نام پژوهشگر: فاطمه کیانپور قهفرخی
احسان کردی فاطمه کیانپور قهفرخی
هدف پژوهش حاضر مقایسه ی مهارت های اجتماعی، خودپنداره و عملکرد تحصیلی دانش آموزان کم شنوای مدارس عادی و استثنایی مقطع راهنمایی، با کنترل هوش، است. نمونه ی مورد مطالعه در این پژوهش شامل 58 دانش آموز کم شنوا (30 دانش آموز کم شنوا از مدارس استثنایی و 28 دانش آموز کم شنوا از مدارس عادی) شهر اهواز بودند. نمونه گیری از جامعه ی اول به روش تصادفی ساده و از جامعه ی دوم به صورت سرشماری می باشد که از میان دانش آموزان کم شنوای مقطع راهنمایی این شهر، که در سال تحصیلی 88-87 مشغول به تحصیل بودند، انتخاب شدند. دانش آموزان مورد مطالعه از نظر هوش، دوره تحصیلی و نوع ناشنوایی همتاسازی شدند. ابزارهای مورد استفاده شامل مقیاس درجه بندی مهارت های اجتماعی گرشام و الیوت، مقیاس خودپنداره راجرز، معدل تحصیلی و آزمون هوش ریون بودند. داده ها با استفاده از روش های آماری تحلیل واریانس و تحلیل کوواریانس چند متغیری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. به طورکلی، نتایج به دست آمده به طور کلی تفاوت معناداری را از لحاظ مهارت های اجتماعی و عملکرد تحصیلی، با کنترل هوش، بین دانش آموزان کم شنوایی که در مدارس عادی آموزش می بینند و دانش آموزان کم شنوایی که در مدارس استثنایی تحصیل می کنند، نشان نداد ولی در خودپنداره آنها تفاوت نشان داد و بین دانش آموزان کم شنوا در مدارس عادی و استثنایی، با کنترل هوش، تفاوت معنی داری از لحاظ خودپنداره وجود دارد. در متغیر خودپنداره، میانگین در گروه دانش آموزان مدارس عادی 22/10 و در گروه دانش آموزان مدارس استثنایی 04/8 می باشد، که نشان دهنده ی خودپنداره ضعیف تر دانش آموزان کم شنوای مدارس عادی می باشد.
غلامحسین مکتبی منیجه شهنی ییلاق
این پژوهش به بررسی تأثیر آموزش هوش هیجانی بر اضطراب اجتماعی، سازگاری اجتماعی و هوش هیجانی پرداخته است. جامعه آماری شامل دانشجویان دوره کارشناسی دانشگاه شهید چمران است که در سال تحصیلی 87-86 مشغول به تحصیل بودند، از میان آن ها 120 نفر به طور تصادفی چند مرحله ای نسبی انتخاب و در چهار گروه 30 نفری (آزمایشی دختر و پسر و گواه دختر و پسر) گمارده شدند. ابزارهای مورد استفاده عبارتند از: پرسشنامه خود- گزارشی هوش هیجانی براکت و همکاران، اضطراب اجتماعی ماتیک و کلارک و سازگاری اجتماعی مظاهری. طرح پژوهشی از نوع آزمایشی میدانی با پیش آزمون- پس آزمون و پیگیری است. گروه آزمایشی در 8 جلسه 90 دقیقه ای تحت آموزش هوش هیجانی قرار گرفتند. پس از اعمال مداخله آزمایشی، بار دیگر میزان اضطراب اجتماعی، سازگاری اجتماعی و هوش هیجانی گروه های آزمایشی و گواه سنجیده شد. پس از 8 هفته از اتمام جلسات آموزشی بار دیگر آزمودنی ها پرسشنامه های فوق الذکر را تکمیل کردند. نتایج تحلیل واریانس های چند متغیری، دو راهه و یک راهه بیانگر تفاوت معنی دار بین اضطراب اجتماعی، سازگاری اجتماعی و هوش هیجانی گروه ها است. در ضمن، بین دو جنسیت از لحاظ تأثیر آموزش هوش هیجانی بر متغیرهای وابسته تفاوت معنی داری مشاهده نشد. اثر درمان بعد از هشت هفته همچنان ادامه داشت.
سمانه جعفریان ناصر بهروزی
هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه ویژگی های شخصیتی و سبک های تفکر با خلاقیت در دانشجویان دختر دوره کارشناسی می باشد. نمونه مورد مطالعه در این پژوهش 300 نفر بود که از بین جامعه دانشجویان دختر دوره کارشناسی دانشگاه شهید چمران اهواز با روش نمونه گیری تصادفی مرحله ای انتخاب شد. برای سنجش متغیرهای مورد مطالعه در این پژوهش از پرسشنامه پنج عاملی شخصیت نئو (neo-ffi)، پرسشنامه سبک های تفکر استرنبرگ و واگنر (tsi) و پرسشنامه خلاقیت عابدی استفاده شد. برای تحلیل داده ها از روش های همبستگی پیرسون، همبستگی کاننی و تحلیل رگرسیون همزمان و مرحله ای استفاده شد. آزمون فرضیه های پژوهش نشان داد که ویژگی های شخصیتی و سبک های تفکر پیش بین های خلاقیت در دانشجویان دختر هستند. بدین معنی که، ویژگی های شخصیتی برون گرایی، باز بودن به تجربه و وجدانی بودن با خلاقیت رابطه مثبت و روان رنجور خویی و توافق با خلاقیت رابطه منفی داشتند. همچنین، نتایج این پژوهش نشان داد که سبک های تفکر قانون گذارانه، قضایی، کلی، سلسله مراتبی، آزاد اندیش با خلاقیت رابطه مثبت دارند و سبک های تفکر اجرایی، جزیی و محافظه کارانه با خلاقیت دانشجویان دختر رابطه منفی دارند. همچنین، نتایج تحلیل همبستگی کاننی نشان داد که دو متغیر کاننی (بعد کاننی) برای درک روابط بین مجموعه متغیرهای ملاک و مجموعه متغیرهای پیش بین مورد نیاز است و هر دو بعد از خرده مقیاس هایی از مجموعه پیش بین و ملاک تشکیل شده اند.
حسین روح الهی فاطمه کیانپور قهفرخی
هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر آموزش مهارت های زندگی بر سلامت روان، سازگاری فردی-اجتماعی و مسئولیت پذیری ادراک شده دانش آموزان پسر دوره راهنمایی شهر اهواز می باشد. جامعه آماری این مطالعه از تمام دانش آموزان پسر دوره راهنمایی شهر اهواز، در سال تحصیلی 89-1388، تشکیل شده است. از این جامعه آماری نمونه ای به حجم 90 نفر با روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای برای گروه گواه و 90 نفر نیز به عنوان گروه آزمایش، از بین مدارس تحت آموزش مهارت های زندگی انتخاب شدند. برای سنجش متغیرهای مورد مطالعه از پرسشنامه scl-25، پرسشنامه مسئولیت پذیری ادراک شده و پرسشنامه شخصیتی کالیفرنیا و برای تحلیل داده ها از روش مانکوا استفاده شد. نتایج تحلیل مانکوا نشان داد که: (الف) آموزش مهارت های زندگی باعث افزایش سلامت روان دانش آموزان پسر دوره راهنمایی می شود، (ب) آموزش مهارت های زندگی بر مسئولیت پذیری ادراک شده دانش آموزان پسر دوره راهنمایی تأثیر مثبت دارد، (ج) آموزش مهارت های زندگی بر کل سازگاری فردی-اجتماعی دانش آموزان پسر دوره راهنمایی تأثیر مثبت دارد و (د) آموزش مهارت های زندگی بر افزایش سازگاری فردی دانش آموزان دوره راهنمایی تأثیر دارد ولی بر سازگاری اجتماعی آنها تأثیر چندانی ندارد.
زهرا کاظمی ناصر بهروزی
هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه بین سبک های دلبستگی و ویژگی های شخصیت با هوش هیجانی دانشجویان دختر دوره کارشناسی دانشگاه شهید چمران بوده است. جامعه آماری این مطالعه را تمام دانشجویان دختر دوره کارشناسی دانشگاه شهید چمران در سال تحصیلی 89-1388 تشکیل داده است. از این جامعه آماری، نمونه ای به تعداد 470 نفر، با روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای انتخاب شدند. برای سنجش متغیرهای مورد مطالعه از پرسش نامه دلبستگی به والدین و همسال (ippa)، پرسش نامه شخصیتی نئو (neo-ffi) و پرسش نامه خود گزارشی هوش هیجانی شات (seis) استفاده شد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از روش های همبستگی ساده، تحلیل رگرسیون چند گانه و همبستگی کاننی یا متعارف استفاده شد. نتایج نشان داد که بین سبک های دلبستگی به مادر، پدر و همسال و خرده مقیاس های آنها با هوش هیجانی همبستگی معنی داری وجود دارد. همچنین از بین ویژگی های پنج گانه شخصیت به ترتیب وجدانی بودن، باز بودن به تجربه، برونگرایی و توافق پذیری پیش بینی کننده های هوش هیجانی بودند، اما روان رنجورخویی نقشی در پیش بینی هوش هیجانی ایفا نمی کند و از معادله رگرسیونی کنار گذاشته شد، که همگی این نتایج در سطح 001/0 >p معنی دار می باشند. همچنین نتایج تحلیل همبستگی کاننی نشان داد که دو متغیر کاننی (تابع کاننی) برای درک روابط بین مجموعه متغیر های ملاک خرده مقیاس های هوش هیجانی و مجموعه متغیر های پیش بین (سبک های دلبستگی و ویژگی های شخصیت) مورد نیاز است و هر دو تابع از خرده مقیاس هایی از مجموعه پیش بین و ملاک تشکیل شده اند.
فرزانه رمضانی غلامحسین مکتبی
نام خانوادگی: رمضانی نام: فرزانه عنوان پایان نامه: رابطه ی ویژگی های شخصیت، هوش هیجانی و خلاقیت هیجانی با سلامت روان دانشجویان مراکز تربیت معلم شهرستان اهواز استاد راهنما: دکتر غلامحسین مکتبی درجه تحصیلی: کارشناسی ارشد رشته: روان شناسی گرایش: تربیتی محل تحصیل (دانشگاه): شهید چمران اهواز دانشکده: علوم تربیتی و روان شناسی تاریخ فارغ التحصیلی: 1390 تعداد صفحه:143 کلید واژه ها: روابط ویژگی های شخصیت، هوش هیجانی، خلاقیت هیجانی، سلامت روان، دانشجویان تربیت معلم هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه ی ویژگی های شخصیت، هوش هیجانی و خلاقیت هیجانی با سلامت روان است. روش پژوهش حاضر از نوع همبستگی است. جامعه ی آماری در این پژوهش تمام دانشجویان مراکز تربیت معلم شهرستان اهواز است که در سال تحصیلی 89-88 مشغول به تحصیل بودند. نمونه ی پژوهش شامل 300 نفر از دانشجویان تربیت معلم شهرستان اهواز می باشند، که بر اساس نمونه-گیری تصادفی مرحله ای نسبی انتخاب شدند. شرکت کنندگان پرسشنامه های ویژگی های شخصیت نئو(neo-ffi)، هوش هیجانی شات، خلاقیت هیجانی آوریل و سلامت روان گلدبرگ را تکمیل نمودند. برای تحلیل داده ها از روش همبستگی ساده و چندگانه استفاده شد. از میان 17 فرضیه پژوهش 6 فرضیه معنی دار نبودند. در آخر، نتایج نشان داد که ویژگی های شخصیت و هوش هیجانی با سلامت روان رابطه معنی داری دارند ولی خلاقیت هیجانی با سلامت روان رابطه معنی داری ندارد.
حمدان رحیمی فاطمه کیانپور قهفرخی
هدف از پژوهش حاضر مقایسه دانش آموزان دبیرستانی پسر با سبک های یادگیری مختلف از لحاظ سازگاری اجتماعی و عملکرد تحصیلی می باشد. روش پژوهش به کار رفته در این پژوهش، علّی- مقایسه ای است. نمونه پژوهش شامل 320 نفر از دانش آموزان پسر پایه اول دبیرستان های شهرستان شادگان است که در سال تحصیلی 90- 1389 مشغول به تحصیل بوده اند و با روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای انتخاب شده اند. برای سنجش متغیر های این پژوهش از پرسشنامه سبک های یادگیری کلب(lsi) و پرسشنامه شخصیتی کالیفرنیا(ctp) استفاده شد. در این پژوهش معدل نوبت اول دانش آموزان، ملاک عملکرد تحصیلی در نظر گرفته شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش های تحلیل واریانس چند متغیری(مانوا) و تحلیل واریانس تک متغیری(آنوا) استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که بین دانش آموزان دبیرستانی پسر با سبک های یادگیری مختلف از لحاظ سازگاری اجتماعی و عملکرد تحصیلی در سطح 001/0 تفاوت معنی داری وجود دارد. همچنین نتایج پژوهش نشان داده است که دانش آموزان با سبک یادگیری همگرا در مقایسه با دانش آموزان با سبک یادگیری واگرا از سازگاری اجتماعی، قالب های اجتماعی و روابط اجتماعی(از مولفه های سازگاری اجتماعی) بیشتری بر خوردارند و عملکرد تحصیلی بالاتری دارند. ولی از لحاظ سایر مولفه های سازگاری اجتماعی مانند مهارت های اجتماعی، علائق ضد اجتماعی، روابط خانوادگی و روابط مدرسه ای تفاوتی بین دانش آموزان با سبک-های یادگیری مختلف وجود ندارد.
بهروز توپال فاطمه کیانپور قهفرخی
پژوهش حاضر با هدف تعیین رابطه کمال گرایی، خودکارآمدی و اضطراب با تعلل ورزی آموزگاران زن و مرد انجام شده است. این پژوهش از نوع همبستگی، و با حجم نمونه شامل 200 نفر از آموزگاران زن و مرد (100 نفر زن و 100 نفر مرد) شهر اندیمشک در سال تحصیلی 90- 1389 بود، که به روش تصادفی ساده انتخاب شدند. ابزارهای گردآوری داده ها شامل؛ پرسش نامه های کمال گرایی اهواز (aps)، خودکارآمدی شرر و آدامز (1998)، اضطراب (anq) و تعلل ورزی شوارزر و همکاران (2000) بود. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار spss و روش های آماری؛ ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چند متغیری استفاده شده است. یافته ها نشان داد که؛ بین کمال گرایی و تعلل ورزی در کل آموزگاران و همچنین، در آموزگاران زن و آموزگاران مرد رابطه مثبت معنی داری وجود دارد. همچنین، بین خودکارآمدی و تعلل ورزی در کل آموزگاران رابطه منفی معنی داری وجود دارد و این نتیجه در مورد آموزگاران زن و آموزگاران مرد نیز مشاهده شد. علاوه بر این، بین اضطراب و تعلل ورزی در کل آموزگاران رابطه مثبت معنی داری وجود دارد و این یافته در مورد آموزگاران زن و آموزگاران مرد نیز وجود دارد. بر اساس نتایج حاصل از تحلیل رگرسیون، از بین متغیرهای کمال گرایی، خودکارآمدی و اضطراب به عنوان متغیرهای پیش بین تعلل ورزی؛ در کل آموزگاران، متغیرهای خودکارآمدی، کمال گرایی و اضطراب؛ در آموزگاران زن، خودکارآمدی، اضطراب و کمال گرایی، و همچنین، در آموزگاران مرد، خودکارآمدی و کمال گرایی، به ترتیب پیش بینی کننده برای تعلل ورزی بودند و متغیر اضطراب در پیش بینی کنندگی تعلل ورزی آموزگاران مرد، نقشی ایفا نمی کند.
ذکراله مروتی منیجه شهنی ییلاق
پژوهش حاضر به منظور بررسی رابطه محیط یادگیری سازنده گرای ادراک شده و عملکرد ریاضی با میانجی گری جهت گیری درونی هدف، ارزش تکلیف، نگرش نسبت به ریاضی و خودکارآمدی ریاضی در دانش آموزان پسر سال سوم دبیرستان های شهر اهواز انجام شد. در تحقیق حاضر، فرض بر این بود که محیط یادگیری سازنده گرای ادراک شده نه تنها رابطه مستقیم با عملکرد ریاضی دارد، بلکه از طریق میانجی هایی چون جهت گیری درونی هدف، ارزش تکلیف، نگرش نسبت به ریاضی و خودکارآمدی ریاضی می تواند عملکرد ریاضی دانش آموزان را تحت تأثیر قرار دهد. در این پژوهش، یک فرضیه اصلی، پانزده فرضیه مستقیم و پنج فرضیه غیر مستقیم ارائه و مورد ارزیابی قرار گرفتند. ابزارهای سنجش استفاده شده شامل پرسشنامه ادراک از محیط یادگیری سازنده گرا (cles)، پرسشنامه خودکارآمدی ریاضی (mses)، سیاهه نگرش نسبت به ریاضی (atmi) و پرسشنامه راهبردهای انگیزشی برای یادگیری (mslq) بودند. ضمناً در این پژوهش، نمره دانش آموزان در امتحان پایان سال در درس ریاضی به عنوان شاخص عملکرد ریاضی در نظر گرفته شد. جهت بررسی فرضیه های تحقیق از روش مدل سازی معادلات ساختاری (sem) استفاده شد. قبل از تحلیل داده های مربوط به فرضیه ها، برای اطمینان از این که داده های این پژوهش مفروضه های زیربنایی مدل معادلات ساختاری را برآورد می کنند، به بررسی آنها پرداخته شد. بدین منظور چهار مفروضه معادلات ساختاری شامل، داده های گمشده، بررسی داده های پرت، نرمال بودن و هم خطی چندگانه مورد بررسی قرار گرفتند. در پژوهش حاضر، برای برآورده کردن شرط عدم وجود داده های گمشده، از روش جایگزینی داده ها با میانگین متغیر استفاده شد. همچنین، نتایج غربالگری داده ها در خصوص داده های پرت با استفاده از فاصله ماهالانوبیس نشان داد که شش مورد وجود شد که جزء داده های پرت چند متغیری محسوب می شدند و لذا در تحلیل فرضیه ها این افراد کنار گذاشته شدند. برای سنجش نرمال بودن متغیرها از کجی و کشیدگی متغیرها استفاده گردید و نتایج نشان داد که تخطی از نرمال بودن داده ها قابل مشاهده نیست. همچنین، هم خطی چندگانه متغیرها با استفاده از آماره تحمل و عامل تورم واریانس (vif) مورد بررسی قرار گرفت و نتیجه نشان دادکه بین متغیرها، هم خطی چندگانه وجود نداشت. از سوی دیگر، یافته های حاصل از این پژوهش نشان داد که مدل مفروض اثر محیط یادگیری سازنده گرای ادراک شده و عملکرد ریاضی با میانجی گری جهت گیری درونی هدف، ارزش تکلیف، نگرش نسبت به ریاضی و خودکارآمدی ریاضی در دانش آموزان پسر سال سوم دبیرستان های شهر اهواز برازنده داده ها است. فرضیه های مستقیم همه مورد تایید واقع شدند، البته رابطه بین متغیرها در فرضیه 14 منفی بود. همچنین، روابط غیر مستقیم مسیرها با استفاده از روش بوت استراپ و رویکرد گام های علّی بارون و کنی مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که روابط غیر مستقیم مسیرها مشابه هم بودند. در واقع، روابط محیط یادگیری سازنده گرای ادراک شده با عملکرد ریاضی، از طریق میانجی های نگرش نسبت به ریاضی، جهت گبری درونی هدف، خودکارآمدی ریاضی و ارزش تکلیف، با استفاده از هر دو روش بوت استراپ و رویکردهای گام های علّی، مورد تایید قرار گرفت.
مهدی کاویانی فر فاطمه کیانپور قهفرخی
هدف این پژوهش مقایسه هوش هیجانی و اضطراب امتحان در دانش آموزان پسر موفق و ناموفق سال اول دبیرستان شهر همدان در سال تحصیلی90-1389 بود. نمونه ی این تحقیق متشکل از102 دانش آموز پسر( 51 موفق و 51 ناموفق ) که با روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای انتخاب شدند. در این پژوهش، آزمودنی ها پرسشنامه های هوش هیجانی شات و اضطراب امتحان اهواز را تکمیـل نمودنــد و دانـش آموزانموفق و نا موفق نیز براساس معدل سال آخر دوره ی راهنمایی و اول دبیرستان انتخاب شدند.در این پژوهش، جهت تحلیل مقدماتی داده ها از آمار توصیفی( میانگین، انحراف معیار، کمترین و بیشترین نمره)و برای تحلیل فرضیه ها از روش تحلیل واریانس یک راهه و چندمتغیری ( مانوا ) استفاده شد. همچنین، از روش های آلفای کرونباخ و تنصیف برای تعیین ضرایب پایایی و روش تحلیل عامل تأییدی برای تعیین روایی ابزارها استفاده شد. نتایج تحلیل واریانس چند متغیری و یک راهه نشان داد که بین دانش آموزان پسر موفق و ناموفق از لحاظ هوش هیجانی تفاوت معنی داری وجود دارد.نتایج تحلیل واریانس چند متغیری و یک راهه نشان داد که بین اضطراب امتحان دانش آموزان پسر موفق و ناموفق تفاوت معنی داری وجود دارد. درنتیجه، این پژوهش نشان داد دانش آموزانی که موفق بودند، از هوش هیجانی بالا و اضطراب امتحان پایین تری نسبت به دانش آموزان ناموفق برخوردار بودند.
فرحناز محمدی کاظم نیسی
در این پژوهش، مقایسه هوش هیجانی، هیجان خواهی و سبک های هویت در دختران فراری و دختران عادی استان کرمانشاه صورت گرفته است. آزمودنی های این پژوهش، دو گروه دختر فراری و دختر عادی است که دختران فراری به روش نمونه گیری در دسترس و دختران عادی به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شده اند. برای جمع آوری داده ها ، از آزمون 90سوالی هوش هیجانی بار-آن، آزمون 40 سوالی هیجان خواهی زاکرمن و آزمون 40 سوالی سبک های هویت برزونسکی استفاده شده است. تحلیل داده ها نیز با استفاده از آزمون ماآنوا و آزمون نسبت انجام گرفته است. یافته های به دست آمده نشان داد که بین میزان هیجان خواهی دختران عادی و میزان هیجان خواهی دختران فراری تفاوت معنی داری وجود ندارد. همچنین مشخص شد که هوش هیجانی دختران فراری از هوش هیجانی دختران عادی کمتر است. به علاوه یافته ها نشان داد که نسبت دختران فراری که به هویت اطلاعاتی و هنجاری رسیده اند و نسبت دختران عادی که به این هویت ها دست یافته اند یکسان است. همچنین نسبت دختران فراری دارای پایگاه هویت سردرگم-اجتنابی از نسبت دختران عادی دارای پایگاه هویت سردرگم-اجتنابی بیشتر است. ضمنأ مشخص شد نسبت دختران عادی که به تعهد دست یافته اند از نسبت دختران فراری که به تعهد رسیده اند بیشتر است.
عبدالمحمد جابری نصر فاطمه کیانپور قهفرخی
چکیده فارسی : هدف اساسی این تحقیق بررسی تأیید آموزش روش بدیعه پردازی بر خلاقیت عمومی و خلاقیت نوشتاری می باشد. روش تحقیق در این پژوهش، آزمایشی و با پیش آزمون و پس آزمون می باشد جامعه آماری در این پژوهش دانش آموزان پسر کلاس پنجم شهرستان دشت آزادگان در سال تحصیلی 91-90 به تعداد 1041 نفر می باشد که 80 نفر از آنها با روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای در قالب دو کلاس 40 نفری انتخاب شدند. ابزار پژوهش در این مطالعه پرسشنامه خلاقیت عابدی و آزمون خلاقیت نوشتاری حَسَنلو می باشد. گروه آزمایش در این پژوهش طی 8 جلسه به روش بدیعه پردازی آموزش دیدند در حالیکه به گروه گواه آموزشی داده نشد نتایج حاصل از تحلیل کوواریانس نشان داد که آموزش بدیعه پردازی باعث افزایش معنی دار خلاقیت عمومی و خلاقیت نوشتاری دانش آموزان می شود .