نام پژوهشگر: زهره اسلامی
عزیزه چالاک عباس اسلامی راسخ
تحقیق حاضر به منظور بررسی ایمیل های با محتوای درخواست دانشجویان ایرانی رشته زبان انگلیسی به اساتید دانشگاه صورت پذیرفت. این تحقیق ابتدا به بررسی موضوعات و استراتژی های بکارگرفته شده در ایمیل های ارسالی دانشجویان ایرانی پرداخته و سپس تفاوتهای موجود میان ایمیل های دانشجویان در مقاطع مختلف رامورد مطالعه قرار داد. به علاوه، ایمیل های با محتوای در خواست دانشجویان ایرانی رشته زبان انگلیسی و بومیان انگلیسی زبان از نقطه نظر مقدمه، متن، و موخره با یکدیگر و همچنین در مقاطع مختلف مقایسه شدند. در متن ایمیل ها، راهبردهای در خواستی، تعدیل کننده های درونی، تعدیل کننده های برونی (حرکتهای پشتیبان)، وزاویه دید استفاده شده در ایمیل ها توسط گروههای مختلف دانشجویان مورد مطالعه قرار گرفت. تحقیق حاضر همچنین به بررسی اختلافات موجود میان ایمیل های ارسالی به استاد خانم و آقا توسط دانشجویان در مقطع کارشناسی پرداخت. تعداد ایمیل های بررسی شده دراین تحقیق 661 ایمیل بود که از 393 دانشجوی ایرانی و استرالیایی که به 55 استاد خود ارسال نموده بودند در طی سالهای 2010-2006 جمع آوری گردید. ایمیل های ایرانی از سه دانشگاه در اصفهان، ایران، و ایمیل های بومی از دانشگاهها ی استرالیا و دانشگاه آلبرت لودویگز، فرایبورگ در آلمان جمع آوری گردید. نتایج تحقیق نشان داد که دانشجویان ایرانی بر اساس سه دسته موضوع با اساتید خود مکاتبه می کنند: 1) موضوعات تسهیل کننده، 2) موضوعات با ماهیت واقعی، و3) موضوعات ارتباطی. استراتژی های بکار برده نیز شامل: 1) درخواستی، 2) گزارشی، و 3) مذاکره ای بودند. نتایج تحقیق نشان داد که مقطع تحصیلی دانشجویان درمیزان استفاده و نوع موضوع و استراتژی موثر بود. نتایج همچنین نشان داد که تفاوتهای معناداری بین ایمیل های ارسالی دانشجویان ایرانی ودانشجویان بومی انگلیسی زبان به اساتیدشان از نقطه نظر مقدمه، راهبردهای در خواستی، تعدیل کننده های درونی، تعدیل کننده های برونی، زاویه دید، و موخره وجود دارد. نتایج تحقیق همچنین نشان داد که تفاوتهایی در ایمیل های ارسالی به اساتید خانم و آقا وجود دارد.
عادل دست گشاده زهره اسلامی
با توجه به نقش اساسی فراکلام (metadiscourse)در تسهیل فرآیند ارتباط و وابستگی اجتناب ناپذیر آن با مهارتهای مختلف خصوصا خواندن، این مطالعه ارتباط بین نشانگرهای فراکلامی (metadiscourse markers) درک مطلب دانشجویان ایرانی رشته زبان انگلیسی در سطوح مختلف مهارتهای زبانی را بررسی کرده است. جهت نیل به این هدف، 240 دانشجوی ایرانی رشته زبان انگلیسی در مقاطع کارشناسی و کارشناسی ارشد بطور تصادفی از سه دانشگاه شامل: تهران، علامه طباطبایی و آزاد انتخاب و در مراحل مختلف این مطالعه شرکت کردند. از طریق برگزاری یک آزمون سنجش مهارت زبان (toefl) افراد مورد مطالعه به دو گروه دانشجویان مهارت بالا و پایین تقسیم شدند. برای مرحله اصلی این مطالعه 120 نفر از 240 نفر دانشجویان شرکت کننده انتخاب و در دو سطح مهارت قرار گرفتند. و سپس دانشجویان هر سطح به دو گروه 30 نفری تقسیم شدند.هشت متن خواندن - برای هر سطح چهار تا- براساس میانگین و انحراف معیار مقادیر خوانایی (readability values) متنهای تافل انتخاب و با وارد کردن نشانگرهای فراکلامی در جاهای مناسب در آنها تغییر داده شد. بنابراین، نسخه های اصلی این هشت متن، دو آزمون درک مطلب را (هر آزمون شامل چهار متن) تشکیل داده و به دانشجویان گروه های lo (سطح پایین = l، اصلی = o) و ho (سطح بالا = h و اصلی = o) داده شدند. و همچنین نسخه های تغییر یافته این هشت متن، دو آزمون درک مطلب را تشکیل داده و به دانشجویان گروه های hm (سطح بالا = h ، تغییر یافته = m) و lm (سطح پایین= l، تغییر یافته =m ) داده شدند. البته، قبل از برگزاری آزمون نهایی، 120 نفر دانشجو از جامعه آماری بالا (240 نفر) برای تعینی میزان اعتبار (validity) و پایایی (reliability) این آزمونها انتخاب شدند. به منظور اندازه گیری میزان اثر متغیرهای مستقل یعنی نشانگرهای فراکلامی و مهارت زبانی بر روی درک مطلب دانشجویان، آزمون آماری two-way anova استفاده شد. نتایج مطالعه نشان داد که نشانگرهای فراکلامی اثر مثبت معنی داری بر روی درک مطلب دانشجویان هر دو سطح مهارت داشت؛ یعنی اینکه آن دسته از دانشجویان هر دو سطح که آزمونهای با متنهای تغییر یافته دریافت کردند، بطور معنی داری بهتر از دانشجویانی بودند که آزمونهای با متنهای اصلی دریافت کردند. دوم اینکه عامل مهارت که در این تحقیق یک متغیر مستقل بود، هیچ تفاوت معنی داری در عملکرد دانشجویان هر دو سطح در آزمون درک مطلب از لحاظ میزان استفاده از نشانگرهای فراکلامی در فرایند درک مطلب ایجاد نکرد؛ یعنی اینکه نشانگرهای فراکلامی به یک میزان بر توانایی درک مطلب آنها اثر گذاشت.
علیرضا مهین سا زهره اسلامی
مطالعه و تجزیه و تحلیل ((نوع نثر)) در سالهای اخیر مورد توجه بسیاری از متخصصین قرار گرفته که این موضوع بعلت توانایی ((نوع نثر)) در راستای دسته بندی متون و تعیین نمودن مشخصه های انواع آن می باشد. این مشخصه ها در هر دو ساختار دستوری و کلامی متون وجود دارد. مطالعات اخیر بیشتر خصوصیات کلامی را مورد بررسی قرار می دهد تا مشخصه های دستوری که خیلی بیشتر مطالعه شده اند. ((مقدمه مقالات علمی)) در چارچوب ((تجزیه و تحلیل نوع نثر)) بطور وسیع مورد پژوهش قرار گرفته و در هر دو سطح ساختار دستوری و کلامی توصیف شده است، اما در مورد قابل قیاس بودن این ((نوع نثر)) در بین زبانها و شاخه های علوم مطالعات چشمگیری صورت نگرفته است. این تحقیق براساس یکی از الگوهای معتبر و مورد تائید صاحبنظران در رشته تجزیه و تحلیل کلام، ساختار مقدمه های مقالات علمی را از دو جهت مورد مطالعه قرار می دهد. نتیجه بدست آمده از مقابله کلامی فارسی و انگلیسی مبین این است که مقدمه های مقالات علمی در هر دو شاخه علوم تجربی و انسانی شبیه هم هستند که مطمئنا می تواند ((تفاوت میان فرهنگی در متون علمی)) را نقض نماید. از سوی دیگر، در مقایسه علوم تجربی و انسانی این تحقیق نشان داد هر کدام از زبانهای فارسی و انگلیسی در مقدمه های مقالات علمی در حیطه ساختاری مورد نظر از ساختار کلامی مشابه استفاده می کنند. این گواهی است بر (همگانی بودن متون علمی)