان حقیقت نفس از دیدگاه فلاسفه، عرفا و متکلمین، دیدگاه قرآن و احادیث دربار? روح، مطرح می شود. بخش دوم به طرح مسئله ارتباط نفس و بدن، تبیین آن، و طرح دیدگاه های فلاسف? اثرگذار و قرآن و احادیث می پردازد. و در این بخش پاسخ های فلاسف? یونان و اسلامی و همچنین قرآن و احادیث در جواب چگونگی این ارتباط ارائه می شود. در فصل سوم حدوث و قدم نفس از دیدگاه فلاسفه و عرفا و همچنین خلقت ارواح پیش از ابدان از دیدگاه اندیشمندان اسلامی و قرآن و احادیث مطرح شده است. در فصل چهارم حیات برزخی انسان و بدن مثالی مورد بررسی قرار گرفته است. این فصل شامل دو بخش می باشد؛ در بخش اول حقیقت عالم مثال از دیدگاه های فلاسفه، عرفا و قرآن و احادیث مطرح شده است. و در بخش دوم سوال اصلی پژوهش یعنی بدن مثالی محور قرار گرفته است. در این بخش ضمن تشریح بدن مثالی از دیدگاه های فلاسفه، عرفا و قرآن و احادیث به این نتیجه می رسیم که از ظاهر برخی از احادیث فهمیده می شود که بدن مثالی همان تمثل روح است و از برخی دیگر از احادیث به دست می آید که روح در برزخ با بدن مثالی که در دنیا با انسان بود، متنعم یا معذب می شود.
مهدی نصرتیان اهور رضا برنجکار
استنباط آموزه های اعتقادی، با منابع مختلف همچون عقل و نقل امکان پذیر است. برخی از مسائل علم کلام از حوزه های اختصاصی استنباط عقلی است و برخی دیگر از قلمرو اختصاصی نقل محسوب می شود و بعضی دیگر از جمله مسائل مشترک میان منبع عقل و نقل است. تعیین جایگاه ادله نقلی در کشف و استنباط آموزه های اعتقادی، یکی از دغدغه های مهم در عرصه پژوهش علم کلام است. طبیعتا بحث حاضر، بحث روش شناسی تلقی می شود. به همین جهت نباید انتظار غیر روش شناسی از بحث مذکور داشت. هدف اصلی، تبیین جایگاه، محدوده و قلمرو ادله نقلی در آموزه های اعتقادی است. ادله نقلی با دو کارکرد استقلالی و غیر استقلالی در اعتقادات تاثیرگذار است. در رساله حاضر سعی بر تبیین این دو کارکرد است. به همین جهت برای رساله، چهار فصل در نظرگرفته شده است تا در سایه آن بتوان به حوزه های مختلف این بحث پوشش داد. در فصل اول، بعد از ذکر کلیات، به بحث مفهوم شناسی اشاره شده است. در این بخش به ذکر مفاهیمی همچون: معرفت، دین، عقیده، معرفت دینی، معرفت اعتقادی، عقل، فطرت، دلیل، دلیل عقلی و نقلی، باور و آموزه اشاره شده است. در فصل دوم به مبانی معرفت شناختی حجیت ادله نقلی اعتقادی اشاره شده است. این فصل به منزله اثبات مقتضی برای معرفت بخش بودن ادله نقلی است. بدون بحث حاضر، ورود در تبیین نقش و جایگاه ادله نقلی عبث و بیهوده است. برای اثبات معرفت بخشی ادله نقلی، ابتدا به اثبات واقع نما بودن این ادله اشاره شده است. امری که در صورت عدم اثبات آن، هیچ معرفتی قابل دست یابی از نقل نیست. پس از اثبات واقع نمایی، به کیفیت دسترسی مکلف به واقع و احراز آن اشاره شده است. این امر در ذیل توجیه پذیری ادله نقلی اعتقادی تبیین می گردد. رابطه واقع نمایی و مبحث توجیه به منزله رابطه مقام ثبوت و اثبات است. واقع نمایی به مقام ثبوت و نفس الامر توجه دارد ولی توجیه پذیری به مقام اثبات و علم مکلف به احراز واقع. در تبیین مولفه توجیه پذیری، با رویکرد وثاقت گرایی همراهی شد. امری که در بیشتر تحقیقات معرفت شناختی اولا بسیار کمرنگ بدان پرداخته شده است؛ ثانیا به علت نپرداختن به مولفه های مختلف تاثیرگذار در این مبحث، استقبال آنچنانی از آن صورت نگرفته است و با وجود بکارگیری عملی در تحقیقات، عملا روش دیگری را به عنوان روش متفکران اسلامی معرفی می گردد. در فصل سوم به نقش استقلالی (تعبدی) ادله نقلی اشاره می شود. در این فصل به دو چالش عمده کارکرد تعبدی ادله نقلی اشاره می شود. اولین چالش فراروی ادله نقلی اعتقادی، رخ دادن دور است. تمسک به ادله نقلی اگر در همه محدوده اعتقادات با مشکل دور همراه باشد، قطعا نمی توان آن را منبع استنباط گزاره های اعتقادی دانست. در این رساله اشاره شده است که رخ دور در برخی از اصول مثل اصل اثبات خدا و نبوت قابل قبول است؛ ولی در بسیاری از فروع توحید، فروع نبوت، اصل امامت، عدل و معاد چنین مشکلی وجود ندارد. دومین مشکل پیش روی کاربست ادله نقلی در اعتقادات، بحث بر روی اعتبار یا بی اعتباری ظنون در اعتقادات است. به گمان برخی از متفکران، اکثر ادله نقلی بکارگرفته شده در اعتقادات از جنس ظنون هستند و ظنون را اعتقادات بی ارزش تلقی می کنند و به ناچار سهم نقل از کشف آموزه های اعتقادی را فرومی کاهند. در رساله حاضر به این بحث به صورت مفصل پرداخته شده است؛ زیرا عمده چالش پیش روی ادله نقلی، همین مبحث تلقی می شود. در تبیین اعتبار حجیت ظنون اعتقادی ابتدا می بایست به بحث مقصود اصلی در اعتقادات اشاره شود تا در سایه اتخاذ مبنا در آن، به بحث از ظنون اعتقادی وارد شد. مبحث مقصود اصلی در اعتقادات در کتب کلامی مطرح نشده است و صرفا به صورت پراکنده در مباحث اصول فقه بدان اشاره شده است. پس از اثبات امکان به کارگیری ظنون در اعتقادات، به تعیین محدوده کاربست ادله نقلی در اعتقادات و همچنین شیوه های این کاربست، آسیب های پیش روی بکارگیری ادله نقلی در اعتقادات، گونه های ادله نقلی اعتقادی و تعارض میان معرفت برآمده از ادله نقلی با سایر معارف اشاره شده است. در فصل سوم به کارکرد غیر استقلالی ادله نقلی اشاره شده است. ادله نقلی می توانند در منابع دیگر همچون عقل و فطرت تاثیرگذار باشند. در تبیین تاثیر وحی در عقل، ابتدا به نیازمندی عقل به وحی اشاره و سپس به معناشناسی اثاره پرداخته شد. در نهایت نیز مبحث کیفیت اثاره گری تبیین گردید. وحی با دانش افزایی، بیان لغزشگاههای و آسیب شناسی کاربست عقل در اعتقادات، و بیان محدودیت های عقل در شناخت برخی از امور، دست به اثاره عقول می زند. در تبیین تاثیر وحی بر فطرت، به اقسام فطرت و ادله قرآنی و روایی دال بر وجود فطرت در انسان اشاره شد. سپس به گونه شناسی ادله نقلی ناظر به فطرت و کارکرد توصیه ای آن اشاره گردید. در انتها نیز به شیوه های تذکری وحی پرداخته شد. وحی با تبیین اصل معرفت فطری و موطن و موقف آن، تبیین مفاد پیمان اخذ شده از انسان، آموزش کیفیت دعا کردن، ارائه دین صحیح به بندگان، از بین بردن موانع فطرت و حتی ایجاد حالت های تکوینی التجاء و اضطرار، به تذکر دادن نسبت به معرفت به خدا مبادرت می ورزند.
حسینعلی مهرابی مهدی امامی جمعه
معاد، از ضروریات دین اسلام و حسابرسی از ارکان معاد است. حسابرسی یعنی این که تمام رفتار وکردار آدمی در روز قیامت مورد بازخواست قرار می گیرد. حسابرسی روز قیامت، حتمی، نزدیک و سریع است و به صورت دقیق و عادلانه صورت می پذیرد و در آن همه ی اعمال مثل نماز و قرآن و نعمات مثل نعمت ولایت اهل بیت، نعمت عمر و جوانی و همه ی افراد حتی انبیا و اولیا الهی حسابرسی خواهند شد. ایمان به حسابرسی مهمترین عامل تربیت و تقوا در انسان است و انکار آن موجب گرفتاری به عذاب اخروی می گردد. کیفیت حسابرسی در منابع دینی (وزن) نامگذاری شده است و آنچه باعث سنگینی میزان اعمال می شود، حسنات است و آنچه که باعث سبک شدن میزان اعمال می شود سیئات است. اصحاب یمین کسانی هستند که میزان اعمالشان به واسطه ی حسناتشان سنگین شده است که حسابرسی آسانی را به همراه دارند که از جمله حسناتی که باعث سنگینی میزان می شود، رعایت موارد اخلاقی و اجتماعی مثل توبه، محاسبه نفس و تبعیت از قرآن و قناعت و میانه روی در امور زندگی و گذشت و حسن خلق می باشد و در مقابل اصحاب شمال کسانی هستند که میزان اعمالشان به خاطر سیئاتشان سبک شده است که حسابرسی سختی در انتظارشا ن می باشد که ازجمله آن سیئاتی باعث سبکی میزان می شود، سهل انگاری در نماز و قضاوت غیر عادلانه است. البته دوگروه هستند که میزان عملی در قیامت بر ایشان بر پا نمی شود، یک گروهی که پرونده ی اعمالشان از حسنه خالی است که بدون حساب وارد جهنم می شوند که از جمله آن ها مشرکین، حاکمان ظالم، اعراب متعصّب، تجّار دروغگو، علماء حسود و ثروتمندان بخیل می باشند و دوم کسانی که پرونده ی اعمالشان آنقدر دارای حسنات است که جز خدا کسی اجر آن را نمی داند که بدون حساب وارد بهشت می شوند که از جمله ی آن ها مخلَصین، مأجورین نزد خدا، صابرین، ایثارگران، شهدا دشت کربلا، اهل حیا و قناعت و میت در راه حج می باشد. در قیامت علاوه بر انسان ها، اجنه و حیوانات نیز مورد بازخواست قرارخواهند گرفت. از مهمترین مباحث حسابرسی، آن است که چه کسی پرونده ی اعمال را مورد حسابرسی قرار می دهد. در پاسخ به این سوال، آیات و روایات، خداوند متعال، ائمه اطهار و خود انسان را حسابگر می داند.