نام پژوهشگر: مسعود صفایی مقدم
پروانه ولوی مسعود صفایی مقدم
هدف کلی این رساله بررسی تحلیلی مبانی معرفت شناختی و هستی شناختی سازنده گرایی و مضامین تربیتی آن با بهره گیری از اصول رئالیسم است و روش تحلیلی-انتقادی در این تحقیق بکار گرفته شده است. انواع سازنده گرایی تاکید بر نقش فعال و موثر یادگیرنده در فرآیند ادراک و معنا بخشیدن به اطلاعات داشته و شناخت را منحصراً معادل انعکاس تصاویر واقعیت های خارجی در ذهن نمی دانند، بلکه آن را فرایند پیوسته و وابسته به تجربه های قبلی فرد در نظر می گیرند. سازنده گرایی دارای ویژگی های مهمی نظیر ذهن گرایی، تجربه گرایی و نسبی گرایی است که مبانی معرفت شناختی آن را تشکیل می دهند. منظور از ذهن گرایی در سازنده گرایی آن است که ذهن فعال انسان سازنده معرفت بوده و تفسیر و معنابخشی به تجربیات را به عهده دارد. از این نظر است که نزد اینان شناخت ماهیت ساختنی دارد. تجربه گرایی در سازنده گرایی بدین معناست که منبع دانش و معرفت فرد، تجربه ی شخصی و درونی اوست و از اینرو تمهید شرایط برای شرکت فعال فراگیر در فرایند تجربه اندوزی از اهمیت برخوردار می شود. براساس خصیصه نسبی گرایی در سازنده گرایی، معرفت امری ذهنی، پویا، متغیر است که به شرایط زمانی و مکانی و موقعیت افراد بستگی دارد. دیدگاه سازنده گرایی دارای سه رویکرد عمده روانشناختی، اجتماعی و آموزشی است. در سازنده گرایی روانشناختی، به جنبه های روانشناختی معرفت تأکید زیادی می شود. سازنده گرایی اجتماعی بر ماهیت اجتماعی معرفت تاکید دارد، و دانش و معرفت را نتیجه تعامل اجتماعی و مشارکت و روشهای فرهنگی می داند. سازنده گرایی آموزشی یک رویکرد بین رشته ای است که از تلفیق ایده ها و نظریات سازنده گرایی اجتماعی و روانشناسی در زمینه آموزش و پرورش بوجود آمده است. بررسی مبانی نظری سازنده گرایی و دلالتهای تربیتی آن نشان می دهد با وجود این که این نظریه می تواند موجب تحولات جدید و مثبتی در امر یادگیری و تدریس شود و مضامینی مانند مشارکت، خودگردانی، پرسشگری و تعامل اجتماعی را در آموزش و پرورش وارد کند، اما به دلیل عدم توجه کافی به واقعیت های عینی و غفلت از تاثیری که خود واقعیت در فرایند یادگیری و حصول معرفت دارد، با انتقادهایی مواجه شده است. ازآنجا که سازنده گرایی معرفت و دانش را صرفاً امری ذهنی و شخصی می داند، نمی تواند معرفتی جامع و کامل را ارائه نماید. همچنین در این نظریه با خلط یادگیری و معرفت نه تنها موجب سردرگمی ذهنی دست اندرکاران شده، بلکه معرفت را از جایگاه والای قبلی خود فروکاسته است. بعلاوه چون ملاک و معیار درستی و نادرستی معرفت وابسته به فرد است، ارزیابی عمومی و عینی از عملکرد یادگیرندگان در نظام آموزشی با مشکلاتی روبرو می شود. نهایتاً بر اساس ارزیابی این پژوهش، نتیجه گرفته شد که سازنده گرایی یک رویکرد فراگیر در یادگیری و تدریس نیست، لذا در این راستا راهبردی تلفیقی برای جبران کاست صرفاً امری ذهنی و شخصی می داند، نمی تواند معرفتی جامع و کامل را ارائه نماید. همچنین در این نظریه با خلط یادگیری و معرفت نه تنها موجب سردرگمی ذهنی دست اندرکاران شده، بلکه معرفت را از جایگاه والای قبلی خود فروکاسته است. بعلاوه چون ملاک و معیار درستی و نادرستی معرفت وابسته به فرد است، ارزیابی عمومی و عینی از عملکرد یادگیرندگان در نظام آموزشی با مشکلاتی روبرو می شود. نهایتاً بر اساس ارزیابی این پژوهش، نتیجه گرفته شد که سازنده گرایی یک رویکرد فراگیر در یادگیری و تدریس نیست، لذا در این راستا راهبردی تلفیقی برای جبران کاستی های آن پیشنهاد شده است.
آمنه فضلی منصور مرعشی
چکیده هدف پژوهش حاضر، تحلیل محتوای کتب درسی دوره های آموزش عمومی و متوسطه ایران بر حسب میزان توجه به مقوله کثرت گرایی بود. روش مورد استفاده در این پژوهش تحلیل محتوا بود؛ که در این پژوهش ابتدا جامعه و نمونه انتخاب شدند، جامعه ی آماری کلیه ی کتاب های درسی نظام آموزش ایران در سال 88- 1387 و نمونه ی آماری شامل کتاب های تعلیمات اجتماعی، دین و زندگی، تاریخ و فارسی مقاطع ابتدایی، راهنمایی و رشته علوم انسانی متوسطه ی نظری بود؛ سپس کتاب ها مورد مطالعه قرار گرفتند و پس از آن مقوله ها تعیین شدند، مقوله ها شامل تنوع قومی، تنوع زبانی، تنوع نژادی، تنوع دینی، تنوع محیطی، معرفی قهرمانان اقوام مختلف، توجه به عدم تبعیض جنسی در آموزش، انعکاس فرهنگ دیگر مردم جهان، توجه به حقوق اجتماعی اقوام، توجه به حقوق اقتصادی اقوام و توجه به حقوق آموزشی اقوام بوده است. پس از تعیین واحد ثبت مقوله ها شمرده شدند. در این پژوهش به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از روش آمار توصیفی جهت توصیف داده ها و برای آزمون فرضیه ها از آزمون خی دو استفاده شده است. نتایج نشان دهنده ی آن است که در کتاب های تاریخ، مطالعات اجتماعی و دین و زندگی به اقوام مختلف و حقوق آن ها توجه کافی صورت نگرفته است ولی در کتاب فارسی توجه به اقوام و اقلیت ها صورت گرفته بود.
سید حسین نجاتی موسوی منصور مرعشی
هدف از این پژوهش، بررسی تربیت اجتماعی مکتب عمل گرایی و تعیین جایگاه آن در برنامه درسی دوره ابتدایی است. بدین منظور با استفاده از روش های تحلیلی - اسنادی تمامی منابع در دسترس مورد بررسی قرار گرفت. به نظر عمل گراها، آموزش و پرورش یک عمل اجتماعی است. زیرا دانستن و انجام دادن به هم دیگر بستگی دارند. دیویی جریان اجتماعی شدن را امری مستمر و مداوم دانسته و عقیده داردکه پایان ناپذیر است؛ زیرا افراد دائماً در حال یادگیری بوده و تجارب آنان تغییر می کند و می توانند نسبت به گذشته متحول گردند. یادگیری ضمن زندگی انجام می گیرد و آموزش و پرورش شامل مجموع تجاربی است که شخص در نتیجه تماس با محیط اجتماعی و طبیعی کسب می کند. با توجه به مبانی نظری تربیت اجتماعی مکتب عمل گرایی، مفاهیم کلیدی و مولفه های آن ها استخراج گردید. سپس محتوای کتاب های درسی علوم اجتماعی دوره ابتدایی با توجه به این چارچوب تحلیل شدند. بر این اساس، از نظر عمل گرایی تربیت اجتماعی به معنای ایجاد صفات و مهارت هایی در افراد است که به مدد آن ها بتوانند در جامعه دموکراتیک به سر برند. نتایج حاصل از این تحلیل نشان می دهد که به مفاهیم، مسئولیت پذیری و همکاری و مشارکت گروهی بیشتر از حد انتظار، به تفاهم میان گروه ها در حد انتظار و به حل مسئله و احترام کمتر از حد انتظار توجه شده است. در درون هر مفهوم نیز مولفه های متعدد به صورت متعادل مورد توجه قرار نگرفته و به برخی بیشتر و به برخی کمتر از حد انتظار توجه شده است.