جهانی شدن، موضوع روز ادبیات سیاسی، تجاری و فرهنگی درجهان شده است و سلامتی است که امکان کار و در نتیجه تولید را فراهم می نماید و باعث می گردد توسعه اقتصادی تداوم یابد. امروزه دارو و نقش آن در توسعه، بیش از گذشته مورد توجه قرار می گیرد، دارو به جهت استراتژیک بودن آن، چه از لحاظ سلامتی و چه از لحاظ امنیت ملی همواره مورد توجه سیاستگذاران بوده است. عضویت ایران در سازمان تجارت جهانی از موضوعات مهم در چشم انداز توسعه کشور است. به هر حال پیوستن کشورهای در حال توسعه به روند جهانی شدن، ممکن است تبعات منفی و مثبت مختلفی برای آنها به دنبال داشته باشد. هدف اصلی این تحقیق بررسی تاثیرات بازرگانی الحاق ایران به سازمان تجارت جهانی بر صنعت دارویی کشور ایران می باشد. پس از معرفی صنعت داروسازی در جهان و سازمان تجارت جهانی، جنبه های مثبت و منفی عضویت ایران و موانع عضویت وصادرات، واردات و کیفیت دارو در صنعت داروسازی ایران طی چند سال گذشته و بقای این صنعت در صورت عضویت در سازمان تجارت جهانی مورد بررسی قرار می گیرد. مطالعه حاضر یک پژوهش کتابخانه ای - میدانی است و داده ها به صورت میدانی گردآوری گردیده و اطلاعات از طریق پرسشنامه ای که توسط پژوهشگر طراحی و روایی و پایایی آن به تأیید خبرگان و اساتید مربوطه رسید و مصاحبه، جمع آوری شد. پایایی پرسشنامه از طریق آلفای کرونباخ با استفاده از نرم افزار spss تایید شد. جامعه پژوهش صاحبنظران، کارشناسان و مسئولین مرتبط با دارو شامل مدیران و کارشناسان بازرگانی شرکتهای دارویی شهر تهران می باشد که در حدود 80 درصد از تولید و فروش دارو را در سال1387 عهده دار بودند. با توجه به سوالات اساسی مطرح شده مبنی بر تأثیر عضویت ایران در سازمان تجارت جهانی بر صادرات، واردات، کیفیت و بقای صنعت داروی کشور در نهایت محقق از نتایج بدست آمده به این نتیجه رسید که عضویت در سازمان تجارت جهانی بر صادرات داروی کشور تاثیر مثبت دارد و بر واردات دارویی کشور نیز تاثیر گذار است اگر چه بیشتر متغیرها بی معنی بودند اما فرضیه کل دارای معنی می باشد وعضویت بر کیفیت داروی کشور تاثیر مثبت دارد و متغیر بدون معنی نیز وجود نداشت و بر بقای صنعت داروی کشور نیز تاثیر مثبت دارد و بقای صنعت دارو را به خطر نمی اندازد به شرطی که شرایط لازم و از جمله متغیرهای که معنی دار بودند را فراهم نمایند . در پایان محقق یک سری پیشنهادات برای آماده شدن صنعت و دولت بعنوان پیش نیاز برای پیوستن به سازمان تجارت جهانی را عنوان نموده است.

در ادبیات کارآفرینی "گرایش کارآفرینانه" به سبک ها و فرایندهای مورد استفاده در تعیین استراتژی شرکت ها اشاره دارد و موجب می شود شرکت ها درگیر فعالیت های کارآفرینانه شوند. یکی از مدل های متداول در این زمینه، که از کاملترین الگوهایی است که به بررسی ابعاد مختلف گرایش کارآفرینانه پرداخته است مدل لامپکین و دس (1996) است که پنج بعد را برای گرایش کارآفرینانه پیشنهاد کرده است: استقلال طلبی، نوآوری، پیشگامی، ریسک پذیری، و تهاجم رقابتی. هدف این مطالعه، بررسی تاثیر گرایش کارآفرینانه بر عملکرد شرکت های تولید مواد شوینده در تهران و نقش استراتژی در این رابطه است. بدین منظور با استفاده از مطالعات پیشین و مصاحبه با صاحب نظران، پرسشنامه ای برای سنجش سازه ها طراحی گردید. سپس نمونه ای با حجم 37 شرکت از میان شرکت های فعال در صنعت مواد شوینده انتخاب شده و از طریق تکمیل پرسشنامه توسط مدیران ارشد آنها داده های مورد نیاز در این تحقیق جمع آوری گردید. آلفای کرونباخ برای گرایش کارآفرینانه و عملکرد و استراتژی محاسبه شد. روابط ساختاری بین متغیرها با استفاده از مدل سازی معادلات ساختاری، نرم افزار pls مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج بیانگر این است که گرایش کارآفرینانه بر عملکرد شرکت های مواد شوینده تاثیرگذار است. همچنین مشخص شد که استراتژی نیز بر این رابطه اثر می گذارد. کلیدواژگان: کارآفرینی، گرایش کارآفرینانه، استراتژی، عملکرد سازمان

پژوهش حاضر با هدف بررسی نگرش مصرف کنندگان نسبت به آمیخته بازاریابی سبز و تاثیر آن بر تصمیم خرید سبز مصرف کنندگان محصولات غذایی شرکت مائده در غرب شهر تهران صورت گرفته است . بر این اساس ، نمونه ای مشتمل بر 385 نفر از مصرف کنندگان محصولات غذایی شرکت مذکور به شیوه تصادفی طبقه ای متناسب با حجم هر طبقه ، در مناطق شش گانه شهرداری تهران انتخاب گردیده و بررسی شدند .

تبلیغات یکی از متداول ترین راه های ارتباطی برندها با مشتریان و مصرف کنندگان است. برندها از طریق تبلیغات و حضور در رسانه ها پیام خود را به سمع و نظر مخاطبان می رسانند و از این طریق سعی دارند بر مخاطبان تاثیر بگذارند. پرواضح است که کارکرد و رسالت اصلی تبلیغات همان افزایش فروش است. به بیان دیگر تبلیغاتی اثربخش است که نهایتا منجر به فروش محصول شود. هدف از این پژوهش بررسی اثربخشی تبلیغات بر قصد خرید مصرف کننده با در نظر گرفتن ارزش ویژه برند در اپراتور همراه اول است. در این پژوهش از مدل معتبر چهاربعدی ارزش ویژه آکر بهره گرفته شده است که شامل کیفیت ادراک شده، وفاداری برند، آگاهی برند و تداعی برند می باشد. تحقیق از نظر هدف، کاربردی می باشد و بر اساس روش گردآوری داده ها توصیفی-پیمایشی به حساب می آید.

سازمانها برای حفظ مزیت رقابتی خود در محیط پویا و متغیر امروزی باید خود را با تغییرات هماهنگ نموده و توانایی پیش بینی و پاسخگویی در برابر آنها را در خود ایجاد کنند. برخی نویسندگان بر این باورند که شرکت ها از طریق گرایش کارآفرینانه شان قادرند خود را با شرایط محیطی انطباق دهند و از این روش به عنوان مکانیسمی برای انتقال مزایای ارائه شده محیط به سطوح عملکردی بالا و کسب مزیت رقابتی استفاده کنند. لذا هدف این پژوهش بررسی تاثیر عوامل محیطی و ابعاد آن بر ایجاد مزیت رقابتی با در نظر گرفتن گرایش کارآفرینانه بعنوان متغیر میانجی می باشد. این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر مسئله پژوهش و گردآوری دادهها توصیفی- پیمایشی و از نوع همبستگی است. با توجه به اینکه جامعه آماری این پژوهش شرکتهای واقع در خوشه صنعتی کفش واقع در استان اصفهان می باشد، کارکنان این خوشه جامعه آماری این پژوهش را تشکیل میدهند. به منظور جمع آوری داده ها و همچنین تجزیه و تحلیل آنها از پرسشنامهای محقق ساخته استفاده گردید. جهت سنجش عوامل محیطی و ابعاد آن، گرایش کارآفرینانه و مزیت رقابتی از مطالعات گذشته استفاده گردید. در این پژوهش برای بررسی روایی پرسشنامه از روایی صوری و سازه استفاده شد. همچنین به منظور تعیین پایایی آزمون از روش آلفای کرونباخ استفاده بدست آمد. جهت تست فرضیههای اصلی و فرعی از مدل / شد که مقدار آن برای کل پرسشنامه 94 معادلات ساختاری استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان داد که عوامل محیطی بر گرایش کارآفرینانه، گرایش کارآفرینانه بر مزیت رقابتی و همچنین گرایش کارآفرینانه در تاثیر عوامل محیطی بر مزیت رقابتی تأثیر معنادار و مثبتی دارند. همچنین نشان داده شد که گرایش کارآفرینانه در تاثیر دو بعد عوامل محیطی یعنی پویایی و بخشندگی محیط بر مزیت رقابتی نقش میانجی دارد. در نهایت تفاوت میانگین هر یک از سازه ها با توجه به متغیرهای جمعیت شناختی مختلف مورد بررسی قرار گرفت.

مدیریت استمرار کسب و کار به معنای فعالیت هایی است که یک سازمان برای استمرار فعالیت خود پس از یک حادثه غیرمنتظره انجام می دهد که بدیهی است بسیاری از این فعالیت ها پیش از هرگونه رخدادی باید انجام گیرد و در حقیقت پیشگیری و ایجاد زیرساخت های لازم، در اولویت این موضوع قرار دارد. سازمان های دارای تکنولوژی بالا که بعضاً دارای دانش حسّاس نیز می باشند از اهمیتی دو چندان در پیاده سازی مدیریت استمرار کسب و کار برخوردارند چرا که از یک طرف بیشتر در معرض خطرات ناشی از پیامدهای طبیعی (زلزله، طوفان، آتشفشان، سیل و...) و تکنولوژیکی (انفجار، آتش سوزی ...) قرار دارند و از سوی دیگر در معرض حملات هوایی، تروریستی، سایبری و بیوتروریسم قرار می گیرند. از سوی دیگر عدم توانایی در استمرار فعالیت این سازمان ها، لطمات جبران ناپذیری به کشور وارد می آورد. امروزه حدود 62 درصد از سازمان های بزرگ جهان دارای برنامه استمرار کسب و کار می باشند اما این امر در ایران هنوز هم یک موضوع لوکس و تجملاتی به حساب می آید. مطالعه حاضر بر آن است تا برای اولین بار به تدوین مدل پویای پیاده سازی استراتژی فرهنگ استمرار کسب و کار در یک صنعت دارای تکنولوژی بالا (مورد مطالعه: سازمان انرژی اتمی ایران) بپردازد و در این راه از ابزارهای مدل سازی سیستم های پویا و علم طراحی استفاده می گردد. در مرحله اول جهت شناسایی مولفه های موثر بر فرهنگ استمرار کسب و کار براساس مبانی نظری تحقیق 47 مولفه تدوین شد. سپس با انجام مصاحبه های عمیق نیمه ساختار یافته با خبرگان سازمان انرژی اتمی ایران 5 مولفه دیگر نیز تعیین گردید. با برگزاری گروه های هم اندیشی با خبرگان، مجموع 52 مولفه تاثیرگذار بر استقرار فرهنگ کسب و کار در نه گروه تداوم کسب و کار، راهبردی، منابع انسانی، فرهنگ سازمانی، رهبری، یادگیری و رشد، ساختار سازمانی، تحول سازمانی، مدیریت اسلامی دسته بندی گردید. پس از شناسایی عوامل و تدوین مدل مفهومی با استفاده از تحلیل عاملی اکتشافی و تاییدی، مدل های اندازه گیری متغیرهای تحقیق مورد تایید قرار گرفت. در مرحله تدوین مدل پویایی استقرار فرهنگ کسب و کار، پس از تدوین فرضیه پویایی براساس نظرات خبرگان، مدل علت و معلولی با استفاده از مصاحبه عمیق نمیه ساختار یافته با خبرگان طراحی و با کمک نرم افزار ونسیم، شبیه سازی شد. براساس نمودار سطح و جریان، پنج ساسیت کلی مبنی بر تاثیرگذاری ساختار سازمانی و مدیریت اسلامی بر رهبری و استمرار فرهنگ کسب و کار مورد آزمون قرار گرفت. نتایج حاکی از تاثیرگذاری هر پنج سیاست بود. در پایان براساس یافته های تحقیق، پیشنهادات کاربردی و پژوهشی از دیدگاه محقق ارائه شد.

تحقیقات پیشین نشان می دهد که تدوین خوب همراه با اجرای مناسب استراتژی منجر به اثربخشی برنامه ها می شود. در حوزه ی اجرای استراتژی، الگوی غالب که بتواند عوامل موثر و تعامل میان آن ها را به خوبی تبیین کند، اندک است. هدف پژوهش حاضر، ارائه مدل اجرای موفق استراتژی با استفاده از ترکیب عوامل موثر بر اجرا و بر اساس شرایط بومی کشور است؛ در این پژوهش به بسترسازی اجرا بعنوان پیش نیاز شروع اجرای استراتژی ها و نیز بحث فرآیندهای درون سازمانی و تأثیرات مدیران در قالب معنابخشی توجه شده است. پژوهش حاضر ازنظر رویکرد، یک پژوهش ترکیبی(کیفی-کمی) است که از روش تئوری داده بنیاد استفاده می کند. مدل اجرای موفق استراتژی به تبیین عوامل موثر بر اجرای موفق و نحوه تعامــل آن ها با یکدیــگر می پردازد. اجرای موفق استراتژی تابعی از بسترسازی مناسب برای اجرا، مدیریت کنشی، عوامل درون سازمانی، ثبات نسبی و همراهی سازمانی است. بسترسازی شرط علی ایجاد مدیریت کنشی بوده و مدیریت کنشی نیز همراه با عوامل درون سازمانی و ثبات نسبی محیط منجر به همراهی سازمانی می شود. پیامد نهایی مدل، اجرای موفق استراتژی است که در قالب اجماع سازمانی، تحقق چشـم انداز و اهداف، بهبود سازمانی و اجرای مستمر برنامه ها است. یافته های تحقیق حاکی از آن است که تمامی فرضیه های تحقیق مورد تایید قرار گرفته اند و مدل قابلیت تعیین و تبیین 5/56 % تغییرات متغیر وابسته نهایی یعنی اجرای موفق را داراست.