نام پژوهشگر: علیرضا اقایوسفی

تاثیر آموزش مهارتهای تفکر (خلاق و نقادانه) بر هویت و تعهد هویت، مکانیسمهای دفاعی و بهزیستی روانشناختی در دانش آموزان پسر پایه اول دبیرستان شهر تهران سال تحصیلی 88-1387
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه پیام نور - دانشگاه پیام نور استان تهران - دانشکده علوم انسانی 1388
  فلور رضایی کارگر   فرهاد شقاقی

هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر اموزش مهارتهای تفکر خلاق و نقادانه بر هویت و تعهد هویت ،مکانیسم های دفاعی و بهزیستی روانشناختی در نوجوانان پسر پایه اول دبیرستان شهر تهران بود. دراین پژوهش ،روش نمونه گیری در دسترس به کار رفت. جامعه اماری پژوهش شامل کلیه نوجوانان پسر پایه اول دبیرستان شهر تهران در سال تحصیلی88- 1387 می باشند. به روش نمونه گیری در دسترس 40 نفر دانش اموز پایه اول از یک دبیرستان غیر انتفاعی پسرانه داوطلب واقع در منطقه 6 اموزش و پرورش تهران که در دو کلاس 20 نفره قرار داشتند انتخاب شدند و با گمارش تصادفی ، یکی از کلاسها گروه ازمایش و دیگری گروه کنترل شد. در مرحله پیش آزمون، ازمودنی ها به پرسشنامه های سبک های هویت برزونسکی ،سبکهای دفاعی dsq-40،بهزیستی روانشناختی ریف فرم 84 سئوالی پاسخ دادند. سپس گروه آزمایش طی 10 جلسه آموزشی 2 ساعته تحت آموزش مهارتهای تفکر خلاق و نقادانه قرار گرفتند ،به گروه کنترل هیچ گونه آموزشی داده نشد. پس از اتمام جلسات آموزشی هر دو گروه آزمایش و کنترل در مرحله پس آزمون ابتدا توسط پرسشنامه های تفکر انتقادی کالیفرنیا فرم ب و ازمون تفکر خلاق عابدی فرم 60 سئوالی و سپس مجدداٌ با پرسشنامه های سبک های هویت برزونسکی ،سبکهای دفاعی dsq-40 ،بهزیستی روانشناختی ریف فرم 84 سئوالی مورد ازمون قرار گرفتند. به منظور تجزیه و تحلیل اطلاعات، با استفاده از نرم افزار spss، روش های آماری - ازمون t مستقل ،تحلیل واریانس چند متغیره و تک متغیره با اندازه گیری مکرر وضریب همبستگی به کار رفتند. سطح معنی داری در کلیه فرضیه ها 0.05 در نظر گرفته شد. نتایج به دست امده ازاین قرار است: اموزش مهارتهای تفکرخلاق وتفکر نقادانه باعث بهبود هویت نوجوانان دبیرستانی گردید. این بهبود به صورت افزایش درنمره سبک هویت اطلاعاتی و تعهد هویت و کاهش در نمره دو سبک هویت هنجاری و مغشوش-اجتنابی نمود پیدا کرد.همچنین اموزش این مهارتها موجب افزایش استفاده از سبک دفاعی رشد یافته گردید که این افزایش در هر چهار مکانیسم زیر گروه این سبک دفاعی یعنی فرونشانی،والایش،شوخی و پیش بینی مشهود بود. کاهش معنی دار در استفاده از دو سبک دفاعی نوروتیک و رشد نایافته پس از اموزش دیده نشد البته درتمام مکانیسمهای دفاعی زیر گروه سبک رشد نایافته شامل دلیل تراشی،فرافکنی،انکار،گسست،ناارزنده سازی،عملی سازی،بدنی سازی،خیالپردازی در خود مانده،پرخاشگری منفعلانه،جابه جایی و جداسازی کاهش معنی دار مشاهده گردید. کاهش تنها درمکانیسم دفاعی دو پاره سازی معنی دار نبود. این اموزش همچنین بهزیستی روانشناختی ازمودنی ها را نیز افزایش داد . این افزایش در تمام زیر مولفه های بهزیستی روانشناختی شامل خودمختاری، تسلط بر محیط، رشد شخصی ،هدفمندی درزندگی، پذیرش خود،ارتباط مثبت با دیگران به وجود امد. در مطالعه رابطه بین متغیرهای وابسته پژوهش این نتایج به دست امد: سبک هویت مغشوش- اجتنابی باسبک دفاعی رشد یافته و بهزیستی روانشناختی رابطه منفی دارد. سبک هویت اطلاعاتی با بهزیستی روانشناختی رابطه مثبت دارد وسبک های دفاعی نوروتیک و رشدنایافته با بهزیستی روانشناختی رابطه منفی دارند.

تأثیر برنامه آموزشی فلسفه برای کودکان بر تحول شناختی،هوش منطقی- ریاضی و بهره هوشی (iq) دانش آموزان دختر سال چهارم ابتدایی منطقه 13 تهران سال تحصیلی 88-1387
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه پیام نور - دانشگاه پیام نور استان تهران - دانشکده علوم انسانی 1388
  ماندانا محمدی   فرهاد شقاقی

امروزه آموزش مهارت های فکری بالقوه، یکی از با ارزش ترین حوزه های تحقیق و توسعه ی آموزشی است. چالش برای بهبود تفکر، تعلیم و تربیت کودکان در قلب آموزش و پرورش جای دارد . آموزش فلسفه به کودکان کلیدی طلایی است که می تواند باعث رشد مهم ترین جنبه ی رشدی کودکان، یعنی « تفکر » شود. فلسفه در سطح برنامه ریزی آموزشی می تواند تمام نیازهای حوزه درسی را تأمین کند و به تمامی جنبه های آموزشی و پرورشی غنا بخشد . هدف از این مطالعه بررسی تأثیر آموزش برنامه فلسفه برای کودکان بر بهره هوشی و ریاضیات دانش آموزان سال چهارم ابتدایی است. در این پژوهش با استفاده از نمونه گیری تصادفی خوشه ای مرحله ای 40 نفر از دانش آموزان سال چهارم ابتدایی انتخاب شدند و پس از جایگزینی تصادفی دانش آموزان در دو گروه کنترل و آزمایش، پیش ازمون ها اجرا شد و نتایج ثبت گردید. در مرحله بعد گروه ازمایش به مدت 24 ساعت طی 12 جلسه در طول 1 ماه مورد آموزش قرار گرفت و پس از پایان جلسات آموزشی، پس آزمون ها در مورد هر دو گروه اجرا شد و نتایج ثبت گردید. با مقایسه نتایج به دست آمده و با استفاده از روش آماری کوواریانس اثر بخشی این آموزش در بهره هوشی دانش آموزان 6% و بر ریاضیات آن ها 23% برآورد شد .