نام پژوهشگر: محمد عثمان حسین بر
اسماعیل شه بخش جواد بذراثشان
در پارادایم جدید توسعه روستایی مردم هم نقش محوری در تحقق فرایند توسعه دارند و هم خود هدف توسعه اند. بر این اساس مشارکت در جوامع روستایی اهمیتی دو چندان پیدا می کند زیرا فاصله میان دستگاه ها و ارگانهای سیاست گذاری و اجرایی در شهر و پذیرندگان و بهره مندان این سیاست ها در روستا کمتر شده و از شکست و ناکامی برنامه های عمرانی جلوگیری به عمل خواهد آمد. زمانی که مشارکت مردم، به ویژه تهیدستان روستایی در کلیه ی مراحل برنامه ریزی عمران روستایی، اعم از تصمیم گیری، اجرا، ارزشیابی و نظارت و نگهداری تحقق پیدا کند، می توان اطمینان حاصل کرد که پایه ریزی درستی برای نظم و نسق امور جامعه به عمل آمده و امیدواری به جامعه به سوی توسعه و تکامل حاصل است. نقش مشارکت در توسعه روستایی به اندازه ای است که سازمان بین المللی کار(ilo) در کنفرانس جهانی اصلاحات کشاورزی و توسعه روستایی اعلام داشت که راهبردهای توسعه ی روستایی، توان بالقوه و کامل خویش را تنها از طریق انگیزش به کارگیری فعال و سازماندهی توده های روستایی ... در تجسم و طراحی سیاست ها و برنامه ها می توانند تحقق بخشند. دهستان مورد مطالعه،دهستان ابتر می باشد که بر اساس آخرین سرشماری(1385)حدود 10335 نفر جمعیت دارد و در بخش مرکزی شهرستان ایرانشهر واقع شده است، با توجه به اهمیت متصور از مشارکت روستاییان در فرایند توسعه روستایی،اما به نظر می رسید که مشارکت نتوانسته جایگاه خود را در بین اهالی و متصدیان امر توسعه روستایی،پیدا کند. بنابراین در پژوهش حاضر با هدف بررسی میزان مشارکت روستاییان در مراحل(تصمیم گیری، اجرا و نظارت) و شناسایی برخی از عوامل تاثیر گذار در فرایند مشارکت طرح ها و برنامه های عمرانی دهستان ابتر، تصمیم به تحقیق گرفته شد. پس از تدوین پرسش نامه، در مجموع 200 پرسش نامه(از طریق فرمول کوکران) برای جامعه آماری در نظر گرفته شد و در ادامه داده های جمع آوری شده با استفاده از نرم افزار spss به صورت آمار توصیفی و استنباطی(آزمون کای اسکوئر یا خی دو) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج بدست آمده حاکی از آن است که میزان مشارکت روستاییان دهستان ابتر در تصمیم گیری، اجرا و نظارت بر طرح ها و برنامه عمرانی پایین است و عواملی چون تحصیلات و انگیزه پیشرفت افراد هر چه بیشتر باشد میزان مشارکت آنها در مرحله تصمیم گیری و نظارت بیشتر بوده اما در مرحله اجرا تاثیری نداشته، عامل شغل نیز در میزان مشارکت افراد در مراحل تصمیم گیری و نظارت تاثیر داشته اما در مرحله اجرا بی تاثیر بوده، هم چنین افرادی که درآمد بیشتری داشته اند میزان مشارکت آنها در هر سه مرحله تصمیم گیری، اجرا و نظارت بیشتر بوده، و عامل جنسیت در هیچکدام از مراحل تاثیری نداشته است.
عبدالله فتوحی امیرحمزه سالارزایی
چکیده یکی از نگرانی های عصر حاضر در مباحث اجتماعی، گسترش پدیده طلاق است؛ امری که بسیاری از خانواده ها را مورد تهدید جدی قرار داده و چالشی برای متولیان و دست اندرکاران حقوقی ، قضائی، فرهنگی و اجتماعی شده و ذهن بسیاری از اندیشمندان و مصلحان اجتماعی را به خود مشغول کرده است. طلاق مانند هررخداد دیگر اجتماعی، دارای ریشه های شناخته و ناشناخته ای است که بدون بررسی دقیق و مواجهه منطقی با آنها، جلوگیری از بروز آن مشکل است؛ بر این اساس، ابتدا لازم است با شناخت صحیح از عوامل به وجود آورنده چنین پدیده ای جهت دست یافتن به راهکارهای کاربردی و عملیاتی، تلاشی را آغاز کرد. پژوهش حاضر تلاشی برای شناسایی عوامل طلاق در بین شهروندان سنی مذهب زاهدان است و به روش میدانی و کتابخانه ای و با استفاده از پرسشنامه تهیه شده و نتایج حاصله به همراه تحلیل و تفسیر بیان گردیده است. این پژوهش نشان می دهد که مهم ترین عوامل تأثیرگذار بر طلاق در میان جامعه مذکور به ترتیب عبارت است از: دخالت دیگران، اعتیاد، خشونت و بدرفتاری، عدم پرداخت نفقه، ازدواج مجدد، اجباری و مصلحتی بودن برخی از ازدواج ها، مشکلات اقتصادی ، عدم ثبت واقعه نکاح و.... با توجه به این یافته ها، ضرورت توسعه و تقویت فعالیت های پیشگیرانه از وقوع طلاق و انحلال خانواده در سطح جامعه امری بدیهی است که این امر نیازمند یاری همه مسئولان، علما، نخبگان و کارشناسان مسائل اجتماعی در همه سطوح است. مهمترین راهکارهایی که عملی کردن آنها می تواند گام مهمی در مهار این تهدید اجتماعی باشد، به شرح ذیل مطرح می گردد: جلوگیری از ازدواج های ناآگاهانه و احساسی ، ترویج آموزه های دینی توسط موسسات فرهنگی ذیربط، رفع موانع اشتغال، ریشه کن کردن بیسوادی واعتیاد کلمات کلیدی: آسیب شناسی ، طلاق، اهل سنّت، زاهدان، سنین 15الی 30 سال
محسن دیلم صالحی سیدرسول م
با وجود آن که نام امیر تیمور گورکانی در تاریخ ایران با جنگ، خونریزی و خشونت همراه است، اما نمی توان این رفتار خشونت آمیز را به کل دوره تیموری و تمامی زمامداران آن نسبت داد. برای مثال، به روزگار حکومت سلطان حسین بایقرا (875-912ه.ق)، سرتاسر قلمرو جغرافیایی تیموریان تا حدود بسیاری از ثبات اقتصادی و آرامش سیاسی- اجتماعی برخوردار بود و به موجب آن، زمینه ی رشد و شکوفایی انواع هنرها فراهم آمد. به نظر می رسد، سلاطین اواخر دوره تیموری، اصل تساهل و تسامح را پیشه کرده و هم زمان به علم، هنر و دین توجه داشتند. سلطان حسین بایقرا، یکی از سلاطین تیموری است که اصل تساهل و تسامح را به وضوح می توان در رفتارهای سیاسی و حکومتی اش مشاهده نمود. توجه او به مذهب اهل شیعه به رغم رسمیت داشتن مذهب اهل سنت؛ نگاه بدور از تعصبات او به موازین دینی؛ آزاد بودن تفکرات صوفیانه در جامعه تحت حکومت او و نیز گرایش او به فرقه عرفانی «نقشبندیه» که در میانه روی شهره آفاق بودند، از جمله شواهدی هستند که بر رفتار مسامحه آمیز دربار سلطان حسین بایقرا گواهی می دهند. مجموع آنچه گفته شد، سلطان حسین بایقرا را در ایجاد نوعی حکومت میانه رو موفق ساخت و او با تشکیل مجمعی از ادیبان و هنرمندان نامدار عصر خود و انجام حمایت های جدی از آنها، تلاش کرد تا به رشد و شکوفایی انواع علوم و هنرها همت گمارد. در این پژوهش سعی بر آن است تا با مدد از شواهد هنری و استناد به قراین تاریخی، داده های مورد نیاز برای پاسخ گویی به پرسش های پایان نامه جمع آوری گردد.
داود حسینی کلاته نو حبیب اله سالارزهی
تغییرات نوین در دهه گذشته در عرصه فعالیت سازمان ها، باعث تغییرات اساسی در ساختار بازارهای ملی و بین المللی گشته است. این وضعیت موجب اصلاحات عمده ای در چشم انداز راهبردی سازمان، اولویت های کسب و کار و بازبینی مدل های سنتی و حتی مدل های نسبتاً معاصر شده است. از این رو، یکی از راه های پاسخگویی به عوامل تغییر و تحول سازمانی، چابکی است. هدف از انجام این پژوهش، شناسایی و اولویت بندی عوامل موثر بر چایکی سازمانی در کارخانه سیمان سیستان است. در پژوهش حاضر پس از مطالعه ادبیات موضوع و همچنین مذاکره با اساتید راهنما و مشاور و مدیران کارخانه سیمان سیستان، مدل تحلیلی تحقیق مشخص و با استفاده از آن ابعاد و شاخص های چابکی مورد بررسی قرار گرفت. در این پژوهش، دو سوال مورد بررسی قرار می گیرند. سوال اول، عوامل کلیدی موثر در چابکی سازمانی در کارخانه سیمان سیستان کدام اند و سوال دوم، اولویت این عوامل در چابکی سازمانی در کارخانه سیمان سیستان چگونه است. جامعه آماری پژوهش مدیران و سرپرستان و کارشناسان ارشد در کارخانه سیمان سیستان هستند و از روش نمونه گیری قضاوتی از نوع غیراحتمالی و هدف دار برای انتخاب نمونه آماری استفاده شده است. در ادبیات پژوهش، ابتدا مفهوم تولید چابک و مفاهیم مرتبط با آن که تا کنون مورد توجه محققین بوده است، تشریح گردیده و سپس توانمندسازهای مدل یوسف، سرحدی و گوناسکاران را به عنوان مبنایی برای شناسایی مولفه های موثر بر چابکی در کارخانه سیمان سیستان قرار می دهیم. پس از بومی سازی این مدل در کارخانه مذکور و تعدیل مولفه های آن به کمک پرسشنامه نیمه باز، با استفاده از متدولوژی ahp، اولویت بندی مولفه ها و زیر مولفه های موثر بر چابکی سازمانی را انجام می دهیم. داده ها را به وسیله دو سری پرسشنامه جمع آوری و با استفاده از نرم افزارهای spss و superdecisions تجزیه و تحلیل می کنیم. بر اساس نتایج بدست آمده از بین ابعاد هفت گانه موثر بر چابکی سازمانی در کارخانه سیمان، بعد ادغام و یکپارچه سازی با وزن 0.189 در بالاترین اولویت قرار دارد و به ترتیب ابعاد منابع انسانی، رضایت شغلی، فناوری، تغییر، تیم سازی و بازار با وزن های 0.158، 0.149، 0.143، 0.138، 0.127 و 0.093 در اولویت های دوم تا هفتم قرار دارند و از بین تمامی بیست و پنج زیر معیار، یکپارچه سازی با وزن 0.065 بالاترین اولویت و زیرمعیار رابطه با تأمین کننده با وزن 0.02 دارای کمترین اولویت می باشد.
سعید ریگی محمد عثمان حسین بر
هدف این پژوهش بررسی و مطالعه موانع استفاده از بیمه الکترونیک در شرکت سهامی بیمه ایران در استان سیستان و بلوچستان بوده است، در این راستا موانع استقرار بیمه الکترونیک در قالب هفت دسته عوامل مدیریتی، انسانی، فرهنگی، سازمانی، تکنولوژیکی، محیطی و ماهیتی با روش پیمایشی مورد بررسی قرار گرفته اند. هفت دسته عوامل یاد شده به سی عامل فرعی تر تقسیم شده و سپس رتبه بندی گردیده اند، نتایج نشان میدهند که کلیه عوامل مطرح شده بعنوان مانع استقرار بهینه بیمه الکترونیک در شرکت سهامی بیمه ایران در استان مطرح میباشند. در این پژوهش جامعه آماری شامل کارکنان، مدیران، و نمایندگان شرکت بیمه ایران در استان بوده است که بر این اساس تعداد نمونه شامل 150 نفر است که بروش طبقه ای استفاده شده است. در این تحقیق به منظور تعیین پایایی آزمون، از روش آلفای کرونباخ وبرای تعیین روایی از روش اعتباری صوری استفاده گردیده است، برای تجزیه و تحلیل داده ها از روشهای توصیفی و استنباطی به ویژه از آزمون t استفاده شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که همه عوامل اعم از مدیریتی، انسانی، فرهنگی، سازمانی، تکنولوژی، محیطی و ماهیتی بر روی استقرار بیمه الکترونیک در استان مانع استقرار بیمه الکترونیک بوده که مهمترین عوامل از این نظر عوامل سازمانی وانسانی هستند، منتهی در وضعیت حاضر شرایط عوامل مدیریتی، انسانی، فرهنگی، سازمانی، تکنولوژیکی، محیطی و ماهیتی به گونه ای است که برای استقرار بیمه الکترونیک مساعد نبوده و بعنوان موانع استفاده از بیمه الکترونیک در شرکت سهامی بیمه ایران در استان سیستان و بلوچستان عمل می نمایند. از این منظر عوامل فرهنگی اهمیت بیشتری داشته و با شرایط مطلوب فاصله بیشتری
محمدعلی میرمرادزهی باقر کرد
بدون تردید ضایعات مخرب ناشی از بلایای طبیعی در قرن حاضر ذهن جوامع بشری را به خود معطوف داشته است. سونامی بعنوان یکی از بلایای طبیعی کشورهای ساحلی اقیانوس را همواره مورد تهدید قرار داده است. هدف از این تحقیق این است که آیا می توان با استفاده از فن آوری اطلاعات و ارتباط در ابعاد پنج گانه (کارکرد پایش و رصد محیط، کارکرد آموزش، کارکرد هدایت افکار عمومی، کارکرداطلاع رسانی و کارکرد ایجاد همبستگی) ضایعات ناشی از سونامی را در منطقه چابهار کاهش داد؟ در این تحقیق الزامات نیروی رسانه، الزامات ساختاری رسانه، و الزامات مربوط به ((مخاطب محوری)) نیز برای مدیریت اثر بخش بحران مورد مطالعه قرار گرفته است. جامعه آماری مدیرکل وکارشناسان اداره کل بحران استانداری استان سیستان وبلوچستان ، مدیرعامل ، معاونین ،کارشناسان سازمان جمعیت هلال احمر استان سیستان وبلوچستان و روسای و کارشناسان جمعیت هلال احمر شهرستان های چابهار و کنارک، فرمانداران و بخشداران مرکزی شهرستان های چابهار و کنارک و کارشناسان مربوطه و اعضای کمیته مدیریت بحران اداره کل بنادر و دریانوردی استان سیستان و بلوچستان که در مجموع 40 نفر بوده اند که به دلیل محدودیت جامعه آماری سرشماری شده استو از آنجا که 30 نفر از افراد جامعه پرسشنامه ها را به طور کامل پرنمودند نمونه تحقیق حاضر 30 نفر است . برای جمع آوری داده ها از پرسش نامه استفاده شده است که روایی و پایایی آن با روش های علمی آماری تایید گردیده است. آزمون فرضیات با استفاده از آزمون t با تحلیل واریانس درونی صورت پذیرفته و از نرم ابزار spss برای تجزیه و تحلیل داده ها استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان داد از دیدگاه افراد که بیشترین تاثیر بکارگیری فن آوری اطلاعات بر وجود آمار و اطلاعات مربوط به موقعیت اقلیمی و جغرافیایی و بهره گیری از آن برای پیشگیری از بحران و کمترین تاثیر استفاده از فناوری اطلاعات بر روند وقوع بلایا ، حوادث و سوانح برای پیشگیری از بحران است.
سالار سنجرزهی نادر مختاری افراکتی
طلاق یکی از آسیب های اجتماعی است که در چند دهه ی اخیر در اکثر کشورهای جهان، از جمله ایران رشد روزافزونی داشته است. طلاق معمولاً وقتی اتفاق می افتد که استحکام رابطه زناشویی از بین می رود و میان زوجین ناسازگاری و تنش وجود دارد. آمارها حاکی از آن است که در دهه اخیر درصد طلاق بسیار بالا رفته، که متاسفانه پیامدهای جبران ناپذیری را به دنبال خواهد داشت. بنابرابن لازم است با شناخت صحیح عوامل به وجود آورنده طلاق، جهت دست یافتن به راهکارهای کاربردی و عملیاتی، تلاشی را آغاز کرد. هدف پژوهش حاضر بررسی علل طلاق در شهرستان ایرانشهر می باشد که به روش تحلیلی توصیفی از نوع پیمایشی با استفاده از پرسشنامه تهیه و نتایج حاصله به همراه تحلیل و تفسیر بیان گردیده است. ابزار جمع آوری داده ها در این تحقیق پرسشنامه ای مشتمل بر 29 سنجه بر مبنای طبقه بندی طیف لیکرت است. این تحقیق مشتمل بر سه سوال است. داده ها با استفاده از نرم افزار آماریspss مورد پردازش قرار گرفته که در تحلیل داده ها از آزمون t، آزمون همبستگی پیرسون استفاده شده است. از مهم ترین نتایج این پژوهش می توان به مواردی همچون، بیشترین درصد طلاق در شهرستان ایرانشهر برای مردان 30 تا 34 سال و برای زنان 25 تا سی سال، مهم ترین علل طلاق (اعتیاد، تعدد زوجات، فقر و خیانت، نداشتن توافق اخلاقی، وضعیت اقتصادی ضعیف همسر، اختلاف خانوادگی، تنفر و کراهت) در علل طلاق در بین اهل تشیع و تسنن شهرستان ایرانشهر رابطه معنا دار آماری وجود ندارد
شمسی حسین بر زهره هادیانی
رشد جمعیت شهرها و پیشی گرفتن آن بر میزان فضاهای خدماتی و نیز توزیع نامناسب خدمات و عدم مکان گزینی صحیح آن ها، از نتایج منفی افزایش جمعیت به شمار می رود. در واقع، عدم هماهنگی روند رو به افزایش تعداد دانش آموزان با برنامه ریزی جمعیتی از یک طرف و محدودیت منابع مالی در بخش آموزش و پرورش، نبود برنامه ریزی، کمبود زمین مناسب، عدم استفاده از تخصص برنامه ریزان شهری و توانمندی های سیستم اطلاعات جغرافیایی از طرف دیگر، باعث گردیده است تا مکان یابی در اکثر فضاهای آموزشی اعمال نگردد که حاصل آن پدید آمدن مشکلات زیادی از قبیل عدم دسترسی بهینه دانش آموزان به فضاهای آموزشی، همجواری با کاربری های نامطلوب و در نتیجه افت کیفیت تحصیلی دانش آموزان، صرف هزینه اضافی برای رفت و آمد، اتلاف وقت و ... می باشد. محدوده مورد مطالعه در این تحقیق، شهر سراوان می باشد و به بررسی و ارزیابی فضاهای آموزشی مطابق با معیارها و استانداردهای برنامه ریزی کاربری اراضی شهری، و سپس به تدوین الگوهای علمی مکان یابی این فضاها در محیط سیستم اطلاعات جغرافیایی (gis) و به کمک توانمندی های این نرم افزار پرداخته شد. نتایج حاصل از تحلیل وضعیت موجود فضاهای آموزشی در شهر سراوان، نشان داد که این فضاها از توزیع فضایی موزون در منطقه برخوردار نبوده و شعاع دسترسی مطلوب در سطح دبستان مراعات نگردیده است. همچنین همجواری این فضاها نیز به نحو مطلوب نمی باشد به طوری که به عنوان مثال، حدود 4/23 درصد از مدارس در حریم معابر شریانی واقع شده است. مطالعات نشان می دهد که برخی از محلات با کمبود فضاهای آموزشی در سطوح مختلف تحصیلی مواجه است. همچنین بیشترین نیاز فضاهای آموزشی مربوط به سطح دبستان است.
ایمان عازم نائی محمد علی مرادی
هدف از پژوهش حاضر بررسی تاثیرگذاری شاخص های سودآوری بر قیمت بازار سهام شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران می باشد. جامعه آماری پژوهش حاضر کل شرکت های فعال در بورس اوراق بهادار تهران در بازه زمانی سال های 1387 تا 1391 می باشد که تعداد 136 شرکت به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. برای جمع آوری داده های پژوهش از صورت های مالی حسابرسی شده شرکت ها و همچنین اطلاعات ارائه شده در سایت بورس اوراق بهادار استفاده شده است. متغیرهای مورد بررسی شامل نرخ بازده دارایی ها، نرخ بازده حقوق صاحبان سهام، نرخ بازده فروش، قدرت سودآوری، سود هر سهم و قیمت بازار سهام می باشند. برای تجزیه و تحلیل داده ها آزمون همبستگی، رگرسیون تک متغیره و آزمون تحلیل واریانس از طریق نرم افزار spss 19 انجام گرفت. یافته های تحقیق نشان دهنده آن است که تأثیر شاخص های سودآوری بر قیمت سهام در هر صنعت با صنایع دیگر تفاوت داشته که نشان دهنده استقلال صنایع از یکدیگر می باشد. واژگان کلیدی: نرخ بازده دارایی ها، نرخ بازده حقوق صاحبان سهام، نرخ بازده فروش، قدرت سودآوری، سود هر سهم، قیمت بازار سهام
عثمان کرد محمد اسماعیل ریاحی
سلامت روان یکی از ارکان اصلی توسعه پایدار و بخش جدایی ناپذیر آن برای خود شکوفایی و ارتقای کیفیت زندگی است. به عبارت دیگر حفظ و ارتقای سلامت، پیش نیاز امر حرکت در راستای برنامه ریزی اقتصادی و اجتماعی است. پژوهش حاضر با هدف شناسایی میزان سلامت روان زنان شهر زاهدان در میان زنان بلوچ، سیستانی و بیرجندی (30سال به بالا) و بررسی عوامل اجتماعی تاثیر گذار بر سلامت روان( نظیر وضعیت اجتماعی اقتصادی، میزان فشار روانی، میزان حمایت اجتماعی ،ومیزان احساس محرومیت نسبی) انجام شده است. این مطالعه از نوع پیمایشی است. از 90546 نفر از زنان بالای 30 سال شهر زاهدان با استفاده از نمونه گیری خوشه ای و بلوک بندی مناطق شهر زاهدان طبق سکونت اقوام و سطوح اقتصادی به صورت تصادفی تعداد 400 نفر از زنان به عنوان نمونه تحقیق انتخاب شدند. ?? درصد از پاسخگویان را زنان سیستانی، 3/33 درصد پاسخگویان را زنان قوم بلوچ و 8/28 درصد از پاسخگویان را زنان قوم بیرجندی و ? درصد دیگر را از زنان سایر اقوام تشکیل می دهند. وضعیت اجتماعی_اقتصادی زنان شهر زاهدان نشان دادکه زنان بلوچ نسبت به زنان سیستانی و بیرجندی دارای پایگاه اجتماعی_اقتصادی پایین تری می باشند و میزان استرس، احساس محرومیت در زنان بلوچ نسبت به زنان اقوام دیگر بالاتر می باشد همچنین میزان حمایت اجتماعی زنان بیرجندی بیشتر از زنان بلوچ و سیستانی بوده است.. در نهایت (58 درصد) دارای سلامت روان و 42 درصد آنها مشکوک به اختلال روانی تشخیص داده شده اند که در این بین، سهم زنان بلوچ نسبت به زنان سیستانی و بیرجندی بیشتر بوده و زنان بیرجندی از سلامت روان مطلوب تری بهره مند بوده اند. نتایچ رگرسیون نشان داد که 36 درصد نوسانات در سلامت روان زنان توسط متغیرهای مذکور قابل تبیین است. از میان متغیرها میزان استرس بیشترین اثر کاهنده بر سلامت روان و متغیر حمایت اجتماعی بیشترین اثر افزاینده را بر سلامت روان زنان داشتند. تحلیل مسیر نیز نشان داد که استرس (467/0-) و احساس محرومیت( 143/0-) قویترین و مهم ترین پیش بینی کننده سلامت روان در بین جامعه آماری تحقیق می باشند. از آنجاییکه سلامت روان یکی از نیازهای بنیادین همه افراد می باشد؛ ضروری است که سیاست گذاران جامعه، با تمرکز بر شیوه های ارتقاء حمایت اجتماعی، کاهش میزان استرس و احساس محرومیت نسبی و توزیع عادلانه مزایا در بین اقوام مختلف و توجه ویژه به امر سلامت روان گام هایی مهمی برای کاهش فقر و محرومیت در استان سیستان و بلوچستان بر دارند.
مینا کریمیان محمد گنجی
چکیده ندارد.