نام پژوهشگر: مهدی پورطاهری
مهدی رحمتی عبدالرضا افتخاری
در دنیای معاصر، یکی از ابعاد برنامه ریزی، تلاش در راستای ارتقای زندگی انسانی و بهبود شرایط زیست وی است. چنانچه بسیاری از موفق ترین دولت ها، دلیل توفیق برنامه های خود را، بهبود زندگی مردم و افزایش سطح رفاه آنها می دانند. در مقابل، زمانی برنامه های رفاه اجتماعی و اقتصادی بهتر به اهداف پیش بینی شده می رسند که جامعه مورد نظر، از سطح آموزش لازم برخوردار باشد. بنابراین، دانش و آگاهی، سنگ بنای توسعه و رفاه جامعه است. در جامعه ایران، سطح دانش وآگاهی مردم نسبتا پایین است. این میزان در جامعه روستایی نسبت به جامعه شهری بسیار پایین تر است، که عمق چالش آگاهی را در میان این بخش از جامعه نشان می دهد. بنابراین، با داشتن سطوح آموزشی پایین، و به دنبال آن، کم اطلاعی از حقوق شخصی، شهروندی و اجتماعی، جامعه روستایی دچار سرگردانی شدیدی در تهیه خواسته های خود می شود. این امر، به نوبه خود تاثیری معکوس در موفقیت برنامه ریزی نهاد های مرتبط با جامعه روستایی دارد. حال، این سوال مطرح می شود که؛ آیا بین دانش حقوقی روستاییان و رفاه اجتماعی و اقتصادی آنان رابطه معناداری وجود دارد؟ بر این مبنا با تکمیل 230 پرسشنامه در بین ساکنین روستایی دهستان میانکوه غربی شهرستان پلدختر- استان لرستان مشخص گردید که رابطه معناداری بین رفاه اجتماعی و اقتصادی با میزان دانش حقوقی وجود دارد. در این راستا، حقوق شهروندی و فردی بیشترین سهم را بر رفاه اجتماعی و اقتصادی، به ویژه در سطح رضایت از خدمات، میزان مشارکت و سطح اشتغال آنها داشته اند.
بهروز خلفی عبدالرضا رکن الدین افتخاری
امروزه این نکته راهبردی در ادبیات توسعه پایدار پذیرفته شده است که توسعه بدون اخلاق و معنویت، یک فرایند پایدار نخواهد بود. از این رو ارتباط بین دین و توسعه از جمله توسعه روستایی یکی از موضوعات کلیدی در بحث های علمی و برنامه ریزی و مدیریت مطرح است. با این توصیف اهمیت راهبردی ارتباط بین دین و توسعه روستایی در جامعه دینی و مذهبی در کشورهایی نظیر ایران بیش از پیش آشکار و روشن می گردد بویژه اینکه در جامعه روستایی ایران که دارای باورهای عمیق در زمینه دین است و رخنمون آن در ابعاد اقتصادی و اجتماعی و کالبدی سپهر زیست روستایی به وضوح قابل مشاهده است. به عنوان مثال آیین هایی مذهبی و دینی که ریشه در باورها و اعتقادادت دینی مردم جامعه روستایی دارند آنچنان با فرهنگ مردم و ریست انسانی آنها گره خورده است که تشخیص و تفکیک این امورات از هم به سختی قابل درک می باشند. حال سوال اساسی این است که آیا بین دینداری و توسعه روستایی در دهستان جاوید ماهوری ارتباط معناداری وجود دارد یا نه؟ برای یافتن پاسخ علمی از روش شناسی توصیفی –تحلیلی با نمونه گیری تصادفی تعداد 280 نفر از ساکنان دهستان جاوید ماهوری انتخاب گردید. یافته ها نشان می دهد که ارتباط معناداری بین توسعه اقتصادی، اجتماعی و محیطی و دینداری در سطح دهستان مورد مطالعه وجود دارد که باعث ارتقاء ظرفیت های توسعه اجتماعی، اقتصادی و محیطی روستاهای مورد مطالعه شده است. در این راستا تاثیر دینداری در بعد اجتماعی توسعه به نسبت سایر ابعاد اقتصادی و محیطی توسعه نمایانتر می باشد.
مریم افشاری مهدی پورطاهری
آب به عنوان یک عامل محیطی از گذشته های دور تاکنون مهمترین و اساسی ترین نقش را در استقرار و پایداری یا ناپایداری سکونتگاهها بویژه سکونتگاههای روستایی داشته است. مسلما یکی از اساسی ترین شاخص ها برای تبیین پایداری سکونتگاهها، میزان تداوم سکونت در آنها است. در این راستا یکی از عوامل اساسی که پایداری و تداوم اسکان در یک سکونتگاه را تقویت یا تهدید می کند، عامل آب می باشد. قطعا دسترسی به آب سالم هم از نظر کمی و هم از نظر کیفی از عوامل تقویت کننده اسکان جمعیت و پایداری سکونتگاههاست. در حالیکه عدم دسترسی به آب سالم هم از نظر کمی و هم از نظر کیفی از عوامل تهدید کننده و ناپایداری نظام اسکان می باشد. زیرا قطعا یکی از واکنش های مهم و اولیه ساکنان سکونتگاههای دارای آب آلوده ترک محیط و مهاجرت به مکان دیگر به امید تداوم بقا و کیفیت بهتر زندگی است. نتایج این تحقیق نشان می دهد که طی دوره زمانی 1387-1365، آلودگی آب عامل اصلی ناپایداری سکونتگاههای روستایی شهرستان بیجار بوده است. به گونه ای که در دوره زمانی یاد شده پس از آگاهی روستاییان از آلوده بودن آب روستاهای محل سکونتشان، مهاجرفرستی شدید و تخلیه جمعیتی روستاهای این شهرستان به شدت شروع شده و در یک روند شتابان تداوم دارد.
زهرا صوفی مهدی پورطاهری
چکیده: یکی از مهمترین مراحل برنامه ریزی (در تمام سطوح) ارزیابی نقشه ها و برنامه ها می باشد. این فرآیند به بهبود برنامه ها و تصمیم گیری و در نهایت امکان به واقعیت تبدیل شدن برنامه ها منجر می شود. ارزیابی می تواند به عنوان یک عامل مهم در تاثیرگذاری و مشخص نمودن نقاط ضعف برنامه های توسعه و افزایش نظارت ها عمل نماید. برنامه ریزی برای زنان روستایی در دهه های اخیر با چالشهای فراوانی تطهیر اشتغال، مشارکت های محلی، تواناسازی زنان روستایی و ارتقاء فردگرایی مواجه بوده است. در ایران پس از اصلاحات ارضی تعدادی از سازمان های دولتی در زمینه های روستایی فعال بوده اند و تلاش کرده اند تا به اهداف مشخص خود برسند، سازمان بهزیستی یکی از مهمترین این سازمانها بوده که با تاسیس دفاتر خدمات بهزیستی در رو.....
رضا نعمتی مهدی پورطاهری
مسائل و مشکلات نواحی روستایی کشور ایران بسیار است و هر ناحیه روستایی مسایل و مشکلات خاص خود را دارد . با وجود این ، نواحی روستایی کشور در مجموع با مسائل و مشکلات فراوانی مواجه اند که توجه به آنها علاوه بر اینکه ضرورتهای برنامه ریزی توسعه روستایی را ایجاب می نماید ، اولویت های موجود در این مسیر را منعکس می سازد و می تواند دراتخاذ راهبرد مناسب برای توسعه روستایی مفید باشد. در مناطق روستایی چالش هایی چون فقدان فرصت های شغلی, سازوکارهای مناسب مشارکتی ، مشخص نبودن وظیفه دستگاههای متولی توسعه عمران روستایی ، نابرابری میان شهر وروستا همچنان به قوت خود باقی مانده اند . حال بررسی اجمالی تحولات نواحی روستایی کشور در چند دهه اخیر نشان می دهد که نواحی در سطح ملی ، منطقه ای و محلی با چالش های اساسی متعددی در زمینه های اکولوژیکی ، اقتصادی ، اجتماعی و نهادی مواجه اند که تداوم این وضعیت کشور را با چالش های متنوع و متعددی روبرو می سازد بر همین مبنا شناسایی چالشهای عمده توسعه پایدار روستایی پیش شرطی برای تدوین سیاستها و ارائه الگویی انعطاف پذیر برای دستیابی به توسعه پایدار روستایی است. برای تحقق این هدف، مطالعه اخیر در صدد است تا به بررسی چالشهای عمده توسعه پایدار روستایی در بخش مرکزی شهرستان خرم آباد پرداخته و راهبردهای مناسبی را در این زمینه ارائه دهد. بنابراین حل این چالش ها باید مبنای سیاستگذاری و برنامه ریزی برای دستیابی به توسعه پایدار روستایی در ایران قرار گیرد. در چنین شرایطی توسعه روستایی با مسائل، مشکلات و چالشهای متعددی مواجه گردیده است که باید برای آنها پاسخ مناسب جستجو شود. به همین منظور در این تحقیق سعی شده است تا مسائل و مشکلات روستایی از زبان روستاییان بیان شود و روستاییان بر اساس دیدگاههای خود مسائل توسعه را اولویت بندی نمایند .با این تفاسیر هدف کلی این پژوهش شناسایی و اولویت بندی مسائل توسعه روستایی بر اساس دیدگاه روستاییان می باشد . با این نگرش تحقیق حاضر به دنبال پاسخگوئی به فرضیات زیر است: 1- اولویتهای مسائل توسعه روستایی از دیدگاه روستاییان عمدتاً چالشهای اقتصادی است. 2- بین دیدگاه اعضای شوراهای اسلامی ، دهیاران و روستاییان درخصوص اولویتهای مسائل توسعه روستایی تفاوت وجود دارد. 3- بین اولویتهای مسائل توسعه روستایی و مولفه های مکانی - فضایی سکونتگاهها ی روستایی ارتباط معنا داری وجود دارد . بنا براین به منظور رسیدن به این اهداف از دو روش اسنادی و میدانی استفاده شده است . در روش اسنادی نظریه ها ، مدل ها و رویکردها ، تشریح منطقه مورد مطالعه مورد توجه قرار گرفت و در روش تجربی پرسشنامه تنظیم گردید . در نهایت برای اثبات فرضیه ها از آزمون های آماری t، آزمون f فیشر وهمبستگی اسپیرمن استفاده شده است . نتایج نشان داد که مسائل اقتصادی به عنوان مهمترین مسئله و مشکل توسعه روستایی در اولویت قرار دارند و بین دیدگاههای سه گروه مورد مطالعه ( سرپرست خانوار ، دهیاران و اعضای شوراهای اسلامی ) تفاوتی درخصوص اولویت بندی وجود ندارد . در نهایت بین مسائل توسعه روستایی و مولفه های مکانی – فضایی ارتباط معنا داری وجود دارد .
عبدالله صفری مرکید عبدالرضا رکن الدین افتخاری
یکی از تحولات مهم در عرصه سیاسی-اجتماعی کشور تشکیل شوراهای حل اختلاف در سال 1381 بود. پیش از این تاریخ، روند دادرسی و حل اختلافات، در دادگاهها و مراکز قضایی رسمی انجام می گرفت تا اینکه شوراهای حل اختلاف به عنوان نهادی شبه قضایی وارد عرصه قضاوت شدند؛ از آن پس جوامع شهری و روستایی کشور پذیرای نهاد نوپایی شده اند که عهده دار حل و فصل بخشی از اختلافات شهروندان است. بر این اساس پژوهش حاضر با هدف ارزیابی عملکرد و تحلیل نقش شوراهای حل اختلاف روستایی در امنیت قضایی روستائیان انجام گرفته است. تحقیق حاضر از نوع توصیفی- تحلیلیِ پیمایشی بوده لذا داده های تحقیق از طریق تکمیل پرسش نامه گردآوری شده است. جامعه آماری این تحقیق را 15 روستای دارای شورای حل اختلاف شهرستان مرند تشکیل می دهند که از آن میان، 200 نفر از سرپرست خانوارهای روستاهای مربوطه با استفاده از روش های نمونه گیری کوکران و انتساب متناسب به عنوان نمونه آماری انتخاب شده اند. دراین مطالعه در مجموع 55 گویه به عنوان مولفه های مثبت و منفی موثر در امنیت قضایی روستائیان مورد ارزیابی قرار گرفت که در نهایت با استفاده از آزمون های آماری t جفت شده(وابسته) و ویلکاکسون مورد تحلیل قرار گرفته اند. بر اساس نتایج بدست آمده، تفاوت معناداری بین دوره قبل و بعد از شوراهای حل اختلاف در اغلب گویه های مرتبط با امنیت قضایی روستائیان شهرستان مرند مشاهده می شود؛ لذا می توان گفت علی رغم برخی کاستی ها، شوراهای حل اختلاف از نهادهای موثر در گسترش فرهنگ صلح و سازش در جامعه و شکل گیری امنیت قضایی در جامعه روستایی کشور می باشند.
جمشید عینالی مهدی پورطاهری
ایران به لحاظ موقعیت جغرافیایی یکی از مستعدترین مناطق جهان به لحاظ بروز سوانح طبیعی بویژه سانحه زلزله است، به طوری که از نظر میانگین سالانه بیشترین تعداد مطلق جمعیت در معرض خطر زلزله، در جایگاه هفتم آسیا و سیزدهم جهان قرار دارد. نگاه اجمالی به نقشه های پهنه بندی زمین لرزه بیانگر این واقعیت است که بیشتر سکونتگاه های پرجمعیت روستایی و شهری کشور در دامنه های البرز و زاگرس واقع اند که از لحاظ تهدید سانحه طبیعی ز لزله دارای آسیب پذیری نسبتا بالایی هستند، از طرفی دیگر، تفاوت در ظرفیت های موجود سکونتگاه ها (اجتماعی، اقتصادی، نهادی و محیطی- کالبدی) در میزان اثرپذیری متفاوت آنها از اثرات ناگوار سانحه زلزله، سطح آسیب پذیری آنها را متفاوت از هم می سازد. لذا این پژوهش بر روی بررسی ظرفیت ها و آسیب پذیری سکونتگاه های روستایی در رابطه با سانحه زلزله در مناطق روستایی شهرستان خدابنده تاکید می کند. پژوهش حاضر در صدد اندازه گیری میزان ظرفیت های اجتماعی، اقتصادی، نهادی و کالبدی مناطق روستایی مورد مطالعه در جهت مقابله با اثرات سانحه زلزله و تبیین عملی نقش ظرفیت سازی و یا تقویت ظرفیتهای موجود در جهت کاهش اثرات زلزله در مناطق روستایی شهرستان خدابنده است. جامعه آماری این تحقیق دربرگیرنده 72 روستای آسیب دیده از زلزله سال 1381 شهرستان خدابنده است که با توجه به سطح تحلیل دوگانه روستا- خانوار، تعداد 37 روستا با استفاده از فرمول کوکران به روش تصادفی طبقه ای با لحاظ کردن مواردی چون موقعیت جغرافیایی، فاصله از شهر، جمعیت، میزان خسارت وارده به عنوان نمونه انتخاب شده اند، از طرفی دیگر، برای سنجش ظرفیت های چهارگانه خانوار نیز از بین 12100 خانوار ساکن در روستاهای نمونه، با استفاده از فرمول کوکران 331 خانوار بر حسب معیارهایی مانند درآمد، نوع مسکن، طبقه اجتماعی، محلات و ... با توجه به اطلاعات ارایه شده توسط مسئولین محلی به عنوان جامعه نمونه تحقیق انتخاب شده اند. برای حصول به اهداف تحقیق از روشهای اسنادی و میدانی با تاکید بر تکمیل پرسشنامه در نزد مسئولین روستایی و خانوارهای نمونه استفاده شده است. پس از جمع آوری داده ها و اطلاعات میدانی اقدام به تحلیل آنها در محیط نرم افزار spss گردیده است و به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از روشهای آماری مبتنی بر مقایسه میانگین ها، آزمون های t-test، فریدمن، کای دو، تحلیل واریانس، رگرسیون چندگانه، تحلیل مسیر و مدل topsis بهره گرفته شده است. نتیجه مطالعه حاضر نشان می دهد که بین ظرفیت های موجود در منطقه روستایی مورد مطالعه و سطح آسیب پذیری آنها رابطه معناداری وجود دارد و با افزایش هریک از آنها، میزان آسیب پذیری خانوار و روستا کاهش می یابد. این در حالی است که ظرفیت های سکونتگاه های روستایی و خانوارهای مورد مطالعه در وضعیت مناسبی قرار ندارد، به طوری که در بین ظرفیت های چهارگانه اقتصادی، اجتماعی، نهادی و کالبدی به غیر از ظرفیت اجتماعی عمدتا جهت گیری منفی حاکم است.
هاجر طاهرنیا مهدی پورطاهری
گسترش فقر در کنار تخریب رو به تزاید منابع، چالشهای اکولوژیکی، اقتصادی و اجتماعی معاصر بسیاری از کشورهای در حال توسعه است. این معضلات در حیطه مناطق روستایی از عمق و پیچیدگی بیشتری برخوردار است. متاسفانه در زمینه توسعه روستایی تا کنون بیشترین توجه به اصلاح بخش کشاورزی بوده است. این امر باعث شده تا متولیان توسعه روستایی در برنامه های خود سیاست های جدیدی را با هدف گسترش صنعت در روستا به کار گیرند. ایجاد صنایع در روستاها دارای اثرات مثبت و منفی است. در این تحقیق اثرات اقتصادی، اجتماعی و محیطی کارگاه های آجرپزی سنتی دهستان گودین شهرستان کنگاور بر مناطق روستایی و تأثیر عوامل جغرافیایی بر عملکرد کارگاه ها مورد بررسی قرار گرفته است. روش تحقیق توصیفی- تحلیلی بوده و اطلاعات به صورت کتابخانه ای و میدانی جمع آوری شده است. در شش روستای دارای کوره آجرپزی، بیست کوره با حدأقل 15 کارگر انتخاب شده و 15 کارگر، یک مالک و شورا و دهیار هر روستا به پرسشنامه ها پاسخ داده اند. نتایج به دست آمده نشان می دهد که اشتغال در کوره های آجرپزی باعث کاهش بهداشت و سلامت، کاهش رضایت از شغل، کاهش رضایت از درآمد و کاهش دسترسی به مسکن مناسب شاغلین کوره ها شده و در سه مورد، امکانات رفاهی، تعلق خاطر و مشارکت افزایش پیدا کرده است. و دو عامل جغرافیایی فاصله کوره تا جاده اصلی و شهر با شاخص اثر گذاری کوره ها رابطه معکوس داشته است چنانچه هرچه فاصله کوره با جاده اصلی و شهر کمتر باشد اثرگذاری بیشتری بر محیط روستا دارد. روستاهایی که کوره های کوچکتر و کمتری دارند در وضعیت مطلوبتر زیست محیطی قرار دارند. در نهایت می توان اظهار نمود که فعالیت کوره های آجرپزی شرایط ناپایدار اکولوژیکی به وجود آورده و از لحاظ اقتصادی و اجتماعی اثرات مثبت بسیار کمی داشته است
محمد رضا نقوی مهدی پورطاهری
افزایش سریع جمعیت،گسترش شهرنشینی،کمبود فرصتهای شغلی بویژه در کشاورزی،فشار جمعیت بر منابع طبیعی و ناکامی در ایجاد و گسترش صنایع متوسط و بزرگ بویژه در کشورهای در حال توسعه باعث شد که این کشورها راهبرد صنعتی سازی روستاها را از اواسط دهه ی 1970 در برنامه های توسعه خود مد نظر قرار دهند. در این رابطه تاکید بر صنایع روستایی،صنایع کوچک، شهرکهای کوچک صنعتی و تمرکز زدایی از فعالیت های صنعتی مورد توجه قرار گرفت. ایجاد و گسترش صنایع روستایی یا صنعتی شدن روستاها می تواند از طریق ایجاد تنوع و افزایش اشتغال و در امد،افزایش ارزش افزوده فعالیتهای کشاورزی،گسترش فرهنگ صنعتی،نقش موثری در توازن و تعادل شهر و روستا و توسعه نواحی روستایی داشته باشد. . صنعتی کردن مناطق روستایی در قالب ایجاد نواحی صنعتی به هدف دستیابی به توسعه ی پایدار روستایی در دهه ی اخیر مورد توجه برنامه ریزان توسعه روستایی کشور قرار گرفته است. به منظور ارزیابی اثرات اقتصادی شهرکهای صنعتی بر روستاهای پیرامون با مطالعه موردی شهرک صنعتی بهشهردر سطح 15 روستا با تعداد شاغلین فعال 176 نفر و 22 واحد صنعتی نتایج تحقیق نشان می دهد که شهرک صنعتی بهشهر از بعد اقتصادی روستاهای پیرامون خود را تحت تاثیر قرار داده است که میزان sig بدست آمده از تحقیق پایین تر از 05/0 بوده است.
احدالله فتاحی عبدالرضا رکن الدین افتخاری
همچنان که از تعریف،توسعه،توسعه پایدار روستایی پیداست یکی از ابعاد توسعه پایدار روستایی رفاه اجتماعی است که در آن ابعاد اجتماعی رفاه اجتماعی با کیفیت محیطی در هم می آمیزد و با حکمرانی خوب،کیفیت زندگی را در گذر زمان در مکانها با توجه به توسعه یافتگی از طریق مشارکت فراگیر و نهادی استقرار می دهد. از سوی دیگر نظر به اینکه زمینه ها و هدف های توسعه پایدار و کیفیت مطلوب زندگی به معنای اعم کلمه، دو روی یک سکه اند و اهداف برنامه ریزی همه جانبه در زمینه توسعه پایدار در جهت بهبود کیفیت زندگی است . بشر در طول حیات خویش به ویژه از دهه 70 به بعد به دنبال ارتقاء بخشی به زندگی نه تنها از بعد کمی بوده، بلکه بعد کیفی را نیز بیش از پیش مد نظر قرار دارد بنابراین می توان گفت که کیفیت زندگی هم هدف و هم وسیله توسعه پایدار است با این توصیف تحقیق حاضر درصدد پاسخگویی به این سوال است کیفیت زندگی از نظر جامعه نمونه چگونه است؟ و آیا توزیع فضایی موثر بر کیفیت زندگی است؟ روش تحقیق از نوع توصیفی-تحلیلی با تاکید بر پرسش نامه می باشد که اطلاعات جمع آوری شده با اسنفاده از نرم افزار spss مورد پردازش قرار گرفته است. بر اساس شیوه مطالعه، تبیین و تشریح توصیفی و تحلیل نتایج آزمونهای آماری نشان می دهد که بر اساس نظرات جامعه نمونه کیفیت آموزش، کیفیت محیط مسکونی، کیفیت محیط فیزیکی، کیفیت سلامت و امنیت، کیفیت درآمد و اشتغال پایین تر از حد متوسط ارزیابی شده اند و کیفیت تعامل و همبستگی اجتماعی جامعه نمونه در حد متوسط ارزیابی شده است. همچنین یافته های تحقیق نشان می دهد که در روستاهای بخش مرکزی شهرستان دلفان در تمام مولفه های موثر بر کیفیت زندگی به لحاظ موقعیت مکانی و بعد فاصله تفاوت معناداری قابل مشاهده است به گونه ای که روستاهای جامعه نمونه بر اساس کل ابعاد کیفیت زندگی و متغیر مکانی در سه طبقه. و بر اساس متغیر بعد فاصله تا مرکز شهرستان در 2 طبقه گروه بندی نمود.
ابوذر پایدارکلسنگ مهدی پورطاهری
یکی از نظام های بهره برداری کشاورزی در ایران تعاونی های مشاع می باشند که در دوران پس از انقلاب تشکیل شده اند. اهداف واگذاری زمین در ابتدای تشکیل مشاع ها به شکل زیر عنوان شده بود: واگذاری اراضی با مطالعات کارشناسی دقیق ،ارائه خدمات جهت مکانیزه کردن فعالیت، برنامه های آموزشی و ترویجی ، تلفیق دام و زراعت جهت ایجاد فعالیتهای مکمل کشاورزی. در این راستا جلگه جیرفت از جمله مکانهایی است که پس ازانقلاب اسلامی در آن تعاونی های مشاع ایجاد شده اند. متاسفانه در حال حاضر اکثریت مشاع ها به بهره وری های دهقانی تبدیل شده و در نتیجه مسائل متعددی چون ناسازگاری اعضا و فقدان مشارکت در انجام اقدامات زیربنایی و زراعی، خردشدن قطعات شدن اراضی و افزایش شمار مالکان بر اثر خرید و فروش و ارث پدید آمده است. این تحقیق عملکرد مشاع ها در جلگه جیرفت و تاثیر آن بر تداوم کار جمعی در آینده را مورد بررسی قرار داده است. جامعه نمونه شامل 60عضو 10 مشاع در دهستان جهادآباد بوده که به روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شده اند. در این تحقیق برای رتبه بندی عملکرد مشاع ها از مدل تاپسیس((topsis و برای ارزیابی عملکرد مشاع ها ازآزمون t تک نمونه ای(مقایسه بین مشاع ها از نظر هر شاخص) استفاده شده است. یافته های تحقیق نشان می دهد که سطح توسعه و شاخص های زندگی اعضای مشاع ها ارتقا نیافته و میزان مشارکت اعضا به خاطر عملکرد نامناسب مشاع ها نسبت به دوره ابتدای عضویت کمتر شده است. نتایج نشان می دهد که اکثریت امور و عملیات به صورت فردی انجام شده و کیفیت مسکن و معابر از نظر کالبدی بسیار نامناسب است و در نهایت اندکی از اهداف تشکیل مشاع ها محقق شده و مشاع ها با موانع ساختاری در زمینه های اقتصادی، اجتماعی و محیطی رو برو می باشند. عملکرد مشاع ها در مقایسه با سایر نظام های بهره برداری بسیار پایین و در حال تبدیل شدن به نظام بهره برداری خانوادگی هستند.
سمیرا محمودی عبدالرضا رکن الدین افتخاری
در مناطق روستایی اغلب با دسترسی ضعیف به فرصتهای شغلی، حمایت اجتماعی کمتر، مراقبت ناکافی و نادرست از فرزندان، مشکلات دستیابی به خدمات و حمل و نقل و ... زمینه ی احساس محرومیت، نابرابری، ناامنی و در نتیجه استرس و تنش روانی را در ساکنین این مناطق فراهم می شود. با توجه به این مسئله، پایداری اجتماعی، اقتصادی و اکولوژیکی- کالبدی مناطق روستایی در صورتی تحقق خواهد یافت که جامعه روستایی علاوه بر بهبود وضعیت اجتماعی و اقتصادی، به لحاظ وجود امکانات، خدمات و زیرساختها و تأمین نیازهای اساسی جامعه به سطحی از سلامت و آرامش روانی دست یابد. در این پژوهش با رویکرد جغرافیایی و با روش شناسی توصیفی- تحلیلی به بررسی استرس زنان روستایی و نقش آن در ناپایداری اجتماعی- اقتصادی روستاهای بخش مانه پرداخته شده است. با استفاده از مطالعات پیمایشی، نمونه گیری، 240 زن از 16 روستا به روش کوکران و شیوه تصادفی انجام شد، نتایج حاکی از آن است که زنان نمونه در روستاهای مورد مطالعه بیشتر از استرس اجتماعی رنج می برند و همچنین در بین عوامل مکانی- فضایی عامل جمعیت، میزان تحصیلات، اشتغال و وضعیت تأهل با استرس رابطه معنادار داشته است. و نیز پس از رتبه بندی روستاها به لحاظ پایداری این نتیجه بدست آمد که بین استرس زنان و ناپایداری روستاهای بخش مانه علی رغم وجود همبستگی معکوس، رابطه معناداری به لحاظ آماری وجود ندارد.
نعمت الله حسینی مهدی پورطاهری
میراث فرهنگی روستایی بیان کننده پیشینه تاریخی، تمدن و فرهنگ روستایی هر کشوری است که شکل گیری آن در طی سالیان متمادی تحقق یافته است. میراث فرهنگی روستایی شامل ویژگیهای خاص جوامع روستایی مثل عادات محلی، آداب مربوط به خوراک و پوشاک، سبک معماری، وجود بناها و ابنیه های تاریخی، موسیقی، هنر، زبانهای محلی و ارزشهای اخلاقی و معنوی است. هر کشوری باید پدیده های اجتماعی خاص مناطق روستایی خود را که در آنها رسوم گذشته باقی مانده است، حفظ نمایند. متاسفانه میراث فرهنگی روستایی در کشور ما با کم توجهی کنار گذاشته شده و در حال نابودی است. اگرچه تلاشهایی در سالهای اخیر توسط بعضی از سازمانهای دولتی و غیر دولتی علاقه مند به حفظ میراث فرهنگی صورت گرفته تا فرهنگ و سنت های جامعه را بهتر شناسانده و در صدد احیای آن برآیند، اما به لحاظ بی اطلاعی نسلهای کنونی از ارزش و اهمیت میراث فرهنگی در جهت تحقق اهداف توسعه پایدار روستایی سبب شده است این گونه آثار و ارزشهای مادی و معنوی در معرض خطر و نابودی قرار گیرند. این نوشته یک پژوهش کاربردی است که به شیوه ی توصیفی - تحلیلی نگاشته شده است. شیوه گردآوری داده ها از نوع اسنادی و میدانی است. نتایج حاصل از مطالعات میدانی نگارندگان از طریق شناسایی و رتبه بندی 10 روستای دارای میراث فرهنگی در شهرستان لامرد استان فارس و شاخص های تبیین کننده کیفیت زندگی در سطح 160 نفر از سرپرستان خانوار ساکن در روستاهای مورد مطالعه نشان می دهد که شاخص های میراث فرهنگی بر کیفیت زندگی ساکنان روستایی بخش مرکزی شهرستان لامرد تاثیر گذار نبوده است. در حالی که شاخص های میراث فرهنگی بر رفاه اجتماعی ساکنان روستایی تاثیر گذار بوده است. کلید واژه: میراث فرهنگی، پایداری، پایداری اجتماعی، بخش مرکزی شهرستان لامرد.
خلیل رحمانی مهدی پورطاهری
چکیده: برقراری ارتباط بین مذهب و امور اقتصادی و اجتماعی در جامعه ایران اهمیت بسیار دارد. جامعه ایران واجد بسیاری از خصایص دینی است که رخنمون آن در بسیاری از امور اقتصادی و اجتماعی سکونتگاههای انسانی به ویژه مناطق روستایی نمود عینی می یابد. در این راستا مراسم فرهنگی - مذهبی که ریشه در باورها و اعتقادات مردم یک جامعه دارند، از نمونه جریاناتی هستند که ایجاد جاذبه می کنند. بسیاری از کشورها اینگونه مراسم را به عنوان یک رخداد احیاء نموده و از طریق برپایی فستیوالها و کارناوالها به آنها رونق می دهند به طوری که جذابیت آنها بیشتر نمود می یابد. در ایران اماکن مقدس و بقاع متبرکه ی بسیاری وجود دارند که برخی از آنها در نقاط روستایی واقع شده اند و مورد احترام ساکنان هستند. این اماکن به مثابه کانونهای زیارتی در سطح محلی و منطقه ای، گردشگر (زائر) می پذیرند و در نتیجه به کمک این اماکن و با برنامه ریزی، سرمایه گذاری و ایجاد زیرساختهای لازم می توان باعث توسعه ی روستاها شد. یکی از مناطق مهمی که در کشور ما نقش گردشگری زیارتی به خود گرفته منطقه اورامان در استانهای کردستان و کرمانشاه است. در این تحقیق هدف محققان بر آن بوده تا تاثیر امکان مذهبی موجود در روستاهای اورامان تخت، هجیج و نجار را بر توسعه اقتصادی، اجتماعی و کالبدی روستایی را مورد ارزیابی قرار دهد و به این سوالات اساسی که آیا این امکان بر توسعه اقتصادی، اجتماعی و کالبدی روستا های مورد مطالعه موثر بوده است؟ و همچنین راهبرد توسعه گردشگری مذهبی- فرهنگی روستاهای(اورامان تخت، هجیج و نجار)کدام است؟ پاسخی مستدل ارائه نماید. بر این مبنا نتایج تحقیق حاصل از مطالعات میدانی در سطح 300 نفر از ساکنان روستاهای اورامان تخت، هجیج و نجار نشان می دهد که حضور اماکن مذهبی و زیارتی موجب ارتقای ظرفیتهای توسعه اجتماعی، کالبدی و اقتصادی در روستای مورد مطالعه شده است. در این راستا بنظر می رسد تاثیر مکانهای مذهبی در بعد اجتماعی توسعه به نسبت ابعاد اقتصادی و کالبدی توسعه بیشتر بوده است. همچنین بر اساس نتایج به دست آمده حاصل از تحلیل swot راهبرد توسعه گردشگری در منطقه مورد مطالعه راهبرد تهاجمی می باشد. کلمات کلیدی: مذهب، زیارت، اماکن مذهبی، گردشگری مذهبی، توسعه روستایی، اورامان تخت، هجیج، نجار
مسلم دلیلی عبدالرضا رکن الدین افتخاری
تغییرات و تحولات کنونی عرصه های اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی و کالبدی روستا هرچند نتایج مثبتی در جهت بهبود شرایط زندگی در روستاها داشته، اما سبب گردیده تا از نقش فعال زنان در عرصه تولید کم، و زنان روستایی(تولید کننده سابق)، تبدیل به زنان خانه دار و مصرف کننده شوند. از جمله ی اینها می توان به صنایع کوچک و دستی اشاره کرد که در روستا بیشتر توسط زنان انجام می گرفت. این صنایع در گذشته و حال به عنوان عاملی مهم در رشد تولید ناخالص ملی و( در کنار صنعت گردشگری) به عنوان مهمترین منبع رشد اقتصاد جهانی دارد. زنان در این حوزه نیز به لحاظ اشتغال، تولید و توزیع از سهم بالایی برخوردار هستند. بطوریکه کشورهایی نظیر هند و چین و عموماً کشورهای جنوب شرق آسیا، توانسته اند در این مقوله رشد چشمگیری داشته باشند. در ایران نیز صنایع دستی از پیشینه ی دراز مدت برخوردار است و نقش اصلی تولید آن به عهده ی زنان است. در این تحقیق وضعیت اشتغال زنان در بخش صنایع دستی دهستان زیرآب، مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته است. روش شناسی مقاله از دو شیوه کتابخانه ای و میدانی بهره گرفته است. پرسش کلیدی این است که، عوامل اقتصادی، اجتماعی و محیطی چه تأثیری در کاهش قالیبافی زنان روستایی دارد؟ نتایج تحقیق نشان می دهد از میان ابعاد مورد مطالعه، عامل اقتصادی و از میان شاخص های مورد مطالعه، شاخص میزان دستمزد و درآمد، بیشترین تأثیر را در کاهش قالیبافی زنان در دهستان مورد مطالعه دارد. کلمات کلیدی: صنایع کوچک و متوسط، قالیبافی، دهستان زیرآب
مهدی رحمتی عبدالرضا افتخاری
چکیده در دنیای معاصر، یکی از ابعاد برنامه ریزی، تلاش در راستای ارتقای زندگی انسانی و بهبود شرایط زیست وی است. چنانچه بسیاری از موفق ترین دولت ها، دلیل توفیق برنامه های خود را، بهبود زندگی مردم و افزایش سطح رفاه آنها می دانند. در مقابل، زمانی برنامه های رفاه اجتماعی و اقتصادی بهتر به اهداف پیش بینی شده می رسند که جامعه مورد نظر، از سطح آموزش لازم برخوردار باشد. بنابراین، دانش و آگاهی، سنگ بنای توسعه و رفاه جامعه است. در جامعه ایران، سطح دانش وآگاهی مردم نسبتا پایین است. این میزان در جامعه روستایی نسبت به جامعه شهری بسیار پایین تر است، که عمق چالش آگاهی را در میان این بخش از جامعه نشان می دهد. بنابراین، با داشتن سطوح آموزشی پایین، و به دنبال آن، کم اطلاعی از حقوق شخصی، شهروندی و اجتماعی، جامعه روستایی دچار سرگردانی شدیدی در تهیه خواسته های خود می شود. این امر، به نوبه خود تاثیری معکوس در موفقیت برنامه ریزی نهاد های مرتبط با جامعه روستایی دارد. حال، این سوال مطرح می شود که؛ آیا بین دانش حقوقی روستاییان و رفاه اجتماعی و اقتصادی آنان رابطه معناداری وجود دارد؟ بر این مبنا با تکمیل 230 پرسشنامه در بین ساکنین روستایی دهستان میانکوه غربی شهرستان پلدختر- استان لرستان مشخص گردید که رابطه معناداری بین رفاه اجتماعی و اقتصادی با میزان دانش حقوقی وجود دارد. در این راستا، حقوق شهروندی و فردی بیشترین سهم را بر رفاه اجتماعی و اقتصادی، به ویژه در سطح رضایت از خدمات، میزان مشارکت و سطح اشتغال آنها داشته اند.
بهروز خلفی عبدالرضا رکن الدین افتخاری
امروزه این نکته راهبردی در ادبیات توسعه پایدار پذیرفته شده است که توسعه بدون اخلاق و معنویت، یک فرایند پایدار نخواهد بود. از این رو ارتباط بین دین و توسعه از جمله توسعه روستایی یکی از موضوعات کلیدی در بحث های علمی و برنامه ریزی و مدیریت مطرح است. با این توصیف اهمیت راهبردی ارتباط بین دین و توسعه روستایی در جامعه دینی و مذهبی در کشورهایی نظیر ایران بیش از پیش آشکار و روشن می گردد بویژه اینکه در جامعه روستایی ایران که دارای باورهای عمیق در زمینه دین است و رخنمون آن در ابعاد اقتصادی و اجتماعی و کالبدی سپهر زیست روستایی به وضوح قابل مشاهده است. به عنوان مثال آیین هایی مذهبی و دینی که ریشه در باورها و اعتقادادت دینی مردم جامعه روستایی دارند آنچنان با فرهنگ مردم و ریست انسانی آنها گره خورده است که تشخیص و تفکیک این امورات از هم به سختی قابل درک می باشند. حال سوال اساسی این است که آیا بین دینداری و توسعه روستایی در دهستان جاوید ماهوری ارتباط معناداری وجود دارد یا نه؟ برای یافتن پاسخ علمی از روش شناسی توصیفی –تحلیلی با نمونه گیری تصادفی تعداد 280 نفر از ساکنان دهستان جاوید ماهوری انتخاب گردید. یافته ها نشان می دهد که ارتباط معناداری بین توسعه اقتصادی، اجتماعی و محیطی و دینداری در سطح دهستان مورد مطالعه وجود دارد که باعث ارتقاء ظرفیت های توسعه اجتماعی، اقتصادی و محیطی روستاهای مورد مطالعه شده است. در این راستا تاثیر دینداری در بعد اجتماعی توسعه به نسبت سایر ابعاد اقتصادی و محیطی توسعه نمایانتر می باشد.
اکبر میرجلالی عبدالرضا رکن الدین افتخاری
چکیده فقر یکی ازچالشهای قرن گذشته و اخیر دولت ها و ملت ها است. هرچند بشر در طول تاریخ با آن درگیر بوده اما امروزه فقر به عنوان یکی از مباحث عمده درتوسعه کشورها و نظام بین الملل است. از راهکارهای کاهش فقر فعالیت برخی سازمانها یا نهادهای حمایتی است که به صورت دولتی و یا غیر دولتی، (ngo )، اقدام به فعالیت می نمایند که نمونه بارز آن در ایران کمیته امداد امام خمینی (ره) است. هدف این پزوهش بررسی نقش نهادهای خیریه ای در فقرزدایی روستاهای ایران، با تاکید بر نقش کمیته امداد است. در این تحقیق سعی گردید که اقدامات این نهاد و تاثیر آن درکاهش فقر در بخش کندوان شهرستان میانه مورد بررسی وتحلیل قرار گرفته و به این سئوال که آیا اقدامات کمیته امداد به عنوان یک نهاد خیریه ای منجربه کاهش فقر در سه بعد اقتصادی، اجتماعی و کالبدی در نزد مددجویان روستاهای بخش کندوان شهرستان میانه شده است مورد تحلیل و ارزیابی قرار گیرد. این اقدامات در سه بعد اجتماعی، اقتصادی، وکالبدی و با استغاده از 9 متغیر وضعیت آموزش، مشارکت، گذران اوقات فراغت، وضعیت مصرف کالاهای بادوام، الگوی مصرف مواد غذایی، وضعیت بیمه، وضعیت اشتغال و درآمد و وضعیت فیزیکی مسکن مددجویان، در 37 روستای بخش کندوان درقالب سه دهستان و160 خانوار مورد بررسی قرار گرفت. نتایج تحقیق نشان می دهد که کمیته امداد در تمامی ابعاد توسعه منجر به تغییرات معنادار در نزد مددجویان تحت پوشش شده است. این تغییرات در سطح بیمه، مسکن روستایی، الگوی مصرف مواد غذایی، اشتغال و درآمد از بیشترین سطح تغییرات به نسبت دوره قبل از تحت پوشش برخوردار بوده است. واژگان کلیدی: نهاد های خیریه، کمیته ی امداد امام خمینی، کاهش فقر، توسعه روستایی
ابوالفضل معرفی هاشم داداش پور
رویکرد خوشه های صنعتی، یکی از رویکردهای موفق در زمینه توسعه ی اقتصاد شهری و منطقه ای است که با فراخوانی همجواری های فضایی، اجتماعی- فرهنگی، اقتصادی و نهادیِ فضای پیرامون، ارتقاء ظرفیت های یادگیری در محیط شهری و منطقه ای را موجب می شود. هدف پایان نامه ی حاضر، سنجش چگونگی رابطه میان خوشه ای شدن صنعتی و ارتقاء ظرفیت های یادگیری، در صنایع مبلمان و چاپ و نشر کلان شهر قم است. روش تحقیق در مقاله حاضر پیمایشی و رویکرد حاکم بر آن کاربردی بوده که اطلاعات مورد نیاز آن از طریق روش کتابخانه ای و میدانی گردآوری شده است. حجم نمونه تحقیق بر اساس جدولِ «حداقل اندازه ی نمونه برای جامعه ی آماری» و روش نمونه گیری احتمالی طبقه بندی شده تعیین شده و روایی ظاهری، روایی محتوایی و پایایی سازه های آزمون به ترتیب با استفاده از نظر کارشناسان، آزمون کرویت بارتلت و kmo و آزمون آلفای کرونباخ مورد تائید قرار گرفته است. یافته های تحقیق نشان می دهد که در خوشه صنعتی چاپ و نشر، همجواری های اجتماعی-فرهنگی و اقتصادی به ترتیب با ضریب همبستگی 263/0- و 211/0 و سطح معنی داری 02/0 و 008/0 و در خوشه صنعتی مبلمان، تنها همجواری اجتماعی- فرهنگی با ضریب همبستگی 263/0 و سطح معناداری 04/0 و خصوصیات عمومی بنگاه های هر دو صنعت (سطح تحصیلات مدیر/مالک بنگاه، تعداد شاغلین، قدمت بنگاه و متوسط میزان فروش سالانه ی بنگاه) با ارتقاء ظرفیت های یادگیری رابطه ی معنادار دارند. علاوه بر این به نظر می رسد که همجواری های نهادی، فضایی، و اقتصادی در صنعت مبلمان و همجواری های فضایی و نهادی در صنایع چاپ و نشر در ارتقاء ظرفیت های یادگیری خوشه های صنعتی فوق نقش ضعیفی دارند. توصیه تحقیق این است که برای موفقیت بیشتر این خوشه ها و ارتقاء ظرفیت های یادگیری و در نهایت تحریک توسعه منطقه ای نیاز است تا همجواری های نهادی، فضایی، اقتصادی و فرهنگی اجتماعی این صنایع تقویت گردد.
علی اصغر سوادی مالیدرّه مهدی پورطاهری
الگوی کشت به عنوان یکی از اجزای سیستم کشاورزی می تواند نقش موثری در دست یابی به اهداف توسعه کشاورزی و روستایی که همانا بهبود زندگی کشاورزان و رفاه حال آنان است داشته باشد. الگوی کشت بیان کننده نوع یا ترکیب کشتی است که کشاورز جهت بهره برداری بهینه از اراضی، آنرا انتخاب می کند. انتخاب هر الگوی کشت، به دلیل چند بعدی بودن کشاورزی می تواند پیامدهای مهمی در زندگی کشاورز و جامعه روستایی داشته باشد. حال اینکه این پیامدها کدام بخش از حیات اجتماعات روستایی را متأثر می سازد، و نیز جهت و عمق این اثرگذاری کدام است پرسش اساسی ما در این تحقیق خواهد بود. برای پاسخگویی به این پرسش، مطالعات کتابخانه ایی و میدانی صورت پذیرفت. مطالعات میدانی صورت گرفته مربوط به دهستان بالاتجن استان مازندران و سال زراعی 1389 می باشد. به این منظور 250 نفر از کشاورزانی که تولید مرکبات را جایگزین تولید برنج نموده بودند انتخاب و نظر آنان را در ارتباط با اثرات اجتماعی و اقتصادی تغییرات صورت گرفته جویا شدیم. یافته های تحقیق حاکی از آن است که در بخش اقتصادی، الگوی کشت جدید بر رفاه و امنیت اقتصادی ونیز کیفیت اشتغال و در بخش اجتماعی، به جز جنبه مشارکت در دو مولفه ماندگاری و آگاهی کشاورزان اثرات مثبت و قابل توجهی داشته است. براین اساس می توان گفت الگوی کشت مرکبات در توسعه روستاهای مورد مطالعه نقش موثری را ایفا نموده است.
محسن عباسی مهدی پورطاهری
با استقرار نظام جمهوری اسلامی ایران از جمله طرح هایی که با توجه خاص به روستاها و در راستای بهبود وضعیت اجتماعی_اقتصادی و به ویژه کالبدی آنها اجرا شد، طرح هادی روستایی می باشد. اکنون پس از گذشت 18 سال از تهیه و اجرای طرح های هادی، لازم است بدانیم که این اقدامات چه نتایج و پیامدهایی به همراه داشته است. در این تحقیق هدف ارزیابی عملکرد طرح های کالبدی در توسعه روستایی می باشد. روش تحقیق به صورت توصیفی_تحلیلی و روش گردآوری اطلاعات نیز کتابخانه ای_میدانی بوده است. جامعه آماری شامل دو روستای خوران و نبوت و جامعه نمونه براساس جدول نمونه گیری مرگان شامل 320 نفر از اهالی و ساکنان دو روستا می باشد. بدین منظور تعداد 320 پرسشنامه در روستاها توزیع گردید که 290 پرسشنامه، شامل 150 پرسشنامه در روستای نبوت و 140 پرسشنامه در روستای خوران جمع آوری گردید. سنجش توسعه روستایی نیز با در نظر گرفتن معیارهایی از جمله بهبود وضعیت معابر و کانال های کشاورزی و جوی های دفع آب های سطحی، بهبود نظام مسکن روستاییان، بهبود کیفیت مکان گزینی کاربری های پیشنهادی، و بهبود دسترسی به خدمات روستایی انجام شده است. برای آزمون فرضیات تحقیق علاوه بر استفاده از آمار توصیفی، از آزمون ویلکاکسون برای مقایسه های قبل و بعد تیمار(اجرای طرح هادی) و آزمون تی تک نمونه ای، استفاده شده است. نتایج تحقیق نشان داد که: اجرای طرح هادی روستایی در رسیدن به اهداف کالبدی از جمله بهبود کیفیت معابر و جدول ها و کانال های کشاورزی، بهبود وضعیت مسکن و ساخت و سازها، به همراه مکان گزینی مناسب کاربری های پیشنهادی در داخل بافت روستاها موفق بوده است. اما وضعیت دسترسی به خدمات روستایی در دو دوره قبل و بعد از اجرای طرح هادی، تغییری مثبت و معناداری نداشته است.
حمید خجسته نسب عبدالرضا رکن الدین افتخاری
همانگونه که بیان شد در این پایان نامه که به طور تفصیلی به بازسازی روستاهای دهستان چالانچولان از توابع شهرستان دورود استان لرستان پرداخته شده است، متغیر های کمی و کیفی متفاوتی از جمله مشارکت مردم، مدیریت منابع مالی، کیفیت فیزیکی سکونت و .. مورد توجه قرار گرفته و ابعاد مختلف عملکرد ستاد های معین بازسازی بنیاد مسکن انقلاب اسلامی(ستاد معین بازسازی استان فارس) در این تجربه مورد ارزیابی قرار گرفته است. ابتدا با مروری بر ادبیات و پیشینه تحقیق و سپس معرفی منطقه مورد مطالعه در سه بخش استان، شهرستان و دهستان، کار به فصل تجزیه و تحلیل داده های آماری سپرده شده که با استفاده از نرم افزار spss و آزمون های مربوطه و عکس و نقشه این مطالب تحلیل شده و در پایاان نیز به بیان پیشنهادات و راهکارهایی در جهت کاهش خطرات ناشی از بلایای طبیعی پرداخته شده است.
مجید پریشان مهدی پورطاهری
سوانح طبیعی همچون زلزله، سیل، طوفان به عنوان پدیده های تکرارپذیر، در طول دوران حیات کره زمین همواره وجود داشته و همیشه خطری جدی برای توسعه به ویژه در کشور های در حال توسعه به شمار می روند. مروری بر پیشینه تاریخی حوادث رخ داده بیانگر این واقعیت است که کشور ایران همواره به خاطر داشتن ساختار های مکانی_فضایی ویژه، بحران های طبیعی زیادی را متحمل شده و یکی از آسیب پذیرترین نقاط جهان در برابر مخاطرات محیطی و بویژه پدیده زلزله بوده است. بنابراین با توجه به اهمیت مسأله در ابعاد مختلف مکانی-فضایی و به منظور کاهش آسیب پذیری در برابر زلزله، توجه و بکارگیری روش ها و مدل های نوین همچون مدیریت ریسک زلزله در چارچوب برنامه ریزی فضایی به خاطر داشتن قابلیت هایی همچون داشتن نگاه یکپارچه، دیدگاه پیشگیرانه، توجه به واقعیت های مکانی-فضایی و...ضرورتی اساسی دارد. بر این مبنا محققان بر آن بوده اند که ضمن تبین جایگاه مدیریت ریسک زلزله به صورت موردی هم در استان زلزله خیز قزوین به 3 سوال اساسی زیر پاسخ دهند. 1)آسیب پذیری مناطق روستایی استان قزوین در برابر زلزله چگونه است؟2)مولفه های مبنایی مدیریت ریسک(آگاهی، دانش، آموزش، مشارکت، توانمندی نهادی، تحمل پذیری محیطی)در مناطق روستایی شهرستان قزوین در چه وضعیتی قرار دارند؟ و 3)آیا مدیریت ریسک زلزله، می تواند رویکرد مناسبی جهت کاهش آسیب پذیری مناطق روستایی استان قزوین در برابر ریسک زلزله باشد؟ در راستای دستیابی به اهداف تحقیق و پاسخ به سوال اول، ابتدا 19 شاخص مناسب جهت سنجش آسیب پذیری شناسایی شد. سپس شاخص ها جهت امتیازدهی به صورت تصادفی به 30 نفر از اساتید و صاحب نظران در رشته های مختلف مرتبط ارسال گردید. نهایتاً در چارچوب تکنیک topsis مناطق روستایی 5 شهرستان استان قزوین به لحاظ ریسک زلزله رتبه بندی شدند. یافته ها نشان داد که مناطق روستایی شهرستان های قزوین و بوئین زهرا، از بیشترین میزان آسیب پذیری در برابر زلزله نسبت به سایر مناطق استان برخورداربوده اند. جهت پاسخگویی به سوال دوم تحقیق، محققان با بهره گیری از گویه های تبیین کننده مدیریت ریسک در قالب طیف لیکرت و با استفاده از فرمول کوکران و به روش تصادفی طبقه ای در نزد 386 نفر از سرپرستان خانوارهای ساکن مراکز روستایی و در سطح 29 روستا از شهرستان قزوین در یافته اند که کلیه مولفه های مبنایی مدیریت ریسک در بین سکونتگاه های روستایی در سطح پایینی بوده است. لازم به ذکر است که پیامد چنین وضعیتی منجر به تداوم روند وضع موجود(ضعف کالبدی، عدم قابلیت و توان پاسخگویی مناسب در برابر زلزله، عدم هماهنگی و مشارکت در مراحل مختلف بحران و.. )و متعاقب آن افزایش آسیب پذیری ها و به ویژه افزایش تعداد کشته ها و زخمی ها در زلزله های آتی خواهد شد. بدین ترتیب جهت کاهش آسیب پذیری در برابر زلزله، ارتقای و تقویت مولفه ها و معیار های مبنایی مدیریت ریسک ضروری است. همچنین یافته های نظری در تعامل با یافته های میدانی و اظهار نظر صاحب نظران دال بر مناسب بودن رویکرد مدیریت ریسک زلزله به عنوان یک رویکرد مطلوب جهت کاهش آسیب پذیری مناطق روستایی در برابر ریسک است.
محسن حاصل طلب جعفرآبادی ابوالفضل مشکینی
چکیده امروزه با شروع قرن بیست ویکم ،گردشگری یکی از پر رونق ترین فعالیت های اقتصادی جهان است وبه قدری در توسعه اقتصادی و اجتماعی کشورها اهمیت دارد که اقتصاد دانان آن را صادرات نامرئی نام نهاده اند. یکی از زیر شاخه های صنعت گردشگری، گردشگری مذهبی است که ریشه در باورها واعتقادات دینی مذهبی دارد. بر اساس برآوردی این نوع گردشگری 26 درصد از کل گردشگری جهان را به خود اختصاص داده است. گردشگری مذهبی به علت ویژگی ونیاز های خاص خود باعث ایجاد تغییرات در کاربری اراضی موجود شهری می شود بررسی وضعیت این تغییرات در مقاصد گردشگری از اهمیت بالایی برخوردار است چراکه گردشگری یک فعالیت پایه محسوب می شود بنابراین از نظر زیست محیطی ومدیریتی حساس است و حفاظت ومدیریت منابع برای ادامه حیات،رونق وپایداری نواحی گردشگری امری ضروری محسوب می شود.محله مورد مطالعه این پژوهش محله عنصری مشهد است. این محله از یک طرف به علت مجاورت با بارگاه ثامن الحجج(ع) ، فرودگاه بین المللی شهید هاشمی نژاد و ترمینال مسافربری مشهد در گره گاه ارتباطی شهری واقع شده وظیفه سنگین هدایت واسکان زائران ومسافران را به اماکن زیارتی وگردشگری بر عهده دارد و از طرف دیگر وسعت قابل توجه ای از محله را هنوز بافت مسکونی بومیان ساکن محله تشکیل می دهند لذا این تقابل شهر زائر وشهر مجاور باعث تغییرات در کاربری اراضی این محله به خصوص در دو دهه گذشته شده است. بدین جهت شناسایی این تغییرات وارزیابی نوع سازگاری آن ها در جهت هدایت برنامه ریزی این محله به سوی توسعه پایدار هدف این پژوهش می باشد. روش تحقیق حاضر از نوع توصیفی– تحلیلی واز شاخه میدانی می باشد به طوری که تغییرات کاربری اراضی محله عنصری در طول دوره پژوهش به صورت میدانی برداشت و بررسی شده است سپس با استفاده از مدل تلفیقی ماتریس سازگاری وahp به ارزیابی نحوه سازگاری اراضی وضع موجود در قالب نقشه های gis پرداخته شده است ونقشه نهایی خروجی این مدل ارائه گشته است در نهایت نیز به جهت آزمون صحت مدل به کار گرفته شده اقدام به طراحی وتکمیل پرسش نامه از افراد ساکن در پلاک های مسکونی که حالت کاملا ناسازگار وناسازگار داشته اند شده است. نتایج حاصل نشان از تغییرات گسترده کاربری مسکونی به سایر کاربری ها از جمله اقامتی ومذهبی دارد همچنین عدم سازگاری کالبدی وزیست محیطی کاربری های ایجاد شده با سایر کاربری های مسکونی محله مشهود است. کلمات کلیدی: گردشگری مذهبی، تغییرات کاربری اراضی، سازگاری کاربری اراضی، مدل تلفیقی gis-ahp ، محله عنصری
خدر فرج کرده اکبر پرهیزکار
در طول دو دهه اخیر یعنی از سالهای اولیه دهه 1990، مفهومی عمده و مهم در چارچوب رویکرد نهادی به توسعه محلی و منطقه?ای ظهور یافته است که ظرفیت نهادی منطقه ای می باشد. ظرفیت نهادی منطقه?ای شامل طیفی از مولفه?ها در سطح فردی، سازمانی و گروهی بوده و به طور گسترده ای از مفهومی تحلیلی به ابزاری تجویزی برای قرار گرفتن مناطق و سطوح محلی در مسیر توسعه و فراتر از آن در مسیر توسعه پایدار تبدیل شده است. در این رساله با استفاده از روش?های کمی- پیمایشی و کیفی و نیز مطالعه ای تطبیقی، به بررسی ارتباط ظرفیت نهادی و توسعه پایدار منطقه?ای بر حسب میزان رویه?ای شدن و مرسوم?سازی آن در تصمیم?گیری?ها، اقدامات و فعالیت?های نهادهای محلی پرداخته می?شود. در این راستا جهت مشخص شدن میزان اثرگذاری ظرفیت نهادی بر توسعه پایدار منطقه?ای و نیز با توجه به ساختار متمرکز نظام اداره امور در ایران و جهت مشخص شدن اثر چنین نظام متمرکزی، وجود چنین رابطه?ای در سطوح محلی و منطقه?ای ایران با مطالعه موردی شهرستان?های بوکان و ارومیه در استان آذربایجان غربی مورد مطالعه و سنجش قرار گرفته است. نتایج نشان می?دهد که بر حسب شاخص?های انتخابی و بر اساس آزمون اسپیرمن، ارتباط معناداری بین ظرفیت نهادی و میزان رویه?ای شدن توسعه پایدار وجود دارد. بر حسب نتایج به دست آمده این همبستگی در سطح متوسط می?باشد (552/0 برای پرسشنامه نهادها و 469/0 برای پرسشنامه مردم). همچنین نتایج نشان می?دهد که بر اساس آزمون t تفاوت معناداری در میزان ظرفیت نهادی و به تبع آن در میزان رویه?ای شدن توسعه پایدار در سطح شهرستان?های مورد مطالعه وجود دارد. علاوه بر آن نتایج مشخص می?سازد که مولفه?های تشکیل?دهنده ظرفیت نهادی سهم متفاوتی در میزان رویه?ای شدن توسعه پایدار داشته?اند؛ به طوریکه بر اساس نتایج رگرسیون چندمتغیره و تحلیل مسیر به عمل آمده، مولفه?های ترتیبات قانونی مناسب، یکپارچه بودن نهادها، توانایی نهادی، یادگیری و دانش به ترتیب با 604/0، 356/0، 354/0، 248/0 و 074/0 بر میزان رویه?ای شدن توسعه پایدار اثرگذار بوده?اند. همچنین تدوین راهبردهای ارتقاء ظرفیت نهادی بر اساس چارچوب برنامه?ریزی راهبردی نشان داد که به طور کلی، جهت?گیری عمده راهبردها به سوی راهبردهایی با مضمون تدوین و ایجاد سازوکارهای قانونی روابط بین نهادها، بهبود محیط و ترتیبات قانونی لازم و مناسب برای ایفای نقش نهادها، فراهم نمودن شرایط بسترهای لازم برای افزایش تناسب قوانین و مقررات سطوح بالاتر (اعم از ملی و استانی) با سطح منطقه (در ارتباط با مناطق مورد مطالعه و به ویژه بوکان)، تقویت نقش کارگروه?ها و شوراهای تخصصی، واگذاری بیشتر امور محلی به نهادهای محلی، ایجاد زمینه?های قانونی برای حضور نهادهای موجود در سطح منطقه در فرایندهای اداره منطقه که در قالب کارگروه?ها، کمیته?ها و شوراهای تخصصی نمود یافته است، بهبود وضعیت دسترسی نهادها به منابع دانش و یادگیری و کسب دیدگاه?ها و خواسته?های مردم (از طریق گروه?ها، تشکل?ها و معتمدانی که می?توانند به عنوان بازگوکننده دیدگاه?ها و خواسته?های مردم عمل کنند) و همچنین افزایش حضور و نقش?آفرینی نهادهای نماینده بخش خصوصی متمرکز است. در کنار اینها بهبود توانایی درونی نهادها به ویژه در شهرستان بوکان که در بیشتر شاخص?های سنجش شده میزان?های پایینی را به نمایش می?گذارد و به ویژه ارتقاء توانایی آنها از لحاظ منابع مالی (به خصوص در ارتباط با نهادهای دولتی) از دیگر راهبردهای مهم در زمینه ارتقاء ظرفیت نهادی مناطق مورد مطالعه می?باشند.
بای محمد یاپنگ غراوی ابوالفضل مشکینی
انقلاب صنعتی منجر به صنعتی شدن شهرها، افزایش جمعیت و در نتیجه تراکم مسکن در شهرها شده، که این امر موجب رشد سریع شهرنشینی گردید. رشد سریع شهرنشینی باعث، آلودگی های زیست محیطی شهر، بیکاری و فقر، گسترش بافت های فرسوده شهری، و... گردید. این امر زمینه وسیعی از عوامل تهدید کننده سلامت انسان و کیفیت زندگی شهروندان را در شهرها- عمدتا در کشورهای در حال توسعه فراهم کرده است از طرفی رشد سریع شهرنشینی پیامدهای زیست محیطی جدی را به وجود آورده از جمله مسائل محیط زیستی ، تغییر در کاربری و پوشش اراضی با روند منفی از نظر آثار ساختاری و عملکردی است به طوری که بسیاری از کاربری اراضی کشاورزی و باغ ها و فضای سبز و باز شهری جای خود را به کاربری های مسکونی وصنعتی داده است این روند همچنان ادامه دارد تا جایی که امروزه هیچ گونه توازن یا تعادلی از نظر سطح فضای سبز و مناطق باز موجود بین شبکه های شهری و الگوی طبیعی سرزمین مشاهده نمی شود و شبکه های شهری در حال مسلط شدن بر شبکه های اکولوژیکی آسیب پذیرند. تحقیق حاضر به دنبال پاسخ به این سوال است که آیا فضای سبز شهری در توسعه پایدار (سلامت) شهروندان تاثیر گذار است یا خیر؟ روش تحقیق، توصیفی- تحلیلی است، شیوه گردآوری داده ها ترکیبی از روش کتابخانه ای، اسنادی و میدانی است. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه است. روش نمونه گیری، تصادفی ساده و حجم نمونه 400 نفر است. برای تحلیل یافته های پژوهش نیز از آزمون رگرسیون خطی و آزمون کای اسکوئر ازطریق نرم افزار spss استفاده گشته است. نتایج تحقیق نشان می دهد که فضای سبز شهری در سلامت جسمانی و روانی شهروندان تاثیر گذار بوده، و زمینه های دستیابی شهر را به پایداری با توجه به عملکردهای اجتماعی، اقتصادی و محیطی را فراهم می سازد.
هادی حکیمی اکبر پرهیزکار
سکونتگاههای غیررسمی به عنوان یکی از ویژگیهای واضح و غیرقابل انکار شهرهای جهان در حال توسعه می باشند اما این گفته دال بر این نبوده که کشورهای توسعه یافته چنین پدیده ای را تجربه نکرده اند چرا که آنها نیز پس از وقوع انقلاب صنعتی و بازتوزیع جغرافیایی جمعیت گریبانگیر چنین مساله ای بودند. ایران نیز به عنوان یک کشور در حال توسعه با شروع نوسازی و صنعتی شدن دچار این پدیده در شهرهای خود شده است. شهر خوی نیز از این قاعده مستثنی نبوده است. در همین راستا هدف اساسی مطالعه حاضر تبیین نقش توسعه یافتگی کلاسیک در شکل گیری و گسترش سکونتگاههای غیررسمی در شهر خوی می باشد. برای دستیابی به این هدف سوالاتی بدین ترتیب صورت بندی شدند. آیا بین توسعه شهری و روستایی و افزایش تعداد ساکنین سکونتگاههای غیررسمی رابطه ای وجود دارد؟ آیا مدت زمان ماندگاری در شهر بر روی وضعیت اجتماعی-روان شناختی ساکنین تاثیری دارد؟ و نیز آیا فرآیند شکل گیری سکونتگاههای غیررسمی از الگوی خاصی تبعیت کرده است؟ برای پاسخ به این سوالات از روش گردآوری اطلاعات از طریق پرسشنامه و سرشماری های عمومی استفاده شده است.یافته های تحقیق حاکی از آن می باشد که با افزایش روند توسعه شهری و روستایی تعداد مهاجرین به شهر و به تبع آن ساکنین سکونتگاههای غیر رسمی افزایش یافته اند. همچنین وضعیت اجتماعی و روان شناختی ساکنین محلات غیر رسمی که مدت زمان بیشتری در شهر بوده اند نسبت به ساکنینی که مدت زمان کمتری در شهر بوده اند بهتر بوده است. به عبارت دیگر با گذر زمان مهاجرین روستایی در فرهنگ شهری جذب شده و ویژگی های شهری(مدرن) را پذیراتر بوده اند. همچنین براساس نتایج این مطالعه الگوی شکل گیری سکونتگاههای غیررسمی در شهر خوی از یک الگوی فرآیندی تبعیت کرده است. به عبارتی مهاجرین روستایی پس از آمد و شد به شهر و کسب اطلاعات از وضعیت شهر اقدام به مهاجرت به داخل شهر نموده و پس از تثبیت نسبی خود در داخل شهر اقدام به خرید و یا ساخت تدریجی مسکن در پیرامون شهر می کنند که به نام سکونتگاههای غیررسمی مشهور می باشند.
محمد اکبری ابوالفضل مشکینی
راهبردها و سیاست های بالادست بخش مسکن در کشورهای مختلف اهمیت اساسی در تامین مسکن ایفا می کند. در کشور ما نیز بعد از گذر از سیاست های متعدد مرتبط با این بخش( که اغلب از برنامه دوم توسعه اقتصادی- اجتماعی پنج ساله بعد از انقلاب مطرح شده اند )، رهیافت جدیدی در شیوه مواجهه با معضل کمبود مسکن مطرح شده که از آن تحت عنوان سیاست مسکن مهر نام برده می شود. این سیاست که هدف اساسی آن تامین مسکن اقشار کم درآمد و فقیر و کاهش و یا حذف قیمت زمین از سهم قیمت مسکن در قالب واگذاری و آماده سازی اراضی دولتی و حمایت از انبوه سازی می باشد، رویکرد نوینی را در بخش مسکن ایجاد کرده است. این پژوهش با هدف بررسی فلسفه شکل گیری این سیاست در شهرهای جدید و همچنین میزان رضایت ساکنین از مساکن مهر و مشکلات پیش روی آن در آینده پرداخته و آنرا بطور موردی در شهر جدید هشتگرد مورد کنکاش قرار داده است. در این پژوهش که به صورت توصیفی- تحلیلی می باشد، از ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه ای - میان متقاضیان(ساکنین) و انبوه سازان پروژه های مسکن مهر در شهر جدید هشتگرد- استفاده شده است. تحلیل های استنباطی صورت گرفته در نرم افزار spss با استفاده از دو آزمون wilcoxon و t-test تک نمونه ای بیانگر آن است که مساکن مهر در شهر جدید هشتگرد در شاخص های ویژگی های ساخت داخلی مساکن مهر و شاخص های کیفیت محیطی توانسته است رضایتمندی اقشار هدف، متقاضیان و ساکنین را جلب نماید. اما در شاخص مشکلات پیش رو این سیاست می توان نتیجه گیری کرد که پروژه های مسکن مهر در آینده بدلیل ضعف زیرساخت ها( اقتصادی- اجتماعی- کالبدی) وکمبود خدمات شهری با مشکلات اساسی در سکونت مردم روبرو خواهند شد.
سعیده فرخی عبدالرضا رکن الدین افتخاری
شوراهای حل اختلاف روستایی یکی از نهادهای محلی و مردمی است که بعد از انقلاب اسلامی(سال 1381)، با هدف حل و فصل اختلافات روستاییان در بیرون از محیط دادگاه و از طریق روش کدخدا منشی و هم چنین در جهت جذب مشارکت مردمی در فرآیند مدیریت توسعه روستایی، در عرصه مدیریتی و قضایی روستاها ظاهر شدند. پژوهش حاضر با هدف تحلیل عملکرد شورای حل اختلاف در تعالی مدیریت توسعه روستایی روستاهای شهرستان شبستر برای پاسخگویی به این سوال که موفقیت شورای حل اختلاف در تعالی مدیریت توسعه روستایی شهرستان شبستر چگونه است؟ انجام گرفته است. روش تحقیق توصیفی-تحلیلی پیمایشی و ابزار گردآوری اطلاعات نیز پرسشنامه بوده است؛ و جامعه آماری تحقیق 16 روستای دارای شورای حل اختلاف از روستاهای بخش مرکزی شهرستان شبستر می باشد. که از بین آنها 230 نفر از سرپرست های خانوار از طریق روش نمونه گیری کوکران به عنوان نمونه آماری انتخاب شده اند. در این پژوهش از تعداد 9 شاخص و 58 گویه به عنوان مولفه های حکمروایی خوب برای تحلیل عملکرد شورای حل اختلاف استفاده شده است. برای تحلیل داده ها از آزمون t تک متغیره و تحلیل واریانس استفاده شده است. براساس نتایج بدست آمده از تحلیلها، می-توان گفت شورای حل اختلاف مدیریت توسعه روستایی شهرستان شبستر را تا حدودی تعالی بخشیده است. مفاهیم کلیدی: روستا، شورای حل اختلاف، تعالی مدیریت توسعه روستایی، مدیریت نهادی.
نرگیس وزین عبدالرضا رکن الدین افتخاری
حفظ، بهبود و ایجاد محیط زیست سالم یکی از مولفه های دستیابی به پایداری در توسعه می باشد. اکوسیستم تالاب یکی از مهمترین اکوسیستم های کره زمین است که نقش مهمی را از دیرباز بر توسعه جوامع پیرامونی خود در ابعاد محیطی، اقتصادی و اجتماعی داشته است. ایران دارای بیش از یک هزار زیستگاه تالابی و 83 تالاب دارای کارکرد مهم بین المللی است که نقش مهمی را در تأمین نیازهای جوامع انسانی پیرامون دارد. اما بی توجهی به مسائل زیست محیطی جوامع انسانی ساکن در این مناطق تالابهای موجود را دچار مشکل کرده است. رویکرد جدید حفاظت از محیط زیست، الگوی بوم- روستاست. روستاهای بوم-روستا ترکیب کاملی از یک سکونتگاه انسانی است به طوری که فعالیت های انسانی به محیط زیست آسیبی نرسانده، پشتیبان سلامت انسان بوده و از قابلیت تداوم نیز برخوردار باشد. با توجه به اهمیت تالابها و تأثیر آن بر زندگی روستاییان، مطالعه حاضر به بررسی و تعیین عوامل موثر بر حفاظت از تالاب ها با توسعه پایدار جوامع روستایی پیرامون آن براساس رویکرد اکو ویلیج پرداخته است. در این پژوهش تأکید بر حفاظت از اکوسیستم تالاب های میانکاله و لپوی زاغمرز با ارائه الگوی زیست پایدار براساس شاخص های بوم- روستا می باشد. حال با توجه به مطالب فوق ابتدا سعی می کنیم تا مبانی نظری بوم- روستا شامل اهداف، اصول، ابعاد، شاخص ها و ... را بررسی نموده و وضعیت موجود روستاهای منطقه مورد مطالعه براساس شاخص های بوم- روستا مورد سنجش و تحلیل قرار گیرد. روش مورد استفاده در این تحقیق توصیفی – تحلیلی و ترکیبی از دو شیوه کتابخانه ای و میدانی خواهد بود و برای تحلیل داده ها نیز از آزمون های آماری و نرم افزار آماری spss استفاده خواهد شد.
منصوره نیک بخت مهدی پورطاهری
ر فرهنگ یا به عبارتی راه و روش زندگی جوامع انسانی در برگیرنده اقتصاد،معیشت، نحوه زیست، طرز مصرف خوراک و پوشاک، مسکن وهمه امور انسانی و غیر انسانی انسانها همواره به دلایل گوناگون در حال تغییر و تحول است. بررسی های انسان شناسی و فرهنگی حاکی از آن است که عوامل مختلف، چون اختراع و نوآوری یا اشاعه و اقتباس فرهنگی که در درون یا بیرون یک جامعه تکوین می یابد در تغییرات فرهنگی دخالت دارد به طوری که میزان دگرگونی و تغییر در یک فرهنگ خاص بستگی به شدت و ضعف عوامل فوق خواهد داشت. این پایان نامه به بررسی اثرات تغییرات فرهنگی بر الگوی مسکن روستایی پرداخته و سعی نموده تا تاثیر هر یک از اجزاء فرهنگ را بر تغییرات الگوی مسکن روستایی بررسی نماید. در این پایان نامه مساکن روستاهای بخش مرکزی شهرستان قزوین مورد بررسی قرار گرفته و در این بین 10 روستا و100 خانوار به عنوان جامعه نمونه انتخاب شده است. برای رتبه بندی روستاها به لحاظ تغییرات فرهنگی از مدل topsis استفاده شده. همچنین نتایج حاصل از مطالعات میدانی با استفاده از ضریب همبستگی مشخص نمود که بین تغییرات فرهنگی و تغییرات در الگوی مسکن رابطه معناداری وجود دارد. همچنین با استفاده از روش رگرسیون چند متغیره مشخص شد که بین تغییرات فرهنگی و تغییر در الگوی مسکن روستایی با ضریب تعیین( ) 68 درصد ،رابطه خطی معناداری برقرار است. بدین ترتیب 68 درصد تغییرات در الگوی مسکن روستاهای مورد مطالعه تابعی از تغییرات فرهنگی است.
مهدی درخشان عبدالرضا رکن الدین افتخاری
فضا عینیتی حاصل از نقش پذیری و اثرگذاری افراد و گروههای انسانی در مکان و یا به سخن دیگر ،پیامد عملکردهای متعامل محیط اجتماعی- اقتصادی و طبیعی- اکولوژیک است. همانطوریکه مشخص است توزیع فضایی به مطالعه چگونگی و چرایی و تبیین پراکندگی پدیده های اقتصادی و اجتماعی در قالب مکان می پردازد ، یعنی اینکه این پدیده ها در چه موقعیتی قرار گرفته اند . نحوه ی پراکنگی پدیده های انسانی در فضا چگونه است و محیط باعث چه نوغ تفاوتهایی می گردد؟ و چرا نحوه ی قرارگیری پدیده های انسانی در موقعیت های مکانی مختلف ،متفاوت می باشد بدین معنی که ممکن است توزیع یک پدیده در مناطق کوهستانی و جلگه ای از هم یکسان نباشد . بازی های بومی و محلی نیز مانند سایر پدیده های انسانی در ارتباط با عوامل جغرافیایی در مناطق مختلف با هم متفاوت است. در این تحقیق سعی می شود به این سئوال کلیدی پاسخ داده شود که آیا عوامل فضایی و جغرافیایی باعث تنوع و پراکندگی بازی های بومی در نقاط مختلف روستایی شده است؟ همچنین سعی می شود رابطه ی بین پایداری محیط و نوع بازی بومی مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرد. این نوشته یک پژوهش کاربردی است که به شیوه ی توصیفی- تحلیلی نگاشته شده است،شیوه گردآوری داده ها از نوع اسنادی و میدانی است.نتایج حاصل از مطالعات میدانی از طریق شناسایی و رتبه بندی روستاهای دارای بازی های بومی وسنتی در منطقه خورش رستم و شاخص های تبیین کننده پایداری اجتماعی در سطح 90 نفر از افراد بالای 40 سال در روستاهای مورد مطالعه نشان می دهد که عوامل جغرافیایی بر پراکندگی بازی های بومی روستاها تاثیر زیادی گذاشته است و همچنین نوع بازی های بومی (سنتی و جدید) بر پایداری اجتماعی روستاها اثرگذار بوده است ،یعنی بازی های سنتی در مقایسه با بازی های جدید بر پایداری اجتماعی روستاها تاثیر بسیاری گذاشته اند
حمدالله سجاسی قیداری عبدالرضا رکن الدین افتخاری
امروزه تنوع بخشی به اقتصاد روستایی از طریق توسعه کارآفرینی به عنوان یکی شیوه های نوین برای توسعه اقتصادی روستاها از سوی محققان توجه می شود. براین اساس یکی از فرصت های جدید اقتصادی که به دلیل نیازهای جهانی به شدت در حال رشد و گسترش می باشد صنعت گردشگری روستایی به ویژه اکوتوریسم می باشد. این در منطقه طبقه بندی و سپس از طریق تابع اکوتوریستی تعریف شده 17 روستا در 7 مسیر رود-دره ای به عنوان نمونه های مورد مطالعه انتخاب شدند. در ادامه در این رساله با استفاده از روش?های کمی- پیمایشی و کیفی، در قالب مطالعه چهار سطحی(خبرگان، صاحبان کسب و کارها به عنوان کارآفرینان، روستاییان در سطح خانوار و گردشگران) به بررسی سهم و ارتباط عوامل سه گانه(شرایط محیطی، سیاستها و رویه های قانونی، ویژگیهای کارآفرینانه) موثر در توسعه کارآفرینی اکوتوریستی پرداخته ?شد. در این راستا جهت مشخص شدن میزان اثرگذاری عوامل سه گانه بر توسعه کارآفرینی اکوتوریستی در مناطق روستایی منطقه مورد مطالعه وجود چنین رابطه?ای به لحاظ سهم و میزان تبیین کنندگی و اثرگذاری بر توسعه کارآفرینی اکوتوریستی مورد مطالعه و سنجش قرار گرفت تا الگوی مطلوب مشخص گردد. نتایج نشان می?دهد که بر حسب شاخص?های انتخابی(36 مورد) و بر اساس آزمون پیرسن، ارتباط معناداری بین عوامل سه گانه تاثیرگذار بر توسعه کارآفرینی برقرار می باشد. جهت?گیری عمده در وضع موجود به سوی راهبرد تدافعی بوده اما برای دستیابی به جایگاه مطلوب در توسعه کارآفرینی اکوتوریستی نیاز به اتخاذ راهبرد جهشی تهاجمی می باشد. در نهایت الگوی توسعه کارآفرینی اکوتوریستی ارائه شده با در نظر گرفتن 25 شاخص در سه بعد شرایط محیطی، سیاست ها و رویه های قانونی مناسب و ویژگی های کارآفرینانه، 2/35 درصد تبیین کننده توسعه کارآفرینی اکوتوریستی در منطقه می باشد.
فیض الله الله یاری عبدالرضا رکن الدین افتخاری
بنابراین پژوهش حاضر به دنبال شناسایی و ارزیابی پتانسیل های گردشگری و اولویت بندی این جاذبه ها در منطقه کامفیروز با تکیه بر دیدگاه مردم و کارشناسان و مدیران روستایی می باشد؛ و به دنبال پاسخگویی به پرسش های آیا منطقه مورد مطالعه از ظرفیت های مناسبی برای توسعه گردشگری برخوردار است؟ و روستاهای کدامیک از مناطق نمونه گردشگری از ظرفیت های بیشتری برای توسعه گردشگری برخوردار است؟ می باشد که با روش اسنادی و میدانی و با معیارهای اکولوژیکی، زیرساختی- خدماتی، تاریخی- فرهنگی و نهادی- سیاست گذاری و با تکنیک saw به رتبه بندی روستاهای مورد نظر پرداختیم. نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد که علی رغم فراوانی جاذبه های گردشگری روستاهای مورد نظر در معیارهای زیرساختی- خدماتی و سیاست گذاری –نهادی وضعیت مناسبی ندارند. در این رتبه بندی روستاهای مهجن آباد، منگان، خواجه ای، آب باد، شول بزرگ و بیمور در تمامی شاخص ها وضعیت مناسب تری به نسبت روستاهای دیگر داشتند و در رتبه های اول تا ششم رتبه بندی قرار گرفتند. به نظر می رسد روستاهای مورد مطالعه نیازمند توجه بیشتر مسئولین و دست اندرکاران مربوطه به لحاظ خدمات رفاهی و زیرساختی می باشند.
فاطمه جمال پور مهدی پورطاهری
مناطق آزاد در سطح ملی می توانند زمینه ای برای رهایی از فقر وعقب ماندگی باشند. با وارد کردن تکنولوژی ، مدیریت و سرمایه، و تلفیق عوامل تولید داخلی و دانش فنی خارجی در مسیر توسعه و همسو با اقتصاد جهانی قرار گیرند و در سطح محلی با شناسایی پتانسیل های و موقعیت های مکانی و استفاده از دانش بومی و تلفیق آن با دانش نوین می تواند زمینه های فعالیتهای اقتصادی را در سطح محلی ارتقاء داده و موجب رونق اقتصادی در زمینه های کشاورزی و صنعت گردد. این فعالیتها موجب افزایش فرصتهای اشتغال، زمینه های ارتقاء سطح آموزش نیروهای انسانی شاغل را فراهم می آورد همچنین مناطق آزاد نیازمند زیر ساخت هایی می باشد که تامین آن، بر کالبد منطقه اثرات بسیاری دارد از طرفی به دلیل ارزان بودن نیروی کار افراد بومی در سطوح مختلف تخصصی بکار گرفته شده که تمامی این فعالیتها، اوضاع اجتماعی منطقه را تحت تاثیر قرار می دهد. منطقه آزاد انزلی نیز از این قاعده مستثنی نبوده و مسلما اثراتی را بر مناطق پیرامونی بخصوص بر روستاهای اطراف خواهد داشت که ما در این تحقیق به بررسی اثرات فعالیت منطقه آزاد در دو مقطع زمانی قبل و بعد خواهیم بود. در این تحقیق جمع آوری اطلاعات از طریق کتابخانه ای و میدانی می باشد. پس از جمع آوری، داده از طریق نرم افزار spss مورد تجزیه و تحلیل قرار می گیرند. فرضیه های تحقیق از طریق آزمون های ویلکاکسون، فریدمن، آزمون مقایسه میانگینtمورد بررسی قرار گرفت. نتایج بدست آمده نشان می دهد که منطقه آزاد تجاری- صنعتی بندرانزلی ازجنبه های اقتصادی، اجتماعی و کالبدی بر روستاهای پیرامون است و این تاثیرات بیشتر از جنبه کالبدی می باشد، زیرا منطقه آزاد تجاری- صنعتی بندرانزلی درحال حاضر در حال تکمیل امکانات زیر بنایی و طرحهای عمرانی می باشد واین نوع فعالیت آن بر جنبه کالبدی روستاهای پیرامون، تاثیرگذارتر بوده است.
مسلم زارعی مهدی پورطاهری
چکیده از هنگامی که بشر به فکر استفاده از آب و خاک برای تولید مواد غذایی افتاد، همواره مسئله آب و روش درست بهره برداری از آن مهم و مورد توجه بوده است. با نگاهی به گذشته، می توان ایرانیان را از جمله مردمان پیش رو در امر استفاده بهینه از منبع حیاتی آب دانست. امروزه با گذشت زمان به رغم ابداع روش های نوین آبیاری با راندمان بالا در ارتباط آبیاری و اهتمام فراوان دولت ها در عرصه سیاست گذاری در جهت توسعه این روش ها، استقبال چندانی از این فناوری ها نشده است. در این تحقیق سعی شده است به این پرسش پاسخ داده شود که در صورت وجود و معرفی فناوری-های نوین آبیاری دارای تناسب نسبی با شرایط اقتصادی کشاورزان، موثرترین مانع بر روند مکانیزاسیون آبیاری در مناطق روستایی در سطح دهستان دوغائی کدام است؟ و آیا تفاوت بین موانع در ارتباط با موقعیت جغرافیایی روستاها معنی دار است؟ روش پژوهش در تحقیق حاضر، توصیفی- پیمایشی و مبتنی بر تکمیل پرسشنامه است. داده های تحقیق از طریق تکمیل پرسشنامه نزد 294 کشاورز سرپرست خانوار(خانوار کشاورز)- که از طریق فرمول کوکران محاسبه شده- در10 روستا در چهار موقعیت متمایز جغرافیایی(که به روش خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شده اند) به دست آمده، و سپس به وسیله نرم افزار spss مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها نشان می دهند که بر اساس دیدگاه جامعه نمونه، موثرترین مانع بر روند مکانیزاسیون آبیاری در مناطق روستایی در این دهستان، موانع اقتصادی هستند و بین میزان موانع اقتصادی در ارتباط با موقعیت جغرافیایی روستاها تفاوت معنی داری وجود دارد. بدین صورت که موانع اقتصادی در روستاهای کوهپایه ای و کوهستانی کمتر و در روستاهای دشتی و دره ای بیشتر ارزیابی شده اند. به رسمیت شناختن آبیاری قطره ای کم فشار در کنار آبیاری تحت فشار و ترویج آن و همچنین تصویب اعتبارات ویژه برای پیاده سازی آن، از جمله پیشنهادات این تحقیق برای توسعه مکانیزاسیون آبیاری در سطح کشور و حل موانع اقتصادی فراروی آن در سطح دهستان دوغائی است.
مهناز رهبری مهدی پورطاهری
اقتصاد روستایی به عنوان یکی از وجوه بسیار اساسی موجودیت روستا از دیرباز با کشاورزی و فعالیتهای زراعی، بخصوص باغداری عجین بوده است. بر این مبنا باغداری و محصول باغی پسته که یکی از شاخه های بخش کشاورزی است از این اصل مستثنی نیست به طوری که بعضی از مناطق و نواحی با توجه به شرایط ویژه خود در تولید محصول خاصی توانمند گشته اند که از آن با نام الگوی کشت یاد میشود. به تبع شکل گیری الگوی کشت در هر منطقه، اثرات آن در کل نظامهای مرتبط با کشاورزی (اقتصادی، اجتماعی و اکولوژیکی) بروز و ظهور خواهد کرد که درمیان این آثار، اقتصاد خانوار و آثار اقتصادی حاصل از این کشت از مهمترین مولفه های حیاتی است که تمام اهداف کشاورز پسته کار را به خود معطوف داشته است. متون توسعه نشان می دهد در کنار پیامدها و اثرات متعدد اقتصادی و اجتماعی که الگوی کشت پسته می تواند به دنبال داشته باشد، وجود پتانسیل های محیطی(کیفیت خاک کشاورزی، منابع آب کافی و ...) که در واقع درون مایه های فضایی هر منطقه قلمداد می شوند و نقش اساسی در توسعه کشاورزی دارند، اما عدم آگاهی و درک صحیح از ویژگیهای کشاورزان به عنوان تولید کننده و تامین کننده نیازهای خانوار, یکی از موانع اساسی و اصلی در زمینه اجرا و پیشبرد راهبردهای مربوط به بهبود تولید, ذکر شده است. دهستان دامنکوه واقع در شهرستان دامغان به عنوان منطقه مورد مطالعه به دلیل قرارگیری در شرایط آب و هوایی مناسب با کشت پسته دارای شرایط مناسبی برای توسعه فعالیتهای کشاورزی به خصوص پسته کاری است. از آنجایی که کشت پسته در منطقه مورد مطالعه، پیامدهای اجتماعی و اقتصادی در سطح خرد و کلان بر جای گذاشته است ، حال اینکه این پیامدها (اقتصادی و اجتماعی)، کدام بخش؛ تاثیر آن بر حیات اجتماعات روستایی بیشتر بوده است و همچنین تاثیر عواملی مانند ویژگی های اقتصادی و اجتماعی کشاورزان، بر عملکرد اجتماعی و اقتصادی حاصل از کشت پسته، پرسش های اساسی ما در این تحقیق خواهد بود. تحقیق حاضر با روش تحقیق توصیفی-تحلیلی و به شیوه میدانی به اثرات کشت پسته بر توسعه روستایی میپردازد. روشهای گردآوری اطلاعات, کتابخانه ای و میدانی (مشاهده, مصاحبه, پرسشنامه) است، به این منظور 318 نفر از کشاورزان پسته کار، انتخاب و نظر آنان را در ارتباط با دو پرسش ذکر شده، جویا شدیم. نتایج تحقیق حاکی از آن است اثرات اقتصادی حاصل از کشت پسته در شاخص های رفاه اقتصادی، امنیت اقتصادی و کیفیت اشتغال بیشتر از اثرات اجتماعی کشت پسته در شاخص های مشارکت اجتماعی-سیاسی و سرمایه اجتماعی بوده است. همچنین ویژگی های اقتصادی و اجتماعی کشاورزان پسته کار در شاخص های سن، سابقه کشت، میزان تحصیلات، میزان آشنایی با بازار، میزان استفاده از مکانیزاسیون، میزان سرمایه گذاری، تحول اراضی زیر کشت، میزان استفاده از اعتبارات بانکی، میزان استفاده از خدمات مشاوره ای، تعداد افراد تحت تکفل، میزان سطح زیر کشت، عملکرد محصول در هکتار، استفاده از روش ها و نهاده های جدید، انگیزه کشت و مالکیت اراضی مورد بهره برداری، بر اثرات و عملکرد اقتصادی(رفاه اقتصادی، امنیت اقتصادی و کیفیت اشتغال) و اثرات اجتماعی(مشارکت اجتماعی-سیاسی و سرمایه اجتماعی) کشت پسته تاثیرگذار بوده است.
مهدی اعظم نبوی ابوالفضل مشکینی
امروزه صنعت گردشگری در دنیا، یکی از مهم ترین منابع درآمدی و در عین حال از عوامل موثر در ایجاد فرصت های شغلی بوده و به عنوان گسترده ترین صنعت خدماتی جهان حائز جایگاه ویژه ای می باشد. همواره یکی از مهم ترین و کهن ترین عوامل و انگیزه های مسافرت انسان باورهای مذهبی و احساسات دینی بوده است. در دهه های اخیر، افزایش درآمد و اوقات فراغت باعث شده تا مفهوم گردشگری مذهبی که اهداف مسافرت در آن چند منظوره با اولویت زیارت می باشد، توسعه پیدا نماید. یکی از بارزترین ویژگی های گردشگری مذهبی موضوع خرید بوده که در طی چند دهه اخیر با رویکرد تفریحی به آن نگاه شده و باعث شده گردشگران زمان بیشتری را به این موضوع اختصاص دهند. از آن جایی که نمود فضایی رفتار خرید، بازارها و مراکز تجاری می باشد، لذا در این تحقیق مراکز تجاری- تفریحی ناحیه 3 منطقه دو شهر مشهد (منطقه نمونه گردشگری سپاد) که در آن چهار مرکز تجاری- تفریحی اصلی شهر مشهد استقرار یافته، به عنوان مطالعه موردی انتخاب گردیده است. بررسی ها نشان می دهد در شهر مشهد 12 مرکز تجاری عمده وجود دارد که شش مرکز در منطقه زیارتی و اطراف آن و شش مرکز در منطقه دو شهر مشهد واقع گردیده است. در این تحقیق ضمن بیان مفاهیم مرتبط با گردشگری مذهبی و مراکز تجاری و رفتار گردشگران در خرید، ابتدا اهداف گردشگران ورودی شهر مشهد با استفاده از روش پرسشنامه بررسی گردیده و یافته ها از طریق آزمون کای دو و ضریب توافق پیرسون تجزیه و تحلیل گردیده است. نتایج نشان می دهد که هدف اصلی افراد از سفر به مشهد مذهبی- تفریحی بوده که نمایانگر گردشگری مذهبی می باشد. این گردشگران نسبت به افرادی که تنها با هدف مذهبی به مشهد آمده اند، تمایل بیشتری دارند تا از مراکز تجاری خرید و در توسعه این مراکز ایفای نقش نمایند. از سوی دیگر در این تحقیق با استفاده از مدل تحلیل عاملی و تحلیل واریانس یک طرفه، عوامل جذب گردشگران به مراکز تجاری- تفریحی محدوده مورد مطالعه ارزیابی گردیده است. نتایج نشان می دهد که از یک سو عوامل کالبدی- روانی این مراکز همچون نمازخانه و سرویس های بهداشتی، تمیزی و نظافت، آرامش و راحتی، پارکینگ، مکان های استراحت خریداران و از سوی دیگر ایجاد امکانات و وسایل تفریحی و سرگرمی و توجه گردشگران به موضوع تفریح در کنار خرید، در جذب گردشگران به این مراکز تأثیرگذاری بیشتری داشته است.
اکبر خلج ابوالفضل مشکینی
ایجاد شهر به عنوان کلیتی یکپارچه، پویا و زنده، دومین انقلاب عظیم در فرهنگ انسانی می باشد که با شروع انقلاب صنعتی در قرن هیجدهم، زمینه را برای رشد افقی شهرها و فاصله گرفتن از مراکز اولیه شهری فراهم نمود. باتوجه به پتانسیل ها و توانمندی های موجود، همچنین محدودیت های شناسایی شده، احیاء و تجدید حیات در این مراکز لازم می-شود. لذا بارها بازیافت زمین شهری با هدف ایجاد شرایط زیست بهینه در فضای شهری در قالب طرح های جامع و تفصیلی در مناطق فرسوده اجرا شده است. اما موفقیت مدیریت بازیافت زمین(شهرداری و میراث فرهنگی) چندان قابل توجه نبوده و ساکنین بافت قدیم شهر شیراز خواستار توجهات بیشتر مسئولین به این قسمت از نواحی شهری بوده اند. روش مطالعه در این تحقیق توصیفی- تحلیلی بوده و برای جمع آوری اطلاعات و داده های مورد نیاز از بررسی های اسنادی - کتابخانه ای و مطالعات میدانی استفاده شده است. با توجه به موضوع پژوهش، ساکنین بافت قدیم و کارشناسان سازمان میراث فرهنگی، شهرداری منطقه 8 به عنوان جامعه آماری مورد مطالعه انتخاب شدند. روش انجام پژوهش متناسب با فرضیه های پژوهش، با استفاده از آزمون(t-test one-sample) تک نمونه ای و تلفیقی از فرایند تحلیل سلسله مراتبی و مدل تصمیم گیری چند معیاره در محیط gis انجام شده است. نتایج بدست آمده نشان داد که مدیریت بازیافت زمین مطابق با شاخص های مدیریتی(اعتماد سازی، روحیه مشارکت، ارتقاء سطح فرهنگ، شفاف سازی، رضایت مندی، حس تعلق مکانی و اعتماد به نفس) در بافت قدیم شهر شیراز موفق عمل نکرده است و هماهنگی نهادهای رسمی و مردم بیش از پیش احساس می شود. از سوی دیگر از دید کارشناسان امر، ساماندهی مراکز تاریخی ـ تجاری(بازار قدیم) با اولویت سهم شاخص دسترسی به راه های شریانی و محلی جهت جابجایی و گسترش بازار قدیم در اطراف خیابان احمدی و لطفعلی خان زند به دلایل وجود اراضی بایر، نزدیکی به اماکن مذهبی و حفظ ارتباط آن با بخش قدیم بازار در نظر گرفته شده است.
مصطفی نوروزی ابوالفضل مشکینی
در دهه های اخیر موضوع کیفیت محیط شهری به یک بحث تخصصی و عمومی در جامعه تبدیل شده است. مفاهیم کیفیت زندگی و کیفیت محیط که در واقع کنشی علیه توسعه یک بعدی اقتصادی در سطح ملی و توسعه صرفاً کالبدی در مقیاس شهری است، تلاشی در جهت دستیابی به معیارهای کیفی در عرصه برنامه ریزی شهری است. در این میان بحث کیفیت در محیط های سکونتی خاص همچون بافت های فرسوده شهری به واسطه برخورداری این سکونت گاه ها از ویژگی هایی همچون سطح بالای تراکم جمعیتی و ساختمانی و تمرکز در محیطی بعضاً فاقد ارتباطی ارگانیک با ساختار شهر، دارای حساسیت و پیچیدگی مضاعفی نسبت به سایر بافت های شهری است. پژوهش حاضر با هدف سنجش کیفیت محیط در بافت های فرسوده شهری و ارائه راهکارهای مناسب جهت ارتقاء شرایط کیفی این مناطق می باشد. بر همین اساس، سعی شده که با شناخت مفهوم کیفیت محیط و بررسی ادبیات مربوطه، رویکردها و تجربیات جهانی، شاخص ها و معیارهای تأثیرگذار بر میزان کیفیت این گونه بافت ها شناسایی گردد. شاخص های مورد سنجش در این تحقیق با نگاه ذهنی به کیفیت محیط شهری که محصول ادراک فردی و رضایت شهروندان از محیط زندگی خود می باشد، در شش شاخص رضایت از واحد سکونت، رضایت از امنیت محیط، رضایت از دسترسی به خدمات عمومی، رضایت از بهداشت محیط، رضایت از حمل و نقل و ارتباطات و نهایتاً سرزندگی ساکنین طبقه بندی شده است. محدوده مورد مطالعه، محله آبکوه واقع در منطقه یک کلانشهر مشهد است که دارای بافتی با هسته روستایی، ارگانیک و بسیار متراکم بوده که در مسیر تحول و دگرگونی خود به بافتی فرسوده تبدیل شده است. پژوهش حاضر از نظر هدف از نوع کاربردی و توسعه ای و به لحاظ روش انجام تحقیق، توصیفی و تحلیلی می باشد. واحد تحلیل عمدتاً سرپرست خانوار و افراد بالای 20 سال می باشند. بر همین اساس، تعداد 370 پرسشنامه تهیه و به روش نمونه گیری سیستماتیک توزیع گردید. در نهایت، اطلاعات استخراج شده از پرسشنامه ها، با استفاده از آزمون t تک نمونه ای برای سنجش میزان رضایتمندی از شاخص های کیفیت محیط، آزمون کای اسکوئر برای تعیین رابطه معناداری میان متغیرهای فردی و شاخص های کیفیت محیط و همچنین از آزمون-های تای- بی کندال و وی کرامر برای تعیین شدت و جهت همبستگی بین آنها در محیط نرم افزار spss استفاده شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که میزان رضایتمندی از شاخص های کیفیت محیط در محدوده مورد مطالعه در سطح پایینی قرار دارد. همچنین مشخص گردید که رضایتمندی از کیفیت محیط بیشترین تأثیر خود را از سه متغیر سن، سطح تحصیلات و مدت زمان سکونت در محله پذیرفته است.
کاظم برهانی ابوالفضل مشکینی
بررسی تعادل های ناحیه ای حاصل از ارتقای مدیریت سیاسی فضا در این پژوهش مورد تجزیه و تحلیل قرار می گیرد. شهرها و نظام های شهری تجلی نظام های اقتصادی ،اجتماعی و سیاسی حاکم هستند.این نظام ها مناسبات دیالتیک با عملکرد شهرها برقرار می کنند و بر نظام شهری و ساختارهای مربوط به آن اثر می گذارند. در زمینه تاثیرگذاری نظام های سیاسی می توان به نقش مدیریت سیاسی و چگونگی تصمیم گیری مدیران در حوزه شهرها در جذب سرمایه گذاری بخش دولتی، نقش تصمیمات سیاسی در دریافت خدمات عمومی نقش تصمیمات سیاسی در ارتقا یابی یک مکان جغرافیایی به مرکز ناحیه ای از طریق تصمیمات سیاسی و تقسیمات کشوری و...اشاره کرد. با به هم خوردن نظام منطقی سلسله مراتبی سکونتگاه های انسانی به خصوص شهرها موجب پیدایش مشکلات بسیاری در کلیه مقیاس های سکونتگاهی از روستاها گرفته تا مقیاس ملی شده است. افزایش هزینه های اقتصادی و اجتماعی ناشی از تمرکز بیش از حد ،که در نتیجه آن تقویت بیش از حد مرکز به قیمت تضعیف شدن پیرامون را منجر می شود. این پژوهش به بررسی تاثیر استان شدن استان گلستان در سال 76 بر تعادل های ناحیه ای پرداخته است که در این راستا این پژوهش با روش توصیفی-تحلیلی صورت گرفته و به شیوه طرح ماقبل و مابعد یا پانل گذشته نگر انجام گردیده و بر این اساس شاخص های تعادل ناحیه ای در استان گلستان در دو دوره مورد مقایسه قرار گرفته است. در راستای آزمون فرضیه تحقیق، تاثیر استان شدن را در دو بخش نظام شهری و برخوداری از امکانات در قبل وبعد از استان شدن سنجیده شده است. در بخش نظام شهری به منظور بررسی شرایط نظام سکونتگاهی و شبکه شهری، از دو دسته از شاخص های نظام شهری استفاده شده است. شاخص نخست شهری و شاخص هایی که بیانگر تمرکز و عدم تمرکز در نظام شهری اند. در بخش سنجش برخوداری از امکانات شاخص موردنظر در سطح استان در قبل و بعد از استان شدن سنجیده شده که در نتیجه انجام آزمون ها این نتیجه حاصل شد که تصمیم دولت مبنی بر ارتقای مدیریت سیاسی فضا منجر به ایجاد شرایط مرکز –پیرامونی در محدوده استان شده است و قطب رشد جدیدی در محدوده ایجاد گردیده است، این قطب رشد به لحاظ دریافت امکانات و بودجه های دولت، باعث مهاجرت از پیرامون به مرکز شده است و در نهایت تعادل نظام سکونتگاهی به هم خرده و شرایط نخست شهری بر محدوده مورد مطالعه حاکم شده است. در مقابل به علت ارتقای مدیریت سیاسی فضا میزان بودجه های دولتی افزایش داشته و گسیل این بودجه ها و در عین حال افزایش تعداد شهرها، باعث افزایش مراکز خدمات رسانی شده و در نتیجه میزان دسترسی به خدمات افزایش یافته است.
عبدالمطلب صابری مهدی پورطاهری
اساساً شهـر به مثابه بستری برای نیل به شادی، نشاط و سرزندگی در نظر گرفته می شود. محله، فضایی خرد برای کنش های متقابل اجتماعی چهره به چهره و غیر رسمی تلقی شده است. فضاهای محلی و هویت اجتماعی آن به لحاظ همگنی اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و فضایی، سوژه منحصـر به فردی برای سیاست گذاری شهری در زمینه مشارکت شهروندی بوده است. رهیافت توسعه پایدار، به عنوان موضوع روز دهه آخر قرن بیستم از سوی سازمان ملل مطرح و به عنوان دستور کار 21 در سطوح بین المللی، منطقه ای و محلی تعیین گردید. توسعه پایدار شهری دارای ابعاد گسترده و پیچیده است. بهترین عواملی که باید در تکوین این پدیده شهری مورد توجه قرارگیرند، عبارتند از: عوامل اقتصادی، زیست محیطی، اجتماعی و کالبدی. « تفکر جهانی و عمل محلی » که یکی از اصول توسعه پـایدار است، حـائز این نکته است که « جهانی بیندیش و محلی عمل کن »، شعار اصلی توسعـه پایدار بوده که جز با توجه واقعی و کافی به مشکلات محلی و حل آن از طریق مشارکت ذی نفع ها حاصل نمی شود. پژوهش حاضر در پی ارزیابی عملکرد مدیریت شهری در محلات شهری، مورد مطالعه محله اکباتان منطقه 5 شهر تهران بوده است. با توجه به فرضیات پژوهش، روش کار به صورت توصیفی- تحلیلی بوده است. بدین صورت که با مطالعه منابع کتابخانه ای و اسنادی مبانی نظری پژوهش تدوین گردیده است. در بخش تحلیلی نیز از نرم افزار spss استفاده به عمل آمده است. برای آزمون فرضیه اول از آزمون نسبت (binomial test) و برای آزمون فرضیه دوم از تحلیل رگرسیون بهره گرفته شده است. میانگین پایداری کلی در سطح محله اکباتان 5286/3 بوده است. با توجه به این که این میزان بالاتر از حد متوسط طیف لیکرت (3) بوده، پایداری در محله اکباتان در سطح بالایی قرار گرفته است. در آزمون فرضیه دوم نیز مشخص شد که، مدیریت شهری در پایداری محله ای محله اکباتان با ضریب تعیین 488/0 اثرات مثبت داشته است. بیشترین تأثیر در بعد کالبدی با 6/47 درصد و کم ترین تأثیر در بعد اجتماعی- فرهنگی با 8/15 درصد بوده است. واژگان کلیدی : مدیریت شهری، توسعه پایدار، توسعه پایدار محله ای، محله اکباتان، منطقه 5 شهر تهران.
ناهیده محمدی مهدی پورطاهری
مسئله محرومیت در کشورهای توسعه یافته هم در محافل دانشگاهی و آکادمیک و هم در محافل سیاسی بحث شده و به شدت مورد توجه قرار گرفته است، در صورتی که در کشورهای در حال توسعه به ندرت به آن پرداخته شده و بیشتر مسئله فقر مورد توجه قرار گرفته است. این در حالی است که محرومیت یکی از مسائل مهم و مشکل آفرین در کشورها می باشد. از سوی دیگر برای دست یابی به توسعه (پایدار) به عنوان هدف غایی برنامه ریزی، گام نخست بررسی و شناخت واقعی از وضع موجود و سطح برخورداری مناطق به عنوان مقدمه حصول به توسعه است و جهت شناخت وضع موجود نیز استفاده از شاخص ها و نماگرهای جامع که بتواند وضع موجود را به خوبی تحلیل کند ضرورتی اجتناب ناپذیر است. با این توصیف تحقیق حاضر ضمن سنجش میزان محرومیت روستاهای مورد مطالعه، در پی پاسخ به این سوال است که با کدام شاخص ها بهتر می توان محرومیت را سنجید و در واقع در ارزیابی و سنجش محرومیت کدام گروه از شاخص های ذهنی و عینی از اهمیت بیشتری برخوردارند. بدین منظور در تحقیق حاضر که از نوع توصیفی تحلیلی می باشد به منظور جمع آوری داده ها و اطلاعات جهت پاسخ به سوالات و فرضیه های تحقیق از دو دسته پرسشنامه سرپرست خانوار و نخبگان استفاده شد، سپس داده های جمع آوری شده با استفاده از نرم افزارspss مورد پردازش قرار گرفت. بر اساس شیوه مطالعه، تبیین و تشریح توصیفی و تحلیل آزمون های آماری نشان داده است که ضمن وجود تفاوت معنادار به لحاظ میزان محرومیت بین روستاهای نمونه، بین شاخص های عینی و ذهنی نیز تفاوت معنادار وجود دارد و از دیدگاه صاحبنظران میزان اهمیت شاخص های ذهنی در سنجش و ارزیابی محرومیت بیش از شاخص های عینی است. در نهایت نیز با استفاده از روش topsisروستاهای نمونه به لحاظ میزان محرومیت رتبه بندی و با روش تحلیل خوشه ای در سه خوشه طبقه بندی و نتایج حاصل از خوشه بندی روستاها نیز به صورت نقشه های gis نشان داده شده است.
رامین چراغی سید علی علوی
حکمروایی خوب شهری فصل مترک تمام کنشگران اجتماعی و ریش در چشم انداز مدیریت عمومی نو دارد که از اواخر دهه 1980 با ابتکار عمل بانک جهانی و مر کز اسکان بشر سازمان ملل و سایر نهادهای بین المللی در ادبیات توسعه وارد شده است و در واقع رهیافتی ساختار شکنانه به برنامه ریزی توسعه شهری دارد و با مشارکت و کنش متقابل میان بازیگران اصلی مدیریت شهری یعنی جامعه مدنی، حکومت و بازار و بخش خصوصی، از یگانه الگوی توسعه شهری و مبتنی بر عقلانیت ابزاری گذر کرده و متشکل بر بنیان سرمایه اجتماعی شهروندان و عقلانیت ارتباطی الگوی جایگزین شهرنشیی ارتباطی را پیش می گیرد. هدف اصلی تحقیق حاضر سنجش میزان سرمایه اجتماعی با شاخص های (اعتماد عمومی،اعتماد نهادی، مشارکت رسمی، مشارکت غیره رسمی(مذهبی)، مشارکت غیره رسمی(همیارانه)،آگاهی و توجه )و سنجش شاخص های حکمروایی خوب شهری(قانونمندی، مسئولیت پذیری، شفافیت، کارائی و اثر بخشی)، و ارتباط بین سرمایه اجتماعی و حکمروایی و تآثیری که سرمایه اجتماعی بر حکمروایی دار را بیان می کند. روش تحقیق مطالعه حاضر از نوع پیمایشی بوده، داده های این پژوهش با استفاده از پرسشنامه که پایایی آن با انجام پیش آزمون و تحلیل داده های پرسش نامه مذکور و محاسبه ضریب آلفای کرونباخ 850/0 می باشد و به روش نمونه گیری چند مرحله ای بدست آمده است.جامعه آماری شهروندان قروه ای بودند که تعداد 388 نفر با استفاده از فرمول کوکران انتخاب گردیدند. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها و آزمون فرضیه ها ازon sample t test، ضریب همبستگی پیرسون، ، رگرسیونenter در فضای نرم افزار20 spss مورداستفاده شده است.یافته های این تحقیق نشان می دهد که میانگین سرمایه اجتماعی شهروندان شهر قروه ای در یک طیف 5 قسمتی 2.53 است. همچنین میانگین حکمروایی خوب شهری برای شهروندان در یک طیف 5 قسمتی 2.55است که در میان شهروندان هم سرمایه اجتماعی و حکمروایی خوب در سطح پایینی قرار دارد. همچنین طبق آزمون های هبستگی پیرسون، بیانگر این است که بین سرمایه اجتماعی و حکمروایی خوب شهری رابطه همبستگی مستقیم برقرار می باشد و میزان همبستگی 350/. می-باشد. نهایتا نتایج رگرسیون enter نشان داده که ضریب تعیین برابر 254/0 می باشد که بیانگر این است که 254/0 درصد تغییرات حکمروایی خوب شهری توسط سرمایه اجتماعی تبیین می شود.
علاالدین علوی کاموس عبدالرضا رکن الدین افتخاری
چکیده چغندرقند یکی از نباتات مهم صنعتی است که علاوه بر تولید یکی از اساسی ترین نیازهای ابتدایی جامعه، یعنی قند و شکر محصولات فرعی دیگری نیز از آن حاصل می شود. از طرف دیگر چغندرقند به دلائل اقتصادی، اجتماعی دارای اهمیت می باشد و جزو محصولات استراتژیک کشور بحساب می آید. در این تحقیق سعی شده است با شناخت منابع بالقوه و توانهای محیطی و انسانی دهستان اشنویه شمالی کشت چغندرقند مورد بررسی قرار گیرد و اثراتی که این کشت بر توسعه اقتصادی روستایی این منطقه دارد مشخص شود. همچنین مشکلات و محدودیت هایی که این کشت با آن مواجه است آشکار شود. جامعه آماری تحقیق شامل تمامی خانوارهای کشاورزانی که در سال زراعی 91-1390 در دهستان اشنویه شمالی به طور تخصصی به کاشت چغندرقند مشغول بوده اند (2924n=) است. از این میان تعداد 340 نفر سرپرستان خانوار از طریق فرمول کوکران به عنوان نمونه های آماری این تحقیق انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده برای جمعآوری اطلاعات، پرسشنامه ی محقق ساخته، بود. که پایایی (ضریب آلفای کرونباخ) بیشتر متغیرها بالاتر از 70/0 بدست آمد. بنابراین می توان گفت که پایایی و قابلیت اعتماد پرسشنامه ی تحقیق قابل قبول است. تحلیل داده ها با استفاده از نرمافزار spss انجام گرفته و از آزمون هایی نظیر ضریب همبستگی پیرسون، آزمون آنووا، رگرسیون چند متغیره، تفاوت میانگین و کای اسکوئر برای تحلیل داده ها استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان داد، که کشت چغندرقند در دهستان اشنویه شمالی منجر به توسعه اقتصادی روستایی از طریق ایجاد اشتغال و افزایش درآمد و پس انداز چغندرکاران در منطقه شده است. ولی با توجه به اینکه در این منطقه محدودیت های اقتصادی، فنی و اجرایی، اجتماعی و محیطی زیادی برای کشت چغندرقند وجود دارد و باعث دلسردی چغندرکاران شده است نتوانسته به عنوان یک الگوی غالب کشت در منطقه نمایان شود. واژگان کلیدی: چغندرقند، توسعه اقتصاد روستایی، اشتغال، افزایش درآمد، محدودیت های کشت چغندرقند، دهستان اشنویه شمالی. چکیده چغندرقند یکی از نباتات مهم صنعتی است که علاوه بر تولید یکی از اساسی ترین نیازهای ابتدایی جامعه، یعنی قند و شکر محصولات فرعی دیگری نیز از آن حاصل می شود. از طرف دیگر چغندرقند به دلائل اقتصادی، اجتماعی دارای اهمیت می باشد و جزو محصولات استراتژیک کشور بحساب می آید. در این تحقیق سعی شده است با شناخت منابع بالقوه و توانهای محیطی و انسانی دهستان اشنویه شمالی کشت چغندرقند مورد بررسی قرار گیرد و اثراتی که این کشت بر توسعه اقتصادی روستایی این منطقه دارد مشخص شود. همچنین مشکلات و محدودیت هایی که این کشت با آن مواجه است آشکار شود. جامعه آماری تحقیق شامل تمامی خانوارهای کشاورزانی که در سال زراعی 91-1390 در دهستان اشنویه شمالی به طور تخصصی به کاشت چغندرقند مشغول بوده اند (2924n=) است. از این میان تعداد 340 نفر سرپرستان خانوار از طریق فرمول کوکران به عنوان نمونه های آماری این تحقیق انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده برای جمعآوری اطلاعات، پرسشنامه ی محقق ساخته، بود. که پایایی (ضریب آلفای کرونباخ) بیشتر متغیرها بالاتر از 70/0 بدست آمد. بنابراین می توان گفت که پایایی و قابلیت اعتماد پرسشنامه ی تحقیق قابل قبول است. تحلیل داده ها با استفاده از نرمافزار spss انجام گرفته و از آزمون هایی نظیر ضریب همبستگی پیرسون، آزمون آنووا، رگرسیون چند متغیره، تفاوت میانگین و کای اسکوئر برای تحلیل داده ها استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان داد، که کشت چغندرقند در دهستان اشنویه شمالی منجر به توسعه اقتصادی روستایی از طریق ایجاد اشتغال و افزایش درآمد و پس انداز چغندرکاران در منطقه شده است. ولی با توجه به اینکه در این منطقه محدودیت های اقتصادی، فنی و اجرایی، اجتماعی و محیطی زیادی برای کشت چغندرقند وجود دارد و باعث دلسردی چغندرکاران شده است نتوانسته به عنوان یک الگوی غالب کشت در منطقه نمایان شود. واژگان کلیدی: چغندرقند، اشتغال، افزایش درآمد، محدودیت های کشت چغندرقند، دهستان اشنویه شمالی.
جلال الدین مطهر مهدی پورطاهری
یکی از گامهای موثر جهت نگهداشت جمعیت و ایجاد اشتغال در مناطق مرزی، ایجاد بازارچه های مرزی)تجارت مرزی)است. امروزه بازارچه های مرزی ضمن تأمین سطح قابل توجهی از نیاز مردم مرز نشین از طریق مبادلات مرزی، به قانونمند کردن ترددها و تهاترها، تثبیت و پایدار نمودن امنیت در مناطق مرزی، فروکش کردن مبادله قاچاق کالا، تقویت معیشت مرزنشینان و توسعه اقتصادی این مناطق کمک کرده اند. در این میان پیوندهای گوناگونی بر حسب شرایط و بسترهای اقتصادی و اجتماعی بین بازارچه های مرزی روستاها برقرار است که این پیوندها می تواند اثرات توسعه ای و یا توسعه نیافتگی برای هرکدام از فضاهای بازارچه و یا روستایی (بویژه روستاها) را به دنبال داشته باشد. در این تحقیق به تحلیل مناسبات فضایی بازارچه ی مرزی بر نواحی روستایی پیرامونی خود پرداخته شده براین اساس بازارچه تمرچین پیرانشهر در استان آذربایجان غربی به عنوان نمونه انتخاب گردید و با تحلیل داده ها و اطلاعات با روش توصیفی وتحلیلی به شیوه کتابخانه ای ومیدانی(تجربی) - پرسشنامه و مشاهده– اثرات کالبدی ( کیفیت مسکن) روستاهای پیرامونی در دو مقطع قبل از تأسیس بازارچه وبعد از آن مورد ارزیابی قرار گرفت.
سید محمد موسوی عبدالرضا رکن الدین افتخاری
خشکسالی در طی سالیان گذشته آسیب های زیادی را به بخش کشاورزی و جامعه روستایی وارد نموده است. در طی دهه اخیر تمرکز از مقابله با شرایط و رخدادهای طبیعی به کنار آمدن و زندگی با آن ها تغییر یافته است که در قالب تاب آوری مورد توجه قرارگرفته است. تاب آوری عبارت از ظرفیت سیستم، اجتماع یا جامعه ای است که به طور بالقوه در معرض خطر است و با مقاومت در برابر یا ایجاد تغییر در عناصر خود جهت رسیدن به و یا حفظ سطح قابل قبولی از ساختار و عملکرد حرکت می کند. هدف از این تحقیق بررسی عوامل و متغیرهای موثر بر تاب آوری جامعه بهره برداران کشاورزی در مناطق در معرض خشکسالی کشاورزی در استان اصفهان و ارائه الگوی مناسب مبتنی بر تاب آوری در شرایط خشکسالی است. این تحقیق بر پایه الگوی نظری تلفیقی از چارچوب های نظری مطرح در زمینه تاب آوری انجام شده است و بر متغیرهای سرمایه معیشتی، ظرفیت انطباقی، نظام دانش، رویکردها به شرایط خشکسالی و راهبردهای معیشتی به عنوان عوامل کلیدی موثر در چارچوب نظری تاب آوری متمرکز شده است. روش تحقیق در این بررسی به صورت کمی، پیمایشی است و از روش های توصیفی، تحلیلی و روابط همبستگی استفاده شده است. جهت بررسی موضوع به 12 روستا در مناطق مختلف استان اصفهان که به درجات متفاوت در معرض خشکسالی بوده اند و در سطوح متفاوت از نظر برخورداری از امکانات توسعه قرار داشته اند مراجعه و علاوه بر نهادها و خبرگان روستایی با 227 نفر از سرپرستان خانوار کشاورز روستایی مصاحبه شده است. نتایج به دست آمده نشان می دهد که اتخاذ رویکرد تنوع معیشتی منجر به تاب آوری بیشتر خانوارها در شرایط خشکسالی شده است و این تنوع معیشتی بیشتر در روستاهایی مشاهده شده که به نحو شدیدتری در معرض خشکسالی بوده اند. از سوی دیگر بهره برداران در روستاهایی که کمتر در معرض خشکسالی بوده اند از تاب آوری کمتری برخوردارند به دلیل این که ساختارهای اجتماعی و اقتصادی آنان از آمادگی کمتری در مواجهه با شرایط خشکسالی برخوردار است. بر مبنای نتایج به دست آمده مناسب-ترین راهبرد بهبود شرایط تاب آوری در شرایط جامعه آماری مورد بررسی تنوع بخشی به منابع درآمدی خانوارهای بهره بردار است.
ابوذر پایدار کلسنگ مهدی پورطاهری
اجتماعی و اقتصادی زندگی روستاییان را با تهدید مواجه کرده است. هدف تحقیق حاضر بررسی وضعیت برداشت و بهره برداری از منابع آب زیرزمینی در بخش کشاورزی دشت جیرفت و بررسی عوامل موثر بر آن می باشد. لذا در حال حاضر، وضعیت برداشت از منابع آب زیرزمینی برای فعالیت های کشاورزی در نواحی روستایی حوزه هلیل رود-دشت جیرفت چگونه است؟ و راهکارهای مطلوب در راستای حفاظت و کنترل پایدار منابع آب در نواحی روستایی دشت جیرفت کدام است؟ تحقیق حاضر دارای ماهیت توصیفی- تحلیلی بوده و در آن از روش های کمی و کیفی در مراحل گردآوری تا تحلیل داده ها استفاده شده است. روش¬های گردآوری داده ها عبارتند از: آمار سازمانی، مشاهدات میدانی، و ابزار پرسشنامه. روش های تحلیل داده ها عبارتند از فیت کردن مدل تغییرات سطح آب زیرزمینی در محیط نرم افزار مطلب و تحلیل رگرسیون برای پیش¬بینی شرایط آینده، پهنه بندی تغییرات مکانی سطح آب های زیرزمینی با نرم افزار gis، استفاده از تکنیک swm، و آزمونon sample t-test، و تحلیل رگرسیون. جامعه آماری تحقیق حاضر، کشاورزان، کارشناسان ادارت و متخصصان دانشگاهی در منطقه می اشد. حجم جامعه نمونه برای تحلیل مطلوبیت بهره برداری از منابع آب برابر است با 87 چاه عمیق کشاورزی با 224 بهره بردار. همچنین 44 نفر از کارشناسان اداری و محلی، اساتید دانشگاهی و کشاورزان نمونه و موفق به منظور راستی آزمایی مدل پیشنهادی انتخاب شدند. یافته¬های تحقیق در زمینه سوال اول تحقیق نشان داد مجموع افت سطح آب¬های زیرزمینی دشت جیرفت در فاصله 26 سال (1366 تا 1391)؛ 14.2 متر می اشد که بطور متوسط سالانه 0.5461 متر افت را نشان می دهد لذا طی 26 سال اخیر برداشت آب بیش از حد متعادل صورت گرفته است به طوری که روند تغییرات آب زیرزمینی دشت جیرفت کاهشی می باشد. تغییرات مکانی سطح آب زیرزمینی نیز نشان داد به دلیل حفر بیش از حد چاه، فاصله نزدیک چاه¬ها و همچنین عملکرد گسل ها در هدایت آب زیرزمینی به قسمت هایی از دشت جیرفت که در محدوده آنها واقع است تغییرات مکانی آب زیرزمینی نیز نامتعادل بوده و منابع آب به صورت متعادل توزیع نشده اند. نتایج حاصل از مدل جمع وزنی wsmو آزمون t تک نمونه ای نیز نشان داد بهره برداری از منابع آب زیرزمینی در بخش کشاورزی دشت جیرفت نامطلوب (sig= .011) می باشد. نتایج برای سوال دوم تحقیق نیز نشان داد عوامل اصلی موثر بر بهره برداری از منابع آب زیرزمینی در بخش کشاورزی دشت جیرفت به ترتیب عبارتند از: 1- پایبندی بهره برداران به رعایت الگوهای مناسب کشت ، 2- رفتار و عملکرد محیطی بهره برداران 3- نوع فضای فیزیکی مزارع (کیفیت تاسیسات فیزیکی فضای مزارع)، و 4- نوع سیستم های آبیاری. با توجه به یافته های حاصل از مطالعات نظری و عملی می توان از میان راهبردهای موجود برای افزایش مطلوبیت و پایداری بهره برداری از منابع آب در بخش کشاورزی، راهبرد کشاورز محوری و رویکرد نرم افزاری را در نظام فعالیت کشاورزی دشت جیرفت اتخاذ نمود. همچنین برمبنای یافته های تحلیلی تحقیق حاضر، راهکارهای تجربی پیشنهادی در ابعاد مختلف اقتصادی، اجتماعی، قانونی، و فنی به منظور افزایش پایداری بهره¬برداری از منابع آب زیرزمینی برای فعالیت های کشاورزی در دشت جیرفت استخراج شد، و سپس از طریق نظرسنجی از کارشناسان و کشاورزان نمونه به راستی آزمایی این راهکارها اقدام شد.
آزاد هدایت حسن دلو مهدی پورطاهری
توسعه روستایی به عنوان یکی از زیرشاخه های توسعه همواره جزء مهمترین مسائل دولت ها در کشورهای مختلف من جمله در کشور عراق بوده است. هدف پژوهش حاضر تحلیل نظام توسعه روستایی بر اساس الگوی شبکه یکپارچه منطقه ای در استان کرکوک کشور عراق می باشد. در این تحقیق در راستای تبیین مساله تحقیق، سه فرضیه اصلی به شرح زیر تدوین گردیده است: • نظام توسعه روستایی در محدوده مورد مطالعه فاقد الگوی شبکه یکپارچه منطقه ای و ارگانیکی است. • عدم شکل گیری الگوی شبکه یکپارچه منطقه ای موجب محرومیت روستاها در محدوده مورد مطالعه شده است. • الگوی شبکه یکپارچه منطقه ای ارگانیکی قادر است موجب کاهش محرومیت (توسعه روستایی) در روستاهای مورد مطالعه می گردد. برای آزمون فرضیات فوق، از روش شناسی توصیفی- تحلیلی استفاده گردید. جمع آوری داده ها و اطلاعات با استفاده از مطالعات کتابخانه ای- اسنادی و پیمایش از نوع پرسشنامه صورت گرفت. جامعه آماری پژوهش را 79096 خانوار روستایی و 894 روستا تشکیل داده که از این تعداد با استفاده از روش نمونه گیری کوکران 400 نفر سرپرست خانوار و 27 روستا به عنوان نمونه بصورت تصادفی طبقه ای انتخاب شدهاند. نتایج این تحقیق به تفکیک فرضیات به صورت زیر می باشد: در خصوص فرضیه اول، پس از بررسی وضعیت جریانات فضایی روستاهای نمونه در استان کرکوک، نتایج تحقیق نشان داد که روستاها در سه طبقه ارگانیک، نیمه ارگانیک و غیرارگانیک قابل طبقه بندی هستند. نتایج نشان داد که از مجموع 27 روستای نمونه، 7 روستا در طبقه ارگانیک، 8 روستا در طبقه نیمه ارگانیک و 12 روستا در طبقه غیرارگانیک قرار می گیرند. بنابراین توزیع فضایی روستاهای مورد مطالعه گرایش معناداری به سمت روستاهای با روابط غیرارگانیک دارد. بطوریکه بیش از 74 درصد روستاهای مورد مطالعه در طبقه غیرارگانیک تا نیمه ارگانیک قرار می گیرند که دالّ بر صحت فرضیه نخست می باشد. در خصوص فرضیه دوم که بر اساس 10 شاخص کیفیت مسکن، کیفیت درآمد، کیفیت اشتغال، کیفیت محیط، امید به زندگی و آینده، احساس تعلق مکانی، محرومیت نسبی، مشارکت عمومی و تعصب روستایی با 6 گویه در هر یک از شاخص ها در روستاهای مورد مطالعه مورد آزمون قرار گرفت، نتایج نشان داد که بر اساس طیف لیکرت و نیز آزمون t برای گروه های تک نمونه ای، در 7 شاخص وضعیت خانوارهای نمونه کمتر از حد متوسط و تنها در سه شاخص سطح بالاتر از حد متوسط را داشته است. این در حالی است که نتایج نشان داد همزمان در کلیه شاخص های برخورداری با جریانات فضایی رابطه معناداری وجود دارد. بدین ترتیب که سنجه های پیوند، وجود رابطه معنادار را میان سطح برخورداری خانوارها و نیز میزان تعاملات آنان با شهرها را نشان می دهند. بنابراین این نتیجه حاصل شد که سطح محرومیت یا برخورداری روستاها با میزان تعامل خانوارها با شهرها از رابطه معنادار آماری برخوردار است. بدین منظور می توان استنباط نمود که سطح محرومیت روستاها با غیرارگانیک بودن روابط خانوارهای روستایی با شهرها دارای رابطه معنادار آماری است که این امر دالّ بر صحت فرضیه دوم می باشد. در خصوص فرضیه سوم نیز نتایج در خصوص تحلیل فضایی روستاهای مورد مطالعه نشان داد که با طبقه بندی سطح برخورداری روستاها از برخوردار تا محروم در سه گزینه محروم، تا حدودی برخوردار و برخوردار و برقراری رابطه آن با نوع روابط روستاها با شهرها که در سه طبقه ارگانیک، نیمه ارگانیک و ارگانیک طبقه بندی شده بود نتایج نشان داد که در سطح خطای (05/0) و سطح اطمینان (95/0) درصد چون سطح معناداری محاسبه شده کوچکتر از 05/0 می باشد، می توان پذیرفت که بر اساس ضریب اسپیرمن، همبستگی معناداری بین سطح برخورداری روستاها و میزان تعامل آنان با شهرها در قالب روابط ارگانیک وجود دارد. بنابراین این استنباط حاصل شد که فقدان شکل گیری الگوی یکپارچه مبتنی بر مدل های ارگانیکی موجب افزایش سطح محرومیت در روستاهای مورد مطالعه و بالعکس توسعه تعاملات موجب کاهش سطح محرومیت در این روستاها شده است که این امر دالّ بر صحت فرضیه سوم می باشد. بدین سان بر اساس نتایج به دست آمده و آزمون فرضیات این نتیجه حاصل شده است که در صورت فقدان الگوی شبکه یکپارچه منطقه ای و سیاستگذاری در چارچوب مدل های غیرارگانیکی، پیامدها در توسعه روستایی به شکل ظاهر شدن محرومیت روستاها و گسیختگی در روابط شهر و روستا بروز خواهد نمود و برعکس، انجام سیاستگذاری در چارچوب الگوی شبکه یکپارچه منطقه ای و مبتنی بر مدل های ارگانیکی، پیامدها در توسعه روستایی به شکل کاهش سطح محرومیت و افزایش سطح برخورداری روستاها و همچنین تقویت پیوند و روابط شهر و روستا نمود خواهد یافت.
نفیسه فضلی عبدالرضا رکن الدین افتخاری
مطالعه ادبیات توسعه و برنامهریزی روستایی نشان میدهد، مردم و جوامع روستایی باید به صورت سازمانیافته و در چارچوب تشکلهای مدنی مشخص درآمده تا بتوانند از تواناییها،استعدادها و خلاقیتهای خویش یه صورت مطلوب استفاده کرده و آنها را مدیریت نمایند. چنین نگرشی از الزامات فرآیند توسعه پایدار روستایی قلمداد میگردد. خاستگاه این نوع نگرش برگرفته از توسعه پایدار و مفهومسازیهای جدید آن است که در دیدگاه توسعه ظرفیتی تبیین و از طریق مکانیزمهای ظرفیتسازی و توانمندسازی عینیت مییابد، که این مهم در قالب کارآفرینی بروز میکند. نظر به اینکه گردشگری به عنوان صنعتی روبهرشد که دائما با تغییر تقاضای بازار روبهروست، بستری مناسب برای کارافرینی بهشمار میرود و فراهم کردن زمینهای مناسب برای توسعه کارآفرینی گردشگری در نواحی روستایی میتواند کمک موثری جهت توسعه گردشگری و توانمندسازی جوامع روستایی محسوب گردد، تحقیق حاضر در قالب توسعه پایدار درصدد پاسخگویی به این سوال است که مهمترین عامل در توسعه کارآفرینی گردشگری در مناطق مورد مطالعه چیست؟ و میان عوامل چهارگانه موثر در توسعه کارآفرینی گردشگری روستایی چه رابطهای برقرار است؟ نتایج بر اساس آزمون تحلیل واریانس و پیرسون نشان میدهد که از دیدگاه هر دو گروه مطالعاتی(مسئولین و کارآفرینان) عامل اقتصادی از اهمیت بالایی برخوردار است و ارتباط معناداری بین عوامل چهارگانه تاثیرگذار بر توسعه کارآفرینی برقرار میباشد
حسن رضوی مهدی پورطاهری
در هزاره سوم، امنیت و سلامت غذا یکی از بزرگترین چالشهای جامعه بشری است و تامین غذای سالم و کافی، از مهمترین دغدغه دولتها به شمار می رود. مصرف بی رویه نهاده های شیمیایی مصنوعی در کشاورزی باعث افزایش آلودگی شده و فرایند تولید را با مشکل مواجه ساخته است. در ایران نیز هر ساله به دلیل استفاده از آبهای آلوده و یا مصرف کودها و سموم شیمیایی در تولید محصولات کشاورزی هزینه های اجتماعی- بهداشتی برای مصرف کنندگان محصولات کشاورزی و دولت، در حال افزایش است. شواهد نشان می دهند عدم نظارت بر فعالیت های کشاورزی موجب شده که الگوی فعلی کشاورزی نتواند آن چنان که باید در بحث امنیت غذایی و حفظ محیط زیست موفق باشد. بنابراین ضرورت ارائه الگویی از کشاورزی به منظور جلوگیری از آلودگی های زیست محیطی، امروزه بیش از پیش احساس می شود. لذا کشاورزی ارگانیک به عنوان یکی از مهمترین نظام های کشاورزی جایگزین برای تولید مواد غذایی سالم و بدون هرگونه مواد شیمیایی مورد توجه است. در ایران طی چند سال گذشته به طور پراکنده در برخی نقاط محصولات ارگانیک کشت شده است که یکی از این محصولات برنج می باشد. کشت ارگانیک این محصول در دو استان گیلان و مازندران رواج یافته است. هدف اصلی این پژوهش بررسی وضعیت کشت ارگانیک محصول برنج در استانهای گیلان و مازندران و طراحی الگوی مناسب برای توسعه کشت ارگانیک این محصول می باشد. روش تحقیق در این بررسی به صورت کمی، پیمایشی است و از روشهای توصیفی، تحلیلی و روابط همبستگی استفاده شده است. جهت بررسی موضوع به تمام 22 سایت کشت برنج ارگانیک در استانهای گیلان و مازندران مراجعه شده است و با 211 شالیکار و 38 نفر از مدیران و کارشناسان سایت ها مصاحبه شده و از طریق پرسشنامه داده های مورد نظر جمع آوری شده است. نتایج بدست آمده نشان می دهد که از بین عوامل راهبردی عامل اقتصادی بیشترین تاثیر را در پذیرش کشت ارگانیک داشته و مهمترین موانع پذیرش کشت ارگانیک، عدم حمایت مالی دولت از کشاورزان و پر هزینه بودن کنترل علف های هرز و آفات در مزارع ارگانیک عنوان شده است. بر مبنای نتایج این پژوهش، به منظور امکان مبادرت جمعی تر و نهادی تر با مقتضیات این شیوه برای کشاورزان صعیف تر، مناسب ترین الگو برای توسعه کشت ارگانیک محصول برنج، الگوی مبتنی بر نهاد سازی با هدف توجه به کشاورزان خرده پا از طریق استفاده از رهیافت های مشارکتی پیشنهاد شده است.
حبیبه کیوانلو شهرستانکی مهدی پورطاهری
یکی از مسائل عمده و مهم در عرصه مدیریت روستایی در ایران نبود مدیریت یکپارچه و اثرات نامطلوب آن در توسعه روستایی می باشد. برای تحقق اهداف توسعه پایدار روستایی، نیاز به یک مدیریت یکپارچه احساس می شود تا بتواند با ایجاد هماهنگی بین سازمان های خدمات رسان روستایی زمینه پیشرفت و توسعه روستاها را فراهم سازد چرا که مدیریت یکپارچه در فرایند توسعه پایدار روستایی نقش اساسی دارد. امروزه مدیریت روستایی در ایران با مسائل و چالش های فراوان روبه رو است که احساس نیاز به یک نگاه یکپارچه در عرصه مدیریت را برمی انگیزد. یکپارچگی مدیریت روستایی به معنای اتخاذ یک رویکرد کل گرایانه در مدیریت روستا و ایجاد هماهنگی بین سازمان های درگیر در فرایند توسعه روستایی است به این دلیل که هماهنگی این سازمان ها در برنامه های عمرانی یکی از راه های پیشرفت و توسعه روستاها است. پژوهش حاضر باهدف ارزیابی نظام مدیرت روستایی با رویکرد یکپارچه در روستاهای شهرستان جغتای انجام گرفته است. روش تحقیق توصیفی- تحلیلی و ابزار گردآوری اطلاعات نیز پرسشنامه بوده است. در این پژوهش از شاخص های حکمروایی خوب روستایی شامل مشارکت جویی، قانونمندی، توافق و تعاملات گروهی، مسئولیت پذیری، شفافیت، پاسخگویی، عدالت محوری و کار آیی و اثربخشی به عنوان مولفه هایی برای ارزیابی نظام مدیریت روستایی با رویکرد یکپارچه استفاده شده است. برای هر مولفه با استفاده از طیف لیکرت از سرپرستان خانوار، دهیار و روسای شورای اسلامی پرسش به عمل آمده است. برای تحلیل داده ها نیز از آزمون t تک متغیره، پیرسون، topsis، فیشر و آزمون tukey استفاده شده است. بر اساس نتایج به دست آمده از تحلیل ها، می توان گفت نظام مدیریت روستایی حاکم بر منطقه غیر یکپارچه است.
علی پورقیومی مهدی پورطاهری
نظر به اینکه بازاریابی محصولات کشاورزی به کلیه عملیاتی که از هنگام تولید محصول تا مصرف آن انجام می شود و با ابعاد اجتماعی و اقتصادی و محیطی همراه می شود و با توجه به پارادایم توسعه پایدار که در بطن خود بازاریابی پایدار را نیز در بر می گیرد و این خود به توسعه پایدار منجر می شود، به این مسئله پرداخته شده که الگوی بازاریابی در منطقه مورد مطالعه ناپایدار است. با همه این تفاسیر پژوهش حاضر بر آن است که به این دو پرسش پاسخ گوید که: بازاریابی محصولات کشاورزی در منطقه مورد مطالع از چه الگویی پیروی می کند؟ و این بازاریابی سبب چه پیامدهایی شده است؟ روش تحقیق این پژوهش از نوع توصیفی- تحلیلی با استفاده از پرسش نامه می باشد که اطلاعات جمع آوری شده با استفاده از نرم افزار spss مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. نتایج آزمونهای آماری نشان داد که بر اساس نظرات جامعه نمونه شاخص های قابلیت دسترسی، اعتقاد به سودآوری، جریان اطلاعات، زیرساخت، رضایت شغلی، آموزش و سطح آگاهی از دانش روز تولید محصول انجیر در وضعیت موجود در منطقه مورد مطالعه پایین تر از حد متوسط برآورد شد و لذا فرضیه اول پژوهش تایید گردید و میزان اهمیت کلیه شاخص ها از نگاه باغداران روستایی بیشتر از میانگین استاندارد ارزیابی شد
محمدرضا بخشی مهدی پورطاهری
سنجش موفقیت پروژه های سرمایه گذاری های کشاورزی براساس معیار تحقق بهره برداری؛ تعیین عوامل موثر و تبیین کننده موفقیت؛ و در نهایت معرفی الگوی مناسب سرمایه گذاری اقتصادی کشاورزی اهداف تحقیق حاضر م یباشد. جامعه آماری شامل سرمای هگذارانی که در طول سا لهای برنامه چهارم توسعه جهت دریافت تسهیلات به بانک کشاورزی معرفی شدند؛ بخشی از جامعه آماری به دلیل به بهره برداری نرسیدن پروژه، در مرحله دوم کنار گذشته شد؛ بنابراین در مرحله دوم جامعه آماری شامل سرمایه گذارانی که از بانک کشاورزی تسهیلات ایجاد و یا توسعه واحد تولیدی کشاورزی را دریافت و سرمایه گذاری کرده اند، م یباشد. داده ها و اطلاعات به منظور شناسایی، انتخاب و گرو هبندی اولیه جامعه آماری از وزارت کار و امور اجتماعی سابق و بانک کشاورزی حاصل شد. در مرحله بعد پرسشنامه هایی برای جمع آوری اطلاعات از سرمایه گذاران و واحدهای تولیدی کشاورزی تدوین؛ و از طریق مصاحبه و مشاهدات میدانی تکمیل گردید. پس از تجزیه و تحلیل داده ها و ارائه الگو، الگوی پیشنهادی از طریق پرسشنامه توسط خبرگان ارزیابی و اعتبارسنجی شد. در این تحقیق، برای تعیین تاثیر و سهم عوامل و متغیرهای توضیحی (یعنی سرمایه اقتصادی، سرمایه اجتماعی، سرمایه محیطی و سرمایه انسانی) از روش تحلیل رگرسیون؛ و از روش تحلیل مسیر برای تعیین عوامل مستقیم و غیرمستقیم استفاده شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که در قلمرو زمانی این تحقیق در منطقه مورد مطالعه بیش از نیمی از پروژه های سرمایه گذاری به مرحله بهر هبرداری نرسیده است؛ و موفقیت سرمایه گذار یهای اقتصادی کشاورزی تابعی از سرمایه های اقتصادی، اجتماعی، محیطی و انسانی می باشد و سهم سرمایه انسانی بیشتر است؛ و الگوی مناسب سرمایه گذاری، الگوی مبتنی بر کارآفرینی می باشد.
نسرین کاظمی ثانی عطاالله مهدی پورطاهری
با توجه به قرار گرفتن ایران در کمربند بیابانی کره زمین وقوع خشکسالی یکی از مهمترین مخاطرات طبیعی در این کشور می باشد، به نحوی که براساس گزارش سازمان ملل نام ایران به عنوان یکی از بحرانی ترین کشورهای درگیر کمبود آب در آینده ذکر شده است. یکی از پایه های اصلی اقتصاد ایران کشاورزی است، که ممکن است به راحتی تحت تأثیر خشکسالی قرار گیرد. محدود بودن مقدار عرضه اقتصادی آب و افزایش مقدار تقاضا همگام با رشد جمعیت و مصرف زیاد آن در بخش کشاورزی نسبت به سایر بخش های مصرفی باعث شده است که مشکل کمبود آب نمود عینی پیدا کرده و ذهن بسیاری از صاحب نظران را به خود معطوف سازد. این موضوع، طی سال های اخیر که کشور با خشکسالی های متناوب مواجه بوده، مشهودتر شده است. لذا این پژوهش به بررسی آسیب پذیری ناشی از خشکسالی در جوامع روستایی به عنوان قطب اصلی کشاورزی پرداخته است. بدین منظور آسیب پذیری در سه بعد اقتصادی، اجتماعی و طبیعی مورد بررسی قرار گرفته است. پژوهش حاضر درصدد سنجش آسیب پذیری در سه بعد مذکور به منظور طراحی مدلی در جهت کاهش آسیب پذیری می باشد. برای حصول به اهداف تحقیق از روش های اسنادی و میدانی با تأکید بر تکمیل پرسشنامه در نزد مسئولین روستایی و خانوارهای نمونه استفاده شده است. جامعه آماری این تحقیق شامل روستاهای دهستان سولدوز در استان آذربایجان غربی می باشد که با لحاظ کردن مواردی چون، فاصله از شهر، اطلاعات دفتر حوادث غیرمترقبه شهرستان، نوع ارضی زراعی، جمعیت و وجود دهیاری و شورای اسلامی تعداد 10 روستا به عنوان نمونه انتخاب شده و براساس فرمول کوکران 300 پرسشنامه به صورت تصادفی در بین روستاییان تکمیل شده است. از طرفی به منظور ارزیابی اثرات مدیریت ریسک خشکسالی در کاهش آسیب پذیری تعداد 30 پرسشنامه در بین مسئولین روستاهای نمونه تکمیل شده است. پس از جمع آوری داده ها و اطلاعات میدانی اقدام به تحلیل آن ها در محیط نرم افزار spss گردیده است و به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از روش های آماری مبتنی بر مقایسه میانگین ها، آزمون t تک نمونه ای، فریدمن و تحلیل واریانس بهره گرفته شده است. نتایج مطالعه حاضر نشان می دهد که عوامل اقتصادی- اجتماعی نقش مهم تری در آسیب پذیری داشته و مدیریت ریسک خشکسالی رویکرد مناسبی برای کاهش آسیب پذیری می باشد. در نهایت با توجه به مبانی نظری تحقیق و برداشت های میدانی الگوی مدیریت ریسک خشکسالی به منظور کاهش آسیب پذیری طراحی و ارزیابی شده است.
حبیب لطفی مهروئیه عبدالرضا رکن الدین افتخاری
زیست پذیری مفهومی کلی است که با برخی از مفاهیم و اصطلاحات دیگر همچون پایداری، کیفیت زندگی، کیفیت مکان و اجتماعات سالم مرتبط است . زیست¬پذیری به مجموعه ای از شرایط مورد نیاز جهت زندگی مناسب افراد در یک محدوده معین اطلاق می شود که موجبات آسایش، رفاه و رضایت ساکنانش را برای مدت زمان طولانی فراهم می سازد. یکی از بسترها و زمینه ها در حوزه زیست پذیری ، مسکن می باشد مسکنی که باید مکان سالمی را برای یک شیوه زندگی هدفمند و مولد افراد بوجود بیاورد. در این میان مساکن روستایی تجلی گاه شیوه های زیستی، معیشتی و در نهایت بر نیروها و عوامل موثر محیطی و روندهای اجتماعی – اقتصادی و شکل بخشی به آن ها تأثیرگذار بوده است. پژوهش حاضر بدنبال تحلیل وبررسی نقش مقاوم سازی مسکن در زیست پذیری روستاها می باشد . روش تحقیق دراین پژوهش توصیفی- تحلیلی است. منطقه مورد مطالعه روستاهای مهروئیه پایین، مقرب، بلوچ آباد، تلمبه عشایری محمدی سرلک و روستای گلدسته از توابع دهستان مهروئیه از بخش مرکزی شهرستان فاریاب ، استان کرمان می باشد . تعداد نمونه ها 251 خانوار می باشد که با استقاده از فرمول کوکران انتخاب شده اند . با توجه نتایج بدست آمده می توان چنین بیان کرد که مقاوم سازی سبب ارتقاء زیست پذیری دهستان مهروئیه شده است. و دارای تأثیراتی همچون افزایش تمایل به ماندگاری در روستا و جلوگیری از مهاجرت به شهرها و نیز، احداث مسکن مهندسی ساز با متراژهای محدود برای خانوارهای روستایی. ایجاد آرامش روحی روانی، ارتقاء سطح اجتماعی، ارتقاء امنیت جانی در زمان حوادث غیرقابل پیش بینی از جمله زلزله و ... را از دیگر تأثیرات اجرای مقاوم سازی دانست. علاوه بر آن، امکان افزایش ارزش افزوده دارایی شخصی روستاییان، امکان افزایش هم دلی و رشد استعدادهای اعضای خانواده ها، رضایت مندی روستاییان، ایجاد اشتغال برای افراد ساکن در روستا، تغییر چهره روستا از بافت فرسوده به معماری نوین و ... از جمله دیگر موارد است. واژگان کلیدی : زیست پذیری ، مقاوم سازی ، دهستان مهروئیه
اکرم قنبری عبدالرضا رکن الدین افتخاری
در نواحی روستایی کیفیت نامناسب و عدم استحکام سازه¬های روستایی با توجه به سانحه¬خیزی عمومی کشور، موضوع بهسازی و نوسازی خانه¬های روستایی را طی دو دهه اخیر به میان کشیده و بهسازی مسکن روستایی از برنامه¬های ثابت دولت در نواحی روستایی شده است. براساس قانون برنامه توسعه چهارم، آیین-نامه اعطای تسهیلات مسکن و نوسازی و بهسازی مسکن روستایی، مجموعه¬ای از اقدامات در نواحی روستایی در زمینه بهسازی و مقاوم¬سازی خانه¬های روستایی صورت گرفته که از نظر حجم و گستردگی اقدامات و نهادسازی¬های مربوط به آن، بسیار وسیع¬¬تر از اقدامات صورت گرفته تا سال¬های پیش از برنامه چهارم بوده است. این اقدامات که عمدتا با تولی¬گری و هدایت بنیاد مسکن انقلاب اسلامی صورت گرفته، شامل ایجاد نظام فنی روستایی، صدور پروانه ساخت، آموزش بناهای محلی، اعطای تسهیلات بهسازی و نوسازی مسکن روستایی و تسهیلات قرض الحسنه بهسازی مسکن روستایی و بازسازی واحدهای مسکونی آسیب¬دیده از حوادث قهری بوده است. اقدامات صورت گرفته با هدف دستیابی به مقاوم¬سازی بناهای روستایی و افزودن بر دارایی واحدهای مسکونی بادوام در نواحی روستایی بوده است( شکوری، عسگری،1391،122 ). ضرورت این تحقیق از آنجا ناشی می¬شود که، در دهستان ده¬پیر شمالی از آغاز شروع این طرح تا پایان سال 1392 تعداد 798 واحد مسکونی از طریق اعطای این اعتبارات نوسازی شده¬اند و به نظر می¬رسد که اعطای اعتبارات بهسازی مسکن توانسته است که در سطح این دهستان تغییرات محسوسی را در بافت و کالبد واحدهای مسکونی خانوارهای روستایی ساکن در این دهستان ایجاد کند-اهدافی را که لزوم انجام این تحقیق در روستاهای دهستان ده¬پیر در شهرستان خرم¬آباد دنبال می¬کند را می-توان به صورت موارد زیر خلاصه کرد : 1- تشریح نقش اعتبارات در بهسازی مسکن روستایی 2- شناخت عوامل موثر در میزان استفاده از این اعتبارات 3- شناخت موانع موجود بر سر راه استفاده از این اعتبارات 4- میزان اثرگذاری این اعتبارات در مقاوم سازی مساکن روستایی روش تحقیق در تحقیق حاضر توصیفی _ تحلیلی می¬باشد. جمع¬آوری اطلاعات و دادهها مورد نیاز در دو بخش انجام گرفته است. بخش اول مربوط به جمع¬آوری مبانی نظری موضوع و سوابق انجام تحقیقات صورت گرفته پیشین بوده که به روش¬های کتابخانه¬ای، جستجوی اینترنتی، مجله¬های علمی و پژوهشی، مطالعه اسناد و مدارک و آمارها و گزارش¬های سازمان¬های مختلف انجام شده است، بخش دوم به روش پیمایشی( جمع¬آوری اطلاعات از طریق پرسشنامه) صورت پذیرفته است. پرسشنامه مورد استفاده از چهار بخش تشکیل شده است. بخش اول شامل طراحی گویه¬های برای سنجش اعتبارات بهسازی مسکن می¬باشد که تعداد 11 گویه می¬باشد. بخش دوم پرسشنامه شامل یک سری از گویه¬های عینی می¬باشد که برای سنجش مقاوم¬سازی مسکن طراحی شده¬اند. بخش سوم پرسشنامه نیز شامل 12 گویه برای عوامل فنی _ اقتصادی می¬باشد که برای سنجش این عوامل طراحی شده¬اند و سرانجام بخش چهارم پرسشنامه که شامل 23 گویه برای سنجش عوامل فرهنگی _ اجتماعی اعتبارات بهسازی مسکن می¬باشند. پرسشنامه در بین سرپرستان استفاده کننده از اعتبارات بهسازی مسکن در 10 روستایی نمونه پخش شده و تکمیل گردیده است. مطالعه صورت گرفته در دهستان ده¬پیر شمالی نشان می¬دهد که ارائه اعتبارات بهسازی مسکن توسط بنیاد مسکن انقلاب اسلامی توانسته است که در دهستان مزبور تغییرات محسوسی را در بافت و کالبد سگونتگاه-های این روستا ایجاد کند. ارائه این اعتبارات توانسته است در شاخص¬های مسکن روستایی همچون عمر واحد مسکونی، اسکلت واحد مسکونی، سازه واحد مسکونی، مصالح¬بکار رفته درسقف، سازه سقف واحدمسکونی، پی واحد مسکونی تغییرات محسوسی را ایجاد کند. میزان دوام شاخص¬های مسکن روستایی بعد از ارائه این اعتبارات نسبت به قبل از استحکام بیشتری برخوردا شده¬اند. همچنین یافته¬های تحقیق صورت گرفته، نقش عوامل فرهنگی _ اجتماعی و عوامل فنی _ اقتصادی را در مقاوم سازی مسکن روستایی متفاوت می¬داند، بطوریکه عوامل فرهنگی _ اجتماعی بیش از عوامل فنی _ اقتصادی در مقاوم¬سازی و بهسازی مسکن روستایی و در نتیجه در میزان رغبت و استقبال خانوارهای روستایی در استفاده از اعتبارات بهسازی مسکن روستایی نقش دارند. در کل اعتبارات بهسازی مسکن روستایی عامل مهمی در تغییر کالبد مسکن روستایی بوده و کالبد مسکن روستایی را از دوام و مقاومت بیشتری برخوردار کرده است. یافته¬های این تحقیق با یافته-های دیگر تحقیقات صورت گرفته از جمله یافته¬های که توسط ( علی شکوری و نقی عسگری ) به دست آمده است همسویی دارد. آنان در ارزیابی عملکرد برنامه¬های مسکن روستایی و تأثیر آن بر کیفیت ساخت و ساز مناطق روستایی در برنامه چهارم ( هرمزگان ) به این نتیجه دست یافته¬اند که ارائه اعتبارات در بالا بردن کیفیت ساخت و ساز مسکن روستایی استان بسیار موثر بوده¬است. همچنین یافته¬های تحقیق با یافته¬های ( رحمانی و کاویانی ) که نقش اعتبارات بهسازی را در نوسازی و بهسازی مسکن روستایی موثر می¬دانند همسو بوده است. علاوه بر این یافته¬های این تحقیق با یافته¬های تحقیق صورت گرفته توسط (عنابستانی، شایان و بنیاددشت ) که اعطای اعتبارات بهسازی مسکن روستایی را در تغییر الگوی مسکن در روستاها مورد مطالعه موثر دانسته¬اند دارای همسویی بوده است. و همینطور با یافته¬های تحقیق صورت گرفته توسط ( یگانه، عباسی، چراغی ) که بیشترین اثرات اعطای اعتبارات را در کالبد مسکن روستایی دانسته¬اند همخوانی و همسویی دارد. و درنهایت با یافته¬های تحقیق (قدیری معصوم و سراسکانرود) که معتقدند دولت با تدوین استانداردهای لازم فنی گام مهمی در راستایی افزایش استحکام ساختمان¬¬های روستایی برداشته شده است هماهنگی دارد.
سمیرا محمودی غلامرضا غفاری
اهمیت توسعه پایدار روستایی و نقش حیاتی آن در توسعه بیشتر کشورهای درحال رشد بر کسی پوشیده نیست و به باور کارشناسان و دست اندرکاران امر تحقیق، این مهم بیش از هر چیز در گرو برخورداری از سرمایه مناسب- بویژه سرمایه اجتماعی- از طریق مشارکت و اعتماد اجتماعی امکان پذیر است. لذا واکاوی بر مطالعات انجام شده، نشان دهنده لزوم توجه به سرمایه اجتماعی در دستیابی به توسعه پایدار و از جمله توسعه پایدار روستایی می¬باشد. واکاوی¬ها در این ارتباط نشان می¬دهد، اغلب مطالعات صورت گرفته در زمینه سرمایه اجتماعی و توسعه پایدار روستایی در ایران، دارای نگرش جامعه¬شناسی بوده و بعد فضایی در آنها نادیده گرفته شده و یا بسیار کمرنگ است. در نتیجه، آنچه که از واکاوی نوشته¬های سرمایه اجتماعی و توسعه پایدار روستایی به دست می¬آید این است که مفهوم سرمایه اجتماعی بویژه با بُعد فضایی می تواند بعنوان رهیافتی جامع برای تحقق پایداری اجتماعی در رویکرد توسعه پایدار روستایی به حساب آید. چرا که هدف اصلی توسعه پایدار روستایی با رویکرد سرمایه اجتماعی، ارتقای کیفیت زندگی مردم محلی، توانمندسازی، ظرفیت-سازی، افزایش مشارکت و اعتمادسازی، افزایش اعتماد به نفس و توسعه شبکه¬های ارتباطی روستاییان در داخل و بیرون از محیط روستا و توسعه نهادی می باشد. بدین¬منظور، پژوهش حاضر با هدف ارتقای سطح توسعه¬یافتگی روستایی بدنبال پاسخگویی به این سوال است که چه نوع ارتباطی بین سرمایه اجتماعی و توسعه پایدار روستایی در منطقه مورد مطالعه وجود دارد؟ و سرمایه اجتماعی در منطقه مورد مطالعه از کدام الگوی فضایی تبعیت می¬کند؟ برای دریافت پاسخ علمی به سوال علمی از روش شناسی توصیفی- تحلیلی و پیمایشی استفاده شد. جامعه آماری دربرگیرنده 18 روستای خراسان رضوی و واحد تحلیل در دو سطح فرد و روستا انتخاب شد. نتایج مطالعه حاکی از آن است که بین سرمایه اجتماعی با سرمایه¬های انسانی و اقتصادی رابطه معنادار آماری برقرار است؛ بطوریکه سرمایه انسانی سرمایه انسانی 7/17 درصد و سرمایه اقتصادی 1/91 درصد از واریانس سرمایه اجتماعی روستاهای مورد مطالعه را تبیین می¬نمایند. همچنین نتایج نشان می¬دهد که بین سرمایه اجتماعی و توسعه روستاهای مورد مطالعه رابطه معنادار آماری وجود دارد. براساس نتایج بدست آمده، سرمایه اجتماعی 5/23 درصد از توسعه¬یافتگی روستاهای مورد مطالعه را تبیین می-نماید. در نتیجه، از طریق تحلیل رگرسیون می توان اذعان نمود که با افزایش سرمایه اجتماعی در روستاهای مورد مطالعه، سطح توسعه¬یافتگی نیز ارتقاء می¬یابد. همچنین میزان شاخص i برای تحلیل الگوی فضایی نقاط روستایی براساس شاخص سرمایه اجتماعی، 3/0- می باشد که با عنایت به e(i) محاسبه شده (18369/0-) می¬توان گفت که الگوی فضایی سرمایه اجتماعی روستاهای مورد مطالعه به سمت الگوی پراکنده گرایش دارد. از سوی دیگر، نتایج نشان دهنده نبود رابطه معنادار آماری بین موقعیت طبیعی روستاهای مورد مطالعه و میزان فاصله از شهر با نوع الگوی فضایی سرمایه اجتماعی در منطقه مورد مطالعه می¬باشد.
علی شهدادی خواجه عسکری عبدالرضا رکن الدین افتخاری
امروزه سلامتی یکی از موضوعات اصلی کشورهای در حال توسعه است. تحلیل های سازمان های بین المللی مرکزیت سلامت یا بهداشت را به عنوان یک شاخص کلیدی برای اندازه گیری توسعه پایدار نشان می دهد. در منشور سازمان بهداشت جهانی برخورداری از بالاترین استانداردهای سلامتی حق هر انسان، بدون در نظر گرفتن تفاوت های نژادی، مذهبی، باورهای سیاسی، موقعیت اجتماعی-اقتصادی است. بر این اساس می توان گفت که سلامت افراد، گروه ها، محیط ها و فعالیت ها بعد از قرن بیستم در جوامع مدرن بیشترین توجه را به خود جلب کرده است. با توجه به مطالب فوق می توانیم بگوییم که اگر ما توسعه پایدار را به عنوان یک رویکرد بنیادی برای برنامه ریزی بدانیم، بر سلامت به عنوان قلب و مرکز برنامه های توسعه که حرکت به سوی توسعه پایدار را در بر می گیرد، تمرکز داریم. کیفیت، سلامت و شرایط زندگی هدف مرکزی سیاست های برنامه ریزی شهری و منطقه ای است. تردیدی نیست که سلامت و توسعه به طور بسیار نزدیکی به هم وابسته هستند. به طور اساسی توسعه همانطور که به عنوان تامین کننده منابع سلامتی مطرح می شود. تهدیدی برای سلامتی نیز هست. این واقعیت که جنبه های اجتماعی، اقتصادی، محیطی و سلامتی یا بهداشتی توسعه به پیوند درونی دارند. در طول دهه گذشته به طور فزاینده ای پذیرفته شده است. مرور موشکافانه پژوهش ها نشان می دهد مطالعات انجام گرفته در خصوص سلامت فضایی روستاییان در ایران محدود هستند. این ضرورت باعث انجام این پژوهش شد. لذا هدف اصلی این پژوهش مطالعه الگوی فضایی سلامت روستاییان در ایران (نمونه موردی حوزه جغرافیایی فرهنگی هلیل رود-جیرفت)بود. برای دست یابی به اهداف از روش های کمی و کیفی استفاده شد. گردآوری داده ها با استفاده از تکنیک های کمی و کیفی انجام شده است. یافته های پژوهش الگوی فضایی مناسب سلامت روستاییان را ارایه کرده است.
یعقوب اسفرم مهدی پورطاهری
مفهوم حکمروایی از اواخر دهه 1980 وارد مباحث مدیریتی و اداره امور محلی شد و باعث تغییر پارادیم به سمت حکمروایی خوب و توسعه پایدار گردیده است. با نگاهی به جامعه روستایی، نقش آن در توسعه کالبدی مناطق روستایی کشور به وضوح نمایان است. رهیافت حکمروایی خوب روستایی فرآیند کنش و واکنش مسئولان و برنامه ریزان در سطح خرد تا کلان است. در این رهیافت تمام بازیگران عرصه روستایی(دولت، جامعه مدنی و بخش خصوصی) با هم همیاری و مشارکت دارند تا به کارایی و اثربخشی در ابعاد کالبدی کمک شود و توسعه کالبدی پایدار روستایی نهادینه شود.تحقیق حاضر به بررسی وضعیت حکمروایی خوب روستایی در توسعه کالبدی در 16 روستای دهستان بهمئی سرحدی غربی می پردازد و در پی پاسخگویی به این سوال است که الگوی حکمروایی خوب روستایی چه نقشی در توسعه کالبدی دارد؟ برای پاسخگویی به این سوال دیدگاهها و تجربیات داخلی خارجی مورد بررسی و مطالعه قرار گرفت و نه شاخص مهم حکمروایی خوب یعنی مشارکت، قانونمندی، شفافیت، توافق جمعی، مسئولیت پذیری، عدالت محوری، پاسخگویی، کارایی و اثربخشی و بینش راهبردی در روستاهای مورد مطالعه مورد آزمون قرار گرفتند. روش تحقیق در این پژوهش توصیفی تحلیلی می باشد. واحد تحلیل در این تحقیق سرپرستان خانوار روستاهای نمونه می باشد که در مجموع 300 خانوار روستایی را تشکیل داده است. ابزار سنجش در این پژوهش، پرسشنامه بوده که با طراحی گویه هایی برای هر شاخص با استفاده از طیف لیکرت از سرپرستان خانوار روستایی پرسش شده است. داده های به دست آمده با استفاده از آزمونهای آماری رگرسیون دو و چند متغیره،t-test، tukey، anova و ضریب همبستگی پیرسون در فضای نرم افزار spss مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. نتایج حاصله از آزمون آماری نشان می دهد که با توجه به وجود رابطه معنا دار در روستاهای نمونه، سطح حکمروایی خوب روستایی و توسعه کالبدی در روستاهای مورد مطالعه از وضعیت مناسبی برخوردار نبوده و رابطه معناداری بین دو متغیر وجود داشته و متغیر وابسته متاثر از متغیر مستقل می باشد. علاوه بر این نتایج نشان میدهد در نظام مدیریت روستایی عدم تعادل بین کنشگران جامعه روستایی(دولت، جامعه مدنی، بخش خصوصی) وجود دارد و برنامه ریزی عقلایی بر برنامه ریزی مشارکتی ارجحیت دارد. براین اساس برای بالا بردن سطح حکمروایی خوب و توسعه کالبدی پیشنهاداتی ارائه شده است.
رضا الهویردی زاده محمد رضا حافظ نیا
موقعیت دریایی، یکی از مهم ترین ابعاد مربوط به موقعیت جغرافیایی کشورها است. موقعیت دریایی، منشاء مزیت و در برخی مواقع منشاء تهدید و مخاطرات طبیعی و انسانی برای جامعه ساکن در پهنه خود است. موقعیت دریایی همواره یکی از عناصر مهم در نظریه ها و مدل های راجع به قدرت و استراتژی دریایی و توسعه یافتگی کشورها است. تحقیق حاضر با هدف تبیین رابطه موقعیت دریایی کشورها با سطح توسعه انجام یافته است. این تحقیق از لحاظ هدف از نوع بنیادی و از لحاظ روش از نوع تحقیقات توصیفی - تحلیلی و همبستگی است. به منظور تبیین رابطه بین شاخص موقعیت دریایی کشورها با شاخص سطح توسعه آنها، ابتدا موقعیت دریایی و سطح توسعه کشورها شاخص سازی و رتبه بندی گردید. شش نماگر از مجموع نماگرهای مربوط به موقعیت دریایی و 13 نماگر توسعه (توسعه اقتصادی و اجتماعی هر کدام 5 نماگر و توسعه سیاسی 3 نماگر) از مجموع نماگرهایی که برای سنجش توسعه یافتگی کشورها استفاده می شود، برای مطالعه انتخاب شد و با استفاده از روش تاپسیس عمل رتبه بندی موقعیت دریایی و سطح توسعه کشورها انجام گردید. در ادامه در تحلیل رگرسیونی، رابطه این دو متغیر در محیط spss16.0 تبیین و تحلیل گردید. نتایج حاصل از تحلیل رگرسیون نشان می دهد که بین موقعیت دریایی با سطح توسعه کشورها رابطه معناداری وجود دارد. کشورهایی با موقعیت دریایی مناسب از توسعه یافتگی بالایی برخوردار هستند. طول مرز آبی در مقام مولفه طبیعی موقعیت دریایی و بنادر دریایی در مقام مولفه انسانی و یا سازه ساحلی کشورها، بیشترین تأثیر را بر توسعه کشورها می گذارند. با اینکه تمامی ابعاد توسعه یعنی بعد اقتصادی، سیاسی و اجتماعی توسعه از موقعیت دریایی تأثیر می پذیرند؛ اما این بعد سیاسی توسعه است که بیشترین تأثیر را از موقعیت دریایی می پذیرد.
عبدالله صفری مرکید عبدالرضا رکن الدین افتخاری
چکیده ندارد.
طاهره صادقلو عبدالرضا رکن الدین افتخاری
بلایای طبیعی همواره یکی از مهمترین مسائل جوامع زیستی و مقابله با این مخاطرات و آثار زیانبار آن یکی از اهداف بلند مدت این جوامع بوده است. در این میان پدیده سیل و وقوع آن یکی از مهمترین مخاطرات به ویژه در نواحی سیلخیز می باشد. در واقع مدیریت مخاطرات به ویژه سیلاب، یکی از مباحثی است که بدون داشتن نگاهی جامع و سیستماتیک، به تمام ابعاد اقتصادی، اجتماعی/ نهادی و محیطی تا حدود زیادی مشکل و دور از دستیابی است. در این راستا جوامع روستایی نیز از این فرایند دور نبوده و همیشه در معرض سیل و اثرات آن می باشند و از طرفی دیگر روستاهای منطقه مورد مطالعه(حوزه گرگانرود) ومعیشت و فعالیت ساکنین آن دائما? تحت تاثیر سیل می باشد. از این رو نیاز به الگوی جدیدی از مدیریت دارد که در آن ضمن توجه به مدیریت سازه ای به مدیریت غیرسازه ای نیز توجه گردد. بنابراین رویکرد تلفیقی با مشارکت مردم می تواند کنترل کننده سیل و اثرات مخرب آن باشد. زیرا تجربه ثابت کرده مبارزه با سیل بدون هماهنگی و مشارکت مردم و دولت امکانپذیر نمی باشد و چنین نگرش مشارکتی از الزامات دستیابی به توسعه پایدار است.. بنابراین تحقیق حاضر در صدد امکان سنجی کاهش اثرات بلایای طبیعی با تاکید بر بررسی نگرش مردم روستا و مسئولین نسبت به مشارکت و میزان تاثیر و کارآیی آن در کاهش آثار سوء مخاطره ناشی از سیل می باشد. که در این جهت از سه بعد اقتصادی، اجتماعی و محیطی، مشارکت روستاییان در سه دوره قبل، حین و بعد از وقوع سیل با روش شناسی اسنادی و میدانی با شیوه توصیفی و تحلیلی آماری مد نظر قرار گرفت، نتایج حاصل از تحقیق بیانگر تمایل مردم و مسئولین به مشارکت در مدیریت سیلاب در دوره قبل از وقوع سیل است.
حسین طالبی مهدی پورطاهری
یکی از شاخص های مهم توسعه پایدار روستایی مبحث فقر است. مبارزه با فقر لازمه دستیابی به توسعه می باشد. در ایران پس از انقلاب با وجود همه تلاش ها، همچنان فقر در روستاها باقی است و برنامه های مبارزه با فقر نتوانسته اند ریشه های اصلی فقر را شناسایی کنند. این تحقیق در پی دستیابی به برخی ریشه های اقتصادی و اجتماعی فقر روستایی است. فقر خانوارهای نمونه توسط شاخص فقر مصرف کالری سنجیده شد. برای جمع آوری اطلاعات لازم برای تحقیق 265 خانوار از 17 روستا به عنوان نمونه از طریق روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. تحلیل روابط توسط نرم افزار spss انجام گردید و آزمون های به کار گرفته شده شامل آزمون همبستگی پیرسون و کای دو می شود. برای تهیه نقشه ها نیز از نرم افزار arc gis بهره گرفته شد. می توان این گونه گفت که عوامل اقتصادی در مقایسه با عوامل اجتماعی نقش بیشتری در شکل گیری فقر در منطقه مورد مطالعه دارند. مجموعه عوامل اقتصادی استفاده شده در تحلیل روابط، 54.5 درصد تغییرات شاخص فقر را توجیه می کنند و مجموعه عوامل اجتماعی نیز در مجموع 14.5 درصد تغییرات شاخص فقر را توجیه می نمایند. به نظر می رسد که در تدوین برنامه های مبارزه با فقر روستایی در منطقه مورد مطالعه، بایستی مجموعه ای از عوامل اقتصادی و اجتماعی در نظر گرفته شود.
جمشید مولودی مجتبی رفیعیان
نگاه کالبدی- کارکردی برنامه ریزیها به ابعاد و جنبه های مختلف زندگی در گذشته سبب شد که از اواخر دهه 1960، تحت تأثیر نیازها و آگاهیهای جدید مفاهیم اجتماعی نوینی مثل رفاه اجتماعی، کیفیت زندگی، عدالت اجتماعی و کیفیت محیط در قلمرو برنامه ریزی و توسعه عمومی مطرح شود. همچین اهمیت و نقش کیفیت محیط در سایر جنبه های زندگی، ماهیت ویژه محیط های شهری، نقش فزاینده محیط سکونتی شهری به عنوان مهمترین سکونتگاه انسانی و وجود تعداد افراد زیادی که به شدت تحت تأثیر شرایط غالب محیط شان هستند، بررسی چگونگی کیفیت محیط های شهری را تبیین می نماید.این پایان نامه با هدف سنجش کیفیت محیط شهری در شهرهای جدید و با انگیزه ارایه یک الگو به منظور ارزیابی کیفیت محیط و شناخت مولفه های موثر بر آن، طراحی شده است و سعی بر آن دارد که با توصیف و تبیین مفهوم کیفیت محیط، شاخصهای تأثیر گذار، نحوه ارتباط این شاخصها و نحوه سنجش آنها را در محیط های شهری بررسی نماید. مبنای سنجش کیفیت محیط در شهر جدید هشتگرد معیار رضایتمندی از کیفیت محیط شهری از دیدگاه ساکنین است. روش شناسی کار بر مبنای روش تحلیل عاملی تأییدی قرار گرفته و مدل مورد استفاده نیز بر مبنای تجربیات موجود و مطالعه موردی شهر جدید هشتگرد فراهم شده است. این مدل دارای ساختاری سلسله مراتبی بوده (با توجه به رویکرد بالا به پایین و پایین به بالا) و متشکل از شاخصها و زیرشاخصهای است که در پنج سطح طراحی شده است. بر مبنای زیر شاخصهای سطح آخر گویه های در قالب پرسشنامه تدوین شد و براساس میزان رضایتمندی و میزان ناراحتی و آزردگی خاطر از عوامل محیطی، کیفیت محیط شهر توسط ساکنین مورد ارزیابی قرار گرفت.براساس نتایج بدست آمده از تحقیق حاضر، میزان رضایت ساکنین از کیفیت محیط شهری شهر جدید هشتگرد در سطح پایینی قرار دارد. البته در دو سطح کیفیت محیط شهری و کیفیت محیط سکونتی شرایط کمی متفاوت است به طوریکه رضایت از کیفیت محیط سکونتی در شهر جدید هشتگرد وجود دارد، در حالی که در مورد کیفیت محیط شهری این حالت صادق نیست. در ادامه تأثیر هر یک از شاخصهای سطح پایین مدل در شاخص سطح بالاتر نشان داده می شود و وضعیت کیفی هر یک از شاخصها از دیدگاه ساکنین مشخص می گردد. در نهایت براساس آزمون تحلیل عاملی تأییدی و تحلیل عاملی اکتشافی مدل مورد نظر و پرسشنامه طرح شده تأیید می شود.