نام پژوهشگر: جمال مشتاقیان
مرضیه رضایی رسول روغنیان
monascus purpureus, قارچ میکروسکوپی از رده آسکومایست ها است که بر روی مواد حاوی نشاسته رشد می کند و دارای خواص کاربردی وسیع از جمله رنگ دهنده ، طعم دهنده، نگهدارنده مواد غذایی و کاهنده کلسترول است. رنگ دانه حاوی چندین ترکیب است که در مجموع به عنوان موناکولین ها شناخته شده اند, یکی از این ترکیبات موناکولین kاست که مهارکننده قوی آنزیم ? – هیدروکسی?-متیل گلوتاریل کوآنزیم a ردوکتار, آنزیم سنتز کننده کلسترول, می باشد و می توان به عنوان داروی ضد هایپرکلسترولمی استفاده کرد. به طور کلی هدف از انجام این تحقیق در ابتدا کشت و تولید رنگ دانه دو سویه بومی (جداسازی شده از کلکسیون میکروبی دانشگاه اصفهان) و سویه استاندارد (m.purpureus dsm1603 ) به روش تخمیر غوطه ور میکروارگانیسم m.purpureus و سپس بررسی و مقایسه تأثیر رنگ دانه دو سویه بر روی متابولیسم چربی های سرم خون رات (کلسترول تام, تری گلیسیرید, hdl و ldl) می باشد . همچنین تأثیر عوامل محیطی و غذایی بر میزان رشد و تولید رنگ دانه توسط این قارچ نیز مورد بررسی قرار گرفت. به طور کلی این تحقیق در سه مرحله انجام شد. در مرحله اول تولید رنگ دانه با تهیه کشت غوطه ور از دو سویه بومی و استاندارد انجام شد. در مرحله دوم برای تعیین شرایط بهینه رشد و تولید رنگ دانه ، عواملی مانند دما، هوادهی، منبع کربن، منبع نیتروژن، ph و عناصر معدنی انتخاب و تغییرات آنها بر روی تولید رنگ دانه و بیوماس توسط m.purpureus مورد بررسی قرار گرفت. در مرحله سوم سوسپانسیون حاوی رنگ دانه تولید شده به روش تخمیر غوطه ور به جای آب آشامیدنی در رژیم غذایی رات مورد استفاده قرار گرفت و تاثیر آن بر متابولیسم چربی سرم (کلسترول, تری گلیسیرید, ldl و hdl) رات مورد مطالعه قرار گرفت. نتایج حاصل از این تحقیق نشان می دهد که استفاده از این رنگ دانه قارچ monascus purpureus در رژیم غذایی رت ها در مقایسه با گروه کنترل تأثیر بسزایی در کاهش میزان کلسترول,تری گلیسیرید و ldl دارد. نتایج حاصل از مقایسه تأثیر رنگ دانه دو سویه بومی و استاندارد قارچ m.purpureus نشان داد که هر دو سویه در کاهش تری گلیسیرید و ldl و افزایش hdl تأثیر یکسان داشته اند ولی سویه بومی در کاهش کلسترول موثر تر بوده است.
مهسا موحدابطحی حسین مولوی
نیکوتین نقش مهمی را در ارتقای عملکرد حافظه و یادگیری انسان و حیوانات آزمایشگاهی بازی می کند. مطالعات پیشین داده های ناهماهنگی را در این زمینه اختیار می گذارد.از آنجا که ماز شعاعی 8 بازویی که در اکثر مطالعات این زمینه مورد استفاده قرار گرفته است میزان یکسانی از دشواری تکلیف را ایجاد می کند، مطالعه پیش رو بر آن است تا با تکرار مطالعات قبلی در این زمینه تاثیرات حاد نیکوتین بر یادگیری فضایی و حافظه در موش صحرایی را با استفاده از ماز شعاعی 12 بازویی که بار شناختی بیشتری را فراهم می کند مورد سنجش قرار دهد. در این مطالعه سه گروه ده تایی از موش های صحرایی نر نژاد ویستار برای بررسی تاثیرات شناختی نیکوتین مورد استفاده قرار گرفتند. موش های صحرایی 20 دقیقه قبل از شروع هر تلاش آزمایشی مورد تزریق زیرجلدی نیکوتین قرار گرفتند. دوزهای نیکوتین مورد استفاده عبارت بودند از 0، 1/0 و 4/0 میلی گرم بر کیلوگرم. حافظه فضایی موش های صحرایی بر روی ماز شعاعی 12 بازویی مورد سنجش قرار گرفت. دقت انتخاب با دو متغیر خطاهای حافظه فعال و خطاهای حافظه مرجع سنجیده شد. موش های صحرایی تفاوت تقریبا معناداری را در خطاهای حافظه فعال بین سه گروه از خود نشان دادند اما هیچ تفاوت معناداری از نظر خطاهای حافظه مرجع در بین سه گروه مشاهده نشد. مطالعه حاضر نشان می دهد که بین مصرف حاد نیکوتین و عملکرد حافظه فضایی طولانی مدت در ماز شعاعی 12 بازویی همبستگی منفی وجود دارد که فرض های پیشین با استفاده از ماز شعاعی 8 بازویی را مورد تردید قرار می دهد.
سمیه پیروزمند محمد اطیابی
حفظ طولانی مدت بقاء و کاهش مرگ سلولها در محیط های بدون سرم در کشت سلولی و بهینه سازی فناوری کشت سلول های پستانداران جهت تولید اقتصادی داروهای زیستی مثل پروتئین های نوترکیب، آنتی بادی های مونوکلونال و واکسن ها، موضوعات مهمی محسوب می شوند. یکی از مشکلات اصلی مواجه شده هنگام کشت در بیوراکتورها، مرگ سلولی ناشی از آپوپتوز می با شد که بازده تولید داروهای زیستی را کاهش می دهد. آپوپتوز یا مرگ برنامه ریزی شده سلول یک فرایند ژنتیکی است که توسط محرک های محیطی فعال می?شود. همچنین برای تکوین طبیعی و عملکرد صحیح موجود زنده چند سلولی از طریق حذف سلولهای مضر یا نا خواسته، ضروری می باشد. در کشت سلول های جانوری که از لحاظ صنعتی حائز اهمیت هستند مانند سلول های تخمدان هامستر چینی(cho) ، این نوع از مرگ سلولی بسیار شایع است. تغییر محیط کشت، از طریق اضافه کردن مواد مغذی، مکمل های شیمیایی یا پپتیدهای آنتی آپوپتوزی مانند فاکتورهای رشد انسولین و فاکتور رشد مشابه انسولین-1 (igf-i) یک تکنیک بسیار موثر و مفید در طولانی شدن بقاء سلولها در کشت می باشد. فاکتورهای رشد به دلیل توانایی مهار مرگ سلولها در محیط کشت، افزایش بقاء و تکثیر رده ها ی سلولی مورد توجه قرار گرفته اند. در این مطالعه، اثر غلظت های متفاوت انسولین (10-1 میکروگرم/میلی لیتر) و igf-i (50-10 نانوگرم/میلی لیتر) در مهار یا کاهش آپوپتوز بر روی رده سلولهای وابسته به تکیه گاه تخمدان ها مستر چینی k1 (cho-k1) در طی مدت زمان 24 و 48 ساعت مورد بررسی قرار گرفت. سلولها در محیط کشت dmem حاوی آنتی بیوتیک پنی سیلین و استرپتومایسین به همراه ده درصد سرم جنین گاوی (fbs) کشت داده شدند. آپوپتوز در سلولها توسط ماده متوتروکسات القاء شد، سرم حذف گردید و غلظت های متفاوت دو فاکتور رشد اضافه شد. سپس فعالیت آنزیم کاسپاز 3 براساس شناسایی توالی آمینو اسیدی devd با استفاده از کیت تشخِص کاسپاز 3، مورد سنجش قرار گرفت. میزان بقاء و تکثیر سلولها نسبت به گروه کنترل با روش mtt بررسی گردید و همچنین مورفولوژی سلولها از طریق میکروسکوپ معکوس مشاهده شد. نتایج این مطالعه نشان داد که هر دو فاکتور رشد igf-iو انسولین می توانند بقاء سلول های زنده را برای مدت طولانی حفظ نموده و به عنوان فاکتور آنتی آپوپتوزی، فعالیت کاسپاز 3 را در حضور ماده القاء کننده آپوپتوز (متوتروکسات) و در محیط بدون سرم کاهش دهند. در حضور انسولین و igf-iتعداد سلولها نسبت به گروه کنترل در زمان های متفاوت افزایش نشان داد. همانطور که غلظت انسولین و igf-iافزایش یافت، بقاء سلولی وابسته به غلظت فاکتور های رشد حفظ شد. استفاده از غلظت های متفاوت در محدوده طبیعی igf-i در محیط کشت، نسبت به غلظت های بالاتر از محدوده طبیعی انسولین و همچنین تشابه نقشهای عملکردی آن با انسولین، موجب شده که این فاکتور رشد به عنوان میتوژن جایگزین انسولین شود و آپوپتور را در کشت های بدون سرم که در معرض محرک های القاءکننده مرگ قرار دارند، مهار نماید.
زهرا طاهریان جمال مشتاقیان
دستکاری و استفاده از مواد در مقیاس نانو برای بهره مندی از مزایای خواص فیزیکی و شیمیایی متفاوت آن ها در سـطح اتم یا مولکول و طراحی و اسـتفاده از سـاختارهای نانـو به عنوان فناوری نانو شـناخته شده است. با توجه به نسبت فوق العاده بالای سطح به حجم در ذرات نانو، خواص فیزیکی و شیمیایی آن ها کاملا متفاوت از مواد در اندازه معمولی است. بنابراین، استفاده از نانو مواد در زمینه های مختلف، به ویژه در زمینه پزشکی افزایش یافته است. اخیراً، استرس اکسیداتیو ناشی از تغییر در بیان ژن و القاء آپوپتوز در سلول های عصبی در موش تیمار شده با نانوذرات گزارش شده است. بیماری های تحلیل عصبی و اختلال در عملکرد مغز ناشی از استفاده فزاینده مواد نانو یک تهدید جدی برای سلامت انسان است. این مطالعه به منظور بررسی اثرات غلظت های مختلف نانوذرات نقره در بیان سه ژن درگیر در فرایند مرگ برنامه ریزی شده سلولی در تکوین سیستم عصبی موش صحرایی طراحی شده است. ژن های bax و bcl2 به عنوان شاخص های مسیر داخلی آپوپتوز وژن کاسپاز 8 به عنوان یک نشانگر مسیر خارجی آپوپتوز در نظر گرفته شدند. برای بررسی بیان این ژن ها ، توالی های mrna از وبگاه ncbi مورد استفاده قرار گرفت. آغازگرها با استفاده از نرم افزار beacon designer طراحی شدند. موش های صحرایی باردار در روز صفر حاملگی به سه گروه توزیع شد. هر یک از گروه ها به ترتیب غلظت های 0، 1 یا 10 پی پی اِم نانوذرات نقره دریافت نمودند. ذرات نقره محلول در اتیلن گلایکول در آب آشامیدنی تا حد دوز مورد نیاز برای تیمار رقیق شد. هر نوزاد رات بلافاصله پس از تولد بر روی یخ بی هوش و یوتانیزه شد و مغز آن جدا شده در ازت مایع منجمد شده در فریزر نگهداری شد. از فن آوری ریل تایم پی سی آر برای بررسی میزان بیان ژن استفاده شد. میزان بیان ژن های خانوادهbcl2 در اثر هر دو غلظت های آزمایش شده در مغز موش های صحرایی نوزاد تیمار شده با نانوذرات نقره تفاوت معنی داری نشان نداد. در حالیکه، بیان میزان بالایی از کاسپاز 8 ناشی از تیمار 10 پی پی اِم نانونقره در هر دو جنس نر و ماده ایجاد شده بود. این القاء آپوپتوز در مغز جنین می تواند با تکوین طبیعی مغز تداخل داشته باشد. این مشاهدات می تواند اینگونه تفسیر شود که نانو ذرات نقره از طریق فعال شدن گیرنده واسطه مرگ و فعال نمودن کاسپاز 8?اثرات خارج سلولی بُروز داده است. به عبارت دیگر ، با توجه به نتایج این مطالعه مسیر خارجی آپوپتوز مهم است.
فاطمه کاظمی نسب کامران قایدی
گیرنده های کبدی ایکس (lxrs)، از جمله فاکتورهای رونویسی فعال شونده توسط لیگاند هستند که در تنظیم بیان ژن های درگیر در هموستاز کلسترول نقش دارد. هدف از تحقیق حاضر بررسی اثر یک دوره تمرین استقامتی بر بیان ژن گیرنده کبدی ایکس در موش های نر نژاد ویستار است. برای این منظور 12 عدد موش صحرائی نر از نژاد ویستار با وزن تقریبی (13±216 گرم) به دو گروه تجربی و کنترل تقسیم شدند. موش های گروه تجربی به مدت 8 هفته و 5 روز در هفته، با سرعت متوسط 28 متر در دقیقه (شیب صفر درجه) و به مدت 60 دقیقه، تحت تمرین روی نوارگردان قرار گرفتند. 24 ساعت پس از آخرین جلسه تمرینی، موش ها در حالتی که یک شب کامل ناشتا بودند (14 ساعت ناشتایی) بیهوش شدند. مقداری خون از هر موش گرفته شد، بافت کبد سریعا جدا و جهت تخلیص rna در فریزر80- نگهداری شد. برای تعیین میزان تفاوت بین دو گروه از آزمون تحلیل واریانس چند متغیره (manova)، در سطح معنی داری 1 درصد استفاده شد. نتایج افزایش معنادار بیان ژن lxr? و hdl (01/0p<) و همچنین کاهش معنادار ldl، tg، tc (01/0p<) در موش های گروه تجربی نسبت به گروه کنترل را نشان داد. بدین ترتیب به نظر می رسد که یک مکانیزم مثبت تمرینات استقامتی منظم در بهبود نیمرخ لیپیدی (افزایش hdl) و پیشگیری از بیماری های قلبی عروقی، افزایش بیان ژن ?lxr باشد که باعث خروج کلسترول سلولی می شود.
صدیقه خودسوز جمال مشتاقیان
دیابت یا بیماری قند یک اختلال متابولیسم در دستگاه درونریز است که باعث می شود اشکالی در ترشح هورمون انسولین یا در عملکرد آن و یا هر دو پیش آید که منجر به افزایش قندخون در بیماران می شود. بیماران دیابتی از علائم شاخص دیابت مانند پُرنوشی و پُرادراری رنج می برند. علیرغم وجود داروهای ضد دیابتی شناخته شده در صنعت داروسازی، دیابت و عوارض پیچیده مرتبط با آن، همچنان یک مشکل عمده پزشکی است. درمان پایه برای این بیماری تجویز انسولین به مقدار لازم و بعضی داروهای شیمیائی پائین آورنده میزان قند خون است. به دلیل اثرات جنبی داروهای شیمیائی استفاده از داروهای گیاهی ارجح هستند. بنابراین تحقیق در زمینه گیاهان دارویی به عنوان منابع ارزشمند طبیعی آنتی اکسیدان ها، بعضی راهکارهای مناسب را جهت کاهش مشکلات بیماران دیابتی ارائه می دهند. با غربالگری شیمیائی گیاهی مشخص شده است گیاه دارویی مفید بادرنجبویه از خانواده لامیناسه محتوی فلاونوئیدها، تِرپِن ها و اسیدهای تری تِرپِن و روغن مفید است. به دلیل وجود این ترکیبات در عصاره بادرنجبویه استفاده از آن برای کنترل بیماری دیابت روش مناسبی گزارش شده است. این تحقیق به گونه ای طراحی شد که اثرهای پیشگیری و درمانی عصاره هیدروالکلی گیاه بادرنجبویه را در رَت های دیابتی مورد بررسی قرار گیرد. تعداد 40 موش صحرایی نر بالغ از نژاد ویستار با وزن 20±200 بطور نیمه تصادفی به 8 گروه پنج تایی توزیع شدند. گروه 1(شاهد)، گروه2(دیابتی)، گروه3(دیابتی+ عصاره با دوزmg/kg wb20)، گروه4(دیابتی+ عصاره با دوزmg/kg wb100)، گروه5(دیابتی+ عصاره با دوزmg/kg wb500)، گروه6(عصاره با دوزmg/kg wb20+ تریق آلوکسان)، گروه7(عصاره با دوزmg/kg wb100+ تزریق آلوکسان) و گروه8(عصاره با دوزmg/kg wb500+ تزریق آلوکسان). دیابت در حیوانات با یک مرتبه تزریق درون صفاقی آلوکسان با دوز 120 میلی گرم بر کیلوگرم وزن بدن رت، ایجاد شد. در بخش درمانی بررسی، رت های دیابتی با سه دوز 20، 100 و 500 میلی گرم بر کیلوگرم وزن بدن رت، از طریق گاواژ به مدت 28روز عصاره دریافت نمودند. در بخش پیشگیری بررسی، ابتدا رتها به مدت 15 روز با سه دوز 20، 100 و 500 میلی گرم بر کیلوگرم وزن بدن رت از طریق گاواژ عصاره دریافت نموده و سپس با یک دوز 120 میلی گرم بر کیلوگرم وزن بدن با تزریق داخل صفاقی آلوکسان دریافت نمودند. برای تعیین غلظت گلوکز سرم خون، کلسترول، تری گلیسرید، ldl و hdl از همه رتها خونگیری از قلب انجام شد. با استفاده از آنالیز آماری داده های حاصل از فاکتورهای خونی با هم مقایسه شدند. نتایج این تحقیق حاکی از آن است که عصاره هیدروالکلی بادرنجبویه در کاهش میزان قندخون رت های دیابتی اثر معنی دار داشته است. همچنین نتایج نشان داد که کاهش معنی دارp<0.05، در میزان تری گلیسرید، کلسترول تام و ldl رت های دیابتی داشته است در حالی که افزایش های معنی دار در میزان hdl مشاهده شده است. نتایج این بررسی نشان داد که عصاره بادرنجبویه می تواند بصورت موثر در پیشگیری، کنترل و کاهش عوارض پیچیده دیابت استفاده شود.
محمد دباغی جمال مشتاقیان
مقاومت دارویی چندگانه پدیده ای شایع در بسیاری از سرطان ها می باشد که از عمده ترین عوامل شکست درمان به شمار می رود. از جمله ی این سرطان ها، سرطان خون لنفوبلاستی حاد (all) می باشد که رایج ترین نوع سرطان در بین کودکان است. با اینکه نرخ درمان در این بیماری 70 تا 80 درصد گزارش شده است اما عود بیماری در 50 تا 95 درصد از موارد منجر به مرگ می گردد. از آنجایی که مقاومت دارویی چندگانه علت اصلی عود و شکست درمان می باشد، بنابراین شناخت ساز و کارهای دخیل در آن اهمیت بالینی و پیش آگهی خواهند داشت. اکتساب فنوتیپ مقاومت دارویی و توانایی زنده ماندن سلول های سرطانی در برابر درمان با تغییرات بیانی برخی از ژن ها همراه است. مطالعه درباره ی نقش این ژن ها به بهینه سازی پروتکل های درمانی کمک می کند. هدف از این پژوهش شناسایی و بررسی پروفایل بیانی عوامل موثر در بروز مقاومت داروویی و ارزیابی آنها به عنوان یک عامل پیش آگهی می باشد. ژن sri که کد کننده ی پروتئین سورسین می باشد یکی از ژن هایی است که در طی کسب فنوتیپ مقاومت دارویی چندگانه دستخوش تغییرات بیانی می گردد و در بسیاری از سرطان های مقاوم به دارو افزایش بیان دارد. علاوه بر این گزارش هایی از وجود ارتباط بیانی سورسین با پی-گلیکوپروتئین داده شده است. در این پژوهش از مغز استخوان 29 کودک مبتلا به all در زمان تشخیص اولیه و 13 نمونه کنترل نمونه گیری انجام شد. سپس به ترتیب برای هر نمونه مراحل جداسازی و تخلیص سلول های تک هسته ای خون با استفاده از شیب چگالی فایکول، استخراج rna با بکار گیری کیت استخراج و سنتز cdna با استفاده از پرایمرهای غیر اختصاصی رندوم هگزامر صورت گرفت. با در نظر گرفتن ژن gapdh به عنوان ژن خانه گردان، بیان ژن سورسین در سطح mrna با استفاده از روش کمی real time pcr ارزیابی گردید. آنالیز داده ها توسط نرم افزار spss v20 انجام گرفت. نتایج برآمده از این پژوهش شامل؛ بالا بودن سطح بیان ژن سورسین در زمان تشخیص در بیماران مبتلا به all با فنوتیپ مقاومت دارویی نسبت به بیماران حساس به دارو، افزایش بیان سورسین در بیماران مبتلا به عود all نسبت به بیماران بدون عود، ارتباط افزایش بیان این ژن با وضعیت پاسخ ناکافی به درمان (mrd+) و وجود ارتباط بیانی میان سورسین و پی-گلیکوپروتئین می تواند این ژن را به عنوان یک فاکتور پیش آگهی معرفی نماید. بنابراین پژوهش حاضر پیشنهاد می کند برای شناسایی افراد با ریسک مقاومت به دارو، پروفایل بیانی این ژن مورد ارزیابی قرار گیرد. به این ترتیب، امکان تغییر پروتکل درمانی در جهت مقابله با شکست درمان در این بیماران فراهم خواهد شد.
منیره وشیرنیا مریم نوربخش نیا
التهاب دستگاه عصبی از عوامل مهم بروز بیماری های نقص یادگیری و حافظه همراه با تخریب نورون ها بشمار می رود. در واقع التهاب دستگاه عصبی زمینه ساز بروز انواع بیماری های نورولوژیکی مثل، اختلال در حافظه، آلزایمر و مالتیبل اسکلروزیس می باشد. در جریان التهاب، فعالیت سلول های دستگاه ایمنی مغز افزایش یافته و با تولید فاکتورهای التهابی سبب تخریب نورون ها می شوند. تحقیقات اخیر نشان داده، اسیدهای چرب غیراشباع و مواد آنتی اکسیدان اثرات ضدالتهابی در مغز داشته و می توانند نقش موثری بر تقویت حافظه داشته باشند. روغن زیتون بکر حاوی ترکیبات مذکور بوده و همچنین در طب سنتی اعتقاد بر این بوده که روغن زیتون بکر باعث تقویت حافظه می گردد. حافظه و یادگیری پدیده ای پیچیده بوده و مکانیسم های مختلف درگیر در آن هنوز کاملا شناخته نشده است یکی از ژن های موثر در این پدیده مولکول سیگنالینگ کلسیم/کالمودلین پروتئین کیناز4 (camkiv) می باشد که در ایجاد و حفظ حافظه بلند مدت نقش اساسی دارد. ، هدف از این مطالعه بررسی اثر روغن زیتون بکر بر یادگیری احترازی غیر فعال و بیان ژن camkiv در شرایط التهاب در ناحیه هیبوکمپ (به عنوان ناحیه اصلی درگیر در حافظه و یادگیری) می باشد. به طور خلاصه نتایج ما نشان داد که، التهاب دستگاه عصبی می تواند توانایی های مرتبط با حافظه و یادگیری را کاهش دهد و به نظر می رسد اختلال ایجاد شده در بیان ژن camkiv توسطlps نقشی مهمی در این رابطه دارد و روغن زیتون بکر به علت داشتن ترکیبات منحصر به فرد باعث کاهش یا توقف تولید واسطه های التهابی مانند سایتوکین ها می شود واز این طریق اثرات مخرب lps بر موارد مورد بحث در این تحقیق را بهبود می بخشد. بنابراین روغن زیتون بکر می تواند به عنوان عاملی موثر در بر طرف کردن مشکلات حافظه و سایر اختلال های نورولوژیک مطرح باشد که این امر نیازمند تحقیقات بیشتر می باشد.
سمیه کاظمی جمال مشتاقیان
چکیده ندارد.
مهسا خیراللهی کوهستانی جمال مشتاقیان
چکیده ندارد.
مریم بشتام جمال مشتاقیان
چکیده ندارد.
وجیهه قربان زاده جمال مشتاقیان
چکیده ندارد.