نام پژوهشگر: هادی فرجامی
ناهید سلطانیان ارام رضا صادقی
پیشرفت درک مطلب و تعلیم آن یک تقدم آموزشی در تمامی سطوح تحصیلی میباشد. در طول تاریخ آموزش زبان، تلاش های متعددی جهت تسهیل فرآیند پیچیده ی درک مطلب زبان انگلیسی شده است. اخیرا، توجه زیادی به استفاده از رایانه برای توسعه مهارت های درک مطلب شده و تلاش های گوناگونی در این زمینه صورت گرفته است. پروژه حاضر به بررسی رابطه بین تکنولوژی کامپیوتر و درک مطلب می پردازد و بر مدل های فعلی خواندن که بر ماهیت تعاملی و سازنده درک مطلب تاکید دارند، تکیه میکند. نمونه مورد بررسی شامل سی دانشجوی سال اول رشته زبان و ادبیات انگلیسی در دانشگاه سمنان بود. از این تعداد، پانزده نفر تحت یک برنامه آموزش کامپیوتری قرار گرفتند. این گروه، به عنوان گروه آزمایش، پرسش نامه ی زمینه ای را پر کرده و در طی ده جلسه متن های کامپیوتری را که حاوی کمک های درک مطلب (به صورت متن، تصویر و صدا) بودند، خواندند. پانزده دانشجوی دیگر، که به طور تصادفی از گروه انتخاب شده بودند و به عنوان گروه کنترل شناخته شدند، هیچ گونه آموزش کمک رایانه ای دریافت نکردند. از هر دو گروه آزمایش و کنترل امتحانات پیش دوره و پس دوره به عمل آمد. بعد از دوره آموزش، یک پرسش نامه ی دیدگاه بین دانشجویان گروه آزمایش توزیع شد. نتایج کمی و کیفی این پروژه به طور واضح بیانگر این نکته هستند که خواندن به کمک رایانه کمک شایانی به پیشرفت مهارت های خواندن زبان انگلیسی به عنوان زبانی بیگانه می کند و تاثیر آن به مراتب بیشتر از روش های سنتی می باشد. کلید واژه ها: یادکیری زبان به کمک کامپیوتر، محیط ابر متن/ چند رسانه ای، یادگیری خود محور، درک مطلب
ایمان علیزاده هادی فرجامی
in the area of vocabulary teaching and learning although much research has been done, only some of it has led to effective techniques of vocabulary teaching and many language learners still have problem learning vocabulary. the urge behind this study was to investigate three methods of teaching words. the first one was teaching words in context based on a traditional method of teaching that is, the vocabulary items were taught through definitions and synonyms. in the second one, gaps were produced in the vicinity of the target words. like the former method, this one is also context-based. but unlike it in the vicinity method easy and simple words before or after the target words are deleted and students are required to fill in the blanks. the third method was teaching words in cloze passages, that is, the target words in the text were deleted, but they were given as scrambled options by which students completed the text. to see the effect of these three methods, out of 60 students learning english at pooyan language institute, semnan, iran 51 were chosen using a pre-test. they were randomly divided into three groups. a test was administered to make sure that the students did not know the target words. these words were taught in 5 sessions to the three groups using one of the three methods for each. immediate and delayed (after one week) post tests were administered and anova and t-test were used to analyze the results. anova was conducted to see if the three groups performed significantly differently in the delayed posttests immediate posttests. post hoc t-tests were applied to pinpoint where the significant difference in the performance of the three groups in the immediate and delayed posttests lay. the results of both immediate (mean difference= 2.558, f=182.622) and delayed (mean difference= 2.514, f=61.784) post-tests showed that the vicinity method was by far more effective than teaching words in context. also it was revealed that there was no significant difference between the vicinity method and the cloze-passage method in short-term (mean difference= 0.102). but for long-term retention, the vicinity method was better than the cloze-passage method (mean difference= 10.323). besides, in the last session, all students were taught in all the three different methods. at the end of the last session, they were interviewed to elicit their reaction to the three methods. the results showed that students tended to favor the vicinity method.
فرزام ونکی هادی فرجامی
امروزه استفاده از داستان ها در آموزش و فراگیری زبان در حال افزایش اسث. مطالعات مختلف نشان می دهند که داستان ها درتدریس و یادگیری هر مبحث آموزشی بسیار مفید می باشند. یادگیری واژگان از مهمترین عوامل فراگیری یک زبان می باشد که همواره با دشواری همراه بوده است. این امر زمانی دشوار تر می شود که واژگان نماد عینی و ملموسی در جهان خارج نداشته باشند، امری که در مورد لغات انتزاعی صادق می باشد. استفاده ی از ژانر روایی در تدریس، روشی که تاثیر خود را در یادگیری هر زمینه ای ثابت کرده است، می تواند در این مورد نیز مفید باشد. در این مطالعه تاثیر ژانر روایی بر نگهداشت ذهنی کوتاه مدت و بلند مدت واژه های انتزاعی مورد بررسی واقع شده است. افراد مورد مطالعه در این تحقیق 40 نفر از دانش آموزان دختر دانشگاه فنی شریعتی بودند با حدود سنی بین 18 تا 20 سال. این افراد از رشته های تحصیلی متفاوت بودند. افراد مورد مطالعه در دو جلسه ی آموزش لغت که توسط محقق تدریس می شد شرکت کردند. محقق سعی داشت تا 47 واژه ی انتزاعی را از طریق 2 متن روایی و 2 متن غیر روایی به افراد مورد بررسی آموزش دهد. سعی شده بود که متون روایی و غیر روایی از لحاظ دشواری در یک سطح باشند.پس از آنکه از افراد مورد بررسی یک آزمون به عمل آمد تا از یکی بودن سطحشان اطمینان حاصل شود، محقق آنها را به صورت تصادفی در 2 گروه 20 تایی پخش کرد. گروه آزمایشی سعی داشت تا 47 واژه ی انتزاعی را از طریق مطالعه ی 2 داستان کوتاه، 2 متن روایی، بیاموزد، و گروه کنترل سعی داشت تا همان واژه ها را از طریق مطالعه ی 2 متن علمی غیر روایی بیاموزد. نتایج آزمون هایی که پس از 2 جلسه ی آموزشی به عمل آمد نشانگر این مورد بود که افراد گروه آزمایشی به طور میانگین در تمامی آزمون های سنجش یادگیری بلند مدت و کوتاه مدت لغت نسبت به گروه کنترل عملکرد بهتری داشتند. تجزیه و تحلیل بیشتر نتایج آزمون ها منجر به بدست آمدن دانسته های جالب بیشتری درباره ی این تحقیق شد.
ازاده منصوری آرم رضا صادقی
چکیده ندارد.
مصطفی یونسی عباس مرادان
هدف از این مطالعه یافتن تاثیر فعالیت کامپیوتر محور مستقل بر روی مهارت صحبت فراگیران ایرانی در سطح میانی زبان انگلیسی است. بعلاوه این مطالعه در پی یافتن تاثیر این فعالیت بر روی انگیزه فراگیران برای افزایش مهارت صحبت آنها است. ابزار تحقیق شامل دو امتحان مقدماتی, مرحله یادگیری میانی, یک امتحان پس دوره و یک پرسشنامه بود. ابتدا یک تست نلسون برای بررسی مهارت عمومی زبان انگلیسی فراگیران در سطح میانی زبان انگلیسی فراگیران استفاده شد. این تست شامل پنجاه سئوال چند گزینه ای بود. در مرحله بعد دو تست آیلتس به عنوان امتحان پیش دوره و پس دوره برای سنجش مهارت مکالمه فراگیران قبل و بعد از دوره انتخاب شد. در مرحله سوم پرسشنامه ای برای سنجش تاثیر فعالیت کامپیوتر محور مستقل بر روی انگیزه فراگیران طراحی شد.پاسخها بر مبنای معیار لیکرت با دامنه ای از پنج انتخاب بود. این مطالعه بر روی شانزده دانشجوی سال اول دانشگاه سمنان به عنوان گروه آزمایش و شانزده دانشجوی سال اول دانشگاه نیشابور به عنوان گروه کنترل انجام شد. دانشجویان در گروه آزمایش از فعالیت کامپیوتر محور مستقل برای افزایش مهارت مکالمه خود استفاده می کردند در حالیکه دانشجویان در گروه کنترل درباره موضوع هایی خاص به بحث می پرداختند. نتایج این مطالعه نشان می دهد که برای افزایش قدرت صحبت کردن فراگیران فعالیت کامپیوتر محور مستقل بسیار موثر است. همچنین پاسخهای گروه آزمایش به پرسشنامه نشان می دهد که این فعالیت در افزایش انگیزه فراگیران برای بهبود مهارت صحبت کردن به زبان انگلیسی موثر است
امیر حسین قبالی هادی فرجامی
موضوع کلی این پایان نامه حول سنجش رابطه بین نمایه هیجانی (دانشجویان مقطع کارشناسی رشته زبان و ادبیات انگلیسی دانشگاه سراسری سمنان) و توفیق ایشان در ایجاد متون منسجم و پیوسته می باشد. جهت نیل به این مقصود، یک آزمون 40 سوالی توانایی عمومی زبان (برگرفته از کتب آموزش تافل متشکل از 4 زیر مجموعه ساختار، اصطلاحات، لغات، و درک مطلب)، یک پرسشنامه 33 سوالی هوش هیجانی شات (شامل چهار زیر مجموعه "درک احساسات"، "مدیریت احساسات خویشتن"، "مدیریت احساسات دیگران"، و "کاربردی کردن احساسات") به همراه یک آزمون نوشتار بین 110 نفر از دانشجویان سال دومی، سومی، و چهارمی برگزار شد. از بین 110 دانشجو، 79 نفر توانستند تمامی پرسشنامه ها و آزمونها (اعم از آزمون سنجش توانایی عمومی زبان، پرسشنامه هوش هیجانی، آزمون نوشتار) پاسخ داده و به محقق بازگردانند. با این وجود، تنها 45 نفر از این تعداد توانستند حائز صلاحیت شده و آزمون سنجش عمومی زبان را با موفقیت پشت سر بگذارند. بدین ترتیب پرسشنامه هوش هیجانی (عاطفی) و آزمون نوشتار ایشان جهت تحلیل بیشتر انتخاب شد. جهت سنجش پیوستگی متون ایشان از فهرست وارسی (هالیدی و حسن 1976) سود جسته شد. این فهرست وارسی شامل 5 زیر مجموعه "ارجاع"، "جانشینی"، "انداختگی لغت"، "ترکیب عطفی"، "پیوستگی لغوی" بوده، بنابراین تحت ظل این فهرست، تعداد کلی گره ها چوب خط شده و همچنین نحوه استفاده از آنان نیز توصیف گردید. علاوه بر این، جهت سنجش تجانس معنایی متون از معیار "سنجش انسجام بامبرگ (1984)" استفاده شد. این معیار، تجانس معنایی متون دانشجویان را بر مبنای 4 درجه "کاملا منسجم"، "نسبتا منسجم"، "نا منسجم"، "نامفهوم" و ("غیر قابل نمره دهی") سنجید. در این راستا، جهت افزایش صحت نمره دهی بی طرفانه و کاهش غرض ورزی سهوی، این عمل سنجش 2 مرتبه با فاصله زمانی 7 روز تکرار شد. در نهایت یک سری آزمونهای همبستگی اسپیرمن و پیرسون در مورد داده ها گرفته شد. آزمون همبستگی اسپیرمن که بین هوش هیجانی و تجانس معنایی صورت گرفت به رابطه منفی (229/-) اشاره کرد. آزمون همبستگی پیرسون نیز که بین هوش هیجانی و پیوستگی متون صورت گرفت به رابطه مثبت (280/+) اشاره کرد. در توجیه این یافته، پیلوس (1996) ادعا می کند که تجانس معنایی متون تنها متکی به دانش نویسنده نبوده ،بلکه مبحثی است که به صورت تعاملی بین نویسنده و خواننده ساخته می شود. به عبارت دیگر می توان بیان نمود که انسجام در نوشتار مبحثی است اجتماعی (ویگاتسکی تمام آموزه های انسانی را تعاملی و اجتماعی می داند). از سوی دیگر، هوش هیجانی مولفه ایست که به صورت منطقی در تعاملات افراد تاثیر گذار است. بنابراین می توان چنین نتیجه گرفت: از آنجایی که • انسجام مسئله ایست تعاملی و اجتماعی. (پیلوس) • تمام آموزه های انسانی جنبه اجتماعی دارد.(ویگاتسکی) • هوش هیجانی در تعاملات اجتماعی افراد موثر است. (گلمن) پس می توان بیان نمود که هوش هیجانی در مبحث تجانس معنایی (انسجام) متون موثر خواهد افتاد. ولی از آنجایی که دانشجویان از درک بعد اجتماعی متون تا حدودی عاجز بوده و هم چنین در تعاملات فردی –علی الخصوص درک احساسات متقابل- غافل بوده، در نتیجه در ایجاد متون منسجم به صورتی تعاملی و دو سویه ناتوان می باشند. از طرف دیگر مبحث پیوستگی متون که زیر مجموعه صرف و نحو محسوب میشود، اخیرا توسط زبانشناسان کاربردی به عنوان منبعی جهت آگاهی زبانی معرفی میشود. دگر روی، مبحث هوش هیجانی عامل اصلی افزایش خودآگاهی و خود شناسی به حساب می آید و از آنجایی که خودآگاهی احساسی هم افزای خود آگاهی زبانی است، می توان چنین قلمداد نمود که هوش هیجانی توانست به عنوان عاملی در جهت توسعه خودآگاهی زبانی معرفی شود.
محمد عامریان هادی فرجامی
در حیطه آموزش و یادگیری زبان خارجی، متغیرهای روانی-اجتماعی از اهمیت فراوانی برخوردار هستند. این متغیرها می توانند به طور قابل توجهی عملکرد و میزان موفقیت فراگیرندگان را -خصوصا زمانی که آن ها در میان گروهی از فراگیرندگان آموزش می بینند- تحت تاثیر قرار دهند. یکی از موثرترین زمینه های روانی-اجتماعی در امر آموزش زبان، خودکارآمدی اجتماعی ادراکی است؛ "اعتماد به نفس یک شخص نسبت به توانایی خود برای شرکت در فعالیت های اجتماعی تعاملی که برای آغاز و تداوم روابط بین فردی ضروری است" (اسمیت و بتز، 2000). این تحقیق برای مطالعه رابطه میان خودکارآمدی اجتماعی ادراکی دانشجویان زبان انگلیسی و اضطراب کلاس زبان خارجی آن ها انجام شده است. داده های مورد نیاز با استفاده از نسخه اصلی دو پرسشنامه استاندارد گردآوری شده است: مقیاس 25 سوالی خودکارآمدی اجتماعی ادراکی (اسمیت و بتز، 2000( با پایایی 95. و زیرشاخه های "دوست یابی"، "تداوم روابط عاشقانه"، "مصمم بودن اجتماعی"، "عملکرد در شرایط اجتماعی"، "گروه ها یا دسته ها"، و "دادن کمک یا درخواست کمک"، و مقیاس 33 سوالی اضطراب کلاس زبان خارجی (هرویتز و دیگران، 1986) با پایایی 83. و زیرشاخه های "هراس از ارتباط"، "اضطراب امتحان" و "ترس از ارزیابی منفی شدن (توسط دیگران)". شرکت کنندگان در این تحقیق از گروه های مختلف و شامل "ورودی های جدید"، "سال اولی ها/سال دومی ها"، "سال سومی ها" و "سال آخری ها" در دانشگاه سمنان در ایران بودند. از مجموع 178 نفر شرکت کننده در تحقیق، 151 جفت پرسشنامه تطبیق داده شده (از 127 دانشجوی کارشناسی زبان و ادبیات انگلیسی و 24 دانشجوی کارشناسی ارشد آموزش زبان انگلیسی) بر اساس تکمیل اطلاعات شناسایی درخواستی و پاسخ به سوالات پرسشنامه ها جمع آوری شد. پس از دریافت اطلاعات خام، برای تبدیل اطلاعات به حالت عددی قابل تفسیر از نرم افزار spss (نسخه 16) استفاده شد. برای تعیین رابطه میان خودکارآمدی اجتماعی ادراکی و اضطراب کلاس زبان خارجی، آنالیز همبستگی مورد استفاده قرار گرفت. از آزمون همبستگی پیرسون (pearson product-moment correlation) استفاده شد و ضریب همبستگی -0.164 (p < .05) r =به دست آمد. این نتیجه نشان داد خودکارآمدی اجتماعی ادراکی شرکت کنندگان، رابطه معکوسی با اضطراب کلاس زبان خارجی آن ها دارد. علاوه بر آن، محاسبات دیگری در مورد نوع و میزان تاثیر متغیرهای آماری (demographic) پژوهش (سن، جنس، مقطع تحصیلی، و سال ورود به دانشگاه) بر خود کارآمدی اجتماعی ادراکی و اضطراب کلاس زبان خارجی دانشجویان انجام شد. در مجموع، در میان شرکت کنندگان مذکر رابطه معکوسی میان دو متغیر اصلی مشاهده گردید. همچنین این رابطه منفی در مورد دانشجویان کارشناسی نسبت به دانشجویان کارشناسی ارشد قوی تر بود که البته از لحاظ آماری معنی دار شناخته نشد. به علاوه، دانشجویان سال آخر کارشناسی بالاترین میزان رابطه منفی (r = -.367) را در میان دانشجویان سال های مختلف نشان دادند. طبق نتایج تحلیل واریانس یک طرفه (one-way anova) انجام شده، رابطه معناداری میان سن، جنس، مقطع تحصیلی، و سال ورود به دانشگاه شرکت کنندگان با خودکارآمدی اجتماعی ادراکی یا اضطراب کلاس زبان خارجی آن ها مشاهد نشد. بر اساس نتایج این تحقیق، به نظر می رسد میزان خودکارآمدی اجتماعی ادراکی (باور به عملکرد مطلوب خود در شرایط اجتماعی) نقش مهمی در شدت اضطراب کلاس زبان خارجی فراگیرندگان و نقش محوری ای در یادگیری باکیفیت و کارآمد آنان داشته باشد.
رویا پوردلان هادی فرجامی
در این تحقیق تلاش شده است تا موضوعات کتب آموزشی زبان را از جهت مد نظر قرار دادن علایق پسرها و دخترها ببرسی کنیم. برای این منظور تعدادی از کتابهای مورد استفاده در موسسات زبان مورد بررسی قرار گرفت. لیستی از موضوعات بحث شده در کتاب ها بعلاوه ی فراوانی هر موضوع تهیه شد. یک فهرست شامل موضوعات بحث شده و نشده در کتاب ها تهیه گردید و بین 175 دانش آموز (100 پسر و 100 دختر) توزیع گردید تا بررسی شود که آیا تفاوتی بین موضوعات مورد علاقه ی پسرها و دخترها وجود دارد یا نه. فهرستی مشابه بعلاوه تعدادی سوال در پایان فهرست بین 62 مدرس توزیع شد تا بررسی شود آیا مدرسین تفاوتی بین اشتیاق دخترها و پسرها برای همکاری کردن در بحث های کلاسی با توجه به موضوع مورد بحث مشاهده کرده اند. برای بدست آوردن نتایج دقیق تر با 20 مدرس مصاحبه نیز انجام شد. با توجه به نتایج بدست آمده از دانش آموزان تفاوت زیادی بین موضوع های مورد علاقه ی دخترها و پسرها وجود نداشت. در حالی که نتایج بدست آمده از مدرسین تفاوت زیادی بین دخترها و پسرها نشان داد. بر اساس مقایسه ی موضوعات مورد علاقه ی دانش آموزان با فراوانی آنها در کتاب های آموزشی مشخص کرد که تقریبا نیمی از موضوعات مورد علاقه ی آنها یا در کتاب ها اصلا بحث نشده اند و یا فراوانی بسیار کمی دارند.
فرناز میری آشتیانی آرام رضا صادقی
هدف از انجام این پایان نامه برسی تاثیر خود آزمایی با چک لیست بر روی مهارت نوشتاری دانش آموزان با دانش زبانی متوسط میباشد.طبق تعریف alderson (2000) خودآزمایی به معنی قبول مسئولیت ، داشتن کنترل و قضاوت در مورد همه ی جنبه های یاد گیری زبان انگلیسی میباشد. برای رسیدن به این هدف گروهی از دانش آموزان موسسه سخن در سطح pre-intermediate انتخاب شده اند تا در این تحقیق شرکت کنند. در تمام طول ترم خود آزمایی با استفاده از چک لیست در گروه ازمایشی به اجرا درامد. هر دو گروه pretest و posttest دریافت کردند. عملیات آماری انجام شده بر روی اطلاعات آماری عبارت است از descriptive statistics, paired-samples وindependent t-test. نتیجه ی آماری تفاوت معنی داری بین دو گروه نشان داد که در متعاقبا فرضیه صفر این تحقیق را رد میکند.
سیمین دخت رحمانی هادی فرجامی
بسیاری از معلم ها از استرس و فرسودگی شغلی رنج می برند. کمال گرایی یکی از شاخصه های شخصیتی است که با استرس فزاینده، مقابله ی ناسازگارانه، و فرسودگی شغلی در ارتباط است. این تحقیق بر آن است تا رابطه ی بین سه بعد کمال گرایی (خود محور، دیگر محور و تحت تأثیر جامعه) و سه بعد فرسودگی شغلی (خستگی عاطفی، زوال شخصیت و موفقیت شخصی افول کرده) را در معلم های زبان انگلیسی در ایران مشخص کند. علاوه بر این، از آنجایی که تعهد متضاد فرضی فرسودگی شغلی در نظر گرفته شده است، این تحقیق رابطه ی بین سه بعد تعهد (انرژی، وقف و مجذوب شدن در کار) و مفاهیم ذکر شده ی کمال گرایی و فرسودگی شغلی و ابعاد آنها را نیز مورد بررسی قرار می دهد. برای انجام این تحقیق، یک نمونه ی 169 نفری از معلمین زبان انگلیسی که در آموزشگاه های زبان، دانشگاه ها و مدارس در شهر های مختلف ایران مشغول کار هستند مجموعه ای از پرسشنامه ها را پاسخ دادند. این پرسشنامه ها شامل پرسشنامه ی فرسودگی شغلی مازلاک، مقیاس کمالگرایی چند بعدی و مقیاس تعهد کاری آترک می باشد. مقیاس همبستگی پیرسون برای تحلیل داده ها استفاده شد. نتایج فرضیه های این تحقیق را تأیید کرده و بیان می دارند که بین کمال گرایی و فرسودگی شغلی، کمالگرایی و تعهد، و فرسودگی شغلی و تعهد در معلمان زبان انگلیسی همبستگی وجود دارد. لازم به ذکر است که این تحقیق رابطه ی سببی را ادعا نمی کند چراکه این تنها یک مطالعه ی همبستگی بر پایه ی روانشناسی می باشد. نتایج و مفاهیم ضمنی این تحقیق به معلمین زبان انگلیسی و به طور کلی فعالین آموزشی در جهت گسترش ادبیات موضوع در فرسودگی شغلی، تعهد و کمالگرایی و رابطه ی بین ابعاد زوج های محتمل هم مستقیما و هم به صورت غیر مستقیم کمک شایانی می کند.
مهری مختارزاده هادی فرجامی
the present study is an attempt to investigate the potential impact of inspirational quotes on improving english abstract vocabulary recall. to achieve this goal, a multiple choice language proficiency test of 60 items including vocabulary and grammar component was administered to a sample of 63 second-semester male and female students whose age ranged between 17 to 22 and they were studying english translation in birjand university, iran. the 40 upper-level language students were selected and randomly assigned to two groups of 20 as an experimental group and a control group. the experimental group was exposed into inspirational quotes, through which the 22 abstract target words were instructed, and the control group was instructed to the same abstract vocabulary through plain sentences. at the end of the treatment a cued recall achievement test was used to measure the participants’ immediate recall of the target words. two weeks after the treatment, the same test was administered to explore the delayed recall of participants and to estimate the effect of inspirational quotes on long term recall of abstract vocabulary by experimental group compared with that of control group. the results revealed the satisfactory effect of inspirational quotes on the participants’ immediate and delayed recall of abstract vocabulary. analysis of immediate and delayed cued recall achievement tests through two series of t-tests confirmed the hypotheses that inspirational quotes had a significant effect on both immediate and delayed recall of abstract vocabulary. based on these findings it is concluded that inspirational quotes can be utilized not only as a supportive context for teaching and learning of abstract vocabulary, but also as motivational, emotional and meaningful pedagogical sources, conveying much needed humanistic values to students in this modern technological age.
وحید عدالتی بزاز آرام رضا صادقی بنیس
مفهوم فرضیه تولید اجباری سویین (1985)، بیانگر تسهیل یادگیری زبان دوم می باشد. این فرضیه پیشنهاد میکند که هنگامیکه دانش آموزان مجبور به شرکت در تولید زبان می شوند، این فرصت را دارند که پیامی دقیق، منسجم و مناسب را ارائه دهند. با توجه به کمبود تحقیقات کمی در جهت حمایت یا رد تولید اجباری، مطالعه حاضر اقدام به ایجاد داده های کمی جهت اثر تولید اجباری نموده است. هدف از این مطالعه از دو قسم می باشد. ابتدا در نظر دارد اثر تولید اجباری بر مهارت شفاهی فراگیران ایرانی را بررسی نماید. دوم، قصد دارد تا اثر این متغیر را بر روی دو جزء مهارت شفاهی (به عنوان مثال صحت و روانی گفتار) بیازماید. برای رسیدن به این هدف، 30 زبان آموز دختر با استفاده از مصاحبه شفاهی آیلتس از جمعیت 50 نفری انتخاب شدند و به صورت تصادفی به دو گروه آزمایشی و شاهد تقسیم گردیدند. زبان آموزان در گروه آزمایشی تحت شرایط تولید اجباری قرار گرفتند، در حالیکه زبان آموزان در گروه شاهد تحت شرایط تولید غیر اجباری بودند. داده ها از طریق آزمون آیلتس برای سنجش مهارت شفاهی هم در پیش آزمون و هم پس آزمون جمع آوری شدند و مصاحبه هر زبان آموز به صورت جداگانه ضبط و سپس رونویسی و کدگذاری شد تا صحت و روانی گفتار اندازه گیری شود. نتایج آماری نشان داد که گروه آزمایشی در مهارت شفاهی و صحت گفتار از گروه شاهد بهتر عمل کردند (p<0.05). اثر مثبت ارائه شده تولید اجباری در این مطالعه با ساختار فرضیه تولید اجباری در یادگیری زبان دوم همخوانی دارد. همچنین یافته ها ثابت می کند که تولید اجباری هیچ تاثیری بر روانی گفتار ندارد. آنچه جالب بنظر میرسد تولید غیر اجباری، روانی گفتار زبان آموزان را بهتر می کند، اما نه به آن اندازه معنادار که به عنوان یک یافته اصلی قلمداد شود. بطور کلی، بیشینه پژوهشها و یافته های این تحقیق نشان می دهد که تولید اجباری باعث رشد مهارت شفاهی می شود. علاوه بر این، نتایج این مطالعه می تواند برخی از بینش های مفید را در برنامه درسی و تدریس زبان انگلیسی ارائه نماید
مژگان امامیان آرام رضا صادقی
امروزه تاثیر خانواده و همچنین خودشناسی زبان آموز, در روند یادگیری زبان دوم, توجه یسیاری از محققان را به خود جلب کرده است. این تحقیق برای بررسی هرگونه رابطه میان تحصیلات پدر و مادر,خود شناسی و پیشرفت در یادگیری زبان انجام شده است. به منظور جمع آوری داده, دو پرسشنامه استاندارد گردآوری شد. پرسشنامه ای مربوط به خودشناسی(رسنبرگ) و دیگری مربوط به تحصیلات پدر و مادر که توسط خود محقق نوشته شده است. پرسشنامه ها بین 130 زبان آموز جهاد دانشگاهی نیشابور توزیع گردید و با 10 معلم آموزشگاه مذکور به منظور جمع آوری اطلاعات بیشتر مصاحبه ای انجام شد. بمنظور بررسی هر گونه رابطه احتمالی میان متغییرها ,از آنالیز همبستگی پیرسون استفاده شد. نتایج حاصل از آنالیز داده ها نشان می دهد که رابطه معنی داری میان تحصیلات پدر و مادر وخود شناسی, خود شناسی و پیشرفت در یادگیری زبان و همچنین میان تحصیلات پدر و مادرو پیشرفت در یادگیری زبان وجود ندارد. نتایج حاصل از این تحقیق می تواند برای معلمان,دانش آموزان و والدین مورد استفاده قرار گیرد.
سمیرا ریحانی شرق هادی فرجامی
این مطالعه به بررسی ارتباط بین کمال گرایی و تمایل به برقراری ارتباط به زبان انگلیسی در کلاس درس می پردازد. دراین راستا، 111 دانشجوی کارشناسی رشته آموزش زبان انگلیسی دانشگاه آزاد مشهد و همچنین دانشجویان مشغول به تحصیل در دوره های کوتاه مدت زبان انگلیسی جهاد دانشگاهی مشهد، پرسشنامه های مرتبط با کمال گرایی و تمایل به برقراری ارتباط درکلاس درس را تکمیل کردند. سپس برای بدست آوردن نتایج دقیق تر، با 15 دانشجویی که بطور تصادفی از بین 111 نفر انتخاب شده بودند و پرسشنامه ها را پرکرده بودند، مصاحبه هایی انجام شد. پس از اتخاذ اطلاعات خام، برای تبدیل اطلاعات به حالت عددی قابل تفسیر از نرم افزار spss )نسخه 2 ( و نرم افزار اکسل 202 استفاده شد. برای بررسی اهداف تحقیق از روشهای آماری توصیفی )نمودارهای آماری و معیارهای توصیفی مانند معیارهای تمرکز و پراکندگی و برسی نرمال بودن داده ها( و روشهای آماری استنباطی ) تحلیل شهودی با هیستوگرام مقایسه ای و تحلیل آزمون t- استیودنت و آزمون معنی داری ضریب همبستگی خطی پیرسون( استفاده شد. برای تعیین رابطه میان کمال گرایی و تمایل به برقراری ارتباط در کلاس درس، از آزمون معنی داری ضریب همبستگی خطی پیرسون ) pearson product-moment correlation ( استفاده شد .برای کشف تفاوت بین کمال گرایی و تمایل به برقراری ارتباط در خانمها و آقایان از آزمون - t استیودنت استفاده شد.ضریب همبستگی –0.403 (p < .05) r = به دست آمد. این نتیجه نشان داد که بین کمال گرایی و تمایل به برقراری ارتباط به زبان انگلیسی در کلاس درس همبستگی منفی معناداری وجود دارد. همچنین نتایج نشان داد که تفاوت چشمگیری بین کمال گرایی و تمایل به برقراری ارتباط بین فراگیران خانم و آقا وجود ندارد.
سکینه آزادواری هادی فرجامی
هدف از این پژوهش، بررسی تاثیر استفاده از سوالات تفکر نقادانه پیش از خواندن بر توانایی پاسخگویی به سوالات استنباطی فراگیران ایرانی سطح پیش از متوسط زبان انگلیسی بعنوان یک زبان خارجی است. افراد شرکت کننده شامل 50 دانش آموز بودند که بطور تصادفی انتخاب شده و به دو گروه آزمایش و کنترل تقسیم شده بودند. به منظور همگون سازی افراد و نیز بعنوان پیش آزمون، یک تست انگلیسی نلسون اجرا شد. در طی 6 جلسه، داستانهای کوتاه در دو گروه به اجرا درآمد، اما در گروه آزمایش قبل از شروع به خواندن داستانها، تعدادی سوال نقادانه پرسیده و تمرین شد درحالیکه در گروه کنترل، روش سنتی اجراشد. برای دریافتن اینکه ایا استفاده از سوالات تفکر نقادانه هیچ تاثیر چشمگیری بر درک مطلب فراگیران داشته یا خیر، مجموعه ای از سوالات استنباطی مرتبط بر داستانهای کوتاه بعنوان پس آزمون برای هر دو گروه بکاربرده شد. سپس نتایج مقایسه شد. نتایج تحلیل داده ها نشان داد که تفاوت قابل توجهی در توانایی دانش آموزان برای پاسخگویی به سوالات استنباطی و همچنین بهبود در درک مطلب خواندن بین کسانی که در مرحله قبل از خواندن به سوالات تفکر نقادانه پاسخ داده اند وجود داشته است.
محمد افشارراد آرام رضا صادقی بنیس
تحقیقات گسترده ای که در زمینه های نظام آوایی زبان مقصد، مهارت گوش دادن، و دیکته انجام شده است نشانگر اهمیت این موارد در حوزه آموزش زبان است. با وجود این، هر کدام از این سه مورد به گونه ای مورد غفلت قرار گرفته اند. بیشتر تحقیقاتی که در زمینه واجگان زبان انجام شده است به بررسی توانایی تولید واجها پرداخته است حال آنکه توانایی درک واجها پایه و اساس توانایی تولید آنها را فراهم میکند و تاکید بیشتر روی آن ضروری به نظر میرسد.در روشهای ارائه شده برای آموزش مهارت گوش دادن بیشترسعی بر آن بوده است که درک مطلب از طریق تقویت مهارت حدس زدن با تکیه بر دانش قبلی صورت گیرد حال آنکه هدف آموزش مهارت گوش دادن نه آموزش حدس زدن بلکه آموزش فهم آن چیزی است که گوینده بیان میکند. از دیکته بعنوان وسیله ای برای آموزش برخی مهارتهای زبانی چون گوش دادن و نوشتن استفاده شده است. از آن همچنین بعنوان ابزاری برای سنجش دانش زبانی نیز استفاده شده است، اما هیچگاه بعنوان مهارتی مستقل در نظر گرفته نشده است. برای پر کردن خلا موجود در هر یک از این حوزه ها تحقیق حاضر استفاده از تکنیک باز نویسی (تبدیل متن گفتاری به نوشتاری) را پیشنهاد کرده و به بررسی تاثیر آن بر درک واج، مهارت شنیداری، و دیکته زبان آموزان سطح مبتدی پرداخته است. برای این منظور یک گروه 31 نفری از زبان آموزان مبتدی با سطح زبانی نسبتاً یکسان انتخاب و به دو گروه مساوی آزمایش و کنترل تقسیم شدند. قسمتی از تکلیف گروه آزمایش شامل بازنویسی قسمتهای مشخص شده از کتاب درسی شان می شد حال آنکه تکلیف گروه شاهد فقط گوش کردن به قسمتهای مشخص شده بود. پس از 20 جلسه آموزشی، هر دو گروه در سه آزمون جفتهای کمینه، مهارت گوش کردن، و دیکته شرکت کردند.سپس از سه آزمون "تی با دو نمونه مستقل" برای تجزیه و تحلیل اطلاعات گرد آوری شده توسط ابزارهای فوق استفاده شد. بررسی نتایج حاصل از عملکرد دو گروه حاکی از تفاوتی معنا دار بین دو گروه در سه "پس آزمون" یاد شده بود. این نشان دهنده تاثیر مطلوب بازنویسی بر درک واجهای زبان مقصد، مهارت گوش دادن، و دیکته زبان آموزان است.
اکرم احمدوند عباس مرادان
با توجه به نقش مهم مهارت زبانی زبان آموزان در عملکرد آنها در تحقیقات مربوط به آموزش و یادگیری زبان دوم یا خارجی، این متغیر (مهارت زبانی) باید به طور هر چه دقیقتر مورد ارزیابی و سنجش قرار گیرد. این در حالیست که هماهنگی و اجماع اندکی میان محققان در مورد روشهای سنجش مهارت زبانی وجود دارد. در سالهای اخیر تعداد سالهای گذرانده شده برای یادگیری یک زبان و یا تعداد ترمهای گذرانده شده در آموزشگاههای زبان یا دانشگاهها ملاک برآورد و سنجش مهارت زبانی زبان آموزان در بسیاری از تحقیقات مربوط به یادگیری و آموزش زبان دوم یا خارجی شده است در حالیکه همگونی و همانندی اندکی میان زبان آموزان در این گروههای به اصطلاح همگن دانشگاهی یا آموزشگاهی وجود دارد. با توجه به اهمیت سنجش دقیق مهارت زبانی در تحقیقات مربوط به یادگیری و آموزش زبان دوم یا خارجی، تحقیق حاضر آزمون کلوز را به عنوان یک ابزار کارآمد، برای گروه بندی زبان آموزانی که در سطحهای مختلف مهارت زبانی قرار دارند پیشنهاد می کند. در این تحقیق اعتبار (روایی)، قابلیت اعتماد و میزان تمایزگذاری میان 171 دانشجوی زبان انگلیسی در دانسگاه الزهرا بر حسب مهارت زبانی آنان مورد برسی قرارمی گیرد. آزمون کلوز مورد استفاده در این تحقیق آزمونی است که در سال 2010 برای متمایز کردن دانشجویان زبان فرانسه در دانشگاه illinois بر حسب مهارت آنها در زبان فرانسه توسط tremblay و garrison تهیه و مورد استفاده قرارگرفته است. تحقیق حاضر مزایای گروه بندی زبان آموزان بر حسب سطوح (خوشه های) ایجاد شده توسط آزمون کلوز را نشان می دهد که بر گروه بندی زبان آموزان بر حسب ترم دانشگاهی یا آموزشگاهی آنان ارجحیت دارد و در این تحقیق رابطه میان سطوح (خوشه های) ایجاد شده توسط آزمون کلوز ومتغیرهای پیشینه زبان آموزان در یادگیری زبان انگلیسی به عنوان یک زبان خارجی مورد بررسی قرار می گیرد. دانشجویان شرکت کننده در این تحقیق پرسشنامه ای شامل متغیرهای مربوط به پیشینه یادگیری زبان انگلیسی خود را تکمیل نمودند و هم چنین آنان در آزمون کلوز و آزمون نلسون این تحقیق شرکت کردند. تحلیل عاملی اکتشافی توسط محقق برای سنجش اعتبار سازه پرسشنامه به کاررفته، مورد استفاده قرار گرفت و هم چنین محقق برای بررسی اعتبار ملاکی (اعتبار وابسته به معیار) آزمون کلوز، از تحلیل رگرسیون خطی و ضریب همبستگی پیرسون استفاده نمود. ضریب همبستگی پیرسون بین آزمون کلوز و برآورد مهارت زبانی عمومی دانشجویان (به دست آمده از پیشینه آنها در یادگیری زبان انگلیسی) در سطح خطای کوچک تر از 0.01 برابر است با 0.862 و ضریب همبستگی پیرسون بین آزمون کلوز و آزمون نلسون در سطح خطای کوچک تر از 0.01 برابر است با 0.957. با بررسی و تحلیل آیتم های آزمون کلوز ضریب آلفای کرونباخ برابر با 0.95 بدست آمد و هم چنین میزان تمایزگذاری بالا میان دانشجویان زبان انگلیسی توسط آزمون کلوز به اثبات رسید. در نهایت، محقق با انجام تحلیل کلاستر چند میانگینی به اثبات برتری گروه بندی مهارت زبانی دانشجویان بر اساس سطوح (خوشه های) ایجاد شده توسط آزمون کلوز نسبت به گروه بندی آنان بر حسب ترم دانشگاهی شان پرداخت. کلمات کلیدی: آزمون کلوز- سنجش مهارت زبانی- اعتبار (روایی)- همسازی درونی- قابلیت تمایزگذاری- تحلیل کلاستر چند میانگینی- تحلیل رگرسیون- تحلیل عاملی اکتشافی
احسان کاظمی هادی فرجامی
این تحقیق به بررسی ارتباط بین آزادی معلم و احساس خودکارآمدی او می پردازد این تحقیق همچنین مشخص میکند که آیا عواملی همچون جنسیت و سابقه ی تدریس معلم هم بر احساس خودکارآمدی او تاثیری دارند یا نه.در همین راستا تعداد 100 نفر معلم های آموزش زبان انگلیسی در آموزشگاه های زبان پرسشنامه های استاندارد مربوط به آزادی معلم و احساس خودکارآمدی معلم را پاسخ دادند. پس از تحلیل پرسشنامه ها و بدست آوردن داده ها برای تبدیل آنها به اطلاعات عددی قابل تفسیر از نرم افزار spss استفاده شدبه منظور بررسی اهداف تحقیق از روش های آماری توصیفی (نمودارهای آماری و معیارهای توصیفی مانند: معیارهای تمرکز و پراکندگی و بررسی نرمال بودن داده ها ) استفاده شد.برای تعیین رابطه میان آزادی معلم و احساس خودکارآمدی در آواز آزمون معنی داری ضریب همبستگی خطی پیرسون استفاده شد.همچنین برای مشخص شدن تاثیر جنسیت و سابقه کار معلمان بر احساس خودکارآمدی آنها از آزمون t و anova استفاده شد. میزان همبستگی بدست آمده در این تحقیق بیانگر این است که بین آزادی معلم و احساس خودکارآمدی او رابطه ی منفی وجود دارد یعنی هرچه آزادی معلم بیشتر باشد احساس خودکارآمدی در او کمتر می شود و از طرفی آزمون t مشخص کرد که جنسیت معلم بر احساس خودکارآمدی معلم تاثیری ندارد اما نتایج آزمون anova تایید می کند که هرچه سابقه ی تدریس معلم بالاتر باشد احساس خودکارآمدی در او بیشتر است.
لیلا احمدی هادی فرجامی
این مطالعه به بررسی کشف و مقایسه نگرش معلمان و یادگیرندگان زبان انگلیسی در ارتباط با استفاده از اینترنت برای یادگیری می پردازد. دراین راستا، 100معلم و 100 دانشجوی مشغول به تحصیل در دوره های کوتاه مدت زبان انگلیسی جهاد دانشگاهی سفیر سمنان و دانشجویان شکوه و کانون زبان ایران و همچنین معلمانی که در این موسسه ها تدریس می کردند پرسشنامه مرتبط به نگرش یادگیرندگان و معلمان زبان انگلیسی در ارتباط با استفاده از استفاده اینترنت را تکمیل کردند. قبل از جمع کردن داده های اصلی، به 20دانشجو و 20 معلمی که بطور تصادفی از بین 100 نفردر هر گروه انتخاب شده بودند,پرسشنامه ها داده شد تا از صحت پرسشنامه اطمینان حاصل شود. پس از اتخاذ اطلاعات خام، برای تبدیل اطلاعات به حالت عددی قابل تفسیر از نرم افزار spss (نسخه 20) و نرم افزار اکسل 2010 استفاده شد. برای بررسی اهداف تحقیق از روشهای آماری توصیفی (نمودارهای آماری و معیارهای توصیفی مانند معیارهای تمرکز و پراکندگی و برسی نرمال بودن داده ها) و روشهای آماری استنباطی ( تحلیل شهودی با هیستوگرام مقایسه ای و تحلیل آزمون t- استیودنت) استفاده شد..برای کشف تفاوت بین نگرش در خانمها و آقایان از آزمون- t استیودنت استفاده شد.نتایج به ذست آمده نشان میدهد که اکثر معلمان و یادگیرندگان نگرشی مثبت برای استفاده از اینترنت در حوزه یادگیری و تدریس زبان انگلیسی دارند.وهمچنین نتایج نشان داد که تفاوت چشمگیری بین نگرش بین فراگیران خانم و آقا و معلمان خانم و آقا وجود ندارد.
مریم کلیدری هادی فرجامی
این مطالعه به منظور بررسی ارتباط بین به تعویق انداختن خواسته ها و درک شنیداری در بین زبان آموزان ایرانی طراحی شده است و قصد دارد که تاثیر متمایز کننده به تعویق انداختن خواسته ها بر روی درک شنیداری را مورد تحقیق قرار دهد و به بررسی این موضوع بپردازد که آیا بین آن دسته از زبان آموزان که در به تعویق انداختن خواسته ها موفق ترند نسبت به آنها که در به تعویق انداختن خواسته ها ضعیف تر عمل میکنند از لحاظ درک شنیداری تفاوتی وجود دارد. به این منظور هر یک از 108 شرکت کننده یک مقیاس به تعویق انداختن خواسته ها که دارای 22 آیتم میباشد و توسط دکتر david bredhoft و mary slinger طراحی شده است دریافت میکنند. پایایی این مقیاس 0.718 تعیین شده است. شرکت کنندگان در این تحقیق 108 زبان آموز ایرانی در سطح متوسط هستند که در موسسات مختلف تحصیل میکنند. زبان آموزان به سوالات پرسشنامه به تعویق انداختن خواسته ها در مدت 10 دقیقه پاسخ دادند و سپس به یک فایل صوتی 8 دقیقه ای که از کتاب longman preparation course for the toefl test نوشته debora philip انتخاب شده است گوش دادند و به 32 سوال مربوط به درک شنیداری در مدت 15 دقیقه پاسخ دادند. از دیگر اهداف این تحقیق بررسی ارتباط بین به تعویق انداختن خواسته ها و توانایی تمرکز زبان آموزان در حال انجام آزمون درک شنیداری میباشد. به این منظور یک پرسشنامه تمرکز بین شرکت کنندگان توزیع شد. این پرسشنامه دارای 38 آیتم میباشد و توسط schepers طراحی شده است. پایایی این پرسشنامه 0.721 تعیین شده. زبان آموزان در مدت 15 دقیقه به این پرسشنامه پاسخ دادند. بعد از جمع آوری دو پرسشنامه و آزمون درک شنیداری نرم افزار 16spss داده ها را به شکل آماری در آورد. آزمون spearman بین به تعویق انداختن خواسته ها و درک شنیداری مشخص کرد که: r=.341 p<.05 .این گونه دریافت میشود که درک شنیداری زبان آموزان به صورت مستقیم و مثبت با به تعویق انداختن خواسته ها ارتباط دارد. آزمون spearman بین به تعویق انداختن خواسته ها و توانایی تمرکز مشخص کرد: r=0.237 p<0.05 که نشان میدهد به تعویق انداختن خواسته ها و توانایی تمرکزبه شکل مستقیم و مثبت با هم ارتباط دارند. به بیان دیگر هر چه زبان آموزان عملکرد بهتری در به تعویق انداختن خواسته ها داشته باشند توانایی بیشتری نیز در تمرکز نشان خواهند داد. همچنین تفاوت بین زبان آموزان ایرانی از لحاظ توانایی تمرکز و به تعویق انداختن خواسته ها با در نظر گرفتن جنسیت مورد بررسی قرار گرفت و با استفاده از آزمون t مشخص شد که زبان آموزان دختر عملکرد بهتری در به تعویق انداختن خواسته ها نسبت به زبان آموزان پسر داشته اند. این نتیجه نتایج قبلی را نیز تایید میکند. برای مثال bjorklund (1996) و kipp به مطالعه توانایی به تعویق انداختن خواسته ها در زنان و مردان پرداختند و عنوان کردند که زنان عملکرد بهتری نسبت به مردان در به تعویق انداختن خواسته ها دارند. در رابطه با توانایی تمرکز نتایج نشان داد که بین زنان و مردان تفاوت وجود دارد. زنان توانایی بیشتری در تمرکز در حال انجام آزمون شنیداری دارند. این تحقیق همچنین به بررسی تفاوت بین زنان و مردان از لحاظ ارتباط موجود بین به تعویق انداختن خواسته ها و آزمون درک شنیداری پرداخته است. نتایج نشان داد که رابطه مستقیم و مثبتی بین به تعویق انداختن خواسته ها و درک شنیداری در زنان وجود دارد و در واقع زنان توانایی بیشتری در تمرکز حین انجام آزمون درک شنیداری دارند. از دیگر اهداف این تحقیق بررسی تفاوت بین زنان و مردان از لحاظ رابطه موجود بین به تعویق انداختن خواسته ها و درک شنیداری میباشد. نتایج بدست آمده نشان داد که رابطه مستقیم و مثبتی بین به تعویق انداختن خواسته ها و درک شنیداری زنان وجود دارد: (r=.47, p<.05) . به بیان دیگر هر چه زنان در به تعویق انداختن خواسته ها موفق تر باشند عملکرد بهتری نیز در آزمون درک شنیداری خواهند داشت. اما در مورد مردان رابطه قابل توجهی بین به تعویق انداختن خواسته ها و درک شنیداری وجود ندارد (r=.113, p>.05).
امید صلواتی عباس مرادان
تمایل برای برقراری ارتباط یکی از عوامل مهم است که در یادگیری و تدریس زبان مورد توجه قرار گرفته است. برخی معتقد هستند که این هدف نهایی اموزش می باشد. عامل مهم دیگر در این بحث انگیزش است که در محیط اموزش و یاد گیری نقش بسیار مهمی دارد. تمایل برای برقراری ارتباط و انگیزش از زمان ظهورشان در رشته اموزش زبان توجه بسیاری از محققان را به خود جلب کرده است. مدل جدید انگیزش با عنوان سیستم خود انگیزش زبان دوم نامیده شده که شامل ایدال?خود زبان دوم، انچه باید?خود زبان دوم و تجربه یادگیری زبان دوم می باشد. این تحقیق تلاش دارد تا رابطه بین تمایل برای برقراری ارتباط زبان و سیستم خود انگیزش در میان زبان اموزان ایرانی را برسی کند. برای این منظور ??? زبان اموز انتخاب شده و پرشنامه مکینتایر (????) و دیگران برای تمایل برای برقراری ارتباط استفاده شده. این پرسشنامه که توسط زرین ابادی و عبدی (????) تغییر و مورد استفاده قرار گرفته شامل سوالات تمایل برای برقراری ارتباط در داخل و بیرون کلاس می باشد. پرسشنامه سیستم خود انگیزش زبان دوم نیز که توسط دورنی (????) ساخته شده استفاده شد. نتایج رابطه معناداری بین تمایل برای برقراری ارتباط زبان دوم و سیستم خود انگیزش زبان دوم در میان زبان اموزان نشان داد. همچنین در برسی زیر مقیاسهای هر متغیر رابطه معنا داری بین تمایل برای برقراری ارتباط در کلاس با ایدال-خود زبان دوم و انچه باید-خود زبان دوم وجود داشت اما با تجربه یادگیری زبان دوم وجود نداشت. به علاوه رابطه معنا داری بین تمایل برای برقراری ارتباط در بیرون کلاس با ایدال-خود زبان دوم و انچه باید-خود زبان دوم وجود داشت اما با تجربه یادگیری زبان دوم وجود نداشت.??
فهیمه سلیم زاده هادی فرجامی
این پژوهش با هدف بررسی رابطه بین تمایل به برقراری ارتباط و راهبردهای یادگیری زبان صورت گرفته است. به منظور گرداوری داده ها از پرسشنامه استانداردتمایل به برقراری ارتباط بقایی(fls- wtc) و پرسشنامه استاندارد و راهبردهای یادگیری زبان اکسفورد (sill) استفاده گردید.شرکت کنندگان این پژوهش را 120 دانشجوی سال آخر رشته زبان و ادبیات انگلیسی، مترجمی زبان انگلیسی و اموزش زبان انگلیسی ازدانشگاه سراسری سمنان، دانشگاه آزاده پیشوا و زبان آموزان سه آموزشگاه زبان انگلیسی تشکیل دادند. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات جمع اوری شده و تولید امار توصیفی و استنباطی نرم افزا(spss) مورد استفاده قرار گرفت. به منظور تعیین رابطه بین تمایل به برقراری ارتباط و راهبردهای یادگیری زبان از ازمون همبستگی پیرسون استقاده شد.نتایج حاکی از ان بود کهبین تمایل به برقراری ارتباط و راهبردهای یادگیری زبان رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد(r=0.356). از میان همبستگی های بین تمایل به برقراری ارتباط ومولفه های راهبردهای یادگیری زبان به ترتیب راهبرد شناختی(0.378=r)، راهبرد فرا شناختی(r=0.318)، راهبرد حافظه ای(r=0.291) و راهبرد اجتماعی(r=0.282) بالاترین همبستگی را نشان دادند. در خصوص رابطه بین تمایل به برقراری ارتباط و راهبرد جبرانیهمبستگی معنی داری دیدی نشد(r=0.099). علاوه بر این رابطه بین تمایل به برقراری ارتباط و راهبرد عاطفی نیزمعنی دار نبود(r=0.098).به منظور یافتن تعامل بین جنسیت با رابطه بین تمایل به برقراری ارتباط و راهبردهای یادگیری زبان دوآزمون همبستگی پیرسون اجرا شد. نتایج نشان دهنده این بود که ضریب همبستگی رابطه بین تمایل به برقراری ارتباط و راهبردهای یادگیری زبان برای دختران (r=0.432) تقریبا دو برابر ضریب همبستگی رابطه بین تمایل به برقراری ارتباط و راهبردهای یادگیری زبان برای پسران بود(r=0.287). بر اساس یافته های این تحقیق با ایجاد تمایل به برقراری ارتباط در زبان اموزان استقلال در یادگیری زبان از طریق به کارگیری راهبردهای یادگیری زبانبه وجود می اید.
اسماعیل نوروزی هادی فرجامی
هدف از انجام این مطالعه، بررسی رابطه دلبستگی میان معلم- دانش آموز و فعالیت کلاسی زبان آموزان (زبان انگلیسی به عنوان زبان خارجی) می باشد. پیش از این، بسیاری از محققان فرضیه هایی را ارائه کرده اند که دلبستگی میان معلم و دانش آموز، این امکان را به دانش آموز می دهد تا در کلاس فعال تر باشد، چه از نظر رفتاری و چه از نظر عاطفی. این محققان همچنین فرضیه هایی را ارائه کرده اند که بر اساس آنها، دلبستگی مطمئن(مثبت) میان معلم و دانش آموز تاثیر مثبتی بر فعالیت کلاسی دانش آموز دارد و اگر این دلبستگی، نا مطمئن(منفی) باشد، تاثیر آن نیز بر فعالیت کلاسی دانش آموز منفی خواهد بود. در تحقیق حاضر، نظر معلمان و دانش آموزان در مورد دلبستگی و رابطه میان شان و فعالیت کلاسی دانش آموزان مورد بررسی قرار گرفته است. دلبستگی میان معلم و دانش آموز، به عنوان یک رابطه آکادمیک و عاطفی تعریف شده است که هر روز یا حداقل چند روز در هفته میان معلم و دانش آموز برقرار است. در این مطالعه، اطلاعات بدست آمده از 313 دانش آموز و 70 معلم که در حال آموختن و آموزش زبان انگلیسی به عنوان زبان خارجی در محیط های آموزشی مختلف اعم از آموزشگاه زبان، مدرسه و دانشگاه بوده اند، مورد بررسی قرار گرفته تا پاسخی برای سوالات ذیل بدست آید: (الف) آیا رابطه ای میان دلبستگی معلم-دانش آموز و فعالیت کلاسی زبان آموزان وجود دارد؟ (ب) آیا رابطه ای میان دلبستگی مطمئن معلم و دانش آموز و فعالیت کلاسی زبان آموزان وجود دارد؟ (پ) آیا رابطه ای میان دلبستگی نا مطمئن میان معلم و دانش آموز و فعالیت کلاسی زبان آموزان وجود دارد؟ (ت) آیا رابطه ای میان دلبستگی مطمئن معلم-دانش آموز و فعالیت رفتاری زبان آموزان در کلاس وجود دارد؟ (ث) آیا رابطه ای میان دلبستگی نا مطمئن معلم-دانش آموز و فعالیت رفتاری زبان آموزان در کلاس وجود دارد؟ (ج) آیا رابطه ای میان دلبستگی مطمئن معلم-دانش آموز و فعالیت عاطفی زبان آموزان در کلاس وجود دارد؟ (چ) آیا رابطه ای میان دلبستگی نا مطمئن معلم-دانش آموز و فعالیت عاطفی زبان آموزان وجود دارد؟ (ح) آیا تفاوتی میان "رابطه دلبستگی معلم-دانش آموز و فعالیت کلاسی زبان آموزان" در محیط های آموزشی مختلف اعم از آموزشگاه زبان، مدرسه و دانشگاه وجود دارد؟ اطلاعاتی که از پرسشنامه های تکمیل شده توسط شرکت کنندگان در این تحقیق بدست آمد، نشان دهنده این است که میان دلبستگی معلم-دانش آموز و فعالیت کلاسی زبان آموزان رابطه وجود دارد. زبان آموزان شرکت کننده در این تحقیق در راستای نتایج بدست آمده از تحقیقات پیشین انجام شده در این رابطه، گزارش کرده اند که دلبستگی مطمئن میان آنها و معلم هایشان رابطه مثبتی با فعالیت شان در کلاس(چه از نظر رفتاری و چه از نظر عاطفی) دارد و دلبستگی نا مطمئن آنها با معلم هایشان، تاثیر منفی بر فعالیت آنها در کلاس آموزش زبان انگلیسی دارد. معلمان شرکت کننده در این تحقیق گزارش داده اند که دلبستگی شان با زبان آموزان رابطه ای ضعیف و بی معنی با فعالیت کلاسی دانش آموزان چه از نظر رفتاری و چه از نظر عاطفی دارد. نتایج بدست آمده از این مطالعه همچنین نشان می دهد که شرکت کنندگان در این تحقیق هیچ تفاوتی میان "رابطه بین دلبستگی معلم-دانش آموز و فعالیت کلاسی زبان آموزان" در محیط های مختلف آموزشی گزارش نکرده اند. نتایج بدست آمده از این تحقیق در بردارنده نکات آموزشی مهم بوده و نکات مهمی را برای تحقیقات آینده بر روی این موضوع پیشنهاد می دهند.
آفاق اکبری شهربندی آرام رضا صادقی
پیشرفت درک مطلب و تعلیم آن یک تقدم آموزشی در تمام سطوح تحصیلی میباشد.در طول تاریخ آموزش زبان، تلاشهای متعددی جهت تسهیل فرآیند پیچیده ی درک مطلب زبان انگلیسی شده است. اخیرا، توجه زیادی به استفاده از روش آموزش بر اساس انجام تکالیف و تأثیر آن در یادگیری و تدریس درک مطلب شده است. پروژه حاضر به بررسی تأثیرگذارترین راه آموزش درک مطلب ولغات (جدید) مشمول در بین سه روش آموزش زبان به صورت گویا، آموزش زبان بر اساس انجام تکالیف و روش سنتی آموزش زبان(آموزش با ترجمه) میپردازد و بر مدلهای فعلی خواندن که بر ماهیت تعاملی و سازنده درک مطلب تأکید دارند، تکیه میکند. نمونه مورد بررسی شامل سی دانش آموز زبان انگلیسی در سطح متوسط آموزشگاه مهر افروزدر سمنان بود. بعد از هم سطح کردن دانش آموزان، آنها به سه گروه مساوی توزیع شدند: گروه آموزش به صورت گویا که درآن دانش آموزان در گروه های دو تایی یا چند تایی بر روی متنهای مختلف کار کرده و سوالهای درک مطلب مختلف مطرح شده را جواب دادند، گروه آموزش بر اساس انجام تکالیف که در آن دانش آموزان باید کارهای دستی و کارهای دیگر مربوط به آن متن مشخص را انجام میدادند و در آخر، گروه آموزش به روش سنتی که در آن دانش آموزان باید متنها را ترجمه میکردند. بعد از دوره آموزش دو گروه اول یک پرسشنامه دیدگاه پر کردند. نتایج کمی و کیفی این پروژه به طور واضح بیانگر این نکته هستند که آموزش درک مطلب و لغات مشمول بیشتر از روش قراردادی آموزش گویا و آموزش سنتی، بر اساس انجام تکالیف باعث پیشرفت مهارتهای درک مطلب انگلیسی به عنوان زبان خارجی میشود.
ناهید سلطانیان ارام رضا صادقی
پیشرفت درک مطلب و تعلیم آن یک تقدم آموزشی در تمامی سطوح تحصیلی میباشد. در طول تاریخ آموزش زبان، تلاش های متعددی جهت تسهیل فرآیند پیچیده ی درک مطلب زبان انگلیسی شده است. اخیرا، توجه زیادی به استفاده از رایانه برای توسعه مهارت های درک مطلب شده و تلاش های گوناگونی در این زمینه صورت گرفته است. پروژه حاضر به بررسی رابطه بین تکنولوژی کامپیوتر و درک مطلب می پردازد و بر مدل های فعلی خواندن که بر ماهیت تعاملی و سازنده درک مطلب تاکید دارند، تکیه میکند. نمونه مورد بررسی شامل سی دانشجوی سال اول رشته زبان و ادبیات انگلیسی در دانشگاه سمنان بود. از این تعداد، پانزده نفر تحت یک برنامه آموزش کامپیوتری قرار گرفتند. این گروه، به عنوان گروه آزمایش، پرسش نامه ی زمینه ای را پر کرده و در طی ده جلسه متن های کامپیوتری را که حاوی کمک های درک مطلب (به صورت متن، تصویر و صدا) بودند، خواندند. پانزده دانشجوی دیگر، که به طور تصادفی از گروه انتخاب شده بودند و به عنوان گروه کنترل شناخته شدند، هیچ گونه آموزش کمک رایانه ای دریافت نکردند. از هر دو گروه آزمایش و کنترل امتحانات پیش دوره و پس دوره به عمل آمد. بعد از دوره آموزش، یک پرسش نامه ی دیدگاه بین دانشجویان گروه آزمایش توزیع شد. نتایج کمی و کیفی این پروژه به طور واضح بیانگر این نکته هستند که خواندن به کمک رایانه کمک شایانی به پیشرفت مهارت های خواندن زبان انگلیسی به عنوان زبانی بیگانه می کند و تاثیر آن به مراتب بیشتر از روش های سنتی می باشد. کلید واژه ها: یادکیری زبان به کمک کامپیوتر، محیط ابر متن/ چند رسانه ای، یادگیری خود محور، درک مطلب
پریسا ترحمی هادی فرجامی
یادگیری واژگان یک گام اساسی برای فراگیری زبان خارجی می باشد. واژگان، ابتدایی ترین انتقال دهنده معنی به حساب می آیند. در نتیجه، بار اصلی اطلاعات در برقراری ارتباط را به دوش می کشند. به عنوان قسمتی از زبان، یادگیری واژگان به عنوان موضوع اصلی در آموزش رسمی به حساب می آید. یادگیری واژگان یک عنصر اصلی در یادگیری ژبان خارجی و همینطور فراگیری زبان مادری افراد می باشد. با توجه به نقش اساسی واژگان هر زبان به عنوان عنصر جدایی ناپذیر در یادگیری زبان خارجی و اهمیت شناسایی منابع برای آسان تر کردن این فرایند، این پژوهش بر آن بوده است تا به شناسایی و دسته بندی منابع واژگانی زبان انگلیسی بپردازند که فراگیران ایرانی زبان انگلیسی از آن بهره می گیرند تا خلا موجود در محیط غیر انگلیسی زبان را تاحدودی برطرف کند. بدین منظور، 127 فراگیر زن و مرد زبان انگلیسی در محدوده سنی 10 تا 45 سال از طریق پرسشنامه محقق ساخت با روایی و پایایی مشخص مورد پرسش قرار گرفتند. سپس، پاسخ ها خلاصه و دسته بندی شد و داده ها از طریق آزمون خی دو و تست فریدمن تحلیل شدند. بر اساس تحلیل های کمی و کیفی نتایج پژوهش حاضر مشخص شد که کتاب درسی موسسات، داستان های کوتاه انگلیسی، دیکشنری، فیلم های انگلیسی زبان(همراه یا بدون زیرنویس)، انیمیشن انگلیسی، زیر نویس انگلیسی شبکه های تلویزیونی(شبکه های انگلیسی زبان ماهواره)، جستجو در اینترنت، دوست اینترنتی انگلیسی زبان و شبکه های اجتماعی، نوشتن و ترجمه کتاب ها و مقالات به منظور فراگیری واژگان انگلیسی بیشتر مورد استفاده فراگیران واقع شده است. بر اساس نتایج، هیچ رابطه ای بین جنسیت فراگیران و استفاده از منابع زبانی گزارش نشده است. اما رابطه معنی داری بین سطوح مختلف زبانی فراگیران (ابتدایی، مقدماتی و پیشرفته) و میزان استفاده از منابع زبانی گزارش شده است.