نام پژوهشگر: مهناز مهرابی زاده
محسن نظری فر منصور سودانی
در پژوهش حاضر اثربخشی زوج درمانی رفتاری-ارتباطی برنشتاین بر تعارضات زناشویی زوجین شهر اهواز مورد بررسی قرار گرفت. جامعه آماری این پژوهش کلیه زوجین شهر اهواز می باشند که به فراخوان محقق برای کاهش تعارضات زناشویی پاسخ داده اند. نمونه این پژوهش را تعداد 28 زوج تشکیل می دهند که نمره آنها در تعارضات زناشویی یک انحراف معیار بالاتر از میانگین بود. نمونه انتخاب شده با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده به دو گروه آزمایش و گواه گمارده شدند. به علاوه زوجین می بایستی حداقل دو سال از ازدواجشان گذشته و دارای حداقل یک فرزند نیز باشند. ابزار مورد استفاده در این پژوهش پرسشنامه تعارضات زناشویی (mcq) بود. طرح پژوهشی، طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. ابتدا بر روی هر دو گروه پیش آزمون اجرا گردید، سپس مداخله آزمایشی (زوج درمانی رفتاری-ارتباطی برنشتاین) در طی 8 جلسه 2 ساعته به صورت یک جلسه در هر هفته به اجرا در آمد و پس از اتمام برنامه درمانی پس آزمون اجرا گردید. زوجین پس از گذشت 5/1 ماه نیز تحت آزمون پیگیری قرار گرفتند. نتایج تحلیل فرضیه ها با استفاده از روش آماری تحلیل کواریانس تک متغیری و چند متغیری نشان داد که زوج درمانی رفتاری-ارتباطی برنشتاین باعث کاهش تعارضات زناشویی و مولفه های آن، شده است و این کاهش تعارضات تا مرحله پیگیری همچنان ادامه داشته است.
ضرغام ضرغامیان منصور سودانی
عنوان: اثر بخشی آموزش کسب معنا بر تاب آوری و کیفیت زندگی مادران دارای فرزند با نیاز ویژه شهر برازجان هدف این پژوهش بررسی اثر بخشی آموزش کسب معنا بر افزایش تاب آوری و بهبود کیفیت زندگی مادران دارای فرزند با نیاز خاص شهر برازجان در سال تحصیلی 90-1389 بود. نمونه اولیه این پژوهش شامل 222 نفر بودند که پس از اعلام آمادگی جهت شرکت در پژوهش، پرسشنامه کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی و مقیاس تاب آوری کانر و دیویدسون را تکمیل نمودند. سپس 40 نفر از کسانی که نمره آنها در هر دو پرسشنامه یک انحراف معیار پایین تر از میانگین بود، به روش تصادفی انتخاب و به دو گروه آزمایش و کنترل (در هر گروه 20 نفر) تقسیم شدند. سپس آموزش کسب معنا طی 10 جلسه ی 90 دقیقه ای بصورت 1 جلسه در هر هفته بر روی گروه آزمایش اجرا شد. در پایان همزمان از هر دو گروه پس آزمون گرفته شد و پس از گذشت یک ماه آزمون پیگیری انجام شد. داده های حاصل از پژوهش به روش کوواریانس چند متغیری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته های پژوهش نشان داد که آموزش کسب معنا موجب افزایش میزان تاب آوری و بهبود کیفیت زندگی گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل شده است. همچنین یافته های این پژوهش نشان داد که آموزش کسب معنا باعث بهبود حیطه های سلامت جسمانی، روابط اجتماعی و سلامت روان( از حیطه های مربوط به کیفیت زندگی) شده است و بر حیطه سلامت محیط تأثیری نداشته است. پیگیری با فاصله یک ماه، سودمندی آموزش کسب معنا را بر تاب آوری و کیفیت زندگی نشان داد.
خدیجه بهرام پور منصور سودانی
این پژوهش با هدف تاثیر زوج درمانی هیجان محور بر صمیمیت و دلزدگی زناشویی زوجین کارکنان شرکت ملی حفاری اهواز صورت گرفت. روش تحقیق نیمه تجربی بود و از طرح پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل استفاده شد. جامعه ی آماری شامل کلیه زوجین شرکت ملی حفاری اهواز در سال 1390 بود. نمونه آماری شامل 30 زوج بود که به طور تصادفی انتخاب و در گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. ابزار اندازه گیری پرسشنامه ی بررسی نیازهای صمیمیت باگاروزی و پرسشنامه ی دلزدگی زناشویی بود. ابتدا هر دو گروه مورد پیش آزمون قرار گرفتند و سپس گروه آزمایش در 9 جلسه زوج درمانی مبتنی بر رویکرد هیجان محور شرکت کردند. پس از پایان مداخله بر روی گروه آزمایش، آزمودنی های هر دو گروه به پرسشنامه های پژوهش پاسخ دادند. یافته های تحقیق با استفاده از روش کواریانس تجزیه و تحلیل شد. نتایج تحقیق نشان داد زوج درمانی هیجان محور موجب افزایش صمیمیت و ابعادآن (صمیمیت عاطفی، روانی، جنسی، بدنی، عقلانی، معنوی، زیباشناختی و اجتماعی) و کاهش دلزدگی و حیطه های آن (فرسودگی جسمی، عاطفی و روانی) در زوحین گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل شد.
افسانه شیخ زاده منصور سودانی
این پژوهش با هدف اثر بخشی آموزش خودمتمایزسازی بر تعارضات زناشویی و تمایزیافتگی زوجین شهر اهواز صورت گرفت. روش تحقیق نیمه تجربی بود و از طرح پیش آزمون– پس آزمون با گروه کنترل استفاده شد. جامعه ی آماری شامل کلیه زوجین شهر اهواز در سال 1390 بود. نمونه آماری شامل 30 زوج بود که به طور تصادفی انتخاب و در گروه آزمایش وگروه کنترل جایگزین شدند. ابزار اندازه گیری پرسشنامه تعارضات زناشویی و مقیاس تمایزیافتگی بود. ابتدا هر دو گروه مورد پیش آزمون قرار گرفتند و سپس گروه آزمایش در 8 جلسه آموزشی شرکت کردند. پس از پایان مداخله بر روی گروه آزمایش، آزمودنی های هر دو گروه به پرسشنامه های پژوهش پاسخ دادند. یافته های تحقیق با استفاده از روش کواریانس تجزیه و تحلیل شد. نتایج تحقیق نشان داد آموزش خودمتمایزسازی موجب کاهش تعارضات زناشویی و ابعاد آن (کاهش همکاری، کاهش رابطه جنسی، افزایش واکنش های هیجانی، افزایش جلب حمایت فرزند، افزایش رابطه فردی با خویشاوندان خود، کاهش رابطه خانوادگی با خویشاوندان و دوستان همسر، جدا کردن امور مالی از یکدیگر)، افزایش تمایزیافتگی و حیطه های آن (واکنش عاطفی، موقعیت من، جدایی عاطفی و آمیختگی عاطفی) در زوحین گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل شد.
فردوس فلاطونی غلامحسین مکتبی
هدف پژوهش حاضر، بررسی روابط ناگویی عاطفی و هوش هیجانی با سازگاری اجتماعی دانش آموزان دختر بوده است. نمونه ی مورد مطالعه در این پژوهش 265 نفر بود که از بین جامعه ی دانش آموزان دختر پایه ی دوّم راهنمایی شهر دزفول، در سال تحصیلی 91-90، با روش نمونه گیری تصادفی چندمرحله ای نسبتی انتخاب شد. برای سنجش متغیّرهای مورد مطالعه از پرسشنامه ی ناگویی عاطفی کودکان، سیاهه ی بهره ی هیجانی کودکان و نوجوانان بار-آن و خرده آزمون سازگاری اجتماعی آزمون شخصیّت سنج کالیفرنیا استفاده شد. در پژوهش حاضر، ویژگی های روان سنجی ابزارها، مطلوب ارزیابی گردید. برای تحلیل داده ها از روش های آماری همبستگی پیرسون، تحلیل رگرسیون چندگانه و تحلیل همبستگی متعارف استفاده شد. آزمون فرضیه های پژوهش نشان داد که بین ناگویی عاطفی و سازگاری اجتماعی رابطه ی منفی و معنی دار و بین هوش هیجانی و سازگاری اجتماعی رابطه ی مثبت و معنی دار وجود دارد. نتایج تحلیل رگرسیون به روش مرحله ای نشان داد هوش هیجانی و ناگویی عاطفی به ترتیب میتوانند سهم بیشتری در پیش بینی سازگاری اجتماعی داشته باشند. همچنین یافته ها نشان داد که خلق عمومی، مدیریّت استرس، هوش بین فردی، دشواری در توصیف احساس ها، انطباق پذیری و دشواری در تشخیص احساس ها به ترتیب بهترین پیش بین ها برای تمامی مولّفه های سازگاری اجتماعی در دانش آموزان می باشد, emotional intelligence, social adjustment
واحدی کوجنق حسین یداله زرگر
هدف از انجام این پژوهش بررسی و مقایسه اثر بخشی درمان نوروفیدبک و دارو درمانی در بهبود نشانه های مرضی و بهبود عملکرد مداوم پسران مبتلا به اختلال کمبودتوجه-بیش فعالی(adhd) در شهر تبریز بود. در این مطالعه شبه تجربی، جامعه آماری این پژوهش، شامل دانش آموزان 7 تا 14 ساله مبتلا به adhd شهر تبریز بود. از بین کودکان adhd، پس از انجام ارزیابی های بالینی توسط روان شناس تعداد 30 کودک به شیوه در دسترس انتخاب شدند. این تعداد بر اساس رضایت خانواده، در دو گروه 15 نفره تقسیم شدند. گروه اول یک دوره درمان نوروفیدبک را در طول 2 ماه و به صورت 3 جلسه 45 دقیقه در هفته، در مجموع 20 جلسه طی کرد. گروه دوم در طول همین مدت دارودرمانی را طی کرد. ابزارهای استفاده شده در این پژوهش شامل ملاک های dsmiv-tr ، پرسشنامه نشانه های مرضی csi-4 و نسخه ی رایانه ای آزمون عملکرد مداوم (tova) بود. تحلیل نتایج با استفاده از روش تحلیل واریانس مکرر و تحلیل کواریانس صورت گرفت. نتایج پژوهش نشان داد که درمان های نوروفیدبک و دارودرمانی موجب بهبود نشانه های مرضی و عملکرد مداوم کودکان مبتلا به اختلال کمبودتوجه-بیش فعالی می شود. اثر بخشی این درمان در هر دو متغیر هم در مرحله پس آزمون و هم پیگیری مورد تایید قرار گرفت. نتایج پژوهش نشان داد که بین اثربخشی دارو درمانی و درمان نوروفیدبک در بهبود نشانه های مرضی، و عملکرد مداوم کودکان مبتلا به اختلال کمبودتوجه-بیش فعالی تفاوت وجود دارد. نتایج تحقیق نشان داد که نشانه های مرضی گروه درمان نوروفیدبک در پس آزمون کاهش بیشتری پیدا کرده است. در مقایسه اثرات دو روش درمانی در بهبود عملکرد مداوم، نتایج تحقیق نشان داد که عملکرد مداوم آزمودنی های گروه دارودرمانی به طور معنی داری نسبت به گروه درمان نوروفیدبک افزایش داشته است. در مقایسه اثربخشی دو درمان در مرحله پیگیری تفاوت در اثر بخشی دو رویکرد درمانی در مورد نشانه های مرضی تایید نشد. اما در مورد عملکرد مداوم همچنان دارو درمانی نتایج بهتری را به دنبال داشت. در بررسی بیشتری که بر روی اثرات دونوع مداخله درمانی بر روی عملکرد مداوم صورت گرفت، نتایج تحقیق نشان داد که درمان نوروفیدبک در کاهش خطاهای مربوط به توجه (خطای غفلت) و دارودرمانی در کاهش خطاهای مربوز به تکانش گری (خطای ارتکاب) اثرات بهتری داشته است.
زینب عرب منصور سودانی
هدف از این پژوهش تعیین تاثیر مشاوره گروهی خودشناسی اسلامی بر دلزدگی زناشویی و عملکرد خانواده بود. طرح پژوهش شبه آزمایشی و از نوع پیش آزمون و پس آزمون و پیگیری با گروه گواه بود. جامعه آماری شامل زوج های مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر دهدشت بود. نمونه مورد نظر بصورت تصادفی به دو گروه آزمایشی و گواه اختصاص یافتند. گروه آزمایش در 10 جلسه 90 دقیقه ای در هفته، تحت مداخله خودشناسی اسلامی قرار گرفتند. برای گرد آوری داده ها از پرسشنامه دلزدگی زناشویی(cbm) و پرسشنامه عملکرد خانواده (fad) استفاده شد. داده ها با استفاده از آمار توصیفی و تحلیل کواریانس مورد بررسی قرار گرفتند. یافته ها نشان داد مشاوره گروهی خودشناسی اسلامی باعث کاهش دلزدگی زناشویی و بهبود عملکرد خانواده گروه آزمایش در مقایسه با گروه گواه شد. بنابراین مشاوره گروهی با تاکید بر خودشناسی اسلامی و استفاده از مجموعه ای از آموزه های اسلامی روش مداخله ای موثری برای کاهش دلزدگی زوج ها و بهبود عملکرد خانواده می باشد.