نام پژوهشگر: محمد تقی ایمانپور
لیلا امیری جواد عباسی
کرمان به دلیل قرارگرفتن برسر راه هندوستان وارتباط تاریخی آن باهرمز محل عبور کاروانها از اقصی نقاط بود. این منطقه هر وقت دارای حکومتی با ثبات و متمرکز می شد، از شرایط مساعدی برای ایفای نقش سیاسی و اقتصادی در جنوب ایران برخوردار می شد. قراختاییان کرمان که از 619 تا 703 هجری حکومت کرمان را در دست داشتند، نسبت به ایلخانان و دولتهای مجاور سیاست دوراندیشانه ای را منطبق با شرایط آن زمان در پیش گرفتند و توانستند به تثبیت موقعیت تجاری و سیاسی کرمان در حوزه ی جنوب شرق بپردازند. کرمان عصر مظفری اگرچه ثبات قبل را نداشت اما به لطف موقعیت حساس جغرافیایی خود و توجهی که حکام مظفری به آن می کردند به روند رو به رشد خود در امر تجارت ادامه داد. در این رساله تلاش براین است تا با بهره گیری از منابع اصلی و پژوهش های متأخرواستفاده ازرویکردتحقیقات تاریخی، تجارت کرمان در سده های هفتم و هشتم هجری بررسی شود.
علی اکبر شهابادی محمد تقی ایمانپور
چکیده پیروزی کورش بزرگ بر آخرین پادشاه ماد «آستیاگس» در سال559 پ م. آغازگر شکل گیری شاهنشاهی هخامنشی گردید. پس از فتح مصر توسط کمبوجیه و بعضی از سرزمین های شرقی از جمله هند در زمان داریوش بزرگ، مرزهای این امپراتوری از شرق تا رود سند در هندوستان، از غرب تا دریای مدیترانه، از شمال تا دریاچه آرال و از جنوب تا خلیج فارس امتداد یافت. هر چند که از زمان مرگ داریوش بزرگ تا پایان شاهنشاهی هخامنشی تغییرات عمده ای در مرزهای جغرافیایی و تعداد ملل تحت سلطه ایجاد نشد، اما تعداد این ساتراپ ها و حوزه نفوذ سیاسی و اداری آن ها، گاه به گاه دچار دگرگونی می شد که در کتیبه های این دوره منعکس گردیده است. در هر حال تعداد ساتراپ ها و فهرست ملل و اقوام تحت سلطه پارسیان از دیر باز مورد توجه و مطالعه ی محققان تاریخ ایران باستان بوده و مطالعات زیادی در این خصوص انجام شده است، امّا در خصوص محدوده ی جغرافیایی و قلمرو سیاسی و اداری این سرزمین ها که در بعضی از سنگ نوشته ها تا 31 ساترابی نام برده اند، کمتر سخن گفته شده است. در این پایان نامه تلاش شده، ابتدا سازمان اداری هخامنشیان با استناد به منابع دست اوّل، بررسی شود. سپس بر آن هستیم تا بر اساس مطالعات کتیبه ای، از آن جمله کتیبه های سلطنتی، الواح گلی تخت جمشید، و مقایسه آن ها با آثار و شواهد اوستایی، یونانی، عبری و هم چنین یافته های باستان شناسی محدوده ی جغرافیایی هر یک از ساتراپی ها تا حد امکان مشخص گردد. در ادامه تلاش خواهد شد تا بر اساس کتیبه های سلطنتی، دلایل تغییرات و دگرگونی ها در تعداد و جایگاه سیاسی ساتراپ ها مورد بررسی قرار گیرد. در پایان نیز، با استناد به منابع یونانی و سنگ نگاره های هخامنشیان، تعداد ساتراپ ها و تغییرات در جایگاه سیاسی آن ها در طول دوره های هخامنشی با استفاده از روش تحقیقات تاریخی مورد تحلیل قرار خواهد گرفت.
مریم علی فتح آبادی سیروس نصراله زاده
خشیارشای اول پس از تثبیت قدرت خود و در ادامه ی سیاست پدرش – داریوش بزرگ- در جهت تصرف سرزمین های بیشتر به یونان لشکرکشی کرد. هر چند که وی موفق شد با گذشتن از تنگه ی ترموپیل تا آتن پیش برود و این شهر را برای مدتی کوتاه به تصرف در آورد، اما عدم موفقیت نیرو های وی در سایر جبهه ها، به ناکامی هخامنشیان در رسیدن به برخی از هدف های این لشکرکشی، منجر شد. این عدم موفقیت کامل پارسیان در مقابل یونانیان بعد ها سبب ایجاد نمایشنامه ها و افسانه هایی در یونان و هم چنین ساختن فیلمی تحت عنوان «سیصد» در سال های اخیر در آمریکا، گردیده است. با توجه به عدم تطبیق محتوای فیلم سیصد با واقعیت های تاریخی، در این پژوهش تلاش شده است تا ضمن شرح لشکرکشی خشیارشای اول به یونان، به بررسی و نقد فیلم سیصد از نظر عدم تطبیق محتوای تاریخی آن با واقعیت های تاریخی بر اساس منابع و تحقیقات تاریخی، پرداخته شود. کلید واژه: ایران هخامنشی، یونان باستان، خشیارشای اول، جنگ های ایران و یونان، فیلم سیصد
مهرناز تیموری سیروس نصراله زاده
یکی از مهمترین و باارزشترین منابع در شناخت تاریخ دوره ساسانی نقش برجسته های این دوران است. وقایع مختلف سلطنت برخی از پادشاهان مانند: غلبه بر دشمن و رسیدن به مقام سلطنت و تاج بخشی و تاجگذاریشان را نشان می دهد. ساسانیان اولین کسانی نیستند که چنین نقش برجسته هایی را پدید آورده اند؛ تاریخچه آن را در فلات ایران شاید بتوان به ایلامیان و نیز به سلسله محلی لولوبی، پادشاه معروف این سلسله یعنی آنوبنینی، در غرب ایران، رساند. در دوره ساسانیان نقش برجسته هم به لحاظ ویژگی های هنری و هم تعدد و تنوع موضوعی به اوج خود رسید. بیش از سی نقش برجسته، که بیشتر آن ها در استان فارس اند، از ایشان بر جای مانده که به دوره آغازین، تاریخ ساسانیان تعلق دارد؛ و تعدادی هم از این نقش برجسته ها در تاق بستان، سلماس و شهرری واقعند. در واقع این نقش برجسته ها به نوعی بازگو کننده فرهنگ، روش سیاسی و مذهبی این دوران است. هدف از این پژوهش، بررسی وضعیت سیاسی، مذهبی و فرهنگی دوره ی آغاز ساسانی و انعکاس آن بر روی هنر نقش برجسته این دوره است.
سامان جمشیدی وحید سینایی
چکیده: رابطه دین ودولت در ایران یکی از دغدغه های محققان علوم اجتماعی است.این رابطه دربرخی ادوار اهمیت بیشتری پیدا کرده است . یکی از این ادوار، دوره ساسانیان است . در دوره ساسانی دین در رابطه نزدیکی با دولت قرار گرفت ونقش مهمی در تحولات اجتماعی و سیاسی ایفا کرد.در دوره ابتدایی حکومت ساسانی ، به دلیل علایق دینی خاندان ساسانی و نقش روحانیت زرتشتی ،دولت در یک رابطه تعاملی با دین قرار گرفت . در ادامه با ظهور کرتیر و وقوع بحران های اجتماعی و سیاسی همچون بحران مانی و ظهور مزدک و سپس رسمیت یافتن مسیحیت در امپراطوری روم نهاد دین توانست بر دولت برتری یافته و یک دولت دینی تشکیل دهد . سرانجام با ضعف و اضمحلال نهاد دین و دولت و فروکش کردن بحرانهای اجتماعی مجددا رابطه تعاملی میان دین ودولت برقرار گردید. کلید واژه ها: دین ، دولت ، ایران باستان،سلسله ساسانی، رابطه دین و دولت.
فائزه بیدخوری محمد حسنی
تکامل حقوقی هر کشور و احترامی که مردم آن کشور به قوانین و مقررات خود می گذارند ، بستگی به سیر تاریخ ، تمدن ، پیشرفت و فرهنگ سنن و آداب ، کیش و آیین و نظرات پژوهندگان و خردمندان آن ملت دارد ، کشور ایران درطول تاریخ به ویژه در گذشته واسطه تبادل و ارتباط تمدنهای خاوری و باختری بوده و سهمی بزرگ در ترکیب تمدنهای عالی گوناگون داشت . هخامنشیان نخستین کسانی بودند که وحدت عالی شرقی و به عبارتی وحدت جهان متمدن آن روز که عناصر مختلف در آن زندگی می کردند به هم مرتبط ساخت . به طور کل باید متذکر شد که ایران در عهد هخامنشی دارای عالی ترین تمدن و فرهنگ و هنر بوده است و این مهم را وضع قوانین ومقررات متناسب و توجه شاهان به اجرای عدالت تشکیل می داده است . این قوانین به صورت فرمان شاه ظاهر می شده است . ولی باید متذکر شد که شاه حق قانون گذاری داشت ولی این حق جزء در حدود مصلحت مملکت اعمال نمی شود . نتیجه این پژوهش را می توان دراین عبارت خلاصه کرد که شاهان هخامنشی ( به ویژه کوروش ) با ارائه نخستین اعلامیه حقوق بشر ( استوانه کوروش ) پایه دادگری و عدالت پروری را درجهان بنا کردند ، به گونه ای که بعدها داریوش با قانون گذاری جدید به اصلاح امور پرداخت ، قوانینی که از آداب ورسوم قوانین و نحوه مجازات سایر ملل تابعه نشات و تاثیر پذیرفته بود و نیز بر قوانین سایر حکومت های بعد هخامنشیان مثل سلوکیان و اشکانیان و ... تأثیر گذاشت .
صدیقه رخشی پور محمد تقی ایمانپور
رشد و تکامل تمدن ها ناشی از تأثیرات متقابل بر یکدیگر می باشد چرا که هیچ تمدنی صرفاً خود، خالق تمامی دستاوردهای مادی و معنوی اش نبوده است و بدون شک هر تمدن یا حکومت بشری به نوعی از تجربهی تمدن های دور و نزدیک یا پیشین و معاصر خود به شیوهی مستقیم و غیر مستقیم بهره برده است که البته میزان تأثیر پذیری تمدن ها از یکدیگر متفاوت می باشد. هخامنشیان نیز مستثنی از این قاعده نبوده اند و گستردگی امپراتوری هخامنشی که بسیاری از تمدن های کهن را در بر می گرفت، خود دلیلی بر این امر می باشد چرا که خواه ناخواه تحت تأثیر تمدن های پیشین باسابقه قرار می گرفت. بررسی معماری و نقوش برجستهی دو پایتخت هخامنشی یعنی پاسارگاد و تخت جمشید، به وضوح نشان می دهد که هخامنشیان در خلق این آثار تمدنی، تحت تأثیر تمدن های هم جوار خود یعنی میان رودان، عیلام، ماد و یونان-ایونی قرار گرفته اند که این وام گیری به دو شیوهی مستقیم و غیر مستقیم انجام شده است؛ به گونه ای که از دو تمدن میان رودان و یونان-ایونی مستقیم و از دو تمدن عیلام و ماد، غیر ستقیم تأثیر پذیرفته است. با توجه به سابقهی کهن تمدن های هم جوار مذکور در زمینهی معماری و نقوش برجسته ، در این پژوهش تلاش شده است که تأثیر پذیری هخامنشیان از معماری و نقوش برجستهی تمدن های میان رودان، عیلام، ماد و یونان- ایونی در دو مجموعهی پاسارگاد و تخت جمشید، با استناد به آثار غیر نوشتاری و به جا مانده از دو مجموعهی مذکور و مناطق هم جوار و آثار نوشتاری مشتمل بر منابع کهن و تحقیقات جدید و استفاده از شیوه های تاریخنگاری علمی مورد بررسی قرار گیرد.