نام پژوهشگر: عصمت بابایی
عیسی عطاردی عصمت بابایی
چکیده: پژوهش حاضر به بررسی رابطه بین دانش هم ایی دانشجویانی که زبان انگلیسی را به عنوان زبان بیگانه می اموزند و نوشتار انها می پردازد. این مطالعه همچنین سعی داشت تا کشف کند که ایا رابطه معنا داری بین دانش دریافتی هم ایی لغوی و دانش تولیدی دانش هم ایی لغوی و به همین منوال بین دانش دریافتی هم ایی قواعدی و دانش تولیدی هم ایی قواعدی وجود دارد . ضمنا سعی شد تا رابطه بین دانش هم ایی دانشجویان ایرانی و سطح علمی زبانی انها مطالعه شود. بدین منظور 80 دانشجوی سطح متوسط بالا از دانشگاه های دولتی قم، دانشگاه علامه طباطبائئ و دانشگاه تربیت معلم تهران از طریق نمونه برداری راحتی انتخاب شدند. ابزار استفاده شده برای جمع اوری اطلاعات پژوهش عبادتند از: ازمون تعین توانایی هم ایی توسط دکتر سلیمی ، ازمون تعین سطح اکسفورد و ازمون تعین سطح نوشتار دانشجویان. داده توسط تکنیک های متفاوت اماری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج مطالعه نشان داد که یک رابطه معناداری مثبت بین دانش هم ایی و نوشتار دانشجویان به طور عام و بین هم ایی لغوی و نوشتار باالاخص وجود داشت. و همچنین نتایج تحقیق نشان داد که رابطه معناداری بین هم ایی لغوی دانش دریافتی و هم ایی لغوی دانش تولیدی و بین هم ایی قواعدی دانش دریافتی و هم ایی قواعدی دانش تولیدی وجود دارد. همچنین نتایج نشان داد که دانش دریافتی دانشجویان وسیع تر از دانش تولیدی انها بوده است. و همچنین نتایج اشکار کرد که رابطه مثبت معناداری بین دانش هم ایی و سطح زبانی انها وجود دارد. و در نهایت نتایج نشان داد که رابطه معناداری بین استفاده هم ایی لغوی و قواعدی به لحاظ نوع و تعداد هم ایی هایی که در نوشتار استفاده کرده اند وجود دارد. نتایج این پژوهش کاربردهای اموزشی برای تهیه و تدوین برنامه ریزی درسی، تهیه مطالب و طراحی درس دارا می باشد. و همچنین نتایج اشاره به اهمیت تقویت دانش هم ایی دانشجویان ایرانی برای افزایش سطح زبانی و نوشتارشان در زبان مقصد دارد.
مودت سعیدی محمودرضا عطایی
مطالعه حاضر با هدف بررسی وجود رابطه ی ممکن میان هوشهای زبانی و منطقی زبان آموزان انگلیسی و تعداد و انواع مغلطه های زبانی و شواهد در متنهای استدلالی آنان انجام پذیرفته است.بدین منظور، 70 زبان آموز با سطح زبانی متوسط به بالا از دو موسسه زبان انگلیسی در ایران انتخاب شده و پرسشنامه های مزبوطه را تکمیل نموده و متنی استدلالی نوشتند. متون نوشته شده مورد بررسی قرار گرفته و نمرات پرسشنامه ها محاسبه شده و با به کارگیری تست های آماری همبستگی و رگراسیون این دو مقوله مرتبط نشان داده شدند.
حسین خانی آرانی عصمت بابایی
همانطور که وداک (2001) اظهار می کند تحلیل انتقادی گفتمان اساسا رابطه سلطه، تبعیض، قدرت و کنترل را در زبان مورد مطالعه قرار می دهد. ون دایک (1998) بیان می کند که تحلیل سیستماتیک و منسجم ساختار معنایی متون برای پی بردن به اشکال مختلف کنترل (manipulation) لازم و ضروری است. تحلیل انتقادی گفتمان ما را قادر می سازد تا پی ببریم گروه های مختلف (مسلمانان در این تحقیق) چگونه در رسانه های جهان منعکس می گردند. در این راستاست که بخش معنایی هر زبان به طور قابل ملاحظه ای درکشف این مهم به ما کمک می کند. به عبارت دیگر حسن تعبیر(euphemisation، نسبت دادن صفات مثبت به خود) و سو تعبیر( derogation،نسبت دادن صفات منفی به دیگران) از طریق ساختار معنایی زبان منعکس می گردد. اگرچه این ویژگی ها در گفتمان بسیار مهم هستند، تحقیقات قبلی با نادیده گرفتن آنها تنها به بررسی ساختار گرامری جملات پرداخته و بررسی ساختار معنایی را مورد توجه قرار نداده است. تحقیق حاضر نشان می دهد رسانه، بواسطه ی ایجاد دنیایی دو قطبی (polarization) ، عاملی برای تبعیض و غرض ورزی نسبت به مسلمانان در دنیای امروز است.
سکینه دودانگه عصمت بابایی
هدف از این تحقیق تعیین میزان ارتباط سرمایه ی فرهنگی والدین و رشد شناختی دانش آموزان در شرایط اجتماعی مختلف بود. بدین منظور تفاوت های دانش آموزان دبیرستانی در زمینه ی رشد شناختی و همچنین سطوح حیطه ی شناختی مطابق با طبقه بندی بلوم از حوزه ی شناختی ، مد نظر قرار گرفت. برای تعیین رشد شناختی دانش آموزان بر اساس طبقه بندی بلوم، سوالات چهار گزینه ای از یک متن کوتاه انگلیسی طراحی شد. طبق یافته های تحقیق، بین دو گروه دانش آموزان از سرمایه ی فرهنگی بالا و پایین تفاوت معناداری در رشد شناختی وجود داشت. همچنین این دو گروه دانش آموزان در سطوح حیطه ی شناختی نیز تفاوت معناداری با یکدیگر داشتند، البته به استثنای سطح دوم یعنی فهمیدن (درک مطلب). طبق نتایج تحقیق دانش آموزان در این سطح تفاوت معناداری نداشتند. به علاوه، این دو گروه از نظر سرمایه ی زبانی (مهارت های گفتاری) نیز به طور معناداری متفاوت بودند.
مصطفی جانبی عنایت عصمت بابایی
abstract the variables affecting the nature of reading comprehension can be classified into two general categories: reader’s variables, and text variables (alderson, 2000). despite the wave of research on vocabulary knowledge as reader’s variable, the role of this knowledge in c-test as a text-dependent test and its interaction with lexical cohesion of the test as a text feature has remained an under-researched issue. the purpose of this study was threefold: first, the role of breadth and depth of vocabulary knowledge as reader’s variables in efl learners’ c-test performance was examined. second, the effect of lexical bonds and readability indices as text variables was probed. third, the interaction of these variables was studied to find how they can contribute to the test takers’ c-test performance. for this purpose, vocabulary levels test (vlt) and word associates test (wat) were administered to 50 lower-intermediate and 85 upper-intermediate efl students. the participants then took a c-test with two sub-tests, one with high and the other with low lexical bonds determined by hoey’s (1991) lexical cohesion analysis and wordnet online dictionary. the sub-tests were also monitored to have high and low readability indices but all of which had average lexical difficulty determined by adelex analyser tool. the results indicated that: (a) depth of vocabulary knowledge could not affect c-test performance of lower-intermediate students but it affected the performance on high-bond c-test for the upper-intermediate students, (b) breadth of vocabulary knowledge did not affect the performance on c-test for neither upper-intermediate nor lower-intermediate students, (c) the interaction of breadth and depth could not influence c-test performance, (d) performance on vocabulary breadth contributed to the prediction of efl learners’ c-test performance and its two sub-tests for both lower and upper-intermediate levels, (e) breadth of vocabulary knowledge contributed to the prediction of c-test performance and its two sub-tests for lower-intermediate students while for upper-intermediate students, both breadth and depth of vocabulary knowledge predicted the performance, (f) depth of vocabulary knowledge predicted the performance on high-bond c-test for upper-intermediate students while breadth of vocabulary could not, which means more proficient students can make use of contextual cues while lower students may not, (g) lexical bonds significantly affected efl learners’ c-test performance at both lower and upper-intermediate levels, and (h) readability indices were found to be inadequate determinants of text difficulty level. the findings have pedagogical implications for students, teachers and materials developers to concentrate more on aspects of vocabulary knowledge especially depth of vocabulary. furthermore, the results draw test designers’ attention to the significance of lexical cohesion as a determinant of text difficulty and inadequacy of readability indices. keywords: lexical cohesion, lexical chain, lexical bond, breadth of vocabulary knowledge, depth of vocabulary knowledge, reduced redundancy principle, c-test
هدی محسن زاده محمود رضا عطایی
هدف این تحقیق بررسی ساختار زبان گونه ای در قسمت توصیف مجلات تخصصی از طریق تحلیل ساختار های کاربردی و اهداف انها و همچنین بررسی واژگانی هر ساخت کاربردی و یافتن شباهتها و تفاوتهای انها در توصیف مجلات رشته های مختلف بود. پیکره ی مورد نظر این تحقیق را 120 مجله ی تخصصی تشکیل دادند . در واقع ازهر یک از دو دسته ی کلی علوم (اجتماعی و فیزیکی) 3 رشته انتخاب شده و با در نظر گرفتن معیار های مرتبط مثل درجه ی علمی مجلات، پیشینه ی چاپ و طول هر توصیف پیکره ی مورد نظر از طریق نسخه ی الکترونیکی مجلات جمع اوری شد. ابتدا فراوانی هر ساختار کاربردی در قسمت توصیف مجلات محاسبه شد و سپس برای پیدا کردن شباهت ها یا تفاوت های این ساخت های کاربردی بین رشته های مختلف از تست chi- square ( نرم افزار spss) استفاده گردید. نتایج این بررسی در پاره ای از موارد مشابه و در پاره ای دیگر متفات با مطالعات قبلی انجام شده روی این متون بود.
الهام هوشمندقره باغ عصمت بابایی
efl/esl textbooks have been regarded as essential language teaching materials with which the learners spend about 70 up to 90 percent of their class time. the important role they play and their vast use make them not only influential in learning the language but also in shaping values and attitudes. put it another way, textbooks socialize learners using their contents (i.e. texts, illustrations, pictures and even words) and this results in different ideologies. therefore, they are valuable devices for shaping individuals identities one of which is gender identity meaning how an individual perceives her/himself as a female or male in the society and world. due to such significant impacts on learners and readers educational and social lives, policy makers, authors and publishers should be careful in choosing contents in order to include gender sensitive language in textbooks. for consciousness raising, there have been many studies on gender representation of efl/esl textbooks; however there exist very few gender analysis of textbooks based on the field of systemic functional linguistics (sfl). the current study aimed to shed light on the equality/inequality of genders in iranian (or in other terms local) and internationally published efl/esl textbooks. because of almost close date of publication and since both series are the revised form of previously published textbooks, the iran language institute (ili) english textbooks, designed and published in iran, was chosen as local efl textbooks and interchange series v published by cambridge university press (cup) was chosen as international efl/esl textbooks. adopting hallidays (1985, 1994) sfl and his transitivity theory the researcher focused on processes (material, relational, verbal, mental, and existential) and participant types (females and males) to detect the underlying hidden gender orientation. the results revealed that although there were no significant differences between local and international english textbooks regarding process types, the distribution of participants types in international series were almost equal, whereas in locally published textbooks the distribution of female participants was much lower than male participants. the findings have implication for efl materials developers.
صنعان صدیقی عصمت بابایی
روایت شناسی تئوری روایت ها، متون روایی، تصاویر، مناظر، و رخدادها؛ یا همان سازه های فرهنگی ای است که "داستانی را بازگو می کنند". چنین نظریه ای ما را در فهم، تجزیه و تحلیل، و ارزشیابی روایت ها یاری می کند. یکی از مهمترین مفاهیمی که در این حوزه مطرح شده است گفتار/ذهنیت غیر مستقیم آزاد( free indirect discourse) است . گفتار/ذهنیت غیرمستقیم آزاد) (fid شکلی از روایت است که در آن پرسپکتیو (دیدگاه) عینی و دانای کلی راوی جای خود را به لحن و نواخت زبانی یکی از شخصیت داستان می دهد. به عبارتی دیگر، گفتار غیر مستقیم آزاد به تکنیکی اطلاق می شود که راوی برای ارائه نقطه نظر( point of view ) شخصیت های داستان از آن بهره می گیرد. از آنجایی که این تکنیک روایت شناختی یکی از عناصر کلیدی در سبک نوشتاری شماری از نویسنده های ادبی (بالاخص نویسنده های مدرن) به شمار می رود، می توان از آن به عنوان ابزار مفیدی در ارزیابی ترجمه های ادبی موجود بهره برد. به همین دلیل،در این تحقیق تعدادی از شاخص های متنی این تکنیک روایت شناختی در قالب مدلی برای ارزیابی کیفی ترجمه( translation quality assessment) استفاده شده تا بدینوسیله سه تا از ترجمه های فارسی (پرویز داریوش، خجسته کیهان، فرزانه ظاهری) از رمان خانم دالووی اثر ویرجینیا وولف مورد ارزیابی قرار بگیرند. در نهایت، نتایج به دست آمده از تحقیق حاضر نشان می دهد که برای برگردان هر یک از شاخص های متنی این تکنیک در متن مبدأ هر یک از مترجم ها از طیف متنوعی از معادلهای فارسی در متن مقصد استفاده کرده اند. اغلب روایت شناسان بر این باورند که برای بازتولید کارکردهای این تکنیک نوشتاری و همچنین برای تضمین انسجام واژگانی در متن مقصد می بایست از معادل های مشخص (و البته محدودی) استفاده کرد. از آنجایی که در زبان فارسی مدل مشخصی برای این تکنیک روایت شناختی وجود ندارد و همین امر سبب سردرگمی مترجم ها در برگردان رمان هایی با چنین ویژگی های سبکی ای می شود، محقق تلاش کرده است تا طیفی از معادل های فارسی را برای برگردان هر کدام از این شاخص ها پیشنهاد کند به این امید که منجر به شکل گیری مدلی در زبان فارسی برای این مفهوم روایت شناختی شود.
محبوبه فراهانی محمودرضا عطایی
ازسه دهه پیش تا کنون مقوله استقلال زبان آموزمضمونی مکرر درحوزه آموزش و یادگیری زبان بوده است. این مفهوم بخشی از حوزه وسیع تری ازآموزش است که تحقق آن زمینه را برای یادگیری همیشگی افراد فراهم میکند. درحالیکه بخش بزرگی ازکارهای علمی موجود به چگونگی ارتقا یافتن این مفهوم پرداخته است تنها بخش کوچکی به آنچه که معلمان و زبان آموزان ازاین مفهوم درذهن دارند اختصاص داده شده است. بعلاوه آنچه از آثارقبلی برمی آید این است که این مفهوم پیوند عمیقی با ساختارهای اجتماعی فرهنگی برقرارمیکند. بنابراین به نظر می آید که تنها ترغیب معلمان و زبان آموزان به سمت اجرایی کردن آن کافی نیست. این پژوهش عنوان میکند که درهرشرایطی قبل از انجام اقدامات لازم که منجر به ارتقا یادگیری مستقل زبان میشود لازم است دیدگاه معلمان وزبان آموزان نسبت به این مفهوم وهمچنین میزان آمادگی آنها برای اجرایی کردن آن مورد بررسی و مطالعه قرارگیرد. برای این منظور 305 زبان آموز و 110 معلم زبان انگلیسی در این بررسی شرکت کردند. اطلاعات ازطریق پرسشنامه ، مصاحبه و مشاهدات کلاسی جمع آوری شدند. دیدگاههای زبان آموزان در چهار بخش اصلی ازجمله 1-مسئولیتهای زبان آموزان و معلمان 2- سطح انگیزه آنان 3- استفاده از استراتژیهای آموزشی و 4- به کارگیری فعالیتهای آموزشی مورد بررسی قرارگرفت. دیدگاه معلمان نیز در چهاربخش ازجمله 1- مسئولیتهای معلمان و زبان آموزان 2- ارزیابی توانایی زبان آموزان 3- مفهوم استقلال و عملکرد تدریس و 4- توصیه فعالیتهای آموزشی مورد ارزیابی واقع شد. نتایج بررسی ها نشان دادند که دیدگاهی که شرکت کنندگان از مفهوم یادگیری مستقل زبان دارند با عملکرد آنها تطاطبق ندارد. برطبق نظر معلمان زبان آموزان از میزان نسبتا پایینی از استقلال برخوردار هستند و زبان آموزان نیز در حالیکه خودشان را دارای انگیزه بالای یادگیری میدانند معلمان خود را به عنوان تنها منبع اطلاعات در محیط کلاسی معرفی کردندو بر این باور بودند که این معملمان هستند که وظیفه ارتقا سطح آگاهی آنان نسبت به این مفهوم را برعهده دارند. بعلاوه شرکت کنندگان ازموانعی یادکردند که هنگام عملی کردن این مفهوم با آن روبرو شدند. این پژوهش با اشاره مجدد به اهمیت بررسی دیدگاهها و انتظاراتی که زبان آموزان و معلمان دراین راستا دارند راهکارهایی را بران معلمان و زبان آموزان زبان انگلیسی برای عملی کردن این مفهوم پیش رو میگذارد و امیدوار است که انگیزه ای برای مطالعات بیشتر برروی مفهوم یادگیری مستقل زبان باشد.
هانیه دیوان بگی عصمت بابایی
چکیده در این بررسی وضعیت هویت کلی، هویت موقعیتی و زیرمجموعه های هویت ملی دانشجویان ایرانی فراگیر رشته زبان انگلیسی و دانشجویان ایرانی غیر فراگیر زبان انگلیسی (دانشجویان رشته های علوم انسانی) مقایسه میشود. در این بررسی مقطعی 90 نفر فراگیر زبان انگلیسی و 90 نفر فراگیر غیر زبان انگلیسی از دو دانشگاه دولتی ایران (دانشگاه تهران و دانشگاه خوارزمی) به پرسشنامه گسترده سنجش منزلت هویت عینی من (eomeis-2) و پرسشنامه زیرمجموعه های هویت ملی (cses) پاسخ دادند. برای فهمیدن نقش محیط آموزش زبان انگلیسی در شکل دادن به هویت دانشجویان دانشگاه ها، شرایط آموزش زبان انگلیسی در دانشگاه های دولتی ایران استفاده شده است. نتایج نشان دادند که اگرچه فراگیران زبان انگلیسی و غیر زبان انگلیسی در وضعیت هویت کلی مشابه بودند ، در هویت موقعیتی ایدئولوژیکی و بین شخصی و نیز در زیرمجموعه های هویت ملی یکسان نبودند. هم چنین میان وضعیت هویت کلی و زیر مجموعه های هویت ملی هر گروه روابط قابل توجهی وجود داشت. این یافته ها کاربردهای آموزشی برای برنامه ریزی هویتی در سیستم کنونی آموزش زبان انگلیسی در ایران را به همراه دارند و نسبت به رفع تهدیدها به هویت فراگیران زبان کمک مینمایند. واژگان کلیدی هویت، وضعیت هویت، هویت های خاص، هویت ملی، فراگیران زبان انگلیسی به عنوان زبان خارجی، فراگیران غیر زبان انگلیسی
سونیا عزیزی زرندی محمود رضا عطایی
سالهای اخیر دستخوش رشد قابل ملاحظه ای در مطالعات در زمینه تعامل نویسنده و خواننده در نگارش آکادمیک بوده است. همچنین، تحقیقات بسیاری در زمینه کاربرد ساختارهای فرامتنی در نگارش آکادمیک انجام شده است. بسیاری از این مطالعات با تمرکز بر جنبه های مختلف تعامل نویسنده و مخاطب، قصد در پیدا کردن تفاوت های میان فرهنگی و یا بین موضوعی در متون آکادمیک داشته اند. اما تا به حال تحقیق بسیار کمی صورت گرفته است که به بررسی جوانب مختلف این تعامل در زیر شاخه های یک رشته بخصوص آکادمیک پرداخته با شد. مثلا، زبان شناسی کاربردی به عنوان یک رشته جامع دانشگاهی، به طور گسترده ای از نظرمطالعاتی و موضوعی متفاوت و حوزه های مختلفی را در بر می گیرد. بنا براین، متخصصانی که در حوزه ها و شاخه های مختلف زبان شناسی کاربردی از جمله آموزش زبان، آزمون سازی زبان، ترجمه، زبان با اهداف ویژه و غیره مشغول به فعالیت هستند، احتمالا شاخص ها و اولویت های نگارشی خاص خود را در برقراری تعامل با مخاطب خود دارند. در واقع این قواعد در هر حوزه با توجه به گستردگی آن حوزه ، افراد متخصص در حوزه و منسجم بودن آن می توانند متفاوت از حوزه ای دیگر باشند . این تحقیق در ابتدا قصد در بررسی ساختارهای فرامتنی/کلامی در مقالات تحقیقی زبان شناسی کاربردی دارد تا بتواند برخی از تفاوت های بیانی و کلامی در حوزه های مختلف زبان شناسی کاربردی را که ممکن است تاثیر گذار در نتایج مقایسه ها و تحقیق ها باشند بررسی کند. دوما ، این پروژه قصد دارد تا نشریات مختلف زبان شناسی کاربردی را از لحاظ نوع و میزان ساختار های فرامتنی به کار رفته در آنها با هم مقایسه کند . در پایان ، این تحقیق قصد دارد تا تاثیر فرهنگ را بر میزان به کارگیری ساختارهای فرامتنی تعاملی در نگارش آکادمیک نویسنده های بومی و غیره بومی زبان انگلیسی در مقالات تحقیقی زبان شناسی کابردی بررسی کند. از اینرو ، 126 مقاله به صورت رندوم از چندین حوزه متفاوت زبان شناسی کاربردی انتخاب شدند . در این تحقیق مدل hyland & tse (2004) به کار گرفته شد و قسمت بحث مقالات بررسی شد تا نوع و تکرار ساختارهای متفاوت فرامتنی در آنها ارزیابی شود . برای مقایسه اطلاعات بدست آمده از حوزه های مختلف زبان شناسی کاربردی ، همچنین نشریات مختلف و نیز نگارش نویسندگان بومی و غیر بومی تست های chi-square استفاده شد . آنالیز محتوایی و ساختاری ، شباهت ها و تفاوت هایی را نشان داد . نتایج حاکی از این بود که این ساختارها با توزیع تقریبا یکسانی در حوزه های متفاوت و نیز در نشریات متفاوت زبان شناسی کاربردی مورد استفاده قرار گرفته بودند . علاوه بر این ، از نظر آماری تفاوت معنا داری بین نویسندگان بومی و غیر بومی از لحاظ نوع و میزان استفاده ساختارهای فرامتنی مشاهده نشد . نتایج بدست آمده در این تحقیق می تواند برای زبان شناسان ، دانشجویان و همچنین معلمان زبان انگلیسی مثمر ثمر قرار گیرد.
کامبیز رمضانی عصمت بابایی
60 دانشجوی کارشناسی ارشد در دو گروه انگلیسی و غیر انگلیسی در اجرای این مطالعه شرکت کردند. هر دانشجو تعداد 2 مقاله استدلالی با دو عنوان متفاوت با فاصله زمانی دو هفته تهیه کرد. با بکارگیری طرح های ارایه شده توسط میر و کوبوتا تمرکز مطالعه بر روی سازمان دهی مقاله هاست که در الگوهای بلاغی در سطح کلان و جایگاه ایده اصلی نمود پیدا می کنند.
عبدالرضا رستمی محمود رضا عطایی
چکیده: این مطالعه، با توجه به معادل و معادل گزینی برای عبارات نظامی همچنانکه فرهنگستان زبان و ادب فارسی به آن اهتمام می ورزد، ترجمه نظامی در جمهوری اسلامی را بررسی و معادل های فارسی مصوّب این فرهنگستان برای اصطلاحات نظامی را تجزیه و تحلیل نموده تا استـراتژی های غالب به کار گرفته شده توسط این فرهنگستان را مشخص نماید. این مطالعه با تطبیق معادل های فارسی مصوّب و اصطلاحات نظامی انگلیسی انتخاب شده توسط این فرهنگستان، یک تک متن مبدا - متن مقصد را تطبیق و تجزیه و تحلیل نموده و از روش های ترجمه نیومارک استفاده کرده است. با این هدف، شش کتاب منتشر شده توسط این فرهنگستان بنـام "فرهنگ واژه های مصوّب فرهنگستان" در طی??سال، از سال ???? تا???? شامل اصطلاحات مختلف علمی از جمله اصطلاحات علـوم نظامی انتخاب شدند. یافته های این مطالعه نشان دادند که ترجمه تحت اللفظی، معادل نقشی یا کارکردی (فانکشنال) و ترجمه شناخته شده به ترتیب اصلی ترین استراتژی های معادل گزینی برای اصطلاحات نظامی انگلیسی بوده است. نتایج حاصله نشان دادند برخی از معادل های فارسی مصوّب به لحاظ معنا و از نظر فرهنگی پذیرفتنی بوده و به عنوان معادل های درست در نظر گرفته شدند. در نتیجه بکارگیری روش های مختلف ترجمه همچون expansion، reduction، shift و... که روش های نسبتاً دقیقی نیستند برخی دیگر از معادل های مصوّب پذیرفته نبودند. در ترجمه این اصطلاحات نظامی، فرهنگ نظامی و اصول اساسی آن در نظر گرفته نشده و بی توجهی به مفاهیم نظامی و روابط میان این مفاهیم باعث برخی معادل های فارسی غیر قابل قبول گشته است. بر اساس نظریه کاستبرگ (kastberg، ????، ص ??? (حتی اصطلاحات فنی عاری از فرهنگ نبوده و یک متـرجم باید در زبان مبدا و زبان مقصد توانش فرهنگی داشته تا بتـواند این اصطلاحات فنی را ترجمه کند. این مطالعات آشکار ساخت که ترجمه نظامی در جمهوری اسلامی ایـران در سطوح ملی، نظامی و آکادمیک نقص داشته و به دانش نظامی و زبانشناسی، توانـش فرهنـگی در زبان مبـدا و زبان مقصد و همچنین به دیـگر توانش های ترجمه نیاز می باشد. مطالعات ترجمه (ts) مطمئناً می تواند موقعیت کنونی ترجمه نظامی را بهبود بخشد.
سیدیحیی حجازی محمود رضا عطایی
ارزیابی نیازها به عنوان یک مرحله ی مهم در طراحی مطالب آموزشی و تدوین برنامه ی درسی در نظام آموزشی انگلیسی برای اهداف دانشگاهی در ایران مورد توجه کافی قرار نگرفته است. در نتیجه، دوره های زبان تخصصی در دانشگاهها به صورت شهودی طرح ریزی شده اند (عطائی و شجاع، 2011). طبق بررسی های انجام گرفته شده، هیچ مطالعه ی تجربی سازمان یافته ای در زمینه ی بررسی وضعیت زبان انگلیسی دانشگاهی در ایران در مورد دوره های تحصیلات تکمیلی گرایشهای رشته ی روانشناسی انجام نشده است. از این رو، مطالعه ی حاضر با هدف سنجش نیازهای انگلیسی دانشگاهی دانشجویان تحصیلات تکمیلی رشته ی روانشناسی، ارزیابی توانایی آنان در ریز مهارتهای مختلف انگلیسی دانشگاهی، بررسی سطح مهارت زبان عمومی آنان، و نیز نگرش آنان پیرامون برخی از مسائل مرتبط با زبان تخصصی و عمومی صورت گرفت. از این رو، 343 نفر از دانشجویان تحصیلات تکمیلی گرایشهای مختلف رشته ی روانشناسی(انتخاب شده به روش نمونه گیری خوشه ای) و نیز 13 استاد زبان تخصصی و 22 استاد روانشناسی (انتخاب شده به روش نمونه گیری در دسترس) از 7 دانشگاه در استانهای اصفهان، البرز مورد بررسی قرار گرفتند. بدین منظور، داده ها از روشهای مختف کمی و کیفی همچون پرسشنامه ی محقق-ساخته که روایی آن از طریق تحلیل عاملی و پایایی آن از روش کرانباخ آلفا مورد بررسی قرار گرفت (به همراه قسمتی برای خودآزمایی سطح مهارت در زبان عمومی)، مصاحبه ی نیمه ساختاریافته، و مشاهده گردآوری شدند. نتایج آمار توصیفی و استنباطی نشان داد از نظر اکثر شرکت کنندگان، همه ی ریزمهارتهای نوشتار، گفتار، شنیدار، خواندن، معنای واژگان و استفاده از فرهنگ لغت، دستور زبان و واژگان، ترجمه، و پژوهش و گزارش آن از اهمیت قابل ملاحظه ای برخوردار هستند. هچنین، اکثر دانشجویان سطح توانایی خود را در بیشتر ریزمهارتهای نوشتار، گفتار، خواندن و ترجمه، و همه ی ریزمهارتهای شنیدار و استفاده از فرهنگ لغت بیشتر از میزان ارزیابی اساتید خود برآوردکردند. با این وجود، اکثر دانشجویان و اساتید زبان تخصصی بر این باور بودند که تعداد زیادی از دانشجویان در همه ی ریزمهارتهای دستورزبان و واژگان و اکثر ریزمهارتهای خواندن و ترجمه از توانایی نسبی مطلوبی برخوردار هستند. به علاوه، نتایج خودآزمایی سطح مهارت در زبان عمومی نشان داد اکثر دانشجویان در سطح های مبتدی، مقدماتی، و متوسط هستند، که البته مطابق با نظر اساتید زبان تخصصی و روانشناسی می باشد. همچنین، دیدگاه های شرکت کنندگان پیرامون میزان آموزش زبان تخصصی در مقاطع تحصیلات تکمیلی، کارآمدی دوره های زبان تخصصی و عمومی در مقطع کارشناسی، استاد درس زبان تخصصی، زبان منابع مهم دانشگاهی در رشته ی روانشناسی، و چالشهای عمده در زمینه ی تدریس و یادگیری زبان تخصصی در ایران مورد بررسی قرار گرفت. در پایان، تلویحات آموزشی یافته ها و پیشنهادهایی برای پژوهش های آتی در این حوزه ارائه شده است.
زهرا شفیعی محمود رضا عطایی
هدف اصلی تحقیق پیش رو مطالعه پیرامون دانش پایه تدریس بوده که معلمان زبان انگلیسی به عنوان زبان بیگانه در ایران را در رویکردشان به فعالیتهای فرم محور در تعامل های مرتبط با چگونگی ارائه بازخورد های تصحیحی شفاهی کلاسی راهنمایی می کند. به طور خاص، این پژوهش به موارد ذیل اشاره دارد: اول، شناخت الگوی ثابتی از واحد های ذهنی آموزشی که شرکت کنندگان را در ارائه بازخورد های تصحیحی شفاهی هدایت می کند؛ دوم، یافتن تفاوت های احتمالی در الگوی دسته های ذهنی آموزشی گزارش شده در میان شرکت کنندگان؛ سوم، بررسی تفاوت های احتمالی ایجاد شده در الگوی دسته های ذهنی آموزشی گزارش شده مربوط به هر شرکت کننده در طول مدت تحقیق؛ و چهارم، مطالعه نمود دانش پایه تدریس بر اساس مدل پیشنهاد شده توسط گتبانتن (1999) در هدایت شرکت کنندگان در ارائه بازخورد های تصحیحی شفاهی. بدین منظور، تحقیق حاضر در سه کلاس درس زبان انگلیسی عادی طی یک ترم ده هفته ای (بیست جلسه) انجام شد. مجموعه داده های لازم برای این مطالعه طولی موردی با چند شرکت کننده، از طریق مشاهده کلاسی، ضبط صوتی و تصویری مشاهدات کلاسی، کاربرد تکنیک برانگیزش حافظه بلا فاصله پس از مشاهده کلاس، بعلاوه مصاحبه پیش-دوره و و پس –دوره جمع آوری شد. سپس شرح جلسات کاربرد تکنیک برانگیزش حافظه سه معلم شرکت کننده و دو مجموعه مصاحبه مربوطه ترانویسی شد و از طریق روش تحلیل محتوا مورد بررسی قرار گرفت. متعاقباً، مضمون های پدیدار شده و نتیجه اجرای آزمون های همبستگی میان الگوی گزارش شده توسط سه شرکت کننده، پاسخ لازم برای پرسش اول را فراهم کرد. پاسخ پرسش دوم تحقیق، یعنی یافتن تفاوت های احتمالی الگوی دانش پایه در میان شرکت کنندگان، با اجرای پردازه های chi-square(مربع خی) و اندازه گیری فراوانی و آهنگ شتاب گروه های ذهنی آموزشی انجام پذیرفت. پیرو پرسش سوم تحقیق، تفاوت های احتمالی ایجاد شده در دانش پایه تدریس مربوط به هر شرکت کننده در طول مدت تحقیق، از طریق مقایسه یافته های تحلیل محتوای دو مجموعه مصاحبه هم به طور کیفی و هم با اجرای آزمون mcnemar بررسی شدند. همچنین، فراوانی و آهنگ شتاب گروه های ذهنی آموزشی هر شرکت کننده در طول مدت تحقیق مقایسه شدند. سرانجام، در خصوص پرسش چهارم تحقیق، دانش پایه تدریس که شرکت کنندگان در ارائه بازخورد های تصحیحی شفاهی به آن مراجعه می کنند بررسی شد. از این رو، شرح ترانویسی جلسات تکنیک برانگیزش حافظه بر اساس مدل پیشنهاد شده توسط گتبانتن (1999) تحلیل شدند و مورد انجام آزمون های همبستگی قرار گرفتند تا شباهت های احتمالی میان الگوی گزارش شده توسط سه شرکت کننده مشخص گردد. کلیدواژگان: معلم زبان انگلیسی به عنوان زبان بیگانه ، دانش پایه تدریس، بازخورد تصحیحی ، واحد های ذهنی آموزشی، دسته های ذهنی آموزشی، تفکر
فاطمه اسدنیا محمودرضا عطایی
ورود اموزش به عرصه تجارت نقش عمده ای را در گرایش معمول و روزافزون دانشگاه های جهان در جهت دنباله روی از فعالیت های بازرگانی داشته است، به نحوی که در سال های اخیر، جهانی سازی ناشی از رشد کارافرینی دانشگاه ها را اساسا بران داشته است تا به منظور باقی ماندن در فضای رقابتی، درپی جلب توجه هرچه بیشتر دانشجویان ملزم به پرداخت شهریه باشند. هدف اصلی این پژوهش انعکاس چنین پدیده ای در سطح تحلیل گفتمانی و کلامی افزون بر نمایش اهمیت مجموعه ژانر اموزشی ترویجی و معارفه ای در سایت دانشگاه هاست که تا کنون بسیار مورد بی توجهی قرارگرفته است. در این راستا، محقق بر تحلیل متنی و ساختاری سه ژانر"مروری برعملکرد دانشگاه"، "اعلام مسئولیت ها و تعهدهای دانشگاه " و "معرفی دانشگاه در یک نگاه" تمرکز کرده است تا چارچوب ژانرمحور ان ها را مشخص نماید، عضویت ان ها در مجموعه ژانر احتمالی را معین کند و اهمیتشان را در گسترش فرهنگ ترویجی در فضای دانشگاهی محرز سازد. به همین منظور، 210 متن از وب سایت های رسمی دانشگاه هایی که توسط رنکینگ arwu رتبه بندی شده اند، استخراج شد و برای تعیین ساختار بلاغی این ژانرها که خود فاقد هرگونه مد از پیش تعریف شده بودند ، از روش تحقیق توصیفی، اصول تئوری بنیادی و شیوه کدگذاری استفاده شد. نتایج تحقیق نشان داد که این سه ژانر در ساختار خود دارای ویژگی های یکسانی از جمله وجود برخی از راهبردها(move) و مرحله های (steps) مشابه، اهداف ارتباطی، واحدهای کاربردی، فضاهای اموزشی –اجتماعی و اعضای جامعه گفتمانی مشابه اند . این امر خود سبب شکل گیری مجموعه متونی با ابعاد بینامتنی و بینا گفتمانی مرتبط شده است. هم چنین، این پژوهش نشان داد که هریک از این ژانرها دارای ترتیب راهبردهای(moves) متداول اند. در این مرحله، مشخص شد که این ژانرها یک ترتیب کاملا خطی و متناسب از راهبردها (moves)را دنبال نمی کنند. علاوه بر این، ابعاد ترویجی و سنجشی اموزشی در سطوح بالاتر نیز مورد بررسی قرار گرفت. کاربردهای نظری و عملی این پژوهش نیز در فصل اخر به بحث گذاشته شده است. کلید واژه ها: ژانر اموزشی ترویجی، مروری برعملکرد دانشگاه، اعلام مسئولیت ها و تعهدهای دانشگاه ، معرفی دانشگاه در یک نگاه، تحلیل ژانر، مرحله، راهبرد
رضا خرمیان مهوش غلامی
هدف این مطالعه بررسی رابطه میان دانش های موجود در توانش ترجمه، یعنی دانش زبانی، دانش متنی، دانش فرهنگی، دانش ترجمه ای، و کیفیت ترجمه ادبی در میان دانشجویان کارشناسی و ارشد ترجمه می بود. برای این منظور آزمون های مناسب برای سنجش هر یک دانش های موجود در توانش ترجمه تهیه و یک زانر خاص انتخاب گردید. بس از آن، تمامی ابزار های تحقیق مورد بازنگری، پایلوت و ویرایش مجدد قرار گرفتند. در نهایت، متن مبدا که یک داستان کوتاه بود به همراه چهار آزمون به 60 دانشجوی کارشناسی و ارشد دادده شد. برای تحلیل داده ها از آزمون رگراسیون خطی برای تحقیق در مورد رابطه میان دانش های موجود در توانش ترجمه و کیفیت ترجمه ادبی بکار گرفته شد. از نتایج تحقیق موارد زیر بدست آمد: (الف) دانش متنی رابطه ی معنادارتری با کیفیت ترجمه ادبی در میان دانشجویان کارشناسی و ارشد دارد ، (ب) تفاوت معناداری در دانش های زبانی و متنی در میان دانشجویان کارشناسی و ارشد وجود دارد، (پ) تفاوت معناداری در کیفیت تر جمه ادبی در میان دانشجویان کارشناسی و ارشد وجود دارد. براین اساس، این تحقیق به آموزش دهندگان ترجمه پیشنهاد می دهد تا مدل توانش ترجمه را در برنامه درسی بکار برده و از تمام توانش های زیرین مرتبط در توانش ترجمه ای را بر اساس اهداف کلاس درسی مورد استفاده قرار دهند.
حسن نژادقنبر محمود رضا عطایی
معلمان و اموزش دهندگان انان از تئوری حوادث غیر مترقبه برای بهبود تدریس از طریق تامل بر روی اتفاقات در کلاس استفاده بعمل آورده اند (فرل، 2008الف؛ فینچ، 2010؛ تیل، 1999). تئوری حوادث غیر مترقبه تامل معلمان بر تدریسشان و بهبود آنرا تهسیل بخشیده است ( فینچ، 2010). با این وجود، تعداد کمی مطالعه قبلی در زمینه تدریس زبان انگلیسی ، با هدف مورد خطاب قرار دادن حوادث غیر مترقبه معلمان زبان انگلیسی، وجود دارند (فرل، 2008الف). بر این اساس، به منظور مورد خطاب قرار دادن این کمبود تحقیق در زمینه آموزش زبان انگیسی، مطالعه پیش روی بر ان شد تا بررسی کند که تا چه میزانی تامل معلمان بر روی حودث غیر مترقبه ( تامل بازنگر)، نوشتن آنها به صورت داستانی، و قرار دادن آنها در محیط بلاگ به منظور تبادل آنها با همکارانشان و به منظور پی بردن به نحوه تامل آنان بر روی این حوادث غیر مترقبه (تامل آینده نگر)، تاثیر میگذارد بر 1) تمایل معلمان بر تامل کردن در تدریس زبان ( سوال 1 تحقیق)، 2) نگرش و ارزیابی آنان از تمایلشان به تدریس تامل گرایانه زبان انگیسی ( سوال 2 تحقیق)، 3) نگرش و ارزیابی آنان از تبادل حوادث غیر مترقبه و نظر بر روی حوادث غیر مترقبه در کمک به آنان در تامل بهتر یا تغییر به هر صورتی ( سوال 3 تحقیق)، 4) نگرش و ارزیابی آنان از بلاک در کمک به آنان برای تامل بهتر ( سوال 4 تحقیق). به منظور سه بعدی کردن یافته ها، اطلاعات از چندین منبع مختلف جمع آوری شدند، که شامل آرشیو حوادث غیر مترقبه و نظرهای رد بدل شده، پیش- و پس اجرای از پرسشنامه تدریس تامل گرایانه، مصاحبه های انستراکچرد، و برگه های تامل نوشته شده توسط معلمان در پایان دوره. نتایج نشان دهنده موثربودن تامل معلمان بر روی حوادث غیر مترقبه در افزایش تمایل آنان به سمت تدریس تامل گرایانه میباشد. بررسی برگه های تامل پایانی معلمان، متن مصاحبه ها، و آرشیو حوادث غیر مترقبه، نشان داد که معلمان باور داشتند که تامل رسمی آنان بر روی حوادث در کمک به آنان در جهت نگاه انتقادی به حوادث کلاس و همچنین بررسی موشکافانه کوچکترین حادثه در کلاس موثر بوده. بعلاوه، نتایج نشان داد که معلمان تبادل حوادث غیر مترقبه و نظرات با همکارانشان را مثبت ارزیابی کردند. در پایان، الگوهای مکرر در اطلاعات بدست آمده نشان دهنده ارزیابی مثبت معلمان از بلاگ در تسهیل تامل آنان و همچنین فراهم آوردن محیطی امن برای تبادل حوادث غیر مترقبه بود. در پایان، کاربردهای احتمالی نتایج برای تحقیق و تدریس مورد بحث قرار گرفته اند.
فاطمه آرمین فر عصمت بابایی
in this study, the relationship between teachers’ creative and critical thinking skills and their reflectivity in teaching was investigated. to this end, three questions were raised. these questions were intended to determine whether there was a significant relationship between teachers’ creative thinking skills and their reflectivity in teaching; whether there was a significant relationship between teachers critical thinking skills and their reflectivity in teaching; and whether there was a significant difference among teachers regarding the effect of gender, experience, and educational degree on their creative, critical, and reflective thinking skills. two hundred and three iranian efl teachers participated in this study. their reflectivity scores were calculated through shokris (2012) reflectivity questionnaire; their creative thinking skills was measured by abedi (1996) creativity test; and their critical thinking scores were calculated through the facione and faciones (1990) california critical thinking skills test form b. correlational analyses were run to investigate the first two questions. the results revealed a significant relationship between variables; namely, reflective, creative, and critical thinking skills; therefore, the first two null hypotheses formulated in this study were rejected. a manova was run to investigate the third research question. the results revealed that there is a significant difference among teachers regarding the effect of gender, experience, and educational degree on their creative, critical, and reflective thinking skills. the results of analyzing observational checklists and interviews also supported those obtained from questionnaires. because of the correlation between iranian efl teachers creative and critical thinking skills and their reflectivity in teaching, it can be contended that training reflective, creative, and critical teachers is very important. in fact, teachers development of creative and critical thinking skills can help them in developing their reflectivity in teaching which can lead to the improvement of the quality of their teaching.
ابوالفضل احمدوند عصمت بابایی
حیطه آموزش زبان به ویژه آموزش زبان انگلیسی در گذر زمان از جنبه های مختلف به تکامل رسیده است. جزء فرهنگی این آموزش یکی از مهم ترین مسائلی است که در آموزش زبان انگلیسی اهمیتی در خور و شایسته دریافت نکرده است. این تحقیق به منظور بررسی چگونگی برخورد معلمان انگلیسی به عنوان یک زبان خارجی در ایران با فرهنگ هدف در فرایند تدریس آنها شکل گرفت که در سطحی عمیق تر به بررسی دیدگاه های آنان نسبت به فرهنگ هدف و همینطور فرهنگ خودی می پردازد. بدین منظور محقق پس از انتخاب شش معلم زبان انگلیسی در تعدادی از آموزشگاه های استان البرز با استفاده از ابزار تحقیقی مختلف به بررسی روش های برخورد آنها با فرهنگ هدف در کلاسهایشان پرداخت. سه نفر از این معلم ها خانم و سه نفر آقا بودند که هر یک تجربه کاری و سابقه کاری متفاوت از یکدیگر داشتند. این تحقیق واقعیت هایی را آشکار کرد. نکته اول اینکه معلم های زبان انگلیسی در کلاس های مشاهده شده از دانش کافی در مورد فرهنگ هدف برخوردار نبودند. نکته دوم اینکه شیوه برخورد آنها با فرهنگ هدف بیشتر بصورت بی برنامه و بی هدف بود و از پیش برنامه ای برای آن در نظر گرفته نشده بود. نکته سوم اینکه این معلم ها کمبود و یا نبود دانش کافی خود در زمینه فرهنک هدف را به تعدادی از عوامل شخصی و یا بیرونی از قبیل محدودیت های آموزشی تحمیل شده از سوی مدیران آموزش و صاحبان آموزشگاه ها مربوط می دانستند. نکته چهارم و در نهایت اینکه تقریبا همه این معلم ها به اهمیت پرداختن به فرهنگ هدف در کلاس های آموزش زبان اذعان داشتند. با این وجود , تنها یک نفر از آنها برنامه ای منظم برای توضیح و یا تشریح شباهت ها و تفاوت های موجود بین فرهنگ خودی و فرهنگ هدف ارئه کرد. نتایج این تحقیق می تواند در زمینه های زیر کاربرد داشته باشد: معلمین آموزش زبان انگلیسی می بایست با وسواس بیشتری به مقوله فرهنگ هدف در کلاس های خویش پرداخته و به شیوه های به دست آوردن دانش مورد نیاز خود توجه نمایند. همچنین مربیان و افرادی که به تربیت و یا آموزش معلم های زبان اشتغال دارند باید تمام تلاش خود را در شناسایی و هدفمند کردن دیدگاه های معلمان آینده نسبت به فرهنگ به کار گیرند به طوریکه آنها را افرادی عاری از تعصبات قومی و فرهنگی مخرب پرورش دهند. نویسندگان و ناشران متون آموزشی انگلیسی نیز میبایست تلاش خود را در جهت ارائه بی طرفانه مطالب فرهنگی بکار گیرند.
سهیل غفاری عصمت بابایی
در میا ن مواد آموزشی کتابها به عنوانه منابع پر استفاده یادگیری تلقی میشوند که زبان آموزان بیشتر وقت و فرایند یادگیری خود را صرف آن میکنند. محتویات کتابهای درسی یعنی متن، تصویر، و عکسها، تاثیر بسیاری بر اجتماعی کردن و شکل دهی ایدئولوژی آنها دارد. دو بعد از ایدئولوژی که توسط کتاب شکل می گیرد مسائل جنسیتی و هویت جنسیتی می باشد. یعنی اینکه یک فرد چطور خود را به عنوانه یک فرد مذکر یا مونث در جامعه و دنیا میشناسد. مطالعات بسیاری در رابطه با نسبت جنسیت در کتابها شده است، اگرچه تعداد بسیار کمی از آنها از دو مدل زبانشناسی عملگرا نظام ماند هالیدی و چهارچوب نسبیت وان لوئن بطور همزمان استفاده کردند. هدف این تحقیق بررسی وضعیت موجود از لحاظه برابری و یا ناا برابری گنسیتی در کتابهای چاپ داخل در مقابل کتابهای بین المللی است. بر اساس مدل وان لوئن (۱۹۹۶) و همینطور هالیدی و ماتیسن (۲۰۰۴) تحقیق حاضر بر روی چگونگی توزیع بازیگران اجتماعی مرد یا زن متمرکز است و اینکه آنها به چه طریق نمود پیدا کرده اند و همچنین متمرکز است بر روی فرآیندهای عملگرایانه زبانشناسی (مادی، روانی ، ارتباطی ، کلامی، و وجودی) تا بتواند جهتگیریهای پنهان در لایه زیرین را کشف نماید. نتایج نشان داد که با توجه به مدل وان لوئن (۱۹۹۶) در هر دو سری از کتابها مردان از زنان قابل رویت تر هستند و علاوه بر این با توجه به مدل هالیدی و ماتیسن (۲۰۰۴) نتایج نشان داد که هیچ تفاوت معناداری بین دو سری کتاب وجود ندارد. اگرچه در کتابهای چاپ داخل توزیع جنس مونث کمتر از جنس مذکر است. از این طریق نتیجه حاصل میتواند برای معلمان، تدوینگرن مواد درسی و همینطور سیاست گذاران تحصیلی قابل استفاده قرار گیرد.
سیامک مرادی عصمت بابایی
کاربرد روزافزون زبان انگلیسی به عنوان لسانی بین المللی،دانش آموزان ایرانی را -مانند دیگر زبان آموزان- بر این داشته تا با استفاده از منابع آموزشی سعی بر تسلط کافی بر این زبان داشته باشند. با توجه به نقش کتب نشر ِ داخل و خارج ِ آموزش زبان انگلیسی در روند ِ آشناسازی ِ فراگیران ِ زبان انگلیسی با چهارچوب های زبان مقصد در ایران،این پایان نامه سعی بر این داشته است تا با استفاده از «نظریه ی ارزشیابی متون» دو سری از کتاب های پر کاربرد منتشر شده در داخل و خارج را بررسی و مقایسه کند.به عبارتی دیگر،با استفاده از نظریه ی فوق الذکر،رویه و روند توزیع ِ ابزار های ارزشیابی زبانی در کتب درسیِ انگلیسی دبیرستان و سری interchange مقایسه و بررسی شده اند. نتایج حاکی از این هستند که کتاب های نشر داخل با استفاده از زیر مجموعه های ‘monogloss’ و ‘proclaim’ تلاش بر ایجاد فضایی آمرانه،دیکته گر و تک جهتی دارند. برخلاف منابع داخلی سری کتاب های نشر خارج با بکارگیری ِ زیرمجموعه های ‘probabilise’ ، ‘appearance’ ، ‘hearsay’ ،’attribution’ و ‘graduation’ محیطی تعاملی را خلق کرده اند. علاوه بر موارد بالا،ارتباط مستقیمی ما بین ِ تعمیم مجموعه ها ی ‘engagment’ و ‘graduation’ مشاهده می شود.
محمدرضا اصغری محمودرضا عطایی
this study tried to explore disciplinary variations of web blurbs across soft and hard knowledge fields on the one hand, and to illustrate how academic publishers exploit interactional metadiscourse devices in move structure of their blurbs on the other.
محمدرضا هاشمی عصمت بابایی
چکیده ندارد.
مهرداد حسینی محمود رضا عطایی
نظریه پردازی های اخیر در حوزه ی "دانش معلمان" زبان انگلیسی به طور ویژه بر روی نقش "زبان آگاهی" از دیدگاه معلمان تمرکز داشته اند. بنابراین، این باور کلی وجود دارد که دانش خودآگاهانه ی معلمان از لایه های مختلف زبان مقصد، با تفاسیر متعددی که از این دانش شده، می تواند نقش بسزایی را در ارتقا کیفیت تدریس زبان دوم ایفا کند. در این راستا، هدف این پژوهش بررسی سطح دانش خود آگاهانه ی گرامر در معلمان زبان انگلیسی مشغول به تدریس و همچنین معلمان در حال آموزش است. به علاوه، نتایج این مطالعه در ارتباط با دیگر جنبه های دانش معلمان زبان و حرفه ای کردن شغل تدریس زبان دوم نیز مورد بحث قرار می گیرند. برای تحقق این اهداف، دوآزمون بدون محدودیت زمانی "تشخیص صحیح بودن جمله ها از لحاظ دستوری" ((untimed grammaticality judgment test و همچنین "بررسی دانش فرا زبانی" (metalinguistic knowledge test ) به یکصد و سی نفر از معلمان ایرانی در حال تدریس و در حال آموزش داده شد. نتایج تحقیق نشان دادند که اگر چه در تمامی بخش های آزمون های گرفته شده، معلمان در حال تدریس عملکرد بهتری نسبت به معلمان در حال آموزش داشتند، اما سطح دانش گرامری در هر دو گروه مورد مطالعه بسیار پایین بود. به علاوه، نتایج بدست آمده حاکی از وجود رابطه هایی بین دانش در مورد زبان (knowledge about language) و دانش برقراری ارتباط ((knowledge of language بودند. در نهایت، مطالعه حاضر نشان داد که داشتن مدرک دانشگاهی مرتبط با رشته های زبان در مقایسه با میزان سال های تدریس می تواند نشان دهنده ی سطح بالاتری از دانش خودآگاهانه ی گرامر باشد. در قسمت های پایانی، راهکارهایی برای ارتقا سطح تربیت معلمان زبان انگلیسی ارائه می شوند.
هادی یعقوبی نژاد عصمت بابایی
این تحقیق به بررسی تعامل احتمالی بین متغیرهای عاطفی و شناختی ازجمله ترجیح سبکهای یادگیری، اضطراب، خودکفایی و پیشینه زبانی یادگیرندگان زبان انگلیسی به عنوان زبان خارجی می پردازد. اینکار کوششی است در جهت یافتن تفاوت معنادار بین زبان آموزان دو زبانه و یک زبانه درزمینه ترجیح سبکهای یادگیری، اضطراب و خودکفایی. برای نیل به این هدف تعداد 180زبان آموز بزرگسال سطح پیشرفته که در حال آموختن انگلیسی در کانون زبان ایران می باشند در این تحقیق شرکت کردند. شرکت کنندگان از بین دو گروه دو زبانه ترکی-فارسی و کردی-فارسی و یک گروه یک زبانه فارسی انتخاب شدند (از هر گروه 60 نفر). یک آزمون مهارت عمومی انگلیسی (میشیگان) و سه پرسشنامه استاندارد دیگر برای اندازه گیری متغیرهای فوق الذکر بین شرکت کنندگان توزیع شدند. تحلیلات آماری نشانگر این واقعیت بود که هیچ تفاوت معناداری بین این سه گروه در متغیرهای مهارت زبانی، اضطراب و خودکفایی وجود نداشت. در مقابل تفاوت معناداری بین این سه گروه با توجه به ترجیح سبکهای یادگیری وجود داشت. یافته های تحقیق همچنین نشان داد که سبکهای یادگیری دیداری و حسی مکررا توسط هرسه گروه ترجیح داده شده بودند و سبک یادگیری کلامی کمترین میزان ترجیح توسط زبان آموزان را داشت.
حمید رضایی محمودرضا عطایی
تمایز بین معلمان انگلیسی زبان بومی و غیر بومی همیشه ایجاد بحث نموده است. با این وجود دیدگاه سنتی اینگونه بود که معلمعان بومی بهترین گزینه برای تدریس زبان انگلیسی می باشد. این گونه به نظر می رسد که نقش معلمعان انگلیسی زبان غیر بومی در طی چند دهه اخیر پر رنگ تر شده است. و این موضوع به دلیل رشد انگلیسی به عنوان یک زبان بین الملی می باشد (تاد و ناپونیا، 2009) از سوی دیگر، باتوجه به تجربه ی محقق، حضور معلمان انگلیسی بومی در ایران این سوال را مطرح کرده است که نظر زبان آموزان نسبت به روش تدریس این معلمان چیست؟ برای یافتن پاسخ این سوال 225 زبان آموز در سطوح متوسط و بالاتر از متوسط از آموزشهای زبان کرج و تهران انتخاب شدند. دیدگاه زبان آموزان با استفاده از یک پرسشنامه 30 گزینه ای و همچنین مصاحبه با آنها بررسی شد. پس از آنالیز داده های جمع آوری شده با استفاده از آمار توصیفی و کمی، نتایج نشان داده که زبان آموزان معلمان بومی را در زمینه تدریس مهارت های شنیداری، گفتاری و نوشتاری نسبت به معلمان غیر بومی ترجیع دادند. در زمینه تدریس مهارت خواندن برخی زبان آموزان معلمان بومی را و برخی دیگر معلمان غیر بومی را ترجیع می دادند علاوه بر آن دیدگاه زبان آموزان نسبت به روش تدریس گرامر، تلفظ و فرهنگ نیز بررسی شد و نتایج حاکی از آن بود که زبان آموزان در زمینه تدریس گرامر معلمان غیر بومی را ترجیح دادند. اما در خصوص تدریس مسائل فرهنگی آنها معلمان بومی را بهتر می دانستند. جزیئات نتایج بررسی شده در خصوص دیدگاه زبان آموزان نسبت به معلمان انگلیسی زبان بومی و غیر بومی و نحوه تدریس آنها بیشتر مورد بحث خواهد بود.
محدثه خسروی عصمت بابایی
مطالعه ی حاضر با هدف بررسی تحقق عدم رعایت ادب در مقالات جوابیه منتشر شده در مجلات آکادمیک در رشته ی زبان شناسی کاربردی به عنوان نمونه ای از مجادلات آکادمیک انجام شده است. همچنین در این تحقیق، تلاش بر ان بوده است که ابزارهای داوری نظریه ی ارزیابی که منجر به عدم رعایت ادب در این گونه ی متنی می شوند، مورد بررسی قرار گیرند. با استفاده از نظریه ی عدم رعایت ادب )باوسفیلد، 2008a (، عدم رعایت ادب مستقیم و غیرمستقیم در مجموعه ای از 85 مقاله ی جوابیه در مجلات آکادمیک شناسایی شدند. سپس، با در نظر گرفتن زیرمجموعه های ابزارهای داوری در نظریه ی ارزیابی )مارتین و رز، 3002 (، که شامل توانایی، صداقت، قواعد متداول و سرسختی است، در رفتارهای شناسایی شده و دارای عدم نزاکت مورد تحلیل و بررسی قرار گرفتند. شمارش فراوانی و آزمونهای کای اسکوار برای مقایسه ی نتایج بدست آمده برای رفتارهای دارای عدم رعایت ادب و ابزارهای داوری مورد استفاده قرار گرفتند. نتایج تحلیل نشان دهنده ی فراوانی عدم رعایت ادب مستقیم بود یعنی نویسندگان مقالات جوابیه، تمایل داشتند از رفتارهایی دارای عدم رعایت ادب در زمان پاسخگویی به نظرات مطرح شده توسط محققان دیگر در این حوزه و در کارهای منتشر شده ی پیشین استفاده نمایند. علاوه بر این، در میان ابزارهای داوری، نویسندگان مقالات جوابیه بیشتر تمایل داشتند از ابزارهایی برای نظردادن در مورد توانایی محققی که نظر خود را در مورد کارهای منتشر شده ی پیشین آنها منتشر کرده بود، استفاده کنند. از سوی دیگر، هیچ تفاوت معناداری بین رفتارهای دارای عدم رعایت ادب مستقیم و غیرمستقیم با در نظر گرفتن دسته بندی های مختلف ابزارهای داوری یافت نشد. می توان اینگونه نتیجه گرفت که داوری نقشی مهم و حیاتی در هر رفتار دارای )عدم( رعایت ادب ایفا می کند )میلز، 3002 ( و )عدم(رعایت ادب، و لایه های ارزیابی کننده ی آن از هم جدایی ناپذیر هستند )واتس، 3002 (. یافته های تحقیق حاضر با گسترش پیشینه ی موجود در مورد )عدم( رعایت ادب و نظریه ی ارزیابی، به جامعه ی آکادمیک کمک می کند. همچنین، باعث افزایش آگاهی معلمان، اعضای تازه وارد و حرفه ای جامعه ی آکادمیک زبان شناسی کاربردی در مورد تلویحات احتمالی )عدم( رعایت ادب در کارهای آنان در جامعه ی آکادمیک خواهد شد و این امر آنها را به سمت انتخاب گزینه های کلامی سوق خواهد داد که از نظر پرگماتیک، مناسب هستند )ایشیارا، 3002 (. کاربردهای احتمالی تحقیق حاضر پیشنهاد شده اند.
محمدرضا فرنگی مهوش غلامی
با استفاده از چهارچوب تم و رایم گرامر کاربردی سیستماتیک، این مطالعه فرایند گفتمان کلاس درس در محیط یادگیری زبان انگیسی را مورد بررسی قرار می دهد. محیط دو کلاس گرامر می باشد برای بررسی گفتمان معلم ها در کلاس درس و راه هایی که آنها در بیان معنی با هم تفاوت دارند. بدین منظور، دو معلم که یکی از آنها با تجربه و دیگری بی تجربه می باشد بر اساس چهارچوب تئوری گرامر کاربردی سیستماتیک اجینز (2004) مورد بررسی قرار گرفت. نتایج مطالعه نشان داد که تفاوت های معناداری بین معلم ها در رابطه با تم ساده، تم چندگانه، تم تاکید شده و الگوهای تم وجود دارد. از نتایج این مطالعه می تواند برای ارتقا سطح معنی سازی در کلاس درس بین معلم و دانش آموز استفاده کرد.
مرجان طبیجی عصمت بابایی
نوشتار آکامیک در حکم ابزاری مهم جهت برقراری مراودات علمی در چند دهه اخیر از زوایای گوناگون مورد بررسی قرار گرفته است. پژوهش حاضر به طور کلی زیر مجموعه تحقیقات فزاینده ای است که پیرامون مبحث ژانرهای آکادمیک صورت می پزیرد. هدف این پژوهش بررسی میان رشته ای تفاوت های احتمالی بخش تقدیر و تشکر است، ژانری که علی رغم جایگاه ثابت در نوشته های آکادمیک عمدتا مهجور واقع شده است. برای تحقق این هدف یکصد و بیست بخش تقدیر و تشکر برگرفته از کتاب های چاپ شده در شش رشته علوم انسانی و طبیعی مورد بررسی قرار گرفته اند. ساختار زبان شناختی معانی مرتبط با ارزیابی در این متون از طریق تجزیه و تحلیل معناشناسی گفتمان معانی بین فردی بر مبنای مدل ارزیابی مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج پژوهش حاکی از آن است که نوشتار پژوهشگران هر دو دسته از حیث نوشتاری با هم تطابق دارند.
سارا نظامی ناو محمدرضا هاشمی
چکیده ندارد.
محمد شیخی عصمت بابایی
learning english is very popular all over the world nowadays and it is considered a high prestigious language among citizens of different societies. one of the most important materials for learning a new language are textbooks. the debate that whether learning a new language is natural and neutral or ideological and influential on people’s worldviews, has always been of great importance.
کریم رضایی محمدحسین کشاورز
چکیده ندارد.
فرهاد تابنده محمودرضا عطایی
چکیده ندارد.
مریم خلیلی عصمت بابایی
چکیده ندارد.
زهره دادمهر عصمت بابایی
چکیده ندارد.
اعظم نیک بخش محمد عطاران
چکیده ندارد.
اعظم نیک بخش محمد عطاران
چکیده ندارد.
عصمت بابایی لطف الله یارمحمدی
هدف اصلی پژوهش حاضر، به کار گرفتن نگره های سوایلز و هلیدی به منظور توصیف نقد کتاب book review در هیات زبانگونه ای genre نوشتاری و دانشگاهی بوده است. به بیانی روشن تر ، هدفهای این پژوهش عبارتند از 1)تبیین خصوصیات کلی نقد کتاب در دوسطح کلان(حرکت) و خرد (لغوی-دستوری) و (2) بررسی این نکته که آیا این خصوصیات کلان و خرد در رشته های مختلف(فیزیک، جامعه شناسی و ادبیات) تفاوت دارند یا خیر.