نام پژوهشگر: حمید زرگرپور
حسین اشکوه محمد حسین صبحیه
مصرف بالای سرانه ی برق و رشد سالانه ی تقاضا، ضرورت ایجاد ظرفیت های جدید تولید برق را در کشور مشخص کرده و نیاز به سرمایه گذاری کلان را در این بخش آشکار نموده است. با توجه به حجم بالای منابع مالی مورد نیاز برای پاسخ گویی به این نیاز فزاینده، دولت در برنامه ی سوم توسعه، مقدمات مشارکت بخش خصوصی در احداث نیروگاه های تولید برق را در قالب شرکت های مستقل تولید کننده ی برق (ipp) فراهم نموده و بار مالی ناشی از تقبل پروژه های نیروگاهی را به این بخش واگذار کرده است. در این راستا بخش خصوصی با چالش تامین مالی پروژه های نیروگاهی مواجه گردیده است. به طوری که اغلب رویکردهای متعارف در جهان قابلیت کارکردی در شرایط کنونی کشور را نداشته و شرکت های ipp عملا بر حمایت های دولت در تامین مالی (از طریق رویکرد فاینانس خودگردان و حساب ذخیره ارزی) متکی شده-اند. با توجه به این ویژگی تامین مالی در کشور، تحقیق حاضر ضمن بررسی مشخصه ها و چالش های رویکرد جاری؛ ویژگی های تاثیرگذار پروژه های نیروگاهی در انتخاب رویکرد تامین مالی و معیارهای شرکت های ipp در تامین مالی پروژه ها می پردازد. همچنین تحقیق راهکارهایی برای بهبود روند تامین مالی از رویکرد جاری، و پیشنهادهایی برای تسهیل و تسریع تامین مالی پروژه ها در قالب رویکرد مناسب تامین مالی ارائه می نماید. نتایج تحقیق مشخص نمود، خصوصی سازی صنعت برق در کشور به صورت مناسب (در مقایسه با دیگر کشورهای جهان و منطقه) اجرا نگردیده است و همچنین سیستم بانکی و بازارهای مالی کشور از بلوغ کافی برخوردار نمی باشند. از طرف دیگر در رویکردهای کنونی مورد استفاده در کشور بار تامین مالی ناشی از تقبل پروژه ها هنوز بر عهده ی دولت می باشد، و تامین مالی پروژه های نیروگاهی خصوصی در شرایط کنونی بدون حمایت های دولتی با چالش های عمده ای مواجه می باشند به طوری که در اکثر مواقع بدون این حمایت ها قابلیت کارکردی نخواهند داشت. از طرف دیگر ریسک بالای کشوری ایران و کمبود امنیت سرمایه گذاری دسترسی شرکت های ipp را به منابع خارجی (مانند موسسات بین المللی، صندوق های ضمانت صادرات و بانک های تجاری خارجی) محدود کرده و موجب تمرکز این شرکت ها به منابع داخلی گردیده است. دراین شرایط مناسب ترین راهکار برای شرکت های ipp جدا کردن ریسک کشور از ریسک پروژه و شرکت می باشد، که به واسطه ی سرمایه گذاری در پروژه های خارجی، فراهم شدن شرایط صادرات برق توسط تولیدکنندگان و امکان عرضه ی سهام شرکت های ipp در بورس های بین المللی؛ همچنین ایجاد صندوق های سرمایه گذاری خاص نیروگاه در خارج از کشور میسر می-گردد. اصلاح ساختار مدیریتی و تامین مالی حساب ذخیره ارزی (مطابق با ویژگی ها و مشخصه های پروژه های نیروگاهی) نیز در شرایط کنونی به عنوان راهکار مناسبی پیشنهاد می گردد.
رضا فلسفی محمدحسین صبحیه
بازار رقابتی امروزی فرصتی برای اشتباه و جبران آن باقی نمی گذارد .انتخاب صحیح و اجرای صحیح پروژه ها که به عنوان ابزارهای اصلی اجرای استراتژی سازمان های پروژه محور مطرح هستند ،نقش اساسی در موفقیت کسب و کار سازمان دارد .پروژه هایی که همراستا با استرتژی سازمان بوده و از منابع به طور موثری استفاده کنند .بسیاری از سازمان های دولتی و خصوصی ما دچار انبوهی از پروژه های تعریف شده و کلید خورده هستند که برای اجرای این پروژه هایشان به هزینه ای بالغ بر ده برابر بودجه تصویب شده این سازمان ها نیاز است . لذا نقش مدیریتی سطح بالا که تخصیص منابع را با توجه به ملزومات استراتژیک سازمان انجام داده و پروژه های مناسب در هر مقطع زمانی را از سایر پروژه ها تمییز داده و اولویت بندی نمایند و حتی در صورت نیاز از اجرا خارج نماید نمایان خواهد شد.در ادبیات چنین مدیریتی را مدیریت پورتفولیو نامیده اند . البته این روش ها ممکن است پورتفولیویی با کارایی بالا از نظرمالی بوجود آورد ولی این معیارهای مالی به تنهای نمی تواند موثر باشد چرا که هیأت مدیره سازمان باید چندین پروژه را تحت موقعیت های استراتژیک و با حضور عدم قطعیت موجود و نیز کمبود منابع اولویت بندی و مدیریت نماید. بخصوص در بخش دولتی بسیار اشتباه و خطرناک خواهد بود که تصور کنیم حداکثر نمودن سود را باید به عنوان اهرم اولیه تصمیم سازی ها قلمداد نمود در نتیجه باید بُعدی از ارزیابی استراتژیک متعادل شده را در روش های ppm موجود برای بکارگیری در بخش دولتی اضافه کرد که هدف آن توانمندسازی در امتیازبندی پروژه های منفرد و مربوط به هم در ارتباط با دامنه وسیعی از ارزیابی های مالی و غیرمالی و نتایج مناسب برای استراتژی سازمان می باشد. بخش نیروگاهی در کشور سرمایه عظیمی از بودجه ملی را به خود اختصاص می دهد که همین امر اهمیت بررسی وضعیت مدیریت انبوه پروژه های موجود و جدید را نمایان می سازد . در این تحقیق که در بخش نیروگاهی به انجام رسیده است ، مدیریت پورتفولیو از سه منظر بنیادی ساختار ، فرآیندها و همراستایی استراتژیک پروژه ها مورد بررسی قرار می گیرد که با تجزیه و تحلیل کیفی میزان مطابقت وضع موجود بخش نیروگاهی با نتایج حاصل از ادبیات موضوع و سپس ارائه راهکارها در بهبود عملکرد سازمان از طرق پوشش نقاط ضعف سازمان از منظر مدیریت پورتفولیو می پردازد .نظر به اینکه در اکثر موارد پروژه ها بیشتر با توجه به معیارهای مالی انتخاب می شوند در ادامه سعی شده است تا راهکاری برای ایجاد همراستایی پروژه ها با استرتژی سازمانی معرفی شود که خود مستلزم تدوین یک استراتژی عملی و تفصیلی خواهد بود .
رامتین نایب ولی حمید زرگرپور
بررسی ها و پیمایش های فراوان در طی دو دهه گذشته نشان می دهند که 60 الی 80 درصد از شرکت ها به اهداف استراتژیک خود دست پیدا نمی کنند، در حالی که مطالعات نشان می دهند که بیش از 70 درصد علت شکست استراتژی ها در مرحله پیاده سازی آن نهفته است (نورتون و کاپلان 2008) و یکی از عوامل اصلی در پیاده سازی استراتژی ها برقراری ارتباط بین لایه استراتژیک و عملیاتی سازمان با هم می باشد (لشکر بلوکی، مجتبی 1390) در سازمان های پروژه محور که از طریق مجموعه ای از پروژه ها به کسب و کار می پردازند، پس از تبدیل استراتژی های سازمان به اقدامات اجرایی بخشی از استراتژی توسط پروژه ها که همان واحدهای عملیاتی هستند به اجرا در می¬آید در نتیجه استراتژی باید در قالب بهترین پروژه هایی که امکان دست یابی به اهداف را میسر می¬سازند درک شود و با اجرای موفق پروژه ها، پیاده سازی استراتژی مد نظر سازمان نیز تضمین شود. بر اساس تجربیات کسب شده در دهه های اخیر مدیریت پورتفولیو پروژه ها یکی از بهترین ابزارهایی است که برای این منظور پیشنهاد می شود. این ابزار مدیریتی از طریق مجموعه ای از فرایندها پیاده سازی می شود. اما صرف وجود یک خط تولید کارا و مطمئن هیچ تضمینی برای تولید محصول مطلوب نخواهد داشت بلکه ایجاد ساختاری مناسب که فرایندها در آن دارای عملکرد مناسبی باشند پیش نیازی اساسی است. بنابراین در این پژوهش با کمک معیارهایی از مدیریت عمومی، مفهوم و چارچوب ساختار شکل گرفته، در ادامه و پس از انطباق دادن معیارها با محیط پورتفولیو، ساختار ایده آل برای مدیریت پورتفولیو شناسایی و پیشنهاد گردید، سپس به منظور راستی آزمایی موارد بدست آمده، معیارها در سازمان مورد مطالعه (بخش پروژه های سرمایه گذاری گروه مپنا) مورد آزمون قرار گرفت و خروجی آن شناسایی اختلافات بین ساختار ایده آل و ساختار موجود و دلایل آن بود و در نهایت با کمک مصاحبه ها و منابع علمی ارائه راه کارهایی در حل این فاصله ها با هدف کمک به سازمان مورد مطالعه در بهبود کارکرد های جاری خود و ارتقاء و گسترش دانش مدیریت پورتفولیو در ادبیات صورت پذیرفت.