نام پژوهشگر: مهرانگیز مظاهری تهرانی
بیتا رجب طهرانی محمد علی ودود
بی شک عصا(دستوار)از دیرین زمان ها تا کنون پا به پای بشر حضور داشته است.گردآوری و خلق مطالب در مورد عصا و اشکال گوناگون آن در گذر زمان با توجه به اهمیتی که این شیءدر دوران مختلف داشته،هدف اصلی این پژوهش را تشکیل می دهد. عصای ساخته شده از چوب در همه ادوار برای انسان دارای ارزش والایی بوده چرا که علاوه بر جنبه ی کاربردی آن، دارای مفاهیم و معانی دیگری نیز هست. در این پژوهش سعی شده با توجه به یافته ها، به برخی از این مفاهیم اشاره شود، بدین ترتیب که ارتباط معنایی بین عصا و افرادی که آن را در دست دارند مشخص شده و همچنین هویت کاربر بر چگونگی به دست گرفتن عصا تاثیر مستقیم داشته است.این مهم با کمک مطالعه ی برخی متون تاریخی و انطباق آن با نقوش و نگاره ها صورت گرفته است.
نگار کوهی فهیمه دانشگر
امروزه دیگر گرافیک تنها هنر نیست بلکه نقشی رسانه ای به خود گرفته است. از میان گرایش های مختلف نشات گرفته از کلیتی بنام گرافیک، گرایشی با عنوان «گرافیک محیطی» جایگاه رسانه ای ویژه و متمایزی دارد. گرافیک محیطی نوعی از گرافیک است که در محیط عمومی عرضه می شود و نقطه تاکید آن جنبه های زیبایی شناسانه است و نه تبلیغات. در این پژوهش نقوش گیاهی و جانوری ایرانیان در دور? هخامنشی و ساسانی خصوصاً نقوش به کار رفته در معماری تخت جمشید و ساسانیان و ادغام این موتیف ها با نقوش تمدن ناسکا و کراپ سیرکل ها مورد بررسی و تطبیق قرار گرفته است. اهداف پژوهنده از این تحقیق اولاً بکر بودن این قضیه بوده است و چون جزو سوالاتی است که بشر هنوز نتوانسته جواب آن را پیدا کند همیشه مسئله ای نو و تازه باقی می ماند، ثانیأ با جمع آوری نظریات دانشمندان و هنرمندان و تاریخدانان و مقایسه آنها با یکدیگر می خواسته به یک نظریه واحد و عقلانی برسد. با بررسی جنبه نمادین این نقوش در طبیعت و تمدن های مختلف بشری شاید بتوان جایگاه و کاربرد آن را در طراحی محیطی امروزی یافت. با جستجوهای فراوانی که انجام شد این نتیجه حاصل شد که نقوش هخامنشی و ساسانی شباهت بسیاری با نقوش کراپ سیرکل ها دارد و می توان با استفاده از نقوش هخامنشی و ساسانی و تلفیق این دو به نقش مایه های تازه ای رسید. با توجه به یافته ها و تحقیق ها در پی یافتن طراحی نوین سنتی برای طراحی محیطی ایران هستم. منابع تصویری که توسط پژوهشگرگردآوری شده است، حاوی تصاویرآثار دور? ساسانی و هخامنشی بوده است و همچنین فرم های هندسی که در کشتزارها به وجود آمده است، در این پژوهش مورد تجزیه و تحلیل قرار خواهند گرفت. وجه تشابه این نقوش در انتزاعی و هندسی بودن آنهاست. کاربرد معانی و مفاهیمی که این خطوط القاء می کنند و همچنین جنب? نمادین این خطوط مورد توجه قرار می گیرد.
ندا آریایی پور مهرانگیز مظاهری تهرانی
چکیده «گروتسک» به عنوان شیوه بیان متفاوتی از هنر ، از طریق خلق اشکال و نقوش نامتجانسی پدید آمده است که گهگاه باعث ترس و خنده می شوند.این سبک برای اولین بار به دیوارنگای های عجیب کاخ«نرون» در رم که درقرن 15میلادی کشف شدند، اطلاق شده و از آن به بعد در نقاشی،مجسمه سازی،ادبیات و ... حضور پیدا کرده است. حال اینکه این سبک در هنر ایران ناشناخته می باشد، درصورتیکه می توان نمود هایی از آن را در میان نقوش بکاررفته بر روی فرش،آثار سنگی،فلزی،سفالی،نگارگری یافت. پژوهش حاضر به جهت پاسخ به این پرسش که آیا می توان به نمونه هایی از هنرایران کهن که بیانگر تصاویر غیر طبیعی می باشند،اصطلاح گروتسک را نسبت داد؟سامان یافته وبه عنوان مورد مطالعه، در فرش های ایرانی برخی از نقوش و تصاویرخیالی را که به نوعی بتوانند هویت گروتسک را بپذیرند جویا شده و با فرش های هندی مشابه به تطبیق کشانیده است. لذا در روند تحقیق ابتدا به یافتن مصداقهایی از گروتسک از منظر زیبایی شناسی در هنرایران -از هزاره های پیش از تاریخ تا دوران اسلامی- پرداخته شده،و در ادامه از میان فرش های ایرانی و هندی هجده نمونه که نقوشی متناسب با گروتسک داشته اند انتخاب شده و برای مستندسازی یافته های پژوهش به روش تطبیقی مورد بررسی قرارگرفته است.در نهایت اطلاعات گردآوری شده با روش استقرایی مورد تحلیل ها واقع شده و حاکی از آنست که از منظر زیباشناسانه نمودهایی از گروتسک در آثار ایرانی درطول هزاره ها وجود داردو حضور پاره ای پشتوانه های اساطیری، مانند نقش «درخت سخنگو» در فرش های ایرانی و هندی،می توانند دلایلی برای این قضاوت باشند.
نجمه جعفری راد مهرانگیز مظاهری تهرانی
پته دوزی، تجلی باورهای اعتقادی و فرهنگی خطه کرمان با حفظ ارزش های هنری و نمادین است. زنان هنرمند کرمانی با مهارت های خود، شال را صحنه جلوه گری نیازها، آرمان ها، آلام و خواسته هایی می سازند که ریشه در اعتقادات ایشان دارد. در حقیقت نقوش و رنگ های پته حکایت از ارتباط این هنر با باورها و فرهنگ مرسوم منطقه دارد؛ که در نهایت امر، به مدد سوزن و ریس به منصه ظهور می رسند. این پژوهش بر مبنای این فرضیه که نقش و رنگ در هنر پته دوزی کرمان مبتنی بر فرهنگ و اقلیم مردم منطقه می باشد، شکل گرفته است و با رویکردی نمادشناسانه به مطالعه و بررسی نقوش آن می پردازد. درصدد یافتن رابطه معنادار میان نقوش و رنگ های هنر پته به تحلیل این نقش ها، رنگ ها و مفاهیم آن ها با مراجعه به فرهنگ، اعتقادات و باورهای رایج مردم کرمان پرداخته شده که ماحصل این جستجو نشان دهنده جایگاه تعیین کننده اعتقادات مردم و اقلیم منطقه در شکل گیری نقش ها و رنگ های پته است. تا آن جا که هنرمند در صدد نشان دادن تصویر آرمانی خود از طبیعت به نقش پردازی بهشت گونه پته پرداخته و آن جا که خواسته ها و نیازمندی های خود را از طبیعت مطالبه می کند، از نقوش پرندگان که در معنای نمادین خود نشان از طلب باران می باشند، بهره برده است و در مواردی که آلام و دردهای خود را بر پته می دوخته زمینه شال را یک سره از نقوش بته ای که در ژرفای خود باردار معنای نمادین است، تصویرگری می کند. روش گردآوری اطلاعات در این پژوهش مطالعه کتابخانه ای، اسنادی(تصویری) و مصاحبه با اساتید فن بوده است؛ که به دنبال آن از طریق توصیف و تشریح یافته های تحلیل دسته بندی شده اند.
سیده مینا معاف مهرانگیز مظاهری تهرانی
در این پایان نامه به روند شکل گیری فرم و رنگ در نقوش چادرشب های قاسم آباد گیلان از گذشته تا حال پرداخته می شود. این امر بدون بررسی موقعیت های جغرافیایی، تاریخی و فرهنگی مردم گیلان زمین و منطقه قاسم آباد امکان پذیر نخواهد بود. علاوه بر آن، فرهنگ عامه و آداب و رسوم موجود در این ناحیه مورد کنکاش قرار گرفته و با بررسی نقوش دیگر صنایع دستی در گیلان (از لحاظ فرم و رنگ) مقایسه ای با نقوش چادرشب های قاسم آباد، انجام پذیرفت. در این پژوهش همچنین به بررسی نقشمایه های موجود در جام های مارلیک پرداخته شده، تا بتوان رابطه ای بین نقوش چادرشب با نقوش حکاکی شده بر روی جام ها به دست آورد. در واقع تمامی این عوامل، چه مستقیم و چه غیرمستقیم در بافت چادرشب تاثیر گذار بوده و به گونه ای دل نشین که حاکی از فرهنگ عامه منطقه می باشد، کنار یکدیگر قرار گرفته اند. نتیجه ای که از این مباحث گرفته شد، آن است که در اجرای نقوش چادرشب، طراح به دلیل محدودیت در نوع بافت و جنس چادرشب، بیشتر از خطوط شکسته وهندسی استفاده کرده و اضافه بر آن به این نکته دست یافتیم که سنت های اجرای این نقوش در دیگر آثار صنایع دستی گیلان قابل شناسایی می باشد. با وجود تمام کاستی ها و و محدودیت منابع و مستندات در ارتباط با موضوع پایان نامه، تلاش بر آن شد که کلیه منابع (کتابخانه ای، سایت های آن لاین) مورد بررسی و مطالعه قرار گیرد. علاوه بر آن جهت تکمیل اطلاعات، تحقیق میدانی در خصوص چادرشب قاسم آباد از مردم محلی به عمل آمد.
مریم مینوسپهر مهرانگیز مظاهری تهرانی
سنگ مزارها را می توان یکی از آخرین نشانه های هستی و وجودی آدمی در این جهان دانست که هر یک گویای تاریخ زندگی، ایام شادکامی، روزگار ناخوشی و حرفه و پیشه متوفی به همراه آیات و اشعاری پورسوز و گداز از سوی بازماندگان برای عزیز از دست رفته می باشد. پژوهش پیش رو به مطالعه و بررسی نقوش به کار رفته در آرامستان های قدیمی دارالسلام شیراز، کوی گاله لار، بستک و بهشت زهرا قدیم بندرعباس می پردازد. علت انتخاب این مجموعه مسیر ارتباطی جنوب کشور می باشد که از شیراز آغاز و به ترتیب به شهرهای لار، بستک و در نهایت بندرعباس ختم می شود. در این مطالعه ابتدا با عکسبرداری از آرامستان های منتخب، به بررسی ویژگی سنگ نگاره ها به لحاظ فرم، نحوه استقرار، شکل پیکره و ... پرداخته می شود. همچنین نقوش سنگ مزارهای موجود در هر آرامستان به کمک نرم افزار coreldraw تجزیه و آنالیز آن ها انجام شده است. با توجه به نقوش به دست آمده، نقوش به هفت گروه کلی نقوش گیاهی، حیوانی، هندسی و انتزاعی، محرابی، اشیاء و ابزار، انسانی و اجرام آسمانی دسته بندی شده است. در نتیجه بررسی صورت گرفته بر روی این آرامستان ها، می توان چنین اظهار داشت که در سیر حرکتی از شیراز به بندرعباس از تعداد نقوش، زیبایی و ظرافت سنگ مزارها کاسته شده است. همچنین با بررسی وجوه اشتراک و افتراق سنگ مزارها، شاهد تأثیر نقوش آرامستان دارالسلام شیراز به ویژه تصویر درخت سرو بر روی مناطق لار و بندرعباس می باشیم. نقش شیر تنها در شهر لار تکرار شده است که بیانگر نمادی سمبلیک برای مردمان فارس است. کمترین میزان حضور نقوش و تفاوت آن (استفاده از نقش ماه) بر روی سنگ مزارهای بستک مشاهده می شود که این مهم نیز به علت تفاوت در باورهای مذهبی اهل تسنن مبنی بر عدم تصویرنگاری می باشد.
فاطمه برنکی مهرانگیز مظاهری تهرانی
چکیده فرش در فرهنگ و زندگی ایرانیان جایگاهی ویژه و غیر قابل انکار دارد. فرش بافی هنری است که طیف وسیعی از هنرمندان را دربرمی گیرد. از کودک تا سالمند، از شهری تا روستایی، با نقشه یا بدون آن خامه ها را بر تار و پود زمان گره می زنند و نقوش را آن چنان جان می بخشند که فرش ایران را شهرتی جهانی بخشیده است. فرش طالقان در گستره فرش های ذهنی باف روستایی قرار می گیرد و سرشار است از طرح ها و نقش مایه های ناب و اصیل. این هنر حدود یک قرن در طالقان رواج داشته و اینک بیش از دو دهه است که روی به زوال دارد. به همین دلیل پژوهشی در این زمینه و ثبت و احیای این طرح ها و نقش مایه ها، امری ضروری است. با انجام مطالعات کتابخانه ای، تنها یک پژوهش در این زمینه یافت شد که از جامعیت لازم برخوردار نبود. تحقیقات میدانی آغاز شد و با بررسی حدود 200 تخته فرش ادامه یافت. فرش طالقان ذهنی بافت بوده و در نتیجه هر فرش طرح مختص به خود را دارد. در این پژوهش چند طرح را که بیشترین تکرار را داشته اند، معرفی شده و نقش مایه ها نیز به دو گروه ابتکاری و اقتباسی که خود شامل: نقش مایه های برگرفته از طبیعت، حیوانات، گیاهان، اشیاء و انسان می شود، تقسیم بندی شده است. بدیهی است که این پژوهش در حد توان محقق بوده و تنها گوشه ای از طرح های بیشمار فرش طالقان را دربرمی گیرد. کلمات کلیدی: فرش طالقان- ذهنی باف- نقوش
فهیمه پیرستانی مهرانگیز مظاهری تهرانی
چکیده ندارد.