نام پژوهشگر: محمد رضا کلباسی
شیرین جمشیدی محمد رضا کلباسی
تنوع ژنتیکی و وراثت پذیری نشانگر های rapd در ماهیان کپور علفخوار (ctenopharyngodon idella)،کپور سرگنده نر (hypophtalmichthys nobilis) و نسل f1 حاصل از هیبریداسیون آنها مورد مطالعه قرار گرفت .بررسی نتایج نهائی حاصل از 86 باند تولید شده مبین آن است که در تمامی باند های حاصل از rapd ، الگوی والدین در پروفایل های نسل f1دیده شده که نشان دهنده نفوذ بالا و طبیعت غالب نشانگر های مذکور می باشد. میزان تفاوت جزئی چند شکلی های نشانگر های مورد استفاده که در نسل f1 با والدین دیده شده است؛ نشان می دهد که برخی لوکوس های والدین هتروزیگوس می باشند که موجب تفاوت کم در هیبرید حاصل از دو جنس میگردد. میزان فاصله ژنتیکی برای دو گونه کپور علفخوار و سرگنده طبق فرمول nei ، 3/0 وبرای هیبرید تری پلوئید .....
صمد رحیم نژاد ناصر آق
در این تحقیق تاثیر لاکتوفرین جیره بر پارامترهای رشد، پاسخ ایمنی غیراختصاصی و برخی پارامترهای بیوشیمیایی خون ماهی قزل آلای رنگین کمان مورد بررسی قرار گرفت. بدین منظور ماهیان قزل آلای رنگین کمان با میانگین وزنی 5 ±40 گرم به مدت هشت هفته با غذای شاهد بدون لاکتوفرین و چهار تیمار غذایی حاوی 50، 100، 200 و 400 میلی گرم لاکتوفرین در کیلوگرم غذا تغذیه شدند. بیومتری ماهیان جهت بررسی پارامترهای رشد در هر دو هفته صورت گرفت. در پایان دوره تغذیه ای نمونه گیری خونی از ورید ساقه دمی ماهیان با استفاده از سرنگ غیرهپارینه صورت گرفت. نمونه های سرم جهت بررسی تاثیر لاکتوفرین بر پارامترهای ایمنی غیراختصاصی هومورال شامل فعالیت همولیتیک کمپلمان، سطوح پراکسیداز، لیزوزیم و آنتی پروتئاز و همچنین پارامترهای بیوشیمیایی شامل میزان آهن و پروتئین کل مورد آنالیز قرار گرفت. نتایج بدست آمده نشان داد که لاکتوفرین جیره تاثیر معنی داری بر رشد ندارد. نتایج حاصل از اندازه گیری شاخص های ایمنی افزایش معنی دار لیزوزیم سرم را در تیمارهای 100 و 200 میلی گرم نشان داد. میزان پراکسیداز سرم در تیمار 200 میلی گرم و سطوح آنتی پروتئاز نیز در گروه های تغذیه شده با 100، 200 و 400 میلی گرم لاکتوفرین افزایش معنی داری را نسبت به گروه شاهد نشان دادند. اما اختلاف معنی داری بین تیمارها از نظر میزان فعالیت همولیتیک کمپلمان مشاهده نگردید. پایین ترین میزان آهن سرم در تیمار 100 میلی گرم مشاهده شد اما اختلافات مشاهده شده معنی دار نبود. میزان پروتئین کل سرم با افزایش دوز لاکتوفرین افزایش یافته و اختلاف معنی داری بین تیمارهای 200 و 400 میلی-گرم با گروه شاهد مشاهده گردید. نتایج حاصل از این تحقیق نشان داد که افزودن لاکتوفرین به جیره در سطح 200 میلی گرم در کیلوگرم غذا اثرات مثبت معنی داری بر پارامترهای ایمنی غیراختصاصی و نیز میزان پروتئین کل سرم ماهی قزل آلای رنگین کمان دارد.
محمد صادق آراملی محمد رضا کلباسی
در این تحقیق مقایسه ترکیبات پلاسمای سمینال با پلاسمای خون و نیز ارتباط فیزیولوژیک آنها با برخی از شاخصهای اسپرم شناختی شامل مدت زمان تحرک، اسپرماتوکریت و تراکم اسپرم در تاس ماهی ایرانی (acipenser persicus) مورد مطالعه قرار گرفت. در این خصوص تعداد 17 قطعه مولد نر (طول کل 47/5±38/134 سانتی متر و وزن کل 57/0±81/15 کیلوگرم) پس از انتقال به مرکز تکثیر و پرورش شهید رجایی ساری به منظور القای رسیدگی جنسی مورد تزریق هورمون سنتتیک lhrh-a2 (با دوز 5 میکروگرم) قرار گرفتند، پس از 12 ساعت به صورت همزمان نمونه اسپرم و خون از مولدین مذکور جمع آوری گردید. نتایج مطالعه پلاسمای سمینال نشان داد که به ترتیب سدیم ، کلر و پتاسیم یونهای غالب بوده و تنها یون پتاسیم همبستگی مثبت و معنی داری را با مدت زمان تحرک (563/0 =r و 5 0/0>p ) ، تراکم اسپرم (591/0 =r و 5 0/0>p ) و اسپرماتوکریت (496/0 =r و 5 0/0>p ) نشان داد و در سایر پارامترها همبستگی معنی داری دیده نشد. از بین ترکیبات پلاسمای خون نیز همبستگی مثبتی بین مدت زمان تحرک با هورمون پروژسترون (791/0 =r و 1 0/0>p ) و پروتئین تام (470/0 =r و 5 0/0>p ) و نیز اسپرماتوکریت با پروتئین تام (520/0 =r و 5 0/0>p ) مشاهده شد، در واقع مطالعه حاضر نشان داد که هورمون پروژسترون و پروتئین تام پلاسمای خون می توانند به عنوان شاخصهای کلیدی در تعیین رسیدگی جنسی مولدین نر باشند. از طرفی مقایسه ترکیبات یونی ، آلی و نیز اسمولالیته در پلاسمای سمینال و خون اختلاف معنی داری را نشان داد (05/0>p ) که به غیر از یون پتاسیم مقدار سایر پارامترها در پلاسمای خون بیشتر از پلاسمای سمینال بود. همچنین نتایج این مطالعه نشان داد که پارامترهای مورد سنجش در بین مولدین مختلف نیز دارای اختلاف معنی داری هستند (05/0>p ).
رضا لرستانی محمد رضا کلباسی
هدف اصلی تحقیق حاضر، بررسی شاخص های کیفی اسپرم ماهی بنی، با تزریق صفاقی هورمونlhrha2 (دوزهای 5/2، 5 و 10 میکروگرم به ازاء کیلوگرم وزن بدن) و آنتی دوپامین متوکلروپرامید (5/2 میلی گرم metدر هر میلی لیتر)، در فاصله زمانی 8، 12 و 16 ساعت پس از هورمونوتراپی در مقایسه با عصاره غده هیپوفیز (دوز 2 میلی گرم به ازاء کیلوگرم وزن بدن) بعنوان گروه شاهد بود. همچنین سطح سدیم، پتاسیم، کلسیم، نسبت سدیم به پتاسیم، آلکالین فسفاتاز، گلوکز، تری گلیسرید و فشار اسمزی پلاسمای منی و خون در تیمارها سنجش شد. بعلاوه، سطوح بهینه یون های سدیم، کلسیم، پتاسیم، ساکاروز و فشار اسمزی در محلول های فعال کننده برای افزایش دوره تحرک اسپرماتوزوآی ماهی بنی barbus sharpeyi مشخص شد. همچنین برخی از شاخص های کیفی اسپرم ماهی بنی از قبیل سرعت قوس دار، سرعت خطی، حرکت جانبی سر اسپرماتوزوئید، درصد حرکت خطی، درصد تحرک، مسیر حرکت اسپرماتوزوآ، درصد اسپرماتوزوئید های نوع a، b و c، توسط نرم افزار image j بعنوان نرم افزار سازگار شده برای آنالیز اسپرم ماهیان، در محلول های فعال کننده 1 (45 میلی مول نمک، 5 میلی مول کلرید پتاسیم، 30 میلی مول تریس، فشار اسمزی 3/2±188 میلی اسمول بر کیلوگرم) و 2 (50 میلی مول نمک، 30 میلی مول کلرید پتاسیم، 30 میلی مول تریس، فشار اسمزی 7/1±189 میلی اسمول بر کیلوگرم) و همچنین میزان لقاح، تفریخ و درصد بدشکلی در محلول های فعال کننده مورد بررسی قرار گرفت. همچنین ساختار اسپرماتوزوآ توسط میکروسکوپ الکترونی عبوری بررسی شد. نتایج نشان داد که بالاترین کیفیت اسپرم در ماهی بنی را می توان به ترتیب در 8، 12 و 16 ساعت پس از القاء هورمونی، با بکارگیری هورمونlhrha2 (دوز 10 میکروگرم به ازاء کیلوگرم وزن بدن + 5/2 میلی گرم در هر میلی لیتر متوکلروپرامید)، lhrha2 (دوز 5 میکروگرم به ازاء کیلوگرم وزن بدن + 5/2 میلی گرم در هر میلی لیتر متوکلروپرامید) وlhrha2 (دوز 5 میکروگرم به ازاء کیلوگرم وزن بدن) استحصال نمود. آنالیز بیوشیمیایی پلاسمای منی و خون نشان داد که برخی از پارامترهای مورد مطالعه تحت تاثیر تیمارهای متفاوت هورمونی قرار گرفتند. نتایج نشان داد که غلظت های 100 میلی مول در لیتر یون سدیم، 50 میلی مول در لیتر یون پتاسیم و 5/2 میلی مول در لیتر یون کلسیم، شرایط بهینه را جهت تداوم دوره حرکتی اسپرماتوزوآ ایجاد نموده است. همچنین مناسبترین سطح فشار اسمزی محلول های فعال کننده اسپرم ماهی بنی، میزان 4/3±179 میلی اسمول بر کیلوگرم بود. نتایج نشان داد که فعال کننده های نمکی 1 و 2 دارای تاثیر مثبت و معنی داری (05/0 ?p) بر افزایش زمان تحرک، سرعت قوس دار و سرعت خطی اسپرماتوزوئید های ماهی بنی بوده که نتیجه آن افزایش کارایی تکثیر این گونه در جنوب ایران بوده است. بررسی اسپرماتوزوآی ماهی بنی توسط میکروسکوپ الکترونی عبوری نشان داد که قسمت سر سلولهای اسپرماتوزوآ تا حدودی گرد بوده و ناحیه تاژک نسبت به دیگر گونه های کپور ماهیان طویل تر است. بعلاوه طول و عرض سر و طول تاژک اسپرماتوزوئید های ماهی بنی به ترتیب معادل 15/0±58/3، 25/0±21/4 و 62/3±99/63 میکرومتر می باشد. بعنوان نتیجه گیری کلی می توان عنوان نمود که بالاترین کیفیت اسپرم در ماهی بنی را می توان به ترتیب در 8، 12 و 16 ساعت پس از القاء هورمونی، با بکارگیری هورمونlhrha2 (دوز 10 میکروگرم به ازاء کیلوگرم وزن بدن + متوکلروپرامید)، lhrha2 (دوز 5 میکروگرم به ازاء کیلوگرم وزن بدن + متوکلروپرامید) وlhrha2 (دوز 5 میکروگرم به ازاء کیلوگرم وزن بدن) استحصال نمود.
شیرین جمشیدی محمد رضا کلباسی
از آنجا که افزایش مواد آلاینده شبه استروژنی در اکوسیستم های آبی می تواند تاثیرات متفاوتی در ماهی، دیگر موجودات آبزی و بطور غیرمستقیم روی زندگی انسان داشته باشد؛ هدف از انجام این تحقیق با توجه به حضوراینگونه مواد در دریای خزر، بررسی تاثیر غلظتهای متفاوت ماده شبه استروژنی 4-نونیل فنل بر میزان تغییرات پروتئین ویتلوژنین و بیان ژن های ویتلوژنین و زونا پلوسیدا 3.1 در تاسماهی ایرانی نابالغ، بوده است. در این خصوص 3 غلظت متفاوت 4-نونیل فنل (1، 10 و100 میلی گرم بر کیلوگرم وزن ماهی) بصورت داخل صفاقی به 36 قطعه تاسماهی جوان ایرانی (با میانگین وزن 300 گرم) تزریق و به عنوان گروه شاهد از 17 بتا استرادیول (5 میلی گرم بر کیلو گرم وزن ماهی) استفاده شد. تزریقات مذکور در روزهای یکم، هفتم و چهاردهم تکرار شد و 72 ساعت پس از آخرین تزریق، نمونه های لازم از خون و کبد تهیه گردید. پس از استخراج rna کبد و سنتز cdna از آن، تغییرات بیان ژنهای ویتلوژنین و زونا پلوسیدا3.1 در مقایسه با ژنهای بتا اکتین و18s rrna به عنوان ژنهای کنترل داخلی مورد ارزیابی قرار گرفت. همچنین برای بررسی تغییرات پروتئین ویتلوژنین در پلاسمای خون، پلاسمای ماهیان تیمار شده پس از تولید آنتی بادی پلی کلونال از لیپوویتلین تخمک ماهیان بالغ به روش elisa، ارزیابی شد و به منظور شناسایی ساختار مولکولی ژن ویتلوژنین، کلونینگ و توالی یابی ژن مذکور نیز انجام پذیرفت. نتایج تحقیق موید آن است که بیان ژنهایvtg و zp3.1 در تبعیت از میزان غلظت نونیل فنل به صورت معنی داری در ماهیان تحت تیمار در مقایسه با گروه شاهد افزایش یافته است که میزان این افزایش حد واسط گروه کنترل منفی و گروه کنترل مثبت بوده است. همچنین نتایج بررسی مقادیر پروتئین vtg پلاسما خون نشان داد که نونیل فنل علاوه بر تحت تاثیرقرار دادن بیان mrna در بافت کبد توانسته است که تولید پروتئین vtg را در سرم خون ماهیان نابالغ نیز افزایش دهد. با جدا سازی قطعه 659 بازی از vtg نشان داده شدکه 220 اسید آمینه آن تشابه بالایی را با دیگر تاسماهیان دارا می باشد و توالی بدست آمده از ژن مذکور در بانک ژنی ncbi مورد ثبت قرار گرفت. از دیگر نتایج شایان توجه این تحقیق آن بود که ژن کنترل داخلی بتا اکتین در این ماهی بر خلاف انتظار تحت تاثیر نونیل فنل قرار گرفته و میزان آن بصورت معنی داری کاهش پیدا نمود؛ بعلاوه تغییرات میزان بیان ژن vtg در ماهیان نر مورد مطالعه افزایش معنی داری را در مقایسه با ماهیان ماده نشان داد. در جمعبندی نهایی می توان اظهار نمود که مواجهه تاسماهی ایرانی با ماده نونیل فنل منجر به تغییر نابهنگام پروفایل ژنی و پروتئینی در این ماهی گردیده که ممکن است در آینده در فرآیند بلوغ نهایی، تکامل اندام جنسی، بروز رفتارهای تولید مثلی و مهاجرت به رودخانه تاثیرات منفی داشته باشد. لذا با توجه به گزارش ورود این ماده در آبهای دریای خزر لازم است تا تدابیر لازم جهت حفاظت ماهیان در برابر اینگونه مواد بعمل آید.
کاوه خسرویانی مجید صادقی زاده
ماهی آزاد دریای خزر (salmo trutta caspius) یکی از گونه های بومی دریای خزر می باشد که از نظر زیست محیطی بسیار مورد توجه بوده و حفاظت و بازسازی ذخایر مبتنی بر حفظ تنوع ژنتیکی آن اهمیت بالایی دارد. خصوصیات ویژه این گونه چون بازارپسندی و کیفیت بالای گوشت تمایل به تکثیر و پرورش این گونه در بخش آبزی پروری کشور ایران را افزایش داده و لاروهای بدست آمده از نسل f1 این ماهی در استان هایی چون مازندران، تهران، زنجان و گیلان در حال پرورش می باشند. در این تحقیق قرابت ژنتیکی مولدین پرورشی شده نسل پایه و نسل f1 بدست آمده از آنها، با ذخیره وحشی ماهی آزاد دریای خزر از منظر ژنوم عملکردی mhc مورد آزمون قرار گرفت. به این منظور واریانس ژنتیکی دومین اگزون ژن های mhc کلاس ii? (daa) و ii? (dab) با استفاده از روش sscp و توالی یابی، در جمعیت های پرورشی لفور، نسل f1 لفور، تنکابن، نسل f1 تنکابن و جمعیت وحشی (به نام قراردادی کلاردشت)؛ هر جمعیت حداقل 30 نمونه، مورد آنالیز قرار گرفت. نتایج تحقیق نشان می دهد ژنوم mhc در ماهی آزاد دریای خزر دارای چندشکلی بالایی بوده و جایگاه های daa و dab به ترتیب واجد 15 و 12 الل می باشند، که جمعیت وحشی کلاردشت دارای بیشترین و جمعیت پرورشی تنکابن و نسل f1 آن کمترین غنای اللی را دارند. به طور کلی در جمعیت های پرورشی و وحشی ماهی آزاد دریای خزر الل های daa*03، daa*10 و dab*11 این ژنوم بیشترین فراوانی را داشته و از جمعیت وحشی به نسل f1 حاصل از مولدین پرورشی، از غنای اللی کاسته شده و از 27 الل شناسایی شده، در جمعیت پرورشی لفور کاهش ذخیره ژنی، از 6 الل به 9 الل در نسل f1 رسیده و در جمعیت پرورشی تنکابن از 11 الل به 13 الل رسیده است. هتروزیگوتی مشاهده شده (ho) جمعیت های پرورشی لفور، نسل f1 لفور، تنکابن، نسل f1 تنکابن و وحشی کلاردشت به ترتیب برابر 60/0، 66/0، 70/0، 63/0 و 73/0 بوده و هتروزیگوتی مورد انتظار اصلاح شده (uhe) این جمعیت ها به ترتیب برابر 79/0، 82/0، 81/0، 78/0 و 82/0 می باشد. شاخص فاصله ژنتیکی درونی (f) این جمعیت ها به ترتیب برابر 23/0، 17/0، 12/0، 17/0 و 10/0 می باشد. شاخص فاصله بین جمعیتی (fst) ذخیره وحشی کلاردشت نسبت به جمعیت های پرورشی لفور، نسل f1 لفور، تنکابن و نسل f1 تنکابن به ترتیب برابر 007/0، 011/0، 009/0 و 016/0 و بین جمعیت های پرورشی لفور و تنکابن نسبت به نسل f1 آنها برابر 096/0 و 037/0 می باشد. توالی نوکلئوتیدی الل های جایگاه daa و dab به ترتیب دارای تنوع نوکلئوتیدی 062/0 و 012/0 ، فاصله غیرهمسان بین اللی (dn) 075/0 و 013/0 و dn/ds برابر 9/1 و 3/1 می باشند. با توجه به افزایش فاصله ژنتیکی جمعیت های پرورشی از ذخیره وحشی ماهی آزاد دریای خزر، از بچه ماهیان تکثیر شده در مزارع پرورشی برای بازسازی ذخایر این گونه نباید استفاده شود و برای جلوگیری از افزایش درون آمیزی و کم شدن غنای ژن های عملکردی مهم مانند ژنوم mhc در جمعیت های پرورشی، می-توان از شناسنامه ژنتیکی در این جمعیت ها استفاده و تکثیر این مولدین طی لقاح مخلوط اسپرم و تخمک بهینه شود.
محمد جواد زرین مهر محمد رضا کلباسی
تکثیر ¬و ¬پرورش ماهیان زینتی با ارزش بالای اقتصادی نقش مهمی در صنعت آبزی¬پروری داشته و هرگونه اهمال در پیشگیری و کنترل بیماری¬های باکتریایی می¬تواند ضررهای جبران ناپذیری به این صنعت وارد نماید. با توجه به اثرات منفی استفاده از انواع داروها و مواد شیمیایی در پژوهش حاضر کاربرد و اثرات استفاده از فیلترهای حاوی نانوذرات نقره بر¬روی بسترهای زئولیت و سیلیس در کنترل ناشی از باکتری aeromonas hydrophila در طی دوره 28 روزه نگهداری ماهی گورخری) danio rerio) در آکواریوم مورد ارزیابی قرار گرفت. ابتدا سطوح بسترهای سیلیس و زئولیت توسط 3-آمینوپروپیل تری اتوکسی سیلان (3-aptes) آمین¬دار گردید و سپس به روش کاهش شیمیایی (توسط سدیم بورو هیدرات) نانوذرات نقره برروی بسترها پوشش داده شد و ساختار نانوذرات سنتز شده به روش های sem، xrd، xrf و ftir ارزیابی شد. سپس بسترهای مذکور همراه و بدون جاذب¬های زئولیت و کربن فعال در فیلترهای تصفیه آب قرار داده شد تا توان ضدباکتریایی آن¬ها علیه باکتری a. hydrophia ارزیابی گردد. همچنین میزان رهایش ترکیبات نقره در آب از فیلترها و کارایی جاذب¬های مذکور در جذب ترکیبات نقره بررسی شد. بعلاوه تاثیرات فیلترهای مذکور از طریق تعیین میزان بازماندگی و تجمع زیستی و آسیب شناسی بافت¬های آبشش و روده مورد مطالعه قرار گرفت. نتایج تحقیق موید آن است که استفاده از عامل آمینی باعث اتصال متراکم¬تر نانوذرات نقره برروی بستر سیلیسی گردید و میزان رهایش را کاهش داد. این امر در خصوص بستر زئولیت نیز اگرچه اتصال متراکم¬تری را به همراه داشت ولی تاثیری بر میزان رهایش از زئولیت نداشت. فیلترهای حاوی زئولیت و سیلیس پوشش یافته با نانوذرات به ترتیب موجب کاهش 62/71 و 87/10 درصدی تراکم بار باکتریایی در آکواریوم بدون حضور ماهی گردیدند، که این امر حاکی از کارایی بالاتر زئولیت در مقایسه با سیلیس می¬باشد، اما جاذب¬های مختلف زئولیت و کربن فعال تاثیری بر جذب ترکیبات نقره در مقایسه با گروه شاهد نداشتند. اثرات فیلتر بهینه بر ماهیان گورخری در مراحل انجام آزمایش نشان داد، که این فیلترها تاثیری بر تلفات ماهیان نداشته ولی موجب افزایش 8/2 برابری تجمع زیستی ترکیبات نقره در بافت¬های ماهیان مذکور شد. اما نتایج آسیب شناسی بافت های روده و آبشش موید آن است که تجمع ترکیبات نقره تاثیر معنی داری بر ایجاد صدمات بافتی نداشته، که موید تاثیر مثبت فیلترهای مورد استفاده می باشد. در جمع بندی نهایی می توان اظهار نمود که استفاده از فیلتر حاوی زئولیت اصلاح شده (توسط 3-aptes) و پوشش یافته با نانوذرات نقره (به میزان 1% اسمی) در سیستم آکواریوم پرورش ماهی گورخری نتایج موثری در کنترل سپتی سمی آئروموناسی داشته و با انجام ارزیابی¬های دقیق تر و تکمیلی می¬توان در آینده از این گونه فیلترها در صنعت تکثیر و پرورش ماهیان زینتی استفاده نمود.