نام پژوهشگر: فرنگیس کاظمی
مریم محمدی یگانه فرنگیس کاظمی
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثر بخشی آموزش مدیریت خشم برکاهش نشانه های اختلال نافرمانی مقابله ای انجام شد. روش این پژوهش با توجه به ماهیت، هدف و فرضیه های آن نیمه آزمایشی بوده است. بنابراین در مراحل مختلف انجام پژوهش از الگوی مطالعات تجربی پیروی شد. در این موقیعت پژوهشی آزمودنی ها به شیوه تصادفی از جامعه پژوهش( کلیه دانش آموزان دختر مقطع راهنمایی شهر تهران سال تحصیلی 89-1388 که مبتلا به اختلال نافرمانی مقابله ای بودند) انتخاب شدند. حجم نمونه 36 نفر از دانش آموزان دختر مقطع راهنمایی منطقه 18 شهر تهران بود. برای گرد آوری اطلاعات از ابزار هایی همچون تاریخچه فردی، پرسشنامه علائم مرضی( فرم ویژه معلمان )، پرسشنامه بیان و صفت و حالت خشم اسپیلبرگراستفاده شد. پرسشنامه 57 ماده ای (staxi) شامل 6 مقیاس، 5 خرده مقیاس و یک شاخص بیان خشم است که اندازه کلی از بیان و کنترل خشم فراهم می کند. این پرسشنامه از روایی و پایایی کافی برخوردار بوده و اعتبار آن در پژوهش های متعدد مورد تأیید قرار گرفته است. در این پژوهش افراد به روش تصادفی در دو گروه گمارده شدند. آنگاه پیش آزمون در مورد آزمودنی های هر دو گروه اجرا گردید. سپس گروههای آزمایش و کنترل به طور تصادفی مشخص شدند. و بعد از آن در طول 2 ماه و در طی 8 جلسه(45 دقیقه ای)، برنامه آموزش مدیریت خشم به عنوان متغیر مستقل بر گروه آزمایش اعمال شد. بعد از اتمام این دوره پس آزمون برای اعضای هر دو گروه به مورد اجرا در آمد. در نهایت، براساس فرضیه های تحقیق و ماهیت داده های جمع آوری شده، از روش های آماری مناسب و برای برای تجزیه و تحلیل آماری از روش (t) مستقل استفاده شد. . نتایج پژوهش حاکی از آن است که فرضیه مبنی بر موثر بودن اثر بخشی آموزش مدیریت خشم برکاهش خشم کلامی در دانش آموزان دختر دوره راهنمایی شهر تهران مورد تایید قرار گرفت و فرض صفر رد شد. و در مورد فرضیه اثر بخشی آموزش مدیریت خشم برکاهش نشانه های اختلال نافرمانی مقابله ای، فرض پژوهش رد شد و فرض صفر تایید شد.
محمد رضا بلدی ابوالفضل کرمی
چکیده ندارد.
مرضیه یوسفی مقدم مریم سییف نراقی
این پژوهش با هدف بررسی میزان اثر بخشی نقاشی سوژه آزاد در کاهش نشانه های مزمن اختلال فشار روانی پس آسیبی دانش آموزان دختر پایه اول مقطع راهنمایی شهرستان بم انجام شده است .پژوهش انجام شده از نوع تحقیقات کاربردی است و روش آن نیمه آزمایش با طرح پیش آزمون و پس ازمون با گروه گواه میباشد. طبق نتایج به دست آمده نقاشی سوژه آزاد در کاهش نشانه های مزمن اختلال فشار روانی پس آسیبی دانش آموزان دختر پایه اول مقطع راهنمایی شهرستان بمموثر بوده است.
معصومه مرادی ژانت هاشمی آذر
هدف پژوهش حاضر بررسی میزان شیوع رفتارهای پرخطر در دختران دبیرستانی با اختلال سلوک شهر تهران است. روش پژوهش از نوع توصیفی است. جامعه آماری شامل کلیه دختران دبیرستانی با اختلال سلوک شهر تهران و نمونه پژوهش 40 دختر دانش آموز با اختلال سلوک است که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه آخنباخ و فهرست محقق ساخته رفتار پرخطر است. برای تجزیه و تحلیل داده ها از فراوانی و درصد آزمون فریدمن استفاده شد. نتایج تحقیق نشان داد که عدم استفاده از کلاه ایمنی هنگام دوچرخه سواری، علاقه به کارهای با هیجان بالا، تقلب در امتحان، داشتن دوستانی موافق با برقراری رابطه نزدیک با جنس مخالف و داشتن دوستانی از جنس مخالف 5 رفتار پرخطری هستند که بیشترین فراوانی را دارند
پریسا کاوه مریم سیف نراقی
چکیده هدف این پژوهش، بررسی و مقایسه خلاقیت دانش آموزان با نارسایی های ویژه در یادگیری و عادی دوره دبستان شهر تهران سال تحصیلی 90-1389 می باشد. روش اجرای پژوهش، روش زمینه ای است. بدین جهت ،45 دانش آموزدختر با نارسایی-های ویژه در یادگیری (15 نارساخوان، 15 نارسانویس، 15 حساب نارسا) با روش نمونه گیری در دسترس از مراکز نارسایی های ویژه در یادگیری شهر تهران انتخاب شدندو 15 دانش آموزدختر عادی از مدارس شهر تهران به منظور کنترل عوامل ناخواسته نظیر سن، جنسیت، هوشبهر و عوامل اجتماعی و اقتصادی با آنها همتا شدند. به جهت ارزیابی بهره هوشی از آزمون وکسلر (گنجینه لغات و طراحی مکعبها) و به منظور ارزیابی خلاقیت از آزمون تفکر خلاق تصویری تورنس (فرم b) استفادهگردید. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون تحلیل واریانس یکطرفه و آزمون تعقیبی شفه و توکی استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که نمره خلاقیت دانش آموزان نارساخوان به طور معنادار بیشتر از دانش آموزان عادی بود یعنی دانش آموزان نارسا خوان خلاقتر از دانش آموزان عادی بودند و دانش آموزان نارسانویس و حساب نارسا در آزمون تفکر خلاق تورنس بهتر از دانش آموزان عادی عمل کردند.اما علی رغم این تفاوت،تفاوت از نظر آماری معنادار نبود. این امر را می توان به ساختار مغزی متفاوت و توانمندی های نیمکره راست از جمله استعدادهای دیداری فضایی برجسته نسبت داد. لذا پیشنهاد می شود، برنامه ریزان آموزشی از خلاقیت برای پرورش ویژگی های مثبت این دانش آموزان و رفع نقایص آنها بهره گیرند.
حمید مرادی حسین سلیمی
چکیده: پژوهش حاضر به تعیین میزان ارتباط پذیرش اجتماعی و جهت گیری مذهبی درونی و بیرونی با کیفیت زندگی پرداخته است. معنویت جزء مهمی از کیفیت زندگی است و عاملی است که کیفیت زندگی را تحت تأثیر قرار می دهد. مذهب و روابط اجتماعی تکمیل کننده و معنادهنده بخش های گوناگون زندگی انسان است. بنابراین در این پژوهش، محقق به دنبال تبیین ارتباط بین جهت گیری مذهبی و پذیرش اجتماعی با کیفیت زندگی است و این که چه رابطه ای بین آن ها وجود دارد. روش تحقیق از نوع توصیفی است که جامعه آماری این پژوهش را دانشجویان دختر و پسر مشغول به تحصیل در دانشگاه آزاد قم تشکیل می دادند. با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای دو دانشکده علوم انسانی و علوم پزشکی انتخاب شدند که 200 دانشجو از طریق روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزاری که در این پژوهش مورد استفاده قرار گرفت: 1) پرسشنامه کیفیت زندگی سازمان جهانی بهداشت، شامل 36 سوال در 8 بعد. 2) پرسشنامه پذیرش اجتماعی کراون و مارلو با 33 سوال. 3) پرسشنامه جهت گیری مذهبی درونی و بیرونی آلپورت که مشتمل بر 21 سوال است. داده ها بوسیله ضریب همبستگی پیرسون تجزیه و تحلیل شد، نتایج بدست آمده نشان داد که: بین جهت گیری مذهبی درونی و کیفیت زندگی رابطه وجود دارد. بین جهت گیری مذهبی درونی و پذیرش اجتماعی ارتباط وجود دارد. و همچنین میان کیفیت زندگی و پذیرش اجتماعی همبستگی مثبتی وجود داشت. کلید واژه ها: پذیرش اجتماعی، کیفیت زندگی، جهت گیری مذهبی درونی و بیرونی.
یلدا مختاری ژانت هاشمی
چکیده هدف از این پژوهش بررسی اثر بخشی آموزش نظریه ذهن بر مهارت های اجتماعی کودکان با اختلال آسپرگر است. تحقیق حاضر از نوع شبه آزمایشی است.طرح مورد استفاده طرح آزمون مقدماتی و نهایی بدون استفاده از گزینش تصادفی است.برای گردآوری داده ها از مقیاس درجه بندی مهارت اجتماعی وخانه عروسکها استفاده شده است. بدین منظور 8 پسر بااختلال آسپرگر در دامنه سنی 6تا 10 سال، بابهره هوشی 80 تا 100 کنترل شده بودند، انتخاب شدند که در مدارس اختصاصی اتیسم و آسپرگرمشغول به تحصیل بودند. سپس آزمودنی ها در طی 8 جلسه ی 20 دقیقه ای به صورت انفرادی موردآموزش نظریه ذهن (خانه عروسک ها) قرار گرفتند. بعد ازگذشت 2 هفته از اتمام جلسات آموزش، پس آزمون مهارت های اجتماعی از نمونه مورد نظر گرفته شد. نتایج پژوهش نشان داد که آموزش نظریهذهن تاثیری بر مهارت های اجتماعی کودکان با اختلال آسپرگرنداشته است. همچنین، در زیرگروههای قاطعیت،خویشتن داری، بیش فعالی، درون گرایی، برون گرایی و همکاری نتایج بدست آمدهمعنادار نبود. بنابر این ممکن است نظریه ذهن شرط لازم برای افزایش مهارت های اجتماعی باشد، اماشرط کافی برای این امر را در کودکان دارای اختلال آسپرگر ندارد. کلید واژه ها: نظریه ذهن، اختلال آسپرگر، مهارت های اجتماعی
محبوبه عطایی حمید علیزاده
چکیده هدف این پژوهش تعیین میزان اثر بخشی مداخله شناختی رفتاری بر افزایش خودکارآمدی نوجوانان با اختلال نارسایی توجه /بیش فعالی بود. این پژوهش به صورت طرح ab که نیمه آزمایشی است، انجام شد. نمونه آماری شامل 3 نوجوان با اختلال نارسایی توجه / بیش فعالی بود، که از طریق2 کلینیکی که به صورت تصادفی تک مرحله ای انتخاب شده بودند به واسطه روانپزشک کلینیک در اختیار پژوهشگر قرار گرفتند. پژوهشگر برای اطمینان بیشتر از پرسشنامه اختلال نارسایی توجه / بیش فعالی استفاده نمود.خط پایه براساس تکمیل پرسشنامه خودکارآمدی (gse) توسط هر نوجوان در 5 روز انجام شد و پژوهشگر مداخله شناختی رفتاری را طی 6جلسه60 دقیقه ای در منزل هر نوجوان اجرا نمود. در پایان هر جلسه ارزیابی به واسطه پرسشنامه خودکارآمدی(gse ) انجام شد.تجزیه و تحلیل داده ها در این پژوهش به صورت نمایش و تفسیر داده ها صورت گرفت که تحلیل روند ومیانگین داده های آزمودنی ها ، تفاوت قابل ملا حظه ای را بین مراحل a وbنشان داد و فرضیه تحقیق مبنی بر تاثیر مداخله شناختی رفتاری بر خودکارآمدی نوجوانان با اختلال نارسایی توجه بیش فعالی تایید شد و می توان گفت که مداخله شناختی رفتاری بر افزایش خودکارآمدی نوجوانان با اختلال نارسایی توجه / بیش فعالی موثر است.
سمانه گلگلی فرنگیس کاظمی
پژوهش حاضر با هدف، بررسی رابطه بین عمل به باورهای دینی با رضایت زناشویی و سلامت روان زوجین انجام شد. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه ی زوجین مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر تهران بودندکه با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای 100 زوج از جامعه آماری پژوهش انتخاب شدند. این پژوهش از نوع همبستگی بوده و در آن عمل به باورهای دینی متغیر پیش بین و رضایت زناشویی و سلامت روان متغیر ملاک بودند. ابزارهای مورد استفاده در پژوهش، پرسشنامه عمل به باورهای دینی معبد، پرسشنامه رضایت زناشویی انریچ و پرسشنامه سلامت عمومی ghq گلدبرگ و هیلر بودند و هر 3 پرسشنامه از روایی و اعتبار قابل قبول برخوردارند. پژوهش دارای 6 فرضیه بود و نتایج بدست آمده نشان داد: بین عمل به باورهای دینی و رضایت زناشویی رابطه معنادار مثبت وجود دارد، بین عمل به باورهای دینی و سلامت روان رابطه معنا دار مثبت وجود دارد، بین عمل به باورهای دینی و رضایت زناشویی هم در زنان و هم مردان رابطه معنادار مثبت وجود دارد و در مورد متغیرهای مذکور تفاوتی بین زنان و مردان دیده نشد،بین عمل به باورهای دینی و سلامت روان هم در زنان و هم مردانرابطه معنادار مثبت وجود دارد و در مورد متغیرهای مذکورتفاوتی بین زنان و مرداندیده نشد، بین عمل به باورهای دینی با رضایت زناشویی و سلامت روان زوجین بدون توجه به مدت ازدواج زوجین رابطه معنادار مثبت وجود دارد و بین عمل به باورهای دینی با رضایت زناشویی و سلامت روان زوجین بدون توجه به میزان تحصیلات زوجین رابطه معنادار مثبت وجود دارد . واژگان کلیدی :رضایت زناشویی، دینی، سلامت روان.
محمد خیرالهی زاوشتی فرنگیس کاظمی
خانواده هایی که از کودک عقب مانده اشان مراقبت می کنند با مسایل و مشکلات بسیاری روبرو هستند. این مسایل با میزان عقب ماندگی کودک ، معلولیت جسمی و هیجانی همراه با آن ، ارزش ها ، علایق و شرایط محیطی دیگر اعضای خانواده متفاوت است . نظر به اهمیت این موضوع ، این مطالعه به منظور مقایسه ی رابطه ی سطوح تنیدگی والدینی و رضایت زناشویی در والدین کودکان عقب مانده ی ذهنی و عادی انجام گرفت . در این پژوهش 30 نفر از والدین دارای کودک عقب مانده ذهنی با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس و 30 نفر از والدین دارای کودک عادی به صورت تصادفی انتخاب شده و با استفاده از پرسشنامه های رضایت زناشویی و شاخص میزان تنیدگی مورد مطالعه قرار گرفتند. برای تحلیل فرضیه اصلی از آزمون رگرسیون چند متغیری و برای تحلیل فرضیه های فرعی از آزمون t گروه های مستقل و همبستگی پیرسون استفاده شد.نتایج پژوهش نشان می دهد، بین سطوح تنیدگی و رضایت زناشویی در بین والدین هر دو گروه رابطه وجود دارد و والدین کودکان عقب مانده ی ذهنی سطوح تنیدگی بیشتری را تجربه می کنند. با توجه به نتایج پژوهش تنها 11.4? از تغییرات متغیر ملاک (رضایت زناشویی) به وسیله متغیر سطوح تنیدگی تبیین می شود و بین مقیاس های تنیدگی و رضایت زناشویی همبستگی منفی وجود دارد.
دنیا جهانگیری حمید علیزاده
هدف این پزوهش تعیین میزان اثربخشی برنامه مداخله رفتاری بر کاهش تکلیف گریزی درکودکان با اختلال نلرسایی توجه/بیش فعالی بود....
زینب سلیمانی بابادی فرنگیس کاظمی
پژوهش حاضر با هدف اثر بخشی آموزش مهارت های ارتباطی به مادران با الگوی یادگیری جانشینی در کاهش پرخاشگری دانش آموزان دختر دبیرستانی صورت گرفت.روش پژوهش نیمه آزمایشی ودر قالب پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل انجام شد. جامعه آماری پژوهش را کلیه دانش آموزان دختر مقطع متوسطه ومادرانشان درسال تحصیلی 90-89 شهر شهریار تشکیل می داد که 30 دانش آموز به همراه مادرانشان به طور تصادفی انتخاب و در دو گروه آزمایش (15 نفر) و گواه (نفر15) جایگزین شدند. برای جمع آوری اطلاعات از مقیاس پرخاشگری (agq) استفاده گردید که آلفای کرونباخ آن در این پژوهش92 % به دست آمد. گروه آزمایش(مادران) به مدت6 جلسه(هر هفته یک جلسه به مدت 90 دقیقه) تحت برنامه آموزشی مهارت ارتباطی با الگوی یادگیری جانشینی قرار گرفت، در حالیکه گروه کنترل هیچ گونه مداخله ای دریافت نکرد. نتایج بدست آمده با استفاده از آزمون تحلیل کواریانس یک راهه نشان دهنده موثر بودن آموزش مهارتهای ارتباطی با الگوی یادگیری جانشینی بر کاهش پرخاشگری دانش آموزان از طریق آموزش به والدین(مادر) بود(05/0p<). لذا به کارگیری این برنامه آموزشی در کاهش پرخاشگری دانش آموزان سودمند به نظر می رسد. کلید واژه ها: مهارتهای ارتباطی، یادگیری جانشینی ، پرخاشگری.
فاطمه احمدی شیوا دولت آبادی
روش این پژوهش پس رویدادی بوده واطلاعات از طریق پرسش نامه سازگاری سینها-سینگ جمع اوری شدند جامعه آماری این پژوهش تمام خانوارهای شهر خلخال ودارای دونمونه می باشد که به روش تصادفی ساده انتخاب شدبرای تجزیه داده ها ازآزمون تی استودنت استفاده شد.نتایج نشان داد که بین سازگاری اجتماعی وعملکرد تحصیلی فرزندان رابطه وجود دارد.بین عملکرد تحصیلی فرزندان وجنس سرپرست رابطه معنادار وجود دارد.نیز بین سازگاری اجتماعی وعملکرد تحصیلی فرزندان در خانواده های مرد سرپرست وزن سرپرست رابطه معنادار وجود دارد.
زهره پورعلی مریم سیف نراقی
هدف اصلی این پژوهش بررسی مقایسه ای سه گروه از دانش آموزان نابینا، کم بینا، و بینای دوره ابتدایی شهرستان مشهد در ابعاد مختلف حافظه کاری کلامی بود. نتایج تحقیقات انجام شده در خارج در زمینه تاثیر نابینایی بر حافظه کاری و توانایی های شناختی تا حدی متناقض بود و چون تحقیقات کمتری در ایران در مورد ارتباط نابینایی با توانایی های شناختی صورت گرفته بود و از طرف دیگر در مورد افراد کم بینا تحقیق معدودی صورت گرفته بود، این پژوهش بر اساس نظریه های جبران مغزی به دنبال بررسی تاثیر نابینایی و کم بینایی بر روی توانایی های دانش آموزان در ابعاد مختلف حافظه کاری کلامی بود. این پژوهش از نوع پژوهشهای زمینه یابی بود. بدین منظور 150 دانش آموز از منطقه تبادکان شهر مشهد از 4 مدرسه(2 مدرسه استثنایی دخترانه و پسرانه، و 2 مدرسه دولتی دخترانه و پسرانه) انتخاب شدند. بنابراین محقق در انتخاب نمونه از یک منطقه سعی کرد در حد امکان متغییرهای مربوط به وضعیت اجتماعی- اقتصادی را کنترل کند. بعد از انتخاب نمونه محقق خرده مقیاس های مختلف حافظه کاری را که از نظر ویژگیهای روانسنجی معتبر بودند بر روی دانش آموزان به صورت حضوری و شبه مصاحبه ای اجرا کرد. روش آماری: به منظور بررسی سوال های پژوهش از روش تحلیل واریانس چند راهه استفاده شد. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که نابینایان نسبت به دو گروه دیگر در ابعاد مختلف حافظه کاری دارای میانگین نمرات بالاتری بودند که تنها در بعد فراخنای ارقام به طور مستقیم و فراخنای ارقام به طور معکوس این تفاوت از نظر آماری معنی دار بود. همچنین نتایج این پژوهش نشان داد که کودکان کم بینا در بعد فراخنای ارقام به طور مستقیم نسبت به دانش آموزان بینا از توانایی های بالاتری برخوردار هستند. بحث و نتیجه گیری: در کل نتایج این تحقیق منطبق بر نظریات جبران حسی توانایی های شناختی کودکان نابینا می باشد. برای افزایش این توانایی در دانش آموزان عادی از راهکارهایی که دانش آموزان نابینا استفاده می کنند، بهره گرفته شود.
معصومه اکبری شهین علیایی زند
پژوهش حاضر، به بررسی و مقایسه مسائل بلوغ نوجوانان مبتلا به سندروم داون، از نگاه والدین و معلمان تهران در سال 1391-1390 می پردازد و هدف اصلی این پژوهش بررسی و مقایسه مسائل بلوغ جنسی در چهار حوزه تمایل به دوستی با جنس مخالف و ازدواج، استمناء و خودارضائی، آسیب پذیری جنسی، قاعدگی و بهداشت دوران قاعدگی در نوجوانان مبتلا به سندروم داون از نگاه والدین و معلمان شهر تهران است. روش: شرکت کنندگان در این پژوهش تعداد 87 نفر از والدین و 87 معلمانِ نوجوانان سندروم داون که از روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی از مدارس استثنایی در شهر تهران انتخاب شدند و پرسشنامه مسائل مربوط به بلوغ جنسی و پرسشنامه آسیب پذیری جنسی علیایی زند1386، توسط آنها تکمیل شد. در قسمت آمار توصیفی، داده های پژوهش به صورت جداول توزیع فراوانی، رتبه درصدی و در قسمت آمار استنباطی از آزمون t مستقل و آزمون غیر پارامتریک یو من ویتنی استفاده شده است. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد بین نظرات والدین و معلمان نوجوانان سندروم داون در مورد مسائل بلوغ جنسیِ این نوجوانان تفاوت معنادار وجود دارد. در زمینه تمایل به دوستی با جنس مخالف و ازدواج، و قاعدگی و بهداشت دوران قاعدگی، بین نظر والدین و معلمان تفاوت معنادار وجود دارد. اما در زمینه استمناء، و آسیب پذیری جنسی تفاوتی بین نظر والدین و معلمان مشاهده نشد. از نظر والدین و معلمان، در مسائل مربوط به بلوغ جنسیِ نوجوانان مبتلا به سندروم داون، جنسیت، تفاوتی ایجاد نمی کند.
مریم حسینی فرنگیس کاظمی
چکیده زوجین هر روزه با فشار واسترسی جدید در زندگی خود مواجه می شوند. شیوه های برخورد آنها با این موقعیت ها یکی از عوامل مهم تعیین کننده رضایت و دوام زندگی آنهاست به همین دلیل پژوهش حاضر با هدف تعیین ارتباط میان سبک های مقابله ای با صمیمیت و تعهد زناشویی انجام گرفته است. روش پژوهش همبستگی و جامعه آماری کلیه فرهنگیان شهر ایلام است.نمونه شامل 248 نفر از فرهنگیان شهر ایلام است.برای انتخاب اعضای نمونه از روش نمونه گیری خوشه ای تک مرحله ای استفاده شده است، لذا از میان تمام مدارس 29 مدرسه ابتدایی،راهنمایی و دبیرستان دخترانه و پسرانه انتخاب شدند .ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه سبک های مقابله ای راجر و نجاریان(csq)، پرسشنامه صمیمیت زناشویی(mis)، پرسشنامه تعهد زناشویی بودند که زنان و مردان فرهنگی آنهارا تکمیل نمودند.برای تحلیل نتایج آماری از نرم افزار spss استفاده شد که نتایج تحلیل های آماری نشان می دهد هر دو متغییر سبک های مقابله ای و تعهد زوجین با صمیمیت زناشویی رابطه ی معناداری داشته و قدرت پیش بینی را داشته اند . کلید واژه ها: سبک های مقابله ای، صمیمیت و تعهد زناشویی
زهرا واحدی فرنگیس کاظمی
پژوهش حاضر که به بررسی و مقایسه تایید طلبی و طردشدگی از سوی همسالان با میزان «احساس تنهایی » در دختران نوجوان مراکز نگهداری بهزیستی و عادی می پردازد، کلیه دختران نوجوان 18-14ساله مراکز نگهداری بهزیستی و عادی شهر تبریز به عنوان جامعه آماری و 36 نفر به عنوان نمونه آماری می باشد، که تعداد 16 نفر از بین دختران نوجوان مراکز نگهداری بهزیستی به روش نمونه گیری در دسترس و 20 نفر از میان دانش آموزان دختر نوجوان مقطع متوسطه به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای به طور تصادفی انتخاب شدند. به منظور جمع آوری اطلاعات در این تحقیق از سه پرسشنامه مقیاس انگیزه تایید (ams) تریپاتی و تریپاتی (1997)، آزمون طرد همسالان ساخته طهماسیان (1384) و مقیاس تجدید نظر شده احساس تنهایی (ucla) راسل و همکاران (1980) استفاده شده است. یافته ها نشان دادند که بین تأیید طلبی با احساس تنهایی رابطه معنی داری وجود دارد؛ ولی در گروه دختران مراکز نگهداری، این رابطه منفی است. یعنی هر چه قدر تأیید طلبی بیشتر باشد به همان میزان، احساس تنهایی نیز کمتر خواهد بود. اما در گروه دختران عادی، هر چه قدر تأیید طلبی بیشتر باشد به همان میزان، احساس تنهایی نیز بیشتر خواهد بود. علاوه بر این، نتایج نشان دادند که بین طردشدگی با احساس تنهایی رابطه معنی داری وجود دارد. یعنی هر چه قدر طردشدگی بیشتر باشد به همان میزان، احساس تنهایی نیز بیشتر خواهد بود. همچنین، مشاهده شد که همبستگی بین نمره های آزمون تأیید طلبی و طرد شدگی از سوی همسالان با احساس تنهایی در دو گروه (دختران نوجوان مراکز نگهداری بهزیستی و عادی) تفاوتی با همدیگر ندارند.
صدیقه سیجانی ژانت هاشمی آذر
پژوهش حاضر به منظور بررسی مقایسه ای تأثیر داستان های اجتماعی با محتوای انسانی و محتوای بی جان بر مشارکت و همکاری کودکان مبتلا به سندرم آسپرگر انجام گرفته است. در این پژوهش از طرح آزمایشی( درون گروهی) یا روش خط پایه( طرح ab) به صورت تک آزمودنی استفاده شده است. جامعه آماری شامل کلیه ی کودکان مبتلا به سندرم آسپرگرو یا درخود ماندگی با عملکرد بالا در شهر تهران است. با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس، 4 کودک درخود مانده با عملکرد بالا به عنوان شرکت کنندگان پژوهش انتخاب شدند که در مورد 2 نفر داستان های اجتماعی با محتوای انسانی و 2 نفر دیگر داستان های اجتماعی با محتوای بی جان اجرا شد. همچنین با استفاده از پرسشنامه مهارت اجتماعی (ssrs) داده ها و نمرات پیش آزمون و پس آزمون محاسبه گردید و با فرمول درصد بهبودی درصد پیشرفت شرکت کنندگان مشخص گردید. سپس داده ها بر روی نمودار ترسیم شد. نتایج پژوهش نشان داد که هر دو مداخله( محتوای انسانی و محتوای بی جان) موثر بودند. ولیکن داستان های اجتماعی با محتوای بی جان تأثیر بیشتری را نسبت به محتوای انسانی نشان دادند که می تواند ریشه در جنبه های عصب شناختی و ویژگی های فردی کودکان درخود مانده داشته باشد. بنابراین، استفاده از داستان های اجتماعی با محتوای بی جان برای آموزش این کودکان می تواند مداخله ای مفید و تأثیر گذار باشد.
الهام شفیعی فر فرنگیس کاظمی
چکیده هدف از این مطالعه ، بررسی تاثیر درمان ویبرواکوستیک موزیک بر کاهش رفتار های کلیشه ای ، خود جرحی و پرخاشگرانه افراد درخود مانده است .روش: این پژوهش از نوع تک موردی بوده و با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس ، اعضای نمونه که 3 نفر از نوجوانان افراد در خودمانده با رفتار چالش انگیز بودند ،انتخاب شدند ، نخست در این پژوهش هر سه نوع رفتار های چالش انگیز کودکان در خود مانده به طور دقیق مشخص شده و برای هر آزمودنی براساس مشاهدات و ارزیابی والدین ، در برگه ثبت داده ها ( ثبت فاصله زمان و ثبت نمونه گیری زمان) منحنی خط پایه ( a ) در هر 3 رفتار چالش انگیز ( حرکات کلیشه ای ، خود جرحی و پرخاشگری ) رسم شد و سپس روش درمانی ویبروآکوستیک موزیک به مدت 10 جلسه و هر جلسه 20 دقیقه بر روی هر یک از اعضای نمونه اجراء گردید .میزان بروز رفتار چالش انگیز به وسیله برگه ثبت داده ها بر اساس مشاهدات پژوهشگر در جلسات درمانی و والدین پس از جلسه درمانی ، تعیین گردید و منحنی مرحله مداخله(b) رسم گردید .همچنین نمره خط پایه هر آزمودنی بوسیله پرسشنامه مشکلات رفتاری bpi-01 در شدت و فراوانی هر سه رفتار چالش انگیز، محاسبه شد . نمره مرحله مداخله (b) با اجرا مجدد پرسشنامه مشکلات رفتاری bpi-01 بلافاصله پس از اتمام جلسات درمانی و دوره پیگیری پس از گذشت 2 هفته از خاتمه جلسات درمانی محاسبه شد .یافته ها : رفتار های چالش انگیز هر سه آزمودنی در ارزیابی های جلسات درمانی ، والدین و اجرای مجدد پرسشنامه مشکلات رفتاری bpi-01 که به منظور بررسی تغیرات احتمالی انجام شد ، کاهش یافت و در پیگیری در مقایسه با بلافاصله پس از درمان افزایش یافت اما همچنان در مقایسه با خط پایه کاهش را نشان می داد و کاهش فشار خون و ضربان قلب در حین جلسات درمانی نشان از اثر گذاری این درمان بر سیستم عصبی سمپاتیک به عنوان شاخه ای از سیستم اعصاب خودمختار دارد . بحث و نتیجه گیری: درمان ویبروآکوستیک موزیک با اتر گذاری بر فعالیت سیستم عصبی سمپاتیک ،برانگیختکی افراد درخودمانده را کاسته و میزان رفتار چالش انگیز افراد درخود مانده را کاهش می دهد . کلید واژه ها: ویبروآکوستیک موزیک ، رفتار چالش انگیز ، درخودمانده
حمید رضا زندیه احمد برجعلی
به منظورمقایسه سبک زندگی والدین کودکان دارای اختلال رفتاری وکودکان عادی وبااین فرض که((بین سبک زندگی والدین کودکان دارای اختلال رفتاری و کودکان عادی تفاوت وجود دارد))پژوهشی بانمونه50نفرانجام شد25والدکودکان دارای اختلال رفتاری و25والدکودک عادی،نحوه ی انتخاب نمونه، برای والدین کودکان عادی نمونه گیری خوشه ای وبرای والدین کودکان دارای اختلال نمونه گیری در دسترس بودونمونه مورد نظرازسطح شهرقم به دست امده است.وازازمون مقیاسهای اساسی ادلری که به اختصاربیسیس-ای(a-sisab)خوانده می شود استفاده شد.پس ازاجرابااستفاده از ازمون tمستقل ودرسطح معناداری05/0=pفرضیه پژوهش مورد ازمون قرار گرفت و معناداری ان به تایید رسید.به این معنی که بین سبک زندگی والدین کودکان پیش دبستان دارای اختلال رفتاری وکودکان عادی به جز سبک زندگی کنار امدن در بقیه ی سبک های زندگی تفاوت دیده شد،والدین کودکان عادی علاقه اجتماعی بیشتری دارند ووالدین کودکان دارای اختلال بیشتر تمایل دارند که تایید اجتماع را به دست اورند. درسبک های زندگی مسولیت پذیری ومحتاط والدین کودکان عادی مسولیت پذیرترندومحتاط ترعمل می کنند.
مینا پورنعمت حمید علیزاده
هدف از پژوهش حاضر بررسی مقایسه ای توانایی حل مسأله و تعامل خواهران و برادران در خانواده های دارای فرزندان با و بدون اختلال نارسایی توجه / بیش فعالی است.در این پژوهش که از نوع کاربردی بوده و روش تحقیق به کار برده شده علّی ـ مقایسه ای است. در ابتدا به منظور انتخاب گروه نمونه از بین مراجعه کنندگان به مرکز مشاوره «دلارام» تعداد 50 نفر از خانواده هایی که دارای فرزندان با اختلال نارسایی توجه/بیش فعالی تشخیص داده شده بودند، گزینش و از آنها برای شرکت در پژوهش دعوت به عمل آمد. از این میان 32 خانواده که دارای شرایط ورود به پژوهش بودند، حاضر به همکاری شدند. از این دسته از خانواده ها آزمون حل مسأله و آزمون رابطه برادر با خواهر گرفته شد. علاوه بر این تعداد 32 خانواده که دارای کودکان عادی بوده و شرایط ورود به پژوهش را داشتند به صورت در دسترس انتخاب شده و آزمون های مذکور از آنها نیز به عمل آمد. در این پژوهش به منظور پاسخ گویی به فرضیه های پژوهش از روش "t مستقل" استفاده شده است.نتایج پژوهش نشان داد بین خانواده های دارای فرزندان باوبدون اختلال نارسایی توجه/بیش فعالی "در اعتماد به حل مسائل" تفاوت وجود دارد و مقایسه میانگین دو گروه نشان می دهد که میانگین حل مسأله در خانواده های عادی مناسب تر از خانواده های دارای اختلال نارسایی/بیش فعالی است.همچنین بین تعاملات خواهران و برادران با اختلال نارسایی توجه /بیش فعالی و خواهران و برادران عادی تفاوت دارد و مقایسه میانگین دو گروه نشان می دهد که تعاملات خواهران و برادران در خانواده های عادی مناسب تر از خانواده های دارای کودکان با اختلال نارسایی توجه بیش فعالی است.
الهام محرم خانی حمید علیزاده
پژوهش حاضر به منظور بررسی رابطه بین میزان خلاقیت و کارکردهای اجرایی-عصب شناختی در کودکان دارای به اختلال نارسایی توجه/بیش فعالی انجام گرفته، که به منظور اجرای این پژوهش تعداد 60 نفر از کودکان 15-7 ساله که با استفاده از پرسشنامه تشخیصی اختلال نارسایی توجه/بیش فعالی دارای این اختلال بودند انتخاب و مورد آزمایش قرار گرفتند. به این صورت که با استفاده از آزمون خلاقیت تورنس میزان خلاقیت آنها سنجیده شد و با استفاده از دو خرده آزمون وکسلر کودکان (درک مطلب و تنظیم تصاویر) دو کارکرد اجرایی انعطاف پذیری و بازسازی شناختی را در این کودکان مورد آزمون قرار گرفت. داده های گردآوری شده با استفاده از آزمون آماری ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چند متغیری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که بین میزان خلاقیت و کارکردهای اجرایی عصب شناختی در کودکان دارای اختلال نارسایی توجه/بیش فعالی ارتباط معناداری وجود دارد.
سعیده میرشمسی شیوا دولت ابادی
پژوهش حاضر به منظور بررسی اثر بخشی آموزش کنترل خشم بر رضایت زناشویی زنان مراجعه کننده به پایگاه های مقاومت بسیج شهر یزد در سال 1391 تنظیم گردیده است. در این پژوهش فرض شد که آموزش کنترل خشم بر رضایت زناشویی زنان موثر می باشد. روش پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل می باشد. روش نمونه گیری در این پژوهش نمونه گیری تصادفی در دسترس می باشد. به این صورت که دو پرسشنامه خشم اسپیلبرگر و رضایت زناشویی انریچ روی 100 نفر از زنان مراجعه کننده به پایگاه های بسیج اجرا گردید و 30 نفر از زنان که در دو آزمون نمرات پایینی از سطح رضایت زناشویی و همچنین خشم بالاتر از میانگین کسب کرده بودند انتخاب و بطور تصادفی 15نفر در گروه کنترل و 15 نفر در گروه آزمایش جایگزین شدند. برای گروه آزمایش برنامه آموزش کنترل خشم اجرا گردید. آموزش به شکل آموزش کارگاهی و به صورت 12 جلسه 45 دقیقه ای و دو جلسه در هر هفته بود. پس از طی آموزش، هر دو گروه کنترل و آزمایش مجدداً به آزمون کنترل خشم اسپیلبرگر و رضایت زناشویی انریچ پاسخ دادند. روش های آماری مورد استفاده در این پژوهش شامل آمار توصیفی و آمار استنباطی می باشد و برای آزمودن فرضیه از t مستقل و تحلیل کوواریانس استفاده شده است. نتایج بدست آمده از تحقیق نشان داد که آموزش کنترل خشم برافزایش رضایت زناشویی زنان متأهل موثر بوده است. واژه های کلیدی :خشم، کنترل خشم، رضایت زناشویی
مینا نیکوروش ژانت هاشمی ژانت هاشمی
چکیده هدف اصلی پژوهش حاضر اثر بخشی شوخی بر کاهش استرس کودکان مبتلا به سرطان است. روش تحقیق این مطالعه نیمه آزمایشی با ساختار یک گروه آزمایش با پیش آزمون و پس آزمون است. جامعه آماری این پژوهش همه کودکان مبتلا به سرطان هستند. نمونه ی پژوهش حاضر کودکان سنین 7 تا 9 سال بستری در بیمارستان های مفید و شهدا هستند که به صورت در دسترس 8 نفر از کودکان انتخاب شدند.ابزار مورد استفاده-ی پژوهش پرسش نامه علائم استرس کودکان و طنزهای کلامی و تصویری است. برای تحلیل آماری یافته ها از t وابسته استفاده شد. نتایج نشان داد که شوخی بر کاهش استرس کودکان سرطانی تأثیر ندارد اما با توجه به تغییراتی که در نمره ی خام بعضی از کودکان دیده می شود و پیشینه ی پژوهش که سودمندی شوخی بر کاهش استرس را نشان می دهد، ناهمسوئی نتایج این پژوهش را می تو ان به محدودیت و مشکلات در حین اجرای پژوهش نسبت داد؛ که از جمله ی این محدودیت ها همکاری نکردن مسئولین، ازدحام در اتاق، مداخله ی والدین،محدودیت زمانی برای اجرای پژوهش بود . با توجه به اینکه شوخی موجب تغییر در نمرات خام بعضی از کودکان شده است، استفاده از شوخی برای رفع مشکلات روانشناختی کودکان مبتلا به سرطان توصیه می-شود و همچنین برای رفع محدودیت ها و مشکلات پژوهش تخصیص دادن مراکز روان درمانی برای کودکان با بیماری های خاص نیز پیشنهاد می شود.
عباس نسائیان ابراهیم پیشیاره
هدف از این پژوهش، بررسی رابطه الگوهای پردازش حسی با کارکردهای اجرایی کودکان با اختلال طیف درخودمانده به منظور تدوین الگوی مداخله بهنگام بود. پردازش حسی به دریافت، تنظیم و انسجام اطلاعات حسی به صورت متوالی و تولید پاسخ سازشی اشاره دارد. مدل پردازش حسی دان شامل دو سازه می شود. سازه اول آستانه های عصب شناختی و سازه دوم خودگردانی است. هنگامی که این دو پیوستار به هم وصل می شوند، چهار الگوی اساسی از پردازش حسی ظاهر می شود. این چهار الگو عبارت اند از: 1- حس جویی، شامل بازنمایی آستانه های بالا و راهبرد خودگردانی فعال، 2- اجتناب حسی، شامل آستانه های پایین و راهبرد خودگردانی فعال، 3- حساسیت حسی، شامل آستانه های پایین و راهبرد خودگردانی منفعل و 4- ثبت پایین، شامل بازنمایی آستانه هایی بالا و راهبرد خودگردانی منفعل می شود. پژوهش های بسیاری تلاش کردند ارتباط پردازش حسی را با متغیرهایی مانند کفایت اجتماعی، رفتارهای تکراری، مشکلات هیجانی و رفتاری شی و مشارکت در اوقات فراغت بررسی کنند. یکی از متغیرهایی که در پژوهش با کودکان درخودمانده در ارتباط با پردازش حسی مورد توجه قرار نگرفته کارکرد اجرایی است. کارکردهای اجرایی، کارکردهای عالی شناختی و فراشناختی هستند، کارکرد اجرایی به طور سنتی به عنوان اصطلاحی چتر مانند برای کارکردهایی مانند برنامه ریزی، حافظه کاری، کنترل تکانه، بازداری، تغییر آمایه و همچنین شروع و نظارت بر عمل تعریف می شود. شواهد و نظریههای پژوهشی نشان میدهد که حس مقدمهای برای شناخت و شناخت سطح بالا محسوب میشود. مدل یادگیری که توسط ویلیامز و شلنبرگر (1996) ارائه شده نشان می دهد که پردازش حسی چگونه فرایندهای شناختی سطح بالا، پیشرفت تحصیلی، هماهنگی و رفتار را تحت تأثیر قرار می دهد. با توجه به این که کارکردهای اجرایی یک توانمندی شناختی است و بررسی متون نیز نشان می دهد که رشد حسی پایه ای برای رشد شناختی محسوب می شود و از آنجایی که کارکردهای اجرایی و پردازش حسی در زندگی روزمره، عملکرد تحصیلی و رفتارهای سازشی نقش مهمی بر عهده دارند و از این دو عامل به عنوان نشانه های اولیه و ثانویه در تشخیص درخودماندگی یاد می شود، در پژوهش حاضر رابطه الگوهای پردازش حسی با کارکردهای اجرایی کودکان درخودمانده برای تدوین الگوی مداخله بهنگام را بررسی می کنیم. طرح پژوهش از نوع مطالعات همبستگی بود. تعداد 50 کودک پس از بررسی ملاکهای ورودی به عنوان نمونه با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. برای سنجش الگوهای پردازش حسی از نیمرخ حسی دان فرم مدرسه و برای ارزیابی کارکردهای اجرایی از سیاهه رتبه بندی رفتاری کارکردهای اجرایی(بریف) استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل یافته ها از آمار توصیفی (توزیع فراوانی، میانگین و انحراف استاندارد) و برای استنباط از دادهها از تحلیل رگرسیون چندگانه به روش گام به گام استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که بین الگوهای پردازش حسی با کارکردهای اجرایی کودکان با اختلال طیف درخودمانده رابطه منفی معنی داری در سطح 01/0 وجود دارد. از میان الگوهای پردازش حسی (ثبت پایین، حس جویی، حساسیت و اجتناب) تنها الگوی حسی ثبت پایین و حسجویی قادر به پیش بینی کارکرد اجرایی هستند. با استناد به یافتههای این پژوهش می توان گفت که از مداخلات پردازش حسی بهنگام برای بهبود کارکردهای اجرایی استفاده شود.
مهشید تیرگر حمید علیزاده
هدف این پژوهش تعیین میزان اثربخشی آموزش والدین (مبتنی بر برنامه بارکلی) بر احساس کارآمدی و استرس والدینی در مادران کودکان با اختلال نارسایی توجه/بیش فعالی است، که با استفاده از طرح پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل انجام گرفت. بدین منظور تعداد 30 نفر از مادران که با استفاده از پرسشنامه تشخیصی اختلال نارسایی توجه/بیش فعالی، دارای فرزند با اختلال نارسایی توجه بیش فعالی تشخیص داده شده بودند و به صورت داوطلبانه حاضر به همکاری شده بودند،به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. پس از انتخاب آزمودنیها و جایگزینی آنها در دو گروه(کنترل وآزمایش)و انجام پیش آزمون، برنامه آموزش والدین بارکلی بر گروه آزمایش اعمال شد. این آموزشها به مدت 10 هفته، به میزان 10 جلسه آموزشی 1 ساعته انجام شدند.پس از اتمام دوره آموزشی پس آزمون از هر دو گروه کنترل و آزمایش انجام گرفت و بعد از گذشت حدود 1 ماه از اتمام جلسات آموزشی برای پیگیری و اطمینان از پایداری نتایح آزمونها مجددا اجرا شدند. داده های گردآوری شده با استفاده از آزمون آماری تحلیل کوواریانس، آزمون لوین، شایپرو و آزمون موچلی و نیز تحلیل اندازه های مکرر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که برنامه آموزشی حاضر توانسته به طور معناداری تنیدگی فرزند پروری مادران دارای کودکان با اختلال نارسایی توجه/بیش فعالی را کاهش داده و احساس کارآمدی آنها را افزایش دهد.آموزش والدین بر کاهش استرس والدین کودکان با اختلال نارسایی توجه/بیش فعالی در دو قلمرو کودک و والدین موثر بوده است. همچنین فرضیه های مورد بررسی پس از گذشت یک ماه از پایان جلسات درمانی طی مرحله پیگیری مورد ارزیابی مجدد قرار گرفت که نتایج نشان دهند? عدم تغییر در نتایج اولیه بود به طور کلی می توان گفت تأثیر آموزش والدین بر افزایش احساس کارآمدی عمومی والدین کودکان با اختلال نارسایی توجه / بیش فعالی و کاهش استرس والدینی آنها پس از گذشت یک ماه پایدار بوده است.
ندا اکرمی فرنگیس کاظمی
هدف ازاین پژوهش مقایسه انگیزه پیشرفت در دانش آموزان دارای اختلال نارسایی توجه/بیش فعالی مصرف کننده وغیرمصرف کننده ریتالین و گروه عادی است. طرح پژوهش انجام شده علّی مقایسه ای بود، تعداد نمونه این پژوهش شامل 60 نفراز دانش آموزان پسر مقطع پنجم و ششم ابتدایی (12-11) ساله دارای اختلال نارسایی توجه/بیش فعالی مصرف کننده و غیرمصرف کننده ریتالین و گروه عادی مشغول به تحصیل در مدارس دولتی منطقه 8 تهران بودند که به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب ودر سه گروه مجزا مشتمل بر مصرف کننده ریتالین، بدون مصرف ریتالین و گروه عادی دسته بندی شدند. دراین پژوهش از پرسشنامه انگیزه پیشرفت هرمنس استفاده شد.و برای تجزیه و تحلیل داده های بدست آمده نیزاز مدل آماری تحلیل واریانس(برای مقایسه گروههابراساس میانگین)وt برای دو گروه مستقل استفاده گردید. نتایج حاصل از یافته ها نشان داد که بین سه گروه به لحاظ انگیزه پیشرفت تفاوت معناداری وجود دارد، بدین ترتیب که بیشترین انگیزه پیشرفت متعلق به دانش آموزان گروه عادی بدون اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی،سپس در گروه مصرف کننده ریتالین و کمترین میزان انگیزه پیشرفت در دانش آموزان دارای اختلال نارسایی توجه/بیش فعالی بدون مصرف ریتالین بوده است. بنابراین می توان نتیجه گیری کرد که احتمالاً ریتالین می تواند به عنوان یک عامل افزایش دهنده انگیزه پیشرفت در کودکان دارای اختلال نارسایی توجه/بیش فعالی موثر باشد.
مریم صفری فرنگیس کاظمی
این پژوهش به بررسی اتربخشی آموزش سبک زندگی سالم براساس مدل سازمان بهداشت جهانی بر سلامت روان معلمان کودکان درخودمانده انجام گرفته است.این مطالعه از نوع نیمه تجربی با طرح پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل انجام شد. جامعه آماری معلمان زن کودکان درخودمانده شهر شیراز در سال 92-91 بودند و از این میان، 20 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل گمارده شدند. برنامه مداخله (آموزش سبک زندگی سالم براساس مدل سازمان بهداشت جهانی) بود که بر روی گروه آزمایش، طی ده جلسه 90 دقیقه ای اعمال گردید. جهت گرداوری اطلاعات از پرسشنامه سلامت عمومی استفاده شد.برای تحلیل آماری داده ها از آمار توصیفی (میانگین و انحراف استاندارد) و در سطح آمار استنباطی ( تحلیل کوواریانس) استفاده شده است.داده¬ها توسطنرم¬افزارspss ویرایش 22، مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج تحلیل داده¬های این پژوهش نشان داد، که آموزش سبک زندگی سالم بر سلامت روان معلمان زن کودکان درخودمانده در مقایسه با گروه کنترل تأثیر معناداری داشته)0،باعث کاهش علائم اضطرابی و اختلال خواب و افسردگی شده است، اما بر علائم جسمانی و کارکرد اجتماعی تأثیری نداشته است. بنابراین می¬توان نتیجه گرفت که آموزش سبک زندگی سالم براساس مدل سازمان بهداشت جهانی، بر سلامت روان معلمان زن کودکان درخودمانده موثر بوده است.
نرگس شریفی حمید علیزاده
این پژوهش به منظور آموزش مهارت دلگرم سازی به مربیان کودکان پرورشگاهی و بررسی میزان بهزیستی آن کودکان انجام شده است، گروه نمونه 15 نفر دختر7 تا 12 ساله به صورت تصادفی از پرورشگاه استان تهران در سال1392 انتخاب شده اند و سپس با استفاده از مقیاس بهزیستی اسکیهل پیش آزمون از آن ها گرفته شده است و سپس 5 مربی به صورت داوطلب انتخاب شده اند و مهارت دلگرم سازی به آن ها آموزش داده شده است و سپس بعد از یک ماه پس آزمون از کودکان گرفته شده است. نتیجه ای که به دست آمد نشان داد که: آموزش دلگرم سازی به مربیان پرورشگاهی، بهزیستی روانشناختی، کودکان، 7 تا 12 سال تحت مراقبت را افزایش میدهد. که با توجه به اینکه معناداری بیشتر از 05/ . به دست آمده است، فرض تحقیق رد میشود و آموزش دلگرمی بر بهزیستی روانشناختی کودکان تأثیری نداشته است. و فرضیه دوم در این پژوهش آموزش دلگرم سازی به مربیان پرورشگاهی، ناراحتی روانشناختی کودکان 7 تا 12 تحت مراقبت را کاهش میدهد. که با توجه به اینکه معناداری بیشتر از 05/ . به دست آمده است، فرض تحقیق رد میشود. آموزش دلگرمی بر ناراحتی روانشناختی کودکان تأثیری نداشته است که در نتیجه هر دو فرضیه این پژوهش رد شده اند. بر این اساس می توان بیان کرد که احتمالا بهزیستی روانی این کودکان به علت آسیب های تحولی و طولانی امکان بازسازی نداشته و شاید نیاز به برنامه طولانی مدت دارد .
مریم زینی وند فرنگیس کاظمی
هدف از پژوهش حاضر بررسی آموزش تفکر مثبت و خوش بینی بر سلامت روان والدین کودکان 7-3 سال مبتلا به سرطان بستری در بیمارستان محک شهر تهران بود.جامعه آ ماری این پژوهش شامل والدین همه ی کودکان 7-3ساله مبتلا به سرطان مراجعه کننده به موسسه خیریه و بیمارستان محک تهران بود، که از بین آنها 30 نفر بصورت نمونه گیری هدفمند و در دسترس انتخاب ودر دو گروه 15نفری بعنوان گروه آزمایش و کنترل گمارش شدند. همچنین در پژوهش حاضر از پرسشنامه سلامت عمومی ghqگلدبرگ و هیلر (1989) و برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش تجزیه و تحلیل کواریانس استفاده شده است. نتایج این تحقیق با توجه به داده های کو واریانس محاسبه شده با سطح معنا داری 001/.اطمینان نشان دادکه آموزش تفکر مثبت و خوش بینی بر سلامت روان آزمودنی های پژوهش تأثیر معنا داری داشته است. وهمچنین آموزش تفکر مثبت در برخی ابعاد سلامت روان(علائم جسمانی،اضطراب و ااختلال خواب، و افسردگی) تأثیر معنا دار داشته است ولی در بعد عملکرد اجتماعی تفاوت معنا دار نبود .
شقایق مختاری مبارکی حمید علیزاده
هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر برنامه ی روانی –آموزشی بر درماندگی آموخته شده و مشکلات درون نمود دانش آموزان با ناتوانی های یادگیری بود. پژوهش حاضر از نوع شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون می باشد. به عنوان نمونه 9 دانش آموز مبتلا به اختلال یادگیری از یکی از مراکز ناتوانی های یادگیری شهر تهران به صورت در دسترس انتخاب شد. برای جمع آوری داده های پژوهش از پرسشنامه ی تجدید نظر شده ی سبک اسناد کودکان(1996) و پرسشنامه ی آخنباخ مورد استفاده قرار گرفت. فرایند پژوهش سه ماه بطول انجامیدو اعضای نمونه در 10 جلسه تحت مداخله ی برنامه ی روانی – آموزشی قرار گرفتند. نتایج تحلیل t همبسته نشان داد که برنامه ی روانی –آموزشی بر درماندگی آموخته شده و مشکلات درون نمود دانش آموزان با ناتوانی های یادگیری تاثیر معنی دار ندارد. اما ناهمسویی این نتایج را با توجه به تغییراتی که در نمره ی خام بعضی از کودکان مشاهده می شود و پیشینه ی پژوهش که سومندی این برنامه را نشان می دهد، می توان به محدودیت ها و مشکلات حین اجرای پژوهش نسبت داد، که از جمله ی این محدودیت ها محدودیت زمانی در اجرای برنامه، ممانعت مدیر مرکز اختلال یادگیری جهت گروهی برگزار کردن درمان، عدم همکاری والدین در اجرای تمرین های مربوط به منزل بود. با توجه به اینکه برنامه ی روانی –آموزشی باعث تغییر در نمره های خام شده است ، استفاده از این برنامه برای رفع مشکلات روانشناختی کودکان توصیه می شود.
مهدی بختیاری پرویز شریفی درآمدی
هدف از پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی اقتصاد ژتونی بر مشکلات رفتاری خوردن در کودکان دارای اختلال نافرمانی مقابله ای 5 تا 7 ساله ی شهر همدان است. با توجه به ماهیّت موضوع پژوهش، این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی و طرح آن پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه می باشد. در این پژوهش جامعه ی مورد نظر، شامل کلّیه ی کودکان 5 تا 7 ساله ی دارای اختلال نافرمانی مقابله ای ثبت نام شده در مهدکودک ها و مراکز پیش دبستانی شهر همدان در سال تحصیلی 1393ـ 1392 بوده است که از بین آنها 32 کودک با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل گمارش شدند. برای تشخیص کودکان دارای اختلال نافرمانی مقابله ای از پرسشنامه ی علائم مرضی کودکان، فرم های والدین و معلّمان و همچنین جهت بررسی رفتار خوردن از پرسشنامه ی رفتار خوردن کودکان، بخش متمرکز بر کودک، بهره گرفته شد و برای تحلیل داده ها از آمار توصیفی (میانگین و انحراف استاندارد) و آمار استنباطی (تحلیل کواریانس) استفاده شد. نتایج نشان داد که گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل پس از خاتمه ی مداخله کاهش معناداری در اختلالات خوردن نشان دادند. در مجموع این تحقیق نشان داد که برنامه اثربخشی اقتصاد ژتونی در کاهش مشکلات خوردن کودکان دارای اختلال نافرمانی مقابله ای اثرگذار است. از آنجا که تغذیه در کودکان یکی از عوامل مهم سلامت جسمی و روانی کودکان است، توجّه به یافته های این پژوهش به خصوص در مورد کودکانی که نسبت به دیگران در سطح بحرانی تری از خطر قرار دارند، ضروری به نظر می رسد.
زهرا صادقی ژانت هاشمی آذر
هدف از این پژوهش مقایسه عملکرد عصب روان شناختی دانش آموزان با اختلال یادگیری دارای مشکلات برون نمود و درون نمود بود. روش پژوهش توصیفی بود. جامعه موردپژوهش عبارت است از کلیه دانش آموزان با اختلال یادگیری 12-7 ساله که توسط متخصصین مراکز اختلال های یادگیری شهر تهران به عنوان دانش آموز با اختلال یادگیری تشخیص داده شده اند. با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس تعداد 15 نفر از دانش آموزان با اختلال یادگیری دارای مشکلات برون نمود (11 پسر و 4 دختر) و تعداد 15 نفر از دانش آموزان با اختلال یادگیری دارای مشکلات درون نمود (8 پسر و 7 دختر) از طریق آزمون آخنباخ (2001) تشخیص و انتخاب شدند و سپس برای مقایسه عملکرد عصب روان شناختی آن ها از آزمون های بندر- گشتالت (1938) و چهارمین ویرایش مقیاس وکسلر کودکان (2003) و به منظور بررسی سوالات پژوهش و تعمیم نتایج به دست آمده از گروه نمونه به جامعه پژوهش، از آزمون آماری t دو گروه مستقل استفاده شد. نتایج به دست آمده از اجرای آزمون بندر - گشتالت نشان داد بین گروه برون نمود و درون نمود در نمره بالیدگی رشدی (z) تفاوت معنی داری وجود ندارد درحالی که بررسی فراوانی خطاهای آسیب مغزی آزمون بندر – گشتالت نشان داد بیشترین فراوانی خطاهای گروه برون نمود مربوط به خطای عدم یکپارچگی و گروه درون نمود مربوط به خطای چرخش است. نتایج به دست آمده از اجرای مقیاس وکسلر کودکان نشان داد بین گروه برون نمود و درون نمود در عامل توانایی عمومی، چیرگی شناختی، مقیاس فهم کلامی، استدلال ادراکی، حافظه فعال، سرعت پردازش و خرده آزمون ها تفاوت معنی دار وجود ندارد. لازم به ذکر است بین دو گروه در خرده آزمون مفاهیم تصویری تفاوت معنی دار وجود دارد، افراد گروه برون نمود در خرده آزمون مفاهیم تصویر نمره بالاتر به دست آوردند. نتایج پژوهش حاضر همانند تحقیقات گذشته گویای شباهت در مقیاس حافظه فعال و سرعت پردازش میان دو گروه است درحالی که بررسی کیفی فرایند آزمون نشان داد دو گروه نقایص زیربنایی مشترک را به دو دلیل متفاوت نشان داده اند؛ بنابراین توجه به دلیل متفاوت عملکرد آزمودنی ها برای تسهیل فرایند تشخیص و مداخله حائز اهمیت است.
منصوره نظری فرنگیس کاظمی
پژوهش حاضر به بررسی کارکرد خانواده بر بلوغ اجتماعی کودکان کم توان ذهنی خفیف پرداخته است. بدین منظور از بین دانش آموزان کم توان ذهنی خفیف شهرستان علی آباد کتول استان گلستان، نمونه ای به حجم صد نفر در سنین 7 تا 15 سال به صورت تصادفی انتخاب شدند. برای جمع آوری داده های کارکرد خانواده از پرسشنامه مک مستر و برای ارزیابی بلوغ اجتماعی کودکان کم توان ذهنی خفیف از پرسشنامه بلوغ اجتماعی وایلند استفاده شد. که والدین کودکان پرسشنامه های فوق را تکمیل نمودند و داده های حاصل با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته های حاصل از تحلیل داده ها نشان دادند که همبستگی مثبتی بین بلوغ اجتماعی و خرده مقیاس حل مشکل وجود دارد. همچنین حل مشکل و پاسخ دهی عاطفی می توانند تغییرات بلوغ اجتماعی را پیش بینی نمایید. بنابراین می توان نتیجه گرفت که بین کاکرد خانواده و بلوغ اجتماعی کودکان کم توان ذهنی خفیف رابطه مستقیم وجود دارد.
ابوالفضل طیبی فرنگیس کاظمی
در این پژوهش اثر بخشی بازی درمانی شناختی رفتاری بر مهارت های ارتباطی کودکان درخودمانده با عملکرد بالا مورد پژوهش قرار گرفته شده است.
عسگر چوبداری فرنگیس کاظمی
پژوهش حاضر به منظور تعیین اثربخشی روش واقعیتmدرمانی بر کاهش رفتارهای چالش انگیز اختلال نافرمانی مقابله ای در دانش آموزان پسر پایه پنجم و ششم دبستان در شهر تهران انجام شده است. روش پژوهش، از نوع نیمه آزمایشی بوده و از طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه استفاده شد. جامعه مورد مطالعه پژوهش را دانش آموزان پسر پایه پنجم و ششم دبستان های پسرانه شهر تهران در سال تحصیلی 94-93 تشکیل می دادند. نمونه گیری به روش تصادفی خوشه ای چند-مرحله ای انجام شد. پس از تکمیل پرسشنامه علائم مرضی کودکان (csi-4) توسط معلمان، 30 دانش آموز که در شاخص نافرمانی مقابله ای پرسشنامه علائم مرضی کودکان نمره بالاتر از نمره برش کسب کردند، انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه گمارده شدند. دانش آموزان گروه آزمایش 10 جلسه 90 دقیقه ای روش واقعیت درمانی را دریافت کردند. بعد از پایان جلسات، پس آزمون از آن ها به عمل آمد. برای تجزیه و تحلیل آماری داده ها نیز از روش تحلیل کوواریانس استفاده شد. براساس نتایج بدست آمده، در گروه آزمایش، نسبت به گروه گواه، در مرحله پس آزمون کاهش معناداری در رفتارهای چالش انگیز اختلال نافرمانی مقابله ای مشاهده شد (001/0p>). با توجه به یافته های این پژوهش، روش واقعیت درمانی، منجر به کاهش برخی از رفتارهای چالش انگیز اختلال نافرمانی مقابله ای در دانش آموزان می شود و می توان از آن به عنوان یک روش مداخله ای موثر سود جست.
عظیم مروی کاریزی پرویز شریفی درآمدی
پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر آموزش مهارت های غیرکلامی بر بهبود ارتباط اجتماعی دانش آموزان با آسیب شنوایی انجام شده است. روش تحقیق از نوع شبه آزمایشی با پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری تحقیق را شامل کلیه دانش آموزان ناشنوا پسر پایه سوم ابتدایی شهر مشهد بودند که با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس 18 نفر از دانش آموزان انتخاب و به صورت تصادفی به دو گروه آزمایش و کنترل تقسیم شدند. ابزار جمع آوری داده ها در این پژوهش، پرسشنامه محقق ساخته ارتباط اجتماعی ناشنوایان بود، که دارای شش مولفه است. گروه آزمایشی طی ده جلسه مهارت های غیرکلامی را آموزش دیدند و گروه کنترل به دور از متغیر مستقل نگاه داشته شد. برای تجزیه تحلیل داه های پژوهش از روش های آماری در دو سطح توصیفی (شاخص های مرکزی و پراکندگی) و استنباطی (تحلیل کواریانس چند متغیری) استفاده شد. به طور کلی نتایج بدست آمده از پژوهش حاضر نشان داد که ارتباط اجتماعی در دانش آموزانی که برنامه مهارت های غیرکلامی را آموزش دیدند بهبود یافته است. بطور مشخص نتایج حاکی از آن بود که آموزش مهارت های غیرکلامی بر بهبود مولفه های ارتباط اجتماعی از جمله ارتباط ایما و اشاره ای، نگرش های ارتباطی، مهارت های اجتماعی – هیجانی و حرکات بیانگر چهره ای- بدنی در دانش آموزان با آسیب شنوایی موثر بوده است. ولی بر مولفه های تماس چشمی و توجه اشتراکی تاثیرگذار نبوده است.