نام پژوهشگر: زریر سعیدی

تأثیر ارقام مختلف هلو و دما بر ویژگی های زیستی و دموگرافیکی کنه تارتن دولکه ای tetranychus urticae koch
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید چمران اهواز 1389
  الهام ریاحی فلاورجانی   علیرضا نعمتی

کنه تارتن دولکه ای tetranychus urticae koch یکی از آفات بسیار مهم هلو در ایران می باشد. جدول زندگی این کنه روی 5 رقم هلو شامل ردتاپ، جی اچ هیل، کاردی، البرتا و اسپرینگ تایمز در دمای0c 1±27، رطوبت نسبی 10±50 درصد و دوره تاریکی: روشنایی 12:12 بررسی گردید. طول دوره رشد پیش از بلوغ کنه ماده روی ارقام مذکور به ترتیب برابر با 303/0±3/10، 176/0±431/9، 166/0±9/9، 24/0±99/16 و 24/0±47/12 روز بود. همچنین میزان مرگ و میر پیش از بلوغ این کنه به ترتیب برابر با 46/4±55/72، 94/4±78/32، 98/2±5/31، 7/10±61/38 و 08/3±52/43 درصد، طول عمر کنه های ماده به ترتیب 03/1±44/5، 55/0±92/5، 56/0±62/6، 02/1±35/9 و 13/1±9/13 روز، باروری کل برابر با 73/3±53/11، 61/2±74/18، 9/1±6/16، 66/4±6/30 و 18/4±9/40 عدد تخم و نرخ ذاتی افزایش جمعیت (rm) به ترتیب برابر با 0192/0±072/0، 01/0±213/0، 008/0±183/0، 006/0±111/0 و 004/0± 146/0 بود. مقاومت این ارقام در شرایط آزمایشگاهی در دمای0c 1±27، رطوبت نسبی10±50 درصد و دوره تاریکی: روشنایی 12:12 به روش دیسک برگی (رهاسازی 5 کنه ماده بالغ بارور روی دیسک هایی از برگ ارقام هلو مورد نظر، با قطر cm2 و شمارش تعداد تخم کنه، مرگ و میر و میزان خسارت آفت) و همچنین تراکم کرک ها در سطح برگ، ضخامت برگ، غلظت فنل موجود در برگ و میزان عناصر غذایی موجود در برگ مورد بررسی قرار گرفت. به طور کلی بر اساس نتایج به دست آمده می توان ارقام ردتاپ، البرتا و اسپرینگ تایمز را مقاوم و ارقام جی اچ هیل و کاردی را حساس ترین میزبان ها نسبت به کنه تارتن دولکه-ای معرفی نمود. نتایج نشان داد که تراکم کرک ها، ضخامت برگ و ترکیبات فنلی تاثیری در ایجاد مقاومت نداشت. اثر 7 دمای ثابت روی نرخ رشد و نمو تمام مراحل زیستی این کنه روی رقم جی اچ هیل و در شرایط آزمایشگاهی رطوبت نسبی 10±50 درصد و d12:l12 مورد بررسی قرار گرفت. طول دوره رشد پیش از بلوغ کنه ماده در 6 دمای 0c 17، 20، 25، 27، 30 و 33 به ترتیب برابر با 25/3±33/30، 2/2±63/28، 25/0±23/13، 176/0±43/9، 245/0±25/11 و 31/0± 03/12 روز بود. در دمای0c 13 به علت عدم تفریخ تخم ها بررسی بیولوژی این کنه امکان پذیر نشد. همچنین میزان مرگ و میر پیش از بلوغ این کنه به ترتیب برابر با 48/4±55/20، 43/4±39/48، 93/10±3/38، 94/4± 78/32، 72/0±55/48 و 99/2±39/53 درصد بود. در دمای0c 25، 27، 30 و 33 نرخ ذاتی افزایش جمعیت برابر با 006/0±146/0، 01/0±213/0، 016/0±108/0 و 01/0± 144/0 بود. در دمای0c 17 و 20 به علت بروز پدیده دیاپوز محاسبه پارامترهای تولیدمثلی امکان پذیر نشد. آستانه پایین رشد و نمو و ثابت دمایی با استفاده از مدل خطی معمولی به ترتیب0c 79/13 و 306/19±21/160 درجه- روز محاسبه گردید. داده های حاصل از آزمایش توسط 12 مدل (1مدل خطی و 11 مدل غیر خطی) برازش داده شد تا مدل برتر انتخاب گردد. 3 مدل تیلور، لامب 1و 2 بهترین برازش را نشان داده (1195/0=r2 و 0004/0=ssr) و به عنوان مدل های برتر برای شبیه سازی رابطه بین رشد و نمو و دما در این کنه تعیین گردید.

ارزیابی مقاومت ارقام لوبیا به شته سیاه باقلا، aphis fabae scopoli (hemiptera: aphididae)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شاهد - دانشکده علوم کشاورزی 1391
  مجتبی اسماعیلی وردنجانی   زریر سعیدی

شته سیاه باقلا ، aphis fabae scopoli یکی از آفات مهم با طیف میزبانی وسیع می باشد که به تیره های متعددی از گیاهان خسارت می زند. از آنجایی که این حشره، یکی از آفات مهم لوبیا می باشد، مقاومت 15 رقم و لاین لوبیا نسبت به شته سیاه باقلا مورد ارزیابی قرار گرفت. ابتدا ارقام آزمایشی در شرایط گلخانه نسبت به آفت در دو مرحله رشدی غربال شدند. آزمایشات آنتی زنوز و آنتی بیوز در شرایط گلخانه با دمای 2 ± 25 درجه سلسیوس، رطوبت نسبی 5 ±65 درصد انجام گردید. برخی صفات از جمله تراکم تریکوم در سطح برگ و غلظت فنل در ارقام آزمایشی تعیین گردید. نتایج آزمایش غربال نشان داد که در مرحله دوبرگی ارقام آزمایشی در چهار گروه حساس، نیمه حساس، نیمه مقاوم و مقاوم قرار گرفتند اما در مرحله گلدهی تقریباً همه مقاومت نسبی نشان دادند. آزمایش آنتی زنوز اختلاف معنی داری را بین ارقام مختلف لوبیا در برابر شته سیاه باقلا نشان نداد. تجزیه آماری داده ها نشان داد که بین ارقام مورد مطالعه از نظر طول دوره رشدی و میزان پوره زایی شته تفاوت معنی داری وجود دارد (p<0.01)، به طوری که حداکثر و حداقل طول دوره رشدی به ترتیب روی رقم های دانشکده و تلاش مشاهده شد. بیشترین نرخ خالص تولید مثل روی لاین l42 (804/2±69/36) به دست آمد. کمترین نرخ ذاتی افزایش جمعیت روی رقم دهقان (005/0±19/0) محاسبه شد. نتایج این تحقیق نشان داد ارقام دانشکده، jules، goynok و لاین های d10 و l42 به دلیل دارا بودن بیشترین مقدار نرخ ذاتی افزایش جمعیت و نرخ متناهی و کمترین طول مدت زمان دو برابر شدن احتمالاً در افزایش جمعیت شته سیاه باقلا موثر خواهند بود. بیشترین میزان امید به زندگی روی رقم دانشکده) 50/25(ex= و کمترین میزان امید به زندگی شته سیاه باقلا روی رقم تلاش )45/15(ex= مشاهده شد. در مجموع آزمایشات انجام شده نشان داد که لاین های d81083، l19 و l1 و ارقام goynok و دهقان نسبت به سایر ارقام مقاومت بیشتری در برابر شته سیاه باقلا دارند. تراکم تریکوم و غلظت فنل با مقاومت و حساسیت ارقام مختلف به شته سیاه باقلا ارتباطی نداشت. با استفاده از ارقام و لاین های مقاوم می توان مصرف سموم حشره کش را علیه این آفت کاهش داد و به اجرای برنامه مدیریت تلفیقی شته سیاه باقلا کمک کرد.

تغییرات جمعیت شته برگ نارون tinocallis nevskyi (hem.: aphididae)و بررسی پارامتر های زیستی این آفت در شهرکرد
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه رازی - دانشکده کشاورزی و منابع طبیعی 1391
  شکوه حیدری پارسا   زریر سعیدی

شته برگ نارون tinocallis nevskyi یکی از مهم ترین آفات درختان نارون در فضای سبز شهرکرد به شمار می رود. این آفت با تغذیه از شیره گیاهی باعث زرد شدن برگ ها و ریزش زود رس آن ها و تولید عسلک فراوان می شود که ریزش این مواد چسبنده روی پیاده رو ها ، عابرین و وسایل نقلیه مشکلاتی را برای شهروندان ایجاد می نماید. در این مطالعه تغییرات فصلی جمعیت این شته طی سال های 1390 و 1391 در سه پارک شهرکرد بررسی شد. از هر پارک هر هفته، 10 درخت به طور تصادفی انتخاب شد و از هر درخت پنج سرشاخه 15 سانتی-متری نمونه گرفته شد و شته های موجود شمارش شد. اواخر فروردین تخم ها تفریخ و جمعیت شته در ماه های اردیبهشت و خرداد سریعا افزایش یافت و به اوج رسید و در تابستان روند نزولی طی کرد و از اوایل پاییز جمعیت آفت مجددا افزایش یافت. فرم های جنسی از اواخر مهر ظاهر شده و ماده های جنسی از اواسط آبان تخم های زمستانگذران دیاپوزدار را کنار جوانه ها قرار دادند. رشد و نمو پیش از بلوغ شته به روش دیسک برگی در هفت دمای ثابت 5/8 ، 12، 15، 20، 25، 5/27 و 30 درجه سلسیوس و رطوبت نسبی10±40 درصد و دوره نوری 10 ساعت تاریکی و 14ساعت روشنایی مورد بررسی قرار گرفت. قبل از شروع هر آزمایش در هر دما از 60 برگ نارون استفاده شد و روی هر برگ تنها یک پوره سن یک قرار داده شد. پتری ها روزانه بازدید شدند و کلیه مراحل پورگی ثبت گردید. مدت زمان لازم برای تکمیل مراحل پورگی از 8/28 روز در دمای 5/8 درجه سلسیوس به 89/6 روز در دمای 5/27 درجه سلسیوس کاهش یافت. شته های پرورش یافته در دما های 30 و 20 درجه سلسیوس به ترتیب کمترین (8%) و بیشترین زنده مانی (88%) را داشتند . با استفاده از مدل رگرسیون خطی آستانه پایین دما 64/3 درجه سلسیوس و ثابت دمایی 5244/172 روز- درجه برآورد شد. پارامتر های تولید مثلی شته در دما های 15، 20، 25 و 5/27 درجه سلسیوس بررسی شد.. تعداد پوره های ایجاد شده توسط بالغ بکرزا روزانه ثبت گردید و پوره های تولید شده پس از شمارش روزانه حذف شدند. بیشترین و کمترین نرخ ذاتی افزایش جمعیت (rm)، در دما های 5/27 و 15 درجه سلسیوس ، 01/0±29/0 و 00/0±15/0 (ماده/ ماده/ روز) محاسبه گردید. بیشترین و کمترین نرخ خالص تولید مثل (r0) در دما های 25 و 15 درجه سلسیوس ، 06/3±97/18 و 87/0±47/7 (ماده/ ماده/ نسل) به دست آمد. افزایش دما از 15 تا 5/27 درجه سلسیوس منجر به کوتاه شدن میانگین مدت زمان یک نسل (t) از 35/13 روز به 91/8 روزگردید. بیشترین مقدار نرخ متناهی افزایش جمعیت(?)، در دمای 5/27 درجه سلسیوس ، 01/0±33/1 و کمترین مقدار آن در دمای 15درجه سلسیوس 00/0±16/1 مشاهده شد. باروری در دما های 15، 20، 25 و 5/27 درجه سلسیوس به ترتیب 10/1± 72/6، 64/1±17/9، 50/2±81/20 و 95/1±20/19 پوره به دست آمد. این نتایج نشان می دهد که بهترین دما برای پوره زایی ماده ی بکرزا دمای 25 درجه سلسیوس می باشد. دمای 5/27 درجه سلسیوس دمای مناسبی برای رشد شته به دست آمد زیرا این دما دارای بیشترین مقدار ? و rm و کمترین مقدار t و dt می باشد و شته در دمای 15 درجه سلسیوس بیشترین عمر، کوتاهترین دوره پوره زایی و کمترین باروری را داشت. در بین مدل ها، مدل رگرسیون خطی برازش مناسب تری از آستانه پایین دما و ثابت دمایی را داشت.

مقایسه خسارت سرشاخه خوار هلو( anarsia lineatella zell) روی ارقام مختلف هلو و بادام در شهرستان سامان، چهارمحال بختیاری
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه لرستان - دانشکده کشاورزی 1393
  بنفشه ارهفت دهکردی   زریر سعیدی

برای ارزیابی و مقایسه خسارت سرشاخه خوار هلو روی ارقام مختلف هلو و بادام این پژوهش در سال های 1392 و 1393 در شهرستان سامان استان چهارمحال بختیاری روی چهار رقم هلوی زعفرانی، کاردی، ردتاپ و جی اف و چهار رقم بادام سفید، مامایی، شاهرود 12 و شاهرود 7 صورت پذیرفت. بدین منظور از اوایل فروردین 92 تا اواسط آبان 1393 نمونه برداری از سرشاخه ها و محصول ارقام موردنظر به صورت هر دو هفته یک بار صورت پذیرفت. همچنین برای ارزیابی تغییرات جمعیتی آفت در سال 1393 از تله فرمونی استفاده گردید. نتایج نشان داد این آفت در سال 1392 معمولاً ترجیح میزبانی روی محصول ارقام مورد بررسی هلو نداشته است، اما در سال 1393 بر اساس زمان برداشت محصول و با توجه به تاریخ های نمونه برداری رقم ردتاپ خسارت کمتر (5/18 %: مجموع خسارت در سه تاریخ نمونه برداری) و رقم کاردی به دلیل برداشت دیرهنگام بیشترین خسارت (2/40 %: مجموع خسارت در پنج تاریخ نمونه برداری) را متحمل شدند. همچنین ارزیابی میزان خسارت روی سرشاخه ها (خشکیدگی سرشاخه ها) نشان داد که رقم زعفرانی از این نظر بیشترین خسارت (35 %) را در فصل های بهار و تابستان متحمل شد ولی در فصل پاییز خسارت روی ارقام دیگر بیشتر بوده است. طویل ترین تونل های لاروی روی سرشاخه ها، در رقم جی اف مشاهده شد (بیش از هشت میلی متر). همچنین نتایج نشان داد که کرم سرشاخه خوار هلو روی بادام، میوه رقم سفید و شاهرود 12 و سرشاخه های رقم شاهرود 12 را بیشتر مورد حمله قرار می دهد. بررسی تعداد تونل های لاروی روی ارقام مختلف بادام نشان داد که بیشترین تعداد تونل لاروی روی رقم شاهرود هفت ایجاد می شود (سه تا چهار تونل لاروی). همچنین بر اساس نتایج به دست آمده از تله فرمونی مشخص شد که این حشره در سال 1393 در شهرستان سامان سه نسل داشته است.