نام پژوهشگر: غلام رضا بخشی خانیکی
شکوه دبیری حمید رضا قاسم پور
یکی از مهم ترین روش های ارزیابی مقاومت به خشکی در ژنوتیپ های گیاهان زراعی بررسی شاخص های فیزیولوژیک و تغییرات متابولیت های خاص تحت تاثیر تنش خشکی در شرایط آزمایشگاهی و مزرعه ای یا گلخانه ای است. به هدف ارزیابی مقاومت به تنش خشکی در ژنوتیپ های گندم نان با استفاده ازآبسزیک اسید آزمایشی به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با استفاده از 5 ژنوتیپ گندم ( w33g، البرز، سرداری، pato و آذر-2 ) و دو سطح آبسزیک اسید (شاهد و 30 میکرو مولار) در سال 1387 در گلخانه دانشکده علوم دانشگاه رازی کرمانشاه انجام گردید. نتایج به دست آمده از تجزیه واریانس و مقایسه میانگین نشان داد ژنوتیپ البرز در انتهای تنش بیشترین مقدار پرولین را در بین ژنوتیپ ها دارا بوده و به عنوان مقاوم ترین ژنوتیپ در آزمایش گلخانه ای مشخص گردید. تجزیه همبستگی بین متغیر های اندازه گیری شده ضرایب همبستگی مثبت و معنی داری را نشان داد. از این همبستگی های شدیدا قوی می توان نتیجه گرفت که متغیر های اندازه گیری شده همگی در هنگام تنش خشکی با هم افزایش می یابند و حتی همدیگر را تقویت می کنند. بنابر این متغیر های اندازه گیری شده در این آزمایش از مناسب ترین و مرتبط ترین شاخص های فیزیولوژیک ارزیابی تنش خشکی هستند. همچنین در آزمایشی دیگر به هدف بررسی تاثیر سطوح مختلف مانیتول بر شاخص های مقاومت به خشکی کالوس های گندم آزمایشی به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملا تصادفی اجرا گردید. فاکتور ژنوتیپ شامل 5 ژنوتیپ w33g، البرز، سرداری، pato و آذر-2 و فاکتور مانیتول حاوی 2 سطح شامل صفر میلی مول به عنوان محیط شاهد و 350 میلی مول مانیتول با فشار اسمزی 1/24- مگاپاسکال بود. نتایج تجزیه واریانس و مقایسه میانگین به روش دانکن نشان داد که از نظر میزان پرولین ژنوتیپ سرداری و سپس آذر 2 بیشترین میزان پرولین را دارا بودند. همچنین بیشترین رشد نسبی کالوس و بیشترین نسبت آب موجود در کالوس متعلق به این ژنوتیپ ها بود. میزان پرولین در محیط حاوی 350 میلی مول مانیتول بیشتر از محیط شاهدو محتوای آب نسبی و سرعت رشد نسبی در محیط فاقد مانیتول، بیشتر از محیط دیگربود.
ازاده تلخاب سید محسن حسام زاده حجازی
به منظوربررسی تنوع ژنتیکی میان 8 جمعیت از سه گونه جنس poa مطالعات سیتوژنتیکی ،الکتروفورزی ومورفولوژیکی بروی انها صورت گرفت. جمعیتهای فوق مورد اندازه گیری ویژگیهای کاریوتیپی از قبیل طول بازوی بلند و کوتاه کروموزومی قرار گرفتند و براساس اطلاعات به دست امده طول کل کروموزوم ها نسبت طول بازوهای کوتاه به طول بازوی بلند نیزمحاسبه گردید. از سیستم انالیز تصویری برای تهیه کاریوتیپ و از نرم افزارmicromeasure برای اندازه گیری پارامترهای سیتوژنتیکی استفاده شد دادده ها پس از جمع اوری در قالب طرح کاملا تصادفی با سه تکرار مورد تجزیه تحلیل قرارگرفتند تنایج نشان داد که بین ژنوتیپ ها ازلحاظ همه پارامترهااختلاف معنی داری درسطح 1% وجود داشت برای گزوهبندی جمعیتها و کروموزمها از ازمون دانکن اسفاده شد که به کمک این روش کروموزوم های هر جمعیت گروه بندی شدند به منظور دسته بندی جمعیتها ،تجزیه کلاستر به روش وارد (ward) برای صفات کاریوتیپی و الکتروفورزی انجام گرفت . فرمول کاریوتیپی ژنوتیپها با روش leavan مشخص شد . تقارن کاریوتیپی این ژنو تیپها براساس جدول دو طرفه استبینز مورد بررسی قرار گرفت . درنتیجه بررسی های کاریوتیپی انجام شده دراین جمعیتها جنس poa میکسو پلوئیدی و پلی پلوئیدی وجود دارد و سلولهای مریستمی یک ریشه اعداد کروموزومی متفاوتی را نشان دادند. درهیچ یک از جمعیتها کروموزم ماهواره دار دیده نشد و طول کل کروموزم ها بین 4.52 تا 2.49 میکرون بود .بااستفاده از تجزیه به مولفه های اصلی دو مولفه اصلی اول 99درصد کل تنوع را نشان دادند. ادامه چکیده پایان نامه در مولفه اصلی اول نسبت بازوها و درصد شکل کلی و شاخص سانترومری بیشترین اهمیت را به خود اختصاص دادند و در مولفه اصلی دوم نیز طول کل کروموزوم و طول بازوی بلند وطول بازوی کوتاه حائز اهمیت بودند.درتجزیه کلاستر که براساس 8 صفت سیتوژنتیکی انجام شد ژنوتیپها در 3 کلاس قرار گرفتند . از لحاظ سنجش تقارن کاریوتیپی ژنوتیپ 14 از گونه araratica در مقایسه با سایر ژنوتیپها نا متقارن تر بوده و در درجه بالا تری از تکامل قرار گرفته است . در الکتروفورز ژل پروتئین های محلول در نمک ضرایب تشابه jaccard و simple matching نشان دادند که ژنوتیپ های426و14 بیشترین ضرایت تشابه را داشتند و ژنوتیپ 11و34 کمترین ضریب تشابه را نشان دادند . کلمات کلیدی : poa ، سیتو ژنتیک ، الکتروفورز ، پروتئین های ذخیره ای و تجزیه کلاستر.
زهره عبدلی آشتیانی غلام رضا بخشی خانیکی
منطقه مورد مطالعه در شرق شهرستان اشتیان واقع شده است ارتفاع منطقه بین 2300تا2600متر است حداکثر دما 88/23 در ماه بهمن حداقل دما 2-درج در ماه تیر است130گونه گیاهی مطلق به 96جنس و32 خانواده
حسین اختردانش علی نیازی
چکیده شوری یکی از مهم ترین و موثرترین تنش ها در کشت و تولید گندم می باشد. یکی از ژن های دخیل در تحمل شوری، ژن tasos4 می باشد که آنزیم پیریدوکسال کیناز را کد می کند. pdxk آنزیم کلیدی در تبدیل ویتامین b6 به پیریدوکسال ´5- فسفات plp)) می باشد. plp کوفاکتوری بسیار مهم و مورد نیاز برای آنزیم های بی شمار درگیر در متابولیسم اسیدهای آمینه می باشد. plpو مشتقات آن ممکن است کانال های یونی و انتقال دهنده هایی که در تحمل شوری نقش دارند را تنظیم نمایند. در تحقیق حاضر بذور گندم های ماهوتی، الموت، اجیلوپس و بوئتیکوم به صورت هیدروپونیک کشت شدند. پس از 17 روز سه تیمار تنش شوری 50، 100 و 200 میلی مولار اعمال شد و نمونه گیری از بافت برگ گندم ها در زمان های 0، 3، 6، 10، 24 و 72 ساعت پس از اعمال تنش انجام گرفت. rna کل از بافت ها استخراج و cdna آن ساخته شد. یک جفت آغازگر دجنره بر اساس توالی tasos4 ) genbank accession ay337321 (گندم در بانک ژن ncbi طراحی و با استفاده از آنها توالی 115 نوکلئوتیدی متعلق به ناحیه کدکننده ژنtapdxk با pcr تکثیر گردید. پس از تأیید آغازگرها، 96 نمونه cdna ساخته شده با استفاده از real time rt-pcr جهت بررسی بیان ژن تکثیر شدند. اجیلوپس بیشترین و بوئتیکوم کمترین سطح بیان را دارا بود که احتمالا به علت دارا بودن ژنوم dd اجیلوپس است. ماهوتی نیز نسبت به الموت سطح بیان بیشتری داشت. بیشترین سطح بیان در اجیلوپس و ماهوتی در غلظت 200 میلی مولار و در الموت و بوئتیکوم درغلظت 100 میلی مولار بود.
محمد عباسی زاده غلام رضا بخشی خانیکی
این پژوهش به منظور بررسی تنوع ژنتیکی 49 ژنوتیپ و رقم شامل ژنوتیپ های نسلf5 حاصل نه تلاقی بین برنج های محلی خوزستان و برنج های شمال کشور و تعدادی از ارقام محلی و اصلاح شده خوزستان به همراه چند رقم استاندارد irri از نظر صفت تحمل به گرما با استفاده از10حایگاه ریزماهواره در سال 1388در آزمایشگاه مرکزی دانشگاه کشاورزی و منابع طبیعی رامین انجام گرفت. به استثناء جایگاه rm282 در بقیه جایگاه ها چند شکلی مشاهده شد. در مجموع 51 آلل تولید شد. تعداد آلل تولید شده در هر جایگاه بین 11-3 آلل و میانگین 5 آلل بود. جایگاه rm224 با دارا بودن بیشترین مقدار pic، بیشترین تعداد آلل تولیدی و آلل موثر بیشترین کارایی را در تفکیک ژنوتیپ ها نشان داد. فراوانی های مشاهده شده آللی انحراف شدیدی نسبت به فراوانی های مورد انتظار نشان دادند که این امر ناشی از اثر انتخابی بودن این جایگاه ها در تولید یا زمان بعد از تولید آنها می باشد. در 15 رقم و ژنوتیپ از مجموع 49 نمونه مورد بررسی اختلاط مشاهده شد. در14 نمونه در یک جایگاه و در ژنوتیپ7 در سه جایگاه rm224، rm570 و rm406 اختلاط دیده شد. در این بررسی جایگاه rm224 قابلیت غربال گری ارقام متحمل به گرما خوزستان و جایگاه rm570 قابلیت غربال گری ارقام متحمل به گرما و اختلاط بین ارقام را نشان دادند. تجزیه خوشه ای 49 رقم و ژنوتیپ را بر اساس ضریب تشابه تطابق ساده و الگوریتم upgma در سطح تشابه 70% به 9 خوشه مجزا هر کدام به ترتیب با 4، 8، 2، 3، 23، 3، 1، 2 و 1 عضو گروه بندی کرد. تمام ارقام محلی و اصلاح شده خوزستان در بزرگترین خوشه قرار گرفتند. ماتریس تشابه به دست آمده و خوشه بندی حاصل از آن رابطه ای با شجره ژنوتیپ ها نداشته و تنها تحت تاثیر نحوه انتخاب اصلاح کنندگان خوزستانی قرار داشت که تیپ های سازگار با منطقه را انتخاب کرده بودند. نتایج حاصل از تجزیه خوشه ای گروه های سه گانه ژنوتیپی نیز این موضوع را تایید کرد. تجزیه به مولفه های اصلی براساس ماتریس تشابه نشان دهنده همبستگی شدید جایگاه های مورد بررسی با تحمل به گرما در بین 49 ژنوتیپ و رقم بود. نتایج حاصل از چندشکلی ریزماهواره ها و تجزیه خوشه ای و تجزیه به مولفه های اصلی نشان داد که روابط ارقام و ژنوتیپ های تحت بررسی معیار مناسبی جهت دسته بندی و انتخاب لاین های برتر متحمل به گرما در دوره گلدهی در بین ارقام و ژنوتیپ های برنج موجود در خوزستان می باشد.
محمود ابراهیمی قلعه خلیلی علی نیازی
شوری یکی از مهم ترین استرس های معنی دار غیر زنده در گیاهان زراعی است. ژن مقاومت به شوری sos1، آنتی پورترh+/na+ غشای پلاسمایی را در گندم، آرابیدوپسیس، انگور و گوجه فرنگی نیز رمز می نماید. cdna آن 3429 نوکلئوتید طول دارد که یک پلی پپتید با 1142 اسید آمینه و وزن 126 کیلو دالتون را رمز می نماید. به منظور بررسی سطح بیان ژن sos1 آغازگرهای دژنره در ncbi طراحی گردید. گیاهچه های گندم الموت(رقم حساس)،ماهوتی(رقم مقاوم)،بوئتیکوم وآجیلوپس( گونه وحشی) کشت شده در محیط کشت هیدروپونیک،تحت چهارتیمارتنش nacl با غلظت های صفر،50،100و200میلی مولار قرار گرفته همچنین در هر تیمار(غلظت)درزمان های0،3،6، 10، 24و 72 ساعت پس از تنش نیز نمونه گیری انجام گردید.سپس استخراج rna طبق پروتوکل انجام شد و پس از ساختن رشته اول cdna، واکنش با دستگاه real time pcr انجام و تفسیر شد. در رقم مقاوم ماهوتی تنها در تیمار 200 میلی مولار ژن sos1 بیان می شود .بیشترین بیان مربوط به گونه وحشی آجیلوپس در تیمار 200میلی مولار و کمترین بیان مربوط به گونه بوئتیکوم در غلظت 200 میلی مولار می باشد. مقایسه ارقام در زمان های مختلف نشان داد بیشترین بیان مربوط به گونه وحشی آجیلوپس در زمان 3 ساعت پس از تنش و کمترین بیان مربوط به رقم الموت و بوئتیکوم به ترتیب در زمان های 72 و 3 ساعت پس از اعمال تنش می باشد. مقایسه همبستگی بیان ژن sos1 بین غلظت های مختلف نشان می دهد که مابین غلظت های100و200میلی مولار در گونه وحشی آجیلوپس وگونه بوئتیکوم همبستگی معنی دار وجود دارد. کلمات کلیدی: پمپ غشائیh+/na+،sos1، تحمل شوری، به رمز درآوردن.
فاطمه مرادزاده غلام رضا بخشی خانیکی
پنبه یکی از محصولات مهم کشاورزی و صنعتی جهان به شمار میآید، ولی در سال های اخیر سطح زیرکشت آن در ایران کاهش یافته است. جهت بهبود برنامه های اصلاحی پنبه می توان از روش های کشت درون شیشه ای استفاده نمود، ولی با توجه به اینکه باززایی در گونههای جنس گوسیپیوم وابسته به ژنوتیپ بوده و کشت بافت و باززایی در این گیاه دشوار است لذا توسعه دانش باززایی گیاه جهت روش های جدید از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است. این تحقیق که در سال های 1387 و 1388 در موسسه تحقیقات پنبه کشور در گرگان جهت بهبود برنامه پتانسیل باززایی پنبه در شرایط درون شیشه ای در قالب چند آزمایش انجام شد، اثر ترکیبات و غلظتهای مختلف هورمونهای naa، bap، d-2,4 و کینتین در محیط کشت ms بر کالوسزایی و باززایی و واکنش به کشت بافت تعدادی از ارقام پنبه مورد بررسی قرار گرفت. جهت اجرای آزمایش، از طرح کاملاً تصادفی با 3 تکرار استفاده شد. در آزمایش اول، اثر ترکیبات مختلف هورمونی bap و 2,4-d بر کالوسزایی، باززایی و واکنش به کشت بافت ریزنمونههای برگ لپهای، محور زیرلپه و جوانه انتهایی از گیاهچههای 7 روز? پنبه و همچنین ریزنمونه جنین نارس ارقام پنبه ساحل و ترمز-14، 3 تا 4 روز پس از گرده افشانی بررسی شد. نتایج تجزیه واریانس اختلاف معنیداری را بین ارقام، ریزنمونهها، ترکیبات هورمونی محیط کشت و اثرات متقابل رقم و هورمون در کالوس زایی، نوع ریزنمونه در باززایی و واکنش به کشت بافت در سطح یک درصد نشان داد. در بین ارقام مورد بررسی، رقم ساحل بالاترین راندمان تولید کالوس و واکنش به کشت بافت را دارا بود، هم چنین ریزنمونه جنین نارس نسبت به سایر ریزنمونهها کالوس بیشتری تولید کرد، ریزنمونه جوانهانتهایی بیشترین باززایی و ریزنمونههای جنین نارس و جوانه انتهایی بیشترین واکنش به کشت بافت را داشتند. بیشترین میزان تولید کالوس بر روی محیط ms حاوی 5/0 میلی گرم بر لیتر2,4-d و دو میلی گرم بر لیتر bap بود. در آزمایش دوم، اثر 20 نوع ترکیب هورمونی از naa, 2.4-d، bap و کینتین بکار رفته در محیط کشت ms بر روی سه نوع ریزنمونه مورد بررسی در پنبه رقم کوکر-312 بررسی شد. بر اساس نتایج تجزیه واریانس، اختلاف معنیداری بین ریزنمونهها، ترکیبات هورمونی محیط کشت و اثر متقابل این فاکتورها از نظر کالوسزایی، باززایی و واکنش به کشت درون شیشهای در سطح یک درصد مشاهده شد. ریزنمونه محور زیرلپه بیشترین کالوس زایی، جوانه انتهایی بیشترین باززایی و محور زیرلپه و جوانه انتهایی بیشترین واکنش به کشت بافت را دارا بودند. بیشترین میزان تولید کالوس در محیط ms حاوی 5/0 میلی گرم بر لیتر2,4-d، دو میلی گرم بر لیتر bap و یک میلی گرم بر لیتر naa، بیشترین باززایی و واکنش به کشت بافت در محیط کشت بدون هورمون مشاهد شد. در آزمایش سوم، درصد کالوس زایی، باززایی و واکنش به کشت بافت سه نوع ریزنمونه مختلف در ارقام کوکر-312، ساحل، ترمز-14 و تابلادیلا بر روی محیط کشت حاوی هورمون های 2,4-d و bap مورد بررسی قرار گرفت. نتایج تجزیه واریانس اختلاف معنی داری بین ارقام، ریزنمونهها، ترکیبات هورمونی موجود در محیط کشت و اثرات متقابل تمام آنها از نظر خصوصیت کالوس زایی، رقم، ریزنمونه و اثر متقابل رقم * ریزنمونه از نظر باززایی و رقم و اثر متقابل رقم * ریزنمونه از نظر واکنش به کشت بافت در سطح یک درصد نشان داد. در بین ارقام مورد بررسی، ساحل و کوکر-312 بالاترین راندمان تولید کالوس، رقم ترمز-14 بالاترین باززایی و ارقام ساحل، ترمز-14 و کوکر-312 بالاترین واکنش به کشت بافت را دارا بودند. محور زیرلپه نسبت به سایر ریزنمونهها بالاترین کالوس و جوانه انتهایی بالاترین باززایی را داشتند. بالاترین کالوسزایی بر روی محیط ms حاوی 5/0 میلی گرم بر لیتر 2,4-d و دو میلی گرم بر لیتر bap مشاهده شد. در آزمایش چهارم، میزان کالوسزایی، باززایی و واکنش به کشت بافت ریزنمونههای مختلف ارقام کوکر-312 و تابلادیلا در محیط کشت ms حاوی تنظیم کنندههای رشد گیاهی 2,4-d و bap مورد بررسی قرار گرفت. نتایج تجزیه واریانس اختلاف معنی داری بین ریزنمونهها، اثر متقابل رقم * ریزنمونه، رقم * ترکیبات هورمونی و ریزنمونه * ترکیبات هورمونی محیط کشت از نظر کالوس زایی، رقم، ریزنمونه و اثر متقابل بین آنها از نظر باززایی و رقم، ریزنمونه، رقم * ترکیبات هورمونی و ریزنمونه * ترکیبات هورمونی از نظر واکنش به کشت بافت در سطح یک درصد مشاهده شد. در بین ارقام مورد بررسی، رقم کوکر-312 بالاترین باززایی و واکنش به کشت بافت را دارا بود. محور زیرلپه بالاترین کالوس زایی و واکنش به کشت بافت و جوانه انتهایی بالاترین باززایی را داشتند. بیشترین کالوس زایی بر روی محیط کشت ms حاوی 4 میلی گرم بر لیتر bapو محیط کشت حاوی 5/0 میلی گرم بر لیتر 2,4-d و دو میلی گرم بر لیتر bap مشاهده شد. در آزمایش پنجم، میزان ریشهزایی، آلودگی، عدم زندهمانی و شیشهای شدن سه نوع ریزنمونه مورد بررسی در رقم پنبه کوکر-312 بر روی محیط کشت ms حاوی naa و کینتین مورد بررسی قرار گرفت. آنالیز واریانس داده ها، اختلاف معنی داری بین نوع ریزنمونه، ترکیبات هورمونی محیط کشت و اثر متقابل آنها از نظر ریشه زایی، ترکیبات هورمونی از نظر عدم زنده مانی و نوع ریزنمونه و ترکیبات هورمونی محیط کشت از نظر شیشه ای شدن در سطح یک درصد نشان دادند. از نظر آلودگی بین منابع تغییرات اختلاف معنی داری مشاهد نشد. در بین ریزنمونه ها برگ لپه ای و محور زیرلپه بالاترین ریشه زایی و جوانه انتهایی و محور زیرلپه بیشترین درصد شیشه ای شدن را دارا بودند. محیط کشت ms بدون هورمون بیشترین ریشه زایی، محیط کشت ms حاوی 2 میلی گرم بر لیتر کینتین بیشترین عدم زنده مانی و محیط کشت ms حاوی یک میلی گرم بر لیتر naa بیشترین درصد شیشه ای شدن را نشان دادند. در صورتیکه، آلودگی هیچ ارتباطی با ریزنمونه و ترکیبات هورمونی محیط کشت نداشت. در نهایت، انتقال گیاهچه های تولید شده حاصل از کشت بافت به خاک استریل شده مورد بررسی قرار گرفت. هدف از این مرحله تحقیق کوتاه کردن زمان سازگاری گیاهچه ها به شرایط طبیعی بود. درصد زندهمانی هر دو تیمار مرحله اول سازگاری بالا بود و گیاهچهها به مرحله بعدی سازگاری رسیدند. بالاترین درصد زندهمانی انتقال گیاهچهها به خاک زمانی بود که آگار اطراف ریشه به دقت شسته شده بود و از خاک الک ریز شده و استریل شده استفاده شده بود. بالاترین درصد زندهمانی در مرحله دوم سازگاری انتقال به خاک تیمار اول و دوم بود.
لیلا مجللی غلام رضا بخشی خانیکی
% 30 !" 0 10(2 1! , ( -, . / . & & ( )* ! % " 10435 !"% !% . % 0 3 % 435 6 7 " 6: : 0; 0<( =8 *> ?" @a% % b6& .3% 08% 9 ,& 1 6 e !d ) % c !" ! % . 3 0 (exiguobacterium sh3) ! % 6g . 3 0 6 e % ?: % f q %1 :l3 m> k ( e ); !" j& 6 e nacl 0.1%(nh4)2so4 0.2%na2hpo40.25%k2hpo40.1%0.05%7h2omgso4cacl2 ! e r,se m e % tu .k q tripton 0.05%0.2% ( 3 b6& .k b,.e 0 v e 0:k e ! , % 3 b,.e % 118u/ml w *> q% .:k c 0% 0 3 % = *& e @a% 2, 3 b.q " 0% .3 6 e ph=7 z ( 37 ! ],^ 0% % 7 " ." 0 ?: 6: 6< 3 0 6: ?" a % e 0 %% 08% ` 6: k "q _e5 . % ] =8 *> .exiguobacterium
کتایون دباغ محمد طاهر حلاجیان
بیش تر گونه های جنس citrus و برخی جنس های نزدیک در این خانواده تولید جنین نوسلار می کنند. دانهال های نوسلار مشابه والد مادری هستند. وجود چنین جنین هایی در کنار جنین حاصل از لقاح، منجر به پدیده چندجنینی می شود که هم زمان دو یا چند جنین در یک بذر توسعه می یابند. جنین نوسلار مانع بزرگی در اصلاح مرکبات محسوب می شود، هرچند با هدف ایجاد یکنواختی ژنتیکی در تولید پایه، ارزشمند و مفید است. استفاده از نشانگرهای ملکولی در بررسی های ژنتیکی ژنوتیپ ها و ژرم پلاسم در مرکبات برای تشخیص دانهال های حاصل از لقاح از دانهال های نوسلار ابزاری مهم تلقی می شوند. در این مطالعه نمونه های برگی 11 رقم مختلف مرکبات جمع آوری و پس از کاشت بذور این ارقام، از دانهال های ایجاد شده نیز نمونه برگی تهیه گردید. پس از استخراج dna از نمونه ها، pcr با 8 جفت آغازگر ریزماهواره ای انجام شد. محصولات تکثیر شده با استفاده از ژل پلی اکریلامید الکتروفورز شدند. نتایج نشان داد که 8 جفت آغازگر برای صفت نوسلار یا بذری بودن نهال ها در 9 رقم، چندشکلی نشان دادند. تعداد کل آلل ها در جمعیت 45 آلل و دامنه تعداد آلل بین 3-10 با میانگین 62/5 بود. 35 آلل برای صفت نوسلار یا بذری بودن چند شکل بودند. از بین آغازگرهای چندشکل، آغازگر taa41 بیش ترین تعداد آلل(10) و آغازگرهای taa27 و taa1 کم ترین تعداد آلل(3) را در ارقام مورد مطالعه نشان دادند. اهداف این رساله ایجاد نشانگرهای ریزماهواره مرتبط با نوسلار یا بذری بودن در مرکبات و استفاده از آنها برای تشخیص دانهال های بذری از نوسلار در برنامه اصلاح مرکبات می باشد.
فرشته آقاباقری غلام رضا بخشی خانیکی
نیروگاه حرارتی شازند واقع در شمال شرقی شازند در استان مرکزی از سال 1379 شروع به کار کرد. سوخت مورد نیاز این نیروگاه، گاز طبیعی و اغلب مازوت است. بنابراین آلاینده های منتشره از این نیروگاه، آلاینده های گوگردی، نیتروژن دار و مونوکسیدکربن هستند. بیشترین آلاینده در زمان استفاده از مازوت، ترکیبات گوگردی می باشد. به دلیل اهمیت گیاهان خانواده ی لگومینوزه از نظر اکولوژیکی، مرتعی، دارویی و خوراکی این مطالعه انجام شد. لگوم های موجود در محوطه اطراف نیروگاه جمع آوری و با استفاده از منابع قابل دسترس شناسایی شدند. نمونه های شاهد از فاصله 10 کیلومتری نیروگاه جمع آوری شدند. نمونه های هرباریومی نیز تهیه گردیدند. مطالعات مورفولوژیکی دانه و آناتومی اپیدرم برگ انجام شد. در مطالعات گرده شناسی شکل، ابعاد و درصد باروری دانه های گرده در نمونه های شاهد و آلوده مقایسه گردید. فلاونوئید های برگ با استفاده از روش های کروماتوگرافی دو بعدی و لایه نازک شناسایی شدند. آزمایش کیفی و تعیین کمی نیتروتوکسین ها نیز انجام شد. کلیه داده ها با استفاده از نرم افزارspss و آزمون ضریب همبستگی پیرسون و کندالone tailed & two tailed) ) آنالیز گردیدند. نتایج تفاوت معنی داری را در تعداد کرک و میزان گشودگی دهانه ی روزنه گیاهان شاهد و آلوده نشان داد. ابعاد دانه و دانه گرده و میزان باروری در گیاهان آلوده در مقایسه با شاهد کاهش نشان داد. همچنین در گیاهان آلوده تغییر در تعداد و نوع فلاونوئیدها در مقایسه با شاهد مشاهده گردید. به دلیل عدم وجود نیتروتوکسین در نمونه های مورد مطالعه، تفاوتی در نمونه های شاهد و آلوده مشاهده نشد. کلمات کلیدی: لگوم، نیروگاه حرارتی شازند،گرده، فلاونوئید، آلاینده.
نسترن کیا کجوری غلام رضا بخشی خانیکی
فنولوژی(ظهورشناسی) شاخه ای از علم است که روابط بین وقایع دوره ای بیولوژیکی موجودات زنده و تغییرات محیط را مطالعه می کند. وقایع طبیعی نظیر مهاجرت پرندگان، بیدار شدن جوانه درختان، گل دهی یا میوه دهی، فعالیت حشرات و تاریخ برداشت محصول همه این وقایع سالیانه می توانند با تغییرات فصلی یا اقلیمی در ارتباط باشند. مطالعه فنولوژی در اکوسیستم ها و اگرواکوسیستم ها از لحاظ علمی و عملی اهمیت زیادی دارد. تغییر اقلیم و مهاجرت گونه های اقالیم مختلف باعث ظهور عدم انطباق پدیده های زیستی با تغییرات فصلی محیط می گردد. اختلاف درتاریخ فعالیت گونه های گیاهی مختلف در یک منطقه خاص می-تواند سبب ظهور سیمای متفاوتی در آن منطقه گردد. درسال 1388 ظهورشناسی 152 گونه گیاهی در باغ گیاه شناسی نوشهر مورد تحقیق و بررسی قرار گرفت. در این تحقیق پارامترهای مختلفی چون تاریخ اولین جوانه زنی، ظهور اولین برگ تا کامل شدن همه ی برگ ها، ظهور اولین غنچه و گل، زمان اوج گل دهی، خاتمه ی گل دهی، دوره خزان و مدت دوام بذر روی گیاهان مورد بررسی قرار گرفت. در این تحقیق کلیه مراحل رشد و نمو در گیاهان مختلف مورد بررسی و مقایسه قرار گرفت. پس از ثبت اطلاعات در طول دو سال، اطلاعات وارد فرمهای مخصوص در محیط exell گردید. جداول ثبت وقایع حیاتی گیاهان با تحقیق انجام گرفته قبلی مقایسه گردید و نتایج جالبی به دست آمد. همانگونه که انتظار می رفت ظهور پدیده های حیاتی در گیاهان به شدت متأثر ازعوامل محیطی وآب و هوایی گیاهان در منطقه مورد بررسی می باشند، چنانچه حتی قرارگرفتن یک گیاه در سایه می تواند سبب تاخیر در بروز پدیده برگ دهی، گل دهی و... شود. علایم فنولوژیکی این گونه ها از 25 سال گذشته زودتر اتفاق افتاده که شاید به دلیل گرمتر شدن آب و هوا باشد.
فاطمه صدرزاده آقاجانی همت اله پیردشتی
به منظور بررسی تأثیر باکتری های محرک رشد (pgpr) و قارچ تریکودرما (trichoderma harzianum) بر برخی صفات مورفولوژیک و فیزیولوژیک گیاه دارویی ریحان (ocimum basilicum) و کاهش جذب کادمیوم در خاک آلوده به نیترات کادمیوم، آزمایشی گلخانه ای به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی با سه تکرار در دانشگاه کشاورزی و منابع طبیعی ساری اجرا شد. عامل اول شامل نیترات کادمیوم در چهار سطح (شاهد، 30، 60 و 90 میلی گرم بر لیتر)، عامل دوم شامل قارچ تریکودرما (t. harzianum) در دو سطح تلقیح و عدم تلقیح با خاک و عامل سوم شامل باکتری محرک رشد بیوسوپر (azotobacter spp.،azospirillum spp ، bacillus subtillis و psudomonas spp) در دو سطح تلقیح و عدم تلقیح با بذر بودند. نتایج نشان داد که آلودگی نیترات کادمیوم بر صفات مورفولوژیک ریحان تأثیر گذاشته و باعث کاهش پارامتر-های رشدی، عملکرد ماده تر و خشک ریحان شد. حضور باکتری و تریکودرما نیز توانست بر کاهش اثرات کادمیوم بر گیاه ریحان موثر باشد به طوری که در سطوح 30 و 90 میلی گرم بر لیتر کادمیوم، در تیمار های تلقیح شده، وزن تر ساقه کمتر کاهش یافت. در بالاترین سطح آلودگی نیز در تلقیح باکتری، وزن خشک برگ از کاهش کمتری نسبت به عدم تلقیح برخوردار بود. همچنین حضور تریکودرما سبب شد تا ارتفاع و تعداد ساقه های فرعی ریحان نسبت به عدم حضور آن به ترتیب حدود 14 و 36 درصد افزایش یابد. صفات فیزیولوژیک مورد بررسی شامل کلروفیل a، b، a+b، کاروتنوئید، سطح برگ و محتوی کلروفیل برگ (spsd) نیز تحت اثر سمیت کادمیوم قرار گرفت و از روند کاهشی برخوردار بودند. بین باکتری و تریکودرما با کادمیوم در تمامی صفات مورد بررسی برهمکنش معنی داری وجود داشت. حضور باکتری و تریکودرما در بالاترین سطح آلودگی (90 میلی گرم بر لیتر) توانست غلظت کلروفیل a را نسبت به عدم حضور آن ها (به ترتیب 18 و 46 درصد) افزایش دهد. همچنین در حضور آن ها غلظت کلروفیل b وa+b از دامنه تغییرات کمتری در مقایسه با عدم حضور آن ها نسبت به سطح شاهد برخوردار بود. همچنین بیشترین غلظت کاروتنوئید برگ در حضور توأم باکتری و تریکودرما (با میانگین حدود 371 میکرو گرم بر میلی لیتر ) مشاهده شد. از طرف دیگر با افزایش غلظت کادمیوم در خاک غلظت و میزان جذب نیتروژن ریحان در تیمار های تلقیح و عدم تلقیح کاهش یافت. با این وجود حضور تریکودرما در ریشه سبب شد تا میزان جذب نیتروژن در ریشه کمتر تحت اثر کادمیوم محیط قرار گرفته و تغییرات کمتری در آن مشاهده شود. بر اساس یافته ها حضور باکتری و تریکودرما غلظت و جذب کادمیوم را در ریحان افزایش داد. به طوری که بیشترین میزان جذب کادمیوم در اندام هوایی ریحان در حضور تریکودرما (با میانگین 011/0 میلی گرم بر بوته) مشاهده شد. در مجموع به نظر می رسد کاربرد کود های بیولوژیک حاوی میکرو ارگانیسم های باکتریایی و قارچ در بهبود ویژگیهای رشدی و جذب نیتروژن در گیاه دارویی ریحان تحت تنش کادمیوم تأثیر بهتری داشته است و می توان امیدوار بود که با تداوم تحقیقات به گام های عملی در استفاده از میکرو ارگانیسم ها برای رفع آلودگی محیطی دست یافت.
شبنم صنعتی بهنام ژند
چکیده ندارد.
محسن علی بخش غلام رضا بخشی خانیکی
تیره fabaceae یکی از بزرگترین تیره های گیاهان گلدار است، این تیره مهم ترین تیره از دو لپه ای ها و دومین تیره مهم از نظر تهیه مواد غذایی در مقایسه با دانه های غلات غنی از پروتئین می باشد. جنس گون (astragalusl.) بزرگترین جنس این تیره می باشد و بزرگ ترین جنس گیاهان گلدار نیز محسوب می شود. این جنس دارای بیش از 2500 گونه و150 بخش است که به دلیل تولید کتیرا و نیز اهمیت مرتعی و مصارف سوختی مورد توجه بوده اند. بخش onobrychoidei dc. متعلق به جنس astragalus ، تیره fabaceae، راسته fabales، زیر رده rosidae، رده magnoliopsia و شاخه magnoliophyta است. مطالعه بیوسیستماتیکی بر روی گونه های مختلف این بخش به منظورتعیین روابط بین گونه ای و نزدیکی گونه ها با استفاده از ویژگی های ریخت شناسی، ریز ریخت شناسی و کاریولوژیک صورت گرفت. داده های حاصل از هر مطالعه توسط نرم افزار mvsp3.1 و spss9.0مورد آنالیز قرار گرفت. در مطالعه ریخت شناسی 51 ویژگی کمی و کیفی مربوط به اندام های رویشی و زایشی مورد بررسی قرار گرفت که نتایج آن حاکی از قرار گرفتن گونه ها در دو گروه بود: گروه اول گونه هایی با ساقه کوتاه شامل a.lilacinus و a.khoshyellaghensisi گروه دوم گونه هایی با ساقه توسعه یافته شاملa.bervidens، a.arguricus، a.aduncus، a.vegetus، a.cancellatus و a.bijarensis می باشند. بر اساس مطالعات میوزی گونه های بخش onobrychoidei همگی دارای n=8 می باشند. گونه های دیپلوئید شامل a.bijarensis ، a.khoshyellaghensis و گونه های تتراپلوئید شامل a.arguricus،a.lilacinus و a.bervidensمی باشند. از چهار جمعیت مورد مطالعه از a.vegetus سه جمعیت هگزا پلوئید و یک جمعیت تتراپلوئید بودند. از سه جمعیت مورد مطالعه از a.aduncus دو جمعیت دیپلوئید و یک جمعیت تتراپلوئید بودند و در a.cancellatus دو جمعیت دیپلوئید و یک جمعیت تتراپلوئید بودند. در بررسی درصد ناباروری دانه های گرده، گونه ها در دو گروه قرار می گیرند. گروه اول دارای قدرت باروری بالا شامل a.arguricus ، a.bervidens ، a.aduncus و گروه دارای باروری کم شامل a.cancellatus، a.lilacinus، a.bijarensis، a.khoshyelloghensis و a.vegetus می باشند. ناهنجاری های میوزی از جمله هسته های ناهمزمان، سیتومیکسیس، پل، کروموزوم های لاگارد و b کروموزوم در مراحل مختلف تقسیم میوز مشاهده شدند.
مریم اثناعشری امیری محمد علی تاجیک قنبری
چکیده آنتی بیوتیک ها از جمله داروهایی هستند که از میکروارگانیسم ها به دست می آیند و جهت مبارزه با میکروب ها مصرف می شوند. پنی سیلین اولین آنتی بیوتیک شناخته شده در دنیا می باشد. برای دست یابی به پنی سیلین می توان از قارچ penicillium chrysogenum استفاده کرد. هدف از انجام این تحقیق دست یابی به میزان بهینه پنی سیلین از طریق کشت قارچ p. chrysogenum بوده است. به همین منظور دو ایزوله 5031 و 5037 از این قارچ تهیه شد. پس از کشت این سویه ها در محیط مایع (ساکارز 21 گرم – عصاره مخمر 3 گرم در یک لیتر آب مقطر خالص) و گذشت 6-8 روز از کشت قارچ فعالیت ضد میکروبی قارچ در مجاورت باکتریها بررسی شد. پس از اثبات ماده بازدارنده رشد در این محیط از این محیط، استخراج انجام شد تا نوع ماده بازدارنده رشد تعیین شود. با استفاده از روشtlc (کروماتوگرافی لایه نازک) و مقایسه با استاندارد پنی سیلین جی مشخص شد که ماده بازدارنده رشد پنی سیلین می باشد. برای تعیین میزان دقیق پنی سیلین موجود درمحیط کشت قارچ p . chrysogenum به منظور تعیین شرایط بهینه تولید از دستگاه hplc (کروماتوگرافی مایع با کارایی بالا) استفاده شد. بعد از انجام تزریق های متعدد با استفاده از استخراج های انجام شده از شرایط محیطی متفاوت محیط کشت، مشخص شد که در فاصله زمانی 8-6 روز پس از کشت قارچ بیشترین میزان تولید پنی سیلین در محیط مایع کشت قارچ p. chrysogenum وجود دارد و شرایط بهینه محیط کشت برای تولید پنی سیلین وجود عصاره مخمر به میزان 0.3 گرم ، ساکارز 2.1 گرم در 100 سی سی آب مقطر استریل انتخاب گردید. و شرایط بهینه دمایی نیز در محدوده دمایی 28- 25 درجه سانتیگراد با میزان شدت حرکت شیکر 120 دور در دقیقه مشخص شد.
بتول خواجه پور یونس عصری
روند رو به رشد صنعتی شدن جوامع و گسترش آلاینده های موجود در هوا،تاثیرات مخرب و انکار ناپذیری را بر موجودات زنده می گذارند. از جمله ی آن ها گیاهان هستند که ریه های کره ی زمین محسوب می شوند و لذا اهمیت حفظ آنها در این شرایط پررنگ تر شده است. از این رو در پژوهش پیش رو تاثیر این آلاینده ها در سه منطقه ی آلوده و کمی آلوده و پاک (از شهر تهران) بر گونه ی گیاهی ارغوان مورد مطالعه قرار گرفت. نمونه های برگی از گیاهان جدا شد و پس از فیکس و تهیه ی برش های دستی و رنگ آمیزی، پارامترهایی چون سطح برگی، تعداد و قطر روزنه، ضخامت اپیدرم فوقانی و تحتانی و ضخامت انواع بافت پارانشیم در آن ها مطالعه شد و مشخص شد آلودگی هوا تاثیر مستقیم و معنی داری بر ساختارهای برگی دارد. گیاه به عنوان واکنش دفاعی و سازگاری در مقابل این تنش، تغییراتی از قبیل افزایش ضخامت اپیدرم فوقانی و تعداد روزنه در عین کوچک کردن اندازه ی آنها، در خود اعمال می کند.این تغییرات با افزایش میزان آلاینده های موجود در هوا شدت می یابند. لذا توجه به کاهش آلودگی برای حفظ گونه های گیاهی، بسیار پراهمیت است.
طاهره پورعلمی غلام رضا بخشی خانیکی
هدف ازاین پژوهش شناسایی و معرفی فلور، کورولوژی عناصر گیاهی و ساختار پوشش گیاهی منطقه دیشموک می باشد. شناسایی و بررسی فلورستیکی گیاهان این منطقه از طریق مراجعه به منطقه مورد بررسی در فصل رویشی ، پیمایش صحرایی، استفاده از منابع موجود و تجارب کارشناسان آگاه در زمینه گیاه شناسی و مرتعداری ، مصاحبه با کارشناسان اداره منابع طبیعی و دامداران مطلع محلی انجام پذیرفت. در نتیجه این مطالعه 168 گونه گیاهی از 42 تیره و 124 جنس جمع آوری و شناسایی شد. تیره های astaraceae با 12 درصد (20 گونه)، تیره laimceae با 10 درصد (16 گونه)، تیره fabaceae و apiaceae با 9 درصد (15 گونه)، تیره poaceae با 7 درصد ( 12 گونه)، تیره liliaceae با 6 درصد ( 10 گونه) از مهمترین تیره های موجود در منطقه بودند. کلمات کلیدی: فلوریستیک – شکل زیستی- کورولوژی- دیشموک