نام پژوهشگر: سید رضا موسوی حرمی
سید حسین حسینی مهدی نجفی
در این تحقیق نهشته های نئوژن در شرق کپه داغ و شرق ایران مرکزی مورد مطالعه و مقایسه قرار گرفته اند. حوضه رسوبی کپه داغ پس از بسته شدن اقیانوس پالئوتتیس و بعد از تصادم خرد قاره های ایران و توران در زمان تریاس میانی در شمال شرق ایران و جنوب غرب ترکمنستان تشکیل شده است. نهشته های نئوژن مورد مطالعه در این حوضه از کنگلومرا و ماسه سنگ تشکیل شده اند. این نهشته ها به صورت گسله بر روی سازند شوریجه و به صورت ناپیوسته در زیر رسوبات کواترنر قرار گرفته اند. ضخامت این نهشته ها 2/106 متر می باشد. مطالعات بافتی و ساختارهای رسوبی نهشته های نئوژن در صحرا منجر به شناسایی دو مجموعه لیتوفاسیس آواری گراولی ( gh، gmg، gmm،gcm) و ماسه ای (sm) و چهار عنصر ساختاری ch، sb، gb، sgشده است. این نهشته ها در سیستم های رودخانه ای بریده بریده نزدیک به منشأ با بار بستر ماسه ای با سطح اساس پایین و مخروط افکنه نزدیک به منشأ نهشته شده اند. بر اساس خصوصیات بافتی و ترکیب کانی شناسی دو مجموعه پتروفاسیس کنگلومرایی با پبل های تماما رسوبی (پلی میکتیک) و ماسه سنگی (ساب لیتارنایت و سد آرنایت) در این نهشته ها شناسایی شده است. مطالعات پتروگرافی بیانگر موقعیت تکتونیکی کوهزایی برخوردی و کوهزایی با چرخه مجدد منشأ رسوبات است. مطالعات چینه نگاری سکانسی نهشته های نئوژن بر اساس تغییرات رخساره ای نشان دهنده راسب شدن این نهشته ها در طی یک سکانس رسوبی و آنهم مربوط به زمان کاهش فضای رسوبگذاری (low accommodation) می باشد. مرز سکانسی زیرین گسله و مرز بالایی sb1 است. این نهشته ها با توجه به بالادست بودن رودخانه بیشتر تحت تأثیر فعالیت های تکتونیکی تشکیل شده اند. حوضه رسوبی ایران مرکزی تحت تأثیر کوهزایی پان افریکن بین دو زمیندرز پالئوتتیس در شمال و نئوتتیس در جنوب شکل گرفته است و قدیمی ترین سنگ های ایران در این زون قرار دارد. نهشته های نئوژن مورد مطالعه در این حوضه شامل کنگلومرا، ماسه سنگ، رسوبات گلی (سیلت و مارن) و ژیپس می باشد. مرز زیرین این نهشته ها به علت پوشیده شدن با رسوبات کواترنر نامشخص است و در بالا نهشته های پالئوژن بر روی این نهشته ها تراست شده اند. ضخامت این نهشته ها 107 متر می باشد. مطالعات بافتی و ساختارهای رسوبی در صحرا منجر به شناسایی چهار مجموعه لیتوفاسیس آواری گراولی ( gp، gt، gh، gmg، gmm،gcm)، ماسه ای ( sp، st، sh،sm)، دانه ریز (fm) و تبخیری (p) و پنج عنصر ساختاری ch, ff ، sb، gb، sg گردیده است. این نهشته ها در محیط های پلایایی، رودخانه بریده بریده نزدیک به منشأ تا منطقه میانی با بار بستر ماسه ای تا گراولی با سطح اساس پایین و مخروط افکنه نزدیک به منشأ راسب شده اند. بر اساس خصوصیات بافتی و ترکیب کانی شناسی، این نهشته ها دارای دو مجموعه پتروفاسیس کنگلومرایی شامل پبل های آذرین و رسوبی (پلی میکتیک) و ماسه سنگی (ساب لیتارنایت، ولکانیک آرنایت و ولکانیک آرنایت فلدسپاتی) می باشد. ترکیب ماسه سنگ ها و کنگلومراها و موقعیت تکتونیکی منطقه نشان از منشأهای کوهزایی قوسی و بلوک قاره ای این نهشته ها دارد. مطالعات چینه نگاری سکانسی این نهشته ها نشان دهنده راسب شدن این نهشته ها در طی دو سکانس رسوبی است که سکانس رسوبی نخست مربوط به زمان افزایش فضای رسوبگذاری (high accommodation) و سکانس رسوبی دوم مربوط به زمان کاهش فضای رسوبگذاری (low accommodation) می باشد. مرز سکانسی زیرین نامشخص و مرز بالایی گسله و مرز بین دو سکانس فرسایشی است. این نهشته ها با توجه به بالا دست بودن رودخانه بیشتر تحت تأثیر فعالیت فرایندهای تکتونیکی تشکیل شده اند.
لیلی فاتح بهاری اسداله محبوبی
سازند آب دراز یک توالی مارن- کربناته به سن کرتاسه فوقانی است که در حوضه رسوبی کپه داغ از گسترش قابل ملاحظه ای برخوردار است. سیکلهای رسوبی آهک گل سفیدی و مارن یکی از اشکال ویژه رخساره کربناته در این سازند بوده که به فرم تناوب ریتمیک در مقیاس دسی متر تا متر واحدهای گل سفیدی را تشکیل می دهند. طبقات آهک گل سفیدی حاوی 80-95% و طبقات مارنی دارای 65-80% کربنات هستند و در صحرا به صورت تناوبی از لایه های تیره و روشن رخنمون دارند. واحدهای آهک گل سفیدی و مارنی سازند آب دراز در دو برش سطح الارضی حمام قلعه و پادها و چاه شماره 56 خانگیران مورد مطالعه قرار گرفته است. بر اساس مشاهدات صحرایی و آزمایشگاهی دو رخساره سیلیسی آواری و کربناته شناسایی شده است. رخساره سیلیسی آواری، دو زیر رخساره مارنی و شیلی را در برگرفته و رخساره کربناته شامل زیر رخساره های پکستون - وکستون کلسی اسفردار، پکستون -وکستون اینوسراموس دار و پکستون - وکستون فرامینیفردار است. این رخساره ها در یک محیط دریای باز رسوب کرده و گل سفید این سازند نیز از نوع نسبتاً کم عمق است. داینوفلاژله های آهکی گل-سفیدی در سازند آب دراز به اشکال کروی و بیضوی شامل pithonella sphaerica ، pithonella ovalis و همچنین pirumella است. با توجه به فراوانی پیتونلید، رسوبات گل سفیدی از نوع گل سفید پیتونلیدی هستند. دو سیکل تولیدی (production) و رقیق شدگی(dilution) در تشکیل زوج لایه های سازند آب دراز موثر بوده که سیکل تولیدی به دلیل فراوان تر بودن پیتونلیدها در طبقات گل سفیدی و ضخامت بیش تر طبقات گل سفیدی نسبت به میان لایه های مارنی، سیکل تولیدی فاکتور اصلی در نظر گرفته شده است. منبع مواد غذایی در تشکیل رخساره کربناته از طرف خشکی نبوده بلکه دریایی است. در مطالعات تحت الارضی سه فرکانس غالب بر اساس نمودار اشعه گاما شناسایی شده است که مطابق با سه سیکل 21-23 هزار ساله (precession)، 100 هزار ساله (eccentricity) و 413 هزار ساله (long eccentricity) میلانکوویچ است. سن سنجی مداری بر اساس شمارش سیکلهای eccentricity با سن به دست آمده از داده های بیواستراتیگرافی انطباق دارد. این چرخه ها با نمودار تغییرات درصد کربنات در نمونه های سطح الارضی حمام قلعه و پادها قابل تطبیق است. مهم ترین فرایندهای دیاژنتیکی در سنگ های مارنی و گل سفیدی شامل سیمانی شدن، انحلال، فشردگی، نئومورفیسم افزایشی، پیریتی شدن، آشفتگی زیستی و ایجاد درزه و شکستگی است. وجود رس و همچنین عدم وجود چارچوب دانه ای در میان لایه های مارنی سبب انحلال و فشردگی بیشتر و مقدار کمتر رس و وجود دانه های بیشتر در طبقات گل سفیدی باعث تاثیر بیشتر سیمانی شدن شده است. تفسیر توالی پاراژنتیکی سازند آب دراز نشان دهنده تأثیر فرآیندهای دیاژنزی در محیط های دریایی، تدفینی و بالاآمدگی است.
وحید سعادت مهری مهدی نجفی
حوضه کپه داغ یکی از واحد های زمین شناسی در شمال شرق ایران در بخش مرزی ایران – ترکمنستان و ایران – افغانستان است. در این مطالعه رسوبات نئوژن به منظور بررسی دقیق محیط رسوبی، چینه نگاری سکانسی و تعیین سن مورد نمونه برداری و بررسی دقیق قرار گرفت. در این مطالعه رسوبات نئوژن در دو برش، شرق (جنوب غرب روستای مزدوران) و شمال شرق مشهد (روستای تبادکان) انتخاب گردید. مطالعات صحرایی و آزمایشگاهی در برش جنوب غرب روستای مزدوران منجر به تفکیک 4 رخساره آواری شد. لیتولوژی این برش ماکروکنگلومرا، میکروکنگلومرا، ماسه سنگ، و در آخرشیل با میان لایه ژیپسی را شامل می شود. با توجه به خصوصیات ساخت رسوبی از جمله دانه بندی تدریجی درکنگلومراها، لامیناسیون مورب، چینه بندی غیریکنواخت، ریپل مارک متقارن، طبقات فلاسر، قالب وزنی، لامیناسون افقی و وجود فرامینیفرهای بنتیک آگلوتینه خاص ،محیط رسوبی این برش یک محیط خلیج دهانه ای می باشد. با توجه به فسیل های یافت شده سن واحدهای 1-3 برش جنوب غرب روستای مزدوران میوسن پسین و واحد 4 پلیوسن تعیین گردید. براساس مطالعات چینه نگاری سکانسی در برش جنوب غرب روستای مزدوران از 1 سکانس رسوبی(ds1) و 3 دسته رخساره تشکیل شده است. چینه نگاری سکانسی این برش از نوع تیپ1(type1) می باشد. همچنین مطالعات صحرایی و آزمایشگاهی در برش روستای تبادکان منجر به تفکیک 4 رخساره آواری شد. لیتولوژی برش تبادکان از قاعده تا راس شامل شیل با میان لایه ژیپسی ، ماسه سنگ سرخ رنگ ، ماسه سنگ خاکستری وکنگلومرا خاکستری را شامل می گردد. محیط رسوبی برش روستای تبادکان، با توجه به خصوصیات لیتولوژی و ساخت رسوبی مشاهده شد، محیط دلتایی از نوع جزر و مد غالب در نظر گرفته می شود. همچنین براساس مطالعات چینه نگاری سکانسی این برش از 1سکانس رسوبی (ds1) تشکیل شده است.
حسن خزایی علی کدخدایی
میدان سلمان )ساسان سابق( در 411 کیلومتری جنوب تا جنوبشرق جزیره لاوان و 431 کیلومتری جنوبغربی جزیره کیش در خلیج فارس واقع شده است. این ساختار در مرز مشترک ایران و امارات متحده عربی در خلیج فارس قرار گرفته است. میدان توسن به عنوان یک منطقه با پتانسیل هیدروکربوری بالا در خلیج فارس و در نزدیکی تنگه هرمز شناخته میشود و ناحیهای در حدود 888 کیلومتر مربع در بین جزیره سیری در جنوب خلیج فارس و جزیره قشم در نزدیک تنگه هرمزرا میپوشاند. میدان هنگام در 18 کیلومتری جنوب جزیره قشم و در قسمت شرقی خلیج فارس قرار دارد، این طاقدیس دارای روند شمالی جنوبی و موازی با روند عربی است. هدف از انجام این مطالعه، طراحی یک بسته نرمافزاری ) iranbury ( جهت مدلسازی تاریخچه تدفین و مدلسازی حرارتی این میادین و مقایسه آن با دادههای نرمافزارهای lopatin, genex و pars basin modeler می باشد. مدلسازی انجام شده در چاه شماره 2s-22 میدان سلمان نشان داد که بر اساس روش مدلسازی لوپاتین سازند سورمه از شش میلیون سال پیش و در عمق 88 متری وارد پنجره نفتزایی گردیده است و بر اساس روش کنیتیکی easy %ro هیچ کدام از سازندها وارد پنجره نفتی نشده است. در چاه شماره دو میدان توسن بر اساس روش لوپاتین این چاه در عمق 3188 متری از یازده میلیون سال پیش وارد پنجره نفتی شده و بر اساس روش کنیتیکی easy %ro این چاه از زمان 1 میلیون سال پیش و از عمق 3088 متری وارد پنجره نفتی شده است. درچاه شماره e1 میدان هنگام، بر اساس روش لوپاتین این چاه در عمق 3088 متری از بیست و پنج میلیون سال پیش وارد پنجره نفتی شده و بر اساس روش کنیتیکی easy %ro نیز این چاه نیز از زمان 1 میلیون سال پیش و از عمق 3088 متری وارد پنجره نفتی شده است. بطور کلی میتوان گفت استفاده از روشهای کنیتیکی از صحت و دقت کافی در مقابل روش لوپاتین برخوردار هستند و در این میادین از سمت غرب به سمت شرق خلیج فارس سن نفتزایی افزایش مییابد
سیده عاطفه معافی مدنی سید رضا موسوی حرمی
حوضه آبریز رودخانه کورکورسر در غرب استان مازندران و در دامنه البرز مرکزی در جنوب شهرستان نوشهر واقع است. این حوضه دارای شکلی کشیده بوده و مساحت آن در حدود 5/70 کیلومتر مربع است. حوضه مذکور در زون ساختاری البرز مرکزی- شمالی قرار گرفته و واحدهای سنگی آن شامل سازندهای شمشک، تیز کوه، سنگهای آتشفشانی تفکیک شده کرتاسه بالایی، سنگ آهک های کرتاسه بالایی، سنگ آهک ومارن های کرتاسه بالایی، واحد لیتولوژیکی سنگ آهک و مارن گلوبوترونکانادار تفکیک نشده کرتاسه، مارن های کرتاسه بالایی، مارن ها و ما سه سنگ های میوسن، مارن و ماسه سنگ های پالئوسن، نهشته های پلیوسن کواترنری، مخروط افکنه و پادگانه های سیلابی می باشند. این حوضه از شمال به دریای خزر، از جنوب به رودخانه ماشلک، از غرب به حوضه آبریز چالوس و از جنوب هم به بخشی از حوضه آبریز چالوس محدود می گردد. اشکال متنوع ژئومورفولوژیکی نظیر مخروط افکنه، سدهای رسوبی، کانال ها و دشت سیلابی در این حوضه شناسایی شده اند. همچنین بر اساس مطالعات انجام شده طرح کانال رودخانه کورکورسر در بالادست آن از نوع بریده بریده با بستر گراولی و در پایین دست از نوع مآندری با پیچش کم و زیاد می باشد. مطالعات رسوب شناسی در طول کانال اصلی این حوضه نشان می دهد که 3 عامل اصلی (تغییرات ناگهانی شیب بستر ناشی از تغییرات زمین شناسی، ورود سر شاخه های فرعی و رخداد سیلاب های مکرر) باعث تغییر در بافت رسوبات کف کانال رودخانه و بر هم زدن پیوستگی طولی پارامترهای مختلف اندازه ذرات شده است. بیش از 70% تا 80% از وزن رسوبات در نمونه ها از بالادست رودخانه به گراول ها و در پایین دست آن به ماسه و گل اختصاص دارد و جریان آب توانسته است مقداری از ذرات درشت تر (گراول) را به طرف پایین دست حمل نماید. بررسی تغییرات موجود در پارامترهای بافتی اندازه ذرات رودخانه اصلی کورکورسر نشان دهنده پیوستگی طولی این پارامترها است. مهمترین عاملی که در این مسیر باعث ایجاد پراکندگی در منحنی های نمایش دهنده پارامترهای بافتی اندازه ذرات می شود تغییرات شیب بستر است. رخساره های سنگی شناسایی شده در این حوضه شامل مجموعه رخساره های گراولی ((gmm, gmg, gcm, gt، ماسه ای (sm, sp) و گلی (fl, fr) می باشند. با توجه به رخساره های سنگی شناسایی شده در کانال اصلی رودخانه کورکورسر، عناصر ساختاری شکل گرفته در این سیستم رسوبی شامل : (1) عنصر ساختاری اشکال لایه ای گراولی(element gb)، (2) عنصر ساختاری رسوبات با رشد جانبی (element la)، (3) عنصر ساختاری ماسه با اشکال لایه ای (element sb) و (4) عنصر ساختاری رسوبات ریز دانه (element ff) می باشند. با توجه به رخساره های رسوبی و عناصر ساختاری شناسایی شده در کانال اصلی مدل های رسوبی این رودخانه ارائه گردیده و از بالادست به سمت پایین دست حوضه، شامل : (1) رودخانه بریده بریده با بار گراولی و عمق کم (shalliw gravel braided river)، (2) رودخانه مآندری با بار ماسه ای (sandy meandering river) و (3) رودخانه مآندری با بار معلق ( fining grain meandering river) می باشد. بر اساس آزمایش پراش پرتو ایکس نمونه های برداشت شده از واحدهای لیتولوژیک حوضه مورد مطالعه، چهار گروه اصلی کانی های رسی ( مونتموریونیت، کلریت، ایلیت و کائولینیت) شناسایی شدند. آنالیز دسته بندی خوشه ای، کانی های رسی را به چهار گروه تفکیک نموده است که هر گروه هماهنگ با یکی از سازندهای موجود در حوضه کورکورسر می باشد. این امر نشان می دهد که میزان درصد کانی های رسی در هر سازند، دارای اختلافی بین 5 تا 25 درصد نسبت به دیگر سازندهای موجود در منطقه مورد مطالعه است. با استفاده از آزمایش mpsiac و با بررسی آماری مشخص شد که میزان رسوب انباشته شده در داخل مخزن برابر 66/6829 تن در طول یک سال می باشد. با توجه به مساحت حوضه برای هر هکتار، معادل 84/0 تن رسوب تولیدی در سال بر آورد شده است. این مقدار نشاندهنده فرسایش پذیری کم این حوضه می باشد.
بابک ایرانی اسداله محبوبی
با توجه به هتروژنتیکی بالای مخزن در بعد ماکروسکوپی و میکروسکوپی، ارائه یک توصیف دقیق از ویژگی های پتروفیزیکی مخزن که از مهمترین پارامترها در اکتشاف، تولید و مدیریت مخازن هیدورکربنی است، نیازمند داشتن اطلاعات کافی در مورد میزان غیر یکنواختی مخزن است. برای از بین بردن خطاها و کاستی ها، به مطالعات دقیق زمین شناسی مخزن و تعیین ویژگی های آن با روش-های نوین و کم هزینه با دقت بالا مانند تعیین رخساره های الکتریکی با روش خوشه سازی نیاز است. در این مطالعه، مطالعات مخزنی بر روی سه چاه حفر شده در سازند آسماری میدان نفتی کوپال، در طاقدیس کوپال در ناحیه فروافتادگی دزفول (دزفول شمالی) انجام گرفت. داده های موجود شامل مقاطع نازک، داده های مغزه (تخلخل و تراوایی) و نمودارهای چاه پیمایی است. دیاژنز در مقاطع میکروسکوپی مورد مطالعه شامل فرآیندهای میکریتی شدن، سیمانی شدن، نئومورفسیم، انحلال، فشردگی فیزیکی، فشردگی شیمیایی، دولومیتی شدن، شکستگی، پیریتی شدن و گسترش بافت های مختلف انیدریت است که در چهار محیط دیاژنزی دریایی، متئوریک، دفنی و بالاآمدگی صورت گرفته است. مطالعات رخساره ای این سازند منجر به شناسایی چهار کمربند رخساره ای (دریای باز، سد، لاگون و پهنه جزرومدی) شامل سیزده رخساره کربناته و چهار پتروفاسیس آواری شده است. نتایج حاصل از این مطالعه نشان می دهد که این سازند در میدان مورد مطالعه در یک پلاتفرم کربناته از نوع رمپ کم شیب تشکیل شده است. شناسایی رخساره ها و فرآیندهای دیاژنزی حاکم بر آنها نشان می دهد که هر دو عامل محیط رسوبی و دیاژنز در کنترل کیفیت مخزنی موثر بوده اند. بررسی های میکروسکوپی نشان می دهد که گسترش انیدریت و بافت های مختلف آن و نیز تاثیر آنها بر روی کیفیت مخزنی تحت کنترل سه عامل بافت رسوبی اولیه، دیاژنز و حضور سیالات شور و غنی از سولفات در محیط است. بررسی انواع رخساره های مخزن و فرآیند های دیاژنزی حاکم بر آنها در ارتباط با نمودار پتروفیزیکی لوسیا (1995) منجر به شناسایی 13 گروه سنگی پتروفیزیکی مختلف گردید. در بررسی کیفیت مخزنی به منظور شناسایی واحد های مخزنی از غیر مخزنی به روش تعیین واحد های جریانی هیدرولیکی 5 واحد جریانی هیدرولیکی تعیین شده است.. در یک مطالعه تکمیلی و به منظور تعیین دقیق گونه های سنگی بر مبنای پتانسیل مخزنی به صورت الگویی کاربردی تر، از روش خوشه بندی دینامیک استفاده شد. بر اساس تعداد رخساره های الکتریکی تعیین شده در مخزن مورد مطالعه تعداد 6 گروه سنگی (rock type) تعیین شد که هر گروه سنگی تخلخل و تراوایی مخصوص به خود را دارد. با آنالیز داده های لاگ و بررسی روابط آن ها با یکدیگر و میکروفاسیس های تعیین شده در این مطالعه، در کل 6 رخساره الکتریکی تعیین شد که هر یک از آنها رابطه مستقیم با ویژگی های گروه های سنگی دارند.
فروغ عباساقی اسدالله محبوبی
چکیده در این مطالعه محیط رسوبی، چینه نگاری سکانسی و دیاژنز سازند سروک در میدان نفتی کوپال مورد بررسی قرار گرفته است. به این منظور تعداد 351 مقطع نازک از مغزه ها و خرده های حفاری در چاه های شماره 4، 20 و 48 میدان نفتی کوپال مورد مطالعه قرار گرفته است. به علاوه از لاگ های پتروفیزیکی مثل گاما، نوترون، چگالی، صوتی و نمودار inpefa-gr نیز استفاده شد. مطالعات محیط رسوبی منجر به شناسایی 9 رخساره در سه کمربند رخساره ای لاگون، پشته کربناته و دریای باز شد. مدل رسوبی سازند سروک در این مطالعه به یک رمپ کربناته هموکلینال نسبت داده شد که در آن سد محدود کننده مشخصی وجود نداشته است. حوضه رسوبی از رمپ داخلی تا رمپ خارجی تغییر کرده است. رمپ داخلی با فراوانی فرامینیفرهای بنتیک مانند آلوئولین، نزازاتا، تکستولاریا و میلیولید مشخص می شود. در رمپ میانی رودیست ها و خارپوستان بیشترین گسترش را نشان می دهند. در رمپ خارجی الیگوستژین ها و فرامینیفرهای پلاژیک به همراه مواد حمل شده از قسمت های کم عمق حضور دارند. بررسی چینه نگاری سکانسی منجر به شناسایی 2 سکانس رسوبی درجه سوم شد. مرز سکانس ها از نوع sb2 است. با توجه به اینکه در میدان کوپال سازند سروک با نا پیوستگی فرسایشی در زیر سازند ایلام قرار گرفته است، مرز بین سازند سروک و ایلام از نوع sb1 است. مهم ترین فرآیندهای دیاژنزی شناسایی شده شامل میکریتی شدن، سیمانی شدن، انحلال، جانشینی (دولومیتی شدن و هماتیتی شدن)، نئومورفیسم، فشردگی فیزیکی و شیمیایی و آشفتگی زیستی در سه مرحله ائوژنز، مزوژنز و تلوژنز است.
هدا باوی اسدالله محبوبی
چکیده جهت مطالعه تاریخچه رسوبگذاری و چینه نگاری سکانسی نهشته های کربناته کامبرین پسین (معادل سازند درنجال)، سه برش داهوئیه، گتکوئیه و گزوئیه به ضخامتهای 160، 140 و 130 متر واقع در جنوب شرق و شرق زرند، شمال غرب کرمان مورد مطالعه قرار گرفته است. شواهد صحرایی باعث تفکیک 3 بخش زیرین (دولومیت و باندستون استروماتولیتی با میان لایه های نازک مارنی)، میانی (کالک آرنایت دولومیتی با میان لایه های نازک مارنی) و بالایی (دولومیت و باندستون استروماتولیتی با لایه های ماسه سنگی) در برش های مورد مطالعه شده است. بر اساس مطالعات پتروگرافی (202 مقطع نازک میکروسکوپی)، 12 رخساره رسوبی شناسایی شد که شامل 1 مجموعه رخساره آواری (s) و 3 مجموعه رخساره کربناته (a، b و c) قرار می گیرند. رخساره های آواری شامل 2 رخساره کوارتزآرنایتی و گلسنگی است. رخساره های کربناته شامل مجموعه رخساره a (شامل 2 رخساره دولومادستون و باندستون استروماتولیتی)، مجموعه رخساره b (شامل 5 رخساره دولومادستون ماسه دار، پکستون پلوئیدی، وکستون بیوکلاستی، پکستون اائید-اینتراکلاستی و پکستون اینتراکلاستی) و مجموعه رخساره c (شامل 3 رخساره گرینستون اائیدی، گرینستون اائید-اینتراکلاستی و گرینستون اینتراکلاستی) است. آنالیز رخساره ها نشان می دهد که نهشته های سازند درنجال در محیطی جزر و مدی راسب شده اند به طوری که مجموعه رخساره s و a مربوط به سوپراتایدال و اینترتایدال، مجموعه رخساره b مربوط به ساب تایدال (لاگون) و مجموعه رخساره c مربوط به کانالهای جزر ومدی و بعضا ناحیه سدی است. فرآیندهای دیاژنتیکی موثر بر سنگ های کربناته مورد مطالعه شامل فشردگی (فیزیکی و شیمیایی)، نئومورفیسم، بورینگ، حفاری توسط موجودات زنده گلخوار، سیمانی شدن (سوزنی، هم بعد، رورشدی هم محور حاشیه ای، دروزی و بلوکی)، دولومیتی شدن، انحلال و شکستگی پر شده با دولومیت و سیلیس است که سنگهای مورد مطالعه را در 4 محیط دیاژنتیکی (دریایی، متئوریک، دفنی و بالاآمده) تحت تاثیر قرار داده اند. آنالیز عنصری (sr، na، fe و mn) همراه با آنالیز ایزوتوپی (ایزوتوپ های اکسیژن و کربن) در دولومیت ها منعکس کننده سه نوع دولومیت اولیه، جانشینی و سیمان پر کننده حفرات شده است که در مراحل مختلف دیاژنتیکی و تحت تاثیر محیط های دریایی و تدفینی تشکیل شده اند. دولومیتهای مورد مطالعه اغلب در دمای 47 تا 78 درچه سانتیگراد شکل گرفته اند. آنالیز چینه نگاری سکانسی در برش های مورد مطالعه نشلن می دهد که نهشته های معادل سازند درنجال از یک سکانس رسوبی رده سوم تشکیل شده است. این سکانس در برش های داهوئیه و گتکوئیه از سه دسته رخساره ای (lst، tst و hst) و در برش گزوئیه تنها از دو دسته رخساره ای (tst و hst) تشکیل شده است. جایگاه نهشته های مورد مطالعه در جغرافیای دیرینه زمان کامبرین به گونه ای است که این رسوبات در حاشیه شمالی اقیانوس تتیس (پرتوپالئوتتیس) در پلتفرم کم عمقی از نوع رمپ و تحت تاثیر جریانهای جزر و مدی برجای گذاشته شده اند. مقایسه این نهشته ها با رسوبات معادل در کشورهای همجوار منعکس کننده عمیق تر شدن حوضه رسوبی به سمت شمال است.
اعظم نامداریان اسداله محبوبی
سازند آسماری با سن الیگومیوسن مهمترین سنگ مخزن میادین نفتی جنوب غرب ایران است که در میدان منصوری بصورت یک توالی کربناته آواری نهشته شده است. در این مطالعه مغزه ها، مقاطع نازک شامل مغزه و خرده های حفاری و لاگ های چاه-پیمایی سازند آسماری و بخش ماسه سنگی اهواز به منظور تعیین محیط رسوبگذاری، شناسایی فرایندهای دیاژنتیکی و تشخیص سکانس های رسوبی مورد مطالعه قرار گرفتند. مطالعات پتروگرافی مقاطع نازک منجر به شناسایی 13 میکروفاسیس مربوط به محیط های جزر و مدی، لاگون، سد و دریای باز شد که در یک رمپ کربناته از نوع هموکلینال نهشته شده اند. هم چنین در بخش ماسه سنگی اهواز 4 پتروفاسیس تشخیص داده شد. مهم ترین فرایندهای دیاژنتیکی مشاهده شده در چاه های مورد مطالعه عبارتند از میکریتی شدن، سیمانی شدن، فشردگی، نئومورفیسم افزایشی، دولومیتی شدن و انحلال که در سه محیط دیاژنزی متئوریک، دریایی و تدفینی رخ داده اند. در نهایت شناسایی سطوح اصلی لایه بندی در سازند آسماری نشان می دهد که این سازند در میدان منصوری از 5 سکانس رسوبی رده سوم تشکیل شده است.
فاطمه فتوت اسدالله محبوبی
جهت مطالعه چینه نگاری سکانسی و تفسیر محیط رسوبگذاری سازند زرد (کرتاسه زیرین) دو برش به ضخامت 197 و 136 متر در شمال غرب کپه داغ مورد مطالعه قرار گرفته است. شواهد صحرایی سبب تفکیک دو بخش زیرین ( سنگ آهک با میان لایه مارن و شیل) و فوقانی ( سنگ آهک و ماسه سنگ ) شده است. بر اساس مطالعات پتروگرافی 14 رخساره کربناته و 5 پتروفاسیس شناسایی شده است که در چهار کمربند رخساره ای دریای باز (a )، پشته کربناته (b)، لاگون(c) و پهنه جزرومدی (d) قرار دارد. سازند زرد در یک رمپ کربناته هموکلینال تشکیل شده است که در آن سد محدود کننده مشخصی وجود نداشته است و حوضه رسوبی از رمپ داخلی تا رمپ خارجی تغییر کرده است. رمپ داخلی با فراوانی آنکوئید و فرامینیفرهای بنتیک مانند اربیتولینا ، نزازاتا، تکستولاریا و میلیولید مشخص می شود. در رمپ میانی اائید و اینتراکلست و اکینوئید بیشترین گسترش را نشان می دهند. در رمپ خارجی الیگوستژین ها و اسفنج به همراه مواد حمل شده از قسمت های کم عمق حضور دارند. بررسی چینه نگاری سکانسی منجر به شناسایی 4 سکانس در برش تکل کوه و 3 سکانس در برش بهکده شد. مرز سکانس ها از نوع دوم است. مهم ترین فرآیندهای دیاژنزی شناسایی شده در این سازند شامل میکریتی شدن، ، جانشینی (دولومیتی شدن ، هماتیتی شدن، پیریتی شدن و سیلیسی شدن)، نئومورفیسم، فشردگی فیزیکی و شیمیایی، آشفتگی زیستی، سیمانی شدن و انحلال است که سنگهای آهکی سازند زرد ناحیه مورد مطالعه را در سه مرحله ائوژنز، مزوژنز و تلوژنز تحت تاثیر قرار داده است.
سیده حمیده محمودی اسدالله محبوبی
در این مطالعه توالی های رسوبی کرتاسه میانی در برش های سطحی خوش و خمیر و چاه نمک غربی 1 در منطقه بندرعباس مورد بررسی قرار گرفته است. ناحیه مذکور به صورت یک نقطه سه گانه تحت تاثیر نواحی عمان، مکران و زاگرس قرار گرفته است. با توجه به اینکه در منطقه مورد مطالعه رخنمون های کرتاسه بطور گسترده مشاهده نشده است، مطالعات زیر سطحی جهت تطابق و بازسازی هندسه چینه های زیرسطحی منطقه مورد مطالعه اهمیت بسزایی دارد. به این منظور به بررسی رخساره های الکتریکی و دسته بندی رخساره ها جهت این مهم پرداخته می شود که منجر به شناسایی 4 رخساره الکتریکی شده است. براساس مطالعات صحرایی، زیر سطحی و میکرسکوپی رخساره های کربناته شناسایی شده در محیط های deep open marine, shallow open marine, shoal, lagoon نهشته شده اند. مطالعات رخساره ای و نمودارهای پتروفیزیکی منجر به شناسایی 4 سکانس رسوبی رده سوم با مرزهای سکانس فرسایشی و غیر فرسایشی (sb1 و sb2) شده است. در طی آلبین، رسوبگذاری رخساره های گل سنگی پلاژیک با روزنبران مناطق عمیق و نبود شواهد ریفی و جریان های توربیدایتی، نشان دهنده ته نشست این رسوبات در قسمت های عمیق یک رمپ کربناته است. در سنومانین، افزایش نسبی سطح آب دریا، تغییرات اقلیمی و افزایش رشد رودیست ها، باعث دگر شکلی سکوی کربناته نوع رمپ به شلف لبه دار شده است. فرآیندهای دیاژنتیکی شناسایی شده شامل میکریتی شدن، باروینگ و بورینگ، سیلیسی شدن، تراکم، سیمانی شدن، نوشکلی و دولومیتی شدن، پیریتی شدن و انحلال است
سید علی آقایی اسداله محبوبی
توالی های کربناته ژوراسیک فوقانی در شمال ایران گسترش فراوان داشته و در بسیاری از نقاط مطالعات دقیق رسوبشناسی بر روی آنها صورت نگرفته است تا به شناخت جغرافیای دیرینه منطقه کمک نماید. در این مطالعه پنج برش چینه شناسی از رشته کوه های بینالود و البرز شرقی برداشت و مورد مطالعه قرار گرفته است. این برش ها از شرق به غرب شامل زیارت، شمال کتلی، غرب کتلی، جربت و گرمه به ترتیب با ضخامت های 321، 519، 445، 537 و 373 متر است. سنگ آهک ها از کلسی لوتایت، کالکارنایت و کلسی رودایت های با لایه بندی مختلف و ضخامت متفاوت از دانه های اسکلتی (دوکفه ای، براکیوپود، آمونیت، فرامنیفر، اکینودرم، مرجان، رادیولر و سوزن اسفنج) و غیر اسکلتی (پلوئید، اائید، اینتراکلست، آنکوئید و پیزوئید) تشکیل شده اند. بر اساس مطالعات دقیق پتروگرافی و فسیل شناسی، 22 رخساره میکروسکوپی شناسایی شده است که مربوط به محیط های پهنه جزر و مدی (گل سنگ، دولستون یا دولومادستون و مارن)، لاگون (وکستون/پکستون پلوئیدی، گل سنگ دارای فرامنیفر، پکستون پلوئیدی فرامنیفردار، وکستون آنکوئیدی پلوئیدی، وکستون اینتراکلستی، وکستون اائیدی پلوئیدی ماسه ای، پکستون/گرینستون پلوئیدی اائیدی)، سدی (گرینستون پلوئیدی، گرینستون اائیدی، گرینستون اینتراکلستی، گرینستون بیوکلستی اینتراکلستی دارای اائیدی، پکستون/گرینستون پلوئیدی اینتراکلستی، پکستون/گرینستون پلوئیدی اینتراکلستی بیوکلستی، گرینستون اائیدی پلوئیدی، گرینستون اائیدی بیوکلستی پلوئیدی) و دریای باز (پکستون/گرینستون اینتراکلستی بیوکلستی، رودستون بیوکلستی، گرینستون اینتراکلستی بیوکلستی پلوئیدی، وکستون/پکستون اائیدی بیوکلستی، وکستون بیوکلستی، وکستون/پکستون بیوکلستی دارای رادیولر و دوکفه ای، وکستون بیوکلستی دارای دوکفه ای پلاژیک و مارن های دارای آمونیت) هستند. بر اساس آنالیز رخساره ها، توزیع عمودی و جانبی آنها و عدم وجود تغییرات مشخص در عمق ته نشست، این سنگ ها به احتمال زیاد در یک پلتفرم کربناته از نوع رمپ هموکلینال بر جای گذاشته شده اند. فرایندهای دیاژنتیکی در طی سه مرحله ائوژنز، مزوژنز و تلوژنز و در سه محیط دیاژنتیکی دریایی، متئوریک، تدفین (کم عمق و عمیق) و بالا آمدگی سنگ های کربناته ژوراسیک فوقانی ناحیه مورد را تحت تأثیر قرار داده است که شامل میکریتی شدن، سیمانی شدن، نئومورفیسم، انحلال، فشردگی (فیزیکی و شیمیایی)، جانشینی، هماتیتی شدن، پیریتی شدن، دولومیتی شدن، سیلیسی شدن، شکستگی و پرشدگی هستند. سیمان کلسیتی با فابریک هم ضخامت حاشیه ای، بلوکی، دروزی، هم بعد، رورشدی هم محور و پوئیکیلوتاپیک به همراه سیمان های دولومیتی و سیلیسی در این سنگ آهک ها شناسایی شده است. چهار نوع دولومیت ریز بلور اولیه (d1)، جانشینی (rd1 و rd2) و به فرم سیمان (cd) شناسایی شده است که دمای تشکیل آنها بین 54 تا 68 درجه سانتیگراد محاسبه شده است که نشان دهنده تشکیل آنها در دمای متوسط و شرایط تدفین نسبتاً کم عمق است. سیلیس نیز در نمونه های مورد مطالعه به فرم های ریز بلور، دروزی، بلوکی و بلورهای بزرگ و شکل دار کوارتز هستند. تغییرات میزان عناصر استرانسیم، سدیم، آهن و منگنز و روند مثبت آنها نسبت به یکدیگر و همچنین میزان ایزوتوپ های پایدار اکسیژن و کربن نشان دهنده تأثیر دیاژنز تدفین و تأثیر کم دیاژنز متئوریک بر نمونه های مورد مطالعه است. دمای محاسبه شده برای گل سنگ های آهکی با دگرسانی کم در منطقه مورد مطالعه حدود 26 درجه سانتیگراد است که به دمای محاسبه شده برای کربنات های ژوراسیک فوقانی در حوضه رسوبی کپه داغ بسیار نزدیک است. بعلاوه این دما با موقعیت جغرافیایی منطقه مورد مطالعه که در زمان ژوراسیک فوقانی در عرض جغرافیایی 20 درجه شمالی قرار داشته است، تطابق خوبی دارد. نسبت پایین mg/ca در این کربنات ها نشان می دهد که تأثیر فرایندهای دیاژنتیکی در سیستم نیمه باز در آنها نیز ممکن است باعث کاهش این نسبت شده باشد. همچنین نسبت sr/na در سنگ های آهکی کمتر از مقادیر مربوط به عرض های جغرافیایی پایین است که می تواند نشان دهنده تأثیر فرایندهای دیاژنتیکی در یک سیستم دیاژنتیکی نیمه باز باشد. بر اساس مطالعات رخساره ای و صحرایی در هر یک از این برش ها چهار سکانس رسوبی شناسایی شده است که شامل دسته رخساره های پیشروی (tst)، سکون و پسروی (hst) هستند. مرز بین این سکانس ها بدلیل عدم وجود شواهد فرسایشی از نوع دوم (sb2) بوده ولی در قسمت بالای توالی ها و مرز بین سنگ آهک های ژوراسیک فوقانی و ماسه سنگ ها و کنگلومراهای قرمز رنگ کرتاسه زیرین، مرز سکانس از نوع اول (sb1) است. تعداد سکانس های شناسایی شده در طی زمان ژوراسیک فوقانی در منطقه مورد مطالعه با تعداد سکانس های منحنی هک و همکاران (1988) در این زمان تطابق نسبتاً خوبی نشان می دهد. با توجه به نوع رخساره ها و ضخامت سنگ آهک های مورد مطالعه یک روند عمیق شونده از سمت شرق به سمت غرب حوضه مشاهده می شود. سکانس های ژوراسیک فوقانی بر اثر پایین افتادن سطح جهانی آب دریا در انتهای ژوراسیک و اوایل کرتاسه توسط رسوبات آواری و قرمز رنگ کرتاسه زیرین (ماسه سنگ و کنگلومرا) پوشیده شده اند.
مریم مرتضوی مهریزی اسداله محبوبی
حوضه رسوبی کپه داغ در شمال شرق ایران، بعد از برخورد پلیت ایران با پلیت توران در اوایل مزوزوئیک شکل گرفته است. گسترش ناحیه ای سازند شوریجه (ژوراسیک پسین- کرتاسه پیشین) از جنوب شرق- شرق تا غرب حوضه رسوبی کپه داغ را در بر می گیرد. سازند شوریجه در نواحی شرقی و جنوب شرقی حوضه رسوبی کپه داغ بیشتر از رخساره های سنگی سیلیسی آواری (رخساره های کنگلومرایی، ماسه سنگی و گل سنگی) و رخساره های غیر آواری خاک دیرینه تشکیل شده است. در حالیکه به سمت نواحی مرکزی و غربی حوضه، لایه های تبخیری و رخساره های کربناته (آهکی و دولومیتی) نیز در توالی رخساره ای آن مشاهده می گردد. بررسی محدوده سنی میکروفسیلهای شناسایی شده (فرامینیفرها و جلبکهای آهکی) در سنگهای آهکی مورد مطالعه (بویژه در نواحی مرکزی حوضه)، سن کیمرجین- نئوکومین ارائه شده در مطالعات قبلی را تأیید می کند. با توجه به اختصاصات رسوب شناسی (اختصاصات بافتی، ساختمانهای رسوبی، رنگ، شکل هندسی لایه های سنگی و سطوح مرزی)، الگوی انباشتگی چینه ها، آنالیز جریانهای دیرینه، نوع آثار فسیلی موجود و بررسی تغییرات عمودی و جانبی رخساره های سنگی، رسوبات سازند شوریجه در تنوعی از محیطهای رسوبی قاره ای (رودخانه ای و دریاچه ای موقت)، حدواسط (دشت ساحلی) و دریایی (رمپ مخلوط رسوبات سیلیسی آواری- کربناته) نهشته شده اند. خاکهای دیرینه سازند شوریجه بر اساس اختصاصات خود به سه نوع افقهای هیستوسولی، اکسی سولی و کلسی سولی (کالکریتی و دولوکریتی) طبقه بندی شده اند. بررسی اشکال ماکرومورفولوژی، میکرومورفولوژی و ژئوشیمیایی این خاکها نشان دهنده تشکیل آنها در اثر فرآیندهای خاکزایی و غیر خاکزایی است. ژئوشیمی خاکهای دیرینه کلسی سولی به منظور بازسازی شرایط آب و هوایی دیرینه، میزان فشار دی اکسید کربن اتمسفر دیرینه، نوع پوشش گیاهی دیرینه و شیمی آب موثر در تشکیل این خاکها مورد استفاده قرار گرفته است. بر اساس مطالعات بافتی و کانی شناسی در رسوبات سیلیسی آواری سازند شوریجه سه پتروفاسیس کنگلومرایی، ماسه سنگی و گل سنگی ارائه شده است. علاوه بر این، در نهشته های تبخیری سازند شوریجه، دو پتروفاسیس ژیپس گرانوبلاستیک و پورفیروبلاستیک شناسایی شده است. در رخساره های کربناته این سازند، انواع میکروفاسیس های گرینستونی، پکستونی، وکستونی و دولوستونی مشخص شده است. داده های پتروگرافی همراه با آنالیزهای ژئوشیمیایی در رسوبات سیلیسی آواری (ماسه سنگی و شیلی) سازند شوریجه به منظور تعیین خصوصیات ناحیه منشأ و تعیین تاریخچه هوازدگی و شرایط آب و هوایی دیرینه مورد استفاده قرار گرفته اند. نتایج این مطالعات نشان می دهد که ناحیه منشأ این رسوبات احتمالا گرانیتوئیدهای مشهد (در جنوب و جنوب غرب مشهد) بوده است. بررسیهای پتروگرافی و آنالیزهای ژئوشیمیایی سنگهای سیلیسی آواری و کربناته سازند شوریجه نشان می دهد که فرآیندهای دیاژنتیکی این سنگها را در سه رژیم ائوژنتیک، مزوژنتیک و تلوژنتیک متأثر ساخته است. این فرآیندها در سنگهای آواری شامل فشردگی فیزیکی و شیمیایی، سیمانی شدن (اکسید آهن، کربناته و سیلیسی)، کانیهای رسی درجازا، هماتیتی شدن، دگرسانی، انحلال و جانشینی فلدسپات، ایجاد شکستگی و پرشدگی رگه می باشد. در سنگهای آهکی مورد مطالعه فرآیندهای دیاژنتیکی شامل فشردگی فیزیکی و شیمیایی، میکریتی شدن، میکروبورینگ، سیمانی شدن کلسیتی، دولومیتی شدن، نئومورفیسم، پیدایش شکستگی و پرشدگی رگه می باشد. بر اساس مطالعات چینه نگاری سکانسی، در برشهای مورد مطالعه، 2 تا 5 سکانس رسوبی مرتبه سوم در توالی رسوبی سازند شوریجه شناسایی شده است. مرزهای سکانسی شامل مرزهای فرسایش و غیر فرسایشی است. در برشهای مختلف، انواع دسته رخساره های las، has، lst، tst و hst در سکانسهای رسوبی سازند شوریجه بر اساس سطوح کلیدی و الگوی انباشتگی چینه ها مجزا شده است. با توجه به تأثیرات جهانی و با در نظر گرفتن عوامل درون حوضه ای و محلی، روند تغییرات سطح ایستابی در نهشته های قاره ای و تغییرات سطح آب دریا در نهشته های دریایی، در زمان تشکیل رسوبات سازند شوریجه، در 6 مرحله صورت گرفته است.
سمانه محمدی کلاوشک محمدحسین محمودی قرایی
جهت مطالعه چینه نگاری سکانسی و تفسیر محیط رسوبگذاری سازند زرد (کرتاسه زیرین) دو برش به ضخامت 264 و 148 متر در شمال غرب کپه داغ مورد مطالعه قرار گرفته است. شواهد صحرایی سبب تفکیک دو بخش زیرین ( مارن و سنگ آهک دولومیتی شده) و فوقانی ( سنگ آهک و سنگ آهک دولومیتی شده و ماسه سنگ ) در برش روستای زرد و دو بخش زیرین ( سنگ آهک مارنی با میان لایه مارن و شیل) و فوقانی (سنگ آهک توده ای، سنگ آهک مارنی و میان لایه مارن) در برش سقه شده است. بر اساس مطالعات پتروگرافی 14 رخساره کربناته و 5 پتروفاسیس شناسایی شده است که در چهار کمربند رخساره ای پهنه جزرومدی (a )، لاگون (b)، پشته کربناته (c) و دریای باز (d) قرار دارد. سازند زرد در یک رمپ کربناته هموکلینال تشکیل شده است که در آن سد محدود کننده مشخصی وجود نداشته است و حوضه رسوبی از رمپ داخلی تا رمپ خارجی تغییر کرده است. رمپ داخلی با فراوانی آنکوئید و پلوئید فرامینیفرهای بنتیک مانند اربیتولینا، تکستولاریا و میلیولید مشخص می شود. در رمپ میانی اائید بیشترین گسترش را نشان می دهد. در رمپ خارجی اکینوئید، اسفنج و الیگوستژین ها به همراه مواد حمل شده از قسمت های کم عمق حضور دارند. بررسی چینه نگاری سکانسی منجر به شناسایی 4 سکانس در برش روستای زرد و 4 سکانس در برش سقه شد. مرز سکانس ها از نوع دوم است. مهم ترین فرآیندهای دیاژنزی شناسایی شده در این سازند شامل میکریتی شدن، ، جانشینی (دولومیتی شدن ، هماتیتی شدن، پیریتی شدن و سیلیسی شدن)، نئومورفیسم، فشردگی فیزیکی و شیمیایی، آشفتگی زیستی، سیمانی شدن و انحلال است که سنگ های آهکی سازند زرد در ناحیه مورد مطالعه را در سه مرحله ائوژنز، مزوژنز و تلوژنز تحت تاثیر قرار داده است.
آرش وکیلی سید کیوان حسینی
منابع هیدروکربنی یکی از مهم ترین نیازهای امروز بشر محسوب می شود لذا بهره گیری از روش هایی با بازدهی بیشتر و هزینه کمتر برای توسعه مخازن نفت و گاز، امری ضروری است. وارون سازی با تلفیق داده های لرزه ای و پتروفیزیکی، مدل مناسبی از خواص مخزنی بدست می آورد. حاصل وارون سازی لرزه ای، مدل امپدانس صوتی منطقه است که نشانگر تغییر در جنس لایه های زمین یا محتوای سیال آن است. طی این مطالعه، با ترکیبی از داده های لرزه ای دوبعدی، اطلاعات چاه ها و افق های تفسیری در میدان های نفتی هندیجان- بهرگانسر و ماهشهر واقع در خلیج فارس، مدل امپدانس صوتی منطقه به روش های مختلف وارون سازی لرزه ای بدست آمد، سپس با استفاده از این مدل امپدانسی و به کارگیری روش های تک نشانگری، چندنشانگری و شبکه عصبی، پارامتر تخلخل در میدان های نفتی مذکور محاسبه گردید. با مقایسه مقادیر خطا و میزان تطابق در روش های مختلف، آشکار شد که روش شبکه عصبی pnn در تعیین تخلخل از دقت بیشتری برخوردار است. در میادین هندیجان و بهرگانسر، شبکه عصبی pnn با به کارگیری چهار نشانگر برگزیده در محل چاه ها تطابق 90.9 درصدی با لاگ تخلخل و میزان خطای 0.012 لاگ تخلخل را بازسازی کرد و در میدان ماهشهر تخلخل با تطابق 99.9 درصد و خطای نزدیک به صفر بدون اعتبارسنجی در محل چاه محاسبه شد. میزان تخلخل در میدان هندیجان-بهرگانسر با استفاده از این روش در محدوده 0.01 تا 0.06 درصد تعیین شده است. در ادامه به دلیل تاثیری که لیتولوژی بر توان تولیدی یک مخزن دارد اقدام به تعیین مرز شیل، ماسه و آهک موجود در سازند کژدمی گردید. برای این منظور از نگارهایی که حاوی اطلاعات جامع و دقیقی می باشند، به عنوان نشانگرهای منحصر به فرد استفاده شد. برای بهره گیری از توان بالقوه لاگ در تعیین مرز شیل و ماسه موجود در سازند کژدمی، ابتدا لاگ ها رسم شد و براساس نوسانات موجود به تفسیر این لاگ و تعیین مرز بین لیتولوژی های مختلف پرداخته شد، از سوی دیگر با استفاده از روش های نوین، تعیین مرز صورت گرفت تا ابهامات موجود رفع گردد. بدین منظور، لاگ ها به گروه های مختلفی تقسیم و خوشه بندی در هر یک از این گروه ها صورت گرفت و در نهایت مقایسه نتایج حاصل از خوشه بندی های مختلف، ارزیابی گردید.
سیده طیبه خلیلی سید کیوان حسینی
فرآیند اکتشاف و بهره برداری از منابع هیدروکربنی یکی از پیچیده ترین فرآیندهای برداشت منابع زیرزمینی می باشد. پیچیدگی های این صنعت باعث شده است تا علوم مختلف در جهت رفع ابهامات و عدم قطعیت های موجود در کنار هم قرار گیرند. آنچه بیش از هر چیز طی این مطالعات مهم می نماید حصول نتایج دقیق و قابل اعتماد است که با کمترین زمان و هزینه ممکن در اختیار متصدیان قرار می گیرد. کشور ما به دلیل موقعیت خاص خود در منطقه و دارا بودن میادین مشترک، دارای منافع بسیاری با سایر کشورها می باشد، لذا همواره پژوهش های نفتی دارای اهمیت ویژه ای می باشند. روش های لرزه نگاری به دلیل گسترش عمقی و جانبی خود برای مقاصد نفتی بسیار مناسب و قابل اعتماد هستند. چنانچه نتایج حاصل از لرزه نگاری با اطلاعات چاه نگاری که دقت داده های موجود را ارتقاع می بخشد، تلفیق گردد، با صرف زمان و هزینه کمتر و دستیابی به به پاسخ های مستندتر، چشم انداز برنامه ریزی های آتی میدان شفاف تر خواهد بود. روش-های برگردان داده های لرزه ای، روشی مناسب برای رسیدن به یک دید جامع از میدان هیدروکربنی می باشد. بدین منظور با استفاده از موجک استخراج شده به روش آماری و استفاده از چاه ها، رد لرزه ای مصنوعی تهیه می شود. پس از تطبیق رد مصنوعی با رد لرزه ای واقعی، با استفاده از روش های مختلف وارون سازی مدل امپدانسی منطقه به دست می آید. با اعمال روش های تک نشانگری، چند نشانگری و شبکه عصبی، تخلخل منطقه مورد ارزیابی قرار گرفته است. این مطالعه بنابر اهمیت برنامه مدل سازی حوضه که یک پروژه ملی جهت تعیین وضعیت میادین هیدروکربنی حوضه خلیج فارس می باشد، انجام شده است. در این پایان نامه با استفاده از روش های مختلف نمودار تخلخل در سازند جهرم درسه میدان هندیجان، بهرگانسر و ماهشهر بدست آمده است. با مقایسه مقادیر خطا و تطابق روش های مختلف با یکدیگر، روش شبکه عصبی pnn در تعیین تخلخل از اولویت بیشتری برخوردار است. در نهایت مقادیر تخلخل در میدان هندیجان، بهرگانسر با تطابق 94 درصد در محدوده 0.04 تا 0.38 درصد تعیین شده است. روش چند نشانگری نیز تخلخل را با تطابق 80 درصدی در محدوده 0.02 تا 0.04 تعیین کرده است. در میدان ماهشهر تخلخل با تطابق 99.9 درصد با لاگ تخلخل و خطای نزدیک به صفر در محل چاه محاسبه شده است که این نتایج بدون اعتبارسنجی اعلام شده است.
سکینه قاسمی سید رضا موسوی حرمی
چکیده: حوضه آبریز فریدون-تگ بخشی از محدوده شرقی دشت مختاران می باشد که در جنوب شهرستان بیرجند، استان خراسان جنوبی واقع شده است. مساحت منطقه مورد مطالعه 73/401 کیلومتر مربع و به شکل کشیده است. این حوضه با توجه به تقسیمات زمین شناسی ایران در حاشیه زون فلیش شرق ایران قرار گرفته و به دلیل موقعیت ویژه ساختاری، شامل واحد های رسوبی نئوژن و افیولیت ملانژ در بخش های شمالی و واحد های اسلیت، فیلیت و شیست دگرگونی در بخش های جنوبی می باشد. مطالعات ژئومورفولوژی و فیزیوگرافی انجام شده در این حوضه نشان دهنده حساسیت زیاد این واحدهای زمین شناسی خصوصا واحد های سنگی نئوژن به فرسایش است. به منظور بررسی تغییرات اندازه ذرات و عوامل موثر در ریز شوندگی رسوبات رودخانه ای این حوضه تعداد 55 نمونه رسوب از کانال اصلی و دو شاخه فرعی برداشت شده و پارامترهای آماری نمونه ها بررسی گردید. نتایج به دست آمده نشان می دهد که رودخانه های این حوضه از نوع گراولی با جورشدگی ضعیف می باشند. مطالعات صحرایی منجر به شناسایی رخساره ها ی سنگی گوناگون از جمله رخساره های گراولی (gmm، gcm، gt و gp)، ماسه ای (st، sh و sp) و گلی (fl و fm) گردید. همچنین، عناصر ساختاری شکل گرفته در این بخش از حوضه شامل gb، la، sb و ff می باشند. با توجه به رخساره-های سنگی و عناصر ساختاری شناسایی شده، دو مدل رسوبی رودخانه بریده بریده با بار بستر گراولی و عمق کم و رودخانه بریده بریده گراولی برای این حوضه تعیین گردید. مطالعات ژئوشیمیایی اکسیدهای اصلی و عناصر فرعی موجود در نهشته های این حوضه با هدف سنجش عناصر موجود در خاک و تعیین منشاء احتمالی آنها صورت گرفت. نتایج حاصله حاکی از آلوده بودن رسوبات به عناصر سنگین نیکل، کروم و آرسنیک و نیز میزان بالای اکسیدهای آهن و منیزیم می باشد. در نتیجه بررسی های انجام شده مشخص گردیده است که واحد های زمین شناسی بیشترین تاثیر را بر آلودگی رسوبات منطقه دارند.
یاسر نوریان اسداله محبوبی
برای دست یابی به حداکثر برداشت از یک مخزن، تلفیق داده های زمین شناسی و پتروفیزیکی امری ضروری است. به دلیل در دسترس نبودن مغزه برای تمام چاه های یک میدان، امروزه مطالعه داده های زیر سطحی مانند نمودارهای الکتریکی و شناسایی رخساره های الکتریکی و تلفیق این داده ها با داده های زمین شناسی به یکی از کاربردی ترین مطالعات یک مخزن تبدیل شده است. هدف اصلی این مطالعه شناسایی رخساره های الکتریکی و تعیین بهترین مدل برای مخزن بنگستان در میدان منصوری است. بدین منظور با بررسی مقاطع نازک موجود برای مخزن تعداد 5 رخساره میکروسکوپی مربوط به سه محیط رسوبی لاگون، محیط سد و دریای باز شناسایی شد. مطالعه تخلخل های مخزن بنگستان در میدان مورد مطالعه منجر به شناسایی انواع تخلخل های قالبی، استیلولیتی، شکستگی، بین دانه ای، درون دانه ای و حفره ای شد. تخلخل های بین ذره ای و حفره ای بیشترین فراوانی و تخلخل های درون دانه ای، شکستگی و قالبی به ترتیب درصد فراوانیشان کاهش می یابد. به منظور تعیین رخساره های الکتریکی، نمودارهای cgr, dt, rhob, phit, sw, pef در چاه 63 به عنوان داده های ورودی انتخاب شدند. روش mrgc به عنوان روش خوشه بندی انتخاب شد و فاصله بین بردار داده ها با استفاده از روش اقلیدسی تعیین شد. مدل 8 رخساره الکتریکی با حد تفکیکی خوب به عنوان مدل اصلی در چاه 63 انتخاب شد. با توجه به 5 رخساره میکروسکوپی تعیین شده در چاه 63، رخساره های مدل 8 رخساره الکتریکی بر اساس مقدار نزدیکی میانگین نمودار cgr با هم ادغام و به یک مدل 5 رخساره ای تبدیل و در کل چاه منتشر شد. آنالیز رخساره های الکتریکی بر اساس مقادیر فراوانی cgr و نمودار تخلخل و درصد اشباع آب در این رخساره ها نشان می دهد، رخساره 1، 2 بهترین کیفیت مخزنی را دارند. با توجه به انطباق خوب این دو رخساره با رخساره های میکروسکوپی مربوط به محیط های با انرژی بالا مانند سد و نسبتا بالا (محیط لاگون رو به سد)، و همچنین انطباق رخساره های الکتریکی 4 و 5 به عنوان رخساره های دارای پایین ترین کیفیت مخزنی با رخساره های محیط لاگون که دارای مقادیر بالای cgr، درصد اشباع آب و مقادیر پایین تخلخل می باشند، این نتیجه حاصل شد که مدل ایجاد شده یک مدل خوب برای توصیف شرایط واقعی زمین شناسی در چاه 63 می باشد، بنابراین مدل 5 رخساره ای به چاه های 6، 14، 22، 25، 26، 46، 54، 55، 57، 75، 76، 80، 83، 85 انتشار داده شد. و در نهایت مقطع طولی توزیع رخساره های الکتریکی در میدان ترسیم شد.
سیدمحمدعلی موسوی زاده سید رضا موسوی حرمی
سازند داریان یکی از سازند های آهکی کرتاسه زیرین (آپتین-آلبین) در زون ساختاری زاگرس است که بر روی پلیت عربی و در حاشیه جنوب غرب اقیانوس نئوتتیس تشکیل شده است. به منظور بررسی تاریخچه رسوبگذاری و پس از رسوبگذاری سازند داریان تعداد 7 برش چینه شناسی در زون های ساختاری فارس داخلی زون ایذه انتخاب و نمونه برداری شد. از لحاظ چینه شناسی، سازند داریان در منطقه مورد مطالعه به طور عمده از سنگ آهک های اربیتولین دار و بین لایه هایی از شیل تشکیل شده است. این سازند با مرز های هم شیب بر روی شیل و مارن های سازند گدوان و در زیر شیل های سازند کژدمی قرار دارد. مطالعه فرامینیفرهای بنتیک در برش های مورد مطالعه منجر به شناسایی 10 گونه فسیلی و تفکیک رسوبات آپتین زیرین، ابتدای آپتین بالایی و انتهای آپتین بالایی-آلبین زیرین شد. مطالعه رخساره های رسوبی منجر به شناسایی 15 رخساره کربناته و 2 رخساره آواری در این رسوبات شده است. این رخساره ها در چهار زیر محیط لاگون (d)، پشته سدی (c)، دریای باز (b) و بخش عمیق حوضه (a) تشکیل شده اند. با توجه به روند تغییرات عمودی و جانبی رخساره ها و مقایسه با سایر بخش های زون ساختاری زاگرس استنباط می شود که این رسوبات بر روی یک رمپ هموکلینال تا حوضه اینتراشلفی رسوب کرده اند. آنالیز چینه نگاری سکانسی منجر به شناسایی 4 مرز سکانسی شده که بر اساس آن ها، 3 سکانس رسوبی رده سوم در برش های کوه گدوان، خانه کت و رحمت آباد و 4 سکانس رسوبی رده سوم در برش های کوه آنه، فهلیان، کوزه کوه و کوه سفید از یکدیگر تفکیک شده است. مقایسه منحنی تغییرات سطح آب در رسوبات سازند داریان با تغییرات سطح آب دریا بر روی پلیت عربی نشان دهنده همخوانی این دو منحنی با یکدیگر است. مهمترین فرایند های دیاژنتیکی تاثیر گذار بر رسوبات سازند داریان شامل میکریتی شدن، سیمانی شدن، فشردگی، نئومورفیسم، جانشینی و تشکیل رگه های کلسیتی است. بررسی فرآیندهای دیاژنتیکی نشان دهنده غالب بودن دیاژنز تدفینی در این رسوبات است. آنالیز عنصری و ایزوتوپ های پایدار اکسیژن و کربن نیز غالب بودن دیاژنز تدفینی و تاثیر کم دیاژنزمتئوریک را تایید می کند. سنگین ترین ایزوتوپ اکسیژن بدست آمده از پوسته دوکفه اویستر، دمای 6/28 درجه سانتی گراد را برای محیط رسوبی سازند داریان پیشنهاد می کند. محتوای بالای مواد آلی (با توجه به رنگ کاملا سیاه سنگ آهک ها و بین لایه های شیلی) در رسوبات پلاژیک واحد پایینی سازند داریان در برش کوه سفید بیانگر آشفتگی در چرخه جهانی کربن است، لذا بررسی تغییرات ایزوتوپی کربن منجر به شناسایی رویداد آنوکسیک (احیایی) اقیانوسی آپتین پیشین (oae 1a) شد. این رویداد بر اثر خروج حجم بالایی از co2 توسط فعالیت های آتشفشانی به وقوع پیوسته است که با گردش منفی نسبت ایزوتوپ کربن (ورود کربن سبک از طریق فعالیت آتشفشانی) آغاز و با گردش مثبت (خروج کربن سبک از طریق دفن مواد آلی) به پایان می رسد.
محمود شرفی سید رضا موسوی حرمی
ایران از نظر ساختاری به چندین حوضه رسوبی- زمین ساختی تقسیم شده است که حوضه البرز در بخش شمالی آن دارای روند کلی شرقی- غربی بوده و به سه بخش البرز شرقی، مرکزی و غربی تقسیم می شود و ناحیه مورد مطالعه در البرز مرکزی قرار دارد. در این مطالعه سازند جیرود در نواحی دهملا (جنوب غرب شاهرود)، تویه دروار (جنوب غرب دامغان)، شهمیرزاد (شمال سمنان) و ناحیه آبنیک (شمال شرق تهران) جهت شناسایی رخساره ها، محیط رسوبی، الگوی پر شدگی حوضه، عوامل موثر در نحوه تشکیل سیستم های رسوبی، تعیین برخاستگاه رسوبات سیلیسی- آواری این سازند، بررسی وضعیت جغرافیای دیرینه حوضه البرز در زمان دونین، آنالیز چینه نگاری سکانسی توالی سازند جیرود در برش های مورد نظر و در نهایت شناسایی فرآیند های دیاژنزی در رسوبات کربناته و آواری این سازند مورد بررسی قرار گرفته است. سازند جیرود در برش های مورد مطالعه به دو واحد سیلیسی- آواری پایینی و کربناته بالایی تقسیم شده است که در واحد پایینی رخساره های گراولی (gt, gcm/gmm)، ماسه سنگی (st, sp, sh, sm, sl, shb, src, srw, sri, sr flaser, hcs, se, ss) و مادستونی (fm) و در بخش کربناتی بالایی 17 رخساره عمدتا ردستونی- فلوتستونی و رخساره شیلی تیره شناسایی شده است. در این توالی ها چهار سیستم رسوبی به ترتیب از پایین به بالا شامل سیستم رسوبی رودخانه ای (fluvial system) متشکل از چهار مجموعه رخساره ای کانال بزرگ مقیاس (fa1)، کانال کوچک مقیاس (fa2)، دشت سیلابی (fa3) و کانال رودخانه ای تحت تاثیر جزر و مد (fa4)، سیستم رسوبی خلیج دهانه ای (estuary system) متشکل از مجموعه های رخساره ای پهنه جزر و مدی (fb1)، بخش مرکزی خلیج دهانه ای (fb2)، کانال های جزر و مدی (fb3) و سد های جزر و مدی (fb4)، سیستم حاشیه ساحلی (shoreface) شامل بخش میانی- بالایی حاشیه ساحلی (fc1) و بخش پایینی حاشیه ساحلی (fc2) و سیستم فلات کم عمق شامل مجموعه های مادستونی (fd1) و کربناته (fd2) است. به طور کلی یک روند عمودی عمیق شوندگی از پایین به بالای توالی های مورد مطالعه سازند جیرود قابل شناسایی است به طوری که سیستم های رودخانه ای- خلیج دهانه ای در پایین و حاشیه ساحلی و فلات کم عمق در بالا قرار دارند که این تغییرات تدریجی مشابه الگوی پرشدگی تیپیک سیستم های خلیج دهانه ای است. اثرات فسیلی متعددی در رخساره های آواری و کربناته سازند جیرود شناسایی شده است که از آن جمله می توان به skolithos و palaeophycusدر رخساره های سیستم رودخانه ای و خلیج دهانه ای، rhizocorallium، thalassinoides، palaeophycus، chondrites و planolites در رخساره های سیستم حاشیه ساحلی و arenicolites، protovirgularia، diplocraterion، palaeophycus، thalassinoides، chondrites و helminthopsis در سیستم فلات کم عمق اشاره نمود. در هر دو واحد آواری و کربناته سازند جیرود شواهد گوناگون صحرایی و پتروگرافی از جمله ساختار های طبقه بندی مورب پشته ای فراوان، رسوبات طوفانی که در فواصل کم تکرار می شوند، مرز مشخص بین طبقات ماسه سنگی، فراوانی ساختار های لامیناسیون و طبقه بندی موازی، اثرات فسیلی فراری (escape structures) و نحوه توزیع اثرات فسیلی به صورت عمدتا بین لایه ای (interface) و همچنین الگوی انباشته شده طبقات ماسه سنگی در رسوبات رودخانه ای، خلیج دهانه ای و حاشیه ساحلی و همچنین میزان پایین رسوبات دانه ریز شیلی نشان می دهد که رسوبات سازند جیرود در ناحیه مورد مطالعه در یک حوضه حاشیه قاره ای با شیب بالا در قسمت بالادست و با غلبه امواج طوفانی در یک محیط کم عمق دریایی (strom-dominated shallow marine) نهشته شده اند. مطالعات پتروگرافی و ژئوشیمیایی بر روی ماسه سنگ ها و شیل های سازند جیرود در برش های مورد مطالعه و رسم دیاگرام های مرتبط با نسبت اکسید ها و یا عناصر فرعی نسبت به هم از جمله نمودار های پتروگرافی سه تایی qt-f-l، دیاگرام های k2o/na2o در برابر sio2، دیاگرام های توابع تفکیکی برای ماسه سنگ ها و شیل ها، غنی شدگی ماسه سنگ ها نسبت به عناصری مانند sr، zr و rb، میزان تمرکز عنصر zr در رسوبات شیلی، نسبت وزنی tio2/zr، میزان نسبت al2o3/tio2 در شیل ها، دیاگرام نسبت tio2 در برابر عنصر فرعی ni، میزان بالای اندیس cia، میزان بالای دانه های کوارتز رسوبی با جور شدگی و گرد شدگی بالا همگی نشان می دهند که این رسوبات از سنگ های آذرین فلسیکی تا حدواسط و رسوبات مچور و با هوازدگی شیمیایی بالا در منشا و از کراتون های پایدار و کوهزایی های با چرخه مجدد از صفحه عربی- آفریقا (afro-arabia) در جنوب صفحه ایران نشات گرفته و بعد از طی مسافت بسیار زیاد در نهایت در یک حاشیه قاره ای غیر فعال (passive margin) در حاشیه شمالی ابر قاره گندوانا در حوضه رسوبی البرز نهشته شده اند. در این زمان آب و هوای گرم و مرطوب بر صفحه ایران حاکم بوده است که با شناسایی خرده های گیاهی در رسوبات آواری سازند جیرود این تفسیر حمایت می شود بطوریکه ایران در زمان دونین در عرض جغرافیایی 25-30 درجه جنوبی قرار داشته است. سازند جیرود در برش های مورد مطالعه از دو (برش شهمیرزاد) و سه (برش های دهملا، تویه- دروار و آبنیک) سکانس درجه 3 تشکیل شده است که هر سکانس رسوبی به طور کلی از دسته رخساره های lst متشکل از مجموعه های رخساره ای رودخانه ای، tst متشکل از مجموعه های رخساره ای خلیج دهانه ای یا فلات کم عمق و hst شامل مجموعه های رخساره ای حاشیه ساحلی و فلات کم عمق، تشکیل شده است. عمده عوامل موثر در ایجاد فضای رسوبگذاری و تولید رسوب (sediment supply) و به تبع آن تغییرات جانبی رخساره ها و سکانس های رسوبی، تغییرات جهانی سطح آب دریا (eustatic sea level changes)، تکتونیک ناحیه ای، جایگاه هر برش در حوضه رسوبی و توپوگرافی کف حوضه بوده است. فرآیند های دیاژنزی در رسوبات سیلیسی- آواری سازند جیرود در سه مرحله ائوژنز، مزوژنز و تلوژنز روی داده که شامل تشکیل سیمان سیلیسی، سیمان کلسیتی، سیمان دولومیتی، سیمان اکسید آهن، فشردگی فیزیکی و شیمیایی، گلاکونیتی شدن، دگرسانی فلدسپات ها، انحلال و جانشینی، پیریتی شدن، ایلیتی شدن، حفاری در رسوبات نرم و تشکیل و پر شدگی رگه ها است. فرآیند های دیاژنزی در رسوبات کربناته نیز در سه مرحله دیاژنز کم عمق، دفنی و مرحله بالا آمدگی اتفاق افتاده است که شامل میکریتی شدن، تشکیل سیمان کلسیتی به فرم های سوزنی- تیغه ای، گرانولار، بلوکی، دروزی و رورشدی، گلاکونیتی شدن، فسفاتی شدن، فشردگی فیزیکی و شیمیایی، دولومیتی شدن، سیلیسی شدن، پیریتی شدن، حفاری در رسوبات نرم و سخت، تشکیل اکسید آهن و ایجاد و پر شدگی شکستگی است.
لیا بشری سید رضا موسوی حرمی
خلیج گرگان با حدود 400 کیلومتر مربع وسعت در گوشه جنوب شرقی دریای خزر بعنوان یکی از مهم ترین مناطق تالابی ایران شناخته می شود. این خلیج که توسط سیستم سدی- ماسه ای میانکاله از دریای خزر جدا شده است از جنبه های مختلف حائز اهمیت است. با توجه به راه ارتباطی که خلیج در حد فاصل بندر ترکمن و شبه جزیره آشوراده با دریای خزر دارد، از لحاظ انباشته شدن آلاینده های مختلف و تغییرات ژئوشیمیایی و زیستی، محیطی آسیب پذیر محسوب می شود. در پژوهش حاضر ویژگی های رسوبشناختی و ژئوشیمیایی رسوبات خلیج بهمراه آب و رودخانه های منتهی به آن مورد مطالعه قرار گرفته است. مطالعات رسوبی شامل دانه بندی و ویژگی های رسوبشناسی، پراکنش کانی های رسی، کربنات کلسیم و ماده آلی و بررسی آلایندگی رسوبات با استفاده از شاخص های غنی شدگی و ریسک اکولوژیکی بالقوه و مطالعات آب شامل تعیین غلظت یون های اصلی محلول در آب خلیج گرگان و رودخانه های منتهی به آن، تعیین پارامتر های فیزیکوشیمیایی، تیپ ژئوشیمیایی آب، محاسبه نسبت های مختلف یونی، منشأ یونهای محلول و نمایه های اشباع شدگی می شود. رسوبات خلیج گرگان عمدتاً توسط رودخانه های منتهی به آن و از ارتفاعات حوضه آبریز خلیج گرگان یعنی بخش های غربی کوههای کپه داغ و بخش های شرقی رشته کوه البرز منشأ می گیرند. بررسی های رسوبشناسی نشان داد که رسوبات بستر خلیج عمدتاً سیلتی و ماسه ای با جور شدگی بینهایت بد و کج شدگی مثبت هستند. پراکنش اندازه ذرات در بستر خلیج را می توان تحت تأثیر الگوی جریان آب، عمق کم و فاصله از مناطق ساحلی دانست. مطالعات انجام شده نشان می دهد که این رسوبات از لحاظ آلودگی به فلزات سنگین در محدوده های کم خطر و بی خطر قرار می گیرند که البته در بخش های غربی خلیج، مقادیر قابل ملاحظه ای از غنی شدگی نسبت به فلزات سنگین بدست آمده است که نوعی انباشتگی را در رسوبات خلیج نشان می دهد. آزمایشات استخراج ترتیبی و حضور بخش اعظم فلزات سنگین آلاینده در فاز اکسیدی و غیر باقیمانده رسوبات، نشانگر نقش عمده فعالیت های انسانزاد در انباشتگی این فلزات در محتوای رسوبی خلیج گرگان است. این یافته می تواند هشداری برای کنترل هر چه بیشتر ورود آلاینده های مختلف به خلیج گرگان و پایه ای برای مطالعات بیشتر منشأ آلاینده ها در رسوبات خلیج باشد. مطالعات آب خلیج گرگان و رودخانه های منتهی به آن نیز منعکس کننده نقش قابل ملاحظه شیمی آب خزر در کنترل ویژگی های هیدروژئوشیمیایی آب خلیج و نقش اندک و موقتی رودخانه ها می باشد. آب رودخانه های منتهی به خلیج گرگان به غیر از رودخانه قره سو در گوشه جنوب شرقی آن، مقادیر پایین و بی خطری از پارامتر های ارزیابی آلودگی آب برای مصارف کشاورزی را نشان دادند. ورود گسترده و بدون مدیریت فاضلاب های شهری و صنعتی در کنار پساب های کشاورزی به این رودخانه، وضعیت هشدار دهنده ای را برای آب این رودخانه در شیمی آب و رسوب خلیج بوجود آورده است. با توجه به مطالعات انجام شده و نتایج حاصل از این پژوهش می توان وضعیت زیست محیطی خلیج گرگان را بسیار آسیب پذیر و شکننده دانست. در صورت عدم مطالعات منظم و مدیریت موثر و ادامه ورود پسابهای آلوده به این خلیج، شاهد پاسخ های شدیدی در پارامتر های زیست محیطی خلیج گرگان شاهد خواهیم بود.
مجتبی ذاکری محمد خانه باد
در این مطالعه، گونه¬های سنگی تعیین ، رخساره¬های الکتریکی شناسایی و بهترین مدل رخساره الکتریکی برای مخزن بنگستان در میدان کوپال ارائه شده است. در این مطالعه از داده¬های زمین¬شناسی و پتروفیزیکی 5 حلقه چاه استفاده شده است. مطالعه 246 مقاطع نازک مخزن منجر به شناسایی 8 رخساره رسوبی شده که در محیط¬های لاگونی، سدی و دریای باز در یک رمپ کربناته با شیب ملایم نهشته شده است. مطالعات پتروگرافی نشان می دهد که سازند سروک تحت تأثیر محیط¬های دیاژنزی دریایی، متئوریک¬، دفنی و بالاآمدگی قرارگرفته است؛ که میکریتی شدن، نئومورفیسم، فشردگی، سیمانی شدن، انحلال، شکستگی و جانشینی از مهمترین فرآیندهای دیاژنزی شناسایی شده هستند. کیفیت مخزنی سازند سروک ارتباط نزدیکی با فرآیندهای دیاژنزی دارد. به صورتی که فرآیندهای فشردگی و سیمانی شدن باعث کاهش کیفیت مخزنی و فرآیندهای انحلال و شکستگی افزایش دهنده آن بوده است. مطالعه تخلخل¬های مخزن مورد مطالعه منجر به شناسایی انواع تخلخل¬های بین¬دانه¬ای، بین¬بلوری، درون دانه¬ای، حفره¬ای، قالبی، شکستگی و استیلولیتی شده است؛ که فراوانترین تخلخل، بین¬دانه¬ای بوده و تخلخل حفره¬ای و شکستگی بیشترین تاثیر را روی کیفیت مخزنی دارند. برای تعیین واحدهای جریانی از روش نشانگر زون جریانی استفاده شده که منجر به شناسایی 7 واحد جریانی هیدرولیکی گردیده است. واحد جریانی شماره 1 بهترین کیفیت مخزنی را دارد. همچنین برای تعیین گونه¬های سنگی مخزن، از روش خوشه¬بندی پویا (dc) استفاده شده و 8 گونه سنگی تعیین شد؛ که گونه سنگی شماره 1 دارای بهترین کیفیت مخزنی و گونه سنگی شماره 8 دارای بدترین کیفیت مخزنی هستند. برای تعیین رخساره¬های الکتریکی، نمودارهای چاه پیمایی dt، nphi، rhob وsgr در چاه¬های شماره 4 و 20 به عنوان داده¬های ورودی انتخاب شدند. روش som به عنوان روش خوشه¬بندی انتخاب شد و فاصله بین بردارها با استفاده از روش اقلیدسی محاسبه شد. با توجه به 8 رخساره رسوبی شناسایی شده، مدل 8 رخساره الکتریکی انتخاب و در چاه¬های شماره 4 و 20 منتشر شدند. با توجه به نمودارهای چاه پیمایی dt، nphi، rhob،sgr ، تخلخل مفید و اشباع¬شدگی آب، رخساره الکتریکی شماره 1 دارای بالاترین مقدار نمودارهای چاه پیمایی صوتی و نوترون و تخلخل مفید و بهترین کیفیت مخزنی است. رخساره¬های الکتریکی شماره 7 و 8 با دارا بودن بیشترین مقدار نمودار چاه پیمایی گامای طیفی و چگالی و کمترین مقدار نمودارهای چاه پیمایی صوتی، نوترون و تخلخل مفید دارای کمترین کیفیت مخزنی هستند. در نتیجه با توجه به انطباق بسیار مناسب مدل رخساره¬های الکتریکی با رخساره¬های رسوبی و واحدهای جریانی تعیین شده در چاه¬های شماره 4 و 20، مدل بدست آمده توانسته ارزیابی مناسبی را از مخزن داشته باشد. بنابراین مدل 8 رخساره الکتریکی در سایر چاه¬های شماره 35، 48 و 49 انتشار داده شد.
محمود شرفی سید رضا موسوی حرمی
سازند آیتامیر در منطقه ناودیس شیخ، واقع در شمال غرب شیروان تا ناودیس بی بهره واقع در شمال شرق شیروان، از رسوبات سیلیسی آواری تشکیل شده است. مرز زیرین این سازند با سازند سنگانه به صورت تدریجی و مرز بالایی آن با سازند آبدراز به صورت ناپیوسته است. در این تحقیق چهار برش از این سازند در غرب حوضه کپه داغ شامل برش روستای شیخ با ضخامت 3/246 متر، برش روستای سرخزو با ضخامت 6/293 متر، برش روستای گدگانلو با ضخامت 3/250 متر و برش روستای پسکوه با ضخامت 246 متر است. سازند آیتامیر در تمامی برش ها به دو قسمت تحتانی عمدتا ماسه سنگی و فوقانی عمدتا شیلی تقسیم شده است. ماسه سنگ ها، سنگ های کربناته (به صورت تجمعات فسیلی یا افق های پرفسیل) ، شیل و سیلتستون مجموعه رسوبات تشکیل دهنده سازند آیتامیر در برش های مورد مطالعه هستند. ماسه سنگ ها در اندازه خیلی دانه ریز تا متوسط غالبا با جورشدگی متوسط تا خوب زاویه دار تا نیمه گرد شده میباشند و مچور تا ساب مچور ند. اجزای تشکیل دهنده این ماسه سنگ ها شامل کوارتز (عمدتا مونوکریستالین)، فلدسپات و چرت، کانی های سنگین، میکا، پیریت، پوسته های فسیلی، دانه های گلاکونی در مقادیر متفاوت است. سنگ های کربناته از پوسته های آمونیت، دوکفه ای، گاستروپود، بلمنیت، دندان ماهی، کرم های حلقوی، فرامینیفر، کلسی اسفر و دانه های آواری تشکیل شده اند. فضای بین دانه ها در این سنگ ها عمدتا با سیمان کلسیتی به همراه مقادیر کمی گل و اکسید آهن پر شده است. میزان دانه های گلاکونی در این افق های آهکی غالبا بسیار زیاد و در ماسه سنگ ها نیز قابل توجه ولی در سیلتستون ها اندک است. سه مجموعه رخساره ماسه سنگی، گل سنگی و کربناتی شناسایی شده است. مجموعه رخساره ماسه سنگی به دو رخساره ساب آرکوز تا ساب لیت آرنایت، خیلی دانه ریز تا متوسط، مچور تا ساب مچور، حاوی گلاکونی و پوسته های فسیلی و پتروفاسیس ساب آرکوز تا ساب لیت آرنایت، خیلی دانه ریز تا متوسط، مچور تا ساب مچور، حاوی گلاکونی و فاقد پوسته های فسیلی تقسیم می گردد. مجموعه رخساره سنگ های دانه ریز شامل دو رخساره شیلی و سیلتستونی می شود. سه رخساره ردستون حاوی آمونیت، دوکفه ای، گاستروپود، مقادیر اندک دندان ماهی، بلمنیت، کرم های حلقوی و گلاکونی و ذرات آواری؛ رودستون حاوی آمونیت، مقادیر اندک فرامینیفر وکلسی اسفر، گلاکونی و ذرات آواری و رودستون حاوی دوکفه ای گلاکونی و ذرات آواری، پتروفاسیس های کربناته این سازند را تشکیل می دهد. کانی گلاکونی یکی از اجزای تمام رخساره های شناسایی شده در سازند آیتامیر است. گلاکونی های موجود در این سازند از نظر مچوریتی از چهار نوع نوظهور، کمی تکامل یافته، تکامل یافته و خیلی تکامل یافته اند. آنالیز مورفولوژی های گلاکونی منجر به شناسایی دو گروه گلاکونی اتوکتونوس و پارااتوکتونوس در این سازند شده است. میزان مچوریتی و فراوانی دانه های گلاکونی در دسته رخساره های tst به سمت بالا افزایش می یابد و در سطوح حداکثر غوطه وری (mfs) به حداکثر خود می رسد که منطبق با افق های پرفسیل است، اما در دسته رخساره های hst، به سمت بالا مچوریتی و فراوانی گلاکونی کاهش محسوس نشان می دهد. دانه های گلاکونی موجود در این سازند دارای مورفولوژی های کرمی شکل، پستان مانند، کروی، تخم مرغی، بیضوی و به همراه انواع بدون حاشیه های مشخص و واضح در زمینه است. مدل رسوبی ارائه شده برای رسوبات سیلیسی آواری سازند آیتامیر در بر گیرنده زیر محیط های لاگون پشت سدی، سدی، حاشیه ساحلی و دریای باز و برای سنگ های کربناته در برگیرنده زیر محیط های لاگون نیمه محصور، حاشیه ساحلی و دریای باز است. مطالعه چینه نگاری سکانسی و تغییرات سطح آب دریا در رسوبات این سازند منجر به شناسایی سه سکانس رسوبی در برش های شیخ، گدگانلو و چهار سکانس رسوبی در برش های سرخزو و پسکوه شده است. در تمامی سکانس های رسوبی، مرز های سکانسی به استثنای مرز فوقانی آخرین سکانس رسوبی (مرز سازند آیتامیر با سازند آبدراز)، از نوع sb2 بوده و مرز فوقانی آخرین سکانس رسوبی از نوع sb1 است. بررسی جغرافیای دیرینه سازند آیتامیر نشان می دهد که رسوبات سیلیسی آواری از جنوب شرق وارد حوضه رسوبی کپه داغ شده است. مقایسه تغییرات سطح آب دریا در ناحیه مورد مطالعه نشان دهنده اختلافاتی با منحنی های جهانی دارد که ممکن است به دلیل تاثیرات محلی از جمله نرخ فرونشینی، نرخ تامین رسوب و توپوگرافی بستر باشد. مهمترین شواهد دیاژنتیکی در ماسه سنگ ها در طی مرحله ائوژنز فشردگی مکانیکی، سیمانی شدن، دگرسانی، گلاکونیتی شدن، آشفتگی زیستی و حفاری رسوبات سخت (boring)، در طی مرحله مزوژنز شامل فشردگی شیمیایی، انحلال و جانشینی، تشکیل پیریت، آلبیتی شدن و کلریتی شدن و در مرحله تلوژنز شکستگی و سیمان اکسید آهن است. در سنگ های آهکی فرآیند های دیاژنتیکی در طی مرحله ائوژنز شامل فشردگی مکانیکی، سیمانی شدن، گلاکونیتی شدن، نئومورفیسم، آشفتگی زیستی و حفاری رسوبات سخت (boring)، در طی مرحله مزوژنز شامل فشردگی شیمیایی، سیمانی شدن، انحلال و جانشینی، تخلخل ثانویه، تشکیل پیریت، آلبیتی شدن و در طی مرحله تلوژنز، شکستگی و سیمانی شدن است.