نام پژوهشگر: سید مجید صدر مجلس

خدا در فلسفه افلاطون
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تبریز 1390
  اشرف کرامتی هفدران   سید مجید صدر مجلس

پایان نامه حاضرکوششی برای ارائه گزارشی روشن از خدا و خدایان در فلسف? افلاطون است. مسئل? خدا یکی از مسائل مشکل برای مفسرا ن افلاطون بوده است چرا که افلاطون دیدگاههای نظام مندی در این خصوص ارائه نکرده است. در فرهنگ و اساطیر یونانی خدایان به عنوان نیروهای سرمدی لحاظ شده اند و این نیروها شبیه انسان بودند. هومر و هزیود به این خدایان اموری را که نزد آدمیان زشت و ناپسند بود نسبت داده اند. افلاطون در محاور? جمهوری در مقابل آنان موضع گیری می کند و معتقد است خدایان نه خطاکارند و نه منشاء شر، بلکه خدایان خیر اند و نمی توانند منشاء شر باشند. باید خاطرنشان کنیم وقتی افلاطون از خداوند صحبت می کند، به هیچ وجه منظور آن خدای واقع در ادیان توحیدی نیست. در محاور? جمهوری، مثال خیر به خورشید تشبیه شده است که منشاء وجود و معقولیت سایر مثل است و در عظمت و قدرت برتر از ذات وجود تلقی شده است. همچنین در تمثیل خط مثال خیر به عنوان مبداء نخستین، نخستین چیز بین همه چیزهاست. در محاور? تیمائوس که افلاطون از صانع (دمیورژ) سخن می گوید. صانع، ماد? قبلاً موجود را برمی گیرد و جهان را برطبق نمونه ازلی و ابدی یعنی مثل می سازد. حال با توجه به این مطلب برخی معتقدند که مثال خیر خداست و یک مرتبه برتر از مثل و سایر مبادی عالم طبیعت و صانع قرار دارد و برخی نیز به یکی بودن مثال خیر و صانع نظر دارند. در قوانین برای مقابله با الحاد برهان می آورد و از دو روح خوب و بد سخن می گوید که روح خوب عنان جهان را در دست دارد. در پایان نام? حاضر تلاش بر این است به این بحث و مسائل جانبی دیگر از جمله براهین اثبات خدا در نزد افلاطون پرداخته شود.

بررسی مسأله جدایی(خوریسموس) در فلسفه افلاطونی _ ارسطویی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تبریز - دانشکده ادبیات و زبانهای خارجی 1388
  سمانه قنبری ورنوسفادرانی   حسن فتحی

از آنجائیکه افلاطون و ارسطو، هر دو، از فیلسوفانی هستند که تاثیر بزرگی بر اندیشه فیلسوفان پس از خود، حتی تا عصر حاضر، داشتهاند و به دلیل اهمیتی که جدایی در درک اندیشه این دو فیلسوف، به خصوص در بنیادیترین نظریاتشان، یعنی نظریه مثل افلاطونی و نظریه صورت ارسطو، برخوردار است، و همچنین به دلیل ارتباط جدایی با مهترین مباحث هستیشناختی و معرفتشناختی در فلسفه این دو فیلسوف، در این پایاننامه به بررسی مسئله جدایی در فلسفه افلاطونی- ارسطویی میپردازیم. مسئله ای که این پایان نامه به بررسی آن اختصاص دارد این است که آیا جدایی به همان نحو وشدتی که ارسطو معتقد است در فلسف? افلاطونی وجود دارد یا نه؟ و آیا واقعاً نظری? مُثُل افلاطونی مشکلاتی را که ارسطو به وجود آنها در این نظریه معتقد بود ایجاد می-کند یا نه؟ آیا به صرف این دلایل می توان نظری? مُثُل افلاطونی را رد کرد؟ و آیا ارسطو در نظری? صورت خود موفق به حلّّ این مسئله شده است؟