نام پژوهشگر: علیرضا ایلدرمی
مهتاب صفری شاد محمود حبیب نژاد روشن
srm دو معیار عددی به نام های ضریب تبیین (r2) و اختلاف حجمی (dv) را برای برآورد دقّت، در نظر می گیرد. جهت شبیه سازی جریان از داده های سال آبی 85-1384 جهت واسنجی مدل و از داده های سال آبی 86-1385 جهت ارزیابی مدل استفاده گردید. در این مطالعه به منظور محاسبه سطح پوشش برف از تصاویر ماهواره ای سنجنده modis استفاده شد. از میان 13 داده مورد نیاز جهت اجرای مدل ضریب رواناب برف از جمله اطلاعاتی بود که در زیر حوزه مورد مطالعه اندازه-گیری نشده بود. بنابراین در دوره واسنجی مدل، مقدار این ضریب به همراه سایر پارامتر ها با استفاده از روش سعی و خطا آنقدر تغییر داده شد تا بیشترین ضریب همبستگی میان دبی های برآوردی و انداره گیری شده حاصل گردد. سپس از این ضرایب در دوره ارزیابی مدل استفاده شد. بعد از اتمام مراحل فوق الذکر نتایج زیر حاصل شدند : مدل حجم رواناب سالانه را با اختلاف حجمی 50/0- درصد و ضریب تبین 91/0 برای سال آبی 85-1384 شبیه سازی نمود و برای سال آبی 86-1385 حجم رواناب سالانه را با ضریب تبین 95/0 و اختلاف حجمی 46/0درصد شبیه-سازی نمود. نتایج حاصل از شبیه سازی، حکایت از کارائی مدل مذکور در زیر حوزه مورد مطالعه دارد.
فرزانه صفریان علیرضا ایلدرمی
چکیده: مدیریت و حفاظت موثر جمعیت های حیات وحش به درک و پیش بینی انسان از ارتباطات زیستگاه حیات وحش وابسته است. تعیین پراکنش گونه برای حفظ و مدیریت جمعیت ها، به ویژه برای گونههای تهدید شده ضروری است. یکی از روش های تعیین پراکنش گونه ها ارزیابی زیستگاه می باشد. مدل هایی که پیش بینی کننده محدوده پراکنش گونه است، ابزار مناسبی برای اهداف حفاظتی و مدیریتی می باشد.گونه بز و پازن گونه ای از راسته زوج سمان با پراکنش در مناطق کوهستانی اروپا، آسیای صغیر، آسیای مرکزی و خاورمیانه می باشد که جزء گونه های آسیب پذیر در فهرست سرخ iucn محسوب می شود. در پـژوهش حاضر،مطلوبیت زیستگاه این گونه در منطقه حفاظت شده لشگردر ملایر بررسی گردید. به منظور مدل سازی زیستگاه این گونه از روش تحلیل عاملی آشیان بوم شناختی(enfa) درنسخه چهارم نرم افزار بایومپرbiomapperاستفاده شد.در این مطالعه از نقاط حضور گونه بعنوان متغیر وابسته و از لایه های اطلاعاتی شامل نقشه طبقات ارتفاع، شیب، جهت، فاصله تا جاده و مناطق روستایی و تنوع پستی و بلندی ها (ژئومورفولوژی) بعنوان متغیر مستقل استفاده شد. نتایج مطلوبیت زیستگاه نشان داد که زیستگاه انتخابی بز و پازن در ارتفاعات بیش از 2400 متر و در مناطق صخره ای با فاصله زیاد از جاده و روستا و به طور عمده در دامنه های توده سنگی با شیب زیاد (شیب های 30 تا60 و بیش از 60 درصد) با تخریب مکانیکی شدید و مناطق واریزه ای قرار دارد. همچنین نتایج تجزیه و تحلیل ها نشان داد که بز و پازن در این منطقه، زیستگاهای حاشیه ای را انتخاب می کنند و آشیان بوم شناختی باریکی دارند.
الهام پناهی میرمهرداد میرسنجری
گردشگری طبیعی، صنعتی جهانی است که هر ساله صدها میلیون نفر را در حوزه بین المللی و بومی در برمی گیرد. در این تحقیق به ارزیابی اثرات محیط زیستی اجرای طرح های توسعه گردشگری در منطقه گیان نهاوند پرداخته شده است. به منظور ارزیابی اثرات محیط زیستی اجرای پروژه ها، از ماتریس لئوپولد استفاده شد و اثرات اجرای پروژه ها در دو فاز ساختمانی و بهره برداری و در مولفه های فیزیکی و شیمیایی، اکولوژیکی و بیولوژیکی، اقتصادی و اجتماعی، و فرهنگی مورد بررسی قرار گرفت. سپس به بررسی اثرات محیط زیستی بر جاذبه های اکوتوریستی منطقه گیان پرداخته شد. نتایج نشان می دهند که اجرای پروژه ها در فاز ساختمانی دربردارنده اثرات منفی بر محیط زیست و اکوتوریسم منطقه گیان است. اثرات مثبت طرح ها در دوره بهره بردای خود را نشان می دهد. در دوره ساخت و ساز، تخریب ضعیف در منطقه و در دوره بهره برداری، سودمندی ضعیف نسبت به محیط زیست منطقه وجود دارد. و نهایتا انجام پروژه ها با اجرای برنا مه مدیریت و بهسازی محیط زیستی و با اقدامات اصلاحی، نسبت به گزینه عدم اجرا ارجحیت دارد. واژگان کلیدی: اکوتوریسم، محیط زیست، ارزیابی اثرات، ماتریس لئوپولد، منطقه گیان.
زهرا شیخی کامران شایسته
گردشگری یکی از مهم ترین فعالیت های اقتصادی در جهان با نرخ رشد ثابت در حدود سالیانه پنج درصد می باشد. نواحی ساحلی یکی از مهم ترین مقاصد برای گردشگران و فعالیت های گردشگری هستند و سد زاینده رود یکی از مناطق گردشگری اصفهان است. توسعه ی گردشگری بر فشار موجود در نواحی ساحلی می افزاید و ظرفیت برد گردشگری یک مفهوم مهم برای کاهش این فشار است. اهداف اصلی این پژوهش سنجش: نمایانه های اجتماعی ظرفیت برد گردشگری (به طور مثال رویارویی) جهت آشکار کردن آستانه ها؛ رضایتمندی گردشگران از شرایط؛ و تمایل به پرداخت گردشگران می باشد.این تحقیق از طریق پرسشنامه و انجام مصاحبه در دهکده ی فرهنگی- تفریحی عمران زاینده رود هدایت شده است و نتایج نشان داد که: رویارویی اکثر گردشگران با افراد دیگر، کمتر از میزان حداکثر تحملشان است؛ گردشگران از همه ی شرایط دهکده ی فرهنگی تفریحی زاینده رود به جز وجود میز و نیمکت راضی هستند؛ و بیش از نیمی از کاربران تمایل به پرداخت دارند
علی شیخی میرمهرداد میرسنجری
بررسی ویژگی های بوم شناختی گونه های حیات وحش نقش مهمی در مدیریت آن ها دارد و تصمیم گیری در مورد شیوه مدیریتی مناسب، تنها با مشخص شدن نیاز های بوم شناختی یک گونه امکان پذیر است. تعیین پراکنش گونه برای حفظ و مدیریت جمعیت ها، به ویژه برای گونه-های تهدید شده ضروری است. یکی از روش های تعیین پراکنش گونه ها ارزیابی زیستگاه می-باشد. مدل هایی که پیش بینی کننده محدوده پراکنش گونه هستند، ابزار مناسبی برای اهداف حفاظتی و مدیریتی می باشند. در پژوهش حاضر مدل سازی زیستگاه افعی زنجانی(vipera albicornuta) در بخشی از زیستگاه این گونه در شمال استان زنجان و با استفاده از روش رگرسیون منطقی دوتایی صورت پذیرفته است. متغیرهای زیستگاهی برداشت شده عبارت از: ارتفاع، جهت جغرافیایی، شیب، فاصله تا منابع آبی، درصد پوشش سنگی، فاصله تا جاده، سطح پوشش گیاهان پشته ای، سطح پوشش گیاهان علفی پوششی بلند، سطح پوشش گیاهان علفی پوششی کوتاه، سطح پوشش گیاهان علفی کوتاه و فاصله تا مناطق مسکونی و همچنین نقاط حضور(25نقطه) و عدم حضور(26نقطه)گونه نیز به عنوان متغیرهای وابسته برداشت شده است. نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل های آماری نشان داد که سطح پوشش سنگی تعیین کننده ترین عامل در زیستگاه گونه می باشد و متغیرهای ارتفاع از سطح دریا، جهت شیب، فاصله تا منابع آبی، فاصله تا جاده، سطح پوشش گیاهان پشته ای، سطح پوشش گیاهان علفی پوششی بلند، سطح پوشش گیاهان علفی بلند و فاصله تا مناطق مسکونی دیگر متغیرهای تاثیر گذار در حضور گونه می باشند.
محمد نجات الهی علیرضا ایلدرمی
چای جزء جدایی ناپذیر و قسمت مهمی از جیره های غذایی سالم و متوازن است. هرچند، این نوشیدنی می تواند به طرق مختلفی مانند آبیاری با فاضلاب، استفاده از پسماندهای صنعتی، آلاینده هایی که از خودروها بیرون می آیند و رسوب مواد آلاینده از اتمسفر، به فلزات سنگین آلوده شود. در این مطالعه غلظت فلزات مس، روی، سرب و کادمیوم در برگ و خاک مزارع چای شمال ایران با استفاده از دستگاه جذب اتمی اندازه گیری شدند. نمونه ها در ابتدا با استفاده از اسید نیتریک و اسید پرکلریک هضم شده و سپس مقادیر فلزات توسط دستگاه جذب اتمی شعله و کوره اندازه گیری شدند. در نمونه ها بیشترین غلظت مربوط به روی بود و به ترتیب مس، سرب و کادمیوم بعد از آن قرار دارند. محدوده غلظت فلزات روی، مس، سرب و کادمیوم در برگ چای به ترتیب ،22/127-35/55 ،24/15-07/6، 64/0-03/0 و 38/0-06/0 میکروگرم در گرم به دست آمد. با توجه به استاندارد ارائه شد توسط سازمان استاندارد ایران، میزان مجاز وجود فلزات سنگین در چای برای فلزات مس، سرب و کادمیوم تعیین شده و برای فلز روی هنوز استانداردی وجود ندارد که از اطلاعات این پژوهش می توان در جهت تعیین حد مجاز استفاده کرد. غلظت مس و سرب بطور معناداری پایین تر از استاندارد بودند و برای فلز کادمیوم بطور معنی داری بیشتر از میزان استاندارد بود.
پریسا نوروزی فرد ثمر مرتضوی
از جمله مهم ترین روش های بررسی فلزات سنگین به عنوان آلاینده، استفاده از پایشگر های زیستی است که می توانند به عنوان شاخصی مناسب جهت بیان کیفیت محیط زیست مورد استفاده قرار گیرند. با توجه به نقش گونه های ماکروفیت در پالایش برخی آلاینده های محیطی که تأثیر به سزایی در سلامت محیط زیست منطقه دارند؛ در پژوهش حاضر به منظور بررسی وضعیت آلودگی رودخانه دز شهرستان دزفول و تأثیر گونه های گیاهی غالب موجود در منطقه ، غلظت فلزات سنگین cu, pb, zn و cd در اندام های زیرزمینی، ساقه و برگ های گونه ماکروفیت آبزی phragmites australis و همچنین نمونه های رسوب رودخانه، مورد مطالعه قرار گرفت. آماده سازی نمونه ها با ترکیب 4:1 اسید نیتریک به اسید پر کلریک به کمک دستگاه هضم کننده انجام گرفت و در نهایت میزان غلظت عناصر مورد مطالعه با دستگاه جذب اتمی (کوره و شعله) اندازه گیری گردید. نتایج حاصل نشان می دهند، غلظت فلزات مس، سرب، روی و کادمیوم در رسوبات به ترتیب 02/12، 98/12، 48/108 و 19/0 می باشد؛ همچنین غلظت این فلزات در ساقه، برگ و اندام های زیرزمینی گیاه نی برای فلز مس به ترتیب90/1، 78/3 و22/7، برای فلز سرب به ترتیب 27/0، 59/0 و 67/2 برای فلز روی به ترتیب 79/30، 98/44 و 22/52 و برای فلز کادمیوم 05/0، 12/0 و 28/0 می باشد. بیشترین تجمع فلزات در اندام های زیرزمینی گیاه بوده و غلظت فلزات در اندام ها به ترتیب ساقه < برگ < اندام زیرزمینی کاهش می یابند؛ که می توانند تحرک کم این عناصر از اندام-های زیرزمینی به اندام های هوایی را پیشنهاد کنند. فلزات مس، سرب و کادمیوم در اندام های گیاهی دارای غلظت های کمتر از حدود سمیت تعریف شده، بودند؛ درحالی که غلظت فلز روی از محدوده ی بحرانی تعریف شده بیشتر می باشد. از سوی دیگر بالا بودن مقدار شاخص انتقال برای فلز روی (45/1) می تواند بیانگر توانایی بالای انتقال این فلز در گیاه باشد. همچنین نتایج نشان داد بین غلظت فلز سرب در رسوبات و اندام های زیرزمینی همبستگی مثبت و معنی داری وجود دارد؛ بنابراین احتمال می رود اندام زیرزمینی گیاه نی، پایشگری مناسب برای آلودگی ناشی از عنصر سرب در رسوبات منطقه باشد. در همین راستا اهمیت بکار گیری گیاه نی به عنوان یک گیاه پالایشگر و جاذب برای فلزات مورد مطالعه مطرح می گردد.
مجتبی کاظمی کامران شایسته
در سال های اخیر بیابان زایی به صور مختلف مورد بحث و گفت وگوی مجامع و محافل علمی، در سطح جهانی، منطقه ای و ملی بوده و برای کنترل آن فعالیت های وسیعی صورت گرفته است. مبارزه با بیابان زایی و مقابله با آثار نابهنجار آن برای جامعه جهانی اجتناب ناپذیر است، زیرا اگر پدیده بیابان زایی در بخشی از جهان رخ دهد، پیامدهای آن تمام ساکنان کره زمین را به نحوی در معرض خطر قرار می دهد. بی شک شناسایی مناطق حساس برای پیشگیری یا دوری جستن از خسارات ناشی از بیابان زایی را می توان به عنوان گام نخست برای مبارزه با این پدیده دانست. روش های متعددی برای شناسایی مناطق حساس و تهیه نقشه خطر بیابان زایی وجود دارد که از میان آنها روش icd انتخاب و بر اساس آن نقشه وضعیت فعلی بیابان زایی برای دشت سیستان با وسعت حدود 838100 هکتار تهیه شد. تعیین نوع محیط بیابانی، عامل بیابان زایی، نوع فرایند، معیارها و شاخص های غالب و کلاس شدت بیابان زایی اراضی حوزه دشت سیستان دستاوردهای این پایان نامه است. نتایج این ارزیابی نشان می دهد که بیابان زایی یا تخریب منابع با شدت زیاد در منطقه به وقوع پیوسته و روند آن رو به گسترش است. از دیگر نتایج به دست آمده این پایان نامه حدود 39/13 درصد حوزه دارای شدت بیابان زایی متوسط، حدود 80/10 درصد بیابان زایی زیاد و حدود 81/75 بیابان زایی شدید (اوج) است. مهمترین عوامل موثر در بیابان زایی محدوده مطالعاتی ژئومورفولوژی (عامل محیطی) و مدیریت غلط منابع آب (عامل انسانی) است.
ساره السادات نمازی میرمهرداد میرسنجری
مطالعات ارزش گذاری حفاظتی منابع طبیعی و محیط زیست در پی ایجاد آگاهی های مورد نیاز برای تصمیم گیری بهینه درباره نحوه مدیریت اقتصادی منابع مذکور و کمک به تدوین راهبرد توسعه پایدار منطقه ای می باشد. با توجه به اهمیت منابع طبیعی در حفظ اکوسیستم های طبیعی و بقای بشر، حفظ این منابع و جلوگیری از تخریب آنها ضرورتی اجتناب ناپذیر است. این مطالعه به تعیین ارزش حفاظتی منطقه ی حفاظت شده ی جنگلی آبشار مارگون و اندازه گیری میزان تمایل به پرداخت افراد برای منافع حفاظتی این منطقه با استفاده از روش ارزش گذاری مشروط و پرسش نامه انتخاب دو بخشی دوبعدی به کار گرفته شده است. داده های مورد نیاز از طریق تکمیل 416 پرسش نامه بین جمعیت استان های فارس و کهگیلویه و بویر احمد در سال 1392 جمع آوری شد. برای اندازه گیری میزان تمایل به پرداخت افراد از مدل logit استفاده شده و بر اساس روش حداکثر درستنمائی، پارامترهای این مدل برآورد شدند. با این که ایران کشوری در حال توسعه و با سطح درآمد پایین است، نتایج نشان می دهد که12/72 درصد افراد تحت بررسی در این مطالعه، حاضر به پرداخت مبلغی جهت حفاظت از منطقه ی حفاظت شده ی جنگلی آبشار مارگون هستند. متوسط تمایل به پرداخت سالیانه افراد برای ارزش حفاظتی منطقه ی حفاظت شده ی جنگلی آبشار مارگون، 204024 ریال برای هر خانواده برآورد شد. ارزش حفاظتی سالانه این منطقه 81954403 میلیون ریال در هکتار(2927دلار) برآورد شده است. همچنین نتایج این پژوهش نشان داده که مناطق حفاظت شده ارزش حفاظتی قابل توجهی داشته که این ارزش برای سیاست گذاران و تصمیم گیرندگان، توجیهی را فراهم میکند تا از کیفیت مناطق حفاظت شده حمایت نمایند و از کم جلوه دادن منابع طبیعی جلوگیری کنند.
منصوره میری قلعه نو علیرضا ایلدرمی
در چند دهه گذشته مصرف زیاد منابع طبیعی، رشد شتابان شهرنشینی و گسترش فعالیت- های صنعتی باعث تخریب محیط زیست و ناپایداری جوامع شهری شده است. شهرستان مشهد با بروز مشکلات و مسائل عدیده ای از قبیل افزایش جمعیت، آلودگی محیط زیست و کاهش توان اکولوژیکی روبرو بوده، لذا تلاش برای اندازه گیری شاخص های متعدد سنجش پایداری شهری را موجب گردیده است. در این پژوهش از طریق محاسبه ظرفیت زیستی و ردپای اکولوژیکی و مقایسه آنها با یکدیگر، پایداری شهرستان مشهد در سالهای 1385 و1390 ارزیابی گردید. ظرفیت زیستی با اندازه گیری مساحت زمین های زراعی، چرا، ماهیگیری و زمین ساخته شده، محاسبه شد و در محاسبه ردپای اکولوژیکی علاوه بر پارامترهای ذکر شده، پارامتر زمین انرژی نیز اندازه گیری شد. برای محاسبه این مقادیر و تبدیل مساحت زمین های بدست آمده به هکتار جهانی به ازای هر نفر در شهرستان مشهد از فاکتور های عملکرد و معادل استفاده شد. مقایسه ظرفیت زیستی و ردپای اکولوژیکی به دست آمده درسالهای 1385و 1390 بیانگر کسری اکولوژیکی 2/2 و 5/2 هکتار جهانی در شهرستان مشهد است. در مجموع نتایج به دست آمده نشان داده است که ظرفیت زیستی شهرستان مشهد متناسب با ردپای اکولوژیکی آن نمی باشد و در ساختار شهری مشهد ناپایداری مشاهده شده است
نوا نیکخو علیرضا ایلدرمی
جهت برنامه ریزی و مدیریت فضاهای شهری و روستایی آگاهی از تغییر و تحولات کاربری های اراضی اهمیت زیادی دارد که با استفاده از تکنولوژی سنجش از دور و سیستم اطلاعات جغرافیایی، می توان تمامی داده های مورد نیاز را بصورت بهنگام جمع آوری و تجزیه و تحلیل نمود و در مدیریت شهری آن ها را بکار بست.در این پژوهش جهت تهیه نقشه کاربری اراضی شهر ملایر از داده های رقومی سنجنده های (1985) etm(2000)،tm و (2013) oli مربوط به لندست های 5، 7 و 8 استفاده شد. ابتدا تصاویر با rmse معادل 27/0 (سال 1985)، 52/0(سال 2000) و 25/0(سال 2013) پیکسل تصحیح هندسی شدند. سپس برای طبقه بندی تصاویر، چهار روش نظارت شده شبکه های موازی، حداقل فاصله از میانگین، فاصله ماهالانوبیس و حداکثر احتمال مورد استفاده قرار گرفت و نتایج حاصل از طبقه بندی هر چهار روش بررسی و مقایسه شد.نتایج نشان داد که روش حداکثر احتمال با صحت کلی بالای 92% و ضریب کاپای بالای 90% در سال های 1985، 2000 و 2013 دقیق ترین روش از بین روش های مورد استفاده، جهت طبقه بندی کاربری اراضی شهر ملایر محسوب می شود. بطور کلی بین سال های 1985 تا 2013 اراضی مسکونی، کشاورزی آبی و سایر کاربری ها به میزان 2.19%، 4.36% و 1.91% افزایش و اراضی کشاورزی دیم و مراتع به میزان 2.38% و 6.08% کاهش یافته است.
رسول جان زاده علیرضا ایلدرمی
تغییر کاربری اراضی در یک حوزه آبخیز می تواند تاثیر قابل توجهی بر چرخه هیدرولوژی و در نتیجه منابع آب حوضه داشته باشد، از این رو شناخت آثار تغییر کاربری اراضی بر پاسخ های هیدرولوژی حوضه راه گشای تعیین استراتژی مناسب در توسعه پایدار منابع آب حوضه های آبخیز می باشد. هدف از این تحقیق بررسی اثرات هیدرولوژی تغییر کاربری اراضی در طی 25 سال اخیر در حوضه یلفان می-باشد.جهت شبیه سازی دبی و بار معلق حوضه در این مطالعه از مدل swat (2009) استفاده و بدین منظور داده های هواشناسی و نقشه های رقومی کاربری اراضی و خاک و مدل رقومی ارتفاع منطقه تحقیق تهیه شد. پس از واسنجی(سال 2002 تا 2007) و صحت سنجی (سال 2008 تا2010) مدل، به منظور ارزیابی تاثیر کاربری اراضی بر دبی و بار معلق حوضه، کاربری های اراضی سال 1989 و 2013 به مدل معرفی و مدل اجرا گردید. نتایج تحقیق نشان دهنده تأثیرات قابل توجه تغییر کاربری اراضی روی جریان و بار معلق حوضه است، به طوری که تغییر در کاربری اراضی از سال 1989 تا 2013 منجر به افزایش مقدار رواناب سطحی در حدود 17درصدو بار معلق به میزان13 درصد شده است. همچنین از سال 1989 تا 2013 مساحت زیر حوضه های تحت تاثیر رواناب متوسط سالانه (زیاد) 28-14 میلی متر،18 درصد و زیرحوضه های تحت تاثیر بار معلق متوسط سالانه (زیاد) 26-25 تن در هکتار در سال 11 درصد افزایش یافته است.
زهرا عیسی یی کامران شایسته
افزایش جمعیت شهرنشین در شهر کرمانشاه در سه دهه اخیر موجب گسترش سریع مناطق انسان ساخت شده است و در صورت ادامه این روند، تخریب سیمای سرزمین، تغییر الگو و ساختار اکوسیستم های طبیعی و نیمه طبیعی این منطقه قابل انتظار خواهد بود. این تحقیق با هدف بررسی روند تغییرات کاربری/ پوشش زمیـن با رهیافت بوم¬شناسی سیمای¬سرزمین در شهر کرمانشاه انجام شد. بر این اساس پایش تغییرات کاربری/ پوشش زمین، پایش تغییرات سیمای سرزمین با استفاده از تحلیل سینوپتیک و تحلیل گرادیان توسعه شهری در سیمای¬سرزمین انجام شد. پایش تغییرات سرزمین با استفاده از تصاویر سنجنده tm در سـال¬ های 1363 و 1377 و سنجنده oli- tirs ماهواره لندست در سال1393 و شیوه مقایسه پس از طبقه بندی انجام شد. به منظور تحلیل سینوپتیک سیمای¬سرزمین در سال¬های 1363، 1377 و 1393، سنجه های ترکیب و پیکربندی سیمای سرزمین شامل تعداد تکه، میانگین اندازه تکه، درصد پوشش سیمای سرزمین، سنجه بزرگترین تکه، سنجه شکل سیمای سرزمین، تراکم تکه، تراکم حاشیه، پیوستگی و سنجه تنوع شانون در دو سطح سیمای سرزمین و کلاس کاربری و پوشش محاسبه و تغییرات آنها بررسی شد. همچنین به منظور تحلیل گرادیان سیمای سرزمین در سال 1393، سنجه های تعداد تکه، تراکم تکه، میانگین اندازه تکه، سنجه بزرگترین تکه، تراکم حاشیه، درصد پوشش سیمای سرزمین و سنجه شکل سیمای سرزمین در سطح کلاس کاربری و پوشش در طی دو ترانسکت شمالی- جنوبی و غربی- شرقی محاسبه شدند. نتایج نشان داد که در طی 30 سال گذشته، مناطق انسان ساخت 67/60 درصـد افزایش یافته و منجر به نابودی حدود 82/22 درصد از زمین¬های کشاورزی و 25/6 درصد از پوشش مرتعی منطقه شده است. نتایج تحلیل سینوپتیک نشان داد در انتهای بازه زمانی مطالعه، سیمای سرزمین تکه تکه تر، از نظر شکلی پیچیده تر و نامنظم تر، ناپیوسته تر و از نظر نوع کاربری و پوشش موجود متنوع تر شده است و گسترش مناطق انسان ساخت موجب افزایش از هم گسیختگی، بی نظمی و پیچیدگی تکه ها و کاهش سطح کلاس کشاورزی منطقه شده است. نتایج تحلیل گرادیان توسعه شهری نشان داد که با استفاده از این روش می¬توان الگوی مکانی توسعه را به طور قابل اتکایی با استفاده از سنجه¬های سیمای¬سرزمین کمی سازی نمود و مکان مراکز توسعه شهری را با دقت قابل قبولی تشخیص داد. همچنین می توان گفت کاربری¬های مختلف الگوی مکانی مشخصی را نمایش داده اند که الزاماً منحصر به فرد نبوده است و این موضوع بستگی به نوع سنجه سیمای سرزمین مورد استفاده دارد. کلمات کلیدی: روند تغییرات، کاربری/ پوشش زمین، بوم¬شناسی سیمای¬سرزمین، شهر کرمانشاه.
پریا مولودی علیرضا ایلدرمی
چکیده : از آن¬جا که رشد شتابان شهری در ایران، اغلب با توان تجهیز فضاهای شهری متناسب نمی-باشد، مشکلات ناشی از آن به¬صورت توسعه¬ی نابه¬سامان شهرها خود را نشان می¬دهد. ایجاد شهرهای جدید در کشور گاهی، از طریق توسعه و رشد روستاهای واقع در کالبد شهرها اتفاق می-افتد. برای همین لازم است که تغییرات و توسعه¬ی ایجاد شده در بافت¬های روستایی برای تبدیل آن¬ها به روستاشهر و یا شهرهای جدید به¬صورت حساب شده صورت گیرد تا در آینده با مشکلات ناشی از عدم برنامه¬ریزی صحیح، مواجه نشود. مدل¬سازی رشدکالبدی شهرها در استان کردستان به برنامه¬ریزان در امر توسعه این امکان را می¬دهد تا با مشاهده¬ی وضعیت توسعه¬ی دهستان¬های استان و بررسی روند تغییرات توسعه در آن¬ها در مقاطع زمانی مختلف، نسبت به ارائه¬ی راهکار برای بهبود شاخص¬های نامطلوب در آن¬ها اقدام نمایند تا بدین وسیله امکان ایجاد شهرهای جدید با وضعیت مطلوب و بدون لطمه به محیط زیست فراهم گردد و از تمرکز جمعیتی در شهرها نیز جلوگیری شود. در این پژوهش ابتدا خوشه¬بندی دهستان¬ها با استفاده از منطق فازی c-mean و با توجه به آمار موجود از شش شاخص توسعه، برای سال¬های 1375، 1380، 1385، 1390 انجام شده-است، سپس با استفاده¬ از شبکه¬ی عصبی وضعیت آینده¬ی دهستان¬های استان در سال 1395 پیش-بینی گردیده¬است. نتایج به¬دست¬آمده نشان می¬دهد که در سال 1390 دهستان¬های توسعه¬یافته¬ی استان به بیشترین درصد خود در مقایسه با سال¬های مورد بررسی رسیده¬اند. پیش¬بینی انجام¬شده برای سال 1395 نشان می¬دهد که درصد دهستان¬های توسعه¬نیافته¬ی استان در این سال نسبت به سال 1390 کاهش و درصد دهستان¬های توسعه¬یافته¬ی استان افزایش خواهد یافت که این نشان¬گر افزایش سطح توسعه¬ در استان می¬باشد.
مبینا دوزبخشان کامران شایسته
کمبود آب شیرین و افزایش تقاضا از جمله مسائل و مشکلات در اکثر جوامع می باشد. از جمله راهکار های مدیریت منابع آب، براورد ظرفیت برد منابع آب می باشد. در این مطالعه با توجه به کاهش رواناب ها و افت سطح آب های زیرزمینی در شهرستان ملایر با استفاده از مدل ارزیابی جامع فازی، ظرفیت برد منابع آب در سال های 1390- 1380 محاسبه شده است. فاکتور های مورد بررسی در چهار زیرسیستم منابع آب، اجتماعی، اقتصادی و محیطی تقسیم شدند. نتایج نشان می دهد که در زیرسیستم های منابع آب و اقتصادی وضعیت به تدریج بدتر شده است ولی در زیرسیستم های اجتماعی و محیطی وضعیت بهتر شده است. به طور کلی ظرفیت برد منابع آب شهرستان ملایر در سال 1380، 527/0 بوده است و در سال های 1385 و 1390 به 509/0 و 486/0 رسیده است که نشان دهنده کاهش ظرفیت برد در سال های اخیر و خارج شدن عرضه و تقاضای آب از حالت تعادل می باشد.
لیلا ملکی پور حمید نوری
حوزه آبخیز یک سیستم بازو پیچیده به شمار می رود. تحلیل و پیش بینی رفتار آتی آن مستلزم مدل سازی با روش های متفاوت آماری- ریاضی است. محدودیت منابع آب و توزیع نامناسب مکانی آن در مناطق مختلف ایران سبب شده است که در مقایسه با بسیاری از کشورها، نسبت به پدیده تغییراقلیم آسیب پذیر باشد. درسال های اخیر با تدوین سناریوهای انتشارگازهای گلخانه ای توسط هیئت بین الدول تغییراقلیم، مدل های گردش عمومی با فرضیات مختلف انتشاراجرا شده اند تا وضعیت اقلیمی دهه های آتی را پیش بینی کنند. داده های روزانه شبیه سازی شده برای آینده را می توان به عنوان ورودی مدل های هیدرولوژیکی لحاظ کرده و نتایج آن رادر برنامه های بلندمدت توسعه منابع آب منظورنمود. این تحقیق شامل دو فازاقلیمی و هیدرولوژیکی است. درفازاقلیمی، داده های روزانه دمای حداقل، حداکثر، بارش و ساعات آفتابی ایستگاه سینوپتیک نهاوند در دوره ????-???? با استفاده از مدل آماری lars-wg شبیه سازی شد. پس از اطمینان ازکارایی این مدل درشبیه سازی پارامترهای هواشناسی مذکور درحوزه آبخیزسدگرین، جهت بررسی تأثیرپدیده تغییراقلیم برهیدروگراف جریان منطقه مورد مطالعه، داده های ? سناریوی a2(سناریوی حداکثر)a1b(سناریوی حدواسط)b1(سناریو حداقل) مدل hadcm3 در? دوره 2030-????،????-????،????-2080بامدل آماریlars-wg کوچک مقیاس گردید.درفاز هیدرولوژیکی، بارش-رواناب با استفاده از مدل هیدرولوژیکی hec-hms شبیه سازی و پس از واسنجی و اعتبارسنجی این مدل، داده های بارش خروجی مدل lars-wg به مدل hec-hms وارد شده و تغییرات هیدروگراف جریان دردوره های آتی نسبت به دوره پایه محاسبه گردید. نتایج نشان داد که براساس برآورد مدل lars-wg برای سناریوهای مورد بررسی دردوره های آتی میانگین دمای حوزه آبخیز سدگرین a2: 1.91، a1b: 1.36، b1: 1.45 درجه سانتی گراد افزایش می یابد. همچنین مقدار بارش درمقایسه با دوره پایه درسناریوی a1b: 0.5 درصدکاهش، a2: 0.3 درصد افزایش b1:0.1 درصد کاهش نشان داد و مقدار دبی سه سناریو در a1b:9.1،a2:6.3،b1:12.4 درصد تغییر نسبت به دوره پایه نشان می دهد.
مهناز کرمی جوزانی حمید نوری
بسیاری از معضلات محیطی عصر ما از جمله سیل، طوفان، خشکسالی و مسائل دیگر، همگی ریشه در تغییر اقلیم کره زمین خصوصاً افزایش دما دارند. در بین عناصر مختلف اقلیم، دما و بارش به دلیل تأثیر بر سایر عوامل و بخصوص تأثیراتی که بر فعالیت های بشر دارند از اهمیت خاصی برخوردار می باشند، بطوریکه تقریباً بیشترین نمود تغییرات اقلیمی در سطح کره زمین بر روی این دو پارامتر متمرکز شده است. جهت آنالیز روند از سری داده های فصلی و سالانه پارامترهای حداقل و حداکثر دما، بارش و سری سالانه دبی در 12 ایستگاه در دوره مشترک آماری 30 ساله ی 61-60 تا 90-89 استفاده شد. در این مطالعه از آزمون های ناپارامتری mann-kendall، sen-slope و kendall’s ? به ترتیب برای تعیین جهت روند، شیب یا بزرگی روند و همبستگی پارامترهای مورد مطالعه استفاده شده است. نتایج حاکی از آن است که تغییرات دما و بارش در ایستگاههای مورد مطالعه در مقیاس سالانه و فصول مختلف با افزایش و کاهش رو به رو بوده است که البته اکثر آنها معنی دار نبودند. همچنین در مقیاس فصلی و سالانه ی میانگین منطقه ای، بطور کلی دما در هر دو پارامتر افزایش که در دمای حداقل معنی دار می باشد و بارش به جز فصل زمستان، در سایر فصول افزایش داشته است. آنالیز روند بر روی تغییرات دبی نیز نشان داد که دبی در هر دو ایستگاه کاهش یافته که در هیچکدام معنی دار نیست. برای مشخص ساختن تأثیر تغییرات دما و بارش بر دبی حوضه، اقدام به انجام آنالیز همبستگی بین این پارامترها گردید. نتایج در این قسمت نشان داد که تغییرات دمای حداقل و بارش تأثیر بیشتر و معنی داری را بر تغییرات جریان رودخانه حوضه داشته است.
زهرا چراغی ثمر مرتضوی
با توجه به اهمیت تالاب شادگان در محیط زیست ایران و افزایش آلودگی های منطقه، در پژوهش حاضر غلظت کل و منشایابی فلزات سنگین در رسوب تالاب شادگان مورد بررسی قرار گرفت. بدین منظور نمونه برداری از رسوب سطحی 10 ایستگاه با 3 تکرار صورت گرفت. جهت تعیین غلظت کل فلزات رسوب از روش (direct aqua regia)و برای آنالیز غلظت های فلزات در بخش های ژئوشیمیایی رسوب از روش استخراج پی در پی استفاده شد. آماده سازی نمونه ها با ترکیب 4:1 اسید نیتریک به اسید پر کلریک به کمک دستگاه هضم کننده انجام گرفت و در نهایت میزان غلظت عناصر مورد مطالعه با دستگاه جذب اتمی اندازه گیری شد. نتایج حاصل نشان می دهند که غلظت کل مس، سرب و روی به ترتیب 19/448، 22/251، 27/897 میلی گرم بر کیلوگرم می باشد. مقایسه نتایج با کد ارزیابی ریسک در این مطالعه فلز مس را در محدوده ی medium risk، فلز سرب را بین دو محدودهmedium - high risk و فلز روی را در بین محدوده های low risk تاmedium risk گزارش می دهد. نتایج استخراج پی در پی نیز که در چهار مرحله و به منظور تعیین فرم های مختلف شیمیایی فلزات سنگین در رسوب انجام شد، نشان داد که غلظت مس دربخش های مختلف رسوب در همه ایستگاه-ها به ترتیب از غلظت کم به زیاد عبارتند از: اکسید های آهن و منگنز < تبادلی < آلی < پایدار، همچنین غلظت سرب در بخش های مختلف رسوب در همه ایستگاه ها: پایدار < اکسید های آهن و منگنز < تبادلی < آلی وغلظت روی در بخش های مختلف رسوب در همه ایستگاه ها عبارتند از: تبادلی< اکسید های آهن و منگنز < آلی< پایدار می باشد. در نهایت نتایج بیانگر آن است که مس و روی در تالاب دارای منشا طبیعی و سرب دارای منشا انسانی می باشد.
مهین نادری حمید نوری
چکیده پیش بینی تغییرات آتی کاربری اراضی و همچنین پدیده تغییر اقلیم و پیامدهای احتمالی آن بر فرآیندهای هیدرولوژیکی حوزه آبخیز کمک فراوانی به چالش های مدیران و برنامه ریزان منابع آب در دوره آتی می کند و می تواند در برنامه ریزی صحیح و مدیریت جامع اکوسیستمی حوزه های آبخیز گام مهمی باشد. در این تحقیق به منظور پیش بینی کاربری اراضی حوزه آبخیز گرین از تصاویر ماهواره لندست سال های 1986، 2000، 2014، مدل مارکوف وca مارکوف استفاده و نقشه کاربری اراضی سال 2042 پیش بینی شد. جهت ریز مقیاس نمایی داده های بارش و دما نیز از مدل sdsm و خروجی های مدلhadcm3 جهت پیش بینی اقلیم آتی حوزه آبخیز گرین استفاده گردید. همچنین در این تحقیق به منظور بررسی اثر تغییر کاربری اراضی و تغییر اقلیم بر رواناب مدل swat مورد استفاده قرار گرفت که با توجه به ضریب نش ساتکلیف و ضریب تعیین به دست آمده در مرحله واسنجی که به ترتیب برابر با 59/0 و 60/0 و مرحله اعتبار سنجی که به ترتیب برابر با 66/0 و 67/0 است این مدل دارای کارایی قابل قبولی در این حوزه آبخیز است. نتایج نشان می دهد که کاهش میزان رواناب در دوره 2042 تا 2050 نسبت به دوره 2000 تا 2010 در اثر تغییر اقلیم (بارش و دما) بیشتر از میزان کاهشی است که در اثر تغییر کاربری اراضی ایجاد می شود. با توجه به نتایج حاصل از این پیش بینی ها می توان در جهت مدیریت درست حوزه آبخیز گرین و اتخاذ تدابیر مدیریتی درست و متناسب با شرایط این حوزه آبخیز و جلوگیری از تغییرات نا مناسب کاربری اراضی و کاهش خسارات ناشی از پدیده تغییر اقلیم اقدام کرد.
افسانه حقیقی کرمانشاهی حمید نوری
تغییرات کاربری اراضی یک حوضه بر بسیاری از فرآیندهای طبیعی از جمله فرسایش خاک و تولید رسوب اثر می گذارد. از این رو بررسی اثرات تغییر کاربری اراضی امری مهم و ضروری است. در این پژوهش برای مطالعه از حوزه ی آبخیز دینور با مساحت 214577 هکتار در استان کرمانشاه استفاده شده است. هدف از این مطالعه بررسی کارایی مدل 2009 swat در این حوضه و همچنین بررسی اثرتغییرات کاربری اراضی بر رسوب معلق طی سالهای 1994 تا 2010 می باشد. شاخص های ns و r2 برای واسنجی 55/0 و 60/0 و برای اعتبار سنجی 58/0 و 62/0 بدست آمدند که گویای کارایی مدل در این حوضه است. طبق نتایج مشخص شد که تغییرات کاربری در این دوره تأثیر چشمگیری روی رسوب تولید شده در حوضه داشته است.
مریم دشتی مرویلی حمیدرضا مرادی
درک اینکه زمین لغزش ها در چه جاه هایی بیشترین احتمال وقوع را دارند در کاهش خسارات مالی و جانی زمین لغزش های آینده بسیار مهم است. در این تحقیق به منظور تهیه نقشه پهنه بندی خطر زمین لغزش حوزه آبخیز سیاه دره از روش تحلیل آماری رگرسیون لجستیک چند متغیره به دلیل نیاز به فرضیات آماری کمتر نسبت به سایر روشهای آماری چندمتغیره و ایجاد بهترین تابع رابطه بین حضور و عدم حضور زمین لغزش و مجموعه ای از عوامل موثر استفاده شده است. بدین -- منظور ابتدا عوامل موثر بر وقوع لغزش شامل ارتفاع از سطح دریا، شیب، جهت، بارندگی، فاصله از گسل، فاصله از شبکه زهکشی، فاصله از جاده، کاربری اراضی و لیتولوژی شناسایی و لایه های اطلاعاتی آن ها در سامانه اطلاعات جغرافیایی و با استفاده از نرم افزار gis9.2 / arcتهیه شد سپس با استفاده از تفسیر عکس های هوایی و پیمایش میدانی 75 نقطه زمین لغزش در منطقه شناسایی شد. همچنین 75 نقطه غیر لغزشی به صورت کاملاً تصادفی در سراسر حوزه آبخیز انتخاب گردید .پس از همپوشانی این نقاط با لایه های عوامل موثر ، کد یک و صفر به حضور و عدم حضور زمین لغزش تعلق گرفت. با ورود متغیرهای مستقل شامل طبقات کدگذاری شده و متغیر وابسته شامل 150 نقطه لغزشی و غیر لغزشی به نرم افزارspss 12 و انتخاب روش پیش رونده پلکانی در مدل آماری رگرسیون لجستیک، تجزیه و تحلبل داده ها صورت گرفت. تفسیر ضرایب حاصل از تحلیل آماری رگرسیون لجستیک نشان می دهد که دوعامل جهت و لیتولوژی به دلیل عدم همبستگی آماری در سطح 5 درصد با وقوع زمین لغزش از مدل نهایی حذف شدند. در نهایت مدل آماری به ترتیب بر اساس بیشترین تاثیرگذاری بر وقوع زمین لغزش ها، با عوامل شش گانه درجه شیب، ارتفاع، بارندگی، فاصله از شبکه زهکشی، فاصله از گسل، کاربری اراضی و فاصله از جاده به دست آمد. پس از انتقال این مدل به نرم افزار arc /gis9.2، نقشه پهنه بندی خطر زمین لغزش حوزه آبخیز سیاه دره با چهار کلاس تهیه گردید. بر این اساس 1/8 درصد از مساحت حوزه آبخیزدر منطقه با خطر خیلی کم، 17/21 درصد در منطقه کم خطر، 77/18 درصد در منطقه با خطر متوسط و 94/51 درصد مساحت حوزه آبخیز در منطقه با خطر بالا قرار گرفتند. صحت مدل آماری و نقشه پهنه بندی حاصل بر اساس فاکتورهای لگاریتم درست نمایی، ضریب تبیین، آزمون درصد صحت پیش بینی و بررسی درصد اختلاف بین تراکم لغزش مشاهده شده و احتمال خطر پیش بینی شده، ارزیابی شده و مورد تایید قرار گرفت.
علیرضا ایلدرمی مقصود خیام
دامنه شمالی الوند با جهت شمالغربی -جنوبشرقی در غرب ایران واقع شده است. منطقه مورد مطالعه به لحاظ ساختار زمین شناسی ، ویژگیهای سازندهای سطحی ، مشخصات هیدرولوژی ، اقلیمی ، توپوگرافی و وضعیت گسلها از نظر وقوع پدیده های ژئومورفولوژی و فرآیندهای دامنه ای بسیار متنوع می باشد. وقوع لغزشهای متعدد، جریانات واریزه ای ، ریزش های سنگی، و تشکیل و توسعه خندقها و بسیاری از پدیده های مورفودینامیکی فعال چهره دامنه شمالی الوند را به شدت تغییر داده است. شدت فرآیندهای دامنه ای و عوامل مورفودینامیک در جبهه شمالی توده الوند به حدی است که موجب پسروی و تحول مورفولوژی دامنه ها و پرتگاهها شده است. به طوریکه شاخص های کمی محاسبه شده نه تنها بیانگر شدت عملکرد عوامل مورفودینامیکی فعال منطقه است بلکه میزان و شدت ناپایداری دامنه ها را بیش از بیش مشخص می سازد. تخریب سنگها و جابجایی مواد درشت و ریز در سطوح دامنه های پرشیب از عوامل مهم برهنگی دامنه هاست به طوریکه حرکات ریزشی ، واژگونی ، سنگ ریزه ها، وجریانات واریزه ای با تکرار و فراوانی و گستردگی خاص یکی از عوامل ناپایداری دامنه های سنگی منطقه محسوب می شود.