نام پژوهشگر: مهدیه سادات مستقیمی
سمیه سادات مظفری عیسی متقی زاده
چکیده استشراق در طول تاریخ به مفاهیم گوناگونی به کار رفته است؛ در معنای عام آن، مطالعه و پژوهش در امور مربوط به شرق و در معنای خاص آن، اسلام شناسی توسط غیر مسلمانان می باشد. تاریخچه ی استشراق با توجه به دو مفهوم عام و خاص آن به شش دوره ی کلی با ویژگی های خاص خود قابل تقسیم می باشد. در دوره های مختلف تاریخی پس از ظهور اسلام مستشرقان و به خصوص غربیان، با اهداف و انگیزه های گوناگونی به اسلام شناسی و شناخت معارف قرآن روی آوردند، که شامل اهداف دینی_تبشیری، سیاسی_استعماری، علمی، اقتصادی، فرهنگی،... می باشند. مستشرقان در عصر حاضر برای نیل به اهدافشان از وسایل و ابزار جدید متناسب این دوره، نظیر وسایل ارتباط جمعی ، برگزاری همایش های بین المللی و محافل علمی و دانشگاهی، تألیف کتب ، مقالات، دایره المعارف ها، ترجمه ی قرآن به زبان های اروپایی و ... استفاده می کنند. در نتیجه برای مقابله و مواجهه ی صحیح با افکار و اعمال سوء مستشرقان لازم است که اهداف و ابزارهای به کار گرفته شده توسط آنان شناسایی گردد تا بتوان در حفظ و بقای وحدت اسلامی و اعتلای آن گام موثری برداشت. کلید واژه ها : مستشرقان، اهداف، وسایل، قرآن
معصومه شجاعی بیدواز علی غضنفری
ازدواج، پیمان مقدس، مبتنی بر پایبندی به رعایت حقوق و احترام متقابل است . این پایان نامه با موضوع« نقش آموزه های قرآنی در پایداری ازدواج با تأکید بر آرای علامه طباطبایی و آیت ا... جوادی آملی » با هدف تبیین نقش آموزه های قرآنی در استحکام خانواده، در سه فصل تدوین یافته است . و به بررسی آرای تفسیری علامه طباطبایی و آ... جوادی آملی در ذیل آیات موجود پرداخته شده است .در این نوشتار، پس از بیان کلیات تحقیق، به تبیین مواردی چون؛ جایگاه، اهمیت و ضرورت ازدواج در قرآن پرداخته است و همچنین اهداف ازدواج و معیارهای همسر نظیر، ایمان و حسن خلق مورد بررسی قرار گرفته است . نشان دادن تأثیر آموزه های قرآنی بر استحکام بنیان خانواده و تصحیح روابط و رعایت حقوق و تکالیف متقابل زوجین، از دیگر مواردی است که درطّی فصول مورد اهتمام واقع شده است .از سوی دیگر به آسیب شناسی استحکام خانواده، از دو بعد اجتماعی و اخلاقی، نظیر، طلاق، اعتیاد، بد خلقی، بدگمانی، بد زبانی، تکبر، بخل، مورد اهتمام قرار گرفته است . در انتها می توان گفت، آموزه های قرآنی نقش بنیادی در پایداری ازدواج دارند . کلید واژه ها:آموزه ها، قرآن، ازدواج، پایداری، خانواده، حقوق، تکالیف، آسیب
نفیسه نیک عمل محمد کاظم شاکر
با بررسی تاریخ تفسیر قرآن و ظهور چهره های مختلف در قرون متمادی، تبیین بهترین روش تفسیر قرآن مشکل به نظر میرسد، چرا که مفسرین پس از شهادت پیامبر ص از نظر روش در استنباط معانی آیات دچار اختلاف شده و هر یک از زاویه دید خویش و بر پایه اصولی که پذیرفته اند، به تفسیر قرآن پرداخته اند. از این رو کشف مبانی و روش تفسیری معصومینع به عنوان مفسران حقیقی قرآن و کسانی که پیوند ناگسستنی با قرآن دارند، مهم ترین مسئله مطرح در این عرصه است. در این پژوهش سعی شده تا با بررسی روایات تفسیری امام هادی و امام عسکریع و بیان روش و مبانی تفسیری آنان، الگویی برای تفسیر صحیح قرآن عرضه شود. بنابراین، در ابتدا به جایگاه تفسیر، معرفی مفسران، آثار تفسیری و راویان عصر امامین عسکریینع پرداخته، سپس با مروری بر روایات تفسیری و دسته بندی این روایات به مبانی تفسیر از دیدگاه این دو امام که بیانگر جامعیت و جاودانگی قرآن، لزوم توجه به عظمت قرآن از حیث ماهیت و صفات، قرآن معیار درستی روایات، قرآن کتابی به زبان مردم و کلام الهی، بیان شده است. سپس روش تفسیری امام هادی و امام عسکریع که شامل تفسیر قرآن به قرآن، تفسیر قرآن به کمک سنت و عقل است ارائه شده و پس از آن، قواعد تفسیری که شامل توجه به سبب و شأن نزول در تفسیر آیات، توجه به ظاهر و باطن آیات و پرهیز از برداشت های ذوقی، جری و تطبیق و ممنوعیت کاربرد اسرائیلیات در تفسیراست تبیین شده و در انتها بازتاب روایات تفسیری امامین عسکریینع در تفاسیر معاصر بررسی شده است.
زهرا شفیق پور مهدیه سادات مستقیمی
روش معیار که باید در تفسیر قرآن به عنوان الگو قرار گیرد، روش تفسیری معصومین(علیهم السلام) است. لکن در تاریخ تفسیر شیعه علی رغم اهمیت این مطلب تحلیل و بررسی های عمیقی در این زمینه به انجام نرسیده است. این رساله متکفل چالش و بررسی پیرامون روش علی بن موسی الرضا(علیه السلام) گردیده تا با تعمق در روایات تفسیری و مستندات قرآنی به جا مانده از آن حضرت گامی در راه احیاء تفسیر آن حضرت برداشته شود. از تحلیل و بررسی در روایات امام رضا(علیه السلام) می توان برخی از مبانی نظیر جاودنگی قرآن ، جهانی بودن قرآن، وحیانی بودن لفظ قرآن و....را کشف کرد. در پرتو افاضات علمی امام رضا(علیه السلام) جایگاه توجه به قرآن و تفسیر در این عصر به اوج شکوفایی خود رسیده است. و چهره های برجسته مفسرین وآثار تفسیری از آن دوره در تاریخ تفسیر می درخشد. از تعمل و واکاوی در گونه شناسی شیوه های تفسیری امام رضا(علیه السلام) می توان روش تفسیر قرآن به قرآن ، قرآن با عقل، قرآن به سنت و....را استخراج کرد . و توجه به روایات ایشان ما را به برخی از قواعد تفسیر نظیر قاعده ارجاع متشابه به محکم، جری وتطبیق، قاعده اصا لت سیاق و....رهنمون می کند و رویکرد جامعی در کم وکیف تفسیر قرآن فراروی ما می گشاید. در انتها این مطلب بیان می شود که آن گونه که انتظار می رود روش تفسیری امام رضا(علیه السلام) در تفاسیر معاصر مورد توجه قرار نگرفته است.
زینب عبادی مهدیه سادات مستقیمی
مسئله علم ومعرفت از مباحث مهم و پیچیده ای است که پرسش ها و مسائل زیادی را در اذهان متفکران برمی انگیزد. پاسخ به این پرسش ها که اغلب صبغه ی معرفت شناسی به خود می گیرند، نیازمند بررسی و مطالعه بنیادین و همه جانبه می باشند. تقسیم علم به اکتسابی و غیر اکتسابی و رابطه ی آن دو از مسائل مهمی است که خاستگاه های هستی شناختی نیز از قبیل اصالت وجود، تشکیک وجود و... دارد. در این پژوهش رهیافت های حاصل از بررسی رابطه علم اکتسابی با علم غیراکتسابی در دو حوزه ی فلسفه و عرفان، به استخدام آیات و روایات درآمده اند تا از این رهگذر علاوه بر افزایش غنای علمی، میزان حقانیت آن ها به وسیله سنجه های دینی مورد ارزیابی قرار گیرد. فارق اصلی میان علم اکتسابی و علم غیر اکتسابی، وجود یا عدم وجود واسطه می باشد؛ و بر اساس قواعد هستی شناختی، به ویژه تشکیک وجود، و ارائه تعریف وجودی از علم، علم غیر اکتسابی به مثابه علم بی واسطه، مرجع و خاستگاه تمام علوم اکتسابی انسان می باشد.
زینب کفعمی زهره برقعی
شناخت عالم مثال که عالمی واسط میان ملک و ملکوت است در حوزه معرفت شناسی و انسان شناسی از اهمیت بسیاری برخوردار است. چرا که عمیق شدن در ویژگی ها،شناخت حدود و نحوه ارتباط انسان با این عالم ، هم در مباحث نظری فلسفی،عرفانی راهگشاست و هم در نحوه سیر و صعود انسان به درجات کمال و وصول به لقاء الله مفید فایده میباشد. این تحقیق که به صورت کتابخانه ای و به کمک نرم افزارهای علمی- پژوهشی تدوین شده است در پی روشن ساختن نظرات دقیق چندین فیلسوف و عارف نامور جهانی درباره عالم مثال و در آخر تطبیق دادن آنها با مناسبات قرآنی میباشد. از جمله اینکه هر یک از دو مکتب فلسفه و عرفان ،هم چنین کتاب مقدس قرآن از چه منظری به این عالم نگریسته اند و نگاه این سه،چه ارتباط ها و تفاوتهایی را در پی داشته است؟ مکاتب فلسفی اسلامی ،مشاء،اشراق و متعالیه در تبیین عالم مثال تفاوت بنیادینی با هم ندارند. در این بین حکمت متعالیه به دیدگاه عرفان اسلامی نزدیک تر است.عرفا نیز در تبیین مراتب وجود، عالم مثال را یکی از این مراتب و آن را حلقه وصل به عالم غیب میدانند.با تبیینی که از عالم مثال در قرآن میشود، روشن میگردد که این دیدگاه به دیدگاه عرفان و فلسفه بسیار نزدیک است و میتوان گفت یک واقعیت است که با سه ادبیات بیان شده است.
زینب آرست مهدیه سادات مستقیمی
بحث نور و تجلیات آن در نظام هستی از عناصر اصلی حکمت اشراق سهروردی است. شیخ اشراق هنگامی که به عرصه حکمت اشراق وارد می شود و از افق اشراقی به نظام هستی می نگرد، هستی و نور در این نگرش وحدت می یابند. از سوی دیگر استفاده از تعبیر نور در آیات و روایات دامنه بسیار گسترده ای دارد. برای بسیاری از حقایق عالیه و ذوات مقدس و ملکوتی تعبیر نور بکار برده شده است. برخی از آرا و نظرات سهروردی در این زمینه با آموزه ها و گزاره های متون دینی مناسباتی دارند. در این پایان نامه با موضوع «بررسی تجلی و ظهور انوار در مکتب اشراق و بررسی مستندات آن در آیات و روایات» پس از بیان کلیات و بررسی های مفهومی پیرامون این موضوع به بیان تقسیمات و احکام نور نظیر بداهت، عینیت نور و حیات، اشراقات انوار، محبت و قهر و تشکیک انوار پرداخته شده است. در ادامه به بیان مراتب ظهور انوار در نظام هستی نظیر نورالانوار، نور اقرب، انوار قاهره و بررسی ویژگی های آن ها همت گمارده شده است و در حد وسع به مناسبات این مطالب اشراقی با آیات و روایات در لابه لای مباحث پرداخته شده است.
نسیبه علمی مهدیه سادات مستقیمی
مسأله خلود و تکامل نفس و چگونگی سیر تکاملی وی از مهمترین مباحث حیطه انسان شناسی هستند که همواره مورد توجه فیلسوفان و عرفاء مختلف قرار گرفته و هریک متناسب با مبانی خویش به طرح آراء و نظریاتی پیرامون مسائل مربوطه پرداخته اند.در این نوشتار با استقراء آراء امام خمینی و ملاصدرا، خلود و تکامل نفس در هر یک از عوالم ماده و برزخ و قیامت به صورت جداگانه مورد بررسی قرار گرفته و با توجه به مبانی و تعاریف پایه در حکمت متعالیه نظیر تساوق تکامل و وجود، تشکیک وجود، محاذات عوالم، حرکت جوهری و حبی، تعریف نفس و قوا و شاخصه های آن و... به تبیین جوانب و مسائل این بحث نظیر ابزار تکامل نفس و غایت آن، نحوه تأثیر عمل در تکامل نفس، تکامل جمادات و نفوس نباتی و حیوانی و تفاوت تکامل در عوالم هستی بر حسب نشآت همچنین بررسی رابطه نفس و بدن و تأثیر آن در خلود،اسباب انقطاع عذاب و بررسی شبهات خلود پرداخته ایم وسعی نموده ایم با یافتن مناسبات این دیدگاهها با آیات و روایات و توجه کافی و وافی به دیدگاههای تفسیری و ادله نقلی و کلامی ، پشتوانه ای برای آراء و نظرات امام و ملاصدرا در زمینه معهود ارائه گردد.
زهرا سادات مرزانی مهدیه سادات مستقیمی
چیستی سریان عشق در قوس نزول و صعود یکی از مسائل مهمی است که در مکاتب فلسفی مشاء، اشراق، و حکمت متعالیه و همچنین عرفان اسلامی از ابعاد مختلف مورد توجه قرار گرفته، تبیین و استقراء در این زمینه و اثبات خاستگاه و مایه های قرآنی برای آن یکی از محور های مهمی است که در طی این فصول پی گیری شده است. از آنجایی که در تفاسیر فلسفی و عرفانی از این مفهوم با تعبیر سریان عشق یاد نشده، در این پایان نامه بعد از تبیین معنای سریان عشق و تحلیل مولفه های مفهومی آن، به معادل سازی مفهومی در فضای قرآنی با نگاهی به تفاسیر فلسفی و عرفانی پرداخته شده است. خاستگاه سریان عشق، حب ذاتی حضرت حق به خویش است که در قوس نزول و در فرآیند خلقت به مثابه ی علت فاعلی و غایی سبب پیدایش عوالم هستی شده و در قوس صعود سبب تکامل موجودات و رجعت آن ها به سوی مبدء می گردد. ظهور محبت در رابطه ی متقابل انسان و خدا و همچنین بین موجودات جلوه ای از سریان عشق است
سمیه زواری اره کمر مهدیه سادات مستقیمی
انسان شناسی از آن جهت که به تبیین ابعاد وجودی آدمی و ارزشمندی وجودی وی در عالم هستی پرداخته و متکفل ارائه ی سیمای کمال و سعادت و شقاوت اوست، از مهم ترین و ضروری ترین مباحثی است که هم در حکمت نظری و هم در حکمت عملی قرآن کریم، از جایگاه رفیعی، برخوردار است. انسان شناسی یکی از نقاط عطف اندیشه ی حضرت امام خمینی1 در روی کردهای قرآنی، فلسفی و عرفانی ایشان است. در این پژوهش، سعی شده است ضمن استقراء آراء انسان شناسی حضرت امام1 و ارائه ی آن ها به سبکی نظام مند، به استخراج و استنباط مبانی قرآنی نظرات ایشان همت گماشته شود. بر این اساس، پس از طرح کلیات و بیان اهمیت انسان شناسی از نظر حضرت امام1، به تبیین معنای انسان، فلسفه و نحوه ی آفرینش او پرداخته شده و آن گاه به شاخصه ها ی شهیر انسانیت نظیر فطرت، اختیار و کرامت خاصه، از دیدگاه حضرت امام1 مورد اشاره قرار گرفته است. پس از آن مطالب مربوط به اطوار و شئونات وجودی انسان نظیر نفس، قلب، رابطه ی نفس و بدن و حرکت جوهری کامل نفس، با توجه به مبانی قرآنی مورد تحلیل و بررسی قرار گرفته است. در مبحث انسان کامل که هسته ی کانونی انسان شناسی حضرت امام1 است، ویژگی هایی نظیر مظهریت اسم اعظم، خلافت الهیه، جامعیت اسماء و صفات، اشتمال وی بر تمام دایره ی وجود، برزخیت ربوبیت و عبودیت، و همچنین صاحب مقام مشیت مطلقه بودن که از اختصاصات نظریه ی انسان کامل حضرت امام1 است، با بیانی مشحون از اشارت های قرآنی آن ها بیان گردیده است. در ادامه، مراتب سعادت و شقاوت انسان که با چشم اندازهای حکمی عرفانی حضرت امام1 مطرح شده بر اساس مبانی قرآنی، تشریح گردیده است. از نوآوری های این پژوهش این است که ضمن ارائه ی سبک پردازشی نوین در این بحث، سعی بر استخراج و استنباط مبانی قرآنی همه ی این آراء نموده است و هم خوانی و الهام گیری و مستندسازی آراء حضرت امام1 از قرآن، در آراء انسان شناسی ایشان ثابت شده است.
نیره اسحاقی صالح قنادی
به نظر می رسد درطول سیزده قرن اسلوب غالب بر تفسیر، تفسیر ترتیبی بوده است و مفسران تا قرن چهاردهم به تفسیر موضوعی که اسلوب دیگری در تفسیر است، عنایت کمتری داشته اند. این در حالی است که تفسیر موضوعی ممکن است از نظر اصطلاح، اصطلاحی نو ظهور باشد ولی اصل آن از زمان نزول قرآن و همراه تفسیر ترتیبی وجود داشته است. این مطلب از روایات و بیانات پیامبر6و ائمه معصومین:که منشاء علم تفسیر هستند و بیانات ایشان به عنوان مرجعیت علمی و محک داوری مورد توجه است، قابل اثبات است. در تفسیر موضوعی علاوه بر روش قرآن به قرآن می توان از سایر روش های تفسیری از جمله روش تفسیر روایی، عقلی، علمی و غیره نیز کمک جست. به علاوه تفسیر موضوعی گرچه دارای همگونی صوری با تفسیر قرآن به قرآن است ولی به دلیل این که هرکدام دارای اهداف متمایزی هستند نمی توان آن ها را با هم یکی دانست. همچنین باید گفت گرچه شیوه ی تفسیر موضوعی دارای موافقان و مخالفانی است؛ ولی با این وجود بررسی روایات و بیانات اهل بیت: نشان می دهد که این شیوه ی تفسیر مورد تایید ایشان است. این روایات به چند دسته تقسیم می شود که عبارت است از روایات دلالت کننده به جایگاه قرآن؛ روایات ارائه کننده تفسیر موضوعی؛ روایات ناظر به تقسیم بندی معارف قرآن. به علاوه ائمه معصومین:در زمینه ی بیان معارف گوناگون اخلاقی، اعتقادی و فقهی و غیره و در قالب های متنوعی چون نامه، خطبه، مناظره و ادعیه شیوه گردآوری آیات مربوط به یک موضوع و جمعبندی و سپس استفاده از آن را آموخته اند. همچنین تدوین آثاری در موضوع آیات الاحکام و آیات نازله در شان اهل بیت:توسط شاگردان و اصحاب ایشان و تالیف کتاب هایی چون تنزیه الانبیاء، در عصر معصومین:و دوره ی نزدیک به عصر ایشان می تواند گویای این مطلب باشد که تفسیر موضوعی در مکتب تفسیری و سیره ی اهل بیت:دارای پیشینه قابل توجهی است. اقسام تفسیر موضوعی عبارتند از: 1- تفسیر موضوعی با رویکرد فهم ارتباط معنایی آیات بر مبنای نظریه وحدت هدف در سوره ها؛ 2- تفسیر موضوعی واژگانی؛ 3- تفسیر موضوعی با رویکرد فهم ارتباط معنایی آیات بر مبنای وحدت لفظ و وحدت مفهوم؛ به نظر می رسد جوانههای این اقسام، گاه به طور مستقیم و گاه غیر مستقیم در بیانات ائمه معصومین:قابل مشاهده است. کلید واژه: تفسیرقرآن، تفسیر موضوعی، اهل بیت:.
قاسم احمدی محمدتقی فعالی
یکی از مباحث بنیادی در عرصه ی اخلاق پژوهی مسئله ی رابطه ی جنسیت و اخلاق است که از دیرباز ذهن متفکران را به خود مشغول کرده است. از یک سو عدم التزام به همسانی اخلاقی و ارزشی زنان و مردان پیامدهایی همچون امتیاز و برترییک جنس بر جنس دیگر در ارزشمندی را در پی داشته و از سوی دیگر قائل شدن به تشابه زنان و مردان در حوزه ی رفتارهای اخلاقی، نادیده گرفتن نقش های جنسیتی اخلاق- که نظام آفرینش بر عهده ی هر یک از زن و مرد نهاده- را به دنبال داشته است. با توجه به این پیامدها و ساحت های وجودی متمایز زن و مرد است که ضرورت استمداد از مرجعی فراجنسیتی- رهیافت اسلام شناسانه- در تبیین، ارزش گذاری و الگو دهی مسئله جنسیت و اخلاق بیش از پیش آشکار می گردد. این رساله ضمن استخراج و بررسی دیدگاه اندیشمندان غربی، گرایش های فمینیستی و مقایسه ی متون دینی (عهدین و قرآن)، به بیان دیدگاه اسلام با روش تحلیلی و تطبیقی پرداخته است. از بررسی های انجام شده معلوم شد که از دوران یونان باستان تا دوره ی جدید بهطور غالب، رویکرد «مردانه نگر» به اخلاق همراه با تحقیر زنان، وجود داشته است. به نظر می رسد ظهور گرایش های اخلاقی «زنانه نگر» (فمینیستی) و غیر آن، بازتاب یکسونگری مردانه به اخلاق باشد. در این میان برخی از فمینیست ها با ناامیدی از القای برتری زنان، با طرح مشابهت و همسانی جنسیتی زنان و مردان به اخلاق «زنمرد» (androgyny) روی آورده و برخی «اخلاق مراقبت» را ویژه زنان و اخلاق «عدالت» را ویژه ی مردان دانسته اند، بعضی نیز منکر هر نوع خصیصه ی مردانه و زنانه شده و جنس گونگی را پدیده ای تاریخی و فرهنگی می دانند. اسلام به عنوان مجموعه ای از باورها و ارزش ها و منبع و تکمیل کننده ی مکارم اخلاق، با عنایت به همه ابعاد روانی، جسمی و ویژگی های فطری و تکوینی زنان و مردان، رویکرد خاصی را در مبحث جنسیت و اخلاق به نمایش گذاشته است. این الگوی جنسیتی اخلاق ضمن تأکید برهمسانی ارزشی زنان ومردان حاوی دو نکته اساسی است؛ نخست اینکه در حوزه ی خوی های اخلاقی مجموعه ای از تفاوت ها در شدت و ضعف و دامنه ی برخی از ویژگی ها همچون حیا و انعطاف پذیری بیشتر برای زنان و غیرت ورزی و صلابت فزون تر را برای مردان مورد سفارش قرار داده است؛و دیگر اینکه در حوزه ی رفتار های اخلاقی بر متانت بیشتر در گفتار، رفتار و پرهیز از خودنمایی زنان تاکید نموده است.
شهناز حسین نوری مهدیه سادات مستقیمی
ملاصدرا فیلسوف بزرگ قرن دهم، با نظریه حرکت جوهری وبا نتایج فلسفی که بر پایه حرکت جوهری به آن دست یافت تحولات عظیمی را در فلسفه بوجود آورده و گره بسیاری از مسائل پیچیده فلسفی را گشود. از نظر او حرکت جوهری امری نیست که در چارجوب تعریف ارسطویی از حرکت یعنی با در نظر داشتن مفاهیم خاص ارسطویی «قوه» و«فعل» معنا پیدا کند. بلکه حرکت جوهری حرکتی وجودی است وی با توجه به مساوقت وجود با حیات، به معنایی از حرکت دست یافت، که حاکی از حرکت به معنای، جوشش زندگی وعشق به کمال است. و این جنب? حرکت جوهری را می توان با معنایی از حرکت حبّی یکی دانست. حرکت حبی که عارف بزرگ قرن ششم محی الدین ابن عربی، بنای آن راپی ریزی کرد را می توان جریان تجلّی ناشی از حبّ ظهور واظهار دانست که در همه اسماء الهی و همه ارکان عالم ساری است. بر اساس آموزه حرکت حبی، اساس آفرینش برعشق وحبّ الهی استوار است؛ حبّی که حق به ذات خویش داشت و گنجی پنهان بود که خواست آشکار شود. حدیث قدسی کنز بیانگر حرکتی است که محور جریان و سریان هستی است حرکت حبّی حرکتی است بر پایه دو قوس نزول وصعود و تجلی اعظم خدا در انسان کامل، که اساس آفرینش است دراین تحقیق حرکت از منظر دو فیلسوف وعارف بزرگ اسلام، ملاصدرا وابن عربی- دو نظریه پرداز در باب حرکت در حیطه فلسفه وعرفان - مورد بررسی قرار می گیرد.
زهرا محمدیان مهدیه سادات مستقیمی
مسئله ولایت از مهمترین اعتقادات و تفکر شیعی است و از دیرباز با رویکردهای متفاوت فلسفی،کلامی، عرفانی و...به آن پرداخته شده است؛ مطرح شدن ولایت به عنوان اساس و رکن در برخی از این رویکردها ما را بر آن داشت که یک نگاه مبنایی به این مسئله درحیطه عرفان و کلام داشته باشیم تا مبانی هستی شناسی و انسان شناسی آن را دنبال کنیم. از دید عرفان مقام غیب محض الهی و حبّ او به متجلی شدن، سبب ظهور و بسط فیض ازطریق ولایت ـ براساس مراتب خاص آن ـ در عوالم وجود می باشد.و انسان کامل به عنوان مظهر اتمّ ولایت الهیه وساطت رساندن این فیض به سایر موجودات را عهده دار است. در علم کلام هم، امام به عنوان حامل ولایت الهیه عهده دار این وساطت می باشد.از آنجا که ولایت الهیه امری زوال ناپذیر بوده و مبانی آن استمرار و تداوم این ولایت را در زمان غیبت انسان کامل نیز بطور محکم اثبات می کند، میتوان چنین نتیجه گرفت که؛ ولایت فقیه استنساخی از ولایت عرفانی و کلامی است به نحوی که در زمان غیبت انسان کامل، امتداد همان ولایت در اداره امور جامعه می باشد.
وحیده عارفی نژاد مهدیه سادات مستقیمی
هرگونه تأمل و ژرف کاوی و بازپژوهی پیرامون مسأله اسرار آمیز احتضار و مرگ، از ضرورت غیر قابل انکاری برخوردار بوده و خلأ پژوهشی محسوس در این زمینه بر اهمیت پردازش به آن می افزاید. مبانی و چهاچوب های نظری دستگاه تفکر صدرایی از متعالی ترین چشم اندازهایی است که از فراز آن می توان به ابعاد این مسأله نگریست. در دیدگاه ملاصدرا و امام، عالم احتضار، به عنوان عالم ورود به آستانه مرگ و حالات منحصر به فرد و ویژه اش در سیر تکاملی وجودی نفس مورد توجه قرار گرفته و حقیقت مرگ به عنوان معبر انتقال از نشئه ملکیه ظاهریه به نشئه ملکوتیه باطنیه، مورد بررسی واقع گردیده است. در این پایان نامه، با روش توصیفی-تحلیلی، نخست به تبیین حقیقت احتضار و ویژگی ها و برخی مقارنات و ملازمات آن از دیدگاه ملاصدرا و امام پرداخته شده و آن گاه سیمای حقیقت مرگ، شاخصه ها، انواع و علل آن از دیدگاه این دو اندیشمند مورد بررسی قرار گرفته است. در این پایان نامه بیان مناسبات مباحث، از اهداف و سویه های اصلی محتواست. مبانی ای نظیر تعدد و تمایز عوالم هستی و نشئات نفس و نحوه سیر تکاملی موجودات در عوالم هستی، از طریق حرکت جوهری و همچنین نحوه ارتباط نفس و بدن از مهمترین مبانی است که در ارتباط با موضوع، مورد تأمل قرار گرفته است.
صدیقه حیدری نسب مهدیه سادات مستقیمی
فهوم «امداد غیبی الهی»، به لحاظ معنای لغوی شامل هرگونه کمک و یاری رسانی از جانب پروردگار عالم به ماسوی الله می شود، که با یک نگاه تمام عالم هستی را می پوشاند؛ «به اندک التفاتی زنده دارد آفرینش را اگر نازی کند فروپاشند قالب ها» اما از چشم انداز دیگر و به معنای اصطلاحی - که موضوع این رساله می باشد- شامل کمک ها و الطاف ویژه و خفیّه ای است که از پروردگار و عالم غیب افاضه و معمولاً خلاف جریان عادّی و طبیعی، نصیب انسان ها می گردد. ولی گاهی نیز تبیین طبیعی دارد. امدادهای غیبی و ویژه ی پروردگار، با «کرامت و معجزه» متفاوت است. «کرامت» امور خارق عادتی است که از اولیاء و صالحان دیده می شود و بواسطه ی قدرت نفس و شئونات وجودی ایشان صورت می گیرد. «معجزه»، امور خارق العاده ای است که همراه با ادعای نبوّت از نبی صادر شده و بقیه ی مردم از آوردن آن عاجزند. اما «امداد غیبی الهی»، خرق عادتی است که از جانب خدای سبحان و از عالم غیب به کمک و یاری انسان ها می آید. به عبارتی میتوان این گونه نتیجه گرفت که، کرامت و معجزه، به قدرت نفس و شئونات ولّی و نبی بستگی دارد؛ اما امداد غیبی، بدون آگاهی و قدرت انسان و بر طبق مشیّت مطلقه و مصلحت حضرت باری تعالی صورت می گیرد. «امدادهای غیبی» یکی از سنّت های الهی به شمار می رود؛ بنابراین شاخصه های سنن الهی شامل امداد غیبی نیز می شود. از ویژگی های سنّت الهی می توان به انتساب به ذات و مشیّت خداوند، تبدیل ناپذیری و تحول ناپذیری، کلیت و قانون مندی اشاره کرد که تمام این موارد با امداد غیبی تطابق دارد. کمک ها و یاری رسانی های خداوند متعال را می توان از چشم اندازهای مختلف بررسی کرد: الف) طبق صفت «رحمت رحمانیه» و «رحمت رحیمیه» که گویای رحمت عام و خاصّ ذات باری تعالی است، می توان یاری رسانی خداوند را به امدادهای عام و خاصّ تقسیم نمود. «امدادهای غیبی عام» شامل تمام ماسوی الله می شود، زیرا «وجود- هستی» برای غیر خداوند، ذاتی نیست؛ بنابراین علاوه بر این که در اصل ذات خود محتاج افاضه وجود از جانب واجب الوجوداند؛ در بقا نیز به صورت آنی و پی در پی نیازمند افاضه ی فیض از جانب حق تعالی هستند. از طرف دیگر طبق حرکت جوهری و بنابر نظر مرحوم آخوند ملاصدرا(ره) و پیرو ایشان، علّامه مطهری(ره) همه چیز حتی در ذات و جوهر خود در حال تغییر وتحول است و به سوی کمال نهائیشان در حال حرکت می باشد و از آنجا که هر حرکتی به محرک نیازمند است، این قافله ی در حال سیر نیز محتاج محرک است، محرک اصلی و نهایی که مدد رسان این قافله ی در حال سیر است، کسی جز ذات خداوند تعالی نیست. «امدادهای غیبی خاصّ»که در مصحف شریف ذکر شده اند، شامل تمام عالم هستی و از جمله تمام انسان ها نمی شود؛ بلکه فقط کسانی که شرایط را برای خود محقّق کرده و موانع را رفع نموده اند، می توانند از این یاری خاصّ و ویژه پروردگار بهره برند. طبق آیات قرآن کریم، شرایط بهره مندی از امدادهای خاصّ، ایمان، عمل صالح و یاری کردن و یاری خواستن از خداوند متعال و ... می باشد. ب) چشم انداز دیگر، تقسیم بندی امدادهای غیبی بر اساس نوع هدف خدای سبحان است که با اهدافی چون: هدف هدایت، پیروزی بر دشمنان، ایجاد تغییر و تحوّل ویژه فردی و اجتماعی و.... صورت می گیرد. ج) امدادهای غیبی گزارش شده در قرآن مجید، گاهی از حیث موطن تحقّق تصرّف الهی تقسیم می شوند، که در بعضی از مواقع جایگاه تحقّق تصرّف خداوند، درجهان درون نفس انسانی است و بعضی مواقع در جهان خارج از نفس انسانی صورت می پذیرد. و مواردی که در درون نفس انسانی صورت می گیرد، گاهی تصرّف در قلوب است و زمانی تصرّف در ذهن و ادراک و نظر. د) بعضی از امدادهای خاصّ و ویژه ی پنهانی خداوند، توسط ملائکه صورت می گیرد که در بعضی از مواقع تمثّل پیدا می کنند و در بعض دیگر تجسّم و گاهی نیز به صورت مخفی از چشم های ظاهری، به یاری و کمک افراد بشر می آیند. ه) یک سری از امدادهای غیبی پروردگار، از طریق تنفیذ امر ایشان در موجودات بوقوع می پیوندد. «امدادهای غیبی الهی» دارای یک سری مبانی مهم است که توسط این مبانی، این مهم تبیین می گردد؛ مانند قانون علّیّت و فاعلیّت الهی با تمام ریز قواعد فلسفی مرتبط با آنها. همه ی کمک ها و یاری رسانی های حضرت حق به ماسوی و عالم طبیعت نشانه و مظهر کمالات او و شانی از شئون او محسوب می شوند و استقلالی در برابر ذات او ندارند، این کمک ها طبق دستگاه عظیم حکمت متعالیه، سلسله نظام طولی را طی می کند و با توجّه به عقیده ی مرحوم آخوند صدرای شیرازی و پیرو فکری- فلسفی او علل میانی و واسطه ای نقش دارند اما نه نقش حقیقی، بلکه به عنوان معدّ محسوب می شوند و علّت حقیقی همان مسبّب الاسباب، خداوند متعال، می باشد. «قانون علّیّت» یک قانون گریز ناپذیر است و در هر شرایطی به قوت خود باقی است و اسنثناء بردار و قابل نقض نیست. کمک های پنهانی و خاصّ حضرت حق نیز از این قانون پیروی میکند. با این که یکی از اجزاء و قیود امداد غیبی خارق العاده بودن آن است ولی به این معنی نیست که «قانون علّیّت» را نقض می کند، بلکه ممکن است علل و شرایطی که برای انسان ها شناخته شده نیست درکار باشند و سلسله علل برتر جانشین علل پایین تر و پست تر شود. اموری که به عنوان کمک و یاری پنهانی خداوند در حق بشرمی باشد، بخت، شانس، اتّفاق و تصادف نیست؛ زیرا همه ی امور قبل از اینکه به افراد و اشیاء نسبت داده شود، مستند به ذات حضرت حق است؛ زیرا او غیر متناهی است و فقط در آغاز سلسله ی علل وجود ندارند، بلکه در تمام مراحل اوست که حقیقتا ایفای نقش میکند. در نتیجه همه ی کارها قبل از آن که به دیگران اسناد پیدا کند، مستند به اوست؛ بنابراین دیگر جایی برای بخت شانس و تصادف و اتّفاق باقی نمی ماند. «امدادهای غیبی» منافی قضا و قدر نیست؛ زیرا «قضا» امر حتمی و لایتغیر است، اما «قدر» غیر حتمی و تغیر پذیر. و امدادهای غیبی مربوط به مرحله ی «قدر» میباشد. «امدادهای غیبی الهی» باعث جهل در علم باری تعالی نمی شود. مرتبه ی وقوع بداء، مرتبه ی قبل از قضای حتمی و قبل از وجود خارجی مخلوقات است، یعنی در مرتبه ی علم خداوند و قدر او واقع می شود. آن چه در تبیین «امدادهای غیبی الهی» و ارتباط آن با فاعلیّت حضرت حق در نظر گرفته می شود این است که توحید، در تمام مراحل حفظ می شود. تمام امدادهای غیبی، با همه ی نظامات و علل خود، فعل حضرت حق و ناشی از اراده ی اوست. فاعل حقیقی تنها خداوند است وعلل طبیعی و غیر طبیعی موثر در جهان، مظاهر و آینه های فعل خداوند هستند.
راضیه صفای مهر مهدیه سادات مستقیمی
تربیت اخلاقی اسوه مدار که شالوده آن بر محاکات و اقتباس و الگوپردازی استوار است، از موثرترین روش ها و مقوله های تربیتی در حوزه اخلاق به شمار می آید و شامل تربیت فکری، عاطفی و رفتاری نیز می شود. و اندیشمندان و فیلسوفان مسلمان نیز درباره این مقوله ی تربیتی آراء و نظریات قابل توجهی دارند. مبانی این تربیت علاوه بر مبانی عام از جمله امکان تغییرپذیری اخلاق و تأثیر نیت در فعل اخلاقی و ... دارای مبانی خاص دیگری نظیر کمال جویی و کمال خواهی، تلاش برای ارضای میل لذت جویی، مقبولیت اجتماعی و ... است. این نوع تربیت دارای مزایای فراوانی نظیر عینیت، کاهش خطا، تحرک بخشی و ... می باشد. این مقوله تربیتی علاوه بر آسیب های عام آسیب های ویژه ای نظیر الگوگیری مطلق از آباء و اجداد اسوه گیری غیر عاقلانه از باطل و ... می باشد. از اقسام روش های بیانی و عملی و قلبی در تربیت اخلاقی اسوه گرا می توان بهره جست. قرآن کریم نیز به این روش اهتمام ویژه ای دارد و ضمن بیان اقسام اسوه های فردی و اجتماعی با عناوین مشیر یا اعلام شخصیه از بین انبیاء و اولیاء به معرفی الگوهایی می پردازد. این پایان نامه به روش کتابخانه ای و تحلیلی تهیه شده است.
زهرا جوزی مهدیه سادات مستقیمی
در اندیشه فلاسفه و عرفاء مسلمان ، عوالم وجود در محاذات یکدیگر چینش یافته اند و همه ی حقایق مندرج در عالم تشریع با حقایق تکوینی انطباق دارد .در این رساله سعی می شود با توجه به مبانی فلسفی و عرفانی همه ی ابعاد این مسأله مورد بررسی قرار گیرد و لوازم و پیامد های و ثمرات علمی این مبنا نیز استخراج و با نظم و انسجامی نوین ارائه گردد .