بررسی ادبیات علمی منتشر شده در زمینه کیفیت خدمات نشان می دهد که کسر بالایی از مطالعات صورت گرفته در این حوزه به استفاده از روش?های آماری سنتی در سنجش کیفیت خدمات پرداخته?اند و در حالی که کیفیت خدمات حاصل از برداشت ذهنی مشتریان از کیفیت خدمت ارائه شده است، روش?های آماری برای مدل سازی فرایند غیرخطی تصمیم مشتری در ارتباط با سطح کیفیت، ابزاری خطی با پیش فرض?هایی هستند که برآورد آنها گاهاً ما را مجبور به قبول درصد خطای بالایی برای مدل سازی می کند. همچنین هنوز در مورد یک بهترین مدل برای سنجش کیفیت خدمات تجمیع نظر وجد ندارد. مطالعه حاضر با بهره گیری از شبکه?های عصبی مصنوعی به عنوان یک ابزار قدرتمند در مدل?سازی توابع غیرخطی نشان داد که در مورد مطالعه یعنی هتل?های شهرستان یزد، بهترین مدل برای سنجش کیفیت خدمات از میان چهارمدل سروکوال، سروپرف، سروکوال وزنی و سروپرف وزنی، مدل سروکوال وزنی است. همچنین در مقایسه با مدل رگرسیون به عنوان یکی از پرکاربردترین مدل های آماری، شبکه عصبی توانایی بسیار بالاتری در رتبه بندی مولفه?های موثر بر رضایت مشتریان و ارزیابی کلی آنها از کیفیت خدمات، بر اساس مفهوم تحلیل حساسیت دارد.

امروزه نقش مشتری در حفظ سهم بازار و همچنین رشد و توسعه سازمان برای کسی پوشیده نیست. نگاهی به روند تحولات در دهه های اخیر حاکی از آن است که سازمان های تولیدی و خدماتی در محیط پیچیده و رقابتی امروز نه به ساختمان?ها و منابع فیزیکی و نه حتی به منابع مالی بلکه به مشتری به عنوان منبع مزیت رقابتی می نگرند. البته مشتریان راضی. در این راستا پژوهش حاضر درصدد است تا با بکارگیری مدل تلفیقی از ترکیب مدل سروکوال و مدل کانو به بررسی سطح رضایت?مندی مشتریان خودرو سمند در استان یزد بپردازد. شرکت ایران خودرو به عنوان بزرگترین شرکت تولید کننده خودرو در ایران و به عنوان یکی از صنایع مادر که بیساری از صنایع وابسته به آن هستند، چندی است که خود را آماده ورود به رقابت با تولیدکنندگان بزرگ خودرو در جهان کرده است و در این راستا این موضوع برای شرکت روشن است که بقا یا شکست سازمان را مشتریان رقم می زنند. در پژوهش حاضر با بررسی جامعی بر روی ادبیات تحقیق در زمینه رضایت?مندی مشتریان در صنعت خودرو سازی پرسش نامه ای استاندارد تهیه و با استفاده از آن شکاف های خدماتی و تولیدی کیفیت خودرو سمند در یازده بعد از دیدگاه مشتریان در استان یزد به دست آمد. سپس با استفاده از مدل کانو مولفه های قرار گرفته در ربع بحرانی در دسته های نیاز دسته بندی شده و تحلیل نهایی بر روی این نیازها انجام گرفت.

چکیده امروزه با توجه به محدویت منابع در سازمان ها، تمام تلاش مدیران بر این است تا با صرف کمترین منابع به حداکثر نتایج مطلوب دست یابند. شش سیگما یک روش آماری جامع است که هدفش دست کم دستیابی به تکامل در هر یک از فرایندها و محصولات شرکت می باشد. در سازمان هایی که با محدودیت سرمایه گذاری در زمینه شش سیگما مواجه می باشند، بحث انتخاب یک پروژه شش سیگما دارای اهمیت بسیار زیادی است. لذا، ارزیابی پروژه های بهبود جهت اجرا توسط شش سیگما به عنوان انگیزه اصلی این پژوهش در نظر گرفته شده است. در زمنیه انتخاب و ارزیابی پروژه های شش سیگما مطالعات زیادی صورت پذیرفته است، اما تاکنون مدلی سیستماتیک و جامع نگر در انتخاب پروژه های بهبود سازمانی، ارائه نشده است؛ لذا به کار گیری مدل تحلیل پوششی داده ها که در سدد ارزیابی واحد های تصمیم گیری به صورت سیستماتیک می باشد، از انگیزه های اصلی این پژوهش بوده است. در این تحقیق با بررسی ادبیات تحقیق و استخراج شاخص های تصمیم گیری، ورودی و خروجی ها مدل تحلیل پوششی داده ها،شناسایی گردید و ضمن اولویت بندی آنها، الگوریتم پیشنهادی تحقیق ارائه گردید و درنهایت در سازمان آب منطقه ای استان یزد، به عنوان مطالعه موردی اجرا گردید.

امروزه تمامی مدیران در همه سازمان ها، خواستار استفاده بهینه از امکانات و ظرفیت های موجود در بخش های مختلف می باشند. بنابراین وجود مدلی به منظور ارایه بازخورد در راستای بهبود عملکرد شعب مختلف سازمان ها و دستیابی به ابزاری جهت برآوردن این نیاز مدیران، بسیار ضروری و منطقی به نظر می رسد. اداره کل تعاون استان یزد نیز محق و علاقه مند است که در راستای ضرورت فوق، سعی و تلاشی در به کارگیری مدلی مناسب جهت ارزیابی عملکرد شعب خود داشته باشد تا بتواند علاوه بر شناسایی شعب کارا و ناکارا، استراتژی های مناسب را جهت بهبود عملکرد شعب ناکارا و تقویت هرچه بیش تر شعب کارا تدوین نماید. در این مقاله که تجربه ای از به کارگیری مدل تلفیقی تحلیل شبکه ای فازی، کارت امتیازی متوازن و تحلیل پوششی داده های فازی در ارزیابی عملکرد ادارات تعاون شهرستان های استان یزد می باشد، سعی شده است در ابتدای امر میزان عملکرد شعب با تلفیق تکنیک فرآیند تحلیل شبکه های فازی و کارت امتیازی متوازن که ابزاری مناسب جهت طراحی شاخص های ارزیابی عملکرد و سنجش آنها از چهار دیدگاه: مالی، مشتری، فرآیندهای داخلی و رشد و نوآوری می باشد، محاسبه می شود. سپس کارایی این شعب با توجه به وجود داده های غیرقطعی در شاخص های طراحی شده توسط مدل bsc، با استفاده از مدل های تحلیل پوششی داده ها، در حالت قطعی و فازی اندازه گیری خواهد شد.

امروزه، هوش تجاری به عنوان یک مزیت رقابتی و عامل حیاتی در موفقیت سازمان ها محسوب می شود. هوش تجاری، داده ها و اطلاعات سازمان را یکپارچه کرده و امکان کنترل و ره یابی فرایندهای کلیدی سازمان را برای مدیران فراهم کرده و مبنایی برای اخذ تصمیمات اثربخش می باشد. در این میان، استقرار هوش تجاری مستلزم فراهم سازی پیش نیازهایی است که تحقیقات نشان داده است یکی از کلیدی ترین و مهم ترین عوامل استقرار هوش تجاری، مدیریت دانش سازمانی می باشد. در این راستا، پژوهش حاضر با هدف بررسی وضعیت و ارائه ی مدلی جهت ارتقای هوش تجاری شرکت ها با رویکرد مدیریت دانش در شرکت های دانش محور پارک علم و فناوری استان یزد انجام گرفته است. جامعه ی آماری این پژوهش را مدیران و کارشناسان شرکت های دانش محور پارک علم و فناوری استان یزد طی سال های 90-1389 تشکیل می دهند. برای جمع آوری داده ها از دو پرسشنامه ی هوش تجاری و مدیریت دانش استفاده شده که بر اساس مولفه های هریک از متغیرهای پژوهش طراحی شده اند. به منظور آزمون فرضیات تحقیق، آزمون های آماری t استودنت، anova و آزمون ضریب همبستگی پیرسون به کارگرفته شده است. نتایج این تحقیق حاکی از آن است که وضعیت مدیریت دانش و هوش تجاری در معیارهای مورد بررسی مطلوب بوده است. همچنین بین هوش تجاری و مدیریت دانش رابطه ی مثبت و معنی داری وجود دارد. ضمن این که بین مدیریت دانش و سابقه ی شرکت ها و بین هوش تجاری و سابقه ی شرکت ها همبستگی معنی داری وجود نداشته است.

پیاده سازی سیستم های سنجش وفاداری مشتریان به عنوان مهم ترین شاخص در امر بهبود عملکرد از نیازهای اساسی سازمان های امروزی به ویژه در صنعت بانکداری به شمار می رود. این پژوهش با توجه به اهمیت مشتریان در صنعت بانکداری به بررسی مفهوم وفاداری مشتریان و شناسایی عوامل موثر بر آن و طراحی و تدوین مدل پرداخته است. جامعه ی آماری تحقیق، مشتریان بانک ملت واقع در شهر شیراز می باشند و داده های مورد نظر با استفاده از پرسشنامه جمع آوری شده است. نتایج تحقیق با استفاده از مدل سازی معادلات ساختاری حاکی از تأثیر مستقیم رضایتمندی بر وفاداری مشتریان است. نتایج تحقیق، عوامل ظاهری و فیزیکی، کیفیت خدمات و دسترسی شعب و ویژگی های کارکنان را به عنوان عوامل موثر بر وفاداری مشتریان، تایید کرد. به منظور اندازه گیری فاکتور های کیفی مثل ارزیابی وفاداری مشتریان بانک، سیستم های عصبی-فازی عملکرد بهتری نسبت به روش های آماری از خود نشان می دهند، دلیل این امر این است که سیستم های عصبی-فازی می توانند مدل های باثبات تری برای پردازش داده های کیفی باشند.

هدف اصلی این پایان نامه تعیین ارزیابی شرکتهای ایرانی از میزان اثربخشی پروژه های نفتی و میزان همبستگی میان کیفیت منابع مورد استفاده و میزان اثربخشی پروژه هاست. داده های این تحقیق با توزیع پرسشنامه ای متشکل از 28 سوال که بیانگر شاخص های اثربخشی و رویکرد منبع محور است در میان شرکتهای فعال در عرصه پروژه های نفتی، جمع آوری گردید و با استفاده از نرم افزار spss و lisrel مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج حاصل از این تحقیق نشان می دهد که به طور کلی در پروژه های نقتی از منابع به صورت به اصطلاح استراتژیک استفاده نمی شود و از آنجا که کیفیت منابع مورد استفاده و اثربخشی پروژه ها با هم رابطه مثبت و قوی دارند [طبق نتایج حاصل از تحقیق] پروژه ها از اثربخشی مناسبی برخوردار نیستند. هر چند این تحقیق با مشکلاتی از جمله عدم تمایل شرکتها به پاسخگویی مواجه بود اما با توجه به این که متغیرهای متعددی در پروژه وجود دارد و می تواند بر اثربخشی آن اثر بگذارد، می توان به انگیزه دادن به پاسخگویان از زوایای مختلفی اثربخشی آن را مورد بررسی و تحلیل قرار داد.

طی دو دهه اخیر افزایش حجم اطلاعات در سازمان ها و لزوم استفاده موثر از آن ها در تصمیم گیری های سازمانی، باعث ظهور پدیده ای به نام مدیریت دانش شده است. چهار عامل عمده را در ظهور مدیریت دانش موثر دانسته اند: گذر از عصر سلطه سرمایه های مالی به سلطه سرمایه های فکری، افزایش خارق العاده در حجم اطلاعات و ذخیره الکترونیکی آن و افزایش دسترسی به اطلاعات، تغییر هرم سنی جمعیت و خطر از دست دادن دانش سازمانی به واسطه بازنشستگی کارکنان، تخصصی تر شدن فعالیت ها. بنابراین، اکثر سازمان ها به سمت مدیریت دارائی های دانشی خود حرکت کردند. مدیریت دانش کمک می کند تا دانش جدید در سازمان انتشار یابد و از نو ساخته شود. اما مساله مهمتر تاثیرگذاری مدیریت دانش بر عملکرد سازمان ها می باشد. امروزه در بسیاری از سازمان ها مدیریت دانش پیاده سازی می شود، اما تاثیر آن بر عملکرد سازمانی برای مدیران ارشد سازمان ملموس نمی باشد. بنابراین، این تحقیق برآن است تا تاثیرگذاری مدیریت دانش بر عملکرد سازمانی را نشان دهد. در این تحقیق از ابعاد کارت امتیازی متوازن، برای ارزیابی عملکرد استفاده شده است. همچنین با توجه به ماهیت پویای مدیریت دانش و تاثیر پویای مولفه های آن بر یکدیگر و همچنین بر عملکرد سازمانی، از مدل پویایی سیستم استفاده شده است. برای این منظور، ابتدا روابط بین متغیرهای به دست آمده از ادبیات تحقیق، در قالب نمودار علی- معلولی مدل سازی شد. سپس با توجه به این نمودار، نمودار جریان طراحی شد. در ادامه سناریوها طراحی و تست شد. در نهایت تحلیل حساسیت برای متغیرهای مربوطه انجام شد. این تحقیق با پرسشنامه های کدبندی شده و مصاحبه های مرحله ای و نیمه ساخت یافته با خبرگان و مدیران ارشد کارخانه فولاد آلیاژی ایران- یزد و همچنین استفاده از مستندات این سازمان انجام شده است. نتایج به دست آمده از این تحقیق نشان می دهد که، با اجرای مناسب مدیریت دانش در سازمان، عملکرد سازمانی در بعدهای رشد و یادگیری، فرآیندهای داخلی، مالی و رضایت مشتری به چه صورتی تغییر می کنند.

از انجا که ارزیابی عملکرد کارکنان به منظور تشخیص نقاط ضعف و قوت، افزایش توانایی ها، شایستگی و اتخاذ تصمیمات مدیریتی مناسب صورت می گیرد و لازمه مدیریت پویا است و با توجه به اینکه کارکنان توانمند به سازمان خود به نحو شایسته نفع می رسانند، آنها زندگی و مشاغل خود را هدفمند می پندارند و این تلقی آنها منجر به بهسازی مستمر در سیستم ها و نظام کار می گردد. توانمندسازی کارکنان، محوری ترین تلاش مدیران در نوآفرینی، تمرکز زدایی و حذف دیوان سالاری در سازمانها می باشد. توانمند کردن افراد موجب می شود تا مدیران و سازمان سریع تر و بدون اتلاف منابع به اهداف خود نائل شوند. توانمندسازی موجب می شود که کارکنان، سازمان و شغل را از آن خود بدانند و از کار کردن در آن به خود ببالند. بدون توانمندسازی، نه مدیران و نه سازمانها نمی توانند در درازمدت کامیاب باشند. در این پژوهش سعی بر ان شده تا ابعاد سنجش عملکرد و توانمندسازی منابع انسانی استخراج گردد و همچنین ابعاد انها بوسیله تکنیک تاپسیس رتبه بندی شوند و در ادامه به تاثیر ابعاد توانمندسازی بر عملکرد کارکنان با استفاده از تکنیک کارت امتیازی متوازن و شبکه عصبی مصنوعی بپردازد. نتایج تحقیق نشان می دهد که بعد مشارکت از ابعاد توانمندسازی و بعدمهارت فنی از ابعاد عملکرد کارکنان بیشترین اهمیت را داشته است همچنین بر اساس تکنیک شبکه عصبی بدین نتیجه رسیدیم که بعد ابتکار و نواوری بیشترین تاثیر را بر بعد فردی دارد، بعد رهبری بیشترین تاثیر را بر بعد مهارت انسانی دارد،بعد تشویق و ترغیب بیشترین تاثیر را بر بعد مهارت ادراکی دارد ، بعد ابتکار و نواوری بیشترین تاثیر را بر بعد مهارت فنی دارد و در نهایت بعداستراتژی و خط مشی بیشترین تاثیر را بر کل ابعاد عملکرد کارکنان دارد

در فرآیند گذار اقتصادی، از یک اقتصاد توسعه نیافته به اقتصاد توسعه یافته، از یک سو تأمین و تجهیز منابع سرمایه ای و از سوی دیگر تخصیص مطلوب این منابع شرط لازم برای موفقیت در گذار اقتصادی است. تکوین و توسعه نظام بانکی یکی از تمهیداتی است که عموماً برای تأمین مالی بکار می رود، اما تنها بخشی از منابع مالی جذب شبکه بانکی می شود. به همین خاطر، باید برای جلب و جذب منابع مالی دیگر و تخصیص آن در فعالیت های مطلوب اقتصادی کوشش کرد. تجربه کشور های مدرن در امر توسعه به خوبی گویای این است که چگونه سازوکار های بازار سرمایه در خدمت هدف تأمین مالی بلند مدت قرار می گیرد. ساختار مالی شرکت ها می تواند بر دو محور بازار پول و بازار سرمایه قرار داشته باشد. در اغلب کشور های توسعه یافته بازار سرمایه در کانون ساختار مالی قرار دارد و نظام مالی مبتنی بر اوراق بهادار چیره شده است. هرچند که بازار اوراق بهادار مفهومی محدود تر از بازار سرمایه دارد ( جهانخانی و پارسائیان،1375). در ایران همانند بسیاری از کشور های در حال توسعه، شبکه ی بانکی به بازار سرمایه چیرگی داشته است. بازار سرمایه ایران کم و بیش در بورس اوراق بهادار متجلی می شود که پیشینه فعالیتی آن به سال 1346 باز می گردد. اما بعد از گذشت سی و هفت سال از آغاز فعالیت بورس اوراق بهادار تهران، شاهد دوره فترتی طولانی بوده ایم که گسست قابل توجهی در فعالیت های این بازار فراهم آمده است (صفری ، 1381). البته، در طی پنج سال اخیر تلاش بیشتری بر برنامه های گسترش بازار و تأکید بر نقش نظارتی سازمان بورس شده است تا بستر مناسب مقرراتی برای این کار فراهم و منافع سهامداران به بهترین نحو رعایت شود. حفظ سلامت و رشد بازار و برنامه های اصلاح ساختار و گسترش بازار باید از اولویتها باشد. امروزه در همه کشور ها تحرک و رونق بورس اوراق بهادار به عنوان یکی از شاخص های سلامت و پویایی اقتصاد شناخته می شود. بازار اوراق بهادار به عنوان یکی از ارکان اصلی بازار سرمایه، پس انداز های موجود در جامعه را به جریان تولید هدایت می کند. در این بازار عرضه کنندگان و تقاضاکنندگان سرمایه با یکدیگر روبرو شده و در نتیجه سهولت مبادله و دسترسی دو گروه به یکدیگر فراهم می گردد. بازار اوراق بهادار از این طریق به کارایی تخصیصی وجوه کمک می کند(سلیمانی امیری ، 1381) بی شک رونق و گسترش بوس اوراق بهادار بستگی به رونق و عملکرد شرکت های پذیرفته شده در آن دارد. هر چه این شرکت ها در عملکرد خود موفق تر باشند، به عبارتی دیگر اطمینان و رضایت سرمایه گذاران خود را کسب نمایند، اعتماد جامعه به بازار سرمایه بیشتر خواهد شد و در نتیجه شاهد رشد و شکوفایی بیشتر اقتصاد خواهیم بود. بنابراین ارائه ی اطلاعات صحیح و جامع، همچنین ارائه ی اطلاعات فنی تر برای تجزیه و تحلیل بهتر سرمایه گذاران، اولین قدم در موفقیت آنان و در نتیجه بورس اوراق بهادار خواهد بود. یکی از مسائلی که می تواند به نحوه ی تصمیم گیری سرمایه گذاری کمک کند، وجود ابزار ها و مدل های مناسب برای ارزیابی شرایط مالی و وضعیت سازمان ها یا شرکت ها می باشد. زیرا تا زمانی که شخص سرمایه گذار نتواند ارزیابی دقیقی از سرمایه گذاری مورد نظر خود داشته باشد، انتخاب وی بهینه نخواهد بود. یکی از ابزار های مورد استفاده برای تصمیم به سرمایه گذاری در یک شرکت، مدل های ارزیابی عملکرد مالی می باشد. سرمایه گذاران همواره می خواهند با پیش بینی امکان ورشکستگی یک شرکت از ریسک سوخت شدن اصل و فرع سرمایه خود جلوگیری نمایند. از این رو، آنها در پی روش هایی هستند که بتوانند بوسیله ی آن وضعیت مالی آینده شرکت ها را تخمین بزنند، و همچنین به وضعیت عملکرد فعلی خود از منظر مالی آگاهی داشته باشند، چرا که در صورت ورشکستگی قیمت سهام شرکت ها به شدت کاهش می یابد(عارفی ،1388). عدم تداوم فعالیت و شرایط بد مالی شرکت ها به عوامل بسیاری نسبت داده می شود. از جمله این عوامل، تصمیم گیری های بد، شرایط غیر مترقبه بازار، اوضاع اقتصادی، کمبود شناخت بازار، رکود اقتصادی، عدم نقدینگی و بسیاری عوامل دیگر هستند. اطلاعات درباره این عوامل برای مدیران، تصمیم گیرندگان، سرمایه گذاران، سهامداران و اعتبار دهندگان از اهمیت خاصی برخوردار است ولی برای آنها آشکار نیست. این اطلاعات می توانند به سادگی از ارزیابی چندین نسبت مالی به صورت جدا و مرکب، قبل از شکست تجاری استخراج شوند(او جی و پنمن ، 1989). هر شرکتی فرض می شود که در خطر ورشکستگی قرار دارد، حتی اگر انتظار ادامه ی حضور آن در آینده قابل پیش بینی برود. سرمایه گذاران و مدیران تجاری باید ریسک در ارتباط با توانایی شرکت به ادامه ی فعالیت در یک زمان معقول را مورد بررسی قرار دهند. اگر ریسک و تردید درباره ی ادامه ی حضور شرکت وجود داشته باشد، آنگاه عوامل ریسکی بالقوه، قبل از اتخاذ هر نوع تصمیمی، باید آزمون شوند و مورد تحلیل قرار گیرند. عدم قطعیت و مبهم بودن اطلاعات درباره وضعیت مالی، قوانین و دیگر اطلاعات این فرآیند را بسیار پیچیده تر می کند.

مدیریت و بهبود عملکرد، از جمله موضوعاتی است که مورد توجه مدیران غالب شرکت ها و سازمان ها می باشد. با افزایش به کارگیری برنامه های مدیریت راهبردی در سازمان های کشور، ضرورت طرح روشی جامع جهت مدیریت و بهبود عملکرد سازمان ها بیش از پیش آشکار شده است. کارت امتیازی متوازن، چارچوبی برای سنجش و مدیریت راهبردی، در جهت بهبود عملکرد سازمان فراهم می آورد. در این راستا، هدف تحقیق حاضر، ارائه ی مدلی جامع جهت ارزیابی و تحلیل عملکرد شرکت الکترو کویر یزد است؛ تا از این طریق، شرکت نقاط ضعف خود را در دستیابی به اهداف و راهبردهایش شناسایی کرده و با آزمایش سناریوهای مختلف، سیاست ها و راهبردهای مناسب را اتخاذ نماید. به این منظور از کارت امتیازی متوازن مبتنی بر پویایی های سیستم، تحت عنوان کارت امتیازی متوازن پویا استفاده می شود. با استفاده از این ابزار، مدلی جامع از روابط علّی و معلولی بین سنجه های کلیدی عملکرد شرکت طراحی می شود، که از این طریق می توان دلایل عملکرد ضعیف برخی سنجه ها را شناسایی کرد. همچنین با فرموله کردن روابط علّی، امکان شبیه-سازی مدل فراهم شده تا به این ترتیب، مدیرانِ شرکت بتوانند با آزمایش سناریوهای مختلف، سیاست های مناسبی را در جهت بهبود عملکرد و در نتیجه دستیابی به راهبردهای شرکت اتخاذ نمایند.

امروزه آموزش عالی در کشورها نقش مهمی را در توسعه پایدار آن کشورها ایفا می کند و پرداختن به این بخش و تقویت آن می تواند زمینه های رشد و گسترش و تعالی کشورها را در پی داشته باشد. هدف کلی این تحقیق، ترسیم نقشه استراتژی موسسه آموزش عالی جهاد دانشگاهی یزد و ارائه مدلی جهت اجرای این استراتژی میباشد. با توجه به اینکه این موسسه ضمن ارائه آموزش عالی دارای ماهیتی غیرانتفاعی است لذادر نقشه استراتژی تدوین شده این موسسه دو ماموریت اصلی اجتماعی و اقتصادی در راس ماموریت ها و فعالیت خود دارد.بنابراین این پژوهش تلاش نموده تا نقشه استراتژی سازمان هایی را که در دو حوزه ماموریتی با دو ماموریت اجتماعی و ماموریت اقتصادی فعالیت می کنند را که روز به روز بر تعداد آن ها نیز افزوده می شود ترسیم نماید. با توجه به جایگاه اثرگذار سازمان های آموزشی، موسسه آموزش عالی جهاد دانشگاهی به عنوان مورد پژوهش انتخاب شده و نقشه استراتژی آن ترسیم گردید. در پژوهش های قبلی، نقشه های استراتژی طراحی شده تنها بر اساس نظر خبرگان طراحی شده است و بحث اعتبار سنجی آن با یک ساختار هوشمند مورد بررسی قرار نگرفته و در حد یک پژوهش کیفی و نظر خبرگان باقی مانده است. این پژوهش در یک اقدام نوآورانه با استفاده از مدل سازی معادلات ساختاری به اعتبار سنجی نقشه استراتژی پرداخته است.در واقع با اعتبار سنجی نقشه استراتژی امکان تعمیم نقشه استراتژی و تحلیل راهبردی آن به سایر سازمان های آموزشی مشابه وجود دارد.

مسائل مربوط به گزینش تأمین کننده تجهیزات، مسائلی پیچیده هستند که ممکن است دغدغه های کمی و کیفی را به همراه داشته باشد. این مسئله در واقع یک مسئله تصمیم گیری با معیارهای چندگانه است. در این مطالعه با استفاده از ادبیات تحقیق و نظر خبرگان، معیارها و زیرمعیارهایی برای ارزیابی و گزینش بهترین تأمین کننده تجهیزات شناسایی شده تا مسئولان شرکت با توجه به معیارها و مسائل داخلی صنعت کشور به انتخاب بهترین تأمین کننده تجهیزات بپردازند. در این تحقیق برای تعیین معیارها و زیرمعیارهای متناسب با وضعیت شرکت مورد مطالعه، نظرات و توافق جمعی خبرگان که اطلاعات جامعی پیرامون خرید تجهیزات داشتند، اخذ شد. ارتباط میان زیرمعیارها با استفاده از مدلسازی ساختاری تفسیری به دست آمد. در مرحله بعد با استفاده از فرایند تحلیل شبکه ای فازی و با مشارکت خبرگان خرید تجهیزات وزن هر یک از زیرمعیارها تعیین شد. به طور کلی چهار معیار و دوازده زیرمعیار مورد تحلیل قرار گرفت. معیار تحریم که یک مسئله داخلی صنعت کشور محسوب می گردد به عنوان مهمترین معیار در انتخاب تأمین کننده تجهیزات شناخته شد و زیرمعیار هزینه مستقیم تجهیزات که به نوعی متأثر از مسئله تحریم است نیز به عنوان مهمترین زیرمعیار معرفی گردید. پس از این مراحل مناسبترین تأمین کننده تجهیزات با استفاده از اولویت های به دست آمده، معرفی گردید.

با توجه به تغییرات شرایط تولید و بازار، شرکت ها با فشار زیادی مواجه شده اند. یکی از راه های برخورد با این فشارها مفهوم زنجیره تأمین و افزایش انعطاف پذیری آن برای ارضای نیازهای متفاوت مشتریان می باشد. از آن جا که قبل از هرگونه تصمیم گیری در مورد انعطاف پذیری زنجیره تأمین، اندازه گیری آن امری ضروری است، در این مطالعه با به کارگیری روش فازی مبتنی بر عملگر اصلاح شده ی مرتب سازی مقایسات زبانی براساس میانگین هندسی موزون در جریان یک تصمیم گیری گروهی تعاملی، به اندازه گیری انعطاف پذیری زنجیره تأمین پرداخته شده است. در این اندازه گیری، انعطاف پذیری منبع یابی، انعطاف پذیری سیستم تولید و عملیات، انعطاف پذیری توزیع و انعطاف پذیری سیستم های اطلاعاتی، به عنوان ابعاد انعطاف پذیری زنجیره تأمین در نظر گرفته شده اند. مطالعه موردی این پژوهش در کارخانه یزدباف انجام گرفت. نتایج بررسی وضعیت مطلوب و وضعیت موجود این کارخانه، نیاز زنجیره تأمین کارخانه به بهبود را نشان می دهد که بهترین راه برای بهبود انعطاف پذیری زنجیره تأمین این کارخانه، بهبود بعد انعطاف پذیری سیستم های اطلاعاتی آن می باشد. این نتایج از سوی اعضای گروه نیز مورد پذیرش واقع شد.

هدف تحقیق حاضر شناسایی و طراحی مدل فرآیند خرید بی برنامه با استفاده از تکنیک مدل یابی معادلات ساختاری می باشد. در این راستا پس از مطالعه مبانی نظری و پیشینه تحقیق و با استفاده از نظرسنجی خبرگی متغیرهای موثر بر فرآیند خرید بی برنامه مشخص و در قالب مدل مفهومی تحقیق ارائه گردید. روش تحقیق حاضر کمی با رویکرد توصیفی است و از طریق پرسشنامه داده های مورد نیاز جمع آوری گردیده است. برای تحقق هدف تحقیق ، خریداران ایرانی در مراکز خرید در شهرهای یزد و تهران به عنوان جامعه آماری تحقیق درنظر گرفته شدند. داده هایجمع آوری شده با استفاده از تکنیک مدل یابی معادلات ساختاری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج تحقیق نشان داد که از بین متغیرهای شناسایی شده تحقیق متغیرهای بی برنامه گی مصرف کننده، لذت از خرید، خود کنترلی، احترام، عزت نفس، رضایت از زندگی در قالب عوامل فردی با تحت تأثیر قرار دادن تمایل و قصد ( نیت) مصرف کنندگان یزدی و تهرانی بر رفتار خرید بی برنامهآن هاتأثیرمی گذارند و باعث می شوند که آن ها به این سبک از خرید روی بیاورند همچنین مشخص گردید متغیرهای زمان در دسترس، پول در دسترس، تنوع انتخاب، لذت جستجو، سودمندی جستجو، تبلیغات شفاهی، هنجارهای اجتماعی و آگاهی در مورد محصولات جدید با قرار گرفتن در گروه عوامل موقعیتی و تنها از طریق تأثیر بر تمایل مصرف کنندگان بر رفتار خرید بی برنامهآن ها اثر می گذارند؛ علاوه بر این تأثیر متغیرهای جمعیت شناختی بر رفتار خرید بی برنامه با استفاده از آزمون مقایسه میانگین دو جامعه یا همان (indepent-samplet) و آزمون تحلیل واریانسبررسی شدند. نتایج نشان داد که جنسیت، تعداد فرزندان، میزان درآمد و میزان پس انداز تأثیری بر رفتار خرید بی برنامه ندارد اما وضعیت تأهل، وضعیت اشتغال، میزان تحصیلات و سن افراد بر رفتار خرید بی برنامهمصرف کنندگان موثر است.

امروزه کسب و کارها به سوی الکترونیکی شدن پیش می روند و تجارت الکترونیک هر روز جلوه جدیدتری به خود می گیرد. یکی از جنبه های نو ظهور در این عرصه، پیدایش خرده فروشی های الکترونیکی می باشد. شرکت ها با استفاده از اینترنت و وب سایت می توانند روشی مقرون به صرفه اتخاذ کنند، که آن ها را به یک شرکت پیشرو در بازار، در تولید و در تحویل خدمت تبدیل کند (حقیقی نسب و تابعین،1387). از آنجا که تا کنون تحقیقاتی در رابطه با خرید اینترنتی انجام گرفته بود، همین طور مدل هایی برای تعیین رفتار خرید و عدم وجود مدلی با توانایی کافی برای بررسی عوامل موثر بر خرید اینترنتی وجود داشت، ولی هیچ کدام از آن ها عوامل موثر بر خرید اینترنتی را با دستگاه معادلات ساختاری، مدل سازی ننموده اند. همچنین با وجود درگیر بودن متغیرهای متعدد در موضوع مورد بررسی هیچ مدلی نبود که رفتار خریداران را پیش بینی کند و بیشتر مدل های موجود برای تعیین پیش بینی قیمت ها و یا میزان بارش بود، در این تحقیق از شبکه های عصبی استفاده شده است و این موضوع باعث نوآوری این تحقیق شده است. از آنجا که خرید اینترنتی در ایران پدیده ای نو است، و بیشتر خریدها، هنوز به شیوه سنتی انجام می گیرد و خریدهای اینترنتی به صورت محدود انجام می گیرد، بررسی چگونگی رفتار خریداران ایرانی و ترجیحات آنان برای خرید در بازارهای اینترنتی می تواند کیفیت و کمیت این واقعیت گریزناپذیر را در کشور ارتقا دهد. از طرفی کشور ما هنوز نتوانسته از مزیت های خرید به صورت اینترنتی استفاده نماید؛ لذا با انجام این تحقیق، در نظر است تا عوامل موثر بر خرید اینترنتی در ایران را مورد شناسایی قرار داده و با استفاده از مدل یابی معادلات ساختاری، این عوامل را دسته بندی نموده و مدلی را طراحی و ترسیم و در نهایت با استفاده از رویکرد شبکه های عصبی مدلی را جهت پیش بینی رفتار مصرف کنندگان در هنگام خرید اینترنتی ارائه دهد.

دنیای صنعتی امروز با سرعتی غیر قابل پیش بینی در حال تغییر است. در این شرایط، نوآوری در زمینه های گوناگون می تواند به مثابه موتور رشد و توسعه کشور تلقی شود. در این راستا، یکی از مراکز مهم جهت انجام فعالیت های نوآورانه، شرکت های مستقر در مراکز رشد وابسته به پارک های علم و فناوری می باشند. لذا هدف از این پژوهش، شناسایی و سطح بندی عوامل موثر بر ارتقای نوآوری در شرکت های مستقر در مراکز رشد با استفاده از مدل سازی ساختاری- تفسیری می باشد. بدین منظور برای شناسایی شاخص های موثر بر ارتقای نوآوری در شرکت ها، از مقالات به روز دنیا و از مطالعات و منابع معتبر و موثق در این زمینه استفاده شد و در نهایت، سی و هفت شاخص با تأیید خبرگان، به عنوان عوامل اساسی، در طراحی پرسشنامه مرحله اول پژوهش به کار گرفته شدند. جامعه تحقیق در این مرحله، شامل تمامی مدیران و کارکنان شرکت های مستقر در مراکز رشد استان یزد بودند که با استفاده از جدول مورگان تعداد نمونه 201 تشخیص داده شد و پس از جمع آوری داده ها، با استفاده از نظرات خبرگان، سی و هفت شاخص مذکور در هشت بعد، دسته-بندی شدند و به عنوان مدل اولیه تحقیق در نظر گرفته شدند. پس از آن بر روی هرکدام از ابعاد به طور جداگانه تحلیل عاملی تأییدی توسط نرم افزار لیزرل انجام شد و در نهایت پس از تأیید مدل روابط بین ابعاد موثر بر ارتقای نوآوری، ابعاد به عنوان میانگین شاخص ها پذیرفته شدند و در طراحی پرسشنامه مرحله دوم پژوهش، به منظور سطح بندی و تعیین روابط بین ابعاد، با استفاده از مدل سازی ساختاری تفسیری، جهت طراحی مدل نهایی پژوهش به کار گرفته شدند. در این مرحله پرسشنامه ها در اختیار خبرگان در امر نوآوری در استان یزد، قرار گرفت که تعداد سی و دو نفر خبره در این امر، شناسایی شدند که شامل برخی از اساتید دانشگاه های یزد، مدیران مراکز رشد و افراد مطلع در پارک علم و فناوری یزد می باشند. نتایج نشان داد که بعد حمایت های دولت و نهادهای ذی ربط از مراکز نوآور به عنوان مهم ترین بعد و زیر بنای مدل شناخته شد و در نهایت توسط رگرسیون، تحلیل مسیر و تعیین ضرایب مسیر بر روی مدل ساختاری تفسیری ترسیم شده، انجام شد و تمام مسیرهای مدل مذکور، موردتأیید قرار گرفت.

معنویت مفهومی بسیار گسترده است که هر کس با توجه به اعتقادات، باورها و ارزشهای شخصی، تفسیری متفاوت از دیگری از آن بعمل می آورد. برخی ریشه ای دین محور برای معنویت قائلند و برخی دیگر معتقدند که معنویت ارتباطی با دین رسمی نداشته و بسیار گسترده تر از آن است. از آنجا که معنویت در جامعه ی ایرانی ما مبتنی بر دین است و تعالیم و آموزه های دین اسلام شکل دهنده ی معنویت است و با توجه به اینکه معنویت در سازمانها میتواند بستر مناسبی برای رشد همه جانبه ی فردی و سازمانی را فراهم کند و با توجه به پر رنگ شدن نقش معنویت در موفقیت و شکست سازمانها در سالیان اخیر و تأکید مدیران ارشد کشور مبنی بر تقویت معنویت در محیطهای کاری دولتی و همچنین در اختیار نبودن مدل جامع در خصوص معنویت سازمانی در کشور متناسب با مقتضیات فرهنگی و دینی، این تحقیق با هدف شناسایی و سطح بندی عوامل موثر بر معنویت سازمانی با توجه به الگوهای ملی و دینی، با استفاده از رویکرد مدلسازی ساختاری تفسیری انجام گرفت. تحقیق حاضر از نظر هدف، کاربردی و از نظر گردآوری داده ها، توصیفی از نوع پیمایشی بوده و ابزار جمع آوری اطلاعات در این تحقیق، پرسشنامه است. جامعه آماری این تحقیق از دو بخش تشکیل شده است، بدین صورت که در بخش اول به منظور شناسایی عوامل موثر بر معنویت سازمانی در سازمانهای منتخب بر اساس منطق مدلهای تحلیل عاملی، یک نمونه 350 نفری از کارکنان 5 سازمان و نهاد دولتی شهر یزد (دانشگاه یزد، کتابخانه های عمومی، نیروی انتظامی، بیمارستان شهید صدوقی و تربیت بدنی) به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شده و مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. در بخش دوم به منظور سطح بندی و اولویت بندی عوامل کلیدی شناسایی شده، از 10 نفر از اساتید دانشگاه که تسلط علمی و عملی بر موضوع تحقیق داشتند، استفاده شده. نتایج تحلیل عاملی نشان داد که 10 عامل فضائل، فضای معنوی، محتوایی، ساختاری، رهبری، فرهنگی، خلاقیت، ایمان، انگیزش و اجتماعی به عنوان عوامل موثر بر معنویت سازمانی در سازمانهای منتخب به شمار میروند. همچنین نتایج مدلسازی ساختاری تفسیری نشان داد که عامل رهبری بالاترین قدرت نفوذ و کمترین وابستگی را در بین 9 عامل کلیدی دیگر دارد.

امروزه کارآفرینی، یکی ازمولفه¬های لازم و ضروری برای شرکت¬ها به منظور بقا در صحنه رقابت است. این پژوهش با درنظرگرفتن عوامل تأثیرگذار بر رفتارهای کارآفرینانه و با استفاده از تکنیک شبکه¬های عصبی مصنوعی و روش رگرسیون به دنبال پیش¬بینی رفتار کارآفرینانه کارکنان در چهار زمینه کاهش کاغذبازی تغییر در رفتار کاکنان، بینش استراتژیک کارکنان و ایجاد محیط کاری پرانرژی، است. هم¬چنین درپی یافتن مهم¬ترین عوامل تأثیرگذار بر ظهور هریک از ابعاد رفتار کارآفرینانه می باشد. در این مقاله برای جمع¬آوری داده¬ها از پرسش نامه استفاده شده است، جامعه آماری، کارکنان شرکت¬های کارآفرین در استان یزد می¬باشند. پس از توزیع پرسش نامه بین کارکنان این شرکت¬ها 125 پرسش نامه به محققین بازگردانده شد. با استفاده از داده¬های به دست آمده پنج مدل برای پیش بینی رفتار کارآفرینانه و هر یک از ابعاد آن به دست آمد. نتایج نشان دهنده آن است که تحمل ابهام، ریسک¬پذیری و خلاقیت بیش¬ترین تأثیرها را در بروز رفتارهای کارآفرینانه کارکنان داشته¬اند.

چکیده شرکت ها همیشه بدنبال راه بهتری برای مدیریت هزینه ها و افزایش سود دهی هستند. اگر هزینه انجام یک پروژه زیادتر از مقدار واقعی آن برآورد شود، ممکن است با اجرای آن – که در عمل می توانست نتاج مفیدی در برداشته باشد – مخالفت شود؛ از سوی دیگر، برآورد کم هزینه می تواند منجر به اجرای پروژه ای شود که در واقع به صرفه نبوده است، لذا برآورد زمان و هزینه امری حیاتی در انجام یک پروژه است.در این مقاله یک الگوریتم کاربردی و موثر جهت تخمین زمان و هزینه پروژه تحقیقاتی در شرایط عدم قطعیت بصورت فازی ارائه شده است.این زمان و هزینه شامل مراحل پنج گانه پروژه های تحقیقاتی، از مرحله مقدماتی و شناسایی مفهومی تا مرحله عملیات، پشتیبانی و رهایی می باشد. در این پایان نامه ابتدا به بررسی مزایا، معایب و موارد کاربرد هریک از روش های تخمین هزینه و زمان و ارائه یک مدل ترکیبی از روش های هزینه یابی بر مبنای فعالیت زمانگرا (tdabc) و ahpبا هدف ترکیب مزایا و کاهش معایب آنها پرداخته است. در این تحقیق به کمک روش دلفی، نظرسنجی و مطالعات ادبیات موضوع به شناسایی عوامل موثر بر تخمین زمان و هزینه پروژه های تحقیقاتی پرداخته و سپس ، به کمک مدل ahp معادلات تخمین زمان و هزینه مورد نیاز روش tdabc توسعه داده می شود. در ادامه به کمک شبکه های گرت فازی، مسئله تکرار فعالیت ها برای تکمیل پروژه و تامین نظر مشتریان در نظر گرفته شده است. با توجه به این که پروژه های تحقیقاتی در شرایط عدم قطعیت انجام می شود، در تمام مراحل برای بیان عدم قطعیت ها در توالی و تکرار هر یک از مراحل پروژه تحقیقاتی، زمان شروع و انجام هریک از فعالیت ها و هزینه انجام هر فعالیت به صورت عدد فازی مثلثی نشان داده شده است. این روش ترکیبی با هدف افزایش دقت و سرعت محاسبات سیستم tdabc توسعه داده شده است. کارایی و دقت این روش در مقایسه جوابهای این مدل با مثالهای عملی به اندازه 96 درصد مورد تائید قرار گرفته است.

بیمارستان یکی از مهم ترین بخش های خدماتی است که وظیفه آن مراقبت و درمان بیماران می باشد. کیفیت عملکرد این واحد به عوامل متعددی بستگی دارد که از یک جهت بسته به کیفیت کالاها و تجهیزاتی است که می توان به منظور مراقبت و درمان بیماران از آن ها استفاده کرد. در تحقیق حاضر با توجه به حساسیت بخش بهداشت و درمان و اهمیت خرید به عنوان بخش مهمی از آن با به کارگیری شبکه های عصبی مصنوعی مدلی مناسب به منظور ارزیابی و انتخاب تأمین کنندگان کالاهای مصرفی پزشکی، ارائه شده است. تأمین کنندگان با توجه به شش عامل قیمت، کیفیت، تحویل به موقع، شرایط پرداخت، سابقه مطمئن تأمین کننده و کیفیت بسته بندی و سرویس حمل و نقل که با مطالعه تحقیقات پیشین و اجماع نظر خبرگان به دست آمده است، سنجیده می شوند. این عوامل ورودی شبکه عصبی ارائه شده هستند. پس از مقایسه کارایی مدل شبکه عصبی در ارزیابی تأمین کنندگان بیمارستان با یک مدل رگرسیون لجستیک، مطلوبیت مدل شبکه عصبی در این زمینه نسبت به مدل رگرسیون که از پرکاربردترین مدل های آماری است، اثبات شده است. همچنین با استفاده از تحلیل حساسیت میزان تأثیر هر یک از عوامل بر مطلوبیت تأمین کنندگان مشخص شده است. به منظور تخصیص سفارش یک مدل تخصیص چندهدفه با توجه به ماهیت مسأله تخصیص سفارشات به تأمین کنندگان کالاهای مصرفی بیمارستان، ارائه شده است. نتایج به دست آمده در تصمیم گیری های بلندمدت و کوتاه مدت بیمارستان موثر هستند. در ادبیات موضوعی ترکیب این دو مدل کم تر به کار گرفته شده است. از طرف دیگر در پژوهش هایی که در زمینه انتخاب تأمین کننده انجام شده به مسأله انتخاب تأمین کنندگان بیمارستان رسیدگی نشده است. حساسیت بخش بهداشت و درمان هم از جهت هزینه و هم ضرورت رعایت اصول کیفی و عوامل مهم دیگر، توجه به این مقوله را ضروری می سازد.

پیدایش و گسترش روزافزون فناور ی های اطلاعاتی، زندگی بشر امروزی را تحت تأثیر قرارداده و سرعت، بهره وری، انعطاف پذیری و نوآوری را به کاربران خود عرضه می نماید. موفقیت این پدیده در گرو پذیرش و استفاده از آن توسط جامعه هدف می باشد. عدم پذیرش و درنتیجه شکست فناوری، به اتلاف منابع منجر می گردد، از این رو شناسایی عوامل موثر بر پذیرش یک فناوری، بسیار اهمیت دارد. یکی از حوزه های کاربرد فناوری اطلاعات، حوزه حمل ونقل عمومی درون شهری و بلیت الکترونیک می باشد. بلیت الکترونیک یک قطعه کارت اعتباری حاوی یک ریزتراشه با امکان ذخیره سازی پول می باشد که قابلیت خواندن و ثبت اطلاعات را در هنگام استفاده از سیستم حمل ونقل عمومی فراهم می کند. همان گونه که بیان شد، پیاده سازی یک فناوری، به تنهایی نمی تواند سبب بهره گیری و استفاده ی کامل از مزایای آن شود، بنابراین لازم است کاربران هدف، آن فناوری را پذیرفته و مورد استفاده قرار دهند. هدف این پژوهش، بررسی عوامل موثر بر پذیرش بلیت الکترونیکی توسط شهروندان است. بدین منظور، پژوهش حاضر بر اساس تئوری ریسک ادراک شده، اثر ابعاد ریسک ادراک شده (شامل ریسک های زمانی، مالی، کارایی، اجتماعی، امنیتی و حریم خصوصی) را بر پذیرش بلیت الکترونیک در بین شهروندان شهر یزد مورد بررسی قرار داده است. این پژوهش، کاربردی و از نظر ماهیت و نحوه ی اجرا، توصیفی- پیمایشی می باشد. به منظور گردآوری داده های پژوهش، از منابع کتابخانه ای و همچنین مصاحبه با خبرگان و برای جمع آوری داده ها به منظور آزمون فرضیه ها، روش پرسشنامه انتخاب شده است که421 پرسشنامه ی تکمیل شده ی قابل قبول، حاصل شد. پس از جمع آوری و تلخیص داده ها، از نرم افزار spss به منظور تحلیل آمار توصیفی، از آزمون ضریب آلفای کرونباخ برای تعیین پایایی پرسشنامه، از مدل یابی معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزار آموس برای تحلیل داده ها، آزمون فرضیه ها و مدل ساختاری، از روش تحلیل عاملی تأییدی برای آزمودن مدل سنجش و بررسی اعتبار های تشخیصی و همگرایی سازه ها و در نهایت تحلیل مسیر به وسیله نرم افزار آموس و شاخص های برازندگی، برای آزمون فرضیه های اصلی پژوهش و تعیین نوع و شدت رابطه مستقیم و غیرمستقیم متغیرهای مستقل بر روی متغیر وابسته استفاده گردید. نتایج به دست آمده از به کارگیری مدل یابی معادلات ساختاری و تحلیل عاملی تأییدی نشان دادند که ریسک های مالی، کارایی، زمانی، امنیتی و حریم خصوصی به ترتیب ریسک های اصلی کاهش دهنده ی نیت شهروندان برای پذیرش بلیت الکترونیک، می باشند و ریسک اجتماعی تأثیر منفی بر نیت پذیرش ندارد. بر اساس این نتایج، راهکارهایی درجهت کاهش ابعاد ریسک معنی دار در بین شهروندان شهر یزد به منظور پذیرش بلیت الکترونیک ارائه گردید. البته این راهکارها با توجه به مفاهیم هر کدام از شاخص های مورد استفاده در هر بعد از ریسک ارائه شده اند که دست اندرکاران حمل و نقل عمومی به ویژه شهرداری ها و سازمان های اتوبوسرانی می توانند بر اساس برنامه های استراتژیک و عملیاتی و همچنین با توجه به امکانات و تجهیزات موجود و محدودیت های سخت افزاری و نرم افزاری خود، هر کدام از این راهکارها را به کار گیرند.

امروزه، سرمایه گذاری در حوزه فناوری اطلاعات یکی از موضوع های مطرح در تمامی سازمان هاست. در بسیاری موارد، سرمایه گذاری در این حوزه موجب صرفه جویی فراوانی در هزینه شده است و در موارد دیگر بهره وری، متناسب با میزان سرمایه گذاری، ارتقا نیافته است. لذا برای شناسایی فواید فناوری اطلاعات در سازمان ها ، ممیزی آن انجام می گیرد هر ممیزی نیازمند شناسایی شاخص هایی است که به طور دقیق بتواند به ارزیابی آن حوزه بپردازد با توجه به موضوع تحقیق و بامطالعه و بررسی تحقیقات مختلف، شش عامل تأثیرگذار شناسایی و صحت رابطه آن با ممیزی فناوری اطلاعات موردبررسی قرار گرفت.

پژوهش حاضر، با هدف بررسی و ارزیابی تعالی عملکرد در اداره ی آموزش و پرورش شهرستان مهریز و رتبه بندی عوامل موثر بر آن صورت گرفته است. جامعه های آماری، در این پژوهش به ترتیب، کارشناسان اداره ی آموزش و پرورش شهرستان مهریز، به عنوان خبرگان، دبیران و مدیران مدارس به عنوان مشتریان مستقیم و بدون واسطه ی اداره ی آموزش و پرورش و در نهایت دانش آموزان مدارس مختلف به عنوان مشتریان غیر مستقیم، که به واسطه ی مدارس با اداره مذکور مرتبط می شوند، می باشد. پس از مطالعه ی مقالات معتبر، شاخصهای تحقیق مطابق با عوامل اصلی مدل تعالی عملکرد در نظر گرفته شده و توسط جامعه های آماری مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج این پژوهش نشان داده است که با تعریف مجدد وزن توسط کارشناسان سازمان علاوه بر قابل فهم تر شدن مدل تعالی در سازمان مربوطه، مقدار ارزیابی تعالی عملکرد تغییر چندانی نکرده است. همچنین تحقیقات نشان می دهد با توجه به مدل تعالی، شاخص های توانمند ساز در این سازمان، وضعیت بهتری نسبت به شاخص های مربوط به نتایج دارند. همچین با رتبه بندی عوامل مدل تعالی بر اساس نظرات مشتریان مستقیم و غیر مستقیم، مشخص شد که معیار نتایج کلیدی عملکرد در این سازمان جایگاه بالاتری نسبت به سایر معیارهای مدل تعالی دارد. همچنین، در راستای این تحقیق، تعدادی از مدارس، براساس معیار های مدل تعالی عملکرد رتبه بندی شدند و در پایان پژوهش بر اساس نتایج به دست آمده، پیشنهاداتی ارائه گردیده است. لازم به ذکر است برای رتبه بندی عوامل از روش تصمیم گیری 1 mappac و نرم افزار تحت اکسل sanna7 استفاده شده است.

در دنیای پیچیده امروز کشورها و شرکت هایی قادر به ادامه حیات و در سطحی بالاتر قادر به بهره برداری از فرصت های بازار جهانی خواهند بود که توانایی خلق و توسعه مزیت رقابتی را داشته باشند و برای این منظور لازم است که سازمان ها یک برنامه اثربخش به نام هوشمندی رقابتی را به اجرا درآورند. هوشمندی رقابتی، به عنوان یک ابزار مدیریت راهبردی و یکی از سریع ترین زمینه های رشد کسب و کار دنیا، به شمار میرود که برای سازمان میتواند ایجاد مزیت رقابتی کند. در این تحقیق سعی میشود تا عوامل کلیدی موفقیت هوش رقابتی در صنعت الکترونیک را شناسایی و سپس با استفاده از تکنیک های topsis فازی و anp فازی اولویت بندی کرد و سپس بر اساس روش شمارش بردا نتایج این دو روش تلفیق میگردد، در نهایت با توجه به اولویت های به دست آمده راهکارهایی برای اتقاء سطح هوش رقابتی در سازمان ارائه می شود.

در این پژوهش با بررسی و تجزیه و تحلیل اطلاعات مقالات علمی انتشاریافته، روند پژوهش های حوزه فراابتکاری از جهت سیر موضوعات مرتبط و منطقه جغرافیایی انجام تحقیق مورد بررسی قرار گرفته است. جهت تشکیل بانک اطلاعاتی از نرم افزار اکسل و جهت پیش بینی داده ها از تکنیک سری زمانی استفاده شده است. سپس با استفاده از روش نقشه خودسازمان ده به خوشه بندی حوزه-های مسئله مرتبط با تکنیک های فراابتکاری و الگوهای موجود ارتباط بین آنها پرداخته شده است. در نهایت با استفاده از روش های تحلیل سری زمانی، روند تولیدات علمی در این خصوص بررسی شده و روند آتی آن پیش بینی گردیده است