نام پژوهشگر: محسن پور اصغری

فقر در مثنوی معنوی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه الزهراء - دانشکده ادبیات، زبانهای خارجی و تاریخ 1388
  شیرین فتحی آراللو   مهین پناهی

چکیده «فقر» یکی از مولفه ها و مقامات مهم عرفانی است که در دوره های مختلف معانی آن تطوّر یافته است. مانند فقر به معنای عدم املاک، فقر به معنای بی نیازی از غیر خداوند، فقربه معنای عدم وابستگی و فقر در معنای فنا و عدم و نیستی، یعنی مقدمه ی نیل به بقا و هستی جاوید. یعنی نوعی «موتوا قبل اَن تموتوا» . با عنایت به اینکه مولوی یکی از بزرگترین عارفان مکتب وحدت وجود است. این پژوهش در صدد یافتن کاربرد و معانی فقر در مثنوی معنوی است. برای پاسخ به این پژوهش ابتدا به شیوه ی کتابخانه ای به معنای لغوی فقر پرداخته و تفکیک شده است. سپس فقر در کلام مشایخ صوفیه از کتابهای عرفانی جمع آوری شد و در بخش پایانی، انواع فقر و کاربرد فقر در شش دفتر مثنوی استخراج و تحلیل شد. از این پژوهش این نتیجه به دست آمد که فقر ابتدا ( دوره ی مکتب زهد) به معنای ترک دنیا و عدم املاک بوده است. پس از آن معنای فقر در صوفیه تطوّر یافت ( مکتب کشف و شهود) و بیشتر عدم وابستگی به مال دنیا و بی نیازی از غیر خدا، معنا شد. سرانجام فقر به معنای فنا و عدم به کار رفته است و فقیر الی الله کسی است که خود را نیازمند به خداوند می بیند و خود را از غیر او بی نیاز در می یابد. جلال الدین مولوی در مثنوی معنوی در خلال تمثیلات و ابیات متعدد تمام این جلوه ها و معانی فقر را به کار برده است ودر اوج این جلوه ها، آن را دکان فقر نامیده وآن را دانشی تلقّی کرده است که ساز و برگ راه وصال است. یعنی فقر نوعی معرفت و بینش است که مقدمه ی وصال و بقاء بالله را فراهم می سازد. کلید واژگان: مولوی، مثنوی، فقر و فنا.

شخصیت و شخصیت پردازی در دو رمان حالا کی بنفشه می کاری؟، خانه ی ابر و باد و مجموعه داستان پری آفتابی و داستان های دیگر از فرشته مولوی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه الزهراء - دانشکده ادبیات، زبانهای خارجی و تاریخ 1392
  آرزو لطفی توتشامی   حسین فقیهی

چکیده شخصیت به عنوان یکی از عناصر مهم در داستان در کنار شیوه های شخصیت پردازی و عناصر داستانی دیگر، خواننده را مجذوب خود می کند. از آن جا که انسان موجود اجتماعی است، داستان را به عنوان جامعه مجازی در نظر گرفته و با اشخاص داستانی ارتباط برقرار می کند و هر لحظه بر آن است که خصوصیات اخلاقی و روانی آن ها را درک کند. این پژوهش شخصیت و شخصیت پردازی در رمان"خانه ی ابر و باد"و "حالا کی بنفشه می کاری؟" و مجموعه داستان"پری آفتابی و داستان های دیگر "را مورد بررسی و تحلیل قرار می-دهد. در این پژوهش ابتدا شخصیت های اصلی و فرعی، جامعیت، تحول و نوع آن ها مشخص شد. سپس با توجه به شیوه های شخصیت پردازی مستقیم و غیر مستقیم، شواهد متعددی برای شناساندن شخصیت ها از رمان ها و مجموعه داستان استخراج و طبق آن ها به بررسی شخصیت ها پرداخته شد. طبق شواهد و حساسیت نویسنده در رمان معلوم شد که در دو رمان و اغلب داستان های کوتاه زنان شخصیت های اصلی هستند. زنان رمان ها و مجموعه داستان، از جمله زنانی هستند که در پی اثبات خود، سعی و تلاش می کنند تا بتوانند بدون مرد (پدر، شوهر، معشوق، پسر) به زندگی خود ادامه دهند.همچنین زنان مجموعه داستان از عشقی گم شده حکایت می کنند. از لحاظ کمی?، تعداد شخصیت های زن بیشتر از تعداد مردان است.کودکان نیز نقش پررنگی در داستان ندارند. در میان انواع شخصیت ها، نویسنده بیشتر به شخصیت های نوعی نظر داشته و شخصیت های اصلی را چند بعدی و شخصیت های فرعی را ساده به نمایش گذارده است. نویسنده از همه ی شیوه های شخصیت-پردازی استفاده نموده است؛ البته کنش جایگاه ویژه ای دارد. وی در نام گذاری شخصیت ها در رمان"حالا کی بنفشه می کاری؟" که از کارهای اخیر اوست؛ بهتر عمل نموده است. کلید واژه: شخصیت، شخصیت پردازی، فرشته مولوی، خانه ی ابر و باد، حالا کی بنفشه می کاری؟، پری آفتابی و داستان های دیگر.