نام پژوهشگر: اکبر خدامی
زهرا مزروعی اکبر خدامی
خواص سطح پلیمرها در برخی موارد کاربردی، دارای نقش مهمتری نسبت به خصوصیات توده کالا می باشد. بعضی از عملکردهای مواد پلیمری مانند چسبندگی، قابلیت چاپ شدن، رنگ پذیری، درخشندگی، زیست سازگاری و خواص اصطکاکی بیش از آنکه با خواص توده ماده مرتبط باشد، متأثر از خارجی ترین لایه سطحی مواد می باشد. تکنیکهای متفاوتی ارائه شده که می تواند خواص سطح خارجی ماده پلیمری را بدون تغییر خواص کلی آن ها بهبود بخشد. تاکنون استفاده از روش های متعددی مانند اکسیداسیون آندی، پوشش دهی توسط پلاسما، عملیات لیزری، پوشش دهی بخار شیمیایی، الکتروریسی و روش های سل ژل با استفاده از موادی مانند سیلان ها و فلوئوروکربن ها برای ایجاد سطوح فوق آبگریز مورد تحقیق قرار گرفته اند. در این پروژه چندین شیوه جدید بدین منظور بررسی گردیده است. به گونه ای که خود تمیز شوندگی یا اثر نیلوفرآبی ممکن است از مهمترین خصوصیات این سطوح باشد.در شبیه سازی ساختار برگ نیلوفر آبی و بوجود آوردن خاصیت خودتمیزشوندگی دو نیاز اساسی وجود دارد. 1. سطوح باید انرژی سطحی کمی داشته باشند. 2. میزان مناسبی از ناهمواری سطح باید روی آنها ایجاد شود. برای فوق آبگریز کردن پارچه پلی استری با استفاده از یک ترکیب فلوئوروکربنی انرژی سطحی الیاف به حداقل مقدار ممکن کاهش یافت. به منظور ایجاد ناهمواری سطح، روش های متفاوت و بدیع آزمایش شدند و سپس با شیوه معمول استفاده از نانوذرات سیلیکا مقایسه گردیدند. مشخص شد که تکمیل تقلیل وزن پلی استر (هیدرولیز قلیایی) با ایجاد حفره هایی در سطح الیاف که عمدتاً ناشی از ذرات tio2 می باشد، سطح را ناهموار و قابلیت دافعیت منسوج را بعد از پوشش با فیلم فلوئوروکربنی بطور موثر بهبود بخشیده است. همچنین مشخص گردید دیگر تغییرات ساختاری بوجود آمده توسط هیدرولیز قلیایی نیز در میزان فوق آبگریزی پارچه موثر می باشد. آمینولیز کردن منسوجات پلی استری نیز با ایجاد شکاف هایی در سطح الیاف، زبری مناسب را جهت ارتقاء میزان دافعیت پارچه بوجود می آورد. در نتیجه ساختار سطح منسوجات، با هیدرولیز قلیایی و آمینولیز کردن به گونه ای تغییر می کند که بدون نیاز به استفاده از نانوذرات می توان به سطوح فوق آبگریز دست یافت. مقایسه میزان آبگریزی فیلم مسطح پلی استر با پارچه های متفاوت مشخص ساخت که نوع بافت و دیگر ویژگی های ساختاری پارچه نیز در فوق آبگریز کردن کالا بسیار موثر می باشد. ناهمواری های ناشی از ساختار پارچه و زبری ایجاد شده در اثر هیدرولیز، با ایجاد زبری سطح در یک مقیاس دوگانه، می توانند فوق آبگریز بودن کالا را تحت تأثیر قرار دهند. مطالعه تغییر آرایش یافتگی زنجیرهای فلوئوروکربنی بر اثر شستشو نشان داد که کاهش دافعیت کالا در حدی نیست که خاصیت خودتمیزشوندگی پارچه با آب را تغییر دهد. همچنین میزان خودتمیزشوندگی سطوح حاصل از فوق آبگریزی بصورت کمی و کیفی بررسی گردید.
فاطمه قهرمان زاده اکبر خدامی
چکیده راحتی حرارتی منسوجات بسیار حائز اهمیت می باشد. به منظور ایجاد تطابق حرارتی کاربرد میکروکپسول های حاوی مواد تغییرفاز دهنده در حال پیشرفت است. در نساجی معمولاًً از پارافین واکس ها بدین منظور استفاده می شود. اما مواد تغییرفازدهنده شیمیایی که قابلیت برقراری پیوند با الیاف را داشته باشند نیز مورد توجه قرار گرفته است. موادشیمیایی وجود دارند که به روش دیگری روی منسوجات عمل می شوند و لازم است به منظور پایداری تکمیل مورد نظر، روی الیاف دارای ثبات باشند. بنابراین باید پروسه خاصی برای آنها در نظر گرفته شود تا به صورت نامحلول روی پارچه قرار گیرند. در حالیکه چسبندگی خوبی بین ماده تغییرفازدهنده و الیافی چون پنبه و پلی استر وجود دارد، پیوند آن با پشم ضعیف بوده و از بین نخ ها بیرون ریخته می شود. بنابراین در این پروژه اثر تغییر انرژی سطحی و بار سطحی الیاف پشم بر خواص تطبیق پذیری حرارتی پارچه های پشم مورد مطالعه قرار گرفت. پارچه خام، فلئورینه شده و پارچه ای که تحت عملیات chlorine-hercosett قرار گرفته، به منظور حصول پیوند بیشتر و خواص ثباتی مطلوب مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج نشان می دهند که اصلاح سطحی به منظور ایجاد چسبندگی و پیوند مقدار بیشتر ماده، فعالیت حرارتی را افزایش داده و ثبات بهتری ایجاد می کند. آنالیزهای dsc و تصاویر sem، نشان می دهند که فلئورینه کردن نتایج بهتری نسبت به عملیات chlorine-hercosett دارد. همچنین با اندازه گیری میزان نفوذپذیری هوا، استحکام و ثبات شستشویی و سایشی نیز نتایج ارزیابی گردید. الیاف نوظهور پلی لاکتیک اسید دارای نقطه ذوب پایینی هستند و انجام عملیات تکمیل روی این الیاف به واسطه حساسیت آنها به دمای بالا محدود می باشد. بنابراین روشی جدید برای تکمیل این پارچه ها مورد نیاز است. در این پروژه ایجاد تطابق حرارتی و شرایط متفاوت کاربرد برای این الیاف تحقیق شد. در مقایسه با الیاف پلی اتیلن ترفتالات، این لیف با داشتن گروه های عاملی بیشتر جذب مواد بیشتری داشته و فعالیت حرارتی و خواص ثباتی بهتری دارد. طی این مقایسه مشخص گردید که فعالیت حرارتی وابسته به مقدار ماده روی کالا می باشد. علاوه بر اینها بهبود خواص آنتی استاتیک هر دو نوع پارچه با کاربرد مقدار کمی از این ماده مشاهده گردید. این ماده باعث افزایش جذب رطوبت می گردد. پارچه های سه بعدی اسپیسر با پتانسیل کاربردی بالا در صنایع نساجی، می توانند به صورت موفقیت آمیزی با مواد تغییرفازدهنده تکمیل شده و قابلیت تطبیق پذیری حرارتی در آنها ایجاد گردد. اما خصوصیات پارچه وابسته به انتخاب روش تکمیل است. بنابراین روش انتخابی لازم است کم ترین اثر را بر خواص زیردست پارچه داشته باشد. در این پارچه ها ساختار سه بعدی به عنوان حمل کننده ماده موثر است. درحالیکه اندازه گیری خواص حرارتی و بررسی میزان فعالیت حرارتی کار مشکلی است، روشی ساده و کاربردی با استفاده از صفحه داغ ارائه گردید که در صورت تحقیق بیشتر پتانسیل لازم جهت بررسی اثر ماده تغییرفازدهنده را دارا می باشد. کلمات کلیدی: سازگاری حرارتی، مواد تغییر فازدهنده، پارچه پشم، پارچه پلی لاکتیک اسید، عملیات سطحی
آزاده سیفی محمد علی گلعذار
هدف از این تحقیق، ایجاد پوشش پلیمری فوق آبگریز بر روی فولاد ساده کربنی به کمک اصلاح شیمیایی نانوذرات سیلیکا می-باشد. در ابتدا به منظور تغییر ماهیت آبدوستی نانوذرات سیلیکا به ماهیت آبگریز، سطح آنها توسط مقادیر مختلف از ترکیب سیلانی وینیل تری متوکسی سیلان (vtms) اصلاح گردید. بدین منظور نسبت مولی [oh]/ [vtms] (نسبت غلظت vtms مصرفی به گروه های هیدروکسی نانوسیلیکا) در محدوده 18-1 تغییر داده شد و مشاهده گردید که در نسبت مولی 18، بیشترین افزایش وزن و قطر، کمترین جذب رطوبت، و بالاترین میزان تخلخل در نانوذرات سیلیکا پدید آمد. سپس با استفاده از نانوذرات اصلاح شده در مرحله اول، پوششی آبگریز بر سطح فولاد ساده به دو روش مختلف ایجاد شد. در روش اول ابتدا کامپوزیتی از پلی اتیلن پیوند شده با مالئیک انیدرید و نانوذرات اصلاح شده به روش محلول تهیه شد و پس از آن پوششی از این نانوکامپوزیت بر سطح فولاد به روش ریخته گری ایجاد گردید. با تغییر درصد وزنی نانوذرات مصرفی در تهیه نانوکامپوزیت در محدودهwt% 215-25 (نسبت به وزن پلیمر) ملاحظه شدکه با افزایش مقدار نانوذره، زاویه تماس افزایش و زاویه غلتش کاهش می یابد، به طوری که در 215% وزنی پوششی با آبگریزی بسیار خوب با زاویه تماس 5/149 و زاویه غلتش 6 درجه حاصل گردید. در روش دوم که برای اولین بار ارائه شد، ابتدا پوششی از فیلم پلی اتیلن به روش پاشش الکتروستاتیک بر سطح فولاد ایجاد گردید. پس از آن برای حصول زبری و ایجاد ساختار میکرومتری مطلوب، پوششی از نانوذرات سیلیکای اصلاح شده بر روی فیلم پلی اتیلن به روش غوطه وری ایجاد شد و به منظور تثبیت نانوذرات بر روی سطح، تحت عملیات حرارتی قرار گرفت. با تغییر نسبت مولی [oh]/ [vtms] در محدوده 18-1 برای نانوذرات سیلیکا مشاهده گردید که در نسبت های مولی بالاتر از 6 یک پوشش فوق آبگریز با زاویه غلتش بسیار پایین ( ا درجه) حاصل گردید. به نظر می رسد که این روش قابلیت کاربرد بر روی تمامی پوشش های ترموپلاستیک را داشته باشد. به علاوه با انجام آزمون تافل در هر دو روش مذکور مشاهده گردید که ایجاد پوشش آبگریز بر سطح فولاد ساده کربنی موجب افزایش قابل توجهی در مقاومت خوردگی می شود.
سارا احمدی اکبر خدامی
خواص سطحی مواد پلیمری طبیعی و مصنوعی در بعضی موارد کاربردی، دارای نقش مهم تری نسبت به خصوصیات کلی کالا می باشد و بر کیفیت نهایی منسوج موثرتر است. بعضی از عملکردهای مواد پلیمری مانند چسبندگی، قابلیت چاپ شدن، رنگ پذیری و زیست تخریب پذیری بیش از آنکه به خواص بالک ماده مرتبط باشند متأثر از خارجی ترین لایه سطح مواد هستند. تکنیک های متفاوتی به منظور بهبود سطح خارجی ماده پلیمری بدون تغییر خواص کلی آنها، ارائه شده است. در روش های کاربردی برای اصلاح سطح مواد پلیمری،گروه های فعال در سطح ماده ایجاد می شوند. با توجه به ماهیت گروه های عاملی ایجاد شده در سطح، ماده خواص جدیدی پیدا می کند. سطح الیاف نساجی نیز تأثیری مهم و کلی بر چگونگی عملکرد، شیوه پروسس و نوع تکمیل های کاربردی برای آنها دارد. لیف پشم که یکی از پرکاربردترین الیاف طبیعی می باشد، علاوه بر دارا بودن خواص مطلوب، در اثر شستشو دچار جمع شدگی بر اثر نمدی شدن می شود. تا کنون روش های گوناگونی به منظور ضدنمدی کردن پارچه ی پشمی ارائه شده است که عمدتاً با استفاده از کلر یا ترکیباتی است که آلایندگی زیادی داشته و امروزه استفاده از این مواد با موانع جدی روبروست. در این پروژه امکان جایگزینی پتاسیم پرمنگنات در یک محلول اشباع سدیم کلرید، با کلر بررسی و امکان استفاده از این محلول نمک جهت محدود کردن عملیات به سطح الیاف، استفاده شد. از طرف دیگر، امروزه جایگزین کردن روش های معمول شیمیایی در محیط آبی با پروسه هایی که میزان آلایندگی آنها ناچیز است، یکی از اولویت های صنایع نساجی است. در روش های سنتی میزان مصرف آب و آلایندگی آن بسیار زیاد و هزینه های مربوط به تصفیه و جمع آوری پساب ناشی از این فرآیندها نیز بالا می باشد، که به آن هزینه های خشک کردن را نیز باید افزود. در این پروژه برای اولین بار با بهره بردن از انرژی تابشی امواج مایکروویو و فرابنفش، سعی شد تا میزان استفاده از مواد آلاینده به کمترین حد ممکن رسیده و علاوه برآن در مرحله ی بعدی بدون استفاده از هیچ ماده ی اکسید کننده ای و با کمترین میزان مصرف آب، عملیات ضدنمدی کردن صورت گیرد. کاهش درصد جمع شدگی پارچه ی پشمی عمل شده با پتاسیم پرمنگنات در حالت مرطوب نسبت به نمونه ی شاهد 33/31% به دست آمد. در مورد پارچه ی عمل شده با پتاسیم پرمنگنات و با استفاده از تابش امواج فرابنفش و مایکروویو درصد کاهش جمع شدگی نسبت به نمونه ی شاهد به 5/79% رسید و پارچه ای که فقط در معرض تابش امواج فرابنفش و مایکروویو قرار گرفته بود به میزان 1/77 %نسبت به نمونه ی شاهد کاهش جمع شدگی نشان داد. کاهش استحکام پارچه ی پشمی نسبت به نمونه ی شاهد و همچنین درصد کاهش وزن آن بر اثر حلالیت در قلیا به طور کلی کمتر از 20% بود. میزان آبخورشوندگی و پرزدهی نمونه ها نیز نسبت به نمونه ی شاهد بهبود یافته است.پارچه ی دیگری که در این پروژه استفاده شد، پارچه ی پلی پروپیلنی است که با توجه به دارا بون خواص مطلوبی مانند استحکام بالا و چگالی کم، به علت عدم حضور گروه های عاملی فعال روی سطح، خاصیت آبدوستی بسیار کمی دارد و همین امر سبب تجمع بیش از اندازه الکتریسیته ساکن بر سطح آن می شود. تا کنون روش های فراوانی برای ایجاد گروه های عاملی روی سطح این ماده ی پلیمری مورد استفاده قرار گرفته، اما تحقیقات کمی به اصلاح سطح پارچه ی پلی پروپیلنی اختصاص داده شده است. به همین منظور در این پروژه با بهره بردن از پتاسیم پرمنگنات و تابش امواج مایکروویو سعی شد تاآبدوستی این پارچه بهبود یابد. بررسی سطح نمونه، با استفاده از تکنیک atr مشخص ساخت که تنها با 2 دقیقه تابش امواج مایکروویو، گروه های عاملی c=o، c=c و روی سطح پارچه ایجاد شده اند. وجود این گروه های عاملی جذب رطوبت را به میزان قابل توجهی افزایش می دهد. همچنین با استفاده از روش عملیات اکسیداسیون سطحی، پارچه ی پلی پروپیلنی از دسته ی بدون حفاظت آنتی استاتیکی به پارچه ی با حفاظت آنتی استاتیک متوسط تبدیل شده است.
پریسا داوری اکبر خدامی
الیاف پشم به دلیل داشتن درصد بالایی از اتصالات عرضی دی سولفیدی در لایه اگزوکوتیکل و اسیدهای چرب در سطح، دارای سطحی با ماهیت هیدروفوب هستند که این خاصیت به همراه ساختار فلسی متراکم سطح این الیاف فرآیندهای انجام گرفته روی آن را با مشکل مواجه کرده است. جهت حصول ثبات ابعادی قابل قبول، راندمان رنگی خوب، یکنواختی و درخشندگی در رنگرزی و چاپ پارچه پشمی لازم است که با استفاده از پیش عملیاتی سطح این الیاف اصلاح گردد. استفاده از پیش عملیاتی همچون کلرینه کردن که تولید ترکیبات آلی هالوژن دار قابل جذب در پساب کرده و سبب آلودگی محیط زیست می شود، امروزه با مشکل مواجه شده و از همین روی کاربرد روشهای اصلاح سطح خشک که منجر به تولید چنین ترکیباتی نشود در معرض توجه قرار دارد. در این پروژه اصلاح سطح الیاف موجود در پارچه پشمی با استفاده از عمل تابشی اشعه فرابنفش در مجاورت گاز ازون انجام شد و رفتار رنگرزی آن از دو جنبه سینتیک (سرعت رنگرزی) و ترمودینامیک رنگرزی (افینیته استاندارد، آنتالپی و آنتروپی رنگرزی) مورد ارزیابی قرار گرفت و امکان رنگرزی آن در دمای پایینتر از جوش نیز بررسی شد. در همین راستا علاوه بر عمل با فرابنفش در مجاورت گاز اوزن، پارچه پشمی تحت عملیاتی همچون تابش فرابنفش، تابش فرابنفش در مجاورت گاز اکسیژن و عمل با گاز اوزن طی مدت زمانهای مختلف نیز قرار گرفت و اثر هر روش بر پارامترهایی چون زمان ترشوندگی، مقاومت در برابر جمع شدگی، درصد انحلال در قلیا، اندیس زردی و استحکام ارزیابی شد. نتایج نشان داد که در اثر تابش 20 دقیقه ای فرابنفش در مجاورت گاز اوزن، پارچه پشمی به بهترین اصلاح سطح ممکن با زمان ترشوندگی سریع و همراه با کمترین صدمات فیزیکی و شیمیایی بر خواص توده الیاف پشم رسیده است؛ بهبود ترشوندگی را میتوان به حذف لایه لیپیدی سطح الیاف پشم نسبت داد. همچنین به علت اثرات اصلاح سطح ناشی از این روش درصد جمع شدگی پارچه پشمی به طور چشمگیری کاهش یافت. از طرف دیگر به دلیل ماهیت فرآیندهای تابشی و نیز کوتاه بودن زمان تابش، عمل این روش تکمیلی محدود به سطح بوده و اثر سوء بر استحکام نداشته است. در حالیکه تابش فرابنفش میزان زردی پارچه را افزایش داده، استفاده از اوزن در این فرآیند به دلیل خاصیت سفیدکنندگی اوزن از میزان زردی حاصل از تابش فرابنفش کاسته است. نتایج رنگرزی پشم عمل شده با فرابنفش در مجاورت گاز اوزن نشان داد که سرعت رنگرزی آن در رنگرزی با رنگزاهای اسیدی میلینگ و یکنواخت شونده نسبت به نمونه عمل نشده افزایش یافته است که علت آن را میتوان به تخریب عوامل سطحی موثر در نفوذ رنگ، در اثر اصلاح سطح صورت گرفته نسبت داد. نتایج مشابهی نیز در رنگرزی این نمونه با رنگزای میلینگ در دمای پایین مشاهده شد. بررسی های ترمودینامیکی رنگرزی نیز نشان داد که با وجود عدم تغییر میزان افینیته استاندارد، مقادیر آنتالپی و آنتروپی رنگرزی در نمونه عمل شده کاهش یافته که این به معنی نگه داشته شدن بیشتر رنگ در درون لیف پس از رسیدن به حالت تعادل بوده و به عبارت دیگر برهم کنش میان رنگ و لیف افزایش یافته است.
حمیده عیسی زاده بلترکی اکبر خدامی
در طی سالیان گذشته منسوجات همواره با انواع عملگرها به منظور یاری رساندن به پوست در حفاظت و مراقبت از سلامتی کل بدن تکمیل شده اند. به این دلیل منسوجات را به عنوان پوست دوم انسان توصیف می کنند. صنعت نساجی با بهره گیری از علم پزشکی به دنبال یافتن راه هایی برای غنی سازی منسوجات بدلیل برهم کنش نزدیک آن با پوست است. در این راستا، در سالهای اخیر منسوجات در زمینه آرایشی- بهداشتی نیز کاربرد یافته اند. منسوجات آرایشی برای انتقال یک ماده فعال به پوست و بدن انسان که با آن در تماس است طراحی شده اند. استفاده از منسوجات آرایشی- بهداشتی به طور فزاینده در میان مصرف کنندگان مدرن امروزی رواج یافته و یک بازار هدف قابل توجهی برای صنعت نساجی ایجاد کرده است. منسوجات آرایشی بهداشتی دارای کاربرد در زمینه مراقبت از پوست، با توجه به نوع اثر مراقبتی که به کالا می دهند در دسته های مختلفی شامل منسوجات مرطوب کننده، ضد پیری، محافظت در مقابل اشعه uv ، ضد اگزما، ضد قارچ و باکتری و منسوجات برای تناسب اندام و لاغری یا ضد سلولیت طبقه بندی می شوند. ناصاف شدن سطح پوست همراه با سفتی آن و ایجاد ظاهر پوست پرتقالی را «سلولیت» می نامند. سلولیت اختلال متابولیک موضعی بافت چربی زیر پوست است، که باعث تغییر شکل ظاهری می شود. این عارضه بیشتر در اندام تحتانی و شکم به وجود می آید. یکی از راه های مبارزه با این عارضه ناخوشایند تهیه منسوجات حاوی مواد فعال ضد سلولیت می باشد، که قادر است این مواد را توسط مکانیزم رهایش کنترل شده و تدریجی در حین پوشیدن کالا به پوست انتقال دهد. در این پروژه بمنظور تکمیل ضد سلولیت، کالای جین صددرصد سلولزی با توجه به کاربرد گسترده آن انتخاب گردید. در روند در حال توسعه منسوجات مربوط به سلامتی پوست، اولین ضرورت نیاز به منابع طبیعی بی ضرر برای پوست است. بنابراین امکان جایگزینی ماده شیمیایی تئوفیلین استیک اسید با کافئین بررسی گردید. از مولکول مونو کلرو تری آزینیل بتا-سیکلودکسترین بعنوان مولکول میزبان در انتقال ماده فعال به کالا استفاده شد. بمنظور تثبیت mct-?cd دو روش، پیش کربنات کردن با کربنات سدیم و روش یک مرحله ای ارزیابی شد. اندازه گیری خواص ثباتی، طیف سنجی مادون قرمز، آنالیز عنصری، گراویمتری و تصاویر میکروسکوپ الکترونی نشان دادند که مولکول میزبان بطور مطلوب روی کالا تثبیت شده و بین دو روش بکاررفته تفاوت معنی داری وجود ندارد. در مرحله بارگذاری ماده فعال روی کالا پارامترهای درصد محلول بارگذاری، مدت زمان بارگذاری و حلال مورد استفاده مورد مطالعه قرار گرفت. نتایج مشخص ساختند که بارگذاری کالا با محلول 1% و نگهداری بمدت 2 ساعت سبب ایجاد کمپلکس میزبان- مهمان می شود. همچنین به منظور انتقال ماده فعال به کالا دو روش غوطه وری و اسپری با یکدیگر مقایسه شدند، نتایج حاکی از عدم تفاوت معنی دار بین این دو روش بود. ارزیابی چگونگی رهایش به روشهای مختلف و مقایسه کالای عمل شده با سیکلودکسترین و نمونه های شاهد بیانگر رهایش تدریجی ماده فعال ضد سلولیت از سطح کالای تکمیل شده با سیکلودکسترین می باشد.
فریبا مشهدی میقانی اکبر خدامی
پوشاک در زندگی روزمره ی نقش مهمی را در حفاظت پوست بدن از خطرات محیطی مانند نور خورشید ، گرما و یا سرمای شدید،حشرات و مواد شیمیایی مضر دارا می باشد. منسوجات به عنوان پوست دوم بشر ، علاوه بر نقش محافظت ، می تواند تأمین کننده ی سلامت و زیبایی پوست نیز باشد. در سالهای اخیر محصولات نساجی در زمینه وسایل آرایشی و بهداشتی ،که بر اساس سیستم رهایش مواد عمل می کنند در زمینه درمان و مراقبت از پوست و مو ،کاربرد های فراوانی پیدا کرده اند. اولین بار که یک منسوج آرایشی پوشیده می شود، بدن به طور دائم تحت تاثیر ترکیبات فعال قرار می گیرد. به علاوه این مسئله سبب بهبود کارایی پوست شده و می تواند نسبت بالایی از بدن را نسبت به مواد آرایشی معمولی تحت پوشش قرار دهد.منسوجات آرایشی ، کاربردی مشابه کرم ها و لوسیون های آرایشی دارند و تفاوت آنها در مکانیسم رها سازی ماده مغذی است. از آنجا که پارچه در تماس با پوست است ، این مواد میتوانند بطور مستقیم توسط آن جذب شوند. این گروه منسوجات آرایشی و بهداشتی روشی جدید برای آزاد سازی مواد فعال و مغذی را بوجود آورده اند، که شامل موادی از قبیل مواد ضد پیری ، ضد آفتاب ، نرم کنندههای پوست و خوشبو کننده با ماندگاری طولانی روی پوست می باشند. اثرات مختلف مراقبت از مو مانند کنترل شوره سر ، جلوگیری از ریزش مو ،درمان های گیاهی ،حفظ رنگ و کنترل چربی مو می تواند ازطریق سیستم رهایش در منسوجات آرایشی و بهداشتی صورت گیرد. در این روش مواد مغذی می تواند به سادگی از طریق پارچه به سطحی از بدن که در تماس با آن است ، منتقل شود. در این پروژه به منظور تولید منسوج آرایشی و بهداشتی جهت مراقبت از موی سر پارچه ویسکوز پلی استر که بصورت رایج در تولید مقنعه و روسری استفاده میشود بکار گرفته شد. استفاده از عصاره مورد، بدلیل اثرات ضد عفونی کنندگی، ضد التهاب، نرم کنندگی، ضد قارچ و ضد باکتری جهت مراقبت از موی سر ترجیح داده شد، لازم بذکر است جهت رهایش تدریجی عصاره مورد از موم زنبور عسل استفاده شد، همچنین جهت افزایش پایداری سیستم رهایشی از رزین طبیعی بنه پستاش اسلانتیک استفاده شد. جهت حل کردن موم زنبور عسل و رزین بنه از حلالهای مختلفی همچون آب، دی متیل سولفاوکساید، سیکلو هگزان، اتانول و n هگزان استفاده شد، که در نهایت بدلیل انحلال سریع و راحت هر یک از مواد فعال در حلال n هگزان، این حلال مورد استفاده قرار گرفت. - جهت اثبات حضور هر یک از مواد فعال بر سطح کالا از روشهای طیف سنجی مادون قرمز، جذب سنجی انتقالی و کروماتوگرافیگازی طیف سنج جرمی استفاده شد. جهت بررسی اثر تکمیل بر خصوصیات کالا، مقدار نفوذ هوا، طول خمش، ضخامت، سختی خمشی مورد بررسی قرار گرفت، همچنین برای بررسی ثبات عملیات تکمیل ثبات شستشویی نمونه تکمیل شده بوسیله آزمایش کروماتوگرافی گازی طیف سنج جرمی سنجیده شد که نتایج آزمایش حاکی از حضور هر یک از مواد فعال بر سطح نمونه پس از شستشو بود. ارزیابی چگونگی رهایش به روشهای مختلف و مقایسه کالای عمل شده با عصاره مورد، موم زنبور عسل و رزین بنه و مقایسه آن با نمونه های شاهد بیانگر رهایش تدریجی ماده فعال از سطح کالای تکمیل شده با موم زنبور عسل و رزین بنه میباشد.
آذر سمیعی صفت اکبر خدامی
حشرات به دلیل مزاحمت های بسیار با گزش و نیش خود برای انسان و هم چنین انتقال عوامل بیماری زا به روش های مختلف و ایجاد اپیدمی های بزرگ، از بزرگ ترین نگرانی های سلامت عمومی انسان ها به شمار می آیند. تعداد کمی از بیماری هایی که توسط حشرات منتقل می شوند، به وسیله واکسیناسیون قابل پیشگیری هستند. با توجه به افزایش آگاهی افراد از سلامت و قوانین بهداشتی و با توجه به اثرات سوء حشره کش ها بر سلامت انسان و محیط زیست، استفاده از منسوجات دافع حشره می تواند نقش مهمی در تأمین امنیت انسان داشته باشد. در این تحقیق تکمیل دافع حشره، با توجه به مصرف عمده منسوج پنبه ای به عنوان ملحفه و هم چنین لباس فصول گرم، بر روی کالای پنبه ای انجام شد. با توجه به اینکه منسوجات در تماس با پوست هستند، استفاده از ماده دافع بی ضرر الزامی است. بنابراین امکان جایگزینی ترکیبی شیمیایی با ساختار پرمترین، با مواد طبیعی از قبیل اسانس و عصاره گیاه اکالیپتوس و اسانس گیاه مورد، بررسی شد. به منظور افزایش ثبات تکمیل، از مواد کمکی معمول نساجی از قبیل بیندر و نرمکن استفاده شد و تأثیر این مواد بر خصوصیت دفع حشرات مورد بررسی قرار گرفت. ارزیابی دافعیت نمونه های عمل شده، با دو روش آزمون مخروط و آزمون بازو در قفس انجام شد. هم چنین تأثیر این تکمیل بر دیگر خواص پارچه مانند نفوذ پذیری هوا و استحکام، با مقایسه نمونه های عمل شده با نمونه شاهد مورد بررسی قرار گرفت. نتایج آزمون مخروط مشخص نمود که نمونه های عمل شده با att و نمونه های عمل شده با عصاره اکالیپتوس برای 5% پشه ها، و نمونه های عمل شده با اسانس اکالیپتوس و مورد، برای بیش از 50% پشه ها خاصیت گیج کنندگی دارند، بعبارت دیگر عملکرد نمونه های عمل شده با اسانس ها به مراتب بهتر از نمونه عمل شده با عصاره و ماده شیمیایی att است. نتایج این آزمون هم چنین نشان داد که بیندر و نرمکن سیلیکونی استفاده شده علاوه بر افزایش ثبات دافع att بر روی کالا، اثرات هم افزایی با ماده دافع att داشته و میزان گیج کنندگی نمونه های عمل شده با این مواد در مقایسه با نمونه عمل شده با دافع تنها، بیش از 3 برابر شده است، در مورد نمونه های عمل شده با عصاره اکالیپتوس و اسانس مورد و اکالیپتوس، استفاده از این مواد تغییر چشمگیری در خاصیت گیج کنندگی نمونه ها ایجاد نکرد. میزان مرگ ومیر حاصل از این آزمون نیز موید همین نتایج است. به نظر می رسد مواد فرار متصاعد شده از اسانس ها می تواند دافعیت لازم برای تولید منسوجات دافع حشره را ایجاد کند. نتایج ارزیابی دافعیت نمونه ها با آزمون بازو در قفس، مشخص ساخت که زمان حفاظت حاصل از نمونه های عمل شده با اسانس ها حدود 120 دقیقه و نمونه عمل شده با att، حدود 90 دقیقه است، پس در مورد دفع حشرات نیز نمونه های عمل شده با اسانس عملکرد بهتری دارند. به نظر می رسد ماده دافع att و عصاره اکالیپتوس با عمل بر روی سیستم عصبی پوستی حشره و اسانس ها از طریق عمل بر روی سیستم عصبی پوستی و هم چنین مسدود کردن منافذ احساس رطوبت حشره، باعث دافعیت آن ها می شوند. بنابراین برای جایگزینی ماده دافع شیمیایی با مواد طبیعی، از بین عصاره و اسانس گیاهان، اسانس جایگزین مناسبی به نظر می رسد و عملکرد قابل قبولی ارائه می دهد. ارزیابی استحکام و نفوذ پذیری نمونه ها نشان داد که بیشترین کاهش استحکام در مورد نمونه های عمل شده با بیندر و به طور میانگین حدود 40% بوده که دلیل آن پیوندهای عرضی تشکیل شده است، نفوذپذیری نمونه ها تغییرات جزئی نشان داد. به طور کلی نتایج این آزمون ها نشان می دهد که با استفاده از عملیات تکمیل نساجی و با بهره گیری از اسانس طبیعی گیاهان، می توان خاصیت دفع حشرات در کالای 100% پنبه ای ایجاد کرد، این کالای تکمیل شده کاملاً طبیعی، نتایج قابل قبولی ارایه می دهد. کلمات کلیدی: دافع حشره، حشرات، اسانس، پارچه پنبه ای، آزمون بازو در قفس، آزمون مخروط
پروانه صادقی اکبر خدامی
کنترل ترشوندگی سطوح جامد یکی از ویژگی های مهم و قابل توجه هم از نظر بنیادی و هم از نظر عملی می باشد، که با مورفولوژی سطح و ترکیب شیمیایی سطح قابل تغییر می باشد. با بررسی پدیده های طبیعی به این نتیجه رسیدند که برای داشتن سطوح فوق آبگریز، باید بر روی سطح علاوه بر کاهش انرژی سطحی، یک ناهمواری نیز ایجاد کنند. برای ایجاد چنین سطوحی تاکنون از روش های متعددی مانند اکسیداسیون آندی، استفاده از روش پلاسما، عملیات لیزری، پوشش دهی بخار شیمیایی، فتولیتوگرافی، جداسازی فاز، الکتروریسی و سل- ژل با استفاده از موادی مانند سیلان ها و فلوئوروکربن ها استفاده کرده اند. الکتروریسی روشی است که برای تولید نانوالیاف کاربرد دارد. با این روش می توان الیاف پلیمری با قطری در حدود زیر میکرومتر و نانومتر را تولید کرد. مشخص شده است که لایه های تشکیل شده از نانوالیاف دارای قابلیت ایجاد سطوح ناهموار می باشند. در این تحقیق قابلیت ایجاد سطوح فوق آبگریز با استفاده از روش الکتروریسی بررسی شد. بدین منظور از پلیمر پلی اکریلونیتریل با درصدهای وزنی متفاوت در حلال دی متیل فرمامید استفاده شد. نانوالیاف با قطرهای متفاوت تهیه شد. برای بررسی نمونه ها از آنالیزهای مختلفی از جمله: بررسی قطر و مورفولوژی الیاف با تصاویر sem، اندازه گیری زاویه تماس، اندازه گیری زاویه سرش، بررسی ناهمواری با تصاویر afmو اندازه گیری حفره ها با روش پردازش تصویر استفاده شد. آبگریزی نانو لایه های تهیه شده بدون انجام عملیات تکمیلی بررسی شد. نمونه های نانوالیاف با قطر بالاتر از 697 نانومتر یک سطح آبگریز را ایجاد کردند و زاویه تماس بالاتر از °120 بدست آمد، ولی در قطرهای پایین تر قطره آب کاملاً روی سطح پخش می شد. با پوشش نانوالیاف با فلوئوروکربن تمام نمونه ها خاصیت آبگریزی پیدا کردند، و این خاصیت با افزایش قطر نانوالیاف بهبود یافت. به طوری که نمونه ای با قطر 3055 نانومتر یک سطح فوق آبگریز با زاویه تماس °157 و زاویه سرش °3 را ایجاد کرد. همچنین خواص آبگریزی فیلم پلی اکریلونیتریل با نانوالیاف مقایسه شد و مشخص شد که نتایج با مدل کاسی- باکستر تطابق دارند.
علی کریمی سیدعبدالکریم حسینی
در چند سال اخیر با عرضه تکنولوژی های جدید مانند الکتروریسی و سایر فناوری ها، فرآیند تولید نانوالیاف پیشرفت چشمگیری نموده است. نانوالیاف به دلیل داشتن نسبت سطح به حجم بالا و تخلخل زیاد، دارای خواص منحصر به فردی هستند. این ساختارهای متخلخل الکتروریسی شده وابسته به استفاده از حلال های فرار و جداسازی سریع فاز در طول این فرآیند است. روش های متنوعی جهت تولید نانوالیاف وجود دارد که وجه مشترک همه آنها تولید نانوالیاف به صورت یک لایه بی بافت است. از جمله کارهای جدیدی که در زمینه نانوالیاف انجام شده است، استفاده از نانوذرات مختلف در مخلوط با پلیمر برای الکتروریسی و یا بصورت پوشش برروی نانوالیاف است. در این تحقیق از هیدرولیز قلیایی جهت ایجاد تخلخل و خوردگی سطحی برروی نانوالیاف استفاده شده است. جهت گیری پروژه، استفاده از این روش برروی نانوالیاف پلی استر در راستای افزایش قابلیت رنگرزی و ایجاد سطوح فوق آبگریز بوده است. بدین منظور از چیپس پلی استر با درصد وزنی ثابت در حلال تری فلوئورو استیک اسید و دی کلرومتان به همراه درصد غلظت های متفاوت نانوذرات tio2 استفاده شد. نانوالیاف حاوی نانوذرات با میانگین قطر 350-250 نانومتر الکتروریسی شد و در دو شرایط هیدرولیز قلیایی و بدون هیدرولیز قلیایی مورد رنگرزی با رنگزاهای دیسپرس و آزمایشات سطوح فوق آبگریز قرار گرفت. جهت ایجاد سطح فوق آبگریز از یک ترکیب فلوئوروکربنی استفاده شد. برای بررسی نمونه ها از تحلیل های مختلفی از جمله: بررسی قطر و مورفولوژی الیاف از تصاویر sem و xrd، اندازه گیری درصد رمق کشی، اندازه گیری زاویه تماس، اندازه گیری زاویه سرش و 3m، استفاده شد. بررسی نتایج آزمایشات نشان داد، نانوالیاف دارای یک ساختاری آمورف هستند، که با افزایش غلظت نانوذرات در داخل نانوالیاف، ساختار پلیمر آمورف تر شده است. انجام عملیات هیدرولیز قلیایی برروی نانوالیاف باعث خوردگی سطحی شد. این خوردگی برای نمونه های با غلظت بالاتر نانوذرات، بزرگتر و عمیقتر صورت گرفت. که در نتیجه باعث جذب رنگ بیشتر در رنگرزی و ایجاد سطح فوق آبگریزتر (زاویه تماس ?156) شد.
محمدحسن میری اکبر خدامی
تاکنون از روش های متعددی برای ایجاد سطوحی با انرژی سطح بسیار کم استفاده شده که آبگریزی وروغن گریزی را تا حد بسیار بالایی ایجاد کند و مواد مختلفی همچون سیلیکون ها و فلوئوروکربن ها برای کاهش انرژی سطح استفاده شده، اما بهترین ماده شناخته شده برای کاهش انرژی سطح مواد فلوروکربنی است. نکته بسیار پراهمیت این است که در تولید این مواد، حلال هایی بصورت محصول جانبی تولید می شود که در طبیعت تجزیه پذیر نیستند و تا سال 2015 بایستی هیچ محصول فلوروکربنی با این حلالها در جهان تولید نشود. بنابراین بایستی هرچه سریعتر راهی پیدا کرد تا این مشکل بزرگ فلوروکربن ها برطرف شود. در این تحقیق تاثیر فرمولاسیون فلوروکربنها بر شرایط کاربرد، کارایی و خواص ثباتی آنها ارزیابی گردید. به همین منظور ترکیبات فلوروکربنی معمول با ترکیبات اصلاح شده شش وهشت کربنه وترکیبات جدید دندریمری به تنهایی و در شرایطی که با بوستر ها بکار می روند جهت آب و روغن گریزکردن پارچه های پلی استری وپنبه ای استفاده و مقایسه شده است. با توجه به برخی مشکلات فلوروکربنها مثل کاهش ثبات پس از شستشو وچرخش زنجیره های فلوروکربنی و بالا بودن دمای تثبیت. برای بهبود خواص و دوام آنها و عدم چرخش زنجیره های فلوروکربنی و پایین آوردن دمای خشک کردن از بوسترها و دندریمرها استفاده شده است و اثر این مواد را روی فلوروکربنهای شش و هشت کربنه و مقایسه آنها با هم مورد بررسی قرار گرفته است. همچنین استفاده از درجه حرارتهای مختلف برای گرفتن بهترین ثبات و استفاده از ترکیب مواد مختلف روی هم وبررسی ثبات آنها مورد توجه و بررسی قرار گرفته است. مقایسه فرمولاسیون های مختلف با اندازه گیری میزان دافعیت بوسیله آزمون 3m ، دمای تثبیت، ثبات شستشویی، ثبات سایشی، طیف سنجی مادون قرمز انجام شد. نتایج مشخص می سازند که جایگزینی ترکیبات هشت کربنه با شش کربنه درشرایطی می تواند قابل قبول باشد که از ترکیبات آروماتیک غیر قطبی در فرمولاسیون آنها استفاده شده باشد. در صورت استفاده از دندریمر در این ترکیبات شش کربنه خواص ثباتی بهبود می یابد. همچنین مشخص گردید تاثیر بوسترها بر عملکرد ترکیبات فلوروکربنی مختلف متاثر از دمای تثبیت آنها می باشد.علاوه بر این نتایج نشان می دهند که آرایش یافتگی ترکیبات فلوروکربنی بعد از سایش و شستشو متاثر از مواد کمکی افزودنی و دمای تثبیت می باشد
محبوبه خانی گوآبادی اکبر خدامی
هدف از انجام این تحقیق ایجاد خواص بهداشتی- درمانی در کالای خواب، با استفاده از عصاره های طبیعی آرامش بخش می باشد. حفظ سلامتی انسان همان اندازه که به ورزش منظم و رژیم غذایی مناسب نیاز دارد به خواب کافی و راحت نیز نیازمند است. مشخص شده است که عطرها و رایحه های مختلف می توانند خوابهای شبانه ما را تحت تاثیر قرار دهد. بنابراین استشمام عصاره های آرامش بخش زمان خواب علاوه بر این که باعث تجدید قوا و رفع تنش های روزانه می گردد، نقش مهمی در کنترل دستگاه عصبی و کاهش احتمال بروز بیماری های روحی دارد. با پیشرفت علم، منسوجات به سیستم های پیشرفته رهایش دارو و ماده فعال تبدیل شده اند. دسته ای از این منسوجات که با نام منسوجات معطر به بازار عرضه شده اند، با انتشار مولکولهای فرار خوشبو و تحریک اعصاب مربوط به حس بویایی علاوه بر ایجاد احساس خوشایند، خواص درمانی در کالا ایجاد می کنند. به همین دلیل در این تحقیق از مواد معطر جهت تکمیل کالای خواب استفاده شده است. عصاره های مورد استفاده در این تحقیق عصاره گل یاسمن و گیاه اسطوخودوس می باشد که هر دو علاوه بر خواص آرامش بخشی، دارای مواد فعال ضد افسردگی می باشد. عصاره کپسوله شده گل یاسمن با استفاده از دو بیندر پلی اکریلیک اسید و پلی اورتان بر روی منسوج پلی استر بی بافت عمل شد. ابتدا دمای تثبیت و شرایط مناسب جهت انجام تکمیل با هر دو بیندر تحقیق شد. پس از تکمیل، خواص ایجاد شده در کالای تکمیل شده با هر دو نوع بیندر بررسی شد. جهت بررسی خواص، ثبات شست شویی، ثبات سایشی، رفتار رهایشی، عبوردهی هوا و طول خمش برای هر یک اندازه گیری شد.تحلیل آماری نتایج با استفاده از نرم افزار sas، مشخص ساخت بیندر پلی اکریلیک اسید برای این نوع تکمیل مناسب تر می باشد. درمرحله بعد، کالا با استفاده از عصاره الکلی و پودر گیاه اسطوخودوس تکمیل شد. در این مرحله بیندر پلی اکریلیک اسید و نرم کن سیلیکونی به عنوان پوشش دهنده استفاده شد. بررسی و تحلیل نتایج حاصل ازاندازه گیری میزان ماده معطر آزاد شده و رفتار رهایشی هر یک از نمونه ها نشان داد که تفاوت معنی داری در خواص ایجاد شده به وسیله نرم کن سیلیکونی و بیندرپلی اکریلیک اسید وجود ندارد. همچنین استفاده از پودر گیاه اسطوخودوس علاوه بر ایجاد دوام بیشتر، به لحاظ اقتصادی مقرون به صرفه می باشد. اما زمانی که نیاز به استفاده طولانی مدت از منسوج باشد استفاده از عصاره کپسوله شده پیشنهاد می گردد.
ریحانه طرفه اصفهانی محمد قانع
در چند دهه اخیر، به دلیل کاهش منابع انرژی و افزایش شدید قیمت آن، بهینه سازی مصرف انرژی مورد توجه بسیاری از کشورها می¬باشد. در این راستا تحقیقات و مطالعه در مورد بهینه سازی خواص عایق حرارتی منسوجات مورد توجه بسیاری از محققین قرار گرفته است. منسوج ترکیبی از هوا و الیاف است و به این دلیل که ضریب هدایت حرارتی هوا بسیار کمتر از الیاف است، هوای موجود در بین الیاف نقش مهمی در بهبود خواص عایق حرارتی منسوجات دارد. امروزه یافته های محققان در عرصه نانو فناوری بسیاری از ابعاد زندگی ما انسان ها را تحت تأثیر خود قرار داده است. عملکرد مواد در اندازه نانو ناشی از افزایش میزان سطح مخصوص آن ها می باشد. با استفاده از نانو ذرات سرامیکی و اتصال دهنده های مناسب می توان به خواص حرارتی مطلوب (جلوگیری از اتلاف انرژی) همراه با حفظ خواص مکانیکی منسوج دست یافت. نانوذرات سرامیکی دارای نقطه ذوب بالا و هدایت حرارتی پایین هستند؛ بنابراین می توانند سبب بهبود خواص حرارتی منسوجات شوند. هدف اصلی پروژه بهبود خواص عایق حرارتی پارچه جهت تولید البسه مقاوم در برابر تغییرات دمایی شدید با استفاده از نانو ذرات سیلیکا است. با استفاده از روش های معمول در تکمیل منسوجات، نانوذرات سیلیکا در دو حالت پودر و امولسیون بر روی پارچه پوشش داده شدند. پارچه پلی استر/ ویسکوز به دو روش پوشش دهی تیغه ای و غوطه وری با استفاده از پلی اتیلن گلایکول و دو نوع بیندر پلی اورتان و اکریلات، به نانوذرات سیلیکا آغشته شدند. پس از آماده سازی نمونه ها خواص حرارتی، ثبات سایشی، ثبات شست وشویی و سختی خمشی نمونه ها بررسی و مقایسه شدند. از نرم افزار spss و آزمون دانکن به منظور تحلیل آماری نتایج به دست آمده استفاده شد. نتایج نشان دادند که با افزایش میزان پودر و امولسیون نانو سیلیکا، میزان هدایت حرارتی نمونه ها کاهش و میزان اختلاف دمای میان سمت گرم (در تماس با صفحه داغ) و سمت سرد نمونه افزایش می یابد. آغشته سازی نمونه ها با روش پوشش دهی تیغه ای سبب توزیع یکنواخت نانو ذرات سیلیکا بر روی سطح پارچه، پوشش کامل سطح و درنتیجه کاهش معنی داری در میزان هدایت حرارتی پارچه شده است. استفاده از بیندر پلی اورتان نسبت به بیندر اکریلات سبب بهبود خواص حرارتی پارچه می گردد. نمونه آغشته شده به هشت درصد پودر نانوسیلیکا، به روش تیغه ای از نظـر خـواص حرارتـی مطلوب ترین نمونه می باشد. استفاده از غلـظت دهنده و بیندر، سـبب افزایش سختی خمشی پارچه می شود. با انجـام 3 مرحله پد خشک توسط دستگاه فولارد با حداکثر فشار (105×7 پاسکال) میزان سختی خمشی پارچه کاهش داده شد. از این پارچه می توان جهت تولید البسه با خاصیت عایق حرارتی، جهت حفظ تعادل دمای بدن در محیط سرد استفاده نمود. کلمات کلیدی: عایق بندی حرارتی، نانو سیلیکا، هدایت حرارتی، صفحه داغ، سختی خمشی، پوشش دهی تیغه ای، پوشش دهی غوطه وری
یوسف میسایی اکبر خدامی
ترکیبات فلوئوروکربنی برای تکمیل¬های دافع آب و روغن مورد استفاده قرار می¬گیرند. ترکیبات فلوئوروکربنی مورد استفاده در تکمیل نساجی دارای ترکیبات فرار سمی و مواد مضر برای بدن می ¬باشد. بنابراین ضروری است تا از تماس مستقیم آنها با پوست بدن جلوگیری شود. این مورد ضرورت ایجاد تکمیل¬های دوگانه یا هیبریدی را مشخص می¬سازد. در این پروژه شرایط مناسب برای تکمیل دوگانه کالای پنبه ¬ای و پنبه-پلی¬استر با استفاده ruco guard eee تحقیق شد.جهت محدود کردن نفوذ ماده تکمیلی فلوئوروکربنی به طرف دیگر پارچه از غلظت دهنده سازگار استفاده شده و مقدار بهینه غلظت دهنده جهت حصول بالاترین دافعیت روی سطح پارچه و حفظ ویژگی¬های اولیه کالا از قبیل زیردست در قسمت داخلی پارچه و فاقد این ماده تکمیلی تعیین گردید. جهت ارزیابی کارایی تکمیل دوگانه، نمونه¬ها با پارچه¬هایی که به روش معمول پد-خشک-پخت عمل شده بودند، مقایسه شدند. از آنجا که استفاده از غلظت دهنده می تواند سبب بروز زیردست نامناسب گردد، امکان استفاده از عملیات ضدچروک و مرسریزه بدون کشش جهت کاهش مقدار مصرف غلظت دهنده بررسی شد. ارزیابی خواص نمونه¬ها با اندازه¬گیری میزان آب گریزی به روش 3m، خواص ثباتی، زاویه بازگشت¬پذیری چروک، بازگشت¬پذیری ظاهری چروک، نفوذ¬پذیری هوا و بخار آب، استحکام و شاخص سفیدی و زردی پارچه¬ها انجام شد. نتایج مشخص ساختند که می¬تواند با استفاده از غلظت¬دهنده مناسب و تجهیزات موجود در خط معمول تکمیل، کالا را به صورت هیبریدی عمل کرد. در این تحقیق میزان دافعیت بر روی قسمت تکمیل شده با ماده فلوئوروکربنی دارای بالاترین درجه آبگریزی10 3m= و قسمت عمل نشده و فاقد ماده فلوئوروکربنی کاملا آبدوست نگه داشته شده است. مقایسه خواص ثباتی تکمیل دوگانه با روش معمول چاپ-خشک-پخت نشان می دهد که نمونه¬های ضدچروک تکمیل شده با فلوئوروکربن بدلیل وجود پیوند عرضی ایجاده شده بین الیاف و مواد فلوئوروکربنی نسبت به نمونه¬های عمل شده با ماده فلوئوروکربنی ثبات بالایی را دارا می باشند. تکمیل دوگانه این پارچه به روش انجام شده تاثیر منفی بر خواص فیزیکی کالا نداشته و فیلم تشکیل شده بر سطح الیاف حتی می¬تواند نفش حفاظتی نیز داشته باشد. همچنین مشخص گردید که استفاده از پیش عملیات کاستیسایزینگ و ضدچروک کردن تاثیر چندانی برکاهش میزان غلظت دهنده مصرفی ندارد و ساختار پارچه نقش موثرتری می تواند داشته باشد. بررسی میزان نفوذپذیری کالا نیز نشان دهنده افزایش میزان نفوذهوا و بخار آب در نمونه¬های پد شده با فلوئوروکربن در مقایسه با نمونه¬های معمول دارد
مرضیه مسلمی اکبر خدامی
سطح الیاف پشم در تکمیل آن تاثیر بسزایی داشته و خصوصیات پارچه حاصل را تحت تاثیر قرار می دهد. ماهیت هیدروفوبی سطح پشم سبب نفوذ سخت مواد تکمیلی و در نتیجه نایکنواختی می گردد. بنابراین انجام عملیات آماده سازی جهت اصلاح بخش های خارجی مثل اپی کوتیکل و اگزوکوتیکل سبب دستیابی به کیفیت مناسب همراه با یکنواختی خواهد شد. پروسه هایی که بطور معمول جهت آماده سازی پشم بکار می روند دارای اثرات زیان آوری هم برای پشم و هم بر روی محیط زیست هستند چراکه با کلرینه کردن پشم ترکیبات آلی هالوژن دار (aox) تولید شده و به محیط خارج پراکنده می شوند. بطور کلی تکمیل خشک در مقایسه با تکمیل تر از کیفیت و یکنواختی بالاتری برخوردار بوده و آسیب های وارده به لیف و محیط زیست نیز کمتر است. تحقیقات نشان داده اند که کاربرد همزمان اشعه ماورابنفش و اوزون (uv/o3 ) خاصیت اکسیدکنندگی بالایی داشته که سبب اصلاح مولکولی سطح می شود. از طرفی در میان روشهای متداول تکمیل دفع آب، تنها مواد فلوئوروکربنی قابلیت ایجاد خاصیت دفع روغن علاوه بر دفع آب را دارند. روش معمول تکمیل منسوجات با استفاده از مواد فلوئورکربنی بصورت پد-خشک وپخت، میباشد که در آن هر دو روی پارچه بصورت یکسان عمل می گردد. از آنجا که تحقیقات جدید مشخص ساخته اند که این ترکیبات برای بدن مضر هستند بنابراین ایجاب می کند که طرفی از پارچه که با بدن در تماس است با این مواد عمل نگردد. این امر ضرورت ایجاد تکمیل های دو گانه یا هیبریدی را مشخص می سازد. نتایج مشخص ساختند که با استفاده از تابش uv/o3سطح الیاف پشم آبخور شده و ثبات ابعادی بهبود یافته است. هم چنین مشخص گردید که این شرایط آزمایش شده تاثیر منفی بر خواص استحکام نمونه ها ندارد. تکمیل فلوئور کربنی به روش معمول پد-خشک-پخت نشان داد که جهت حصول خواص ثباتی مطلوب اصلاح سطح نمونه ها الزامی است. از جهت دیگر، به منظور حفظ سلامت فرد استفاده کننده از کالا، شرایط مناسب تکمیل دوگانه با استفاده از غلظت دهنده مناسب تحقیق گردید. با اصلاح سطح تنها یک طرف نمونه پشمی و پوشش همان طرف به روش چاپ-خشک-پخت خواص ثباتی مطلوب حاصل و پارچه به گونه ای تکمیل شد که قسمت بیرونی دافعیت بالایی داشته و قسمت داخلی تا حد زیادی ویژگی های مطلوب پشم عمل نشده را حفظ کرده بود. تاثیر این تکمیل دوگانه بر میزان نفوذ پذیری هوا، بخار آب، ثبات ابعادی و دیگر خواص ثباتی نسبت به نمونه های عمل شده به روش معمول مقایسه گردید.
جلال الدین رحمتی نژاد امیر عبدالملکی
مایع های یونی با داشتن خواص ویژه ای مانند فشار بخار نزدیک به صفر و فرّاریت ناچیز، به عنوان حلال های سبز و بهترین جایگزین برای حلالهای فرّار و سمّی آلی شناخته شده هستند. این ترکیبات علاوه بر نقش حلال، می توانند به عنوان کاتالیزور فعال در واکنش ها نقش داشته باشند. امروزه استفاده از مایع های یونی برای انحلال و فراوری پلی ساکارید هایی مانند سلولز و نشاسته متداول است، اما تا کنون از این ترکیبات برای تکمیل پارچه پنبه ای استفاده نشده است. در این پروژه سعی شده که امکان سنتز مایع های یونی اسیدی برونستد ارزان قیمت و استفاده از آن ها برای آهارزدایی پارچه پنبه ای دارای آهار نشاسته مورد بررسی قرار گیرد. بدین منظور از مورفولین، اسید سولفوریک و اسید کلریدریک استفاده شده و مایع های یونی مورفولینیوم هیدروژن سولفات و مورفولینیوم کلراید سنتز گردیدند. سپس در شرایط مختلف از نظر دما، غلظت و زمان، امکان آهارزدایی پارچه پنبه ای بررسی شد. همچنین برای بررسی دقیق-تر متغیر های تأثیرگذار بر کیفیت آهارزدایی با استفاده از مایع یونی مورفولینیوم هیدروژن سولفات و یافتن شرایط بهینه آهارزدایی با استفاده از آن، از طراحی آزمایش به روش سطح پاسخ استفاده شد. نمونه های آهارزدایی شده با استفاده از این مایع یونی در شرایط بهینه با نمونه های آهارزدایی شده به روش متداول آنزیمی مقایسه گردیدند. برای بررسی نتیجه سنتز مایع های یونی از طیف سنجی مادون قرمز تبدیل فوریه، و برای بررسی ظاهری تغییرات ایجاد شده در گرانول های نشاسته درون محلول این مایع ها، از عکس برداری با استفاده از میکروسکوپ نوری استفاده شد. به منظور سنجش کیفیت آهارزدایی نمونه ها، از تست نشاسته، درصد کاهش وزن و عکس ها میکروسکوپ الکترونی استفاده گردید. همچنین تأثیرات آهارزدایی بر استحکام، شاخص های سفیدی و زردی، جذب رطوبت و جذب رنگزای مستقیم و غلظت فلزات معدنی موجود در ساختار پارچه بررسی شد. نتایج آزمایش ها نشان می دهند که با استفاده از این مایع های یونی، امکان حصول آهارزدایی پارچه پنبه ای با کیفیتی مناسب (درجه تگوا 6 و بالاتر)، همراه با عدم تأثیر گذاری بر استحکام آن وجود دارد. عدم ایجاد تأثیر منفی بر استحکام نمونه ها حین پروسه آهارزدایی با استفاده از این مایع های یونی، به معنی امکان استفاده از ماده آهارزدایی نو، بدون تأثیرات منفی اسید های معدنی روی استحکام کالا و زمان ماندگاری کم آنزیم ها است. نمونه های آهارزدایی با استفاده از مورفوولینیوم هیدروژن سولفات در شرایط بهینه، کیفیت قابل مقایسه با نمونه آهارزدایی شده به روش متداول آنزیمی را از خود نشان دادند. از طرفی آبخور شدن کامل نمونه های آهارزدایی شده که امکان حذف مرحله متداول پخت قلیایی را بوجود می آورد و کاهش چشمگیر فلزات معدنی که در مراحل تکمیلی بعدی مشکل زا هستند را می توان جزء برتری-های استفاده از این مایع یونی نسبت به آنزیم ?-آمیلاز برشمرد.
شیما سفای شکوهی محمد مرشد
منسوجات همواره محیط مناسبی جهت رشد میکروب ها بوده اند که باعث انتقال عوامل بیماری زا به مصرف کننده، ایجاد بوی بد، لکه های رنگی و کاهش استحکام پارچه می شود، در نتیجه تلاش های وسیعی در صنعت نساجی به عمل آمده تا الیاف در برابر رشد و ازدیاد سریع میکروارگانیسم هایی مثل باکتری مقاوم باشند. در این تحقیق ضد باکتری کردن پارچه پنبه ای با استفاده از محلول کلوئیدی نانو ذرات نقره بررسی گردید. بدین منظور ابتدا غلظت بهینه نانو ذرات نقره به روش پد-خشک برای ضدباکتری کردن کالا در مقابل 3 باکتری staphylococcus aureus(گرم مثبت)، esherichia coli(گرم منفی)،pseudomonas aeruginosa (گرم منفی) تعیین گردید. استفاده از شرایط مختلف همزدن نشان داد که استفاده از همزن های مافوق صوت و مکانیکی باعث تفاوت در خواص ضدباکتری نمونه ها شده است و برای همزن های مافوق صوت خواص ضدباکتری بهتری به دست آمد. از آنجا که اضافه کردن یک مرحله جدید به خط تکمیل کالای پنبه ای به سادگی مقدور نمی باشد، بنابراین روش های پد-خشک و ادغام مرحله ضدباکتری کردن در مراحل معمول تکمیل عالی(ضد چروک و ضد آب) و چاپ بررسی شد. در ادغام این مرحله در ضدچروک کردن کالای پنبه ای، از 2 ماده fixapret eco به عنوان پیوند دهنده عرضی و cellofix me به عنوان یک ماده تشکیل دهنده رزین استفاده گردید. ماده ضد آب به کار رفته از نوع فلوروکربنی بود. در ادغام با مرحله چاپ نانو ذرات نقره به خمیره چاپ پیگمنت و یا به کمک بیندر روی کالا آورده شدند. تاثیر عملیات بر خصوصیات کالا با اندازه گیری مقاومت پارچه در مقابل باکتری، استحکام مکانیکی، ثبات سایشی و شستشویی بررسی گردید. نتایج آزمایش ها نشان داد که نمونه های عمل شده به روش پد-خشک بهترین مقاومت در مقابل باکتری ها را دارا می باشند و با افزایش دما این مقاومت افزایش یافته است. بعد از انجام عملیات شستشو و سایش مقاومت در برابر باکتری در مقایسه با سایر روش ها، به علت عدم وجود یک بستر برای نگهداری نانو ذرات کاهش بیشتری را نشان داده است که با افزایش دما میزان این کاهش کمتر بود. در استفاده از مواد ضدچروک از آنجا که این مواد آزاد کننده فرمالدهید هستند باعث افزایش خاصیت ضدباکتری نمونه ها شدند و با افزایش غلظت ماده ضد چروک این خاصیت نیز افزایش یافت. در این روش مقاومت در برابر باکتری کمتر از روش پد-خشک بود و از آنجا که قرار گرفتن نانو ذرات نقره درون پارچه از طریق حبس فیزیکی می باشد بنابراین بعد از انجام عملیات شستشو و سایش کاهش در خواص ضدباکتری نمونه ها دیده شد. در روش استفاده از ماده ضدآب از آنجا که این ماده مانند یک پوشش آبگریز سطح پارچه را می پوشاند باعث کاهش تماس پارچه با باکتری ها شده و در نتیجه اثر ضد باکتری تکمیل را کاهش می دهد، با افزایش غلظت این ماده به علت ایجاد یک لایه ضخیم تر که باعث تماس کمتر می شود خاصیت ضدباکتری کاهش می یابد، اما بعد از عملیات شستشو و سایش مقدارکاهش کمتری در خاصیت ضدباکتری نمونه ها نسبت به سایر روش ها به علت آزادسازی تدریجی نانو ذرات نقره مشاهده شد. در روش استفاده از چاپ و بیندر از آنجا که بیندر مانند چسب سطح پارچه را می پوشاند باعث کاهش تماس باکتری ها با نانو ذرات نقره می شود بنابراین خواص ضدباکتری کاهش می یابد، بعد از انجام عملیات شستشو و سایش خواص ضدباکتری نمونه ها کاهش یافت. مقایسه روش های مختلف مشخص می سازند، در صورتی که کالا در معرض شستشو نباشد، روش پد-خشک می تواند بهترین خاصیت ضدباکتری را حاصل سازد، هرچند استفاده از مواد تکمیلی کاربردی برای ضدچروک و آب گریز کردن یا چاپ پارچه با رنگدانه ها با کاهش تماس نانو ذرات با باکتری ها خواص ضدباکتری را تقلیل می دهند اما با کسب خواص ثباتی بهتر، این روش ها برای کاربردهای نهایی که کالا تحت شستشو می باشد، مناسب تر می باشند.