نام پژوهشگر: مجتبی خلیفه

بررسی وضعیت شیعه امامیه در خراسان طی قرون پنجم و ششم هجری
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه بیرجند 1389
  راضیه سیروسی القار   محمد حسن الهی زاده

سابقه تشیع در خراسان به قرون نخست هجری بر می گردد. ورود امام رضا (ع) به خراسان، از مهم ترین عوامل گسترش تشیع در این خطه محسوب می شود. بعد از شهادت امام، عالمان بسیاری از مناطق مختلف جهان اسلام به مشهد طوس مهاجرت کرده و در جوار مرقد حضرت، به بحث و فحص پیرامون مباحث شیعی پرداختند که از جمله نتایج آن، ظهور عالمان و دانشمندان برجسته ای نظیر طبرسی و طوسی بود که تاکنون تألیفات ثمربخش آن ها راهگشای مطالعات شیعی بوده است. از دیگر آثار حضور امام رضا(ع) در خراسان، مهاجرت سادات (علویان و منسوبان به پیامبر(ص) ) به این سرزمین بود که بعد از شهادت آن حضرت نیز ادامه یافت. در مناطقی که جماعتی از سادات سکونت داشتند، نقبا به بررسی امور آن ها می پرداختند و با بهره گیری از نفوذ اجتماعی و جایگاه مهم خویش، از طریق ترویج مودت اهل بیت، زمینه ساز گسترش تشیع در خراسان شدند. مراسم و مواسم شیعی نیز که بازتاب گسترده ای در فرهنگ و ادبیات مسلمانان داشته، در گسترش فرهنگ شیعی نقش بارزی ایفا نموده است. قرون پنجم و ششم هجری در خراسان، مقارن با حکومت های سنی مذهب غزنوی، سلجوقی، و خوارزمشاهی بوده است، اما با وجود سیاست های ضد شیعی آن ها، شیعیان امامی توانستند با در پیش گرفتن سیاست میانه روی و اعتدال، تقیه و نگارش تألیفاتی در فقه، کلام و اعتقادات شیعی در دوران تسلط حکومت های سنی در حفظ و اعتلای شیعه امامیه بکوشند، به خصوص که فعالیت اسماعیلیان تندرو در خراسان مانع از توجه سلاطین به شیعیان امامی می گردید. به علاوه، وجود مرقد امام رضا(ع) که از اقتدار معنوی خاصی در جامعه اسلامی برخوردار بود، کانون توجه سلاطین سنی مذهب شده بود. در رساله حاضر، نقش عوامل گوناگون عالمان شیعی، فعالیت نقبا، مراسم شیعی و تحولات سیاسی که همه به نوعی بازتاب ورود امام رضا(ع) به خراسان بود، در حفظ و اعتلای شیعه امامیه مورد بررسی قرار گرفته است.

آل کرت ومناسبات قدرت در شرق ایران
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه بیرجند 1389
  عبداتریوف نصیری جوزقانی   مجتبی خلیفه

در این نوشتار سعی بر این شده است که به بررسی دلایل تداوم حاکمیت ملوک کُرت در شرق ایران با مرکزیت هرات، ارزیابی میزان استقلال سیاسی ملوک کُرت در مناسبات قدرت در شرق ایران و روشن نمودن نقش ملوک کُرت در حفظ هویت فرهنگی و ملی ایران در دوره ی پس از حملات مغول تا روی کار آمدن تیموریان پرداخته شود. نتایجی که پس از انجام پژوهش به دست آمد به شرح زیر می باشد: ملوک کُرت که به علت انتساب به قریه کُورت در هرات به این نام مشهور شدند، در شرق ایران حدود یک و نیم سده حاکمیّت داشتند. آنان از لحاظ داخلی استقلال داشتند امّا در تکاپوهای سیاسی خود در شرق ایران معمولاً تابع سیاست های مغولان و ایلخانان بودند، هرچند در بیشتر مواقع در صدد استفاده از موقعیت ها و شرایط مساعد جهت حصول استقلال از آنان بودند. ملوک کُرت با پذیرش تابعیت مغولان موفق شدند ضمن حفظ قلمرو خود از آثار مخرب حمله ی مغول، آینده ی سیاسی خود در تحت تابعیت مغولان را تأمین کنند و سرانجام بعد از سقوط ایلخانان به استقلال کامل دست یابند. آن چه در درجه ی نخست عامل اصلی تداوم حاکمیت ملوک کُرت به عنوان قدرت برتر در شرق ایران در دوره ی تسلط مغولان بر ایران شد، پذیرش تابعیت مغولان توسط ملوک کُرت و نیاز مبرم ایلخانان به آنان بود؛ زیرا ملوک کُرت به عنوان عامل بازدارنده ی حملات الوس جغتای ( که از نسل چنگیز بودند و ادعای حاکمیت بر سراسر متصرفات او را داشتند ) و سایر قدرت های شرق ایران به قلمروی ایلخانی عمل می کردند و هم چنین در تعدیل قدرت شاهزادگان مغولی ساکن در خراسان و سایر قدرت های منطقه نقش محوری داشتند. اگرچه ایلخانان برای گوشمالی ملوک کُرت و تثبیت حاکمیتشان به شرق ایران لشکرکشی هایی داشتند و به محاصره ی هرات پرداختند امّا هیچ گاه درصدد از بین بردن ملوک کُرت بر نیامدند. در کنار این می توان از استحکامات دفاعی ملوک کُرت نام برد. هم چنین دیوانسالاری آنان به عنوان عوامل تداوم این حکومت در شرق ایران، امّا تمامی این موارد در قبال حمایت های فقها، مشایخ و پایگاه های مذهبی جامعه ی ملوک کُرت از آنان، بخصوص حوزه علمیه مزار شیخ الاسلام احمد جام و مشایخ آن در درجه ی دوم اهمیّت قرار می گیرند. این مراکز به عنوان مراکز و منابع اصلی مشروعیّت بخشی و مقبولیت بخشی به حاکمیت ملوک کُرت در جامعه بودند. دیوانسالاری و سیاست خارجی ملوک کُرت توسط این مراکز جهت داده می شد. اداره کنندگان اصلی دیوانسالاری ملوک کُرت و هم چنین فرستادگان و نمایندگان سیاسی آنان به دربار ایلخانان و سایر قدرت های شرق ایران از میان علمای مذهبی این مراکز برگزیده می شدند. در طی این پژوهش این فرضیه که عامل تداوم حکومت ملوک کُرت نقش آنان به عنوان عامل بازدارنده ی حملات الوس جغتای و تعدیل قدرت شاهزادگان مغولی در شرق ایران، اثبات شد امّا نه به عنوان عامل اصلی، بلکه در کنار نقش مشروعیت بخشی و مقبولیت بخشی مراکز قدرتمند مذهبی قلمرو ملوک کُرت به عنوان عامل اصلی، موارد مطرح شده در فرضیه عوامل مکمل می باشند. چنان که این موضوع خودش را در جریان حمله ی تیمور به قلمرو ملوک کُرت و در پی آن سقوط آنان نشان داد. زمانی که در پی سیاست های نامناسب ملک حسین و پس از وی پسرش ملک غیاث الدین پیرعلی باعث شد تا حمایت مشایخ جام را از دست بدهند و با از دست دادن حمایت یکی از منابع مهم مشروعیت بخشی خود، سقوط حاکمیت ملوک کُرت را تسریع نمود. ملوک کُرت ایرانی بودند و زبان رسمی دربارشان فارسی بود. با حمایت ملوک کُرت از ادیبان، شعرا و علما و هم چنین هنرمندان و صنعتگران و کشاورزان زمینه ی شکوفایی فرهنگی و اقتصادی هرات و به دنبال آن قلمروشان را فراهم نمودند. در پی این موارد زمینه ی رفاه نسبی و رونق زندگی اجتماعی در قلمرو ملوک کُرت پس از حملات خانمان سوز و ویرانگر مغول ایجاد شد. کشاورزی و صنعت شکوفا شد. آن چه در دوره ی تیموریان مشهور به « مکتب هرات » می باشد پایه های آن در تحت حمایت ملوک کُرت طی یک نهضت علمی، ادبی، فرهنگی و اقتصادی طی حدود یک و نیم سده شکل گرفته بود. متأسفانه مورخین عصر تیموری که تحت حمایت و نظارت حاکمیت تیموریان تاریخ نوشته اند، توجهی عمداً یا سهواً به پیشرفت ها و دستاوردهای مهم حکومت ملوک کُرت ننمودند. این مطلبی است که محققین معاصر نیز به آن توجهی نکرده اند. ملوک کُرت به غدر و فریب کاری در تاریخ منسوبند. این تا حدی از آثار تبلیغات سوئی است که در جوّ سیاسی مخالف ملوک کرت یعنی دوره ی تیموریان شکل گرفته که خواستند حاکمیت خود بر قلمرو ملوک کُرت و عمل خود در از بین بردن حاکمیت ملوک کُرت توجیه نمایند. طی حاکمیت ملوک کُرت آثار مهمی در زمینه ی ادبیات شکل گرفت که امروزه نیز جزو آثارماندگار در ادب فارسی است. تاریخ نامه ی هرات اثر سیفی هروی هرچند با هدف تاریخ نگارانه تألیف شده امّا در عین حال یکی از آثار ماندگار و جاودان در عرصه ی نثر فارسی در قرن هشتم هجری است. هم چنین دو مثنوی منظوم کُرت نامه سروده ی ربیعی و سام نامه سروده ی سیفی هروی از آثار منظوم ادب فارسی بودند هرچند امروزه مفقود هستند امّا ابیاتی از آن ها توسط سیفی هروی متناسب با موضوع در تاریخ نامه هرات ثبت شده است. ملوک کُرت با حمایت خود از متصدیان فرهنگی عصر خویش موفق شدند از فرهنگ و هویت ملی ایران در دوره ی تسلط مغولان و ایلخانان بر ایران با مرکزیت هرات پاسبانی کنند. هرات سنگر امنی برای فرهنگ و تمدن ایرانی در دوره ی ملوک کُرت شد و علما و فضلا برای یافتن مأمنی سرانجام راهی هرات می شدند. تحت حمایت ملوک کُرت مجموعه ی عظیمی از آثار فرهنگی و تمدنی در ایران اسلامی پس از حملات مغول تا روی کار آمدن تیموریان شکل گرفته که تاکنون آثار آن باقی است.

تحولات سیاسی , اجتماعی و فرهنگی تربت حیدریه در یک قرن اخیر
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه بیرجند 1389
  سمیه نعمتی   سیدحسین رییس السادات

چکیده سرزمین پهناور خراسان در طول تاریخ، شاهد حوادث تلخ و شیرین فراوانی بوده و تربت حیدریه به عنوان بخشی از این سرزمین وسیع، جایگاه مهمی در این حوادث تاریخی داشته است. اهمیت تربت حیدریه از نظر جغرافیایی و قرار گرفتن این شهر، در مسیر هرات، نیشابور خواه ناخواه این منطقه را درگیر حوادث و رخدادهای سیاسی و اجتماعی نموده است. حضور ایل قرایی و همچنین طوایف بلوچ در این منطقه و نقش آنها در تحولات سیاسی، اجتماعی این شهر، حائز اهمیت است. اگر چه تربت حیدریه در انقلاب مشروطه ایران نقش چندان مهمی نداشت، اما حمایت علما و بزرگان تربت از مشروطه قابل تحسین می باشد. با آغاز جنگ جهانی اول، تربت حیدریه اهمیت زیادی برای دولت های روس و انگلیس پیدا کرد، به طوری که آنها اقدام به تأسیس کنسول گری در این شهر کردند. مسائلی همچون کشف حجاب، حضور مجدد بیگانگان در کشور و بروز برخی قیام ها در خراسان که تا حدودی در ارتباط با روی کار آمدن پهلوی اول بود، در تربت حیدریه نیز حوادث و رخدادهایی را رقم زد. در دوره پهلوی دوم، سرگرد بلوچ قرایی با برنامه ریزی و همدستی افراد دیگری از تربت حیدریه نسبت به قتل سرهنگ افشار طوس اقدام نمود، اما توده مردم تربت حیدریه که در راستای برنامه های مصدق و آیت الله کاشانی، نظر روشن و مثبتی داشتند، در هنگام ملی شدن صنعت نفت و قیام سی تیر1331 با برپایی تظاهرات، از برنامه دولت ملی حمایت شایانی به عمل آوردند. بارزترین حادثه تاریخی این شهر در یک صد سال اخیر، اتحاد اقشار مختلف مردم در مبارزه با رژیم پهلوی و پیشگامی تربت حیدریه در پیروزی انقلاب اسلامی می باشد. علاوه بر مسائل سیاسی، مسائل فرهنگی و اجتماعی تربت حیدریه نیز درخور توجه می باشد. تأسیس مدارس جدید در اواخر دوره قاجار و گسترش آن در دوره پهلوی و نیز، تأسیس دانشگاه های مختلف در دوران پس از انقلاب و فعالیت های مستمر جمعیت شیر و خورشید و هلال احمر تربت حیدریه که از حمایت و تشویق دولتمردان کشور نیز برخوردار بود، از مشخصه های فرهنگی و اجتماعی تربت حیدریه در طول یکصد سال اخیر می باشد.

تحلیل سیاسی-تاریخی عملکرد والیان عباسی در طبرستان
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه بیرجند 1390
  مظفر علی دادی گراوند   محمد حسن الهی زاده

چکیده: این رساله بر آن است تا عملکرد سیاسی- تاریخی والیان عباسی در طبرستان مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرد.اکثر فرماندهان عرب از همان آغاز فتح ایران به طبرستان راه یافتند اما نتوانستند مأموریت خود را به خوبی اجرا کنند و در ازای دریافت اندکی خراج با سلسله¬های محلی صلح کرده و بر می گشتند. دردوره عباسیان ، حدود759-758/141 است که نواحی جلگه ای طبرستان تسخیر می شودو والیان عباسی در آن جا مستقر می شوند؛ در حالی که نواحی کوهستانی همچنان در دست سلسله های محلی است. معمولأ بین والیان عباسی و سلسله های محلی رقابت و درگیری وجود داشته است. آن چه روشن است عباسیان تمایلی به وجود سلسله های محلی در طبرستان نداشته اند و اگر قدرت بر انداختن آن ها را داشتند مجبور به تحمل آنان در نواحی کوهستانی نمی شدند.سلسله های محلی نیز بارها در عمل با اتحاد همدیگر و مردم، با به راه انداختن شورش ها و قتل عام نفرت خود را از ظلم و ستم والیان عباسی نشان دادند. موقعیت جغرافیایی طبرستان به همراه سلسله های محلی،رفتار نامناسب والیان عباسی،حضور علویان در منطقه و تدین و عدالت خواهی آنان زمینه های ضعف والیان عباسی را فراهم کرد.در نهایت دعوت اهالی طبرستان از حسن بن زید علوی و پیروزی وی بر والیان عباسی، دوران تازه ای را در حیات سیاسی و مذهبی طبرستان ایجاد نمود بنابراین همین عملکرد نادرست آنان باعث سقوط آنان گردید. واژگان کلیدی: طبرستان، والیان عباسی، اسپهبدان، اسلام

بررسی اوضاع فرهنگی فارس در دوره سلغریان
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه بیرجند 1390
  علی باز زارع   مجتبی خلیفه

چکیده: دوره حکومت سلغریان (اتابکان فارس)درفارس تقریباً 140 سال به طول انجامید. این دوره با حمله مغول به ایران هم زمان بود. حمله ای که هم ویرانی شهر ها را در پی داشت و هم آسیب جدی به هویت و فرهنگ ایرانی واردکرد.در این بین معدودی از سلسله های محلی با تدبیر حکام خود توانستند از حمله مغولان جان سالم به در برند ونقش مهمی در حفظ هویت ایرانی،اسلامی ایفاکنند.یکی از این سلسله ها اتابکان فارس می باشدکه حمایت هایی را از شاعران و اهل علم و ادب انجام دادند.در پی آن حمایت ها دوره ای ازشکوفایی ورونق فرهنگی در فارس و مرکز آن شیراز پدید آمد و چهره های فرهنگی زیادی ظهور کردند. در این دوره شاعران ونویسندگان زیادی ظهور کردند. معروف ترین شاعر این دوره سعدی شیرازی است که دو کتاب معروف گلستان وبوستان را در این دوره نوشته وحتی تخلص خود را نیز از سعد بن ابوبکر،حاکم معروف سلغری، گرفته است. سلغریان هم چنین در فارس بناهایی مانند مدرسه، کاروانسرا، مسجد و آب انبار ایجاد کردند. از جمله آنها بقعه ی ابش خاتون، مقبره شاهچراغ و مسجداتابک(مسجدنو)می باشدکه بناهای آن با تغییراتی که در آن صورت گرفته تا به امروز باقی مانده است.حاکمان سلغری به ساخت بناهای مذهبی نیز توجه شایانی داشتند،بنابراین در دوره آنها تعداد زیادی مسجد ،زیارتگاه ورباط(بر سر قبر عرفا) ساخته شد. البته رونق علمی وفرهنگی فارس در این دوره تنها مربوط به حکام سلغری نیست، بلکه وزرایی مانند عمید الدین ابو نصر اسعد افزری ودیگران نیز در این رونق فرهنگی نقش به سزایی داشتند. امنیتی که اتابکان در فارس بوجود آوردندحتی باعث شد که نویسندگان و شاعرانی از دیگر مناطق ایران، ازجمله شمس قیس رازی، به فارس روی آوردند. سلغریان در مدت حکومت خود علاوه بر ایجاد امنیت در قلمرو تحت امرخود، در زمان اتابک ابوبکر جزایر کیش، بحرین و قطیف را نیز تصرف کردند که این امر باعث رونق تجاری واقتصادی ایالت فارس در دوره ی سلغریان شد. با این توصیف ها این نوشتار در پی بررسی وضعیت فرهنگی فارس در عهد زمامداران سلغری ونقش دولتمردان آنها در تحول فرهنگی فارس می باشد. واژگان کلیدی: فارس، سلغریان، فرهنگ فارس، ابنیه فارس، شعرای فارس.

بررسی وضعیت سیاسی- اجتماعی ایل جاف از دوره صفوی تا پایان دوره پهلوی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه بیرجند 1390
  امیر صالحی   مجتبی خلیفه

ایل جاف از ایل های مهم و با سابقه کرد در غرب ایران و شرق عراق است که پیشین? تاریخی آن به قبل از اسلام باز می گردد. امروزه بیشتر آن ها دراستان کرمانشاه ساکن می باشند. با توجه به موقعیت مرزی این ایل، همانند دیگر ایلات مرز نشین غرب، همواره مورد توجه دولت های ایران، عثمانی و بعدها عراق بوده است. در نبردهای میان ایران و عثمانی با توجه با حمایت های منفعت طلبانه ی این حکومت ها به مقتضیات زمانی از این ایل، آن ها نیز همواره درصدد استقلال داخلی خود بودند. ایل جاف از طوایف متعددی تشکیل شده که زیستگاه اصلی شان کرمانشاه است. به دنبال وقوع برخی رویدادهای سیاسی عده ای از آن ها به عراق کوچ کردند. این ایل به خاطر جنگاوریشان همیشه پیشقراول حاکمان کردستان در جنگ ها بودند. امروزه طوایف این ایل به صورت پراکنده ای در کشور ایران و عراق ساکن می باشند که مرکز اصلی آن ها جوانرود می باشد و به سه طایف? مشهور جاف جوانرودی، جاف مرادی و جاف کرمانشاهی تقسیم شده اند. بنابر اهمیت تاریخی، سیاسی و اجتماعی ایل جاف در تحولات این منطقه، پژوهش حاضر به بررسی موقعیت سیاسی - اجتماعی و اهمیت تاریخی این ایل و تیره ها و طوایف آن پرداخته و نقش آنان را در تحولات سیاسی دوره های صفویه، افشاریه، زندیه، قاجاریه و پهلوی مورد بررسی قرار داده است.

نقش راههای تجاری در دوره اتابکان لر بزرگ
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه بیرجند 1390
  محمد بخشنده   مجتبی خلیفه

اتابکان لر بزرگ که در اصل از کردهای جبل السماق سوریه بوده و از آن جا به ایران آمده بودند در قرن چهارم وارد این منطقه گشته ، به لر بزرگ و لر کوچک تقسیم شدند و در قرن ششم هر کدام حکومت هایی تشکیل داده و به اتابکان لر بزرگ به مرکزیت ایذج که دارای اهمیت بیشتری بود و اتابکان لرکوچک به مرکزیت خرم آباد معروف شدند . اتابکان لر بزرگ در ابتدای آمدن به این منطقه در خدمت خلفای عباسی قرار داشتند . سپس به فرماندهی سپاه سلغریان فارس در آمده وبه دستور آنها به کهکیلویه و لرستان حمله کرده و توانستند آنجا را فتح نمایند. سرانجام در این منطقه به استقلال دست یافتند وطی چهار قرن به عنوان یک حکومت مستقل و نیمه مستقل بر قسمتی از سرزمین ایران که در منطقه کوهستانی زاگرس قرار داشت حکومت کردند. کوهستانی بودن قلمرو اتابکان لر بزرگ باعث تداوم حکومت آنها گردید. علاوه بر این توانستند با گسترش قلمرو خود بر لرستان ، قسمتهایی از خوزستان ، اصفهان و فارس نیز حکمرانی نمایند. هدف از انجام این پایان نامه شناسایی راه های تجاری قلمرو اتابکان لر بزرگ جهت انجام امور تجاری و ارزیابی چگونگی روابط آنها با سایر حاکمان همجوار و هم چنین شناسایی کاروانسرا ها و دیگر تأسیسات بازمانده از آن ها می باشد. راه های تجاری این مناطق که از خوزستان به دیگر نقاط، هم چون اصفهان ،فارس وغیره متصل می شد باید از قلمرو اتابکان لر بزرگ عبور می کرد . این امر باعث گردید اتابکان برای ایمنی و آسایش تجار و کاروانها اقدام به ساخت کاروانسراها و تعمیر و ساخت راه ها جهت سهولت در نقل و انتقال کالاها، و ساخت دژهایی جهت ایمنی و حفاظت از آنها نمایند که این امر موجب شکوفایی این منطقه گردید و نقش اساسی در حکومت اتابکان ایفا نمود. هم چنین رابطه ای حسنه بین اتابکان لر بزرگ با خلفای عباسی، خوارزمشاهیان، ایلخانان و حکومت های محلی هم چون اتابکان لرستان و اتابکان فارس بر قرار بود که موجب تداوم حکومت آنها گردید. درنهایت با ظهور تیموریان وحمله به ایران در سال 827ه .ق در دوره شاهرخ تیموری به عمر آخرین حاکم اتابکان لر بزرگ پایان داده شدو این حکومت محلی بعد از چهار قرن منقرض گشت.

بررسی مناسبات سیاسی و اقتصادی و فرهنگی آل بویه و فاطمیان
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه بیرجند 1390
  حلیمه مولادادی   محمد حسن الهی زاده

حکومت های آل بویه و فاطمیان، تقریبا تقریبا به طور هم زمان در قرن 4ه.ق، به قدرت رسیدند و طی سال های 321 تا 448 ه.ق، معاصر یکدیگر بودند. آل بویه در سه مرکز حکومتی ری، شیراز و بغداد با تسلط بر خلافت عباسی، نزدیک به صد و سی سال حکومت کردند و حکومت فاطمیان نیز ابتدا در مغرب(297-358ه.ق) و سپس مصر(358-567ه.ق)، قریب به دویست و هفتاد سال به طول انجامید. وجه عمده ی اشتراک این دو حکومت، مذهب شیعه بود و برای اولین بار در جهان اسلام دو قدرت شیعی به طور هم زمان ظهور کردند. اشتراک مرزهای سیاسی در منطقه ی شام و عراق، باعث نزدیکی و ایجاد ارتباط این دو حکومت گردید که البته بیشتر به صورت خصمانه و در درگیری سیاسی بر سر قدرت در شام بروز یافت. هم چنین فاطمیان با هدف تسلط بر عراق، در یک برنامه ریزی موفقیت آمیز، مسیر تجاری شرق و غرب را از خلیج فارس به دریای سرخ منحرف نمودند و مصر را به محور مبادلات تجاری بین المللی تبدیل کردند و این-گونه موجب ضعف اقتصادی آل بویه شدند. شام محل رفت و آمد داعیان فاطمی به شرق و غرب جهان اسلام بود که با هدف تبلیغ عقاید اسماعیلی و افزایش نفوذ سیاسی به این مناطق سفر می کردند و تاثیرات سیاسی و فرهنگی بر مناسبات دو حکومت داشتند. مذهب تشیع، نقطه ی اشتراک این دو قدرت بنا بر مصلحت جویی های سیاسی آنان، نادیده انگاشته شد و در ایجاد مناسبات، نقش چندانی ایفا نکرد. با وجود این، دو حکومت در گسترش فرهنگ تشیع بسیار موثر واقع شدند.

زمینه های بروز تحول در تاریخ نگاری ایران(از دوره ی افشاریه تا پایان عصر ناصری)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه بیرجند 1390
  امین تریان سیوکی   مجتبی خلیفه

جریان تاریخ نگاری در ایران که از روزگار ساسانیان و با نگارش آثاری چون خدای نامه و کارنامه اردشیر بابکان آغاز شد، تا دوره قاجار نیز ساختمان و شاکله ی اصلی خود را حفظ کرد. در عین حال در این دوران طولانی، نگارش و نگرش آن از زمینه و زمانه ی تاریخی تاثیر پذیرفت. اما با چشم پوشی از تغییرات کوچک می توان آن را جریانی پیوسته و بدون تحول در نظر گرفت. تغییر اساسی در تاریخ نگاری ایران تنها از روزگار افشاریه آغاز شد. هنگامی که میرزا مهدی خان استرآبادی به عنوان آغازگر «بازگشت ادبی» در زمینه ی تاریخ نگاری از نگارش مرسوم زمان خود روی گرداند. پس از وی، محمدکاظم مروی و میرزا خلیل مرعشی به ضرورت ساده نویسی پی بردند و در این راه کوشیدند. حتی مرعشی که به همراه گلستانه در هند به سر می بردند کوشیدند تا عنصر تحلیل و تبیین را وارد تاریخ نگاری کنند. در زمان قاجاریه و به دنبال ارتباط تنگاتنگ با اروپا و هند اقدامات و رویدادهایی چون خرید و ترجمه کتاب های تاریخی، اعزام محصل به فرنگ، ورود صنعت چاپ، راه اندازی روزنامه ها و مدارس سبک جدید، اکتشافات باستان شناسی، خواندن سنگ نوشته ها و کتاب های پهلوی و انتقاد روشنفکران و مورخان از جریان تاریخ نگاری کهن، باعث تغییر در نگارش و نگرش تاریخی شد. در آغاز میرزا فضل الله خاوری شیرازی به انتقاد از تاریخ نگاری سنتی پرداخت. سپس سپهر با بهره گیری از منابع نو چون منابع اروپایی، روزنامه ها و متون نو زرشتی کوشید تا تاریخی جهانی بنویسد. جلال الدین میرزای قاجار و تا حدودی رضاقلی خان هدایت نیز با بهره گیری گسترده از متون نو زرتشتی به نگارش تاریخ ناسیونالیستی روی آوردند. محمدحسن خان اعتمادالسلطنه، مورخ مشهور عصر ناصری، ضمن بهره گیری از منابع نو و شیوه هایی چون سکه شناسی و خطوط باستانی و دانش هایی چون باستان شناسی و جغرافیا و با تشکیل «مجلس علمی» و فعالیت های باستان شناسی به رونق و توسعه ی تاریخ نگاری یاری رساند. در پایان این دوره میرزا آقاخان کرمانی با انتقاد کوبنده از تاریخ-نگاری کهن، بهره گیری از منابع نو و شیوه هایی چون سکه شناسی و «تحلیل زبان» و اسطوره ها کوشید تاریخی تحلیلی بنویسد و از آن در راستای به جنبش درآوردن مردم برای رهایی از استبداد خودی و استعمار بیگانه بهره بگیرد. بدین ترتیب از نظر نگارش، ساده نویسی رواج یافت. از نظر تاریخ نگری هم تحولاتی بروز کرد: نخست این که افق دید مورخان از محدوده ی ایران و سرزمین های هم جوار فراتر رفت و به قلمرو تاریخ جهان گسترش یافت. دوم این که علاقه و توجه ویژه ای نسبت به تاریخ ایران باستان پیدا شد و دیگر نگارش تاریخ باستان، تکرار مکررات گذشتگان نبود. سوم این که در مفهوم تاریخ و تاریخ نگاری دگرگونی به وجود آمد و به کاستی های تاریخ نگاری سنتی پی بردند. چهارم این که عنصر تحلیل هم برای نخستین به تاریخ نگاری ایرانی وارد شد. پنجم نگارش تاریخ تا حدودی از دست وابستگان به دربار خارج شد. ششم بهره گیری از شیوه های نوین چون سکه شناسی و خطوط باستانی و نیز دانش هایی چون جغرافیا و باستان شناسی در تاریخ نگاری گسترش یافت. به این سان زمینه های بروز تحول در تاریخ نگاری ایران در دوران مظفرالدین شاه و مشروطه مهیا گردید. به این ترتیب، این رساله در پی بررسی عوامل تغییر در تاریخ نگاری ایران و نمودهای تغییر در تاریخ-نگاری از دوره ی افشاریه تا پایان عصر ناصری مورد بررسی قرار گیرد.

بررسی حکمرانان سیستان در دوره پارت و ساسانی به استناد متون، کتیبه و سکه ها
پایان نامه دانشگاه آزاد اسلامی - دانشگاه آزاد اسلامی واحد شاهرود - پژوهشکده علوم انسانی و اجتماعی 1390
  نسیم هاشمی پور نهی   مجتبی خلیفه

در این پژوهش سعی شده است که منطقه سیستان از دیدگاه تاریخی مورد بررسی قرار گیرد و دلایل اهمیت سیستان در دوره های پارت و ساسانی از جنبه های تاریخی و اقتصادی مورد بررسی قرار گیرد و با معرفی حکمرانان مختلف پارتی و ساسانی که در این ایالت حکومت کرده اند معرفی جنبه های کمتر بیان شده ای از تاریخ سرزمین سیستان بپردازیم . از دیگر مباحثی که در این تحقیق مورد بررسی قرار گرفته است نقش خاندان های محلی چون سورن ها و تطبیق حکمرانان اساطیری و تاریخی چون رستم و گندافاروس حاکم اشکانی منطقه است که هر کدام به استناد متون تاریخی در دوره ای حاکم این منطقه بوده اند .

بررسی ویژگی های دیوانسالاری عراقی در دوره ی سلجوقیان (431-590)
پایان نامه دانشگاه آزاد اسلامی - دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1392
  حشمت اله سپهوند   مهرناز بهروزی

ترکمانان سلجوقی پس از پیروزی بر غزنویان در نبرد دندانقان، در سال 431 ق. به تدریج بر ایران دست یافتند و دولتی جدید تأسیس نمودند که بسیاری از ویژگی های آن برگرفته از دولت های پیشین، یعنی غزنویان و آل بویه بود. از آن بین، سلجوقیان دیوانسالاری غزنویان را در نیمه ی شمالی قلمرو خود و دیوانسالاری آل بویه را در نیمه ی جنوبی قلمرو خود اخذ کردند. در پی آن کارگزاران دیوانی و دیوانسالاران این دو دولت نیز در دوره ی سلجوقیان بکار گماشته شدند. سلجوقیان در مناطق مرکزی، غربی و جنوبی ایران وارث حکومت آل بویه بودند؛ بنابراین سلجوقیان در آن مناطق بیشتر وامدار دیوانسالاری آل بویه گردیدند. استفاده از دیوانسالاران قلمرو غزنویان و آل بویه به وسیله ی سلجوقیان، به تدریج رقابت دو دسته از دیوانسالاران را در نظام اداری به همراه داشت: دیوانسالاران خراسانی و دیوانسالاران عراقی که وجود رقابت میان آنان باعث کاهش کارآیی دستگاه اداری سلجوقی گردید؛ این پژوهش، علاوه بر بررسی رقابت میان دیوانسالاری خراسانی و عراقی، در پی بررسی نقش دیوانسالاران عراقی در رونق یا زوال حکومت سلجوقی و نیز انگیزه یا انگیز ه های انتخاب آنان از سوی سلجوقیان است. ورود دیوانسالاران عراقی به نظام اداری سلجوقیان که بسیاری از آنان شیعه بودند، به دلایلی چون شایستگی شان و نیاز به وجود آنها در اداره ی حکومت بود. حضور گسترده ی دبیران عراقی شیعه در دستگاه اداری سلجوقیان و پیوندهای سببی بین آنها و خاندان سلجوقی، تا حدود زیادی حاکی از عدم تعصب مذهبی سلجوقیان بوده است. با انتقال پایتخت سلجوقیان از خراسان به ری و سپس اصفهان، نفوذ دیوانسالاران عراقی در دولت سلجوقی گسترش یافت. این موضوع، واکنش دیوانسالاران خراسانی و رقابت های میان آنان را در پی داشت. این رقابت ها سرانجام پیروزی دیوانسالاری عراقی را در نیمه ی دوم سلطنت سلجوقیان رقم زد. با وجود شایستگی های برخی دیوانسالاران عراقی همچون ابوالغنائم، مجدالملک قمی و مختص الملک کاشی، تسلط آنها بر دیوانسالاری سلجوقی با دوره ی افول سلجوقیان و قدرت گیری اتابکان و خاتون های سلجوقی همراه بود؛ امری که بر دیوانسالاری سلجوقی و کارآیی آن سایه افکنده، و از جمله عوامل سقوط آنها گردید. واژگان کلیدی:سلجوقیان، دیوانسالاری، دیوانسالاران عراقی، عراق عجم

تاریخ سیاسی کرمان از سال 1320 تا 1332 شمسی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه بیرجند - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1390
  سیاوش اسماعیل زاده   حسین رئیس السادات

با هجوم نیروهای انگلیس و شوروی در شهریور 1320-ش و سقوط حکومت رضا شاه، فعالیت های سیاسی در ایران وارد مرحله ای تازه شد. از این زمان تا سال 1332-ش قدرت سیاسی نه در اختیار محمد رضا شاه، بلکه در بین مجلس، دربار، کابینه و سفارت خانه های خارجی دست به دست شد. در این سیزده سال کشور دچار بحران ها و آشوب های سیاسی و اجتماعی زیادی شد و به صورت صحنه کشمکش های شدیدی در آمد. استان کرمان نیز از این امر مستثنا نبود و از فضای باز سیاسی به وجود آمده تاثیر پذیرفت. احزاب و گروه های سیاسی نوظهوری مانند حزب توده، حزب دموکرات و حزب زحمتکشان تشکیل شده و به نشر آرا و اندیشه های خود در جامعه پرداختند. فعالیت این احزاب اغلب در تضاد با منافع یکدیگر صورت گرفت که سبب بروز درگیری و برخورد میان طرفداران این احزاب گشت. انتشاز روزنامه ها نیز رونقی تمام پیدا کرد و فعالان سیاسی و احزاب کرمان با انتشار روزنامه به عنوان ارگان حزب، به بیان آرا و دیدگاه های خود پرداخته و با تمام نیرو و امکانات وارد صحنه سیاست شدند. روزنامه های زیادی با گرایش ها و جهت گیری های متمایز منتشر شد که بیانگر تفکرات احزاب، گروه ها و شخصیت های فعال سیاسی است. شخصیت های تازه ای از جمله جواد صاحب اختیاری و مظفر بقایی به نقش آفرینی در فضای باز سیاسی ایجاد شده پرداختند و با پشتیبانی احزاب و گروه ها و نیز انتشار روزنامه در صدد گسترش نفوذ و قدرت خود در میان مردم برآمدند. فعالیت های سیاسی این افراد عاملی برای توسعه فعالیت های سیاسی، ایجاد فضای آشوب و تشنج و همچنین سبب بروز اختلاف و دو دستگی در میان مردم کرمان بود.

بررسی وضعیت آموزشی و علوم در غزنه در دوره سلطان محمود غزنویی
پایان نامه دانشگاه آزاد اسلامی - دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1393
  ابراهیم دهقان بنادکی   محمد سپهری

بررسی و تبیین اوضاع اجتماعی و فرهنگی پایتخت های اسلامی، جایگاه مهمی درمطالعات تاریخی دارد و تاکید بر غزنه از جهت نقش ویژه ای است که این شهر، در انتقال فرهنگ ایرانی – اسلامی و زبان و ادب فارسی به بخش هایی گسترده از سرزمین هند، ایفا نمود. در این تحقیق سعی خواهد شد، تا با بررسی فعالیت های سلطان محمود غزنوی، نشان داد تا چه اندازه ای در شکوفایی غزنه موثر بوده است، خصوصا با توجه به رقابت¬های پیدا و پنهانی که سلطان محمود در حوزه های سیاسی و علمی با سلسله های سامانی و آل بویه داشته است، حکومت غزنویان تا چه اندازه¬ای توانسته است زمینه ساز رشد و تربیت دانشمندانی باشد.آنچه که حاصل این بررسی ها است، این است که رقابت سلطان محمود با دیگر سلسله ها در پیشرفت علمی غزنه، بخصوص رونق ادبی آن بسیار موثر بوده است و گرچه توانست دانشمندان و ادیبانی را حول دربار خود جمع کند، لیکن تربیت یک دانشمند، مولود فضای مناسب در سال های دور نیز می باشد، سلطان محمود که برای مطرح شدن خودش، شاعران بسیاری را در دربار جمع کرد و در قبال اشعار ممدوحانه ی آن ها، صله های فراوان و بدون حساب و کتابی را به آن¬ها می¬بخشید، خود زمینه ای شد تا ناخواسته، غزنه در ابتدا و بعدا لاهور به عنوان مرکز رونق و گسترش زبان و ادب فارسی مطرح باشند. البته نقش بعضی از وزرای فارسی دوست او را در این مهم نمی¬توان نادیده گرفت. واکاوی سبک زندگی و شخصیت سلطان محمود، نگارنده را به این نتیجه رساند که رفتار سلطان محمود در شناخت دین و علم به احکام آن به عنوان حاکم اسلامی کاملا سطحی بوده و حتی در موارد بسیاری دچار تناقض های آشکاری نیز بوده است. هر چند او دفعات بسیاری برای گسترش اسلام به هند لشکر کشید، اما طمع او در جمع ثروت و نیز شراب خواری آشکار او، دلیل محکم بر رد بسیاری از انگیزه های ظاهری اوست.

شناسایی مولفه های هویت ملی در برنامه های درسی بر اساس روش بنیادبخشی نظریه
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه بیرجند 1388
  مهدی لقمان نیا   مجتبی خلیفه

هویت ملی یکی از مباحث مهم و برجسته در هر جامعه ای محسوب می شود و دارای بیشترین اهمیت و ضرورت به لحاظ وحدت و انسجام ملی است. با توجه به اینکه نظام آموزش و پرورش بزرگ ترین نیرو و سرمایه انسانی و ملی را دربر دارد، می تواند در جهت تقویت و تعمیق هویت ملی گام های اساسی و موثر بردارد. نتایج تحقیقات بسیاری از عدم توجه به هویت ملی در کتاب ها و برنامه های درسی حکایت دارد. این موضوع از یک طرف و عدم پیروی از مولفه های واحد در زمینه هویت ملی در کتاب ها و پایان نامه ها و مقاله ها از طرف دیگر باعث شد تا محقق هدف اصلی «شناسایی مولفه های هویت ملّی در برنامه های درسی بر اساس روش بنیادبخشی نظریه» را در سرلوحه کار خود قرار دهد. «بنیادبخشی نظریه» از روش های تحقیقی است که در سال های اخیر به طور فزاینده در تحقیقات کیفی در علوم رفتاری و اجتماعی مورد توجه واقع شده است. این روش بر این اصل استوار است که به جای آزمون فرضیه هایی که از ادبیات و پیشینه تحقیق استخراج می شود نظریه ای از خود داده ها تولید شود. این روش خواهد توانست پاسخ گوی این سوال اصلی باشد که «مولفه های تشکیل دهنده هویت ملی در ایران کدامند؟» به این منظور، جهت گردآوری اطلاعات از دو شیوه کتابخانه ای و مصاحبه استفاده شد. در شیوه کتابخانه ای 43 کتاب و 44 پایان نامه مورد مطالعه قرار گرفت. همچنین با 9 نفر از صاحب نظران در زمینه هویت ملی مصاحبه انجام شد. در نهایت، نتایج به دست آمده بر مبنای روش بنیادبخشی نظریه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت که بر مبنای آن 6 مولفه اصلی و 19 زیرمولفه در قالب مدلی نظری استخراج شد که مولفه های اصلی عبارت بودند از سرزمین، زبان، فرهنگ، تاریخ، دین و نماد. بنابراین تلاش شد با استفاده از این روش، توافقی کلی در زمینه مولفه های هویت ملی در ایران ایجاد شود تا بتوان از طریق گنجاندن این مولفه ها در اهداف نظام آموزشی به شکلی موثرتر و کاراتر در جهت تقویت و تعمیق آن در برنامه های درسی اقدام نمود.

روابط سیاسی-اجتماعی غزنویان و سلجوقیان از نبرد دندانقان تا پایان سلطنت بهرامشاه (552-4321 ه.ق-1157-1040م)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شیراز - دانشکده علوم 1380
  مجتبی خلیفه   ابوالقاسم فیروزانی

در این رساله سعی شده تا روابط سیاسی-اجتماعی غزنویان و سلجوقیان از نبرد دندانقان تا پایان سلطنت بهرامشاه غزنوی (552-431 ه.ق) مورد بررسی قرار گیرد. به عنوان پیش درآمد، نخست روابط طرفین پیش از نبرد دندانقان بررسی شده است این دوره غزنویان در اوج قدرت، به دلیل استبداد بیش از حد سلطان محمود و به ویژه سلطان مسعود، مجال قدرت یابی را به سلجوقیان دادند. روابط سیاسی غزنویان و سلجوقیان از سال 431 تا 552 ه.ق، به سه دوره تاریخی متفاوت تقسیم می گردد. دوره اول از سال 431 تا 451 ه.ق به طول انجامید. در این دوره روابط سیاسی طرفین کاملا خصمانه بود و دولت غزنوی به شدت در پی بازپس گرفتن قلمرو از دست رفته بود. دوره اول از سال 451 تا 511 ه.ق ادامه یافت. در این دوره، صلحی پایدار بر روابط دو دولت حاکم شد و طرفین حقوق یکدیگر را به رسمیت شناختند. اقتدار غزنویان در زمان سلطنت ابراهیم غزنوی (مقارن با سلطنت الب ارسلان و ملکشاه سلجوقی) به اوج خود رسید. دوره سوم از سال 511 تا 522 ه.ق به درازا کشید. در این دوره قدرت سیاسی غزنویان کاملا کاهش یافت که دولت سومی بنام غوریان نیز در این امر موثر بود. در نتیجه روابط کاملا یک طرفه ای بین دو دولت برقرار شد تا حدی که غزنویان به تابعیت سلجوقیان تن دادند. از عوامل اصلی برقراری روابط فرهنگی بین دو دولت غزنوی و سلجوقی در این دوره شاعران بودند. شاعران دربارهای غزنوی و سلجوقی نقش بسیاری در تداوم صلح بین دو دولت ایفا نمودند. عامل مهم دیگری که تاثیر زیادی در برقراری روابط سیاسی و اجتماعی بین دو دولت برعهده داشت دستگاه دیوانسالاری و در راس آنها نهاد وزارت بود.