نام پژوهشگر: محمد رضا صرفی
نجمه طاهری ماه زمینی محمد رضا صرفی
مولانا جلال الدین محمد بلخی، یکی از بزرگ ترین شاعران و عارفان ایرانی است. از میان آثار او، این دیوان کبیر و یا کلیات شمس است که بیانگر حالات شخصی او می باشد. در این دیوان مولانا سخنانی را به زبان آورده است که در حوزه ی شناخت ما قرار نمی گیرند و برای درک آنها، به تأویل و تفسیر نیاز داریم، بر این اساس، در پژوهش حاضر سعی شده، ابتدا به بررسی پیشینه ی هرمنوتیک و چند معنایی در غرب و در فرهنگ اسلامی پرداخته شود، سپس دلایل استفاده کردن از شگردهای چند معنایی، توسط عرفا بیان می گردد. در بخش سوم به بررسی چند معنایی در غزلیات شمس پرداخته می شود و از آنجا که برای بررسی هر شعری، ابتدا باید جهان بینی شاعر و نحوه ی به کار گیری زبان توسط او، را بدانیم، بنابراین در این بخش، جهان بینی مولانا بر اساس اشعار و سخنان او بیان می گردد. بعد از آن، مهمترین عوامل ایجاد معانی گوناگون در غزلیات شمس بیان می شود. به طور کلی، عوامل چند معنایی در غزلیات شمس را، می توان به دو دسته ی، عوامل درون متنی و عوامل برون متنی تقسیم نمود. منظور از عوامل درون متنی همان صورخیال، نماد، اسطوره و.. است و به بررسی نقش صور- خیالی چون، استعاره، کنایه، پارادوکس و...در ایجاد معانی دوگانه و چندگانه در غزلیات شمس پرداخته می شود. منظور از عوامل برون متنی، قدرت مکالمه ی غزلیات شمس با نظریه های جدید ادبی، روانشناسی و غیره است. اشعار عارفانه ی مولانا به دلیل ساختار ذهنی او، قابلیت گفتگو با نظریه ی روانشناسی فروید و یونگ را دارند. به همین دلیل در بخش آخر این پژوهش، به بررسی غزلیات شمس بر اساس نظرات یونگ و فروید پرداخته شده است. این گونه بررسی شعر مولانا، باعث پی بردن به توان های زبانی شعر او می گردد و نوعی حیات و جاودانگی را برای شعر مولانا به ارمغان می آورد.