نام پژوهشگر: حسن چاوشیان
سید نیما اورازانی حسن چاوشیان
هدف از پژوهش حاضر بررسی تاثیر اقتدارگرایی دینی بر تبعیض جنسیتی علیه زنان بود. بدین منظور دو گروه دیندار اقتدارگرا و دیندار نااقتدارگرا انتخاب شدند. جامعه ی آماری عبارت بود از طلبه های مشغول به تحصیل در حوزه ی علمیه ی خواهران و اعضای بسیج مسجدالنبی(خیابان امام) و اعضای رسمی و غیر رسمی حزب مشارکت. برای سنجش اقتدارگرایی آزمونی با 15 گویه طراحی شد که اعتبار آن با روش تحلیل قدرت تبعیض و پایایی آن با روش دونیمه آزمون(r=0/64) بررسی شد. پس از اجرای آزمون، اقتدارگرایان(3 مرد و 5 زن) و نااقتدارگرایان(5 مرد و 7 زن) شناسایی و برای سنجش میزان تبعیض جنسیتی با آنها مصاحبه شد. برای بررسی باورهای تبعیض آمیز آزمودنی ها از روش تحلیل محتوا استفاده شد. بدین منظور با توجه به ادبیات پژوهشی 4 شاخص طراحی شد. برای تحلیل مصاحبه های آزمودنی ها شواهدی از آنها استخراج شد و پس از تجزیه و تحلیل محتوا چنین نتیجه گیری شد که افراد دیندار اقتدارگرا به نحو معناداری دارای تبعیض جنسیتی بیشتری در مقایسه با افراد دیندار نااقتدارگرا هستند. نحوه ی تفکر اقتدارگرایان در این نتیجه گیری بسیار عامل تعیین کننده ای بود.
فرخ فرحناک فاروق خارابی
انقلاب مشروطه که بی شک یکی از تحولات مهم تاریخ ایران است، علیرغم ناکامی، در تحلیل نهایی توانست تغییرات زیادی را در ایران خصوصا از بعد سیاسی فراهم آورد و حرکتهای دمکراتیک بعدی را در تاریخ معاصر ایران بنیان نهد. اما این انقلاب که همزمان سه هدف مردم سالاری، ایجاد یک دولت مرکزی نیرومند و نوسازی ایران را دنبال می کرد، به دلیل دوگانگی های درونی جنبش، کشمکش مداوم بین مشروعه خواهان و مشروطه خواهان، رقابت شدید بین جناحهای مختلف مشروطه خواهان، مداخله کشورهای خارجی در جهت دامن زدن به تنشها و رقابتهای داخلی، ضعف نسبی طبقات مدرن، فقدان طبقه متوسط و در یک کلام به علت فقدان زمینه مناسب، نتوانست پروژه اصلاحات سیاسی و نوسازی ایران را به سامان برساند و درواقع، جنبش مشروطیت عملا به یک بن بست سیاسی انجامید. این پژوهش به بررسی تاثیر زیر ساختهای اجتماعی در ناکامی مشروطیت در ایران، با تاکید بر فقدان طبقه متوسط می پردازد.
زهرا ناجی اصفهانی حسن چاوشیان
در سال های اخیر جهان تغییر و تحولات سریعی را پشت سر می گذارد. این تحولات حوزه های خصوصی افراد را نیز تحت الشعاع قرار می دهد. خانواده و روابط میان دو جنس نیز دستخوش تغییر شده، به طوری که مناسبات و کشاکش میان دو جنس موضوع داغی در مناقشات و بحث های جامعه شناسی شده است. این مطالعه با هدف بررسی و شناسایی ماهیت روابط صمیمانه ی میان دو جنس و نحوه ی شکل گیری دوستی های آنان انجام شده است. چهارچوب تئوریکی مورد استفاده در این پژوهش دیدگاه گیدنز درباره ی تغییر شکل صمیمیت و روابط صمیمانه و مدل رابطه ناب وی می باشد. این مطالعه به روش کیفی و با استفاده از تکنیک مصاحبه، به صورت موردی بر روی تعداد نسبتا اندکی از دانشجویان انجام گرفته که به صورت نمونه گیری تعمدی یا هدفمند انتخاب شده اند. نمونه ها از میان دو گروه از دانشجویان دختر انتخاب شدند، یک گروه تجربه ی دوستی با جنس مخالف را داشتند در حالی که گروه دیگر فاقد چنین تجربه ای بودند. پس از اتمام مصاحبه ها، نسخه برداری و پیاده کردن متن مصاحبه ها، محتوای مصاحبه ها کدگذاری مقوله ای یا محوری شد و سپس به کمک تحلیل محتوای مضمونی و استنباط های نظری مورد تحلیل و تفسیر قرار گرفت. نتایج تحقیق همسو با چارچوب نظری، تغییر نگرش در زمینه ی روابط میان دو جنس را نشان می دهد. دوستی های میان دو جنس نسبت معکوس با عوامل سنتی و ساختاری دارد و مستلزم شالوده شکنی از این عوامل است. همچنین دوستی های میان دو جنس گرایش به عشق رمانتیک را نشان می دهد اما دلالت هایی درباره ی برخی ابعاد مدل رابطه ی ناب گیدنز را نیز دربردارد.
معصومه حسین زاده خانگاهی حسن چاوشیان
با توجه به ضرورت و جایگاه مداراگری برای داشتن جامعه ای دموکراتیک و متکثر، موضوع این پژوهش را بر روی ابعاد تشکیل دهنده ی روحیه ی مداراگری و میزان آن در میان دانشجویان، به عنوان قشری که انتظار می رود مدارای بالایی نشان بدهند، متمرکز ساختیم. لذا این پژوهش تلاشی است در جهت پاسخ گویی به دو سوال اصلی: 1)میزان مداراگری در بین دانشجویان چقدر است؟ 2)ابعاد تشکیل دهنده ی روحیه ی مداراگری چیستند؟ برای پاسخ گویی به این سوالات از روش کمّی و پیمایشی و از نظریات مکتب انتقادی به ویژه هربرت مارکوزه و مقیاس فاشیسم سود بردیم و 8 شاخص مرتبط با مدارا را از چارچوب نظری استخراج کردیم که عبارتند از:1)اقتدارطلبی 2)تفکر قالبی 3)پیش داوری 4)تعصب ورزی 5) روحیه ی انتقادی 6)عقلانیت7) گفت و گو8)خشونت طلبی . در نهایت با توجه به چارچوب نظری و ابعاد شناسایی شده تحلیل ها و استنتاج های مناسب ارائه گردید.
مهدی اکبرنژاد حمید عباداللهی
پژوهش در حوزه اجتماعی شدن و اخلاق کار حوزه ای جالب توجه و در عین حال کلیدی برای فهم توسعه یافتگی یا توسعه نیافتگی هر کشور بشمار می رود؛ چرا که ارتقاء هر کشوری در سایه سخت کوشی بوده و زمانی حاصل می شود که جامعه دارای انسانهای تلاشگر و متعهد به کار باشد. و این درحالیست که فرهنگ کار و اخلاق کار، با فرایند اجتماعی شدن در نهاد خانواده درهر کشور مرتبط است. این نهاد به عنوان یکی ازمهمترین نهادهای اجتماعی شدن و توسعه ارزشهای مرتبط با شغل،ازجمله اخلاق کار، در تولید افرادی که می توانند جامعه را برای توسعه درونزا مهیا سازند ،نقشی کلیدی دارد. واژه اخلاق کار قرن ها پیش بوسیله ی روشنفکران متعلق به دوره ی بعد از اصلاحات ،که مخالف رفاه اجتماعی بوده و مدعی اهمیت فرد گرایی بودند ابداع شد .این روشنفکران براین باور بودند که افراد باید مسئول کامل زندگی خودشان باشندو فقرا هم از این قائده مستثنی نیستند.بنابراین،سخت کوشی راه حل تمامی دردهاتلقی می شدکه ازطریق آن فردمی توانست وضعیت زندگی خودرابهبودبخشد.معنای ضمنی این دیدگاه این بودکه فقراتنهاازطریق کارسخت خویش قادربه بهبودوضعیت خودبودند.اینها ریشه های این سازه خشن (اخلاق کار)بودند. اخلاق کار پروتستان نشانگرمیزانیست که افراد کاررا درکانون زندگیشان قرار می دهند. و امروزه مشخص شده که ارتباط کمی با پروتستان بودن یا حتی دین داری فرد دارد(مثلا فورنهام ،1990a :مک هاسکی ،1994 ).شکل بندی (فرمول بندی) مدرن اخلاق کار در کار محقق المانی ماکس وبرریشه دارد.او در سال 1904 و1905 مقاله ای را در دو بخش تحت عنوان" اخلاق پروتستانی و روح سرمایه داری "نوشت. در این مقاله وبر این فرض را مطرح نمود که: گسترش سریع سرمایه داری وصنعتی شدن حاصل ازآن دراروپای غربی و آمریکای شمالی،تاحدودی،درنتیجه ارزش پیوریتنی ریاضت (یعنی حصول نظم فردی ازطریق استفاده دقیق ازوقت وپرهیزشدیدازتجمل،لذتهای دنیوی،آسایش و...)وباور به تکلیف ازسوی خداوند بود.(فورنهام 1990؛1968) ازنظر وبر جنبش اصلاحی پروتستان تغییرات عمیقی در نظام باورهای رایج درباره کار در قرن 16 ایجادکرد. پیش از این جنبش، کار را مسئولیتی سنگین و به مثابه چیزی که باید از آن اجتناب کرد می نگریستند. مصلحان دینی مانند مارتین لوتر وجان کالوین درعوض مطرح کردند که همه ی کارها حتی کاربی اهمیت و حقیر ارزش ومنزلت ذاتی دارد.درواقع پشتکاردر انجام کار(تکلیف الهی) شایدبه عنوان بهترین و بالاترین نوع اطاعت مسیحی تصورشد(مدرک،1997). ازنظروبر، این فکر که حیات حرفه ای اگر به درستی هدایت شود به تقدیس ملکوت الهی می انجامد، در آیین لوتر هم وجود دارد.ولی از آنجا که به عقیده وبر،پیوند گزینشی موجود میان سرمایه داری با آیین کالون،بسی بیشتر از پیوند آن با آیین لوتر است،از نظر وبر سخن بر سر اثبات این مطلب است که این فکر لوتری(اگرچه درcalling پوریتن ها نیز بدان برمی خوریم) برای اثبات پیوندی که به آن اشاره شد کافی نیست.در اینجاست که اهمیت اصل جزمی قسمت ازلی به عنوان پیچ و مهره ای اساسی در دستگاه نظری وبر آشکار می شود. اعتقاد به این اصل جزمی قسمت ازلی سبب می شود که پیرو آیین پروتستانی همواره در بی یقینی هراس آوری به سربرد. اگر کوشش های حرفه ای وی قرین موفقیت باشند،او ،به عقیده وبر این موفقیت های حرفه ای را نشانه ای از گزینش الهی تلقی خواهد کرد. خلاصه این که ،تاکید کالون بر این اصل جزمی است که تبیین کننده فرق اساسی موجود میان آیین لوتر و آیین کالون است: در جایی که پیرو آیین لوتر به حق درصدد این برمی آید که در جست و جوی قرب خدا باشد و بدین سان،روشی در پیش می گیرد که وی را به سوی عرفان رهنمون گردد،پیرو آیین کالون ،که امیدی به چنین قربی ندارد ،بیشتر راهی را برخواهد گزید که وی را به سوی ریاضت دنیوی رهبری خواهد کرد. او برای موفقیتش در این سرای خاکی اهمیتی بسزا قائل خواهد شد چرا که آن را نشانه گزینش خویشتن در درگاه الهی خواهد شمرد. موفقیت کاری و حرفه ای در وظیفه دنیوی [شغل]، که با ثروت مادی مشخص می شود،به نشانه و علامت اصلی رستگاری و برگزیدگی تبدیل شد. انگیزه نیرومندی برای موفقیت اقتصادی در میان گروه هایی که تحت تاثیر این افکار بودند،پدید آمد. اما این انگیزه و تلاش با ضرورت زندگی مبتنی بر پرهیزگاری و صرفه جویی همراه بود. پیروان آیین پیوریتان تجمل را گناه می دانستند،بنابراین تمایل به انباشت ثروت به سبک زندگی ساده و بی تکلفی پیوند خورد. در ایران اخلاق کار در مقایسه با سایر موضوعات مرتبط با کار و شغلکمتر مورد توجه و بررسی قرار گرفته است. با این وجود، پژوهشهای اندک انجام شده حاکی از آن است که اخلاق و فرهنگ کار در ایران در مقایسه با سایر کشورهای پیشرفته در سطح پایین تری قرار دارد(معید فر، 1382: 4 ). این مشکل یکی از معضلات و تنگناهای دستیابی به توسعه همه جانبه در کشور شده است.پژوهش حاضر که یکی از اهداف آن پرکردن خلاء اطلاعاتی اخلاق کار در ایران است، به مطالعه اخلاق کار و ارتباط آن با پایگاه اقتصادی-اجتماعی افرادونگرشهای جنسیتی افراد می پردازد.
لیلا کریم زاده محمد مهدی رحمتی
تحقیق حاضر با هدف بررسی تاثیر سبک زندگی بر روی نگرش های تقدیرگرایانه در میان دانشجویان دانشگاه گیلان انجام شده است . اهداف این پژوهش به طور خلاصه عبارتند از : برآورد میزان تقدیرگرایی در میان دانشجویان وتحلیل نگرش های تقدیرگرایانه با توجه به موقعیت اقتصادی و فرهنگی آنها . جامعه آماری این پژوهش را کلیه دانشجویان دانشگاه گیلان در سال تحصیلی 90-89 تشکیل می دهند که با حجم نمونه 400 نفر مورد مطالعه قرار گرفته اند.در این پژوهش به مطالعه تاثیر پایگاه اقتصادی-اجتماعی ،سرمایه اقتصادی،رشته تحصیلی،سرمایه فرهنگی،جنس ومدیریت بدن بر میزان تقدیرگرایی پرداخته شده است. روش تحقیق این پژوهش به صورت تلفیقی است یعنی ابتدا داده ها به صورت پیمایشی وبا استفاده از پرسش نامه جمع آوری و سپس برای تکمیل پژوهش با 6 نفر مصاحبه صورت گرفته است. یافته های تحقیق نشان می دهند که بین متغیرهای سرمایه فرهنگی ،مدیریت بدن ورشته تحصیلی با میزان تقدیرگرایی رابطه وجود دارد
زهرا خستو حمید عباداللهی
رشد علم تحت تاثیر مناسبات اجتماع علمی و افزایش، حفظ و تداوم تعاملات میان کنش گران میدان علم است. کالینز از جمله متفکرانی است که در قالب رویکرد کنش متقابل نمادین و مناسک تعامل با دیدگاهی کاملاً متمایز از رویکرد کارکردگرایانه مرتن به بررسی اجتماع علمی به مثابه مناسک تعامل و کنش متقابل نمادین پرداخته است. از نظر کالینز بر پایه زنجیره های مناسک تعامل، حلقه های فکری و مکاتب علمی شکل می گیرند. این تحقیق نیز مشخصاً بر مطالعه علم به مثابه مناسک تعامل به معنای کالینزی متمرکز است. جامعه آماری، اساتید گروه جامعه شناسی دو دانشکده علوم اجتماعی تهران و علامه طباطبائی می باشد. بررسی مناسک تعامل میان اساتید در دو سطح کمی و کیفی انجام شد، در واقع بررسی کمی مقدمه ای برای ورود به تحلیل کیفی بود و از داده های کمی نیز تحلیل کیفی به عمل آمد. در سطح کمی تولیدات اساتید مورد مطالعه قرار گرفت و با روش تحلیل محتوای مقوله ای، قشربندی و تمرکز مسئله ای و موضوعی اساتید بررسی شد تا از رهگذر آن به شناسایی اساتید برای انجام مصاحبه عمیق، به بررسی شاخص های مناسک تعامل میان آنها بپردازیم. نتایج بدین قرار است که میان اساتید، مناسک تعامل رسمی بدون شکل گیری فضای توجه نمادین وجود دارد. در مناسک رسمی، قواعد رفتار جمعی وجود دارد که افراد بر حسب عادت آنها را رعایت می کنند مثل برگزاری جلسات گروه و حداکثر شرکت در سمینارهای داخلی است. مناسک تعامل موفق که در راستای فضای توجه نمادین مشترک و تمرکز موضوعی باشد، میان اساتید روی نمی دهد. در حالی که نقاط مشترک فکری میان اساتید وجود دارد که مستعد شکل گیری فضای توجه میان آنهاست. مقولات و موضوعات مشترکی وجود دارد که افراد به آنها پرداخته اند اما این مقولات مشترک به نمادهای مقدس پیونددهنده تبدیل نشده اند. در فضای گفتگویی، دانش جویان از مهمترین عناصر در گفتگو و تبادل نظر با اساتید هستند.اساتید دارای انرژی عاطفی و سرمایه های فرهنگی بالا هستند. خلاقیت آنها در به کارگیری نظریه های جامعه شناسی در تحلیل مسائل و در قالب مفهوم سازی است و این خلاقیت منجر به تولید، بسط تفکر نظری و یا جریان فکری نمی شود.
سیده فاطمه یاسینی محمد مهدی رحمتی
یکی از درون مایه های مباحث علمی معاصر مربوط به دگرگونی هایی است که از آن با عنوان جهانی شدن یاد می کنند. جهانی شدن، به عنوان پدیده ای فراگیر و تأثیرگذار حاصل تغییر و تحولاتی است که ساختارهای سنتی، بومی و ملی و بنیان های هویتی جوامع بشری را با چالشی بزرگ مواجه ساخته است. از پدیده های مهم در گفتمان های جهانی، مدیریت بدن و زیبایی جسمانی است. این پدیده از طریق فناوری های اطلاعاتی و ارتباطی در جوامع مختلف در حال گسترش است. از آن جایی که یکی از عوامل ارزیابی کننده زنان در جوامع، ظاهر جسمانی آن ها است، آن ها برای آن که توسط دیگران ارزیابی بهتری شوند، به تدریج به سوی توجه بیشتر به بدن و اجزای آن و مدیریت بر اندامشان سوق داده می شوند. جامعه ایرانی به عنوان جامعه ای در حال گذار تا حدود زیادی تحت تأثیر جهانی شدن ارزش های غربی قرار گرفته است. پژوهش کیفی حاضر با رویکرد اجتماعی به بدن ( نظریات فوکو، گافمن، بوردیو) و نظریات فرایند تعاملی به جهانی شدن (نظریات گیدنز و رابرتسون) و با هدف شناخت رابطه ی بین جهانی شدن و مدیریت بدن زنان و بررسی عوامل موثر بر مدیریت بدن زنان بوسیله مصاحبه با 40 نفر از زنان 64-16 ساله حاضر در پارک بانوان شهرستان رشت صورت گرفته است. نتایج پژوهش نشان می دهد که زنان در زمینه ی آرایش، مد، رژیم های لاغری و تناسب اندام و رنگ لباس خود متأثر از ماهواره، اینترنت و مجلات هستند.همچنین مکان و نوع فعالیت، سبک زندگی، سرمایه اجتماعی، جلب توجه جنس مخالف، دینداری، سلامت و تندرستی از عوامل موثر بر مدیریت بدن زنان می باشند.
غلامرضا میناخانی مهوش رقیبی
هدف از پژوهش حاضر بررسی مدیریت بدن و صورتبندی هویت فردی و اجتماعی بود. برای این منظور متغیرهای مدیریت بدن، هویت فردی، هویت اجتماعی، تصویر بدن، کمالگرایی، خودپنداره، سرمایهی فرهنگی و مصرف رسانهای بر روی نمونهی 385 نفری (195 نفر دختر و 190 نفر پسر) از دانشجویان که به صورت خوشهای چند مرحلهای از تمام دانشجویان دانشگاه سیستان و بلوچستان انتخاب شده بودند، به صورت کمی مورد آزمون و بررسی قرار گرفتند. برای این منظور از پرسشنامههای محقق ساختهی مدیریت بدن، هویت اجتماعی، مصرف رسانهای و سرمایهی فرهنگی، پرسشنامه روابط چند بعدی خود –بدن (mbsrq)، پرسشنامهی خودپنداره راجرز، پرسشنامه کمالگرایی اهواز، و پرسشنامهی سبکهای هویت (isi-6g) برزونسکی استفاده شد. تحلیل دادهها توسط آزمونهای آماری همبستگی پیرسون، t استودنت و anova مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که بین مدیریت بدن و سبک هویت اطلاعاتی، خودپندارهی مثبت، سرمایهی فرهنگی و مصرف رسانهای ارتباط مثبت معنادار و با هویت ملی و مولفههای تصویر بدنی ارتباط منفی معنادار وجود دارد و با کمالگرایی ارتباط معناداری وجود ندارد. همچنین یافتهها نشان داد که بین دو جنس، مقاطع مختلف تحصیلی، گروههای مختلف تحصیلی و قومیت در مدیریت بدن تفاوت معناداری وجود ندارد ولی بین دانشجویان مجرد و متأهل در میزان اهمیت به مدیریت بدن تفاوت معنادار وجود دارد. یافتههای این پژوهش بیانگر اهمیت مدیریت بدن در رفتارهای روزانه افراد در موقعیتهای مختلف است.
زهرا حدادی حسن چاوشیان
پس از ظهور پی در پی احزاب اقتدار گرا در قرن بیستم، مباحثات قابل توجهی در خصوص همبستگی های ایدئولوژیک و اقتدارگرایی صورت گرفته است. در همین راستا در این پژوهش نیز تلاش شده است تا گرایشات و تمایلات اقتدار طلبانه در احزاب سیاسی ایران با تمرکز بر نظریات تئودور آدورنو و اریک فروم مورد بررسی قرار گیرد. بدین منظور در پژوهش حاضر که مبتنی بر پژوهش کیفی است با استفاده از نمونه گیری هدفمند، اعضای 10حزب سیاسی مورد مطالعه قرار گرفته اند . یافته های این پژوهش نشان می دهند که در باورها و عقاید اغلب احزاب سیاسی مورد مطالعه، گرایش و تمایل به پیروی از ارزشهای مرسوم، تابعیت از اقتدار در عین تسلط، پیشداوری و تصورات قالبی ،ویرانگری و تخریب و نگرانی در مسائل جنسی دیده می شود. همچنین در بررسی تفاوت ها وشباهت های باورهای احزاب، به جرات می توان گفت که به لحاظ کمی تفاوت معناداری میان گرایشات احزاب چپ گرا(اصلاح طلب)و احزاب راست گرا(اصولگرا) به چشم نمی خورد. اما به لحاظ کیفی انگیزه های دو جریان در تمایل و گرایش به مولفه های اقتدارگرایی تفاوت های ظریف اما قابل توجهی رادر بردارد. در نهایت یافته های این پژوهش حاکی از آن است که در هر دو طیف اصلاح طلب و اصولگرا نوعی احساس نا امنی وجود دارد که اعضای هر کدام از این دو جریان با توجه به ایدئولوژی و جایگاه سیاسی فعلی شان در جامعه به آن پاسخ می دهند.
علی تصدی کاری حسن چاوشیان
پژوهش حاضربه دنبال توصیف چگونگی مصرف فست فوودها و رابطه ی آن با شاخص های هویت اجتماعی در میان افراد 16 تا 60 سال و به بالا در شهر رشــت می باشد. در این تحقیق که با خطوط اصلی نظریات «جورج ریتزر»، «آنتونی گیدنز» و «پـی یـر بـوردیـو» انجام شده است، به دنبال پاسخ به این سئوال اساسی بودیم، که آیا گروه های اجتماعی مختلف در شهر رشــت (جامعه ی آماری)، به الگوی تغذیه ی غیر بومی اختصاصا ً به فست فوودها علاقه نشان می دهند یا خیر؟ این پژوهش اکتشافی به صورت «کمی» و با استفاده از تکنیک پرسشنامه انجام شده است. جمعیت نمونه 400 نفر از جامعه ی آماری خانوارهای اهل و ساکن شهر رشــت بوده، نتایج آماری به دست آمده نشان می دهند جمعیت نمونه گرایش بیشتری به الگوهای بومی غذا دارند. اگر چه نگرش به مصرف فست فوودها در دامنه ی بینابینی کثرت عددی دارد، اما مصرف آن در وعده های غذایی جمعیت نمونه حاکی از آن است که این نگرش با ثبات و متقن نبوده و بر این اساس می توان گفت؛ گسست در هویت اجتماعی مردم شهر رشــت مشاهده نمی شود. کلید واژه ها:«فرهنگ مصرف» «هویت اجتماعی» «سبک زندگی» «الگوی تغذیه»
محمد رزاقی حسن چاوشیان
این رساله به رابطه ی میانِ بنیادگرایی دینی، هویتِ جمعی و فردیتِ بنیادگرایانِ دینی می پردازد. بنیادگرایی دینی به عنوانِ یک پدیده ی اجتماعی، فرهنگی و سیاسیِ مدرن مورد بررسی قرار می گیرد که دستگاه ِ ایده الوژیکی را سامان می دهد که در اغلب زمینه ها در برابر ارزش ها و باورهای فرهنگِ مدرن قرار دارد. یکی از این زمینه های فرهنگی فردگرایی است که بنیادگرایی دینی با درانداختنِ یک هویتِ جمعیِ قوی، نیرومند و منسجم در برابر رشد آن مقاومت می کند. برای بررسی این موضوع شاخص های بنیادگرایی دینی را در سه بخش عواملِ پیوستنِ دانشجویان به تشکل های بنیادگرای دانشجویی، پیامدها و آثار و نتایجِ پیوستنِ آنها به این تشکل ها و در نهایت الگوی عمل و استراتژی این نگرش ِ بنیادگرایانه مورد بررسی قرار خواهیم داد. ذیلِ عواملِ پیوستنِ دانشجویان به تشکل های بنیادگرای دانشجویی نشان خواهیم داد که زمینه های فکری و فرهنگیِ پیوستن به باورها و گروه های اجتماعیِ بنیادگرا چیست؟ و آنها با پیوستن به چنین تشکل هایی درپیِ تعریف یا بازسازی هویتِ جمعیِ خود هستند. در آثار و پیامدهای عضویت در این تشکل ها نشان می دهیم که یک هویتِ یکپارچه برای آنها رقم خواهد خورد و در نهایت بر مبنای آن هویتِ یکپارچه الگوی عمل و استراتژی ای با شش ویژگی را پی خواهند گرفت. در نهایت نشان خواهیم داد که این وضعیتِ ایده آل برای نگرش های بنیادگرایانه در تشکل های دانشجویی است؛ اما شرایطِ اجتماع و رشد سطحِ تحصیلات و تغییراتی که به لحاظِ رشد مهارت ها و دانش فردی و متعاقب آن شاخص های سازه ی فردیت می کنند، این وضعیت نه تنها به طورِ کامل قابلِ تحقق نیست که موجب شده است بنیادگرایی دینی هرگز به عنوان یک جنبش اجتماعیِ فراگیر در دانشگاه ها و جامعه ی ایران مطرح نباشد.
علی زرین حمید عباداللهی
در جنگ 8 ساله عراق با ایران به رژیم صدام به تمام معنا متنعم از انواع ثمرات خرد ابزاری در غرب بود ولی نتوانست بر ایران پیروز شود. نقطه اتکا ایرانی ها در این مقاومت بر خلاف طرف مقابل که به سلاح تکیه داشت ، تکیه بر چیزی بود که ما آن را در اصطلاحاتی مانند" جهاد " ، "دفاع عاشورایی " از زبان طرف ایرانی شنیدیم. ما در کل این روحیه را " روحیه شهادت طلبی" می خوانیم . منظور ما تقلیل این روحیه تنها به " عملیات استشهادی" نیست یا همان عملیات هایی که با عنوان بمب گذاری انتحاری یا عملیات های انتحاری در ادبیات رسانه ای غرب مطرح می شود. منظور ما از روحیه " شهادت طلبی" چیزی عام تر از " عملیات استشهادی" است آن روحیه ای که حتی در جنگ ها و عملیات های معمول جنگی ، باعث می شود که افراد به راحتی شهادت را پذیرا باشند. ما این روحیه را به واسطه استراتژی استفهامی و تکنیک تحلیل محتوای وصیّت نامه شهدا فهم می نمایم. سپس به دنبال الگوی کنش یا عقلانیتی که افراد را به این کنش رهنمون می شود، با عبور از تنگنا های نظریه کنش وبر ، نوع جدیدی از عقلانیت می رسیم که " عقلانیت متعالیه " است . چنانچه وبر ریشه عقلانیت ابزار محور را در آئین پروتستان می جست ما نیز ریشه این عقلانیت را در مذهب شیعه می یابیم . در کنش عقلانی وبر، بازه عقلانیت و محاسبه سود و ضرر در بازه زمانی تولد- مرگ که یک بازه زمانی سکولار (دنیوی ) است محاسبه می شود. وبر هر کنشی را که فراتر از این بازه "عقلانیت زمان" باشد را در سنخ عقلانیت ارزشی طبقه بندی می نماید که با استفاده از مفاهیم وبری خود نوعی غیر عقلانیت است . با استفاده از شیوه فهم وبری درکنش شهادت طلبی ما بدین نتیجه رسیدیم که این کنش در هیچ یک از چهار سنخ کنش وبر جای نمی گیرد. در نتیجه شق پنجمی برای این گونه شناسی تعریف کردیم. در این شق پنجم خرد متعالیه خردی است که به سود و زیان در چارچوب بازه بلندتر زمانی می پردازد یعنی بازه ای که به حیات پس از مرگ و معاد وحساب اعمال معتقد است.البته استفاده از خرد متعالیه ضرورتاً به کنش شهادت طلبی منتهی نمی شود . بسامد این کنش در مذهب شیعه بیشتر مشاهده شده و علت آن را در تقابل جدی این مذهب با عواملی از جمله جبرگرایی ، سکولاریسم و ... برشمردیم . بنابراین خرد متعالیه ای از جنس یک قرائت خاص از شیعه، با شهادت طلبی پیوند نزدیک دارد.
زهرا اسماعیل زاده حسن چاوشیان
احساس رضایت از بازتاب توازن میان آرزوهای شخصی و وضعیت عینی فردی به وجود می آید ، این پژوهش تلاش دارد که ابتدا توصیف و تصویری از رضایت از زندگی و سرمایه اجتماعی دانشجویان دانشگاه گیلان ارائه بدهد و سپس با تحلیل نتایج حاصل از مصاحبه ها به بررسی ارتباط میان این دو مقوله پرداخته شود .تحقیق حاضر با تمرکز بر نظریات پیر بوردیو و اریک فروم به بررسی رضایت از زندگی و عوامل دخیل در در رضایتمندی و نارضایتی دانشجویان دانشگاه گیلان و بررسی نظریه هایی که مستقیم یا غیرمستقیم به رضایت از زندگی و سرمایه اجتماعی پرداخته اند ، می پردازد . این تحقیق مبتنی بر پژوهش کیفی و با استفاده از نمونه گیری هدفمند است و دانشجویان دانشگاه گیلان را مورد مطالعه قرار می دهد . یافته های این پزوهش نشان می دهد که دانشجویان دانشگاه گیلان افراد نسبتا شادی هستند و می توان آنها را در در یک طیف که از راضی شروع می شود و به ناراضی ختم می شود قرار داد که عمدتا در بخش میانی این طیف قرار دارند یعنی رضایت از زندگی آنها نسبی است ، در مجموع رضایت فردی دانشجویان بیشتر از رضایت در حوزه ی فرافردی ( در حوزه اجتماعی ) می باشد . در نهایت یافته های این پژوهش حاکی از آن است افرادی که عضو در انجمن ها و شبکه ها هستند( مانند باشگاه های ورزشی ، انجمن های کمک متقابل ، تعاونی ها ، انجمن های فرهنگی و اتحادیه های داوطلبانه ) و از پیوند های اجتماعی بیشتری برخوردارند این افراد در روابط اجتماعی شان اعتماد بیشتری نسبت به اطرافیان دارند از این رو توانش اجتماعی بهتری از خود نشان می دهند و این رضایت فردی و نیز رضایت از حوزه ی اجتماعی افراد را فراهم می کند ، همچنین در این پژوهش به این نتیجه رسیدم که رضایت فردی ریشه در رضایت از اوضاع و شرایط اجتماعی ، اقتصادی و سیاسی جامعه نیز دارد . افرادی که با ساختار اجتماعی موجود در جامعه احساس یکی بودن می کنند و چارچوب های موجود را پذیرفته و تایید نیز می کنند و خودشان با این شرایط انطباق دارند از سطح رضایت از زندگی بالایی برخوردار هستند ، احساس رضایت از زندگی رابطه مستقیم با احساس خوشحالی و شاد بودن دارد ، به عبارت دیگر عدم رضایت از اوضاع فردی و بیگانگی با شرایط موجود در جامعه به تداوم کاهش سرمایه اجتماعی افراد دامن می زند و به باز تولید روند حاکم بر سرمایه اجتماعی افراد کمک می کند . کلید واژه ها : رضایت از زندگی ، توانش اجتماعی ، سرمایه اجتماعی ، امید به آینده فردی و اجتماعی ، خوی اجتماعی
امیر فرامرزی فرد حسن چاوشیان
عشق به عنوان یکی از مهمترین مسائل در زندگی بشر بخشی سترگ در اندیش? انسان را به خود مشغول داشته است و وجود آثار ادبی و هنری در گذشت? اقوام و ملل مختلف به خوبی گویای این امر است. این مسئله محدود به پیشین? هنری جوامع انسانی نبوده بلکه همواره در زندگی انسان جاری است و در جامعه شناسی مدرن وپست مدرن تلاش های بسیاری برای تبیین و تفسیر و نظم دادن این امر در زندگی بشر صورت گرفته است و این در حالی است که هرگز سخن از چیستی عشق و پرسش از آن به میان نیامده است. این مطالعه در پی واشکافی این دیدگاه ها و فراداده های ایدئولوژیک مختلف و نیز به دست دادن تعریفی جدید از عشق است. این مطالعه مبتنی بر هیچ چارچوب تئوریکی نیست اما با استفاده از روش پدیدارشناسی هرمنوتیکی هایدگر به دنبال جست و جوی حقیقت عشق است. این مطالعه به روش کیفی و با استفاده از تکنیک مصاحبه به صورت موردی بر روی 21 دانشجو انجام گرفته که به صورت نمونه گیری تعمدی و هدفمند انتخاب شده اند. پس از اتمام مصاحبه ها، نسخه برداری و پیاده کردن متن مصاحبه ها، محتوای مصاحبه ها کدگذاری مقوله ای یا محوری شده و سپس به کمک تحلیل محتوای مضمونی و استنباط های نظری مورد تحلیل و تفسیر قرار گرفته است. پس از واشکافی اندیشه های دانشجویان، در نهایت مفهوم عشق در راستای یکی از مفاهیم موجود در روش هایدگر یعنی پروا مورد تحلیل قرار گرفته که موجب درگیری انسان در زندگی روزمره و به نوعی فراموش کردن خود و بی توجهی به خویشمندی می گردد.
علیرضا عزیزی خوکابی حسن چاوشیان
در این تحقیق به بررسی روابط قدرت در میدان اجتماعی یکی از چایخانه های شهر مشهد پرداختیم. پیش فرض هستی شناختی مان بر این امر مبتنی است که چایخانه را می توانیم به مثابه میدان اجتماعی مورد نظر بوردیو در نظر بگیریم که در آن روابط قدرتی بر سر منابع موجود در جریان است و هدف از نوشتار حاضر رمزگشایی و بازشناسی این روابط قدرت در بستر گفتگوهایی است که در آنجا رخ می دهد. به منظور حصول بدین هدف، پس از ضبط صوتی و رونوشت برداری از گفتگوهای میان اعضای اصلی در درون چایخانه، از روش تحلیل گفتگو و مقوله پردازی های عضویت بهره گرفتیم تا از طریق بررسی جزئیات گفتگوها و اشاراتی که به موقعیت افراد و چایخانه به طور کلی داریم بتوانیم به فضای شناختی آنجا دسترسی یافته و آن را شناسایی نماییم. بدین منظور نخست به بررسی برخی مباحث نظری پیرامون میدان اجتماعی مورد نظر بوردیو و جنبه های مختلف آن می پردازیم و سپس به طرح برخی مباحث روش شناختی پیرامون روش تحلیل گفتگو و مقوله پردازی های عضویت خواهیم پرداخت و سرانجام با تحلیل نمونه هایی از گفتگوهایی که در چایخانه به طور عینی رخ داده است روابط قدرت را در آنجا بررسی می نماییم.
الهام محمدی حسن چاوشیان
این پژوهش با بررسی رمان های جزیرهی سرگردانی و ساربان سرگردان سیمین دانشور در پی تحلیل موقعیت اجتماعی، اخلاقی و میزان سوژه بودگی زن در پهنهی جامعه معاصر ایران است. در رمان های حاضر که زندگی زنی به نام هستی را روایت می کنند، می توان دریافت که شخصیتهای مختلف داستان در چه رابطهای با هستی قرار میگیرند و از طریق واسازی یا روایت مجدد داستان می توان پی برد که زنان داستان در مقایسه با شخصیت های مرد در چه جایگاهی قرار دارند و از چه میزان از سوژه بودگی برخوردارند. واسازی شیوهی تحلیل مجدد این روایت است و مفهوم سوژه بودگی محور تحلیل هر یک از شخصیتها است. مضمون اصلی که دانشور در این دو کتاب دنبال می نماید ارائه بازنمایی از زندگی شخصیت اصلی در هر دو کتاب یعنی هستی است که در فرایندی از تحول روحی و فکری از سرگردانی به خودگاهی؛ از ابژه به سوبژه می رسد و اما بزرگترین کشاکشی که هستی را به مبارزه برای پیدا کردن خود می خواند تجربه های او در زندگی احساسی و دوراهی سلیم/ مراد است.در کتاب اول برخلاف تمام تضادهای فکری که با سلیم دارد او را انتخاب می کند اما در کتاب دوم با زندانی شدن و تجربات مختلف هستی "من" سرگردان خود را پیدا می کند یا بهتر است گفته شود کم کم در جهت پیدا نمودنش حرکت می کند. هستی در کتاب نخست، در وضعیت ابژه قرار دارد، اما به این ابژهبودگی خود آگاهی یافته و در تلاش برای تغییر برمی آید هر چند که تا پایان کتاب نخست نیز این امکان رهایی را پیدا نمی کند و در نهایت تسلیم شرایط می گردد. اما در کتاب دوم، سلیم بر خلاف هستی در اثر تلنگرهایی که بر بنیاد فکری اش وارد می گردد از ابژه ناآگاه به سوی ابژه خودآگاه به حرکت می افتد و این در حالی است که هستی با جدایی از او حرکت به سوی سوبژه بودن را آغاز نموده است.
عیسی کرم نژاد حسن چاوشیان
تحقیق حاضر در پی آنست تا با مطالعه ی موردی حرکت تبلیغ اسلامی معروف به جماعت تبلیغ، تصویری صریح و بدون ابهام از این نهضت و فعالیت هایش ارائه دهد. پژوهش برای شناخت و معرفی نهضت جماعت تبلیغ اسلامی، سعی نموده است اصول روش شناختی را که کاستلز برای شناخت نهضت های اجتماعی معرفی می کند، به کار گیرد. مهم ترین اهدافی را که پژوهش در پی دستیابی به آنهاست به این ترتیب هستند :1)هویت، ایدئولوژی و دشمن نهضت را از زبان خود نهضت نشان می دهد.2)هدف و چشم انداز نهایی نهضت را نشان می دهد.3)نسبت این نهضت را با بینادگرایی دینی مشخص می کند. استراتژی پژوهشی حاکم بر تحقیق که راهبر آن در انتخاب روش گردآوری دادها و تحلیل آنها نیز هست، استراتژی پژوهشی استفهامی است. روش گردآوری داده ها در این تحقیق، روش قوم نگاری است؛ که محقق مدت یازده روز را به صورت شبانه روز با جماعت تبلیغی ها سپری کرده و فعالیت ها و حرف هایی را که به گونه ای مرتبط با پرسش ها و اهداف پژوهشی تحقیق بوده اند را طی این مدت ثبت کرده است.آن چه جماعت تبلیغ را از سایر نهضت های اسلامی معاصر متمایز می سازد هدف آن نیست بلکه روشی است که برای رسیدن به این هدف اتخاذ نموده است. برای تبلیغی ها از آنجا که جامعه چیزی جز اجتماع افراد منفرد نیست پس برای رستگاری مسلمانان و احیای اسلام راستین نیازی به اصلاح ساختاری در جامعه وجود ندارد؛ بلکه اصلاح جامعه با تشویق افراد به در پیش گرفتن الگوی زندگی اسلامی مطابق با سنت پیامبر اسلام حاصل می شود.
امید ممتاز هادی نوری
این پژوهش بر آن است تا از طریق پرداختن به ضرب المثل ها به تحلیلی در باب موانع شکل گیری ارتباط اجتماعی در ایران دست یابد. ارتباط- البته از نوع صحیح آن- به عنوان سنگ بنای جامعه انسانی، تابع شرایطی است که این شرایط، از سوی دانشمندان علوم اجتماعی و به ویژه جامعه شناسان، به شیوه های گوناگون، مورد بحث و بررسی قرار گرفته است و می توان نمود نوع ارتباط در یک جامعه را از روی ضرب المثل های رایج در افواه مردم آن جامعه دریافت. در تحقیق مزبور از نظریه کنش ارتباطی هابرماس به عنوان چارچوب نظری بهره گرفته شده است. به منظور انتخاب ضرب المثل ها از روش نمونه گیری تصادفی بهره گرفته شده است و در تحلیل ضرب المثل ها نیز از واسازی دریدا استفاده گردیده است.
الهام مولوی حسن چاوشیان
در عصر حاضر اکثر جوامع امکان جا به جایی و تحرک افراد را در موقعیت های مختلف شغلی فراهم می کنند. گاه این تحرک تا حدی است که طبقه اجتماعی افراد نیز تغییر می کند. براساس نظریات بوردیو می توان گفت هر طبقه ای فرهنگ مختص به خود را دارد که این فرهنگ در ریختارهای اعضای هر طبقه ریشه دارد و در سلیقه و انتخاب های آنها در زندگی روزمره نمود پیدا می کند. آنچه که در این پژوهش مورد توجه قرار گرفته است، از یک سو جا به جایی و تحرک طبقاتی افراد، و از سوی دیگر چگونگیِ تطابق این افراد با فرهنگ طبقه مقصد می باشد.به عبارت دیگر، افراد بر اساس شرایطی که در آن رشد می کنند جامعه پذیر شده ودر همین راستا ریختارشان شکل می گیرد. حال اگر فردی تحرک اجتماعی بین نسلی داشته باشد و موقعیتی برای وی ایجاد شود تا از طبقه خاستگاه فاصله بگیرد، آیا سبک زندگی او دچار تغییر می شود یا به همان سبک و روش زندگی قبلی ادامه می دهد. در چنین وضعیتی این امکان وجود دارد که فرهنگ های طبقاتی و خود مفهوم طبقه دچار دگرگونی شود. در این پژوهش محقق تلاش می کند تا تحرک اجتماعی بین نسلی را در سطح شهر همدان مورد ارزیابی قرار دهد و تأثیر آن را در شکل گیری فرهنگ های طبقاتی بررسی کند. این تحقیق به صورت پیمایشی انجام شده و داده ها از طریق ارائه پرسشنامه به 400 نفر از شهروندان همدانی جمع آوری شده است. ارزیابی داده¬ها نشان می دهد که در مواردی همچون گذران اوقات فراغت، انتخاب فیلم و موسیقی مورد علاقه و مدیریت بدن رابط? معناداری با پایگاه اقتصادی- اجتماعی افراد وجود دارد. در این میان، بین برخی از این موارد و تحرک طبقاتی رابط? معنادار وجود دارد اما در برخی از موارد نیز رابطه ای مشاهده نشده است. می توان نتیجه گرفت در رفتارهایی که به حوز? جلوی صحنه در زندگی روزمره تعلق دارند، افرادی که تحرک اجتماعی را تجربه کرده اند بیشتر به دنبال پیروی از فرهنگ طبقه مسلط بوده اما در آن دسته از رفتارهایی که در پشت صحنه انجام می¬گیرند، فرهنگ طبق? مسلط بر روی ریختار بی¬تأثیر بوده و این افراد طبق فرهنگ خاستگاه رفتار می¬کنند.
ضرغام فتحی کجل حسن چاوشیان
مسائل زیست محیطی را بعنوان یکی از تهدید های عمده برای بشر در قرن بیست و یکم شناخته شده اند. مسائلی مانند تغییر ات آب و هوایی و آلودگی زیست محیطی به موضوعی متداول در عرصه عمومی تبدیل شده اند که بر روی سلامت انسان تأثیرمیگذارند. کشور ایران نیز با چالش های زیست محیطی گوناگونی مواجه شده است. رودخانه ی زرجوب که از وسط کلان شهر رشت می گذرد یکی از آلوده ترین رودخانه های جهان است که روزانه 140هزار مترمکعب فاضلاب خانگی، 10هزار متر مکعب فاضل آب صنعتی و 423 متر مکعب فاضلاب بیمارستانی در آن ریخته می شود. هدف اصلی این پژوهش بررسی رابطه بین سبک زندگی و رفتار های زیست محیطی ساکنان شهر رشت می باشد. در کنار این هدف این پژوهش به بررسی میزان آگاهی زیست محیطی ساکنان اطراف رودخانه زرجوب رشت(شهر رشت) و همچنین میزان رفتار های مسئولانه ساکنان شهر رشت در قبال محیط زیست می پردازد. روش مورد استفاده در این پژوهش کمی می باشد که از طریق پرسشنامه به جمع آوری اطلاعات پرداخته است. جامعه آماری این پژوهش افراد بالای 16 سال ساکن شهر رشت می باشند که از طریق نمونه گیری خوشه ای تطبیقی 400 نفر از میان خوشه های مختلف بصورت تصادفی انتخاب شده است. یافته های این پژوهش نشان می دهد که بین سبک زندگی و رفتارهای زیست محیطی رابطه ی معنا داری وجود ندارد. همچنین میزان آگاهی زیست محیطی و رفتارهای مسئولانه در برخورد با محیط زیست در سطح پایینی قرار دارد. با آنکه مسائل زیست محیطی در غرب نزدیک به چهار دهه هست که موضوع گفتمان عمومی می باشند اما بنظر می رسد در ایران هنوز به محیط زیست به عنوان یک مسئله ی اجتماعی نگریسته نمی شود و بحثی است که هنوز وارد عرصه عمومی نشده است و محدود به نخبگان جامعه می باشد.
مرضیه فیاضی حسن چاوشیان
شیوه زندگی در دنیای معاصر اهمیت زیادی پیدا کرده است ، یکی از جلوه های زندگی روزمره ازدواج است . ازدواج بستری است که در آن میتوان ظهور و بروز فرهنگ را در وجوه مختلف مشاهده نمود . در واقع افراد با انتخاب سبکهای مختلف برگزاری مراسم ازدواج در پی تعریف هویت خود یا به تعبیر بوردیو "تمایز" خود از دیگرانند. لذا در این تحقیق به بررسی فرهنگ مصرف در مناسک ازدواج خواهیم پرداخت چرا که امروزه در مراسم ازدواج شاهد شکل گیری ، یا به تعبیر مناسبتر باز نمود هویت هایی هستیم که تجلی آنرا میتوان در الگوهای مصرف انتخابی از سوی کنشگران یافت . از آنجایی که حوزه مصرف و گزینش های مصرفی میتواند به بهترین وجه بازگوکننده ی تغییرات در سبک زندگی باشد بررسی آنها به منظور شناخت تغییرات مزبور بسیار ضروری مینماید. بر این اساس در تحقیقی میدانی و به روش کیفی در قالب مصاحبه و مشاهده به بررسی موضوع فوق پرداخته شده است . و در راستای نیل به کشف و تبیینی جامع از موضوع ، این بررسی در سطح مقایسه ای میان دو نسل صورت پذیرفت تا تفاوتهای تعریف هویت در فرهنگ مصرفی مناسک ازدواج میان این دو نسل روشن شود.
احمد ذرات فاروق خارابی
چکیده ندارد.
مرتضی مسرور علی نودهی محمدمهدی رحمتی
چکیده ندارد.
علی موسی زاده حسن چاوشیان
چکیده ندارد.
محمد ابراهیمی آهنگران حسن چاوشیان
چکیده ندارد.
حجت باخدای ذوالپیرانی اصغر شکرگزار
چکیده ندارد.
مهدی سلطانی جیحون آبادی محمدمهدی رحمتی
چکیده ندارد.
انور مصطفوی حسن چاوشیان
چکیده ندارد.