نام پژوهشگر: اکبر شامیان ساروکلایی
الهام درستکار محمد بهنام فر
خواب و رویا پدیده ای پیچیده و شگفت انگیز است که از آغاز آفرینش ذهن بشر را به خود معطوف داشته است و در دوره های مختلف زمانی سعی اندیشمندان و صاحب نظران همواره بر واکاوی ابعاد مختلف این نعمت معّما گونه ی الهی بوده است. این موضوع توجّه مولانای متفکّر را نیز به خود جلب کرده است و ما می توانیم با تأمّل در مثنوی و حکایات و تمثیلات آن به دیدگاه های وی در باب خواب و رویا پی ببریم. مولانا با تأسّی از آیات قرآنی و روایات اسلامی و تعالیم عرفانی، خواب و رویا را امری مهم تلّقی کرده و آن را گاه از بیداری برتر می داند و برای آن انواع و کارکرد هایی قائل است. تحلیل های روان شناختی مولانا از خواب و رویا هم قابل تأمّل می باشد. او گاهی رویا را انعکاس اشتغالات ذهنی رویا بین و گاهی آن را نتیجه ی امیال و آرزوهای سرکوب شده می داند. از دید وی رویا محلّی برای ظهور ناخودآگاه و لایه های پنهان وجود آدمی است، این خود نکته ی مشترک ادبیات و روان شناسی است که زمینه ساز انجام تحقیقات میان رشته ای (تطبیقی)می شود. مولانا اندیشمند نابغه ای است که نمی توان قلمرو تفکّر او را در قالب « ایسم ها » و مکتب-های گوناگون محصور کرد، امّا وجود مشابهت هایی میان برخی نظرات او با اصول سوررئالیسم در زمینه ی خواب و رویا، بسیار قابل توجّه است. هم مولانا و هم سوررئالیست ها خواب و رویا را منبع الهام و راهی برای رسیدن به معرفت می دانند. عالم رویا برای مولانا و سوررئالیست ها محلّی برای خیال پردازی و خلق تصاویر شگفت انگیز و حیرت آور است. باری آن چه مولانا قرن ها قبل و با زبانی عرفانی در باب خواب و رویا بیان داشته، امروز روان شناسان و سوررئالیست ها آن را با زبانی علمی تر و به صورت نظریه مطرح کرده اند. نگارنده در این رساله کوشیده است به بررسی تطبیقی خواب و رویا در مثنوی با اصول مکتب سوررئالیسم بپردازد.
زهرا دهقانی سید مهدی رحیمی
عین القضات همدانی، باباافضل کاشانی و علاءالدوله سمنانی، از جمله عرفایی هستند که اندیشه های عرفانی خود را علاوه بر نثر در شعر و آن هم در نوع رباعی وارد کرده و به سرودن رباعی عرفانی شهرت یافته اند. این پژوهش با هدف بررسی اندیشه های عرفانی در رباعیات این سه شخصیت عارف و اندیشمند انجام یافته است. به یقین بررسی مضامین و اندیشه های عرفانی این سه عـارف بـزرگ اطلاعـات گران سنگی را عرضه می کند، که می توان بر اساس آن سیر مضامین رباعیات عارفانه را از قرن پنجم تا هشتم – که دوران شکفتگی عرفان و تصوف است- ترسیم کرد. تحقیق حاضر در دو فصل تنظیم شده است، فصل اول شامل مطالب مختصری در شرح احوال عرفا، فصل دوم بررسی اندیشه های عرفانی آنهاست که در این فصل به بیان مضامین مشترک و متفاوت رباعیات آنها پرداخته شده است. مهمترین مباحث این فصل شامل حال و مقام است. نگارنده در این تحقیق ضمن بررسی سیر مضامین عرفانی در رباعیات این سه شخصیت دریافته است که اندیشه های عرفانی در رباعیات عرفای مذکور تحولاتی اندک و محسوس را پشت سر نهاده است بعضی از این مضامین که بسیار اندک است، در طول سه قرن فراز و نشیبی را طی کرده تا به مرحله ی تثبیت و استحکام رسیده است. این نکته گفتنی است که مضامین و اندیشه های عرفانی در رباعیات باباافضل و علاءالدوله سمنانی بسیار مشابه است و حتی در جزئی ترین مسائل نیز مشترکند و اشتراک از اختلاف بیشتر است. اما عین القضات در رباعیات خود به بیان مضامینی پرداخته است که با دو عارف مذکور تفاوتهایی دارد.
موسی الرضا ربانی خواه اکبر شامیان ساروکلایی
چکیده هدف این پژوهش نمایاندن چهره ی کیخسرو در دین، اسطوره و حماسه با تکیه بر اوستا، متون پهلوی و شاهنامه و مقایسه ی سیمای «دینی و ملی» این فرمانروای جاودان در این آثار است. با توجه به این که در روایت شاهنامه ، همه با دیدن کیخسرو، سیاوش را فرایاد می آورند؛ بررسی این که آیا کیخسرو صورت رستاخیز و حیات مجدد سیاوش است و می تواند یادآور اسطوره ی خدای شهید شونده و بازگردنده ی آسیای غربی باشد، دیگر موضوع مورد بحث است. همچنین، این که کیخسرو می تواند همان درخت روییده از خون «سیاوش شهید» باشد، از لابه لای مطالب این پژوهش دریافت می شود. این پژوهش شامل پنج بخش است: بخش نخست، کلیاتی است درمورد مسئله و ضرورت تحقیق، روش کار و تعاریف (اسطوره، حماسه، تاریخ). بخش دوم، به سیمای کیخسرو در روایات دینی و بیان ویژگی های او در این روایات می پردازد. بخش سوم، شخصیت و ویژگی های کیخسرو را در روایات ملی می کاود. بخش چهارم به مقایسه و تحلیل روایات دینی و ملی درمورد کیخسرو می پردازد و بخش نهایی نیز، نتیجه ی این پژوهش را بیان می کند. واژه های کلیدی: اوستا، متون پهلوی، شاهنامه، اسطوره، حماسه، کیخسرو.
فاطمه شکیبا اکبر شامیان ساروکلایی
رمان نوع ادبی جدیدی است که از قرن هفدهم م. وارد دنیای ادبیات شد و به تدریج گونه های مختلفی یافت. محمد محمدعلی که از نویسندگان مطرح ادبیات داستانی پس از انقلاب اسلامی به شمار می رود، در سال 1382.ش نوع تازه ای از رمان را با نام رمان پژوهشی مطرح کرده است. «آدم و حوا»، «مشی و مشیانه»، «جمشید و جمک» سه رمان اخیر اوست که بدان ها سه گانه ی روز اول عشق گفته و آن ها را رمان پژوهشی خوانده است. رمان های سه گانه ی روز اول عشق، چنانکه از نام آن ها پیداست به زندگی نخستین انسان ها و نخستین پادشاهان از نگاه روایت های اسلامی، سامی و آریایی می پردازد. رمان های سه گانه با رمان های تاریخی و اسطوره ای پیوند یافته، اما برخی ویژگیهای آن مختص همین رمان هاست. محمدعلی در نوشتن این رمان ها ضمن حفظ عناصر رمان، به استفاده از بن مایه ها و ابزارهایی همچون اسطوره، خواب و رویا، عشق و شعر روی آورده است. از مهم ترین ویژگی های این رمان ها استفاده ی نویسنده از منابع پژوهشی مشخص و ذکر این منابع در پایان رمان است. استفاده از زبان سنتی کتابهای منبع و تلفیق آن با زبان محاوره و نیز درج پانوشت و پی نوشت از دیگر خصوصیات این رمان هاست. محمدعلی با استفاده از چنین ویژگی هایی برآن است تا رمان را با پژوهش تلفیق کند و به قول خودش نوع تازه ای به نام رمان پژوهشی بیافریند. البته نوشتن چنین رمانی علاوه بر دشواری های امر پژوهش، قدرت تخیل نویسنده را محدود می کند. نویسنده باید تخیلش را در مسیری که از قبل در پژوهش خود تعیین کرده به کار گیرد.
سمیه شجاع بتول مهدوی
شیخ محمود شبستری از عرفای برجسته ی ایرانی با خلق آثاری چون گلشن راز جایگاه فاخری در ادبیات عرفانی یافته و گاه دیدگاه های تازه ای در این حوزه مطرح نموده است . نظریه ی اعیان ثابته یکی از همین دیدگاه هاست که در آثار شبستری تحت عنوان « عدم» از آن یاد شده است. اصطلاح «اعیان ثابته» از برساخته های ذهن وقّاد محی الدین بن عربی است و پس از او در میان پیروان وی ازجمله شیخ محمود شبستری مورد توجه قرارگرفته است. البته نظریه ی اعیان ثابته یا معانی شبیه به آن در کلام معتزله، عالم مثل افلاطون، فروهر زرتشتی و عقل اول در فلسفه ی فلوطین، صور مرتسمه در فلسفه ی مشاء و هیولی در فلسفه ی ارسطو نمود یافته است. منظور از اعیان ثابته صورتهای معقول اسماء الهی و حقایق اعیان خارجی است و به تعبیری، واسطه ی میان خدا و جهان محسوس است؛ با این توضیح که وقتی مشیت الهی بر آفرینش جهان وخلقت موجودات عالم قرارگرفت، ابتدا بر اعیان ثابته تجلی نمود که از این رهگذر کاینات و موجودات ازعالم علم الهی به جهان مادی قدم گذاشتند. نوشتار حاضر ناظر به آثار شبستری و پنج شارح گلشن راز در پی تبیین جایگاه اعیان ثابته و بازتاب آن در آرای شبستری است. تطبیق نظرات شیخ با آرای ابن عربی نیز گام دیگر تحقیق پیش رو است. از بررسی سخنان شارحان منظومه ی گلشن راز این نتیجه حاصل می شود که شبستری در اعتقاد به اعیان ثابته و شیوه های بیانی این نظریه تا حدود زیادی متأثر از ابن عربی است؛ چراکه او ضمن استفاده از ابزارهای بیانی ابن عربی از قبیل تشبیهات و تمثیل های گوناگون نظیر عدد، آینه، شراب و جام، به تبیین ماهیت اعیان می پردازد.
محمود نوریان محمدی محمد حسینایی
چکیده این پژوهش، ضمن بحثی اجمالی درباره ی نقش مکتب واقع گرایی در ادبیات کودک، به نقد و تحلیل درون مایه های واقع گرایانه در داستان های هوشنگ مرادی کرمانی اختصاص دارد. مرادی کرمانی درون مایه های داستان هایش را از واقعیات و مسائل روزمره ی زندگی برگرفته و آن ها را با مهارت نویسندگی اش آمیخته است. دوران کودکی، در شکل گیری داستان ها ی وی نقش به سزایی داشته است. در داستان های وی نه تنها شخصیت، مکان و زمان، بسیـار عینی و ملموس توصیف شده اند، بلکه بازتاب مشکلات کودکان نیز از واقعیت های بطن جامعه نشأت گرفته است. البته به دلیل تخیّل خلّاق نویسنده، گاه نمودهایی از رمانتیک در داستان های وی به چشم می خورد. نگارنده در این تحقیق با استفاده از روش تحلیل محتوا نشان داده است که درون مایه های استخراج شده در داستان-های مرادی کرمانی شامل معضلات اقتصادی، نابرابری های اجتماعی، مشکلات آموزشی و تربیتی و بی کاری است. البـته فقـر از مهم ترین و پرکاربردتـریـن آن هاست. مرادی کرمانی در داستان های «بچه های قالیباف خانه»، «چکمه»، «خمره»، «شما که غریبه نیستید» و «مشت بر پوست» توجهی ویژه به دوران کودکی و مشکلات و مسائل آن داشته است. گرچه ساختار این داستان ها مبـتنی بر واقع-گرایی اجتماعی است اما نویسنده گاهی واقـع گرایی انتقادی را نیز با آن درآمیخته است.
زلیخا حاجی پور اکبر شامیان ساروکلایی
شناخت ابعاد مختلف زمان، مبحثی است که در طول زمان، ذهن بسیاری از نظریه پردازان را در جوامع مختلف به خود مشغول کرده و به گونه های متفاوت بازتاب داشته است. اما آنچه که در این میان قابل بررسی است پژوهش در دو حیطه ی زمان بیرونی (عینی) و زمان درونی (ذهنی) است که سایر نظریه ها را می توان در این دو دسته گنجاند.پژوهش حاضر با بررسی تطبیقی شعر شاملو و آدونیس به چگونگی بازتاب زمان به عنوان تجربه ای مشترک در شعر دو شاعر از دو ملیّت متفاوت می پردازد. پس در آغاز، تعریف لغوی و اصطلاحی زمان و معرفی مهمترین دیدگاه های مطرح شده در باب آن مورد توجه قرار گرفته، سپس به اندیشه ی شعری شاعران و دریافت آنان از زمان فانی و راهکارهای شان برای رهایی از آن و پیوستن به زمان باقی اشاره شده است. نتیجه ی این پژوهش نشان می دهد که شاملو و آدونیس، برای گریز از زمان فانی و پیوند به زمان باقی از راهکارهایی چون بازگشت به گذشته، زمان اسطوره ای و عشق، یاری می-طلبند. واژگان کلیدی: زمان، زمان عینی، زمان ذهنی، شاملو، آدونیس، ادبیات تطبیقی.
حمیرا علیزاده اکبر شامیان ساروکلایی
تفکر رمانتیکی و وازدگی از صنعت از یکسو و بینش معنوی از سوی دیگر سبب شده است تا اصل بازگشت به طبیعت و یکی شدن با آن ذهنیتی مشترک برای شاعران و هنرمندان فراهم آورد. نمونه ی بارز این پیوند را در شعر سهراب سپهری و سینمای عباس کیارستمی می توان یافت. رویکرد مشترک این دو شاعر و هنرمند به اسطوره های طبیعت (آب، باد، خاک و گیاه)، نوعی از هماهنگی و هم کنشی شعر و سینما را نشان می دهد. در این پژوهش نگارنده بر آن است تا این هماهنگی را نشان دهد و با روش نقد اسطوره ای تصاویر نمادین و اسطوره ای آب، باد، خاک و گیاه و مضامین مربوط به آن ها را در هشت کتاب سپهری و فیلم های خانه ی دوست کجاست؟، زندگی و دیگر هیچ، زیر درختان زیتون، طعم گیلاس و باد ما را خواهد برد از کیارستمی مورد بررسی قرار دهد. بن مایه های آفرینش، مرگ، باززایی، جاودانگی، وحدت، دوستی درباره اسطوره ی گیاه و آب، بن مایه های، بازگشت به اصل، توجه به آغاز آفرینش و عروج درباره اسطوره ی خاک و بن مایه های مرگ، نابودی، پیام آور معنویت و گاه تولد دوباره در رابطه با اسطوره ی باد از مولفه های مشترکِ اشعار سپهری و فیلم های کیارستمی است. تصویرپردازی نمادین و اسطوره ای طبیعت در آثار آنان می تواند هم برخاسته از روحیه ی شاعرانه ی دو هنرمند، هم نتیجه ی آشنایی هردو با عرفان شرقی و هم متأثر از مهارت شان در نقاشی و عکاسی باشد.
حامد خیرآبادی اکبر شامیان ساروکلایی
کاربرد اسطوره یکی از مولفه های مهم رمان مدرن و پست مدرن به شمار می رود. نویسندگان این داستان ها می کوشند تا از قدرت اسطوره که غالباً در تقابل با تاریخ گرایی محض عصر روشن گری است، برای تلطیف و تعادل افق اندیشه های انسان گرفتار جزمیت سود جویند. اما چنین نویسندگانی در رمان هایشان صرفاً به تقلید و باز روایی اساطیر گذشته نمی پردازند، بلکه از آن ها الهام می گیرند، دگرگونشان می کنند، با اساطیر دیگر درمی-آمیزند و حتی اسطوره های نو می آفرینند. این دگردیسی ها، در رمان فارسی و در آثار برخی رمان نویسان ایرانی رخ داده است. نگارنده در این پژوهش علل کاربرد اسطوره ها و دگردیسی آن ها را در رمان های سهراب کشان، سمفونی مردگان، سووشون و آینه های دردار از دیدگاه دگردیسی اسطوره بررسی می کند. سیمین دانشور در رمان سووشون با تلفیق دو شخصیت اسطوره ا ی یوسف و سیاوش، به برررسی اوضاع آشفته ی روشن فکران وطن دوست می پردازد. هوشنگ گلشیری در رمان آینه های دردار با واژگون کردن و دگرگونی کهن الگوی های قربانی و بت شکنی در روایت اسطوره ا ی ابراهیم، بخشی از زندگی آشفته و خفّت بار روشن فکران وازده ی هم وطنش را به تصویر می کشد. عطاالله مهاجرانی در داستان سهراب کشان، نبرد رستم و سهراب را با مغلوب شدن رستم، به سود سهراب به پایان می رساند تا در تقابل نمادین سنت و تجدد، پیروزی را از آنِ تجدد کند. عباس معروفی نیز، رمان سمفونی مردگان را با اشاره به داستان اساطیری هابیل و قابیل آغاز می کند، اما در انتها، این خود قابیل است که در راهِ به قتل رساندن هابیل که نماد روشن فکر جامعه است، از سرما هلاک می شود. نقد اجتماعی، سیاسی و فرهنگی جامعه، از جمله مضامینی است که نویسندگان رمان فارسی، با روش دگردیسی اساطیر به آن ها اشاره کرده اند.
زینب طلایی محمد بهنام فر
امروزه در نقد آثار ادبی، استفاده از دیدگاه ها و نحله های گوناگون، بسیار رونق گرفته، به ویژه نقد روان شناختی باعث شناخت و تحلیل بهتر متون ادبی شده است. در ایران نیز در دهه های گذشته، تحلیل های ادبی بر مبنای دیدگاه های یونگ و فروید، مورد توجه پژوهشگران بسیاری قرار گرفته است. به دلیل گستره ی پیوند ادبیات و روان شناسی، کاویدن آثار ادبی بر مبنای نظریه های جدید، شکل تازه ای به خود گرفت. در این میان، آثار روان شناسانی چون اصغر الهی که با آگاهی از نظریه های شخصیت، در زمینه ی ادبیات، قلم زده اند به درستی گویای این پیوند ژرف و عمیق است. نگارنده در این رساله با توجه به نظریه ی روان شناختی کارن هورنای در زمینه ی شخصیت و تیپ های مختلف آن، به تحلیل محتوایی داستان های اصغر الهی می پردازد. این شخصیت ها بر اساس تیپ های شخصیتی کارن هورنای، مهرطلب، برتری طلب، عزلت طلب و دارای خود انگاره ی آرمانی هستند. به دلیل گستره ی دامنه ی تخیل و نیز به دلیل بی زمان بودن تک گویی ها، روایت های وی دچار پیچیدگی و ابهام می شوند. الهی در اغلب این داستان ها نگاهی اسطوره ای به «مرگ و زندگی» و «قربانی» دارد. هر یک از شخصیت های داستانی وی، دیگری را در ذهن خود بازنمایی می کند و ما از ورای ذهن آن هاست که به واقعیت های بازگو نشده، پی می بریم.از آنجایی که هدف این رساله تحلیل اندیشه ی شخصیت های داستان است و بین شخصیت-های داستان های اصغر الهی و دیدگاه روان شناختی کارن هورنای نزدیکی وجود دارد، از این دیدگاه در تحلیل شخصیت های داستانی الهی استفاده می شود. دیدگاه کارن هورنای درباره ی شخصیت روانرنجوری مطرح می شود که دارای عقده ی حقارت است و چون نمی تواند در عالم واقع با حقارتهایش بجنگد و شخصیتی برجسته و قابل احترام از خود برجای بگذارد، با توسل به خودایده آلی و تخیل، در جهت جبران همه ی کاستی هایش بر می آید و هر آنچه که عملاً نمی-تواند به آن دست یازد، درعالم خیال به آن دست می یابد؛ از این رو از شخصیت واقعی خود بیشتر فاصله می گیرد که همین زمینه ساز عدم رشد فکری و بلوغ اجتماعی او می شود، طوری که در عالم واقع، علی رغم کمال گرایی هایش، همواره در اضطراب، تشویش و حقارت، عمری را با نقاب زندگی می کند.
صدیقه اکبری بیرگانی اکبر شامیان ساروکلایی
تخیل شاعر به تنهایی عاملی برای آفرینش ادبی نیست؛ بلکه عوامل فرامتنی همچون دین، عرفان، زمان، اجتماعیات، اخلاقیات، طبیعت، رویدادهای سیاسی و تاریخی، محیط زندگی و جغرافیایی، میراث ادبی و ... وجود دارند که ذهن شاعر در نام گزینی اشعار متأثر از آن ها است. آگاهی از این عوامل و نقش آن ها در انتخاب عناوین شعری تبعاً به درک بهتر محتوای شعر یاری می رساند. نگارنده در این پژوهش به شیوه ی تحلیل ساختی و محتوایی، به بررسی عناوین اشعار و چگونگی تأثیرپذیری شاعران از عوامل فرامتن در نام گزینی اشعار می پردازد. نتایج این پژوهش حاکی از آن است که بسامد ترکیبات مرکب هر دو شاعر در عناوین اشعار بسیار است و می توان هر دو شاعر را ترکیب ساز دانست. شفیعی کدکنی و أدونیس به طور چشم گیر از عوامل فرامتن در عناوین اشعار خود تاثیر پذیرفته اند. بسامد طبیعت، اجتماعیات، زمان، دین و اعداد در عناوین شعری آنان بسیار می باشد. هر دو شاعر از این عوامل برای تغییر و تحول شرایط موجود استفاده می کردند که شفیعی کدکنی بیشتر برای تغییرات اجتماعی و سیاسی و أدونیس برای پرداختن به مسائل و موضوعات متعدد از جمله: تغییر شرایط موجود بر جامعه عرب، مقابله با سنت، اجتماعیات، اخلاقیات، بی تفاوتی نسبت به مظاهر دنیوی، تضادها و تناقض ها، مسائل فلسفی و بیان سرگردانی های خود و ... بهره برده اند. تفاوتشان در این است که شفیعی با تغییرات موجود، ملایم تر از أدونیس برخورد کرده است. همچنین عناوین مربوط به طبیعت و اجتماعیات در عناوین هر دو شاعر زیاد است ولی نحوه ی کاربرد آن ها متفاوت است.سعی شده از میان عوامل فرامتن به عواملی که اهمیت بیشتری داشته و در نام گذاری اشعار تاثیر گذارتر بوده اند، پرداخته شود. گاه شاعر بدون این که قصد یا هدفی داشته باشد به طور ناآگاهانه برای شعر عنوان می گذارد اما در این تحقیق به عناوینی پرداخته شده که شاعر به طور آگاهانه و صریح برای شعر خود عنوان برمی گزیند. روش کار در این پژوهش این است که در ابتدا نام اشعار همراه با نام دفترهای شعری آورده شده است و بعد از آن یک تقسیم بندی قائل شده ایم که این تقسیم بندی شامل دو بخش ساخت و محتوای عناوین می باشد که عناوین هر دو شاعر به لحاظ ساخت و محتوا به طور جداگانه مورد بررسی قرار گرفته اند اما تاکید بیشتر بر روی تحلیل محتوایی می باشد.
زینب ثریامحابد سید مهدی رحیمی
مکتب ادبی رمانتیسم، نهضتی فرهنگی، فکری و اجتماعی است که در اواخر قرن هجدهم میلادی با خصوصیاتی نظیر احساس گرایی، آزادی، علاقه به طبیعت، درون گرایی، کودکی و ... در شعر و ادبیات اروپا ظهور کرد، هر چند دوره ی این مکتب زیاد طول نکشید، اما نقطه ی تحولی برای تمام مکاتب ادبی بعد از خود بود و بر فکر و اندیشه ی بسیاری از کشورهای دیگر تأثیرات عمده یی گذاشت. در اواخر قرن نوزدهم میلادی بر اثر گسترش روابط شرق و غرب ابتدا زبان و ادبیات عرب را تحت تأثیر خود قرار داد و ا ندکی بعد در قرن بیستم در شاخه ای از ادبیات ایران پس از انقلاب مشروطیت، تأثیرات فراوانی گذاشت و شاعرانی با ویژگی های سبک رمانتیسم اروپایی به وجود آورد. سیمین بهبهانی و طاهره صفارزاده در دوره ای از زندگیشان به نوعی تحت تأثیر این مکتب بوده اند. نگارنده در این پایان نامه تلاش کرده است تا بر اساس مولفه های رمانتیسمی، اشعار این دو شاعر را بررسی کند و تفاوت ها و شباهت های رمانتیسمی آن دو را بازگو کند. نتایج این تحقیق نشان می دهد که زندگی، نوع اندیشه و باورهای بهبهانی و صفارزاده در نوع به کارگیری مولفه های رمانتیسمی آن ها موثر بوده است. رمانتیسم بارز طاهره صفارزاده، رمانتیسم اجتماعی و انقلابی است که متأثر از نگرش های سیاسی و فعالیت های مذهبی او می باشد و سیمین بهبهانی در هر دو نوع رمانتیسم اجتماعی و فردی، اندیشه های خود را در شعر بازتاب داده است، اما در شعر بهبهانی احساس-گرایی به ویژه در حوزه ی فمنیسم و اروتیسم جلوه ی پررنگ تری دارد، در مجموع طاهره صفارزاده به رمانتیسم اجتماعی و سیمین بهبهانی به رمانتیسم فردی توجه بیشتری نشان می-دهد؛ اگرچه بهبهانی در مضامین اجتماعی و انقلابی هم فعالیت کرده و یک بعدی جلوه نکرده است. این پایان نامه از نظر ساختاری چهار بخش دارد: بخش اول که در ذیل آن به صورت اجمالی بعد از پرداختن به شرحی از شعر معاصر فارسی و عصر رنسانس؛ به پیش رمانتیسم و معرفی مکتب رمانتیسم، و ارتباط آن با دیگر مکاتب ادبی پرداخته شده است و در ادامه به رمانتیسم در ایران و تقسیم بندی دوره ای حضور این مکتب، در ایران پرداخته می شود، در پایان این بخش به تقسیم بندی مولفه های رمانتیسم اروپایی و ایرا نی می پردازیم. در بخش دوم در ذیل آن به شرح احوال، زندگی، اندیشه و آثار سیمین بهبهانی و طاهره صفارزاده پرداخته می شود و سالشماری از زندگی آن ها تهیه شده است و در بخش سوم به بررسی و نقد مولفه های رمانتیسم در شعر هر دو شاعر به صورت موضوع محور پرداخته شده است. بخش چهارم هم که قسمت نتیجه گیری ا ست، به بررسی تفاوت و شباهت مولفه های رمانتیسمی شاعران مد نظر پرداخته شده است و مهمترین نتایج پایان نامه به صورت فهرست وار بیان می شود و بعد از آن هم میزان بسامدی مولفه های رمانتیسم در ا شعار هر دو شاعر به قالب نمودار نشان داده می شود.
نگین محمودی اکبر شامیان ساروکلایی
هر شعری محصول زمان خود است و بالطبع باید از روزگار خود الهام بگیرد، اما گاه می توان بر خلافِ جریانِ رود هم شنا کرد. نگارنده در این پژوهش در صدد تبیینِ این امر است که شعر با تمام تلاشش برای نو شدن، نمی تواند از سنت بگریزد و گاه آن را با آغوش باز پذیراست. شفیعی کدکنی و البیاتی شاعرانِ نوگرایی هستند که شعرشان را با مایه های سنتی سرودند. هر دو شاعر به فرهنگ و تاریخِ گذشته ی خود شدیداً وابسته اند. در بررسی گفتمان سنت در شعر این دو شاعر، این نتیجه حاصل شد که جلوه هایی از سنن ادبی همچون تضمین ها همراه با اقتباس ها و تلمیح ها، نمادهای مرسوم و اسطوره ها بازتاب گسترده ای دارد. کتب مقدس و شعرِ شاعران کهن مایه ی خلق بسیاری از سروده های شفیعی کدکنی و البیاتی است. در بحث نمادها و اسطوره ها نیز پایه ی اسطوره های شعر دو شاعر بر سنت نهاده شده است، گرچه نوآوری هایی در مضمون برخی اسطوره ها و نمادها می توان مشاهده کرد.
سکینه وحدانی اکبر شامیان ساروکلایی
ادبیات و فلسفه از دیرباز پیوندی عمیق داشته اند، اما امروزه به تأثیر از آراء و اندیشه های فلاسفه ی غرب همچون نیچه، سارتر و دیگران و توجه اینان به ادبیات نقش اندیشه های فلسفی در ادبیات معاصر جهان پررنگ تر شده است. اگزیستانسیالیسم یا به تعبیری فلسفه ی وجود، از بارزترین مکاتب و اندیشه-های فلسفی معاصر است که نگارنده می کوشد بازتاب آن را در شعر معاصرفارسی و عربی، ضمن تحلیل سروده های شفیعی و أدونیس نشان دهد. اصول و مولفه های اگزیستانسیالیسم متعدد است اما اهّم اصولی که در ادبیات مورد توجه می باشد عبارت است از: وجودگرایی، انسان باوری، آزادی، زمان وجودی، اخلاق و همچنین فرعیاتی که ذیل این اصول بررسی می شود شامل: تعهد، نیست انگاری، مرگ خدا و اضطراب. همان طور که لازمه ی تطبیق است هردو شاعر در اصول مشترک اند هرچند أدونیس در شعرش افراط دارد. اما این فرعیات بحث است که شفیعی را از أدونیس متمایز می کند. شاعران مذکور با وجود متعهد بودن، گرایشات متفاوتی دارند. آن چه از تحلیل ها برمی آید این است که شفیعی تحت تأثیر اندیشه-های کی یر کگور به نوعی اگزیستانسیالیسم دین مدارانه توجه دارد، حال آن که أدونیس به دلیل سرکشی و توجه به اندیشه های نیچه و سارتر به بُعد الحادی اگزیستانسیالیسم علاقه نشان می دهد.
فهیمه فتحی سید مهدی رحیمی
وجود اساطیر در شعر شاعران ایرانی، با توجه به تاریخ و فرهنگ کهن این سرزمین و اعتقادات مذهبی و دینی آن تازگی ندارد. وجود مولفه های اسطوره ای به خصوص در شعر شاعران معاصر، به دلیل وجود جریاناتی همچون انقلاب اسلامی، جنگ تحمیلی و پایداری ملت ایران، علاوه بر غنی کردن اشعار شاعران با محتوای اسطوره های ملی و مذهبی، منجر به تجدید حیات دوباره ی این اساطیر می شود. در این پژوهش به بررسی اسطوره شناسانه ی اشعار حمید مصدق و قیصر امین پورکه در قبل و بعد از انقلاب زیسته و شعر سروده اند، می پردازیم تا تفاوت نگاه های آن دو، در کاربرد انواع اساطیر در این دو برهه ی زمانی برای ما روشن شود. نگارنده می کوشد با توجه به تقسیم بندی انواع اساطیر در کتاب اسطوره بیان نمادین، به بررسی اشعار این دو شاعر، با توجه به محورهای اسطوره های ریشه و بن، رستاخیزی، نجات بخشی، ایزدان و باشندگان متعال، پیامبران و قدیسان، کاهنان و شهریاران ، پهلوانان، جانوران و گیاهان، بخت و تقدیر، باززایی و نوشدگی، یاد و فراموشی و اساطیر عصر نوین، بپردازد. نتایج این تحقیق نشان می دهد حمید مصدق از شاعران قبل از انقلاب اسلامی است که با توجه به شرایط روز جامعه و زبان نمادین سروده هایش، رویکردی گسترده به اساطیر ملی دارد و ندرتاً به اساطیر مذهبی و حتی دیگر ملل (بیگانه) نیز اشاره می کند. همچنین قیصر امین پور از شاعران متعهد پس از انقلاب است که کاربرد اساطیر مذهبی و دینی در شعرش وفور بیشتری دارد و آن را در شعرش بازتاب داده است.
فریبا سارانی علی اکبر سام خانیانی
نماد یکی از ابزارهای بیان غیرمستقیم مطالب و مفاهیم است و در تفسیر و تأویل آثار ادبی ـ هنری جایگاه ویژه ای دارد. نمادگرایی در ادبیات از پیشینه ی طولانی برخوردار است و شاعران و نویسندگان حوزه ی ادبیات کودک و نوجوان در بیان اهداف و انتقال افکار و احساس خود از آن بهره می جویند. شاعر با استفاده از نمادهای آشنا و یا نمادسازی، مفاهیم فکری و انتزاعی و اجتماعی را برای کودک ملموس می کند و با استفاده از واژه ها، عناصر، رنگ ها، اشکال و تصاویر، خیال انگیزترین و مهیج ترین فضاها و صحنه ها را برای کودک و نوجوان ترسیم می نماید. در این پژوهش به بررسی و تحلیل انواع نمادهای کلامی و تصویری در شعر شکوه قاسم نیا و بیوک ملکی که از شاعران شاخص ادبیات کودک و نوجوان می باشند، پرداخته ایم تا جایگاه نماد، نوع نمادها و نیز دسته بندی و هدف و مقصود و نگرش های دو شاعر مشخص شود. بر اساس نتایج پژوهش دو شاعر در نمادپردازی خود به انتقال اهداف، آرمان ها و نقش های جنسیتی متناسب با جنسیت خود و هدایت به سوی افکار خاص خود می پردازند. نمادهای به کاررفته در اشعار بیوک ملکی بیش از شکوه قاسم نیا است، همچنین از تنوع بیشتری برخوردار است و با درایت خاصی به کاررفته است. در اشعار شکوه قاسم نیا نماد جانوری بسامد بالایی دارد و از تنوع نیز برخوردار است. اما در اشعار بیوک ملکی نماد طبیعی از بسامد بالایی برخوردار است. اغلب اشعر قاسم نیا صرفاٌ برای سرگرمی و لذت سروده شده اند بنابراین نماد، نمود کمتری در اشعارش داشت. اشعار بیوک ملکی از نمادهای تصویری پرتأویلی برخوردار است شاعر با بهره جویی از نمادهای طبیعی و زمان مثل صبح، پاییز، زمستان و غیره و رنگ ها تلاش می کند در پی به تشریح و توصیف وضعیت اجتماع برای کودک و نوجوان بپردازد.
علی قبادی کیا علی اکبر سام خانیانی
در تاریخ بیهقی، علاوه بر بیان سرگذشت تاریخی دوران غزنویان و توجهی که نویسنده¬ی آن به فن تاریخ نویسی مبذول داشته است، صبغه¬ی ادبی آن با رویکرد صحنه آرایی سینمایی به خوبی قابل مشاهده است و می¬توان با شناسایی مولفه¬های تصویری و فیلم¬سازی، از آن به¬عنوان سرمشقی در موضوع فیلم¬نامه نویسی و ساخت فیلم بهره برد. لذا این پژوهش نشان داد که داستان¬های شاهد گستره¬ی وسیعی از مولفه¬های فیلم¬نامه نویسی و فیلم¬سازی را از جمله: «نما»؛ «صحنه»؛ «سکانس»؛ «نقطه¬ی عطف»؛ «گفت¬وگو»، «توصیف مکان»؛ «ایجاز در توصیف»؛ «شیوه¬ی روایت»؛ «حس تعلیق»؛ «شخصیت پردازی»؛ «دکوپاژ»؛ «تدوین»؛ «زاویه¬ی دوربین»؛ «اپیزود»؛ «دیزالو»؛ و «فید»، بر اساس نظریه-ی سیدفیلد شامل می¬شود. این پژوهش نشان داد آن¬چه که در این اثر به عنوان ساختار و شاکله¬ی تصویری شناخته می¬شود، مبتنی بر تصویر زبانی است و در آن کمترین میزان تصاویر استعاری به چشم می¬خورد و علاوه بر انطباق به میزان 88.57% با ساختار سه پرده¬ای سید فیلد، از نظرفنی و قابلیت¬های سینمایی نیز منطبق بر ساختار روایی- توصیفی در ادبیات و سینماست وگونه¬ای موتیف برای ساخت آثار سینمایی امروز محسوب می¬شود. بیهقی قرن¬ها پیش از این، توانست با به کار گیری نوعی روایتِ مشابه با تدوین فیلم¬نامه¬ای، به خوبی از عهده¬ی کار برآید. وی برای به هم ریختن ساختار روایت، توانسته است از عنصر زمان در به کارگیری این نوع تدوین به خوبی بهره بگیرد. می¬توان واکاوی ریشه شناسانه تاریخ بیهقی و ریشه یابی غنای تصویری این اثر را در دو قسمت روایت دراماتیک و تکنیک¬های بصری جستجو کرد. بیهقی در فن تاریخ نگاری اوج مهارت واستادی خود را به¬اثبات رسانده است. بهره گیری او از شیوه های دقیق علمی در نگارش¬تاریخ به انضمام بیان هنرمندانه و تصویری و بهره گیری از مولفه¬ی تأثیر گذار توصیف اشخاص، اماکن و وقایع ، امروزه همگان را به اعتراف واداشته که کار او می¬تواند مبنایی برای تاریخ نویسی نوین نیز محسوب گردد. شکی نیست که بیهقی علاوه بر حضور مستمر خود در بطن وقایع دوران غزنوی اسناد مکتوب و شفاهی بسیاری را مطالعه کرده و یا شنیده باشد. این موضوع نشان می¬دهد که وی با شیوه¬های مرسوم تاریخ نویسی آن روزگار تسلط داشته و توانسته است با تغییری خلاقانه، فصل جدیدی در شیوه¬ی تاریخ نویسی بنا نهد که پس از اونیز مورد استفاده¬ی مورخانی از قبیل عطاءالملک جوینی قرار گیرد. لذا می¬توان گفت که تاریخ بیهقی مرکز ثقل تاریخ، ادبیات و سینماست و نه تنها هنرخلاقه¬ی وی، بیان تاریخ در بستر تصویر است، بلکه ساختار نمایشی داستان¬هایش تابعی از مضمون و محتوای وقایع است و این امر در مستند وارگی تصاویری که او نشان می¬دهد بسیار موثر است.
غلامرضا حسنی اکبر شامیان ساروکلایی
بازتاب اسطوره های ملی و دینی در شعر سلمان هراتی و سید حسن حسینی تأثریافته از فرهنگ انقلاب و تفکر حماسی دوران دفاع مقدس است. اندیشه¬ی ایرانی و هویت ناب دینی، شاعران انقلاب اسلامی را بر آن داشته است تا با واژه¬گزینی¬های مناسب، اسطوره های نو را با اسطوره¬های کهن تلفیق کنند و بدان طریق، روح حماسی را در کالبد جامعه ایران اسلامی بدمند. دوران دفاع مقدس عرصه¬ی فعالیت هنرمندان و ادبا به ویژه شاعران انقلابی است و خود، انعکاس حماسه و اسطوره¬های ملی و دینی را موجب گردیده که در این نوشتار به آن پرداخته شده است. بخش قابل توجهی از اساطیر شعر سلمان هراتی و سیدحسن حسینی را عناصر دینی به ویژه واقعه¬ی عاشورا، روایات کتب آسمانی و تفاسیر آن مانند منجی موعود، داستان هابیل و قابیل و روایت دجال تشکیل می¬دهد. هم¬چنین، عناصر اساطیری و حماسی ایران و آن¬چه برگرفته از شاهنامه¬ی فردوسی است، چون داستان ضحاک، بیژن، اسطوره¬ی ققنوس، مضمون رویین¬تنی و اژدهاکشی در سروده¬هایشان مشهود است. برخی اشارات و شخصیت¬های تاریخی معاصر که منطبق بر الگوهای اساطیری است مانند پوریای ولی، امام راحل، میرزای جنگلی و هیتلر نیز مدنظر شاعران بوده است. تلفیق عناصر و شخصیت¬های حماسی و قهرمانان ملی و دینی به هدف تبیین مضامین شهادت-طلبی، اهریمن¬ستیزی، جاودانگی و میهن¬خواهی به کار برده¬ شده¬اند. توجه به این عناصر و احیای رخداد-های تاریخی و ملی، با در نظر داشتن عامل اصلی مذهب، در تحکیم همبستگی ملی-دینی ایرانیان و تشجیع ملت در دوران دفاع مقدس تأثیر به سزایی داشته است.
آسیه داوری بیلندی اکبر شامیان ساروکلایی
محمدرضا اصلانی سینماگری شاعر است که می توان از تماشای فیلم هایش بهره و لذتی شاعرانه برد. ازجمله این فیلم ها، آثار سینمایی"شطرنج باد" و به ویژه "آتش سبز" است که حضور تصویر در شعر و توان اندیشه گستر ادبیات را در حوزه سینما به نمایش می گذارد. مقصود پژوهش پیش رو آن است که نشان دهد مولفه های شاعرانگی چگونه و به چه شیوه ای در فیلم های"شطرنج باد" و"آتش سبز"، مجال بروز یافته است. با توجه به مبنای میان رشته ای تحقیق، ابتدا عناصر شاعرانگی تبیین شده، سپس این عناصر در پیوند با تکنیک های سینمایی که می توان از آن بهره ای شاعرانه برد، به دست بررسی و تحلیل سپرده می شود. نتیجه حاصل آمده نشانگر این است که نوع گزینش و همجواری واژگان و تصاویر زبان، نقش شاعرانه موسیقی و تصنیف؛ حتی خلق گونه های دل انگیز صور خیال و بعضی صنایع بدیعی و بیانی، به یاری ابزار تکنیکی سینما و با فرم خاص به کارگیری صدا، دوربین، حرکت، مونتاژ، میزانسن و... مبنای احساس و اندیشه را در فیلم سینمایی" آتش سبز" و تا اندازه ای فیلم" شطرنج باد " به اوج می رساند و آن ها را به ساختار شعر نزدیک می کند.
هاجر طلایی اکبر شامیان ساروکلایی
ادبیات و هنر از دیرباز با یکدیگر پیوندی ناگسستنی داشته و این تعامل هرآینه سبب تعالی آثار ادبی و هنری شده است. یکی از نمونه های این تعامل که امروزه در ادبیات معاصر جهان شایسته ی توجه است، هم گرایی رمان و نقاشی است. بررسی رمان های هنری و نقش تصویر هنرمند در داستان نویسی معاصر، به خوبی نشان می دهد که برخی از رمان های فارسی و عربی از تأثیرات نقاشی شکل گرفته و زاده شده است. رمان چشم هایش به قلم بزرگ علوی و ذاکره الجسد اثر احلام مستغانمی که درباره ی زندگی نقاش و ارتباط او با مدلش نوشته شده اند، گویای این الهام هنری به شمار می¬روند. این پژوهش با هدف شناسایی مصادیق تأثیر نقاشی بر رمان نوشته شده است. پرسش بنیادین نگارنده در این پژوهش این است که در داستان نویسی معاصر فارسی و عربی چگونه از هنر نقاشی استفاده شده است؟ و دیگر آن که در دو رمان هنری چشم هایش و ذاکره الجسد این تأثیرپذیری در چه سطوحی انجام پذیرفته است؟ در این پژوهش تطبیقی که به روش تحلیل سبک شناسیِ متن انجام پذیرفته، سبک هر دو رمان در سه حوزه ی زبانی، ادبی و فکری بررسی شده و تأثیر نقاشی در هر سه سطح تبیین شده است. نویسندگان این رمان ها با اشاره به ابزارهای نقاشی و نام نقاشان مشهور و تابلوهایشان، بیان توصیف های قوی که در حد تجسم تصویر پیش می رود، سود جستن از مکاتب هنری در سبک نویسندگی و دیگر تمهیدات مشابه، کوشیده اند تا تأثیر هنر نقاشی را در خلق رمان نشان دهند. نویسندگان این دو رمان با استفاده از هنر نقاشی، تنها به تبیین آرا و اندیشه های خود در خصوص ادبیات و هنر اکتفا نکرده، بلکه به نقد اوضاع سیاسی و اجتماعی نیز روی آورده اند.