نام پژوهشگر: محمد اسماعیل انصاری
روح اله پرنده محمد اسماعیل انصاری
در این پژوهش به منظور سنجش فرهنگ ایمنی سازمان به عنوان عاملی مهم در ایجاد محیطی ایمن در شغل ، به اندازه گیری وتحلیل نگرش کارکنان با قرارداد دائم (رسمی) وغیر دائم (قرار دادی) درپالایشگاه اصفهان پرداخته شده است. بدین منظور از متغیر های رضایت شغلی کارکنان نسبت به ایمنی ، تعهدات سازمانی کارکنان نسبت به ایمنی ،میزان پیشگیری از وقوع حوادث درشغل ،میزان اجرای قوانین و مقررات ایمنی در محیط کار ،کیفیت وکمیت برنامه های آموزش ایمنی در شغل وکانون کنترل افراد (درونی و بیرونی) نسبت به ایمنی استفاده شده است . این پژوهش از نظرهدف، کاربردی و از نظر روش وماهیت، توصیفی _ پیمایشی می باشد. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه استفاده شده است. ضمناٌ روایی پرسشنامه مورد تایید واقع شده است، همچنین ضریب پایایی پرسشنامه به میزان 91درصد به دست آمده که مورد تایید می باشد .همچنین جامعه آماری پژوهش شامل کارکنان واحد های بهره برداری و واحد تعمیرات گروههای تخصصی با وضعیت استخدامی رسمی وقرار دادی است. جامعه آماری برابر با 595 نفر بوده که 415 نفر رسمی و180 نفر قرار دادی می باشند .برای نمونه گیری از روش طبقه تصادفی متناسب استفاده شده است. تعداد نمونه مورد نظر 114 نفر محاسبه شده که 80 نفر از آن رسمی وبقیه قرار دادی هستند. در این پژوهش از روش های آمار توصیفی شامل میانگین، انحراف معیار، جداول توزیع فراوانی و نمودار دایره ای و در بخش آمار استنباطی از آزمون های کولموگروف_ اسمیرنوف، t تک نمونه مستقل، t دو نمونه مستقل و تحلیل واریانس یک طرفه استفاده شده است. همچنین به منظور تجزیه و تحلیل داده ها، نرم افزارspss بکارگرفته شده است. نتایج حاصل از این پژوهش نشان می دهد که بین میانگین نگرش کارکنان نسبت به ایمنی با قرارداد دائم وغیر دائم اختلاف معناداری وجود ندارد . همچنین میانگین تمامی متغیر های فرعی پژوهش به جز رضایت شغلی کارکنان نسبت به ایمنی و میزان پیشگیری از وقوع حوادث درشغل میان کارکنان قرار دادی ورسمی از اختلاف معناداری برخوردار نمی باشد، ضمناٌ در دو متغیر فوق کارکنان رسمی در مقایسه با کارکنان قراردادی از سطح بالا تری برخوردار می باشند.
معید زندی محمد اسماعیل انصاری
چکیده تسهیم دانش فرایندی است که در آن افراد دانش شان (ضمنی و صریح) را مبادله با هم دانش جدید را ایجاد می کنند .دانش یکی از منابع نامحدود، تمام نشدنی و ارزشمند برای سازمان هایی است که به بقاء در محیط رقابتی می اندیشند و بااستفاده از آن می توان به مزیت های رقابتی دست یافت. به جرأت می توان گفت بقاء سازمان های امروزی به میزان استفاده آنها از دانش بستگی دارد. دانش در اختیار افراد سازمانی است و برای استفاده از آن باید شرایطی را در سازمان ایجاد کرد که افراد قادر به تسهیم دانش شان با دیگر افراد سازمان باشند و از این طریق بتوان عملکرد کارکنان و در نتیجه عملکرد سازمان را بالا برد. با توجه به اینکه شرکت گاز شرکت گاز مجری ارائه خدمات به شهروندان است و برای دستیابی به این هدف نیاز بسیاری به دانش کارکنانش دارد، لذا هدف این پژوهش تعیین رابطه بین تسهیم دانش و عملکرد کارکنان در شرکت گاز استان کردستان می باشد. برای این امر الگویی ارائه شده است که شامل متغیرهای انگیزش، اعتماد، فرهنگ سازمانی، مشوق ها، تسهیم دانش و عملکرد است که چهار متغیر اولی به عنوان عوامل موثر بر تسهیم دانش مورد بررسی قرار گرفته اند. جامعه آماری کارکنان شرکت گاز استان کردستان را در بر میگیرد و تعداد نمونه به روش تصادفی ??? نفر انتخاب گردید. برای گردآوری مبانی نظری از منابع کتابخانه ای و از پرسشنامه محقق ساخته برای جمع آوری دادههای مورد نیاز، t استفاده شده است. در این پژوهش برای تجزیه و تحلیل داده ها و آزمون فرضیه ها از روش های استنباطی ( رگرسیون خطی و آنالیز واریانس) و روش معادلات ساختاری استفاده شده است برا ی این امر، نرم افزارهای amos و spss مورد استفاده قرار گرفت. نتایج حاصل نشان داد که عوامل چهارگانه انگیزش، اعتماد، فرهنگ سازمانی و مشوق ها عوامل موثر بر رفتار تسهیم دانش کارکنان به شمار می آیند و برای بالا بردن تسهیم دانش باید مورد توجه قرار گیرند. همچنین شا خص های کلی برازش الگو نشان داد که الگو ارائه شده یک الگو نظری مناسب برای تأثیرگذاری تسهیم دانش بر عملکرد افراد بوده و دادهها به خوبی از این الگو حمایت نمودند. بطور کلی تاثیر عوامل چهارگانه بالا بر رفتار تسهیم دانش و همچنین تأثیرتسهیم دانش بر عملکرد کارکنان شرکت گاز تأیید گردید.
حسین دهقانی فارسانی محمد اسماعیل انصاری
در اقتصاد دانش محور، دانش به عنوان ثروتی جدید برای شرکت ها در نظرگرفته می شود. دانش عملکرد سازمانی را بهبود می بخشد و باعث ایجاد خلق ارزش و مزیت رقابتی برای شرکت ها می شود. به همین علت سازمان ها تمایل زیادی در بکارگیری برنامه های مدیریت دانش از خود نشان می دهند. اما بسیاری از این فعالیت های سازمانی برای اجرای برنامه های مدیریت دانش با شکست مواجه شده اند. پیش نیازهای ضروری برای تحقق هر چه اثربخش تر این برنامه ها، توانمندی های مدیریت دانش در سازمان ها می باشد. هدف اصلی این پژوهش ارزیابی تأثیر توانمندی های مدیریت دانش به عنوان متغیرهای مستقل بر اثربخشی سازمانی به عنوان متغیر وابسته است. در این پژوهش توانمندی های مدیریت دانش و اثربخشی سازمانی بر اساس الگوی گلد، مالهوترا و سگارس است. توانمندی های مدیریت دانش شامل توانمندی های زیربنایی (فرهنگ، ساختار و فناوری) و توانمندی های فرآیندی (کسب دانش، تبدیل دانش، کاربرد دانش و حفظ دانش) می باشد. سنجش اثربخشی سازمانی نیز بر اساس سه معیار نوآوری، انطباق پذیری و کارایی انجام شده است. این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از نظر ماهیت، توصیفی- پیمایشی می باشد. جامعه آماری پژوهش، کارکنان و مدیران رسمی شرکت گاز استان چهارمحال و بختیاری در سال های 90- 89 بوده است. روش گردآوری مطالب نظری کتابخانه ای و داده های آن از طریق پرسشنامه ی استاندارد به دست آمده است. با انجام پیش آزمون پایایی پرسشنامه 986/0 برآورد گردید و تعداد نمونه آماری 102 نفر تعیین گردید. از آزمون های همبستگی و رگرسیون چندگانه برای تجزیه و تحلیل داده ها و آزمون فرضیه ها استفاده شده است. یافته های پژوهش حاکی از آن است که فرضیه ی اصلی پژوهش تایید شده و رابطه ی خطی بین توانمندی های مدیریت دانش و اثربخشی سازمانی معنا دار می باشد. توانمندی فرآیندی تأثیر بیشتری نسبت به توانمندی زیربنایی بر اثربخشی داشته است. از بین توانمندی های زیربنایی، ساختار و از بین توانمندی های فرآیندی، تبدیل دانش بر اثربخشی سازمانی تآثیر معناداری نداشته اند. میزان توانمندی های زیربنایی و توانمندی های فرآیندی متوسط ارزیابی گردید و لذا اجرای اثربخش مدیریت دانش منوط به تقویت توانمندی های مدیریت دانش می باشد.
ساره ابراهیمی محمد اسماعیل انصاری
یکی از مهم ترین وظایف مدیران تصمیم گیری است که با توجه به پیشرفت تکنولوژی و اثرات جهانی شدن، روز به روز بر پیچیدگی و اهمیت آن افزوده می شود. بنابراین با درک علت اینکه چرا مدیران در شرایط یکسان، تصمیمات متفاوتی را اخذ می نمایند، می توان سازمان ها را در دست یابی به موفقیت و پیشرفت یاری نمود. یکی از عوامل مهم و تأثیرگزار بر تصمیم گیری مدیران، سبک تصمیم گیری آنان است. اما در مورد مسائلی که در برگیرنده موضوعات اخلاقی نیز هستند، بررسی سبک تصمیم گیری به تنهایی کافی نیست و آگاهی از چگونگی استدلال اخلاقی مدیران نیز امری ضروری است. هدف این پژوهش تحلیل رابطه بین سبک های تصمیم گیری و سطح توسعه اخلاقی مدیران و کارشناسان است. این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر ماهیت و شیوه جمع آوری داده ها، توصیفی - همبستگی می باشد. جامعه آماری این پژوهش را کارشناسان و مدیران شرکت مخابرات استان فارس در سال 1390 تشکیل داده اند و تعداد نمونه آماری 248 نفر است که به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای متناسب با حجم انتخاب شده اند. در این پژوهش از دو پرسشنامه استاندارد سبک تصمیم گیری رو و آزمون موضوعی معین رست برای جمع آوری داده ها و از آمار استنباطی (آزمون همبستگی پیرسون، تحلیل رگرسیون، آزمون t، آنالیز واریانس و آزمون شفه) برای تجزیه و تحلیل داده ها و آزمون فرضیه ها استفاده شده است. یافته های پژوهش نشان داد که بین سبک های تصمیم گیری ادراکی و تحلیلی و سطح توسعه اخلاقی رابطه مستقیم وجود دارد( فرضیه 1 و 2) و میان سبک تصمیم گیری دستوری و سطح توسعه اخلاقی رابطه معکوس وجود دارد (فرضیه 4 ). همچنین بین سبک تصمیم گیری رفتاری و سطح توسعه اخلاقی رابطه معناداری وجود نداشت (فرضیه 3). بر اساس این یافته ها پیشنهادهایی ارائه شده است.
مهرگان کرمی محمد اسماعیل انصاری
سازمان ها برای بقا در دنیای رقابت کنونی باید از شاخص های مناسبی برخوردار باشند و همواره به مقایسه خود با سازمان های مشابه بپردازند.یکی از ابزارهایی که در این میان بیشتر مورد استفاده قرار می گیرد ، الگوی بنیاد اروپایی مدیریت کیفیت ( efqm ) می باشد . این مدل به سازمان ها اجازه می دهد به طور شفاف نقاط قوت و زمینه های قابل بهبود را شناسایی کرده و برنامه هایی جهت بهبود ابعاد مختلف تدوین نمایند . امتیازات معیارهای مدل، بدون توجه به اندازه و ماهیت فعالیت ها و عملکرد سازمان و همچنین بدون درنظر گرفتن اهمیت معیارهای مربوطه جهت عملکرد متعالی سازمانی یکسان و مطلق درنظر گرفته شده است حال آنکه اهمیت هر یک از این معیارها و امتیاز آن می تواند با توجه به ماهیت فعالیت های هر سازمانی متفاوت باشد . از این رو هدف از این پژوهش، تحلیل اثر ضریب رگرسیون بر امتیاز معیارهای مدل efqm در ستاد مرکزی منطقه دو عملیات انتقال گاز است. پژوهش حاضر از نظر هدف، توسعه ای - کاربردی و از نظر ماهیت موضوع از نوع توصیفی – پیمایشی است . جامعه مورد نظر پژوهش عبارتند از کارکنان ستاد مرکزی منطقه 2 عملیات انتقال گاز شامل 115 نفر که در سال 1390 به روش سرشماری انتخاب شده اند . معادلات رگرسیون چندگانه بر اساس نتایج حاصل از سنجش اهمیت معیارها توسعه یافته است. سپس امتیازات معیارها بر اساس الگوی 2010 مدل « بنیاد اروپایی مدیریت کیفیت » در معادلات قرار گرفته و معادلات استاندارد تعدیل شده حاصل شده اند. همچنین با استفاده از رهیافت پرسشنامه ، داده ها جمع آوری و امتیازات الگوی بنیاد اروپایی مدیریت کیفیت بر مبنای پرسشنامه ها ، یکبار با توجه به روش استاندارد و یک بار نیز با توجه به روش جدید محاسبه و مورد مقایسه قرار گرفته است . یافته ها نشان می دهد که امتیازات مدل efqm تعدیل یافته است . امتیاز کل به 878 ، حوزه توانمندسازها به 463 امتیاز و حوزه نتایج به 413 امتیاز تعدیل گردیده است. ستاد مرکزی منطقه دو عملیات انتقال گاز به روش استاندارد و روش استاندارد تعدیل شده به ترتیب ، امتیاز کل 476 و 417 ، درحوزه توانمندسازها ، 255 و 236 و در حوزه نتایج 221 و 181 امتیاز را کسب نموده است . با خودارزیابی و سنجش عملکرد بر اساس مدل تعالی efqm، نقاط قوت و حوزه نیازمند بهبود شناسایی شده تا فعالیت های بهبود ، بیشتر بر روی حوزه هایی تمرکز یابد که منافع بیشتری را برای سازمان کسب نماید . از سویی دیگر مشخص گردیده که امتیازات استاندارد مدل باید با استفاده از ضریب اهمیت هر یک از معیارها بر اساس عملکرد سازمان مورد نظر تعدیل گردد. کلیدواژه ها : مدل بنیاد اروپایی مدیریت کیفیت ، توانمندسازها ، حوزه نتایج ، خودارزیابی ، ستاد مرکزی منطقه دو عملیات انتقال گاز
روح اله شریعتی محمد اسماعیل انصاری
آرمسترانگ و فولی چهار ساز وکار اصلی یادگیریسازمانی را محیط تسهیل کننده یادگیری سازمانی ؛شناسایی نیازهای یادگیری؛برآورده کردن نیاز های یادگیری وبکار گیری دانش فرگرفته شده در محل کار معرفی نموده اند که در این پزوهش این ساز وکار در اداره امور مالیاتی اصفهان با استفاده از پرسشنامه استاندارد آرمسترانگ وفولی مورد بررسی قرار گرفت که هر چهار فرضیه در سطح بالاتر از متوسط تایید شدند.
پریا قنبری محمد اسماعیل انصاری
چکیده این پژوهش با هدف تعیین تاثیر عدالت سازمانی ادراک شده بر رفتار کاری انحرافی در اداره کل جهاد کشاورزی استان لرستان انجام شده است. ابعاد عدالت سازمانی ادراک شده در این پژوهش سه بعد(عدالت توزیعی، عدالت رویه ای و عدالت تعاملی) در نظر گرفته شد که بر مبنای مدل عدالت سازمانی نیهوف و مورمان انتخاب گردیده است. برای سنجش رفتار کاری انحرافی از دو شاخص رفتار کاری انحرافی فردی و رفتار کاری انحرافی سازمانی بر مبنای مدل رابینسون و بنت استفاده شده است. این پژوهش از لحاظ هدف جز پژوهش های کاربردی و از نظر ماهیت و روش جز پژوهش های توصیفی-پیمایشی از نوع همبستگی و مطالعه میدانی می باشد. برای سنجش متغیرها جهت آزمون فرضیه های پژوهش پرسشنامه های استاندارد استفاده شد که ضریب آلفای کرونباخ آن ها به ترتیب 90/0 و 779/0 بدست آمد. جامعه آماری این پژوهش کارکنان و مدیران اداره کل جهاد کشاورزی استان لرستان در سال 1391بود. نمونه گیری به روش تصادفی ساده از میان مدیران و کارکنان انجام گرفت. از میان پرسشنامه های توزیع شده 179 مورد برگشت داده شد که به منظور تجزیه و تحلیل مورد استفاده قرار گرفت. برای توصیف داده ها از شاخص های آمار توصیفی(میانگین، انحراف معیار، فراوانی و درصدها) و برای آزمون فرضیه های پژوهش از مدلسازی معادلات ساختاری استفاده گردید. نرم افزارهای آماری مورد استفاده در این پژوهش spss و amos بود. نتایج حاصل از آزمون فرضیه های پژوهش بر اساس نمرات در سه بعد عدالت سازمانی ادراک شده و دو بعد رفتار کاری انحرافی با استفاده از مدلسازی معادلات ساختاری در سطح اطمینان 95% نشان داد که فرضیه های دوم و سوم مورد تایید و فرضیه اول رد شد. به عبارت دیگر ابعاد عدالت رویه ای و تعاملی در سطح اطمینان 95% بر رفتار کاری انحرافی در اداره کل جهاد کشاورزی استان لرستان تاثیر داشت و بعد عدالت توزیعی در سطح اطمینان 95% بر رفتار کاری انحرافی تاثیر نداشت. واژگان کلیدی:عدالت سازمانی، رفتار کاری انحرافی، رفتار انحرافی بین فردی و رفتار انحرافی سازمانی.
زهرا بهمنی حیدرآبادی علی شایمی برزکی
چکیده ندارد.
عباس عباسی محمد اسماعیل انصاری
چکیده ندارد.