نام پژوهشگر: نبی الله یارعلی
داوود مافی غلامی نبی الله یارعلی
با توجه به اینکه بهره برداری از قابلیت های بالقوه گردشگری در هر منطقه ای می تواند زمینه ای پویا و فعال برای توسعه آن منطقه فراهم نماید، تحلیل توان ها و قابلیت های مزبور به گونه ای جغرافیایی ضرورتی ویژه خواهد داشت. از این رو در تحقیق حال حاضر، شناسایی نواحی مستعد توسعه اکوتوریسم استان چهارمحال و بختیاری انجام گرفت. جهت ارزیابی توان اکوتوریسم مطابق با مدل مخدوم از 8 معیار شیب، ارتفاع، زمین شناسی، خاک (عمق، بافت و حاصلخیزی)، پوشش گیاهی (فرم رویشی، تراکم و گرایش مرتع)، مناطق حفاظت شده (مناطق حفاظت شده، پارک ملی، اثر طبیعی ملی و پناهگاه حیات وحش)، ، اقلیم (دما و رطوبت) و منابع آبی به عنوان عوامل اکولوژیکی و کاربری اراضی به عنوان عامل اقتصادی و اجتماعی برای ارزیابی توان اکوتوریسمی استان استفاده گردید. تجزیه و تحلیل، جمع بندی و ارزیابی داده ها با استفاده از سامانه اطلاعات جغرافیایی (gis) انجام شد و نقشه نهایی اکوتوریسم متمرکز و گسترده استان تهیه شد. نتایج نشان داد که 12341 هکتار از مساحت استان مستعد توسعه اکوتوریسم متمرکز و 80798 هکتار مناسب اکوتوریسم گسترده است. بررسی زیرساخت های مناسب توسعه توریسم در شهرستان های استان نشان داد که مرکز استان (شهرکرد) و شهرستان بروجن برای ارائه خدمات و پشتیبانی توریسم، توانمندی بیشتری دارند. در این مطالعه جهت ارزشگذاری تفرجی تفرجگاه های استان از روش هزینه سفر استفاده شد. نتایج نشان داد که متغیرهایی مانند سن، سطح سواد و مقدار درآمد ماهانه بازدیدکنندگان دارای تأثیر چشمگیری بر استفاده از تفرجگاه ها داشتند. بررسی سطح درآمد ماهانه بازدیدکنندگان نشان داد که میان این متغیر و تعداد روزهای بازدید از تفرجگاه و نیز تمایل به پرداخت ورودیه، همبستگی بالایی وجود داشت. این نتایج بدست آمده چندان دور از انتظار نبود؛ چنانکه نتایج مشابهی برای پارک های ایالات متحده بدست آمده است. نتایج همچنین نشان داد که سطح تحصیلات نیز نقش مهمی در جذب گردشگران به تفرجگاه های استان داشت؛ چنانکه بیشترین تعداد بازدیدکنندگان دارای تحصیلات دانشگاهی بودند. سطح سواد رابطه مستقیم با میزان درآمد دارد؛ چنانکه با افزایش سطح تحصیلات، فرصت های فراغتی افراد نیز افزایش می یابد. بررسی مطالعات انجام شده در برخی از تفرجگاه های کشور نشان می دهد که این مناطق برای نوجوانان تا میانسالان از جاذبه بیشتری برخوردارند اما نتایج ما نشان داد که بیشترین تعداد بازدیدکنندگان (27 درصد) در محدوده سنی 34-30 سال قرار داشتند. ارزش تفرجی بالای تفرجگاه های استان که در بهار و تابستان 1387 محاسبه شد، برابر با مقدار622082200 تومان بدست آمد. نتایج نشان دهنده لزوم توجه بیشتر و تدوین طرح جامع توسعه گردشگری استان چهارمحال و بختیاری است.
محمد مفتخر جویباری سید مهدی حشمت الواعظین
در ایران، جنگلداران با تجربه از اثر عوامل زیادی بر قیمت های فروش چوب کنار جاده آگاهند. بهرحال برآوردهای کمی از این عوامل وجود ندارد. در این تحقیق ارزش های ضمنی ویژگی های قطعه فروش چوب در طرح جنگلداری آذررود شهرستان شیرگاه بررسی شد. برای تخمین قیمت های ضمنی،410 قطعه فروش چوب طرح جنگلداری آذررود در دوره زمانی 1371 تا 1386 ارزیابی شد و در پایگاه داده گرد آمد. شیوه قیمت گذاری هدونیک (hpm) و آنالیز رگرسیون چندگانه داده های ترکیبی نرم افزار اویوز 5 برای تخمین مدل مرتبط کننده قیمت قطعات فروش به ویژگی هایشان استفاد شد. مدل تقریباً 86 درصد از تغییر در کل قیمت فروش را با استفاده از ویژگی های قطعات فروش چوب و با خطای معیار تقریبی 22875 ریال در هر مترمکعب با میانگین قیمت واقعی 1027603 ریال در هر مترمکعب توضیح داد. سپس فروض کلاسیک تخمین زن حداقل مربعات پولد مثل آزمون نرمال بودن پسماندهای مدل ارزیابی شد. نتیجه نشان داد که تخمین زن حداقل مربعات پولد به خوبی بکارگرفته شده است. بعلاوه اثر ویژگی های قطعات فروش چوب بر قیمت های فروش شان شامل حجم قطعات، میانگین قطر بینه ها در قطعات، نسبت حجم گونه های باارزش (توسکا، افرا، راش و غیره ) در قطعه، تعداد شرکت کنندگان در مزایده، نسبت حجم گرده بینه ها در قطعات، فاصله حمل تا جاده عمومی، شاخص همگنی گونه ای (هرفیندال) و شیب عرضی دامنه معنی دار شدند (p=1%). حجم قطعه فروش و فاصله حمل تا جاده عمومی، به ترتیب مثبت ترین و منفی ترین اثرات را بر قیمت قطعات فروش چوب داشتند.
اسماعیل احمدی ملکوت نبی الله یارعلی
چکیده تخریب و کاهش سطح جنگل ها، ضرورت انجام جنگلکاری را برای احیاء و توسعه سطح این منابع طبیعی تجدیدپذیر ایجاب می کند. جنگل های دست کاشت به دلیل ویژگی های مخصوص به خود می توانند بر تنوع پوشش گیاهی زیراشکوب تاثیرگذار بوده و موجب حذف یا حضور بعضی از گونه ها شوند. هدف از این مطالعه بررسی وضعیت پوشش گیاهی دو توده مختلف جنگلکاری (توسکا و افرا - ون) کشت شده در دهه هفتاد و یک جنگل طبیعی بود. هر سه این توده ها، از لحاظ شرایط جغرافیایی و اقلیمی مشابه بودند. در هر منطقه جنگلی، 25 قطعه نمونه به مساحت 10 آر بطور تصادفی-سیستماتیک پیاده، نمونه برداری درختان سرپا و پوشش گیاهی کف جنگل انجام شد. به تفکیک گونه، خصوصیاتی چون ارتفاع، قطر، شادابی و تاج پوشش درختان و همچنین تعداد وپوشش گیاهان علفی وچوبی زیراشکوب از جمله متغیرها وارد شده در تحلیل ها بودند. تنوع گونه ای و شاخص های متفاوت تنوع با استفاده از تحلیل کوواریانس یکطرفه مقایسه گردید. نتایج بدست آمده، موید بالاتر بودن تنوع و غنای گونه ای در جنگل طبیعی نسبت به دو منطقه جنگلکاری شده بود. همچنین این شاخص ها نشان دهنده تنوع بالاتر گونه های علفی پوشش کف جنگلکاری توسکا نسبت به جنگلکاری افرا- ون بودند. تحلیل تطبیقی قوس گیری شده (dca) ضمن اینکه با استفاده از ترکیب پراکندگی گونه های علفی، توانست پلاتهای سه منطقه جنگلی مورد مطالعه را از هم جدا کند، دو عامل تغییر رطوبت و میزان تخلخل خاک رویشگاه را به عنوان اصلی ترین شیب تغییرات محیطی ایجاد شده به واسطه ایجاد جنگلکاری معرفی کرد.
زرین تاج السادات صفایی وشاره جهانگرد محمدی
استفاده از علم زمین آمار در راستای نقشه برداری خصوصیات خاک، می تواند تضمین کننده اهداف کشاورزی دقیق باشد. انتظار می رود در محدوده های مختلف از یک نوع واحد نقشه خاک، نوع خاک و خصوصیات آن، شباهت زیادی به هم داشته باشند و اگر برای یکی از محدوده ها مدلی ارائه شود این مدل برای دیگر محدوده های مشابه نیز قابل تعمیم باشد. پژوهش حاضر کوشیده تا قابلیت تعمیم پذیری مدل های پیوسته تغییرپذیری مکانی را به منظور تخمین برخی از ویژگی های فیزیکی و شیمیایی خاک در دو شکل اراضی (لندفرم) مشابه حاصل از نقشه برداری خاک به روش ژئوپدولوژی، بررسی کند. بدین منظور، دو شکل ارا ضی پیدمونت و تپه ماهور در دو موقعیت مختلف (هر یک دو محدوده) در شمال غربی منطقه بروجن انتخاب شد و از هر محدوده، به صورت تصادفی 60 نمونه سطحی، از عمق صفر تا 20 سانتی متری (مجموعا 240 نمونه) برداشت و موقعیت نقاط توسط gps ثبت گردید. برای هر شکل اراضی، یکی از مناطق، به عنوان نمونه و لندفرم مشابه آن، به عنوان منطقه تعمیم، در نظر گرفته شد. پس از مطالعات آزمایشگاهی که شامل تعیین جرم مخصوص ظاهری، درصد حجمی سنگریزه، ec و ph، درصد کربنات کلسیم، ماده آلی و بافت خاک بود، نرمال بودن داده های به دست آمده، بررسی و واریوگرام و نقشه کریجینگ مربوط به هر متغیر ترسیم گردید. با استفاده از پارامترهای مدل منطقه نمونه، نقشه های کریجینگ ویژگی های مختلف خاک برای منطقه تعمیم مجددا تهیه گردید و با نقشه های کریجینگ منطقه تعمیم که با مدل اصلی آن تهیه شده بود مقایسه شد. نتایج نشان داد هرچند شاخص کاپا و درصد صحت عمومی مقادیر بالایی داشتند اما شاخص موفقیت طبقه بندی (csi) به دلیل حساسیت بالایی که در حین طبقه بندی به خطا دارد؛ عدم دقت تعمیم پذیری را در مورد متغیرها نشان داد. در مرحله دوم، با کاهش تصادفی تعداد نمونه ها (50 و 40 نمونه) برای منطقه تعمیم، تعمیم پذیری مدل، با این تعداد نمونه مجددا تکرار و صحت عمومی نقشه، شاخص سازش کاپا و شاخص csi مجددا محاسبه شد. نتایج نشان داد اگر صحت عمومی و شاخص کاپا به عنوان معیار هم خوانی در نظر گرفته شود، نقشه متغیرهای ph و کربنات کلسیم برای 50 نمونه، دارای دقت تقریبا بالا و همخوانی نسبتا خوب با نقشه تعمیم داده شده اصلی است ولی هم خوانی در نقشه های کریجینگ برای سایر متغیرها با 50 نمونه و همه متغیرها با40 نمونه، کاهش قابل توجهی یافت. شاخص csi تمامی متغیرها در هر دو گروه نقشه ها با 50 و 40 نمونه پایین بود. صحت عمومی و شاخص کاپا برای نقشه هایی که بر اساس برخی از معیارهای ارزیابی کیفی تناسب اراضی برای گندم آبی تهیه شده بود بعد از کاهش تعداد نمونه ها نیز درصد بالایی را نشان داد. به طور کلی شباهت محدوده های یک واحد نقشه به یکدیگر و قرارگیری آن ها در یک منطقه، الزاما دلیل بر شباهت ویژگی های متناظر آن ها در مناطق مشابه نیست و عوامل متعددی از قبیل توپوگرافی و مدیریت، باعث تفاوت ویژگی های آن ها از یکدیگر می شود که باید در هنگام مطالعه خاک، این عوامل همواره مدّ نظر قرار گیرد.
حمدالله صادقی نبی الله یارعلی
برای محافظت از جنگل ها و مراتع در مقابل خطر آتش سوزی یکی از اولین استراتژی های که مورد توجه قرار می گیرد، تعیین مناطق مستعد وقوع آتش سوزی است. تعیین میزان خطر آتش بخشی از مدل سازی در فرایند آتش سوزی محسوب می شود؛ که بیشتر جنبه های مدیریتی و کنترلی را در بر می گیرد. در تحقیق حاضر با توجه به آتش سوزی های گزارش شده در طی سال های 89-86 در اراضی طبیعی استان چهارمحال و بختیاری مهمترین عوامل تاثیر گذار بر این آتش سوزی ها شناسایی شد. با ترکیب این عوامل نقشه خطر احتمال وقوع آتش تولید می شود. برای بدست آوردن نقشه خطر اطفاء حریق از یک مدل که خود شامل دو زیر مدل کشف و پاسخ است استفاده می شود. برای بدست آوردن نقشه نهایی خطر آتش سه روش مورد مقایسه قرار گرفت. در روش اول نقشه خطر وقوع و خطر اطفاء حریق با هم ترکیب شده و با استفاده از روش ماتریسی، ارزیابی خطر انجام گرفت. در روش دوم با ترکیب سه زیر مدل سوخت، کشف و پاسخ نقشه خطر با استفاده از فرایند تحلیل سلسله مراتبی بدست آمد. در روش آخر با استفاده از روشی که در صنعت برای ارزیابی خطر وجود دارد با عنوان روش failure modes and effect analysis(fmea) و تطبیق آن با عرصه های طبیعی نقشه خطر در سه طبقه بدست آمد. برای مشخص کردن صحت نقشه های بدست آمده در هر روش آنها را با نقاط آتش سوزی تطبیق دادیم. نتایج نشان داد که روش مورد استفاده برای تهیه نقشه خطر آتش سوزی با استفاده از روش تحلیل سلسله-مراتبی نسبت به سایر روش ها برتری دارد. نتایج استفاده از این روش برای عرصه های طبیعی استان نشان داد که در حدود نیمی از مراتع و یک سوم جنگل های استان در معرض خطر زیاد و بسیار زیاد آتش سوزی قرار دارند.
محمدرضا ریگی کوته نبی الله یارعلی
انتخاب روش مناسب برای اصلاح و احیاء مراتع، به دلیل اینکه نیازمند در نظر گرفتن عوامل و معیارهای متعددی است دشوار و نیازمند توجه به عوامل متعددی است. در این تحقیق از چندین معیار (اکولوژیکی، فنی، فرهنگی، آموزشی، سیاسی و اقتصادی ...) برای انتخاب روشهای مناسب ( قرق، کپه کاری، چرای تناوبی و کود پاشی ...) برای اصلاح مراتع استفاده شده است. ابتدا معیارهای لازم و تاثیرگذار در انتخاب روش مناسب برای اصلاح مراتع، شناسایی شدند. سپس تعداد 30 پرسشنامه در راستای فرضیه ی تحقیق و برای دستیابی به نقطه نظرات بهره برداران و کارشناسان منابع طبیعی تهیه شد. از روش های تحلیل سلسله مراتبی(ahp) و تحلیل شبکه (anp)، بهترین روش اصلاح مرتع هم از نظر دیدگاه بهره برداران و هم از دیدگاه کارشناسان انتخاب شد. و با استفاده از آزمون من ویتنی مورد مقایسه قرار گرفت. نتایج حاصل از کاربرد ahp نشان داد که از نظر کارشناسان گزینههای مدیریتی قرق (18.7%)، کپه کاری (14.5%) و بذرکاری (11.6%) به ترتیب انتخاب شدند. از نظر بهره برداران گزینه های مدیریتی سیستم چرای تناوبی (29.6%)، کپه کاری (13.5%) و قرق (12.8%) نیز به ترتیب انتخاب شدند. با توجه به ادغام دیدگاه های بهره برداران و کارشناسان گزینه های مدیریتی سیستم چرای تناوبی (21.7%)، قرق (17.2%) و کپه کاری (12.7%) به ترتیب انتخاب شدند. مقایسه نظرات اصلاحی بهره برداران و کارشناسان با استقاده از آزمون من ویتنی نشان داد که تفاوت معنی داری در انتخاب روش های مدیریتی اصلاح مرتع بین آن ها وجود ندارد. نتایج حاصل از کاربرد anp نتایج نشان داد که معیارهای محیطی، اقتصادی و بازدارنده به ترتیب مهم و دارای بیشترین اثرگذاری بودند. بر این اساس با توجه به نتایج حاصله، گزینه های بذرکاری، کپه کاری و قرق به عنوان اولویت نخست در امر اصلاح مراتع قرار گرفتند. از این نظریات می توان این گونه برداشت کرد که اولویتبندی گزینهها براساس موازین علمی بوده و بدون توجه به منافع شخصی صورت گرفته است. کلید واژه ها: تحلیل چند معیاره، تحلیل شبکه، تحلیل سلسله مراتبی، اصلاح مراتع
لیلا باقری نبی الله یارعلی
این پژوهش،شناسایی وطبقه بندی نواحی مستعد اکوتوریسم به روش شبکه ها وارزشگذاری آنها به روشc.v.m(ارزشگذاری مشروط ) در استان لرستان را مد نظرقرار داده است. برای شناسای مناطق مستعد اکوتوریسم از روش شبکه ها استفاده شده است.در این روش برای مکان یابی از معیارهای مختلفی باتوجه به اهدف موردنظر استفاده می شود،دراین پژوهش معیارهای از قبیل شکل زمین (شیب وجهت های جغرافیایی) خاک شناسی،پوشش گیاهی،تراکم راهها،منابع آبی،پهنه بندی اقلیم،جاذبه های گردشگری(فرهنگی،تاریخی وطبیعی)ومناطق حفاظت شده به منظور شناسایی نواحی مستعد اکوتوریسم استفاده شده است که به طور جداگانه بررسی وبرای هریک نقشه رقومی تهیه گردیده است.برای امتیازدهی معیارهاوزیر معیارهایک پرسش نامه طراحی شد.پرسش نامه ها توسط پست الکترونیک برای کارشناسان اکوتوریسم که از استان لرستان دیدن کرده بودن ارسال شده است. با تجزیه وتحلیل پرسش نامه ها ومعدل گیری از نظرات ارائه شده امتیاز معیارها وزیر معیارهابرای استفاده در روش شبکه بندی دراین پژوهش مشخص شده است.تجزیه وتحلیل، جمع بندی وارزیابی داده هابااستفاده ازgisصورت گرفت ودر نهایت،نقشه سلولهای مستعد توسعه اکوتوریسم استان تولید شده است.ابعاد شبکه5*5کیلومتر درنظر گرفته شد(باتوجه به مقیاس مورداستفاده2*2 سانتیمتربرروی نقشه)که کل محدوده استان به حدود 1148سلول تقسیم شدوطبق امتیازات داده شده به هر معیار وزیر معیارهادر نهایت از ، 1148سلول 428سلول مناطق مستعد اکوتوریسم شناسایی شده است.با توجه به امتیازات کسب شده وحدبالاو پایین امتیازات سلولهای که امتیازات بالای را کسب نموده بودن درسه طبقه بسیار مطلوب،مطلوب ومتوسط از نظر توسعه اکوتوریسم قرار داده شده است.برای ارزشگذاری مناطق مستعد توسعه اکوتوریسم از روش ارزشگذاری مشروط استفاده شده است.برای این کار سه سلول که در سه طبقه مختلف قرار داشتن را انتخاب وبرای هر کدام در محل توسط بازدیدکنندگان پرسش نامه تکمیل شده است.با تجزیه وتحلیل پرسش نامه ها نتایج نشان داد که متغیرهای مانند سطح تحصیلات،درامد ماهانه شخص،درامد خانوار وقیمت پیشنهادی تاثیرچشمگیری بر روی میزان تمایل به پرداخت بازدیدکنندگان دارند.با براورد میزان تمایل به پرداخت ورودیه دریک سلول وتعمیم ان به سایر سلولهای ان طبقه ارزش اقتصادی هر طبقه مشخص شده است.مجموع ارزش اقتصادی سه طبقه نشان دهنده ارزش اقتصادی اکوتوریسمی استان می باشد.دراین پژوهش کل ارزش اقتصادی استان بااستفاده ازروش ارزشگذاری مشروط حدود?10?^10×35ریال(برای دوفصل گردشگری)برآوردشده است ?
حسین زارعان حجت الله یزدان پناه
یکی از مهمترین چالش های مطالعات اقلیمی در ایران، دسترسی نداشتن به داده های اقلیمی دراز مدت است؛ از جمله این مناطق، منطقه دنا می باشد. این منطقه در قسمت ارتفاعات زاگرس مرکزی ایران، بخشی هایی از استان-های اصفهان، چهارمحال و بختیاری، فارس و بیشتر استان کهکیلویه و بویر احمد را در بر گرفته است. طولانی-ترین گزارش های اقلیمی و آب و هوایی ایستگاه های هواشناسی منطقه، کمتر از 30 سال می باشد. ازآنجایی که میزان رشد درختان، متأثر از پارامترهای اقلیمی و به ویژه دما و بارش است، لذا تغییرات سالیانه در بارندگی و دما، در حلقه های سالیانه، قابل ملاحظه است. شاخه علم اقلیم شناسی درختی، با مطرح کردن اثرات اقلیمی موجود در حلقه-های سالیانه درختان، شناخت دما و بارندگی ادوار گذشته را فراهم می سازد. در این مطالعه هدف اصلی، بازسازی متغیرهای اقلیمی دما و بارش سالیانه به کمک دانش اقلیم شناسی درختی گونه بلوط ایرانی در منطقه دنا می باشد. برای این منظور، سه رویشگاه گونه غالب بلوط در منطقه یاسوج، سی سخت و میمند انتخاب و مجموعاً 52 نمونه رویشی در دو جهت جغرافیایی جنوب غربی و شمال شرقی، برای کل منطقه دنا، استخراج شدند. نمونه های رویشی پس از آماده شدن، توسط نرم افزار اتوکد، شمارش و اندازه گیری شدند. سپس تطابق زمانی دو نمونه از هر درخت و تمامی درختان هر رویشگاه توسط برنامه تِساپ انجام و گاه شناسی هر رویشگاه و میانگین گاه شناسی رویشگاه ها، توسط این برنامه تهیه شد. ارزش گاه شناسی بدست آمده برای مطالعات گاه شناسی درختی و اقلیم-شناسی درختی، با آزمون پارامترهای آماری آنها توسط نرم افزار آر-استان تعیین و تأیید شد. برخی از نتایج پارامترهای آماری گاه شناسی تهیه شده عبارتند از: درصد تطابق واریانس بین نمونه ها بین 2/79 تا 6/92، همبستگی بین نمونه ها 584/0، میانگین حساسیت بین نمونه ها بین 296/0 تا 345/0، میزان سیگنال جمعیت درختان بین 901/0 تا 910/0، نسبت سیگنال به اغتشاش بین 52/9 تا 16/10، میزان خودهمبستگی بین هر حلقه نسبت به حلقه بعد از خود بین 11/0- تا 14/0. برای استاندارد سازی حلقه های رویشی، از میان چهار نوع گاه-شناسی تهیه شده ، گاه شناسی باقیمانده (res)، جهت بازسازی متغیرهای اقلیمی انتخاب شد. جهت مطالعه گاه-شناسی تهیه شده با متغیرهای اقلیمی، چهار ایستگاه هواشناسی در داخل منطقه انتخاب و داده های 30 ساله بارندگی، دما، تبخیر و تعرق پتانسیل، تعادل آبی و شاخص حرارتی آنها (1390-1361) مورد واکاوی قرار گرفت. بر اساس نتایج ضریب همبستگی پیرسون، در همه رویشگاه ها، واکنش گاه شناسی باقیمانده به بارندگی سالیانه بین 68 تا 71 درصد، به میانگین، میانگین حداکثر و حداقل دمای سالیانه، بین 63 تا 71 درصد، همگی با ضریب اثر مثبت، معنی دار (p<0.01) بوده است و حساسیت پهنای دوایر رویشی به میانگین متحرک سه ساله بارش ماه-های اسفند، اردیبهشت، خرداد، تیر و آذر با ضریب اثر مثبت، بین 336/0 تا 488/0 و با ماه های مرداد و شهریور با ضریب اثر منفی بین 394/0- تا 536/0- معنی دار شده است (p<0.05). در ادامه، با استفاده از یک تحلیل رگرسیونی خطی ساده و درجه دو، یک الگوی نهایی برای هر رویشگاه تهیه و مشخص شد که گونه بلوط ایرانی در مناطق، بیشترین حساسیت را به مقدار بارندگی سالیانه به ویژه بارندگی قبل و ابتدای فصل رویش و سپس میانگین، میانگین حداقل و حداکثر دما در قبل و در طول فصل رویش دارد. بعد از شناسایی همبستگی قابل قبول میان گاه شناسی تهیه شده و متغیرهای اقلیمی، با استفاده از یک تحلیل رگرسیونی ترکیبی خطی ساده و درجه دو، اقدام به بازسازی متغیرهای اقلیمی، برای یک دوره زمانی 131 ساله مشترک بین گاه شناسی رویشگاه ها گردید. نتایج این بازسازی را می توان چنین خلاصه نمود: - در ابتدا، اعتبار الگوهای بازسازی شده ی بارندگی و دما، با مقایسه داده های آنها با داده های ایستگاه های شاهد ثابت شد. - مقدار بارندگی سالیانه در سه دهه ی اخیر، نسبت به یک قرن قبل از خود حدود چهار درصد (25 میلی متر)، (p<0.01)، افزایش یافته ولی مقدار بارندگی دهه ی اخیر (1390-1381) نسبت به دهه ی قبل از خود حدود دوازده درصد (85 میلی متر)، کاهش را نشان می دهد. - میزان بارش پاییزه در سه دهه ی اخیر، نسبت به یک قرن قبل از خود، حدود هفت درصد (5/13 میلی متر)، افزایش یافته است. - بالاترین ضریب اطمینان برآورد مقدار بارش بازسازی شده ماهیانه (p<0.05)، مربوط به آذر ماه و دیماه می-باشد که مقدار بارندگی سه دهه ی اخیر این دو ماه به ترتیب چهار و نیم درصد (1/5 میلی متر) و نه درصد (6/10 میلی متر)، نسبت به یک قرن قبل از خود افزایش را نشان می دهد. - میانگین دمای سالیانه در سه دهه ی اخیر نسبت به یک قرن قبل از خود، حدود یک و شش دهم درصد (23/0 درجه سانتی گراد) و میانگین بیشینه و کمینه دما به ترتیب حدود یک و شش دهم درصد (34/0 درجه سانتی گراد) و یک و چهار دهم درصد (074/0درجه سانتی گراد)، (p<0.01)، افزایش را نشان می دهد. - در میانگین، میانگین بیشینه و کمینه های دمای فصلی منطقه یک افزایش دمای حدود سه دهم تا شش و نه دهم درصد (1/0 تا 2/0 درجه سانتی گراد)، (p<0.05) را شاهد بوده ایم. - میانگین دمای فصل رویش در سه دهه ی اخیر حدود نیم درصد (1/0 درجه سانتی گراد)، (p<0.05)، نسبت به یک قرن قبل از خود، افزایش را نشان می دهد. - نتایج بازسازی دمای ماه های سال نشان می دهد که در طول سه دهه ی اخیر، دمای ماه های آبان، آذر، دی ، بهمن، فروردین، خرداد، تیر، مرداد و شهریور، نسبت به یک قرن قبل از خود، بین سه دهم درصد (01/0 درجه سانتی گراد،) تا چهار و هفت دهم درصد (12/0 درجه سانتی گراد)، (p<0.01)، افزایش یافته است. - خشک سالی ها و ترسالی های منطقه با استفاده از شاخص های مختلف حکایت از آن داشتند که در طول دوره ی آماری 131 ساله، حدود 19 درصد سال ها (25 سال)، شرایط خشک سالی و حدود 17 درصد سال ها (23 سال)، شرایط ترسالی بر منطقه حاکم بوده است. بر اساس شاخص spi، دوره های خشک سالی و ترسالی منطقه، روند خاصی نداشته ولی شاهد تکرار دوره های متناوب سه و چهار ساله خشک سالی و ترسالی در منطقه بوده ایم. - در انتها، با توجه به پرسش های تحقیق معلوم شد گونه بلوط ایرانی توان ارائه اطلاعات اقلیمی گذشته منطقه را در خود دارد و برآورد مقدار بارندگی سالیانه از روی حلقه های رویشی، از صحت و دقت بیشتری برخوردار است.