نام پژوهشگر: پرویز تجلالی
سید سالار اجتهد نژاد کاشانی محمد عبدالهی
این مطالعه با بررسی تعاریف موجود از مفهوم فرهنگ، نشان می دهد که تعاریف متفکرین از مفهوم فرهنگ روندی کلی را از نگاه خاص گرایانه به فرهنگ ـ که این مفهوم را پدیده ای متعلق به ملل غربی و طبقات فرهیخته ی آن می داند ـ به نگاهی دموکراتیک تر به فرهنگ تبدیل شده است. این روند با تعاریف عام -که همه ی دستاوردهای مادی و معنوی بشر را فرهنگ می نامید- آغاز شده و به سوی تعاریف تخصصی تر حرکت کرده است. سپس با اتخاذ تعریفی نسبتاً جامع از فرهنگ، به تبیین فرهنگ و مکانیزم عمل آن در جامعه می پردازد. در تبیین مکانیزم عمل فرهنگ در جامعه، مناسبات فرهنگی به دو بخش هسته ی فرهنگی مشترک ـ شامل قواعد، منابع و حافظه ی جمعی ـ و کنش های اجتماعی تقسیم می شود و روابط متقابل این دو بر هم در جوامع معاصر تشریح می گردد. در ادامه با توصیف انواع گونه های کنش اجتماعی که منجر به تغییر در هسته ی فرهنگی مشترک می شود، مفهوم توسعه ی فرهنگی در جامعه تبیین می گردد. توسعه ی فرهنگی در این پژوهش با تجزیه به ابعاد تشکیل دهنده اش تعریف و سپس مولفه هایی برای تشخیص آن معرفی می گردد. چارچوب طراحی شده برای توسعه ی فرهنگی در این پژوهش، به توسعه ی فرهنگی به عنوان روشی دموکراتیک برای برساخته شدن هسته ی فرهنگی مشترک می نگرد و نقش دولت و سازمان های رسمی را در آن، استفاده از ابزارهای سیستمی برای تسهیل تغییرات فرهنگی زیست جهانی معرفی می کند. در این پژوهش از روش تحلیل محتوای کیفی برای بررسی متن برنامه ی چهارم توسعه استفاده شده است. با استفاده از این روش، مولفه های موجود به شاخص های عینی تر تبدیل و ذیل مقوله هایی سازمان یافته اند. این بررسی نشان می دهد برنامه ی چهارم توسعه، فاقد یکی طرح منسجم نظری برای توسعه ی فرهنگی کشور بوده و تنها به برخی از مولفه های توسعه ی فرهنگی توجه ناقص نشان داده است.