نام پژوهشگر: مهناز اخوان

طراحی و آزمایش یک برنامه ی آموزشی در زمینه ی خودگردانی در آموختن، و در راستای دستاوردهای آموزشگاهی آموزندگان دبیرستانی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه الزهراء - دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی 1388
  معصومه جعفری ندرآبادی   منصورعلی حمیدی

از دیدگاه سازایی گری خودگردانی یک مفهوم اساسی در آموزش است. خودگردانی در آموختن به عنوان مهارت هایی شناخته شده است که می توان آن را با آموزش افزایش داد و در پی آن شاهد بهبود کیفیت آموختن بود. پژوهش هایی سودمندی برنامه های آموزشی در زمینه ی خودگردانی واین که خودگردانی پیش بینی کننده ی موفقیت آموزشی آموزنده گان است را نشان داده اند. بر اساس بنیاد نظری پژوهش و بازنگری پیشینه ی پژوهشی فرضیه های زیر طراحی و آزمون شدند: 1- برنامه ی طراحی شده، برای افزایش مهارت های خودگردانی سودمند است. 2- مهارت های آموخته شده از طریق این برنامه، پایدار می مانند. 3- کارکرد آموزشی در آموزنده گان شرکت کننده در این برنامه ی طراحی شده، بهبود می یابد.برای آزمودن این فرضیه ها، نمونه ای 60 تنی از آموزنده گان دختر دبیرستانی از مدرسه ای در تهران انتخاب و به دو گروه آزمایشی و گواه تقسیم شدند. این دوره شامل 10 هفته برنامه ی آموزشی در زمینه ی خودگردانی در آموختن بود.هر دو گروه گویه نامه ی خودگردانی در آموختن را کامل کردند. پایایی ابزار به روش بازآزمایی 86/3، و با روش دونیمه سازی 87/3 برآورد شد. الفای کرانباخ هم 78/02 به دست آمد. این برنامه ی آموزشی ، آموختن مهارت های خودبازبینی، راهبردهای شناختی و فراشناختی، مدیریت منابع، و بهبود انگیزه ی آموختن را پوشش می داد. آزمون های تی و یوی من ویتنی در این آموزنده گان نشان داد که خودگردانی گروه آزمایشی در پایان دوره بهبود یافته است. همچنین کارکرد آموزشی این گروه در درس شیمی بالاتر بود، هر چند این تفاوت از نظر آمارشناختی معنادار نبود. آزمون پیگیری 11 هفته پس از پایان دوره، نشان داد مهارت های آموخته شده پایدار مانده اند.

مقایسه میزان آمادگی و پیشرفت زبانی دانش آموزان پیش دبستانی رفته و نرفته در پایه های یکم و دوم در سال تحصیلی 89-88
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه الزهراء - دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی 1388
  سمیه رسولی   منصور علی حمیدی

از دیدگاه سازایی گری ی ویگوتسکی که در آن زبان خانه گی کارکرد برجسته ای در فرایند رشد کودک دارد، دوگانه گی ی زبان خانه و آموزشگاه می تواند زمینه ساز پی آمدهای ناخوشایند شود. در باره ی پی آمدهای دوگانگی ی زبان خانه و آموزشگاه، پژوهش های بسیاری در کشورهایی که مردم آن به زبان های گوناگون گویش می کنند انجام شده است. در ایران که گروه های فرهنگی / زبانی گوناگونی زندگی می کنند ولی زبان رسمی/ آموزشی کشور زبان یک گروه (فارسی) است، به گفته ی حمیدی(1384)، این دوگانه گی زمینه ساز دشواری های بسیاری برای هزاران هزار کودکی می شود که زبان مادری شان فارسی نیست. از همین رو، برای کاستن از این دشواری ها و آشنایی کودکان با زبان فارسی در استان های دوزبانه دوره ی آموزش یکساله ی پیش دبستانی برگزار شده است . هدف این دوره آماده کردن کودکان برای دبستان از راه آموختن مهارت ها و آگاهی های زبانی ی پایه (مفیدی،1386) و به ویژه کاستن از دشواری های زبانی کودکان دیگرزبان بوده است(صافی،1384). ولی این که این دوره ها به هدف خود دست یافته اند یا نه موضوع پژوهش کنونی بوده است. در این پژوهش به مقایسه ی میزان آماده گی ی زبانی و پیشرفت زبانی ی دو دسته دانش آموز مراغه ای (ترک زبان) که این دوره را گذرانده و نگذرانده اند پرداخته شده است. 100 دانش آموز (50 پسر و 50 دختر) از پایه ی یکم و 100 دانش آموز(50 پسر و 50 دختر) از پایه ی دوم که تنها نیمی از آن ها به دوره ی پیش دبستانی رفته بودند به روش یک بختانه (تصادفی) انتخاب و سنجش شدند. پردازش داده ها نشان دهنده ی آن است که دانش آموزان پیش دبستانی رفته در پایه ی یکم آماده گی ی زبانی ی بیشترو معناداری در مقایسه با گروه دیگر دارند. از سوی دیگر، پیشرفت زبانی ی پایه دومی های پیش دبستانی رفته نیز به صورت معناداری بیش از گروه دیگر است. داده های به دست آمده از نگرش(مشاهده) نیز گویای تفاوت میان دختران و پسران در میزان کاربرد زبان فارسی است. میزان کاربرد زبان فارسی در میان دختران بیشتر از پسران است. تفاوت مشاهده شده در دو گروه پیش دبستانی رفته و نرفته از نظر آماده گی و پیشرفت زبانی گویای سودمندی دوره های پیش دبستانی و نیاز به گسترش هر چه بیشتر آن ها است. کلید واژه ها: دوگانه گی ی زبان خانه و آموزشگاه ، سازایی گری، آماده گی زبانی، پیشرفت زبانی، پیش دبستانی

ارزشیابی برنامه های دوره های"تربیت معلم/دبیر" کنونی و پیشنهاد برنامه ای برای دوره های کارآموزی در آموزشیاری از دیدگاه سازایی گری
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه الزهراء - دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی 1391
  معصومه برندک   منصور علی حمیدی

در این پژوهش، برای آشکار ساختن چون وچند دوره های کارآموزی در آموزشیاری، برنامه ها، فرایندها، و برایندهای آن ها سنجش و میزان هم خوانی ی هدف ها و فعالیت هایی که در برنامه ها آمده اند، با آزموده های کارآموزان و دست آوردهای کارآموخته گان برآورد شده است تا زمینه برای نوشتن پیش نویس یک برنامه ی سازایی گرانه، در راستای زدایش کاستی های دیده شده، فراهم شود. در این راستا، افزون بر نگرش سیزده برنامه ی آموزشی ی دوره های "تربیت معلم و دبیر"، از 21 استاد، 141 آ کارآموز، و 23 کار آموخته ی 7 رشته در این دوره ها هم پرسش شد و شماری از نشست های آموزشی شان نگرش گردید. گزینش این داده بخشان بر پایه ی میزان دست رسی و تمایل به همکاری بوده است. یافته ها گویای کاستیمندی ی برنامه ها و ناهم خوانی ی برنامه ها، فرایند ها، و برایندهای دوره ها، مگر در زمینه ی بهره مندی از دیدگاه های نوین آموزشی، هستند چون هم برنامه ها و هم کاربران آن ها به گونه ای بر دیدگاه ها و روش های دیروزی پافشاری دارند. درپی ی شناسایی ی کاستی های دوره های کنونی ی کارآموزی در آموزشیاری، و در چارچوب نگره ای ی سازایی گری، پیش نویس برنامه ا ی که ویژه گی های یک برنامه ی کارساز و امروزی را دارد پیشنهاد شده است تا به پژوهش گذاشته شود. کلیدواژه ها: ارزشیابی برنامه، دوره های تربیت معلم، تربیت دبیر، سازایی گری

بازدارنده های نوآوری آموزشی از نظر گروهی از دبیران و دانش آموزان دبیرستانی
پایان نامه دانشگاه الزهراء علیها السلام - دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی 1393
  لیلا علی پور خلیران   مهناز اخوان

پژوهش حاضر با هدف شناسایی عوامل بازدارنده نوآوری های آموزشی در سال سوم دوره دبیرستان، در بین دختران و پسران رشته های ریاضی و فیزیک، علوم تجربی، علوم انسانی، هنر، فنی و حرفه ای و کارودانش که در شهرستان شهریار در سال 94- 1393 مشغول به تحصیل بودند انجام گرفته است، علت انتخاب دوران دبیرستان به خاطر اهمیت این دوره نسبت به دوره های دیگر است. مصاحبه محقق ساخته نیمه ساختارمند بر روی 60نفر از دانش آموزان 26 سوال و معلمان 10سوال با 7محور شامل: محور فردی، محور بافتی (نقش معلم)، محور برنامه درسی (محتوای کتاب های درسی)، محور امکانات و تجهیزات، محور خانواده، محور مسئولین مدرسه و محور هم کلاسی ها (هم تایان و دوستان) می باشد. داده های پژوهش با استفاده از روش کیفی از نوع تحلیلی محتوا مورد بررسی، تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته های پژوهش نشان داد که: پسران در محورهای فردی، محور بافتی (نقش معلم)، محور برنامه درسی، محور خانواده و محور مسئولین مدرسه، بیشترین فراوانی را نسبت به دختران خود اختصاص دادند. اما دختران و پسران در محورهای امکانات و تجهیزات و هم کلاسی ها، دارای فراوانی برابری با هم بودند. همچنین مشخص شد که معلمان و دانش آموزان در ارتباط با عوامل بازدارنده موجود بر سر راه نوآوری های آموزشی باهم توافق نظر دارند و اینکه عدم وجود هر 7محور، مانع بزرگی برای ایجاد نوآوری های آموزشی به حساب می آید.