نام پژوهشگر: بهروز حریقی

شناسائی و بررسی تنوع ژنتیکی باکتریهای متعلق به خانواده enterobacteriaceae عامل پوسیدگی نرم در استان کردستان
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه زنجان 1388
  سروه زمانی   علیرضا معرفت

پوسیدگی نرم باکتریایی سیب زمینی از مشکلات اصلی در استان کردستان است. تحقیق حاضر به منظور شناسایی و تعیین تنوع جدایه های باکتری عامل بیماری و مقایسه آنها با جدایه های استاندارد صورت گرفت. از غده و ساقه در بوته های سیب زمینی با علائم پوسیدگی نرم و ساق سیاه، از مناطق مختلف استان کردستان نمونه برداری گردید. کلیه جدایه ها با سه جدایه استانداردpectobacterium atrosepticum, carotovora subsp. carotovorum p.و dickeya chrysantemi از نظر خصوصیات بیوشیمیایی و فیزیولوژیکی مورد مقایسه قرار گرفتند. علاوه بر این با استفاده از روش rep-pcr، تنوع جدایه ها مورد بررسی قرار گرفت. بر اساس آزمونهای بیوشیمیایی و فزیولوژیکی استاندارد، تعدادی جدایه عامل بیماری پوسیدگی نرم تشخیص داده شد. آنالیز داده ها در روش rep-pcr با استفاده از برنامه ntsys انجام گرفت و مشخص شد که تنوع ژتیکی زیادی در استرین های جمع آوری شده از مناطق مختلف استان وجود دارد. نتایج این مطالعات نشان میدهد که پوسیدگی نرم در استان کردستان گسترش زیادی دارد و یکی از بیماری های خسارت زا می باشد. با استفاده از نتایج دندوگرام های حاصل از آنالیز داده ها در روش rep-pcr و آزمونهای بیوشیمیایی، می توان نتیجه گرفت که تفاوت های زیادی در استرین های جمع آوری گردیده از مناطق مختلف استان وجود دارد، که نشانگر وجود تنوع در سویه carotovorum subsp. carotovorum p. در این استان بوده و می تواند دلیلی بر قابلیت تغییر پذیری این گونه باشد.

شناسایی، تعیین پراکنش و فراوانی ویروسهای مهم مو در استان کردستان
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه کردستان - دانشکده کشاورزی و منابع طبیعی 1388
  مهدی کمالی دشت ارژنه   بهروز حریقی

برای تعیین دامنه پراکنش 13 ویروس مهم مو تعداد 209 نمونه تصادفی از 9 شهرستان انگورخیز استان کردستان (بانه، بیجار، دهگلان، سروآباد، سقز، سنندج، قروه، کامیاران و مریوان) به همراه 17 نمونه دارای علائم از سطح باغات این استان و 56 نمونه از تاک های وحشی از استان های کردستان (منطقه اورامانات و پالنگان) و آذربایجان غربی (منطقه سردشت) جداسازی شد و با آزمون الایزا مورد ارزیابی قرار گرفت. نمونه برداری در اواخر تابستان و اوائل پائیز 1387 صورت گرفت . از ایمنوگلوبولین های(igg) ساخت شرکت بایوربای سوئیس (bioreba, reinach, switzerland) جهت ردیابی ویروس موزائیک آرابیس armv، ویروس مخطط مو gfkv، ویروس برگ بادبزنی موgflv ، ویروس های همراه با پیچیدگی برگ مو شماره های 1، 2، 3 و 6 (glrav-1 ، glrav-2، glrav-3، glrav-6)، ویروس ای انگور gva ،جدایه های گیلاس و انگور ویروس لکه حلقوی تمشک rprsv-ch و rprsv-g، جدایه سیب ویروس لکه حلقوی گوجه فرنگی torsv-ch (tomato ringspot virus-chickadee strain)، ویروس لکه حلقوی توتون trsv و ویروس لکه حلقوی پنهان توت فرنگیslrsv، استفاده گردید. پس از انجام آزمون الایزا، آلودگی به ویروس های ردیابی شده به شرح زیر مشاهده گردید: torsv-ch (29/60%)، slrsv (33/59%)، rprsv-g (50/55%)، trsv (63/52%)، gva (06/43%)، armv (76/38%)، glrav-1 (97/33%)، gfkv (88/24%)، gflv (97/22%)، glrav-2 (10/20%)، glrav-3 (14/19%)، glrav-6 (40/13%) و rprsv-ch (44/12%). در مورد تاک های وحشی نیز وجود تمامی ویروس های ردیابی شده در غرب (استان کردستان) و شمال غرب (استان آذربایجان غربی) کشور مشاهده شد. نتایج آزمون الایزا، آلودگی ویروس ها را در تاک های وحشی با یک همسویی کلی با تاک های اهلی بصورت زیر مشخص می کند: torsv-ch (50/62%)، gva (57/53%)، gfkv (92/33%)، trsv (57/28%)، armv (78/26%) ، glrav-1 (42/21%)، slrsv (64/19%)، glrav-2 (85/17%)، rprsv-g (07/16%)، glrav-3 (28/14%)، rprsv-ch (50/12%)، glrav-6 (71/10%) و gflv (35/5%). همچنین از واکنش زنجیره ای پلیمراز (pcr) با استفاده از آغازگرهای اختصاصی ویروس های همراه با پیچیدگی برگ مو شماره 1 و ویروس ای مو جهت تعیین مجدد آلودگی استفاده شد. در نمونه های آلوده قطعه مورد نظر تکثیر شد. این آزمون در مورد 12 تاک وحشی رشد یافته در گلخانه استفاده گردید و آر. ان. ای کل به روش سیلیکا استخراج شد. موارد تأئید شده در مورد gva، 7 عدد و در مورد glrav-1، 5 عدد بود. لازم به ذکر است وجود ویروس های مهم مو به جز armv وgflv، برای اولین بار در استان کردستان مشخص گردید و وجود ویروس های همراه با پیچیدگی برگ مو شماره 6 (glrav-6) و ویروس لکه حلقوی پنهان تمشک (slrsv) برای اولین بار از تاکستان-های کشور گزارش گردیده است.

مقایسه فنوتیپی، بیوشیمیائی و مولکولی جدایه های باکتری pseudomonas syringae pv. syringae عامل بیماری سوختگی باکتریائی ساقه یونجه در استان کردستان
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه کردستان - دانشکده کشاورزی و منابع طبیعی 1389
  الناز حامدان   بهروز حریقی

باکتری pseudomonas syringae pv. syringae عامل بیماری های متعددی در بیش از 180 گونه گیاهی متعلق به جنس های مختلف است. در سال های اخیر بیماری سوختگی باکتریائی یونجه در مناطق مختلف استان کردستان گسترش یافته است. خصوصیات فیزیولوژیکی و بیوشیمیائی 64 جدایه مورد بررسی قرار گرفت. خصوصیات بیش از 80% جدایه های مورد مطالعه مشابهpseudomonas syringae pv. syringae lopat group 1a و کمتر از 5% جدایه ها مشابه lopat group 1b تشخیص داده شدند. بررسی برخی جدایه های انتخابی با استفاده از آغازگرهای اختصاصی ژن syrp نشان دهنده وجود این ژن بود. تنوع ژنتیکی جدایه ها به همراه جدایه استاندارد با روش rep-pcr با استفاده از آغازگرهای eric ، rep و box مورد ارزیابی قرار گرفت. بعد از الکتروفورز محصول pcr ، تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار ntsys-pc ver 2/02 و روش upgma انجام شد. آنالیز خوشه ای نتایج به دست آمده نشان داد که جدایه های مورد مطالعه با استفاده از آغازگرهای box، rep و eric به چهار، شش و هفت گروه تقسیم می شوند. نتایج نشانگر وجود تنوع ژنتیکی جدایه های pss عامل بیماری سوختگی یونجه است. به منظور مقایسه میزان مقاومت سه ژنوتیپ یونجه قره یونجه، قهاوند و مهاجران در مقابل باکتری عامل بیماری سوختگی باکتریائی یونجه (pseudomonas syringae pv. syringae) آزمایشی به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی با دو فاکتور ارقام یونجه و جدایه های باکتری (در شش سطح) و با سه تکرار در سال زراعی 89-1388 در گلخانه دانشکده کشاورزی دانشگاه کردستان اجرا شد. برای هر تکرار یک گلدان حاوی چهار گیاه در مرحله 8-6 برگچه ای در نظر گرفته و بوته ها به روش اسپری پاشی مایه زنی گردید. اسپری پاشی با آب مقطر سترون به عنوان تیمار شاهد استفاده شد. گیاهان مایه زنی شده به مدت دو روز در زیر کیسه پلاستیک و در شرایط رطوبت بالا نگه داری شدند. علائم بیماری تا شش هفته پس از تلقیح، به صورت روزانه مشاهده و ثبت گردید. شدت علائم بیماری برحسب درصد سطح برگ آلوده محاسبه شد. داده ها با روش تجزیه واریانس و با استفاده از برنامه sas مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت و مقایسه میانگین با آزمون lsd در سطح احتمال کمتر از 1% انجام شد. نتایج نشان داد که بین ارقام یونجه از نظر مقاومت به عامل بیماری اختلاف معنی داری وجود دارد. به علاوه از نظر بیماریزائی بین جدایه های مختلف باکتری تفاوت معنی داری مشاهده گردید. به طور کلی می توان نتیجه گیری نمود که مهاجران مقاوم ترین و قره یونجه حساس ترین ارقام مورد بررسی بودند.

مطالعه اثر ضد قارچی عصاره های گیاهی علیه عوامل مولد مرگ گیاهچه
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه کردستان - دانشکده کشاورزی و منابع طبیعی 1389
  سمیرا قاسمی   صحبت بهرامی نژاد

امروزه به دلیل بروز برخی مشکلات ناشی از استفاده ی بی رویه از سموم شیمیایی در سامانه های کشاورزی، گرایش زیادی به استفاده از پتانسیل مواد بیولوژیکی نظیر متابولیت های گیاهی در راستای کنترل بیماری های گیاهی ایجاد شده است. مطالعه ی حاضر با هدف بررسی اثر ضد قارچی عصاره های گیاهی به منظور مهار بیماری مرگ گیاهچه ی کدوییان به اجرا در آمد. به این منظور ابتدا اثرات ضد قارچی سه نوع عصاره ی اتانولی، متانولی و آبی حاصل از 37 گونه ی گیاهی علیه عوامل مرگ گیاهچه شامل گونه های pythium aphanidermatum، phytophthora drechsleri، rhizoctonia solani و macrophomina phaseolina بر اساس روش دیسک کاغذی به مقدار 5 میلی گرم بر هر دیسک بررسی شد. در مرحله ی بعد از بین گیاهان مورد مطالعه دو گیاه تلخه (acroptilon repens) و شیرین بیان (glycyrrhiza glabra) انتخاب گردیده و عصاره ی خام برگ، گل و ریشه ی این گیاهان به تفکیک با استفاده از پنج نوع حلال مختلف شامل آب مقطر استریل، اتانول، متانول، کلروفرم و استون استحصال گردید. سپس اثر ضد قارچی عصاره های حاصل به دو روش دیسک کاغذی و اختلاط با محیط کشت مورد ارزیابی قرار گرفت. در نهایت عصاره ی اتانولی تلخه که در بین عصاره های مورد مطالعه بیشترین اثر بازدارندگی را علیه مهمترین عوامل مرگ گیاهچه؛گونه های p. aphanidermatum و p. drechsleri؛ نشان داده بود انتخاب گردیده و اجزای عصاره با استفاده از کروماتوگرافی لایه نازک جداسازی و اثرات بازدارندگی هر کروماتوگرام علیه قارچ های فوق بررسی گردید. بر اساس نتایج حاصل از کروماتوگرافی لایه نازک عصاره ی اتانولی برگ تلخه، ترکیبات موجود در 89/0= rfبا رنگ باند سیاه بیشترین اثر بازدارندگی را روی رشد دو قارچ فوق نشان دادند. در مطالعات گلخانه ای اثر عصاره ی اتانولی گیاه تلخه در مهار بیماری مرگ گیاهچه ی خیار ناشی از گونه های p. drechsleri و p. aphanidermatum به ترتیب در قالب طرح کاملاً تصادفی و آزمون t با هشت تکرار مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج نشان داد اختلاط یک تا یک و نیم گرم عصاره ی خشک اتانولی تلخه با هزار گرم خاک می تواند مرگ گیاهچه ی ناشی از p. drechsleri در حدود60 درصد مهار کند. همچنین اندود نمودن بذر خیار با عصاره ی مذکور به نسبت حدود ده درصد بیماری مرگ گیاهچه ناشی از p. aphanidermatum را تقریباً 50 درصد مهار نمود. بنابراین می توان از پتانسیل اثرات ضد میکروبی گیاه شیرین بیان و تلخه برای پیشبرد اهداف کنترل زیستی در زمینه ی به حداقل رساندن مصرف سموم شیمیایی و استفاده ی هر چه بیشتر از ترکیبات طبیعی بهره برد.

بررسی تنوع فنوتیپی و ژنتیکی باکتری ralstonia solanacearum عامل پژمردگی باکتریایی سیب زمینی در استانهای کردستان و مرکزی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه کردستان - دانشکده کشاورزی و منابع طبیعی 1389
  منصوره کریمی نورعینی   بهروز حریقی

بیماری پژمردگی باکتریایی سیب زمینی از مشکلات اصلی در استان های کردستان و مرکزی است. تحقیق حاضر به منظور شناسایی و تعیین تنوع جدایه های باکتری عامل بیماری و مقایسه آنها با جدایه مرجع صورت گرفت. از ساقه و غده سیب زمینی با علائم پژمردگی، از مناطق مختلف استان کردستان و مرکزی نمونه برداری گردید. کلیه جدایه ها همراه با نمونه استاندارد ralstonia solanacearum از نظر خصوصیات بیوشیمیایی، فیزیولوژیکی مورد مقایسه قرار گرفتند. برای تشخیص دقیق جدایه ها واکنش زنجیره ای پلیمراز با استفاده از آغازگرهای اختصاصی توالی ژن های hrp استفاده شد. تنوع ژنتیکی جدایه ها با استفاده از تکنیک rep-pcr مورد بررسی قرار گرفت. آزمون بیماری زایی در گلخانه با شرایط مساعد روی 7 رقم سیب زمینی انجام شد. بر اساس آزمون های بیوشیمیایی و فیزیولوژیکی استاندارد، 43 جدایه عامل بیماری r. solanacearum تشخیص داده شد. همه جدایه ها متعلق به بیووار 2 بودند. تعداد 30 جدایه انتخاب گردید و در واکنش زنجیره ای پلیمراز مورد بررسی تکمیلی قرار گرفت. نتایج pcr با استفاده از آغازگرهای طراحی شده بر اساس توالی نوکلئوتیدی ژن hrp نشان داد که تعداد 7 نمونه یک باند مشابه 1486 جفت بازی تولید نمودند. تنوع ژنتیکی سویه ها با استفاده از تکنیک rep-pcr با آغازگرهای box, rep و eric مورد بررسی قرار گرفت. آنالیز داده ها با استفاده از برنامه ntsys انجام گرفت. بر اساس نتایج بدست آمده جدایه ها در سطح تشابه 51 درصد به 6 گروه تقسیم می شوند. نتایج این مطالعات نشان می دهد که پژمردگی باکتریایی سیب زمینی در استان کردستان و مرکزی گسترش زیادی دارد و یکی از بیماری های خسارت زا می باشد. با استفاده از نتایج حاصل از دندروگرام ها و نتایج آزمون های بیوشیمیایی، می توان نتیجه گرفت که تفاوت های زیادی در سویه-های جمع آوری شده از مناطق مختلف استان وجود دارد که نشانگر وجود تنوع در باکتری r. solanacearum در این استان ها بوده و می تواند مبین قابلیت تغییرپذیری این گونه باشد.

بررسی فعالیت های آنتاگونیستی جدایه های pseudomonas و bacillus جدا شده از ریزوسفر نخود بر روی fusarium oxysporum f. sp. ciceris، عامل پژمردگی فوزاریومی نخود در استان کردستان
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه کردستان - دانشکده کشاورزی و منابع طبیعی 1389
  کیوان کریمی   بهروز حریقی

نخود ایرانی (cicer arietinum l.) یکی از محصولات مهم زراعی در استان کردستان می باشد. بیماری پژمردگی و زردی نخود ایرانی با عامل fusarium oxysporum f. sp. ciceris یکی از محدود کننده های کشت این محصول به شمار می رود. در نمونه برداری انجام شده از مزارع استان کردستان 11 جدایه مربوط به این بیمارگر شناسایی شد و براساس تست بیماریزایی جدایه f6 جهت انجام آزمایشات بعدی انتخاب گردید. در این بررسی نمونه هایی از خاک ناحیه ریزوسفر گیاه سالم نخود جهت جداسازی رایزوباکترهای آنتاگونیست بصورت تصادفی از مزارع مختلف جمع آوری گردید. نمونه های خاک پس از تهیه سری رقت های 3- 10 و4- 10 روی محیط آگار غذایی (na) و pseudomonas f agar کشت داده شدند و 232 جدایه براساس رنگ، شکل و اندازه کلنی جدا گردیدند. جدایه های بدست آمده، جهت بررسی اثرات آنتاگونیستی با قارچ بیمارگر به روش کشت متقابل (dual culture) بر روی محیط سیب زمینی- دکستروز- آگار (pda) کشت داده شدند. 43 جدایه در تقابل با عامل بیمارگر پژمردگی و زردی نخود هاله بازدارندگی ایجاد کردند که براساس آزمون واکنش گرم، of، و تولید رنگدانه فلوروسنت 6 جدایه متعلق به جنس bacillus (b1,b6,b28,b40,b99, b108)و 6 جدایه (p11, p12, p66, p112) و (p9, p10) متعلق به pseudomonas با خاصیت آنتاگونیستی بالا انتخاب و میزان بازدارندگی جدایه ها از رشد بیمارگر نسبت به شاهد مقایسه گردید. براساس تست های مورفولوژیکی، بیوشیمیایی و فیریولوژیکی جدایه های باسیلوس، گونه bacillus subtilis و جدایه های سودوموناس به ترتیب گونه هایpseudomonas aeuroginosa و pseudomonas putida تشخیص داده شدند. جدایه ها با تولید آنتی بیوتیک و ترکیبات فرار توانستند از رشد میسلیومی قارچ بیمارگر جلوگیری کنند. همچنین جدایه ها از نظر تولید متابولیت هایی همچون سیانید هیدروژن، سیدروفور، پروتئاز و اندول استیک اسید اثرات متفاوتی را از خود نشان دادند. در مطالعات گلخانه ای، تاثیر جدایه های آنتاگونیست به دو روش آغشته سازی خاک و آغشته سازی بذر بر روی شدت بیماری، وقوع بیماری و فاکتورهای رشدی مورد ارزیابی قرار گرفت. در روش آغشته سازی خاک جدایه های p10, p12, b1, b6, b28, b99 و در روش آغشته سازی بذر جدایه های p12 و b28 به طور معنی داری نسبت به شاهد آلوده شدت بیماری را کاهش دادند اما در وقوع بیماری در همه تیمارها مشاهده شد و جدایه ها نسبت به شاهد آلوده تاثیر معنی داری در کاهش وقوع بیماری از خود نشان ندادند. از نظر تاثیر جدایه های آنتاگونیست بر روی فاکتورهای رشدی، جدایه های b28، p12 و p112 به طور معنی داری نسبت به شاهد سالم ارتفاع، وزن تر و خشک گیاه را افزایش دادند. درکل با توجه به این نتایج پیشنهاد می شود که جدایه های باسیلوس و سودوموناس جهت کنترل زیستی بیماری پژمردگی زردی و پژمردگی فوزاریومی نخود موثر می باشند.

مطالعه مقایسه ای خصوصیات فنوتیپی و مولکولی باکتری مولد پوسیدگی نرم در استان های کردستان و آذربایجان غربی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه کردستان - دانشکده کشاورزی و منابع طبیعی 1390
  صغری حنانی   بهروز حریقی

باکتری های pectobacterium carotovorum subsp. carotovorum، pectobacterium atrosepticumو dickeya chrysanthemi عوامل بیماری پوسیدگی نرم و ساق سیاه در بسیاری از محصولات مهم تجاری در طول فصل رشد، حمل و نقل و انبار هستند. این باکتری ها بیمارگر های فرصت طلب هستند که تمایل به ایجاد بیماری در مواقعی که مقاومت گیاه میزبان شکسته شده باشد را دارند. در این تحقیق 109 جدایه از غده و ساقه ی گیاهان سیب زمینی، گوجه فرنگی، هویج و چغندرقند دارای علائم بیماری از مناطق مختلف استان کردستان و آذربایجان غربی جمع آوری گردید. خصوصیات فنوتیپی، بیوشیمیایی و انگشت-نگاری dna در مورد همه ی جدایه ها مورد مطالعه قرار گرفت. مطابق خصوصیات افتراقی فنوتیپی جدایه ها pectobacterium، dickeya و جنس های حدواسط شناسایی شدند. بر اساس آنالیز های نتایج خصوصیات بیوشیمیایی و فنوتیپی جدایه ها به چهار گروه تقسیم شدند. 31 جدایه برای مطالعه تنوع ژنتیکی بر اساس توالی های تکرار شونده در rep-pcr انتخاب شدند. برای انگشت نگاری ژنتیکی از آغازگر های rep، eric و box استفاده شد. الگو های به دست آمده از rep-pcr بر اساس ضریب دایس تجزیه شدند و دندروگرام ها با استفاده از نرم افزار ntsys ver 2/02 و روش upgma رسم شدند. آغازگر های rep، eric و box به ترتیب هفت، شش و پنج گروه را تشخیص دادند. انگشت-نگاری انجام شده توسط rep-pcr توانایی جدا کردن جدایه ها را حتی در سطح زیر گونه دارد. نتایج آزمون های فنوتیپی و ژنتیکی انجام شده، تنوع بالایی را میان جدایه ها نشان داد و میان اثر انگشت ژنتیکی جدایه ها با منطقه نمونه برداری آن ها ارتباط خاصی دیده نشد.

بررسی امکان استفاده از باکتری های آنتاگونیست برای کنترل بیولوژیک بیماری پوسیدگی سفید سیر در شرایط آزمایشگاه و گلخانه
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه کردستان - دانشکده کشاورزی و منابع طبیعی 1390
  نسرین بابایی نصیر   جهانشیر امینی

یکی از محصولات مهم استان همدان سیر (.allium sativum l) است که بیماری های قارچی مهمی آن را تهدید می کند. از جمله آنها می توان پوسیدگی سفید سیر ناشی ازsclerotium cepivorum.berk را نام برد. در این تحقیق، بعد از جداسازی بیمارگر از گیاهان آلوده، با آزمون اثبات بیماری زایی مناسب ترین جدایه برای مطالعات آزمایشگاهی و گلخانه ای انتخاب گردید. هم-چنین، به منظور کنترل زیستی این بیماری با باکتری های آنتاگونیست، 62 نمونه خاک به طور تصادفی از مزارع سیر استان همدان جمع آوری و با استفاده از روش های آزمایشگاهی از جمله رقیق سازی و کشت در محیط غذایی آگار غذائی 175 جدایه باکتری از آنها جداسازی گردید. پس از بررسی فعالیت آنتاگونیستی جدایه ها بر اساس تشکیل هاله بازدرندگی در آزمون چهار نقطه ای و آزمون کشت متقابل، 15 جدایه بر اساس درصد بازدارندگی جداسازی شدند. جدایه ها بر اساس واکنش گرم، آزمون رشد هوازی/ بی هوازی، تشکیل اسپور و عدم رشد بر روی محیط کشت kb، به عنوان جنس باسیلوس شناخته شده و گونه های bacillus subtilis, b. megaterium, b. cereus, b. circulans شناسایی گردید. جدایه ها در آزمون ترکیبات فرار و تولید ترکیبات خارج سلولی باعث جلوگیری از رشد میسلیومی قارچ شدند. هیچ کدام ازجدایه ها نتوانستند سیانید هیدروژن تولید کنند و در آزمون تولید پروتئاز نیزجدایه ها اثر متفاوتی نشان دادند. در آزمون های گلخانه ای اثر باکتری های آنتاگونیست، به دو روش آغشته سازی خاک و آغشته سازی غده بر روی شدت بیماری، وقوع بیماری و فاکتورهای رشدی گیاه میزبان مورد ارزیابی قرار گرفت. در نتیجه در بررسی تیمار آغشته سازی غده، از بین باکتری های آنتاگونیست جدایه های b12, b21, b40, b93, b5, b15,b3 و در تیمار خاک همزمان باکاشت سیر، جدایه های b12, b21 و در تیمارخاک با دوبرگی شدن گیاهچه های سیر، جدایه b12 به طور معنی داری باعث کاهش شدت بیماری نسبت به شاهد آلوده شدند. در بررسی تیمار باکتری های آنتاگونیست بر روی فاکتورهای رشدی گیاه میزبان، اثرات متفاوتی دیده شد.

بررسی اثر بازدارندگی عصاره های گیاهی علیه عوامل مولد مرگ گیاهچه
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه کردستان - دانشکده کشاورزی 1389
  سمیرا قاسمی   صحبت بهرامی نژاد

امروزه به دلیل بروز برخی مشکلات ناشی از استفاده ی بی رویه از سموم شیمیایی در سامانه های کشاورزی، گرایش زیادی به استفاده از پتانسیل مواد بیولوژیکی نظیر متابولیت های گیاهی در راستای کنترل بیماری های گیاهی ایجاد شده است. مطالعه ی حاضر با هدف بررسی اثر ضد قارچی عصاره های گیاهی به منظور مهار بیماری مرگ گیاهچه ی کدوییان به اجرا در آمد. به این منظور ابتدا اثرات ضد قارچی سه نوع عصاره ی اتانولی، متانولی و آبی حاصل از 37 گونه ی گیاهی علیه عوامل مرگ گیاهچه شامل گونه های pythium aphanidermatum، phytophthora drechsleri، rhizoctonia solani و macrophomina phaseolina بر اساس روش دیسک کاغذی به مقدار 5 میلی گرم بر هر دیسک بررسی شد. در مرحله ی بعد از بین گیاهان مورد مطالعه دو گیاه تلخه (acroptilon repens) و شیرین بیان (glycyrrhiza glabra) انتخاب گردیده و عصاره ی خام برگ، گل و ریشه ی این گیاهان به تفکیک با استفاده از پنج نوع حلال مختلف شامل آب مقطر استریل، اتانول، متانول، کلروفرم و استون استحصال گردید. سپس اثر ضد قارچی عصاره های حاصل به دو روش دیسک کاغذی و اختلاط با محیط کشت مورد ارزیابی قرار گرفت. در نهایت عصاره ی اتانولی تلخه که در بین عصاره های مورد مطالعه بیشترین اثر بازدارندگی را علیه مهمترین عوامل مرگ گیاهچه؛گونه های p. aphanidermatum و p. drechsleri؛ نشان داده بود انتخاب گردیده و اجزای عصاره با استفاده از کروماتوگرافی لایه نازک جداسازی و اثرات بازدارندگی هر کروماتوگرام علیه قارچ های فوق بررسی گردید. بر اساس نتایج حاصل از کروماتوگرافی لایه نازک عصاره ی اتانولی برگ تلخه، ترکیبات موجود در 89/0= rfبا رنگ باند سیاه بیشترین اثر بازدارندگی را روی رشد دو قارچ فوق نشان دادند. در مطالعات گلخانه ای اثر عصاره ی اتانولی گیاه تلخه در مهار بیماری مرگ گیاهچه ی خیار ناشی از گونه های p. drechsleri و p. aphanidermatum به ترتیب در قالب طرح کاملاً تصادفی و آزمون t با هشت تکرار مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج نشان داد اختلاط یک تا یک و نیم گرم عصاره ی خشک اتانولی تلخه با هزار گرم خاک می تواند مرگ گیاهچه ی ناشی از p. drechsleri در حدود60 درصد مهار کند. همچنین اندود نمودن بذر خیار با عصاره ی مذکور به نسبت حدود ده درصد بیماری مرگ گیاهچه ناشی از p. aphanidermatum را تقریباً 50 درصد مهار نمود. بنابراین می توان از پتانسیل اثرات ضد میکروبی گیاه شیرین بیان و تلخه برای پیشبرد اهداف کنترل زیستی در زمینه ی به حداقل رساندن مصرف سموم شیمیایی و استفاده ی هر چه بیشتر از ترکیبات طبیعی بهره برد.

تعیین خصوصیات فنوتیپی و ژنوتیپی عامل بیماری آتشک گلابی در استان کردستان
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه کردستان - دانشکده کشاورزی 1391
  نصرالله ملایی   بهروز حریقی

چکیده بیماری آتشک با عامل بیماری erwinia amylovora یکی از بیماری های درختان میوه انه دار در بسیاری از مناطق دنیا می باشد که خسارات زیادی را به این محصولات وارد می کند. این بیماری اولین-بار توسط شریف نبی و ذاکری از منطقه برغان کرج، بر روی گلابی مشاهده شد و پس از آن به تدریج به بسیاری از مناطق پرورش سیب و گلابی در پرورش سیب و گلابی در کشور گسترش یافت. این بیماری در سال های اخیر خسارات هنگفتی به باغات میوه دانه دار در برخی مناطق کشور وارد کرده است و هم اکنون یکی از مهمترین بیماری های درختان میوه دانه دار محسوب می شود. به علت اهمیت موضوع و از آنجا که بدون شناخت دقیق عامل بیماری مدیریت مبارزه با آن مشکل خواهد بود، لزوم بررسی و شناخت دقیق عامل بیماری ضروری می باشد. ابزار و وسایل پیش آگاهی، دستورالعمل های قرنطینه ای و برنامه های اصلاح نژادی و مهندسی ژنتیک جهت انتخاب پایه ها و کولتیوارهای مقاوم نیازمند داشتن اطلاعات جامعی در مورد تنوع ژنتیکی استرین ها می باشد. با توجه به اینکه عامل بیماری آتشک در استان کردستان بطور دقیق مورد بررسی قرار نگرفته است، مطالعه حاضر به شناسایی و بررسی تنوع ژنتیکی عامل بیماری اختصاص یافت. در این تحقیق پس از نمونه برداری از درختان گلابی مشکوک به بیماری در مناطق مختلف استان کردستان (شهرستان های سنندج، بانه، مریوان، کامیاران، سروآباد و دیواندره)، جداسازی و خالص-سازی باکتری ها انجام گرفت. 75 ایزوله لحاط ویژگی های بیوشیمیایی، فیزیولوژیکی و تغذیه ای مورد مقایسه قرار گرفتند. آزمون هایفیزیولوژیکی و بیوشیمیایی نشان داد که استرین ها درسطح تشابه 63% به سه گروه تقسیم شدند. برای شناسایی دقیق تر از آغازگرهای اختصاصی amsb1 و amsb2(آغازگرهای که ژن سنتزکننده آمیلوران را تکثیر می دهند) و همچنین pea29 و peb29 (آغازگرهای مرتبط با پلاسمید)، استفاده شد که تنها ایزوله های گروه فنوتیپی b، به ترتیب قطعات 1600 و 1000 بازی را تکثیر کردند. از آغازگرهای reca1 و reca2 نیز استفاده گردید که آنالیز تعیین توالی، تشابه بالایی با دو گونه e. amylovora و pantoea agglomerans نشان داد. همچنین تعداد 52 ایزوله برای بررسی تنوع ژنتیکی با استفاده از تکنیک rep-pcr انتخاب و مورد ارزیابی قرار گرفتند. رسم دندروگرام های حاصل از آنالیز پروفایل ژنتیکی شباهت زیادی بین گروه بندی فنوتیپی و ژنوتیپی را نشان داد. کلمات کلیدی: آتشک، تنوع ژنتیکی، erwinia amylovora، rep-pcr، کردستان

تعیین جایگاه تاکسونومیکی باکتری عامل بیماری سوختگی برگی سیاه تلو در استان کردستان
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه کردستان - دانشکده کشاورزی 1391
  منیره دل دوله   بهروز حریقی

سوختگی برگی باکتریایی درختچه سیاه تلو (christ’s thorn)، بیماری جدیدی است که تاکنون جایگاه دقیق تاکسونومیکی عامل بیماری مشخص نشده است. تحقیق حاضر به منظور تعیین جایگاه تاکسونومیکی باکتری عامل بیماری، از طریق بررسی ژن 16s rdnaو آنالیز پروفیل اسیدچرب باکتری عامل بیماری و مقایسه آن با جدایه های استاندارد صورت گرفت. در این بررسی از 15 جدایه که در طی بهار و تابستان سال های 86 و 87، از برگ های درختچه سیاه تلو با علائم سوختگی برگی جداسازی شده بود، استفاده گردید. در تحقیق حاضر ژن 16s rdna باکتری عامل بیماری با استفاده از آغازگرهای اختصاصی تکثیر شد و توالی ژنی دو جدایه از 15 جدایه تعیین گردید. توالی این ژن در مقایسه با نمونه های استاندارد همولوژی بالای 97 درصد به جنس sphingomonas را نشان داد. ترسیم درخت فیلوژنتیکی با استفاده از نرم افزار mega4و به روش neighbor-joining نشان داد که جدایه های مورد مطالعه در یک گروه فیلوژنتیکی به همراه گونه sphingomonas melonis قرار می گیرند. آنالیز اسیدچرب یک جدایه نشان داد که نوع اسیدهای چرب موجود در این جدایه با اسیدهای چرب موجود در گونه sphingomonas melonis به صورت کامل مطابقت دارد و درصد اسیدهای چرب موجود در جدایه مورد بررسی در این تحقیق با درصد اسیدهای چرب موجود در گونه sphingomonas melonis شباهت بالایی دارد. نتایج به دست آمده از آنالیز فیلوژنتیکی ژن 16s rdna، پروفیل اسیدچرب، خصوصیات مورفولوژیکی، بیوشیمیایی و فیزیولوژیکی باکتری عامل سوختگی برگی سیاه تلو نشان داد که عامل بیماری مورد مطالعه در استان کردستان sphingomonas melonis می باشد.

بررسی توان همستیزی سودوموناس های فلورسنت جداسازی شده از مزارع شرق استان کردستان بر روی عامل مولد پوسیدگی نرم سیب زمینی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه کردستان - دانشکده کشاورزی 1392
  شادی علیرضایی   بهروز حریقی

سیب زمینی گیاهی است یکساله از خانواده ی solanaceae و نام علمی آن solanum tuberosum است که برای استفاده از غده ی زیرزمینی آن کشت می شود. سیب زمینی گیاهی است سرمادوست و از نظر گلدهی بلند روز و طول دوره ی رشد آن 3-6 ماه می باشد. تکثیر این گیاه به طریقه ی غیر جنسی به وسیله ی غده یا به روش جنسی با استفاده از بذر انجام گیرد . باکتری ها از جمله عوامل بیماری زایی هستندکه باعث ایجاد خسارت در سیب زمینی می شوند. بیماری های مختلفی از جمله پژمردگی باکتریایی، پوسیدگی نرم، ساق سیاه باکتریایی و جرب معمولی توسط باکتری ها به وجود می آیند. بیماری پوسیدگی نرم سیب زمینی که توسط pectobacterium carotovorum ایجاد می شوند می تواند در مزرعه و انبار به این محصول خسارت وارد کند(perombelon & kelman, 1980; xu & gross, 1986). پکتوباکتریوم های عامل پوسیدگی نرم، متعلق به خانواده entrobacteriaceae می باشند. از ویژگی های اصلی این باکتری ها، تولید و ترشح آنزیم های منهدم کننده دیواره سلولی، به ویژه آنزیم های پکتیناز یا پکتولیتیک که موجب لهانیده شدن بافتهای گیاهی می گردد (barra, 1994). پوسیدگی های نرم باکتریایی بیشتر روی گیاهانی که بافت های ذخیره ای یا برگ و ساقه های نرم و آبدار دارند رخ می دهد و علایم بیماری در تمامی میزبان ها بسیار مشابه است. بافت های آلوده، نرم، آبکی و پوسیده اند. زمانی که گیاهان در مزرعه آلوده می شوند، علایم ممکن است در قسمت های پایینی ساقه هم ظاهر شده و آبکی، سیاه و پلاسیده شود. این امر موجب کوتولگی، پژمردگی و مرگ قسمت های هوایی گیاه می گردد (agrios, 1988). اکثر اروینیاهای عامل پوسیدگی نرم، تخصص میزبانی ندارند، به همین دلیل ممکن است از یک گیاه بیمار بیش از یک گونه یا زیر گونه جدا شده یا یک گونه از چند گونه گیاهی جدا گردد. pectobacterium carotovorum , pectobacterium atrosepticumو dickeya chrysanthemi از این دسته بیمارگرها می باشند که در تعداد زیادی از گیاهان ایجاد بیماری می کنند (perombelon & kelman, 1980). . pectobacterium carotovorum و dickeya chrysanthmiدارای دامنه میزبانی وسیع می باشند و محصولات مناطق گرمسیری و نیمه گرمسیری را آلوده می کنند، در حالی که p. atrosepticum تقریبا محدود به سیب زمینی در مناطق معتدله می باشد و باعث پوسیدگی نرم غده ها و ساق سیاه می شودperombelon, 1992) ). غده های بذری آلوده، خاک و آب آبیاری منبع تلقیح اولیه باکتری می باشد (powelson, 1984 ). چون خاک منبع مهم آلودگی برای پاتوژن است،کنترل بیماری با کاشت غده های بذری عاری از پاتوژن موفقیت آمیز نبوده است ((xu, 1986a بیماری پوسیدگی نرم باکتریایی ابتدا در سال 1901 توسط جونز در آمریکا از ریشه هویج گزارش گردید. یک سال بعد van hall از هلند وappel از آلمان بطور مستقل، یبماری ساق سیاه سیب زمینی را شناسایی کردند (به نقل از graham, 1964 ). . در ایران اولین بار باکتری erwinia از پیازهای پوسیده سیکلامن جدا شد (حجارود 1346). امانی با آزمایشات بیشتر گونه باکتری را erwinia carotovora معرفی نمود (امانی 1346). از آن زمان تاکنون، مطالعات متعددی جهت شناسایی این باکتری ها در مناطق مختلف کشور و بیشتر روی سیب زمینی صورت گرفته است. در اکثر این بررسی ها که بر اساس آزمون های فیزیولوژیکی، بیوشیمیایی و مقایسه نقوش الکتروفورز پروتئین انجام شده اند عدم شناسایی باکتری های جدا شده و یا قرار گرفتن بعضی از آنها در گروهی متفاوت از باکتری های شناخته شده، اشاره شده است (بهار و دانش 1365؛ ظهور پرالک و همکاران 1377؛ احمدوند و رحیمیان 1381؛ سهیلی مقدم و حسن زاده 1383). .کنترل شیمیایی بیماری پوسیدگی نرم سیب زمینی به دلیل هزینه بالا و مشکلات زیست محیطی استفاده محدودی دارد. یکی از چشم اندازهای روشن کنترل بیماری، یافتن استرین یا استرین هایی از سودوموناس های فلورسنت یا باکتری ها و قارچ هایی است که بتوانند با کلنیزه کردن سطح ریشه و غده و از راه ترشح مواد بازدارنده باکتری های مولد پوسیدگی نرم و یا القا مقاومت به گیاهان آن ها را تا حدی از حمله پاتوژن مصون بدارند (.(abdolghafar & abdolsayed, 1997; xu & gross, 1986 برخی از این باکتری های آنتاگونیست مانند bacillus thuringiensis برعلیه p. carotovorum در کار سیگنال های ارسالی از طرف پاتوژن برای میزبان اختلال ایجاد کرده و این سیگنال ها را خنثی می کنند .(dong, 2004) استرین های سدوموناس فلورسنت با تولید مواد کلاته کننده آهن یا سیدروفور، آهن محیط را از دسترس سایر اعضا میکروفلور خاک خارج می کنند. تولید آنتی بیوتیک توسط استرین های سدوموناس فلورسنت نیز یک فاکتور مهم در جلوگیری از رشد پاتوژن های گیاهی است. این باکتری ها محیط اطراف ریشه را کلنیزه کرده و با تولید متابولیت هایی مانند سیدروفور، سیانید هیدروژن و آنتی بیوتیک ترکیب میکروفلور ریزوسفر را تغییر می دهند (cronion et al., 1997; xu & gross, 1986). . بیش از 30 سال است که گونه های باکتری جنس pseudomonas به عنوان عوامل بالقوه کنترل بیولوژیک شناخته شده اند .( walsh, 2001) موارد بسیاری از کاربرد موفقیت آمیز سودوموناس های فلورسنت مانندp. putida و p. fluorescens وجود دارد که نشان دهنده توانایی آنها در بهبود شرایط محیطی ریشه و کنترل بیولوژیکی برخی از پاتوژن های گیاهی است. گونه های مختلف سودوموناس های فلورسنت خصوصا دو گونه فوق جمعیت باکتری عامل بیماری ساق سیاه را روی ریشه و غده ها کاهش می دهند (.(taminage, 1979 رقابت این گونه در ریزوسفر و تولید متابولیت های ثانویه توسط آنها، جمعیت میکروفلور اطراف ریشه را تغییر می دهد ( kloepper, 1983). در ایالت واشنگتن سودوموناس های فلورسنت جدا شده از سیب زمینی در شرایط آزمایشگاه از پوسیدگی قبل از سبز شدن و فساد قطعات بذری سیب زمینی توسط carotovorum subsp. atrosepticum p. جلوگیری کردندکه استرین های آنتاگونیست به کار رفته putida p. و p . fluorescens bio iii بوده اند ( .(xu & gross, 1986aدر آزمایشات گلخانه ای نیز با به کار بردن باکتری p. fluorescens سبز شدن گیاه سیب زمینی بیش از 64 درصد افزایش یافته و رشد آن نیز در مقایسه با شاهد که فقط با باکتری پاتوژن تلقیح شده بود 7 برابر نشان داده است (xu & gross, 1986a .( همچنین استرین هایی از باکتری p. fluorescensانتخاب و در مزرعه توانایی آنها در کلنیزه کردن ریشه سیب زمینی و افزایش محصول بررسی شده است. با آغشته کردن غده های سیب زمینی بهp. putida و p. fluorescens یا مخلوطی از هردو قبل از کاشت در خاک آلوده به p. carotovorum ، شدت پوسیدگی نرم در غده های سیب زمینی کاهش یافته است. کاربرد مخلوطی از این دو باکتری موثرتر از کاربرد هرکدام به تنهایی بوده و جمعیت پاتوژن به میزان زیادی کاهش یافته است .( abdelghafar & abdelsayed, 1997)استرین chao pseudomonas fluorescens در سال 1992 و 1995 به عنوان یکی از استرین های باکتری سودوموناس در کنترل بیولوژیکی باکتری عامل پاتوژن معرفی شد (schnider et al., 1995; duffy et al., 1997; keel et al., 1992). از باکتری سودوموناس برای کنترلerwinia carotovora عامل پوسیدگی نرم سیب زمینی استفاده شد ((don cronin, 1997. در این مطالعه مشخص شد که استرین f113 دارای dapg و ممانعت کننده رشد باکتری عامل پوسیدگی نرم سیب زمینی است. استفاده از سودوموناس های فلورسنت به عنوان عوامل بیوکنترل جایگزینی امید بخش را برای روش های مبارزه شیمیایی در مدیریت بیمارگرهای گیاهی خاکزاد ارائه می دهد. کارایی این عوامل بیوکنترل بر اساس شرایط محیطی متغییر بوده و این موضوع یکی از مشکلات عمده برای استفاده از سودوموناس ها در مناطق و زمان های مختلف می باشد...

کنترل زیستی پژمردگی باکتریایی سیب زمینی ناشی ازralstonia solanacearum توسط باکتری های جدا شده از ناحیه ریشه سیب زمینی در استان کردستان
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه کردستان - دانشکده کشاورزی 1392
  زینب خیراندیش   بهروز حریقی

سیب¬زمینی یکی از محصولات مهم زراعی در استان کردستان می¬باشد. بیماری پژمردگی باکتریایی سیب¬زمینی با عامل r. solanacearum یکی از عوامل محدود کننده کشت این محصول به شمار می‏رود. در نمونه برداری از مزارع سیب¬زمینی کردستان 50 جدایه بیمارگر جداسازی و شناسایی شد که بر اساس نتایج حاصل از آزمون¬های فنوتیپی 5 جدایه (3، 10، 11، 28، 33 و 34) به همراه سویه ارسالی از شیراز (kob) جهت بررسی¬های تکمیلی انتخاب شدند. شناسایی جدایه-های 3، 11، 28، 33، 44 و kob در واکنش زنجیره¬ای پلیمراز با استفاده از آغازگرهای اختصاصی 759 و 760 مورد تایید قرار گرفت. بر اساس نتایج آزمون بیماری¬زایی جدایه¬های(p1) 3، (p2) 11 و kob برای مطالعات بعدی انتخاب گردید. در این بررسی نمونه¬هایی از خاک ناحیه ریشه گیاه سالم و بخش¬های مختلف بوته¬های سالم سیب¬زمینی جهت جداسازی رایزوباکترهای همستیز به صورت تصادفی از مزارع مختلف در سطح استان کردستان جمع¬آوری گردید. بر اساس نتایج حاصل از آزمون¬های فنوتیپی 8 جدایه برای بررسی¬های آزمایشگاهی و گلخانه¬ای انتخاب شدند. در بررسی¬های آزمایشگاهی تمامی جدایه با تولید آنتی بیوتیک توانستند از رشد جدایه¬های بیمارگر ممانعت کنند، ولی توانایی جدایه¬ها در تولید ترکیبات فرار ناچیز بود. در آزمون تولید هیدروژن سیانید تنها دو جدایه 17 و 40 واکنش مثبت نشان دادند. جدایه¬های 3، 16، 17، 23 و 38 نیز با تولید سیدروفور مانع از رشد r. solanacearum شدند. نتیجه آزمون تولید پروتئاز تنها در جدایه-های 38 و 40 منفی بود. بر اساس نتایج حاصل از آزمون¬های فنوتیپی جدایه 3 به عنوان جنس pseudomonas شناسایی شد. همچنین بر اساس توالی ژن 16s rdna، سایر جدایه¬ها به جنس¬های pseudomonas(جدایه¬های 11، 16، 17 و 23)، paenibacillus(جدایه 28)، enterobacter(جدایه 38) وserratia (جدایه 40) تعلق داشتند. در مطالعات گلخانه¬ای اثر جدایه¬های همستیز در افزایش فاکتورهای رشدی، وقوع و کاهش بیماری مورد ارزیابی قرار گرفت. با وجود وقوع بیماری در همه تیمارها، جدایه¬های همستیز نسبت به شاهد آلوده تاثیر معناداری در کاهش وقوع بیماری از خود نشان دادند و در این میان جدایه¬های 3 و 17 از ظرفیت بیوکنترلی بالاتری برخوردار بودند. همچنین کلیه¬ی جدایه¬ها باعث تحریک رشد گیاه و افزایش وزن تر و خشک ریشه و اندام¬های هوایی شدند. در نهایت بر اساس نتایج به دست آمده جدایه¬های pseudomonas و paenibacillus در کنترل زیستی بیماری پژمردگی باکتریایی سیب¬زمینی موثر واقع شدند اگرچه لازم است توانایی کنترل بیماری توسط جدایه¬های باکتریایی بررسی شده در این تحقیق در شرایط مزرعه نیز مورد بررسی و ارزیابی قرار گیرد.

بررسی خصوصیات فنوتیپی، ژنوتیپی و تعیین نژاد باکتری ralstonia solanacearum عامل پژمردگی باکتریایی سیب زمینی در شرق استان کردستان
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه کردستان - دانشکده کشاورزی 1392
  سحر پیره   بهروز حریقی

بیماری پژمردگی باکتریایی سیب زمینی اولین بار در ایران در سال 1367 توسط بهار و دانش از مزارع استان های اصفهان وچهار محال و بختیاری گزارش شد و عامل بیماری با انجام آزمایش های فیزیولوژیکی، بیوشیمیایی و بیماریزایی نژاد3 یا بیووار2 باکتری pseudomonas solanacearum تشخیص داده شد. در تحقیق حاضر، تنوع در میان جدایه های ralstonia solanacearum جدا شده از مزارع استان کردستان براساس تعیین بیووار، بیماریزایی، روشrep-pcr با استفاده از آغازگرهای eric, rep,box تعیین فیلوتیپ و نژاد، مورد بررسی قرار گرفت. در کل 24 جدایه به عنوان باکتری عامل پژمردگی از ریشه و غده سیب زمینی با استفاده از محیط تری فنیل تترازولیوم کلرید جداسازی شد. براساس خصوصیات بیوشیمیایی و فیزیولوژیکی جدایه ها در سه گروه قرار گرفتند. براساس توانایی استفاده از کربوهیدرات ها20 جدایه، بیووار 2 و چهار جدایه بیووار 3 شناسایی شدند. براساسmultiplex pcr، 19 جدایه ها با تکثیر قطعاتی به اندازه 372 و 282 جفت باز درفیلوتیپ ii و پنج جدایه با تکثیر قطعاتی به اندازه 191 و 282 جفت باز در فیلوتیپ i قرار گرفتند. براساس نتایج حاصل از روش rep-pcr جدایه ها در سطح تشابه 25% در پنج گروه قرار گرفتند و این گروه بندی با منطقه جغرافیایی جدایه ها مطابقت نداشت . تمامی جدایه ها با توجه به توانائی ایجاد بیماری در سیب-زمینی و گوجه فرنگی و عدم توانایی بیماریزایی در فلفل و تنباکو نژاد 3 تشخیص داده شدند.

کنترل زیستی باکتری erwinia amylovora عامل بیماری آتشک گلابی با استفاده از باکتری های همستیز در شرایط آزمایشگاهی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه کردستان - دانشکده کشاورزی 1393
  محمد شریف عزیزی   بهروز حریقی

چکیده بیماری آتشک ناشی از باکتری erwinia amylovora از مهم ترین بیماری های درختان میوه دانه دار به خصوص گلابی می باشد. در این مطالعه اثر همستیزی جدایه¬هایpantoea agglomerans و pseudomonas fluorescens جداسازی شده از درختان سیب و گلابی به همراه تعدادی جدایه موجود در آزمایشگاه بیماری شناسی گیاهی دانشگاه کردستان روی عامل بیماری آتشک مورد بررسی قرار گرفت. بر اساس نتایج حاصل از آزمون میوه نارس گلابی 11 جدایه برای برای مطالعات بعدی در نظر گرفته شد. بر اساس توالی 16s rdna، جدایه¬ ps170 متعلق به جنس pseudomonas، جدایه en112، en113 و en23 متعلق به جنس enterobacter و جدایه se111 به جنس serratia تشخیص داده شد. در بررسی¬های آزمایشگاهی تمامی جدایه¬ها در آزمون کشت متقابل توانستند با تشکیل هاله بازدارنده از رشد جدایه بیمارگر ممانعت کنند، همچنین همه جدایه¬های همستیز با تولید آنتی¬بیوتیک از رشد جدایه بیمارگر ممانعت کنند. در آزمون تولید هیدروژن سیانید تنها دو جدایه ps117 و ps170 واکنش مثبت نشان دادند. جدایه-های ps170، ps117 و ps49 نیز با تولید سیدروفور مانع از رشد e. amylovora شدند. نتیجه آزمون تولید پروتئاز در جدایه¬های ps89، ps170، pa112 و ps49 مثبت بود. در آزمون برگ بریده گلابی از میان جدایه¬های ps170، ps117، en113 و pa21 در آزمون گل بریده گلابی جدایه¬ ps170 و در آزمون میوه گلابی جدایه pa21 از توانایی همستیزی بیشتری برخوردار بودند. نتایج مطالعات مولکولی پیرامون ردیابی ژن¬ آنتی¬بیوتیک pca، phl، prn و plt نشان داد که جدایه ps170 توانایی تولید هر چهار نوع آنتی¬بیوتیک را دارا می¬باشد. ژن¬های سنتزکننده آنتی¬بیوتیک¬های pca و phl در جدایه¬های ps170 و ps117 ردیابی گردید. همچنین ژن مسئول تولید آنتی¬بیوتیک¬های prn در جدایه¬های ps170 و ps89، en113 و se111 شناسایی شد. ژن سنتز آنتی¬بیوتیکplt در جدایه¬های ps170، ps117، ps49 و ps89 و en113 ردیابی گردید.