نام پژوهشگر: منوچهر ازخوش
منیرسادات حسن زاده میدانی علی چابک
هدف:هدف پژوهش حاضر، مقایسه استرس شغلی معلمین دانش آموزان عقب مانده ذهنی آموزش پذیر و عادی در مدارس شهرستان های فردوس، بشرویه و سرایان است. روش:جامعه آماری شامل تمامی معلمین مدارس استثنایی و عادی شهرستان های فردوس، بشرویه و سرایان است. تعداد 50 نفر زن از معلمین مدارس استثنایی به روش "نمونه در دسترس" و 50 نفر معلمین مدارس عادی به روش تصادفی انتخاب شدند. در این پژوهش، از پرسشنامه استرس شغلی اسیپو و برای آزمودن فرضیه ها از آزمون ضریب همبستگی t و u مان ویتنی استفاده شد. یافته ها:نتایج نشان داد بین معلمین مدارس استثنایی و معلمین مدارس عادی از نظر استرس کلی تفاوتی وجود ندارد. فقط در 3 خرده آزمون پرسشنامه( بی کفایتی نقش، دوگانگی نقش و محیط فیزیکی) تفاوت معنی داری بین دو گروه وجود داشت. در خرده آزمون بی کفایتی نقش و دوگانگی نقش، نمره معلمین مدارس استثنایی بالاتر از مدارس عادی بود. بین استرس شغلی با سن، سابقه کاری، تحصیلات و تعداد فرزندان رابطه معنی داری وجود نداشت.
قاسم عزیزیانی سید جلال یونسی
پژوهش حاضر باهدف اعتباریابی و رواسازی مقیاس آمادگی برقراری روابط نوجوانی(یانگ، 1983) برروی گروه نمونه ای به حجم 250 نفرکه با روش نمونه گیری تصادفی چندمرحله ای انتخاب شدند، اجرا شد. ابزار پژوهش را سه پرسشنامه مقیاس آمادگی برقراری روابط نوجوانان (ready) و فرم فارسی مقیا س تجدید نظر شده مهارتهای ارتباطی(کوئین دام، 2004) و مقیاس کمرویی ( هاتزل، موریسون، وی یر، 2001) تشکیل داد. تحلیل سئوالهای مقیاس بر پایه محاسبه قدرت تشخیص و ضریب آلفای کرونباخ نشان داد ضریب آلفای کرونباخ برای کل مقیاس برابر با 95/0 و ضریب بازآزمایی با فاصله(دو هفته) برابر با 93/0 بود. همبستگی معنادار بین عوامل سه گانه با مقیاس کمرویی و مقیا س تجدید نظر شده مهارتهای ارتباطی، روایی واگرا و همگرای مقیاس آمادگی برقراری روابط را تأیید کردند.
غلامرضا شیخی منوچهر ازخوش
چکیده هدف: این پژوهش به منظور بررسی رابطه بین ویژگیهای شخصیتی و تعارض کار – خانواده معلمان انجام گرفته است. روش: در انجام این پژوهش از روش همبستگی استفاده گردید. سپس حجم نمونه 100 نفر ازمعلمان از طریق نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. ، برای جمع آوری اطلاعات مرتبط با پژوهش از پرسش نامه های شخصیتی نئو و تعارض کار – خانواده استفاده گردید. همچنین، برای تجزیه و تحلیل داده های حاصل از پژوهش، از شاخص ها و روشهای آماری توصیفی و استنباطی از قبیل؛ میانگین، انحراف معیار،t-test، ضریب همبستگی و رگرسیون چند متغیری گام به گام بهره گرفته شد. یافته ها: نتایج تحلیل همبستگی نشان داد که بین ابعاد شخصیتی برون گرایی، خوشایندی، وظیفه شناسی و گشودگی، با تعارض کار – خانواده رابطه منفی و معنی دار مشاهده شد، به این معنا که افراد با نمرات بالا در ویژگی های شخصیتی، تعارض کار - خانواده کمتری داشتند و افراد دارای نمرات پایین در ویژگیهای شخصیتی، تعارض کار- خانواده بیشتری داشتند. از طرفی، بین روان رنجور خویی و تعارض کار – خانواده، رابطه مثبت و معنی دار وجود دارد، به این معنا که افراد با نمرات بالا در روان رنجور خویی، تعارض کار - خانواده بیشتری داشتند و افراد دارای نمرات پایین در روان رنجور خویی ، تعارض کار- خانواده کمتری داشتند. نتایج آزمون t، تفاوت معنی داری را در میزان ویژگیهای شخصیت و تعارض کار – خانواده معلمان زن و مرد نشان نداد. نتایج حاصل از اجرای مدل رگرسیونی نشان داد که دو بعد روان رنجور خویی و خوشایندی حدود 076/0 از واریانس تعارض کار – خانواده و همچنین بعد روان رنجور خویی 048/0از واریانس تعارض کار با خانواده و دو بعد روان رنجور خویی و گشودگی 092/0 از واریانس تعارض خانواده به کار، را توانستند تبیین کنند . بحث: یافته های پژوهش نشانگر آن است که بین ابعاد شخصیتی و تعارض کار – خانواده رابطه وجود دارد. همچنین، نتایج پژوهش نشان داد که رابطه معناداری بین ویژگیهای شخصیتی و تعارض کار – خانواده در معلمان زن و مرد به دست نیامد. واژه های کلیدی: ویژگیهای شخصیت، تعارض کار – خانواده، معلمان.
مهری بروغنی سید جلال یونسی
هدف: این پژوهش با هدف بررسی رابطه بین میزان بخشش و تفکر قطعی نگر در زوجین متقاضی طلاق و عادی صورت گرفت. برای این منظور گروه نمونه ای متشکل از 100 زوج متقاضی طلاق و 100 زوج عادی با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی از میان زوجین مراجعه کننده به دادگاه خانواده شماره یک تهران در سال 1388 انتخاب گردید. مواد و یافته ها: تمام شرکت کنندگان در پژوهش هر دو پرسشنامه گذشت رای (1998) و پرسشنامه تفکر قطعی نگر را تکمیل کردند. تحلیل و مقایسه اطلاعات بدست آمده از این مطالعه نشان داد که بین میزان بخشش و تفکر قطعی نگر در زوجین متقاضی طلاق و عادی رابطه وجود دارد p<0/5 )). همچنین بخشش در زوجین متقاضی طلاق کمتر از زوجین عادی است p<0/5 )). از طرف دیگر، تفکر قطعی نگر در زوجین عادی کمتر از زوجین متقاضی طلاق است p<0/5 ) ). نتیجه گیری: با توجه به یافته های پژوهش پیشنهاد می شود که در مشاوره های زناشویی از رویکرد بخشش برای کاهش میزان طلاق استفاده گردد. کلید واژه: بخشش، تفکر قطعی نگر، تحریف شناختی، طلاق
محمد علی رحیمی مبارکی منوچهر ازخوش
چکیده: هدف: مطالعه حاضر با هدف تعیین رابطه منابع و شدت استرس شغلی با فرسودگی شغلی و سلامت روان مأموران آتشنشانی تهران طراحی گردید. روش تحقیق: این تحقیق از نوع توصیفی_تحلیلی از نوع پس رویدادی است که بر روی 149 آتش نشان مرد که به صورت خوشهای مرحلهای انتخاب گردیده بودند به انجام رسید. برای سنجش وضعیت استرس شغلی از پرسشنامه اسیپو، برای فرسودگی شغلی از پرسشنامه مازلاک و برای سلامت روان از پرسشنامه scl90_r استفاده شد. دادهها با استفاده از روش های آمار توصیفی و روش همبستگی پیرسون مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافتهها: بیشترین میزان استرس شغلی در بعد محیط فیزیکی گزارش شد و ابعاد دیگر از لحاظ استرسزابودن بهترتیب شامل؛ بارکاری، مسئولیت نقش، دوگانگی نقش، محدوده نقش و بیکفایتی بودند. همه ابعاد استرس شغلی با دو بعد فرسودگی شغلی تحلیل هیجانی و مسخ شخصیت رابطه معناداری را نشان داد (05.p< ). اما با بعد بی کفایتی شخصی رابطه معناداری یافت نشد. همچنین استرس شغلی و ابعاد آن با سلامت روان و خردهمقیاسهای آن ارتباط معناداری داشتند. بررسی رابطه بین فرسودگی شغلی با سلامت روان نشان داد که بین مولفههای فرسودگی شغلی شامل؛ خستگی هیجانی و مسخ شخصیت و بیکفایتی شخصی با متغیرهای سلامتروان در سطح (05.p< ) رابطه مثبت معنادار وجود دارد. بحث و نتیجهگیری: نتایج بهدست آمده نشان میدهد؛ با توجه به ماهیت پرتنش شغل آتشنشانی، مأموران شاغل در این سازمان، در معرض فرسودگی شغلی بالا و سلامت روان پایین قرار دارند. این افراد از جنبه های مختلف فیزیکی و روانشناختی، استرس شغلی زیادی را متحمل می شوند و این عامل باعث می شود نسبت به اختلالات روانشناختی و فرسودگی شغلی، آسیبپذیرتر باشند. با توجهبه یافته های این تحقیق، درزمینه اثرات مخرب استرس شغلی بر فرسودگی شغلی و سلامت روان مأموران آتشنشانی، پیشنهاد میشود؛ برنامهریزیهایی توسط مسئولین سازمان، طراحی و اجرا گردد. ایجاد برنامه های مشاورهای برای کاهش میزان استرس مأموران آتشنشانی و آموزش شیوه های مواجه با استرس به آنها، گام مفیدی در جهت بهبود وضعیت این افراد خواهد بود. واژگان کلیدی: استرس شغلی، فرسودگی شغلی، سلامت روان، مأموران آتش نشانی
اسداله همتی منش منوچهر ازخوش
هدف از پژوهش حاضر تعیین اثربخشی آموزش مهارتهای زندگی جمعی بر ارتقاء مهارتهای زندگی روزانه در بیماران اسکیزوفرنیا مرد بیمارستان روانپزشکی رازی تهران می باشد. مطالعه حاضر از نوع طرح تجربی آزمایشی پیش آزمون- پس آزمون همراه با گروه کنترل است.حجم نمونه 24 نفراز بیماران اسکیزوفرنیا که به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب و در دو گروه آزمایش (12n=) و گروه کنترل (12n=) تقسیم شدند، گروه آزمایش تحت آموزش مهارتهای زندگی جمعی در 10 جلسه قرار گرفتند، در پایان پس از گذشت 3 هفته از هر دو گروه پس آزمون به عمل آمد.برای تحلیل داده ها از آزمون t و تحلیل کوواریانس تک متغیره(ancova) استفاده شد.نتایج حاصل از تحقیق نشان داد که آموزش مهارتهای زندگی جمعی،مهارتهای زندگی روزانه بیماران را افزایش داده و تغییرات در سطح05/0 معنادار است و این تغییرات نتیجه اثر متغیر مستقل بوده است.جهت ارزیابی پایداری تاثیرات آموزش ارائه شده در پیگیری پس از 3 هفته نتایج حاکی از معناداری و تاثیر آموزش مهارتهای زندگی جمعی در افزایش مهارتهای زندگی روزانه بوده و این به معنی تداوم و تغییرات و افزایش مهارتهای زندگی روزانه آزمودنی طلقی می شود. یافته های منتج از این پژوهش نشانگر آن است که می توان از برنامه آموزش گروهی مهارتهای زندگی جمعی در ارتقاء مهارتهای زندگی روزانه بیماران اسکیزوفرنیا استفاده کرد.
اعظم عرب منوچهر ازخوش
هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه ویژگی های شخصیتی مردان وابسته به مواد افیونی و مردان وابسته به مت آمفتامین انجام شده است. روش: پژوهش حاضر از نوع علی مقایسه ای و پس رویدادی می باشد. در این مطالعه با توجه به ملاکهای ورود، 80 نفر از افراد وابسته به مواد افیونی و متآمفتامین از بین کلیه افراد مراجعه کننده به مرکز تولدی دوباره به صورت نمونه گیری قضاوتی انتخاب و بر اساس متغیرهای جمعیت شناختی همتا شدند. برای گردآوری داده ها، پرسشنامه دموگرافیک و پرسشنامه ویژگی های شخصیتی نئو (فرم کوتاه) (neo-ffi-r) مورد استفاده قرار گرفت. داده های گردآوری شده با استفاده از آزمون t تحلیل شد. یافته ها: یافته ها نشان داد که بین میانگین نمرات دو گروه از مردان وابسته به مواد افیونی و مردان وابسته به مت آمفتامین در حیطه روان رنجوری(n)، خوشایندی(a) و وظیفه شناسی(c) پرسشنامه شخصیتی neo تفاوت معنادار وجود دارد(p<0/05). بدین معنا که سطح روان رنجوری در مردان وابسته به مواد افیونی در مقایسه با مردان وابسته به مت آمفتامین بالاتر و سطح خوشایندی و وظیفه شناسی در مردان وابسته به مت آمفتامین در مقایسه با مردان وابسته به مواد افیونی بالاتر است اما هر دو گروه به لحاظ میزان برونگرایی(e) و گشودگی(o) از وضعیت تقریباً یکسانی برخوردارند(p>0/05). نتیجه گیری: با توجه به یافته های پژوهش، بین ویژگی شخصیتی مردان وابسته به مواد افیونی و مت آمفتامین تفاوت وجود دارد. بنابراین شناخت شخصیت و ویژگی های رفتاری معتادان اقدامی موثر جهت پیشگیری یعنی شناسایی و غربالگری شخصیت های در معرض خطر و درمان یعنی بکارگیری سبک درمانی مطابق با سبک شخصیتی معتادان می باشد. کلید واژه: ویژگی های شخصیت، مواد افیونی، مت آمفتامین، وابستگی
فائزه قناد سید جلال یونسی
پژوهش حاضر با هدف، تعیین میزان پیش بینی رغبت به ازدواج در دانشجویان با سبک های فرزند پروری ادراک شده و سبک های شناختی وابسته و نابسته به زمینه طراحی و اجرا شده است. بدین منظور از نمونه ی 200 نفری دانشجویان دانشگاه های دولتی شهر تهران، که شامل 100 دختر و 100 پسر که به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شده بودند، استفاده گردید. برای ارزیابی میزان رغبت به ازدواج ازپرسشنامه ی رغبت سنج ازدواج(پرساد)، برای سنجش سبک های فرزند پروری ادراک شده از مقیاس ادراک از والدین و برای ارزیابی سبک شناختی از آزمون گروهی اشکال نهفته (geft) استفاده شد. تحلیل داده ها با استفاده از روشهای آمار توصیفی و آمار استنباطی(آزمون رگرسیون چند متغیره و یک متغیره ، تحلیل واریانس چند متغیره و آزمون t گروههای مستقل) انجام گرفت. نتایج نشان داد که مولفه ی حمایت از خود مختاری والدین، رغبت به ازدواج بصورت نمره ی کل را بطور معنادار پیش بینی می کند و این رابطه بصورت مستقیم می باشد. مولفه ی گرمی والدین، رغبت به ازدواج بصورت نمره ی کل را بطور معنادار پیش بینی می کند و این رابطه بصورت مستقیم می باشد. مولفه ی مشارکت والدین، رغبت به ازدواج بصورت نمره ی کل را بطور معنادار پیش بینی و این رابطه بصورت معکوس می باشد. مولفه ی سبک های شناختی وابسته و نابسته به زمینه رغبت به ازدواج بصورت نمره ی کل را بطور معنادار پیش بینی و این رابطه بصورت مستقیم می باشد. بین میانگین نمرات دانشجویان کارشناسی و کارشناسی ارشد در رغبت به ازدواج و سبک های فرزند پروری ادراک شده تفاوت معنادار وجود دارد. همچنین در مولفه ی سبک های شناختی بین دانشجویان کارشناسی و کارشناسی ارشد تفاوت معناداری دیده نشد. واژگان کلیدی: رغبت به ازدواج، سبک های فرزند پروری ادراک شده، سبک های شناختی وابسته و نابسته به زمینه، دانشجویان.
ندا احمدپور منوچهر ازخوش
چکیده هدف : در پژوهش حاضر خشونت تجربه شده در زنان دارای همسر معتاد به مواد افیونی و محرک مقایسه می شود. روش : مطالعه حاضر یک مطالعه پس رویدادی است. نمونه پژوهش شامل 100 نفر از همسران معتادان به مواد افیونی و مواد محرک سازمان های دولتی و غیر دولتی و کمپ های استان تهران بوده که با روش نمونه گیری در دسترس برگزیده شدند. برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه تاکتیک ها تعارضی cts- 2 برای سنجش 5 نوع خشونت(روانی، جنسی، صدمه و آسیب، حمله جسمانی و مذاکره و گفتگو) استفاده شد. داده های پژوهش با روش تحلیل واریانس تجزیه و تحلیل شد. یافته ها : یافته ها نشان داد بین دو گروه سوءمصرف کنندگان مواد افیونی و محرک به جز مهارتهای مذاکره تفاوت معنی داری در خشونت روانی، جنسی، حمله جسمی، آسیب و صدمه در دو گروه مقایسه وجود دارد. نتیجه گیری : در این مطالعه بعد از کنترل سن، مردانیکه مصرف کننده مواد محرک(شیشه) بودند خشونت بیشتری را نسبت به همسرشان در مقایسه با افرادی که مواد افیونی نشان دادند. کلید واژه ها : خشونت ، سوء مصرف مواد مخدر ، مواد محرک، مواد افیونی
عذرا جاهد مطلق سید جلال یونسی
هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش تاب آوری بر فشار روانی دانش آموزان دختر دبیرستانی ساکن در خوابگاه بود. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان دبیرستانی ساکن در خوابگاههای شهرستان آباده بودند تشکیل شده از 30 نفر، که ، نمونه به روش نمونه گیری هدفمند، انتخاب و بصورت تصادفی در دو گروه آزمایش(15 نفر) و گواه (15 نفر)، قرار گرفتند. پژوهش به روش نیمه آزمایشی و با استفاده از طرح پیش آزمون و پس آزمون همراه با گروه کنترل انجام گرفت. از بین دو گروه آزمایش و گواه، گروه آزمایش 9 جلسه آموزش تاب آوری دریافت کردند. میزان استرس هر دو گروه، پیش از آغاز طرح و پس از اجرای طرح به وسیله پرسشنامه استرس هری مورد سنجش قرار گرفت. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون تی مستقل و روش تحلیل واریانس استفاده شد. یافته ها نشان داد که تفاوت معناداری بین گروه آزمایش و گروه گواه وجود دارد، بدین معنی که آموزش برنامه تاب آوری موجب کاهش معنادار در میانگین نمرات استرس گروه آزمایش نسبت به گروه گواه گردید. نتایج پژوهش نشان داد که آموزش برنامه تاب آوری می تواند به عنوان یک روش مداخله ای مفید برای کاهش فشار روانی دانش آموزان به کار رود.
سید هادی یگانه فرزند منوچهر ازخوش
چکیده: هدف: این پژوهش با هدف تعیین اثربخشی آموزش تحلیل تبادلی بر افزایش خود تمایزیافتگی مادر و فرزند صورت گرفت. روش: پژوهش حاضر از نوع پژوهش های نیمه آزمایشی بوده که در آن از طرح پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل استفاده شده است. به منظور اجرای پژوهش ابتدا جلسه ای جهت آشناسازی و جلب مشارکت دانش آموزان و مادران یکی از دبیرستان های شهر تهران برگزار گردید. سپس 26 نفر از مادران به همراه فرزندانشان به روش نمونه گیری داوطلبانه برای شرکت در طرح انتخاب شدند. در مرحله بعدی اعضا به صورت تصادفی در دو گروه 13نفری مداخله و کنترل قرار گرفته و نسبت به برگزاری مرحله اول پرسشنامه تمایزیافتگی به عنوان پیش آزمون و اجرای مداخله مورد نظر بر روی گروه کنترل اقدام گردید. بدین منظور نظریه تحلیل تبادلی در قالب 10 جلسه 60دقیقه ای گروهی هر هفته، به مادران و فرزندان گروه آزمایش به صورت مجزا در محل دبیرستان، توسط پژوهشگر آموزش داده شد و روی گروه کنترل هیچ مداخله ای صورت نگرفت. پس از اتمام جلسات، مجددا پرسشنامه تمایزیافتگی توسط مادران و فرزندان گروه آزمایش و کنترل تکمیل شد و نتایج حاصله با توجه به فرضیه های اصلی و فرعی، از طریق آزمون t افتراقی به همراه نتایج پیگیری یک ماهه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که استفاده از آموزش تحلیل تبادلی بر افزایش تمایزیافتگی مادران و فرزندان گروه آزمایش موثر بوده و در پیگیری یک ماهه نیز پایدار بوده است. نتیجه گیری: آموزش تحلیل تبادلی با تقویت "بالغ" و کاهش تعارضات "والد" و "کودک" اعضا، منجر به افزایش سطح تمایزیافتگی ایشان گشته است. فرآیندی که در سایه دستیابی به خودمختاری، از طریق افزایش خودآگاهی، صمیمیت و خودانگیختگی ایشان محقق گردید.
فریبا شکیبا منوچهر ازخوش
مقدمه: امروزه با پیشرفت علم پزشکی،امکان باروری برای بسیاری از زوجین فراهم آمده است ولی باتوجه به ویژگی های این روش های درمانی وچالش های پیش روی آن،پذیرش آنها بستگی به عوامل متعددی خواهد داشت.لذا مطالعه حاضر باهدف تعیین رابطه بین ویژگی های جمعیت شناختی افراد نابارور با نگرش آن ها نسبت به روش های نوین کمک باروری انجام شد. مواد و روش ها: این مطالعه همبستگی توصیفی در فاصله زمانی تابستان1391 بر روی 250 نفر از زنان ومردان نابارور مراجعه کننده به مرکز تحقیقاتی درمانی ناباروری استان یزد انجام شد.افراد به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند.اطلاعات توسط پرسشنامه دوقسمتی که حاوی مشخصات فردی وعبارات نگرشی بود،پس ازسنجش روایی وپایایی آن،گردآوری شدوبا استفادهازنرم افزارآماری spss(نسخه18)وآزمون های تی مستق،آنوا وضریب همبستگی پیرسون مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت.میزان pکمتر از05/0 معنی دارد درنظرگرفته شد. یافته ها: بین طول مدت ازدواج،ناباروری، سن، میزان درآمد بانگرش افراد نسبت به روش های کمک باروری نوین ارتباط آماری معنی داری وجود داشت ولی بین جنسیت،سطح تحصیلات ،نوع ناباروری، شغل،علت ناباروری، نوع سکونت ونگرش به ناباروری تفاوت معنی داری وجود نداشت. نتیجه گیری: نتایج نشان دادکه بعضی ویژگی های جمعیت شناختی می تواند درتعیین نگرش افراد نابارور بهروش های نوین کمک باروری و انتخاب آنها نقش اساسی داشته باشد.لذا ارائه راهکارهایی جهت تغییرنگرش منفی افراد نابارور در بالابردن پذیرش آنها ،ضرورری به نظر می رسد
ناصر واحدی فاطمه شعاعی
مقدمه: بسیاری از افراد نابینا تحت تاثیر نگرش منفی به نابینایی، مستعد و یا مبتلا به افسردگی و سایر مشکلات روانی هستند. این مشکل به عنوان نشانگان، موجب افت کیفیت زندگی این افراد می شود. هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر افزایش بهزیستی ذهنی افراد نابینا است. روش: پژوهش حاضر در چارچوب طرح های تجربی تک آزمودنی با استفاده از طرح a-b اجرا شد. بر اساس میزان تمایل به شرکت در مطالعه و پایین بودن نمر? فرد از نقط? برش پرسشنام? بهزیستی ذهنی مولوی و همکاران، با نمونه گیری دردسترس و مبتنی بر هدف سه نفر برای مطالعه انتخاب شدند. هر سه آزمودنی به صورت انفرادی در 9 جلس? آموزش شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی شرکت کردند. سه سنجش در مرحل? خط پایه، چهار سنجش در حینِ درمان، و یک نوبت سنجش پیگیری نیز یک ماه پس از پایان مداخله اجرا شد. یافته ها: با توجه به تحلیل چشمی داده ها، یافته ها بیانگر اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر افزایش بهزیستی ذهنی افراد نابینا است. نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاضر نشان می دهد که آموزش شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی می-تواند بهزیستی ذهنی افراد نابینا را افزایش دهد. کلیدواژه ها: شناخت درمانی، ذهن آگاهی، بهزیستی ذهنی، افراد نابینا.
لیلا لشنی منوچهر ازخوش
چکیده: هدف: تعیین اثربخشی مداخله مبتنی بر پذیرش و تعهد(act) همراه با ذهن آگاهی بر رضایت زناشویی همسران جانبازان ضایعات نخاعی انجام شد. روش: چهار نفر از همسران جانباز ضایعات نخاعی که بر اساس مقیاس زناشویی انریچ، رضایت زناشویی پایینی داشتند به روش نمونه گیری هدفمند و با توجه به ملاک های ورود به پژوهش انتخاب شدند. در این پژوهش از طرح تجربی تک آزمودنی با خط پایه چندگانه استفاده شد. شرکت کنندگان در مرحله خط پایه(3الی 6هفته) و دوره پیگیری(دو ماهه) پرسشنامه رضایت زناشویی انریچ، پرسشنامه افسردگی بک(bdi-ii) پرسشنامه اضطراب بک(bai) و پرسشنامه پذیرش و عمل(aaq) را تکمیل نمودند. یافته ها: دادهها به روش تحلیل چشمی نمودارها و تعیین درصد بهبودی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. تحلیل داده ها نشان داد که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد(act) در افزایش رضایت زناشویی و کاهش افسردگی و اضطراب شرکت کنندگان موثر واقع شد همچنین نمره پذیرش و عمل(aaq) آزمودنیها به طور قابل توجهی بالا رفت اما در زیرمقیاسهای رضایت زناشویی در نمره رابطه جنسی تغییری حاصل نشد همچنین در نمره جهت گیری مذهبی تغییر قابل توجهی انجام نگردید اما در دیگر حیطه ها نمرات آزمودنیها افزایش یافت. نتیجه گیری: میتوان نتیجه گرفت مداخله مبتنی بر پذیرش و تعهد(act) همراه با ذهن آگاهی بر رضایت زناشویی، افسردگی، اضطراب و افسردگی همسران جانبازان ضایعات نخاعی موثر واقع شده است. کلمات کلیدی: مداخله مبتنی بر پذیرش و تعهد(act)، ذهن آگاهی، رضایت زناشویی
محمد ابراهیمی منوچهر ازخوش
زمینه و هدف: سالمندان به سبب تجربه رنجش های متعدد نیاز بیشتر و چیزهای بیشتری برای بخشودن دارند، پاسخ حرفهایی به این نیاز در گرو مشاهده و سنجش عینی آن است. تهیه نسخه فارسی مقیاس بخشودگی هارتلند و بررسی ویژگیهای روانسنجی آن روی نمونه از سالمندان ایرانی هدف پژوهش حاضر بود. روش: این پژوهش یک مطالعه توصیفی - پیمایشی است، جامعه آماری آن را سالمندان (زن و مرد) 60 سال و بالاتر ساکن شهر تهران تشکیل میداد. از این جامعه با روش نمونه گیری خوشهای چندمرحله ای تعداد 324 نفر سالمند (زن و مرد) انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش مقیاس بخشودگی هارتلند (hfs)، مقیاس گذشت رای (rfs)، مقیاس رضایت از زندگی (swls)، مقیاس نشخوار خشم (ars)، مقیاس افسردگی سالمندان (gds) بودند. برای بررسی روایی مقیاس از روشهای تحلیل عاملی اکتشافی و تائیدی، روایی ملاکی، روایی همگرا- واگرا استفاده شد و بررسی پایایی با دو روش همسانی درونی (الفای کرونباخ) و ثبات نتایج (بازآزمایی) با فاصله زمانی دو هفته صورت گرفت. یافتهها: تحلیل عاملی اکتشافی به روش تحلیل مولفه های اصلی و چرخش واریماکس به استخراج 4 عامل منجر شد. شاخصهای برازش تحلیل عاملی تائیدی وجود عوامل سه گانه نسخه اصلی مقیاس را تأیید کرد، همبستگیهای قابل قبول بین نسخه فارسی مقیاس و مولفه های آن با ابزارهای موازی معتبر دیگر روایی ملاکی، همگرا و واگرای مقیاس را نشان داد؛ و ضرایب پایایی به روش آلفای کرونباخ و بازآزمایی در حد رضایت بخش به دست آمد. نتیجه گیری: نسخه فارسی مقیاس بخشودگی هارتلند (pvhfs) ابزار خودسنجی روا و پایایی برای ارزیابی میزان بخشش و ابعاد آن در سالمندان ایرانی است و میتوان در فعالیتها و پژوهشهای آتی از آن استفاده نمود.
لیلا اصلانی اسلمرز منوچهر ازخوش
مقدمه: تولد کودک کم شنوا در یک خانواده باعث آشفتگی و ناراحتی اعضای خانواده می شود. این مشکل کیفیت زندگی و بهزیستی والدین را تحت تاثیر قرار می دهد. پژوهش حاضر با هدف بررسی اثر بخشی برنامه افزایش تاب آوری بر مولفه های کیفیت زندگی مادران دارای کودک کم شنوا انجام گرفت. روش بررسی: پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل اجرا شد. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه مادران کودکان کم شنوا منطقه 13 تهران بودند و اعضای نمونه از طریق نمونه گیری مبتنی بر هدف و در دسترس، در یک مرکز کم شنوایی انتخاب شدند.و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش(15نفر) و گواه(15) جایگزین شدند. پرسشنامه های تاب آوری کانر و دیویدسون، استرس والدینی آبیدین و روابط ولی ـ فرزند فورمن در پیش آزمون و پس آزمون مورد استفاده قرار گرفتند. گروه آزمایش در معرض مداخله « برنامه افزایش تاب آوری» در قالب 9 جلسه 90 دقیقه ای قرار گرفت. نتایج با استفاده از تحلیل کواریانس توسط نرم افزار spss پردازش شد. یافته ها: نتایج نشان داد که میزان تاب آوری و بهبود روابط مادران با کودکان شان در مادرانی که تحت آموزش برنامه تاب آوری قرار گرفته اند، از مادرانی که تحت این آموزش نبودند بیش تر و میزان استرس والدینی آنها کمتر بود. نتیجه گیری: می توان اینگونه نتیجه گیری کرد که برنامه افزایش تاب آوری می تواند بر افزایش کیفیت زندگی مادران دارای کودک کم شنوا موثر باشد
طیبه خیاطان بهمن بهمنی
چکیده مقدمه: مولتیپل اسکلروزیس (ms) یکی از مهم¬ترین و شایع¬ترین بیماری¬های سیستم عصبی مرکزی است که سبب بروز اختلالاتی همچون افسردگی در افراد مبتلا می¬شود. روان¬درمانی مثبت¬گرا نیز یک رویکرد جدید است که می¬تواند در کاهش افسردگی این افراد موثر باشد. با توجه به نبود پژوهش¬های کافی، هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی روان¬درمانی مثبت¬گرای گروهی در کاهش افسردگی زنان مبتلا به ام اس بود. مواد و روش¬کار: در این پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش¬آزمون با گروه گواه و گمارش تصادفی، تعداد 30 نفر از زنان مبتلا به ام اس دارای افسردگی خفیف تا متوسط به روش هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه مداخله و گواه گمارش ¬شدند. افراد گروه آزمایش در شش جلسه درمان گروهی 5/1 ساعته به صورت هفتگی شرکت ¬کردند، اما افراد گروه گواه، درمانی دریافت نکردند. پس از پایان درمان، از هر دو گروه پس¬آزمون به عمل ¬آمد. میزان افسردگی نیز به¬وسیله پرسشنامه افسردگی بک 2 (bdi-ii) سنجیده شد. داده¬ها با استفاده از بسته آماری spss21 تحلیل شدند. یافته¬ها: نتایج نشان داد که پس از کنترل اثرات پیش¬آزمون، افسردگی در گروه مداخله نسبت به گروه گواه کاهش بیشتری دارد (001/0>p). همچنین در هر دو زیرمقیاس جسمی- عاطفی و شناختی پرسشنامه افسردگی بک پس از کنترل اثرات پیش¬آزمون، در گروه مداخله نسبت به گروه گواه کاهش بیشتری مشاهده شد که این کاهش از نظر آماری معنادار بود. بحث و نتیجه¬گیری: یافته¬های این پژوهش نشان داد که روان¬درمانی مثبت¬گرا در کاهش افسردگی زنان مبتلا به ام اس موثر است. از این شیوه درمانی می¬توان در مراکز درمان افراد مبتلا به ام اس به صورت گسترده استفاده کرد.
حمید خاکباز منوچهر ازخوش
مقدمه: هدف پژوهش حاضر اثربخشی درمان گروهی مبتنی بر پذیرش و تعهد (act) بر تنظیم هیجانی افراد وابسته به مت¬آمفتامین بازتوانی شده بود. روش: پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی بود که در آن از طرح پیش¬آزمون و پس¬آزمون [و پیگیری همراه با گروه کنترل] استفاده شده است. جامعه آماری پژوهش، هم? افراد وابسته به مت¬آمفتامین بازتوانی شده بودند که به مراکز درمانی اقامتی یا سرپایی در شهر تهران مراجعه کرده بودند. در این پژوهش 40 نفر از افراد وابسته به مت¬آمفتامین بازتوانی شده که در مرحل? ترک مواد به سر می¬بردند، انتخاب شدند. سپس از این تعداد، 30 نفر از افرادی که نسبت به میانگین گروه نمره بالاتری در مقیاس مشکل در تنظیم هیجان کسب کردند، 15 نفر به صورت تصادفی، در گروه آزمایش، و 15 نفر دیگر در گروه کنترل گمارش شدند. جلسات گروه درمانی شامل هشت جلسه، هفته¬ای 2 بار و هر بار به مدت 90 دقیقه بود. ابزار پژوهش حاضر مقیاس تنظیم هیجان گراتز و رومر (2001) بود. جهت تجزیه و تحلیل داده¬ها از آزمون تحلیل واریانس با اندازه¬گیری مکرر، تحلیل واریانس و آزمون t استفاده شد. یافته¬ها: یافته¬ها نشان دادند که میانگین نمر? تنظیم هیجان و خرده مقیاس¬های آن در دو گروه آزمایش و کنترل از نظر آماری اختلاف معناداری وجود داشت. یافته¬ها بیانگر اثربخشی درمان پذیرش و تعهد بر بهبود تنظیم هیجانی افراد وابسته به مت¬آمفتامین بازتوانی شده بود (001/0>p).نتیجه گیری: نتایج پژوهش نشان داد که درمان پذیرش و تعهد به صورت گروهی می¬تواند به طور معنادار و اثربخش نمرات تنظیم هیجان و ابعاد آن (عدم پذیرش، عدم دستیابی به اهداف، مشکل در کنترل تکانه، دسترسی محدود به راهبردهای تنظیم هیجان) را کاهش دهد اما نتوانست بعد فقدان وضوح هیجانات و فقدان آگاهی هیجانی را به طور معنادار کاهش دهد.
زهره حسینی منوچهر ازخوش
این پژوهش به تعیین اثربخشی آموزش گروهی مبتنی بر حل مساله بر افسردگی و مهارت مقابله ای افراد مبتلا به دیابت نوع دو پرداخته است. پژوهش حاضر از نوع نیمه تجربی بوده که با استفاده از طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل انجام گرفته است. بدین منظور پس از مراجعه به بیمارستان رسول اکرم (ص) از بین بیماران خانمی که شرایط ورود به مطالعه را دارا بودند، تعداد30 نفر از مراجعانی که طبق پرسشنامه افسردگی بک نمره 20- 28 کسب کردند، به شیوه هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند، سپس پرسشنامه مهارت های مقابله ای، توسط این افراد تکمیل شد.گروه مداخله در 7 جلسه آموزش مهارت حل مساله شرکت کردند درحالی که گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکرد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون های آماریt و تحلیل واریانس دو متغیری با اندازه گیری های مکرر بر روی یک متغیر استفاده گردید. نتایج آزمون تحلیل واریانس دو متغیری نشان داد آموزش مهارت حل مساله طبق مدل گلدفرید و دزوریلا، موجب کاهش معنادار (p >0/01) سبک مقابله ی هیجان مدار بیماران مبتلا به دیابت نوع دو گروه مداخله در مقایسه با گروه کنترل شده است. هم چنین این آموزش به افزایش معنادار (p >0/01) سبک مقابله ی مساله مدار این افراد در گروه مداخله منجر شده است. از طرفی تاثیر این آموزش بر کاهش معنادار (p >0/05) افسردگی بیماران مبتلا به دیابت نوع دو، در گروه مداخله نیز مورد تایید قرار گرفت. یافته های این پژوهش نشان گر آن است که آموزش گروهی مبتنی بر حل مساله روشی موثر جهت بهبود مهارت های مقابله ای و کاهش میزان افسردگی افراد مبتلا به دیابت نوع دو می باشد.
منصوره الزامی بهمن بهمنی
هدف از پژوهش حاضر اثر بخشی درمان فراشناختی بر کاهش افسردگی زنان مبتلا به سرطان پستان بود. در این پژوهش ازطرح تک موردی استفاده شد. جامعه آماری این پژوهش شامل زنان مبتلا به سرطان پستان بود که در زمان انجام مطالعه تحت درمان تکمیلی پرتو درمانی قرار داشتند. شرکت کنندگان پژوهش با استفاده از روش «نمونه گیری مبتنی بر هدف» از بین بیماران مراجعه کننده به بخش آنکولوژی بیمارستان امام حسین (ع) تهران انتخاب شدند. از بین افردی که برای شرکت در جلسات درمانی آمادگی داشتند با توجه به معیارهای ورود و خروج تعداد 3 نفر به مطالعه دعوت شدند. مداخله به مدت 8 جلسه یک ساعته و یک بار در هفته برای هر فرد به صورت جداگانه اجرا شد. برای سنجش آزمودنی ها از پرسشنامه های افسردگی بک، پرسشنامه سبک پاسخ دهی نشخواری و مقیاس باورهای فراشناختی افسردگی استفاده شد. پس از جمع اوری داده ها محاسبه درصد بهبودی نشان داد بیشترین درصد بهبودی در افسردگی برابر با 56% و کمترین درصد 37% می باشد. در نشخوار فکری بیشترین درصد بهبودی 35% و کمترین درصد 21% بوده است. بیشترین درصد بهبودی در مقیاس باورهای فراشناختی نیز 87% و کمترین درصد 58% بوده است. به طور کلی نتایج نشان می دهد که درمان فراشناختی باعث کاهش نمرات افسردگی(در مقیاس بک)، نشخوار فکری و باورهای فراشناختی افسردگی شده است و این اثربخشی برای هر سه آزمودنی در مرحله پیگیری پایدار بوده است. بر اساس این نتایج می توان از درمان فراشناختی برای کاهش افسردگی و نشخوار فکری در زنان مبتلا به سرطان استفاده نمود.
امیرحسین حسین پور سید جلال یونسی
هدف: هدف از مطالعه حاضر، بررسی تأثیر گشتالت درمانی بر افسردگی زنان مبتلا به بیماری سرطان بود. روش بررسی:پژوهش حاضر مطالعه ای نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل بود، که در آن تأثیر تکنیک های گشتالت درمانی گروهی بر افسردگی بیماران زن سرطانی بیمارستان شاه ولی یزد مورد بررسی قرار گرفت. در این پژوهش از روش نمونه گیری در دسترس مبتنی بر هدف استفاده شد. بدین صورت که از میان کل بیماران زنی که دارای معیارهای ورود به مطالعه بودند تعداد 24 نفر با افسردگی خفیف تا متوسط، انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه مداخله و کنترل( هر گروه 12 نفر)، گمارش شدند. افرادی که در گروه آزمایش قرار دارند در 8 جلسه درمان گروهی 5/1 ساعته به صورت هفتگی شرکت داده شدند، اما افراد گروه گواه درمانی دریافت نکردند. پس از پایان درمان ، پس آزمون بر روی هر دو گروه انجام شد. یافته ها:نتایج حاصل از آزمون تحلیل کوواریانس گویای اثربخشی گشتالت درمانی گروهی بر افسردگی زنان سرطانی بود (p<0/01). نتیجه گیری:گشتالت درمانی می تواند منجر به کاهش افسردگی بیماران سرطانی گردد و از اینرو سلامت روان ایشان را ارتقاء بخشد. کلیدواژه ها: گشتالت درمانی، افسردگی، سرطان.
رسول دیناری گله دار منوچهر ازخوش
فرسودگی شغلی و ویژگی های شخصیتی می توانند بر رضایت زناشویی معلمان مدارس استثنایی تأثیرگذار باشند.این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری شامل تمام معلمان شاغل در مدارس استثنایی استان لرستان در سال تحصیلی 1393-1392 بودند که از طریق نمونه گیری هدفمند 210 نفر از معلمانی که بین 6 تا 16 سال سابقه تدریس در مدارس استثنایی را داشتند انتخاب شدند. ابزار سنجش پرسشنامه های رضایت زناشویی انریچ، فرسودگی شغلی مزلچ و ویژگی های شخصیتی نئو(neo ffi) بود. یافته های پژوهش نشان داد که متغیر های پیش بین ویژگی های شخصیتی و فرسودگی شغلی می توانند رضایت زناشویی را پیش بینی کنند (p<0/0005).
فرشید رحیم پناه منوچهر ازخوش
هدف: این پژوهش با هدف تعیین اثربخشی آموزش گروهی کنترل خشم با استفاده از رویکرد ایمن سازی در مقابل استرس بر کاهش پرخاشگری دانش آموزان پسر دبیرستانی شهر رشت انجام شد. روش بررسی: این پژوهش تجربی برروی 40 نفر از دانش آموزانی که در آزمون agq نمره بالایی بدست آوردند و علاوه بر این مشاور و ناظم مدرسه پرخاشگری آنها را تایید نموده بودند، از طریق گزینش تصادفی انتخاب و به صورت تصادفی به دو گروه همتا(گروه آزمایش و گروه کنترل) تقسیم شدند. برنامه کنترل خشم به صورت گروهی، طی 8 جلسه به گروه آزمایش ارائه شد و در طی این مدت به گروه کنترل هیچ مداخله ای ارائه نشد. میزان پرخاشگری نمونه های مطالعه، به صورت همزمان و در شرایط یکسان دو بار(قبل از آموزش و پس از آموزش) از طریق پرسشنامه agq ارزیابی شدند. یافته ها: اطلاعات حاصل از پیش آزمون و پس آزمون با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس جهت تحلیل تفاوت های بین دو گروه تجزیه و تحلیل شد. نتایج نشان دادند که اختلاف معناداری بین میانگین گروه آزمایش و گروه کنترل وجود دارد و پرخاشگری(رفتار پرخاشگرانه، فکر پرخاشگرانه، احساس پرخاشگرانه) گروه کنترل به طور معنا داری کاهش یافته است. نتیجه گیری: یافته ها بیانگر آن است که آموزش کنترل خشم برکاهش پرخاشگری دانش آموزان پسر دبیرستانی موثر است.