نام پژوهشگر: سیروس عالیپور
فرشاد رمضانی پیانی منیجه شهنی ییلاق
هدف این پژوهش بررسی روابط ساده، چندگانه و کاننی متغیرهای هدف های پیشرفت، عزت نفس و شایستگی ادراک شده با رفتار کمک طلبی و عملکرد تحصیلی دانش آموزان پسر پایه اول دبیرستان های شهرستان ایذه بود.
زهرا رزمی فر فاطمه کیانپور
هدف پژوهش حاضر تعیین رابطه ی نقش خودکارآمدی، مکان کنترل و راهبردهای یادگیری خودتنظیمی در پیشرفت تحصیلی است. نمونه پژوهش شامل 305 نفر از دانش آموز دختر و پسر پایه سوم راهنمایی شهرستان کازرون می باشد، که بر اساس روش نمونه گیری تصادفی مرحله ای انتخاب شدند. شرکت کنندگان پرسشنامه خودکارآمدی، مکان کنترل و یادگیری خودتنظیمی را تکمیل کردند. برای سنجش متغیرهای مورد مطالعه در این پژوهش از پرسشنامه خودکارآمدی پینتریچ و دی گروت، جهت سنجش مکان کنترل از پرسشنامه مکان کنترل نویکی و استریکلند و برای خودتنظیمی از پرسشنامه راهبردهای انگیزشی برای یادگیری (mslq) استفاده گردید. همچنین از معدل سال سوم راهنمایی به عنوان پیشرفت تحصیلی استفاده شد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از همبستگی پیرسون و رگرسیون چند متغیری استفاده شد. نتایج پژوهش نشان دادکه بین متغیرهای خودکارآمدی و راهبردهای یادگیری خودتنظیمی با پیشرفت تحصیلی رابطه مثبت و معناداری وجود دارد، در حالیکه بین مکان کنترل و پیشرفت تحصیلی رابطه منفی و معناداری وجود دارد. همچنین نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که از بین متغیرهای پیش بین، خودکارآمدی بیشترین سهم را در تبیین پیشرفت تحصیلی دارد.
راضیه حیدری فاطمه کیانپورقهفرخی
هدف پژوهش حاضر مقایسه دلبستگی، خودکارآمدی، احساس تنهایی و عملکرد تحصیلی دانش آموزان دبیرستانی دختر دارای مادرانی با سبک های فرزندپروری متفاوت می باشد. نمونه پژوهش شامل 367 نفر از دانش آموزان دبیرستانی در شهرستان خرم آباد می باشد، که بر اساس روش نمونه گیری تصادفی مرحله ای انتخاب شدند. برای سنجش متغیرهای مورد مطالعه در این پژوهش از پرسشنامه دلبستگی به والدین، پرسشنامه خودکارآمدی، پرسشنامه احساس تنهایی، پرسشنامه سبک های فرزندپروری و از معدل تحصیلی نوبت اول استفاده شد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل واریانس چند متغیری (مانوا) و تحلیل واریانس تک متغیری (آنوا) استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که بین دانش آموزان دارای مادرانی با سبک های فرزندپروری متفاوت (مقتدرانه، آسان گیر و مستبدانه) از نظر عملکرد تحصیلی تفاوت معنی-داری وجود ندارد. در حالی که از نظر دلبستگی به مادر، خودکارآمدی و احساس تنهایی تفاوت معنی داری وجود دارد. همچنین نتایج نشان داد که دانش آموزان دارای مادران با سبک فرزندپروری مقتدرانه نسبت به مادران با سبک فرزندپروری آسان گیر و مستبدانه از دلبستگی به مادر و خودکارآمدی بیشتر و احساس تنهایی کمتری برخوردار هستند.
بهر ام موحدزاده غلامحسین مکتبی
هدف از انجام این پژوهش تعیین تأثیر آموزش مهارت های تفکرانتقادی بر خلاقیت، خودکارآمدی تحصیلی و تفکرانتقادی دانش آموزان پسر پایه سوم دبیرستانی شهر بهبهان بودند. آموزش تفکر انتقادی به عنوان متغیر مستقل، خلاقیت، خودکارآمدی تحصیلی و تفکرانتقادی به عنوان متغیر وابسته بودند. پژوهش حاضر یک طرح آزمایشی میدانی با پیش آزمون-پس آزمون و پیگیری با گروه گواه بود. ابزارهای این پژوهش شامل پرسشنامه های تفکرانتقادی هالپرن، خلاقیت عابدی و خودکارآمدی تحصیلی مورایز بودند. نمونه ی پژوهش شامل 50 دانش آموز پسر پایه سوم دبیرستان که در سال تحصیلی 93-1392 مشغول به تحصیل بودند است که با روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای انتخاب و به دو گروه آزمایشی و گواه گمارده شدند. قبل از آموزش تفکرانتقادی از هر دو گروه، پیش آزمون های تفکر انتقادی، خلاقیت و خودکارآمدی تحصیلی گرفته شد. سپس، به گروه آزمایشی تفکرانتقادی آموزش داده شد و به گروه گواه آموزشی ارائه نشد. پس از اتمام دوره آموزشی بلافاصله از هر دو گروه پس آزمون های تفکرانتقادی، خلاقیت و خودکارآمدی تحصیلی گرفته شد. بعد از 5 هفته از پایان دوره آموزشی از هر دو گروه آزمایشی و گواه آزمون های تفکرانتقادی، خلاقیت و خودکارآمدی تحصیلی، به عنوان پیگیری، گرفته شد. نتایج تحلیل های کواریانس چند متغیری (مانکوا) نشان داد که آموزش تفکرانتقادی باعث افزایش معنی دار خلاقیت، خودکارآمدی تحصیلی و تفکرانتقادی در دانش آموزان می شود. همچنین، نتایج تحلیل کواریانس چند متغیری نشان داد که آموزش تفکرانتقادی در طول زمان بر خلاقیت، خودکارآمدی تحصیلی و تفکرانتقادی در دانش آموزان اثر پایدار دارد.
محمد عباسی ناصر بهروزی
هدف از انجام این پژوهش تعیین تأثیر آموزش مهارت های خودتعیین گری بر سبک تبیینی خوش بینانه، هویت تحصیلی و خودتعیین گری دانش آموزانِ پسر مقطع ابتدائی با ناتوانی های یادگیری شهر اهواز بود. آموزش خودتعیین گری به عنوان متغیر مستقل، سبک تبیینی خوش بینانه، هویت تحصیلی و خودتعیین گری به عنوان متغیر وابسته بودند. پژوهش حاضر یک روش آزمایشی میدانی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و پیگیری با گروه گواه بود. ابزارهای این پژوهش شامل مقیاس خودتعیین گری دانش آموز (sdss)، پرسشنامه تجدید نظر شده سبک اسنادی کودکان (casq-r) و مقیاس هویت تحصیلی (ais) بودند. نمونه پژوهش شامل 27 دانش آموز (15 نفر گروه آزمایشی و 12 نفر گروه گواه) پسر پایه پنجم و ششم ابتدائی با ناتوانی یادگیری، که در سال تحصیلی 93-1392 مشغول به تحصیل بودند، است که با روش تصادفی ساده انتخاب و به دو گروه آزمایشی و گواه گمارده شدند. قبل از آموزش خودتعیین گری از دو گروه، پیش آزمون های سبک تبیینی خوش بینانه، هویت تحصیلی و خودتعیین گری گرفته شد. سپس، به گروه آزمایشی خودتعیین گری آموزش داده شد و به گروه گواه آموزشی ارائه نشد. پس از اتمام دوره آموزشی بلافاصله از هر دو گروه پس آزمون های سبک تبیینی خوش بینانه، هویت تحصیلی و خودتعیین گری گرفته شد. بعد از هفت هفته از پایان دوره آموزشی مجدداً از هر دو گروه آزمون های فوق، به عنوان پیگیری، گرفته شد. نتایج تحلیل های کوواریانس چند متغیری (مانکوا) نشان داد که آموزش خودتعیین گری باعث افزایش معنی دار سبک تبیینی خوش بینانه، هویت تحصیلی و خودتعیین گری در دانش آموزان می شود. همچنین، نتایج تحلیل کوواریانس چند متغیری نشان داد که آموزش خودتعیین گری در طول زمان بر سبک تبیینی خوش بینانه، هویت تحصیلی و خودتعیین گری در دانش آموزان اثر پایدار دارد.
شبنم رضایی ناصر بهروزی
هدف از انجام پژوهش حاضر بررسی رابطه علّی بین انگیزش تحصیلی و رویکردهای مطالعه با میانجی¬گری راهبردهای مقابله-ای، هنگام آمادگی برای امتحانات پایانی در دانشجویان دانشکده کشاورزی دانشگاه شهید چمران اهواز بود. در این مطالعه توصیفی-همبستگی، جامعه آماری را کل دانشجویان دانشکده کشاورزی دانشگاه شهید چمران اهواز تشکیل ¬دادند که به روش تصادفی چند مرحله¬ای 331 نفر از این دانشجویان به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزارهای استفاده شده در این پژوهش مقیاس تجدید نظر شده انگیزش تحصیلی هـارتر (r-ham)، مقیاس تجدید نظر شده راهبردهای مقابله¬ای (r-cop) و سیاهه رویکرد و مهارت¬های مطالعه برای دانشجویان (assist) بودند. ارزیابی مدل پیشنهادی با استفاده از روش تحلیل مسیر انجام گرفت. جهت آزمون روابط غیر مستقیم از آزمون بوت استراپ در دستور کامپیوتری ماکرو پریچر و هیز استفاده شد. بر اساس نتایج این پژوهش، مدل پیشنهادی از برازش مطلوبی با داده¬ها برخوردار بود. به طور کلی، در مدل پیشنهادی پژوهش حاضر، نتایج نشان داد که انگیزش درونی هم به صورت مستقیم و هم به صورت غیر مستقیم -از طریق راهبردهای¬ مقابله¬ای- با رویکردهای مطالعه ارتباط دارد.
پریسا یاسمی نژاد ناصر بهروزی
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثر بخشی آموزش هوش اخلاقی بر بخشودگی بین فردی، همدلی هیجانی، مسئولیت پذیری و اخلاق تحصیلی دانش آموزان دختر متوسطه انجام شد. روش پژوهش حاضرآزمایشی و طرح آن از نوع پیش آزمون پس آزمون با گروه گواه است. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانش آموزان دختر مقطع متوسطه شهر اهواز در سال تحصیلی 93-92 بود. با استفاده از روش نمونه گیری مرحله ای تعداد40 نفر انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه 20 نفره آزمایشی و گواه گمارده شدند. به گروه آزمایش بر اساس هوش اخلاقی با توجه به موضوعات، مولفه ها و اهداف پژوهش طی 8 جلسه آموزش داده شد. ابزار پژوهش پرسشنامه هوش اخلاقی لنیک و کیل (2005)، پرسشنامه مسئولیت پذیری دانش آموزان کردلو (1389)، مقیاس همدلی هیجانی متعادل مهرابیان و اپستین (1972)، پرسشنامه بخشودگی بین فردی احتشام زاده و همکاران (1389) و پرسشنامه اخلاق تحصیلی گل پرور، (1389) بود. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از روش تحلیل کواریانس چند متغیر (مانکوا) و نرم افزارspss نسخه 21 انجام شد. نتایج تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد که بین دو گروه از نظر اخلاق تحصیلی، بخشودگی بین فردی و مولفه های آن تفاوت معنی داری وجود دارد. همچنین بین دو گروه از نظر مسئولیت پذیری و همدلی هیجانی نیز تفاوت معنی داری به دست آمد. با توجه به تفاوت معنی دار بخشودگی بین فردی، مسئولیت پذیری، همدلی هیجانی و اخلاق تحصیلی در دو گروه، تقویت هوش اخلاقی می تواند در بهبود روابط بین فردی، مسئولیت پذیری و رفتار تحصیلی مبتنی بر اخلاق موثر واقع شود. در کل یافته ها اهمیت گنجاندن برنامه های تقویت هوش اخلاقی در برنامه های تربیتی مدارس را متذکر می سازد.