نام پژوهشگر: بهروز سبحانی
فاطمه جعفرزاده برومند صلاحی
اقلیم یک ناحیه بر روی تمام ارکان زندگی انسانی تاثیر می گذارد. بلایای اقلیمی از جمله مهمترین پدیده هایی هستند که در نتیجه تغییرات اقلیمی در مناطق مختلف دنیا اتفاق می افتند. از جمله بلایای اقلیمی که نقش مهمی در اقتصاد و کشاورزی و... در نواحی مختلف دارد، وقوع خشکسالی ها و ترسالی ها می باشد. در وقوع تغییرات اقلیمی و به تبع آن مخاطرات و بلایای طبیعی از قبیل خشکسالی علاوه بر عوامل محیطی مستقردر منطقه، سایر عوامل اقلیمی از قبیل نقش عوامل بیرونی و از جمله نقش پیوند از دور پدیده هایی مانند النینو- نوسانات جنوبی و نوسانات شمالگان و... نیز مطرح می باشد. پدیده انسو در نتیجه تغییر فشار بین دو منطقه تاهیتی و داروین بوقوع می پیوندد و در زمان وقوع خود باعث ناهنجاری های اقلیمی در اکثر نقاط دنیا می شود. در پژوهش حاضر میزان تاثیر پدیده انسو بر بارش منطقه و به تبع آن تاثیر احتمالی این پدیده در وقوع خشکسالی ها و ترسالی های استان اردبیل مورد بررسی قرار گرفت. بدین منظور از مقادیر عددی شاخص soi (نوسانات جنوبی) به عنوان شاخص تبیین کننده تغییرات فشار اقیانوس آرام و مقادیر بارندگی ایستگاه های سینوپتیک واقع در استان اردبیل( ایستگاه اردبیل، پارس آباد، مشگین شهر و خلخال)، در طی دوره آماری 1355- 1388 استفاده گردید. در این راستا علاوه بر محاسبه میزان همبستگی بین دو پارامتر مذکور با استفاده از ضرایب همبستگی پیرسون و اسپیرمن، روند خطی و پولی نومیال بارش وشاخص النینو- نوسانات جنوبی نیز ترسیم گردید. همچنین امکان استفاده از نقشه های سینوپتیک سطح دریا و سطح 500 هکتو پاسکال جهت توجیه تغییرات بارندگی در منطقه طی سال های وقوع انسو مورد بررسی قرار گرفت. نتایج بیانگر این است که همبستگی ضعیفی بین بارش منطقه و شاخص النینو – نوسانات جنوبی در استان اردبیل وجود دارد. بارش در منطقه بیشتر از شرایط توپو کلیمای منطقه و نقش همسایگان مجاور متاثر می باشد. همبستگی های بدست آمده در فصول پاییز و زمستان قوی تر از سایر فصول سال است، در این فصول همزمان با وقوع النینو(فاز گرم انسو) بارش در منطقه افزایش کمی نسبت به میانگین داشته است، در حالیکه در فصل تابستان وقوع فاز النینو باعث کاهش بارش در استان اردبیل گردیده است. وقوع فاز لانینا (فاز سرد انسو)، باعث کاهش بارندگی در تمام فصول سال در منطقه مورد مطالعه شده است. تمام همبستگی های بدست آمده درسطح 95 درصد معنی دار می باشد. نتایج حاصل از بررسی نقشه های فشار بیانگر اینست که سطوح 500 هکتو پاسکال و سطح دریا زمین سطوح مناسبی جهت بررسی اثر الگوهای پیوند از دور نمی باشد.
اعظم محمد حسن برومند صلاحی
بارش های شدید، همه ساله خسارات زیادی را در مناطق مختلف جغرافیایی به بار می آورند. ایجاد بارش های سنگین علاوه بر رطوبت سطح زمین، مستلزم وجود یک عامل صعود قوی در لایه های بالایی اتمسفر است. چنانچه بتوان عامل ایجاد آن را حداقل از یک روز قبل شناسایی نمود، اقدامات پیشگیرانه درجلوگیری از گسترده شدن خسارات، موثر واقع خواهد شد. در این پژوهش، با تعیین 30 میلی متر بارندگی در 24 ساعت به عنوان روزهای دارای بارش های سنگین در سال های آماری 1951 تا 2005 الگوهای گردشی اتمسفری ایجاد کننده این باران های سنگین در استان تهران مشخص گردیده است.این الگوها، در سطح زمین و درسطح 500 هکتوپاسکال اتمسفر، شناسایی و ردیابی شدند. از الگوهای سطح زمین، کم فشارها، پرفشارها، سیکلون ها و آنتی سیکلون ها و جبهه های گرم و سرد و در سطح بالا، فراز و فرودهای موج بادهای غربی عامل اصلی ایجاد بارش های شدید استان تهران بودند. 72/59 درصد از بارش های سنگین استان تهران با وجود سیستم یا زبانه کم فشار در سطح زمین و 28/40 درصد آن، با وجود سیستم یا زبانه پرفشار سطح زمین مرتبط بوده است. 33/88 درصد از بارندگی های استان تهران زمانی رخ داد که این استان، در جلو فرود ایجاد شده در لایه های میانی و بالایی جو قرار داشته است. 56/5 درصد مواقع، وقوع بارش ها سنگین با استقرار جلو فراز بر استان تهران همراه بوده است. در 94/6 درصد از مواقع وقوع بارش سنگین، استان تهران به طور مستقیم یا غیر مستقیم در زیر مرکز ناوه قرار داشته است. در 17/4 درصد مواقع، بارش سنگین هنگامی رخ داده است که در سطح 500 هکتوپاسکال جو، بادهای غربی و شمال غربی وزش داشته اند.همچنین در تحلیل مولفه سری های زمانی (روند خطی) پارامتر حداکثر بارش روزانه، نتایج نشان داد که در ایستگاه آبعلی روند در حال افزایش و در بقیه ایسگاه های مورد مطالعه، در حال کاهش می باشد.
بهروز سبحانی پریوش امجدیان
در این پایان نامه جهت تعیین تیپ های غالب هوای ایستگاه کرمانشاه از نرم افزار مت لب و روش خوشه ای وارد استفاده شده است . دوره آماری مورد مطالعه از 1977-2005میلادی (1365-1385) می باشد. با استفاده از داده های 8 متغییر اقلیمی دمای خشک ، دمای تر ، نم نسبی ، سرعت باد، جهت باد هر یک برای ساعات 03،09 و15 گرینویچ ومیانگین دمای حداقل ،حداکثر ومیانگین بارش روزانه که از ایستگاه کرمانشاه اخذ شده در نهایت 9935 روز دارای داده های کاملی از متغییرهای مذکور بودند پس از تشکیل ماتریس 8*9935، فرایند استاندارد سازی برروی داده ها انجام شد ماتریسی بدست آمد که طول آن، تعداد روزها وعرض آن متغییر ها بود ابتدا همبستگی درونگروهی وسپس تحلیل خوشه ای صورت گرفت ودر نهایت 6تیپ هوای سرد بسیار بارشمند و تیپ نیمه سرد وخشک،بادی و تیپ بسیار سرد ومرطوب، بارانی وتیپ گرم وخشک بادی وتیپ بسیار گرم وکم باران وتیپ سرد وکم باران شناسایی شد. وهمچنین به تاثیر هرتیپ و زمان آغاز وپایان و اوج هریک پرداخته شده است. همچنین نقشه سطح زمین و سطح 500 هکتوپاسکال روز نماینده هر تیپ نیز مورد بررسی وتفسیر قرار گرفته است.
زهرا حاجی زاده برومند صلاحی
نوسانات اطلس شمالی(nao) و نوسانات شمالگان (ao) الگوهای موثری از تغییرپذیری گردش عمومی جو در محدوده برون حاره ی نیمکره ی شمالی و از عوامل اصلی کنترل عناصر اقلیمی مانند دما و بارش می باشند که دارای اثرات اقتصادی و اجتماعی بزرگی بر بخش های انرژی، کشاورزی، صنعت، حمل و نقل و بهداشت هستند. در پژوهش حاضر تاثیر پدیده های نوسانات اطلس شمالی و نوسانات شمالگان بر بارش و دمای استان لرستان مورد بررسی قرار گرفت. بدین منظور از مقادیر عددی شاخص nao به عنوان شاخص تبیین کننده تغییرات فشار در اقیانوس اطلس شمالی، مقادیر عددی شاخص ao به عنوان شاخص تبیین کننده تغییرات فشار در شمالگان و مقادیر بارش و دمای ایستگاه های سینوپتیک واقع در استان لرستان (خرم آباد، الیگودرز، بروجرد و کوهدشت) در طی دوره آماری بلند مدت استفاده گردید. روش اصلی مورد استفاده در این پژوهش استفاده از آمار تحلیلی (ضریب همبستگی پیرسون و اسپیرمن و تحلیل مولفه های روند خطی و پلی نومیال) می باشد. همچنین نقشه های سینوپتیک سطح دریا و سطح 500 هکتوپاسکال جهت توجیه بارندگی در منطقه طی فازهای مثبت و منفی شاخص nao مورد بررسی قرار گرفت. نتایج بیانگر این است که بارش و دمای منطقه با شاخص های nao و ao دارای ارتباط معکوسی است. به طوری که مرحله مثبت شاخص های nao و ao با دوره های کاهش بارش و دما، و مرحله منفی شاخص های مذکور با دوره های افزایش بارش و دما در منطقه همزمان است. همچنین بررسی ها نشان داد که تاثیر الگوی nao و به ویژه الگوی ao بر روی پارامتر دما ، خصوصا در فصل زمستان منطقه مورد مطالعه بیشتر بوده است. با توجه به اینکه ضرایب همبستگی بدست آمده، حاکی از همبستگی ضعیفی میان بارش و دمای منطقه با شاخص های nao و ao می باشند. می توان گفت که بارش و دما درمنطقه بیشتر از شرایط توپوکلیمای منطقه و نقش همسایگان مجاور متاثر می باشد. نتایج حاصل از بررسی نقشه های فشار بیانگر این است که در طی فاز منفی شاخص نوسانات اطلس شمالی، ضعیف شدن کم فشار ایسلند و پرفشار آزور و به تبع آن قوی شدن پرفشارهای حرارتی عرض های شمالی باعث افزایش بارندگی در منطقه و در طی فاز مثبت شاخص نوسانات اطلس شمالی، قوی شدن کم فشار ایسلند و پرفشار آزور و به تبع آن ضعیف شدن پرفشارهای حرارتی عرض های شمالی باعث کاهش بارندگی در منطقه می شوند.
فریده همه خانی برومند صلاحی
بارش به عنوان یک متغیر تصادفی جزو آن دسته از عناصر اقلیمی است که تغییرات چشم گیری با زمان و مکان دارد به گونه ای که می توان آن را در زمره تغییرپذیرترین عوامل جوی به حساب آورد. با توجه به اهمیت بارش در مدیریت منابع آب و آمایش سرزمین و نقش آن در برنامه ریزی های خرد و کلان و بخصوص تأثیر آن بر اقتصاد و کشاورزی، تحلیل و بررسی این عنصر در سال های اخیر، مورد توجه مجامع علمی بوده است. در پژوهش حاضر، آمار بلندمدت مجموع بارش و تعداد روزهای بارش بیش از صفر میلی متر ایستگاه های سینوپتیک استان کرمانشاه (کرمانشاه، اسلام آبادغرب، روانسر، سرپل ذهاب، کنگاور) با استفاده از روند خطی و پلی نومیال درجه 6 و مدل های ریاضی پیش بینی مدل نمو هموار ساده و مدل نمو هموار هلت- وینترز و فرایندهای میانگین متحرک مرتبه دوم، اتورگرسیو مرتبه دوم، مورد تحلیل و بررسی قرار گرفت. با به کارگیری این مدل های پیش بینی، ضابطه های مناسبی برای پیش بینی مقادیر بارش و تعداد روزهای بارش بیش از صفر میلی متر استخراج گردیدند. نتایج حاصل از روند خطی و پلی نومیال درجه 6 و ضابطه های پیش بینی نشان دادند روند بارش در تمام ایستگاه های مورد مطالعه از روندی کاهشی برخوردار می باشد که بیشترین سیر کاهشی در دو ایستگاه سرپل ذهاب و اسلام آبادغرب مشاهده گردید. همچنین پارامتر تعداد روزهای بارش بیش از صفر میلی متر در ایستگاه کرمانشاه دارای روندی افزایشی و در ایستگاه های اسلام آبادغرب، روانسر، سرپل ذهاب و کنگاور دارای روندی کاهشی است.
محبوبه خلیل وند بهروز سبحانی
مکان یابی محل های مناسب دفن پسماند از اقدامات مهم در فرایند مدیریت جامع پسماند های شهری است. محل کنونی دفن پسماند شهر مرودشت علاوه بر تکمیل ظرفیت از موقعیت محیطی کاملاً نامناسبی بهره گرفته و آثار و آلودگی های زیست محیطی آن نه فقط در شرایط کنونی پدیدار شده بلکه در آینده نزدیک نیز آثار منفی خود را بهتر نشان داده و توسعه ی پایدار این شهر را با بحران مواجهه خواهد ساخت. در این پژوهش با استفاده از عوامل طبیعی، داده هایی چون فاصله از محدوده ی قانونی شهر، فاصله از جاده، توانایی اراضی، فاصله از عوارض مصنوع (روستا، تأسیسات و تجهیزات شهری، معادن)، فاصله از گسل های منطقه، و همچنین بررسی وضعیت هیدرواقلیم منطقه از جمله فاصله از آب های سطحی منطقه، جهت باد، دما، بارش و غیره در محیط gis، ابتدا محدودیت های منطقه مورد مطالعه از لحاظ دفن پسماند (مناطق ممنوعه از نظر زیست محیطی) استخراج و سپس مقادیر لایه های اطلاعاتی بر اساس توابع عضویت فازی و بر اساس مطلوبیت آن ها نسبت به هدف در بازه استاندارد صفر و یک قرار گرفتند. این لایه ها در نهایت بر اساس وزن های استخراج شده از طریق روش ahp، و به روش ترکیب خطی- وزنی با یکدیگر تلفیق و در نهایت مناطق مناسب جهت دفن پسماند استخراج گردیدند.
کامل آزرم بهروز سبحانی
کلزا با اختصاص 15 درصد کل تولید روغن گیاهی در جهان بعد از سویا و نخل روغنی، مقام سوم را در بین دانه های روغنی به خود اختصاص داده است. اقلیم، توپوگرافی و خاک از مهمترین مولفه های محیطی هستند که استعداد و قابلیت تولید محصول زراعی در یک منطقه به آنها وابسته است. در این تحقیق سعی شده است با ارزیابی تناسب اراضی بر اساس این معیارها، اراضی مستعد کشت کلزا در سطح استان آذربایجان غربی شناسایی شود. در تحقیق حاضر از داده های اقلیمی از قبیل دما، بارش، درجه روز، رطوبت نسبی، تعداد روز یخبندان، و ساعات آفتابی، مربوط به آمار ایستگاه های سینوپتیک و باران سنجی سطح استان از بدو تاسیس تا سال 1387 مربوط به هر یک از مراحل فنولوژیکی رشد کلزا و داده های منابع زمینی از قبیل لایه های توپوگرافی، قابلیت اراضی، عمق خاک و کاربری اراضی، استفاده شده، مطالعه و بررسی هر یک از آنها در رابطه با نیازهای اقلیمی و اکولوژیکی کلزا صورت گرفت. با تعمیم داده ها به سطوح و پردازش آنها با استفاده از فن آوری gis لایه های اطلاعاتی مربوط به هر یک از آنها تهیه شد. به منظور اولویت بندی و ارزیابی معیارها و لایه های اطلاعاتی در رابطه با هم و تعیین وزن آنها از روش تحلیل تصمیم گیری چند معیاره (mcdm) مبتنی بر روش فرایند تحلیل سلسله مراتبی (ahp) استفاده شد. سپس با وزن دهی به لایه های تهیه شده بر اساس معیارها و مدل مورد نظر، همپوشانی و تحلیل فضایی لایه ها در محیط gis صورت گرفته و لایه نهایی ارزیابی تناسب اراضی برای کشت کلزا تهیه شد. بر اساس نتایج بدست آمده، اراضی استان از نظر پتانسل اقلیمی و محیطی برای کشت کلزا به چهار طبقه خیلی مناسب (15/2%)، مناسب (1/52%)، متوسط (4/25%) و ضعیف (3/7%) تقسیم بندی شدند.
محمود بهروزی برومند صلاحی
بادهای توفنده از پدیده های مخرب اقلیمی می باشند که همه ساله خسارت های جبران ناپذیری به مزارع، تاسیسات، جاده ها، ترافیک، فضای شهری و ارتباطات وارد می نماید. این پدیده متاثر از شرایط جوی خاصی است که در صورت شناخت سازوکار تکوین و گسترش آن می توان از آسیب های فراوان آن کاست و یا با آن مقابله کرد. در این پژوهش، ابتدا سه ایستگاه شیراز، آباده و لارستان بعنوان نماینده استان انتخاب شدند. بازه زمانی 16 ساله(1990-2005) برای این پژوهش معین شد. در ادامه با استفاده از نرم افزار wr plot گلباد سالانه برای ایستگاه ها ترسیم شد. سپس میانگین جریان و سرعت باد مورد تحلیل قرار گرفت. برای برازش سرعت های باد از توابع توزیع احتمال ویبول و رایله استفاده شد. با استفاده از داده های روزهای همراه با باد توفنده در دوره ی آماری، ویژگی های آماری بادهای توفنده مورد بررسی قرار گرفت. در تحلیل همدیدی، از نقشه های فشار تراز 500 هکتوپاسکال و تراز سطح دریا و نقشه دمای سطح زمین در هر سه ایستگاه مذکور استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان داد که جهت باد غالب در شیراز و آباده، شمالی و در لارستان غربی است. هر سه ایستگاه دارای تابع توزیع ویبول و رایله هستند. بررسی های آماری نشان داد که ایستگاه آباده با 1519 روز باد توفنده، حداکثر باد توفنده، شیراز 737 روز و لارستان 627 روز باد توفنده داشته اند. بررسی همدیدی نشان داد که در تراز 500 هکتوپاسکال، قرار گیری در جلوی فرود، بیشترین درصد وقوع باد توفنده را دارا بوده است. بعد از آن، قرار گیری در جلو فراز و فراز مانع عربستان باعث وزش بادهای توفنده شده اند. در تراز سطح زمین، کم فشارهای شرق و جنوب شرق، کم فشار عربستان، پرفشار شمال غرب و سیبری باعث وزش بادهای توفنده در استان فارس بوده اند
محمد دهدارزاده برومند صلاحی
گردوخاک که به عنوان یکی از مهم ترین شکل های آلودگی جوی همه ساله ، خسارت های هنگفتی را در زمینه های مختلف، از جمله گسترش بیابان ها، از بین بردن زمین های کشاورزی، حمل و نقل و.... به دنبال دارد، در ابعاد مختلف مورد توجه محققان قرار گرفته است. استان فارس به علت موقعیت جغرافیایی آن و قرارگیری در عرض های جغرافیایی پایین، از مسیرهای عبوری رطوبت کمتر بهره برده و نزدیکی آن به منبع عظیم تولید گردوخاک یعنی بیابان عربستان باعث شده تا همواره در معرض پدیده ی گردوخاک قرار داشته باشد و در بعضی از اوقات سال دچار خسارت شود. از این رو، شناخت چگونگی پیدایش این گردوخاک ها می تواند در امکان کاهش اثرات زیانبار این پدیده در منطقه مفید باشد. در این پژوهش، با استفاده از داده های روزهای همراه با گردوخاک در یک دوره ی آماری 10 ساله (2002-1993) سه ایستگاه شیراز، آباده و فسا، ویژگی های آماری طوفان های گردوخاک مورد بررسی قرار گرفت. در تحلیل همدیدی، از تراز 500 هکتوپاسکال و تراز سطح دریا هر سه ایستگاه مذکور استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان داد که بیشترین فراوانی وقوع گردوخاک در طول دوره-ی آماری در ایستگاه شیراز با 96 روز و کمترین فراوانی وقوع این پدیده در ایستگاه آباده با 1 روز می باشد. همچنین در استان فارس، وقوع گردوخاک کمتر از میانگین کلی بوده و پراکنش وقوع گردوخاک زیاد بوده است. این پژوهش نشان داد که سامانه های اصلی ایجاد گردوخاک در منطقه در تراز سطح دریا، وجود مرکز کم فشار بر روی عربستان و عراق، در تراز 500 هکتوپاسکال، قرارگیری منطقه در جلوی فرود با آرایش غربی- شرقی، و قرارگیری در جلوی فراز به همراه مرکز پرارتفاع و کم فشار پاکستان بوده، که زمینه ی ماندگاری و سرازیر کردن گردوغبار به جو منطقه را فراهم آورده اند.
هدیه صفری برومند صلاحی
یکی از ویژگی های آب و هوایی مناطق مختلف به ویژه در مناطق آب و هوایی معتدل و سرد، بارش برف می باشد. ریزش برف، مهم-ترین عامل تأثیرگذار در میزان ذخایر آب به ویژه در فصول گرم سال در مناطق خشک و نیمه خشک (همچون ایران) محسوب می-گردد؛ ولی از طرف دیگر، ریزش برف های سنگین غیرمترقبه سبب ناهنجاری و برهم زدن وضعیت روزمره از جمله رفت وآمد به ویژه در مسیرهای ورودی و خروجی شهرها می گردد. استان کرمانشاه نیز به دلیل کوهستانی بودن و نزدیکی به منابع رطوبت، گهگاه با خسارات ناشی از این عنصر آب و هوایی مواجه شده است. لذا در این پژوهش، بارش های برف سنگین استان کرمانشاه از دیدگاه آماری و همدیدی طی دوره آماری مشترک 16 ساله (1992-2007) مورد مطالعه قرار گرفته است. جهت انجام این کار، سعی شده است با استفاده از روش های آماری چون سری های آماری (روند خطی و پلی نومیال درجه شش)، آزمون ناپارامتری من- کندال و با بهره گیری از نقشه های سینوپتیکی روزانه سطح دریا، 850 و 500 هکتوپاسکال جو، بارش های برف سنگین استان کرمانشاه تجزیه و تحلیل شود. نتایج این پژوهش نشان داد که بارش برف سالانه در ایستگاه های مورد مطالعه در طول دوره آماری مشترک، دارای روند کاهشی بوده است. آزمون گرافیکی من- کندال نشان داد که در دهه اخیر، بارش برف در جهت کاهشی تغییر ناگهانی و معنی-داری داشته است. . شکل گیری پرفشار در شمال دریای خزر و گسترش ناوه ای از اسکاندیناوی تا شرق مدیترانه و به صورت مورب و شرق سو تا غرب و شمال غرب ایران، سبب ریزش های برف در منطقه ی مورد مطالعه می شود.
سانیا کرمی برومند صلاحی
یکی از ویژگی های آب و هوایی مناطق مختلف به ویژه در مناطق آب و هوایی معتدل و سرد، بارش برف می باشد. ریزش برف، مهم-ترین عامل تأثیرگذار در میزان ذخایر آب به ویژه در فصول گرم سال در مناطق خشک و نیمه خشک (همچون ایران) محسوب می-گردد؛ ولی از طرف دیگر، ریزش برف های سنگین غیرمترقبه سبب ناهنجاری و برهم زدن وضعیت روزمره از جمله رفت وآمد به ویژه در مسیرهای ورودی و خروجی شهرها می گردد. استان کرمانشاه نیز به دلیل کوهستانی بودن و نزدیکی به منابع رطوبت، گهگاه با خسارات ناشی از این عنصر آب و هوایی مواجه شده است. لذا در این پژوهش، بارش های برف سنگین استان کرمانشاه از دیدگاه آماری و همدیدی طی دوره آماری مشترک 16 ساله (1992-2007) مورد مطالعه قرار گرفته است. جهت انجام این کار، سعی شده است با استفاده از روش های آماری چون سری های آماری (روند خطی و پلی نومیال درجه شش)، آزمون ناپارامتری من- کندال و با بهره گیری از نقشه های سینوپتیکی روزانه سطح دریا، 850 و 500 هکتوپاسکال جو، بارش های برف سنگین استان کرمانشاه تجزیه و تحلیل شود. نتایج این پژوهش نشان داد که بارش برف سالانه در ایستگاه های مورد مطالعه در طول دوره آماری مشترک، دارای روند کاهشی بوده است. آزمون گرافیکی من- کندال نشان داد که در دهه اخیر، بارش برف در جهت کاهشی تغییر ناگهانی و معنی-داری داشته است. . شکل گیری پرفشار در شمال دریای خزر و گسترش ناوه ای از اسکاندیناوی تا شرق مدیترانه و به صورت مورب و شرق سو تا غرب و شمال غرب ایران، سبب ریزش های برف در منطقه ی مورد مطالعه می شود.
میر بهروز ذکی زاده بهروز سبحانی
به منظور برنامه ریزی در جهّت بهره برداری بهینه از اراضی کشاورزی و استفاده منا سب تر از استعداد های آن، ارزیابی کیفی اراضی کشاورزی امری ضروری به نظر می رسد. اقلیم، توپوگرافی و خاک از مهّم ترین مولفه های محیطی هستند که استعداد و قابلیت تولید محصول زراعی در یک منطقه به آن ها وابسته است. در این تحقیق سعی شده است با ارزیابی تناسب اراضی بر اساس این معیارها، اراضی مستعد کشت بادام در سطح استان اردبیل شناسایی شود. در تحقیق حاضر از داده های اقلیمی از قبیل دما، بارش، سرعت باد، رطوبت نسبی و ساعات آفتابی، مربوط به آمار ایستگاه های سینوپتیک و باران سنجی سطح استان مربوط به هر یک از مراحل فنولوژیکی رشد بادام و داده های منابع زمینی از قبیل لایه های کاربری اراضی،ارتفاع، عمق خاک، شیب و جهت استفاده شده، مطالعه و بررسی هر یک از آن ها در رابطه با نیاز های اقلیمی و اکولوژیکی بادام صورت گرفت. با تعمیم داده ها به سطوح و پردازش آن ها با استفاده از فناوری gis لایه های اطلاعاتی مربوط به هر یک از آن ها تهّیه شد. به منظور اولویت بندی و ارزیابی معیارها و لایه های اطلاعاتی در رابطه با هم و تعیین وزن آن ها از روش تحلیل تصمیم گیری چنده معیارهmcdm ) ) مبتنی بر روش فرایند تحلیل سلسله مراتبی ahp) ) استفاده شد. سپس با وزن دهی به لایه های تهّیه شده بر اساس معیارها و مدل مورد نظر، همپوشانی و تحلیل فضایی لایه ها در محیط gis صورت گرفته و لایه نهایی ارزیابی تناسب اراضی برای بادام تهّیه شد. بر اساس نتایج به دست آمده، اراضی استان از نظر پتانسیل اقلیمی و محیطی برای کشت بادام به چهار طبقه خیلی مناسب (30/37%)، مناسب (37/28%)، متوسط(15/25%) و ضعیف (15/9%) تقسیم بندی شدند.
جواد چالاکیان بهروز سبحانی
چکیده: نخود یکی از محصولات زراعی مهم در استان اردبیل است که در حال حاضر 5272 هکتار از اراضی سطح استان زیر کشت این گیاه زراعی است. این تحقیق به منظور مطالعه و شناخت قابلیت های استان اردبیل کشت نخود بعمل آمد. داده های مورد مطالعه در این تحقیق عبارتند از بارندگی سالانه، بارندگی طول دوره رشد نخود، دمای طول دوره رشد، رطوبت نسبی، ارتفاع، شیب، جهت و عمق خاک است که با بهره گیری از نیاز رویشی گیاه زراعی مورد مطالعه، لایه اطلاعاتی تولید و هر سری از داده ها ارزش گذاری و طبقه بندی شدند که با روش-های همپوشانی در محیط gis با هم ترکیب شدند به منظور بررسی میزان تاثیر گذاری هر یک از عناصر و عوامل اقلیمی در پهنه بندی آگروکلیماتیک گیاه زراعی نخود، هرکدام از داده های مربوط به مقادیر بارش و دما، با هم ترکیب شدند. سپس با تلفیق تمام داده های عناصر و عوامل اقلیمی بصورت یکجا، نقشه نهایی قابلیت اراضی برای نخود تهیه شد. به منظور اولویت بندی و ارزیابی معیارها و لایه های اطلاعاتی در رابطه با هم و تعیین وزن آن ها از روش تحلیل تصمیم گیری چند معیاره (mcdm) مبتنی بر روش فرایند تحلیل سلسله مراتبی (ahp) استفاده شد.
عیسی شاهمرادی بهروز سبحانی
تولید محصول و قابلیت کشاورزی در هر منطقه به هوا و ویژگی های اقلیمی آن بستگی دارد، لذا مطالعه ی عناصر و عوامل اقلیمی موثر بر کشاورزی از اهمیت ویژه ای برخوردار است. کلزا سومین منبع مهم تولید روغن خوراکی بعد از سویا و نخل روغنی در جهان می باشد. ایران از کل تولید جهانی کلزا در سال 2000 با تولید 17090 تن، سهمی برابر 04/0 درصد از تولید کلزای جهان را به خود اختصاص داده است. در این تحقیق به منظور پهنه بندی اراضی استان ایلام جهت کشت کلزا از داده های اقلیمی بارش، دما، درجه- روز، ساعات آفتابی، یخبندان و رطوبت نسبی از آمار ایستگاه های سینوپتیک، کلیماتولوژی و تبخیر سنجی در سطح استان از بدو تاسیس تا سال 1388 مربوط به هر یک از مراحل فنولوژیکی کلزا و داده های فیزیوگرافی از قبیل ارتفاع، شیب و جهت شیب استفاده شده است. سپس با پردازش داده ها در محیط gis هر یک از لایه های اطلاعاتی تهیه شد. بر حسب اهمیت هر یک از معیارها در ارتباط با کشت کلزا با استفاده از مدل ahp ارزش گذاری گردیدند و در نهایت وزن نسبی هر یک از معیارها بدست آمد. سپس با تلفیق و همپوشانی معیارهای مورد مطالعه در ارتباط با مدل مورد نظر نقشه نهایی نیازهای اقلیمی و فیزیوگرافی اراضی استان ایلام جهت کشت کلزا تهیه شد. نتایج نهایی این تحقیق بدین صورت است که، مناطق شمالی استان شرایط مطلوب تری نسبت به مناطق جنوبی استان جهت کشت کلزا دارند. همچنین تفکیک اراضی نشان می دهد که 50/20% اراضی دارای شرایط بدون محدودیت، 64/9% محدودیت کم، 87/36% محدودیت متوسط و 97/30% دارای شرایط محدودیت زیاد برای کشت کلزا در استان ایلام می باشند.
رستم حیدری درویشانی بهروز سبحانی
ارقام روغنی زیتون با دارا بودن بیش از 20 درصد روغن و کیفیت برتر نسبت به روغن های نباتی از اهمیت ویژه ای برخوردارند. به همین دلیل شناسایی مناطق مستعد برای کشت زیتون در کشور، حائز اهمیت است. تحقیق حاضر با هدف شناخت عوامل و عناصر اقلیمی موثر در کشت ارقام زرد و روغنی زیتون در استان مازندران و همچنین پهنه بندی نواحی مستعد کشت این محصول از نظر اقلیمی و محیطی در محیط gis می باشد. برای این منظور عناصر اقلیمی دما، بارش، نم نسبی، تبخیر و تعداد روزهای یخبندان، از 28 ایستگاه سینوپتیک و کلیماتولوژی استان، از بدو تاسیس تا سال 1388، گردآوری شده است. همچنین نقشه های سطوح ارتفاعی، شیب، جهت شیب و لایه های تیپ خاک و کاربری اراضی استان، تهیه و پردازش گردید. در این تحقیق پس از مطالعه شرایط اقلیمی استان و مقایسه آن با مناطق زیتون خیز ایران و مدیترانه به تشکیل پایگاه اطلاعات اقلیمی و منابع زمینی استان در محیط gis پرداخته شد و لایه اطلاعاتی مربوط به هر یک از آنها تهیه شد. به منظور اولویت بندی و ارزیابی معیار ها و لایه های اطلاعاتی در رابطه با هم و تعیین وزن آنها از روش تحلیل تصمیم گیری چند معیاره (mcdm) مبتنی بر روش فرآیند سلسله مراتبی (ahp) استفاده شد. سپس با وزن دهی به لایه های تهیه شده بر اساس معیارها و مدل مورد نظر ، همپوشانی و تحلیل فضایی لایه ها در محیط gis صورت گرفته و لایه نهایی پهنه بندی برای کشت زیتون تهیه شد. بر اساس نتایج به دست آمده، اراضی استان مازندران از نظر پتانسیل اقلیمی و محیطی برای کشت زیتون به چهار طبقه خیلی مناسب با 3/15 درصد، مناسب با 2/48 درصد، متوسط با 2/28 درصد و نامناسب با 3/8 درصد مساحت تقسیم بندی شدند.
ابراهیم فلاح منش بهروز سبحانی
به منظور بهره برداری بهینه از اراضی کشاورزی و استفاده مناسب تر از استعداد های آن،ارزیابی کیفی اراضی کشاورزی امری ضروری به نظر می رسد.این تحقیق به منظور مطالعه و شناخت قابلیت های طبیعی استان خراسان رضوی برای کاشت پسته به عمل آمد و برای انجام آن از سیستم اطلا عات جغرافیایی(gis)استفاده شد.اقلیم، توپوگرافی و خاک از مهمترین مولفه های محیطی هستند که استعداد و قابلیت تولید محصول زراعی در یک منطقه به آنها وابسته است.. در تحقیق حاضر از داده-های اقلیمی از قبیل دما، بارش، رطوبت نسبی، مربوط به آمار ایستگاه های سینوپتیک و کلیماتولوژی سطح استان از بدو تاسیس تا سال 1387 مربوط به هر یک از مراحل فنولوژیکی رشد پسته و داده های منابع زمینی از قبیل لایه های توپوگرافی و کاربری اراضی، استفاده شده، مطالعه و بررسی هر یک از آنها در رابطه با نیازهای اقلیمی و اکولوژیکی پسته صورت گرفت. با تعمیم داده ها افلیمی وداده های منابع زمینی به سطوح و پردازش آنها با استفاده از فن آوری gis لایه های اطلاعاتی مربوط به هر یک از آنها تهیه شد. به منظور اولویت بندی و ارزیابی معیارها و لایه های اطلاعاتی در رابطه با هم و تعیین وزن آنها از روش تحلیل تصمیم گیری چند معیاره (mcdm) مبتنی بر روش فرآیند تحلیل سلسله مراتبی (ahp) استفاده شد. سپس با وزن دهی به لایه های تهیه شده بر اساس معیارها و مدل مورد نظر، همپوشانی و تحلیل فضایی لایه ها در محیط gis صورت گرفته و لایه نهایی ارزیابی تناسب اراضی برای کشتپسته تهیه شد.بر اساس نتایج بدست آمده اراضی استان از نظر پتانسیل اقلیمی و محیطی برای کاشت پسته به سه طبقه مناسب(3/38%)،متوسط(4/59%)،نامناسب(3/2%) تقسیم بندی شدند.
غلام مومن پور بهروز سبحانی
1-1 مقدمه کشور ایران از نظر آب و هوایی در یک منطقه حدواسط قرار دارد (لشکری، 1389؛ 152). این کشور در طول سال مورد هجوم توده های هوای مختلف از کانون های گوناگون قرار می گیرد که با ایجاد تغییرات مکانی و زمانی موجب تنوع اقلیمی در سطح کشور می شود . درواقع می توان گفت که این به دلیل شرایط جغرافیایی خاص، یعنی موقعیت آن در رابطه با گردش عمومی جو و قرار گرفتن آن در عرض های جغرافیای میانه، در فصول مختلف سال تحت تاثیر آنتی سیکلون های با منشأهای مختلف و خصوصیات فیزیکی (که این توده های هوای با خود به ارمغان می آورند) دانسته شود (لشکری، 1375؛ 4). دما به عنوان شاخصی از شدت گرما، یکی از عناصر اساسی شناخت هوایست و نظر به دریافت نا منظم انرژی خورشید به وسیله زمین دست خوش تغییرات بسیاری است که به نوبه خود باعث تغییرات گسترده دیگری در سایر عناصر هواشناسی می شود (کمالی، 1381؛ 150). یخبندان یکی از زیان آورترین بلایای طبیعی است که نه تنها حیات تمامی موجودات زنده را با خطر مواجه می نماید، بلکه نقش مهم و تعیین کننده در مسایل اقتصادی، زیست محیطی و عمرانی نیز دارد (علیجانی و هژبرپور، 1386؛ 89). معمولاً بیشترین تعداد روزهای یخبندان مربوط به روزهای پایانی پاییز و فصل زمستان است. در این ایام، وقوع یخبندان امری عادی است ولی تداوم و شدت آن در فصل بهار و پاییز به شکل فراگیر، بحران محسوب می شود و خسارات جبران ناپذیری به بخش های مختلف وارد خواهد کرد (صلاحی، 1388؛ 90). یخبندان های زودرس پاییزه و یخبندان های دیررس بهاره از نظر کشاورزی مضرترین یخبندان ها به شمار می آیند و معمولاً بر محصولات باغی و زراعی آثار ناهنجاری به جا می نهند. یخبندان زودرس بر محصولات کشت های تابستانه و یخبندان بهاره بر شکوفه های بهاری تأثیر سوء می گذارند، چرا که شرایط رشد گیاهان برای تولید شکوفه، تلفیح و تولید میوه در دمای مناسب و مداوم مهیا می شود. کاهش ناگهانی دمای محیط و تداوم آن در فصل گلدهی، مانع از بروز این چرخه طبیعی و موجب ظهور یا افزایش عوامل بیماری زا نظیر، قارچ ها و ویروس ها، یخ بستن آب سلول های گیاهی و... می گردد(عساکره، 1389؛ 2). بنابراین مطالعه دقیق و بررسی همه جانبه یخبندانهای زودرس و دیررس می تواند کارشناسان را در بخش کشاورزی و سایر بخش های مختلف صنعتی، عمرانی و حمل ونقل و ... را در افزایش تولید و تصمیم گیری های خود یاری دهد. 1-2 بیان مسئله تاثیر گذاری عوامل آب و هوایی در بهبود ساختار اقتصادی کشور از اهمیت بسزایی برخوردار است. از بخش های تأثیرپذیر که رابطه مستقیمی با پدیده های آب و هوایی دارد بخش کشاورزی می باشد. در صورتی که در برنامه ریزی های کشاورزی نسبت به نقش عناصر جوی آگاهی وجود نداشته باشد، توفیق چندانی حاصل نخواهد شد زیرا اثبات شده است که در بیشتر موارد، بازده کم محصولات کشاورزی نتیجه عدم آگاهی و برنامه ریزی متناسب با شرایط جوی است (سازمان هواشناسی جهانی، 1983). بیشترین آسیب های یخبندان منحصر به فصل زمستان نیست، بلکه یخبندان های دیررس آسیب های شدید تری به گیاهان وارد می کنند. بیشتر یخبندان های زودرس و یا دیررس هنگامی بروز می کنند که توده هوای سرد و خشک قطبی از شمال غرب تا شمال شرق در منطقه نفوذ کند (گندمکار، 1387؛ 149). پدیده یخبندان همه ساله خسارات زیادی به کشاورزان وارد می کند . درسال 1385، 15درصد ازکل مزارع نیشکر استان خوزستان به دلیل سرما زدگی در حدود 150 میلیارد ریال خسارت دید ، همچنین در فروردین ماه سال 1386 بارش سنگین برف ، سرما و یخبندان به 8500 هکتار اراضی کشاورزی الیگودرز زیان وارد نمود (هژبرپور و علیجانی ، 1386؛ 90). آسیب دیدگی گیاهان و امکانات زیر بنایی به علت یخبندان در اواخر پاییز و اوایل بهار یکی از خسارات عمده اقتصادی با غداران و کشاورزان استان لرستان (به خصوص شهرستانهای شمالی) می باشد. جدول 1-1 و 2-1 نمونه هایی از خسارات وارده توسط یخبندان به باغات و تأسیسات زیر بنای بخش کشاورزی استان لرستان را نشان می دهد. میزان خسارت وارده (میلیون ریال) سطح خسارت (هکتار) موضوع خسارت سال 1/25267 45/8887 محصولات باغی 77-76 480 43/2 تاسیسات زیر بنایی (گلخانه) 102055 2/5821 محصولات باغی 90-89 700 2/0 تاسیسات زیر بنایی (گلخانه) جدول 1-1: میزان خسارات وارد شده به زیر بخش باغبانی بر اثر سرما زدگی در استان لرستان مأخذ : جهاد کشاورزی استان لرستان 1390 جدول 1-2: میزان خسارت وارده توسط یخبندان به باغات استان لرستان مورخ 24/1/ 88 مبلغ خسارت (میلیون ریال) درصد خسارت نام شهرستان 2188 30 خرم آباد 2/17504 60 بروجرد 4642 80 ازنا 40000 90 الیگودرز 10490 75 دورود 1350 100 سلسله 4920 70 نورآباد 2/81094 - جمع کل مأخذ : جهاد کشاورزی استان لرستان 1390 یخبندان ها بر اساس زمان وقوع به زودرس و دیررس تقسیم می شوند. در پاییز، یخبندان زودتر از زمان نرمال، یخبندان زودرس و در بهار، یخبندان دیرتر از زمان نرمال، یخبندان دیررس نامیده می شود. از آنجایی که این دو نوع یخبندان بیش از همه چیز مراحل فنولوژیکی گیاهان زراعی را تحت تاثیر قرار می دهند، هر ساله خسارات زیادی به کشاورزان و باغداران به دلیل سرمازدگی به محصول وارد می آورند (حجازی زاده و مقیمی، 1386؛ 88). به طور کلی، در بررسی علل سرما به دو نوع آن می توان اشاره کرد: الف) سرما و یخبندان که ریشه در داخل منطقه دارد و به طور عمده تابش موج بلند در دشت های صاف و هموار با بیلان منفی تابش زمین در هوای پایدار بروز می کند(سرما یا یخبندان تابشی). چنین سرمایی ممکن است به وسیله ی موقعیت توپوگرافی منطقه و خواص فیزیکی سطوح، تشدید یا تعدیل شود. ب) سرمای ناشی از عبور یا هجوم هوای سرد و متحرکی که منشأ آن به طور عمده در خارج از منطقه است (سرما یا یخبندان فرارفتی) (عزیزی، 1383؛ 100). حفاظت در مقابل یخبندان تشعشعی که به محل و فرآیند های قابل کنترل بستگی دارد، موثرتر از یخبندان فرارفتی است (حجازی زاده و مقیمی، 1386؛ 89). در این میان، پراکندگی فشار که مهمترین عنصر آب و هوایی بوده و تمام عناصر دیگر را کنترل می کند، بیشترین نقش را دارد. از سوی دیگر، تغییرات فشار در سطوح بالایی جو به عنوان عامل اصلی پیدایش و تغییر اوضاع جوی یک منطقه به حساب می آید (سمیعی و مهدعسکری، 1371؛ 1). مسلماً یخبندان های زودرس پاییزه و دیررس بهاره نیز به عنوان یک تغییر کوتاه مدت آب و هوایی متأثر از تغییرات فشار در الگوهای سینوپتیک سطح بالای جو است (براتی، 1375؛ 122). 1-3 ضرورت پژوهش وقوع یخبندان در عرض های جغرافیایی بالا جزء ویژگی های نسبتاً ذاتی آن مناطق بوده و وقوع در آن مناطق چیز جدیدی نیست ولی در عرض های متوسط جغرافیایی، بروز یخبندان می تواند خطر آفرین باشد. لزوم برنامه ریزی در برابر خطرات این پدیده ایجاب می کند تا این پدیده به طور سیستماتیک مورد بررسی قرار گیرد. کشور ما نیز به دلیل ویژگی های خاص طبیعی خود همواره بخش هایی از آن در فصول سرد سال درگیر یخبندان بوده است (صلاحی، 1388؛ 84). لذا علاوه بر شناسایی علل رخداد این فرآیند اقلیمی، شناختن منشأ و مسیر ورود سیستم های موثر بر یخبندان، تعیین سایر ویژگی ها مانند شدت، فراوانی، تداوم و عمق یخبندان و مهم تر از همه آگاهی از زمان شروع و خاتمه یخبندان نیز مورد نیاز است، چرا که وقوع آن سالانه خسارات زیادی را به کشاورزان و باغداران وارد می آورد لذا باید راهکار های مناسبی جهت کاهش خسارات ناشی از آن ارائه شود (حجازی زاده و مقیمی، 1386؛ 90). در این میان، استان لرستان نیز به دلیل وجود ارتفاعات بلند و نیز ارتفاع زیاد شهر های آن، و قرارگرفتن در مسیر پرفشارهای مهاجر و جبهه های سرد در بیشتر فصول سرد سال با پدیده ی یخبندان مواجه است. در این ایام، وقوع یخبندان امری عادی است اما تداوم و شدت آن در فصول بهار و پاییز به شکل فراگیر، بحران محسوب می شود و خسارات جبران ناپذیری به بخش های صنعت، حمل و نقل و به خصوص کشاورزی که بیشتر مردم استان در این بخش مشغول به فعالیت می باشند وارد می آورد. 1-4 اهداف پژوهش 1). تعیین و ارائه ی الگو های سینوپتیکی ایجاد کننده ی یخبندان های زودرس پاییزه و دیررس بهاره استان لرستان و تحلیل و تفسیر آن. 2). آگاهی از زمان شروع و خاتمه ی یخبندانهای زودرس و دیررس استان لرستان. 1-5 فرضیات پژوهش 1). یخبندان های زودرس و دیررس استان لرستان با الگوهای سینوپتیکی سطح زمین و تراز 500 هکتوپاسکال جو توجیه پذیرند تا سامانه های محلی. 2). تاریخ وقوع و خاتمه یخبندان های زودرس و دیررس ایستگاه های مورد مطالعه مشابهت زیادی با هم دارند. 1-6 پیشینه پژوهش روزنبرگ و مایرز (1962)؛ نظر تام و شاو را که اعتقاد داشتند توزیع تاریخ های یخبندان نرمال می باشند را تأیید می کند و تأثیر نوع یخبندان را برای مقاصد برنامه ریزی کشاورزی مناسب تر از تاریخ متوسط وقوع یک دمای حداقل مشخص می دانند. آنها ویژگی های آمار اقلیمی یخبندان های زودرس پاییزه و دیررس بهاره را بر اساس نوع (تشعشعی- فرارفتی) تفکیک کردند. و با انتخاب پنج ایستگاه واقع در دره ی رودخانه ای پلت در نبراسکاه به این نتیجه رسیدند که 7 تا 42 درصد یخبندان های زودرس پاییزه و 7 تا 30 درصد یخبندان های دیررس بهاره از نوع فرارفتی هستند. آنها توپوگرافی محل را موثرترین عامل وقوع یخبندان معرفی کردند و متوسط فاصله بین اولین یخبندان تابشی و فرارفتی8 تا 16 روز محاسبه کردند. هاگ (1975)؛ (به نقل از فتاحی و صالحی پاک، 1388؛ 128) یخبندان های فرارفتی وتشعشعی را در یک دوره 30 ساله برای کنت انگلستان مطالعه کرد و به این نتیجه رسید که یخبندان های فرارفتی 25 درصد از کل یخبندان های بهاره را در مالینیک شرقی شامل می شود. وایلن (1988)؛ (به نقل از صلاحی و همکاران، 1388)، به تحلیل یخبندان های فلوریدای آمریکا پرداخته و با استفاده از تجزیه و تحلیل رگرسیون خطی، سری های میانگین درجه حرارت حداقل روزانه و واریانس سالانه به این نتیجه رسیده که با افزایش واریانس، احتمال حدوث یخبندان افزایش یافته و خطر وقوع یخبندان در یک منطقه با عواملی چون تعداد یخبندان های سالانه، شدت آنها، میانگین و واریانس تاریخ وقوع آنها قابل ارزیابی و پیش بینی است. ساکلینگ (1989)؛ (به نقل از هژبرپور، 1383)، به بررسی تاریخ وقوع اولین یخبندان پاییزه و آخرین یخبندان بهاره در جنوب شرقی ایالت متحده ی آمریکا پرداخته است. او با استفاده از شاخص انحراف آب و هوایی و با استفاده از روز شمار تاریخ وقوع اولین و آخرین درجه حرارت صفر و یا کمتر از آن در طی 1911 تا 1986 در ایستگاه های جنوب شرقی آمریکا به تحلیل یخبندان ها و فصل رشد می پردازد به طوری که با بهره گیری پارامتر های آماری مانند میانگین، انحراف معیار و نمره ی استاندارد z و با استفاده از میانگین متحرک ده ساله، معتقد است که طول فصل رشد در این منطقه از آمریکا کاهش یافته است. یعنی تاریخ وقوع آخرین یخبندان بهاره به سمت اواخر بهار و تاریخ وقوع اولین یخبندان پاییزه به سمت اوایل پاییز حرکت کرده است، البته ضرایب همبستگی و رگرسیون خطی نیز در این مقاله موید این نکته است. واتکینز (1991)؛ (به، نقل از صلاحی، 1388)، با استفاده از تاریخ وقوع اولین و آخرین درجه حرارت روزانه صفر و کمتر از آن در انگلستان مرکزی و استخراج روز شمار آن ها بر مبنای اول ژانویه و با استفاده از روش های آماری رگرسیون خطی و نیکویی برازش داده ها و کی دو به تجزیه و تحلیل فصل رشد و تاریخ وقوع اولین و آخرین یخبندان ها پرداخته و نهایتاً به این نتیجه رسیده است که به تدریج یخبندان های بهاره زودتر خاتمه یافته و یخبندان های پاییزه دیرتر شروع شده اند یعنی در هر دهه دو روز از طول فصل یخبندان کاسته شده است. کاجفز (1989)؛ تاریخ وقوع یخبندان های زودرس پاییزه را در 9 مکان در منطقه گورنجسکا در اسلوونی در طول سالهای 1949 تا 1987 مورد مطالعه قرار داد. وی رابطه تاریخ وقوع اولین یخبندان و ارتفاع محل نیز در در این مطا لعه مورد برسی قرار داده است. پیری (2002)؛ (به، نقل از هژبرپور، 1383)، به اثر یخبندان در کاهش محصولات باغی پرداخته و ضمن تفکیک یخبندان تابشی و فرارفتی، خسارات ناشی از سرما را در محصولات باغی مطرح می کند. وی به روش های مقابله با سرمازدگی نیز اشاره نموده است. ریچارد و بومرتن (2003)؛ (به، نقل از حاج پنجعلی زاده، 1385؛ 17)، در ارتباط با علت یخبندان های تابشی کار کرده اند و به این نتیجه رسیدند که وقوع یخبندان های تابشی ارتباط زیادی با الگوهای توپوگرافیکی دارد. - بزرکووا و همکارانش (2005)؛ برخی از آماره های یخبندان و شبنم یخ زده قلمرو اتحاد جماهیر شوروی سابق را از طریق عناصر آب و هوای ایستگاه های زمینی با استفاده از امار 20 ساله 220 ایستگاه هواشناسی مرتبط با سازمان هواشناسی جهانی مورد مطالعه قرار دادند. اسماعیلی (1387)؛ اثر خطر سرمازدگی دیررس را برروی باغات شهرستان مه ولات را مطالعه و پهنه بندی کرده که بر اساس آن تاریخ شروع و خاتمه، طول دوره یخبندان و رشد را در مناطق مختلف این شهرستان در دو آستانه یک تا صفر درجه و زیر صفر درجه به دست آورده است . نتایج حاصل از این تحقیق حاکی از آن است که طول دوره رشد در نواحی شمالی شهرستان کوتاه تر از دوره رشد در نواحی جنوبی می باشد که عامل تأثیرگذار در این فرآیند ارتفاع می باشد. این امر در بخش کشاورزی توجهات خاصی را در زمینه کاشت و برداشت محصول و انتخاب گونه های مناسب با شرایط دوره های رشد و یخبندان می طلبد و همچنین ارتباط بین آغاز و خاتمه یخبندان در شهرستان را بررسی نموده و به این نتیجه رسیده که بین شروع و خاتمه یخبندان در سطح این شهرستان ارتباط معنا داری وجود ندارد و هر دو مستقل از هم عمل می کنند. عزیزی (1389)؛ یخبندان دیررس و فراگیر فروردین ماه 1388 را مورد تحلیل سینوپتیکی قرار داد وی در این تحلیل نقشه های هواشناسی میانگین فشار سطح دریا ، 850 و 500 هکتوپاسکال را مورد برسی قرار داد. نتایج این را نشان داد که فعالیت سامانه پرفشاری در شمال دریای خزر سبب ریزش هوای سرد عرض های بالا به کشور شده به طوری که باعث وقوع یخبندان در بیشتر ایستگاه های کشور شده است. ضیایی(1389)؛ به منظور تحلیل همدید یخبندان های خسارت بار استان اصفهان آمار روزانه سه ایستگاه طی دوره آماری 2009-2006 مورد برسی قرار داد. دوره یخبندان با دمای روزانه زیر صفر درجه سلسیوس و تداوم بیشتر از دو روز انتخاب شدند. نتایج تحقیق نشان داد که بیشتر یخبندان های استان از نوع انتقالی هستند که در دوره سرد سال اتفاق می افتد و یخبندان های شدید و فراگیر استان ناشی از استقرار یک پرفشار در سطح زمین و یک ناوه عمیق در سطح 500 هکتو پاسکال می باشد. پرفشار سطح زمین در بیشتر وقت ها از آنتی سیکلون های مهاجر غربی است اما در روزهای سرد شدید زبانه پرفشار سیبری عامل اصلی یخبندان است. تیموری (1390)؛ با استفاده از آمار 13 ساله 4 ایستگاه سینوپتیکی استان اردبیل، تاریخ آغاز و خاتمه یخبندان های تابشی و فرارفتی در استان اردبیل را مورد برسی قرار داد. سپس دوره بازگشت هر یک از یخبندان ها توسط نرم افزار smada و با احتمالات 50، 20، 10 و2 درصد محاسبه گردید. یخبندان های فرارفتی و تابشی از همدیگر تفکیک شدند و درصد و فراوانی وقوع این دو نوع یخبندان محاسبه گردیده و در نهایت با استخراج نقشه های سینوپتیکی مربوط به روزهای منتخب (در سطح زمین، سطح 500 میلی بار و سطح 850 میلی بار) به بررسی و شناسایی الگوهای اثر گذار در یخبندان ها اقدام کرد. نتایج این تحقیق نشان می دهد که متوسط دوره های بازگشت یخبندان های منطقه در تمامی آستانه ها دو ساله بوده و فراوانی یخبندان های فرارفتی منطقه بیش از یخبندان های تابشی آن می باشد. تحلیل سینوپتیکی یخبندانها نشان داد که الگوی اصلی سینوپتیکی حاکم در یخبندانهای مورد برسی در سطوح بالا، عمیق شدن ناوه کم ارتفاع دریای سیاه و شمال دریای خزر می باشد که با ریزش سرمای عرض های بالا به منطقه همراه بوده و زمینه را برای تشدید و تداوم سرما مهیا می سازد و در سطح زمین پرفشار تشکیل شده روی دریا سیاه منطقه را تحت تأثیر قرار می دهد. کرمی (1390)؛ با استفاده از آمار 14 ساله تاریخ شروع و خاتمه یخبندان سه ایستگاه سینوپتیک سنندج، سقز و بیجار را استخراج کرد. سپس دوره بازگشت هر یک از یخبندان های مذکور را توسط نرم افزار smada و با احتمال 90، 80، 66 و 50 درصد محاسبه کرد. در نهایت با استخراج نقشه های سینوپتیکی مربوط به روز های وقوع یخبندان و یک روز قبل از آن در سطح زمین و هم ارتفاع و همدمای 500 هکتوپاسکال، مشخص شد که در بیشتر موارد، وقوع یخبندان های منطقه در سطح زمین ناشی از قرارگیری استان در حاشیه زبانه های پرفشار و درسطح 500 هکتو پاسکال نیز ناشی از قرارگیری در مرکز و عقب ناوه بادهای غربی بوده است. با مرور تحقیقات فوق الذکر معلوم می گردد که اکثر محققین برای یخبندان آستانه ای قرار داده اند وبعضی چندین آستانه را در نظر گرفته اند و بر اساس آن روز یخبندان را مشخص کرده اند اکثراً دمای صفر درجه را در نظر گرفته اند سپس با استفاده از روش های آماری و سینوپتیکی به تجزیه و تحلیل داده های پرداخته و با استفاده از این روش های آماری و نرم افزارهای مخصوص به پیش بینی پرداخته اند اینجانب نیز در این پژوهش با در نظر گرفتن دماهای صفر و زیر صفر درجه سانتی گراد، تاریخ های شروع و خاتمه یخبندان ها را به دست آورده و با رسم رگرسیون خطی بر روی داده ها با استفاده از نرم افزار smada دوره بازگشت این یخبندان ها را محاسبه سپس با استخراج نقشه های سینوپتیکی مربوط به روز های وقوع یخبندان و یک روز قبل از آن این یخبندان ها را تحلیل می کنیم. انتخاب ایستگاه های مورد مطالعه از آنجا که تعداد ایستگاه های استان لرستان خیلی زیاد می باشند و بررسی کل آنها در این پژوهش امکان پذیر نمی باشد بنابراین پنج ایستگاه سینوپتیک خرم آباد، بروجرد، کوهدشت، الیگودرز و نورآباد را که دارای آمار کافی بوده و از لحاظ جغرافیای استان را کاملاً پوشش می دهند را به عنوان ایستگاه مبنا بر اساس کل آمار موجود ایستگاه ها برای مطالعه انتخاب شد. جدول 3-1 موقعیت جغرافیایی ایستگاه های مورد مطالعه را نشان می دهد. جدول3-1: موقعیت جغرافیایی ایستگاهای مورد استفاده در پژوهش نام ایستگاه عرض جغرافیایی طول جغرافیایی ارتفاع خرم آباد ?26 ?33 ?17 ?46 8/1147 بروجرد ?55 ?33 ?45 ?48 1629 الیگودرز ?24 ?33 ?42 ?49 2022 کوهدشت ?31 ?33 ?39 ?47 1197 نورآباد ?3 ?34 ?48 1859 مأخذ: اداره کل هواشناسی لرستان 3-2 آمار مورد استفاده در این پژوهش، آمار بلند مدت متوسط دمای روزانه و حداقل دماهای پنج ایستگاه سینوپتیک خرم آباد، بروجرد، کوهدشت، الیگودرز و نورآباد طی دوره آماری موجود بر اساس سال زراعی از اداره کل هواشناسی استان لرستان اخذ گردید. نحوه استخراج این تاریخ ها به این صورت بود که از دهه پایانی شهریور ماه درجه حرارت حداقل روزانه کنترل گردید و اولین روزی که دارای دماهای مساوی یا کمتر از صفر درجه سانتیگراد بود به عنوان تاریخ وقوع اولین یخبندان پاییزه در نظر گرفته شد. همچنین برای تعیین تاریخ وقوع آخرین یخبندان بهاره، از اوایل بهمن حداقل درجه حرارت روزانه کنترل شد و آخرین روزی که دما مساوی صفر یا زیر صفر شده به عنوان تاریخ وقوع آخرین یخبندان بهاره درنظر گرفته شده است. سپس از میان روزهای یخبندان تاریخ وقوع زودرس ترین و دیررس ترین یخبندان ها گردآوری و طبقه بندی شد. سپس روزهای فاقد یخبندان در ماه های مذکور و ماه هایی که اکثراً یخبندان داشته اند اما زودرس و دیررس نبوده اند حذف شدند. از بین روزهای یخبندان زودرس و دیررس، دوره های یخبندان استخراج شد و از قرار دادن ایام مورد نظر به ترتیب ماه و سال به همراه دما در کنار هم، روزهای بدست آمده در جدول مجزا قرار داده شد. برای اینکه تاریخ های استخراج شده قابل تجزیه و تحلیل باشند آنها را به صورت اعداد روزشمار ژولیوسی تبدیل کردیم.در ادامه با استفاده از نرم افزارspss آماره های توصیفی داده ها شامل میانگین، انحراف معیار، ضریب تغیرات، ضریب چولگی، ضریب کشیدگی، واریانس، بیشینه و کمینه مورد تحلیل قرار گرفت سپس در محیطexcel و با استفاده از روش رگرسیون خطی (خطی ساده و پلی نومیال) برای نشان دادن روند تغییرات یخبندان های مذکور استفاده شد. به منظور محاسبه دوره بازگشت یخبندانهای مذکور از نرم افزار smada استفاده شد ودوره های بازگشت یخبندانها در احتمالات 50، 66، 80 و 90 درصد با دوره بازگشت 2، 3، 5 و10 ساله مشخص شد. سپس در بخش سینوپتیکی روزهای که در آن روز همزمان دو یا بیشتر از دو ایستگاه یخبندان زودرس و یا دیررس داشته اند و آخرین و اولین یخبندان در میان ایستگاهای مورد مطالعه انتخاب کرده سپس نقشه های سطح زمین و هم ارتفاع تراز 500 هکتوپاسکال از سایت اینترنتی noaa استخراج و تحلیل شد.نتایج آماری - برسی تاریخ وقوع یخبندان های زودرس و دیررس ایستگاه های مورد مطالعه حاکی از آن است که بیشترین فراوانی رخداد یخبندان های زودرس در ایستگاه های نورآباد، خرم آباد، کوهدشت و الیگودرز در آبان ماه و در ایستگاه بروجرد در آذر ماه می باشد. در بین ایستگاه های مورد مطالعه زودترین یخبندان زودرس در ایستگاه نورآباد در 7 مهر ماه و دیرترین یخبندان دیررس 13 خرداد در ایستگاه خرم آباد رخ داده است. بیشترین فراوانی رخداد یخبندان های دیررس در ایستگاه های نورآباد و الیگودرز در ماه های فروردین و اردیبهشت و در سایر ایستگاه ها در فروردین ماه می باشد. بررسی انحراف معیارها نشان می دهد که یخبندان های دیررس از انحراف معیار بیشتری نسبت به یخبندان های زودرس برخوردار می باشند و همچنین در بین ایستگاه های مورد مطالعه ایستگاه خرم آباد دارای بیشترین انحراف می باشد. که این امر نشان دهنده تغییرات زمانی بیشتر یخبندان های دیررس و ایستگاه خرم آباد نسبت به یخبندان های زودرس و سایر ایستگاه ها می باشد. - روند خطی یخبندان های زودرس(پاییزه) در تمام ایستگاه ها بجز ایستگاه خرم آباد افزایشی است که نشان می دهد این یخبندان ها به طرف روزهای ژولیوسی بالا(فصل سرد) تمایل دارند و در ایستگاه خرم آباد به طرف روزهای ژولیوسی پایین (فصل گرم) تمایل دارد که شاید دلیل آن موقعیت محلی شهر خرم آباد (قرار گرفتن در یک دره) باشد. و روند خطی یخبندان های دیررس (بهاره) در ایستگاه نورآباد کاهشی و در سایر ایستگاه ها افزایشی و یا یکسان می باشد. - مقایسه ضریب تعیین (r2) پلی نومیال درجه 6 نیز نشان داد در ایستگاه نورآباد این ضریب به ترتیب در یخبندان های زودرس (پاییزه) و یخبندان های دیررس (بهاره) با مقدار 819/0 و 811/0 بیشتر از ایستگاه های دیگر است. r2 که مدل پولی نومیال مرتبه 6 به دست آورده نشان دهنده این است که مدل پولی نومیال مرتبه 6 کارایی مناسبی در پیش بینی تعداد روزهای یخبندان با بهره گیری از متغییر زمان دارد. - احتمال وقوع اولین و آخرین یخبندان برای هر ایستگاه با احتمال (50، 66، 80 و 95 ) دوره بازگشت (2، 3، 5، 10( ساله با استفاده از نرم افزار smada محاسبه شد که در اکثر ایستگاه ها یخبندان زودرس در ماه آبان اتفاق خواهد افتاد بجز ایستگاه بروجرد که اولین یخبندان در ماه آذر رخ می دهد. زودترین یخبندان ها در ایستگاه الیگودرز و نورآباد رخ خواهد داد که از مهمترین دلایل آن یکی به خاطر ارتفاع بالای این دو ایستگاه از سطح دریا و دیگری قرار گرفتن ایستگاه نورآباد در عرض جغرافیای بالاتر می باشد. همچنین در همه ایستگاه ها یخبندان دیررس در فروردین ماه رخ خواهد داد و در ایستگاه های نورآباد و الیگودرز در اوایل اردیبهشت نیز یخبندان دیررس رخ می دهد که دلایل آن قبلاً ذکر شد. 6-2 نتایج سینوپتیکی تحلیل سینوپتیکی یخبندان های استان نشان داد: - وقوع یخبندان های فرارفتی در سطح زمین ناشی از حضور پرفشار قدرتمند با منشأ شمالی در اطراف دریای خزر می باشد و بعضی مواقع با دو هسته یکی مستقر در غرب دریای خزر(بر روی شرق ترکیه و کشور آذربایجان) و دیگری مستقر در شرق دریای خزر ( بر روی کشور ترکمنستان و شمال افغانستان) که از روزهای قبل از یخبندان شکل می گیرد و کم کم با حرکت به طرف منطقه در چند مورد با پرفشار محلی ایجاد شده بر روی ارتفاعات زاگرس ترکیب شده و سبب ریزش هوای سرد از عرض های بالا به منطقه می شود. - در بررسی نقشه های تراز 500 هکتو پاسکال جو حدود 55 درصد از یخبندان ها ناشی از قرارگیری استان لرستان در عقب ناوه، 33 درصد ناشی از قرارگیری استان لرستان در جلوی فرود و 10 درصد ناشی از قرارگیری استان لرستان در محور ناوه می باشد. 6-3 آزمون فرضیات فرضیه اول: با توجه به نتایج به دست آمده یخبندان های زودرس و دیررس استان لرستان با الگوهای سینوپتیکی سطح زمین و تراز 500 هکتوپاسکال جو توجیه پذیرند و تمام یخبندان های روی داده با این الگوهای سینوپتیکی قابل توجیه می باشند. زیرا با استفاده از سامانه های محلی تعداد از یخبندان ها که عامل آنها تحولات رخ داده در جو می باشد قابل تفسیر نبود. همچنین تعداد زیادی از یخبندان ها که عامل مولد آنها تحولات رخ داده در جو می باشد با استفاده از سامانه های محلی قابل تفسیر نبود پس فرضیه اول قابل قبول می باشد. فرضیه دوم: با بررسی تاریخ وقوع و خاتمه یخبندان های زودرس و دیررس ایستگاه های مورد مطالعه مشاهده می شود که اکثر یخبندان های زودرس در ایستگاه های نورآباد و الیگودرز (شهرستان های شمالی) در ماه آبان اتفاق افتاده و در ایستگاه های بروجرد و خرم آباد بیشتر یخبندان های زودرس در اواخر آبان و اوایل آذر رخ داده است. در مورد یخبندان های دیررس نیز در ایستگاه های نورآباد و الیگودرز اکثر یخبندان های در نیمه دوم فروردین و اوایل اردیبهشت رخ داده و در ایستگاه های بروجرد و خرم آباد بیشتر یخبندان های دیررس در اواخر اسفند ماه و اوایل فروردین اتفاق افتاده حتی در ایستگاه خرم آباد چند سال آخرین یخبندان در بهمن ماه رخ داده در ایستگاه کوهدشت نیز یخبندان های زودرس در آبان و اوایل آذر و تمام یخبندان های دیررس در فروردین اتفاق افتاده است. با توجه به نتایج به دست آمده فرضیه دوم ما رد می شود زیرا تاریخ وقوع و خاتمه یخبندان های زودرس و دیررس ایستگاه های مورد مطالعه مشابهت زیادی با هم ندارند.
کاوه خوش نظر بهروز سبحانی
مقدمه: صنعت توریسم یکی از مهم ترین صنایع در حال رشد نیمه ی دوم قرن بیستم است و به عنوان یکی از مهمترین صنایع برای رشد اقتصادی در کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه می باشد ) فونت و آجم ، 1999: 63) در حال حاضر، بسیاری از کشورها منافع اقتصادی و اجتماعی خود را از توریسم دریافت می کنند و درآمدهای توریسم را برای توسعه ی زیرساخت های خود به کار می برند (اکلس وکاستا ، 1996: 44). از بین عوامل تأثیر گذار بر این صنعت و به طور کلی بر زندگی و سلامت و آسایش انسان ها، می توان به شرایط جوی و اقلیمی اشاره کرد. به طوری که امروزی مطالعه ی این تأثیرات، شاخه ی جدیدی از علم را تحت عنوان زیست اقلیم شناسی انسانی یا زیست هواشناسی انسانی را به وجود آورده است که تأثیرات جوی و اقلیمی روی زندگی انسان ها، حیوانات و گیاهان را مطالعه می کند (محمودی،44:1387). اقلیم منبعی است که به وسیله ی توریسم مورد استفاده قرار می گیرد، به این طریق اقلیم می تواند به عنوان یک ثروت اقتصادی برای توریسم مطرح باشد (ساری صراف و همکاران،1389: 100). بنابراین می توان گفت که آب و هوا دارای خصیصه یک ثروت عظیم طبیعی است که با تأثیر گذاری بر منابع محیطی، طول مدت و کیفیت توریسم، سلامتی گردشگران و حتی تجارب شخصی گردشگران را نیز کنترل می کند. مواد و روش: این تحقیق از نوع کاربردی می باشد و در آن از روش های مختلفی(شاخص های بیوکلیماتیک شامل شاخص های بیکر، میسنارد ، ترجونگ و tci و همچنین از روش های swot و ahp ) برای بررسی شرایط بیوکلیمای استان آذربایجان غربی استفاده شده است . به طور کلی روش تحقیق حاضر ترکیبی از روش های اسنادی ، میدانی ، تحلیلی و علمی است. مراحل کلی تحقیق به صورت زیر می باشد : 1- مشخص نمودن محدوده ی مورد مطالعه (استان آذربایجان غربی) 2- انجام مطالعات کتابخانه ای در راستای تدوین مبانی نظری تحقیق 3- جمع آوری داده های مربوط به پژوهش با مراجعه به سازمان های ذیربط (اداره هواشناسی ، سازمان-گردشگری استان و ...) 4- سازماندهی و طبقه بندی داده های گرد آوری شده به تناسب نیاز. 5- بکارگیری داده های مذکور در شاخص های بیوکلیماتیک بیکر ، میسنارد ،ترجونگ و tci وهمچنین در روش های swot و ahp برای تهیه ی تقویم گردشگری استان 6- تهیه ی خروجی نهایی از روش های مورد استفاده در پژوهش 7- نتیجه گیری ، آزمون فرضیات پژوهش و ارائه ی پیشنهادات. با بررسی داده ها و شاخص های مورد مطالعه نتایج زیر طبق هر روش حاصل شد: 1- نتایج حاصل از روش بیکر در شرایط بیوکلیمای استان آذربایجان غربی نشان دهنده ی شرایط ملایم و مطبوع محیطی و محدوده ی آسایش بیوکلیمایی در ماه های خرداد ، تیر ، مرداد ، شهریور و مهر می باشد. 2- بر اساس شاخص دمای موثر ، ماه های آذر ، دی و بهمن شب ها دمای موثر سردی را تجربه می-کنند و شب های بقیه ی ماه های سال از دمای موثر خیلی خنک برخوردارند. همچنین معدل سالانه نشان می دهد که استان آذربایجان غربی شب ها دمای موثر خیلی خنک دارد . 3- بر اساس شاخص ترجونگ ، ماه اردیبهشت در گروه c2 قرار دارد که روزهای خنک و شب های بسیار خنک را به دنبال دارد . ماه های فروردین و آبان در گروه k1 قرار دارند که هم روزها و هم شب-های بسیار خنک را به دنبال دارند . ماه های خرداد و مهر در گروه m3 قرار گرفته اند که روزهای مطبوع و شب های بسیار خنک را نوید می دهند . ماه های تیر و شهریور در گروه w4 قرار گرفته اند که روزهای گرم و شب های بسیار خنک را به همراه دارند و ماه مرداد که در گروه w3 قرار گرفته روزهای این ماه گرم و شب هایش خنک می باشد. با توجه به اینکه ماه های آذر ، دی ، بهمن و اسفند در گروه k2 قرار گرفته اند 4- طبق تحلیل بیوکلیمای استان آذربایجان غربی با استفاده از شاخص tci ، با توجه به بررسی های انجام شده در بین ماه های مورد مطالعه ، در اکثر نقاط استان آذربایجان غربی ماه های خرداد و شهریور دارای بهترین شرایط (ایده آل) از نقطه نظر اقلیم آسایش می باشند . در ماه های تیر ، مرداد و مهر در اکثر نقاط استان آذربایجان غربی شرایط اقلیم آسایش عالی برای گردشگران وجود دارد و ماه های آذر ، دی ، بهمن و اسفند دارای شرایط نامطلوب از نظر کلیماتوریستی می باشند.
سمیه قاسمی بهروز سبحانی
ایران سرزمین کم آبی است که در منطقه خشک و نیمه خشک کره زمین قرار گرفته و بارش برف مهمترین عامل تاثیرگذار در میزان ذخایر آب، به ویژه در فصول گرم سال محسوب می شود و به عنوان یکی از فاکتورهای کنترل کننده هیدرواقلیم هر ناحیه جغرافیایی است. علاوه بر آن، از بارش برف می توان به عنوان بلایای طبیعی نام برد که باعث ایجاد یخبندان، لغزندگی سطح جاده ها، اختلال در خطوط ارتباطی، فرسایش و زهکشی زمین ها می شود و به سازه های شهری و روستایی آسیب می رساند این سطوح به عنوان یکی از متغیرهای اساسی پیش بینی سیلاب ناشی از ذوب در پهنه های برف گیر است. استان زنجان که جزء مناطق کوهستانی کشور محسوب می شود بخش زیادی از ریزش های جوی استان به صورت بارش برف می باشد لذا برای استفاده بهینه از این منبع و کاهش خسارت های ناشی از آن، مطالعه و پیش بینی روند بارش برف در طی سال های گذشته لازم می باشد. در این پژوهش، تعداد روزهای برفی استان زنجان از دیدگاه آماری و سینوپتیکی در بازه زمانی 15 ساله (2008-1994) مورد مطالعه و بررسی قرار گرفت و با استفاده از روش های آماری شامل مدل نوسانی پلی نومیال، من کندال و اسمادا و تحلیل سینوپتیکی روند بارش برف و عوامل سینوپتیکی ایجادکننده بارش برف مشخص شد. نتایج حاصله از روش های آماری )روند خطی و من کندال) نشان داد که تعداد روزهای برفی در طی دوره آماری 15 ساله، سیر افزایشی داشته است. بررسی های سینوپتیکی نشان داد که استقرار سامانه پرفشار سیبری روی دریای خزر و دریافت رطوبت، به استان زنجان نفوذ و هماهنگ با نـاوه تشکیل شده بر شرق اروپا به صورت مورب که از شمال شرق روسیـه تا جنوب دریـای سرخ تـداوم می یابد سبب فرارفت شمالی و شمال غربی در منطقه و بارش برف می شود.
فاطمه سهامی فریبا اسفندیاری درآباد
توجه به ژئوتوریسم راهی برای حفظ چشم انداز ها و ذخایر طبیعی است وبا گسترش آن امکانات ایجاد کاربری اقتصادی برای چشم اندازهای طبیعی و درنتیجه اعتبارات لازم در جهت حفط آنها فراهم می شود. شهرستان نیریز به عنوان یکی از شهرستان های استان فارس با برخورداری از پتانسیل های بالقوه طبیعی ،تاریخی وفرهنگی از نقاط مستعد استان فارس برای برنامه ریزی بر پایه مطالعات ژئوتوریسم است از این رو این پژوهش درصدد آن است تا با معرفی وشناساندن قابلیت ها و ترسیم راهبرد های آینده با استفاده از مدل swot با اتکا به جاذبه های گردشگری منطقه، زمینه رشد اقتصادی و توسعه منطقه ای بر پایه مظالعات ژئوتوریسم را در ابعاد مختلف با نگرش به پایداری منابع در این منطقه را مهیا کند. با چنین نگرشی در این پژوهش سعی بر آن بوده که به بررسی این موضوع در شهرستان نیریز پرداخته شود .نتایج این تحقیق نشان می دهد که قرار گیری پدیده های زئومورفولوژیکی منحصر به فرد ( آبشار تارم ،دره پلنگان ،غار علی ولی ا...، چشمه ها،دریاچه بختگان وطشک ، سایت هایس زمین شناسی ویژه (رادیولاریت های نیریز ) و... درکنار جاذبه های تاریخی و فرهنگی و سایر جاذبه های طبیعی منطقه را به صورت یک مکان شاخص و بسیار مستعد جهت این نوع گردشگری (ژئوتوریسم) در راستای توسعه اقتصادی در آورده است .درکنار معرفی توان های بالقو گردشگری در شهرستان، ارائه راهبرد های توسعه گردشگری که از طریق تعیین نقاط قوت،ضعف ،تهدید،و فرصت در منطقه بر اساس مدل swotاسخراج شد . استفاده از این راهبرد ها می تواند اثرات مطلوبی بر اقتصاد مردم منطقه داشته و بسیاری از مشکلات اقتصادی مردم شهرستان را حل و فرصت های اشتغالزایی خوبی را ایجاد نماید.
اکبر میراحمدی برومند صلاحی
توفان های تندری یکی از پدیده های اقلیمی هستند که به دلیل ماهوی دارای بلایای طبیعی همچون آذرخش(صاعقه)، باد های شدید، بارش های رگباری، تگرگ و سیل هستند و همه ساله خسارت های جبران ناپذیری به مزارع، باغات، تأسیسات، فضای شهری و ارتباطات وارد می نماید. این پدیده متأثر از شرایط جوی خاصی است که در صورت شناخت سازوکار تکوین و گسترش آن می توان از آسیب های فراوان آن کاست. در این پژوهش ابتدا چهار ایستگاه سینوپتیک شهرکرد، بروجن و کوهرنگ با بازه زمانی 19 ساله (2010 – 1992 ) و لردگان با بازه زمانی 16 ساله (2010 – 1995 ) انتخاب شدند. اطلاعات هواشناسی ایستگاه ها در فرمت sc data از سازمان هواشناسی استان چهارمحال و بختیاری دریافت شد. پس از اطمینان از صحت داده ها، اقدام به تجزیه و تحلیل و ویژگی های آماری داده ها گردید. برای طبقه بندی فراوانی ماهان? وقوع توفان های تندری، اقدام به تحلیل خوشه ای گردید و از روش سلسله مراتبی تحلیل خوشه ای ادغام بر اساس روش وارد و معیار فاصله اقلیدسی استفاده شد. از روش تجزیه مولفه روند سری های زمانی (روند خطی و پلی نومیال درجه شش) برای بیان نوسان های زمانی توفان های تندری استفاده شده است. برای تحلیل همدیدی توفان های تندری، شرایط همفشاری سطح زمین و هم ارتفاع سطح 500 هکتو پاسکال و امگا مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. در هر چهار ایستگاه در مقیاس زمانی ماهانه، ماه آوریل و در باز? فصلی، بهار دارای بیشترین فراوانی وقوع توفان های تندری هستند. مدل-های روند خطی و پلی نومیال درجه شش توفان های تندری فصل بهار و سالانه نشان دادند که در ایستگاه بروجن و لردگان، وقوع توفان تندری روندی افزایشی دارند و در ایستگاه کوهرنگ روندی کاهشی دارند و در ایستگاه شهرکرد تقریباً روند ثابتی دارد. بررسی همدیدی نشان داد که در تراز 500 هکتوپاسکال، قرار گیری در جلوی فرود، بیشترین درصد وقوع توفان های تندری را دارا بوده است.
سارا کریم زاده بهروز سبحانی
شناخت اقلیم و پارامترهای مورد نیاز محصولات کشاورزی از مهمترین عوامل موثر در تولید است. با بررسی های هواشناسی کشاورزی می توان امکانات بالقوه را در مناطق مختلف مشخص و حداکثر بهره برداری را نمود. به علت توان های بالقوه دیم زارهای استان کردستان، بررسی جامعی بر اساس آمار 20 ساله عناصر اقلیمی و پارامترهای زمینی انجام گرفت. بدین منظور با توجه به شرایط فنولوژیکی گندم و تطبیق آن با شرایط اقلیمی مورد نیاز در استان به بررسی شاخص های موثر در کشت محصول پرداخته شد و با استفاده از روش فائو- پنمن – مانتیث، نیاز آبی و مقادیر نیاز آبیاری محاسبه و در ادامه درجه حرارت تراکمی محصول محاسبه شد. در نهایت با استفاده از سیستم اطلاعات جغرافیایی (gis) به پهنه بندی عناصر اقلیمی – زمینی و همچنین وزن گذاری آنها اقدام گردید. سپس مناطق مناسب و نامناسب استان جهت کشت گندم دیم مشخص گردید. نتایج حاصل از این تحقیق بیانگر این واقعیت می باشد که در بین عناصر اقلیمی عنصر بارش سالانه و نحوه توزیع آن در طول فصول رشد، همچنین درجه حرارت تراکمی مهمترین عامل در فرایند کشت گندم دیم است. بر اساس نقشه های استخراج شده از سیستم اطلاعات جغرافیایی حدود 20 درصد از مساحت استان به دلیل دارا بودن شرایط اقلیمی بسیار مناسب در طول دوره رشد گندم، دارای عملکرد بسیار مناسبی هستند، که در این خصوص قسمت های شمال غربی و غرب استان دارای این شرایط می باشد. حدود 68 درصداز مناطق استان شرایط ضعیف تری را نسبت به پهنه بسیار مناسب دارا می باشندکه این مناطق به صورت مجموعه ای نسبتاً وسیع از کناره های پهنه با اراضی بسیار مناسب شروع و تا محدوده های از شرق را شامل می شود. در پهنه سوم که دارای شرایط متوسطی برای کشت گندم دیم می باشدحدود 2 درصد از مجموعه کل استان را در بر گرفته که این پهنه به صورت پراکنده در سطح محدوده مورد مطالعه قرار گرفته که می توان شهرهای قروه و بیجار را در این پهنه مشاهده نمود.
جواد مهدیزاده سولا بهروز سبحانی
هدف از مطالعات آب و هوایی در طرحهای شهری شناخت ویژگیهای محیطی متاثر از شرایط آب و هوایی حاکم بر محیط است. که یکی از این نوع مخاطرات اقلیمی پدیده سیلاب و رواناب می باشد. گسترش شهروشهرنشینی درکنارعواملی چون رشدشهرهاوتمرکزوتجمع جمعیت وفعالیت های اقتصادی بربسترآنها، ضمن آنکه دارای مزایای بسیاری بوده است، زمینه رابرای تحمیل خسارات وتلفات سنگین ناشی ازوقوع پدیده های طبیعی نظیرسیل فراهم نموده است. بنابراین بررسی پتانسیل رواناب وسیلاب بخصوص در مناطق شهری باعث می شود تا از آثار و صدمات ناشی از آن مصون بمانیم. ایران کشوری وسیع دارای موقعیتهای جغرافیایی خاص وتنوع اقلیمی می باشد، که این عوامل سبب رخدادمخاطرات اقلیمی گوناگون درمکانهای مختلف این سرزمین گردیدهاست. کشورمابدلیل قرارگرفتن درمنطقه خشک ونیمه خشک دارای توزیع نامناسب زمانی ومکانی بارش ودرنتیجه رخدادسیلاب در آن به وفور اتفاق می افتد.ازآنجایی که اغلب شهرهای ایران برروی مخروط افکنه های آبرفتی گسترش یافته اند، حوضه یاحوضه های آبریزکوچک وبزرگی ازکوهستانهای حاشیه ای به آنهاواردمیشوند. منطقه مورد مطالعه ما(شهر تبریز) نیز روی یک مخروط افکنه واقع شده است که از وسط شهر، رودخانه بزرگی رد می شود همواره شهر تبریز را در برابر سیل و رواناب آسیب پذیر کرده است. این تحقیق با هدف تعیین یکی از مهم ترین مخاطره اقلیمی یعنی سیل و رواناب شهری با استفاده از منطق فازی و مدل anp صورت گرفته است.چارچوب کلی این تحقیق براساس تهیه لایه های اطلاعاتی مختلف برای 12 زیرحوضه و فازی کردن لایه ها و همچنین وزن دهی هریک از لایه ها و در نهایت تعیین وزن نهایی و ضرب وزن هر یک از معیارها در نقشه فازی همان معیار انجام شد. طبق نتایج بدست آمده از این تحقیق، استفاده از مدل های فوق توانایی بالایی در تعیین پتانسیل ناشی از سیل و رواناب دارد و در نهایت هر یک از زیر حوضه ها را از نظر پتانسیل سیل رتبه بندی کردیم.
محمد روشنعلی بهروز سبحانی
اقلیم، توپوگرافی و خاک از مهمترین مولفه های محیطی هستند که استعداد و قابلیت تولید محصول زراعی در یک منطقه به آنها وابسته است. لذا مطالعه ی عناصر و عوامل اقلیمی موثر بر کشاورزی از اهمیت ویژه ای برخوردار است. در بین دانه های روعنی کلزا بعد از سویا و نخل روغنی به عنوان سومین منبع مهم تولید روغن در جهان می باشد. ایران از کل تولید جهانی کلزا در سال 2000 با تولید 17090 تن، سهمی برابر 04/0 درصد از تولید کلزای جهان را به خود اختصاص داده است. استان مازندران با دارا بو.دن پتانسیل های حرارتی و بارشی نزدیک به 19 درصد از دانه های روغنی کشور را تولید می کند. هدف اصلی این تحقیق سنجش تناسب اراضی استان مازندران برای کشت کلزا بر اساس روش های تصمیم گیری چند معیاره در محیط gis می باشد. به همین منظور برای سنجش تناسب اراضی منطقه مورد مطالعه از آمار داده های اقلیمی ایستگاه های سینوپتیکی و کلیماتولوژی سطح استان از قبیل: درجه حرارت، بارش، درجه روز – رشد، ساعات آفتابی، تعداد روزهای یخبندان و رطوبت نسبی از بدو تأسیس تا سال 1390 مربوط به هر یک از مراحل فنولوژیکی کلزا و داده های قابلیت محیطی از قبیل؛ تیپ اراضی، کاربری اراضی، عمق خاک، ارتفاع، شیب و جهت شیب استفاده شده است. روش تحقیق به صورت توصیفی – تحلیلی می باشد. در انجام گردآوری اطلاعات از روش اسنادی (جستجوی کتابخانه ای) و سپس با پردازش داده ها در محیط نرم افزارهای excel و spss و انتقال داده ها به محیط gis هر یک از لایه های اطلاعاتی تهیه شدند. به منظور اولویت بندی و ارزیابی معیارها در ارتباط با کشت کلزا ار روش تحلیل تصمیم گیری چند معیاره (mcdm) مبتنی بر روش فرآیند تحلیل سلسله مراتبی (ahp) استفاده شده است. سپس با وزن دهی به لایه های تهیه شده بر اساس معیارها و مدل مورد نظر، تلفیق و همپوشانی لایه ها در محیط gis صورت گرفته و لایه نهایی ارزیابی تناسب اراضی برای کشت کلزا تهیه شد. بر اساس تحلیل یافته ها، اراضی منطقه ی مورد مطالعه بر اساس پتانسیل اقلیمی و محیطی دارای 3/15 درصد اراضی بدون محدودیت، 2/28 درصد اراضی با محدودیت کم، 2/48 درصد اراضی با محدودیت متوسط و 3/8 درصد اراضی با محدودیت زیاد می باشد.
هانیه امیدزاده بهروز سبحانی
ذرت از نظر تولید و سطح زیر کشت جزء مهم ترین محصولات کشاورزی ایران به شمار می رود و افزایش محصول آن روز به روز مورد توجه قرار گرفته و از نظر اقتصادی و تامین مواد غذایی از اهمیت بالایی برخوردار می باشد. شهرستان خرم آباد با برخورداری از موقعیت خاص جغرافیایی خود یعنی قرار گرفتن در غرب ایران و دارا بودن پتانسیل های اقلیمی به نسبت مطلوب و همچنین دارا بودن دشت های وسیع، شرایط بهینه را برای نیاز اقلیمی جهت کشت ذرت فراهم می کند. هدف اصلی این تحقیق، بررسی نقش عناصر اقلیمی بارش و درجه حرارت ماهانه و سالانه در تعیین مناطق مساعد و تاریخ مناسب برای کشت ذرت می باشد. به همین منظور از داده های اقلیمی 5 ایستگاه سینوپتیکی در طول دوره آماری 15 ساله (1390 - 1375) استفاده گردید و سپس داده ها با استفاده از روش های آماری نظیر، آزمون هتلینگ و tمشاهده ای مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. داده های پردازش شده به محیط gis انتقال داده شده و در نهایت نقشه نهایی مناطق مستعد و تاریخ مناسب برای کشت ذرت تهیه شد. نتایج تحلیل یافته ها نشان داد که در روش آزمون هتلینگ، اراضی شمال (الشتر)، شرق (الیگودرز) و غرب (کوهدشت) شهرستان خرم آباد به عنوان مناطق مستعد برای کشت ذرت می-باشند. اما برای تعیین ماه های مناسب برای کشت بر اساس t مشاهده ای، از نظر دمای ماهانه در قسمت های شمال (الشتر) و غرب (کوهدشت) خرم آباد بهترین ماه برای کشت ذرت در اردیبهشت می باشد اما در قسمت مرکزی این شهرستان ماه خرداد به عنوان ماه مناسب برای کشت ذرت بوده و هر چه به طرف جنوب (پلدختر) پیش رویم به ترتیب ماه های تیر، مرداد و شهریور ماه های مناسب برای کشت ذرت هستند به طوری که در اطراف پلدختر زمان کشت برای ذرت ماه شهریور می باشد. بر اساس روشt مشاهده ای از نظر بارش ماهانه، در قسمت شمال خرم آباد بهترین زمان برای کشت ذرت، اردبیهشت ماه و در قسمت غرب و نزدیک به شهرستان کوهدشت و قسمت های از مرکز منطقه مورد مطالعه خرداد به عنوان بهترین زمان برای کشت ذرت بوده ولی به طرف جنوب به ترتیب ماه های تیر، مرداد و شهریور زمان مناسب برای کشت ذرت می باشند.
سپیده بهرامی برومند صلاحی
توفان های تندری یکی از انواع پدیده های ناپایداری جوی هستند که پیش بینی آن ها به علت گسترش ناپایداری جوی و تنوع ناپایداری مناطق مشکل است. این نوع توفان ها از مهم ترین پدیده های اقلیمی هر منطقه محسوب می شوند که شامل وقوع رعد و برق، بارش تگرگ و بارش رگباری می باشند و هر ساله خسارت های جبران ناپذیری به مزارع، باغات، تأسیسات و فضای شهری وارد می نماید. لذا در این پژوهش، از دیدگاه آماری و همدیدی، به تحلیل تغییرات زمانی، مکانی و توزیع توفان های تندری در 4 ایستگاه سینوپتیک سنندج، سقز، بیجار و مریوان با بازه زمانی 14 ساله (2005-1992) برای هر ایستگاه پرداخته شده است. اطلاعات هواشناسی ایستگاه ها در فرمت scdata از سازمان هواشناسی استان کردستان دریافت شد. یافته ها نشان داد که تعداد روزهای وقوع توفان تندری در تمامی ایستگاه های مورد مطالعه روند افزایشی داشته و ماه های فروردین و اردیبهشت بیشترین تعداد وقوع این پدیده را دارد و در بازه فصلی، بهار دارای بیشترین فراوانی وقوع توفان تندری هستند و بیشتر در ساعات بعد از ظهر و اوایل شب این پدیده به وقوع پیوسته است. برای تحلیل همدیدی توفان تندری شرایط هم فشاری سطح زمین، هم ارتفاع سطح 500 هکتوپاسکال، امگا(تشخیص پایداری وناپایداری)، جریان رطوبت و جهت باد مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها نشان داد که علت اصلی رخداد توفان تندری در تراز سطح دریا به دلیل استقرار سیستم های کم فشار و به ندرت تغییرات پر فشار و زبانه های آن ها به منطقه مورد مطالعه و در نقشه ی سطح 500 هکتوپاسکال، قرار گیری منطقه در جلوی فرود، و در نقشه امگا در اکثر موارد ناپایداری در محیط را اثبات می کند و در مورد نقشه های جهت باد و جریان رطوبت، بادهای با جهت غربی و با گذر از روی دریای مدیترانه دارای رطوبت، بیشترین درصد وقوع توفان تندری را دارا بوده است.
زینب اسمعیل زاده برومند صلاحی
نقش اساسی اقلیم در حیات جانداران به طور عام و در زندگی و بقای انسان به طور خاص امری مسلم و بدیهی است. این امر زمانی آشکارتر می شود که آب و هوای یک منطقه یا یک کشور هر از چند گاهی با نوسانات و افت وخیزهای دوره ای و فصلی، شرایط حیات را تا آستانه خطر در معرض تهدید قرار دهد. چنین ویژگی در آب و هواهای مناطق خشک و نیمه-خشک قابل حصول تر و شایع تر است. الگوهای ارتباط از دور به وقوع و تداوم الگوهای بزرگ مقیاسی از ناهنجاری های چرخشی و فشار هوا اطلاق می شود که در محدوده های جغرافیایی وسیع گسترش یافته اند و مقیاس زمانی آ ن ها از چند هفته تا چند سال را در بر می گیرد. این الگوها در امواج اتمسفری، موقعیت رودبادها، بارش و مسیر طوفان ها در سطح وسیعی اثر می گذارند، بنابراین آن ها اغلب موجب وقوع الگوهای هوایی ناهنجاری می گردند که به طور همزمان در مناطق دورتری اتفاق می افتد. در این پژوهش با توجه به اهمیت عناصر رطوبت نسبی و دما در منطقه ی سواحل جنوب ایران تلاش گردیده تا تاثیرات الگوهای اقیانوس آرام و برخی الگوهای اقیانوس هند بر میزان این عناصر بررسی گردد.در این جهت از داده ای اقلیمی 25 ایستگاه سینوپتیک از سواحل جنوب ایران و 17 الگوی پیوند از دور اقیانوس آرام و هند در مقیاس سالانه استفاده گردید. و بر اساس روش ها ی میانیابی و همبستگی پیرسون و تجزیه و تحلیل به روش رگرسیون چند متغیره رابطه ی عناصر اقلیمی مورد مطالعه با الگوهای اقیانوس های آرام و هند به دست آمد. نتایج این کار نشان می دهد کهرفتار ایستگاه های مورد مطالعه در ارتباط با الگوهای پیوند از دور مورد مطالعه با یکدیگر مشابه و هماهنگ نبوده است. در مطالعه ی همبستگی پیرسون از مجموع 14 الگوی اقیانوس آرام و سه الگوی اقیانوس هند همبستگی الگوهای ep/np, pdo, pwarmpool, enso ,whwp , meiو swmonsoon با رطوبت نسبی دما وفشار بخار آب از سایر الگوها بیشتر قابل مشاهده بود. بر اساس معادلات رگرسیون گام به گام و حذف الگوهایی که نقش کمتری در توجیه تغییرات این الگوها داشته اند موثرترین الگوها بر میزان عناصر مورد مطالعه شناسایی شدند. نقش الگوهای nino3.4- enso- tni- soi-pwarmpool - mei eofاز سایر الگوها بیشتر قابل مشاهده است. از میان الگوهای اقیانوس هند بیشترین تاثیر را الگوی swmonsoon با عناصر اقلیمی مورد مطالعه داشته است.
منیره پرستار برومند صلاحی
تبخیر و تعرق یکی از اساسی ترین عوامل در پراکندگی و نوسان بارش در بسیاری از نقاط جهان بوده است. از آنجا که این فاکتور بسیار وابسته به مهمترین عامل اقلیمی یعنی درجه حرارت است، بسیار تغییرپذیر و تأثیرگذار بر منابع آبی است. چنین امری بر ضرورت انجام پژوهش هایی در زمینه ی ویژگی ها و تغییرات تبخیر و تعرق در ماه های مختلف سال، جهت برنامه ریزی های دقیق تر در سطح ملی و منطقه ای تأکید می نماید. در پژوهش حاضر آمار 18 ساله تبخیر و تعرق (2011-1994) ایستگاه سینوپتیک اردبیل مورد استفاده قرار گرفت و با استفاده از روش های رایج تخمین تبخیر و تعرق، تبخیر و تعرق پتانسیل محاسبه گردید. سپس با استفاده از مدل های رگرسیونی (خطی و پلی نومیال درجه ی6) و مدل های پیش بینی اتورگرسیو مرتبه ی2، هالت وینترز و آریما، و استخراج مولفه های اولیه و ثانویه، تبخیر و تعرق مورد تحلیل و بررسی قرار گرفته و ضابطه های مناسب، برای پیش بینی تبخیر و تعرق اسخراج گردید. نتایج حاصل از روش های تخمین تبخیر و تعرق پتانسیل، نزدیکی روش پنمن به مقادیر تبخیر و تعرق واقعی را نشان داد. روند خطی و پلی نومیال درجه ی6، نشاندهنده ی سیر صعودی تبخیر و تعرق ماهانه برای فصل زمستان و سیر نزولی برای سایر ماه های سال است. نتایج حاصل از استخراج مولفه های اولیه و ثانویه، مبین این واقعیتند که میزان تغییرات و نوسانات موجود در سری مشاهدات، در درازمدت قابل ملاحظه است. بررسی های حاصل از تبخیر و تعرق، با استفاده از سه مدل اتورگرسیو مرتبه ی 2، هالت وینترز و آریما، سیر نزولی بسیار جزئی تبخیر و تعرق را برای سال های آتی نشان داد. الگوی نهایی تبخیر و تعرق ایستگاه اردبیل، پس از بررسی ضابطه های مختلف، (0.0.1) arima تعیین و مقادیر سال های آتی تا سال 2016 پیش بینی گردید.
بختیار قادری صلاحی برومند
نوسان اقلیمی شامل نوسان های هستند که در دوره ای زمانی نسبتاً طولانی اتفاق می افتد و تأثیرات جهانی به دنبال دارد بنابراین دارای خاصیت دوره ای یا دائمی می باشد به طور کلی همواره رابطه مشخصی بین وضعیت جوّی حاکم در یک ماه و در عرض های جغرافیای بالا با وضعیت جوّی در عرض های پایین وجود دارد. بنابراین اتمسفر به شکل سیستم یا سامانه واحدی عمل می کند به طوری که تغییر گردش هوا در یک ناحیه از نیمکره شمالی به قسمت های دیگر در جهت بالادست یا پایین دست آن ناحیه اثر می گذارد. دما از عناصر مهم اقلیمی است که افت و خیزهای این عنصر در مقیاس جهانی و در سطح ناحیه ای کمابیش تحت تأثیر پیوند از دور قرار دارد. در این پژوهش، با استفاده از روش همبستگی پیرسون، همبستگی بین پارامترهای دمای ایستگاه های استان کرمانشاه با الگوهای جوّی اقیانوسی – اقیانوس اطلس در مقیاس سالانه و فصلی (به صورت همزمان و با یک فصل تأخیر) به دست آمده، و به منظور تجزیه و تحلیل ارتباط الگوهای کلان مقیاس گردش جوّی اقیانوسی – اقیانوس اطلس با پارامترهای دمای ایستگاه های مورد مطالعه از روش رگرسیون چندگانه (پس رونده) استفاده شد. بر اساس نتایج به دست آمده از این پژوهش، تمامی ایستگاه های مورد مطالعه، با بیشتر الگوهای جوّی اقیانوسی – اقیانوس اطلس در مقیاس سالانه، در سطح خطای 1 و 5 درصد دارای همبستگی معنی دار هستند. امّا در مقیاس فصلی (به صورت همزمان و یک فصل تأخیر) در بین ایستگاه های مورد مطالعه، پارامترهای دمای ایستگاه کرمانشاه با الگوهای کلان مقیاس جوّی اقیانوس اطلس دارای بیشترین میزان همبستگی های معنی دار است. همچنین نتایج حاصل از رگرسیون چندگانه (پس رونده) نشان داد که الگوهای مورد مطالعه، در مجموع 6/74، 74 و2/60 درصد از تغییرات متوسط حداکثر، میانگین و حداقل دمای سالانه ایستگاه های استان کرمانشاه را توجیه و معرفی می کنند.
صغری عابدپور بهروز سبحانی
بارش برف به عنوان یکی از منابع اصلی بیلان آب، جریان های سطحی بهاری، سفره های آب زیرزمینی، رودخانه ها، چشمه ها موهبت الهی محسوب می شود و یکی از مخاطرات جوی که هرساله خسارت های فراوانی در کشورهای مختلف بر جای می گذارد ریزش برف سنگین است. منطقه مورد مطالعه استان همدان است که از استانهای کوهستانی، مرتفع، سرد و بادخیز غرب کشور به حساب می آید. آب و هوای استان به علت توپوگرافی خاص ( وجود کوه های مرتفع، رودخانه ها و چشمه سارهای فراوان و پرآب و پستی و بلندی های زیاد) و همچنین سامانه های مهاجر پذیر متغیر است. به منظور بررسی تعداد روزهای برفی و برف سنگین استان همدان، اطلاعات تخصصی هواشناسی بنام scdata برای ایستگاه های سینوپتیک فرودگاه همدان، نوژه همدان، نهاوند و ملایر طی دوره آماری مشترک 15 ساله ( 2010-1996 ) تهیه گردید. با استفاده از روش های آماری شامل مدل نوسانی پلی نومیال مرتبه شش، من کندال، اسمادا و تحلیل سینوپتیکی روند بارش برف و عوامل سینوپتیکی ایجاد کننده بارش برف مشخص شد. نتایج حاصل از روش های آماری نشان می دهد که بارش برف سالانه در ایستگاه های مورد مطالعه در طول دوره آماری مشترک، ایستگاه های نوژه همدان و فرودگاه همدان سیر کاهشی داشته، اما معنی دار نبوده و در ایستگاه های ملایر و نهاوند سیر افزایشی را نشان می دهد که سیر افزایشی نهاوند معنی دار اما سیر افزایشی ملایر تصادفی است. تحلیل نقشه های همدیدی موید این است که ریزش بارش های برف بویژه بارش های سنگین استان همدان در موقعی حادث شده اند که الگوهای فشاری سطح زمین با شرایط توپوگرافی سطوح بالای جو در تراز 500 هکتو پاسکال همراه بوده است.
یوسف حسن زاده ایمچه بهروز سبحانی
تولید محصول و قابلیت کشاورزی در هر منطقه به هوا و ویژگی های اقلیمی آن بستگی دارد، لذا مطالعه عناصر و عوامل اقلیمی موثر بر کشاورزی از اهمیت ویژه ای برخوردار است. عدس یکی از انواع اصلی حبوبات می باشد که با داشتن درصد بالایی از پروتئین، کیفیّت و ارزش غذایی خوب و هضم آسان از اهمیت خاصّی در میان حبوبات برخوردار بوده و به عنوان یکی از مهم ترین منابع پروتئین در تغذیه مردم استفاده می شود. در ایران عدس با سطح زیر کشت 240 هزار هکتار و میزان تولید حدود 166 هزار تن در سال پس از نخود در مقام دوم اهمیت قرار دارد. عدس یکی از محصولات زراعی مهم در استان اردبیل است که در حال حاضر 30250 هکتار از اراضی سطح استان زیر کشت این گیاه زراعی است. این تحقیق به منظور مطالعه و شناخت قابلیت های کشت عدس در استان اردبیل به عمل آمد. در این تحقیق به منظور سنجش تناسب اراضی استان اردبیل جهت کشت عدس از داده های اقلیمی بارش، دما، رطوبت نسبی، ساعات آفتابی، تبخیر و باد از آمار ایستگاه های سینوپتیک، کلیماتولوژی، باران سنجی و تبخیر سنجی در سطح استان از بدو تاسیس تا سال 1390 مربوط به هر یک از مراحل فنولوژیکی عدس و داده های فیزیوگرافی، توپوگرافی (ارتفاع، شیب و جهت شیب)، عمق خاک و کاربری اراضی استفاده شده است. سپس با پردازش داده ها در محیط gis هر یک از لایه های اطلاعاتی تهیه شد. بر حسب اهمیت هر یک از معیارها در ارتباط با کشت عدس با استفاده از مدل ahp ارزش گذاری گردیدند و در نهایت وزن نسبی هر یک از معیارها بدست آمد. سپس با تلفیق و همپوشانی معیارهای مورد مطالعه در ارتباط با مدل مورد نظر نقشه نهایی نیازهای اقلیمی و فیزیوگرافی استان اردبیل جهت کشت عدس تهیه شد. نتایج نهایی به دست آمده از این تحقیق بدین صورت است که، قسمت هایی از شمال استان و مناطق نزدیک شهرستان کوثر نسبت به سایر مناطق استان شرایط مطلوب تری جهت کشت عدس دارند. همچنین تفکیک اراضی نشان می دهد که 84/25% اراضی دارای شرایط خیلی مناسب، 63/23% اراضی دارای شرایط مناسب، 47/25% اراضی دارای شرایط متوسط و 06/22% اراضی دارای شرایط نامناسب برای کشت عدس در استان اردبیل می باشند.
مسیح اله محمدی بهروز سبحانی
پارامترهای آب و هوایی و اقلیمی و اثرات آن ها روی گیاهان زراعی یکی از مهم ترین عوامل موثر در افزایش عملکرد تولید است. با بررسی آگروکلیمایی می توان امکانات بالقوه مناطق مختلف را تعیین و از این امکانات حداکثر بهره برداری را نمود. در این پژوهش به منظور پهنه بندی اراضی استان البرز از داده های اقلیمی بارش، دما، درجه ـ روز، ساعات آفتابی، رطوبت نسبی و تبخیر از آمار ایستگاه های سینوپتیک، تبخیر سنجی و باران سنجی در سطح استان از بدو تأسیس تا سال 1391 مربوط به هر یک از مراحل فنولوژی غلات پائیزه (گندم و جو) و داده های توپوگرافی از قبیل ارتفاع، شیب و جهت شیب، عمق خاک و لایه کاربری اراضی استفاده شده است. سپس با پردازش داده¬ها در محیط gis هر یک از لایه های اطلاعاتی تهیه شد. بر حسب اهمیت هر یک از معیارها که با روش رگرسیونی خطی به دست آمد، به هر یک از لایه ها در مدل ahp ارزش گذاری شده و در نهایت وزن نسبی هر یک از معیارها به دست آمد. سپس ارزش های داده شده وارد مدل تاپسیس گردید. با تلفیق و همپوشانی معیارهای مورد مطالعه در ارتباط با مدل¬های مورد نظر، نقشه نهایی نیازهای اقلیمی و جغرافیایی اراضی استان البرز جهت کشت غلات پائیزه تهیه شد. نتایج نهایی این تحقیق بدین صورت است که، در مدل ahp ، 48/14 درصد استان برای کشت گندم و 09/23 درصد استان برای کشت جو مناسب است که بیشتر در مرکز استان قرار دارد؛ شمال منطقه به علت کوهستانی بودن، از شرایط نامناسب قرار دارد. شرایط نامناسب در کشت گندم 24/32 درصد و در کشت جو 86/28 درصد مساحت استان را دربر می¬گیرد. در مدل تاپسیس نیز مرکز و جنوب استان بهترین شرایط را دارا هستند که به ترتیب کشت گندم 9/35 درصد استان و جو 35/25 درصد استان مناسب برای کشت است. در این مدل نسبت به مدل ahp محدودیت کمتری را شاهد هستیم ، این محدودیت در منطقه طالقان و جنوب غرب استان (أپیک) مشاهده می شود.
محمد فرامرزی جلال کرمی
تبخیر- تعرق پس از بارندگی به عنوان یکی از مؤثرترین مؤلفه¬ها برای تعیین بیلان آبی یک منطقه می¬باشد. هدف از این پژوهش بررسی دقت برآورد تبخیر- تعرق واقعی گیاهان توسط الگوریتم توازن انرژی در سطح زمین (سبال) در مقایسه با مقادیر محاسبه شده توسط روش فائو- پنمن- مانتیث در دو سنجنده modis و landsat در شهرستان ملایر بود. و با توجه به اینکه تبخیر و تعرق را می¬توان به¬صورت دقیق با اندازه¬گیری میدانی تعیین نمود. با این حال این روش¬ها مقادیر تبخیر و تعرق را برای نواحی محدود از لحاظ وسعت مکانی بدست می¬آورد. این محدودیت دلیلی برای توسعه استفاده از داده¬های سنجش از دور در ارزیابی تبخیر و تعرق در نواحی با وسعت زیاد است. الگوریتم سبال یکی از مهم¬ترین الگوریتم¬های برآورد تبخیر- تعرق به وسیله تصاویر ماهواره¬ای می¬باشد. این مدل از طریق برآورد تمامی مؤلفه های انرژی در سطح زمین همچون شار تابش خالص، شار گرمای خاک و شار گرمای محسوس اقدام به برآورد تبخیر- تعرق می¬نماید. در این پژوهش از یک تصویر سنجنده modis و از یک تصویر landsat در تاریخ 14/5/2013 که مصادف با 24/2/1392 بود، استفاده شد. نتایج نشان داد در برآورد تبخیر- تعرق ساعتی و روزانه، تفاوت زیادی میان روش سبال و روش فائو- پنمن- مانتیث وجود ندارد. همچنین می¬توان تبخیر- تعرق ساعتی و روزانه را برای منطقه مورد مطالعه با دقتی قابل قبول نسبت به مقدار مرجع برآورد نمود. باتوجه به هدف تحقیق مشخص شد که سنجنده modis علارغم داشتن دقت برآورد دقیقتر پارامتر دمای سطحی که تأثیر زیادی در برآورد مقدار شار¬های تابش خالص، گرمای خاک و گرمای محسوس دارد، مقدار تبخیر و تعرق را نیز با دقت بیشتری نسبت به روش شاهد برآورد می¬کند. ولی با وجود این با توجه به قدرت تفکیک مکانی پایین، برای پهنه¬بندی مقدار تبخیر و تعرق دارای ارزش کمتری نسبت به تصویر landsat می¬باشد و برای پهنه-بندی دقیقتر تبخیر و تعرق برای کاربری¬های مختلف بهتر است که از این تصاویر استفاده شود.
نازخانم عین الله زاده بهروز سبحانی
سرمازدگی و یخبندان یکی از مخاطرات اقلیمی می باشد که همه ساله خسارات جبران ناپذیری را در جوامع به وجود می آورد. شهرستان مشکین شهر نیز به دلیل موقعیّت خاصّ جغرافیایی تقریباً همه ساله شاهد وقوع این پدیده ی جوّی بوده و اقتصاد منطقه نیز تحت الشّعاع قرار گرفته است. لـذا با آگاهی از شرایط و وضعیّت یــخبندان در منـطقه، می توان در پیشبرد اهداف اقتصادی و بهبود زندگی ساکنین اقدامات موثّری انجام داد و خسارات ناشی از آن را به حدّاقل رساند. در این پژوهش آماری، حدّاقل دمای روزانه ی ایستگاه سینوپتیک مشکین شهر در بازه زمانی 18 ساله ( 1392 - 1375 ) استخراج گردیده است. سپس تاریخ های اوّلین و آخرین یخبندان، مقادیر دما، نوع یخبندان ( تابشی یا جبهه ای ) و حتّی تداوم آن ها مشخّص شده است. تاریخ های استخراج شده براساس تقویم ژولیوسی تنظیم گردیده است. در ادامه به منظور تحلیل آماری از توابع آماری و آماره توصیفی ) روند خطّی و پلی نـومیال مرتبه 6 )، نمره z استاندارد، رگرسیون خطی، نمودار بافت نگار، هیستو گـرام و چولگی استفاده شده است. هم چنین دوره ی بازگشت هر یک از یخبندان های مذکور به کمک نرم افزار smada و با احتمالات 50، 67، 80 و 90 درصد محاسبه و مناسب ترین توزیع آماری پیرسون تیپ 3 برای مطالعه ی یخبندان منطقه انتخاب شده است. نتایج این پژوهش نشان می دهد که روند یخبندان دیررس روندی کاهشی داشته به طوری که یخبندان از نیمه ی دوم اردیبهشت به طرف نیمه ی اوّل اردیبهشت حرکت کرده است. هم چنین بیشترین فراوانی یخبندان زودرس و دیررس به ترتیب در آبان ماه و فروردین ماه رخ می دهد.
سجاد آبچر بهروز سبحانی
تولید محصول و قابلیت کشاورزی در هر منطقه به هوا و ویژگی¬های اقلیمی آن بستگی دارد، لذا مطالعه¬ی عناصر و عوامل اقلیمی موثر بر کشاورزی از اهمیت ویژه¬ای برخوردار است. با توجه به نیاز روز¬افزون تامین غذا در کشور¬های در حال توسعه و محدودیت اراضی تنها راه، افزایش عملکرد محصولات در واحد سطح است، کاشت گیاهان منطبق با اقلیم هر منطقه روشی است که موجبات استفاده حداکثری از شرایط موجود را فراهم می¬کند. چغندر¬قند یکی از محصولات اساسی و ماده اولیه صنایع قند و شکر کشور می¬باشد، هم¬چنین قند و شکر از طرف دیگر به علت نیاز به واردات در ایران همواره مورد توجه بوده است. مصرف قند یکی از اولیه¬ترین نیاز¬های غذایی مردم بوده و در کشور¬های جهان سوم که از سایر منابع انرژی¬زا محروم هستند می¬تواند نقش مهمی در زندگی افراد داشته باشد. در این تحقیق به منظور پهنه¬بندی اراضی لرستان جهت کشت چغندر¬قند از داده¬های اقلیمی 11ایستگاه هواشناسی استان از بدو تاسیس تا سال 1392، با استفاده از پارامتر¬های بارش، دما، ساعات آفتابی، یخبندان، رطوبت نسبی، تبخیر و سرعت باد مربوط به هر یک از مراحل فنولوژیکی چغندر¬قند و داده¬های فیزیوگرافی از قبیل ارتفاع، شیب و جهت شیب استفاده شده است. سپس با پردازش داده¬ها در محیط gis هر یک از لایه¬های اطلاعاتی تهیه شد. بر حسب اهمیت هر یک از معیار¬ها در ارتباط با کشت چغندر قند با استفاده از مدلahp ارزش¬گذاری و در نرم¬افزار expert choice وزن نسبی هر یک از معیارها محاسبه شد. سپس با تلفیق و هم¬پوشانی معیار¬های مورد مطالعه در ارتباط با مدل ahp و topsis نقشه نهایی نیاز¬های اقلیمی و فیزیوگرافی اراضی استان لرستان جهت کشت چغندر قند تهیه شد و نتایج نهایی با مدل ahpنشان داد که نواحی غربی استان نسبت به نواحی شرقی از شرایط مطلوب¬تری برای کشت چغندر¬قند برخوردار است. تفکیک اراضی نیز نشان داد که 16/83٪ اراضی دارای شرایط خیلی مناسب، 40/17٪ مناسب، 637/61٪ متوسط و 5/39٪ دارای شرایط نامناسب برای کشت چغندر¬قند در استان لرستان می-باشند.
بهروز احمدی کدخدا بهروز سبحانی
از دهه¬های گذشته تاکنون، رشد جمعیت و توسعه اقتصاد محرک¬های اصلی تغیرات کاربری و پوشش زمین در سراسر جهان، به ویژه در کشورهای در حال توسعه بوده که سرعت این تغییر در محیط¬های شهری بیش از سایر مناطق بوده است. یکی از تأثیرات این تغییر کاربری¬ها در اقلیم شهری متبلور شده، به نحوی که شهرهای گرم¬تر، آسایش و زندگی انسان¬ها را با مشکل مواجه ساخته است. امروزه گرمایش شهری تحت عناوینی مانند جزایر حرارتی شهری در دنیا نمود یافته است. بنابراین، بررسی وضعیت پراکندگی تابش¬های حرارتی و ارتباط آن با نوع کاربری¬ها، در شناخت میکروکلیمای شهری دارای اهمیت است. شهر اردبیل با روند رو به رشدی خود از دو دهه¬ی قبل، تغییرات قابل توجهی را در شرایط طبیعی منطقه به وجود آورده است. در تحقیق حاضر با بهره گیری از سنجش از دور، به بررسی وضعیت توزیع حرارت در شهر اردبیل و اراضی حاشیه¬ی آن در ارتباط با کاربری و پوشش زمین و فاکتورهای مربوطه پرداخته شده است. بدین منظور از تصاویر لندست 5، 7 و 8 سنجنده¬های tm، etm+ و oli که به ترتیب متعلق به سال¬های 1987، 2002 و 2013 بودند، استفاده شد. ابتدا با استفاده از روابط موجود ،اعداد رقومی به دمای سطحی تبدیل شد. سپس نقشه¬های استخراج شده¬ی دمای سطحی در 8 کلاس طبقه بندی شدند. در مرحله¬ی بعد به منظور بررسی دمای سطحی با کاربری¬ها و پوشش¬های زمین، نقشه¬ی طبقه بندی به صورت نظارت شده در 6 کلاس کاربری¬ها صورت گرفت و برای پوشش¬های زمین، اقدام به جداسازی طیفی خطی برای تخمین سهم کلاس-های مختلف شد. بر این اساس چهار تصویر کسری (پوشش گیاهی، خاک، سطوح تاریک و روشن) جداسازی شد. سپس سطوح غیر قابل نفوذ از مجموع سطوح تاریک و روشن محاسبه شد. استخراج داده¬های آماری کاربری¬ها نشان داد که هر کاربری با توجه به برخورداری از مکانیزم¬های کنترل کنند¬ه¬ی گرما، دمای سطحی متفاوتی دارند. با توجه به نتایج، کاربری¬های مرتع و دیم زار نسبت به سایر کاربری¬ها از دمای سطحی بیش¬تری برخوردار بودند. هم¬چنین با استفاده از مدل رگرسیونی چندگانه به بررسی چگونگی رابطه¬ی میان پوشش¬های اراضی مختلف و دمای سطحی پرداخته شد. نتایج حاکی از رابطه¬ی غیر مستقیم پوشش گیاهی به دلیل تبخیر و تعرق با دمای سطحی و رابطه¬ی مستقیم سطوح خاکی و سطوح نفوذ ناپذیر با دمای سطحی بود که دلیل این امر نیز ظرفیت حرارتی بالای سطوح خاکی و ظرفیت حرارتی نسبتاٌ پایین سطوح نفوذناپذیر بود. نتیجه کلی تحقیق در ارتباط با جزایر حرارتی در سطح محدوده¬ی مورد مطالعه نشان داد که این پدیده در سطح شهر اردبیل تشکیل نشد و گرم¬ترین نواحی با توجه به زمان اخذ تصاویر و ساعت روز آن¬ها، در خارج از شهر و اغلب در کاربری¬های دیم زار و مراتع که پوشش گیاهی خشک و یا پوشش در آن¬ها بسیار اندک بود، اتفاق افتاد. در این ارتباط سه پارامتر باد، جهت شیب زمین و زاویه تابش خورشید که بر درجه حرارت تأثیر دارند مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که در زمان اخذ تصاویر مورد استفاده باد جریان نداشته بنابراین، تأثیری هم در دمای سطحی زمین نداشته است. عامل جهت شیب زمین در گرم¬تر شدن دامنه¬های رو به آفتاب موثر بود به طوری که دامنه¬های جنوبی گرم¬تر از دامنه¬های شمالی¬اند و دامنه¬های غربی گرم¬تر از دامنه¬های شرقی می¬باشند. هم¬جنین زاویه¬ی تابش خورشید که شدت انرژی تابشی رسیده به واحد سطح را مشخص می¬کند، یکی از عوامل موثر در گرم¬تر شدن نواحی بود.
آتیه جهاندار موافق برومند صلاحی
انسان نقشی ژرف و شگرف بر رفتار اقلیم دارد. افزایش جمعیت و رشد صنایع و مصرف بیش ازحد سوخت¬های فسیلی و جنگل¬زدایی و ... از عوامل بسیار موثر در افزایش گازهای گلخانه¬ای و تغییرات دمای کره زمین و در پی آن تغییرات اقلیمی می¬باشند. تحقیق حاضر برای پیش¬بینی و ارزیابی تغییرات دمای دشت اردبیل در حالت افزایش گازهای گلخانه¬ای و با استفاده از مدل ترکیبی magicc-scengen با استفاده از دو مدل گردش عمومی جو ccsm30 وecho-g و سه سناریوی انتشار a1asf، b2asf و p50 برای دهه¬های آینده صورت گرفته است. بدین منظور داده¬های دمای دشت اردبیل از سال¬های 1967 تا 2010 به عنوان داده¬های پایه انتخاب و تغییرات دمای منطقه موردمطالعه تا سال 2100 برآورد شده است. نتایج حاصل از بررسی دو مدل بر اساس میانگین سه سناریو در هر مدل، میزان دما در مدل echo-g به اندازه ی 3.11 درجه سانتی¬گراد و در مدل ccsm30 به میزان 2.27 درجه سانتی¬گراد افزایش داشته است. به طورکلی مدل echo-g میزان تغییرات دما را بیشتر نشان می¬دهد اما به طور مجموع در هر دو مدل و در همه¬ی سناریوهای موردمطالعه در این پژوهش، منطقه موردمطالعه با افزایش درجه حرارت مواجه است. البته افزایش دما تا سال 2030 روند کندتری داشته و بعد از آن با سرعت بیشتری ادامه خواهد یافت.
شراره مولودی برومند صلاحی
ایران و کشورهای همسایه غربی آن درکمربند خشک و نیمه خشک جهان، واقع شده¬اند. این موقعیت جغرافیایی سبب شده که کشور ایران در معرض وقوع پدیده گرد و غبار هم در مقیاس محلی و هم در میان و بزرگ مقیاس قرارگیرد. الگوهای پیوند از دور منعکس¬کننده¬ی تغییرات در مقیاس وسیع در امواج اتمسفری و موقعیت رودبادها بوده و بر درجه حرارت، بارش، مسیرتوفان¬ها و موقعیت و شدّت رودباد بر روی مناطق وسیع تأثیر می¬گذارند. بنابراین آن¬ها اغلب موجب وقوع الگوهای هوایی نابهنجاری هستند که به طور همزمان در مناطق دورتری اتفاق می¬افتد. در این تحقیق با توجه به تاثیر زیانبار رخداد توفانهای گرد و خاک بر زندگی انسانی و اکوسیستم تلاش گردیده تا تاثیرات برخی از الگوهای اقیانوس آرام و اقیانوس اطلس بر میزان رخداد این مخاطره در فصول مختلف بررسی گردد. برای نیل به این منظور از داده¬های اقلیمی 5 ایستگاه سینوپتیک استان کرمانشاه و 12 الگوی پیوند از دور اقیانوس آرام و اطلس در مقیاس فصلی استفاده گردید. بر اساس روش همبستگی اسپیرمن و رگرسیون چند متغییره رابطه¬ی عنصر اقلیمی مورد مطالعه با الگوهای پیوند از دور نیمکره شمالی به دست آمد. نتایج این پژوهش نشان می¬دهد که رفتار ایستگاه¬ها به الگوهای پیوند از دور با یکدیگر تقریبا مشابه و هماهنگ است. همبستگی اسپیرمن از مجموع12 الگوی پیوند از دور همبستگی الگوهای pdo، nta، tsa، amm، nao، whwp، enso با توفان¬های گرد و خاک از سایر الگوها بیش تر بود.بر اساس رگرسیون پس¬رونده و حذف الگوهایی که تاثیر کمتری بر توجیه تغییرات این الگوها داشتند. نقش الگوهای tna ، amm، tsa، nta،whwp ، soi، nino ، nao، car ، enso از سایر الگوها بیشتر قابل مشاهده است
آمنه عبدالمحمدی بهروز سبحانی
با روند گرم شدن کره زمین و ارزشمند تر شدن منابع آب به دلیل رشد جمعیت و نیاز صنایع و کشاورزی، بررسی های متعددی همسو با برنامه های حفاظت و حراست از آب در راستای بررسی تغییرات بارش و برنامه ریزی در زمینه مواجهه با تبعات تغییرات مثبت و منفی صورت گرفته است. هدف در این تحقیق مطالعه انحراف احتمالی عنصر اقلیمی بارش در استان کرمانشاه از حالت نرمال می¬باشد. برای بررسی تغییرات اقلیمی و دگرگونی بارش از آزمون های آماری من کندال و آریما در ایستگاه های سینوپتیک استان کرمانشاه (کرمانشاه، اسلام آباد غرب، کنگاور، روانسر و سر پل ذهاب ) طی دوره آماری (1988 تا سال 2012) بر مبنای شاخص های بارش باران استفاده گردید. نتایج این تحقیق نشان می¬دهد که: آزمون من کندال در سطح normal- z و سطح p- value در ایستگاههای کرمانشاه، اسلام آباد ، کنگاور ، روانسر و سرپل ذهاب ، به انجام رسید و این آزمون وجود روند تغییرات بارش در خلال دوره آماری 25 ساله را به خوبی نشان می دهد و تأیید می کند. بر اساس میزان آمار t بدست آمده از جدول و نیز سطوح معنی داری و خطای برآوردی می توان نتیچه گرفت که بر اساس چهار مدل آریما، مدل sarima(1,1,1)(1,1,1)12 و sarima(1,1,0)(0,1,1)12 با کمترین سطح معنی داری نزدیک به سطح خطای 01/0 و میزان آماره t در سطح قابل قبول بیشترین می تواند بهترین برازش را ارائه دهد. در نتیجه در استان کرمانشاه مجموع بارندگی سالانه دارای بیشترین تغییرات می باشد.
غلامرضا پور مرتضی فریبا اسفندیاری
امروزه سیل یکی از رایج ترین و پرهزینه ترین بلایای طبیعی جهان است که خسارات و تلفات انسانی و مادی زیادی را بر جوامع انسانی وارد می سازد. برای پیشگیری و کاهش اثرات سیل اجتناب از قرار گرفتن در معرض این مخاطرات و توانایی کنترل و مهار سطح آب و عملیات مربوطه از اهمیت زیادی برخوردار می¬باشند. پهنه بندی پتانسیل سیل خیزی یکی از روشهایی است که جهت کاهش خطرات ناشی از سیل می توان اتخاذ کرد. در این پژوهش با استفاده از روش l-thia و مدل منطق فازی و ahp اقدام به پهنه بندی پتانسیل سیل خیزی در حوضه آجرلوچای شده است. جهت انجام این کار از هشت فاکتور طبیعی (ارتفاع، اقلیم، واحداراضی، شیب، لیتولوژی، تراکم زهکشی، روان آب و کاربری زمین) استفاده شده است. نتایج بدست آمده از پهنه¬بندی سیل¬خیزی در منطقه نشان می دهد که بیشتر مساحت حوضه (حدود 6/65 درصد) طبقات با خطر کم، خیلی کم و خطر متوسط قرار دارد. این مناطق بیشتر در بخش های غربی و پست حوضه قرار گرفته اند. همچنین در جنوب شرق حوضه نیز علی رغم کوهستانی و پر شیب بودن می¬توان پراکندگی این طبقات را مشاهده کرد. بررسی نقشه های و لایه های به کار رفته در پژوهش نشان می دهد که این منطقه از حوضه به دلیل برخورداری از گروه هیدرولوژیکی a، جنس سازندهای سست تر و نفوذپذیرتر، کاربری مرتعی و شیب کم از نظر پتانسیل سیل¬خیزی در کلاس خطر پایین قرار گرفته است. بیشتر مناطق پر خطر حوضه در نیمه شرقی و شمال شرقی حوضه قرار گرفته است. این مناطق از نظر کاربری زمین اغلب از نوع زمین هایی کشت دیم و یا مرتع فقیر می باشند. همچنین در این مناطق زمین¬ها از نظر تراکم شبکه زهکشی در کلاس بالاتری قرار دارند که خود عاملی برای سیل خیز بودن حوضه می-باشد. درصد زمین های پر خطر حوضه در دو کلاس پتانسیل زیاد و خیلی زیاد در حدود 4/34 درصد از کل مساحت حوضه می باشد. که درصد قابل توجهی می باشد.
صفر الوان بهروز سبحانی
تغییر اقلیم یکی از معضلات کنونی جامعه بشری است و تهدید و بلایی برای سیاره زمین به شمار می¬آید که بررسی و پیش-بینی عناصر آن هم از جهت برنامه¬ریزی منابع آبی و هم از جهت مدیریت شرایط بحران اهمیت زیادی دارد. بنابراین پیش¬بینی و برآورد نزولات جوی برای هر منطقه و آبخیز به عنوان یکی از مهم ترین پارامتر اقلیمی در استفاده بهینه (الگوی مناسب جهت بهره¬برداری) از منابع آبی محسوب می گردد. یکی از روش¬های متداول جهت تحلیل سری زمانی هیدرومتئورولوژیکی، بررسی وجود یا عدم وجود روند در این سری های زمانی با استفاده از آزمون¬های آماری می¬باشد. در این پژوهش، روند تغییرات بارندگی فصلی و سالانه دشت اردبیل طی دوره آماری 1377 تا 1391 با استفاده از داده¬های ایستگاه های اردبیل، نیر، نمین، هیر، کلور اردبیل، بیله درق و کریق با روش ناپارامتری من¬کندال که جزو متداول¬ترین روش¬های ناپارامتری می¬باشد، مورد بررسی قرار گرفت. نتایج حاصل از نوع و زمان تغییر پارامتر اقلیمی فصلی و سالانه ایستگاه¬های دشت اردبیل نشان داد که داده¬های بارشی سالانه تا سال 1383 حالت کاهشی داشته و از این سال به بعد ایستگاه¬های دشت اردبیل تغییرات از نوع افزایشی را نشان می¬دهد. در عین حال، بررسی نوع و زمان تغییر پارامترهای اقلیمی فصلی ایستگاه¬های دشت اردبیل نیز نشان داد که فصل بهار و تابستان از سال 1384 حالت افزایشی به خود گرفته¬اند و بارش در فصول پاییز و زمستان از نوسانات زیادی برخوردار است و در فصل پاییز کاهش بارش را شاهد هستیم و در زمستان در قسمت شرقی دشت اردبیل روند بارش حالت مثبت و افزایشی و قسمت غربی دشت اردبیل حالت کاهشی در بارش را نشان می¬دهد.
فرنوش اسلمی بهروز سبحانی
با ارزیابی تغییرات کاربری ها، امکان برنامه ریزی و مدیریت اراضی جهت کاهش اثر تخریبی بهره برداری ها امکان پذیر می گردد. در این راستا تصاویر ماهواره ای و تکنیک های سنجش از دور، به دلیل فرآهم آوردن داده های به هنگام و قابلیت بالای آنالیز تصویر، کاربرد گسترده ای در تمامی بخش ها از جمله کشاورزی و منابع طبیعی دارند. هدف از این پژوهش، انتخاب روشی دقیق جهت تهیه ی نقشه ی کاربری و پوشش اراضی در شهرستان های نمین، اردبیل و نیر با استفاده از تصاویر tm سال 1987، etm+ سال 2002 و oli سال 2013 سری لندست می باشد. در این پژوهش، ابتدا کارایی شاخص های پوشش گیاهی، و روش های حداکثر احتمال، شبکه عصبی مصنوعی (mlp)، ماشین بردار پشتیبان و شیءگرا مورد مقایسه قرار گرفت و پس از ارزیابی صحت هریک از نقشه های حاصل با استفاده از نقاط کنترل زمینی، صحت هریک به ترتیب برابر با 60%، 7/89%، 9/89%، 7/85% و 4/94 برآورد شد از این رو نقشه های حاصل از طبقه بندی شیءگرا به دلیل برخورداری از بالاترین صحت مبنای آشکارسازی تغییرات به روش مقایسه پس از طبقه بندی قرار گرفت. نتایج نشان می دهد که در بین سال های 1987 تا 2013 مراتع، چمنزارها و جنگل ها به میزان 3/86191، 8/7493 و 9/913 هکتار کاهش و زراعت دیم و مناطق انسان ساخت 8/66446 و 7/7896 هکتار افزایش یافته اند. عمده ترین تغییراتی که در بازه های زمانی 1987 تا 2002 و 2002 تا 2013 در منطقه رخ داده است تبدیل مراتع به دیمزار به ترتیب برابر با 59525 و 62873 هکتار می باشد که بیانگر ضرورتی جدی در بازنگری در سیاست های مدیریتی می باشد.
زینب ارغند برومند صلاحی
در چند دهه اخیر به علت تغییرات آب و هوایی و نابهنجارهای اقلیمی، خشکسالی¬های متوالی (هواشناسی، کشاورزی و هیدرولوژیکی)، مسائل انسانی و توسعه¬ای، کمبود آب در سال¬های اخیر در سطح جهانی و منطقه¬ای تشدید شده است از این رو تلاش¬های بشر باعث کشف فن¬آوری تولید باران مصنوعی و بارورسازی ابرها شده است. لذا با توجه به اهمیت استراتژیک آب در قرن جدید و هزینه¬ی بالای اجرای عملیات بارورسازی ابرها لازم است قبل از اجرای این پروژه¬ها، زمینه¬های علمی، تحقیقاتی و شناخت کافی از مناطق فراهم آید. بنابراین مطالعات مکان¬گزینی و امکانسنجی مناطق مورد نظر ضرورت پیدا می¬کند. در پژوهش حاضر هدف، شناخت قابلیت¬های استان ایلام و امکانسجی زمانی و مکانی اجرای عملیات بارورسازی ابرها در سطح این استان است. نوع روش تحقیق در این پژوهش تحلیلی –کاربردی می¬باشد. جهت حصول اهداف تحقیق و شناخت قابلیت¬های استان ایلام برای اجرای عملیات بارورسازی ابرها، ابتدا توان¬های اکولوژیکی(عوامل درونی) و انسانی (عوامل بیرونی) استان ایلام با استفاده از روش تحلیلی swot و ماتریس¬های کمّی برنامه¬ریزی استراتژیک qspm مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار گرفت. و نشان داد که استان ایلام از لحاظ مولفه¬ها و شاخص¬های مورد مطالعه در وضعیت خوب (محیط مناسب و منابع مناسب) است. سپس با استفاده از داده¬های هواشناسی اقلیم نواحی گوناگون استان تعیین شد. جهت بررسی دقیق¬تر استان به سه ناحیه¬ی شمالی، مرکزی و جنوبی تقسیم شد و تغییرات اقلیمی فصلی و سالانه¬ی بارش و دمای استان، میزان ابرناکی در دوره¬ی آماری مشخص بررسی شد. جهت تحلیل نیمرخ جو، اطلاعات هواشناسی و داده¬های سطوح جو بالا (900، 850، 700 و 500 هکتوپاسکال) در دوره¬ی آماری مشترک 9 ساله (13-2005) و در بازه¬ی ماهیانه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت و نتایج بدست آمده با روش تحلیل عاملی(خوشه-ای) بررسی و بهترین زمان تعیین شد. نتایج حاصل از این پژوهش نشان می¬دهد که از نظر مکانی هر سه ناحیه¬ی شمالی، مرکزی و جنوبی استان ایلام بویژه ناحیه شمالی مستعد اجرای عملیات بارورسازی ابرهاست و از نظر زمانی فصول سرد سال که منطبق با ورود سامانه¬های باران¬زا به منطقه است. جهت بارورسازی ابرها مناسب¬تر است.
فرحناز رمضانی بهروز سبحانی
آگاهی از چگونگی تناسب و انطباق فعالیت¬های کشاورزی هر منطقه با شرایط آب و هوایی آن لازمه هر گونه فعالیت کشاورزی می¬باشد. لذا شناخت اقلیم و بررسی نیازهای اکوفیزیولوژیکی گیاهان زراعی از مهم¬ترین عوامل موثر در تولید است. هدف از این پژوهش شناخت نواحی مستعد و مناسب جهت کشت نخود در استان کرمانشاه و نیز بررسی تأثیر عناصر اقلیمی در کاهش یا افزایش میزان عملکرد محصول نخود در این منطقه می¬باشد. در پژوهش حاضر به منظور پهنه¬بندی اراضی استان کرمانشاه جهت کشت نخود از داده¬های اقلیمی بارش، دما ، رطوبت نسبی، سرعت باد و ساعات آفتابی از آمار ایستگاه¬های سینوپتیک، بارانسنجی و ... در سطح استان کرمانشاه از سال 1377 تا سال 1391 مربوط به هر یک از مراحل فنولوزیک نخود و داده¬های فیزیوگرافی از قبیل ارتفاع، شیب و جهت شیب استفاده شد. سپس با پردازش داده¬ها در محیط gis هر یک از لایه¬های اطلاعاتی تهیه شد. بر حسب اهمیت هر یک از معیارها در ارتباط با کشت نخود با استفاده از روش ahp ارزش¬گذاری گردیدند و وزن نسبی هر یک از معیارها به دست آمد سپس ارزشهای داده شده وارد مدل vikorگردید. در نهایت با تلفیق و همپوشانی معیارهای مورد مطالعه در ارتباط با مدل مورد نظر، نقشه نهایی نیازهای اقلیمی و فیزیوگرافی استان کرمانشاه جهت کشت نخود تهیه شد. نتایج نهایی با روش ahp به این صورت است که مناطق غربی استان شرایط مطلوب¬تری برای کشت نخود دارند. همچنین تفکیک اراضی نشان می¬دهد که 43% از اراضی دارای شرایط خیلی مناسب، 32% دارای شرایط مناسب، 15% دارای شرایط متوسط و 10% دارای شرایط نامناسب برای کشت نخود در استان کرمانشاه می¬باشند. بر اساس نتایج حاصل از روش vikor بهترین منطقه شهرستان گیلان¬غرب است که رتبه اول را دارد و شهرستان¬های اسلام آبادغرب و کرمانشاه با فاصله کمی از هم در جایگاه دوم و سوم قرار دارند و بدترین منطقه برای کاشت محصول نخود منطقه قصرشیرین می باشد.
اخضر کرمی بهروز سبحانی
کشت ذرت در تامین نیاز غذایی کشور از اهمیت بسزایی برخوردار است. ثابت شده است که روند کاشت و عملکرد این محصول استراتژیک به میزان بارش سالانه و بارش طول دوره رشد بستگی دارد. استان کرمانشاه با برخورداری از موقعیت خاص جغرافیایی خود و دارا بودن پتانسیل¬های اقلیمی مطلوب، شرایط بهینه را برای نیاز اقلیمی جهت کشت ذرت فراهم می¬کند. به طور کلی هدف اصلی این تحقیق، بررسی نقش عناصر اقلیمی بارش و درجه حرارت ماهانه و سالانه در تعیین مناطق مساعد و تاریخ مناسب برای کشت ذرت می باشد. به همین منظور از داده های اقلیمی 10 ایستگاه سینوپتیکی در طول دوره آماری20 ساله (1390 - 1371) استفاده گردید و سپس داده ها با استفاده از روش¬های آماری نظیر، آزمون هتلینگ و tمشاهده¬ای مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. داده¬های پردازش شده به محیط gis انتقال داده شده و در نهایت نقشه نهایی مناطق مستعد و تاریخ مناسب برای کشت ذرت تهیه شد. نتایج تحلیل یافته¬ها نشان داد که در روش آزمون هتلینگ، همه اراضی استان به عنوان مناطق مستعد برای کشت ذرت می باشند. اما برای تعیین ماه¬های مناسب برای کشت بر اساس t مشاهده ای، از نظر دمای ماهانه در قسمت¬های شمال¬غرب، غرب، شرق و نواحی مرکزی ماه-های اردیبهشت، خرداد، تیر، مرداد و شهریور بهترین زمان برای کشت ذرت می¬باشند در حالی که، در قسمت های جنوب و جنوب غربی ماه مرداد بر اساس نتایج به دست آمده از آزمون تی مشاهده¬ای برای کشت مناسب نمی باشد.
مینا الهامی مقدم برومند صلاحی
در حال حاضر آگاهی یافتن از میزان تغییرات اقلیمی و رفتار متغیرهای اقلیمی در جهت کاربرد تمهیدات لازم در برابر اثرات ناشی از تغییر اقلیم موضوع مورد بحث و کانون توجه بسیاری از پژوهشگران بخصوص اقلیم شناسان قرار گرفته است. تولیدکننده وضعیت آب و هوایی با دارا بودن انواع مدل های گردش عمومی جو و سناریوهای اقلیمی، پارامترهای آب و هواشناسی را ریز مقیاس می کنند. مدل lars wg نیز مدلی است که با ریز مقیاس نمایی داده های اقلیمی در شبیه سازی و مدل سازی متغیرهای آب و هواشناسی کاربرد بسیاری دارد. در این پژوهش به آشکارسازی تغییرات دمایی ایستگاه های سینوپتیک منتخب شمال غرب ایران که شامل اردبیل، تبریز و ارومیه می باشد، با استفاده از مدل های گردش عمومی جو hadcm3 و ipcm4 تحت سناریوهای a2 و a1b در دوره زمانی (2030-2011) و با کاربرد مدل گردش عمومی جو fgoals تحت سناریوی b1 در دوره های زمانی (2065- 2046) و (2099-2080) به پیش بینی تغییرات دمای حداقل و حداکثر پرداخته شده است. متغیرهای مورد بررسی شامل دمای حداکثر، دمای حداقل، بارش و ساعت آفتابی می باشند. نتایج حاصل از پیش بینی داده های حداقل دما در ایستگاه اردبیل نشان دهنده افزایش 1/0 تا 3/0 درجه سانتی گراد و افزایش 2/0 درجه ای دمای حداکثر سالانه نسبت به دوره پایه می باشد. داده های حداقل دمای مدل سازی شده در ایستگاه تبریز افزایش 4/0 تا6/0 و افزایش 3/3 تا 4/0 درجه حداکثر دما در این ایستگاه در دوره (2030-2011) پیش بینی کرده است. پیش بین دمای حداقل حداکثر سالانه ایستگاه ارومیه نیز روند افزایش را نشان داد که به ترتیب در حدود 5/0 و 3/0 درجه سانتی گراد پیش بینی شده است. داده ها در دوره مورد بررسی با استناد به آزمون همبستگی و آزمون t-student و قرابت داده های واقعی و مشاهداتی با داده های شبیه سازی شده، بیانگر کارایی بسیار بالای مدل لارس در شبیه سازی و پیش بینی متغیرهای مورد بررسی دارد.
رباب دیهم ساریخان بیگلو بهروز سبحانی
بارش های رعد و برقی نوعی از رگبارهای غیرپایدار هستند که با یک حالت غیرعادی فوق العاده قوی از جابجایی اتمسفری ایجاد می شوند. در پژوهش حاضر ازداده های زمینی و تصاویر ماهواره ای سنجنده ی مودیس برای توزیع مکانی بارش های رعد و برقی استان اردبیل استفاده شد. به همین منظور برای برآورد آب قابل بارش از باند 17 و 18 این سنجنده استفاده شد تصاویر بارش های رعد و برقی روزهای 10/5/2010 و 18/6/2012 در نرم افزار envi4.4 پردازش و سپس در محیط arc gisدرون یابی گردید. همچنین درون یابی داده های زمینی نیز نشان داد که بیشتر بارش های رعد و برقی در ایستگاه خلخال و کمترین آن در ایستگاه مشکین شهر و بیشتر در فصل بهار و اوایل تابستان اتفاق می افتد. نتایج حاصل از تحلیل داده های زمینی و تصاویر ماهواره حاکی از این واقعیت است که بارش های رعد و برقی مستخرج از تصاویر ماهواره ای به مراتب دقیق تر از داده های حاصل از طریق برداش های زمینی می باشد و نیز می توان نقشه های بارش های رعد و برقی را با سرعت و دقت استخراج و در روند برنامه ریزی و مدیریت بهینه منابع آب در استان اردبیل با اطمینان به کار گرفت. همچنین در حال حاضر با بهره گیری از تصاویر سنجنده ی مودیس، امکان نظارت و پهنه بندی به هنگام بارش های رعد و برقی در استان اردبیل به صورت کاربردی مهیا می باشد.
لیلی زمانی بهروز سبحانی
پارامترهای اقلیمی جزء مهم ترین فاکتورهای موثر بر رشد گیاهان زراعی می باشند. به طوری که گیاهان زراعی برای رسیدن به هر یک از درجات مختلف فنولوژیکی رشد، نیاز به میزان واحد حرارتی معینی دارند. در برنامه ریزی کشاورزی اطلاعات اقلیمی جهت انتخاب نوع محصول، زمان کاشت، برداشت، آبیاری مزراع، برای توجه نوسانات تولید محصول و... کاربرد دارد. اولین استفادهای که آب و هواشناسی به کشاورزی ارائه می دهد، انتخاب محل مناسب برای کشت یک محصول زراعی یا باغی در یک مکان خاص است. برنج محصول عمده غذایی برای حدود نیمی از جمعیت دنیا می باشد. سطح زیر کشت برنج در ایران بالغ بر 685 هزار هکتار و متوسط عملکرد 4/5 تن در هکتار می باشد. این تحقیق به منظور سنجش تناسب اراضی شهرستان لنجان جهت کشت برنج از داده های اقلیمی بارش، دما، رطوبت نسبی، ساعات آفتابی، مربوط به آمار ایستگاه های سینوپتیک در شهرستان لنجان از بدو تاسیس تا سال 1392مربوط به هر یک از مراحل فنولوژی برنج صورت گرفت. سپس با پردازش داده ها در محیط gis هر یک از لایه های اطلاعاتی تهیه شد.بر حسب اهمیت هر یک از معیارها درارتباط با کشت برنج با استفاده از مدل ahp ارزش گذاری گردید ودر نهایت وزن نسبی هر یک از معیارها بدست آمد و ارزش های داده شده وارد مدل topsis گردید. سپس با تلفیق و همپوشانی معیارهای مورد مطالعه در ارتباط با مدل مورد نظر نقشه نهایی نیازهای اقلیمی و فیزیوگرافی شهرستان جهت کشت برنج تهیه شد. نتایج نهایی به دست آمده از این تحقیق بدین صورت است که قسمت های شرق و مرکز شهرستان از شرایط مطلوب تری جهت کشت برنج دارا می باشند. همچنین تفکیک اراضی بر اساس مدل ahp نشان می دهد که 5/2% اراضی شهرستان بدون محدودیت و همچنین تفکیک اراضی بر اساس مدل topsis نشان می دهد که 19/29% اراضی شهرستان بدون محدودیت و مناسب برای کشت برنج می باشد.
مهری ستوده شایق برومند صلاحی
در برنامه ریزی محیطی، بررسی تغییرات و پیش بینی رطوبت از اهمیت به سزایی برخوردار است. در پژوهش حاضر آمار بلندمدت داده های میانگین رطوبت نسبی و میانگین حداقل و حداکثر رطوبت نسبی به درصد، ایستگاه های منتخب شمال ایران (آستارا، بندر انزلی، رامسر وگرگان) با استفاده از مدل های رگرسیونی (خطی و پلی¬نومیال مرتبه ی 6)، من- کندال، آزمون t و مدل های arima مورد تحلیل و بررسی قرار گرفت و ضابطه های مناسبی برای پیش بینی رطوبت نسبی استخراج گردید. نتایج حاصل از روند خطی و پلی نومیال مرتبه ی6 در ایستگاه آستارا روند رطوبت نسبی (میانگین، میانگین حداقل و حداکثر) از نوع کاهشی است، اما در ایستگاه بندرانزلی داده¬های میانگین رطوبت نسبی و میانگین حداقل رطوبت نسبی از یک روند افزایشی برخوردار بوده، این در حالی است که میانگین حداکثر رطوبت نسبی این ایستگاه یک روند کاهشی دارد. نتایج تحلیل داده های میانگین رطوبت نسبی، میانگین حداقل و حداکثر رطوبت نسبی ایستگاه رامسر حاکی از روند کاهشی رطوبت نسبی و برای ایستگاه گرگان متغیرهای مذکور روند افزایشی را نشان می دهد. همچنین نتایج حاصل از آزمون گرافیکی من کندال برای مولفه های مورد بررسی جهش و تغییرات ناگهانی و روند را نشان می دهد، و آزمون t نشان داد تفاوت معناداری بین میانگین (میانگین رطوبت نسبی، میانگین حداقل و حداکثر رطوبت نسبی) در ایستگاه آستارا وجود دارد این در حالی است که در ایستگاه بندرانزلی برای داده های مذکور تفاوت معناداری وجود دارد اما بین میانگین حداکثر رطوبت نسبی در دوره ی آماری مورد مطالعه تفاوت معنادار نیست و در ایستگاه رامسر بین میانگین داده های مورد بررسی طی دوره¬ی آماری مورد مطالعه تفاوت معناداری وجود ندارد و برای ایستگاه گرگان بررسی آزمون t تفاوت معناداری را بین میانگین (میانگین رطوبت نسبی و میانگین حداکثر نسبی) نشان داد اما بین میانگین حداقل رطوبت نسبی طی دوره ی آماری مورد بررسی تفاوت معنی داری وجود ندارد. در نهایت از بین الگوهای برازش داده شده مدل ساریما، الگوی12(0،1،1)(1،1،1) sarima برای ایستگاه آستارا و برای سایر ایستگاه های مورد مطالعه 12(1،0،1)(1،1،1) sarima الگوی برازنده تری تشخیص داده شد.
محمد احمدپور بهروز سبحانی
کشاورزی رکن اصلی¬ تأمین مواد غذایی مردم یک جامعه محسوب می¬شود و عامل تأمین کننده نیاز¬هایی غذایی مردم می¬باشد. با وجود پیشرفت¬های چشم گیری که در قسمت های مختلف کشاورزی از قبیل کنترل آفات گیاهی، بیماری، علف هرز، اصلاح نباتات، آبیاری، بهبود ساختار خاک و بیوتکنولوژی حاصل شده است توجه به نقش اقلیم مناسب کشت محصول هر روز پر رنگ¬تر می¬ شود. این تحقیق به منظور سنجش تناسب اراضی شهرستان مشکین شهر جهت کاشت سیب صورت گرفته و از داده¬های اقلیمی بارش، دما، رطوبت نسبی، درجه¬روز، مربوط به آمار ایستگاه¬های سینوپتیک شهرستان مشکین-شهر و شهر¬های هم جوار از بدو تأسیس تا سال 1392 در هر یک از مراحل مختلف فنولوژی سیب صورت گرفت. سپس با پردازش داده¬ها در محیط gis هر یک از لایه¬های اطلاعاتی تهیه شد. بر حسب اهمیت هر یک از معیار¬ها در ارتباط با کاشت سیب با استفاده از مدل ahp ارزش گذاری گردید و در نهایت وزن نسبی هر یک از معیار¬ها بدست آمد و ارزش-های داده شده وارد مدل topsis گردید. سپس با تلفیق و همپوشانی معیار¬های مورد مطالعه در ارتباط با مدل مورد نظر نقشه نهایی نیاز¬های اقلیمی و فیزیوگرافی شهرستان جهت کاشت سیب تهیه شد. نتایج نهایی به دست آمده از این تحقیق بدین صورت است که قسمت¬های مرکزی شهرستان از شرایط مطلوب¬تری جهت کاشت سیب درختی برخوردار می-باشد. همچنین تفکیک اراضی بر اساس مدل ahp نشان می¬دهد که 80/8% اراضی شهرستان بدون محدودیت و همچنین تفکیک اراضی بر اساس مدل topsis نشان می¬دهد که 19/3% اراضی شهرستان بدون محدودیت و مناسب برای کاشت سیب درختی می¬باشد.
خدیجه میکائیلی حاجی کندی عطا غفاری گیلانده
زمان نشان دهنده ی آن است که طراحی ساختمان نیاز به در نظر گرفتن عملکرد فعلی و آینده ی ساختمان با هدف انطباق و انعطاف پذیری آن نسبت به تغییرات محیط زیست و اقلیم برای صرفه جویی در مصرف انرژی می باشد. برای همین در این پژوهش طراحی مطابق با اقلیم مورد تحقیق قرار داده شد. به جهت بررسی تعیین معیارهای اقلیمی مهم و مطرح در طراحی اقلیمی شهر تبریز، به جمع آوری اطلاعات هواشناسی در طراحی اقلیمی از قبیل دمای حداقل و حداکثر، رطوبت نسبی حداقل و حداکثر، بارش و باد که در طول دوره ی آماری 1951 تا 2012 پرداخته شد. تعیین و محاسبه ی شرایط اقلیمی شهر تبریز از طریق جداول بیوکلیماتیک گیونی، جدول ماهانی، شاخص دمای موثر و شاخص بیکر جزو قسمت مهم این پژوهش بوده است. در ادامه بعد از تعیین معیارهای موثر در طراحی اقلیمی به منظور وزن دهی معیارها از مدل anp استفاده گردید. سپس وزن نهایی تعیین گردید که در نهایت منجر به استخراج اوزان معیارها و الویت بندی آن ها از این نظر شد. در واقع این مدل، به شکل قابل قبولی معیارهای مطرح در طراحی اقلیمی ساختمان های شهر تبریز را سطح بندی نمود. معیارهای استفاده از ساختمان های مجاور و گیاهان، انتخاب مصالح با ظرفیت حرارتی بالا، معیارهای افزایش پنجره های رو به جنوب و قرارگیری ساختمان به منظور بهره گیری از آفتاب زمستان، طراحی مناطق نیمه محافظت شده در خارج بنا جهت اعتدال آب و هوا در تمام طول سال و تعبیه ی نواحی آفتاب گیر در ساختمان برای استفاده ی حداکثری از انرژی خورشید، معیار شکل و جهت دادن به ساختمان به منظور کاهش آفتاب تابستان، معیار استفاده از ناهمواری های روی زمین، ساختمان های مجاور و گیاهان جهت بهره گیری بیش تر از نسیم تابستان و شکل و جهت دادن به بدنه ی ساختمان برای به حداکثر رساندن استفاده از نسیم تابستان و معیار استفاده از خورشید بالاترین ارزش را به خود اختصاص داده اند.
الناز استادی باباکندی عطا غفاری گیلانده
از نتایج پیشرفت شهرنشینی و تغییرات آب و هوایی، افزایش فراوانی سیلاب های شهری در دهه های اخیر است. این پدیده نه تنها در کشورهای در حال توسعه بلکه در تمام جهان شایع ترین مخاطره طبیعی است. سطوح غیرقابل نفوذ شهرها مانند جادهها و پشت بام ها منجر به کاهش نفوذ بارش به خاک می شوند و در نتیجه در شرایط طبیعی ارتفاع و حجم رواناب ایجاد شده برای یک شهر بیشتر از اطراف است. در کشور ما نیز، وقوع سیلاب هر ساله باعث خسارات مالی فراوان و حتی تلفات انسانی می گردد. در این این راستا پژوهش حاضر به بررسی پتانسیل سیل خیزی در شهر مشکین شهر با استفاده از مدل owa که یکی از فنون تحلیل چند معیاری است، میپردازد. از جمله نرم افزارهای مورد استفاده ادریسی و gis است. به منظور مشخص کردن حوضه ای که شهر در داخل آن قرار دارد از الحاقیه archydro و برای تعیین شماره منحنی منطقه و ارتفاع رواناب از الحاقیه arc-cn استفاده کردیم. داده های اقلیمی شامل آمار بارش و دمای دوره ی آماری سال 1392-1374 می باشد. اطلاعات مورد استفاده در این پژوهش شامل: نقشه بارش، دما،cn ، ارتفاع، زمین شناسی، فاصله از رودخانه، ارتفاع رواناب و شیب است که در محیط gis آماده شده و سپس به محیط ادریسی منتقل شدند، و در نهایت پس از استاندارد سازی و ارزش گذاری وارد مدل owa شدند. نتاج استخراج شده از مدل نشان داد که توابعand و or در مدلowa ، قابلیت لازم برای بررسی پتانسیل سیل خیزی در محدوده مورد مطالعه را ندارند و نتایج بدست آمده دور از واقعیت است. استفاده از حالت موازنه مدل owaکه از رابطه ی جایگشتی- موازنه ای کامل برخوردار است، در بررسی مناطق مناسب برای سیل خیزی نتایج دقیق تری ارائه می دهد. در نهایت پتانسیل سیل خیزی منطقه در قالب نقشه ای با دامنه ی ارزشگذاری بین 43/0 تا 89/. ارائه شد.
آرزو قادرزاده بهروز سبحانی
امروزه گرمایش جهانی و تأثیر آن بر عرصه های مختلف همانند کشاورزی، اقتصاد و انرژی مورد توجه پژوهشگران قرار گرفته است و یکی از اثرات گرمایش جهانی تغییرات در طول دوره ی رشد گیاهان است. هدف از این پژوهش بررسی پیامدهای تغییر اقلیم و تاثیر آن بر مراحل فنولوژیک درختان سیب شهرستان ارومیه می باشد. به همین منظور در این پژوهش ابتدا رخداد تغییر اقلیم برای دوره ی پایه (2008- 1988) در منطقه ی مورد مطالعه با استفاده از روش های دو آزمون mann- kendal و sen’s estimator slope جهت تحلیل روند دما و بارندگی ارزیابی شد. نتایج نشان داد که متوسط دمای سالانه دارای روند افزایشی به میزان 3 درجه سانتی گراد و بارندگی سالانه، به میزان 20 درصد کاهش یافته است. . سپس جهت ارزیابی اثرات احتمالی تغیر اقلیم بر پارامترهای اقلیمی از روش ریزمقیاس نمایی آماری نرم افزار lars-wg بهره گیری شد و پارامترهای اقلیمی دمای کمینه، دمای بیشینه، بارندگی و ساعات آفتابی برای منطقه ی مورد مطالعه تحت سه سناریوی a1b، a2 و b1 مدل گردش عمومی جو hadcm3 در افق سال های 2030 -2011، 2065 -2046 و 2099 -2080 شبیه سازی و مورد پیش بینی قرار گرفت. بر اساس نتایج به دست آمده در این شهرستان در سه دوره ی زمانی پیش بینی می شود که بارندگی تحت سناریوهای انتشار، روند کاهشی خواهد داشت و میانگین تغییرات دما نیز در دوره های پیش بینی شده افزایش می یابد. برای محاسبه ی طول دوره ی مراحل فنولوژیک درخت سیب نیز از شاخص gdd و سپس روند پارامترهای اقلیمی برای هریک از مراحل رشد در دوره ی گذشته و آینده مورد مقایسه قرار گرفت. نتایج نشان داد که در دوره ی آینده دما دارای روند افزایشی و تا پایان سال 1409 ادامه می یابد؛ چنان که بیشترین اثرات تغییرپذیری دما در مرحله شکفتن جوانه و گل دهی ملاحظه می شود؛ روند تغییرات بارش نوسانی بوده و با کاهش و افزایش ناگهانی مواجه خواهد بود، همچنین روند تغییرات ساعات آفتابی اندک و نامحسوس می باشد، در نتیجه روند تغییرات دما و بارندگی روی محصول سیب تأثیرگذار است. بنابراین ارزیابی تغییر اقلیم و روند تغییرات پارامترهای اقلیمی می تواند در رابطه با تعیین تاریخ کاشت، تنش های آبی و دمایی (سرما و گرما) وارده به نهال ها و میزان نیاز آبی آن ها جنبه کاربردی بالایی داشته باشند. بر اساس نتایج، ریزش شکوفه، وقوع گل دهی زودهنگام، خسارت ناشی از یخبندان دیررس بهاره بر روی شکوفه ها و کاهش آب آبیاری از پیامدهای تغییر اقلیم منطقه است.
فریده میری بهروز سبحانی
سیب زمینی از مهم ترین محصول زراعی در استان اردبیل است که 13 درصد از اراضی سطح استان، زیر کشت این محصول زراعی است. هدف از این پژوهش شناخت اثر پارامترهای اقلیمی بر عملکرد محصول سیب زمینی می باشد که برای انجام آن از مدل رگرسیون چند متغیره استفاده شده است. داده های مورد استفاده در این پژوهش از قبیل: مجموع بارش سالانه، میانگین دمای حداقل، میانگین دمای حداکثر، میانگین دمای روزانه، میانگین دمای حداقل مطلق و حداکثر مطلق، میانگین رطوبت نسبی، میانگین حداقل رطوبت، میانگین حداکثر رطوبت، یخبندان و ساعات آفتابی می باشند. در این پژوهش، یازده متغیر اقلیمی در ارتباط با عملکرد سیب زمینی با هم بررسی شده اند و سپس ارتباط معیارهای درجه حرارت به صورت جداگانه از سایر متغیرها با یک مدل رگرسیون در طول دوره رشد سیب زمینی محاسبه گردید. به منظور سنجش تناسب اراضی دشت اردبیل جهت کشت سیب زمینی، از داده های هشت ایستگاه هواشناسی از بدو تاسیس تا سال 1391 استفاده شده است و با بهره گیری از روش های تصمیم گیری چند معیاره نظیر ویکور به انتخاب بهترین گزینه پرداخته شد و نقشه های مناطق مساعد به کشت با استفاده از سیستم اطلاعات جغرافیایی (gis) طراحی شد. نتایج نهایی نشان دهنده این واقعیت هستند که؛ معیارهای درجه حرارت و رطوبت نسبی اهمیت بیشتری در میزان عملکرد سیب زمینی در دشت اردبیل دارد. همچنین با توجه به ضریب r- squard در معادله رگرسیونی مشخص شد که 99% تغییرات متغیر وابسته (سیب زمینی) توسط متغیرهای مستقل مورد استفاده در مدل رگرسیون توضیح داده می شوند. بر اساس نتایج حاصل از مدل ویکور، با توجه به مقدار q بهترین منطقه از لحاظ کشت سیب زمینی در دشت اردبیل، ایستگاه آبی بیگلو است که مقدار q آن 1 بوده ورتبه اول را دارد و ایستگاه نیر با مقدار q 16 درصد بدترین منطقه برای کشت سیب زمینی می باشد.
علی عظیمی شیران بتول زینالی
چکیده: امروزه استفاده از انرژی های نو به یک امر مسلم برای تمام کشورهای جهان تبدیل شده است. یکی از مهمترین و قابل دسترس ترین انرژی های انرژی بادی می باشد که بیشتر کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه از این انرژی برای تامین منابع نیروی خود بهره می گیرند. در این مطالعه نیز انرژی پتانسیل بادی در شمال غرب ایران با استفاده از الگوریتم فازی مورد بررسی قرار گرفته است. ابتدا اطلاعات داده های باد (سرعت وجهت) برای ایستگاه های شمال غرب در دوره آماری 2000 الی 2008 از سازمان هواشناسی کشور اخذ گردید.بنابراین با توجه به اینکه حداقل سرعت لازم برای راه اندازی توربین بادی، 4 متر در ثانیه است، در این تحقیق فراوانی سرعت باد ایستگا0های مورد مطالعه بر اساس معیار 4 متر در ثانیه و بیشتر بدست آمد. این داده ها بر اساس روش خوشه بندی فازی(fcm)، در محیط نرم افزار مطلب طبقه بندیگردیدند. همچنین با استفاده از نرم افزار winrose باد غالب و جهت باد ایستگاه های مورد مطالعه تهیه گردید. براساس اطلاعات بدست آمده مشخص شد که ایستگاه اردبیل(خوشه اول)، در بین تمام ایستگاه های مورد مطالعه دارای بیشترین فراوانی وقوع باد با سرعت 4 متر در ثانیه است. ایستگاه های ارومیه و پارس آباد (خوشه پنجم)، دارای حداقل وقوع باد با سرعت 4می باشند. نتایج این مطالعه نشان داد که خوشه اول، دوم و سوم برای استفاده از انرژی باد به صورت توربین بادی مقرون به صرفه می باشد. و خوشه چهارم و پنجم برای استفاده از این انرژی نامناسب هستند.
سیده الناز جاوید بهروز سبحانی
چغندر قند یک محصول استراتژیک کشاورزی است. براساس شرایط اقلیمی و محیطی در منطقه مغان، کاشت آن در توسعه اقتصادی کشاورزان نقش مهم دارد. هدف از این تحقیق، ارزیابی قابلیت های محیطی و تاثیرات عوامل و عناصر اقلیمی برای کاشت چغندرقند در منطقه مغان می باشد. با توجه به عوامل محیطی گوناگون در رشد و عملکرد چغندر قند، فرآیند ارزیابی اراضی برای کشت آن مستلزم استفاده از اطلاعات جامع و متنوع مکانی و توصیفی است.
معصومه آدابی برومند صلاحی
در سال های اخیر به دلیل محدودیت استفاده از انرژی فسیلی، استفاده از انرژی های تجدیدپذیر از جمله انرژی باد که ویژگی ها و مزایای بیشتری دارد، استفاده از انرژی تجدیدپذیر را تشدید می کند. از آنجا که باد یک کمیت برداری بوده و دارای جهت و سرعت است و نیز یه شدت تحت تأثیر توپوگرافی و نحوه ی استقرار جریانات فوقانی جو است، لذا تخمین سمت و سرعت باد در ساعات فاقد آمار، غیره ممکن بوده و در صورت تخمین با خطا همراه است.
شهرام رزمجویی برومند صلاحی
در این پژوهش، به منظور تعیین و بررسی تیپ های همدیدی هوای شهرستان اردبیل، داده های هشت متغیر اقلیمی دمای تر، دمای خشک، رطوبت نسبی، باد مداری و باد نصف النهاری برای ساعات 6:30، 12:30 و18:30(به وقت محلی) و متغیرهای بارش، حداکثر دما و حداقل دمای روزانه ایستگاه سینوپتیک اردبیل درفاصله سال های 1356 تا 1385 از ایستگاه مذکوراخذ گردیده است. از دوره آماری مورد مطالعه، تعداد 9918 روز دارای داده های کاملی از متغیرهای مذکور بودند. پس از تشکیل ماتریس8×9918، فرایند استاندارد سازی داده ها انجام شد. بر روی ماتریس حاصله که طول آن، تعداد روزها و عرض آن، تعداد متغیرها بود، ابتدا همبستگی درونگروهی محاسبه و سپس تحلیل خوشه ای صورت گرفت و شش تیپ هوایی سرد و خشک بادی، بسیار سرد و بارشمند، سرد و مرطوب، گرم و مرطوب، بسیار گرم و کم باران و گرم و خشک و بادی شناسایی و تحلیل گردید.
اسعد حسینی برومند صلاحی
برآورد دما به عنوان یکی از عناصر مهم اقلیمی در زمینه های مختلف از جمله امور اقتصادی، نظامی و کشاورزی دارای اهمیت فراوان است که از نتایج آن می توان در کنترل بیماری ها، مدیریت منابع آب، مطالعات زیست محیطی، حمل و نقل و غیره استفاده نمود. یکی از روش های برآورد عناصر جوی و اقلیمی شبکه های عصبی مصنوعی است. شبکه های عصبی مصنوعی که به اختصار (anns) نامیده می شوند در واقع یک ابزار ریاضی قدرتمند هستند که با تقلید ساده از سیستم عصبی بیولوژیک ساخته شده اند. قدرت انعطاف و تصحیح پذیری بالایی در انطباق خود با داده های موجود را دارند به طوری که می توانند مجهز به سازماندهی شود که نظم و هماهنگی موجود در داخل این داده ها را پیدا نموده و بر اساس یک سری شواهد (بردارهای ورودی) وقوع و بزرگی یک پدیده را برآورد نماید. شبکه های عصبی با استفاده از مجموعه های ورودی و خروجی، روابط موجود بین آنها را تخمین زده و اصطلاحاً آموزش می بینند. به نحوی که پس از آن به ازای یک عنصر جدید از مجموعه ورودی، خروجی متناظر آن را تخمین می زنند. این پژوهش با هدف برآورد دمای حداکثر شهرستان اردبیل با استفاده از شبکه های عصبی مصنوعی و برتری آن بر مدل های رگرسیونی در دوره آماری (2005- 1985) صورت گرفته است. با توجه به آموزش بلند مدت (18 سال برای آموزش و 3 سال برای برآورد)، شبکه به گونه ای طراحی گردید که با ورود عناصر متوسط ماهانه رطوبت نسبی، سرعت باد، دماهای حداقل و حداکثر و مجموع ساعات آفتابی در یک ماه از سال، دمای حداکثر همان ماه در سال آینده برآورد می گردد. این کار برای سال های 2004 تا 2006 میلادی جهت تعیین میزان خطای مدل صورت گرفت که در مجموع، حداکثر اختلاف دمای حداکثر واقعی با دمای برآورد شده 0/83 درجه سانتیگراد و ضریب همبستگی آن 0/99 بود. این مقدار برای مدل های رگرسیون خطی و غیر خطی چندگانه به ترتیب برابر 0/955 و0/950 به دست آمده است. نتایج حاصل از این بررسی نشان داد که مدل شبکه های عصبی مصنوعی در برآورد دماهای حداکثر شهرستان اردبیل دقت بیشتری نسبت به مدل های رگرسیون خطی و غیر خطی چندگانه دارد.
محمد آزادی مبارکی بهروز سبحانی
در این پژوهش تغییرات زمانی – مکانی بارش های جنوب غرب دریای خزر با ایستگاه های سینوپتیک استان اردبیل طی دوره ی آماری 1997 – 2005 مورد مطالعه قرار گرفت. هدف از این تحقیق بررسی نقش دریای خزر در پراکنش مقادیر مکانی و زمانی بارش در استان اردبیل می باشد. داده های مورد استفاده در این تحقیق، آمار بارش ماهانه و سالانه ی 12 ایستگاه سینوپتیک منطقه ی غرب و جنوب غرب دریای خزر می باشند. بعد از تعیین نوع داده های مورد نیاز در این تحقیق از روش های زیر برای تحلیل استفاده شده است. 1- روش های آماری از قبیل( همبستگی پیرسون، همبستگی رتبه ای کندال تائو و اسپیرمن) 2- تحلیل سینوپتیکی 3- سامانه اطلاعات جغرافیایی(gis). نتایج حاصله نشان می دهند که هرکدام از روش های مورد مطالعه در رسیدن به اهداف پژوهش نقش موثری داشته اند. به طوری که در روش های سینوپتیکی با بهره گیری از الگوهای سطح زمین و سطح 500 ژئوپتانسیل متر منبع و علل ناپایداری های موجود در سطح زمین و سطح بالا و توزیع بارشی شناسایی شدند. تحلیل های سامانه اطلاعات جغرافیایی با بهره گیری از تحلیل های درون یابی(اسپلاین کششی و فاصله ی وزنی معکوس) با ترسیم نقشه های ماهانه و فصلی و سالانه روند بارندگی را در منطقه در ارتباط با بارش دریای خزر، نشان داد. همچنین با توجه به روش های آماری میزان همبستگی بارش ایستگاه های کنار دریای خزر با بارش ایستگاه های مورد مطالعه در استان اردبیل بررسی گردید. نتایج نهایی بیانگر آن است که ایستگاه های مورد مطالعه در استان اردبیل (البته بجز دو ایستگاه بیله سوار و پارس آباد که دارای رژیم پاییزه هستند) بیشترین بارش خود را در بازه ی ماه های فصل بهار در اثر صعود همرفتی دریافت می کنند و ایستگاه های جنوب غرب دریای خزر نیز بیشترین بارش خود را در بازه ی ماه های فصل پاییز دریافت می کنند که دلیل آن نفوذ زبانه های پرفشار سیبری به منطقه در این فصل می باشد.
بتول طباطبائی بهروز سبحانی
در حال حاضر کشاورزی یکی از مهمترین بخش های اقتصادی کشور به شمار می آید تا جایی که می توان گفت رشد اقتصادی کشور بدون رشد کشاورزی امکان پذیر نیست. هر محصول کشاورزی شرایط اقلیمی و محیطی خاصی را می طلبد. این تحقیق به منظور ارزیابی قابلیت های محیطی استان آذربایجان شرقی برای کاشت چغندرقند به عمل آمد وبرای انجام آن از سیستم اطلاعات جغرافیایی(gis) استفاده شد.داده های مورد مطالعه در این تحقیق عبارتنداز بارندگی سالانه، بارندگی طول دوره رشد(مه تا اکتبر)، دمای سالانه، دمای طول دوره رشد، تبخیر، رطوبت نسبی، طول روز، روز بدون یخبندان، ارتفاع، شیب، جهت و عمق خاک. با بهره گیری از نیاز رویشی(شرایط اقلیمی مطلوب) چغندرقند، لایه های اطلاعاتی تولید و هر سری از داده ها ارزش گذاری و طبقه بندی شدند که با روش همپوشانی در محیط gis با هم ترکیب شدند. همچنین با استفاده از روشهای آماری و ارزیابی چند معیاره( رتبه بندی، درجه بندی، سلسله مراتبی تحلیلی) تحلیل گردیدند. به منظور بررسی میزان تاثیرگذاری هریک از عناصر و عوامل اقلیمی در ارزیابی قابلیت های محیطی گیاه زراعی چغندرقند، هر کدام از داده های مربوط به مقادیر بارش، دما و ... با هم ترکیب شدند وسپس با تلفیق تمام داده های عناصر و عوامل اقلیمی به صورت یکجا، نقشه نهایی قابلیت اراضی برای کاشت چغندرقند تهیه شد. نتایج نهایی نشان دهنده این واقعیت هستند که اولا عناصر و عوامل اقلیمی به صورت توام در فرایند ارزیابی قابلیت های محیطی کاشت چغندرقند نقش موثری ایفا می نمایند. ثانیا سهم هر کدام از عناصر و عوامل اقلیمی در طول دوره رشد گیاه زراعی مورد مطالعه یکسان نمی باشد ثالثا از طریق انطباق لایه های موثر در فرایند کاشت چغندرقند در محیط gis، امکان شناسایی مناطق مناسب برای کاشت این گیاه زراعی وجود دارد.
فاطمه هاشم پور بهروز سبحانی
به منظور برنامه ریزی در جهت بهره برداری بهینه از اراضی کشاورزی و استفاده مناسب تر از استعدادهای آن، ارزیابی کیفی اراضی کشاورزی امری ضروری به نظر می رسد. این تحقیق به منظور مطالعه و شناخت قابلیت های طبیعی استان مازندران برای کاشت مرکبات به عمل آمد و برای انجام آن از سیستم اطلاعات جغرافیایی(gis) استفاده شد. داده های مورد مطالعه در این تحقیق: بارندگی سالانه و ماهانه، دمای سالانه، دمای طول دوره رشد، تبخیر، رطوبت نسبی، متوسط حداقل دما، سرعت باد، ارتفاع، شیب، جهت، خاک و کاربری اراضی. هر سری از داده ها به صورت نقشه و داده های آمار هواشناسی بعد از بررسی و رفع نواقص به محیط gis انتقال، و به صورت نقشه رقومی در مقیاس 250000/1 ذخیره شدند. با بهره گیری از نیاز رویشی محصول مرکبات، لایه اطلاعاتی تولید و هر سری از داده ها ارزش گذاری و طبقه بندی شدند. ابتدا با روش همپوشانی در محیط gis داده های عناصر و عوامل اقلیمی با هم ترکیب شدند و سپس با روش های ارزیابی چند معیاره( رتبه بندی، درجه بندی، سلسله مراتبی تحلیلی) تحلیل گردیدند. به منظور بررسی نقش تاثیر گذاری هر یک از عناصر و عوامل اقلیمی در ارزیابی کیفی تناسب اراضی برای کاشت مرکبات، ابتدا داده های عناصر اقلیمی با هم تلفیق سپس داده های مربوط به عوامل اقلیمی نیز با هم تلفیق شده و در آخر نقشه نهایی ارزیابی کیفی تناسب اراضی که قابلیت کاشت مرکبات را دارند شناسایی گردید. نتایج نهایی نشان دهنده ی آن است که: عناصر و عوامل اقلیمی به صورت توام در فرایند کیفی تناسب اراضی برای کاشت مرکبات نقش موثری ایفا می کنند، سهم هر کدام ازعوامل و عناصر اقلیمی در روند کاشت مرکبات یکسان نمی باشد، از طریق انطباق لایه های موثر در فرایند کاشت مرکبات در محیط gis، امکان شناسایی مناطق مساعد برای کاشت این محصول وجود دارد.