نام پژوهشگر: سعید بزرگ بیگدلی
آمبرتو چیکتی سعید بزرگ بیگدلی
خواب و رویا، اهمیت ویژه ای نزد عارفان و متون صوفیه در دین اسلام دارد. می توان گفت این جایگاه به دلیل تأثیر متون های عرفانی از قرآن و حدیث است. اهمیت و جایگاه این موضوع، علاقه مسلمانان صدر اسلام را بر انگیخت و تألیفات فراوان در حوزه خواب و رویا، دلیلی بر این مدعاست. در تاریخ و فرهنگ کشورهای اسلامی، از خواب و رویا برای پیشگویی حوادث آینده بیشتر استفاده می شده، اما صوفیان و عارفان عمدتاً ، از خواب و رویا برای تبیین جدی سیر وسلوک عرفانی بهره می گرفتند. صوفیان بر این باورند که در طول خواب، روح از بدن جدا گشته و به عالم مثال قدم می گذارد و درآن جا به کمک قوه متخیله تصاویر و معانی مختلفی را دریافت می کند. اما امکان و استعداد دریافت این تصاویر ، بستگی به تهذیب نفس دارد که سالک بوسیله ریاضت، به آن دست می یابد. می توان گفت که تصویرگری ادبی و روایت در برخی از اشعار عرفانی، همانند خواب و رویا، از اثر متقابل قوه متخیله و عالم مثال،حاصل می گردد. در این رساله، با بهره گیری از آثار و اندیشه های مربوط به خواب و رویا در حوزه اسلامی وحوزه ادبیات عرفانی فارسی، به نظریات پنج صوفی، حکیم ترمذی، نجم الدین کبری، ابو حامد محمد غزالی، شهاب الدین سهروردی و با تأکید بر مولانا جلال الدین محمد بلخی، پرداخته شده است. روش تحقیق در این رساله توصیفی- تحلیلی با بهره گیری ازرویکرد اسنادی تاریخی می باشد. چشم انداز نتیجه پژوهش از این قرار است: سنت خواب و رویا در بین صوفیان به نسبت دیگر شاخه های فکری حوزه اسلامی و ایرانی نقش و اهمیت بیشتری داشته، و در آثار آنان منعکس شده است. اگرچه تمام این صوفیان، از اصطلاحات خاص خود استفاده کرده اند، که نشان دهنده شرایط و بافت تاریخی، فلسفی و کلامی آنها به شمار می آید، ولی تمامی آنان بر نقش عنصر کلیدی قوه متخیله در خواب و رویا تأکید داشته اند. خواب و رویا به منزله حالت معرفت شناختی ویژه و منحصر به فردی در متون ادیبانه صوفیانه بازتاب یافته است، زیرا در نظرگاه بسیاری از عارفان و صوفیان بدون توجه به رویای صادقه، سیر در این مسیر روحانی غیر ممکن است.
محمد هاتفی حمیدرضا شعیری
در این رساله با بهره گیری از روش تحلیل گفتمان نشانه-معناشناختی، به بررسی رابطه متن و تصویر در متون ادبی-هنری (شعر دایداری، کتاب مصور، نقاشی-خط) می پردازیم. قلمرو تحقیق در رساله حاضر، کشور ایران و برهه زمانی پنج دهه اخیر (از 1340 ش. – 1960م.- به این سو: زمان شکل گیری جریانات پساساختارگرا در اروپا و موج نو در ایران با انتشار مجموعه ای از اشعار احمد رضا احمدی به نام «طرح » در سال 1341 و نیز شکل گیری حرکت نوسنت گرا در عرصه هنر) است که عموما به مثابه عصر پسامدرن شناخته می شود. در این قلمرو مکانی و زمانی، سه نمونه تحقیق به مثابه مواد و مصالح پژوهش، به طور اتفاقی، شناسایی و تهیه شده اند. وقتی از اصطلاح نشانه-معناشناسی استفاده می کنیم، ارتباط خام و صوری میان نوشتار و تصویر مطمح نظر نیست (انتقادی که بر بسیاری از تحقیقات نشانه-معناشناختی صورت گرفته در این زمینه وارد است) بلکه ما در هر گونه بررسی نشانه-معناشناختی همواره هر گونه ارتباط نشانه ای را در ارتباط با عنصر معنا در نظر قرار می دهیم. از این رو سوال اصلی این تحقیق چنین است: ارتباط میان متن کلامی و تصویر به لحاظ نشانه-معناشناختی، «در یک بافت گفتمان» تابع چه شرایطی است و لایه های متن کلامی و تصویر در تعامل و ارتباط با یکدیگرچگونه تولید معنا می کنند؟ به عبارتی دنبال این هستیم که ببینیم متن کلامی و تصویر چگونه در تعامل و ارتباط با یکدیگر «شرایط گفتمانی جدید» ایجاد می کنند؟ این شرایط کدامند؟ و چه معناهایی را تولید می کنند؟ از آنجا که روش تحلیل گفتمان مبتنی بر پدیدارشناسی است، این فرضیه اساسی مطرح گردید که «رابطه متن کلامی و تصویر» در بستر گفتمان، یک رابطه تنشی، و تابعی از تحولات فرایندی فضای گفتمان خواهد بود. برای بررسی این فرضیه از نشانه-معناشناسی مبتنی بر رویکرد مکتب پاریس استفاده نمودیم. اصلی ترین دست مایه های مفهومی ما در بررسی متن ها تجزیه لایه ها و عناصر متن به اجزای تشکیل دهنده و سپس همراهی با جریانات اندیشگانی و ژرف ساختی متون بود تا از این طریق رابطه میان عناصر و عوامل گفتمانی را در بستر نظام های گفتمانی مورد بررسی قرار دهیم. ما نهایتا توانستیم این جریانات را روی محور تنشی که فونتنی و زیلبربرگ ارائه داده اند و نیز روی محور نظام های گفتمانی که لاندوفسکی ارائه داده است، نشان دهیم. لازم به ذکر است در عین حال ما در نوعی نگرش نزدیک به نشانه شناسی اجتماعی مبتنی بر دیدگاههای باختین، تلاش نمودیم رابطه میان تحولات درون متنی با دنیای اجتماعی، اقتصادی و تکنولوژیک بیرون متن را بر اساس اطلاعات مستخرج از درون متن ها بررسی نماییم و از این طریق نشان دهیم میان تحولات دوره پست مدرن با تحولات متون تناسبی وجود دارد. طبق نتایج تحلیل، اصلی ترین عوامل هم ارتباطی و همسویی گونه های نشانه ای کلامی و تصویری در متن، عبارتند از: خط، رنگ، قاب، کادر، شکل هندسی، جهت، واژه و حرف، عدد، عکس، و تمهیداتی از قبیل ریتم، قاب شکنی، قبض و بسط، جهت دهی، اتصال ریزومی، لابیرنت سازی، حجم سازی، گفتمانی نمودن مجدد، مرکزگریزی، تکثر در زوایای دید، چرخشی شدن خوانش. علاوه بر این، برای اولین بار محور تنشی و فرایندی یک نظام گفتمانی مرامی را ترسیم گردید که همین طرحواره در بخش سوم تحلیل، مجددا تعدیل و به محور نظام گفتمانی دیگری -محور ارتقا یافت. و اما مهمترین دستاورد این رساله، ارائه «نظریه پساگفتمان» است؛ بدین معنا که: در شرایطی، بر اثر هجمه عوامل ضد گفتمانی، و مهمتر از همه تنش های ناشی از برخورد و برون ریزی نظام های مختلف نشانه ای (به ویژه دو نظام نشانه ای کلامی/ نوشتاری و بصری)، گفتمان توان دفاع از خود یا توان پاد-گفتمانی خود را از دست می دهد و با گذر از یک وضعیت شبه گفتمانی، سرانجام همه چیز در یک سیاهچال پساگفتمانی، فرومی ریزد. اصلی ترین عامل در عبور از یک وضعیت گفتمانی به پساگفتمانی، وجود لایه های ترجمه ناپذیر در وضعیت های بینا- (بیناژانری، بینامتنی، بیناگفتمانی، بیناسوژگانی و ... ) هستند که باعث می شوند مرزها، هویت ها و نیز تمایزها و ارزش ها دچار فروریزش شوند. در نتیجه شناخت و نهایتا امکان مسئولیت پذیری گفتمانی از سوژه ساقط می گردد و بنا به اتحاد سوژه/ابژه بر اثر حرکت مادی و انضمامی متون و شکل گیری گفتمان در کنش، سوژه نیز در یک وضعیت سوژگانی شبکه ای استحاله می یابد.
حمید غلامی سعید بزرگ بیگدلی
در این پژوهش یکی از بنیادی ترین ابعاد احساسات در درون انسان، یعنی احساس غربت بررسی شده و کوشیده شده است که نگرش های متفاوت نسبت به این مسئله در ادیان و هستی شناسی های گوناگون بیان شود و نوع نگرش بزرگان صوفیه و عارفان این طریق با تأکید بر آراء و دیدگاه های سه تن از بزرگان ادب فارسی مورد بحث قرار گیرد. در زمین? احساس غربت آراء پراکنده ای در کتب عرفانی اعم از شعر و نثر می توان استخراج کرد اما درجنب? اسطوره شناسی و ازلی آن بیشتر در شعر حافظ به آن پرداخته شده است. اغلب یافته ها در زمین? تحلیل مفهومی این موضوع انجام پذیرفته اند و از منظر ادبی در این زمینه پژوهشی انجام نگرفته است. در این پژوهش به روش توصیفی و تحلیلی و با تحلیل منابع و مآخذ مربوط و با استناد به متن های مورد نظر مسأل? غربت تجزیه و تحلیل شده است. بزرگان صوفیه در گذر ازاسارتگاه دنیای ماده و دریافت بارقه هایی از موطن ازلی از مضامینی چون عشق، فنا، وحدت و نظایر آن بهره جسته اند. یکی از عوامل اصلی احساس غربت، هبوط از دنیای لازمان و لامکان و هویت مند شدن انسان است. درد و رنج ناشی از هبوط و ناهمجنسی روح با عالم ماده از عوامل تشدید کنند? احساس غربت هستند. شاعران و نویسندگان در بیان احساس غربت به دلیل ذهنی و چندلای? بودن مفهوم آن، همواره از صنایع ادبی، تعابیر، تصاویر و روایت پردازی ها بهره جسته اند. نگاه به این مسئله در مرصادالعباد، در ارتباط مستقیم با آفرینش از دیدگاه اسلامی است. در اشعار مولوی و دیوان حافظ، این احساس عمیق تر و هنرمندانه تر می شود. مولانا با به کارگیریِ تصاویر، تعابیر و روایت پردازی ها در بسامد بالایی، سعی در بیان این موضوع داشته است و می توان اظهار داشت که مثنوی و غزلیات شمس، زاد? احساس غربت مولوی هستند. حافظ با استعانت از ذهن آفرینشگر و زبان نمادین خود، به غربتِ انسان از ساحت های متفاوت می نگرد که مهم ترین آنها در بازگشت به عهد ازل و عالم الست، شکل می گیرد. واژگان کلیدی: غربت صوفیانه، عهد الست، ازل، هبوط انسان، حافظ، مولانا، نجم رازی.
محمد قاسم احمد سعید بزرگ بیگدلی
زبان فارسی، اردو و هندی نزدیکترین زبانهای امروزی جهان هستند و از دیرباز تا به امروز بین این زبانها داد و ستد وجود داشته است و تحت تأثیر یکدیگر بوده اند. از میان نویسندگان و داستانسرایان برجسته معاصر هند، پریم چند به بنیانگذاری شیو? جدید داستاننویسی در ادبیات اردو و هندی معروف شده و آثار وی علاوه بر شبه قاره هند و پاکستان در کشورهای غربی نیز شناخته شده است. پریم چند یکی از داستان نویسان واقع گرا در دوره معاصر ادبیات اردو و هندی است که در زمینه داستانکوتاه، رمان، نمایشنامه و غیره آثار برجستهای از خود به جای گذاشتهاست. آثار پریم چند بیش از هرچیز آیینه اوضاع اجتماعی هند و زمینه ساز تحول و بیداری آن جامعه، برای آزادگی و استقلال به حساب می آید و جایگاه آثار جلال آل احمد و سیمین دانشور و برخی از آثار صادق چوبک در حوزه ادبیات داستانی ایران نیز همانند جایگاه آثار پریم چند است. بررسی تطبیقی اشتراکات و تمایزات داستان های برگزیده صادق چوبک، جلال آل احمد و سیمین دانشور با برخی از داستان های پریمچند؛ گویای ویژگی ها و همسانی موضوعات و آثار داستانی کشورهای ستم دیده و استعمارزده نیز به شمار می آید. بر این اساس، ضرورتِ بررسی تطبیقی مورد توجه در آثار نویسندگان این دو کشور به عنوان مسأله اصلی این تحقیق، آشکارتر می گردد. با بررسی تطبیقی آثار داستانی نویسندگان ایرانی با پریم چند می توان دریافت که چه موضوعاتی در مرکز توجه جامعه قرارداشته یا نیاز به برجسته تر شدن داشته است. مثلاً غلبه درونمایه های سیاسی و پیامدهای اجتماعی و فرهنگی آن در آثار پریم چند به دلیل گستردگی حضور استعمار در این کشور است و غلبه درونمایه های اجتماعی و فرهنگی بر درونمایه های سیاسی ناشی از بحران فرهنگی و اجتماعی ایران در دوران خلق این آثار و احساس ضرورت نویسندگان ایرانی است.
سحر اولیا ناصر نیکوبخت
عبدالرحمان جامی شاعر و نویسنده ی قرن نهم هجری و خاتم الشعرای زبان فارسی در غزلسرایی پیرو لسان الغیب حافظ شیرازی است. وی با حجم وسیعی از غزلیات در استقبال از شعر حافظ توانسته است به پاره ای از مضامین و اوزان غزل حافظ نزدیک شود. در بررسی تطبیقی غزلیات حافظ و جامی تأثیرپذیری از او در حوزه ی صورت و معنی به نحو چشمگیری دیده می شود. نگارنده ی این پژوهش سعی کرده با مطالعه ی غزلهای این دو شاعر به بررسی مضامین مشترک در غزلهای آن دو بپردازد و در نهایت می توان اینگونه نتیجه گرفت که در شعر جامی و حافظ تفاوتهای زیادی از جهت مضمون و معنی مشاهده می شود، در غزلیات جامی غلبه با غزلهای عاشقانه است و غزلهای عارفانه یا پندآموز در شعر او اندک است. در حالی که عناصر غیرعاشقانه در غزلهای حافظ غنی تر است. حافظ به مسائل اجتماعی پند و اندرز و مبارزه با متظاهران پرداخته است. در غزل حافظ فکر قوی و ژرفنای فرهنگی محسوس تر و زبان رمزی و تمثیلی پرکاربردتر است. جامی در غزل بیشتر شارح افکار ابن عربی به ویژه وحدت وجود است. شعر جامی از شور و شوق بهره دارد. عناصر خیال در آن کمتر ولی در شعر حافظ عناصر خیال قوی تر است.
حمید صالحی سعید بزرگ بیگدلی
ادبیات داستانی معاصر ایران نیازمند توجهی جدی است تا با بررسی نقاط قوت وضعف این بخش از ادبیات، زمینه رشد و شکوفایی آن فراهم شود.ابراهیمی یکی از نویسندگانی است که با آثار فراوان خدمت شایانی به ادب و فرهنگ این مرز و بوم کرده است. وی نوشتن داستان را از سال ها پیش از پیروزی انقلاب اسلامی شروع کرد.جامع? خفقان آورآن دوران ایجاب می کردکه وی از طرح مسائل به طور مستقیم در آثارش پرهیز کرده با نوشتن فابل ها وداستان هایی اززبان حیوانات افکار واندیشه های خود را به صورت غیر مستقیم بیان کند. وی با نوشتن بیش از 100 کتاب در زمینه های مختلف داستانی نمایشنامه و فیلمنامه و ... عنوان پرکارترین نویسنده معاصر را از آن خود کرده است.ابراهیمی با نوشتن داستان های :«خانه ای برای شب» ، (1340)، دشنام (1341) « آرش درقلمرو تردید» (1342) « بدنام » (1342)، « آتش بدون دود » (1352)، « باردیگرشهری که دوست می داشتم » (1345) و... جایگاه ویژه ای در میان داستان نویسان معاصر بدست آورد. بهترین و موفق ترین اثرداستانی ابراهیمی، رمان بلند هفت جلدی« آتش بدون دود» است.او با نوشتن این رمان جایز? نویسنده برتربیست سال بعد از پیروزی انقلاب اسلامی را از آن خود کرد.رمان« بار دیگر شهری که دوست می داشتم» نیز یکی از بهترین عاشقانه ها در حوزه ادبیات داستانی ایرانی است.این رمان به لحاظ دارا بودن جملات زیبای شاعرانه و نیزبه دلیل بکارگیری شیو? جریان سیال ذهن دارای اهمیتی زیادی است و شاید بعد از «شازده احتجاب» گلشیری یکی از موفق ترین آثار داستانی است که به شیو? جریان ذهن نوشته شده است. ابراهیمی در آثار خود همواره به مردم و مشکلات آن ها توجه داشته، هیچ گاه خود را جدا از مردم نمی دانست. وی گاه به حمایت از حقوق اقوام مختلف ایرانی پرداخته است و از ظلمی که در طول تاریخ به برخی از اقوام ایرانی شده پرده بر می دارد. برای نمونه در داستان «آتش بدون دود» نویسنده کوشیده مظلومیت قوم ترکمن را در طول تاریخ نشان دهد. یکی دیگر از ویژگی های آثار ابراهیمی توجه بیش از اندازه او به مسائل سیاسی و اجتماعی کشور بود. این توجه فراوان به خوبی در آثارش مشهود است و درونمایه غالب آثار وی را در بر می گیرد. زبان نوشته های ابراهیمی ساده و روان است. وی برای هر مضمونی نثری جداگانه دارد. زبان نوشته های وی گاه جدی، گاه شاعرانه و آهنگین،گاه ساده وروان است. به طورکلی بایدگفت داستان های ابراهیمی ازلحاظ فنون داستان نویسی دچارضعف می باشند وهنرابراهیمی تنها دربکارگیری انواع نثر و زبان است. کلید واژه - ادبیات داستانی فارسی، نادر ابراهیمی، شیو? داستان نویسی ابراهیمی، رمان، نقد داستان
معصومه قلی زاده بالدرلو حسینعلی قبادی
غزاله علیزاده یکی از نویسندگان نسل اول زنان داستان نویس و از جمله معدود زنان نویسنده ای است که در انعکاس نگاه زنانه در ادبیات معاصر فارسی ما دخیل بوده است؛ وی از سال1345 با چاپ داستان هایش در مجل? « خوشه » حضورخود را به نمایش گذاشت و در سال 1356 اولین مجموع? داستان هایش را با نام « سفر ناگذشتنی » به چاپ رساند.شاخص ترین اثر وی« خان? ادریسی ها» و مجموعه داستان« چهارراه » است.« شب های تهران » و مجموع? داستانی« با غزاله تا ناکجا » از آثار دیگر این نویسنده اند.با توجه به این که ادبیات داستانی معاصر از اهمیت وجایگاه ویژه ای برخوردار است با این وجود در محافل علمی آن چنان که باید به این بخش از ادبیات پرداخته نشده است.در این پژوهش سعی شده است برخی از داستان های غزاله علیزاده نظیر: خان? ادریسی ها، شب های تهران، دومنظره بعداز تابستان، جزیره، سوچ نقد و بررسی شود تا علاقه مندان هرچه بیشتر با افکار و اندیشه های این نویسنده معاصر و نقد و تحلیل آثار داستانی آشنا شوند.روش تحقیق، توصیفی- تحلیلی است و فرایند تحقیق با مطالعه و بررسی کامل آثار غزاله علیزاده و نقدهای مرتبط با آن پیش رفته است،احتمالاً نتیجه نشان می دهد:غزاله علیزاده در آثارش هم به جنب? زندگی خانوادگی و هم آنچه در اجتماع زمانش می گذشته، پرداخته و نقش زنان و مردان را در آن بیان کرده است و در غالب آثارش مسائل و مشکلات زنان را مطرح نموده و برخلاف بیشتر نویسندگان زن به دغدغه و رویا های دختران نوجوان وتازه بالغ پرداخته است و در داستان هایی که پس از انقلاب اسلامی می نویسد رویکردی انتقادی به فضای اجتماعی دارد.موضوع اصلی در داستان های وی آن است که افراد به نوعی به دنبال نیم? گمشده و همزاد خود می گردند وآن عموماً عشق است که البته برای غزاله علیزاده آرزویی دست نیافتنی بوده است.شیو? نگارش غزاله علیزاده به صورت زنانه و با جزئیات کامل و توصیف های دقیق همراه است. کلید واژه ـ نقد وبررسی، ادبیات داستانی، غزاله علیزاده
سید علی قاسم زاده سعید بزرگ بیگدلی
انعکاس اسطوره در ساختار رمان، می تواند الهام بخش معنی و موجد انسجام ساختاری،انتقال بن مایه و تصاویر اسطوره ای و زمینه ساز پیوند رمان با ذخایر ارزشمند گذشته شود. دست یابی به فواید یادشده و عطش یافتن معنای جدید و متمایز، عامل اصلی انگیزش و کوشش روبه فزون رمان نویسان در بهره مندی از روایت اسطوره ای است و طبعاً این رویکرد در ساختار، معناپردازی، تصویرآفرینی و خلق بن مایه های جدید در رمان،اثری آشکار برجای گذاشته است.در این رساله، به کیفیت انعکاس اسطوره های ایرانی در رمان، نقش آنها در معناآفرینی و ابلاغ نیّات مولف پرداخته می شود. روش این پژوهش توصیفی-تحلیلی است که با چهارچوب نظری تلفیقی، مبتنی بر اصول روایت شناسی، تحلیل بینامتنی و رهیافتی تأویل گرایانه انجام شده است و حاصل آن می تواند شیوه ای نو در تحلیل رمان های اسطوره بنیاد دربرداشته باشد. بنابر نتایج آن،از میان شیوه های انعکاس اسطوره ها در رمان،«روایت اسطوره ای»یکی از انواع فعال رمان نویسی در انعکاس گفتمان جامعه محسوب می شود؛ ژانری که به دلیل پیوندهای ساختاری آشکار و پنهان با اسطوره ، ضرورت بازنگری، بازیابی معرفتی و هویتی را برای مخاطبان خود به ارمغان می آورد. ازآنجا که وجه غالب این رویکرد بازخوانشی(rereading)به بازآفرینی و بازنویسی روایت های اسطوره ای-حماسی شاهنامه معطوف است؛ باید به دو منشأ جداگانه آن اشاره کرد: 1-پیدایش موجی از ضرورت مقاومت و آفرینش حماسه،ناشی از جنگِ تحمیلی و سپس احساس بازیابی و تقویت هویت ملی درکنار هویت دینی که فراهم آورنده فضای ذهنی بازشناسی آموزه ها، کهن الگوها، بن مایه ها، نمادها و درونمایه های اسطوره ای برای رمان نویسان معاصر شده است؛2-پیروی از گرایش های جهانی در روی آوردن به اسطوره،که خود چند رویه متفاوت و گاه متناقض دارد: یکی،تمایل نوستالوژیک رمان نویس ایرانی به بازسازی یا بازنویسی اسطوره ها در دنیای تهی شده از معنویت معاصر؛ دوم، نمایش تقابل تجدد و سنت که به شیوه تمثیلی و در قالب بن مایه اسطوره ای »پسرکشی»ارائه می شود؛سوم، اعتراض به بنیان های تفکر ایرانی مانند اعتراض به سیطره روایت های مردسالارانه در بنیاد اسطوره های ایرانی؛ و چهارم، رویکرد زیبایی شناختی به اسطوره ها برای فرار از تکرار و کلیشه ای شدن.
صغری سلمانی نژاد مهرآبادی ناصر نیکوبخت
کهن الگوها ، نمادها و اساطیر، عناصر اصلی آفرینش های هنری و کاملاً با هم مرتبط هستند که با بررسی آنها در شعر شاعران مختلف می توان به خصوصیات و دیدگاه های خاص آنان پی برد. عوامل ظهور و قالب انعکاس این عناصر در شعر معاصر، و شگردهای خاص هریک از شاعران در نوع استفاده از این عناصر از سوالات اصلی این تحقیق به شمار می رود. اوضاع خاص اقلیمی، گرایش های سیاسی و فضای خانواده، کاملاًدر ظهور کهن الگوها، نمادها و اساطیر مختلف موثر بوده و قالب شعر نو ظرف مناسب تری جهت ارائه ی این مفاهیم گردیده است. در این مجموعه با روش تحلیلی و توصیفی به بررسی کهن الگوها، نمادها و اسطوره های موجود در شعر معاصر پرداخته شده است. کهن الگوهای بررسی شده در این رساله از انواع مختلف انتخاب شده اند. آب و درخت، دو کهن الگوی طبیعی هستند و اعداد و ماندالا مفاهیمی کاملاً انتزاعی و ذهنی به شمار می روند. رنگ ها نیز حدفاصل حس و ذهن واقع شده و بار روانی بسیاری بیا خود دارند، همچنان که آنیما و آنیموس مفاهیمی مورد توجه روان شناسان بوده و گویای بسیاری از مفاهیم درونی هستند. شش شاعر معاصر نیز هریک نماینده ی مکتب خاصی هستند. سمبولیسم اجتماعی، نگاه سوررئالیستی، شعر سیاسی و مذهبی، هریک حاوی کهن الگوها، نمادها، و یا اساطیر خاص خود می باشند. اسطوره ها نیز در تقسیم بندی خود اعم از ملی، دینی و تاریخی و اسلامی، گویای بسیاری از علایق و توجهات خاص شاعران به این مقوله بوده اند. تاکنون در پژوهش های مختلف، کهن الگوها، نمادها یا اساطیر مکرراً مورد بحث و بررسی قرار گرفته اند و نتایج بسیار خوبی از این تحقیقات حاصل شده است؛ اما هیچ یک این سه مقوله را تواماً مورد توجه قرار نداده اند و این مجموعه از این حیث با کارهای پیش از خود متفاوت است. در این تحقیق با بررسی چند کهن الگو در شعر شش شاعر معاصر و نوع نگاه هریک به انواع مختلف اسطوره به نکات تازه ای دست یافته ایم. شاعران با نگاه اشراقی، اجتماعی و مذهبی هریک به گونه ای به این عناصر پرداخته اند. نگاه سوررئالیستی سبب بروز و ظهور کهن الگوهای بیشتر و اسطوره های خاص شده است و نگاه دقیق به زوایای جامعه و آگاهانه سخن گفتن، سبب نمود کمتر این عناصر و نمود متفاوت اساطیر و یا فقدان آنها گردیده است. در اشعار مذهبی نیز با اشخاص تاریخی به عنوان نمونه و الگوی برتر برخورد شده است.
زینت رضایی ابوالفضل شکوری
چکیده: دوره بعد از جنگ جهانی اول تا پایان حکومت رضاشاه در سال 1320 ش دوره رواج تجدد آمرانه در عرصه اندیشه و عمل بوده است. ملک الشعراء بهار به عنوان یکی از روشنفکران تجددخواه در این دوره، از اولین ارائه دهندگان و حامیان ایده تجدد آمرانه به عنوان چاره و راه حل غلبه بر مشکلات و عقب ماندگی کشور می باشد. او چاره و راه حل غلبه بر ضعف و عقب ماندگی کشور را در برقراری حکومتی مقتدر و سپردن روند متجدد سازی جامعه به آن حکومت می دانست. تفاوت بهار با سایر رجال و روشنفکران معتقد به تجدد آمرانه در این بود که حکومت مقتدر مورد نظر بهار، حکومتی بود که در عین داشتن اقتدار و آمریت، متکی بر پارلمان و حافظ و نگهدارنده قانون اساسی و سایر نهادهای دموکراتیک بود؛ در حالی که سایر روشنفکران تجدد خواه آن دوره صرفا به اقتدار و آمریت این حکومت می اندیشیدند. اهمیت نظام مشروطه و نهادهای دموکراتیک در دیدگاه و اندیشه بهار موجب شد که او علیرغم اعتقاد به ضرورت وجود حکومت مقتدر مرکزی، در زمینه های متعددی به مخالفت و انتقاد از حکومت آمرانه رضاشاه بپردازد؛ البته او در کنار مخالفت و انتقاد از حکومت رضاشاه در بعضی از زمینه ها مانند برقراری امنیت و آرامش در کشور، مقابله با شورشها و جنبشهای گریز از مرکز و مخصوصا برقراری حکومتی مقتدر و باثبات، حکومت رضاشاه را مثبت ارزیابی می-کرد؛ بنابراین مشاهده می شود که رویکرد بهار نسبت به حکومت رضاشاه رویکردی دو پهلو ( ترکیبی از مخالفت و موافقت ) بوده است. بررسی آراء، زندگی و عملکرد بهار، بیانگر این مسئله است که به واسطه فراهم نبودن شرایط و زمینه های مناسب برای مخالفت، بر اثر استبداد و خودکامگی حکومت رضاشاه، رویکرد بهار در دهه دوم حکومت رضاشاه به ناچار و بنا بر ضرورت از انتقاد و مخالفت، به تایید، موافقت و همراهی ظاهری با حکومت تحول یافته است.
فونگ وو تی تانه ناصر نیکوبخت
آب و آتش، به عنوان دو عنصر اصلی سازنده جهان هستی جایگاهی ویژه در فرهنگ ایران و ویتنام دارد. در اساطیر هر دو کشور روایاتی نقل شده که اهمیت آن دو را در لایه های مختلف اندیشه و باورهای موجود در این دو اقلیم نشان می دهد؛ از جمله در اسطوره آفرینش، آب و آتش در اساطیر ایران دو آفریده ی اهورامزدا برای مبارزه با اهریمن اند، و در برخی اساطیر ویتنام آب باران مایه ی حیات و عنصر جدا کننده ی آسمان از زمین شمرده شده است. ایزدان مخصوص آب و آتش در هر دو فرهنگ نیز قابل بررسی و مقایسه است. تطبیق و مقایسه کارکردهای آب و آتش، جشن های ویژه مربوط به آن، آرایه های ادبی الهام گرفته از این دو عنصر در شعر فارسی (اشعار فردوسی و نظامی) و شعر ویتنامی (اشعار تران نان تونگ، تران تونگ، له تانه تونگ، نگوین زا تیو و نگوین زو) از دیگر مواردی است که در این پژوهش مورد بررسی قرار گرفته است. در تفکر ایرانی عناصر تشکیل دهنده جهان هستی چهار تا (آب، خاک، باد و آتش) و در تفکر ویتنامی پنج عنصر (آب، خاک، باد، آتش و فلز) هستند. توجه به تاثیرات این نوع اندیشه در ادبیات، هنر، عقاید و باورهای عامیانه ی هر دو کشور ایران و ویتنام شباهت ها و تفاوت های فرهنگی دو ملت را نشان می دهد.
زهرا شعبانی سعید بزرگ بیگدلی
غربت انسان به سبب اشتراک مفهوم میان انسان ها در هر دوره ای، مضمونی گسترده است. امروزه تأثیر اندیشه های جهانی و ضرورت بازیافتن هویت با توجه به بعد معنا آفرینی و جاودانگی، این موضوع را بیشتر مورد توجه نویسندگان و شاعران قرار داده است. در این پژوهش با روش توصیفی- تحلیلی و هرمونتیک مبتنی بر روانشناسی متن، به بررسی احساس غربت، شباهت ها و تفاوت های آن در رمان های برگزیده، پرداخته شده است. در این تحقیق ابتدا تعریفی از غربت و مفاهیم وابسته به آن، عوامل احساس غربت انسان، پیشینه غربت و رابطه آن با آفرینش انسان، هبوط از منظر اساطیر، ادیان، فلاسفه و عارفان ذکر شده و غربت در دنیای معاصر، رابطه ادبیات و هویت یابی با روانشناسی، جامعه شناسی مورد بررسی قرار گرفته است، سپس انعکاس غربت در رمان های منتخب، انواع غربت با توجه به درونمایه رمان ها، شباهت ها و تفاوت های آن ها از جهت غربت انسان بیان گردیده است. غربت انسان به سه شاخه اصلی غربت عارفانه، غربت مدرن و غربت نوستالژیک تقسیم شده و از جمله مضامینی که در رمان ها در رابطه متقابل با احساس غربت قرار دارد، تعمق درباره فلسفه زندگی و مرگ، رابطه انسان و خداوند، نشان دادن سطح شک و یقین در انسان ها، شیوه برخورد با زندگی و جهان است که در میان معدودی از نویسندگان با توجه به اساطیر و روزگار باشکوه باستانی، یافتن راهکار برای جدا شدن از تردید و ناامیدی، رها شدن از روزمرگی ها و ساختن جامعه آرمانی است.
نفیسه ایرانی سعید بزرگ بیگدلی
تذکر? خلاصهالاشعار و زبدهالافکار (تألیف 975-1016 هـ) مهم ترین و گسترده ترین اثر به جای مانده از تقی الدین کاشانی است و از مفصل ترین تذکره های عمومی زبان و ادبیات فارسی به شمار می رود که چه در زمان خود و چه پس از آن مورد توجه بوده است. نگارند? تذکره بر آن بوده با گردآوری اشعار شاعران پارسی گوی، نمایی از گذشت? ادبی ایران تا روزگار خویش به دست دهد؛ پس با گردآوری تفصیلی اشعار که همراه با بررسی دقیق و ارزیابی اشعار سرایندگان بوده گلچینی ترتیب داده که خواننده را از مراجعه به مجموع? کامل اشعار که گاه مستلزم وقت بسیار و جمع آوری از اطراف و اکناف است بی نیاز می کند و در کنار آن توانسته است سیر تحول و تطور نظم فارسی را نشان دهد و همچون دانشنامه ای معرف و گویای زندگی شاعران و اشعار برگزید? آنان از دیرباز تا روزگار خود باشد. بدین ترتیب تقی الدین، حدود سال 975 هـ نگارش خلاصهالاشعار را آغاز کرد، در سال 985 هـ چهار مجلد آن را تألیف کرد، در سال 993 هـ مجلد پنجم را برآن افزود و حدود بیست سال پس از آغاز کار یعنی حدود سال995 هـ عزم اختتام آن کتاب کرد و مشغول کتابت آن شد؛ اما پس از این سال پیوسته به مطالبی مواجه می شد که دریغش می آمد آن را وارد تذکره نکند؛ از این رو صورت کامل و نهایی خلاصهالاشعار تا بیست سال پس از اتمام اولیه یعنی تا سال 1016 هـ ادامه یافت و طی آن به تکمیل شرح احوال و اشعار صاحبان ترجمه و یا ذکر شاعران دیگر پرداخت. بنای این تذکره بر مقدم? آغازین در سبب جمع آوری اشعار، بیان عشق و محبت و شرایط آن در چهار فصل، بحثی دربار? عشق شعرا و ترجمه منظوم اشعار امام علی (ع)، چهار رکن در ذکر سرایندگان متقدم از زمان آل سبکتکین تا زمان تألیف و مقدمه خاتمه و خاتمه ای مبتنی بر دوازده اصل(مطابق بروج آسمانی) و هر اصل ویژه ناحیه ای، بنا نهاده شده است؛ البته بعدها ذیلی بر اثر خویش افزود که ویژه شاعرانی است که پس از اتمام کار، دیوانشان به دستش رسید و یا به تازگی به شاعری روی آورده بودند. با توجه به فهرست مندرجات و گستردگی مطالب این تذکره، باید گفت خلاصهالاشعار از حیث دربردارندگی شاعران و شرح احوال و ابیات بیان شده بسیار غنی است، از سویی گستردگی و حجم بسیار اثر، فرآیند تصحیح و بررسی کل کتاب را دیرانجام کرده است و از سویی دیگر پراکندگی نسخه-های موجود از خلاصهالاشعار بر دشواری کار افزوده است؛ از این رو اولین کار در احیای این اثر معرفی تفصیلی دستنویس های موجود از آن و بیان ارزش و اهمیت هر یک از آنها است که در این تحقیق به آن پرداخته شد و مشخص شد تاکنون حدود 36 دستنویس از خلاصهالاشعار به صورت پراکنده در فهرست نسخه های خطی معرفی شده است، که 22 مورد آن در ایران و 14 مورد آن در خارج از ایران موجود است. با مطالعه مطالب طبقه بندی شده از داده های این بخش نتایج زیر برای دستیابی به دستنویس کاملی از خلاصهالاشعار حاصل می شود: اغلب مطالب مجلد اول از رکن اوّل، در دستنویس شماره 272ف کتابخانه مجلس و اغلب مطالب مجلد دوم از رکن اول در دستنویس شماره 7790 کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران موجود است. از مطالب رکن دوم و چهارم جز شرح احوال و ابیاتی پراکنده در دستنویس های موجود و قابل دسترس در ایران یافت نشد، در فهرست نسخ خطی خارج از ایران ethe ش667 و lindesiana ش312 متذکر فاقد بودن دستنویس از رکن چهارم شده اند، از آنجا که نسخه کاملی که اشپرنگر و بلاند از آن یاد می-کنند نیز فاقد رکن چهارم است، این احتمال وجود دارد که نسخ? اساس این بخش به طور کلی از دست رفته باشد و یا میر تذکره در نگارش این بخش توفیق نیافته است حال آنکه تقی الدین در جای جای کتابش یادآور می شود که بارها تذکره را تمام شده تلقی کرده و بر آن شده دفتر فرو بندد. اغلب مطالب رکن سوم را دستنویس کتابخانه سالتینکوف شچدرین دارد که کپی آن در ایران موجود است. از این میان شرح احوال و ابیات قوامی گنجه ای از رکن اول تنها در دستنویس کتابخانه چشمه رحمت و ترجم? افضل الدین کاشانی از مجلد دومِ رکن اول تنها در دستنویس کتابخانه آقای نصیری امینی و شرح احوال معین الدین جوینی، لطف الله نیشابوری، رستم بسطامی و بهاءالدین برندق سمرقندی از رکن سوم تنها در دستنویس شماره 104ب کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران موجود است که مطالب رکن اول و سوم را کامل می کند. برخی مطالب رکن دوم و چهارم نیز به صورت پراکنده در دستنویس 104 ب کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران و کتابخانه چشمه رحمت آمده است. کامل ترین صورت موجود و قابل دسترس از بخش خاتم? خلاصهالاشعار به کتابت محمد شرف ابن میرزا نظام و نظارت تقی کاشی در دست است که نیمی از آن، از اصل اوّل تا پایان اصل هفتم، در کتابخانه مجلس به شماره 5506 موجود است و نیم دیگر آن که البته از آغاز و انجام افتادگی دارد در کتابخانه شخصی عبدالعلی ادیب برومند نگهداری می شود. دربار? برخی دستنویس ها که ترتیب منطقی و منظم ارائه شده از سوی مولف را ندارند، این نکته شایان ذکر است که تقی کاشانی بعد از تکمیل مطالب یک یا چند شاعر از بخشهای مختلف، تکمله ای می ساخته و مطالب را آنجا ضبط می کرده است تا پس از تکمیل بخش مربوط به آن اضافه سازد؛ از این رو با دستنویس هایی چون 982ط مجلس، 6946 مرعشی نجفی، چشمه رحمت، 4078 ملک مواجه می شویم که ترجم? شاعران به ترتیب سیاق اصلی تذکره داخل نشده اند و به شکل مدخل های پراکنده از خلاصهالاشعارند. در ادامه با توجه به آنچه در مورد دستنویس های موجود از خلاصهالاشعار گفته شد به این نتیجه می رسیم که بهترین راه احیای این اثر، تصحیح به روش انتقادی و شیو? تلفیقی است؛ به عبارتی ضروری است در تصحیح هر قسمت، تمامی دستنویس های موجود از هر بخش مورد بررسی قرار گیرد؛ چراکه شیوه التقاطی که بر مبنای چند نسخه غلط است به دلیل ضبط صحیح دستنویس های موجود به کار نمی آید و شیوه نسخه اساس به دلیل ضبط ناقص اقدم نسخ و نبود دستنویس کامل به خط مولف و فرآیند تکمیل در طول نگارش کارساز نیست؛ از این رو در تصحیح اصل نهم تذکره (که مربوط به شاعران شیراز و نواحی آن است) ابتدا نسخ? "ب" (کاملترین نسخه که با نظارت مولف صورت گرفته است) اساس واقع شد؛ سپس با دستنویس "س و ج" مقابله و تصحیح صورت گرفت. دستنویس "ط" در بخش مولانا عرفی و غیرتی، و دستنویس "م" در بخش مولانا عرفی افزون بر دستنویس های "ب، س و ج" در مقابله و تصحیح به کارگرفته شد. در این میان مواردی که در دستنویس "ب" از قلم افتاده بود مثل پاره ای از ابیات مولانا غیرتی و شرح احوال مولانا حلاوی و ابواسحق اینجو از دستنویس "س" در اساس آمد. در مورد نحو? گردآوری اطلاعات مولف در بخش شیراز و نواحی آن باید گفت ارتباط تقی الدین کاشی با شاعران شیراز یا از طریق سفرکردگانی بوده که با آنها دوستی و ملاقات داشته، همچون مولانا غیرتی که مدتی در کاشان زیسته و ابوالقاسم کازرونی و حامد بهبهانی که مدتی در آنجا توقف داشته-اند، و یا از طریق شاعرانی بوده که در سفرهای خود با آنها دیدار داشته است مانند مولانا صحیفی که وی را در سفر اصفهان ملاقات کرده است؛ علاوه بر این موارد، وی دربار? مولانا مکتبی اشاره می کند که چون دیوانش به دستش نرسیده ترجم? احوال و ابیاتش را از "سفاین مستعدان" داخل تذکر? خویش کرده-است و در مورد میر هیبت الله غریبی اشاره می کند که دیوان وی نیز به دست نرسیده اما "معتمدی که در جمیع اقوال اعتماد به گفته ایشان" داشته گفته که در دیوان وی ثبت است. در مجموع ترجم? احوال و ابیات شاعرانی که از طریق شنیده ها ثبت شده اند بسیار مختصرتر از دیگر شاعران این بخش است که مدخل مولانا طرحی، مولانا انیسی، مولانا فروغی و نوروزشاه نمونه ای از آن به شمار می رود. آنچه در این بخش حائز اهمیت است معرفی شدن شاعرانی است که در تاریخ ادبی ما آن چنان که بایسته است شناخته نشده اند و از این طریق باب آشنایی با آنها گشوده می شود در این میان شناخت برخی شاعران چون عمادالدین محمود حافظ نامی، مولانا راستی، حامدی بهبهانی، عاجزی لاری، کمال-الدین حسین لاری، کاتب شیرازی لاری و حلاوی شیرازی منحصر به تذکره خلاصهالاشعار است و در دیگر آثار مورد بررسی، نام و نشانی از آنها نیامده است. به دیگر سخن این تذکره شناختی اجمالی از شاعران مورد بحث خود به دست می دهد که با معرفی شاعران باب تصحیح در آثار ارزشمند آنان نیز باز می شود. برخی دیگر از شاعران هرچند شناخته شده اند؛ این اثر زاوی? تاریکی از احوال و اشعار آنان را روشن می کند. در مدخل برخی شاعران همچون مولانا عرفی، خلاصهالاشعار به عنوان دستنویس نویافته ای از بخش هایی از دیوان وی قابل بررسی است. در مدخل عبدی بیگ خلاصهالاشعار از منابع موثقی است که از مولد و سال فوت عبدی سخن می گوید و احیاگر بخش هایی از دیوان عبدی بیگ است که در حال حاضر اثری از آن در جایی دیگر نیست. به طور کل تذکر? خلاص? الاشعار به دلیل ذکر ابیاتِ بسیار که همراه با دقت در گزینش است و همچنین بیان دقیقه هایی از زندگی شاعران، مطالب منحصر به فردی نسبت به تذکره های دیگر دارد؛ بنابرین در مورد اغلب شاعران معاصر خود دارای شرح احوال و ابیات نویافته ای است و از آنجا که برخی از شاعران مذکور در تذکره شاعرانی هستند که دیوانی نداشته اند یا اشعارشان شناخته نشده و یا از بین رفته است، این اثر در معرفی آنان نقش موثری ایفا می-کند.
احسان پورابریشم سعید بزرگ بیگدلی
در پهنهء بیکران فرهنگ و ادب فارسی می توان از آثار فاخری نشان گرفت که تصحیح و احیای آنها روشنگر پیشینهء غنی فرهنگ اسلامی – ایرانی است و پژوهشگران را در شناختی ژرف تر از این مواریث ارجمند یاری می دهد. کتاب خلاصه المفاخر فی مناقب شیخ عبدالقادر، تالیف عفیف الدین عبدالله ابن أسعد یافعی یمنی (698- 768ق) از اینگونه آثار به شمار می رود که مولف آن را به عنوان تکمله ای بر دیگر تالیفش، روض الریاحین فی حکایات الصالحین، نگاشته است. روض الریاحین شامل پانصد حکایت از مناقب و کرامات مشایخ متقدم است و خلاصه المفاخر با دویست حکایت ذیل آن و درواقع تراجم صوفیان نامدار عراق در قرن ششم هجری با محوریت شیخ عبدالقادر است؛ زیرا صد حکایت نخستین به بررسی زندگی و کرامات مشایخی می پردازد که هر یک به گونه ای با شیخ عبدالقادر در ارتباط بوده اند و دومین صد حکایت در ذکر کراماتی از پیر گیلان است که اغلب از ایشان روایت می شود. منبع اصلی یافعی در تالیف خلا صه المفاخر، کتاب بهجه الاسرار تالیف شطنوفی (م 713ق) است که یافعی تنها آن را تهذیب و حکایت بندی نموده و مطلب قابل توجهی بر آن نیفزوده است. خلاصه المفاخر را سید جلال الدین حسین بخاری اوچی (707-785ق) از مریدان یافعی با خود به شبه قاره می برد و پس از درگذشت او به همت مریدش احمد درویشی در اواخر قرن هشتم یا اوائل قرن نهم هجری به فارسی بازگردانده می شود. شیوه این ترجمه تحت اللفظی است، اما کاربرد واژگان گویشی و کهن و نیز برخی ساخت های دستوری خاص در آن قابل توجه است. از آنجا که منابع مطالعاتی متقدم به زبان فارسی در زمینه عرفان عراق و بویژه زندگی شیخ عبدالقادر اندک اند و اغلب به صورت نسخه خطی باقی مانده اند، تصحیح و بررسی ترجمه خلاصه المفاخر و سنجیدن ان با متن عربی، از لحاظ اطلاعات تاریخی، جنبه های زبان شناختی و نیز بررسی ریخت شناس و سوررئالیسم در حکایت های صوفیانه سودمند تواند بود. به دلیل نبود نسخه ای کهن که بتواند به عنوان نسخه اساس قرار گیرد و نیز اصالت علمی یکسان نسخه های در دسترس، روش تصحیح التقاطی برگزیده و برای آگاهی از میزان تصرفات و سبک ترجمه، متن مصحح با اصل عربی مقابله شد.
علیرضا اسدی سعید بزرگ بیگدلی
بوطیقای آغازین مکتب سوررئالیسم، تحت تاثیر مستقیم مطالعات فروید، بر آزاد گذاشتن کامل ناخودآگاه و تخیل آزاد، به هنگام آفرینش اثر هنری، تاکید داشت. چنین رویکردی طبیعتا به قوالب آزادی مانند شعر و نقاشی متمایل بود، و به قالب داستان، به سبب تفکر منطقی ماقبلی و محاکات آن از واقعیت، کمتر توجه می-کرد. با این حال برتون، آراگون وسوررئالیست های دیگر از همان آغاز دست به نگارش داستان نیز زدند و بوطیقای تازه ای برای آن تعریف کردند. این بوطیقا، چهار دهه بعد از صدور بیانی? برتون رفته رفته تغییر کرد و البته با حفظ مولف? اصلی اثر سوررئالیستی، یعنی آزاد گذاشتن ناخودآگاه، تنوع هایی در فرم یافت. مهمترین ویژگی داستان سوررئالیستی که تا امروز نیز به حیات خود ادامه می دهد عبارت است از خلق کردن فضای ذهنی و خیالی و رویاگون، با آزاد گذاشتن ناخودآگاه، جهانی که هیچ شباهتی با جهان بیرون ندارد و پر است از تصاویر شگفت و تکان دهنده با صبغه ای نمادین که ناخودآگاه مخاطب را درگیر می کند. با مطالع? عناصر این فضاهای شگفت، اعم از زمان، مکان، شخصیت، اشیاء، زاویه دید و غیره می توان به تعریف کمینه گرایی از داستان سوررئالیستی رسید. نگارش به سبک سوررئالیستی به تصریح خود برتون، صرفاً پس از بنیان گذاری مکتب سوررئالیسم در دهه های آغازین قرن بیستم به وجود نیامده است، بلکه از قدیمی ترین زمان ها حتی در اساطیر وجود داشته است. به همین سبب است که پس از پیدایش این اصطلاح، برخی از آثار قدیمی ادبیات کهن جهان به سبب مبتنی بر ناخودآگاه بودن یا فرم رویاگونشان، گاه سوررئالیستی خوانده می شوند. در ادبیات فارسی نیز چنین اطلاقی به برخی از غزلیات مولانا و حکایت های او صورت گرفته است، اما در آثار روایی، شاید مهمترین آثاری که ظرفیت چنین برخوردی دارند، حکایت های شهودی عرفانی باشند که هم از نظر بوطیقا نزدیک به سوررئالیسم هستند و هم در فرم فضاهایی از این سنخ دارند. در این رساله از میان هجده متن مهم عرفانی تا قرن هشتم هجری، حکایت های شهودی مشتمل بر فضاهای سوررئالیستی استخراج شده اند و مطالعه ای از این منظر روی آن ها صورت گرفته است. نتیجه بررسی این پژوهش نشان می دهد که در این حکایت ها نیز فضاهای ذهنی و خیالی وجود دارد که حالتی شگفت، غیرمنتظره و نمادین دارند. این فضاها عموما بر اثر دگرگونی در کارکرد معمول عناصر سازنده حکایت اعم از مکان، زمان، شخصیت، راوی و غیره به وجود آمده اند. مهمترین ویژگی این حکایت که با ویژگی های داستان های سوررئالیستی نیز قابل قیاس است عبارت است از: تقلیل یافتن روایت به تصویر، بی بعد بودن و ناشناخته بودن مکان، زمان، شخصیت و اشیاء، تصاویر متناقض نما، آزادی راوی در روایت، و وجه نمادین. در پایان این نظر مطرح شده است که می توان این حکایت ها را در ادبیات کهن گونه ای حکایت یا داستان متقدم سوررئالیستی دانست که بر اساس جهان بینی عرفانی به وجود آمده اند و در میان انواع فراواقعی دیگر در ادبیات فارسی و حتی خود ادبیات عرفانی جایگاه خاص و علی حده ای دارند.
خدایار صایب حسینعلی قبادی
این پژوهش، با تقسیم بندی تحولات فکری نیما بر مبنای آثار منثورش (نامه ها، یادداشت های روزانه، مقالات و سخنان پراکنده اش) و تطبیق آن بر اشعارش، دوره ای را به عنوان دوران پختگی فکری و شعری او معرفی می کند (از 1316 به بعد) و ضمن تدوین نظریه ی منسجم شعری او در این دوره، بر پایه ی همین نظریه اساس و مبنا و عمده ی نوآوری او در شعر را، درآمیختن ذهنیت با عینیت یا دیالکتیک ذهن و عین می داند. در همین راستا و به منظور فهم بهتر شعر نیما از آرای زیباشناسان انتقادی بهره گرفته شده است. ضرورت ترسیم دستگاه شعری نیما بر مبنای نوشته های خودش و با استمداد از آرای زیباشناسان انتقادی، از آن روست که در حل پاره ای از ابهامات شعر نیما و به علاوه پاسخ به انتقادات گروهی از منتقدان، بسیار راهگشاست. روش تحقیق در این پایان نامه، تحلیلی- توصیفی است و بر مبنای مطالعه ی دقیق آثار نیما ( شعر و نوشته هایش درباره ی شعر و شاعری) و آثار نیماشناسان و آثار سرآمدان مکتب فرانکفورت در باب زیباشناسی و هنر و تجزیه و تحلیل آنهاست. در این پژوهش؛ ابتدا مختصری از زمینه ی تاریخی- اجتماعی پیدایش مکتب فرانکفورت و سیر آرای ایشان آمده و سپس چارچوبی مشخص و معین از آرای زیباشناسانه ی آنها ارائه شده است. در فصل دوم به زندگی نیما و تأثیر آن در شعرش پرداخته شده و بر همین اساس تحولات شعر او را تقسیم بندی کرده ایم و در فصل سوم که مهمترین فصل این پایان نامه است. ضمن ترسیم دستگاه منسجم شعری او و نزدیکی اش با آرای زیباشناسان انتقادی، تعدادی از اشعارش تفسیر شده اند. دیالکتیک ذهن و عین مهمترین جنبه ی نوآوری نیما و اساس نوآوری های دیگر اوست. با اصل قراردادن این جنبه و کشف جوانب پنهان آن می توانیم به معیار در خور و مناسبی برای سنجش و تقسیم بندی اشعار او و شاگردانش دست یابیم.
خدیجه اسفندیاری سعید بزرگ بیگدلی
چکیده: هنر و ادبیات در جستجوی بیان جایگاه انسان در هستی است و آن را در دوره های مختلف زندگی بشر، به صور گوناگونی بیان کرده است، که طبعاً عالی ترین شکل بیان آن را در هنرهای مکتوب هر دوره می بینیم. در این میان جستجوی انسان آرمانی از جایگاهی ویژه برخوردار است. دلیل این کندوکاو را باید در ذات آدمی و میل او به دوری از نقص جست. انسان روزگار حاضر نیز از این نیاز و برکنار نبوده است و در این راستا رمان که به عنوان مطرح ترین قالب ادبی، منعکس کننده ی افکار انسان معاصر و بیان گر تحولات جامعه ی هم عصر او است به خوبی می تواند دیدگاه او را در این زمینه بیان کند. در این پژوهش انسان آرمانی گفتمان های عمده ی فکری - فرهنگی دوره ی معاصر از رهگذر رمان فارسی تحلیل و بررسی شد که عبارت اند از: ناسیونالیسم، سوسیالیسم، لیبرالیسم و اسلام گرایی و سپس آثار برتر هرگفتمان به روش استقرایی برگزیده شد که به ترتیب عبارت از: سووشون، کلیدر، سمفونی مردگان و روی ماه خداوند را ببوس هستند. انسان آرمانی ملی گرایی که در رمان سووشون در هیأت یوسف و زری ترسیم می شود دارای ویژگی هایی از جمله حس آگاهی ملی، حفظ هویت ملی و خواهان استقلال حاکمیت کشور خود هستند. انسان آرمانی سوسیالیسم در رمان کلیدر در هیأت ستار و گل محمد خلق می شود. انسان هایی که در تلاش برای ایجاد عدالت اجتماعی دست به مبارزه می زنند. جمع گرایی، داشتن حس برابری و مساوات، اهمیت کار، اعتقاد به مالکیت مشترک و داشتن حس همیاری از جمله ویژگی های آنان است. انسان آرمانی لیبرالیسم در سمفونی مردگان با تأکید بر ویژگی هایی چون فردگرایی، آزادی، تساهل و مدارا، خردگرایی در شخصیت آیدین متبلور می شود و انسان آرمانی گفتمان مذهبی در رمان روی ماه خداوند را ببوس در شخصیت علیرضا با ویژگی هایی چون، ایمان به خدا و انبیا، اشتیاق در راهنمایی انسان ها، انتخاب و عمل صالح، معرفی می شود. کلید واژه ها:رمان فارسی،انسان آرمانی،گفتمان سوسیالیسم،گفتمان لیبرالیسم،گفتمان ملی گرایی،گفتمان مذهبی.
پریسا صالحی ناصر نیکوبخت
امروزه تحلیل گفتمان، گرایشی بین رشته ای در مجموعه ی دانش های علوم انسانی و علوم اجتماعی است. تحلیل گفتمان انتقادی، رویکردی نو از تحلیل گفتمان است و امروزه شاخه ی مهم آن به شمار می رود. تولید یا تقویت یک ایدئولوژیِ خاص و نگرش به سطوح بالاتر از جمله، جالب ترین موضوعات تحلیل گفتمان انتقادی است، در این روش به هر دو جنبه ی صورت و معنای متن توجه می شود.صاحبنظرانی چون نورمن فرکلاف، روث وداک، ون دایک، فاولر وکرس در زمینه ی معرفی و رشد تحلیل گفتمان انتقادی نقش داشته اند. در این پایان نامه از میان رویکردهای یاد شده، رویکرد نورمن فرکلاف انتخاب شده است. وی متون را در سه سطحِ توصیف، تفسیر و تبیین بررسی می کند. این روش، روشی کارآمد در تبیین و کشف دیدگاه های ایدئولوژیک نویسندگان و هم چنین دیدگاه های سیاسی و اجتماعی آنان است. با وجود حجم فراوان تحقیقات انجام شده در شعر معاصر همچنین شعر قیصر امین پور، به نظر می رسدهنوز از منظرتحلیل گفتمان به شعر او پرداخته نشده است از این رو در این پژوهش سعی برآن بوده است که آثار شعری امین پور با استفاده از رهیافت تحلیل گفتمان انتقادی، تحلیل و تبیین گردد و چگونگی نگرش شاعر، در مقام یکی از شاعران برجسته ی ادبیات معاصر بررسی شود و با عرضه ی روشی تازه، لایه های مختلف معنی و درونمایه، که معنای نزدیکتر به اشعار دارد، کشف گردد. نتیجه ی پژوهش چنین است،که از دیدگاه تحلیل گفتمان انتقادی، قیصر امین پور در آثارش با انتخاب واژگان خاص، استفاده از جنبه های اسطوره ای و حماسی و پیوند آن با مذهب در دوره ی معاصر، موفق شده است آثارش را به مردم نزدیک کند به طوری که در بین مردم شعرش با استقبال روبه رو شده است؛ به اضافه آگاهی او نسبت به زبان و ادبیات فارسی، با توجه به تحصیلات دانشگاهی او در این رشته، و انعکاس این آگاهی در شعرش سبب شده است تا شعر او در بین فرهیختگان نیز مقبول گردد.
هیبت الله اکبری گندمانی سعید بزرگ بیگدلی
این مسأله که اسطوره ها، در شبکه هایی از روابط بینامتنی، چگونه و با چه سازکارهایی دگرگون می شوند و ساختارها و الگوهای موقتی آنها، همراه با دیگر جریان های پویای متنی و اجتماعی و فرهنگی و...، چگونه فرومی پاشد و باز سازی می شود، می تواند به عنوان یکی از مسائل مهم در گفتمان علوم انسانی مطرح شود. به این منظور، تفسیر ابوالفتوح رازی، که به سبب ویژگی های ناشی از ترجمه ای و تفسیری بودن آن، مفهوم انتقال و دگرگونی و سطوح انتزاع مختلف را، آشکارا، نمایان می سازد، به عنوان متن پای? این پژوهش انتخاب شده است و برخی از روایت های اسطوره ای آن تحلیل شده است. به منظور به دست دادن پاسخ های مناسب به پرسش های پژوهش، نخست، به این مسأله پرداخته شده است که جهان، به مثابه یک متن، چگونه و در چه فرایندی به خوانش در می آید و در پی آن، متن های دیگر، چگونه خوانده می شوند و مولف و متن و خواننده، هر کدام، چه نقشی در این فرایند دارند. بستار و گشودار و مرکز و نامرکز و بازی و اقتدار، مهمترین مفاهیمی هستند که در این رابطه مطرح می گردند. همچنین، در این نوشتار، بر خلاف دیگر پژوهش هایی که از دیدگاهی خاص به مفهوم بینامتنیت پرداخته اند، تلاش شده است که به این مفهوم نیز در شبکه ای از روابط بینامتنی نگریسته شود. بر این اساس، اصطلاح بینامتنیت، کاملاً، منطبق با آراء اندیشمندان مطرح این حوزه تبیین نشده است؛ بلکه تلاش شده است تا این مفهوم در نظام و روش مطالعاتی تازه ای، به نام شبکه-های بازدارنده و پیش راننده، قرار داده شود. تحلیل های این پژوهش به دو بخش تقسیم شده است. در بخش نخست، که مربوط به روایت های اسطوره ای آفرینش است، بیش از هر چیزی، تلاش بر آن بوده است تا نشان داده شود که محدوده ها و مرزهای اسطوره ای چگونه ساخته می شوند. در پی این هدف، با ارائ? مفاهیمی همچون مرز آشنا و مرز بیگانه، آشکار می گردد که مرزهای بیگانه به کمک عناصر و اجزاء وابسته به مرزهای آشنا شکل می گیرند. مهمترین اسطوره ای که در بخش دوم این فصل مطرح می شود، اسطور? عزیر است که در جایگاه یک اسطور? درون مرزی قرار گرفته است و در رابطه و تعامل با روایت ها و اسطوره های برون مرزی شکل گرفته است. در قسمت های دیگر این بخش، به رمزپردازی های مربوط به گاو و صور اسرافیل و تابوت و خضر پرداخته شده است و، در نهایت، این نتیجه حاصل شده است که هم اسطور? عزیر و هم دیگر اسطوره-های بخش دوم، ریشه در اسطوره های گیاهی دارند و اجزاء و عناصرشان تحت تأثیر فرایندهای جایگشتی و بینامتنی در کنار هم قرار گرفته است و در اثر جریان های مداوم اقتدارگرا و رسوب ساز، در میان شبکه های بازدارنده و پیش راننده، ساختارهایی موقتی یافته اند. واژه های کلیدی: پویایی اسطوره، روابط بینامتنی، تفسیر ابوالفتوح رازی، شبکه های بازدارنده و پیش راننده، اسطوره های گیاهی
حسین محمدی سعید بزرگ بیگدلی
چکیده پایه نظری این پژوهش، نظریه نقش گرای نظام مند هالیدی و بحث انسجام است. در هر متنی سلسله عواملی درکارند که بدان متنیت می بخشند. این عوامل که زیر عنوان انسجام صوری دسته بندی شده اند، شامل ارجاع، حذف، جایگزینی، عوامل ربطی و انسجام واژگانی است. بر این اساس، این مسأله مطرح می شود که آیا ممکن است غیر از عوامل انسجام صوری عواملی دیگر نیز باعث انسجام متن شود و اینکه نحوه توزیع عوامل انسجام در متون مختلف، چه نقشی در تفاوت میان آنها می تواند داشته باشد. برای پاسخ به سوال مزبور دو دسته از متون کهن نثر مرسل و فنی زبان فارسی، انتخاب شد و با رویکردی توصیفی- تحلیلی، چگونگی توزیع عوامل انسجام در هر متنی بررسی، تحلیل و مقایسه شد و پس از تحلیل داده ها، این نتیجه حاصل شد که عواملی دیگر (عوامل بلاغی) نیز در انسجام متون موثرند که در کنار عوامل صوری انسجام نهایتاً در جهت انسجام مفهومی متن عمل می کنند. همچنین معلوم شد که بخشی از عوامل انسجام صوری،یعنی حذف از میان عوامل دستوری و ترادف و تکرار واژگانی از میان عوامل واژگانی، با تقسیم بندی متون به دو دسته فنی و مرسل ارتباط دارد. بخش دیگر یعنی عوامل ارجاع، جایگزینی و عوامل ربطی به طور یکسان در هر دو دسته از متون توزیع شده اند و نقشی در تفاوت میان این دو دسته متون ندارند؛ زیرا تغییرات زبانی در دو دسته از متون به اندازه ای نیست که باعث تفاوت میزان بسامد و یا چگونگی به کار رفتن این عوامل دستوری انسجام بخش در این دو دسته از متون گردد. عوامل انسجام بلاغیِ تشبیه مرکب و تمثیل با ایجاد ارتباط میان دو پاره از متن که بخش نخست در حکم مشبه و بخش دوم در حکم مشبه به است باعث ایجاد انسجام در هر دو دسته از متون مرسل و فنی شده اند که بسامد این عوامل در متون فنی بیشتر است. عواملی چون تشبیه بلیغ و استعاره با ایجاد شبکه تداعی هایمرتبط با دیگر اجزای متن، در انسجام متن دخیلند. کنایه با ارجاع به بافت برون متنی باعث تقویت انسجام مفهومی متن می شود. در متون نثر فنی تصرف نویسنده در کنایه باعث ایجاد پیوند آن با دیگر اجزای متن و در نتیجه انسجام بخشی آن می شود. واژگان کلیدی: انسجام صوری- انسجام مفهومی- انسجام بلاغی- نثر مرسل – نثر فنی - هالیدی.
سمیرا تیموری سعید بزرگ بیگدلی
فریبا وفی از جمله زنان نویسنده ای است که در انعکاس نگاه زنانه در ادبیات معاصر فارسی موثربوده است. وی در سال 1342 در تبریز متولد شد. نخستین رمان او «پرنده من» که در سال 1381 منتشر شد، مورد استقبال منتقدان قرار گرفت و جوایز ی فراوان را به خود اختصاص داد. «ترلان»، «رویای تبت»، «رازی درکوچه ها» و «ماه کامل می شود» و دو مجموعه داستان «در عمق صحنه» و «حتی وقتی می خندیم»، از آثار دیگر نویسنده اند. در این پژوهش سعی شده است عناصر داستان و نیز محتوای رمان ها با رویکرد نقد زن-مدارانه مورد بررسی قرارگیرند. نتیجه نشان می دهد که درونمایه ی آثار وفی را مسائلی چون: بحران هویت، ناتوانی انسان ها در برقراری رابطه، نگاه جانبدارانه به وضعیت زن، اشاره به فقر اقتصادی و فرهنگی تشکیل می دهد. نویسنده در چهار رمان از زاویه دید اول شخص استفاده می کند. زبان نویسنده از هویت خودجوش درونی وی سرچشمه می گیرد که در به رخ کشیدن زنانگی افراط دارد و توأم با اطناب و جزئی نگری است. زنان آثار وفی، اغلب در کلیشه ی زن خانه دار سنتی قرار می گیرند که خود را به طورکامل فدای مصالح زندگی خانوادگی می کنند. زنانی منفعل که در عالم ذهنیت به شرایط موجود اعتراض می کنند و روابطشان را با همسر، فرزندان و اقوام مورد باز اندیشی قرار می دهند اما این ناخرسندی، هرگز در عالم عینیت بروز نمی کند. دسته ی دیگر زنانی هستند که اگرچه به ظاهر مستقل به نظر می رسند، اما سنت های حاکم بر جامعه اجازه ی چنین اقتداری را به آن ها نمی دهد. دسته سوم کسانی هستند که زنانگی خود را فراموش کرده و جنسیتی مطابق خواست دیگران برگزیده اند. دسته آخر زنان مستقلی هستند که به باز اندیشی هویت شان در حوزه اجتماع می پردازند و راه بهبود روابطشان را در ورود به صحنه ی اجتماع و در سایه ی اشتغال و تحصیل یافته -اند.
سیده مینا جزایری حاتم قادری
خشونت را شاید بتوان از تخستین تجربه های انسان در رویارویی با امور واقعی جهان دانست که با طلوع تاریخ بشر آغاز گشته است و در جهان امروز مفهومی رایج و آشناست. سال های بین کودتای 1332 تا انقلاب 1357 یکی از پیچ های تاریخی دشوار برای کشور ایران محسوب می شود، ادبیات این برهه آینه تمام نمایی از وقایعی است که شاعران خود را با آن در چالش می دیدند و در این میان فروغ فرخزاد از زمره شاعرانی است که در اشعارش چهره واقعیت زمانه را به خوبی تصویر کرده است. خشونت به معنای یک مفهوم سیاسی، در ادبیات به طور عام، و در اشعار بسیاری از شاعران به ط.ر خاص، به شکل یک .اقعیت اجتناب ناپذیر به گونه ای منعکس شده و آثارشان را فرا گرفته که نیازمند تحقیقی گسترده است. موضوع این پژوهش،بررسی چگونگی پرداختن فروغ فرخزاد به خشونت در اشعارش می باشد و نشان میدهد که شاعر در اشعار خویش خشونتی گسترده در جامعه ای بیمار و از لحاظ احساسی ذاتا بی معناو ایزوله را بیان کرده است.این پژوهش با هدف توجه به اشعار فروغ و مضامین خشونت در چارچوب گفتمان رمانتیسم (در سه دفتر اول)و گفتمان سمبولیسم اجتماعی (در دوفتر آخر)با تاکید بر رمانتیسیسم حاکم بر جامعه انجام گرفته است.همچنین قابل ذکر است پژوهش در چارچوب اندیشه سیاسی به انجام رسیده است و به همین منظور، از میان روش های موجود در مطالعات مربوط با اندیشه سیاسی، گفتمان نورمن فرکلاف دارایس قابلیت هایی تشخیص داده شده است که می تواند پاسخگوی پژوهشی در حوزه میان رشتهخ ای ادبیات و سیاست باشد.و سرانجام نتیجه پژوهش مبتنی بر آن است که رمانتیسم و سمبولیسنم اجتماعی گفتمان هایی هستند که در ادبیات متاثر از شرایط اجتماعی و سیاسی خاصی در یک بازه زمانی (رمانتیسیسم) تولید و تفسیر شده اند و احساس گرایی و تعهد اجتماعی شاعر او را به سمت و سوی این دو گفتمان ادبی کشانده و او توانسته خشونت مستتر در جامعه را در اشعارش به نمایش بگذارد.
محمد علیجانی حسینعلی قبادی
چکیده ادبیات ایران همواره در طول تاریخ پر فراز و نشیبش از رخدادهای تاریخی تأثیر پذیرفته است. این تأثیرگذاری به صورت ایجاد تغییر در ساختار و محتوای آثار ادبی و رونق گرفتن و ابداع برخی تمهیدات و رویکردهای ادبی و هنری و ضعف و به فراموشی سپرده شدن برخی دیگر بوده است. یکی از این رویکردها در ادبیات فارسی گرایش به اسطوره و اسطورهپردازی بوده است. اگرچه اسطورهها سیال و قابل انطباق با ساختارهای اجتماعی و فرهنگی گوناگون هستند اما در طول تاریخ فراز و فرود بسیاری از سر گذراندهاند و در بعضی ادوار حضورشان در آثار ادبی کمرنگ و در بعضی ادوار دیگر پررنگ بوده است. اسطورهپردازی در آثار شاعران و نویسندگان فارسی از ادوار گذشته همواره نمودی چشمگیر داشته است. اما گرایش به اسطوره در آثار ادبی در اواخر قرن هشتم نزول شدیدی پیدا کرد و اسطورهها از ادبیات به انواع دیگر هنر مانند کاشیکاری، معماری و... منتقل شدند. تا اینکه در زمان قاجار و مقارن مشروطه اسطورهها در شعر و سپس در آثار منثور نمود پیدا کردند. در این پژوهش با بهرهگیری از رویکرد تلفیقی نقد اسطورهای و نقد اجتماعی فراز و فرود اسطورهها و نحوه انعکاس آنها در ادبیات داستانی از زمان مشروطه تا انقلاب اسلامی تحلیل شد و در هر دوره آثار شاخص و بارزی که اسطوره را در خود انعکاس داده بودند، معرفی شدند. در پایان پژوهش این نتیجه به دست آمد که اسطورهها در داستاننویسی فارسی برای نخستین بار در قالب جدید رمان تاریخی اشکار شدهاند. دلیل گرایش به اسطوره در داستان هم ایجاد حس نوستالژیک نسبت به گذشته درخشان تاریخی بود. این اسطورهگرایی در رمان تاریخی مقدمهای بر زایش و پردازش هنرمندانه و خلاقانه آن در بوف کور هدایت شد. از آنجا که مطالعه موردی این پژوهش سالهای بعد از کودتای 28 مرداد است که سمبلیسم و گرایش به اسطوره به شکل یک جریان درآمد، چهار اثر داستانی برای تحلیل انتخاب شدند که نماینده رویکرد اسطورهگرایی امید و شکست در سالهای بعد از کودتا بودند. کلیدواژه: ادبیات داستانی، نقد اسطورهای، کودتای 28 مرداد، تاریخ سیاسی اجتماعی معاصر
معصومه صادقی غلامحسین غلامحسین زاده
ادبیات کلاسیک فارسی گنجینه ای ارزشمند و میراثی بی بدیل و پایدار از فرهنگ و دانش و هنر است. آشنایی و مطالعه آن فواید بسیاری دارد و بویژه برای پیشرفت در ادبیات معاصر سودمند است. نویسنده ایرانی پیش از آنکه با ادبیات سایر ملل آشنا شود، در دامان این فرهنگ پرورش یافته است و ادبیات سرزمین خود را می شناسد و بدیهی است اگر ارتباطی ژرف و انسی پایدار با این گنجینه پرگهر داشته باشد، در آفرینش اثر خویش خودآگاه و ناخودآگاه از آن بهره های بسیار می برد و تأثیرات فراوان می پذیرد. پژوهش حاضر ضمن انعکاس سخنان صاحبنظران عرصه ادبیات درباره تأثیر آشنایی با ادبیات کلاسیک فارسی در داستان نویسی معاصر، به تأثیرات مختلفی که ادبیات کلاسیک فارسی در داستان نویسی معاصر داشته است و می تواند داشته باشد، می پردازد. در این پژوهش به تأثیر ادب کلاسیک فارسی در بیش از 20 اثر از نویسندگان معاصر اشاراتی می شود و سپس به طور ویژه، این تأثیرات در سووشون از سیمین دانشور، جای خالی سلوچ از محمود دولت آبادی، آتش بدون دود از نادر ابراهیمی از جنبه های مختلف مورد بررسی و تحلیل قرار می گیرد. نتایج نشان می دهد تأثیرات ادبیات کلاسیک فارسی در داستان نویسی معاصر بسیار گسترده است و علاوه بر جنبه زبانی، جنبه های شگردی(مانند براعت استهلال، نمادپردازی، شیوه داستان در داستان، تغییر زاویه دید یا التفات و..) و اندیشگانی(مانند اسطوره پردازی، و استفاده از درونمایه های آشنا) را نیز دربرمی گیرد. در سووشون تأثیرات زبانی بیشتر در اقتباس و تلمیح، تأثیرات شگردی با کاربرد شیوه داستان در داستان و تأثیرات اندیشگانی بویژه در اسطوره پردازی نمود یافته است. در جای خالی سلوچ تأثیرات بیشتر از جنبه زبانی، گستردگی دایره واژگانی و کاربرد آرایه های ادبی است و تأثیرات اندیشگانی و شگردی در نهاد اثر نهفته است. در آتش بدون دود تأثیرات زبانی(خصوصاً اقتباس)، شگردی(مانند براعت استهلال، مداخله گری راوی، کاربرد شعر در بین نثر) و اندیشگانی(چون پرستش درخت مقدس، تقابل پدر و پسر و رویکرد عرفانی) جلوه خاصی دارد. براساس آنچه در این پژوهش به دست آمد، از میان متون کلاسیک فارسی، هزار ویک شب، تاریخ بیهقی، شاهنامه، گلستان و بوستان، مثنوی معنوی، خسرو و شیرین، لیلی و مجنون، فرج بعداز شدت، تذکرهَ الاولیاء، غزلیات حافظ، کلیله ودمنه، مرزبان نامه، سفرنامه ناصرخسرو آثاری هستند که تأثیر بیشتری برآثار داستانی معاصر گذاشته اند. همچنین از بین داستان نویسان، محمدعلی جمالزاده، هوشنگ گلشیری، محمود دولت آبادی، سیمین دانشور، جلال آل احمد، ابراهیم گلستان، نادر ابراهیمی، ابوتراب خسروی و... بیشترین تأثیر از ادب کلاسیک فارسی در آثارشان مشهود است. و نیز ادبیات کلاسیک فارسی هنوز و همچنان ظرافت های ادبی بسیاری دارد که بازشناسی آن می تواند ما را در آفرینش های ادبی تازه یاری کند.
فرزانه مهدوی غلامحسین غلامحسین زاده
اگر ادبیات را بر ساخته زبانی بدانیم که باید تفسیر شود و روانکاوی را دانشی توانا بر تفسیر بخشی از جنبه های آن به شمار آوریم، در خواهیم یافت که رابطه روان کاوی و ادبیات می تواند رابطه دو نیروی همکار باشد برای کشف دنیایی که در زیر زبان آثار ادبی، ناشناخته و پنهان مانده است. بر این اساس محققان زبان فارسی تاکنون تحقیقات بسیاری در زمینه های مختلف ادبی از جمله نقد روانشناسانه انجام داده اند که به انتشار کتب و مقالات فراوانی نیز منجر شده است، از این روی تحقیق حاضر با بررسی تحقیقات صورت گرفته در این زمینه (کتاب، مقاله و مصاحبه) با استفاده از روش تحلیلی _ توصیفی به این نتیجه رسیده است که کسانی که به این تحقیقات دست یازیده اند، بیشتر از نظریه های فروید (14/7)، لاکان (23/2)، آدلر (89/0) و بخصوص یونگ (46/79) در نقد آثار ادبی استفاده کرده اند، و سیر این تحقیقات در نزدیک به یک قرن اخیر (تا سال 1390) به جزء بعضی از مقاطع کوتاه زمانی رو به گسترش بوده، اگرچه روند گسترش آن تا قبل از سال 1370 بسیار کند بوده، اما از این سال به بعد به خصوص در فاصله زمانی سال های 1380 تا 1390 ما شاهد تحول شگرفی در زمینه تحقیقات منتشر شده نقد ادبی روانشناسانه هستیم. بررسی های ما نشان می دهد که در این مدت شاهنامه، مثنوی و بوف کور، بیش از سایر آثار ادبی بر مبنای نظریه های روان شناختی نقد و تحلیل شده اند، و مهمترین دستاوردهای این نوع تحقیقات در زبان فارسی، کمک به آشکار کردن جنبه های درونی آثار ادبی، و شناساندن بهتر و دقیق تر نوع نگرش پدیدآورندگان آن ها، و فراهم کردن زمینه درک و فهم هر چه بیشتر و بهتر آثار ادبی فارسی بوده است. کلید واژگان: نقد ادبی، نقد روان شناختی، یونگ، فروید، آدلر، لاکان
احمدشاه احمدزی سعید بزرگ بیگدلی
شعر معاصر افغانستان با توجه به شکل گیری جنبش مشروطه در سال 1298ش و پس از آن بویژه جنبش مشروطه سوم (1325تا 1332ش) و عوامل اجتماعی و فرهنگی همچون آشنایی روشنفکران با ایدئولوژی های نو بعد از جنگ جهانی دوم، ترجمه آثار ادبی (شعر و رمان) از زبان های ترکی، فرانسوی و انگلیسی، روابط نزدیک با اتحاد شوروی و ورود کتاب از ایران که در آن سال ها تفکر چپ گرا بر جریان های ادبی آن سیطره داشت، دچار تحول اساسی شد. این تحولات با حادثه 7 ثور 1357ش روند رو به رشد گرفت، بخصوص بعد از ایجاد نظام وابسته به اتحاد شوروی که ادبیات را در خدمت سیاست قرار داد و سبب پدید آمدن نوعی ادبیات ایدئولوژیک در افغانستان گردید. همراهی و عدم همراهی عده ای از شاعران با دولت جدید، مهاجرت افغان ها به سایر کشورها، تشکیل انجمن ها و کانون های ادبی در داخل و خارج از کشور از سال 1357 تا 1384ش از مواردی است که بر سیر تحول و شکل گیری جریان های شعر معاصر افغانستان تأثیرگذار بوده است. در این رساله، جریان های شعری معاصر افغانستان از دیدگاه محتوایی مورد بررسی قرار گرفته، عوامل بروز و ظهور جریان های شعری و معیار و ملاک تفکیک آنها، بیان و جریان های شعری مهم این دوره معرفی گردیده است. همچنین شاخصه های بارز و فراز و فرود های جریان های مذکور بیان شده است. روش تحقیق در این رساله توصیفی تحلیلی است. در این تحقیق مشخص شد، پنج جریان شعری؛ دینی عرفانی، رمانتیسم، مقاومت، رئالیسم اجتماعی و رئالیسم سوسیالیستی در شعر افغانستان وجود دارد. جریان شعر مقاومت که در برابر تهاجم شوروی و با مهاجرت افغان ها به سایر کشورها شکل گرفت، بعد از فروپاشی حکومت کمونیست ها و آغاز درگیری های داخلی دچار وقفه پنج ساله شد و پس از حکمروایی طالبان برضد آنان، جان دوباره گرفت. جریان شعر رئالیسم سوسیالیستی با برافتادن دولت کمونیستی به پایان رسید؛ ولی جریان شعر رئالیسم اجتماعی تا کنون به حیات خویش ادامه داده و نیرومندترین جریان شعری عصر حاضر افغانستان است. دو جریان شعر دینی عرفانی و رمانتیک، در این دوره، فراز و فرود چندان قابل توجه ندارد و از گذشته تا کنون همچنان به حیات خویش ادامه می دهد.
آرزو سلیمانی کل تپه سعید بزرگ بیگدلی
اصلاحات ارضی سال 1341 یکی از رخدادهای اثرگذار در عرصه گوناگون اجتماع، اقتصاد و فرهنگ ایران به شمار می آید و بی برنامگی بیشتر در روند مدرن شدن جامعه ایران را رقم زده است. درون زا نبودن این حرکت و جنبه فرمایشی آن موجب نگاه انتقادآمیز طبقات گوناگون، به ویژه نخبگان ادیب واقع شده تا جایی که اصلاحات ارضی یکی از مهم ترین موضوعات در ادبیات داستانی واقعگرای دهه 50 ـ 1340 قرار گرفته است.این سخن با بررسی و تعمق در ادبیات داستانی این دوره روشن می-شود. پیشینه پژوهش های انجام شده نشان می دهد در این زمینه تحقیقات کافی انجام نگرفته است. در این پژوهش به بررسی و تحلیل اصلاحات ارضی در ادبیات داستانی دهه 50 ـ 1340پرداخته شده و به روش توصیفی ـ تحلیلی بر پایه رویکرد نقد اجتماعی پنج اثر داستانی منتخب این دهه از نویسندگان بنام معاصر چون غلامحسین ساعدی، جلال آل احمد، ابراهیم گلستان، محمود دولت-آبادی و تقی مدرسی بررسی و تحلیل شده است. تأثیر اصلاحات ارضی بر نویسندگان این دهه بیشتر در حوزه درونمایه،شخصیت پردازی و پیرنگ داستان بوده است که در واقع پیرنگ داستان در سایه روابط علی و معلولیبر محور رخداد اصلاحات ارضی شکل گرفته است. درونمایه این آثار و توجه نویسندگان به اصلاحات ارضی بیشتر از زاویه نگاه پیامدهای اقتصادی ـ فرهنگی آن، بی برنامه بودن مدرنیزاسیون، مهاجرت روستاییان به شهرها بوده استکه نویسندگان به شیوه ای رئال به این موضوع پرداخته اند و در سه اثر از آثار انتخابی(عزاداران بیل، اسرار گنج دره جنی، شریفجان شریفجان) این شیوه واقع گرابا نماد و تمثیل درآمیخته است.
فرهاد سنگانی حسینعلی قبادی
پست مدرنیسم، مهم ترین جریان ادبی دهه ی واپسین قرن بیستم است؛ این جریان به دلیل برخی همسانی ها با وسایل ارتباط جمعی و گسترش ارتباطات جهانی وآسان شدن کسب اطلاعات، در ایران راه یافت. انقلاب اسلامی نقطه ی عطفی برای ادبیات ایران است زیرا نویسندگان معاصر در این دوره با فضای باز روبرو هستند و خواهان هنر نمایی در عرصه ی داستان نویسی با گرایش های مختلف اند. بعداز انقلاب، ادبیات با گرایش هایی ازجمله رئالیسم سنتی، رئالیسم دینی، رئالیسم جادویی، مدرنیسم و پست مدرنیسم روبرو شد. پست مدرن در حد فراگیر و گسترده ای در ادبیات داستانی بعد از انقلاب وارد ایران شد هرچند قبل از انقلاب این شیوه تاحدودی وجود داشت، اما رایج و برجسته نبود. این پژوهش با روش توصیفی-تحلیلی به بررسی آثار برگزیده پرداخته است. این پایان نامه مشتمل بر 5 فصل است. نتایج نشان می دهد که نویسندگان ایرانی مخصوصا چهار نویسنده منتخب این پژوهش، در استفاده از مولفه های پست مدرن، مقلد صرف بوده اند و بیشتر از حیث ساختاری به استفاده از این مولفه ها مبادرت ورزیده اند.
تهمینه عطایی کچویی سعید بزرگ بیگدلی
بستان العارفین و تحف? المریدین تألیف فقیه ابونصر احمد بن خیر نیسابوری (م: ربع آخر قرن پنجم یا اوایل قرن ششم) یکی از متن های کهن عرفانی حوزه خراسان است. اهمّیّت این کتاب مانند دیگر آثار قرن پنجم و ششم گذشته از جنبه های زبانی آن، نظیر سبک نثر و کلمات خاص آن عصر، در طرح مبانی تصوّف و ذکر حکایات کرامات صوفیان و شرح احوال پیشروان ایشان است. بستان العارفین به همراه منتخب رونق المجالس به اهتمام دکتر احمد علی رجائی بخارائی در سال 1354 منتشر شد. مغلوط بودن نسخ? اساس در بسیاری از موارد، اختصار در پرداختن به تعلیقات و مقدّمه از سویی، و یافتن دست نوشته های تازه ای از متن از سوی دیگر تصحیح تازه ای از آن را ایجاب می کند. تا کنون پنج نسخه از بستان العارفین شناسایی شده است که در تصحیح این متن از چهار نسخه آن استفاده کردیم که به ترتیب تاریخ کتابت عبارتند از: الف: نسخه برلین (مورّخ 543) ب: نسخه اسعد افندی ترکیه (بی تاریخ امّا کهن) ج: نسخه قونیه (احتمالاً قرن هشتم) د: نسخه کتابخانه آیت الله مرعشی (مورّخ 946). در این رساله متن را بر مبنای نسخه اساس (اسعد افندی) تصحیح انتقادی کردیم، و روش ما در بخش های مقدّمه (مولّف، ارزشهای گوناگون متن و ...) و تعلیقات (ذکر منابع حکایات، شناسایی اعلام، توضیح لغات و ...) توصیفی -تحلیلی است. علاوه بر این، در این رساله با استفاده از منابع گوناگون صوفیان و مراجع حدیث افتادگی ها، خطاهای کتابتی و کاستی های عبارات عربی متن تصحیح شده است و مصحّح با تنظیم فهرست های گوناگون راه را برای مطالعات پژوهشگران دیگر نیز هموار کرده است.
فاطمه بخیت سعید بزرگ بیگدلی
عنوان سابقه ای طولانی در آثار ادبی فارسی دارد لیکن در تحقیقات ادبی کمتر به موضوع عنوان و سیر تحول آن در ادب فارسی پرداخته شده است در حالی که در پژوهش های زبان و ادبیات عربی این موضوع از سابقه ای طولانی برخوردار است. عنوان ساختاری است که از زبان تشکیل می شود و زبان نظامی از نشانه ها است که دانش نشانه شناسی به برررسی و تحلیل آن می پردازد. بنابراین، از دیدگاه نشانه شناسان، نشانه شناسی مناسب ترین رویکردی است که پژوهشگر می تواند با استفاده از آن، عنوان را بررسی و تحلیل کند، زیراکه رویکرد نشانه شناسی به پژوهشگر این امکان را می دهد تا به متن وارد شود و نشانه ها به تصاویر و دلالت ها را تبدیل کند. به عقیده ی محققان، عنوان یک متن، نخستین اشاره ای است که مخاطب متوجه آن می شود و کلید دلالت گری است که ساختار متن را در یک یا چند کلمه خلاصه می کند. و از طریق آن، خواننده به منظور کشف دلالت ها و مفاهیم و گشودن رمزها و سمبل های آن، وارد اعماق متن می شود و امکان شناسایی مضمون متن و رابطه ی آن با عنوان را پیدا می کند. روش این تحقیق، توصیفی- تحلیلی با رویکرد نشانه شناسی ساختارگرا است که نشانه شناسانی مانند پیرس، دوسوسور، فروید، پارت، ژنت، گرماس و دیگرانی که به آن در آثار خود پرداخته اند، بر این اساس رابطه دال و مدلولی عنوان و محتوا در شعر شش شاعر فارسی و عربی معاصر (نیما، شاملو، شفیعی کدکنی، سیاب، مقالح و درویش) بررسی شده است. در بررسی تطبیقی عنوان های شعری مشابه در اشعار شاعران مورد نظر که با مضامین"شب، سرود، رثا و نامه" سروده شده است، انواع دلالت های عناوین و رابطه میان عنوان و متن مورد تحلیل و بررسی قرار گرفته است؛ و سرانجام رمز و دلالت عناوین مشابه در این اشعار مشخص شده است. نتایج به دست آمده از تحقیق، حاکی از آن است که از طریق بررسی یک متن می توان به دلالت اصلی عنوان آن دست یافت؛ چون در بیشتر عناوین، ظاهر عنوان با مضمون متن متفاوت است. اما با بررسی و تحلیل متن، رابطه میان عنوان و متن مشخص می شود. همچنین در تحلیل عناوین اشعار شاعران مذکور در ابتدا واژه های برخی از عناوین با همدیگر یکسان می نمود اما با تحلیل و بررسی آنها و رابطه شان با متن آشکار شد که دلالت هر عنوانی با عنوان دیگر متفاوت است، بنابراین، می توان چنین نتیجه گرفت که در هر متنی عنوان ارتباطی تنگاتنگ و پیوسته با محتوا و مضامین موجود در متن دارد و بدون بررسی و تحلیل در اعماق متن، نمی توان به دلالت دقیق یک عنوان دست یافت.
وحید ثقفی سعید بزرگ بیگدلی
بررسی برجسته ترین متون تاریخی دور? ایلخانی از جمله تاریخ جهانگشا، جامع التواریخ و تاریخ وصاف ـ متونی که شناخت مرز بین ادبی و تاریخی بودن آنها کاملاً مشخص نیست ـ از منظر ادبیات و آن هم سبک شناسی ادبی و تبیین جایگاه آنها در زنجیر? تحوّل نثر فارسی و همچنین نثر تاریخی از اصلی ترین انگیزه های این پژوهش است. همچنین در این تحقیق به نثر تاریخی به عنوان یک نوع ادبی خاص با ویژگیهای متفاوت با متون ادبی توجه شده است. در زمین? سبک نثر دور? ایلخانی تحقیقاتی انجام شده است. اما این تحقیقات معمولاً تنها در زمین? یکی از این متون و اغلب در زمین? سبک تاریخ جهانگشا صورت گرفته است. در حالی که در این پژوهش، با نگاهی گسترده تر، هر سه اثر بعد از بررسی سبکی با یکدیگر و نیز با متون ادبی همان دوره و متون تاریخی دوره های دیگر مقایسه می شوند. برای این کار، از بین رویکردها و روشهای ارائه شده در زمین? سبک شناسی، رویکرد و روش تاریخی را برگزیدیم که سیر تحوّل و دگرگونیهای زبان را در دوره های مختلف بررسی می کند. در پایان، این نتایج به دست آمد که نثر تاریخی دور? ایلخانی یک نقط? عطف در سیر تحوّل نثر تاریخی به حساب می آید؛ به طوریکه متون تاریخی دوره های قبل تفاوت نسبتاً زیادی با متون این دوره دارند، اما در دوره های بعد متون تاریخی با شباهت بسیار به نوعی پیرو آثار دور? ایلخانی محسوب می شوند. همچنین آثار ادبی و تاریخی تفاوتهای بنیادی و بسیار زیادی با یکدیگر دارند و به همین دلیل می توان نثر آثار تاریخی را یک نوع ادبی مستقل به حساب آورد و آن را «نوع ادبیِ تاریخی» نامید.
علی دست خشگ حسینعلی قبادی
جنگ تحمیلی و دفاع مقدس، مهمترین رخدادی بود که پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران به وقوع پیوست. به تبع نگاه ها و دریافت های گوناگون و گاه متقابل از جنگ، در آثار مربوط به این حوزه داستان نویسان نیز با رویکردهایی متفاوت به این موضوع پرداختند. رویکردهای عمده را در این زمینه می توان به چهار دسته تقسیم کرد: رویکرد ارزش محور، رویکرد جامعه محور، رویکرد انتقاد محور و رویکرد انسان محور. از میان این رویکردها، دو رویکرد ارزش محور و انتقاد محور در تقابل با هم قرار دارند و در آثاری که با توجه به این دو رویکرد خلق شده هر یک خواسته اند به نحوی نگاه و رویکرد خویش را در داستان بپرورانند. هر یک از این دو رویکرد ارزش محور و انتقادمحور، نویسندگان مشهوری دارد در این پژوهش از میان آثار این نویسندگان، رمان دوشنبه های آبی ماه اثر محمد رضا کاتب در جایگاه نمایند? رهیافت ارزش محور و رمان زمستان62 اسماعیل فصیح به عنوان نمایند? جریان انتقاد محور انتخاب شده اند. روش پژوهش توصیفی ـ تحلیلی است و بر مبناشی چهارچوب نظری تحلیل گفتمان انتقادی به بررسی و تحلیل آثار پرداخته شده است. به اجمال، نتیج? پژوهش نشان می دهد: کاتب با رویکرد ارزشگرا به جنگ تحمیلی نگریسته، از آن به عنوان دفاع مقدس یادکرده و مقاومت و پایداری در برابر تهاجم دشمن را می ستاید و مشکلات جنگ را پذیرفتنی می نمایاند. اما فصیح با دید انتقادی اغلب سعی دارد آسیب های ناشی از جنگ را بیان کرده، تبعات آن را بر جامعه و روابط میان افراد جامعه نشان دهد. فصیح آثار جنگ بر جامعه و زندگی شهری را مطمح نظر قرار داده است.
علیرضا اسدی سعید بزرگ بیگدلی
اصطلاح سوررئالیسم در این رساله، محدود به معنای تاریخی آن نیست، بلکه بیشتر، نوعی بوطیقای زیباشناختی و مجموعه ویژگی هایی در فرم، فضا و روایت است که می تواند در زمان های مختلف، با محتواهای گوناگون، اعم از دینی یا غیر دینی، وجود داشته باشد. ویژگی های اصلی بوطیقای سوررئالیستی، به اعتقاد ما، عبارت است از وجود رمزگانی ارتباطی که از ناخودآگاه آفریننده تولید می شود-به همین علت نامتعارف است- و پس از ارتباط با ناخودآگاهِ مخاطب، در صورتِ اشتراک محتویات ناخودآگاهی فرستنده و گیرنده، در گیرنده، به نسبت، حسی غریب ایجاد می کند. تفاوت سبک های سوررئالیستی مختلف به طور غالب در منبع ناخودآگاهی است، وگرنه این آثار، در فرم، فضا و بوطیقا تا حدود زیادی مشابهند. نگارش به سبک سوررئالیستی به تصریح خود برتون، صرفاً پس از بنیان گذاری مکتب سوررئالیسم و در دهه-های آغازین قرن بیستم به وجود نیامده است، بلکه در کهن ترین متون دینی و اساطیری نیز سابقه دارد، به همین سبب است که پس از پیدایش این اصطلاح، گاه برخی از آثار قدیمی ادبیات کهن جهان به سبب مبتنی بر ناخودآگاه بودن یا فرم رویاگونشان، به صفت سوررئالیستی متصف می شوند. در ادبیات فارسی نیز چنین اطلاقی به برخی از غزلیات مولانا و حکایت های او صورت گرفته است، اما در منابع روایی فارسی، شاید نزدیک ترین آثار به ژانر سوررئالیسم، حکایت های شهودی عرفانی باشند که هم از نظر بوطیقا نزدیک به این سبکند و هم در فرم فضاهایی از این سنخ دارند. در این رساله سعی شده است که ژانری به نام حکایت سوررئالیستی عرفانی تعریف شود و از میان آثار روایی منثور عرفانی تا قرن هشت هجری حکایت هایی که ذیل این ژانر می گنجند معرفی شوند. . نتیجه بررسی این پژوهش نشان می دهد که در این حکایت ها نیز فضاهای ذهنی و خیالی وجود دارد که حالتی شگفت، غیرمنتظره و نمادین دارند. این فضاها عموماً بر اثر دگرگونی در کارکرد معمول عناصر سازنده حکایت اعم از مکان، زمان، شخصیت، راوی و غیره به وجود آمده اند. مهمترین ویژگی این حکایت که با ویژگی های عام داستان های سوررئالیستی نیز قابل قیاس است، عبارت است از: تقلیل یافتن روایت به تصویر، بی بعد بودن و ناشناخته بودن مکان، زمان، شخصیت و اشیاء، تصاویر متناقض نما، آزادی راوی در روایت، و وجه نمادین. در پایان این نظر مطرح شده است که می توان این حکایت ها را در ادبیات کهن گونه ای حکایت یا داستان متقدم سوررئالیستی دانست که بر اساس جهان بینی عرفانی به وجود آمده اند و در میان انواع فراواقعی دیگر در ادبیات فارسی و حتی خود ادبیات عرفانی جایگاه خاص و علی حده ای دارند.
محبوبه شمشیرگرها سعید بزرگ بیگدلی
زبان فارسی نو یک کلیّت یکسان نمودیافته در همه متون و نوشته های فارسی نیست بلکه این زبان در پارهای از حوزههای جغرافیایی با گونه های گفتاری و محلّی آن حوزه ها آمیخته و برخی از واژه ها، ساخت ها و آواهای آنها رابا خود همراه کرده است. درنتیجه در حوزه های گوناگون، گونه های تازه ای از زبان فارسی پدیدآمده که گاه از نظر صرفونحو، واژه، آوا و معنا با یکدیگر تفاوت دارند. همین ناهمخوانیها هستند که می توانند بخش مهمّی از ویژگی های سبکی یک حوزه را در رویارویی با حوزه یا حوزه های دیگر مشخص کنند. یکی از حوزه های قابل بررسی، هرات است. در این منطقه جغرافیایی از دیرباز بزرگان علم، ادب و عرفان زندگی می کرده و گاه تألیفاتی از خود باقیگذاشتهاند. خواجه عبدالله انصاری یکی از عالمان و متصوّفه این دیار است که آثار چندی از او به قلم خود یا شاگردانش به جامانده است. موضوع رساله حاضر بررسی زبان طبقاتالصّوفیه به عنوان یکی از متون برجسته به جامانده از حوزه هرات در قرن پنجم (دوره اول فارسی دری) است که بررسی زبان آن به عنوان نمونهای از زبان کهن و یا گونه زبانی قدیم هرات، میتواند پایه بررسی متون دیگری باشدکه پس از آن در هرات نگاشته شده اند. بررسی متن طبقات الصّوفیه به عنوان نمایان کننده ویژگی های زبانی متون متعلّق به زبان قدیم هرات، می تواند گوشهای از حرکت بزرگ کشف ویژگیهای گونه های مختلف زبان فارسی در دوره ها و حوزههای متفاوت را سامان داده و درنتیجه موجب شود تا به مرور درآینده برداشت صحیحی از چگونگی شکلگیری و سیر تحوّل زبان فارسی به دست آید. سرانجام بررسی ویژگی های زبانی طبقات در چهار مبحث کلّی ویژگیهای صرفیونحوی، واژگانی، آوایی و معنایی و استفاده از نظرات صاحبنظران این حوزه نشان داد بسیاری از ویژگیهای خاص طبقات، به زبان فارسی دوره اول، بسیاری به منطقه خراسان و برخی نیز به تعلّق آن به حوزه جغرافیایی هرات مربوط میشود. کاربردهای زبانی منحصر بفردی در طبقات نظیر استفاده فراوان و شایع از فعل ربطی «اید»، به کارگیری پسوند «آمار» در ساخت برخی کلمات، وجود پسوند نامآواساز «ـَست»، صرف ویژه مضارع فعل «بودن» و «باشیدن»، کاربرد ساخت کُنایی یا ارگتیو در فعل ماضی، استفاده از برخی واژههای منحصر به این حوزه جغرافیایی و اظهارنظر برخی صاحبنظران درخصوص وجود گویش کهن در هرات، نشان میدهد که در این حوزه، گونه هروی رواج داشته که طبقات انصاری به آن متعلّق است. روش انجام این پژوهش، توصیفی-تحلیلی بوده و اطّلاعات لازم، با استفاده از منابع کتابخانهای فراهم شده است.
زهرا فتحی سعید بزرگ بیگدلی
اندیشه مرگ و زندگی یکی از مهم¬ترین اصول عقاید و باورهای آدمیان است. انسان از گذشته¬های دور تا کنون، بعد از آفرینش و مشاهده مرگ، همواره به دنبال جاودانگی و در آرزوی بی¬مرگی بوده¬است. از نظر مردمان گذشته و در اغلب آیین¬ها و دین¬ها، مرگ پایان زندگی و نابودی مطلق انسان نیست، بلکه می¬تواند عاملی برای زندگی بهتر و والاتر باشد. پژوهش حاضر با هدف بازشناسی نحوه ورود نمادهای اسطوره¬ای آفرینش در شاهنامه و مثنوی، و همچنین یافتن پیوند میان این عناصر اسطوره¬ای، شامل انسان، حیوان (گاو) و گیاه، و دریافتِ رابطه میان مرگ و زندگی مجدد آنها در این دو اثر صورت گرفته است، تا پاسخگوی این سوالات باشد که عناصر اسطوره¬ای، انسان، حیوان و گیاه، در شاهنامه و مثنوی چگونه نمود یافته¬اند؟ مرگ و زندگی این عناصر چه رابطه¬ای با هم دارند؟ تمایزات میان این آثار (شاهنامه و مثنوی)، در استفاده از این عناصر چگونه است؟ این پژوهش با بررسی دو اثر مذکور با رویکرد نمادگرایانه و کهن¬الگویی و به شیوه بررسی توصیفی- تحلیلی به این نتیجه رسیده¬است که: عناصر اسطوره¬ای، انسان، حیوان (گاو) و گیاه در شاهنامه به صورت شاهان و پهلوانان و در مثنوی در ارتباط با انسان¬های جاودانه و همچنین به صورت نمادهای درون¬گرایانه نمود یافته¬است؛ ارتباط میان مرگ و زندگی این عناصر در هر دو اثر به صورت مستقیم است، به گونه¬ای که مرگ یکی موجب زندگی و زندگی (رشد) یکی دیگر از عناصر موجب مرگ دیگری می¬گردد. تمایزات میان این دو اثر ادبی، شاهنامه و مثنوی، به دلیل دو حوزه متفاوت حماسه و عرفان است که هر کدام به فراخور موضوع خود، به شیوه عینی یا ذهنی از اساطیر بهره برده¬اند؛ هر چند نمی¬توان به تمایز مطلق میان دو اثر نیز قائل شد، چرا که استفاده از «نمادها و اسطوره¬ها»، می-تواند عاملی برای اشتراک و همسانی شاهنامه و مثنوی باشد.
علیرضا پورشبانان سعید بزرگ بیگدلی
اقتباس از متون ادبی نویسندگان جدید و قدیم، از همان ابتدای شکل گیری سینما مورد توجه بسیاری از فیلم سازان قرار گرفته، و رابطه ی ادبیات و سینما، در تعاملی دوگانه از سویی باعث معرفی بسیاری از آثار ادبی در سطحی گسترده و پر مخاطب شده، و از سوی دیگر زمینه ی استفاده از روایت و داستان ادبی را برای ساخت فیلم های سینمایی فراهم ساخته است؛ اما در ایران، این رابطه میان ادبیات و سینما هنوز به صورت کامل شکل نگرفته است؛ در حالی که در حوزه ی ادبیات کلاسیک فارسی، نمونه های بسیاری را در دوره های مختلف می توان یافت، که با داشتن ظرفیت های نمایشی، قابلیت اقتباس برای ساخت فیلم سینمایی را دارند. در این پژوهش سعی شده با بررسی محتوا و ساختار برخی از این آثار برگزیده در دو حوزه ی نظم و نثر، و با توجه به گستره ی انواع ادبی و گونه-های فرعی منشعب از آنها، وجوه نمایشی و اقتباسی این متون از زوایای گوناگون و در انطباق و تعامل با ژانرهای سینمای کلاسیک نشان داده شده، دورنمایی برای استفاده از این متون در فیلم نامه نویسی و ساخت نسخه های سینمایی اقتباسی بر مبنای اصول و چارچوب روایت در سینمای کلاسیک ارائه گردد. همچنین بر آن بوده ایم نوع اقتباس از هر اثر برگزیده بر مبنای چارچوب نظری مربوط به روش های اقتباس در سینما (اقتباس آزاد، وفادار و لفظ به لفظ)، پیشنهاد شود؛ بنابراین، با توجه به عناصر نمایشی شاخص در هر نوع ادبی، ظرفیت های نمایشی هر اثر بررسی شده و با توجه به تنوع قابلیت های اقتباسی متون، هر اثر در ژانر سینمایی متناسب با خود دسته بندی شده، نوع اقتباس از آن نیز مشخص شده است. بر این اساس، برخی از ویژگی های برجسته ی این آثار، مانند نمود داستانی و روایت گونه، ماجراهای تصویری، شخصیت پردازی نمایشی به علاوه ی دیگر ارکان و عناصر نمایشی مطلوب اقتباس با توجه به آراء صاحب نظران این حوزه مانند سیگر، مک. کی، نوبل، بیشاب و ... برای هر متن تحلیل شده و مشخص گردید در متون حماسی بیشترین قابلیت های تصویری و اقتباسی در مقایسه با دیگر انواع عرفانی، تعلیمی- غنایی و تاریخی- ادبی وجود دارد و عمدتاً ظرفیت اقتباس وفادار به متن از میان انواع سه گانه ی روش های اقتباس، مربوط به این نوع ادبی است. پس از متون حماسی، آثار تاریخی و تعلیمی- غنایی بیشترین ظرفیت نمایشی و اقتباسی با روش اقتباس وفادار یا برداشت آزاد را در خود دارند و در نهایت نیز در متون عرفانی ظرفیت-های نمایشی بالقوه ای وجود دارد که با روش برداشت آزاد می توان از آنها در ساخت نسخه های نمایشی استفاده نمود. محوریت مطالعه در این پژوهش، متون برگزیده ی ادبیات کلاسیک فارسی و استفاده ی تلفیقی از منابع ادبی و سینمایی معتبر است. روش پژوهش توصیفی- تحلیلی است و استفاده از ابزار و اسناد کتابخانه ای و فضای مجازی به علاوه ی آمار، اطلاعات و تجربیات اقتباسی در سینمای ایران، به پیش برد پژوهش کمک کرده است.
امیر مرادی سعید بزرگ بیگدلی
خاموشی همواره به عنوان یکی از اصول عرفانی مدّ نظر عرفا قرار داشته است. در این پژوهش پس از بررسی انواع خاموشی و اسباب توجه عارفان بر ضرورت خاموشی، به بررسی چرایی و چگونگی سخن گفتن عارف پرداخته شده است. پژوهش حاضر با اتکا بر دو کتاب مثنوی معنوی و فیه ما فیه مولوی و با رهیافتی تأویلی بر اساس شیو? توصیفی-تحلیلی و با ابزار کتابخانه ای و استنادی صورت گرفته است.
آتوما فروهی احمد تمیم داری
چکیده ندارد.
علی نوری خاتونبانی سعید بزرگ بیگدلی
چکیده ندارد.
شایا محمدی رفیع سعید بزرگ بیگدلی
چکیده ندارد.
احمد شاه احمدزی سعید بزرگ بیگدلی
چکیده ندارد.
آقامحمد زنگانه سعید بزرگ بیگدلی
چکیده ندارد.
رقیه شیری محمد طاهری
چکیده ندارد.
علی حسن سهراب نژاد ناصر نیکوبخت
در گویش کُردی جنوبی که از گویش¬های اصلی زبان کُردی و زبان معیار ادبی کُردها در طول تاریخ به شمار می¬آید، برخی داستان¬های غنایی منظوم و متأثر از خسرو و شیرین نظامی وجود دارد که تاکنون دربارة آن¬ها، پژوهش درخور توجهی انجام نگرفته است. پژوهشی تطبیقی میان خسرو و شیرین نظامی و این منظومه¬ها، به گسترش آفاق ادبیات غنایی ایران¬زمین و دریافت برخی شباهت¬ها و یگانگی اقوام ایرانی کمک شایانی خواهد کرد.در این تحقیق، منتقدانه کوشیده¬ایم به این سؤال کلی پاسخ دهیم که در مطالعة تطبیقی، نقد و تحلیل صورت و محتوای خسرو و شیرین نظامی گنجه¬ای با آثار غنایی گویش جنوبی زبان کُردی که متأثر از شیوة نظامی هستند، چه شباهت¬ها و تفاوت¬هایی (تقلید و نوآوری) وجود دارد؟ به این منظور، آثار غنایی منظوم گویش کُردی جنوبی(شیرین و فرهاد کندوله¬ای، شیرین و فرهاد پاوه¬ای و شیرین و خسرو خانای قبادی) با خسرو و شیرین نظامی، از حیث صورت و محتوا، با روش توصیفی- تحلیلی، بررسی و تطبیق گردید. نتایج این پژوهش نشان می¬دهد که می¬توان دو منظومة شیرین و فرهاد کندوله¬ای و شیرین و فرهاد پاوه¬ای را ضمن تأثیرپذیری از کار نظامی، به دلیل برخی نوآوری¬های ادبی و داستانی، روایتی واحد قلمداد کرد که با خسرو و شیرین نظامی، تفاوت¬های بسیار دارد. حال آن که اثر خانای قبادی را علی¬رغم پاره¬ای نوآوری¬ها، می¬توان نزدیک¬ترین اثر به کار نظامی و ترجمه¬ای موفق به زبان کُردی از خسرو و شیرین، به شمار آورد.
ثمینه شکیل بیگ ناصر نیکوبخت
قرن بیستم را میتوان عصر نو زایی و تحول دگرگونی عمیق در تمام شئون اجتماعی، سیاسی و فرهنگی مشرق زمین نامید. یکی از پدیدههای فرهنگی متأثر از این جریان نوزایی، ادبیات این کشورهاست. همزمان با گرایش به رمان نویسی و داستانکوتاه در نثر فارسی، در حوزة شعر نیز تحول لقب یافت. « نو » ، عظیمی رخ داد و نوعی شعر متولد شد که به جهت تازگی و لطافت عمیق با گذشته زبان فارسی و اردو نزدیکترین زبانهای امروزی جهان نسبت به هم هستند. شعر معاصر اردو و فارسی، در صد سال گذشته، تحولاتِ بسیاری از سر گذرانده و گونههای مختلفی از نوآوری را تجربه کردهاست. این نوآوریها در عرصههای مختلف اندیشه و صورخیال و زبان و صورت و شکل شعر پدیدآمدهاست. پاکستانی، بیشتر از دیگر « ن. م. راشد » میان شاعران و سخن پردازان جهانی، صورت و اندیشه شعر شاعران به صورت و قالب شعری و اندیشة سخنور معروف ایرانی، نیما یوشیج، نزدیک است؛ زیرا هر دو شاعر، در یک زمان، نیما در ایران و راشد در پاکستان پیشرو و مبتکرِ شعرِ نو هستند. راشد چون نیما، نیما یوشیج » ،« پدرِ شعرِ نو اردو » : شاعری سنت شکن و نو آور و نظریه پرداز است؛ و لقبهایی چون نیز یافته است. « شاعرِ فراملیتی » ؛« شاعرِ آسیا » ؛« پاکستان دراین تحقیق مقایسة صورت و قالب و درونمایة شعر نو راشد و نیما، مورد بررسی شدهاست و این نتیجه حاصل شد که نیما و راشد در صورت؛ وزن و کوتاهی و بلندی مصرا عها؛ قافیه؛ ساخت و صورت زبان؛ و در صور تهای شعر آزاد یا شعرنیمایی شباهت زیادی دارند. در این مقایسه، میزان و نوع اثر پذیری راشد از زبان و ادبیات فارسی نیز تبیین شد؛ به ویژه اینکه شعرش سرشار از ترکیبات و واژگان فارسی امروزی است. انسان گرایی، وطنخواهی، بیگانه ستیزی، آزادی خواهی، آزادی بیان، آزادی زنان، آزادی در اندیشه و هنر، استبدادستیزی، طنز، انتقاد اجتماعی، رشد فکری و معنوی و هنری موضوعهای مشترک هر دو شاعر اند. در مجموع به دلیل وجود اشتراکات بنیادین پیشگفته در فرم و صورتهای جدید و عواطف و اندیشههای نیما و راشد در شعر آزاد و نوع نگاه آن دو به جهان پیرامون، می توان به این نتیجه رسید که این دو شاعر در فرم و صورت شعر آزاد و در حوزه و سطح فکری و محتوایی شبیه هم است.
احمد رضایی جمکرانی سعید بزرگ بیگدلی
نماد، کلمه ای است که هاله ای از معانی را به هم القا می کند. این عنصر از دیرباز در شعر فارسی بالاخص در متون عرفانی به کار گرفته شده است . بدون شک اوضاع سیاسی و اجتماعی جامعه در شکل گیری نماد بسیار تاثیرگذار است و می توان وضعیت جامعه را تا حد زیادی به وسیله ی آنها مشخص نمود. در شعر فارسی نیز شاعران به طرق مختلف این عنصر را به کار گرفته اند. برخی از نمادها میان شاعران مشترک و برخی ساخته خود آهاست . در میان نمادهای مشترک شب ، آیینه و پننجره بسامدهای بالا می دارند. در بخش نمادهای شخصی و قزوه و وسمقی بیشترین نمادهای اختصاصی را به کار گرفته اند و ابتهاج این بخش نماد خاصی ندارد. در این قسمت نمادهای امین پور از خلاقیت برخوردارند. نتایج و دستاوردها: از مقایسه و تحلیل نماده و آمار به دست آمده مشخص می شود که بر خلاف فرض ما قریب به 60 درصد نمادها کلیشه ای و قدیمی هستند و تنها حدود 40 درصد آنها جنبه ابتکاری دارند. می توان گفت در سروده هایی که در قالب کلاسیک هستند نماد کمتری به کار رفته است و اشعاری که به سبک نو یا نیمایی هستند ظرفیت نمادپذیر بیشتری دارند.