نام پژوهشگر: غلامرضا خواجه سروی
ابوذر گلین رستمی غلامرضا خواجه سروی
اندیشه مهدویت از کانونی ترین گزاره های اندیشه سیاسی شیعه است. در اندیشه شیعه حکومت تنها از آن خدا و حجت خدا که پیامبر و وصی پیامبر است می باشد. در عصر غیبت حجت الهی، اصل حکومت از جانب شیعیان منتفی نمی باشد چرا که وجود آن از بدیهیات عقلی است لذا برای حکومت باید شخصی که از طرف امام حق برای این منصب مشخص شده است، در این جایگاه قرار بگیرد و از این طریق یگانه راه کسب مشروعیت برای حکومت را بدست آورد.در دوره غیبت سه خوانش مختلف از بحث نیابت و کسب مشروعیت مطرح شد که به ترتیب، نیابت خاصه ، نیابت عامه بی تفاوت نسبت به حکومت و نیابت عامه مسئول در برابر سیاست به وجود آمد.هر سه این خوانشها را می توان در تاریخ معاصر ایران تحت عنوان بابیت، انجمن حجتیه و انقلاب اسلامی رصد کرد که به بررسی هر کدام می پردازیم.
غفور محسنی طاشه کبود محمد باقر خرمشاد
تحقیق حاضر تحت عنوان تأثیر قدرت نرم انقلاب اسلامی ایران بر کشور پاکستان شامل یک مقدمه و چهار فصل است که در مقدمه به کلیات تحقیق پرداخته شده که شامل بیان مسئله، سوال و فرضیه تحقیق، سوابق مربوط به تحقیق، اهداف تحقیق، تعریف مفاهیم و مشکلات و تنگناهای احتمالی تحقیق می باشد. در فصل اول به چارچوب نظری تحقیق پرداخته شده که به بررسی قدرت نرم و منابع و شاخصه های آن و نظریات مختلف می پردازد. فصل دوم به قدرت نرم انقلاب اسلامی ایران و شاخصه های آن در حوزه های سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، دیپلماسی عمومی و اطلاعات پرداخته شده است. فصل سوم نیز به بررسی پاکستان و ویژگی های سیاسی، اقتصادی و فرهنگی این کشور می پردازد. فصل پایانی نیز به تأثیر مولفه های قدرت نرم انقلاب اسلامی بر کشور پاکستان را مورد بررسی قرار خواهد داده و سرانجام در بخش نتیجه گیری به بررسی صحت فرضیه تحقیق پرداخته شده و تحلیل اینکه تا چه حد فرضیه مزبور درست است. در پایان نیز راهکارهایی جهت تقویت قدرت نرم جمهوری اسلامی ایران در کشور پاکستان ارائه شده است.
بهزاد عبادی محمدباقر خرمشاد
در تحقیق حاضرما سعی کرده ایم تا به واکاوی نحوه تاثیر شکافهای اجتماعی( سیاسی، اقتصادی و فرهنگی ) بر بی ثباتی سیاسی پس ازدهمین انتخابات ریاست جمهوری(88) درایران بپردازیم. در بخش شکافهای اجتماعی، از الگوی کرایس استفاده کرده و در بخش بی ثباتی سیاسی نیز ازالگو و مدل دیوید ساندرز بهره برده ایم. پرسش اصلی تحقیق حاضر این است که شکافهای اجتماعی (سیاسی، اقتصادی و فرهنگی) چه تاثیری بر بی ثباتی سیاسی پس ازدهمین انتخابات ریاست جمهوری داشته اند؟ فرضیه و پاسخ احتمالی مابه سوال فوق این بوده است که متراکم و فعال شدن همزمان شکافهای اجتماعی متعدد (سیاسی، اقتصادی و فرهنگی)باعث بی ثباتی سیاسی پس از دهمین انتخابات ریست جمهوری در جمهوری اسلامی ایران شده است.
مهران بهنام مرشدی غلامرضا خواجه سروی
بازنگری قانون اساسی سال 68 و تجدید ساختارهای نظام سیاسی جمهوری اسلامی ایران برای دستیابی به هدف توسعه کشور صورت گرفت.پرسش این تحقیق این است که آیا پس ازگذشت دو دهه از بازنگری این هدف تحقق یافته است؟ توسعه یافتگی دارای وجوه مختلف است و از نظر نگارنده وجه توسعه سیاسی با اهمیت تر از سایر وجوه دانسته شده است. نهادینگی ساختارهای سیاسی به این معنا است که اگر یک نهاد از استقلال، انعطاف پذیری، عام گرائی، پیچیدگی و تطبیق پذیری برخوردار باشد آن ساختار نهادینه است و می تواند عامل توسعه یافتگی باشد. مشارکت سیاسی به معنای امکان رقابت غیر خشونت آمیز برای کسب قدرت سیاسی در جامعه است که در دو وجه امکان انتخاب کردن و امکان انتخاب شدن نمود دارد. در بررسی عملکرد ساختارهای سیاسی ج.ا.ا پس از بازنگری و تطبیق آن با شاخص های نهادینگی فراز و نشیب هائی مشاهده گردید ولی یک روند کلی قابل تشخیص است که نشان دهنده وابستگی،عدم انعطاف پذیری، خاص گرائی و عدم تطبیق پذیری در ساختارهای سیاسی کشور است که در نهایت ساختارهای سیاسی کشور راذیل عنوان ساختارهای کمتر نهادینه قرار می دهد. در بررسی مشارکت سیاسی به معنای ذکر شده در بالا با توجه به عدم نهادینگی نهادهای جامعه مدنی در رابطه با وجه امکان انتخاب کردن نوساناتی مشاهده گردید که تابعی از عملکرد ساختارهای سیاسی بوده است.هر زمان که جریانات سیاسی .اجتماعی، احزاب و گروههای بیشتری امکان حضور در رقابت های را پیدا کرده اند افزایش معنا داری در میزان حضور توده ها در انتخابات دیده شده و بالعکس.در وجه امکان انتخاب شدن به صورت کلی یک روند نزولی مشاهده گردید و در هر دوره تعداد افراد ، گروهها ، احزاب و جریانات سیاسی کمتری امکان حضور در رقابت های سیاسی پیدا کرده اند. در مجموع تاثیر عملکرد ساختارهای سیاسی بر توسعه سیاسی در دهه 70 و 80 منفی ارزیابی می گردد و تجدید ساختارهای سیاسی کشور و باز تعریف روابط بین این ساختارها به عنوان راه حلی برای دستیابی به توسعه سیاسی پیشنهاد می گردد.
کاوه امجدی عباسعلی رهبر
مردم سالاری دینی مفهومی است که از سطح هستی شناختی تا سطح عینی با هم مرتبط می باشند و دین و مردم سالاری در هم تنیده شده اند و در سطح عینی به این معنی می باشد که حکومت مردم دیندار اصل و اساس می باشد و تنها مدل حکومتی است که در آن مشروعیت الهی و مقبولیت مردمی به هم جمع شده اند.دوگانگی سرشت نظام سیاسی در نظریه مردم سالاری دینی مبتنی بر دو رکن حقانیت الهی و مشارکت مردمی است.بنابراین ماهیت الهی بشری دارد.مردم سالاری دینی ریشه در اسلام،حکومت نبوی و علوی دارد و نظام جمهوری اسلامی ایران مدل محقق شده آن تلقی می شود.عقلانیت در قرآن در کنار وحی دارای جایگاه بی بدیلی است و یکی از منابع مهم شناخت به حساب می آید.عقلانیت قرآنی با تاکید بر شاخصه هایی هچون معنویت گرایی،تعامل دین وسیاست،انسان گرایی ، محاسبه گری و وحی محوری- که از اصول مهم حفظ و مشروعیت یک نظام سیاسی کارا هستند- موجبات ارتقاء کارآمدی نظام مردم سالاری دینی را فراهم می آورد.این پایان نامه دارای 5فصل با عناوین کلیات عقلانیت و کارآمدی مردم سالاری دینی نقش عقلانیت در کارایی نظام مردم سالاری دینی با تاکید بر مفاهیم قرآنی و نتیجه گیری و پیشنهادات می باشد.
مهدی اخوان خداشهری غلامرضا خواجه سروی
در تحقیق مذکور در پی پاسخ به یک سوال اساسی بودیم وان اینکه تقابل قدرت نرم ایران وامریکا پس از پیروزی انقلاب اسلامی در منطقه خاور میانه به چه شکلی بوده است.جوابی که در فرایند اجرای تحقیق به روش تحلیلی وتوصیفی در پاسخ به سوال مذکور بدست داده ایم حاکی ازاین امر میباشد که تقابل قدرت نرم دوکشور در منطقه خاورمیانه، در شکل تقابل ارزشهای لیبرال دموکراسی امریکا اسلام سیاسی جمهوری اسلامی ایران نمود پیدا کرده است.ابعاد این تقابل بصورت فرهنگی-سیاسی وهمچنین .یپلماسی عمومی در منطقه مورد بررسی قرار گرفت که نتایج حاصل از ان عبارت بود از افزایش قدرت نرم وبه دنبال ان نفوذ منطقه ای جمهوری اسلامی ایران درمنطقه خاور میانه.
کمیل خجسته باقرزاده غلامرضا خواجه سروی
نظام جمهوری اسلامی ایران، برآمده از انقلابی است که بر اساس آرمان و عقیده به پیروزی رسیده است. این نظام ، برای حفظ و تثبیت خود نیاز به انتقال ارزش هایش به نسل بعدی دارد و لذا ضروری است که در پی ابزار و روش هایی برای تحقق این مهم باشد. جمهوری اسلامی ایران، در زمانی که حال و هوای انقلابی گری در آن داشت خاموش و کم فروغ می شد، دست به آسیب شناسی و به سازی خود برای برگرداندن این روحیه زد. از این رو؛ بعد از جنگ و تا اواسط دهه ی 80، این نظام در برخورد با آسیب هایی که به آن وارد می شد، دو دوره ی متفاوت را تجربه کرد. از تدابیری که در این دو دوره برای حفظ انقلاب انجام گرفت، تأسیس و توسعه ی هیئت رزمندگان به عنوان یک نهاد حافظ ارزش های انقلاب در سراسر کشور بود. هیئت رزمندگان اسلام در دوره ی سازندگی و در مقابله با آسیب های تصمیم سازی سیاست گذاران فرهنگی-اقتصادی آن وقت به وجود آمد. پیام هایی که در این دوره هیئت رزمندگان اسلام برای مخاطبانش ارسال می کرد، عمدتاً پیام های سلبی بود و بیشتر نقش هشداری داشت. دلیل آن هم این بود که هیئت در دوره ی تأسیس قرار داشت. لذا راهبردش بر این اساس شکل گرفته بود که جایگاهی برای خود به عنوان یک نهاد مرجع تثبیت کند. هدف هیئت رزمندگان اسلام از این راهبرد این بود که هم نیروهای رزمنده را دوباره جمع کند؛ نیروهایی که بعد از جنگ پراکنده شده بودند، و هم بتواند در مقابل جریان های انحرافی یا خرافه که داشت درون نیروهای رزمنده رخنه می کرد، ایستادگی کند. در دوره ی بعد، هیئت رزمندگان اسلام در مقابل جبهه ی دوم خرداد و گفتمان ضد ارزشی حاکم بر آن آرایش گرفت. در این دوره رفتار هیئت در مقابل مسائل سیاسی و فرهنگی کشور، هم جنبه ی ایجابی به خود گرفت و هم جنبه ی سلبی همچنان ادامه یافت. همین رفتارهای ایجابی و سلبی که هیئت رزمندگان با کمک نهادهای پشتیبانش -به صورت چندلایه- از خود بروز داد، از مهم ترین عواملی شد که سرانجام جریان برانداز به اهداف خود نرسد و بر خلاف تصور همگان، مردم در دوره ی نهم انتخابات ریاست جمهوری به کاندیدایی رأی بدهند که در شعار و عمل بیشترین قرابت را با ارزش های انقلاب اسلامی و ارزش های مطروحه ی این هیئت داشت. واژگان کلیدی نظام کنش، کنشگر، فضای کنش، هویت، جامعه پذیری، گسست نسلی، براندازی
حامد شهرکی غلامرضا خواجه سروی
با پیروزی انقلاب اسلامی و تشکیل جمهوری اسلامی ایران، همواره یکی از دغدغه های اصلی دولتمردان و مردم ایران پیگیری اصول و مبانی انقلاب اسلامی چه در سطح داخلی و چه در سطح خارجی بوده است. لذا دولت هایی که بعد از انقلاب 57 به روی کار آمدند سعی داشتند که سیاست های خود را در راستای اصول و مبانی انقلاب قرار دهند و در این چارچوب حرکت نمایند، چرا که این خواسته عموم مردم بود و برای دستیابی به آن اصول و مبانی در برابر رژیم پهلوی شوریدند و بر علیه آن قیام کردند و در نهایت آن را ساقط نمودند. از این رو در این پژوهش به بررسی سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در سال های 84 تا 89 بر اساس تطابق با اصول و مبانی انقلاب اسلامی در سیاست خارجی پرداخته شده است. سیاست خارجی ایران در این دوران که مصادف بود با ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد از سه مولفه ی کلان تقابل با نظام سلطه بین الملل، سیاست نگاه به شرق و جنوب گرایی تشکیل شده است. با بررسی عملکرد دولت محمود احمدی نژاد وگفتمان حاکم بر سیاست خارجی در این دوران در نهایت به این نتیجه می رسیم که سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در طی سال های 84 تا 89 با اصول و مبانی انقلاب اسلامی همسو و منطبق بوده است.
عباس فرهادی غلامرضا خواجه سروی
چکیده: پژوهش پیش رو به بررسی اعتماد سیاسی و روند تحولی آن در جمهوری اسلامی طی دو دهه ی اول انقلاب (1368-1357) – (1376-1368) پرداخته است. اعتماد سیاسی در این پژوهش با توجه به مولفه های مقایسه ی مشارکت مردم در انتخابات طی دو دهه ی اول، مقایسه ی نوع نگرش و پایگاه اجتماعی نخبگان سیاسی طی دو دهه ی اول، وضعیت اقتصادی و نحوه ی تعامل دولت و مردم به لحاظ اقتصادی، همچنین نوع مشارکت مردم (داوطلبانه: همچون جهاد سازندگی در دهه ی اول و آگاهانه و منفعت طلبانه: همچون مشارکت در سازمانهای غیر دولتی و احزاب سیاسی) و تغییرات نگرش مردم طی این دو دهه؛ سنجیده شده که در نهایت بر اساس روش تحلیلی به این نتیجه گیری رسیدیم که بر اساس میزان مشارکت بالای مردم در انتخابات مختلف و نوع داوطلبانه بودن مشارکت آنها ، همچنین تلاش دولت در جهت عدالت اجتماعی در حوزه ی اقتصاد، وجود نخبگان و شخصیتهای سیاسی و مذهبی از طبقات پائین و مورد اعتماد مردم مانند امام خمینی (ره) و دیگران، جنگ تحمیلی و شرایط برخاسته ی از جنگ و... ، در دهه ی اول اعتماد سیاسی نسبت به دهه ی دوم بالاتر بوده که نوع حصول این اعتماد نیز به نسبت دهه ی دوم نیز برای حکومت کمی آسانتر بوده است. واژگان کلیدی: اعتماد سیاسی، انقلاب اسلامی، دهه ی اول و دوم، مشارکت سیاسی، مردم؛
محمدرضا شمس محمد جواد غلامرضا کاشی
سیاست ورزی همواره دارای دو ساحت کلامی و رفتاری است.در ساحت کلامی نظامی پیوسته از شعارها،گفتارها،قوانین و تبلیغات به چشم می خورد که سیاستهای اعلانی را شکل می دهد.در بعد رفتاری اما سیاستمدار با نظامی متشکل از کنشهای فیزیکی ،موانع عینی و محدودیتهای ساختاری روبرو می باشد.به صورت طبیعی و لاجرم هموراه عمل ورزی عین نظر ورزی نیست.اما مسئله این پژوهش آنجا آغاز می شود که سیاست در ساحت اعلانی و اعمالی در دو دایره جداگانه و با نیت متفاوت بازسازی و اعمال شود. در این شرایط دو عقلانیت و دو هدف مختلف بر دو ساحت سیاست اعلانی و اعمالی حاکم می شود،ساختار دچار آشفتگی در تدوین و اجرای مسیر توسعه و منافع عمومی به خطر می افتد.به صورت واضح باید عرض کرد که این پژوهش به دنبال استقرار در فضای حفره بین سیاستهای اعلانی و اعمالی است تا بتواند شناختی کارا از عناصر فاصله انداز بین سیاست پردازی و سیاستمداری و یا دوگانه شعار و عمل در عصر حاضر ارائه دهد.پزوهش حاضر تلاش دارد با استفاده از مطالعه موردی بر یک پرونده شهری ابعاد کلان سیاست ورزی در ایران را بازنمائی کند. در این پژوهش با استفاده از دانسته های علم سیاست و برشماری عناصر بر سازنده سیاستهای اعلانی و اعمالی پرداخته ایم و در ادامه با استفاده از مدل کنش ارتباطی و حوزه عمومی هابر ماس و همینطور مدیریت عقلانی هاروی زمینه را برای آسیب شناسی در پژوهش موردی فراهم نمودیم. در ادامه در پی برسی سوژه ای که از سوئی توان بازنمائی تام سیاستهای اعلانی ،قانونی و ارزشی در یکی از حوزه های بسیار مهم مدیریتی (مثل مدیریت شهری) را داشته باشد و از سوئی دیگر موارد مشهودی از رفتار مدیران نسبت به همان مورد وجود داشته باشد مورد مطالعاتی دره اوین را برگزیدیم..پیوستگی استوار مورد پژوهش با جان منافع عمومی چشم انداز وسیعی از سطوح کلان مدیریت در ایران به دست مخاطب می دهد
محمد بیاتی چالشتری ابراهیم برزگر
پژوهش حاضر با عنوان رفتار سیاسی ائمه اطهار علیهم السلام با مخالفان می باشد.سوال اصلی تحقیق چگونگی رفتار سیاسی ائمه با مخالفانشان است.فرضیه ای مطرح شده آن است که اصل در برخوردورفتارایشان با مخالفان بررفق و مدارا بوده،مگر جایی که کیان اسلام در خطر نباشدودو سوا ل فرعی دیگرعبارتنداز: اول آنکه ،حدومرز مدارا با مخالفان تا کجاست. دوم آنکه؛ متوسل شدن به جنگ در چه شرایطی صورت می گرفته است.در جواب سوال فرعی اول، فرضیه ای که مطرح شده این است که تا جایی که کیان اسلام در خطر نبود مدارا به عنوان بهترین راه حل و رفتار انتخاب می شد.ودر جواب سوال فرعی دوم ،فرضیه این است،که زمانی که مخالفین دست به سلاح می بردندائمه اطهار برای پیشرفت ،تبلیغ و دفاع از دین اسلام، با قاطعیت عمل کرده و متوسل به جنگ می شدند.که برای سنجش و بیان فرضیه های موجود،آن هادر دو فصل مورد بررسی قرار گرفته اند.قبل از اینکاربه چهار چوب مفهومی پرداخته شده،وابتدا مبانی نظری مدارا در غرب واسلام بررسی،وسپس به بحث مفهومی مدارا در سیره ائمه درحوزه اخلاق،رفتاروعقیده وانواع آن پرداخته شده است.واین بحث با بیان مخالف و اپوزیسیون درغرب و اسلام وتقسیم مخالفین ائمه ادامه داده شده است.فصل دوم،بررسی رفتار سیاسی ائمه ی دارای اقتدار سیاسی با مخالفانشان می باشد،در این فصل به رفتار دو امام بزرگوار امام علی علیه السلام و امام حسن علیه السلام پرداخته شده است. فصل سوم رفتارسیاسی سایر ائمه که فاقد قدرت سیاسی بودندمی باشد که رفتارشان با مخالفین به عنوان یک رهبر معنوی ای،بهترین الگو برای همه کسانی است که دارای قدرت هستند . شیوه بارز همه آنان مدارا با مخالف بوده ،مگر زمانی که کیان اسلام درخطرباشد.وچون فاقد قدرت سیاسی بودند این کار را با تعلیم و تربیت شاگردان،سکوت(تقیه)و...انجام می دادند .
امیرهادی نادرالاصلی جلال درخشه
در پی تجدید حیات نهضت بیداری اسلامی طی دو قرن اخیر، اردوگاه غرب به رهبری ایالات متحده ی آمریکا و با حمایت لابی صهیونیستی، در حرکتی «انفعالی» برای مقابله با رشد «اسلامگرایی» در جهان اسلام و جلوگیری از تهدید «منافع حیاتی» خود در منطقه ی اسلامی، به اندیشه ی استعمار فرانوین روی آورد. « طرح خاورمیانه ی بزرگ» و بدیل های آن، نسخه ها و الگوهای پیشرفت و توسعه ی تحمیلی بر ساکنان منطقه ی استراتژیک خاورمیانه است. تأکید بر الگوی توسعه ی اسلامی- بومی، در قالب برنامه ای نوین، ضرورت راهبردی جهان اسلام در مقطع حساس حاضر می باشد؛ آنچه که در دیدگاه حضرت آیه الله خامنه ای به عنوان «هدایت صحیح بیداری اسلامی» آمده، در قالب «اندیشه خاورمیانه ی بزرگ اسلامی» قابل دسترسی می باشد. از این رو یافتن «مبانی و مولفه های خاورمیانه بزرگ اسلامی» در دیدگاه ایشان - در مدت رهبری - ، سوال اصلی این تحقیق را رقم می زند. همانگونه که در این تحقیق، تبیین «اندیشه خاورمیانه بزرگ اسلامی» بر پایه ی دیدگاههای رهبر انقلاب اسلامی ایران صورت گرفته، سعی بر آن بوده است که ترسیم «ساختار» - فصل بندی- اصلی تحقیق نیز با بررسی مجموعه ی بیانات، پیام ها، نامه ها و ... ایشان نقش بندد. تدوین ارکان جهت ساز نظیر اصول و ارزشهای مبتنی بر جهان بینی و ایدئولوژی اسلامی و رعایت مولفه ها در تفکر اسلامی، همچنین شناخت چالش اصلی و عمومی جهان اسلام - استکبار جهانی- و اتخاذ راهبرد «همگرایی اسلامی» مبانی این اندیشه را تشکیل می دهند. از سوی دیگر این نگرش ضمن اینکه واقع بینی و تعقل را به یک تعبیر، توجه به مقتضیات محیطی، بازیگران و شناخت آنها می داند و توجه به گذشته تاریخی را در ترسیم چشم انداز پیش رو ضروری می شمارد، از سوی دیگر، تکیه بر ساخت و شکل دهی به آینده مطلوب اسلامی و ویژگی های جامعه آرمانی و حکومت عدل جهانی را به عنوان اهداف و مقاصد بر می گزیند.
وحید شوکتی آمقانی ابراهیم برزگر
موضوع پایان نامه بررسی «تأثیرات جهانی شدن بر هویت ملی در ایران» است. محور بررسی در این تحقیق جهانی شدن به عنوان فرایندی بوده که به عنوان بزرگ ترین رویداد تاریخ بشری، که به دنبال تجدد و به مدد فناوری ها ی اطلاعاتی و ارتباطی، مرزهای میان دولت-ملت ها را کم رنگ تر کرده و زندگی جوامع را تحت تأثیر قرار داده است. ابتدا جهانی شدن و ابعاد و مجاری تأثیرگذاری آن به عنوان متغیر مستقل، بر هویت ملی به عنوان متغیر وابسته مورد مداقه قرار گرفته است. برای این منظور ابتدا مقوله ی جهانی شدن و جنبه های مختلف آن به ویژه جنبه ی فرهنگی آن که تاثیر جهانی شدن بر هویت ملی عمدتا ناشی از تاثیرات فرهنگی است بررسی شده است. سپس با مرور نظریه های مختلف در مورد جهانی شدن که عمدتا دیدگاهی نسبتاً میانه روتر و واقع بینانه تر نسبت به فرایند جهانی شدن دارند نظیر آنتونی گیدنز، مانوئل کاستلز، رونالد رابرتسون، دیوید هلد و آنتونی مک گرو و...، مدلی تحلیلی که ناظر بر جنبه تاثیرگذای جهانی شدن بر هویت ملی است، ارائه شده است. آنگاه هویت ملی ایران از دیدگاه متفکران مختلف مطرح گردیده و سپس با شاخص سازی در هویت ملی؛ مذهب تشیع، فرهنگ ایرانی و اقوام ایرانی به عنوان عناصر هویت ملی انتخاب شده اند. سپس تأثیرات جهانی شدن بر این عناصر، که به واسطه جهانی شدن رسانه ها و گسترش فرهنگ تجدد است، بررسی شده است. روش مورد استفاده در این پایان نامه، مطالعه ی کتابخانه ای، روش متاتحلیل و استفاده از روش دلفی و رجوع به صاحب نظران موضوع است. و در نهایت امر نیز یافته ها که شامل گرایش به عام گرایی در بعد فرهنگی ایرانی و مذهب تشیع و خاص گرایی در اقوام ایرانی است به همراه نتیجه گیری و پیشنهادات اعضاء پانل دلفی ارائه شده است.
مرتضی ابراهیمی محمد باقر خرمشادر
جنگ نقش مهمی در تحولات اجتماعی، صنعتی شدن کشور، توسعه ی سیاسی و اقتصادی، نظم و انسجام، کاهش فاصله بین نخبگان و توده های مردمی، تمرکز قدرت سیاسی، افزایش قدرت نظامیان در عرصه ی سیاسی، حفظ تمامیت ارضی، تمدن-سازی، ناسیونالیسم، استقلال گرایی، مشارکت پذیری مردم، اتحاد و یکپارچگی، حفظ باورهای مذهبی و سنتی و ... دارد. اما این دیدگاه ها به استثنای دیدگاه کینگ، به طور اعم در ارتباط با جنگ های صورت گرفته در جوامع اروپایی بوده است. با عنایت به این که نظریات مربوط به جنگ متغیرهای متعددی در خصوص رابطه ی جنگ با مفاهیم دیگر مطرح می کند، لذا این مطالعه به دنبال استخراج و تحلیل ارتباط بین جنگ و ایدئولوژی ناسیونالیسم است. زیرا مطالعه ی رابطه ی جنگ، سیاست و ناسیونالیسم یکی از مهم ترین پدیده های جامعه شناسی سیاسی است. جنگ یکی از واقعیت های اجتناب ناپذیر حیات سیاسی معاصر بوده و بررسی تاریخ نشان می دهد که تمامی کشورها برای حفظ موجودیت، ساختار و اشکال هنجاری ـ ارزشی خود همواره نیازمند آگاهی و دفاع در برابر تهدیدهای بالقوه و بالفعل هستند، و الا هیچ کشور و ملتی نمی تواند استقلال، هویت، ملیت، موجودیت سرزمینی، میهنی، قومی، طایفه ای و سیاسی خود را حفظ کند. جنگ فارغ از علل و ریشه ها، ابعاد عادلانه، مشروع، مذهبی، ضروری، طبیعی، اختیاری، اجباری، خوب و بد، ابزاری یا هدف دار بودن آن یکی از دغدغه های مهم بشری در طول تاریخ بوده است. زیرا جدا از اهداف و ماهیت آن در طول تاریخ با سرنوشت بشر گره خورده است. به طوری که نقشی اساسی در نابودی یا تأسیس حیات سیاسی هر جامعه داشته است. کمتر کسی است که با شنیدن واژه ی جنگ دچار اضطراب روحی و روانی نگردد. زیرا همواره صحنه هایی از ویرانی و کشتار را در ذهن و فکر انسان ها به تصویر می کشاند. واژه ی جنگ از واژه ای آلمانی به معنای آزمون نبرد با استفاده از اسلحه بین ملت ها یا دولت های مستقل گرفته شده است(بیرو ، 1366: 215). جنگ برخلاف بلایای طبیعی و بیماری های ناشناخته و لاعلاج محصول مستقیم و آگاهانه ی یکی از طرفین است که قطعاً برای یکی از طرفین، بیشتر از دیگری ماهیت ارزشی دارد. در واقع نوعی تحمیل اراده ی خود و سلب قدرت حریف است. به عبارت دیگر، جنگ به عنوان وسیله و ابزاری ایدئولوژیک تأثیرات خاصی در حوزه ی درگیری سیاسی، اجتماعی و اقتصادی دارد، زیرا ستیز در هر زمان، شکل خاص خود را داشته است(بوتول ، 1380 : 135). از دیگر مسائل مهم جنگ بررسی ابعاد و نتایج غیرنظامی آن است که متأسفانه به رغم قلمرو وسیع و پایدار (حوزه غیرنظامی) کمتر مورد توجه قرار داشته است. تبیین و شرح جنگ از جمله جنگ عراق علیه ایران، نیازمند پرداختن به ابعاد مختلف سیاسی و اجتماعی آن است. عده ای به تأثیرات سیاست بر جنگ باور دارند، به این معنی که جنگ را فقط ابزار و وسیله ی رسیدن به هدف و مولفه ای تابع سیاست می دانند. گروهی مانند برن، کوف و کلاوزویتس به تبعات منفی جنگ اشاره دارند و معتقد هستند که برخورد نظامی اسباب نابودی کشور و صنعت می شود. به قول کانت جنگ سبب پذیرش نامعقول اراده طرف قوی تر می شود(گالی ،1372: 131). و گاهی هم موجب نفرت بین جوامع می گردد. تولستوی جنگ را نمونه ی اصلی و سرچشمه های اصلی تمام شرارت های انسانی می-داند(همان: 165). بوتول می گوید: «جنگ موجب عقده ی نظام های سیاسی شکست خورده می گردد که بدترین عقده، حقارت در برابر مردم است»(بوتول،1967 :85). علاوه بر آن جنگ برای حکومت و سیاست های پیروز، موجب وادار کردن مردم شکست خورده به تقلید و پیروی از فاتحان می شود؛ مانند پیروزی دول متفقین و وادار کردن آلمان به تبعیت از خود(همان: 88). در واقع جنگ و ستیز موجب از بین رفتن روابط مسالمت آمیز بین ملت ها و دولت ها گردیده و اغلب اعتقادات ملت ها و نظام های سیاسی را از بین می برد(همان: 101). پیتریم سورکین می گوید؛ تأثیر جنگ بر سیاست موجب می شود که[گاهی] روابط بین الملل هم رابطه ی جنگی به خود بگیرد. سیاستمداران نیز برای ملاحظات امور امنیتی خود تا حدی که شایعات را کنترل کند، سانسور را به طور عمده در جهت سیاسی به کار می گیرند(فرامرزپور،1374: 71). علاوه بر آن جنگ موجب می-شود که حکومت ها تمام سازمان های مهم تولیدی را در اختیار گرفته، موجب تحمیل هزینه ی سنگین به جامعه شوند تا زمینه تسلیم و انقیاد گروه های ضعیف و به وجود آمدن امپراتوری ها را فراهم کنند(برن و کوف ، 1375 :396). در عین حال جنگ موجب تشدید میهن پرستی(ناسیونالیسم افراطی) تجاوزکارانه نیز خواهد شد و سال ها همه چیز را درکام فرو خواهد برد. چون هر ملتی برای موجودیت خود خواهد جنگید. البته میهن پرستی افراطی همه چیز را در خود غرق نموده ما را سال ها عقب انداخته و موجب غارت خواهد شد(گالی:131). کارل مارکس و انگلس در تغییرات اجتماعی نخستین نقش را برای عوامل اقتصادی، تکنیکی و اجتماعی قائل هستند؛ انگلس هم مثل مارکس شکل گیری یک ملت مسلح برای دولت انقلابی آینده و ابعاد روابط ارتش با جامعه را مورد تمجید قرار داده، می گوید: «خدمت نظام اجباری بر رأی گیری همگانی برتری دارد»(کاپلو ، 1389: 47). نیروی واقعی تحول سیاسی، اجتماعی نه رأی دهندگان بلکه نظامیان در عرصه ی جنگ و منازعه هستند. مارکس می گوید که جنگ رقابت بین دولت ها، موجب گذر جوامع از شکل سرمایه داری به فرم سوسیالیستی می شود. او معتقد است که هدف و انگیزه در جنگ روایتی نوین از خواست و جدال بوده و موجب امنیت سیاسی و متعاقب آن بقای حکومتی می شود. او جنگ را به طور ذاتی غیرعقلانی نمی داند. چون بعضی ستیزها برای رهایی از طبقات اجتماعی ضروری هستند(گالی، 1372 :107). تدا اسکوکوپل می گوید: بعد از جنگ-های خارجی، سودمندی نیروهای مسلح در سرکوب رفتارهای سیاسی خشونت آمیز داخلی کاهش می یابد(کاپلو،1389 :51). از طرفی ناسیونالیسم نیز به عنوان یکی از پدیده های مهم و نیرومند سیاسی جوامع، بمب قرن بیستم لقب گرفته است پدیده هایی که ادعای حاکمیت ملی در برابر حکومت های سنتی و انحصارگر داشته اند. این دولت ها (مانند پهلوی اول و دوم) برای توجیه رفتار خود به ناسیونالیسم باستانی گرایی تمسک جسته و موجب پایمال شدن حقوق سیاسی و اجتماعی مردم می شدند. تا مردم را هم رأی خود سازند(ن ک، کواسمی، 1382). ناسیونالیسم مقتدرترین نیروی سیاسی، حمیتی و وابستگی به یکدیگر است که به بقا هویت گروهی به واسطه پیوندهای مشترک (زبانی، عقیدتی، سرزمینی، مذهبی و تاریخی) می آن جامد. به نظر کواسمی این حمیت موجب وفاداری، افزایش سطح همبستگی و احساس تعلق بیشتر می شود. ناسیونالیسم به لحاظ ماهیت سیاسی، ایدئولوژیکی و مکاتب سیاسی قرن 19م که از اروپا آغاز شده، دارای کارکرد دوگانه می باشد؛ به این معنا که اگر ملیت به صورت خط مشی رسمی ایدئولوژیکی دولت ها درآید، موجب جنگ، نفرت و نزاع خواهد شد. در این صورت ملی-گرایی ماهیت منفور و مطرودی از خودش در اذهان و افکار عمومی خواهد گذاشت(پلنووایتون ، 1998 :34 - 33). مانند تنفر حاصل از ناسیونالیسم فاشیستی آلمان و ایتالیا و ناسیونالیسم عهد رضاخان و پسرش که در قالب باستان گرایی و ایده ی ایران شهری دوام یافت. اما اگر ناسیونالیسم به عنوان یک مکتب سیاسی و ایدئولوژیکی در جهت حفظ اعتقادات مذهبی، فرهنگی، تاریخی، حمیت، انسجام و وحدت و رهایی ملت از اسارت و ذلت استبداد، استعمار و جنگ تحمیلی باشد، امری مطلوب و افتخارآمیز خواهد بود. البته بایستی توجه کرد انقلاب ایران بر اساس مکتب اسلام از ناسیونالیسم و عناصر آن تحلیل خاص خود را دارد. به این معنی که تبیین و تعریف اسلامی از مفهوم ملیت تا جایی است که تبدیل به یک کیش و شریعت جدید نشود. از طرفی در اسلام و انقلاب اسلامی ایران حاکمیت ملت و ملیت گرایی آن طور که در انقلاب فرانسه به عنوان نفی و نهی حاکمیت همه چیز، از جمله اندیشه های تئولوژیک و پذیرش مطلق ملت مطرح بوده، نیست چون انقلاب فرانسه نقطه ی عطف ثمره دهی اندیشه های ناسیونالیستی بود که با شعار حاکمیت ملت، ملت گرایی و ملت محوری آغاز گشت(ن ک، موسوی، 1378)، که از همان ابتدا، انقلاب به مسیر استبدادی و دیکتاتوری ناپلئون منحرف گردید و کلیه ی اقلیت های قومی و نژادی از حقوق طبیعی و مساوی با اکثریت مردم محروم گردیدند. در حالی که در انقلاب اسلامی نه تنها جنگ هیچ قوم و قبیله ای را از حقوق طبیعی و سیاسی خود محروم نساخت، بلکه به عنوان یک مولفه ی بسیار مهم در مشارکت سیاسی، دفاعی و انسجام ملی نقش بازی کرد. لذا جنگ نقش محوری در تبلور و تجلی اراده ی انسجام، یکپارچگی، حمیت و غیرت کلیه اقشار داشت، به عبارت دیگر هر چند بعد از انقلاب فرانسه، جنگ انقلابیون نوعی مبارزه علیه نظام فئودالیسم به قصد آزادی سیاسی و دمکراسی بود، لکن در ایران نه تنها خود انقلاب اسلامی زمینه و بستری برای هموار کردن زندگی سیاسی دمکراتیک بود، بلکه دفاع در برابر دشمن نیز در زمینه ی حفظ اهداف جمهوریت ـ اسلامیت نظام تلقی می شد. این خود نوعی پیوند تشیع و ایرانیت بود که در پرتـو جنگ ارزشـی، سه اصل اساسـی و مـهم از اصـول ناسیونالیـسم یعـنی «1- آزادی، 2- برابری، 3-برادری»(بهزادی،1354: 71) را دچار تحول مفهومی و معنوی نمود. اگر ناسیونالیسم قرن 19م در اروپا با ادعای رسیدن به آزادی، برابری و برادری در برابر حکومت های اشرافی، استبدادی و فئودالیسم شکل گرفت و موجب پیدایش دولت ـ ملت ها گردید، اما ناسیونالیسم در ایران هم به قصد رهایی از جنگ و حکومت بسته ی سلطنتی شکل گرفت و هم به قصد تشکیل دولت با محوریت مردم و دین. زیرا مردم برای رسیدن به اصول سه گانه (ازادی، برابری و برادری) معنوی فوق هزینه ی سنگینی پرداخته بودند، لذا حفظ آن هم جزء وظایف، واجبات و تکالیف ملی ـ شرعی تلقی می گردید. با توجه به مطالب فوق، اگر ناسیونالیسم دارای اجزاء و افراد مادی و معنوی شامل جغرافیای معین و افراد ساکن در آن، یعنی زبان ، فرهنگ، اعتقادات، باورها، تاریخ مشترک و نژاد واحد باشد، قطعاً حفظ و دفاع از آن ها نیز مهم-ترین نماد ملیت و ملت است. باید افزود در کنار این عوامل مذهب، زمینه ی انسجام و پایداری فوق العاده را به لحاظ سابقه دیرین در ایران فراهم نمود. به طور کلی تحقق ناسیونالیسم به معنای اعم نیازمند دو رکن « ضرورت (حفظ استقلال) و شرایط لازم(تهدید و خطر)» دارد. به عنوان مثال قوم گرایی به عنوان جلوه ای از ایدئولوژی ناسیونالیستی برای رفتار ناسیونالیستی امری ضروری است. اما شرایط کافی برای نیرومند و گسترده نمودن ناسیونالیسم با روی کرد میهن پرستی، به خاطر پدیده ی «هویت» بسیار سخت و مشکل است(کلاس ،1993: 43) و نیازمند عناصر دیگری نظیر مذهب و ایدئولوژی برای باروری ناسیونالیسم در جنگ است. با توجه به این که شرایط جنگی کشور و نیز ضرورت های آن نظیر حفظ استقلال، باورها، وحدت و عقاید و انسجام ملت مبیِن تأثیراتپذیری از جنگ تحمیلی بود، هر چند که جنگ در ظاهر موجب تمرکز قدرت سیاسی برای حمله کننده و عدم تمرکز قدرت سیاسی بر حریف می شود(ادیبی، 1381:76)، اما به طور واضح در حمله ی عراق علیه ایران موجب تمرکز قدرت فکری مردم و نخبگان سیاسی در حفظ هویت ملی گردید. در حالی که تصور حمله عراق علیه ایران ناشی از وجود تمرکز قدرت سیاسی در عراق و پراکندگی قدرت سیاسی در ایران بود. در واقع ثبات و شکل گیری چنین دولت هایی در نتیجه ی نوعی دست یافتن به حق است. چنان چه هگل نیز معتقد است که جنگ تعیین کننده، محور حق است، چون حق با برنده ی جنگ بوده و عامل پویایی جامعه شده و موجب جلوگیری از کاهش حمییت و غیریت می شود و تحقق مفهوم جدید ناسیونالیسم ایرانی در جنگ با همه اجزا و عناصر آن یعنی مذهب، سرزمین، تاریخ، آداب و رسوم، زبان، آگاهی در ارتباط مستقیم با تحقق منافع ملی و با حضور گسترده ی مردم و دین بود. با توجه به این که جنگ یکی از پدیده های مهم جامعه شناختی بوده و به راحتی وضع جامعه را نیز تحت تأثیرات قرار می دهد. لذا شناخت رابطه پدیده های متعدد برای فهم ابعاد، انواع و تأثیراتات آن بسیار ضروری و لازم است. چون اکثر مطالعات جنگ در ارتباط با تاریخ ایران به علل و اهداف آن معطوف شده و به پیامد های سیاسی جنگ-ها از جمله جنگ عراق علیه ایران اشاره نشده است. لذا اهمیت دارد که جهت کنترل و مهار عواقب منفی جنگ، ابتدا حوز ه ی تأثیراتات سیاسی آن استخراج و سپس هر کدام به طور مجزا مورد بررسی و ارزیابی قرار گیرد. دفاع ملی و همه جانبه ی مردمی در برابر تجاوز عراق هرگونه ابهام و تردید در ماهیت تجاوز عراق را برطرف ساخته، در نتیجه ارزش و اهمیت تاریخی دفاع مردم ایران را روشن ساخت. در این زمینه علاوه بر ابعاد تاریخی و ارزشی ضرورت دارد که حوزه ی تأثیراتگذاری سیاسی جنگ به ویژه در عرصه ی ملی گرایی مورد مطالعه قرارگیرد. زیرا ملی گرایی یکی از عناصر قدرت ملی در هر کشور محسوب می-گردد. چون این پدیده در تاریخ ایران به طور مستقیم و غیر مستقیم در ارتباط با تحولات گوناگون بوده است. لذا مطالعه ی جایگاه و نقش ملی گرایی در قبل از انقلاب و مقایسه ی آن با تحولات به وجود آمده، نظیر جنگ، از اهمیت ویژه ی این پژوهش است و چون پژوهش مجزا و مبسوط در رابطه با تأثیرات جنگ بر ملی گرایی در ایران صورت نگرفته است، لذا مطالعه-ی این امر در زمینه ی آثار انقلاب و جنگ با ناسیونالیسم امری مهم و جدی است. بنابراین نسبت جنگ و سیاست به طور عام و نسبت آن باناسیونالیسم به طور خاص، سلسله سوالاتی را بر می انگیزاند که کلیه ی آن ها می تواند به جنگ تحمیلی عراق علیه ایران نیز مربوط شود؛ از آن جمله: ? جنگ چه تأثیرات یا تأثیراتاتی بر سیاست دارد؟ ? تأثیرات جنگ بر کدام بخش از سیاست بیشتر، عمیق تر و مستقیم تراست؟ ? تأثیرات جنگ بر ناسیونالیسم چگونه است؟ ? جنگ عراق علیه ایران چه تأثیراتی بر سیاست و حکومت در ایران داشته و تأثیرات این جنگ بر ناسیونالیسم ایرانی چگونه بوده است؟
غیث جیراوند غلامرضا خواجه سروی
این تحقیق بدنبال شناخت آسیب هایی است که به ثبات سیاسی در جمهوری اسلامی وارد می شود، است. شناخت این آسیب ها، به پایداری نظام نوپای اسلامی کمک شایانی خواهد نمود. دست یابی به ثبات سیاسی برای نظام جمهوری اسلامی برای رسیدن به اهداف مورد نظر از اهمیت بالایی برخوردار است به همین دلیل می بایست نظام جمهوری اسلامی تمهیداتی را جهت رسیدن به ثبات سیاسی از نوع سخت و نرم بیندیشد. نظام جمهوری اسلامی از همان ابتدای شکل گیری با چالش ثبات سیاسی درگیر بوده که در طی این رساله آسیب های ثبات سیاسی از سال 1358 تا 1388 مورد بررسی قرار داده شده است. همچنین دوران 37 ساله حکومت محمدرضا شاه (پهلوی دوم) جهت بهره برداری سنتی از آن برای جمهوری اسلامی مورد بررسی قرار گرفته است. ثبات سیاسی به دو نوع سخت و نرم تقسیم می شود. در راستای شناخت آسیب های ثبات سیاسی، نظام جمهوری اسلامی را در مقاطع مختلف (از سال 1358 تا 1388) مورد بررسی قرار دادیم. در دوران ده ساله ابتدایی (تا سال 1368)نظام جمهوری اسلامی را، بیشتر درگیر آسیب های سخت دیدیم که بدین منظور نظام جهت ایجاد ثبات سیاسی با ساختار سازی سیاسی یعنی با نهادسازی، تأسیس مراکز قدرت سیاسی جدید و تأسیس و تقویت ساختار نظامی به مقابله با این آسیب پرداخت و توانست ثبات سیاسی سخت را محقق سازد. از سال 1368 تا 1388نظام جمهوری اسلامی را بیشتر درگیر ثبات سیاسی نرم بوده و چالش های سخت در آن به مقدار زیادی کم شده بود. از آنجا که ثبات سیاسی نرم نیز دارای شاخص های متعددی است، مناسب دیده شدکهآسیب هایی از نوع اقتصادی، فرهنگی، ارزشی- اعتقادی و کارآمدی را در طول این دوره زمانی که شامل دولت هاشمی رفسنجانی، خاتمی و 4 ساله اول احمدی نژاد است، مورد بررسی قرار داده شود، تا تحلیل واقع بینانه تر و به دور از کلی گویی در مورد آسیب های نرم وارد شده در ثبات سیاسی در طول این دوره بدست آورده شود. نتایج بدست آمده، از این بررسی نشان داد که نظام جمهوری اسلامی نتوانسته است به نحوه مطلوب و شایسته ،کارآمدی خود را به نمایش بگذارد و در زمینه انجام کارویژه های خود روند رو به رشدی را داشته باشد که این امر بر ثبات سیاسی نرم نظام اثر گذار بوده است. همچنین در طول این 30 سال دشمنان خارجی نقش فعالی در ایجاد اشکال مختلف بی ثباتی سیاسی ایفا نموده اند. در مجموع آنچه از تحلیل و بررسی 30 سال ثبات سیاسی نظام جمهوری اسلامی به دست آمده نشان می دهد که تهدیدات ثبات سیاسی، از آسیب و تحلیل سخت شروع و به طرف آسیب و تهدید نرم سوق پیدا کرده است، که در حال حاضر آسیب نرم جایگاه برجسته ای در آسیب های وارده به ثبات سیاسی نظام یافته که این آسیب بالفعل بوده در حالیکه همچنان امکان آسیب سخت برای نظام بصورت بالقوه وجود دارد.
محمداسماعیل پسندیده غلامرضا خواجه سروی
کشاندن بحث های تئوریک حوزوی به اجتماع و عرصه عمل و کاربردی نشان دادن آن ها، تأکید بر قوانین اجتماعی و حکومتی اسلام، و تلاش برای استقرار احکام اسلام در سطح حکومت، نشان می داد که امام خمینی (ره) سر سازش با طاغوت و غاصبان حکومت را نداشته و فقه را با اعتقاد کامل، تئوری اداره زندگی از گهواره تا گور دانسته و بدان عمل می کردند. عملگرا بودن حضرت امام و محصور نبودن ایشان در عرصه تئوریک، ایشان را در ظاهر نزدیک به مبانی عملگرایی معادل پراگماتیسم نشان می دهد؛ اما بررسی مولفه های موثر در نوع عملگرایی حضرت امام، نشان از اختلافات فاحش میان این دو نوع عملگرایی دارد. وجود مولفه هایی مانند تکلیف و وظیفه ی الهی، در نظر گرفتن مصلحت، اعتقاد به جهاد و وجوب حفظ نظام، از مولفه هایی است که در عملگرایی حضرت امام محوریت داشته و در عین حال نسبتی با پراگماتیسم ندارد. در عملگرایی معادل پراگماتیسم، تنها عمل معطوف به نتیجه است که اهمیت محوری دارد، در حالیکه در نوع عملگرایی امام خمینی، عمل به تکلیف الهی است که محوریت داشته و دیگر امور فرع بر آن قرار دارد. پایان نامه حاضر به بررسی نوع عملگرایی حضرت امام و نسبت آن با پراگماتیسم می پردازد. برای نیل به این مقصود ابتدا به بررسی مبانی پراگماتیسم پرداخته شده، سپس با بررسی ده مورد از اقدامات و تصمیمات مهم و مبنایی حضرت امام در سالهای قبل و پس از انقلاب، مولفه های عملگرایی حضرت امام استخراج شده و سپس به بررسی نسبت میان نوع عملگرایی حضرت امام و پراگماتیسم پرداخته شده است.
محمد اسماعیل پسندیده غلامرضا خواجه سروی
انقلاب 1357 در ایران، دنیا را متوجه رهبری کرد که برخلاف دیگر هم مسلکان روحانی خود، درس وبحث حوزه را از سطوح حوزه های علمیه فراتر برد و باعث سرنگونی حکومت پادشاهی 2500 ساله در ایران شد. کشاندن بحث های تئوریک حوزوی به اجتماع و عرصه عمل و کاربردی نشان دادن آن ها، تأکید بر قوانین اجتماعی و حکومتی اسلام، و تلاش برای استقرار احکام اسلام در سطح حکومت، نشان می داد که امام خمینی (ره) سر سازش با طاغوت و غاصبان حکومت را نداشته و فقه را با اعتقاد کامل، تئوری اداره زندگی از گهواره تا گور دانسته و بدان عمل می کردند. عملگرا بودن حضرت امام و محصور نبودن ایشان در عرصه تئوریک، ایشان را در ظاهر نزدیک به مبانی عملگرایی معادل پراگماتیسم نشان می دهد؛ اما بررسی مولفه های موثر در نوع عملگرایی حضرت امام، نشان از اختلافات فاحش میان این دو نوع عملگرایی دارد. وجود مولفه هایی مانند تکلیف و وظیفه ی الهی، در نظر گرفتن مصلحت، اعتقاد به جهاد و وجوب حفظ نظام، از مولفه هایی است که در عملگرایی حضرت امام محوریت داشته و در عین حال نسبتی با پراگماتیسم ندارد. در عملگرایی معادل پراگماتیسم، تنها عمل معطوف به نتیجه است که اهمیت محوری دارد، در حالیکه در نوع عملگرایی امام خمینی، عمل به تکلیف الهی است که محوریت داشته و دیگر امور فرع بر آن قرار دارد. پایان نامه حاضر به بررسی نوع عملگرایی حضرت امام و نسبت آن با پراگماتیسم می پردازد. برای نیل به این مقصود ابتدا به بررسی مبانی پراگماتیسم پرداخته شده، سپس با بررسی ده مورد از اقدامات و تصمیمات مهم و مبنایی حضرت امام در سالهای قبل و پس از انقلاب، مولفه های عملگرایی حضرت امام استخراج شده و سپس به بررسی نسبت میان نوع عملگرایی حضرت امام و پراگماتیسم پرداخته شده است.
زهره خاکی راوندی محمدباقر خرمشاد
چکیده ندارد.
مریم رحمنی غلامرضا خواجه سروی
چکیده: انقلاب اسلامی ایران به عنوان پدیده ای نادر که منجر به تحولاتی عمیق گردیده، بارها مورد تحلیل و تفاسیر متعدد قرار گرفته است. این انقلاب به دلیل عدم تعهد به شرق و غرب و مطرح ساختن جمهوری اسلامی به عنوان شکلی از حکومت برای اولین بار در سطح جهان، دو اردوگاه سوسیالیسم و لیبرالیسم را با چالش مواجه ساخت. مردم سالاری دینی، عدالت و ولایت فقیه از جمله نظام های معنایی و عناصر گفتمان انقلاب اسلامی ایران بود که به موازات تحولات داخلی، زمینه ساز روندی از رخدادها و تحولات در سطح جهان و به خصوص جوامع اسلامی شد. این انقلاب بیشترین اثر را در تعالی گفتمان سیاسی شیعه به دنبال داشته و موجب تحول آن از حالت سکون به حالت پویا شده است. گر چه این انقلاب، همه کشورهای اسلامی را متاثر کرد، اما مهمترین آنها، عراق و لبنان دو کشور مهم شیعه نشین در جهان اسلام هستند. این اثر، به بررسی تاثیر انقلاب اسلامی بر گفتمان سیاسی شیعه در این دو کشورپرداخته و برای اینکار از ترکیب روش گفتمان لاکلا و موف و نظریه پخش به عنوان یک مدل تحلیلی برای انقلاب اسلامی استفاده شده است. گفتمان سیاسی شیعه در لبنان،تحت تاثیر انقلاب اسلامی و وجود دشمن(اسرائیل)، با هژمونیک کردن دال استکبارستیزی، گفتمان مقاومت را تشکیل می دهد. نمود عینی این گفتمان، حزب الله لبنان است. تاثیر انقلاب اسلامی بر گفتمان سیاسی شیعه در عراق، در زمان صدام، گفتمان مقاومت بود، ولی بعد از سقوط او، در ابتدا به دلیل از بین رفتن دشمن اصلی، گفتمان مقاومت نیز دچار چالش شد. ولی تحت هدایت و رهبری مرجعیت و نبود سرکوب شدید صدام، دوباره دالهای گفتمان سیاسی شیعه در یک زنجیره هم ارزی مناسب، بر اساس نیازها و شرایط زمانه، مفصل بندی شده و دو خرده گفتمان مقاومت؛ علیه تروریسم و اشغالگر خارجی، و گفتمان مشارکت؛ در بعد داخلی ایجاد شد. واژگان کلیدی: انقلاب اسلامی، گفتمان سیاسی شیعه، گفتمان مقاومت، گفتمان مشارکت، تاثیرات انقلاب اسلامی، لبنان، عراق.
ابوذر رفیعی قهساره محمد باقر خرمشاد
نظام های انتخاباتی از جمله مهمترین نهادهای حقوقی و سیاسی در هر کشور می باشند. تحقیقات و پژوهش های متعدد و بیشماری که طی سالهای اخیر، توسط محققان و پژوهشگران علوم سیاسی در مورد نظام های انتخاباتی در کشورهای مختلف صورت گرفته است، به خوبی نشان می دهد که نهاد نظام انتخاباتی بر بخش های مختلف حیات سیاسی در یک کشور تاثیرات عمیق و پایداری می گذارد. یکی از مهمترین حوزه هایی که به شدت تحت تاثیر نظام های انتخاباتی است، شکاف های اجتماعی می باشد. متاسفانه، علیرغم اهمیت بسیار زیاد نظام های انتخاباتی، هنوز تحقیقات و مطالعات جامع و کاملی در کشورمان در مورد نظام های انتخاباتی و پیامدهای سیاسی هر یک از انواع مختلف نظام های انتخاباتی صورت نگرفته است. این پژوهش به سه بخش کلی تقسیم می شود: در بخش نخست تلاش خواهد شد تا انواع مختلف نظام های انتخاباتی و ویژگی های هر یک از این نظام ها را مورد ارزیابی قرار گیرد. بخش دوم مقاله نیز به بررسی نوع نظام (های) انتخاباتی به کار رفته در انتخابات مجلس در سال های پیش و پس از انقلاب اسلامی در ایران می پردازد. بخش سوم نیز به ارزیابی پیامدها و اثرات نظام انتخاباتی به کار رفته در انتخابات مجلس در سال های پس از انقلاب بر احزاب سیاسی، شکاف های اجتماعی، میزان مشارکت در انتخابات، و رابطه نمایندگان و رای دهندگان اختصاص یافته است.
رشید جعفرپور غلامرضا خواجه سروی
چکیده: دستیابی به یک مدل برای تحلیل و تطبیق فرهنگ سیاسی یک کشور در دوره های زمانی مختلف نیازمند مطالعه و بررسی سیستم، فرآیند و سیاستگذاری و نیز رفتار شهروندان آن کشور در فرآیند سیاسی و اجتماعی است. کشور ایران با داشتن تاریخ طولانی تمدنی و نیز دوره های پر فراز و نشیب، تجربه های فراوانی را نصیب مردم ایران کرده است. در دوره های اخیر به خصوص پس از انقلاب مشروطه با ورود اندیشه های جدید مفاهیم مشروعیت سیاسی، مشارکت سیاسی و کارآمدی سیاسی با رویکردی جدید در فرهنگ سیاسی ایرانیان وارد شد. فرهنگ سیاسی در دوره پهلوی به خصوص دوره پهلوی دوم علیرغم وجود لوازم و نمادهای ساختارهای مشارکت سیاسی از قبیل حزب سیاسی، مجلس ملی و انتخابات به دلیل ضعف فرهنگ سیاسی مشارکتی و غلبه رابطه آمریت– تابعیت رشد چندانی نداشت. با پیروزی انقلاب اسلامی بسترها و ساختارهای مناسبی چه به لحاظ قانونی و چه به لحاظ عملکردی برای دستیابی به فرهنگ سیاسی مشارکتی فراهم گردید. اگرچه شرایط کشور در ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی چندان تامین کننده وضعیت ایده آل نبوده، اما با بررسی عملکرد سه دهه جمهوری اسلامی در برگزاری انتخابات های متعدد در هر شرایطی و مشروعیت یابی حاکمیت و نیز کارآمدی سیاسی آن می توان دریافت که از دوره پهلوی دوم تاکنون تحول در حوزه فرهنگ سیاسی صورت گرفته است. رساله با روش مطالعه تطبیقی بر اساس نظریه فرهنگ سیاسی آلموند – البته با تنقیح – با رویکرد تحلیلی– توصیفی در سه سطح نظام، فرآیند و سیاستگذاری با سه شاخص مشروعیت سیاسی، مشارکت سیاسی و کارآمدی سیاسی و با استفاده از سه مفهوم فرهنگ سیاسی مشارکتی، فرهنگ سیاسی تبعی و فرهنگ سیاسی محدود به این مقایسه پرداخته و به این نتیجه رسیده که در ایران پس از انقلاب اسلامی مدل ترکیبی فرهنگ سیاسی وجود دارد که در آن سهم فرهنگ سیاسی مشارکتی نسبت به انواع دیگر بیشتر و روند تحول در فرهنگ سیاسی ایرانیان قابل مشاهده است. کلمات کلیدی : فرهنگ سیاسی، مطالعه تطبیقی، انقلاب اسلامی، فرهنگ مشارکتی، فرهنگ سیاسی ایران.
حسن یعقوب نیا غلامرضا خواجه سروی
چکیده بررسی تأثیرات و نقش کانونی انقلاب اسلامی ایران بر جنبش های شیعی عربستان و بحرین در چارچوب نظریه ژئوپولیتیک، هدف اصلی مقاله حاضر است. در همین راستا، سوال اصلی این بود که «انقلاب اسلامی ایران چرا و چگونه تأثیری بر جنبش های شیعی بحرین و عربستان داشته است؟» جهت پاسخ به سوال مذکور این فرضیه اصلی مورد آزمون قرار گرفت که «وقوع انقلاب اسلامی در ایران موجب شکل گیری و یا تقویت جنبش های شیعی عربستان و بحرین شده است».یافته های تحقیق نشان می دهد که با پیروزی انقلاب اسلامی ایران در سال 1357 و خیزش های متعدد بعدی که غالباً متأثر از آن بودند، مذهب شیعه به عاملی مهم و اثر گذار در دنیای ژئوپولیتیک تبدیل شد. باتوجه به اینکه جمهوری اسلامی ایران به عنوان بزرگ ترین کشور شیعه مذهب با موقعیت ممتاز در منطقه و داشتن امکانات طبیعی، جمعیتی و نیروی انسانی فرهیخته، به عنوان متروپل جهان تشیع مطرح است، از این رو، رهبری و هدایت این ژئوپولیتیک را عهده دار می باشد. براین اساس هر اقدامی در ایران ـ به عنوان کانون مذهب شیعه ـ جوامع شیعی را که به حوزه نفوذ ایران تعلق دارند، متأثر می کند. بنابراین وقوع انقلاب اسلامی نیز به عنوان یک رخداد بزرگ، که در مرکز این ساختار ژئوپولیتیکی (ایران) اتفاق افتاد، به سیاسی و تشکیلاتی شدن پیرامون و نیمه پیرامون (جوامع شیعی) منجر شد. در این بین از آنجایی که پیام انقلاب اسلامی فاقد هرگونه سلطه و هجمه ی فرهنگی بود، علاوه بر شیعیان عراق، لبنان و...، در عربستان و بحرین که شیعیان آن بیش از دیگر مناطق در انزوا به سر می بردند، تأثیرات عمیقی برجای گذاشت. این اثر پذیری را می توان در سه محور «خود آگاهی، هویت یابی و سیاسی شدن»، «شکل گیری و یا تقویت جنبش های شیعی» و «رفتارهای سیاسی- عاطفی» در هر دو جنبش شیعی بحرین و عربستان و «قدرت یابی و ورود به ساختار نظام سیاسی» برای شیعیان بحرین مشاهده کرد.
حسین میرزایی غلامرضا خواجه سروی
در دنیای امروز واحد ها و بازیگران عرصه ی بین المللی بیش از پیش در هم تنیده شده اند ؛ به تعبیر دیگر مسائل و مصالح واحد ها و بازیگران عرصه ی بین المللی ، دیگر محصور در درون مرز های آن ها نیست . امروزه موضوعات داخلی و خارجی می توانند بر هم تاثیرات مستقیم و یا غیر مستقیم گذارند . کشور هااز جمله جمهوری اسلامی ایران نیازمند سیاست خارجی هستند و دولت هایی که از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی به قدرت رسیده اند به اهمیت موضوع سیاست خارجی پی برده اند . دولت احمدی نژاد یعنی دولت های نهم و دهم نیز از این قاعده مستثنی نمی باشد و سیاست خارجی دولت وی علی رغم قرار گرفتن در ذیل ابر گفتمان انقلاب - اسلامی دارای برجستگی هایی نسبت به دول قبل از خود می باشد از جمله پی گیری سیاست خارجی تهاجمی نسبت به اسرائیل . در این پژوهش پژوهشگر در پی فهم میزان رضایتمندی دانشجویان علوم سیاسی دانشگاه های سراسری شهر تهران نسبت به عناصر سیاست خارجی دولت احمدی نژاد مخصوصا در مورد مسئله اسرائیل می باشد . بر اساس نتایج به دست آمده نگرش دانشجویان نسبت به سیاست خارجی دولت احمدی نژاد در مورد موضوع اسراییل مثبت بوده است .
طالب کوتی عباسعلی رهبر
کشور مصر در این دوره تحت فشارهای داخلی و خارجی مجبور به اصلاحات گردید. در این دوره مصر شاهد تناقض بود از یک سو به اقتدارگرایی خود ادامه می داد و از سوی دیگر به برگزاری انتخابات رقابتی انجام می داد.
حبیب الله مهری قهفرخی غلامرضا خواجه سروی
تحولات جهان معاصر بخصوص انقلابها، کودتاها و جنگ ها در سده اخیر متفکرین و نظریه پردازان را به بسط و توسعه نظریات ارائه شده در این باب مجبور کرده است تا آنجا که شاهد ارائه تئوری های جدیدی در زمینه جنبش های اجتماعی بوده ایم. شاید بتوان گفت یکی از متأخرترین نظریاتی که بخصوص در سالهای پایانی قرن بیستم بسیار مورد استفاده قرار گرفته مدل منازعات خشونت پرهیز در جهت ایجاد تغییرات سیاسی و اجتماعی در جوامع میباشد. این مدل که تأکید بسیار ویژه ای بر پرهیز از خشونت در مبارزات برعلیه حاکمیت دارد، رفته رفته در حال بازکردن جای خود در جوامع و کشورهای مختلف دارد. علی الخصوص انقلاب های رنگی یا مخملی که صورت تکامل یافته ای از این نوع مبارزات می باشد و در چندین کشور مورد استفاده قرار گرفته و به نتایج ملموس و قابل اعتنایی دست یافته است. اساس این تحولات بر حذف خشونت از مبارزات و تکیه بر قوانین و مقررات موجود در جامعه و ساماندهی مبارزه در چارچوب این قوانین برای ایجاد تغییرات بنیادین در جامعه قرار داده شده است. بطوریکه مردم بر اساس قانون بر علیه حکومت وقت اعتراض و خشونت پرهیزی شیوه مبارزه مدنی آنهاست. زمینه های گوناگونی در بروز این تحولات در جوامع نقش داشته اند. از عمده ترین آنها میتوان به بروز نارضایتی در جامعه نسبت به عملکرد حاکمیت و به وجود آمدن شکاف بین حکومت کنندگان و حکومت شوندگان اشاره کرد. زیرا اساساً تا نارضایتی عمیقی از وضع موجود بوجود نیاید حرکتی در جهت تغییر و رسیدن به وضعیت ثانوی رخ نخواهد داد. در این میان نقش گروههای اپوزیسیون چه در خارج و چه در داخل کشور زمینه های گسترش منازعات و نهایتاً ایجاد تغییرات را بوجود آورده اند. از طرفی غرب و بخصوص امریکا به انواع و اقسام حمایت ها از لحاظ معنوی، تبلیغاتی و حتی مالی و پشتیبانی برای به ثمر نشستن این تحولات پرداخته و سفارت خانه های کشورهای غربی نقش بسیار فعالی در این تحولات داشته اند. تا جایی که رهبران بسیاری از این جنبش ها چه در سطح عالی و چه در سطوح میانی و پایینی علاوه بر داشتن گرایشات غربی حتی در آمریکا و توسط بنیادهای آمریکایی برای هدایت جنبش آموزش دیده اند. لازم به ذکر است تحولات بوقوع پیوسته پیش و پس از انتخابات ریاست جمهوری اسلامی ایران در سال 1388 در بسیاری از جهات به نحو معناداری شبیه به مدل انقلاب های رنگی می باشد و لازم است همین شباهت ها به صورت دقیق مورد تحلیل و ارزیابی قرار گرفته و راهکارهای موثری برای جلوگیری از تکرار این اتفاقات اندیشیده شود.
عبدالمحمود محمدی لرد ابراهیم برزگر
بی ثباتی سیاسی یکی از موانع اصلی حکومت ها در ایفای کارکردهای عمومی بوده و کارآمدی آن ها را به شدت تحت تأثیر قرار می دهد. با توجه به اینکه در سند چشم انداز بیست ساله کشور، جمهوری اسلامی ایران در دهه اول ???? هجری شمسی کشوری باثبات تلقی شده است، در این پژوهش کوشش شده است وضعیت ثبات سیاسی کشور در دهه مذکور پیش بینی و راهبرد ثبات سیاسی کشور تبیین شود. برای نیل به این مقصود چهار مرحله ی پژوهشی با روش شناسی های مختلف در نظر گرفته شده است. ابتدا علل ثبات یا بی ثباتی سیاسی کشور شناسایی و سپس در مرحله دوم سناریوهایی برای وضعیت ثبات سیاسی کشور معرفی شده است. در مرحله سوم سناریوهای مختلف در یک سامانه شبیه سازی مورد آزمون قرار گرفته و محتمل ترین سناریو برای وضعیت ثبات سیاسی کشور در دهه اول ???? هجری شمسی شناسایی شده است. در نهایت در مرحله چهارم مناسب ترین راهبرد برای ثبات سیاسی کشور در دهه مذکور تدوین شده است. در مرحله اول بر اساس رهیافت سیستمی دیوید ایستون سعی شده است علل و ریشه های ثبات یا بی ثباتی سیاسی در فرآیند پویای سیستم اجتماعی شناسایی شده و در یک مطالعه تطبیقی با استفاده از فرضیه هایی واجد شروط لازم و کافی مورد بررسی قرار گیرد. بر اساس یافته های این تحقیق، مهم ترین عواملی که بر ثبات سیاسی تأثیر دارند عبارتند از فساد حکومت، کارآمدی حکومت، سودمندی اقتصاد، حاکمیت قانون، فرهنگ سیاسی دموکراتیک، جهانی شدن و وفاق نخبگان سیاسی. در مرحله دوم برای هر یک از عوامل هفت گانه فوق و ثبات سیاسی سه حالت کیفی تعریف شده و میزان تأثیر متقابل حالات کیفی عوامل مختلف سنجیده شده است. سپس با استفاده از نرم افزار تولید سناریو، تعداد چهارده سناریو که به لحاظ منطقی محتمل هستند برای وضعیت ثبات سیاسی کشور تعریف شده است. در مرحله سوم، سامانه شبیه سازی ثبات سیاسی با استفاده از روش برون یابی روند ایجاد شده و وضعیت هر یک از متغیرهای کلیدی از سال ???? تا سال ???? ترسیم شده است. نتایج پژوهش نشان داد که از میان متغیرهای کلیدی فقط متغیر جهانی شدن روندی کاهشی داشته و سایر متغیرها نسبت به شرایط دهه ???? افزایش یافته اند. ثبات سیاسی کشور نیز با وجود افزایش در دهه ???? هجری شمسی، در مقایسه با سایر کشورهای جهان در حد کم برآورد شده است. پس از تحلیل کمی، تأثیر متغیرهای کیفی همچون جابجایی قدرت، حمله نظامی، منازعات قومی، تحقق برنامه پنجم توسعه، الگوی اسلامی-ایرانی پیشرفت و گفتمان انقلاب اسلامی بر روند کمی ثبات سیاسی مورد ارزیابی قرار گرفت و بر اساس نتایج به دست آمده، خط روند ثبات سیاسی کشور بهبود یافته و به سطح متوسط جهانی رسید. در مرحله چهارم با توجه به روند رشد متغیرهای کلیدی موثر بر ثبات سیاسی کشور، مناسب ترین راهبرد جمهوری اسلامی ایران برای افزایش ثبات سیاسی در دهه ???? هجری شمسی، به ترتیب اولویت تلاش برای افزایش روابط اقتصادی با نظام جهانی، افزایش کارآمدی حکومت، گسترش وفاق میان نخبگان سیاسی کشور، کنترل فساد اقتصادی، اشاعه فرهنگ سیاسی دموکراتیک، توسعه حاکمیت قانون در فرآیندهای سیاسی کشور، ایجاد اقتصاد سودمند و رشد اقتصادی متوسط و در نهایت مدیریت منازعات قومی می باشد.
صدیقه نوری غلامرضا خواجه سروی
چکیده الف: موضوع و طرح مسئله( اهمیت موضوع و هدف): تاثیر انقلاب اسلامی ایران بر ژئوپولیتیک تشیع؛ وقوع انقلاب اسلامی ایران بازتاب و پیامدهای وسیعی در سطح منطقه ای و بین المللی درپی داشت؛ در دوره ای که بسیاری استقرار یک دولت دینی همراه با مشارکت مردمی را امری دور از ذهن می دانستند و بر آن بودند که دین نمی تواند به مثابه عامل وحدت بخش و محرک انقلاب عمل کند، انقلاب ایران موفق شد نظام سلطنتی را سرنگون و زمینه حکومت ارزش ها و معیارهای دینی را مهیا کند. این امر موجب برانگیخته شدن توجه ملت ها ودولت ها و پدید آمدن کتب وپژوهش های متنوع فراوانی پیرامون انقلاب اسلامی شد که تا کنون ادامه دارد. از جمله موضوعاتی که به ویژه در دهه اخیر مورد توجه محققان قرار گرفته تاثیراتی است که این رخداد بزرگ بر حوزه نفوذ شیعیان داشته است که اهمیت ژئوپولیتیکی شیعیان را به طور عام و ایران رابه طور خاص، مضاعف کرده است. اما تحقیقاتی که در این حوزه صورت گرفته اندک بوده و سازمان یافتگی و انسجام لازم را ندارند. لذا پرداختن به این موضوع ، به ویژه در دوران معاصر که شاهد عینیت یافتن وگسترش حوزه نفوذ تشیع در جهان هستیم، امری ضروری به نظر می رسد. ب: مبانی نظری: مذهب نیز مورد مطالعه جغرافی دانان قرار می گیرد؛ زیرا برای فهمیدن چگونگی اشغال کره زمین اساسی است. جغرافی دانان مکان مذاهب مختلف جهان را با مدرک مورد بررسی قرار می دهند و توضیحاتی برای اینکه چرا برخی مذاهب توزیع های پراکنده داشته و برخی دیگر متمرکز هستند، ارائه می کنند. برای شناخت این که چرا برخی مذاهب توزیع های گسترده ای نسبت به مذاهب دیگر دارند، جغرافی دانان به اختلاف هایی که در ادای فرایض دینی وجود دارد، نظر می اندازند.در به کار بردن مفاهیم جغرافیای بنیادی، جغرافی دانان محل های مشخص منشا مذاهب را مورد مطالعه قرار می دهند. جغرافی دانان تمایل بین جهانی شدن و تنوع محلی، به ویژه درمورد مذهب را بنا به دلایل گوناگون زیر مورد مطالعه قرار می دهند: - مردم به طور عمیق به مذهبشان توجه دارند و ارزش های عمیق قلبی و باورهای خود را به عنوان توصیف فرهنگ به تصویر می کشانند. - برخی مذاهب به طور واقعی به جهانی شدن تمایل دارند، درحالی که سایر مذاهب در پهنه های محدود جغرافیایی توسعه یافته اند. - ارزش های مذهبی نه تنها در فهمیدن چگونگی هویت و زبان مردم مهم است، بلکه همچنین به روش های معنی داری توجه دارد که چشم انداز را سازمان دهی می کند. - بیشتر مذاهب پیوسگی منحصر به فردی دارند. بنا براین، سازگاری با مذاهب جهانی معمولا به دورشدن از مذهب محلی سنتی تمایل دارد، درحالی که مردم از دیدگاه جهانی، می توانند زبان های مهم و نیز و نیز زبان فرهنگ محلی خود را یاد بگیرند. - مهاجران به مانند زبان، مذهب خود را نیز به مکان های جدید می برند، ولی آنها ضمن یادگیری زبان مکان جدید، مذهب خو درا حفظ می کنند.( احمدی،33:1390و32) با توجه به موضوع این پژوهش، دراینجا نیز «مذهب»- به عنوان یکی از عوامل مهم و بنیادین فرهنگ- به طور عام و تشیع به طور خاص به مثابه یک موضوع ژئوپولیتیک در نظر گرفته شده است به عبارت دیگر توجه به عوامل فرهنگی و اعتقادی در امر ژئوپولیتیک، حیطه های دیگری از همنشینی جغرافیایی را مطرح می کند که از جمله می توان به ژئوپولیتیک مذهب اشاره کرد سوالات تحقیق سوال اصلی انقلاب اسلامی ایران چه تاثیری بر ژئوپلیتیک تشیع داشته است؟ سوالات فرعی 1- سطوح تاثیر انقلاب اسلامی ایران بر ژئوپلیتیک تشیع شامل چه مواردی است؟ 2- ریشه های عقیدتی انقلاب اسلامی ایران چه تاثیری بر ژئوپلیتیک تشیع داشته است؟ فرضیه های تحقیق فرضیه اصلی انقلاب اسلامی ایران موجب تقویت و گسترش ژئوپلیتیک تشیع شده است. فرضیه های فرعی 1- انقلاب اسلامی ایران باعث بیداری و هویت خواهی و قدرت جویی شیعیان در سطح ملی، منطقه ای و بین المللی شده است. 2- انقلاب اسلامی ایران به دلیل جذابیت شعارها، اهداف، روش ها ، محتوا و نتایج و سابقه مشترک دینی و تاریخی باعث اهمیت و اولویت یافتن تشیع در اذهان سایر مسلمان و در معادله ی قدرت در جهان اسلام و در منطقه شده است. 114 کتاب فارسی،3 منبع لاتین،20 مقاله و پایان نامه و24 پایگاه اینترنتی در این پژوهش مورد استفاده قرار گرفته است. پ: روش تحقیق: تعریف مفاهیم ژئوپولیتیک: در یکی از جامع ترین تعاریف،می توان ژئوپولیتیک را «علم مطالعه روابط متقابل جغرافیا، قدرت .و سیاست و نیز کنش های ناشی از ترکیب آنها با یکدیگر دانست» (حافظ نیا،1385: 37) همچنین می توان ژئوپولیتیک را « معادل سیاست جغرافیایی دانست که اثر محیط و اشکال یا پدیده های محیطی، چون موقعیت جغرافیایی،شکل زمین،منابع کمیاب،امکانات ارتباطی و انتقالی (زمینی، دریایی، هوایی، فضایی) وسایل ارتباط جمعی و... را در تصمیم گیری های سیاسی، به ویژه در سطوح گسترده منطقه ای و جهانی، مطالعه و بررسی می کند.» (مجتهدزاده،1381: 129) تشیع: شیعه در لغت به معنای پیرو است ودر اصطلاح «نام عمومی برای گروهی وسیع از فرقه های مختلف مسلمانان است که نقطه آغاز همه آنها ، شناسایی حضرت امیر مومنان علی (ع) در مقام خلیفه بر حق پس از رحلت پیامبر اسلام (ص) می باشد.» (حلبی،1372: 50) ژئوپولیتیک تشیع: منظور از ژئوپولیتیک تشیع، شرایط جغرافیایی و چگونگی پراکندگی شیعیان و تاثیر آن در موقعیت سیاسی جوامع شیعی است.«تشیع به عنوان یک عامل ژئوپولیتیکی در نظر گرفته شده ؛زیرا نقطه ثقل جغرافیایی شیعیان مناطقی است که بر روابط قدرت در سطح منطقه و جهان تاثیر گذار است» (سازمان جغرافیایی نیروهای مسلح،188:1387) انقلاب اسلامی ایران : انقلاب اسلامی ایران عبارت است از «دگرگونی بنیادین در ساختار کلی جامعه و نظام سیاسی آن، منطبق بر جهان بینی ارزش های اسلامی و نظام ولایت و امامت، بر اساس آگاهی و ایمان مردم و حرکت پیشگام صالحان و قیام قهرآمیز توده مردم.» (زنجانی،1375: 14) روش تحقیق: روش انجام این تحقیق توصیفی-تحلیلی می باشد وشیوه گردآوری اطلاعات و داده های پژوهش، کتابخانه ای و اسنادی است و از سایت های اینترنتی نیز استفاده شده است. از نظر محدوده زمانی، حوزه نفوذ تشیع هم در دوران قبل از وقوع انقلاب اسلامی ایران و هم در دوره بعد از آن، مورد بررسی قرار می گیرد تا تاثیر انقلاب ایران به نحوی بارز مشخص شود. جامعه مورد تحقیق: در این پژوهش جوامع شیعی بر اساس چهار عامل 1-موقعیت جغرافیایی 2-جمعیت شیعیان 3-جایگاه شیعیان در ساختار سیاسی کشورهایشان 4- نقش جوامع شیعی در سیاست بین المللی بررسی می شوند. از آنجا شیعیان در اقصی نقاط جهان حضور دارند و پرداختن به همه کشورهای شیعی کاری زمان بر و نیازوند پژوهشی گسترده و جداگانه می باشد لذا در این جا به بررسی تعدادی از این جوامع می پردازیم و به دلیل اینکه قاره آسیا بیشترین کشورهای شیعه نشین را در خود جای داده، موارد مورد مطالعه بیشتر به این قاره تعلق دارد. ت: یافته های تحقیق: در میان کشورهای بررسی شده، ایران با موقعیت جغرافیایی منحصر به فرد خود در منطقه سرشار از انرژی خلیج فارس، دارا بودن یک حکومت شیعی و نیز جمعیت نود درصدی شیعیان و نقش آفرینی در سطح منطقه ای و بین المللی در کانون و راس هرم جوامع شیعی جای می گیرد. به عبارت دیگر براساس ساختار روابط ژئوپولیتیک و از دیدگاه ژئوپولیتیک مذهب، ایران هم در کانون جغرافیایی قلمرو مذکور واقع شده و هم کانون ژئوپولیتیک این کشورهای شیعه نشین محسوب می شود و همچون نیروی محرکی در جهت گسترش حوزه نفوذ شیعیان در جهان عمل می کند؛ مناطق گوناگون جهان از جمله کشورهای حوزه خلیج فارس(بحرین، قطر، عمان، امارات متحده عربی، عربستان، کویت وعراق)،کشورهای شرق مدیترانه( لبنان و سوریه)، کشورهای آفریقایی، آسیای مرکزی(افغانستان)، شبه قاره هند(پاکستان) و بسیاری از نقاط دیگر، شاهد خیزش دنیای تشیع و تجدید حیات آن در قالب حرکت شیعیان به سمت اثرگذاری سیاسی، اجتماعی و فرهنگی است. به این ترتیب شیعیان عزت نفس خودرا بازیافته و به عنصری تاثیرگذار در تحولات داخلی و خارجی تبدیل شده اند. اکثر شیعیان در حال حاضر در ساختار سیاسی جوامع و کشورهای خود نقش آفرینی می کنند و مشارکت سیاسی آنها سبب تقویت جایگاه و موقعیتشان در این جوامع شده است. ث:نتیجه گیری: یکی از عواملی که باعث می شود مذهب در گسترش حوزه نفوذ موثر باشد، تعداد قابل توجه پیروان آن مذهب می باشد . بدون تردید اگر جمعیت پیروان یک مذهب از حد معینی کمتر باشد، اهمیت ژئوپولیتیکی پیدا نمی کند درمورد مذهب تشیع ذکر کردیم طبق آمارهای رسمی جمعیت شیعیان حدود 140 میلیون نفر است که تعداد درخور توجهی می باشد. شرط مهم تر این است که پیروان آن مذهب باید قلمرو جغرافیایی مشخصی را اشغال کنند؛ صرف نظر از تفاوت های داخلی تشیع که این مذهب را به فرقه ها و گروه های گوناگون تقسیم می کند، اکثر شیعیان در مناطقی سکونت دارند که واجد شرایط و ویژگی های خاصی می باشند و از مراکز مهم ژئوپولیتیکی جهان به شمار می روند. از جمله هفتاد درصد منطقه خلیج فارس که سه چهارم ذخایر نفتی دنیا را دربر می گیرد. این ویژگی ها می تواند در راستای ارتقای منزلت سیاسی و اجتماعی شیعیان در سطح ملی، منطقه ای و جهانی عمل کند . ایران پس از انقلاب، که با ماهیت انقلابی و شیعی خود، به نقش آفرینی در عرصه منطقه ای و بین المللی و عمدتا در تقابل با قدرت های بزرگ پرداخت، مصداق بارز و عینی این موضوع می باشد. انقلاب اسلامی و موقعیت منحصر به فرد ایران در منطقه خلیج فارس و نیز وجود اقلیت های شیعی در پیرامون آن، این کشور را به بازیگری مهم در عرصه منطقه ای و جهانی تبدیل کرد که در تقسیم بندی ما از جوامع شیعی نیز ایران در راس هرم قرار دارد. به دنبال گسترش و اهمیت یافتن تشیع و خودآگاهی و هویت یابی شیعیان، به عنوان پیامدهای انقلاب اسلامی ایران، در سایر کشورهای شیعه نشین نیزشاهد تحرک و پویایی شیعیان هستیم.با پیروزی انقلاب اسلامی ایران که مبتنی بر آموزه های تشیع بود و رهبری آن را هم عالمی از مراجع تقلید شیعه برعهده داشت، تشیع و پتانسل درونی آن در صحنه جهانی و در محافل علمی و سیاسی مورد توجه قرار گرفت و به ویژه اسلام شناسان غربی که تا این زمان توجه چندانی به مکتب تشیع نداشتند، متوجه غفلت خود شده و پی بردند که از نظر شناخت این مکتب در تاریکی و ابهام به سر می برند به همین دلیل تحقیقات شیعه شناسی در میان موسسات پژوهشی غرب جایگاه خاصی یافت و در حال حاضر نیز این پژوهش ها ادامه دارد که این امر به نوبه خود گسترش و رشد مذهب تشیع را در سراسر جهان به دنبال داشته است ؛ در برخی کشورها از جمله کشورهای آفریقایی که در گذشته هیچ شیعه ای در آن وجود نداشت، اکنون شمار فراوانی شیعه وجود دارد که این را باید ناشی از امواج گسترده انقلاب اسلامی ایران دانست. این رخداد عظیم نشان داد که در داخل جغرافیای کشور ایران محدود و خلاصه نمی شود؛ بلکه تاثیرگذاری و دستاوردهای آن، از مرزها فراتر رفته که در سراسر جهان مشهود می باشد. تا قبل از پیروزی انقلاب اسلامی، شیعیان نقش چندانی در مناسبات سیاسی حکومت ها و نیز ساختار قدرت جهانی نداشتند، سیاست مداران و زمامداران برای مولفه و عنصر تشیع، جایگاهی قائل نبودند اما به دنبال این واقعه تاریخی شیعیان احساس کردند حال که حکومتی شیعی در ایران به قدرت رسیده و توان بالایی برای حمایت از آنان دارد،باید به هویت فراموش شده خود بازگردند و به مقابله با مشکلات و تبعیض های سیاسی و اجتماعی در جوامع خود بپردازند درواقع،آنها پس از یک دوره فترت و سستی از خواب غفلت بیدار شده، هویت تازه ای یافتند؛ زیرا پیروزی انقلاب اسلامی ایران آنها را با الگوی عینی یک جنبش شیعی آشنا نمود. آنها ابتدا با تاسیس وتقویت تشکل های گوناگون و سپس تکامل یابی سیاسی ناشی از آن توانستند در جهت ارتقای سیاسی و اجتماعی خود گام بردارند. بررسی ابعاد تاثیر گذاری این انقلاب بر جوامع شیعی، حاکی از آن است که علی رغم مخالفت بسیاری از دو لت های اقتدارگرای اسلامی و غیر اسلامی، انقلاب اسلامی ایران توانست شیعیان جهان را در مسیر بازیابی هویت شیعی خود قرار داده، جایگاه آنان را از حاشیه و پیرامون به مرکز ثقل تحولات جهان اسلام منتقل کندو باعث گسترش تشیع، عزت و قدرت شیعیان و تبدیل شدن آنان به عنصری تاثیرگذار در تحولات ملی، منطقه ای و جهانی شود.بدین صورت می توان گفت فرضیه ما در این پژوهش تایید می شود و انقلاب اسلامی ایران موجب تقویت و گسترش ژئوپولیتیک تشیع شده است.
جواد طباخی ممقانی غلامرضا خواجه سروی
بعد از انتخابات ریاست جمهوری دهم در سال 1388 برخی حرکتهای اعتراضی در جامعه شکل گرفت که می توان گفت مبنای آنها الگوها و سبک های زندگی غیر بومی بوده است.پژوهش حاضر تأثیر سبک های زندگیرا در ارتباط متقابل با قدرت و اِعمال آن در چارچوب سیاستهای فرهنگی دولت بر خواست دگرگونی سیاسی در سال 1388مد نظر قرار داده است. سئوال اصلی تحقیق این بوده که خواست دگرگونی سیاسی در سال 1388 تا چه اندازه از تغییر در سبک زندگی متأثر بوده است؟ بر اساس مباحث مفهومی و نظری و چارچوب نظری ارائه شده در این پژوهش، فرضیه اصلی این بوده است که عوامل اجتماعی و فرهنگی موثر بر تغییرات سبک زندگی(نظیر سیاست های فرهنگی دولت، رسانه های جهانی و...) منجر به خواست دگرگونی سیاسی در حوادث پس از انتخابات سال 1388 شده است. مهمترین روش استفاده شده، روش مصاحبه کیفی نیمه ساختارمند بوده است که با 46نفر از پاسخ گویان( دو گروه حاضر در حوادث پس از انتخابات 1388) و بهره گیری از نظریه میدانی و تحلیل استقرایی از سبک های زندگی موجود پاسخ گویان سنخ شناسی دوگانه ای ارائه شد. در بخش کمی پرسشنامه محقق ساخته در اختیار 360 نفر از پاسخ گویان20 تا 60 ساله شهر تهران قرار داده شد و اطلاعات آن استخراج و مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج پژوهش کیفی نشان داده است کهعلت عطفی شروط سبک زندگی و سیاست فرهنگی شرط لازم و کافی برای خواست دگرگونی سیاسی است. در واقع سیاسی شدن سبک زندگی منجر به هم خواست دگرگونی سیاسی و هم خواست ثبات سیاسی شده است. در بخش کمی، نیمی از پاسخ گویان مقوله اعتراض به کلیت نظام سیاسی را به میزان زیاد و خیلی زیاد واجد ارزش دانسته اند. این میزان برای خواست تغییر بنیادی پایین تر است. در مورد خواست دگرگونی سیاسی، نتایج نشان داد که هنجار ذهنی خواست دگرگونی سیاسی در سبک های زندگی متعارف و غیر بومی بیشتر بوده است. می توان نتیجه گرفت که شکل گیری و تثبیت تدریجی سبک زندگی غیر بومی بعد از جنگ تحمیلی در ایران، از طریق مکانیسم رویت پذیری و مطالبه رسمیتمنجر به خواست دگرگونی سیاسی در سال 1388 شده است.
محمد جواد عامری فرد غلامرضا خواجه سروی
چکیده: اغلب کشورهای جهان دارای جمعیت های ناهمگون می باشند. این پدیده وضعیتی خاص را برای کشورهای متکثر قومی پدید آورده است که بارزترین آن منازعات قومی است. از آنجا که اکثر واحدهای سیاسی ملی معاصر از مزیت همگنی قومی برخوردار نیستند، طراحی یک سیاست قومی مناسب برای نیل به یک دولت - ملت منسجمتر و یکپارچهتر از ضروریات میباشد. کشور ایران نیز دربردارنده اقوام و فرهنگ های مختلفی میباشد و از زمانهای دور تاکنون حاکمان و دولتهای ایران سیاستهای مختلفی را در حوزه اقوام به اجرا در آورده اند. با عنایت به این سابقه، سوال اصلی پایان نامه حاضر این میباشد که سیاست های قومی دولت نهم و دهم در رابطه با قومیت عرب خوزستان چه بوده است؟ فرضیه پایان نامه حاضر این است که سیاستهای دولت نهم و دهم بطور کلی در رفع محرومیت که یکی ازمهمترین مولفه های سیاست قومی میباشد موفق بوده است و پیگیری این سیاست باعث رشد شاخصه های توسعه در استان گردیده است. روش تحقیق پایان نامه حاضر توصیفی-تحلیلی و شیوه گرد آوری اطلاعات، استفاده از منابع کتابخانه ای و اینترنتی و مصاحبه میباشد. نتایج به دست آمده در این پایان نامه عبارت است از: 1-جمهوری اسلامی ایران با الگو قرار دادن جامعه آرمانی و اخلاقی رسول الله و امیر المومنین سیاست «تکثر گرای وحدت طلب دینی» را الگوی خود قرار داده است. این سیاست ضمن احترام به تمام فرهنگ ها و قومیت ها همه اعضای جامعه اسلامی را برادر و برابر می داند که سهم یکسانی در برابر قانون دارند. 2- با وجود این که دولت نهم و دهم سیاست مدون و مشخص(حداقل اعلامی) در رابطه با قومیت عرب خوزستان نداشته است ولی با پیگیری اصول محرومیت زدایی و اشتغالزایی و اختصاص بودجه های عمرانی و سازندگی و همچنین تصویب طرح های استانی نقش بسزایی در تحقق اهداف سیاست قومی مورد نظر جمهوری اسلامی ایران داشته ودر این زمینه نسبتا موفق بوده است. کلید واژه: قومیت،منازعات قومی، انسجام ملی ، سیاست های قومی
سید ابراهیم سرپرست سادات محمدباقر خرمشاد
چکیده جریان های سیاسی-فکری ایران و دموکراسی دوره های پهلوی دوم و جمهوری اسلامی یکی از محورهای اساسی روند تحولات سیاسی، اجتماعی ایران از مشروطه به بعد، دموکراسی خواهی بوده است. کوششی که از پیش از انقلاب مشروطه تاکنون تعطیل نشده و از زمینه های جنبش های اجتماعی دو قرن اخیر ایران محسوب می شود. در شرایطی دموکراسی به عنوان یکی از مسأله های نظری و اجتماعی مهم جریان های فکری سیاسی ایرانی اعم از سوسیالیست، اسلام گرا و لیبرالیست تداعی شده و جریان ها از ارزشمندی و مطلوبیت دموکراسی سخن می گویند که جا دارد سوال شود چگونه چنین اشتراک نظری در بستر این همه تضاد ایدئولوژیک ممکن است؟ اهمیت این پرسش از آن رو است که در فضای مطلوبیتِ یکسان دموکراسی برای همه جریان های سیاسی از یکسو و گفتارهای ضد نظم سیاسی از دیگر سو، شاید به اذهان برسدکه گویا بیرون از تنازعات ایدئولوژیک، دموکراسی هیچ گاه مطمح نظر سازماندهی دقیق حوزه سیاست ایرانی نبوده است. در این پژوهش با پیشنهاد و کاربست الگوی روشی- تحلیلیِ جریان-گفتمان، به بازشناسی معانی ها، تلقی های مختلف و متعدد جریان های سیاسی ایرانی از دموکراسی و تئوریزه کردن الگوهای دموکراسی ایرانی اهتمام شد. این الگوها، چگونگی مطلوبیت دموکراسی برای جریان های مختلف سیاسی، شأنیت، جایگاه آن معانی در متن یک جریان، نسبت آن با نظم گفتمانی و نظم سیاسی، تطورات و تحولات معنایی و مفهومی دموکراسی را در دو مقطع زمانی پهلوی دوم و جمهوری اسلامی نشان دادند.
حدیث اقبال غلامرضا خواجه سروی
مردم سالاری دینی ایران الگویی است که در مخالفت با «یکه سالاری» و «اندک سالاری»، «مشارکت و حاکمیت مردم» را با «مرجعیت دین» به رسمیت می شناسد. این الگوی بومی، پاسخی به «ضرورت» نظام سازی بر پایه دین و «مساله» دموکراسی خواهی در یک کشور مسلمان بوده است. نظام ها، متشکل از نهادها، و نهادها متشکل از ساختارها هستند. در مرحله گذار و روند توسعه سیاسی، مشارکت مردمی از مجرای «نهادمندی» محقق می شود. مشارکت مردمی در اسلام دارای تمهیدات و تاییداتی چون «شورا»، «فرهنگ عمومی مشورت و ارشاد» و «امربه معروف و نهی از منکر» به عنوان سازوکار «نظارت» می باشد. «حاکمیت دین» در این الگو در سه حوزه «تقنین، اجرا و قضا» تعبیه شده است و «نهاد قانون اساسیِ» این الگو، اصول متعددی را به منظور تضمین مردم سالاری و حاکمیت مردم اختصاص داده است. هر تعریفی از دموکراسی مشتمل بر دو مولفه کلی «مشارکت» و «رقابت» می باشد. مشارکت سیاسی با استناد به «متدولوژی مورد اجماعِ ارزیابی دموکراسی» در این الگو محقق شده است، اما در سوی دیگر ضعف های «مقومات رقابت سیاسی»، یعنی «نهادهای سیاسی فراگیر»، «نهادهای واسط» و «کثرت سالاریِ چارچوب مند»، و «وجود الگوهای رقیب» چالش هایی است که این پژوهش متوجه این الگو می بیند. این تجربه نظام سازی بر بنیاد تئوری و نهادسازی می تواند الهام بخش کشورهای متحول شده مسلمان در مسیر ایجاد و نهادینگیِ نظامی نو باشد. بخش مهمی از این پژوهش توجه به «بیداری اسلامی» و «انقلاب های عربی» در جهان اسلام و مسئله نظام سازی در این کشورهاست. با طرح چالش ها و ظرفیت های بیداری اسلامی، به نظر می رسد ظرفیت های الگوی مردم سالاری اسلامی ایران، پاسخی به چالش های بیداری اسلامی می باشد. از این رو این پژوهش، نهادهای اساسیِ ساختار این نظام بر بنیاد حاکمیت دین و مردم را با استفاده از «نظام ارائه الگوی نهادی» ارائه نموده است ؛ و سعی بر این بوده که به گونه ای عام و قابل تطبیق بر برداشت های مختلف فقهی از دین باشد.
نفیسه طائفی همراه محمدباقر حشمت زاده
ایران و عربستان از قدرت های مهم منطقه خاورمیانه و علل الخصوص منطقه خلیج فارس محسوب می شوند و هریک درپی افزایش نفوذ خود دراین مناطق و نیز در جهان اسلام می باشند . این خود باعث رقابتی روز افزون بین دو کشور چه قبل و چه بعد از انقلاب اسلامی ایران شده است ، هر چند بعد از انقلاب این رقابت در حوزه نفوذ و تاثیر گذاری در میان کشور های اسلامی بیشتر شده ، اما در کل رقابت میان دو کشور بر سیر روابط فی مابین تاثیر بسزایی داشته و فراز ونشیب های فراوانی را طی کرده است . در مسیر این روابط گاه این دو کشور بر سر مسائل منطقه ای ،فرهنگی و مذهبی در مقابل یکدیگر ایستاده اند و گاه بر سر منافع مشترک باهم همکاری کرده اند.در این رساله سعی بر آن بوده که نه تنها رقابت این دو قدرت نفتی بلکه در سطحی وسیع تر روابط این دو در فاصله ی زمانی سالهای 2000تا 2010 به تصویر کشیده شود .با مدد گرفتن از کنفرانس های بین المللی اوپک که جایگاه تصمیم گیری و قدرت نمایی هر دو کشور است و نماد رفتار جهانی آنها در حیطه ی نفت می باشد به تحلیل روابط آنها پرداخته است. از طرفی به بررسی سیاست خارجی دو کشور با دید کلی نگری پرداخته است . در واقع سیاست خارجی ایران و عربستان به صورت کلی بررسی شده و در سطح پایین تر سیاست خارجی آنها تحت تاثیر نفت مورد مطالعه و بررسی قرار گرفته است .صنعت نفت به عنوان یک ماده راهبردی ، از بدو پیدایش توجه جهانیان را به خود جلب نموده و به عنوان یک حامل انرژی پایان پذیر سهم قابل توجهی از منابع انرژی جهان را به خود اختصاص داده است . امنیت عرضه نفت برای مصرف کنندگان نفت و امنیت تقاضای آن برای صادرکنندگان یکی از حیاتی ترین مولفه هاست که هر دوی این ها وابسته به سازوکارهای سازمان اوپک می باشد. ایران و عربستان سعودی، دو کشور مهم و بزرگ در منطقه بسیار مهم و حساس خلیج فارس محسوب می شوند. روابط این دو کشور در طول دهه های اخیر، همواره دستخوش فراز و نشیبهای زیادی بوده است. روابط سیاسی تجاری عربستان با ایران به عنوان یکی از کشورهای تأثیرگذار و قدرتمند منطقه بسیار حائز اهمیت است. عربستان به لحاظ قدرت مالی ناشی از درآمدهای نفتی، وسعت سرزمینی و امکانات بالای تکنولوژیک و نظامی که در اختیار دارد، مورد توجه است. با این حال عربستان برای دسترسی به آب های آزاد در مثلثی که زوایای آن را سه تنگه هرمز، باب المندب و کانال سوئز تشکیل می دهند، محصور است. در حالی که ایران تمامی خصوصیات لازم را برای تبدیل شدن به یک قدرت منطقه ای در اختیار دارد. ایران و عربستان همراه با عراق مثلث کشورهای قدرتمند منطقه خلیج فارس را تشکیل می دهند که هر یک از آنها همواره بدنبال تسلط بر خلیج فارس بوده اندو سرانجام سیاست نفتی که در قبال یکدیگر داشته اند زیر ذره بین برده و با مقایسه این دو و با کمک تحلیل کنفرانس های اوپک به چگونگی تاثیر روابط و رقابت ایران و عربستان در اوپک پرداخته است.
روح الله جعفری محمدباقر خرمشاد
این پژوهش عمل سیاسی روستاییان در تاریخ معاصر ایران- از مشروطیت تاکنون- را مورد مطالعه قرار داده است. مکتب تاریخ نگاری آنال به عنوان روش پژوهش، نه تنها بر تاریخ اجتماعی تاکید می نماید بلکه نگاه جامع، کل گرا و بین رشته ای به موضوعات دارد. با توجه به این بینش، ساختار شکلی پژوهش مبتنی بر چهار فصل و یک نتیجه گیری است که فصل اول کلیات پژوهش، فصل دوم مفاهیم و مبانی نظری، فصل سوم اجتماع روستایی و تحول آن و فصل چهارم به سیاست روستایی می پردازد. در واقع، با بررسی وضعیت اجتماعات روستایی در یک سده اخیر، اشکال مختلف عمل سیاسی دهقانان و روستاییان را در دو دوره ارباب رعیتی و توسعه روستایی دولت گرا نشان دادیم؛ شرایط امتناع و امکان کنش انقلابی دهقانی و همچنین اشکال مقاومت روزمره دهقانی را در دوره ارباب رعیتی مورد بررسی قرار دادیم و در دوره اخیر، مشارکت انتخاباتی روستاییان را در سه سطح محلی، منطقه ای و ملی تحلیل نمودیم. با توجه به این بررسی می توان گفت که در دوره های مختلف تاریخ معاصر ایران، کنش سیاسی دهقانان و روستاییان با توجه به نظام اجتماعی حاکم بر روستا، موقعیت جغرافیایی، جمعیت روستا و همچنین نوع رابطه دولت و نیروهای سیاسی شهری با این اجتماعات متفاوت بوده است؛ به گونه ای که آنها در امور غیرمتعارفی نظیرانقلاب های ملی، نقش غیر موثری داشته اند؛ و در اعتراضات پراکنده و محلی ظاهر شده اند؛ و در امور متعارفی نظیر انتخابات، مشارکت فعال داشته اند. با توجه به اشکال عمل سیاسی روستاییان، می توان گفت که آنها بیشتر حافظ وضع موجود بوده اند اما با پیش روی آرام و بازی با قواعد نظم مستقر، بر سیاست ملی و محلی– منطقه ای تاثیر داشته اند.
عبدالله گنجی ابراهیم برزگر
چکیده: دراین پژوهش تلاش شد تا رابطه اسلام و ناسیونالیسم در ایران که در دو قرن اخیر به سیاست و حکومت پیوند خورده اند در قالب سه الگو مورد بررسی قرار گیرد که این سه الگو عبارتند از: 1ـ غلبه ناسیونالیسم بر اسلام (1320 ـ 1285) 2ـ تفکیک اسلام و ناسیونالیسم (1357 ـ 1320) 3ـ سازگاری اسلام و ناسیونالیسم (ادامه دارد ـ 1357) . علاوه بر آن تأثیر هر الگو بر منافع ملی در هنگام استقرار در حکومت مدنظر قرار گرفت و علاوه بر احصاء شاخص های دوازده گانه منافع ملی، تلاش شد چگونگی تحقق آنها توسط هر الگو مورد بحث و بررسی قرار گیرد. شاخص های مذکور عبارتند از: 1ـ حفظ تمامیت ارضی 2ـ استقلال سیاسی 3ـ وحدت ملی 4ـ ملت سازی 5ـ ایدئولوژی 6ـ اقتدار ملی 7ـ غرور ملی 8ـ انطباق و سازگاری هویتی 9ـ قدرت و نفوذ منطقه ای 10ـ قدرت بسیج گری 11ـ توسعه 12ـ قدرت گفتمان سازی در پایان مشخص گردید که الگوی سازگاری اسلام و ناسیونالیسم در تأمین منافع ملی با شاخص های مذکور موثرتر بوده است. علاوه بر احصاء نتایج با روش های ترکیبی و به جهت اتقان بیشتر، نتایج حاصل از پژوهش مجدداً با روش دلفی در معرض قضاوت اساتید این حوزه قرار داده شد و مورد تائید قرار گرفت. هدف غایی از این پژوهش پیداکردن راهی برای ایجاد تعادل بین دو خواستگاه ودو اندیشه اسلام و ناسیونالیسم در ایران بود و نتیجه حاصل نیز نشان داد که بهترین الگو از الگوهای سه گانه، ایجاد سازگاری بین اسلام و ناسیونالیسم است و حذف هیچ یک از صحنه سیاسی ـ اجتماعی ایران امکان پذیر نمی باشد. این دو، هویت ملی، دینی و سیاسی ایرانیان را تشکیل داده است و تلاش برای حذف هر کدام منجر به ایجاد شکاف های هویتی خواهد شد. در پایان پژوهش، قابلیت تعمیم پذیری الگوی برتر مورد بررسی قرارگرفت که این الگو در کشورهایی مانند پاکستان و مصر قابل تعمیم است.ـ
حمید ابهجی غلامرضا خواجه سروی
مقوله توسعه سیاسی از اواخر دهه پنجاه و اوایل دهه شصت میلادی در چارچوب مطالعه سیاست های مقایسه ای مورد توجه اندیشمندان علوم سیاسی قرار گرفت. البته قبل از دوران جنگ جهانی دوم، بویژه در دهه های بیستم و سی ام، محققین و فلاسفه سیاسی سعی نمودند تا این مقوله را براساس دگرگونی ها و تغییرات اجتماعی مورد تجزیه و تحلیل قرار دهند. از دوران پس از جنگ جهانی دوم، فضای جنگ سرد بین دو قطب سرمایه داری و سوسیالیستی، اندیشمندان غربی را بر آن داشت تا تحت تاثیر این وضعیت، الگوها و نظریه هایی در رابطه با توسعه سیاسی ارائه دهند که این نظریه ها عمدتاً رنگ ایدئولوژیک داشت و بیشتر معطوف به تحولات دنیای غرب بود. البته به غیر از استقرار نظام دو قطبی، می توان از گسترش فزآینده جنبش های سوسیالیستی در جهان سوم، روند روبه افزایش نهضت های آزاد ی بخش در مستعمرات و افزایش تعداد واحدهای مستقل سیاسی در جهان سوم به عنوان دلایل اصلی طرح نظریه های توسعه سیاسی نام برد. در دهه های چهل و پنجاه میلادی، زمانی که از توسعه بحث به عمل می آمد، اغلب توسعه اقتصادی مدنظر بود، یعنی روندی که منجر به افزایش درآمد سرانه و تولید ناخالص ملی شده و باعث بهبود سطح زندگی مردم گردد. لذا توسعه سیاسی مانند کالایی تجملی بود که باید بعد از توسعه اقتصادی تحقق یابد. در مراحل بعد، مفهوم توسعه سیاسی به نحوی با مقوله فرهنگ سیاسی همراه شد و پس از آن، مقوله توسعه سیاسی با نظریات توسعه نیافتگی و وابستگی مطرح شد. زیرا گروهی از اندیشمندان بر این عقیده بودند که یک سلسله عوامل بیرونی، استعمار و امپریالیسم، باعث عدم توسعه کشورهای جهان سوم گردیده است. آنها معتقد بودند که در مراحل نخست، روند توسعه در جوامع شرقی و غربی یکسان بود، ولی ناگهان با ورود استعمار به جهان سوم این روند قطع گردید و این گونه جوامع قادر به ورود به دوران ما بعد فئودالیسم نشدند. ( قوام، 1384 : 24-11) با بروز بحران بدهی ها در آمریکای لاتین، توسعه سیاسی نئولیبرالسیم که توسط صندوق بین المللی پول ارائه گردید بر مشارکت مردم، انتخابات آزاد و توزیع قدرت سیاسی به همراه تعدیل ساختاری در بعد اقتصادی مطرح گردید، به طوری که برخی از کشورها مانند برزیل با اتخاذ این نوع توسعه سیاسی از مقروض ترین کشور دنیا در سال 1980 میلادی. به اقتصاد ششم جهان در سال 2013 تبدیل شده است. با فروپاشی شوروی، این نوع توسعه سیاسی عملاً در اکثر کشورهای جهان یکه تاز شده است. به طور کلی تحت تأثیر این تحولات موضوع توسعه سیاسی نیز در ایران از چندین دهه پیش مطرح گردید و الگوهای مختلفی در دستور کار دولتمردان ایرانی در دوره های مختلف قرار گرفت. به اعتقاد بسیاری از نظریه پردازان فرایند نوسازی و توسعه در ایران، دوران پهلوی دوم نشان از چیرگی الگوی شبه مدرنیستی دارد. الگوی شبه مدرنیستی بر دو پایه استوار است: الف) نفی همه سنت ها، نهاد ها و ارزش های ایرانی اسلامی که سبب عقب ماندگی و سرچشمه حقارت های ملی محسوب می شدند. ب) اشتیاق سطحی و هیجان روحی گروهی کوچک، اما روبه گسترش از جامعه شهری، به کسب ظواهر جهان مدرن. در مجموع، در این دوره شبه مدرنیسم بر نهاد استبداد ایرانی متکی بود و این بیش از هر چیزی، آشکار کننده محتوای شبه مدرنیسم دولتی در ایران است. انقلاب اسلامی ایران در 22 بهمن ماه سال 1357 با مشارکت همه جانبه مردمی و بهره گیری از شعارهای دینی و رهبری مرجعیت والای علمی، سیاسی، مذهبی و معنوی آیت الله امام خمینی (ره) و همراهی روشنفکران به پیروزی رسید وقوع انقلاب همزمان با دوره حاکمیت گفتمان سوسیالیسم (بلوک شرق) و حاکمیت گفتمان نظام غربی مبتنی بر سکولاریسم (بلوک غرب) جهت گیری جدیدی در جهان به وجود آورد و از طرفی، خواسته ها و مطالبات اصلی مردم در انقلاب اسلامی 57 در مجموع خواسته های غیر مادی و در نتیجه معنوی، سیاسی و فرهنگی بود. شعار اصلی در تظاهرات مردم استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی بود که در بطن این شعار، توسعه سیاسی در اولویت قرار داشت. بر این اساس، انقلاب اسلامی ایران در ابتدای تأسیس، موجودیت خود را در نفی و برکناری رژیمی تعریف کرد که بر اساس الگوهای نظری وارداتی، بخصوص الگوهای توسعه مدرنیستی، به سبک و سیاق غرب، راهبرد بلند مدت خود را تنظیم نموده و بدون در نظر گرفتن اقتضائات بومی و شرایط اجتماعی و فرهنگی کشور بوده است. وقوع انقلاب اسلامی نشان داد که جامعه ایران تداوم چنین فرایندی را بر نمی تابد. جمهوری اسلامی ایران علاوه بر رد مدل خطی در توسعه سیاسی، با مدل نئومدرنیستی و چهره شاخص آن هانتینگتون نیز چندان میانه ای ندارد. اینک سوال اساسی این است که بعد از گذشت سه دهه، این انقلاب در مقابل نفی نظریه های نوسازی غربی و رد نظریه توسعه مدرنیستی به سبک غرب چه الگویی از توسعه سیاسی را طراحی وعمل نموده است؟ چارچوب نظری توسعه سیاسی در جمهوری اسلامی کدام است؟ و از نظر کارکردی چه عملکردی توسعه سیاسی در طول حیات خود داشته است؟ وآنچه تعادل این نظام را حفظ کرده و باعث تداوم آن شده چیست ؟
عباس سهراب زاده شجاع احمدوند
ظهور رسانه های جدید از جمله ماهواره، اینترنت و تلفن همراه و انقلاب اطلاعاتی در چارچوب پدیده جهانی شدن، بر تمامی وجوه زندگی بشر امروز تاثیر گذاشته است. سیاست به عنوان بخش مهمی از زندگی اجتماعی نیز در همه ابعاد خود از رسانه ها متاثر است . آشوبناک بودن فضای سیاسی این اثر گذاری را پررنگ تر می کند. دهه هشتاد شمسی (1390-1380) را می توان سالهای پرتلاطم از حیث تحولات سیاسی – اجتماعی و نیز رشد کمی و کیفی رسانه ها از جمله فضای مجازی ، شبکه های اجتماعی و تلفن همراه دانست. در چنین شرایطی ساخت قدرت سیاسی ، شامل مولفه هایی همچون؛ نظریه ها، نهادها ، شخصیت ها، هنجارها، چالش ها، ابزارها، رویدادها و افکار عمومی از تحولات رسانه ای و رسانه های جدید تاثیر پذیرفت و در مقابل ، نظام سیاسی در برابر برخی از اثرات شالوده شکن به مقاومت برخاست.
اباصالح تقی زاده طبری محمدجواد غلامرضا کاشی
پرسش از حقیقت در فهم سیاست، پرسشی اساسی است و ما را از وضع روزمره و متغیر سیاست، متوجه وضع بنیادینی می کند که در آن سیاست در نسبت با امر نامحدود و کلی قرار می گیرد. بی توجهی به این وجهِ سیاست، به ما نشان نمی دهد که چرا امر سیاسی از امر اقتصادی متمایز است. سیاست در عین حضور در زندگی هرروزینه ما، درباره ی معنا و جهت زندگی و چگونه زیستن هم سخن می گوید و همواره خود را در این وضع بینابینی نگه می دارد. ما در این پژوهش تلاش کردیم تا از امر سیاسی، آنگاه که به ضرورت در نسبت با حقیقت قرار می گیرد، پرسش کنیم و بر نقش الهیات در این میان تاکید نماییم. تمرکز بر فلسفه سیاسی مدرن، از آن جهت در اینجا مهم بود، که کمتر به بنیادها و محتوای الهیاتی آن توجه می شود. در فلسفه سیاسی مدرن هر چند که دین مقام قرون وسطایی خود را از دست می دهد، باز به ضرورت الهیات همچون ماده ای در صورت نظریات و اندیشه-های سیاسی حضور دارد. پرسش بنیادین ما این بود که آیا در غیبت الهیات، امکان صورت بندی امر سیاسی که متوجه نظم سیاسی، اجتماع، قانون و دولت است، وجود دارد؟ در غرب مدرن، پس از ظهور سوژه و مشخصاً سوژه فردی، امر سیاست با چالش های جدی مواجه می شود. پرسش مهم این بود که چرا سوژه آزاد، مستقل و خودمختار باید از سیاست اطاعت می نمود؟ سوژه خودبنیاد مدرن، چگونه بر قانون، نظم سیاسی و حاکمیت سیاسی گردن می نهد و به یک شهروند تبدیل می شود؟ ما در این رساله با بررسی فلسفه سیاسی هابز، لاک و نهایتاً هگل نشان دادیم که چگونه الهیات سیاسی امکان فلسفه سیاسی مدرن است. توجه به الهیات سیاسی در فهم فلسفه سیاسی مدرن می تواند سطح مناظرات فکری و خصوصاً سیاسی کشور ما را ارتقاء داده و غفلت تاریخی ما از تامل در مبانی و بنیادها جبران کند.
سعید صفایی عباسعلی رهبر
توجه به فرهنگ، سیاست گذاری فرهنگی و هویت فرهنگی- تاریخی برای بقا و پویایی یک نظام سیاسی و اجتماعی ضروری است. این مولفه ها عمیق ترین لایه ی نظام اجتماعی در تحولات و رفتارهای اجتماعی هستند. ارائه الگوی مطلوب سبک زندگی در جمهوری اسلامی ایران و تغییراتی که در این الگو در دهه ???? صورت گرفته است؛ از اهداف این تحقیق است. به دلیل اینکه نظام جمهوری اسلامی ایران مبتنی بر ارزش ها و اصول اسلامی است؛ ساختار و کار ویژه ی این نظام نیز در پی تحقق بخشیدن به آن ارزش ها و آموزه ها در جامعه اسلامی بوده است. بنابراین، در جهت ارائه سبکِ مطلوب زندگیِ فرد مسلمانِ مجاهد گام برداشته است. اما مشاهده می شود که در سیاست گذاری فرهنگی در جمهوری اسلامی ایران، در حالی که به برخی مولفه های سبک زندگی چون نظام خانوادگی و ارزش ها توجه خاصی شده است، مولفه های دیگری چون مناسبات اجتماعی انسان ها توجه کمی را جلب کرده است.
اکبر تقوی شوازی ابراهیم برزگر
موضوع نظریهپردازی در باره حکومت اسلامی در اندیشههای فقهی – سیاسی شیعه موضوعی مهم می باشد که از سوی گروه های مختلف درون و برون دینی با چالش های متعددی روبرو می باشد و یکی از این چالش؛ منشاء مشروعیت حکومت است. آیت الله مصباح یزدی از کسانی است که به موضوع منشاء مشروعیت حکومت پرداخته است. پرسش اصلی در این نوشتار آن است که ریشه ها و عوامل موثر در شکل گیری نظریه مشروعیت حکومت در اندیشه سیاسی آیت الله مصباح یزدی چیست؟ فرض بر این است که ریشه های نظریه مشروعیت حکومت در اندیشه آیت الله مصباح یزدی، متاثر از چهار دسته عوامل شامل: اجتماعی - درونی، اجتماعی - بیرونی، فکری - درونی و فکری - بیرونی می باشد. لذا این پژوهش می کوشد تا به بررسی چگونگی تاثیر و نقش عوامل مختلف مذکور بر نظریه ایشان بپردازد و بدین منظور از تئوری فرانظریه سازی ریتزر (نوع mu) بهره می گیرد. اثبات این نکته که شکل گیری نظریه مزبور متاثر از عوامل آشکار و پنهان اجتماعی و فکری می باشد، از دستاورد مهم این پژوهش است.
فریبا کلام زاده عشرت آباد غلامرضا خواجه سروی
چکیده ندارد.