نام پژوهشگر: محمدتقی ایمان پور
فاطمه فرخی جواد عباسی
مرگ نا به هنگام ابوسعید در سال736 هـ و نبود جانشینی قانونی برای مقام ایلخانی، خلائی ناگهانی در حکومت ایلخانی ایجاد کرد که سرنوشت این حکومت را رقم زد. فقدان جانشین قانونی در کنار عوامل دیگر مسأله ی جانشینی ابوسعید را به مشکل و بحرانی بزرگ تبدیل کرد که سرتاسر قلمرو ایلخانی را تحت الشعاع قرارداد. بحران جانشینی ایجاد شده، عرصه را برای ظهور مدعیان و امرای قدرتمندی از قبایل مختلف مغول که همواره به دنبالِ فرصتی برای اِعمال مقاصد سیاسی خود بودند، فراهم کرد. این مدعیان با عَلم کردن شاهزاده ای منسوب به هلاکوخان یا چنگیزخان به مقام ایلخانی به رقابت بر سر قدرت پرداختند. در نتیجه، مقام ایلخانی بارها بین تعدادی از شاهزادگان خاندان چنگیزی جابه جا شد. بدین ترتیب دوره ی حکومت ایلخانان رقیب به وجود آمد. درواقع، مدعیان قدرت با آلت دست قراردادن این شاهزادگان، خود را ادامه دهنده ی راه ایلخانان معرفی کردند. هر یک از این مدعیان با مطرح کردن نام یک شاهزاده به عنوان ایلخان، حکومتی تشکیل دادند. این رقابت ها، حدود دو دهه طول کشید و یکپارچگی حکومت ایلخانی را از بین برد و در نهایت به انقراض آن انجامید. در این پژوهش با بهره گیری از روش تحقیق کتابخانه ای و استفاده از نسخ خطی و مسکوکات مربوط به این دوره، سعی شده که ضمن بررسی بحران جانشینی ابوسعید و عوامل موثر بر آن و تبیین مبانی مشروعیت قدرت سیاسی در ایران پس از مرگ ابوسعید، به طور دقیق تری به تحولات سیاسی- نظامی ایران در دوران ایلخانان رقیب پرداخته شود.
نجم الدین گیلانی محمدتقی ایمان پور
چکیده : شورش بهرام چوبین از رویدادهای مهم و برجسته ی دوره ی ساسانیان می باشد. این شورش از سویی ریشه در تضاد خاندان های بزرگ برای رسیدن به قدرت و حاکمیت دارد؛ و از سوی دیگر حاصل سیاستهای نادرست هرمزد چهارم می تواند باشد. خاندان های کهن که به دنبال مها جرت اقوام آریایی به ایران شکل گرفتند، به علت داشتن املاک و رعایای فراوان و همچنین لیاقت و شجاعت در فن جنگاوری و سوارکاری، توانستند در طول تمام این سلسله ها موقعیت خود را حفظ کنند و در موفقیت ها و ناکامی های سلسله های ایران باستان تأثیر مستقیم داشته باشند. بهرام چوبین، یکی از اعضای همین خاندان های بزرگ بود که در جنگ با ترکان، دلاوریها کرده و آنها را شکست داده بود؛ ولی هرمزد به جای حق شناسی، با او رفتار ناشایستی داشت و همین عامل سبب شد او و سپاهیانش سر از فرمان هرمزد برتابند؛ و وی را از سلطنت خلع کنند. با شورش بهرام چوبین بتدریج در مشروعیت حکومت ساسانیان بعنوان تنها مدعی سلطنت، خدشه ایجاد شد و این حادثه شورشهای خاندانی دیگری را در پی داشت و باعث گسستن اتحاد این خاندان های بزرگ از دولت ساسانی شد. که این مسئله یکی از عوامل تضعیف و فروپاشی ساسانیان می تواند باشد. در این رساله تلاش شده ضمن بررسی جایگاه این خاندان ها در حکومت های ایران باستان، به نقش شورش بهرام چوبین در تضعیف و سقوط ساسانیان پرداخته شود.
امیر علی نیا محمدتقی ایمان پور
کاسیت ها یکی از مهمترین اقوام ساکن حوزه زاگرس مرکزی در غرب فلات ایران بودند. آنان در هزاره دوم قبل از میلاد در لرستان و نواحی شمالی آن می زیسته اند. نام این قوم در کتیبه های آشوری به صورت kaschu و kasch به ثبت رسیده است. کاسیت ها با نفوذ تدریجی وپایدار خود در میان رودان توانستند با حمله بر امپراتوری بابل، سلسله اول آن را که میراث حمورابی بود ساقط کنند و حدود پانصد و هفتاد و شش سال بر بابل فرمانروا گردند. آنان با ورود به میان رودان طولانی ترین فتح خارجی این سرزمین را رقم زدند. کاسیت ها با این پیروزی توانستند از پس تاریکی هزاره های گمشده، وارد روشنایی تاریخ گردند. بدون شک درچشم انداز ظهور و سقوط اقوام بزرگ در جلگه میان رودان، فراز و فرود کاسی ها دارای نقشی برجسته است. ما در این پژوهش کوشیده ایم تا علاوه بر بررسی حوزه جغرافیایی زاگرس مرکزی خاستگاه قوم کاسیت به چگونگی نفوذ و ورود آنان در میان رودان و همچنین پیامدهای حضور آنان در این سرزمین بپردازیم.
گلاره امیری سیروس نصرالله زاده
منطقه ی کرمانشاهان جزو اولین زیستگاه های انسان به شمار می رفته و یکی از مراکز مهم جمعیتی در زاگرس مرکزی محسوب می شده است.تمدن های زیادی از عهد حجر تا دوره های تمدنی پیش از تاریخ و سپس تا تشکیل حکومت های بزرگ ، سیر تحول خود را در این محدوده طی کرده اند.در دوره ی ساسانی نواحی غربی ایران به ویژه کرمانشاهان که در این زمان از محدوده ی نهاوند تا تیسفون را دربر می گرفت ،به دلایل متعدد مورد توجه شاهان این سلسله قرار گرفت و بیش از هر دوره ی دیگری از اعتبار و رونق خاصی برخوردار گردید.به نظر می رسد نزدیکی این منطقه به تیسفون پایتخت ساسانیان و آب و هوای مناسب آن که باعث شده بود شاهان ساسانی به علت گرمای طاقت فرسای تیسفون ایام تابستان را در قصرهای ییلاقی این منطقه سپری کنند و همچنین به دلایل سیاسی ، استراتژیکی و قرار گرفتن بر سر شاهراه بزرگ خراسان که این منطقه را به یکی از مراکز مهم بازرگانی و محل رفت و آمد بازرگانان از هر قوم و قبیله ای گردانیده بود باعث گردید که کرمانشاه از جایگاه ممتاز در دوره ساسانی برخوردار گردد. در هر حال در این تحقیق تلاش بر آن است که جایگاه و دلایل اهمیت کرمانشاه را در دوران ساسانی با استناد به شواهد تاریخی و با استفاده از شیوه تحقیقات تاریخی مورد بررسی قرار دهد.
فرنگیس احمدیان محمدتقی ایمان پور
آفرینش یعنی چیزی را از نیستی، هست کردن؛ هر قوم و ملتی با توجه به محیط و جغرافیای محل زندگی برای آفرینش جهان، داستان مخصوص به خود دارد و این افسانه ها و اسطوره ها درباره ی جهان پیرامون، پاسخی به نیازهای مادی و روانی آنهاست که از عناصری ترکیب یافته که قابل مبادله بین اقوام و ملت هاست. در همین راستا اقوام ایرانی، یونانی و رومی، هر یک اساطیر مختص به خود را در رابطه با آفرینش دارند که در این پژوهش به بررسی و مقایسه اسطوره-های آفرینش یونان و روم با ایران باستان با تکیه بر منابع ایرانی، یونانی و رومی پرداخته شده است. برای انجام این کار سعی شده است پژوهش در پنج فصل تقسیم بندی شود که در فصل های اول و دوم به بیان مساله، فرضیات، هدف، روش و پیشینه تحقیق و همین طور معانی لغوی و اصطلاحی اسطوره و نقش دین در شکل گیری فرهنگ های ابتدایی پرداخته خواهد شد و پس از آن اساطیر آریایی و ایرانی در مقایسه با اساطیر یونانی و رومی مورد مطالعه قرار خواهد گرفت.
رضا کوهساری محمدتقی ایمان پور
چکیده : تجارت به عنوان یک عامل اساسی واصلی در دوام وقوام حکومتها و همچنین در زوال ونابودی آنها نقش اساسی داشته است ودراین میان دولت وحکومتی موفق تر بوده است که بتواند از این اهرم بیشترین استفاده را ببرد ،حتی در دوران حکومتهای اولیه همچون ماد ،هخامنشی و اشکانی که جنگها ی طولانی با همسایگان داشته اند بیشتر به اهرم تجارت نیاز داشته اند ،زیرا تامین مخارج جنگ ،سربازان ،آذ وغه ودیگر موارد همگی تحت شعاع ثروت و وضعیت مالی آن حکومت قرار داشته است ،از اینجاست که می بینیم امر تجارت وبازرگانی و کسب درامد وپرشدن خزانه های سلطنتی برای پادشاهان و دولتها مهم جلوه نموده وهر دولتی به فکر راههای گوناگون تجارت برای کسب درامد افتادندودراین بین تجارت شکوفا شد وتاجر در نظر صاحبان حکومت محترم گردید وتجارت دردنیای باستان از راه زمین ودریا ودرداخل وخارج مرزها چه از راه صلح وچه از راه جنگ گسترش پیدا کرد . در همین راستا دولت ساسانی به این نتیجه رسیده بود که تجارت می تواند به عنوان بهترین حربه بر ضد رقیب اصلی خود یعنی بیزانس استفاده گردد. جنگهای طولانی و فرسایشی بین دولتین ثابت کرده بود که آنها دارای قدرت نظامی تقریباً برابر هستند، در نتیجه تنها مسئله ای که می توانست برتری یکی را بر دیگری اثبات کند،برتری در تجارت بود که هر دو دولت به آن روی آوردند و موفقیت های بالایی هم کسب کردند. این پژوهش با استفاده از شیوه تحقیقات تاریخی و با استفاده از منابع و شواهد تاریخی و پژوهشی به مناسبات تجاری ایران و بیزانس در عهد ساسانی از سال 395 لغایت 651 میلادی پرداخته است .در این پژوهش ابتدا به شکل گیری و همجواری دو امپراطوری پرداخته شده و زمینه های پیدایش تجارت را مطرح نموده ودر ادامه به نقش شرکتهای تجاری و هم چنین تجارت دنیای مشرق با مغرب با نقش واسطه ای ایران پرداخته شده و به تأثیر راهها و مخصوصاً شاهراه تجاری ابریشم و کالاهای مورد تجارت ومخصوصا ابریشم و نقش ایران در حفظ امنیت جاده ها ، ساخت کاروان سراها و شهرهای کنار جاده ها به منظور کنترل تجارت و کسب درآمدهای مالیاتی به نفع دولت ایران پرداخته شده است. همچنین درمورد جنگهای بین دو دولت و تأثیر آنها بر مسیرهای تجاری و کشیده شدن تجارت از خشکی به دریاها و ساخت بنادر و کشتی های تجارتی مطالب ارائه شده است و در ادامه به نقش و جایگاه سکه های ساسانی در مبادلات تجاری و روان سازی تجارت می پردازد،سپس به تأثیر قوانین زردتشتی، مسیحی و یهودی بر روند رشد و افت تجارت پرداخته شده و رقابتهای تجاری این دو دولت را در سرزمینهای عربستان، شمال و شمال شرق آفریقا و همسایگان شرقی ایران توضیح می دهد و در انتها به نتایج تجارت پرداخته و پیامدهای انرا در رشد شهرنشینی، اختلاط نژادی، دین، فرهنگ و هنر، انتقال علوم و فنون و بهبود وضعیت اقتصادی دولت، مردم و تجار بیان می کند کلید واژه:( ایران ،بیزانس ،مناسبات تجاری ، جاده ابریشم، سکه های ساسانی، تجارت دریایی، جنگها، قوانین مذهبی ، رقابتهای تجاری، پیامدهای تجارت. )
سمیه شیرزاده جواد عباسی
چنان که مشهور است کشاورزی تا بیش از قرن بیستم مهمترین منبع معیشت و رکن اقتصادی در جامعه ایرانی بوده است. بخش عمده درآمد حکومت ها از مالیات های مرتبط با کشاورزی به دست می آمد. با این حال وضع کشاورزی در گذر زمان یکسان نبوده است . علاوه بر عوامل طبیعی چون سیل و خشکسالی تحولات سیاسی- نظامی و اجتماعی نیز بر وضعیت این بخش از زندگی اقتصادی جامعه ایرانی تاثیرگذار بود. حدود نیم قرن پس از برافتادن حکومت ایلخانان مغول در ایران با ظهور تیمور و تشکیل حکومت تیموری فصل تازه ای در تاریخ ایران گشوده شد. بنابراین جای این پرسش هست که سرنوشت کشاورزی و مسائل مرتبط با آن در ایران این دوره چه شد؟ سرنوشت مالکیت زمین های کشاورزی، نظام آبیاری، شیوه ها و فنون کشاورزی و آبیاری، نوع محصولات، نظام مالیاتی و تاثیر شرایط سیاسی زمانه از جمله موضوعاتی هستند که در چارچوب این پرسش کلی قابل بررسی هستند. این رساله بر مبنای یافتن پاسخی برای پرشس بالا و در جهت پرداختن به موضوعات یاد شده تهیه شده است
محمد اکبری محمدتقی ایمان پور
شاهنشاهی هخامنشیان بزرگترین شاهنشاهی بود که دنیای قدیم به خود دیده بود . این شاهنشاهی که به رهبری کوروش کبیر بنا نهاده شده و سپس توسط جانشینان او کمبوجیه و داریوش گسترش یافت از جانب شرق تا هند و از جانب غرب و جنوب غربی تا شمال آفریقا یعنی سرزمین مصر و لیبی و از شمال تا دریاچه اورال و از جنوب تا صحرای عربی گسترش یافت .این امپراطوری بیش از سی ملیت و اقوام را شامل می شد که مصر یکی از این سرزمینها و از ساتراپی های پر تنش تحت سلطه پارسیان بود.در این پژوهش تلاش بر آن است تا ضمن بررسی تحولات سیاسی ساتراپی مصر در دوره هخامنشیان ، اهمیت این ساتراپی در این دوره و روابط گسترده ی اقتصادی و فرهنگی بین این دو ملت و تاثیرات متقابل آنها بر یکدیگر را با تکیه بر منابع نوشتاری ، داده های باستانشناسی و دیگر اسناد و شواهد باستانشناسی و دیگر اسناد و شواهد تاریخی با استفاده از شیوه ی پژوهشهای تاریخی مورد بررسی قرار دهد.برای این منظور در این پژوهش سعی شده است ابتدا به چگونگی شکل گیری امپراطوری هخامنشی و تاریخ گذشته سرزمین مصر پرداخته شود و سپس در ادامه علل و چگونگی تهاجم پارسیان به این سرزمین و جایگاه و تحولات مصر در دوره هخامنشیان مورد بحث قرار خواهد گرفت.
لیلا ساجع آرش اکبی مفاخر
در شاهنامه فردوسی بازتاب بسیاری از آیین ها و باورهای کهن مردم این سرزمین را می توان یافت. داستان های شاهنامه در طول هزاره های زندگی بشر به دست نسل های گوناگون آفریده و در کنار هم چیده شده و از تأثیر ادیان و عقاید گوناگون برکنار نمانده است. آیین زروانی نیز در سده های بسیاری در ایران، دین و باور حاکم بوده است. آیین زروانی از متون اوستایی و پهلوی به متون فارسی زردشتی و از خدای نامه های عصر ساسانی و ترجمه آن ها به شاهنامه های منثور و سپس به شاهنامه فردوسی رسیده است. نشانه های زروانی در ادبیات پهلوی ساسانی و حماسه های ملی به ویژه شاهنامه فردوسی پررنگ تر است؛ و نمی توان حضورش را در داستان های ملی انکار کرد. این باور در آیین مزدیسنا نیز نفوذ می یابد. این عقاید به طور طبیعی در عبور از سیر تاریخی و فرهنگ ایران به شاهنامه فردوسی وارد شده است و آشکارا و نهان در آن خودنمایی می کند. بررسی و شناخت آیین زروانی در فرهنگ و تاریخ ایران باستان بر پایه شاهنامه فردوسی مسأله مورد بررسی در این پژوهش است. به گونه ای که متن پایه برای این مطالعات، شاهنامه فردوسی است. از آن جا که شاهنامه مجموعه ای کامل از تاریخ اساطیری و داستانی ایران باستان است و همچنین گنجینه ای کامل از فرهنگ ایرانی را در خود دارد، برای بررسی این مسأله انتخاب شده است. نکته ای دیگر در این بررسی چگونگی انتقال آیین و اندیشه های زروانی از فرهنگ ایران باستان به سده های نخستین هجری و تدوین آن در شاهناهه فردوسی است. برای شناخت و چگونگی روند زروانی گری ابتدا به شناخت زروان که شخصیت پیچیده و پر رمز و رازی دارد پرداخته شده است؛ که شناخت آن می تواند گوشه ای از فرهنگ و آیین های باستانی ایران و نمادهای حماسه ملی را بشناساند. بدین منظور زروانی گری در میان اقوام هندوایرانی، عصر هخامنشیان، اشکانیان و ساسانیان بررسی می شود. در هر یک از این دوره ها تصورات خاص و دیدگاه های گوناگونی درباره زروان وجود دارد. در این پژوهش زروان به عنوان خدای بی کران است که بنا بر اساطیر او زاینده اهرمزد و اهریمن است. اعتقاد به زروان بازتاب های عمده ای در تاریخ ایران باستان داشته که تا قرن ها اندیشه ایرانی را تحت سلطه خود قرار داده است. اصالت زمان، اهریمن ستایی، اعتقاد به سرنوشت، تقدیرگرایی، بدبینی نسبت به جنس زن از بارزترین اعتقادات زروانی گری است؛ که شاهنامه فردوسی بارزترین منعکس کننده باورهای آن است. داستان های شاهنامه پیوسته جدال دو نیروی خیر و شر را بیان می کنند. وجود روایت ها و داستان هایی که در آن تکرار بی اعتباری دنیا، قبول قهاریت سپهر و پذیرش بی چون و چرای سرنوشت و به دنبال آن یأس و ناامیدی که انعکاسی از آیین زروانی در شاهنامه فردوسی است؛ دیده می شود. این گونه زیرساخت های زروانی را در داستان های حماسه ملی می توان دید.
طهمورث مهرابی محمدتقی ایمان پور
جغرافیا نقش مهمی در تاریخ هر سرزمین دارد و تاریخ هر سرزمین و ناحیه بستگی زیادی به موقعیت و مکان جغرافیایی آن دارد. در همین راستا مناطق و سرزمین هایی در ایران هستند که به دلیل قرار گرفتن در یک موقعیت جغرافیایی و داشتن شرایط آب هوای خاص از جایگاه و اهمیت زیادی برخوردار بوده و نقش مهمی در تحولات سیاسی کشور داشته اند. سرزمین هیرکانیه یکی از این مناطق است که امروزه به نام گرگان شناخته می شود و به دلیل موقعیت جغرافیایی خاص در طول تاریخ ایران خصوصاً تاریخ ایران باستان، از اهمیت زیادی برخوردار بوده و نقش مهمی در تاریخ و تحولات ایران داشته و در منابع به کرّات از آن نام برده شده است. هیرکانیه که به نظر می¬رسد شامل سرزمین های واقع در جنوب شرقی دریای مازندران از جمله استان گلستان امروزی و بخشی از مازندران می¬باشد که با نام¬های مختلفی در طول تاریخ مانند ورکانه، هیرکانیه، طبرستان و گرگان از آن یاد شده است. هرچند که امروزه اغلب هیرکانیه را با استان گرگان امروزی مقایسه می¬کنند اما به نظر می¬رسد که وسعت سرزمین هیرکانیه از گرگان امروزی بیشتر بوده، و سرزمینهای بیشتری از جمله بخشی از مازندران را در بر می¬گرفته است. لذا در این پایان¬نامه تلاش شده است تا به کمک منابع دست اول، پژوهش¬های تاریخی جدید و تجزیه و تحلیل آن¬ها، در ابتدا به وجه تسمیه و محدوده جغرافیایی هیرکانیه در ایران باستان و سپس به جایگاه سیاسی آن در سه دوره شاهنشاهی هخامنشی، اشکانی و ساسانی پرداخته شود.
پریسا پدرام محمدتقی ایمان پور
ایالت کرمان در جنوب شرقی کرمان قرار دارد و موقعیت جغرافیایی و شرایط متنوع آب و هوایی مورد توجه حکومت ها بوده است. همسایگی آن با ایالت سیستان و بلوچستان و همچنین بنزدیکی به منطقه تجاری خلیج فارس برای شاهان ساسانی دارای اهمیت سیاسی و اقتصادی بوده است. ایالت کرمان، در دوره ساسانیان بر خلاف دوره های پیشین از اهمیت بیشتری برخوردار گردید و پس از آن در این دوره تعدادی از شاهان ساسانی چون اردشیر بابکان و بهرام چهارم توجه بیشتری به آن نشان دادند و به اقداماتی چون شهرسازی و تاسیس ضرابخانه پرداختند. همچنین از آنجایی که کرمان در مجاورت پارس، مرکز حکومت ساسانی بوده بیش از همه تحت تاثیر سیاست های دینی شاهان ساسانی قرار گرفته است . آتشکده های بسیاری در این ایالت احداث شد. در این پایان نامه تلاش شده است با استفاده از منابع دست اول، پژوهش های تاریخی و ضمن تجزیه و تحلیل آنها، ابتدا کلیاتی درباره تاریخ ساسانیان گفته شود و در ادامه به معرفی موقعیت جغرافیایی ایالت کرمان و همچنین حوادث روی کار آمدن اردشیر بابکان و حمله وی به این ایالت اشاره شده است و در پایان به بیان افقدامات سیاسی، اقتصادی و مذهبی شاهان ساسانی و تاثیر آن در جایگاه تاریخی ایالت ککرمان در دوره ساسانی پرداخته شده است.
زهره درفش محمدتقی ایمان پور
در گذشته به دلیل عدم وجود قوانین مشخص بینالمللی هر کشوری با توجه به قدرت نظامی به دنبال گسترش مرزهای خود بود و حاکمان هر کشور تمام تلاش خود را میکردند تا مرزهای کشورشان را به حداکثر ممکن وسعت جغرافیایی برسانند. دولت ساسانی هم از این مورد مستثنی نبود. سلسله ساسانی که در سال 224 م. پس از پیروزی اردشیر بابکان در نبرد هرمزگان بر پادشاه اشکانی پا به عرصه وجود نهاد، از همان ابتدا هدفش گسترش مرزها به خصوص مرزهای غربی بود که این مرزها را به زمان هخامنشیان برساند و در پی این هدف، مجدداً جنگهای ایران و روم شروع شد و در طول حکومت ساسانی ادامه یافت. پس از هر نبرد با رومیان تغییراتی در مرزهای کشور ایجاد میشد. در این رساله تلاش شده است تا با کمک منابع دست اول و پژوهشهای تاریخی جدید و تجزیه و تحلیل آنها، با اشاره به کلیاتی دربارهی تاریخ ساسانیان و جنگهای آنان با رومیان، تغییرات و تحولات مرزهای غربی شاهنشاهی ساسانی مورد بحث و بررسی قرار گیرد.
سیدفرهاد سیداحمدی زاویه محمدتقی ایمان پور
سرزمین ایران از دیرباز خاستگاه تمدن های بزرگ و کهن بوده است که پادشاهی ساسانیان یکی از آنها محسوب می شود. همان طور که می دانیم ایرانیان از تمدن های میان رودان، مصر، یونان و روم آگاهی داشته و بطبع از این تمدنها الهام گرفته و بر آنها نیز تأثیر گذاشتهاند، این امر طبیعی است که در طی برخورد و کشمکش و جنگ و صلح بین این تمدن ها در طول تاریخ ما شاهد تحولات و دگرگونی های سیاسی، اجتماعی ،اقتصادی ،فرهنگی و مذهبی بوده ایم. همانطور که می دانیم در آغاز قرن سوم میلادی ما با این واقعیت مبنی بر انتقال قدرت سیاسی از حکومت اشکانیان به حکومت ساسانیان مواجه هستیم و حکومت ساسانیان که توسط اردشیر بابکان پایه گذاری شد و باعث به وجود آوردن ساختار جدیدی درکشور شد بطوریکه سیستم ملوک الطوایفی اشکانیان را برچید و باعث یکپارچگی و ایجاد تمرکز قدرت سیاسی و وحدت ملی در کشور گشت و برای پیشبرد اهداف خود از عنصر تأثیرگذار دین زردشتی سود جست، علاوه بر این نشانه هایی از پیوند و آمیزش میان دو عنصر مهم سیاست (حکومت و پادشاهی) و دین (مذهب و کیش زردشتی) را بویژه در آغاز حکومت ساسانیان شاهد می باشیم، بطوریکه در طول تاریخ اکثر فرمانروایان و پادشاهان برای اینکه از مقبولیت در میان توده مردم برخوردار شوند لذا در جهت کسب مشروعیت سیاسی و پادشاهی شان بر کشور و نفوذ سلطه خودشان بر مردمان آنجا از عنصر تأثیرگذار دین بهره می برده اند. از آنجائیکه ما از همان آغاز سلسله ساسانی شاهد تحولات و دگرگونی های شدید سیاسی و مذهبی را هستیم از این رو ،در این مبحث تلاش بر این شده است که به بررسی سیر تحولات سیاسی ـ مذهبی از زمان اردشیر ساسانی تا قبل از به قدرت رسیدن شاپور دوم پرداخته شود، در ادامه به دگرگونی های مذهبی از جمله ظهور مانی و ارائه دین خود به شاپور اول تا قتل وی در زمان پادشاهی بهرام دوم را شامل می شود.
مریم مرادی سیروس نصراله زاده
اردشیر بابکان درسال 224م بعداز شکست اردوان چهارم آخرین پادشاه اشکانی خودرا شاهنشاه ایران نامید.ساسانیان که نام خودراازجداعلایشان ساسان گرفته بودندبه مدت چهارصدسال بر ایران فرمانروایی کردندودرطی این مدت شاهنشاهی وسیع وقدرتمندی ازلحاظ اداری وسیاسی ایجادکردند.سازمان داخلی این شاهنشاهی عظیم شامل صاحب منصبان بسیاری بودکه هریک دارای القاب ودرجات دولتی ووظایف وحدود اختیارات خاص خود بودند.که این موضوع نیز در کتیبه های این دوره به خوبی نمایان شده است.ازجمله:کتیبه شاهپور در کعبه زردشت که فهرستی مفصل ازساختاراداری ودرباری وصاحب منصبان دوره اردشیر وشاهپوروبابک درآن ذکرشده است.وهمچنین کتیبه نرسی در پایکولی که نیزساختارحکومتی وفهرست مقامات راارائه می دهد.همچنین وجود مهره ها وسکه ها ونقش برجسته های بسیاری دراین دوره نیزبه این امراشاره دارد. دراین پژوهش سعی برآن است که این مقامات وفهرستی ازمناصب والقاب راباتکیه بر کتیبه های این دوره واستفاده از دیگر منابع وماخذمعرفی کند وبه بررسی وتجزیه وتحلیل مقامات ومناصب وسیر تحول آنان در طول تاریخ ساسانیان وریشه شناسی هریک ازانان بپردازد.