چکیده هدف تحقیق حاضر، بررسی علل کاهش انگیزه تحصیلی دانش آموزان مقطع متوسطه شهرستان گرمسار بود. این تحقیق به شیوه توصیفی و استنباطی انجام شد. و جامعه آماری آن ، کلیه دانش آموزان مقطع متوسطه شهرستان گرمسار بودند.نمونه آماری نیز شامل 351 نفر طبق جدول مورگان تعیین گردید.که به صورت تصادفی و با روش نمونه گیری طبقه ای انتخاب شدند.ابزار این تحقیق پرسشنامه با مشخصات فردی و 20 سوال بسته پاسخ بود که پس از اجرای آزمایشی و شکل گیری روایی و پایایی آن که 7279/0 درصد به دست آمد، توزیع شده بود. داده های گرد آوری شده با توجه به اهداف تحقیق به کمک آمار توصیفی در جداول فراوانی و درصد فراوانی تنظیم شد و مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت و سپس به کمک امار استنباطی (آزمون خی دو) معنادار بودن نتایج مشخص شد نتایجی که از تحقیق به دست آمد نشان داد که پایگاه اجتماعی والدین ، عزت نفس، درآمد والدین ، انسجام خانوادگی ، روش تدریس معلمان در انگیزه تحصیلی دانش آموزان موثر بوده است.

نظر به نقش محوری وتعیین کننده زبان فارسی در یادگیری سایر دروس مقطع ابتدایی توجه به برنامه درسی زبان آموزی ازاهمیت خاصی برخورداراست.به خصوص این که لازمه زبان آموزی کسب مهارت های چهارگانه گوش دادن، خواندن، نوشتن وسخن گفتن است و تحقق این مهارت ها منوط به مشارکت ویادگیری فعال دانش آموزان وبه عبارت دقیق ترتحقق اهداف زبان آموزی، وجودخلاقیت در نحوه یاددهی ویادگیری را ضروری می نماید. لذابه منظور تعیین نقش محتوای کتاب های بخوانیم وبنویسیم فارسی سال اول ابتدائی به عنوان یکی از محورهای اصلی یاددهی در برانگیختن استعداد خلاق دانش آموزان اقدام به بررسی محتوای کتاب های مذکور از طریق مدل ساختاری هوش "گیلفورد" وتکنیک های ویژه تجزیه وتحلیل محتوای "ویلیام رومی" شده است. این بررسی مشتمل بر تطبیق دو دیدگاه یادگیری فعال وخلاقیت (تفکر واگرا) می باشند. به لحاظ روش آماری نیز به محاسبه ضریب درگیری وضریب نسبی پرداخته شده است. یافته های پژوهش ناظربربررسی فرضیه تحقیق،مبتنی براین است که متن، پرسش هاوتصاویر کتاب های بخوانیم وبنویسیم سال اول ابتدائی، درسطح تفکرواگرا (خلاق)از سطوح اعمال ذهنی گیلفورد قرار ندارد.این بررسی نشان می دهد قسمت اعظم جمله های کتاب دربیان واقعیت وتعاریف متمرکز شده است. پرسش های کتاب های بخوانیم وبنویسیم پایه اول ابتدائی نیز به صورت غیرفعال ارائه شده است وحدود 5/3 درصد از پرسش ها در سطح تفکر واگرا قراردارد. تصاویرنیزبه لحاظ سطح تفکرواگرادر سطح پائین است وحدود 5 درصد از تصاویر درسطح تفکرواگرا قراردارد.

امروزه با گسترش فناوری های اطلاعات و ارتباطات تمامی ارکان زندگی انسان ها دستخوش تحولات شگرفی است. استفاده روزافزون از این فناوری ها، نوآوری های گسترده را در آموزش، پرورش، صنعت، تجارت، تولید و توزیع دانش، مدیریت سیستم های اطلاعاتی و غیره موجب شده است. به طوری که روش زندگی، کسب و کار، آموزش و پرورش، یاددهی و یادگیری و دسترسی و تحولات ناشی از آن از یک سو، لازمه زندگی در عصر اطلاعات است و از سوی دیگر، بدون داشتن ابزارهای تحلیلی که بتواند جنبه های مختلف این پدیده فراگیر را مفهومی سازد، امکان بکارگیری هوشمندانه و بصیرانه آن برای دستیابی به امر توسعه و پرکردن شکاف توسعه نیافتگی میسر نیست. این تحقیق از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه اجراء،توصیفی-پیمایشی است.جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه معلمان مقطع متوسطه منطقه 5 شهر تهران می باشند.که با توجه به شیوه های مناسب نمونه گیری،نتایج حاصله به جامعه بسط داده خواهد شد.برای انتخاب گروه نمونه معرف و افزایش دقت اندازه گیری از طریق روش نمونه گیری تصادفی ساده از میان این معلمان انتخاب خواهند شد.حجم نمونه مورد نیاز بر اساس جدول مورگان، برای یک جامعه 497 نفری حداقل 217 نفر می باشد. نتایج حاصل از آزمون t نشان میدهد وضعیت کلیه مولفه های مورد بررسی در حد ضعیفی قرار دارند و در این میان،همانگونه که نتایج حاصل از اجرای آزمون فریدمن نشان می دهد،از میان هشت مولفه مورد بررسی در زمینه آموزش های الکترونیکی:مولفه ویژگی های سازمانی با میانگین 7.27 در رتبه نخست،مولفه مدیریت مشارکتی در رتبه دوم و مولفه منابع انسانی در جایگاه سوم قرار دارد