نام پژوهشگر: نواز خرازیان
اسماعیل احمدی ملکوت نبی الله یارعلی
چکیده تخریب و کاهش سطح جنگل ها، ضرورت انجام جنگلکاری را برای احیاء و توسعه سطح این منابع طبیعی تجدیدپذیر ایجاب می کند. جنگل های دست کاشت به دلیل ویژگی های مخصوص به خود می توانند بر تنوع پوشش گیاهی زیراشکوب تاثیرگذار بوده و موجب حذف یا حضور بعضی از گونه ها شوند. هدف از این مطالعه بررسی وضعیت پوشش گیاهی دو توده مختلف جنگلکاری (توسکا و افرا - ون) کشت شده در دهه هفتاد و یک جنگل طبیعی بود. هر سه این توده ها، از لحاظ شرایط جغرافیایی و اقلیمی مشابه بودند. در هر منطقه جنگلی، 25 قطعه نمونه به مساحت 10 آر بطور تصادفی-سیستماتیک پیاده، نمونه برداری درختان سرپا و پوشش گیاهی کف جنگل انجام شد. به تفکیک گونه، خصوصیاتی چون ارتفاع، قطر، شادابی و تاج پوشش درختان و همچنین تعداد وپوشش گیاهان علفی وچوبی زیراشکوب از جمله متغیرها وارد شده در تحلیل ها بودند. تنوع گونه ای و شاخص های متفاوت تنوع با استفاده از تحلیل کوواریانس یکطرفه مقایسه گردید. نتایج بدست آمده، موید بالاتر بودن تنوع و غنای گونه ای در جنگل طبیعی نسبت به دو منطقه جنگلکاری شده بود. همچنین این شاخص ها نشان دهنده تنوع بالاتر گونه های علفی پوشش کف جنگلکاری توسکا نسبت به جنگلکاری افرا- ون بودند. تحلیل تطبیقی قوس گیری شده (dca) ضمن اینکه با استفاده از ترکیب پراکندگی گونه های علفی، توانست پلاتهای سه منطقه جنگلی مورد مطالعه را از هم جدا کند، دو عامل تغییر رطوبت و میزان تخلخل خاک رویشگاه را به عنوان اصلی ترین شیب تغییرات محیطی ایجاد شده به واسطه ایجاد جنگلکاری معرفی کرد.
فاطمه شمسی پرتو روشندل
چکیده در تحقیق حاضر تکنیک های شکست خواب بذر در پنج گونه از جنس atriplexمتعلق به تیره chenopodiaceae مورد بررسی قرار گرفت. دو گونه atriplex leucoclada و a. verrucifera از هالوفیتهای بومی ایران می باشند ولی گونه های a. canescens، a .halimus، a .lentiformis وارداتی بوده و برای اصلاح مناطق خشک و نیمه خشک ایران کشت می شوند. نتایج تحقیق حاضر نشان داد برخلاف a. lentiformis، گونه های a. canescens، a. halimus، a. leucoclada، a. verrucifera دارای خواب اولیه هستند. در این میان دی مورفیسم بذر در گونه های a. canescens، a. leucoclada، a. verrucifera مشاهده شد. در a. leucoclada و a. canescens بذرهای بزرگ تر، قهوه ای و بذرهای کوچک تر، سیاهرنگ ولی بذرهای بزرگ تر a. verrucifera سبز رنگ و کوچک تر آن قهوه ای رنگ بودند. به منظور شناسایی موثرترین روش های شکست خواب بذر در گونه های یاد شده دو سری آزمایش در غالب طرح کامل تصادفی در 3 تکرار انجام شد: گروه اول بذرهای بدون سایش و گروه دوم بذرهای یک-بار سایش دیده (با کاغذ سنباده). بذرهای هر دو گروه به طور همسان تحت تیمارهای بعدی قرار گرفتند از جمله: پیش تیمارهای اسید جیبرلیک (ppm 1000، 500، 250، 100) ، کاینتین (ppm 1000، 500، 250، 100)، اتفان (ppm 200)، نیترات پتاسیم (mm100، 50، 25، 10، 1)، تیوره (mm100، 50، 25، 10، 1) - همگی در دو سطح زمانی 24 و 48 ساعت/ در دو دمای 4 و 20 درجه سانتیگراد- ، پیش تیمار آب جاری (1، 2، 3، 4 روز)، پیش تیمار سرما (20 روز/ °c4) + تیمار 14 روزه با [اسید جیبرلیک ( ppm1000، 500، 250، 100) یا نیترات پتاسیم (mm 100، 50، 25، 10، 1) یا تیوره (mm 100، 50، 25، 10، 1)] در محفظه رشد. در همه تیمارها و در هر دو سری آزمایش، بذرها برای جوانه زنی و رشد یک دوره 14 روزه را در محفظه رشد در شرایط نوری (d12l/12)و تناوب دمایی (c°20c/°30) طی کردند. برای بذرهای سبز رنگ a. verrucifera بالاترین درصد جوانه زنی (90%) و شاخص ویگور (9690) در تیمار 10 میلی مولار نیترات پتاسیم پس از پیش تیمار یک بار سایش + سرما (20 روز/ °c4) به دست آمد. ولی دانه-های قهوه ای رنگ این گونه بالاترین درصد جوانه زنی (37%) و شاخص ویگور (749) را در تیمار 14 روزه ppm1000 اسید جیبرلیک پس از پیش تیمار یک بار سایش + سرما (20 روز/ °c4) نشان داد. به این ترتیب، خواب این گونه می-تواند ناشی از پوسته بذر (فیزیکی) و جنین (فیزیولوژیکی) باشد. به نظر می رسد مواد بازدارنده نیز در خواب بذر این گونه نقش بسزایی دارند زیرا پیش تیمار آب جاری نیز باعث تحریک جوانه زنی آن شد (25%). جوانه زنی گونه a. halimus در تیمار 14 روزه ppm 1000 اسید جیبرلیک بعد از طی پیش تیمار یک بار سایش + سرما (20 روز/ °c4) به بالاترین حد با درصد جوانه زنی 3/93% و شاخص ویگور 11590 رسید و این امر بیانگر آن است که خواب در این گونه نیز ترکیبی از خواب فیزیکی و فیزیولوژیکی می باشد. به دلیل دست نیافتن به درصد جوانه زنی مطلوب پس از اعمال تیمارهای فوق الذکر، برای دو گونه a. canescens و a. leucoclada آزمایشات تکمیلی متشکل از (دو گروه سایش دیده و ندیده) اسکاریفیکاسیون مکانیکی (سایش دوباره بذرها با کاغذ سنباده، شکاف دهی پوسته بذر با سوزن تشریح و آب داغ 70 و 90 درجه سانتی گراد به مدت 15 دقیقه)، اسکاریفیکاسیون شیمیایی (اسید سولفوریک 75% در چهار سطح زمانی 5، 10، 20، 30 دقیقه)، انبار داری (3 ماه/°c20) و استراتیفیکاسیون سرد طولانی مدت (3 ماه/°c4) به کار گرفته شد. طبق نتایج بدست آمده خواب در a. canescens از نوع ترکیبی می باشد یعنی دانه ها به طور همزمان دارای خواب فیزیولوژیکی و فیزیکی هستند زیرا بهترین تیمارها برای رفع خواب بذر این گونه پیش تیمار یک بار سایش با کاغذ سنباده+سرما (3 ماه/ c°4) برای بذرهای قهوه ای رنگ با درصد جوانه زنی 7/96% و شاخص ویگور 11490، و برای بذرهای سیاه رنگ پیش تیمار دو بار سایش با درصد جوانه زنی 3/73% و شاخص ویگور 7813 به دست آمد. نتایج نشان داد خواب در گونه a. leucoclada صرفا از نوع فیزیکی می باشد. بالاترین درصد جوانه زنی (3/73%) و شاخص ویگور (8860) در مورد بذرهای قهوه ای رنگ و برای بذرهای سیاهرنگ (درصد جوانه زنی 3/63% و شاخص ویگور 7710) مربوط به پیش تیمار دوبار سایش بذرها با کاغذ سنباده بود. نتایج حاکی از آن بود که خواب در بذرهای کوچک تر (سیاه رنگ) گونه های a. canescens و a. leucoclada و بذر قهوه ای رنگ a. verrucifera عمیق تر و تیمار موثر در شکست آنها متفاوت از رنگ مقابل یعنی بذرهای بزرگ تر (قهوه ای رنگ) در a. canescens و a. leucoclada و بذر سبز رنگ در a. verrucifera می باشد. نتایج نشان داد گونه a. lentiformis فاقد خواب اولیه بوده و در آب مقطر 73% جوانه زنی دارد. برخی از تیمارهای بکار رفته باعث تحریک جوانه زنی بذرهای این گونه شد به نحوی که تیمار 10 میلی مولار نیترات پتاسیم همزمان با سرما (°c4) به مدت 48 ساعت بالاترین درصد جوانه زنی (90%) و شاخص ویگور (11220) را برای این گونه به همراه داشت.
ناهید زمانی پرتو روشندل
بسیاری از اراضی ایران در مناطق خشک و نیمه خشک با بارندگی کم و نامنظم سالانه قرار دارد. بارندگی های متغیر و در عین حال محدود در سال های اخیر تأثیر چشم گیری بر اکولوژی مناطق یاد شده داشته است. حفظ پوشش های گیاهی در مناطق خشک علاوه بر جلوگیری از گسترش کویر، منبع مناسبی برای تامین علوفه دام می باشد. با توجه به حضور گونه های هالوفیت و دیگر گیاهان مقاوم به شوری در اراضی شور، مناطق پست و حوضه مرکزی و مناطق نیمه خشک کشور، در تحقیق حاضر به بررسی فیزیولوژی بذر شش گونه هالوفیت salicornia europea l.،halopeplis perfolliata forssk.،l. salsola cresa و halocnemum strobilaceum pall., halostachys belanjerina mog., salsola tomentosa mog. جمع آوری شده از حاشیه دریاچه نمک مهارلو شیراز و مناطق بیابانی باتلاق گاوخونی اصفهان تحت نمک های رایج سواحل آب های شور یعنی nacl، na2so4، mgso4، mgcl2، cacl2 با غلظت های 1%، 2%، 3%، 4%، 5% پرداخته شد. نتایج آزمایشات نشان داد به طور کلی درصد و سرعت جوانه زنی این گونه ها در غلظت های 1 تا 5 درصد از na2so4، mgso4، mgcl2، cacl2 و غلظت های 1، 2 درصد از nacl مشابه با درصد جوانه زنی تیمار شاهد (آب مقطر) می باشد ولی در غلظت های 3, 4 و 5 درصد nacl درصد و سرعت جوانه زنی در گونه های مذکور کاهش یافت. با افزایش غلظت نمک های مذکور از میزان دیگر پارامتر های رشد همچون وزن خشک و تر، طول ساقه چه و ریشه چه و شاخص بذر نیز کاسته شد. در این میانl salicornia europea و mog salsola tomentosa (به ترتیب از بین گونه های شیراز و اصفهان) با ابراز بیشترین تحمل به غلظت های بالای کلرید سدیم، از مقاوم ترین هالوفیت ها در تنش شوری شناخته شدند. علاوه بر این، برای ارزیابی تاثیر اسید آسکوربیک (به عنوان یک آنتی اکسیدان) و نقش احتمالی فیتوهورمون های دفاعی (اسید جاسمونیک و اسید سالیسیلیک) در افزایش مقاومت به شوری هالوفیت ها آزمایشات سری دوم به اجرا درآمد. به این منظور بذر گونه های یاد شده تحت تاثیر پیش تیمار اسید آسکوربیک (20، 40، 60، 80. و100 میلی مولار)، اسید سالیسیلیک (5/0 ، 2، 10 و 20 میلی مولار) و اسید جاسمونیک (01/0، 1/0، 1، 10، 100 میکرو مولار) همگی به مدت 24 ساعت در دمای 25 درجه سانتیگراد و تاریکی قرار گرفتند. سپس بذر های تیمار شده در پتری دیش های حاوی کلرید سدیم 4و 5 درصد (برای گونه های شیراز) و غلظت های 3، 4 و 5 درصد (برای گونه های اصفهان) قرار داده شدند. نتایج نشان داد در گونه های شیراز و اصفهان با افزایش غلظت پیش تیمار اسید آسکوربیک تا 80 میلی مولار، پارامتر های رشد افزایش می یابد. اما غلظت 100 میلی مولار آن تأثیر کاهنده ای بر سرعت و درصد جوانه زنی، وزن خشک و شاخص بنیه بذر داشت. غلظت بهینه اسید آسکوربیک در افزایش مقاومت به شوری هالوفیت های فوق 60 میلی مولار تشخیص داده شد. در مورد اسید جاسمونیک با افزایش غلظت این پیش تیمار تا 10 میکرومولار تمامی پارامتر های مورد ارزیابی افزایش یافت. مطلوب ترین غلظت پیش تیمار اسید جاسمونیک، 1 میکرو مولار بود که درصد و سرعت جوانه زنی، وزن خشک و شاخص ویگور بذر را به بالاترین میزان خود رساند. در مقابل غلظت 100 میکرو مولار اسید جاسمونیک، باعث کاهش پارامتر های فوق گردید. در طی آزمایشات و مطالعات انجام شده مشاهده شد که پیش تیمار اسید سالیسیلیک باغلظت های 5/0، 2 و 10 میلی مولار، موجب افزایش درصد و سرعت جوانه زنی و وزن خشک تمامی گونه های منطقه باتلاق گاو خونی اصفهان و مهارلو شیراز و غلظت های بالاتر از آن (20 میلی مولار) موجب کاهش پارامتر های مذکور می گردد. به طور کلی می توان این گونه نتیجه گیری کرد که استرس اکسیداتیو ایجاد شده به دلیل شوری می تواند دلیلی بر توقف جوانه زنی بوده و اسید آسکوربیک به عنوان یک آنتی اکسیدان با از بین بردن گونه های فعال اکسیژن در بهبود جوانه زنی کمک کرده است. از طرف دیگر، نتایج به دست آمده بیانگر آن بود که کاربرد اگزوژن اسید سالیسیلیک و اسید جاسمونیک در هالوفیت های تحت استرس شوری می تواند تاثیر سمی ناشی از افزایش یون-های na+ را در مرحله جوانه زنی کاهش داده و به این ترتیب استقرار دانه رست در محیط بسیار شور را تقویت نماید
مریم ابراهیمی نیا نواز خرازیان
دیابت نوعی اختلال متابولیک است. این بیماری توسط بالا رفتن سطح گلوکز خون مشخص می شود. بالا بودن قند خون در دراز مدت، آسیب های جبران ناپذیری را به دستگاه عصبی، چشم، کلیه و سیستم قلب و عروق وارد می کند. تحقیقات نشان داده است که برخی از گیاهان دارویی نقش مهمی در کنترل دیابت قندی دارند. تأثیر ترکیبات فعال زیستی استخراج شده از این گیاهان در کاهش قند خون بیشتر از دارو های شیمیایی است. فلاونوئید ها، گروهی از ترکیبات فعال زیستی با منشأ گیاهی هستند که خواص آنتی اکسیدانی، ضد التهابی، ضد ویروسی، ضد سرطانی و ضد دیابتی آن ها به اثبات رسیده است. در مطالعه کنونی، به بررسی القای تمایز سلول های کارسینومای جنینی p19 به سلول های تولید کننده انسولین تحت تأثیر غلظت های پنجاه، صد و دویست میکرو گرم بر میلی لیتر عصاره متانولی (فلاونوئیدی) برگ کاسنی پرداخته شده است. بدین منظور، اجسام شبه جنینی حاصل از کشت معلق سلول های p19 به مدت هشت تا دوازده روز، با این عامل القایی تیمار شدند. سپس رنگ آمیزی دیتیزون جهت تأیید ایجاد فنوتیپ سلول های بتا در سلول های p19 تمایز یافته با عصاره متانولی (فلاونوئیدی) برگ کاسنی صورت گرفت. شمارش سلول های تمایز یافته قرمز رنگ حاصل از این رنگ آمیزی و بررسی های آماری نشان داد که بهترین غلظت عصاره جهت تولید بیشترین تعداد سلول های انسولین ساز از سلول های بنیادی p19 صد میکرو گرم بر میلی لیتر است. با به-کار گیری روش ایمنوفلورسنس، نشان داده شد که سلول های تمایز یافته با عصاره متانولی (فلاونوئیدی) برگ کاسنی قادر به بیان نشانگر های اختصاصی سلول بتای پانکراس هستند. بیان ژن pdx-1 در سلول های p19 تمایز یافته با غلظت های پنجاه و صد میکروگرم بر میلی لیتر عصاره متانولی (فلاونوئیدی) برگ کاسنی توسط تکنیک rt-pcr به اثبات رسید. بنابر این، عصاره متانولی (فلاونوئیدی) برگ کاسنی عامل القاگر مناسبی جهت تمایز سلول های بنیادی p19 به سلول های انسولین ساز در شرایط آزمایشگاهی است.
موسی الرضا خلیقی احمد ارزانی
گندم یک منبع عمده انرژی پروتئین و فیبرهای غذایی در رژیم غذایی بوده و مهمترین گیاه زراعی دنیاست. بعلاوه گونه های خویشاوند وحشی گندمهای زراعی بعنوان منابع بالقوه دارای مواد ژنتیکی ارزشمند برای اصلاح گندم میباشند. این مطالعه به منظور ارزیابی تنوع ژنتیکی موجود در بین 31 نمونه گندم زراعی و وحشی متعلق به جنس های aegilops , triticum بر اساس صفات مورفولوژیک و نشانگر مولکولی aflp انجام شد. ژنوتیپ های متعلق به جنس triticum مشتمل بر 4 رقم ساختگی هگزاپلوئید، 2 رقم گندم نان و 1 رقم گندم دو روم بودند و ژنوتیپهای وحشی شامل 2 نمونه هگزاپلوئید 5 نمونه تتراپلوئید و 16 نمونه دیپلوئید بودند. بیست و شش صفت مورفولوژیک شامل رنگ ریشک، رنگ گلوم، رنگ دانه، رنگ بساک، رنگ پایه برگ، رنگ گوشوارک، رنگ ساقه، نکروزه شدن نوک برگ، مومی بودن برگ، عدم وجود زبانک، پرزدار بودن گلوم و ... ارزیابی شدند.
فریبا اسماعیلی
دیابت نوع اول در نتیجه تخریب خود ایمنی سلول های بتای جزایر لانگرهانس ایجاد می شود. تحقیقات زیادی در زمینه یافتن راه هایی برای جایگزینی این سلول های بتای جزایر پانکراس تخریب شده صورت گرفته است. تا به امروز پیوند جزایر پانکراس موثرترین رویکرد درمانی برای دیابت نوع اول است. مشکل عمده در پیوند جزایر پانکراس ناکافی بودن بافت قابل پیوند جسد است. رویکرد دیگر تولید سلول های بتای کارآمد از سلول های بنیادی بالغین است. سلول های بنیادی مزانشیمی مغز استخوان (mscs) به دودمان سلول های مزانشیمی شامل استخوان، غضروف، چربی و استرومای مغز تمایز می یابند. در اینجا ما نشان دادیم که عصاره گیاه دارویی یونجه (mse) قادر به القای تمایز mscs به سلول های تولید کننده انسولین است. mscs موش جداسازی و کشت شد و به آنها اجازه داده شد تا به مرحله تلاقی برسند. به منظور القای تمایز، سلول ها پنج تا هشت روز در محیط حاوی سه درصد سرم همراه با عصاره یونجه کشت داده شدند. رنگ آمیزی دیتیزون برای مطالعه مورفولوژیک سلول ها استفاده شد. به وسیله ایمنوفلورسنس مشخص شد که سلول های تمایزیافته نسبت به پروتئین های اختصاصی سلول های ? مانند پروانسولین، انسولین، c – پپتید و رسپتور بتای انسولین واکنش ایمنی نشان دادند. بررسی rt-pcr بیان ژن های مربوط به سلول های بتای پانکراس مانند pdx-1، ins1، ins2، ep300، و creb1 را نشان داد. به طور کلی نتایج نشان داد که mse می تواند تمایز سلول هایmscs را به سمت سلول های بتای پانکراس القا کند.
مژگان محمدی نواز خرازیان
جنسstachys در جهان، با بیش از 300 گونه به عنوان یکی از بزرگترین جنس های تیره ی lamiaceae محسوب می گردد که اغلب در نواحی شمالی اروپا، جنوب غرب آسیا، جنوب آفریقا، شمال و جنوب آمریکا و نواحی گرم مدیترانه گسترش یافته اند. ایران نیز به عنوان یکی از مراکز تنوع این جنس، تقریباً 35 گونه را در بر دارد که 13 گونه اندمیک می باشد. این جنس نه تنها از جنبه دارویی و دارا بودن ترکیباتی ویژه نظیر فلاونوئید، روغن های فرار، ترپنوئید و غیره حائز اهمیت می باشد، بلکه از جنبه تاکسونومیکی نیز به عنوان یک تاکسون پیچیده تلقی می گردد، به طوری که به علت وجود دورگه گیری های زیاد، موقعیت و حدود گونه ها مخدوش شده است. بنابراین هدف این تحقیق کموتاکسونومی، شناسایی و بررسی ترکیبات فنولی (فلاونوئیدی) می باشد. از این رو 15 گونه (و 3 زیر گونه) و 68 جمعیت از جنس stachys از رویشگاه های زاگرس مرکزی (استان های چهارمحال و بختیاری، اصفهان و یاسوج) مورد مطالعه قرار گرفت. با استفاده از عصاره ی فلاونوئید برگ هر یک از گونه ها و جمعیت ها و با بهره گیری از دستگاه روتاری، بافر استخراج و کروماتوگرافی لایه نازک، مطالعات فیتوشیمی انجام گرفت. همچنین جهت تعیین نوع ترکیبات فلاونوئیدی یا کلاس هریک از آن ها، از کروماتوگرافی ستونی و سیلیکاژل استفاده شد. تنوع الگوی فلاونوئیدی هر یک از جمعیت های متعلق به گونه ها نیز با استفاده از کروماتوگرافی لایه نازک انجام شد. مطالعات کموتاکسونومی نیز با استفاده از تحلیل های آماری نظیر خوشه ای مورد بررسی قرار گرفت. نتایج حاصل از کروماتوگرافی لایه نازک چنین نشان می دهد که اغلب رنگ های ایجاد شده در بین گونه ها زرد، آبی، بنفش، زرد فلئورسنت، آبی فلئورسنت، قهوه ای و نارنجی می باشد که حاکی از وجود فلاونوئیدها و فلاون ها در جنس stachys است. مطالعات برروی نوع فلاونوئیدها نیز نشان می دهد تعداد کل ترکیبات فلاونوئیدی شناسائی شده در این جنس 59 ترکیب می باشد که بالاترین آن ها فلاون ها (37 ترکیب) و کمترین آن چالکون ها (2 ترکیب) می باشد. در این تحقیق فلاون ها، ایزوفلاونول ها، فلاونول ها، فلاونون ها، دی هیدرو فلاونول ها و چالکون ها با در صدهای متفاوت در بین گونه ها وجود دارد. نتایج حاصل از مطالعات کموتاکسونومی نیز حاکی از این است که گونه های sect. fragilicaulis با وجود شباهت های ریخت شناسی بالا از یکدیگر قابل تفکیک هستند. در این بخش ارتباط نزدیکی بین گونه های st. benthamiana و st. ballotiformis و گونه های st. kurdica و st. asterocalyx وجود دارد و گونه ی st. megalodonta کاملاً از سایر گونه های این بخش جدا شده است. در sect. aucheriana نیز ارتباط نزدیکی بین دو گونه ی st. pilifera و st. aucheri مشاهده شد و گونه های st. acerosa و st. multicaulis در کلاسترهای مجزائی قرار گرفتند. در sect. eriostomom نیز دو گونه ی مشابه st. cretica و st. spectabilis از هم تفکیک شده اند. زیرگونه های sect. setifolia نیز تا حدودی از هم متمایز شده اند. از لحاظ تنوع الگوهای فلاونوئیدی نیز شایان ذکر است که جمعیت های st. benthamiana، st. ballotiformis، st. kermanshahensis، st. pilifera، st. aucheri، st. inflata و st. spectabilis از تنوع بالاتری در بین جمعیت های stachys برخوردار هستند. نتایج حاصل از این پژوهش نشان می دهد که نشانگرهای مبنتی بر فلاونوئید می تواند به عنوان مناسب ترین نشانگر جهت مطالعات تاکسونومی و تغییر پذیری در داخل و بین جمعیت های جنس stachys معرفی گردد.
مریم علیان نواز خرازیان
چکیده جنسstachys l. (تیره lamiaceae، زیرتیره lamioideae) به طور تقریبی با داشتن 300 گونه در زمره بزرگ ترین و ارزشمندترین جنس های خانواده نعناعیان (lamiaceae) محسوب می شود که هر یک از گونه های آن از لحاظ دارویی و اقتصادی دارای اثرات مثبت فراوانی می باشند. ایران با داشتن 34 تا 35 گونه از این جنس که 17 گونه آن بومی این کشور بوده به عنوان یکی از مراکز اصلی پراکنش این گیاه محسوب می شود که پراکنش آن بیشتر در سمت شمال غربی کشور است. stachys تک پایه و شامل گیاهان چند ساله و یک ساله می باشد و تغییرات گسترده-ای را در خصوصیات مورفولوژیکی و سیتولوژیکی از خود نشان می دهند. گونه های این جنس به صورت خزنده تا بالا رونده یا درختچه های پشته ای رشد می نمایند. این گیاهان در شرایط اکولوژیکی مختلفی می رویند. بیشتر گونه های این جنس ترجیح می دهند که در مناطق با ارتفاع زیاد و دامنه کوه ها زندگی کنند. به دلیل مقدار زیاد ترکیبات ثانویه، چندین گونه ی آن از قدیم الایام به طور سنتی به عنوان دارو مورد مصرف قرار می گرفته است. برخی از گونه های آن در ایران به دلیل از بین بردن و دست کاری زمین های دست نخورده در معرض خطر نابودی قرار گرفته اند درحالی که برخی دیگر به دلیل مقاومت نسبت به چرا گسترش یافته اند. وضعیت موجود در این جنس به لحاظ پراکنش و تاکسونومی پیچیده گونه های آن در ایران نا مشخص بوده و حدود گونه های آن به دلیل خویشاوندی بالا و تبادلات ژنی مخدوش گردیده است. شناسایی گونه ها و زیرگونه های این جنس بر اساس علائم فنوتیپی کاری دشوار است. از این رو در این مطالعه پس از جمع آوری 280 جمعیت از مناطق مختلف زیستگاه های طبیعی زاگرس مرکزی ایران به منظور شناسایی گونه های موجود این جنس در این ناحیه از طریق بررسی های مورفولوژیکی، 13 گونه به همراه 3 زیر گونه شناسایی شد که در شش بخش ambleia، aucheriana، eriostomum، fragilicaulis، setifolia وzeitenia قرار گرفته اند. به منظور بررسی روابط فیلوژنی موجود در بین گونه ها، از روش قدرتمند توالی یابی نواحی its (internal transcribed spacer) هسته ای وtrnl-f کلروپلاستی بهره گرفته شد. علاوه بر وجود توالی های به دست آمده از گونه های شناسایی شده، پنج توالی دیگر مربوط به هر یک از این نواحی نیز از بانک ژن ncbi گرفته شد و تمامی آنالیزها به همراه این توالی ها صورت گرفت. در این بررسی همچنین (lamiaceae) marrubium crassidens boiss به عنوانout-group انتخاب شد. فیلوگرام های مربوطه توسط نرم افزار mega5. و paup4.0b4 بر اساس روش maximum parsimony با استفاده از مدلkimura 2-parameter رسم گردید. نتایج حاصل نشان داد نواحی کلروپلاستی همچون trnl intron و trnl-trnf intergenic spacer می توانند در جداسازی گونه های این جنس در سطح بخش نسبت به ناحیه its هسته ای بهتر عمل نمایند، به طوری که توانسته اند گونه های دو بخش fragilicaulis و eristomum را به خوبی جدا نمایند و تفاوت های موجود درون بخش های non-monophyletic را نشان دهند. علاوه بر آن مشخص شد که بخش setifolia یک بخش non-monophyletic می باشد و همچنین هیبریداسیون شدیدی ما بین اجداد گونه های متعلق به بخش های setifolia و ambleia و zeitenia می تواند رخ داده باشد. اما به منظور تأیید قطعی تغییرات تاکسونومیکی گفته شده، از نظر فیلوژنتیکی نیازمند انجام آنالیزهای گسترده ای در سطح مولکولی می باشد که به طور کامل تمامی تاکسون های stachys متعلق به ناحیه زاگرس مرکزی ایران را شامل شود. کلمات کلیدی: stachys، lamiaceae، its، trnl-f، زاگرس مرکزی ایران، فیلوژنی مولکولی
سمیه رحیمی بهروز شیران
جنس stachys l. یکی از بزرگ¬ترین جنس¬های تیره lamiaceae و زیرتیره lamioideae، حاوی 300-275 گونه در سرتاسر جهان است. به علت وجود ترکیبات ثانویه مختلف، گونه¬های این جنس نقش مهمی در صنعت داروسازی و درمان بیماری¬ها دارند. اغلب گونه¬های جنس stachys دارای شباهت¬های ریخت-شناسی بالایی هستند که چند شکلی¬های زیادی را در سطوح داخل گونه¬ای به نمایش گذاشته و تغییرپذیری ریخت¬شناسی و دورگه¬گیری بالایی را نشان می-دهند. در حال حاضر تاکسونومی این جنس به طور دقیق مشخص نیست و از نظر محققین موقعیت اعضای متعلق به بخش¬های این جنس متفاوت است. لذا در این مطالعه موقعیت تاکسونومیکی جنس stachys شامل 15 گونه و 6 بخش از منطقه زاگرس مرکزی با بهره¬گیری از صفات ریخت¬شناسی و نشانگرهای مولکولی issr مورد ارزیابی قرار گرفت. به منظور مطالعات ریخت¬شناسی 26 صفت کیفی انتخاب و در بین 43 جمعیت مورد بررسی قرار گرفت. جهت مطالعات مولکولی از dna برگ 48 جمعیت و 11 آغازگر issr استفاده گردید و محصول نهایی pcr مورد مطالعه قرار گرفت. تحلیل نتایج ریخت¬شناسی با استفاده از تحلیل خوشه¬ای، روش ward، ضریب فاصله اقلیدسی و نرم افزار spss v.20 و تحلیل نتایج مولکولی با استفاده از روش خوشه ای upgma، ضریب تشابه dice و نرم¬افزار nt-sys-pc v.2.02 مورد بررسی قرار گرفت. به منظور آشکار سازی تمایز و تنوع ژنتیکی در بین جمعیت¬های متعلق به هر بخش از آنالیز واریانس مولکولی (amova) و نرم افزار gene alex 6.5 بهره گرفته شد. نتایج حاصل از مطالعات ریخت¬شناسی چنین نشان داد که تنوع ریخت¬شناسی بالایی در بین جمعیت¬های متعلق یک بخش وجود دارد. همچنین در بررسی¬های مولکولی حاصل از نشانگرهای issr، از میان 11 آغازگر تنها 9 آغازگر به عنوان مناسب ترین آغازگرها شناسایی شدند. درصد چندشکلی در هر بخش بالا بود به طوری¬که در بخش¬های aucheriana 100% ، fragilicaulis 24/95%، eriostomum 78/97%، ambleiaو zietenia 89/98% و setifolia 88/97% چند¬شکلی مشاهده گردید. نتایج حاصل از تحلیل خوشه¬ای صفات ریخت¬شناسی و داده¬های مولکولی چنین نشان می¬دهد که بخش¬های acheriana، fragilicaulis و setifolia متغیر¬ترین بخش-های این جنس محسوب می¬شوند. بر اساس یافته¬های حاصل از این مطالعه، چنین نتیجه¬گیری می¬گردد که تنوع ژرم¬پلاسم در این جنس ناشی از حضور ذخائر ژنتیکی با ارزش در ناحیه زاگرس مرکزی است. علاوه براین، نشانگرهای ریخت¬شناسی و مولکولی نشانگرهای مناسبی جهت آشکارسازی تنوع و موقعیت تاکسونومیکی گونه¬های جنس stachys محسوب می¬گردد.
آسیه تقی پور مهرداد فتح اللهی
گیاه لرگ با نام علمی .pterocarya fraxinifolia spach بومی منطقه ی قفقاز و سواحل شمال ایران تا اوکراین است. اگرچه اطلاعات زیادی از ترکیبات شیمیایی و فعالیت زیستی عصاره این گیاه وجود ندارد، برخی از فعالیتهای ضد قارچی و ضد باکتریایی عصاره های برگهای این گیاهمعلوم شده و حتی اثر ضد لاروی این عصاره بر روی گونه یaedesaegypti شناخته شده است. هدف از این تحقیق ارزیابی فعالیت ضد¬قارچی عصاره برگ و دانه درخت لرگ بر روی دو قارچ ساپرولگنیا و فوزاریوم، قارچ¬های ساپروفیت تخم ماهی قزل¬آلای رنگین¬کمان، با استفاده از روش چاهک¬گذاری بوده است. عصاره¬هایلرگ با غلظت¬های 100، 50، 25، 5/12، 25/6 میلی¬گرم بر میلی¬لیتر در حجم 50 میکرولیتر بر روی این قارچ¬های محیط¬های انکوباسیون اثر داده شده و رشد آن¬ها برای یک هفته مورد مشاهده قرار گرفت. از نیستاتین یک درصد به عنوان شاهد مثبت و از متانول خالص یا آب مقطر به عنوان شاهد منفی استفاده شد.نتایج نشان داد که مواد موجود در عصاره آبی دانه، برگ¬های جوان و غیرجوان لرگ دارای خواص ضد قارچی بیشتری نسبت به عصاره های متانولی بر روی قارچ ساپرولگنیا و فوزاریوم می باشد. نتایج حداقل غلظت بازدارندگی عصاره¬های دانه، برگ جوان و برگ غیرجوان لرگ روی هر دو قارچ باهم متفاوت بود بنابراین به نظرمی¬رسد ماده موثره ضدمیکروبی در ارتباط مستقیم با تمایز بافت و اندام است.
مرجان اسدی خشویی امین نعمت اللهی
جیره غذایی قزل آلای رنگین کمان به دلیل وجود اسیدهای چرب غیر اشباع مستعد به اکسیداسیون است. در این تحقیق اثر سطوح مختلف عصاره متانولی، اتانولی و آبی گیاه آلوئه ورا بر اکسیداسیون جیره غذایی قزل آلای رنگین کمان مورد آزمایش قرار گرفت و با آنتی اکسیدان سنتزی bht که یکی از آنتی اکسیدان های رایج صنعت غذای آبزیان است مقایسه شد. به منظور بررسی خاصیت آنتی اکسیدانی مقادیر 1، 5/2 و 5 گرم از عصاره در کیلوگرم جیره به غذای قزل آلا افزوده شد. اثر آنتی اکسیدانی عصاره ها به مدت 6 هفته با اندازه گیری اندیس تیوباربیتوریک اسید اندازه گیری شد. نتایج مشخص کرد قطبیت حلال نقش مهمی در فعالیت آنتی اکسیدانی عصاره می گذارد. عصاره متانولی آلوئه ورا بیشترین اثر را در به تعویق انداختن اکسیداسیون جیره نشان داد. تیمار 5 گرم در کیلوگرم جیره این عصاره در تمام دوره آزمایش تفاوت معناداری با آنتی اکسیدان سنتزی bht نشان داد. غلظت مشابه این تیمار در عصاره اتانولی و آبی اثر به مراتب بهتری نسبت به آنتی اکسیدان سنتزی بروز دادند. نتایج این تحقیق عصاره متانولی آلوئه ورا را به عنوان آنتی اکسیدان طبیعی جهت استفاده در صنعت غذای آبزیان توصیه می کند.
فرشته سلیمیان ناغانی امین نعمت اللهی
گیاه مورد (myrtus communis l)، یکی از گیاهان دارویی با ارزش ایران است که اثرات دارویی آن اثبات شده است. در این مطالعه برگ های گیاه مورد در خرداد ماه 1392 در استان چهارمحال و بختیاری جمع آوری و به روش استخراج فلاونوئید، کروماتوگرافی لایه نازک (tlc) و خیساندن (maceration) عصاره گیری انجام شد. سپس اثر غلظت های مختلف عصاره های به دست آمده روی دو قارچ ساپرولگنیا (saprolegniaspp.) و فوزاریوم (fusariumspp.) که از عوامل بیماریزای قارچی تخم ماهیان محسوب می شوند، مورد بررسی قرار گرفت. برای بررسی اثر ضد قارچی عصاره از روش تست انتشار از دیسک (disk diffusion)و تست انتشار از چاهک (well diffusion) استفاده شد. در بررسی حاضر عصاره های به دست آمده گیاه مورد روی قارچ فوزاریوم تاثیر بازدارندگی از خود نشان دادند. بر اساس نتایج به دست آمده مشخص شد که عصاره گیاه مورد اثر بخشی بهتری در جلوگیری از رشد قارچ ساپرولگنیا نسبت به قارچ فوزاریوم داشت. این مطالعه نشان دهنده وجود ترکیب های ضد قارچی در عصاره های مختلف گیاه مورد است که با مطالعه در مقیاس گسترده تر امید است که در آینده بتوان از آن به عنوان داروی مناسب جهت درمان بیماری های قارچی در آبزی پروری استفاده کرد
مهین هاشمی نواز خرازیان
شناسایی وضعیت طبقه بندی گونه های جنس marrubium با استفاده از داده های مورفولوژیکی و فیتوشیمیایی، تشخیص کلاس های فلاونوئیدی در هر گونه و نشان دادن تنوع مورفولوژیکی و شیمیایی در میان گونه های marrubium در ناحیه زاگرس ایران. همه داده های مورفولوژیکی و شیمیایی برای اولین بار در این مطالعه گزارش شده است. در این مطالعه، صفات مرفولوژیکی، کموتاکسونومی و ترکیبات فلاونوئیدی از پنج گونه marrubium و یک گونه ballotaبررسی شده است. در مطالعات کموتاکسونومی، استخراج فلاونوئید در کروماتوگرافی لایه نازک با سیلیکا ژل f60 ، خالص سازی فلاونوئید با ستون کروماتوگرافی و در طول موج 366 نانومتر انجام شد. آنالیز خوشه ای با ضریب فاصله اقلیدسی و spss.v.20 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. در یک روش مشابه، آنالیز خوشه ای برای داده های مورفولوژیکی استفاده شده است. بر اساس نتایج بدست آمده، مجموع 51 ترکیب فلاونوئیدی در گونه های marrubium شناسایی شده است.
فهیمه عباییان مهدی یوسفی
منطقه حفاظت شده (شکار ممنوع) زرچشمه در فاصله 60 کیلومتری جنوب غربی شهرضا، شمال روستای اسفرجان، 12 کیلومتری روستای هونجان و در فاصله 130 کیلومتری شهر اصفهان واقع شده است. این منطقه دارای مساحتی حدود55898 هکتار و درموقعیت عرض جغرافیایی´33و°31 و طول جغرافیایی´45و°51 قرار گرفته است. بر اساس گزارشهای بدست آمده از سازمان هواشناسی استان اصفهان، میانگین سالانه درجه حرارت هوا در منطقه 5/14 درجه سانتیگراد و میانگین های حداکثر و حداقل آن 34/14 درجه سانتیگراد است. منحنی آمبروترمیک (دما-باران) منطقه حاکی از آن است که اواخر بهار و ماههای تابستان ماههای خشک سال هستند. با توجه به شرایط اقلیمی منطقه و با بهره گیری از طبقه بندی اقلیمی دومارتن این منطقه دارای اقلیم خشک می باشد. هدف از این تحقیق بررسی ترکیب فلوریستیکی، اشکال رویشی، تعیین پراکنش جغرافیایی (کوروتیپ)، و ارزش حفاظتی، دارویی، سمی و مرتعی گیاهان این منطقه است. کلیه داده های حاصل از این تحقیق برای اولین بار از این منطقه گزارش می شود. به منظور دسترسی به اهداف ذکر شده در این تحقیق، بررسی نقشه های جغرافیایی و بازدیدهای صحرایی از منطقه مزبور به عمل آمد. جمع آوری گیاهان منطقه در تمام فصل های رویشی و درچندین مرحله از فروردین 1392 لغایت اردیبهشت 1393 انجام گرفت. به منظور شناسایی نمونهها، از فلورهای معتبر استفاده شد. همچنین کلیه نمونههای جمع آوری شده با نمونههای شناسایی شده در هرباریوم مرکز تحقیقات جنگلها ومراتع استان اصفهان به منظور تایید صحت شناسایی مقایسه گردید. اشکال زیستی گیاهان جمع آوری شده با استفاده از روش رانکایر مشخص گردید. همچنین، به منظور تحلیل پراکنش جغرافیایی گیاهان ثبت شده در منطقه از تقسیم بندی زهری بهره گرفته شد. برای تعیین وضعیت حفاظتی گونهها براساس گروهبندی iucn از کتاب red data book of iran نیز استفاده گردید.