نام پژوهشگر: مجید عامریان
سعیده رحیم پور موسی احمدیان
رساله حاضر برآن است تا رابطه بین عامل شخصیتی برون گرایی/ درون گرایی و استفاده از راهبردهای خواندن توسط دانشجویان دختر ایرانی را بررسی کند. به همین منظور، از 124دانشجوی دختر و پسر سال دوم و سوم زبان و ادبیات انگلیسی و مترجمی دانشگاه اراک خواسته شد تا در تست میشیگان (1982) و پرسشنامه شخصیتی آیزنک شرکت کنند تا با بررسی نتایج حاصله از پاسخ ها، دانشجویان همگن بر اساس خصیصه درون گرا و برون گرا بودنشان تفکیک شوند. از میان 124 دانشجو، 90 دانشجوی دختر همگن (از لحاظ سطح زبانی متوسط) انتخاب شده، به دو گروه برون گرا (45) و درون گرا(45) تقسیم شدند؛ در مرحله اول، جهت مشخص شدن راهبردهای خواندن این گروه ها به آنها پرسشنامه راهبرد های خواندن داده شد، مرحله دوم براساس نتیجه پرسشنامه ها، استفاده از راهبرد های خواندن دو گروه درون گرا و برون گرا براساس نوع و فراوانی مقایسه گردید. در نهایت، نتایج رابطه معناداری را بین دو گروه درون گرا و برون گرا در استفاده از راهبرد های خواندن نشان نداد. کاربردهای یافته های این تحقیق در آموزش مهارت خواندن و راهبرد های خواندن مورد بحث و بررسی قرار گرفته است و در پایان پیشنهاداتی برای مطالعات بعدی ارائه شده است.
مصطفی شاهرخی مجید عامریان
the world wide web becomes very popular recently and plays an influential role in english learning. by burgeoning role of source-based writing as partial fulfillment of tefl courses and vast use of the internet, lack of empirical studies to explore these areas is obvious. this study aimed to explore the effect of the amount of familiarity with the web (internet literacy) on junior english students’ source-based writing while using the internet sources. further, the relations between english proficiency, writing competence, and reading comprehension were investigated. moreover, correlation between source-based writing and independent writing tasks was calculated. thirty five university students majoring english literature from kurdistan university were required to compose a source-based writing using three hypertext resources from the web. it was revealed that those who had had higher internet literacy wrote better sourced-based writings. also, significant correlations between reading comprehension, writing competence, and english proficiency were obtained. moreover, the results revealed that students’ performances on source-based writing and independent writing were not related.
علی جانی مجید عامریان
هدف از انجام این مطالعه سنجش اعتبار الگوی ارائه شده ای بود که ادعا می شود به وسیله ی آن میزان دشواری بازآوری واژگان از حافظه ی بلندمدت برآورد می شود. میزان دشواری واژگان برای بازآوری از طریق یک محاسبه ساده که در آن تعداد هجاها، ساختار آنها، و همچنین دانش زبان آموز از تکواژهای ابتدایی و انتهایی کلمات بعنوان معیارهای این محاسبه مورداستفاده قرارگرفته، بدست می آید. این الگو بااستفاده از چندین مدرک مبتنی بر پژوهش (عمدتاً مربوط به حافظه کوتاه مدت) که در نوشته های علمی مربوطه قابل دسترسی بود، ونیز شواهد بدست آمده از تجزیه و تحلیل خطاهای زبان آموزان هنگام یادآوری لغات در کلاسهای زبان طرح ریزی شده و بسط و گسترش یافته است. به منظور تحقق چنین هدفی، 40 واژه به 40 زبان آموز در سطح پیشرفته در دو موسسه در کرمانشاه به مدت پنج جلسه در طول سه هفته آموزش داده شد. این 40 واژه ی موردنظر از هشت گروه پنج تایی که هر کدام نماینده یک سطح دشواری بودند (از ساده ترین تا مشگل ترین گروه، بر اساس برآورد الگو) تشکیل- شده بودند. در هر جلسه، هشت واژه با میزان دشواری متفاوت تدریس شد. طبق پیشگویی های الگو، واژگانی که به عنوان آسان برآورد شده بودند یعنی آنهایی که دارای میزان دشواری پایینی بودنده باید به دفعات بیشتری نسبت به واژگانی که دارای میزان دشواری بالایی بودند بازآوری می شدند. بعد از یک فاصله زمانی دو هفته ای، از طریق یک آزمون ساده، توانایی زبان آموزان مورد مطالعه در بخاطر آوردن آن واژگان مورد سنجش قرار گرفت. این آزمون شامل یادآوری و نوشتن هر واژه با استفاده از تعریف یا معنی فراهم شده در آزمون بود. تجزیه و تحلیل داده ها (t-tests و rank-order correlations) در مواردی رابطه مثبت و در مواردی هم عدم رابطه بین میزان دشواری برآوردشده و تعداد دفعاتی که واژگان یادآوری شده بودند را نشان داد که بطورضمنی بیانگر این مطلب است که واژگان را باید به عنوان واحدهای زبانی ناهمسانی قلمداد کنیم که یادگیری آنها سطوح مختلفی از تلاش را می طلبد. اعتبار نسبی بدست آمده برای الگو احتیاج به بررسی و مطالعه بیشتر دارد.
مهدی دوستی موسی احمدیان
در زمینه یادگیری زبان دوم، نقش دانش صریح زبانی در شکل گیری دانش تلویحی زبانی برای محققان موضوعی بحث برانگیز بوده است. کرشن (1993) بر این باور است که تاثیر آموزش صریح زبان کوتاه مدت بوده و به توانایی زبانی اکتسابی فرد افزوده نخواهد شد. به گفته وی تاثیر آموزش صریح دستور زبان جانبی است. اما نیک الیس (2002) و راد الیس (2002) معتقدند که دانش صریح زبانی نقشی تسهیل کننده در شکل گیری دانش تلویحی زبان دارد زیرا دانش صریح زبانی زبان آموز را متوجه نکته دستوری مد نظر ساخته و در برقراری ارتباط، نقش کنترل کننده را دارد. این مطالعه توسط مقایسه تاثیر آموزش مستقیم و صریح با آموزش ضمنی و غیر مستقیم دستور زبان به زبان آموزان بزرگسال سطح متوسط، نقش دانش صریح زبانی را در شکل گیری دانش تلویحی زبانی در طولانی مدت مورد تحقیق و بررسی قرار داده است. داده مورد نیاز برای انجام این مطالعه از40 زبان آموزان بزرگسال سطح متوسط که در کانون زبان ایران (وابسته به کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان) مشغول آموختن زبان بوده اند، جمع آوری شده است. این زبان آموزان به طور تصادفی به دو گروه تقسیم شده اند. گروه قاعده محور آموزش دستور زبان را به صورت مستقیم و صریح دریافت کرده اند، اما گروه دیگر آموزش دستور زبان را به صورت غیر مستقیم و ضمنی دریافت کرده اند. یک هفته پس از اتمام آموزش های لازم، زبان آموزان هر دو گروه جداگانه و در روزهای مختلف 4 آزمونی را که به پیشنهاد راد الیس (2005) برای سنجش دانش صریح وتلویحی زبانی طراحی شده اند، تکمیل نمودند. این مجموعه آزمون ها شامل آزمون تقلید، آزمون زمان دار سنجش دستوری بودن، آزمون بدون زمان سنجش دستوری بودن، و آزمون آشنایی با اصطلاحات زبان شناختی بودند. نتایج این تحقیق نشان داده که زبان آموزانی که آموزش دستور زبان را به صورت مستقیم و صریح دریافت کرده اند در مقایسه با زبان آموزانی که آموزش دستور زبان را به صورت غیر مستقیم و ضمنی دریافت کرده اند، در همه آزمون ها عملکرد بهتری داشته اند. این نتیجه حاکی از این است که در صورتیکه زبان آموزان بزرگسال سطح متوسط در معرض حجم زیادی از مطالب دستوری در طولانی مدت قرار بگیرند، دانش صریح زبانی نقشی تسهیل در شکل گیری دانش تلویحی زبانی دارد.
سحر امیری مجید عامریان
چکیده تحقیق حاضر با هدف تعیین رابطه بین هوش هیجانی و توانایی درک مطلب خواندن به انجام رسیده است. نمونه مورد پژوهش شامل 73 دانشجو از دانشگاه آزاد اراک بود که بر اساس نمره هایشان در تست توانش زبان انگلیسی میشیگان (1982) و تست هوش جنسن (2003) انتخاب شدند که جهت اطمینان ازهمگن بودن افراد از نظر توانش زبان انگلیسی و بهره هوشی برگزار گردید. ابزار جمع آوری داده ها در این تحقیق شامل پرسشنامه هوش هیجانی باران (1997) و یک تست درک مطلب خواندن بود که پیش از ارائه به نمونه پژوهش توسط محقق طراحی و مورد پیش مطالعه قرار گرفته بود. برای تعیین رابطه بین متغیرها از ضریب همبستگی پیرسون استفاده شد. نتایج به دست آمده نشان داد که بین هوش هیجانی و درک مطلب خواندن در دانشجویان رشته زبان انگلیسی رابطه معنی داری وجود دارد. یافته های پژوهش موکد وجود یک رابطه همزیستانه بین منطق و احساس در طی فرآیند پیچیده درک مطلب خواندن می باشد. از آن جهت که هوش هیجانی قابل تعلیم می باشد و افراد می توانند با پیروی از آموزشهای روانشناختی هوش هیجانی خود را ارتقا بخشند، به طور منطقی می توان ادعا کرد که مدرسین زبانهای خارجه می توانند از طریق آموزش هوش هیجانی به زبان آموزان به طور غیر مستقیم به مهارت درک مطلب آنها کمک نمایند.
یاسمین حاجی لو هوشنگ یزدانی قره آقاج
این تحقیق رابطه میان خلاقیت دانشجویان ایرانی ودانش واژگان دریافتی و تولیدی انان را مورد بررسی قرار میدهد. به علاوه تلاش گردیده تا ماهیت دانش واژگانی دانشجویان از لحاظ دریافتی و تولیدی در سطوح کلی ودر سطوح فراوانی مختلف واژه ارزیابی گردد. همچنین رابطه میان دانش واژگانی دریافتی وتولیدی دانشجویان و سطح خلاقیت انان مورد سنجش واقع میگردد داده های این تحقیق از طریق سه آزمون جمع اوری شده است که به ترتیب عبارتند از: آزمون خلاقیت تورنس (1990) ، آزمون لغت اشمیت و دیگران (2001) و آزمون لغت نیشن و لوفر (1999). نمونه های تحقیق شامل 141 دانشجو میباشند که از میان دانشجویان سال اول تا چهارم مقطع کارشناسی رشته های زبان و ادبیات انگلیسی و مترجمی زبان انگلیسی و از دانشگاه های اراک و قم انتخاب شده اند. نتایج به دست امده بیان گر این هستند که دانش واژگانی دریافتی و تولیدی دانشجویان چه در سطوح کلی و چه در سطوح فراوانی مختلف واژه، دارای همبستگی بالایی میباشند. میزان لغات دریافتی دانشجویان از میزان لغات تولیدی انان در تمام سطوح فراوانی بیشتراست. علاوه بر این اگرچه رابطه معناداری میان خلاقیت و میزان دانش واژگانی تولیدی و دریافتی دانشجویان یافت شده است ، این رابطه از همبستگی بالایی برخوردار نیست. در حقیقت در این مطالعه از لحاظ میزان لغات دریافتی و تولیدی، ما شاهد تفاوتهای معنی دار آماری فقط میان گروه هایی از دانشجویان هستیم که از سطوح خلاقیت بالا و پایین برخوردارند ولی در میان دیگر گروه ها این تفاوت نمایان نمی باشد. دانشجویانی که از خلاقیت بالایی برخوردار هستند در مقایسه با دانشجویانی که دارای خلاقیت کم میباشند از دانش واژگانی تولیدی و دریافتی بیشتری در تمام سطوح لغات برخوردارند. در سه سطح متفاوت خلاقیت ، میزان لغات دریافتی دانشجویان در اغلب موارد از میزان لغات تولیدی انان بیشتر بوده است.
عفت اسکندری مجید عامریان
چکیده این تحقیق تلاشی برای پیدا کردن رابطه ای بین مهارت زبانی و انسجام جزئی و کلی در نوشته های دانشجویان ایرانی زبان انگلیسی است. آزمودنی ها در این تحقیق 30 نفر ازدانشجویان (دختروپسر) زبان وادبیات انگلیسی دانشگاه اراک هستند. داده ها، مقاله های نوشته شده توسط این دانشجویان و نمره مهارت زبانی آنها (نمره michigan test) می باشد. مطالعه به دو روش انجام شده است؛ در روش اول آزمودنی ها به سه گروه بالا، متوسط، وپایین تقسیم شده اند. اما در روش دوم هیچ گونه تقسیم بندی صورت نگرفته است. ابزار انسجام در نوشته ها با استفاده از مدل (halliday and hassan, 1976) بررسی شد. سپس فاصله بین دو عامل در هر یک از ابزار انسجام (تعداد بندهای بین دوعامل) مشخص شدند؛ هرچه این تعداد کمترباشد انسجام جزئی تر و هرچه بیشترباشد انسجام کلی تراست. برای یافتن رابطه های مورد نظر آزمون کای دو (chi-square) برای روش اول استفاده شد. نتایج بدست آمده نشان داد که هیچ رابطه ای بین مهارت زبانی وانسجام جزئی وکلی وجود ندارد. اما در روش دوم مشخص شد که دانشجویان با مهارت زبانی بالاتر در مقایسه با دانشجویان با مهارت زبانی پایین تر، انسجام جزئی کمتری از نوع مرجعی (referencing) و انسجام کلی بیشتری از نوع لغتی (lexical cohesion) در نوشته های خود دارند. در زمینه رابطه بین جنسیت آزمودنی ها و انسجام جزئی وکلی، نتایج آزمون کای دو در این تحقیق نشان داد که این دو متغیر از یکدیگر مستقل نیستند. اما جنسیت فقط با درجه های مختلف انسجام از نوع ربطی (conjunction) رابطه خطی دارد، به این صورت که دخترها در مقایسه با پسرها تعداد بیشتری از رابط های کلی استفاده می کنند.
فاطمه اسماعیلی مجید عامریان
کتاب ها و مطالب مربوط به آموزش زبان انگلیسی نقش مهمی را در بسیاری از کلاس های درس ایفا می کنند. امروزه، هجوم حجم وسیع مطالب، معلمان، زبان آموزان و برنامه ریزان درسی را با مشکلات زیادی مواجه ساخته است. این موضوع در کشورهایی که انگلیسی به عنوان زبان خارجی تدریس می شود. بحث وجدل فراوانی به راه انداخته است. در این میان مساله جنسیت یکی از مهمترین موضوعاتی است که این گونه مطالب را تحت تاثیر قرار داده است. بدیهی است که سیستم آموزشی هر جامعه نقشی اساسی در شکل گیری ماهیت جنسیت در اشخاص ایفا می کند. با در نظر گرفتن موارد فوق، این تحقیق به مقایسه دو گروه از کتاب ها یعنی “کتاب های زبان انگلیسی دبیرستانی ایران” و “کتاب های امریکن هدوی” از نظر رویکرد به مساله جنسیت پرداخته است. هدف این تحقیق آشکارسازی ایدئولوژی هر گروه از این کتاب ها در مورد مساله جنسیت است. برای این منظور مدل تحلیل گفتمان انتقادی فرکلاف مورد استفاده قرار گرفته است. این تحقیق نشان می دهد که هر دو گروه از این کتاب ها رویکردی تبعیض آمیز در مورد جنسیت دارند. این در حالی است که “کتاب های ایران” بر پایه یک ایدئولوژی فرهنگی قرار دارد و کتاب های “امریکن هدوی” بر پایه ایدئولوژی کاپیتالیسم یا نظام سرمایه داری.
سمانه حسینی موسی احمدیان
پژوهش حاضر می کوشد وجود رابطه احتمالی بین نمرات هوش های چندگانه دانشجویان ایرانی یادگیرنده انگلیسی به عنوان زبان خارجی و عملکرد آنها درمهارت نوشتاری را بررسی کند. سی و سه زبان آموز زن ایرانی که با پیش آزمون میشیگان از مرکز آموزشی قطب راوندی (دانشگاه علمی کاربردی) انتخاب شده بودند، در این آزمون شرکت کردند. ابزار استفاده شده پرسشنامه تجاری midas(مقیاس ارزیابی رشد هوش های چند گانه) است که در سال 1996 توسط شیرر طراحی شد. همچنین میانگین نمرات دو نوشتار از شرکت کنندگان به عنوان شاخص نمرات نوشتار استفاده شد. نتیجه رابطه همبستگی نشان می دهد که از لحاظ آماری رابطه قابل توجه و تامل بین هوش های چندگانه یادگیرندگان و عملکرد آنها در نوشتار وجود دارد. بعلاوه، نتیجه رابطه خطی نشان می دهد که از میان هوش های هشت گانه، تنها هوش زبانی بهترین پیش بینی کننده عملکرد نوشتاری است. بنابراین، نتایج کسب شده به مدرسان انگلیسی پیشنهاد می کندکه با توجه به نقش هوش های چند گانه در کلاس ها و باز بینی فعالیت های کلاسی، در پیشرفت یادگیری به دانش آموزان کمک کنند.
سپیده خوبانی مجید عامریان
آغاز کلام گوینده و یا نویسنده – مبتدا- تاثیر بسیاری بر درک شنونده و یا خواننده از کلام دارد. مدل (2004) halliday & matthiessen ، تاکید بسیاری بر نقش اجتماعی زبان و ساختار مبتدا در کلام دارد. هدف از این تحقیق بررسی تاثیر توانایی زبان یادگیرندگان ایرانی زبان انگلیسی و کاربرد سه نوع مبتدا ،معرفی شده توسط halliday & matthiessen و مبتدا نشاندار و بی نشان بوسیله این زبان آموزان میباشد. بنابراین تحقیق همبستگی بین 52 نفر از دانشجویان پسر و دختر ادبیات و مترجمی زبان انگلیسی دانشگاه اراک انجام گردید. پس از برگذاری آزمون pet ، دانشجویان به دو گروه 1- توانایی بالا و 2- توانایی پایین تقسیم شدند، سپس از دانشجویان خواسته شد تا مطلبی در باره موضوع داده شده بنویسند و نهایتا همبستگی بین توانایی زبان و تعداد انواع مبتدا در متن هایشان – بطور جداگانه در دو گروه- محاسبه شد.آمار بدست آمده ارتباط قابل توجه بین توانایی زبان و مبتدا interpersonal و نشاندار در گروه یک و مبتدا topical و بی نشان در گروه دو نشان داد.
رضا فرهنگ مجید عامریان
با در نظر گرفتن اهمیت تحقیق در حوزه ی شناخت معلم زبان با توجه به اجزای مختلف زبان، این مطالعه به منظور بررسی شناخت و رفتار مدرسان زبان انگلیسی به عنوان یک زبان خارجی در زمینه ی آموزش واژگان از طریق یک چند مورد پژوهی سه مدرس در حال خدمت که به صورت هدفدار در دانشگاه مازندران انتخاب شدند، انجام شده است. هدف آگاه شدن از، در وهله ی اول، شناخت مدرسان درباره ی آموزش واژگان، در مرحله ی بعد، اینکه مدرسان در کلاسهای زبان انگلیسی عمومی که در آنها تأکید بر تقویت مهارت خواندن دانشجویان است، با واژگان چگونه برخورد می کنند، و در پایان، رابطه ی بین شناخت و رفتار مدرسان بوده است. داده های مورد نیاز این تحقیق از طریق چهار ابزار مختلف، یعنی پرسشنامه، مشاهده، مصاحبه، و تحلیل مطالب، جمع آوری شده است. نخست، شرکت کنندگان در این تحقیق دو پرسشنامه ی ساخت-یافته با سوالات باز را کامل نمودند. سپس، مشاهده های کلاسی آغاز شد و در دو بخش تا پایان ترم ادامه یافت. همچنین، پس از اتمام هر یک از بخشهای مشاهده، یک مصاحبه صورت گرفت. و در پایان یک نسخه از مطالب آموزشی، نیز، شامل کتاب درسی و برگه های امتحان قبل از و در طی ترم جهت انجام تحلیل جمع آوری شد. ذخیره سازی، مدیریت، و تحلیل داده ها به کمک نرم افزار nvivo انجام شد. لازم به ذکر است که به منظور کنترل توافق بین کد گذار، تحلیل داده ها توسط خود محقق و یک دانشجوی (کارشناسی ارشد رشته ی آموزش زبان انگلیسی) دیگر صورت پذیرفت. مدرسان شرکت کننده در این مطالعه بر این باور بوده اند که چون در کلاس زبان انگلیسی عمومی بر آموزش واژگان تأکیدی نیست، ایشان نیز اهمیت زیادی به تدریس واژگان نخواهند داد. این در رفتار درون کلاس مدرسان هم، جز در بعضی از موارد، مشاهده شده است. تحلیل نشان داد که عملکرد یکی از مدرسان از هر نظر با شناختش موافق بوده است. همچنین، مشخص شد که رفتار دو مدرس دیگر، اگرچه در ابتدا با شناخت از پیش مطرح شده موافق به نظر نمی رسید، اما برپایه ی اصولی بوده است که این اصلول با شناخت از پیش مطرح شده ی این دو مدرس هم سو نبوده است.
محسن خزایی موسی احمدیان
در این تحقیق سعی بر آن است که تاثیرات شنیداری متمرکز و گسترده بر روی زبان آموزان با توجه به سطح توانایی آنان بررسی گردد. در روند این آزمایش از میان زبان آموزان. دو گروه برای شرکت در مطالعات انتخاب شدند. این افراد به دو گروه. یکی با سطح توانایی پایین و دیگری با سطح توانایی بالا متمایز شدند. همچنین به منظور مقایسه ی تاثیر عملکرد روشهای شنیداری ذکر شده بر روی این گروه ها. برای هریک از این دو گروه دو زیر مجموعه بر اساس آموزش به روش متمرکز و یا گسترده در نظر گرفته شده است. از کلیه ی گروه ها قبل و پس از اعمال تحقیقات آزمون استاندارد تافل گرفته شد. پس از ارائه ی آمار توضیحی . به منظور مشاهده ی تاثیر این روشها . نتایج امتحان با استفاده از پیر سمپل تی تست مورد ارزیابی قرار گرفتند. سپس آزمون هم گونگی قبل و پس از اعمال آزمایشات گرفته شد. در مرحله ی بعدی فرضیه با توجه به نتایج آزمون آماری بررسی شد. با تجزیه و تحلیل اطلاعات بدست آمده . نتایج نشان داد که روش آموزش متمرکز بر روی دانش آموزان با سطح توانایی پایین تاثیر بیشتری دارد. در حالی که این روش بر روی دانش آموزان با سطح توانایی بالا تاثیر چندانی ندارد. از سوی دیگر . روش آموزش گسترده در مقایسه با روش متمرکز. نتایج بهتری را برای دانش آموزان با سطح توانایی بالا ارائه کرد اما برای دانش آموزان با سطح توانایی پایین موثر نبود. نتایج بدست آمده از این تحقیق میتواند برای مدرسین زبان انگلیسی بسیار مثمر ثمر واقع شود چرا که میتوان از آن برای یافتن روشی مناسب و تاثیر گزار در تدریس شنیداری که متناسب با نیاز زبان آموزان است استفاده کرد.
حسین رضای خوانساری هوشنگ یزدانی
این پژوهش رابطه میان سبک های شناختی وابسته به محیط و مستقل از محیط را با عملکرد زبان آموزان در آزمون c-test بررسی می کند. در اصطلاح تخصصی، سبک شناختی وابسته به محیط به تسلط بر کلیت محیط اطلاق می شود، به گونه ای که اجزای نهفته در آن محیط به سهولت قابل تمییز نباشند. حال آنکه، در سبک شناختی مستقل از محیط، امکان تمرکز بر هر کدام از اجزاء بدون تداخل سایر اجزا وجود دارد. از سوی دیگر، c-test به عنوان یک گزینه جایگزین برای آزمون cloze مطرح شده است که اگرچه از همان اصل کاهش عبارات حشو آزمونهای cloze پیروی میکند، اما نحوه طراحی آن با حذف نیمه آخر کلمه دوم از جمله دوم هر پاراگراف آغاز و تا پایان به طور یک درمیان ادامه می یابد. در این پژوهش، شصت و هفت دانشجوی سال اول و چهارم رشته های ادبیات و مترجمی زبان انگلیسی دانشگاه اراک به عنوان شرکت کننده در دو گروه کامل حضور داشته اند. در ابتدا، آزمون تعیین سطح آکسفورد (opt ) برای تعیین مهارت زبانی شرکت کنندگان برگزار شد. سپس، از همان افراد خواسته شد تا در آزمون c-test که توسط شخص محقق و با استناد بر فرمول اصلی طراحی آن ساخته شده بود، نیز شرکت کنند. پس از گذشت دو هفته، شرکت کنندگان برای بار دیگر، در یک آزمون گروهی اشکال نهفته (geft ) شرکت کردند تا از این طریق، میزان وابستگی یا استقلال آنها از محیط تعیین گردد. داده های این پژوهش پس از جمع آوری با استفاده از فرمولهای آماری pearson ، spearmans rho ، آنووا (anova ) یکطرفه و آنووا رگراسیون مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت که نتایج بدست آمده نشان داد هیچ رابطه معناداری مابین سبک های شناختی وابسته به محیط و مستقل از آن با نحوه عملکرد زبان آموزان در آزمون c-test وجود ندارد. بنابر نتایج این پژوهش، هیچ یک از سبکهای شناختی به عنوان متغییرهای مستقل، تاثیر معناداری در آزمون c-test ندارند. کاربرد یافته های این تحقیق و پیشنهادات برای مطالعات آتی، در فصل آخر به تفصیل آمده است.
علی الهامی هوشنگ یزدانی
هدف از انجام تحقیق حاضر، مطالعه و بررسی نقش زنان و مردان در دو مجموعه از کتابهای درسی انگلیسی در قالب تحلیل گفتمان انتقادی و همچنین، بررسی و آشکار ساختن اصول ایدوئولوژیکی مربوط به نقش زنان و مردان در این کتابها است. این دو مجموعه کتاب عبارتنداز: کتابهای انگلیسی سال دوم و سوم دبیرستانی ایران و کتابهای تاپ ناچ 2آ و 2ب. برای انجام این منظور، مدل تحلیل گفتمان انتقادی فرکلاف مورد استفاده قرار گرفته است. نتایج به دست آمده آشکار ساخت که در هر دو مجموعه از کتابهای درسی، دیدگاهی تبعیض آمیز نسبت به زنان و به نفع مردان اتخاذ شده است اما این دیدگاه تبعیض آمیز در هر دو مجموعه کتابها به میزان یکسانی به کار گرفته نشده است. این به این معناست که در کتابهای انگلیسی سال دوم و سوم دبیرستانهای ایران، این رویکرد تبعیض آمیز به میزان بالایی به کار گرفته شده در حالی که در کتابهای تاپ ناچ 2آ و 2ب، این رویکرد به میزان کمی اتخاذ شده است. افزون بر این، تحقیق حاضر آشکار ساخت که کتابهای انگلیسی دبیرستانی ایران از ایدوئولوژیی فرهنگی و دینی در ارایه نقش زنان و مردان پیروی می کند درحالی که، در کتابهای تاپ ناچ، تا حد امکان سعی شده است نقش زنان و مردان براساس اصل تساوی حقوق زن و مرد ارایه شود.
شهرزاد سرفلاح مجید عامریان
تحلیل گفتمانن انتقادی بر پاآن است تکه نحوه شکل گیری گفتمان توسط روابط حاکم بر جامعه و همچنین شکل گرفتن این روابط توسط گفتمان را به نمایش بگذارد. این تحقیق در چارچوب تحلیل گفتمان انتقادی انجام شده است تا چگونگی بروز اختلافات ایدئولوژیک در گفتمان سرمقالات روزنامه های وال استریت ژورنال و نیو یورک تایمز در بتزنمایی نا آرامی های اخیر مصر را مورد بررسی قرار دهد. هدف نهایی این تحقیق پاگاه سازی اقشار جامعه در مورد قدرت زبان در سو دادن به دیدگاه آن ها در مورد رویدادهای جامعه است.
عذرا کوخایی مجید عامریان
هدف این مطالعه بررسی میزان استفاده از نقش نما های گفتمان توسط دانشجویان ایرانی یادگیرنده زبان انگلیسی بر اساس جنسیت و سطح بسندگی نوشتاری زبانی آنها است.این مطالعه در گروه زبان انگلیسی دانشگاه اراک انجام شده است.تعداد کل شرکت کنندگان در این تحقیق 29 نفر می باشد که از این تعداد 6 نفر آنها مرد و 23 نفر دیگر زن می باشند، که انتخاب آنها کاملا به صورت تصادفی است. از شرکت کنندگان خواسته شد که مقاله ایی استدلالی راجع به یک موضوع عمومی در یک جلسه کلاسی بدون محدودیت کلمه بنویسند.تعداد 29 مقاله جمع آوری شده با استفاده از مدل فریزر(2004) به صورت کمی مورد بررسی قرار گرفت. یافته های اصلی نشان می دهد که اختلاف آماری معناداری بین میزان استفاده از نقش نماهای گفتمان و جنسیت و نیز اختلاف آماری معناداری بین میزان استفاده ازاین نقش نماها و سطح بسندگی نوشتاری زبانی شرکت کنندگان وجود ندارد.بنابراین همبستگی بین میزان استفاده از نقش نماهای گفتمان و متغیرهای جنسیت و مهارت افراد وجود ندارد. در آخر نیز کاربردهای آموزشی این تحقیق مورد بررسی قرار گرفت.
ابوالفضل خدامرادی حسن ایروانی
هدف از این تحقیق بررسی تاثیر استفاده از حمایت معلم و گفتمان مشارکتی همسالان بر اکتساب زمان و نمود در زبان آموزان زبان انگلیسی با سطوح متفاوت دانش زبانی بود. برای تحقق این هدف، 142 دانشجوی دانشگاه به عنوان نمونه دردسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی به دو گروه حمایت معلم (74) و گفتمان مشارکتی همسالان (68) تقسیم شدند. پس از اینکه سطح اولیه دانش گرامری آنها به وسیله یک پیش آزمون سنجیده شد، آزمودنی های هر دو گروه آموزش مختص به خود را دریافت کردند و عملکرد آنها از طریق یک سری از پس آزمون های هفتگی و یک پس آزمون نهایی سنجیده شد. نتایج حاصل از آزمون آماریancova نشان داد که تفاوت معنی داری بین عملکرد آزمودنی های دو گروه وجود ندارد. همچنین نتایج حاصل از آزمون آماری anova که زیر گروهای خاصی را مورد مقایسه قرار داد نشان داد که تفاوت معنی داری بین زیر گروهای آزمودنی های قوی وجود ندارد. اما نتایج حاصل از مقایسه آزمودنی های ضعیف نشان داد که آزمودنی های ضعیفی که از حمایت معلم برخوردار بودند یا با آزمودنی های قوی در تعامل بودند عملکرد بهتری نسبت به آزمودنی های ضعیفی داشتند که با آزمودنی های ضعیف در تعامل بودند. بر اساس این نتایج می توان نتیجه گرفت که دانش و تخصص مورد نیاز برای سوق دادن زبان آموزان در منطقه همجوار رشد می تواند در گروه های دو نفری تحقق یابد که حداقل یکی از آنها از آستانه دانشی خاصی عبور کرده باشد. همچنین نگرش آزمودنی ها در مورد انواع تعاملات موجود و تعامل کنندها به وسیله یک پرسشنامه مورد بررسی قرار گرفت. نتایج حاصل از دادها نشان داد که از نظر آزمودنی ها تعامل با معلم مطلوب ترین تعامل و تعامل با خود نامطلوب ترین نوع تعامل می باشد. همچنین از نظر این آزمودنی ها رتبه بندی تعامل کنند گان از مطلوب ترین به نامطلوب ترین عبارت بود از: معلم، همگروهی بالا تر از خود، همگروهی همسطح خود، خود آزمودنی، و همگروهی پایین تر از خود. زمانی که داده های جمع آوری شده برای مقایسه دو گروه تحقیق مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت مشخص شد که آزمودنی های گروه حمایت معلم و گروه گفتمان مشارکتی همسالان نگرش های معنی دارمتفاوتی به تعامل معلم-دانش آموز و دانش آموز-دانش آموز پیدا کرده بودند. همچنین این دو گروه در خصوص تعامل کنندگان معلم، همگروهی همسطح خود، و همگروهی بالاتر از سطح خود نگرش های متفاوتی را کسب کرده بودند. بر اساس این نتایج می توان نتیجه گرفت که نگرش زبان آموزان در خصوص گفتمان مشارکتی همسالان به اندازه کافی مثبت نیست تا بتواند کاربست این نوع تعامل را در بافت فرهنگی-اجتماعی دانشگاه های ایران را تسهیل کنند.
زهرا مظفری مجید عامریان
تحقیق حاضربا هدف تعیین رابطه بین هوش هیجانی وعملکرد زبان آموزان در فرمت های مختلف آزمون های گرامر به انجام رسیده است. نمونه مورد پژوهش شامل 20دانشجو از دانشگاه اراک بود که بر اساس نمره هایشان در تست تعیین سطح آکسفورد (2001) و تست هوش جنسن (2003) جهت اطمینان از همگن بودن افراد از نظر توانش زبان انگلیسی و بهره هوشی انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها در این تحقیق شامل پرسشنامه هوش هیجانی بار-ان (1997) و یک تست گرامر متشکل از فرمت های متفاوت (صحیح-غلط، جای خالی، چهار گزینه و پاسخ کوتاه) بوده است که پیش از ارائه به نمونه پژوهش توسط محقق طراحی و مورد پیش مطالعه قرار گرفته بود. داده های این پژوهش پس از جمع آوری با استفاده از فرمول های آماری pearson ، spearmans rho، و مانووا manova)) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج بدست آمده نشان داد هیچ رابطه معناداری مابین هوش هیجانی ونحوه عملکرد زبان آموزان ایرانی درفرمت های مختلف تست های گرامر وجود ندارد.
قربانعلی واعظی هوشنگ یزدانی
امروزه اھمیت مھارت شنیداری را در یادگیری زبان نمی توان نادیده گرفت. با این وجود، این مھارت اساسی در یادگیری زبان در کلاس درسی به صورت نظام مند تدریس نمی شود. علاوه بر این، توجه کافی به راھبردھای شنیداری در وھله ی عملی تدریس زبان نمی شود. بنابراین، این رساله تاثیر آموزش راھبرد ھای فراشناختی را بر روی عملکرد شنیداری زبان آموزان ایرانی مطالعه می کند. برای نیل به این ھدف، مدل وندرگریفت و تفاقدتری( 2010 ) به عنوان مدل تدریس مھارت شنیداری استفاده شده است. تعداد 72 زبان آموز ایرانی در سطح متوسط به پایین در چھار کلاس موجود واقع در موسسه مجتمع فنی تھران در برنامه ی فشرده ی پنج ھفتگی این تحقیق شرکت کردند. آن ھا به صورت تصادفی به دو گروه تحقیق و شاھد تقسیم شدند به صورتی که گروه تحقیق تعدادی از راھبردھای فراشناختی را بر اساس مدل وندرگریفت و تفاقدتری ( 2010 ) دریافت کردند در حالی که جھت ارزیابی درک مھارت شنیداری ecce گروه شاھد ھیچ راھبرد فراشناختی را دریافت نکردند. از آزمون جھت تقویت تحقیق در ابتدا و malq شرکت کنندگان قبل و بعد از تحقیق استفاده شد. ھمچنین از پرسشنامه ی و ecce انتھای تحقیق و به منظور اطلاع از میزان آگاھی فراشناختی شرکت کنندگان استفاده شده است. نمرات تحلیل spss تحت نرم افزار t-test ھر دو گروه با استفاده از آزمون ھای آماری نمونه ی مستقل و دوگانه malq و ecce شدند. در پایان تحقیق، گروه تحقیق به صورت موثر عملکرد بالاتری نسبت به گروه شاھد در ھر دو از خود نشان دادند که حاکی از این است که آموزش راھبرد ھای فراشناختی نقش مھمی را در بالا بردن malq درک شنیداری زبان آموزان ایفا می کند. از این تحقیق، نیاز مبرم به ترکیب راھبردھا مخصوصا راھبرد ھای فراشناختی در شیوه ی تدریس دیده می شود.
طاهره شاملو مجید عامریان
در این مطالعه دو ترجمه فارسی رمان امیلی برونته به نام بلندیهای بادگیر از فاطمه امینی و رضا رضایی مقایسه شدند تا مشخص شود چگونه ایدئولوژی های گوناگون مترجمان در این متون نشان داده می شوند.از این رو سه بخش از دو ترجمه براساس چهارچوب امامی(1353) از دوفصل اول، دو فصل میانی و دوفصل آخرانتخاب شد. بر اساس روش رابطه ای فرکلاف در تجزیه و تحلیل متن، میزان رابطه ای لغت (رسمی یا غیر رسمی بودن و استعمال کلمه نیکو و مطلوب به جای کلمه نامطلوب) و دستور (خبری، سوالی و امری) و نیز میزان رابطه ای دو فعل کمکی may و must نیز بررسی گردید. نتایج نشان داد که فاطمه امینی در ترجمه خود واژه های رسمی تری بکار برده است. در حالی که موضوع استعمال کلمه نیکو و مطلوب به جای کلمه نامطلوب، بیشتر در ترجمه رضا رضایی مشاهده می شود. به عبارت دیگر، رضایی واژه ها واصطلاحات آشناتری را جایگزین کرده و معانی منفی کمتری استفاده نموده است. در مورد ویژگی های دستوری، سوال های گرامری بیشتری در ترجمه رضایی به چشم می خورد. نتایج فعل کمکی رابطه ای هم نشان داد که امینی 0.06 درصد ازافعال کمکی may را به صورت امکان داشتن ترجمه کرده است؛ درحالیکه رضایی این لغت را به هیچ وجه این گونه ترجمه نکرده است. ولی نتایج در مورد ترجمه فعل کمکی must نشان داد که امینی و رضایی به ترتیب 0.36 و 0.43را به صورت باید ترجمه کرده اند. این پایان نامه می تواند در تدریس روشهای ترجمه ای بکار رود که متن را از ترجمه های دیگرهمان متن به دلیل ایدئولوژی های گوناگون مترجمان متفاوت می سازند. به علاوه،این پایان نامه می تواند در ترجمه متون ادبی از جمله ترجمه اشعار و اصطلاحات انگلیسی کارآمد باشد. این پایان نامه همچنین می تواند برای زبان آموزان در درک و تجزیه و تحلیل انتقادی متون مفید واقع گردد.
اذر تاج آبادی موسی احمدیان
تحقیق حاضر تاثیر به کارگیری همکاری در گفتگو را به عنوان یک تکنیک فرهنگی-اجتماعی برروی فراگیری، یادآوری، و نگرش انگلیسی آموزان ایرانی سطح متوسط پایین مورد بررسی قرار داد. بدین منظور، 88 یادگیرنده همگن از آموزشگاه های زبان شهرهای اراک و اصفهان در دو مرحله این تحقیق، تحقیق آزمایشی و تحقیق اصلی، شرکت کردند. تمامی شرکت کنندگان ابتدا در پیش آزمون شرکت نموده و پرسشنامه پیشنهای را پر نمودند. سپس به دو گروه همکاری و فردی تقسیم شدند و بمدت دو هفته تحت آموزش قرار گرفتند. در گروه همکاری، یادگیرندگان 6 فعالیت واژه-محور را با کمک یادگیرندگان دیگر تکمیل نمودند، در حالیکه در گروه فردی فعالیت ها به صورت انفرادی تکمیل شدند. پس از پایان آموزش از شرکت کنندگان پس آزمون گرفته شد و آنها یک پرسشنامه نگرشی پر نمودند. سه ارزیاب آزمون ها را مورد ارزیابی قرار دادند و نمرات شرکت کنندگان توسط تحلیل واریانس و آزمون تی مقایسه گردید. نتایج نشان داد که گروه همکاری به طرز معناداری در فراگیری و یادآوری واژگان مورد نظر نسبت به گروه فردی عملکرد بهتری داشته اند. در آخر، نگرش یادگیرندگان نسبت به همکاری در گفتگو و فعالیت فردی مورد بررسی قرار گرفت. دلایل ممکن برای نتایج بدست آمده و کاربرد یافته های تحقیق در آموزش زبان و تدوین سرفصل درسی مورد بحث قرار گرفت.
احمد گودرزی موسی احمدیان
فراگیری واژگان یک زبان بیگانه ، به عنوان عاملی اساسی درایجاد ارتباط موفق در آن زبان به حساب می آید وازاین رو به یکی از مسائل اساسی در آموزش زبان محسوب می شود. فناوری های جدید در این زمینه نقش قابل توجهی داشته اند. یکی از فناوری ها، یادگیری زبان از طریق رایانه (call) می باشد که به " کاوش و مطالعه در زمینه کاربرد های رایانه در آموزش و فراگیری زبان" اطلاق می شود (لوی، 1997: 1). اهمیت این موضوع باعث شد تا تحقیق حاضر با موضوع یادگیری واژگان درمتن به صورت متن نوشته و ازطریق رایانه، انجام گردد. نرم افزار پاور پوینت برای زمینه سازی واژگان انتخاب و مطالب درسی یکسان که در گروه متن نوشته و نیز در گروه مبتنی بر رایانه به کار برده شد. برای انجام این تحقیق، یک گروه 60 نفره از دانش آموزان پیش دانشگاهی انتخاب گردیدند. با استفاده از آزمون توانش زبانی میشیگان (mtelp (1982)) همگونی بسندگی زبانی شرکت کنندگان بررسی گردید و 52 نفر با نزدیک ترین نمرات به میانگین نمرات انتخاب گردیدند و به صورت اتفاقی به دو گروه متن نوشته (pb)و مبتنی بر رایانه (cb) تقسیم شدند. برای اطمینان حاصل کردن از اینکه شرکت کنندگان واژگان مورد استفاده در تدریس را نمی دانند، پیش آزمونی شامل 70 واژه در اختیار هر دو گروه قرار گرفت. گروه pb، واژگان در متن را مبتنی بر متن نوشته و گروه cb، واژگان در متن را مبتنی بر رایانه را دریافت نمودند. بعد از هر جلسه آموزش، آزمونی کوتاهی شامل 10 سوال از واژگان تدریس شده در همان جلسه، از هر دو گروه گرفته شد (آزمون آنی). در نهایت، پیش آزمون برای سنجش میزان یادگیری شرکت کنندگان،باری دیگراز هر دو گروه گرفته شد. علاوه بر این، آزمون استاندارد شده ای شامل 60 سوال از از هر دو گروه گرفته شد (آزمون فاصله دار). مجموعه محاسبات t-testبر روی داده های به دست آمده از طریق نرم افزار محاسباتی spss (نسخه 18) انجام شد. با در نظر گرفتن نتایج تحقیق، مشخص شد که زمینه سازی مبتنی بر رایانه تاثیر بیشتری نسبت به زمینه سازی مبتنی بر متن نوشته در دانش آموزان پیش دانشگاهی داشته است. نتیج به دست آمده، می تواند به دلیل تاثیر انکار ناپذیر فناوری های جدید، مانند call، بر یادگیری زبان باشد که این امکان را به فراگیران می دهد تا مفاهیم عینی را به مفاهیم ذهنی تبدیل کنند. در این روش، فراگیران در نتیجه داشتن امکان دستکاری در فضای یادگیریشان، تشویق و تحریک می شوند. استفاده از رایانه در فراگیری زبان (call) نه تنها در در کلاس های آموزش زبان بلکه در کلیه دروس ممکن است باعت ایجاد انگیزه بیشتر در فراگیران و معلمان شده و در نتیجه فعالیت بیشتر دانش آموزان در کلاس های زبان و دیگر کلاس های آموزشی شود.
احسان مهری مجید عامریان
یکی از تاثیر گذارترین مفاهیم در حوزه ی تحقیقات مربوط به رشد زبان از نگاه نظریه ی فرهنگی-اجتماعی، مفهوم محدوده ی پیشرفت احتمالی است. این مفهوم فرصتی را برای زبان آموزان جهت پیشرفت توانایی های خود مهیا میسازد. محققین معتقد اند که پیشرفت زبانی افراد از طریق حمایت در فرایند یادگیری زبان رخ میدهد (برونر ، 1983). در پژوهش حاضر، به تاثیر سه نوع تکنیک حمایت تحت عناوین حمایت معلم، کلاس، و همکلاسی بر پیشرفت نوشتار زبان آموزان انگلیسی می پردازد. بر این هدف، از دانشجویان رشته ی زبان انگلیسی دانشگاه اراک 30 نفر انتخاب شدند. دانشجویان این کلاس واحد مقاله نویسی را میگذراندند که در آن 19 نفر در یک کلاس، به عنوان گروه ازمایشی، و11 نفر بقیه در کلاسی دیگر، به عنوان گروه کنترل، شرکت داشتند. میزان همگنی سطح زبان انگلیسی این دو گروه از طریق آزمون تعیین سطح اکسفورد مشخص گردید. سپس ، گروه آزمایش تکنیک های حمایت معلم، کلاس، و همکلاسی را در سه جلسه ی متوالی ، و گروه کنترل سه تکنیک فردی را تجربه کردند. تجزیه و تحلیل کمی داده ها با استفاده از آمار توصیفی ، همبستگی پیرسون ، و ازمون چندمتغیری نشان داد که گروه کنترل عملکرد نسبتا بهتری نسبت به گروه آزمایش داشته اند. علاوه بر این، کیفیت تعامل در جلسه حمایت معلم نسبت به جلسات حمایت کلاس و همکلاسی بیشتر بود. برای بررسی دلایل این نتایج ، تعامل شرکت کنندگان در گروه آزمایش به صورت تحلیل کیفی بررسی شد. در پایان ، نتایج تحلیل کمی و کیفی به بحث گذاشته شد و کاربرد یافته های تحقیق در آموزش زبان و پیشنهاداتی برای تحقیقات آتی ارائه شد.
مهوش مهرگان فر حمید رضا دولت آبادی
this research study aimed to investigate the relationship between field-dependence/independence cognitive style and vocabulary learning strategies among iranian efl learners. ninety participants majoring in english translation at arak university were chosen. the participants were classified into two groups of field-dependent and independent based on the results of group embedded figure test (geft). then, a vocabulary learning strategies questionnaire (schmitt, 2000) was administered. the data was analyzed through pearson product-moment and spearman correlation procedures. structural equation modeling (sem) was used to see the latent correlations between variables and also to investigate which cognitive style (fd or fi) as an independent variable can be the predictor of the kind of vocabulary learning strategies used by iranian efl learners. the results showed that there was a positive correlation between field-dependent/independent cognitive style and vocabulary learning strategies. it also revealed that field-dependent participants tended to use social strategies more than field-independent individuals while field-independent participants used cognitive and metacognitive strategies more frequently than field-dependent counterparts.
رضوان دریس پور مجید عامریان
در این مطالعه نحو? ترجم? استعارات رمان به سوی فانوس دریایی اثر ویرجینا ولف در دو ترجم? فارسی آن از حسینی (1991) و کیهان (2007) بر اساس دو دسته بندی مشهور در طول مطالعات استعاره، یعنی دسته بندی لیکاف و جانسون (1980) و نیومارک (1988) مورد بررسی قرار گرفته است.جنب? دیگر این مطالعه، بررسی میزان تشابه هریک از دو متن ترجمه شده به متن مبدأ، میزان تشابه متون ترجمه شده به یکدیگر و میزان شباهت استعارات در دو دسته بندی به کار گرفته شده را دربرمی گیرد.
سمیه حامدی شهرکی مجید عامریان
در این تحقیق، تاثیر بازخورد مثبت و منفی نوشتاری معلم بر مهارت نوشتاری زبان آموزان ایرانی مورد مطالعه قرار گرفته است. بدین منظور، سی و نه آزمودنی در این تحقیق شرکت کردند که به دو گروه آزمون و یک گروه شاهد تقسیم شدند. گروه آزمون a باز خورد مثبت، گروه آزمون bبازخورد منفی از معلم دریافت کرده اند. اما به گروه شاهد هیچ گونه بازخورد مثبت یا منفی از سوی معلم نداده اند تا بررسی کنند که آیا تمرین در نوشتن می تواند در نتایج این بررسی تاثیر بگذارد یا نه . نتایج بدست آمده مبنی بر این است که دو گروه a و b در طول تحقیق پیشرفت معناداری را داشته اند. ولی پیشرفت هیچ یک از این دو گروه نسبت به دیگری معنادار نبوده است.
خسرو بهراملو هوشنگ یزدانی
چکیده این مطالعه سعی دارد توان شاخص های لغوی”وکب پروفایل“ را در پیش بینی عملکرد اموزشی دانشجویان مورد بررسی قرار دهد. دانشجویان چهار کلاس از کلاسهای دانشگاه اراک که در کل 108 نفر می شدند در این تحقیق شرکت کردند. انان در رشته های زبان و ادبیات انگلیسی و مترجمی زبان انگلیسی مشغول به تحصیل بودند. انشاهایی که دانشجویان به زبان انگلیسی درباره یک موضوع عمومی نوشته بودند برای به دست اوردن شاخص های لغوی” وکب پروفایل“ مورد استفاده قرار گرفت. معدل، نمره کیفیت نوشتار، و نمره درس خواندن و درک مطلب به عنوان معیارهای سنجش عملکرد اموزشی دانشجویان مورد استفاده قرار گرفتند. از دانشجویان خواسته شد نمره معدل خود را گزارش کنند. برای به دست اوردن نمره کیفیت نوشتار انشاهایی که برای به دست اوردن شاخص های لغوی مورد استفاده قرار گرفته بودند بر اساس معیار سنجش نوشتار جیکوبز و همکاران (1981) مورد ارزیابی قرار گرفتند. نمره درس خواندن و درک مطلب که همه دانشجویان ان را گذرانده بود ند هم به عنوان یک معیار دیگر عملکرد اموزشی مورد استفاده قرار گرفت. سپس همبستگی میان معدل، نمره کیفیت نوشتار، و نمره درس خواندن و درک مطلب از یک سو و شاخص های لغوی از سوی دیگر مورد بررسی قر ار گرفت. رگرسیون معدل، نمره کیفیت نوشتار، و نمره درس خواندن و درک مطلب علیه شاخص های لغوی نیز بررسی شد. یافته های تحقیق نشان داد که همبستگی معناداری بین شاخص های لغوی و نمره کیفیت نوشتار و نمره درس خواندن و درک مطلب وجود دارد. شاخص های لغوی به ترتیب 17 و 13 درصد از واریانس نمره کیفیت نوشتار و نمره درس خواندن و درک مطلب را توجیه می کرد ند.
زهرا مهرمزین هوشنگ یزدانی
این تحقیق برآن است تا ت?ثیر رنگ کردن لغات جدید و دادن معانی آنها در یک حکایت به زبان خارجی را بر فراگیری لغات جدید، به یاد سپاری آنها و درک مطلب مورد بررسی قرار دهد. سه گروه از دانشجویان ترم دوم، پنجم و ششم (گروه اول و دوم از رشته ی زبان و ادبیات انگلیسی و گروه سوم از رشته ی مترجمی زبان انگلیسی( دانشگاه اراک در این تحقیق شرکت نمودند که به دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل تقسیم شدند. گروه کنترل ملزم شدند که حکایت "شیناشا یا درشکه ی اشاره کننده به جنوب" را بخوانند و به س?الات درک مطلب پاسخ دهند. گروه آزمایش یک نیز همان حکایت را خواندند و به س?الات درک مطلب پاسخ دادند با این تفاوت که کلمات جدید در حکایت رنگ شده بود. گروه آزمایش دو نیز حکایت "شیناشا یا درشکه ی اشاره کننده به جنوب" را خواندند و به س?الات درک مطلب پاسخ دادند. برای این گروه، معانی کلمات جدید در پایین صفحه آورده شده بود. بعد از خواندن داستان از تمام گروه ها دو آزمون لغت – یکی بلافاصله بعد از خواندن داستان و دیگری دو هفته بعد از خواندن داستان– گرفته شد. هیچ یک از گروه ها از گرفتن آزمون ها اطلاعی نداشتند. دادن معانی کلمات جدید در پایین صفحه باعث افزایش چشمگیری در فراگیری لغت، به یاد سپاری آن و همچنین درک مطلب در گروه آزمایش دو در مقایسه با دو گروه دیگر شد. نتیجه حاصل از این تحقیق نشان می دهد که توجه به فرم و معنای لغات جدید و ایجاد ارتباط بین این دو، ت?ثیر مثبتی بر فراگیری لغات جدید، به یاد سپاری آنها و همچنین درک مطلب دارد.
علی قربانی موسی احمدیان
مقارن با افول فرضیّات رفتارگرا و گرایش به سمت و سوی نگرش های ارتباطی، آموزش فراگیر محور روی کار آمده و به همراهی خواست دانش پژوهان برای اصالت متون جایگاه فراگیر را در فرایند سنجش ارتقا بخشید. این جایگاه جدید همچنین در نتیجه ی الزام گرایش ارتباطی برای شرکت فراگیر در چرخه ی کامل یادگیری ازجمله سنجش حاصل گشت. از جمله تکنیک های متناسب با این نگرش خوسنجی است، که راهبردی است فراشناختی که به فراگیران کمک کرده تا عملکرد خود را ارزیابی نمایند. مطالعه ی حاضر با رویکردی تجربی، در بافت زبان انگلیسی به عنوان زبان خارجی، به بررسی تأثیر خودارزیابی بر روی مهارت نوشتن پرداخته است. 32 آزمودنی از دانشجویان مقطع کارشناسی رشته ی مهندسی عمران دانشگاه اراک در این پژوهش شرکت یافتند که به دو گروه آزمایش و گواه تقسیم گشتند. در این مطالعه، سه تن از معلّمان کارآزموده ی زبان انگلیسی نقش ارزیاب را برعهده داشتند. این پژوهش طی سه مرحله انجام پذیرفت که طی مرحله اوّل، گروه آزمایش موضوع مقاله و دوره ی آموزشی، شامل مقدمه ای بر خودارزیابی و راهنمای خودارزیابی را دریافت نمود؛ درحالی که گروه گواه فقط موضوع مقاله را دریافت کرد. در مرحله ی دوّم، پس از سه جلسه بحث و گفتگو با گروه آزمایش از آنها خواسته شد تا مقاله ی خود را بر اساس راهنمای خودارزیابی سنجیده و ارائه نماید، در حالی که گروه دیگر تنها موظّف به ارائه ی مقاله ی خود بود. در مرحله ی آخر، علاوه بر ارائه موادّ آموزش خودارزیابی به گروه گواه، پرسشنامه ای نیز بین اعضای هر دو گروه توزیع گردید تا درکی از بینش آنها از شرکت در این مطالعه حاصل گردد. نتایج حاصل از بررسی داده ها حاکی از این امر است که گروه آزمایش بهتر از گروه گواه عمل نموده است. همچنین، برخی از علل مربوط به تمایزات و شباهت های مربوط به ارزیابی فراگیران و معلّمان شناسایی گردید. ضریب همبستگی مطلوبی نیز بین میانگین ارزیابی نهایی ارزیاب ها و خودارزیابی آزمودنی ها بدست آمد. مشاهده گردید که بر اساس ارزیابی نهایی ارزیاب ها علی رغم اینکه جنسیت تأثیری در نمره نهایی آزمودنی ها نداشته است، به طور کلّی آزمودنی های زن تخمینی پایین تر و آزمودنی های مرد تخمینی بالاتر از نمره نهایی خود ارائه دادند. یافته های این بررسی می تواند گواهی بر اثربخشی خودارزیابی بر مهارت نوشتن به شمار آمده و فصلی دیگر برای حضور معلّمان و فراگیران در فرایند یادگیری و ارزیابی قلمداد گردد.