نام پژوهشگر: ابوالفضل خوش منش
زهرا بدخشان کاظم قاضی زاده
زبان قرآن یکی از مسائل مهمی است که درفهم، آموزش و ترویج قرآن کریم نقش بسزایی دارد؛ لذا از سده های نخستین پس از اسلام مورد توجه مسلمانان قرار گرفته است. بنابراین حدوداً از قرن دوم هجری می توان اشارات زبان شناختی را در آثار دانشمندان اسلامی جستجوکرد. این بحث در دوران معاصر متأثر از نظریات متکلمان و فیلسوفان در خصوص قرآن کریم است. از جمله نظریه های مهمی که در زمینه ی زبان قرآن مطرح شده است عبارت است از: زبان عقلاء، زبان نمادین، زبان قوم، و زبان تمثیل. به نظر می رسد که نمی توان هریک از این نظریات را به کل آیات قرآن کریم تعمیم داد، بلکه محور بیان قرآن، زبان عرف عقلاء است ولی این به معنای نادیده گرفتن دیگر شیوه های زبانی نیست بلکه درجایی برای بیان مقاصد والای خویش که از فهم و ادراک بشری بسیار بالاتر است از زبان نمادین و تمثیل استفاده نموده و در مقامی دیگر آن را در چارچوب همان زبان قومی می بینیم که پیامبر در میانشان مبعوث شده بود. از آنجایی که زبان عقلاء همان زبان ادبی عربی مشترکی است که خطیبان و شاعران از آن استفاده می کردند تک تک عناصر زبانی که که در آن دوران به کار می رفته و توسط ادیبان و دانشمندان بعدی از جمله سیوطی بازشناسی و نام گذاری گردیده است مورد توجه قرار داده ایم؛ در این راستا به آثار سیوطی مراجعه کرده و عناوینی چون اطناب و ایجاز، مساوات، استعاره، تشبیه و معرب و مشترک را در ارتباط با کلام الهی را باز شناسانده ایم. به نظر می رسد که سیوطی زبان قرآن را با بلاغت آن پیوند زده و این مسأله در بخش قابل توجهی از آثار او مطرح شده است. و در نهایت آراء سیوطی با آرا دیگران مورد مقایسه ی اجما لی قرار گرفته است که در اکثر موارد به جز چند نمونه ی اندک مانند معربات، مشترک لفظی و ترادف اختلاف نظر چشمگیری مشاهده نگردید. کلمات کلیدی: قرآن، زبان قرآن، سیوطی، اعجاز بیانی.