نام پژوهشگر: فروزنده قاسمی
سمانه سادات جمالی مهرانگیز مظاهری
چکیده فرش کلاردشت با سابقه ای دیرین یادگاریست از مردمان عشایر و کوچنده که به مرور زمان در رشد و اعتلای این هنر و انتقال آن به نسلهای بعدی و حفظ ارزشهایی چون سادگی نگاه به طبیعت , اصالت در رنگ-آمیزی و بداعت در نقوش که خود ملهم از زندگی بی-پیرایه ایلی می باشد , نقش به سزائی داشته است . در این میان می توان به اقوام کوچنده ای چون کردها و مهاجرانی از فارس , کرمانشاه و لرستان در زمان سلاطین صفوی , افشاری , زندیه و قاجار اشاره نمود . در این تحقیق کوشش شده است که با شناسایی نگاره های این فرش و استخراج آنها , به بررسی گزیده-ای از این نقوش از نظر تاریخی و اسطوره ای و پیوند آنها با اعتقادات و فرهنگ بومی منطقه راهی برای معرفی بیش از پیش این فرش و هنر گمنام بیابیم . از آنجا که فرش کلاردشت در زمره فرش های ذهنی باف به شمار می آید , در نگاه نخست به آن چند نکته مهم بیش از همه جلب توجه می کند ؛ ابتدا اینکه نقوش آن بسیار ساده شده از عناصر طبیعی هستند و دوم اینکه در جستجوها مشاهده می کنیم این نگاره ها به نگاره های باستان بسیار نزدیک است. همچنین تاثیرات متقابل محیط و هنرمند و اعتقادات و باورهای قومی وی در نقش پردازی به خوبی مشاهده می شود که در بررسی و تحلیل نقوش به مصادیق آنها اشاره شده است. موضوع مهمی که در طول تحقیق درباره این نقوش مشخص شد این است که هر چند نقوش قالی کلاردشت شبیه به نقوش سنتی بسیاری از نقاط ایران و حتی دنیا می-باشد اما این بافنده کلاردشت است که به آنها نام و معنا و مفهومی بومی خاص کلاردشت را داده است. کلمات کلیدی: قالی کلاردشت، باورهای قومی، مهاجرت، فرهنگ بومی
لیلا نفیسی نیا محمد تقی آشوری آشوری
نقش هراتی ویا اصولا هرنقش جا افتاده دیگری،نتیجه ایده اولیه وشخصی طراح و یا منطقه خاصی نیست بلکه می تواند انعکاس وبرداشتی از نقوش مختلف باشد. آثار نگارگری، معماری، کاشیکاری، سفالی و نساجی دوران صفوی و قبل ازآن ، ارتباط نقش هراتی با اسطوره مهر را که رگه هایی از آن هنوز تا دوران صفوی باقی بوده، نشان می دهد. به از سویی نقش هراتی به دلیل ارتباط با موجودات آبی همچون ماهی وگل نیلوفر، مبین مفهوم ارزش و اهمیت آب در حیات بوده و نماد زایش ،گردش روزگار و تداوم حیات است. محققانی چون سیسیل ادواردز خراسان( بیرجند و قائن) را خاستگاه فرشهای دارای نقش هراتی می دانند که این ارتباط نمی تواند چندان دور از ذهن باشد؛ چرا که رگه هایی از نقش هراتی درفرش های عشایری خراسان (بلوچی وترکمنی) یافته می شود. به عنوان مثال در قالیچه بلوچ تصویر19، لبه های زیکزاکی ترنج های تکرار شونده (دارای زوائد کله قوچی) که در بیشتر قالیهای مشابه، به ترنجها متصل اند، از ترنجها فاصله گرفته وشکل چهار برگ (چهار ماهی تجریدی) را در اطراف یک خشت یا ترنج نمایان ساخته است. اگر فرض رواج نقش هراتی را از منطقه خراسان قدیم با مرکزیت هرات بپذیریم، متوجه گسترش این نقش از شرق به مرکز،جنوب، غرب تا شمال غربی ایران خواهیم شد. حتی اگر اینطور هم نباشد، نقش هراتی به دلیل سادگی و برخورداری ازارزش های زیبایی شناسی مطرح شده ، آنچنان مورد توجه بافندگان مناطق مختلف قرار گرفته که تقریباً به طور همزمان در تمامی مراکز قالی بافی مورد اجرا قرار گرفته و دچار رشد و تحولاتی متناسب با شرایط ، امکانات وسبک قالی بافی هر منطقه گردیده است. اساساً نقش هراتی متشکل از دو نگاره قرینه احاطه کننده یک گل است، به طوریکه امتداد ابتدا وانتهای آن دو نگاره ، فرمی بیضـی یا مدور ایجاد کنند. حال این دو نگاره می توانند به شکل بنیادین آن یعنی دو ماهی یا جایگزین هایی چون برگ، بته جقه، گل و برگ خوشه ای و..... باشند که بر این اساس نوآوری های بیشماری با این الگو ایجاد می شود. نقش هراتی متناسب با ادوار و مناطق مختلف دچار تحولاتی شده و اسامی خاص ومتعددی یافته است. چنانکه این نقش در بسیاری از مناطق ایران، ماهی در هم، ماهی و "حوض وماهی" نامیده شده است. ضمناً این نقش اسامی منطقه ای هم دارد که برخی ازآنها به نام منطقه بافت و برخی به دلیل داشتن اختصاصاتی در نوع نقشمایه ها و ترکیب کلی نام گذاری شده اند. این احتمال وجود دارد که عناوین این نقش، در تفاوتهای آن در مناطق مختلف موثر باشد. به این صورت که اگر در جایی با عنوان ماهی، ماهی درهم، مرغ وماهی، ماهی زنبوری و غیره رایج شده باشد، طراح یا بافنده نظر ویژه ای به ترسیم نقشمایه ماهی پیدا کند و این مسئله ممکن است در مناطقی که این نقش صرفاً با عنوان هراتی رایج باشد، مطرح نباشد . در نهایت همین امر به خودنمایی و بارزتر شدن نقشمایه ماهی با شکل وشمایل خاص و یا همراهی با نقشمایه هایی بومی و خاص هر منطقه منجر شده ، درحالیکه در مناطق دیگر، نقشمایه ماهی بارز نبوده وچندان جلوه ای نداشته باشد. آنچه مسلم است هنرمندان صاحب سبک هر منطقه، نقش هراتی را به زبان ذهن خویش روایت کرده اند. ویژگیهای منطقه ای مرتبط با هنر بافت از جمله نوع مواد اولیه، رنگ، شیوه بافت (تخت،نیم لول،تمام لول) میزان شل وسفتی بافت،پودکشی، قالب وساختار طراحی تأثیر مستقیمی بر نحوه ارائه نقش هراتی داشته است. ویژگی های نقشهای هراتی مناطق مختلف در جداول تطبیقی صفحات بعد معرفی شده است. انواع شیوه های بافندگی عشایری، روستایی وشهری در تحولات این نقش تأثیر مهمی داشته است به طوریکه نقشه هراتی در هرکدام از این شیوه ها به سبک خاصی اجرا شده است .
رویا عزیزی حمید فرهمند بروجنی
هنر «سوخت معرق چرم» از هنرهای قدیمی ایران است که جلوه آغازینش بیشتر در هنر جلدسازی، بویژه در ساخت جلدهای نفیس برای مصحف شریف، بوده است. اما، نزدیک به یک قرن پیش به اهتمام هنرمندانی خلاق که حاج میرزا آقا امامی سرآمد آنان بود، این هنر از قالب تنگ پیشین خارج شد و به صورتی تازه، مستقل، فاخر و شکوهمند، جلوه گری را آغاز کرد. تابلوی «سوخت معرق چرم» که ابتکار بدیع و شایان توجه آن هنرمندان است به ویترین بهترین جلوه های هنرهای سنتی ایران، نظیر معرق، مشبّک، لایه چینی، مُهرکوبی، مینیاتور، تذهیب، تشعیر، گل و مرغ، خوشنویسی و مطلّاکاری تبدیل شد. متاسفانه هم به دلیل غفلت جامعه هنری و هم به دلیل دشواری اجرای این مهارت و قالب هنری که مستلزم تسلط هنرمند به چندین هنر و مهارت است، آن گونه که باید به آن پرداخته نمی شود و بیم آن می رود که از یاد رفته امروز به زودی در زمره از دست رفته ها قرار گیرد. هدف این پایان نامه این است که پس از اشاره اجمالی به پیشینه و ارزش های این هنر، با معرفی فنون، مواد و اسلوب های مورد استفاده در آن، گامی در جهت ثبت و معرفی این میراث ملّی برداشته و پنجره ای جدید فراروی هنرمندان مستعد گشوده شود. روش مطالعه در این پایان نامه کتابخانه ای و میدانی و شیوه ارایه، تحلیلی- توصیفی و مقایسه ای است.
رویا نصری فروزنده قاسمی
أ چکیده رنگ، پدیدهای است که انسانها از دوران کهن تاکنون با آن در ارتباط بودهاند. در طول قرنها رنگ و رنگرزی به کمک انسانها آمده تا به مدد آن بتوانند هنری زیبا، منحصر به فرد و جاودان بیآفرینند. پس از گذشت سالیان دراز و قرنهای متمادی، انسان در مسیر تکامل زندگی خویش با پدیدهی رنگ و قابلی?تهای آن بیشتر آشنا شد، حوزه گستردهی منابع گیاهی را بیشتر شناخت و به مرور طریقه بهرهمندی از آن را آموخت. با توجه به اینکه ایرانیان از دیرباز از لحاظ دستبافتهها، همچنین نساجی پارچههای اعلاء سرآمد هنرمندان زمان خویش بودهاند، حرفه رنگرزی نیز در این کشور قدمت دیرینهای داشته است. وفور و تنو?ع گیاهان رنگزا در مناطق مختلف ایران نقش بسزایی در پیشرفت هنر رنگرزی در ایران داشته است. در این دوران که شاهد رقابت هنرهای دستی از جمله فرش دستبافت با هنرهای ماشینی و رنگرزی هستیم لزوم احیاء دوباره رنگرزی سنتی و توجه روزافزون و دوباره به این هنر صنعت احساس میشود. در این میان با توجه به اینکه استان ایلام با وجود مساحت بسیار کم به علّت قرار گرفتن در دامنهی رشته کوههای زاگرس از تنو?ع جغرافیایی و گیاهی بسیار گستردهای برخوردار بوده، در این راستا بالغ بر هزار گونه گیاهی در این استان شناسایی شده است که حدود 50 گونه آن از گیاهان کاشته شده و مابقی حالت خودروی دارند. با احساس لزوم شناسایی این گیاهان از لحاظ کیفی?ت رنگدهی، در این رساله به بررسی حدود 50 گونه گیاهی استان ایلام پرداخته و عملی?ات آزمایشگاهی بر روی برخی از آنها برای بررسی کیفی?ت رنگدهی آنان صورت گرفته است. کلید واژگان: رنگرزی، گیاهان رنگزا، استان ایلام، دستبافتهها
سوسن رنجبری شهرزاد صالحی پور
چکیده: هنر نقاشی ایرانی از دیر باز مورد توجه وبرسی های مختلف از جنبه های گوناگون بوده است. نقطه مشترک این تحقیق ها در این است که نقاشی ایرانی دارای یک جهان بینی خاص می باشد.دراین میان نقش ادبیات وبا الاخص شعر درشکل گیری موزون وهدفمندی خاص نگارگری بلا منازع می باشد. نگارگر ایرانی با مطا لعه آثار واحوال نگارگران،شاعران وعارفان پیش از خود، نیز در همنشینی باهم مسلکان ، شاعران وعارفان هم عصر خود دست به خلق وآفرینش آثاری زده است که موجب حیرت و تحسین شده است. در این میان توجه به منظره پردازی در نگاره ها وتوجه خاص به باغ آرایی از ویژگی های مهم این نگاره هاست. در این مختصر ومجال کوتاه سعی شده است تا فرم ورنگهای باغ در فصول مختلف سال از نقطه نظر شاعران و بازتاب آن در نقاشی ایرانی موردتحلیل و بررسی قرار گیرد.
زهرا امین الرعایا شهرزاد صالحی پور
طراحی تشعیر از جمله هنر هایی است که در کتاب آرایی کاربرد داشته و نقوش به کار رفته در آن در تاریخ و فرهنگ ملت ما وجود دارد.این هنر در دوره تیموری پا به عرصه وجود گذاشته و دوره صفوی اوج شکوفایی این هنر می باشد.وجود استادان طراح و نقاش ماهر و آگاه در کار گاه های هنری این دوره و پیوند آنها با کار گاه های صنایع هنری در این دوره سبب شکوفایی بی سابقه در صنایع مختلف هنری شد. در این رابطه از طریق مطالعه منابع نوشتاری و تصویری و همچنین آثار بازمانده موجود در موزه ها و بنا ها(دوره صفوی) به بررسی و شناخت دقیق نقوش به کار رفته در تشعیر پرداخته شده است و ارتباط آن با صنایع هنری در دوره صفویه مورد مطالعه قرار گرفته است. تحلیل و نتیجه گیری بدست آمده از یافته های پزوهش حاکی از آن است که طراحان و نقاشان در دوره تیموری و صفوی این هنر را از حیطه کتاب آرایی به صنایع هنری بسط و گسترش داده اند که نتیجه آن شکوفایی بی سابقه صنایع هنری(پارچه بافی، قالی،کاشی،فلز) در جهان آن روز شد.
مریم جوانیان زهرا موسوی خامنه
هنر فلزکاری ایران، با برخورداری از یک پیشینه باشکوه تاریخی، غنای فرهنگی و زیبایی کم نظیر، در دوره سلجوقی به اوج شکوفایی و در عصر صفوی به نهایت و کمال رسیده است. بدین ترتیب با در نظر گرفتن تأثیرات سیاسی، اقتصادی و فرهنگی هر عصری بر این آثار هنری، نقوش تزئینی و خط نگاره های روی آنها، روشنگر حقایق و واقعیات موجود در جوامع آن روزگاران می باشند که این آثار ارزشمند در آنها خلق گشته اند. هنر خوشنویسی را بصورت بارزی در تمام آثار هنری ایران می توان دید. خوشنویسی هنری بدیع و یکی از عرصه های تجلی ادبیات، آرزوها و آمال، ادعیه و آیات قرآنی می باشد. ظروف مختلف و انواع ابنیه تاریخی هر عصر همواره از بهترین جلوه گاه های هنر خوشنویسی بوده و به علت تنوع خط،کاربردی بودن و تولید گسترده می توانند بخوبی منعکس کننده چگونگی ارتباط خوشنویسی با انواع هنرهای سنتی باشند. این رساله تحت عنوان بررسی تطبیقی خط نگاره های آثار فلزکاری دوران سلجوقی و صفوی، به روش تطبیقی، توصیفی و تاریخی تحقیق شده، بر این اساس سوالات پژوهش در رابطه با اینکه رشد و دگرگونی خط نگاره ها و عوامل ایجاد آن چه بوده، همچنین شباهت ها یا تفاوت ها شامل چه مواردیست، در روند تحقیق اثبات، و چنین نتیجه گیری شده که خطوط کتیبه های سلجوقی بیشتر در ادغام با نقوش گیاهی اجرا شده اند؛ اما در دوره صفوی کم کم نقش تزئینات گیاهی درون کتیبه کم رنگتر و در عوض خط نگاره ها مشخص تر و خواناتر شده اند. تحولات عمیق دیگری نیز در مبانی تجسمی آثار صورت گرفته که شامل شکستگی کادرها و پیشی گرفتن عنصر خط بر سطح می باشد.
مژده کاظمی زهرا موسوی خامنه
منظره پردازی در نقاشی و بویژه در نگارگری ایرانی دارای جایگاه و اهمیتی ویژه است و در هر برهه همگام با نگرش های گوناگون تجلی یافته است.از این حیث منظره پردازی می تواند جزء جدایی ناپذیری از نگاره ها و برخاسته از بستر فکری زمان معاصر خویش باشد.بنابراین پژوهش حاضر در ادام? طرح این پرسش کلی سامان یافته است که جایگاه منظره پردازی در نگارگری چگونه است؟آیا یک موضوع مستقل است یا وابسته به موضوع نگاره وروایت مربوط به آن است؟و به جستجوی این ویژگی،در نگاره های مکتب شیراز و تبریز دوم پرداخته شده واز این رهگذر بدنبال خوانش جدیدی از ارزش های نهفته در نگارگری بوده است. در این راستا ابتدا ماهیت منظره پردازی در شرق و غرب وبه طور ویژه در ایران تعریف و تبیین شده است و سپس جهت مستند سازیِ یافته های پژوهش به روش تطبیقی، بیست نگاره منتخب از دو مکتب یاد شده مورد بررسی قرار گرفته است.مطالع? تطبیقی مورد بحث به روش استقرایی صورت گرفته و در نهایت از مجموعه تحلیل ها چنین به دست آمده است که منظره پردازی نه تنها به عنوان یک موضوع مستقل و هویت مند که بعضا به عنوان امکانی برای روایت موضوع نگاره و تبیین غایت مفاهیم و معانی آن و همچنین رهیافت آن به ذهن مخاطب نقش داشته است.
ریحانه سدره نشین فریناز فربود
آثار صنایع دستی علاوه بر جنبه ی تزئینی شان، همواره دارای وجه کاربردی در زندگی روزمره بوده و به عنوان یکی از بخش های نظام اجتماعی در حوزه های مختلف آن نظیر: فرهنگ، هنر، دین، آیین و اقتصاد و... دارای نقش و کارکرد می باشند. لذا، به نظر می رسد در زندگی کنونی، عواملی توانسته اند منجر به تغییر کارکردها و کاهش وجه کاربردی این محصولات شوند. بنابراین با توجه به تئوری کارکردگرایی که یکی از نظریه های مهم جامعه شناسی در تبیین ارتباط انسان با محیط و چگونگی ساز و کار نظام اجتماعی است، به ارزیابی ماهیت و وجوه صنایع دستی در حوزه های مختلف زندگی اجتماعی در جهت شناسایی کارکردها ی آن پرداخته شده است. روش این پژوهش توصیفی است و مطالب به شیوه کتابخانه ای و استفاده از منابع مکتوب گردآوری و از روش نظریه سنجی برای تحلیل داده ها استفاده شده است. در این پژوهش حیات صنایع دستی وابسته به کارکردها و وجه بومی بودن آن نشان داده شده که با توجه به تغییرات سبک زندگی، موجب عدم مطابقت این محصولات با نیازهای زندگی کنونی و در نهایت کاهش وجه کاربردی آن شده است.
الهام فاضلی مهرانگیز مظاهری
چکیده ندارد.
کژال درویش منش مهرانگیز مظاهری
چکیده ندارد.
فاطمه حسن پور ناصر کلینی ممقانی
چکیده ندارد.
الهام جباریان مهین سهرابی
بقعه شیخ صفی الدین اردبیلی یکی از مجموعه بناهای آرامگاهی است که جهت تکریم و بزرگداشت شیخ صفی الدین و خاندان وی بوجود آمده، و جنبه های گوناگون هنری را در برگرفته است. صندوق های مزار به عنوان یکی از علائم تزیینی این بقعه دارای ارزش فرهنگی و هنری بسیار بالایی می باشند که با تلفیقی از انواع نقوش هندسی، اسلیمی، ختایی و تکنیک های مختلف هنری از قبیل گره چینی، معرق، منبت و خاتم شکل گرفته اند. نکاتی که در این پژوهش مورد بررسی بوده است، عبارت از بررسی مجموعه بنای آرامگاهی شیخ صفی الدین از نظر معماری و تزیینات می باشد که به طور اخص، معرفی صندوق های مزار این بقعه را در بر می گیرد. در بررسی این صندوق های مزار جهت رسیدن به یک نتیجه ی کلی از نظر فرم و شکل، تمامی صندوق های قابل دسترس مورد مطالعه قرار گرفته و سپس نتایج بدست آمده طبقه-بندی شده اند. که برای دسترسی به اطلاعات مربوطه از روش اسنادی، کتابخانه ای و میدانی به گردآوری مطالب پرداخته می شود. جهت مطالعه صندوق های مزار از یک سو ارتباط نمادین نقوش موجود بر روی این صندوق ها با اعتقادات مذهبی رایج مردمان آن عصر مورد توجه قرار داشته و از سوی دیگر ویژگی های فنی و هنری تزیینات موجود بر روی آنها با تزیینات الحاقی و مفاهیم کتیبه ها مورد بررسی قرار گرفته است. هم چنین عناصر تزیینی متنوع موجود بر روی صندوق های مزار نیز منبع موثقی جهت شناخت هنر صفوی می باشد که اطلاعات کلی در مورد ویژگی های هنر آن دوره و زیباشناسی بصری را در اختیار بیننده قرار می دهد. در پایان نگارنده با مطالعه نقوش و کتیبه های به کار رفته بر روی صندوق های مزار به این نتیجه می رسد که این نقوش با نظم و تعادلی یکسان به عنوان نمادی از عدل ظاهرشده و مرتبه ای از وحدت، عدالت و تعادل را به تصویر می کشند.