نام پژوهشگر: علیرضا میرزا محمد

نقد و بررسی و تحلیل شرح ابو هلال عسکری بر دیوان ابو محجن ثقفی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی - پژوهشکده ادبیات 1389
  اسماء زارعی   فیروز حریرچی

ابومحجن ثقفی از شعرای مخضرمی است که دو عصر جاهلی و اسلام را درک کرد و از باده نوشانی بود که بدین خاطر بارها حد شرعی بر او اجرا شد و با شرکت در فتوحات در زمان خلیف? دوم و جنگ قادسیه جهت گسترش دین اسلام در ایران، اشعاری در تفاخر به رشادت های خود و قبیله اش و رثاء همرزمانش سرود که به اشعار فتوح شهرت یافته است. قطعه هایی که از اشعار او به دست آمده(حدود100 بیت)شامل سروده های جنگی، تفاخرات قبیله ای و چند مرثیه، حکمت،حماسه و خصوصاً خمریات است که باعث شهرت ابو محجن شده است. قسمت بیشتر دیوان وی را، ادیب و لغت شناس قرن چهارم ابوهلال عسکری، شرح کرده است. در رسال? حاضر قصد آن داریم که به بررسی و نقد شرح ابوهلال بر این دیوان بپردازیم و بدین منظور برای دستیابی به این هدف ابتدا زندگی نام? ابو محجن و نقش وی در پیروزی مسلمانان علیه ایرانیان در جنگ قادسیه، زیبایی شناسی فخریات و خمریات و سبک شاعری وی در دو عصر جاهلی و صدر اسلام به صورت مجزا و خصائص اشعار فتوح و تأثیردو عامل اساسی دین اسلام و خلق و خوی عمر بن خطاب بر مضامین خمریات وی مورد بررسی قرار گرفته و سپس تاریخچ? تحول نقد عربی از عصر جاهلی، تا عباسی و شیوه های نقد عربی و معرفی ابوهلال عسکری ارائه گردیده و در نهایت شرح ابوهلال عسکری از دریچ? نقد مورد بررسی قرار گرفته است. با بررسی و نقد این شرح در می یابیم که شرح وی از زیبایی ها و نکات بلاغی و اطلاعات تاریخی و لغوی فراوانی برخوردار است که در کمتر کتابی به آن بر می خوریم، هرچند دارای نقایص و اشتباهاتی است که در حد امکان سعی شده، به اصلاح و تکمیل آن بپردازیم. واژگان کلیدی: ابو محجن ثقفی، نقد، ابو هلال عسکری، محاسن، نقایص.

ادیبان ایرانی عربی نویس در کتاب الفهرست ابن ندیم
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی - پژوهشکده ادبیات 1390
  عذرا صابری   علیرضا میرزا محمد

کتاب الفهرست ابن ندیم از شمار معدود کتاب هایی است که بسیاری از پژوهشگران را در زمینه ی علوم گوناگون وامدار خود ساخته است، چرا که از زمان تألیف این کتاب یعنی قرن چهارم هجری تا‏کنون کمتر کتابی در تاریخ ادبیات ملت ها و بزرگان آن ها به رشته ی تحریر درآمده که مطلبی از این کتاب اقتباس نکرده باشد. ابن ندیم مولف فرهیخته ی کتاب که بخش بزرگی از زندگی خود را در بغداد گذرانده است، به دلیل احاطه ی قابل توجه به دانش‏های رایج در زمان خویش و نیز آشنایی با شمار زیادی از صاحب نظران در این دانشها، در کنار معرفی کتابهای تألیف شده در هر علم و بررسی پیشینه و قدمت آن‏ها، شرح حالی از دانشمندان برجسته در آن زمینه را نیز به دست می‏دهد. پژوهشگران بسیاری به پژوهش و تحقیق در بخش‏های مختلف این کتاب پرداختهاند. این رساله نیز بر آن است که به مثابه ی تلاشی اندک، به ایرانیان عربی نگار یاد شده در این کتاب بپردازد. به سبب گستردگی بخش های کتاب و نیز یاد کرد فراوان ابن ندیم از دانشی مردان ایرانی آن روزگار، این رساله به بخش ادبیات آن بسنده کرده است؛ بدین سان که پس از معرفی ابن ندیم و کتاب الفهرست، در فصول دیگر به بررسی نحویان، نویسندگان و شاعران، به صورتی جداگانه پرداخته شده است. امید است که پویندگان راه دانش، به ویژه ایرانیان، این پژوهش را در زمینهی دیگر علوم موجود در کتاب الفهرست پی گیرند و میراث ادبی گرانبهای خود را به دانش پژوهان جهان اسلام و به ویژه هم‎وطنان خویش بشناسانند. واژگان کلیدی: الفهرست، ابن ندیم، ایران، نحوی، نویسنده، شاعر. کتاب الفهرست ابن ندیم از شمار معدود کتاب هایی است که بسیاری از پژوهشگران را در زمینه ی علوم گوناگون وامدار خود ساخته است، چرا که از زمان تألیف این کتاب یعنی قرن چهارم هجری تا‏کنون کمتر کتابی در تاریخ ادبیات ملت ها و بزرگان آن ها به رشته ی تحریر درآمده که مطلبی از این کتاب اقتباس نکرده باشد. ابن ندیم مولف فرهیخته ی کتاب که بخش بزرگی از زندگی خود را در بغداد گذرانده است، به دلیل احاطه ی قابل توجه به دانش‏های رایج در زمان خویش و نیز آشنایی با شمار زیادی از صاحب نظران در این دانشها، در کنار معرفی کتابهای تألیف شده در هر علم و بررسی پیشینه و قدمت آن‏ها، شرح حالی از دانشمندان برجسته در آن زمینه را نیز به دست می‏دهد. پژوهشگران بسیاری به پژوهش و تحقیق در بخش‏های مختلف این کتاب پرداختهاند. این رساله نیز بر آن است که به مثابه ی تلاشی اندک، به ایرانیان عربی نگار یاد شده در این کتاب بپردازد. به سبب گستردگی بخش های کتاب و نیز یاد کرد فراوان ابن ندیم از دانشی مردان ایرانی آن روزگار، این رساله به بخش ادبیات آن بسنده کرده است؛ بدین سان که پس از معرفی ابن ندیم و کتاب الفهرست، در فصول دیگر به بررسی نحویان، نویسندگان و شاعران، به صورتی جداگانه پرداخته شده است. امید است که پویندگان راه دانش، به ویژه ایرانیان، این پژوهش را در زمینهی دیگر علوم موجود در کتاب الفهرست پی گیرند و میراث ادبی گرانبهای خود را به دانش پژوهان جهان اسلام و به ویژه هم‎وطنان خویش بشناسانند.

وصف طبیعت در معلقات سبع
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی - پژوهشکده ادبیات 1390
  نسیبه رضایی تفتی   علیرضا میرزا محمد

معلقات سبع یکی از درخشان ترین آثار شعری در عصر جاهلی و آینه تمام نمای آن عصر است که فرهنگ، آداب و رسوم، زندگی مردم و همچنین موقعیت جغرافیایی و اجتماعی و ادبی آن عصر را نشان می دهد. بسیاری از پژوهشگران در زمینه های مختلف ادبی بر روی آن کار کرده اند؛ چرا که معلقات سبع شناسنامه عصر جاهلی است و درک درست این اشعار و بررسی آن ها از جوانب مختلف راهی برای شناخت عصر جاهلی است. وصف طبیعت نیز یکی از موضوعاتی است که شعرای جاهلی در ضمن دیگر اشعارشان، بسیار بدان پرداخته اند و به بهترین شکل از عناصر طبیعت در اشعار خود بهره گرفته اند. این رساله نیز بر آن است که به مثابه دیگر پژوهشگران به پژوهش و تحقیق در این اشعار بپردازد و به سبب گستردگی کار، فقط به موضوع وصف طبیعت (بی جان و جان دار) در معلقات سبع بسنده کرده است. به این منظور ابتدا به معرفی عصر جاهلی پرداختیم تا تصویری از وضعیت شعر و شاعری در این دوره پیش روی خواننده ترسیم گردد. سپس فصلی را به معرفی عناصر طبیعت در عصر جاهلی اختصاص دادیم و در فصلی جداگانه به بیان مصادیق وصف طبیعت در معلقات سبع پرداخته ایم که این فصل، قسمت اصلی این رساله را تشکیل می دهد و در فصل آخر نیز به مقایسه اصحاب معلقات سبع پرداخته شده است. در این رساله، اشعار مرتبط با طبیعت از اشعار معلقات سبع زوزنی استخراج شده و براساس حجم آن ها طبقه بندی گردیده است. معانی ابیات نیز از شرح معلقات سبع ترجانی زاده که دقیقاً ترجمه کتاب شرح معلقات سبع زوزنی است، گرفته شده است و توضیحات لازم نیز در فصول مختلف و در ادامه معانی اشعار ذکر گردیده است. روندی که این رساله طی کرده است، خواننده را متوجه این نکته می کند که شعرا در معلقات سبع از طبیعت بهره بسیاری برده اند تا جایی که گویی طبیعت، جزء لاینفک معلقات است. به امید آن که پژوهشگران دیگر به بررسی جوانب دیگر این اشعار بپردازند تا معلقات سبع به طور کامل و در همه جوانب آن به ادیبان و دوستداران شعر و ادب شناسانده بشود.

دراسه فی نظریه الدکتور طه حسین فی الأدب الجاهلی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی - پژوهشکده ادبیات 1390
  راضیه نظری   فیروز حریرچی

فإذا ما نظرنا الی موضوع الشعر الجاهلی بدقّه و تمحیص، نجد أنه یمتاز بأهمیه کبیره من عدّه جوانب؛ و هو یُعدُّ نوعا من أنواع الدراسات الأدبیه و التاریخیه. الأدب هو «کل ریاضه محموده تودی بالإنسان إلی الفضائل، و هذه الریاضه کما تکون بالفعل و حسن النظر و المحاکاه، تکون بمزاوله الأقوال الحکمیه التی تضمنتها لغه أیّ أمه.»( الإسکندری، د.ت:ص: 3) تتمتّع جمیع الأقوام بالأدب علی مدی الدهر، وکل ما یُسَمّی أدباً الیوم، یعنی جمیع الآثار التی خُلقَت فی قرون ممتده. أما النقطه المهمه فهی أنّ کثیراً من هذه الآثار قد انتقلت انتقالاً شفویاً بین الأجیال المختلفه، و لازم هذه الآثار فی هذ الانتقال أخطار عظیمه أهمها النسیان. و مع رواج الخط و الکتابه استطاع الإنسان أن یتغلّب علی مشکله النسیان الی حدٍ کبیر. و علیه نظّمت الآثار الأدبیه حسب مواضیعها، أو تاریخ تدوینها أو معاییر أخری و قد حفظ بهذا الشکل الکثیر من التراث الأدبی. أما النقطه المهمه فهی صحّه هذا التراث الذی انتقل قروناً بشکل شفوی ثمّ حفظه بشکل مکتوب. و الأمور التی أشرت إلیها کانت بمثابه االمسأله التی تشمل جمیع آداب الأقوام المختلفه و لم یکن الأدب العربی مستثنی عنها. أمّا أهمیه هذه المسأله فی الأدب الجاهلی للعرب فهی أکثر. فقد ظهر الإسلام فی شبه الجزیره العربیه و نزل القرآن فیها باللغه العربیه و باللغه التی نراها فی الآثار الباقیه من العصر الجاهلی. و هذا الأمر یحثّ العلماء علی البحث فی صحّه هذه الآثار. و قد أحدث الإسلام ثورهً عظیمه و قلّب جمیع جوانب حیاه العرب و موازینها، فانتشرت الکتابه بعد ظهوره بین جمیع الناس انتشاراً عاماً. و قد خضعت الکثیر من القبائل والملل الی هذا الدین الجدید الناطق باللسان العربی المبین، وعلیه بدت الحاجه الی تعلّم اللغه العربیه لدرک مفاهیمه و تعالیمه. و کان لهذه الظاهره أثراً کبیراً لتحوّل واسع فی هذه اللغه. و أصبحت المدن المتحضّره مرکزاً لالتقاء الثقافات و ما تترکه من آثار و تغییرات علی اللغه. و لحفظها من الضیاع ذهب الرّواه إلی البادیه لیتعلّموها من البدوی الذی لم یتأثر بعد بتلک الحضارات أصول هذه اللغه العریقه و بلاغتها. یجب علینا ألاّ نغفل عن الصراعات بین قبائل العرب و الصراعات الناجمه عن الظاهره الشعوبیه بعد الإسلام، فقد کان العرب یسعون فی تثبیت هذه الفکره بأنهم کریموا النسب، و أن یجعلوا هذا الأمر میزه لتفوّقهم علی سائر المسلمین، و من جانب آخر الشعوبیه التی کان یسعی أصحابها بإظهار مفاخرهم و تاریخهم البطولی، و کان لهذا کله الأثر الکبیر علی الشعر. و بعد أن انقضت جمیع هذه الصراعات، أصبحت جمیعُ الآثار المکتوبه تُعرَفُ بالأدب الجاهلی و إن خالف بعض العلماء هذا الإعتقاد، کابن سلام. و بعد القرن التاسع عشر للمیلاد أقبل المستشرقون علی المجالات المختلفه العلمیه و خاصه الأدب منها و لهم بواعث مختلفه فی هذا الإقبال، و کان عاقبه هذا الأمر هو إدعاء بعضهم کمرجلیوث إلی أنّ هذه الآثار الـمعروفه بالأدب الجاهلی قد وُضِع کله بعد الإسلام. و قد أدی دخول المستشرقین فی مجال العلم و الأدب الی تحوّل عظیمٍ فی هذا المجال، مما جعل الباحثین و العلماء أن ینظروا إلی هذا الموضوع بنظره جدیده. و فی هذا الصدد أصدر طه حسین_ الذی کان متأثّراً بهذه الفکره_ اعتقاده فی« فی الأدب الجاهلی»، و کان ذلک سبباً فی ظهور بلبله و جدال شدیدین فی الساحه العلمیه و التقلیدیه. و یعتقد طه حسین فی کتابه المذکور أن أکثر هذا الأدب (الأدب الجاهلی) قد اختُلق و تم وضعه بعد الإسلام و قد أبدی آراءه علی صحه إدّعاءه هذا، و أخذ بطرح الأسئله للقارئ لیزیده شکاً فی صحه هذا الأدب. إن مناقب طه حسین کثیره، فهو الأدیب و الناقد، و هو باعث النهضه النقدیه فی العصر الحدیث، و علیه تبدو ضروره التعمّق فی آرائه و البحث عن بواعث نشوء هذه النظره. یتمتّع طه حسین فی بحثه بمنهج الشک الدیکارتی و یوضح أساس هذا المنهج قائلاً:«... أن یتجرّد الباحث من کل شیء کان یعلمه من قبل و أن یستقبل موضوع بحثه خالی الذهن ....» (حسین، 1958:ص68) یعتقد طه حسین بأنّ العقائد السائده بین الناس عن الأدب الجاهلی أکثرها خاطئه و هی بمثابه أغلال تمنعنا من الوصول إلی الحقیقه البحته، و یعلّل اعتقاده هذا، بأن المعلومات الواصله الینا لم نحصَل علیها عن طریق علمی صحیح بل هی مجموعه من الأخبار التی قد تمّ وُضعها علی مدی التاریخ. کما یعتقد أنه لم یوجد فی التاریخ راویاً صادقاً و لکل منهم آفه کعدم العلم و الإطلاع أو الطمع أو عدم الأهلیه. و یمکننی أن أطرح الموضوع بشکل آخر،هل ما نعرفه الیوم بالأدب الجاهلی هو أدب حقیقی أم هو أدب موضوع و منحول؟ و الموضوع المهم لإقامه البحث علیه فی هذه الدراسه هو برهنه صحه الأدب الجاهلی لأنه أساس لغه الإسلام و أصله، و هو فی الحقیقه تاریخه و معدنه، و علیه یجب إثبات صحّه هذا الأدب لیتسنی لنا معرفه أثر الإسلام و القرآن علی اللغه و آدابها. ..................................................................... أمّا أهدافی الرئیسه التی أخذتها بعین الإعتبار خلال دراستی هذه هی : • الوقوف علی آراء القدماء قدیماً و حدیثاً فی موضوع الشعر الجاهلی و بیان تطور عقیده وضع الشعر الجاهلی من الماضی حتی العصر الحدیث. • دراسه موضوع الشک. • الوصول إلی کیفیه تأثر طه حسین بالمنهج الفکری الدیکارتی. • دراسه أثر المستشرقین فی منهج طه حسین الفکریه • دراسه مسأله روایه الشعر الجاهلی فی ذاک العصر و العصور التالیه لها. • دراسه العقائد الجاهلیه و الأوضاع السیاسیه و الاقتصادیه و الاجتماعیه و العقلیه و النفسیه من خلال الأشعار الجاهلیه. الدراسات السابقه: لا شک أنّ کتبَ القدماء و المحدثین قد تناولت مسأله صحّه الأدب الجاهلی و تحدّثت عنها و سعی کل عالم و ناقد فی توضیح البحث و کشف الحقیقه، ولکن الأمر الذی غفل عنه الکثیر، هو الشک الدیکارتی، و فی الحقیقه نلمس هذین الأمرین فی آراء طه حسین عن الأدب الجاهلی: الأول الشک الدیکارتی و الثانی الأسئله و الشکوک التی طرحها طه حسین _ متأثّراً بهذا المنهج الفکری_ فی الأدب الجاهلی. و لاحظت اهتمام أکثر الکتّاب فی نقد آراء طه حسین فی الموضوع الثانی فی حین أن البحث عن المنهج الفکری لطه حسین یعتبر بحثاً هاماً جداً، هذا من جانب الکتب و من جانب الأطروحات و الرسالات، لم أجد أطروحه أو رساله عُنیت بهذا البحث من هذا المنظار. و علی کل حال یمکننی أن أعرض نواقص الآثار الموجوده فی هذا الموضوع بالشکل التالی: • أکثر الآثار قامت بالرّد بإجابات موجزه علی تساءلات طه حسین. • لم تحظ هذه الآثار بأجوبه کافیه علی الأسئله المطروحه، فی حین کان تأکید طه حسین علی عدم وجود صوره واضحه فی الشعر الجاهلی فی المجالات الإقتصادیه و الإجتماعیه و السیاسیه • لم یکن الإهتمام بموضوع الشک وافیاً فی هذه الآثار. و فی هذا البحث، عملت جاهده علی رفع هذه النواقص الی أکبر حدٍ ممکن. أما منهج البحث فهو: • جمع المعلومات المتعلّقه بالموضوع بتریب عناوین الفصول و المباحث و إستنباط کلّ ما هو مفید. • الدقه و الأمانه فی عرض المعلومات المطروحه. • مراجعه المصادر الرئیسه و أمهات المعاجم (لسان العرب، تاج العروس، جمهره اللغه و...) و أمهات الکتب الأدبیه (الشعر و الشعراء، الأغانی و دواوین الشعراء و..) و المرجع الإلکترونی للحصول علی الأشعار التی تمتّ بصله بموضوع الردّ علی شکوک طه حسین. اقتضت طبیعه البحث فی هذه الرساله إلی تقسیم البحث إلی مقدّمه و خمسه أبواب و خاتمه. الفصل الأول: ما الأدب: فی هذا الفصل قمت بعرض تعاریف الأدب لغه و إصطلاحاً و أنواعه و علیه ینقسم إلی أربعه بحوث: یتطرّق البحث الأول إلی تعریف الأدب و تطور الکلمه علی مدی التاریخ. و یتطرق البحث الثانی إلی آراء الأدباء المختلفه حول موضوع الأدب، و فی البحث الثالث ذکرت أقسام الأدب کالإنشائی و الوصفی و من ثم ذکرت تعریف کل منهما إضافه إلی تعاریف أقسام الأدب الإنشائی کالشعر و النثر و تاریخهما فی الأدب العربی منذ القدم، و الفروق بینهما. الفصل الثانی، ما هو النقد: فی هذا الفصل قمت بتبیین عدّه تعاریف للنقد و مکانته فی الأدب العربی و بذلک ینقسم إلی سبعه أبحاث. البحث الأول: فی هذا البحث قمت بتعریف کلمه النقد و فی البحث الثانی قمت بدراسه مصطلح النقد و فی الثالث أشرت إلی وظائف النقد، و فی الرابع أشرت إلی أنواع النقد الأدبی، و سلطت الضوء فی البحث الخامس علی النقد الأدبی عند العرب و فی السادس ذکرت العوامل التی أدّت إلی نشوء النقد الأدبی بین العرب. و فی البحث السابع و الأخیر ذکرت مناهج النقد. الفصل الثالث، طه حسین الناقد: فی هذا الفصل قمت بسرد ماهو مهم و ضروری عن طه حسین الناقد العظیم المعاصر، و قد تمّ تقسیم هذا الفصل إلی ثلاثه أبحاث: البحث الأول یعطینا صوره موجزه عن حیاته، و جلّ اهتمامی فیه هو تبیین العوامل الأربعه التی أثّرت فی شخصیه طه حسین. أی: میلاده و نشأته و الجامعه و الأزهر و السوربون. و فی البحث الثانی أشرنا إلی مصادر تکوین شخصیته الفکریه و الأدبیه کما قمت بتبیین المصادر الثلاثه لهذا التکوین: العنصر المصری، و العنصر الإسلامی و العنصر الأجنبی. و یختص البحث الثالث بآثار هذا الناقد. الفصل الرابع، طه حسین و الأدب الجاهلی: یصف لنا هذا الفصل المنهج الفکری لطه حسین و تطور هذا المنهج علی مدی التاریخ و کیفیه تأثیره علی طه حسین وبیان آرائه فی الأدب الجاهلی. و هو بدوره ینقسم إلی ثلاثه بحوث.فی البحث الأول إشاره إلی المستشرقین، تاریخهم و أهدافهم و وصولهم إلی العلوم. فی البحث الثانی، قُمتُ بتقدیم تعریف لمنهج الشک الدیکارتی و بیان أصول هذا المنهج عند علماء العرب القدماء و المستشرقین. و فی البحث الثالث ذکرت آراء طه حسین فی الأدب الجاهلی تحت العناوین السته. الفصل الخامس، الرّد علی أسئله طه حسین: الخطه الأصلیه للفصل هی الإجابه عن الأسئله التی طرحها طه حسین و ینقسم إلی ثلاثه أبحاث: و لأهمیه البحث بدأت بدراسه جذور الشعر العربی و یهتم البحث الثانی إلی روایه و تدوین الشعر الجاهلی و فی البحث الثالث أجوبه علی أسئله طه حسین و الرّد علی شکوکه بشکل علمی .