نام پژوهشگر: محمد اسماعیل ریاحی
سیده ملیحه موسوی چاشمی اکبر علیوردی نیا
گسترش بزهکاری در جامعه ی ما ، بویژه در بین نوجوانان از حساسیت های ویژه ای برخوردار شده است. بازتاب چنین حساسیت هایی زمینه را برای بررسی و مطالعه در جهت علت یابی و ارائه راهکارهای بهینه فراهم می سازد. بنابراین تحقیق حاضر با آزمون تجربی نظریه ی عمومی فشاراگنیو که در واقع نسخه ی تجدید نظر شده ای از نظریه ی فشار است ، به دنبال تبیین عوامل اجتماعی موثر بر میزان بزهکاری نوجوانان می باشد، تا از این طریق بتواند سهم هر یک از متغیرهای مستقل را شناسایی و تعیین نماید. هدف از این تحقیق، آزمون تجربی نظریه ی عمومی فشاراگنیو در بین دانش آموزان می باشد. روش تحقیق، پیمایشی بوده است و 400 دانش آموز سال سوم دبیرستان های شهر بابل در سال تحصیلی 86-1385 مشغول به تحصیل بوده اند، بطور خود اجراء به پرسشنام.....
فاطمه اربون محمود شارع پور
امروزه سرمایه اجتماعی، مفهومی پر اهمیت در حوزه سلامت می باشد. این پژوهش با هدف ارزیابی تاثیر سرمایه اجتماعی و شاخص های مختلف آن در سطوح خانواده، خویشاوندی، دوستان، محله و کل بر سلامت روان شهروندان تهرانی انجام شده است. در کنار این هدف اصلی تاثیر سرمایه اجتماعی در سطوح مختلف(خانواده، نظام خویشاوندی، دوستان، محله و کل) بر سلامت روانی شهروندان با توجه به برخی متغیرهای تاثیرگذار دیگر نیز مورد بررسی قرار گرفته است. در این راستا با استفاده از تحلیل ثانویه داده های جمع آوری شده توسط دانشگاه علوم پزشکی، سازمان بهداشت جهانی و شهرداری تهران، به بررسی سلامت روانی 20670 نفر از شهروندان 18 سال به بالا پرداخته شده است. نتایج این پژوهش نشانگر این است که از بین شاخص های مختلف سرمایه اجتماعی، شاخص اعتماد اجتماعی، احساس تعلق و مشارکت غیر رسمی در سطوح مختلف سرمایه اجتماعی (خانواده، خویشاوندی، دوستان، محله و کل) دارای تاثیر معنی دار بر سلامت روانی می باشد. شاخص روابط اجتماعی نیز در همه سطوح به جز سرمایه اجتماعی محله، دارای تاثیر معنی دار بر سلامت روانی می باشد. شاخص نوع دوستی نیز تنها در سطح سرمایه اجتماعی خویشاوندی دارای تاثیر معنی داری بر سلامت روان است و در سایر سطوح سرمایه اجتماعی فاقد تاثیر معنی دار می باشد. همچنین، نتایج نشان داد که در سطوح مختلف سرمایه اجتماعی از بین شاخص های مختلف سرمایه اجتماعی، اعتماد اجتماعی بیشترین تاثیر را بر سلامت روان دارد. بر اساس یافته ها از بین سطوح مختلف سرمایه اجتماعی، سرمایه اجتماعی خویشاوندی بیشترین نقش در تبیین سلامت روانی ایفا می کند. در مجموع مطالعه حاضر نشان می دهد که بعد شناختی سرمایه اجتماعی(اعتماد، احساس تعلق، ارزشها) تعیین کننده مهم تری در حوزه بهداشت روانی است.
الهام زارع زاده مهریزی محمد اسماعیل ریاحی
ناباروری به عنوان پدیده ای با ماهیت زیستی، همزمان دارای ابعادی روانی و اجتماعی- جمعیتی نیز می باشد. از این رو، بروز پیامدهای روانی- اجتماعی به دنبال تشخیص ناباروری، پدیده ای قابل انتظار خواهد بود. البته این پیامدها، بر حسب بافتهای تاریخی و فرهنگی، اثرات گوناگونی را بر حیات فردی، خانوادگی و اجتماعی افراد نابارور به جای خواهند گذاشت؛ چنانکه، در فرهنگها و جوامعی که فرزند زایی از مهمترین اهداف تشکیل خانواده محسوب شده و مردان و زنان با پدر و مادر شدن جایگاهی بس والا در سلسله مراتب اجتماعی کسب می نمایند، ناباروری می تواند منجر به بدنامی و داغ اجتماعی گردد. پژوهش حاضر قصد دارد تا با به کارگیری نظریه های برچسب زنی و استیگما به بررسی برخی از پیامدهای روانی- اجتماعی ناباروری (میزان طرد/پذیرش اجتماعی، میزان موفقیت تحصیلی، و میزان موفقیت شغلی) در بین نمونه ای از زنان و مردان نابارور شهر یزد پرداخته و تفاوتهای زنان و مردان در این زمینه را شناسایی نماید. پژوهش حاضر با به کارگیری روش پیمایش، از پرسشنامه ی همراه با مصاحبه جهت گردآوری داده ها بهره برده است. حجم نمونه شامل 360 نفر (180 مرد و 180 زن نابارور) از مراجعه کنندگان به مرکز ناباروری شهر یزد می باشد که همگی پاسخگویان با استفاده از روش نمونه گیری تصادفیِ ساده انتخاب شده اند. بر اساس نتایج آزمون تفاوت میانگین، گر چه در مجموع، تفاوت جنسیتی معناداری در گزارش کردن پیامدهای منفی ناباروری در بین مردان و زنان نابارور مشاهده نشد؛ با این حال، مردان و زنان در شیوه های مقابله با داغ ناباروری، میزان انزوای ناشی از ناباروری، نوع تصور از خویش به علت ناباروری، و نیز تصور از نوع نگاه دیگران مهم به خود تفاوتهای معناداری با یکدیگر داشتند؛ بدین معنی که زنان در مقایسه با مردان، تلاش بیشتری برای پنهان کردن داغ ناباروری انجام داده، از حضور در مراسم اجتماعی و ارتباط با اطرافیانشان اجتناب کرده، تصویر منفی تری نسبت به خود داشته، و می پنداشتند که نگاه دیگران به آنها به علت ناباروریشان، منفی تر است. همچنین، نتایج تحلیل رگرسیونی نشان داد که متغیرهای تصور فرد نابارور از خویش (398/0=بتا)، جنسیت (223/0-=بتا)، به همراه مخفی کردن داغ ناباروری (107/0=بتا) مهم ترین پیش بینی کننده های متغیر وابسته (پیامدهای منفی ناباروری) بوده اند. تحلیل رگرسیون به تفکیک جنسیت نیز نشان داد که مهمترین متغیرهای پیش بینی کننده پیامدهای منفی ناباروری در بین مردان، تصور فرد نابارور از خویش (435/0=بتا) و میزان مخفی کردن داغ ناباروری (201/0=بتا) و در بین زنان، تصور فرد نابارور از خویش (345/0=بتا) و میزان انزوای ناشی از ناباروری (224/0=بتا) بوده اند. یافته های تحقیق حاضر، بر ضرورت سیاستگذاری ها و مداخلات روانی و اجتماعی در سطوح فردی، خانوادگی، و اجتماعی جهت کاهش فشار های روانی- اجتماعی بر زوجین نابارور، به ویژه زنان پای می فشارد. کلمات کلیدی: تفاوتهای جنسیتی، ناباروری، پیامدهای روانی– اجتماعی ناباروری، برچسب زنی، استیگما.
اعظم همتی نوشنق اکبر علیوردی نیا
چکیده تحقیق حاضر با هدف بررسی عوامل اجتماعی موثر بر گرایش دانشجویان به مصرف مشروبات الکلی صورت پذیرفته است. روش تحقیق، پیمایشی و ابزار جمع آوری اطلاعات پرسشنامه بوده است که پایایی آن از طریق آلفای کرونباخ و اعتبار آن از طریق اعتبار محتوی و سازه تایید شده است. جمعیت تحقیق، متشکل ازکلیه دانشجویان دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران بوده است. در مجموع 400 نفر از این دانشجویان به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای متناسب انتخاب شدند. چهارچوب نظری تحقیق عبارت از نظریات برچسب زنی، نظریه عمومی جرم گاتفردسون و هیرشی، نظریه فشار عمومی اگنیو و نظریه پیوند اجتماعی هیرشی بوده است. داده های توصیفی تحقیق نشان می دهد که در تمامی ابعاد مختلف متغیر وابسته میان دانشجویان دختر و پسر به لحاظ گرایش به مصرف مشروبات الکلی تفاوت معنادار وجود داشته است. به عبارتی، در تمامی ابعاد ( شناختی، رفتاری، عاطفی) مردان گرایش بیشتری به مصرف مشروبات الکلی داشته اند. دستاورد نظری این تحقیق ارائه یک مقیاس منسجم جهت سنجش گرایش به الکل بوده است. بر اساس تحلیل داده های تحقیق، متغیرهای پیوستگی به مذهب، پیوستگی تحصیلی، خودکنترلی و برچسب رسمی دارای تاثیر معناداری بر گرایش به مصرف الکل بوده اند و متغیر پیوستگی به مذهب با ضریب تاثیر رگرسیونی (6/0- =?)، مهم ترین تبیین کننده گرایش به مصرف الکل بوده است . مقایسه ضریب تعیین اصلاح شده (r2) نیز نشان داد که مدل های اول ( فاقد فشار عمومی) و پنجم ( مدل کامل) بیش از سایر مدل ها توانایی تبیین متغیر وابسته را داشته اند در حالی که مدل چهارم ( بدون پیوستگی اجتماعی) کمترین میزان توانایی در تبیین تغییرات گرایش به مصرف الکل را از خود بروز داده است. از این رو میتوان دریافت که متغیر پیوستگی اجتماعی نقش بسیار چشمگیری در تبیین گرایش به مصرف الکل داشته است. واژگان کلیدی: خودکنترلی، گرایش به مصرف الکل، نظریه عمومی جرم، نظریه فشار عمومی، نظریه پیوند اجتماعی.
مصطفی حیدری رباطی حیدر جانعلی زاده
این مطالعه با هدف طرح و پاسخ دهی به چهار مساله ی اساسی زیر انجام شده است: گروه های مرجع دانشجویان دانشگاه مازندران را چه افراد یا گروه هایی تشکیل می دهند؟ آیا دانشجویان دانشگاه مازندران، بیشتر گروه هایی را که در آن عضویت دارند به عنوان گروه مرجع انتخاب می کنند یا گروه هایی را که در آن عضو نیستند؟ دانشجویان دانشگاه مازندران، بیشتر در چه زمینه هایی از گروه های مرجع بهره می برند؟ چرا این دانشجویان آن افراد یا گروه ها را به عنوان گروه های مرجع خود انتخاب کرده اند؟ نظریه ی گروه های مرجع رابرت مرتون راهنمای اصلی این تحقیق است. با استفاده از فرمول کوکران و به روش نمونه گیری طبقه ای از مجموع 9924 دانشجوی دانشگاه مازندران در سال تحصیلی 92-91، 370 نفر از این دانشجویان به عنوان حجم نمونه ی تحقیق انتخاب شدند. مهم ترین یافته های این تحقیق عبارتند از: • 93 درصد از پاسخگویان این مطالعه، داشتن الگو و سرمشق را در زندگی خود مفید ارزیابی کردند. • 91 درصد از آن ها معتقدند که جوانان بدون راهنمایی دیگران در زندگی دچار مشکل می شوند. • خانواده، دوستان، اساتید دانشگاه و معلمان دوران مدرسه به ترتیب مهم ترین گروه های مرجع دانشجویان دانشگاه مازندران می باشند. • میزان مشارکت کنندگان این مطالعه که از حد متوسط به بالا گروه های فوق را به عنوان گروه های مرجع خویش برگزیدند، به ترتیب عبارتند از: خانواده: حدود 95 درصد (خیلی زیاد)، دوستان: حدود 70 درصد (زیاد)، اساتید دانشگاه: حدود 57 درصد (متوسط رو به بالا). • مهم ترین گروه های مرجع این دانشجویان مربوط به گروه های عضویت (خانواده و دوستان) هستند. • در میان گروه های غیر عضویت، اساتید دانشگاه و معلمان دوران مدرسه مهم ترین گروه های مرجع پاسخگویان هستند. • بسیاری از گروه های غیر عضویت، نزد اکثر مشارکت کنندگان این پژوهش به عنوان گروه های مرجع محسوب نمی شوند. • دانشجویان دانشگاه مازندران، بیشتر در زمینه ی انتخاب همسر، انتخاب شغل، امور مربوط به فعالیت های مذهبی، انتخاب رشته ی تحصیلی و نیز آرایش و تیپ ظاهری نسبت به زمینه های دیگر، از گروه های مرجع بهره مند می شوند. • در همه ی زمینه های مورد تحقیق، دانشجویان بیشترین اثر پذیری را از خانواده داشته اند. بیشترین تأثیر خانواده مربوط به انتخاب همسر، انتخاب کاندیدا، انتخاب شغل، پایبندی به هنجارهای دینی و اجتماعی، انجام فعالیت های مذهبی و آرایش و تیپ ظاهری می باشد. بیشترین تأثیر دوستان در زمینه های انتخاب کاندیدا، انتخاب دوست، انجام فعالیت های مذهبی و آرایش و تیپ ظاهری می باشد. • همخوان با اکثر نتایج تحقیقات داخلی مورد نظر قرار گرفته در این مطالعه، خانواده مهمترین گروه مرجع دانشجویان دانشگاه مازندران نیز می باشد. • علاقه مندی به گروه و کسب منزلت اجتماعی دو دلیل اصلی انتخاب این گروه ها به عنوان گرو های مرجع نزد این دانشجویان است. اینکه چه عوامل اجتماعی دیگری می تواند در تعیین گروه های مرجع دانشجویان اثرگذار باشد، آیا اعتماد اجتماعی عنصر و متغیر کلیدی برای مرجع قرارگیری گروه ها محسوب می شود،گروه های مرجع منفی دانشجویان و دیگر گروه های اجتماعی کدامند، آیا پایین بودن سطح مرجع قرارگیری بسیاری از گروه های غیر عضویتی در حوزه های مختلف (سیاسی، فرهنگی، مذهبی) نزد دانشجویان احتمال وجود شکاف اجتماعی (پایین بودن سطح پیوند اجتماعی دانشجویان با دیگر گروه های اجتماعی) را در جامعه نشان می دهد، موضوعاتی است که نیاز به تأمل و بررسی جامعه شناختی دارد.
وحید اسمعیلی محمد اسماعیل ریاحی
هدف اصلی تحقیق حاضر بررسی اثرات ساختارهای اجتماعی و فرآیند های یادگیری بر نگرش به قتل های ناموسی است. روش تحقیق، پیمایش و ابزار گرداوری اطلاعات پرسشنامه و جامعه آماری تحقیق متشکل از افراد بالای 18 سال شهر مریوان بوده است. در مجموع 450 پرسشنامه به روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شد و در نهایت 361 پرسشنامه مورد تحلیل قرار گرفت. چهارچوب نظری تحقیق نظریه ساختار اجتماعی-یادگیری اجتماعی رونالد ایکرز بوده است. فرض اساسی در این نظریه این است که متغیرهای یادگیری نقش واسط و میانی در تأثیر ساختارها و فاکتورهای اجتماعی بر روی نرخ جرم و رفتارهای انحرافی دارند، یعنی رابطه معنادار و مستقیم بین یادگیری اجتماعی و نرخ جرم، انعکاسی از تأثیر ساختارهای اجتماعی بر رفتارهای انحرافی است. متغیرهای مستقل مدل تحلیلی که در پی تبیین متغیر وابسته تحقیق (نگرش نسبت به قتل های ناموسی) بوده اند، شامل جنسیت، سن، پایگاه اجتماعی-اقتصادی، احساس نابرابری جنسیتی، ساختار استبدادی خانواده، میزان پذیرش باورهای مردسالاری، دینداری، بی نظمی و متغیر یادگیری است. بر اساس تحلیل داده-های تحقیق، متغیر یادگیری اجتماعی قوی ترین و مهمترین پیش بینی کننده (مستقیم) نگرش نسبت به قتل ناموسی است. بعد از این به ترتیب متغیرهای احساس نابرابری جنسیتی (13/0-)، میزان پذیرش باورهای مردسالاری (09/0) و دینداری (06/0) بیشترین تأثر را بر روی نگرش نسبت به قتل ناموسی داشته اند. همچنین نتایج تحلیل داده های تحقیق برای بررسی تأثیر متغیر های ساختاری بر یادگیری اجتماعی نشان می-دهد که به جز متغیر پایگاه اجتماعی-اقتصادی، سایر متغیرهای ساختاری تأثیر معنی داری بر یادگیری اجتماعی داشته اند. متغیر میزان پذیرش باورهای مردسالاری (38/0) قوی ترین و مهمترین پیش بینی کننده متغیر یادگیری اجتماعی است. بعد از این به ترتیب متغیرهای دینداری (17/0)، احساس نابرابری جنسیتی (16/0-)، سن (14/0)، جنسیت (12/0)، ساختار استبدادی خانواده (10/0) و بی نظمی (09/0) بیشترین تأثیر را بر متغیر یادگیری اجتماعی داشته اند. نتایج حاکی از آن است که متغیرهای ساختاری با میانجی گری متغیر یادگیری اجتماعی، بر نگرش به قتل ناموسی تأثیر می گذارد. متغیر یادگیری به دلیل آنکه تأثیر ساختارهای اجتماعی را به نگرش به قتل ناموسی منتقل می کند، قوی ترین و مهمترین پیش بینی کننده ی نگرش به قتل ناموسی است که این یافته در راستا و تأیید کننده ی نظریه ایکرز می باشد.
مصطفی قاسمی پاکرو داود رضی
پژوهش حاضر به بررسی سبک زندگی و عوامل موثر بر آن در جمعیت 65-18 ساله شهر تهران می پردازد. سوال اصلی تحقیق شناسایی عوامل موثر بر سبک زندگی شهروندان تهرانی است.برای یافتن پاسخ سوال ،با توجه به ماهیت موضوع با روش پیمایش و ابزار پرسشنامه به مطالعه بر روی 606 نمونه انتخاب شده پرداختیم . متغیر اصلی تحقیق سبک زندگی است که در قالب 7 بعد: اولویت های هزینهای ، ترجیحات در مصرف ، سبک غذایی ، سبک درمانی ، تقسیم جنسی وظایف خانگی ، پای بندی دینی و سبک فراغتی اندازه گیری شد.در بخش یافته ها با بررسی تحقیقات پیشین و متناسب با هدف و ماهیت متغیرهای اساسی تحقیق از تحلیل عاملی، کندال تاوی بی ،کرامرز وی و ضریب همبستگی پیرسون و... استفاده شد. بررسی پیشینه و چارچوب نظری موضوع نشان داد که سن، مقطع تحصیلی افراد، وضع فعالیت،قومیت ، پایگاه اقتصادی -اجتماعی و میزان بهره مندی از هر یک از انواع سرمایه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی از مهم ترین محدوده های ساختاری هستند که می توانند انتخاب های عاملان را با محدودیت مواجه سازند. نتایج نشان می دهد اولویت های هزینه ای و ترجیحات مصرفی بیشتر پاسخگویان نیازهای مادی اولیه است.سبک غذایی نزدیک به نیمی از جامعه زنان تهرانی سلامت بخش است.بیش از 50 درصد پاسخگویان زمانی به پزشک مراجعه می کنند که بیمار شوند در واقع جامعه زنان مورد مطالعه به لحاظ سبک درمانی بیشتر درمانگرایانه هستند.نتایج نشان می دهد اکثریت جامعه زنان (4/58 درصد)سبک فراغتی سنتی دارند تا مدرن.تقسیم وظایف خانگی در بیشتر خانواده ها برعهده زن می باشد.بیشتر پاسخگویان (40 رصد)پایبندی به دینشان متوسط است.در نهایت سبک زندگی کلی بیشتر پاسخگویان بینابین است (بین عالمانه و عامیانه).تبیین ها نشان میدهند از بین ساختارهای از پیش موجود ،همچون وضعیت تاهل ،پایگاه اقتصادی و اجتماعی و تحصیلات با سبک زندگی رابطه معناداری دارند.و از بین انواع سرمایه ، سرمایه اقتصادی با دو بعد اولویت های هزینهای و تقسیم جنسی وظایف خانگی سبک زندگی رابطه معناداری دارد و سرمایه فرهنگی با ابعاد اولویت های هزینهای، ترجیحات در مصرف و سبک غذایی و در نهایت سرمایه اجتماعی با تمامی ابعاد سبک زندگی رابطه معناداری دارد به جز پایبندی به دین. نتایج تحلیل رگرسیون نشان می دهد بیشترین تاثیر بر سبک زندگی به ترتیب مربوط به پایگاه اقتصادی –اجتماعی ،اولویت های هزینه ای ،تقسیم وظایف خانگی ،سرمایه فرهنگی ،سرمایه اجتماعی و سبک درمانی می باشد.
سیمین ستاره اکبر علیوردی نیا
هدف اصلی از انجام این پژوهش بررسی نقش خانواده، مدرسه و همآلان در بزهکاری دانش آموزان شهر مشهد می باشد. پس از بررسی نظریه های جرم شناسی، نظریه پیوند اجتماعی هیرشی، یادگیری اجتماعی ایکرز و نظریه برچسب زنی به عنوان چهارچوب نظری پژوهش انتخاب گردیدند، با استفاده از نظریات یاد شده سوالات پژوهش، فرضیات و پرسشنامه پژوهش تدوین شد. روش تحقیق به صورت پیمایشی انجام گرفته و دانش آموزان به طور خود اجرا به پرسشنامه ها پاسخ دادند. حجم نمونه شامل 400 دانش آموز سال سوم دبیرستان های ناحیه 5 شهر مشهد می باشد که در سال تحصیلی 1392- 1391 مشغول به تحصیل بودند و با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای چند مرحله ای متناسب با حجم انتخاب شدند، این نمونه انتخابی شامل 214 پسر و 186 دختر می باشد. یافته های پژوهش نشان می دهد که از بین متغیرهای مستقل (پیوستگی، التزام، باور، عکس العمل دیگران مهم، بازدارندگی دیگران مهم، پیوند افتراقی و ارزیابی دیگران مهم) متغیر التزام و باور رابطه معکوس و معنادار و متغیر پیوند افتراقی رابطه مستقیم و معناداری را با بزهکاری دانش آموزان دارند. نتایح حاصل از تحلیل رگرسیون چند متغیره نیز حاکی از آن است که متغیر باور در بین دانش آموزان پسر بیشترین قدرت تبیین کنندگی بزهکاری را داشته است، در حالی که پیوند افتراقی بیشترین قدرت تبیین کنندگی بزهکاری را در بین دانش آموزان دختر نشان داده است. مقایسه ضرایب تاثیر استاندارد رگرسیونی مربوط به ابعاد بزهکاری نیز حاکی از آن است که مهمترین متغیری که به طور معناداری قادر به تبیین و پیش بینی تغییرات بعد تخریب اموال، سرقت، تخلفات منزلتی و مصرف مواد است متغیر باور محسوب می شود به این معنا که اعتقاد و پذیرش هنجارها و ارزش های مشروع جامعه از جانب افراد نسبت به سایر متغیرهای تحقیق قدرت بیشتری در تبیین و پیش بینی این ابعاد دارد. برای بعد خشونت نیز متغیر پیوند افتراقی نسبت به سایر متغیرها از قدرت پیش بینی بیشتری برخوردار است.
فاطمه سپهری صادق صالحی
مصرف انرژی در بخش خانگی یکی از مهم ترین اجزای مصرف کل انرژی در کشور به شمار می آید. از این رو، بهینه سازی مصرف در این بخش در کشور یک ضرورت است. هدف تحقیق حاضر، نقش عوامل اجتماعی –فرهنگی موثر بر رفتار مصرف گاز خانگی در سطح شهر مشهد می باشد درچارچوب نظری تحقیق از نظریه دانلپ و ونلایر درمورد پارادایم زیست محیطی استفاده شده همچنین متغیرهای آگاهی ودانش زیست محیطی، نگرش زیست محیطی خاص ، دغدغه زیست محیطی وآموزش رسانه ای در جهت تبیین فرضیات تحقیق مورد بررسی قرار گرفت. در این پژوهش از روش پیمایش استفاده شده با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای جند مرحله ای ،371خانوار انتخاب گردیده ابزار مورد استفاده، پرسشنامه محقق ساخته است که از چندین بخش متناسب با سنجش ابعاد مورد بررسی،ساخته شده است.برنامه مورد استفاده جهت تحلیل داده ها استفاده از نرم افزار spss17 است که که با تکیه بر آمار توصیفی و استنباطی داده ها مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج فرضیات تحقیق نشان داد که از بین متغیرهای مورد بررسی ، بین پایگاه اقتصادی –اجتماعی ،ویژگی های مسکن محل زندگی وبعد خانوار با میزان مصرف گاز( قبل وبعد از هدفمندی) رابطه معنی داری وجود دارد. نتایج حاصل از آزمون رگرسیون نشان داد که از میان متغیرهای مستقل ،تنها متغیر پایگاه اقتصادی –اجتماعی پیش بینی کننده قوی برای متغیرهای وابسته میزان مصرف گاز قبل وبعد از هدفمندی بوده ورابطه آنها معنی دار می باشد.
صدیقه دوری بجستانی محمد اسماعیل ریاحی
یکی از اهداف مهم برنامه های توسعه هر کشور کاهش آسیب های اجتماعی است که تحقق و دست یابی به این هدف، نیازمند شناخت عوامل موثر بر ایجاد آن در جامعه می باشد. گرایش به مصرف سیگار یکی از مهم ترین مشکلات و آسیب های اجتماعی است. امروزه محققین سرمایه اجتماعی را یکی از عوامل زمینه ساز و موثر در سلامت اجتماعی و کاهش خطرپذیری در جامعه می دانند. پژوهش حاضردرصدد تبیین میزان گرایش به مصرف سیگار به عنوان یکی از رفتارهای پرخطر و مضر برای سلامتی و رابطه آن با سرمایه اجتماعی خانواده می باشد. چارچوب نظری این پژوهش بر پایه نظریه سرمایه اجتماعی خانواده کلمن است. با به کار گیری روش پیمایش به عنوان روش تحقیق، از پرسش نامه خود اجرا جهت گرد آوری داده ها استفاده شده است. دانشجویان دانشگاه مازندران در سال تحصیلی 92-91 به عنوان جامعه آماری در نظر گرفته شدند. و تعداد 400 نفر بر اساس نمونه گیری طبقه ای متناسب انتخاب و پرسش نامه ها بین آنها توزیع گردید. سپس اطلاعات گردآوری شده به کمک نرم افزارspss مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته های پژوهش حاکی از آن است که بین میزان سرمایه اجتماعی شناختی درون خانواده و نیز سرمایه اجتماعی شناختی بیرون از خانواده با میزان گرایش به مصرف سیگار رابطه معنادار و معکوسی وجود دارد. بدین معنی که هر چه میزان سرمایه اجتماعی شناختی درون و بیرون از خانواده بیشتر باشد، میزان گرایش به مصرف سیگار در دانشجویان کمتر خواهد بود. با این حال، بین سرمایه اجتماعی ساختاری درون خانواده و نیز سرمایه اجتماعی ساختاری بیرون از خانواده با میزان گرایش به مصرف سیگار رابطه معناداری مشاهده نشده است. همچنین نتایج تحلیل رگرسیونی نشان داد که از بین مولفه-های سرمایه اجتماعی خانواده؛ ارتباطات درون خانواده، نظارت و اگاهی درون و بیرون از خانواده، صمیمیت بین اعضای خانواده، حمایت اجتماعی خانواده و فروبستگی بین نسلی با میزان گرایش به مصرف سیگار رابطه معکوس و معناداری داشته اند.
جلال چقازردی محمد اسماعیل ریاحی
در جهان کنونی که به طور فزاینده ای در حال رسانه ای شدن است و دامنه کثیری از انتخاب های رسانه ای در اختیار مخاطبان است، کشورها و رسانه های مختلف برای جذب و اقناع مخاطبان بیشتر، حجم عظیمی از سرمایه گذاری ها را به تاسیس شبکه ها و تولید برنامه های مختلف اختصاص می دهند، در چنین شرایطی شناخت نیازها و انگیزه های مخاطبان و رضایتمندی هایی که از رسانه های مختلف به می آورند، امری مهم و قابل اعتناست. پژوهش حاضر به بررسی تطبیقی میزان استفاده و رضایتمندی از شبکه های تلویزیون داخلی و ماهواره ای و عوامل اجتماعی موثر بر آن، پرداخته است. این پژوهش با استفاده از روش پیمایش انجام گرفته است. جامعه آماری این تحقیق را مخاطبان کرمانشاهی 15 تا 50 سال، این دو تلویزیون تشکیل داده اند که نمونه ای 384 نفری از بین آن ها بر اساس روش نمونه گیری سهمیه ای متناسب و تصادفی ساده انتخاب شده و پرسشنامه ها بین آن ها توزیع گردیده است. اطلاعات جمع آوری شده به کمک نرم افزار های spss و amos و با استفاده از روش های آمار توصیفی و استنباطی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته اند. یافته های توصیفی پژوهش حاکی از آن است که 45 درصد پاسخگویان همیشه و اغلب تلویزیون ماهواره ای و 43.5 درصد آنان همیشه و اغلب تلویزیون داخلی نگاه می کنند. 33.6 درصد از پاسخگویان، اعتماد بالایی به تلویزیون داخلی داشته اند در حالی که 72.8 درصد از آنان اعتماد بالایی به تلویزیون ماهواره ای داشته اند. 96.4 درصد پاسخگویان هویت ملی بالایی داشته اند در حالی که 77.1 درصد از آنان، هویت قومی بالایی داشته اند.. 88 درصد پاسخگویان، میزان انتظار بالایی از تلویزیون داخلی داشته اند در حالی که 92 درصد از آنان میزان انتظار بالایی از تلویزیون ماهواره ای داشته اند و اینکه 59.9 درصد پاسخگویان؛ رضایتمندی کسب شده بالایی از تلویزیون داخلی داشته اند در حالی که 84.3 درصد از آنان، رضایتمندی کسب شده بالایی از تلویزیون ماهواره ای داشته اند. یافته های استنباطی این پژوهش نیز حاکی از آن است که بین میزان استفاده مخاطبان از این تلویزیون ها و رضایتمندی کسب شده آنان از این تلویزیون ها، بین رضایتمندی مورد انتظار مخاطبان از این تلویزیون ها و میزان رضایتمندی که از این تلویزیون ها کسب کرده اند، بین اعتماد مخاطبان به این تلویزیون ها و رضایتمندی کسب شده آنان از این تلویزیون ها، رابطه مستقیم و معنی دار وجود دارد. بین پایگاه اجتماعی– اقتصادی افراد و رضایتمندی آنان از تلویزیون ماهواره ای رابطه معکوس و معنی دار وجود دارد و بین میزان هویت قومی مخاطبان و رضایتمندی کسب شده آنان از تلویزیون ماهواره ای نیز رابطه مستقیم و معنی دار دارد. نتایج تحلیل رگرسیونی نیز نشان می دهد که در جامعه آماری پژوهش، سه متغیر اعتماد به تلویزیون داخلی، رضایتمندی مورد انتظار از این تلویزیون و میزان استفاده از آن، بیشترین تاثیرگذاری علی را بر رضایتمندی کسب شده از این تلویزیون داشته اند و سه متغیر رضایتمندی مورد انتظار از تلویزیون ماهواره ای، اعتماد به این تلویزیون و پایگاه اجتماعی-اقتصادی مخاطبان، بیشترین تاثیرگذاری علی را بر رضایتمندی کسب شده از تلویزیون ماهواره ای داشته اند.
عثمان کرد محمد اسماعیل ریاحی
سلامت روان یکی از ارکان اصلی توسعه پایدار و بخش جدایی ناپذیر آن برای خود شکوفایی و ارتقای کیفیت زندگی است. به عبارت دیگر حفظ و ارتقای سلامت، پیش نیاز امر حرکت در راستای برنامه ریزی اقتصادی و اجتماعی است. پژوهش حاضر با هدف شناسایی میزان سلامت روان زنان شهر زاهدان در میان زنان بلوچ، سیستانی و بیرجندی (30سال به بالا) و بررسی عوامل اجتماعی تاثیر گذار بر سلامت روان( نظیر وضعیت اجتماعی اقتصادی، میزان فشار روانی، میزان حمایت اجتماعی ،ومیزان احساس محرومیت نسبی) انجام شده است. این مطالعه از نوع پیمایشی است. از 90546 نفر از زنان بالای 30 سال شهر زاهدان با استفاده از نمونه گیری خوشه ای و بلوک بندی مناطق شهر زاهدان طبق سکونت اقوام و سطوح اقتصادی به صورت تصادفی تعداد 400 نفر از زنان به عنوان نمونه تحقیق انتخاب شدند. ?? درصد از پاسخگویان را زنان سیستانی، 3/33 درصد پاسخگویان را زنان قوم بلوچ و 8/28 درصد از پاسخگویان را زنان قوم بیرجندی و ? درصد دیگر را از زنان سایر اقوام تشکیل می دهند. وضعیت اجتماعی_اقتصادی زنان شهر زاهدان نشان دادکه زنان بلوچ نسبت به زنان سیستانی و بیرجندی دارای پایگاه اجتماعی_اقتصادی پایین تری می باشند و میزان استرس، احساس محرومیت در زنان بلوچ نسبت به زنان اقوام دیگر بالاتر می باشد همچنین میزان حمایت اجتماعی زنان بیرجندی بیشتر از زنان بلوچ و سیستانی بوده است.. در نهایت (58 درصد) دارای سلامت روان و 42 درصد آنها مشکوک به اختلال روانی تشخیص داده شده اند که در این بین، سهم زنان بلوچ نسبت به زنان سیستانی و بیرجندی بیشتر بوده و زنان بیرجندی از سلامت روان مطلوب تری بهره مند بوده اند. نتایچ رگرسیون نشان داد که 36 درصد نوسانات در سلامت روان زنان توسط متغیرهای مذکور قابل تبیین است. از میان متغیرها میزان استرس بیشترین اثر کاهنده بر سلامت روان و متغیر حمایت اجتماعی بیشترین اثر افزاینده را بر سلامت روان زنان داشتند. تحلیل مسیر نیز نشان داد که استرس (467/0-) و احساس محرومیت( 143/0-) قویترین و مهم ترین پیش بینی کننده سلامت روان در بین جامعه آماری تحقیق می باشند. از آنجاییکه سلامت روان یکی از نیازهای بنیادین همه افراد می باشد؛ ضروری است که سیاست گذاران جامعه، با تمرکز بر شیوه های ارتقاء حمایت اجتماعی، کاهش میزان استرس و احساس محرومیت نسبی و توزیع عادلانه مزایا در بین اقوام مختلف و توجه ویژه به امر سلامت روان گام هایی مهمی برای کاهش فقر و محرومیت در استان سیستان و بلوچستان بر دارند.
سهیل صادقی مصطفی ظهیری نیا
در این پژوهش تاثیر مصرف رسانه ای بر سرمایه اجتماعی با تأکید بر تلویزیون داخلی و ماهواره ای موردبررسی و آزمون تجربی قرارگرفته است. روش پژوهش در این تحقیق از نوع پیمایشی بوده و برای جمع آوری داده های مورد نیاز از پرسشنامه استفاده شده است. جامعه آماری تحقیق شامل افراد 18 سال و بالاتر است که در زمان تحقیق (سال 1393) در شهر بندرعباس سکونت دارند. حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران 384 نفر و شیوه نمونه گیری نیز خوشه ای چندمرحله ای می باشد. داده های پژوهش به کمک نرم افزار آماری spss و با استفاده از روش های آماری توصیفی و استنباطی مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند. یافته های پژوهش حاکی از آن است که بین میزان تماشای تلویزیون داخلی و سرمایه اجتماعی رابطه مثبت و معناداری وجود دارد؛ اما میزان تماشای تلویزیون ماهواره ای با سرمایه اجتماعی دارای رابطه معکوس می باشد. میزان تماشای تلویزیون داخلی با میزان اعتماد اجتماعی و رعایت هنجارهای اجتماعی رابطه مثبت دارد اما میزان تماشای تلویزیون ماهواره ای با میزان اعتماد اجتماعی و رعایت هنجارهای اجتماعی دارای رابطه معکوس می باشد. همچنین بین تماشای تلویزیون (داخلی و ماهواره ای) با شبکه های مشارکت اجتماعی رابطه معناداری مشاهده نگردید. نتایج تحلیل رگرسیونی نشان می دهد که در جامعه آماری پژوهش حاضر میزان تماشای تلویزیون داخلی دارای بیشترین تاثیر معنادار بر سرمایه اجتماعی می باشد.
علی دارایی زاده محمد اسماعیل ریاحی
سبک¬زندگی یکی از مفاهیمی است که در نیمه دوم قرن بیستم مورد توجه جدی و اقبال جامعه¬شناسان قرار گرفت. تحلیل سبک¬زندگی علیرغم عمر کوتاه خود در زمینه¬های زیادی به کار گرفته شده است؛ یکی از این زمینه¬های مورد بررسی، رفتارهای مرتبط با بهداشت و سلامتی و رفتارهای پرخطر می¬باشد. پژوهش حاضر درصدد تبیین میزان اثرات عوامل ساختاری و سرمایه¬ای بر سبک زندگی ناسالم جوانان، بر پایه نظریه¬های وبر، بوردیو و کاکرام است. با به کارگیری روش پیمایش به عنوان روش تحقیق، از پرسشنامه جهت گردآوری داده-ها استفاده شده است. در این پژوهش، جوانان 20 – 30 ساله شهر دلفان به عنوان جامعه آماری در نظر گرفته شدند. و تعداد 400 نفر بر اساس نمونه¬گیری خوشه¬ای انتخاب شدند و پرسشنامه¬ها بین آنها توزیع گردید. سپس اطلاعات گردآوری شده به کمک نرم افزار spss مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. در این پژوهش میزان سبک زندگی ناسالم از ترکیب ابعاد: مصرف سیگار، مصرف قلیان، مصرف الکل و رانندگی پرخطر تشکیل شده است. نتایج پژوهش نشان می¬دهد که 59.2 درصد از پاسخگویان سبک زندگی ناسالم خود را در حد کم (سالم) گزارش کرده¬اند و تنها 18.2 درصد از پاسخگویان سبک زندگی ناسالم خود را در حد زیاد (پرخطر) عنوان کرده¬اند. یافته¬های پژوهش حاکی از آن است که بین جنسیت، وضعیت تأهل، سطح تحصیلات و میزان دینداری با سبک زندگی ناسالم رابطه معناداری وجود دارد. همچنین نتایج تحلیل رگرسیونی نشان داد که از بین متغیرهای وارد شده در مدل رگرسیونی تنها متغیرهای جنسیت، سطح تحصیلات و میزان دینداری با سبک زندگی ناسالم رابطه معناداری داشته¬اند. از مقایسه ضرایب رگرسیونی استاندارد بتا مشخص می¬شود که از بین متغیرهای موجود در معادله، میزان دینداری (454.- = بتا) دارای بیشترین تأثیر بر متغیر وابسته می¬باشد
آفاق رستمیان اکبر علیوردی نیا
مصرف مشروبات الکلی و سایر مواد غیرقانونی توسط دانشجویان، یکی از مهم ترین مسائل بهداشتی و روانی است که بسیاری از کشورهای جهان تاحدودی با آن درگیر هستند. تحقیق حاضر با هدف بررسی نگرش دانشجویان نسبت به مصرف الکل انجام گرفته است. روش تحقیق، پیمایشی و ابزار جمع آوری اطلاعات پرسشنامه بوده است. جمعیت تحقیق، متشکل ازکلیه دانشجویان دانشگاه مازندران می باشد. در مجموع 467 نفر (309 دختر و 158 پسر) از این دانشجویان به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای متناسب انتخاب شدند. چهارچوب نظری تحقیق، نظریه فشار عمومی اگنیو بوده است. یافته ها نشان می دهد که بین دختران و پسران از لحاظ نگرش نسبت به مصرف الکل تفاوت معناداری وجود دارد. پسران نسبت به دختران نگرش مثبت تری به مصرف الکل دارند. نتایج تحقیق، فرضیات مبتنی بر اینکه حضور محرک منفی و خشم بر فشار موثر می باشد را تأیید نموده است.
مرتضی نجار فیروزجایی محمد اسماعیل ریاحی
تغییر شکل بیماری ها از بیماری های عفونی به بیماری های مزمن که ناشی از سبک زندگی انسان ها می باشد، یکی از مهمترین عوامل مرگ میر در جوامع عصر حاضر می باشد. از اینرو نقش عوامل اجتماعی در سبک زندگی سلامت محور به یکی از مهمترین موضوعات مورد علاقه جامعه شناسان سلامت بدل شده است. تحقیق حاضر با هدف بررسی ارتباط بین پایگاه اقتصادی اجتماعی و سبک زندگی بهداشتی صورت پذیرفته است.نتایج حاصل از تحلیل داده های تحقیق نشان داد که بین سبک زندگی بهداشتی با برخی متغیر های زمینه ای تحقیق (جنسیت، وضعیت تاهل و سطح تحصیلات)رابطه ای معناداری وجود داشت. همچنین،بین پایگاه اقتصادی اجتماعی و سبک زندگی بهداشتی رابطه معناداری وجود داشت. علاوه بر این، نتایج حاصل از تحقیق نشان داد که گرچه بین حمایت اجتماعی و سبک زندگی بهداشتی رابطه ای مستقیم و معنادار وجود داشته است، اما این رابطه بین استرس با سبک زندگی بهداشتی، معکوس و معنادار بوده است.